از ساخت هواپیما در نجف آباد تا پرورش مرغ+تصاویر
از ساخت هواپیما در نجف آباد تا پرورش مرغ+تصاویر
کارگر ساده ای عاشق ساخت هواپیما و پرواز بود و این علاقه اش را با ساخت چند هواپیمای تک‌نفره دنبال کرد. شش سال پیش با پخش مصاحبه‌اش، توجه بسیاری از مخاطبان به او جلب شد ولی هیچ اتفاقی در مسیر تحقق آرزوی «حمید یوسفی» نیافتاد.

از ساخت هواپیما در نجف آباد تا پرورش مرغ+تصاویر

کارگر ساده ای عاشق ساخت هواپیما و پرواز بود و این علاقه اش را با ساخت چند هواپیمای تک‌نفره دنبال کرد. شش سال پیش با پخش مصاحبه‌اش، توجه بسیاری از مخاطبان به او جلب شد ولی هیچ اتفاقی در مسیر تحقق آرزوی «حمید یوسفی» نیافتاد.

به دنبال رسانه‌ای شدن علاقه متفاوت یوسفی، بسیاری از رسانه‌های محلی و استانی سراغش آمدند و حتی یکی از صنعتگران شاخص شهرستان برای تولید انبوه هواپیمای تفریحی پیشنهاد همکاری داد ولی در عمل هیچ‌کدام از این موارد به ثمر ننشست و این جوان نجف‌آبادی بعد از مشکلات زیاد به شغلی رسیده که هیچ شباهتی با عشق پروازش ندارد.

یوسفی در این خصوص می‌گوید: موقع انتشار مصاحبه اول در کارگاه سری‌تراشی کار می‌کردم ولی با ورود تدریجی بانوان به محیط کاملا مردانه کارگاه، طاقت ماندن نداشتم و بعد از جر و بحث با سرکارگر، آمدم بیرون. اول رفتم سراغ کار در یک ریخته‌گری که بعد از مدتی به دلیل سنگینی کار رهایش کردم.

وی ادامه می‌دهد: بعد از آن هم دو برادر به دلیل تخصصی که در کار سری‌تراشی داشتم، پیشنهاد راه‌اندازی کارگاهی را با سرمایه‌گذاری آن‌ها ارائه کردند که این مجموعه نیز به دلیل عدم شناخت بازار و نداشتن سرمایه کافی، ورشکست شد و با ضرری در حدود دو‌میلیون تومان برگشتم سر جای اولم.

ساخت هواپیما

حمید یوسفی سازنده هواپیما

ساخت هواپیما توسط کارگر ساده+ تصویر

 

شراکت با دامپزشک بی‌سواد

با شکست خوردن تلاش‌های یوسفی برای پیدا کردن شغل جدید، او سراغ علاقه دوران کودکی‌اش می‌رود: از بچگی به مرغ علاقه داشتم و در مقاطعی هم کارگر مرغداری‌های بزرگ بودم. گاهی نیز اگر فرصت و امکانات اجازه می‌داد، جوجه‌ریزی می‌کردم. بعد از ریخته‌گری شروع کردم به پیدا کردن سالن مناسبی برای پرورش مرغ.

وی ادامه می‌دهد: خیلی اتفاقی با یکی از فارغ‌التحصیل‌های دامپزشکی آشنا شدم و پیشنهاد شراکتش را قبول کردم. تعدادی مرغ ترکیه‌ای که بیماری‌شان تازه خوب شده بود را ریختیم داخل سالن آقای مهندس و کار را شروع کردیم. اتفاقا کار خوب پیش رفت و روزانه تا ۷کارتن هم تولید تخم‌مرغ داشتیم.

شریک یوسفی که اطلاعاتش از حد مباحث تئوریک دانشگاهی فراتر نرفته بود، پیشنهاد ورود به عرصه جوجه‌کشی را مطرح می‌کند و با وجود مخالفت او، حدود یکصد خروس را از سطح مغازه‌های شهر خریداری و به مرغداری تزریق می‌کند. خروس‌ها با ورودشان زمینه‌ساز گسترش بیماری در بین مرغ‌ها شده و یوسفی را این‌بار با حدود پنج‌میلیون تومان ضرر راهی خانه می‌کنند.

 

پیشنهاد کارخانه هواپیماسازی

حمید این‌بار سراغ فروش مرغ و خروس در روستاهای اطراف نجف‌آباد می‌رود. با موتورسیکلت‌اش دهها کیلومتر رانندگی کرده و مرغ و خروس‌های بومی را با حاشیه سود نسبتا مناسب در بین روستائیان ساکن در حاشیه زاینده‌رود یا روستاهای اطراف شهر می‌فروشد.

او می‌گوید: در همین ایام شخصی تماس گرفت و خواست که به دیدنش بروم. نشانی یکی از شهرک‌های صنعتی را داد و گفت که می‌خواهد اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشد. قضیه را جدی نگرفتم تا این‌که دوباره شخصا تماس گرفت و با هم قرار گذاشتیم.

یوسفی اضافه کرد: کارخانه بزرگی داشت و در آن مقطع حداقل سیصدنفر در مجموعه تحت مدیریتش کار می‌کردند. خواست که راجع به تولید صنعتی هواپیمای تک‌سرنشین تحقیق کنم تا اگر امکان‌پذیر بود، با سرمایه‌گذاری او و مدیریت من کار را شروع کنیم.

با استعلام یوسفی از یکی از فعالین این عرصه، مشخص می‌شود که تولید صنعتی چنین هواپیماهایی نیازمند گرفتن مجوزات قانونی متعدد و زمان‌بر است و به جز شخصی که در بیجار کردستان پس از سال‌ها تلاش و پیگیری موفق به چنین کاری شده، انجام آن در دیگر نقاط کشور تقریبا محال به نظر می‌رسد. همین پاسخ کافی بود تا کارخانه‌دار معروف شهر را از سرمایه‌گذاری در این طرح منصرف کند.

 

ورود به آخرین شغل

با سردی هوا، امکان دستفروشی در روستاهای اطراف نجف‌آباد به کمک یک موتور‌سیکلت تقریبا غیر‌ممکن می‌شود و یوسفی یک‌بار دیگر شانس‌اش برای ورود به شغل ریخته‌گری را به عنوان کارگری ساده امتحان می‌کند. این‌بار نیز تلاش یوسفی ثمر نداده و سنگینی کار اجازه تداوم آن را نمی‌دهد.

یوسفی می‌گوید: دوباره برگشتم به حوزه مرغداری و خیلی اتفاقی با شخصی آشنا شدم که از کارگران‌اش خسته شده بود و پیشنهاد داد چند دوره‌ای برایش جوجه‌ریزی کنم. از کارم راضی بود و قبل از بهتر شدن هوا و بازگشتم به دستفروشی مرغ و خروس، پیشنهاد کار با سرمایه او برایش کار کنم.

وی خاطر نشان می‌کند: خوشبختانه شریک خوبی نصیبم شده و تا الآن هم با وجود برخی مشکلات، روند رو به رشدی داشته‌ایم و تقریبا تمامی ضررهای قبلی به نوعی جبران شده است. البته با وجود سر و سامان پیدا کردن زندگی‌ام، دیگر سراغ ساخت هواپیما نرفتم و ترجیح می‌دهم همین شغل را ادامه دهم.

 

فروش موتور هواپیما

حدود پنج سال پیش و در شرایطی که یوسفی درگیر موضوع اشتغال‌اش بود، پیرمردی از اردبیل که شغل‌اش ساخت برخی قطعات تراکتور بود، با او تماس گرفته و در مورد جزئیات طراحی و ساخت هواپیما سوالاتی می‌پرسد. گویا «میکائیلی» نیز عاشق پرواز بوده و چندین‌بار تلاش می‌کند هواپیمای دست‌سازش را به پرواز در بیاورد که تمامی آن‌ها ناموفق می‌ماند.

یوسفی موتور آخرین ساخته‌اش را که حداقل در ایجاد قدرت پیشرانی هواپیما موفق بود را به قطعه‌ساز اردبیلی فروخته و چند‌باری هم طی تماس‌های تلفنی، نکات فنی را به خریدار یادآور می‌شود ولی هیچ‌وقت خبری از موفقیت یا شکست این علاقه‌مند پرواز به گوشش نمی‌رسد.

یوسفی در این چند سال حتی به فکر تولید توربین‌های بادی نیز افتاده ولی امکانی برای ورود به چنین عرصه‌ای پیدا نکرده است. او این روزها کنار دو فرزند و همسرش زندگی را ادامه داده، گاهی سراغ نواختن سنتور و ویالون رفته و تقریبا فکر ساخت هواپیما را از ذهنش بیرون کرده است.

ساخت هواپیما

حمید یوسفی سازنده هواپیما

از ساخت هواپیما در نجف آباد تا پرورش مرغ+تصاویر