ترجمه و شرح رساله حقوق

سيد محسن حجت

- ۱۳ -


حقوق ارحام واقارب

21- حق مادر .

فحق امك أن تعلم أنها حملتك حيث لا يحمل احد احدا ؛ و أطعمتك من ثمرة قلبها م لا يطعم احد احدا؛ وأنها وقتك بسمعها و بصرها و يدها و رجلها وشعرها و بشره وجميع جوارحها مستبشرة بذلك؛ فرحة؛ موبلة؛ محتملة لما فيه مكروهها وألمها و ثقلها وغمها؛حتى دفعتها عنـك يدالقـدرة وأخرجتـك الى الارض فرضيت أن تشبع و تجوع هى وتكسوك وتعرى وترويك وتظمأ وتظلك وتضحى وتنعمك ببؤسها وتلذذك بالنوم بأرقها وكان بطنها لك وعاءاً وحجرها لك حواءاً وثديها لك ثقاءاً ونفسها لك وقاءاً؛ تباشر حرالدنيا وبردها لك و دونك ؛ فتشكرها على قدر ذلك ولاتقدر عليه ال بعون الله و توفيقه .

ترجمه :

اما حق مادر برتو آنست كه بداني او حمل كرده است ترا نه ماه طوريكه هيچ كس حاضر نيست اين چنين ديگري را حمل كند و به تو شيره جانش را خورانده است قسمي كه هيچ كس ديگر حاضر نيست اينكار را انجام دهد و با تمام وجود ؛ با گوشش چشمش ؛ دستش ؛ پايش ؛ مويش ؛ پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش ترا حمايت

و مواظبت نموده است و اينكار را از روي شوق و عشق انجام داده و رنج و درد و غم و گرفتاري دوران بارداري را به خاطر تو تحمل نموده است ؛ تا وقتي كه خـداي متعال ترا از عالم رحم به عالم خارج انتقال داد .

پس اين مادر بود كه حاضر بود گرسنه بماند و توسير باشي ؛برهنه بماند و تو لباس داشته باشي ؛ تشنه بماند و تو سيراب باشي ؛ در آفتاب بنشيند تا تو در سايه او آرام استراحت كني ؛ ناراحتي را تحمل كند تا تو در نعمت و آسايش به زندگي ادامـه داده و رشد نمائي و در اثر نوازش او به خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابي .

شكم او خانهء تو و آغوش او گهواره تو و سينه او سيراب كننده تو و خود او حافظ و نگهدارنده تو بود ؛ سردي و گرمي دنيا را تحمل ميكرد؛ تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگي كني .

پس شكر گزار مادر باش به اندازهء كه براي تو زحمت كشيده است؛ و نمي تواني از او قدر داني نمائي مگر به عنايت و توفيق خداوند متعال .

شرح :

 پسر جان قدر مادر دان كه دائم  كشد رنج پسر بيچاره مادر رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود :

اعظم الناس حقا على الرجل امه

" بزرگترين حق به گردن هر انساني حق مادر است (1) .

ــــــــــــــــــــــــ

(1)   نهج الفصاحه   ص   570

و به خاطر همين جهت است كه فرمـود :

امك ثم امـك ثم امـك ثم ابـوك ثم الاقـرب فالاقـرب "

مادرت ؛ مادرت ؛ مادرت و سپس پدرت و بعد از آن نزديكان باندازهء قرابت شان (1) .

و با تكرار كلمه (مادرت) سه بار ؛ما را متوجه اهميت حق مادر و بلندي جايگاه او نمود امام صادق عليه السلام فرمود : شخصي خـدمت رسول خدا  صلي الله عليه واله وسلم شرفياب شده عـرض كرد :

يا رسول الله من ابر ؟  قال : امـك ؛  قال : ثم مـن ؟  قال : امك ؛ قال : ثم من ؟  قال : امك ؛  قال : ثم من ؟  قال : اباك "  اي رسول خدا با كه بايد نيكي كنيم فرمود : مادرت ؛ عرض كرد بعد از مادر ؟ فرمود : مادرت ؛ باز عرض كرد :بعـد از

مادر؟ فرمود : مادرت ؛ بارسوم عرض كرد : بعد ازمادر ؛ فرمود : پدرت (2) .

باز روايت شده كه شخصي خدمت آن بزرگوار رسيده عرض نمود :

يا رسـول الله ! مـن احق الناس بحسن الصحبة ؟  فقال (ص) امك ثم امك ثم ابوك " 

اي رسول خدا كه در اولويت قرار دارد كه با او به نيكوئي سخن گفته شود ؟ آن حضرت فرمـود : مادرت و مادرت و

پدرت (3) .

اين روايات و ده ها روايت ديگر مـوجود در منابـع اسلامي بيانگر حق مادر؛ و اولويت و اهميت حق او نسبت به ساير حقوق است .

به راستي رنج ؛ زحمت و مشقتي را كه مادر تحمل مي كند تا فرزندش را به ثمر رساند غير قابل وصف است ؛نُه ماه تمام فرزند را باخود حمل نمودن بدون آنكه خستگيش ر ابراز كند و درد و رنج دوران بارداري را تحمل كردن بدون آنكه شكايتي كند .

هم چنين درد و مشقت زائيدن را به جان خريدن و تمام خطـرات را پزيـرفتن ؛ فداكاري بسيار بزرگي است كه مادر در حق فرزند خود انجام ميدهد .

وقتي كه فرزند به دنيا مي آيد ؛ گرفتاري مادر نيز دو برابر و چند برابر مي شود .

زيرا تا وقتيكه فرزند دست چپ و راست خود را مي شناسد ؛ ايـن مادر است كـه لحظه لحظهء عمر عزيز و گرانمايه خود را نثار فـرزند مي نمايد؛ تا او را از خطرات و حوادث حفظ كند ؛چه شب ها كه تا به صبح نمي خوابد و طفلش را در آغوش گرفته و براي او لالائي مي خواند تا به خواب رود و در دل شب از خواب شيرين دست مي كشد تا طفـل را شير دهد يا باز و بسته كند .

دست فرزندش را مي گيرد و با او آهسته آهسته راه مي رود تا شيوه راه رفتن را يـاد

ــــــــــــــــــــــــ

(1)   نهج الفصاحه   ص   570

(2   و   3)   بحار الانوار   ج   74   ص   49

گيرد ؛ با او حرف ميزند تا سخن گفتن را فرا گيرد ؛ متوجه هست نيفتد ؛ لباسش كثيف نشود ؛ دست و صورتش پاك وتميز باشد ؛ چيزهاي ميكروبي و كثيف را به دهن خود نزند ؛ غذاي ميكروبي و آلوده نخورد و خلاصه كه گرسنگي ؛ تشنگي ؛ گرما و سرما ر به جان مي خرد تا فرزندش سير و سيراب در راحتي و آسايش رشد و نمو نمايد .

گوينــد مـرا چــو زاد مــادر  پستان به دهن گرفتن آموخت

شـب ها بــر گاهـــواره مـن  بيدار نشست و خفتن آموخت

يكحرف و دوحـرف بردهانـم  الفاظ نمود و گفتــن آمـوخت

دستم بگرفت و پا به پا بــرد  تا شيــوه راه رفتــن آموخت

پس هستي مــن زهستي اوست

تا هستم و هست دارمش دوست

 

22- حق پدر .

وأما حق أبيك فتعلـم أنـه أصلك و أنـك فرعـه و أنـك لولاه لم تكـن ؛ فمهما رأيت فى

نفسك مما يعجبك؛ فاعلم أن أباك أصل النعمة عليك فيه واحمدلله و اشكره على قـدر ذلك ولا قوة الا بالله .

ترجمه :

اما حق پدرت بر تو آنست كه بداني او اصل و ريشه تست؛ و تو فرع و شاخه او هستي؛ و اگر او نبود تو نبودي ؛ پس هر وقت در خودت چيزي مي بيني كه موجـب پيدا شدن غرور در تو مي گردد ؛ متوجه باش كه پدرت اصل و اساس آن نعمت است و خداوند را به خاطر اين نعمت بزرگ ستايش كن و از او تشكر كن به اندازهء نعمتي كـه به تو ارزاني نموده است و قوتي نيست مگر به قوت خداوند متعال .

شرح :

رنجي را كه پدر در راه تربيت و تعليـم فرزنـد و آماده ساختنش براي زندگي در اين دنياي پر از گرفتاري تحمل مي كند ؛ كمتر از رنج و زحمت مادر نيست .

چه روزهاي گرم كه پدر در زير آفتاب سوزان كار مي كند؛ تا فرزندانش آسوده زندگي نمايند و چه روزهاي سرد كه در زير برف و باران با تحمل سرما به تلاش ادامه ميدهد تا وسايل آسايش فرزندان خود را تهيه نموده و در اختيار آنان گزارد و مصرف تعليم و تحصيل آنها را فراهم نمايد تا از ديگران عقب نمانند و در آينده پدر را متهم به اهمال و تنبلي ننمايند .

تربيت فرزند نيز يكي ديگر از زحماتيست كه پدر براي فرزند تحمل مي كند تا او گمراه

نشود و در مسير صحيح زندگي قدم بردارد .

به خاطر همين رنجها و زحمات است؛ كه پدر حقوقي بر فرزندان دارد كه بايد ادا نمايند رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود :

إحفظ ودّ أبيك  ولا تقطعه

فيطفئ الله نـورك " دوستي پدرت را حفظ كن و رشته آنرا مبر كه خداوند نور ترا خاموش مي كند (1) .

و فرمود :

طاعة الله طاعة الوالد و معصية الله معصية الوالد

" اطاعت پدر؛ اطاعت خداوند و نافرماني پدر نافرماني خداوند است (2) .

و فرمود :

أنت و مالك لأبيك

" تو و آنچه داري تعلق به پدرت دارد (3) . زيرا طبق فرمايش امام زين العابدين عليه السلام ؛ پـدر اصل و ريشه و فرزند فـرع و شاخه مي باشد و اگـر اصل و ريشه نباشد يا از بين برود ؛ فرع و شاخه نيز نبوده ي از بين خواهد رفت .

براي توضيح بيشترلازم است به آياتي ازقرآن كريم كه در رابطه با حقوق پدر و مادر

نازل شده است ؛ استشهاد نمائيم .

خداوند متعال مي فـرمايد : 

وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً

 

(الاسراء:23)

پروردگار تو چنين مقرر نموده كه غير او را عبادت نكنيد و به پدر و مادر خود احسان

نمائيد .

مي بينيد كه خداوند متعال ؛ احسان به پدر و مادر را در كنار عبادت خود ذكر نموده؛ و آنجا كه از ما اخلاص در عبادت و بندگي ميخواهد؛ احسان به والدين را نيز مي خواهـد كه همين نكته ما را متوجه اهميت حقوق پدر و مادر مي سازد .

در ادامه آيه قبل اين چنين مي فرمايد :

إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُ

ـ

لْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً (الاسراء:23)

هرگاه يكى از آن دو، يا هر دو

ي

آن

ها

نزد تو به سن پير

ي

رسند

؛

كمترين اهانت

ي

به آن

ها روا مدار! و بر آن

ها فرياد مزن! و

گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!

و در آيهء بعـدي مي فرمايـد :

وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الـذُّلِّ مِـنَ الرَّحْمَـةِ وَقُـلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمـَا رَبَّيَانِي صَغِيراً (الاسراء:24)

و بالها

ي

تواضع خويش را

؛

از محبت و لطف، در برابر آنان

فرود آر! و بگو

: «پروردگارا

! همان‏

گونه كه آنها مرا در كوچك

ي

تربيت كردند

؛

مشمول

رحمتشان قرار ده!»

ــــــــــــــــــــــ

(1   و   2   و   3 ) نهج الفصاحه   ص   114

انسان هر قدر كه بر عمرش افزوده مي شود بـه همان اندازه در اخلاق و رويه اش نيز تغيراتي وارد ميگردد ؛ مثلا اندك رنج مي شود ؛ بسيار سوال مي كند و در هر قضيه ء بهانـه مي آورد ؛ و خلاصه كه طبق فرمايش خداوند : 

وَمَـنْ نُعَمِّـرْهُ نُنَكِّسْـهُ فِي الْخَلْـقِ أَفَل يَعْقِلُونَ (يّـس:68)

 

"

هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونه‏اش م

ي

كنيم (

و به

ناتوان

ي

كودك

ي

باز م

ي

‏گردانيم) ; آيا انديشه نم

ي

‏كنند؟!

. بر فرزند واجب است كه در مثل چنين مواردي پرخاش نكند و با خوشروئي جواب دهد و بي ادبانه سخن نگويد و اگر گاهي پدر يا مادر او را نصيحت مي كنند؛با كبر و غرور

نگويد كه من بزرگ شده ام و خودم بهتر راه زندگي را مي فهمم .

زيرا فرزند هر مقدار كه بزرگ باشد ؛ پدر ومادر از او بزرگتر و داراي تجربه بيشترنـد و تا آنجا كه ممكن است خوشنودي و رضاي آن دو را بر هر چيز و هركسي ديگر مقدم بدارد مگر خوشنودي و رضاي خداوند كه مقدم بر هر چيز و هر كس است .

بايد تذكر داد كه : حقوق پدر و مادر منحصر به دنيا و زندگي دنيائي آنهـا نشده بلكـه حتي بعد از مرگ نيز حق آنها بر گردن فرزندان باقي است و خلاصه كه تا فرزند زنـده هست حق پدر و مادر بر گردن او هست ؛ آنها زنده باشند يا مرده ؛ فرقي نمي كند .

بلكه بعد از مردن پدر و مادر حق آنها مهمتر نيز مي شود ؛ چون بعد از مرگ دست آنه از دنيا كوتاه مي شود و اين فرزنـدان هستند كه با خيرات و مبـرات و ارسال ثواب آن بروح پدر و مادر موجب خوشنودي آنها شده و روح آنها را از خود راضي نگه ميدارند و بسيار به جا و شايسته است كه فرزندان براي پدر و مادري كه فوت كرده اند ؛ نمـاز بخوانند ؛ روزه بگيرند ؛ قرآن تلاوت كنند و اگر چنانچه پدر يا مادر؛ قبل از فوت واجب الحج بوده وبه حج نرفته ؛ از طرف آنها ياخودشان حج را نيابتاً انجام دهنـد؛ يا نائب بگيرند و حتي اگر آنها واجب الحج هم نبودند و فرزندان تـوان حج رفتن بـه نيابت از طرف آنها را دارند يا مي توانند شخص ديگري را نائب بگيرند ؛ اينكار را انجام دهند .

در روايات آمده است كه ارواح مومنان به اندازه منزلت و مقاميكه درجهان بعد از مرگ دارند ؛ به آنها آزادي داده مي شود ؛ بعضي هر روز و بعضي هرهفته و بعضي هرماه و بعضي هرسال  به ديدن بازماندگان و بستگان خود مي آيند ؛ پس اگر ديدند كه آنه اموات خود را فراموش نكرده اند و به نيابت آنها اعمال حسنه انجام مي دهند ؛ در حق آنها دعا نموده و خوشحال ميشوند ؛ اما اگر ببينند كـه زنده ها به فكـر اموات نيستند از آنها در پيشگاه خداوند شكايت مي نمايند .

در روايات آمده است كه از عاق كردن پدر ومادر بعد از مرگشان بيشتر بر حذر باشيد تا از عاق كردن آنهـا در زمان زندگيشان ؛ زيرا ممكن است فرزندي را كه پدر يا مادر ي هـردو در زمان زندگي عـاق كـرده باشند ؛و با نارضايتي كامـل از او دار فاني را وداع گفته باشند ؛ ولي فرزند بعد از مـرگ آنها اعمال خير و حسنه انجـام دهـد و ثوابش ر نثار روح پدر و مادر نمايد ؛و خيرات و مبراتي به نيابت آنها انجام دهد ؛ پدر يا مادر ي هردو او را ببخشند و خداوند نيز از سر تقصيرات او بگزرد .

چنانچه ممكن است فرزندي در زمان زندگي پدر و مادر بسيار خوب رعايت حال آن دو را نموده باشد و لي بعد از مرگ آنها ؛ هيچ كاري براي آنها انجام ندهد يا دنبال اعمـال خلافي برود كه موجب آزردگي روح پدر و مادر شود ؛و آنها اورا بعد از آنكه مـرده اند عاق كنند و فرزند هم نداند كه عاق والديـن شده است تا براي جلب رضايت آنها كاري انجام دهد ؛ واقعا خطر اين قسم عاق شدن بيشتر از خطر عاق شدن قسم اول است .

البته بايد بدانيم : بعضي از اموري را كه مردم خيرات مي دانند خيرات نيست و هيـچ مدرك و اساسي ندارد .

مثل اينكه بعضي در منزل خود و براي عائله خود ؛ غذائي ميپزد و بعد ميگويد ثوابش به روح فلاني نثار شود ؛ چون غذا پختن در منزل و خوردن آن از ضروريات زندگي و در عين حال از مباحاتي است كه ثوابي براي آن مترتب نيست ؛ و اي بسا كه به خاطـر نپرداختن خمس و زكات و مخلوط شدن حرام به حلال خوردن آن غذا عقـوبت و عذاب هم داشته باشد ؛ يا بعضي مقداري نان با حلوا يا چند عدد خرما تهيه نموده و آن را در مسجد مي آورند تا نماز خوانها نوش جان كنند ؛حال اگر فاتحهء خواندند كه خوب و ال عملي بدون نتيجه انجام شده است  وبس .

بلكه مراد از خيرات آنست كه گرسنهء سير و برهنهء  لباس پوشانيده شود ؛ بيچـارهء مورد تفقد قرار گيرد و بينوائي به نوا برسد .

نه اينكه خود بخوريم و ثوابش را به روح ميت بفرستيم؛ زيرا ما نياز به غذا و خوردن آن داريم چه ميتي در كار باشد يا نباشد .

هم چنين از انجام ساير اعمال صالحه و ارسال ثواب آن به ارواح اموات دريـغ ننمائيم مثل نماز ؛ روزه ؛ حج ؛ صدقه ؛ تلاوت قرآن و......... .

پى‏نوشتها:‌


1 . مشكل
2 . مشكل
3 . مشكل
4 . مشكل
5 . مشكل
6 . مشكل
7 . مشكل
8 . مشكل
9 . مشكل
10 . مشكل
11 . مشكل
12 . مشكل
13 . مشكل
14 . مشكل
15 . مشكل
16 . مشكل
17 . مشكل
18 . مشكل
19 . مشكل
20 . مشكل
21 . مشكل
22 . مشكل
23 . مشكل
24 . مشكل
25 . مشكل
26 . مشكل
27 . مشكل
28 . مشكل
29 . مشكل
30 . مشكل
31 . مشكل
32 . مشكل