هزار و یک مسئله فقهی : مجموعه استفتائات

حسين نوري همداني

- ۱۴ -


احكام خوردنيها و آشاميدنيها

س866: كسي كه مي دانسته خوردن طحال حيوانات حلال گوشت حرام است واكنون فهميده آيا بر گذشته او گناهى است يا كفاره اى تعلق مى گيرد؟

ج : كفاره ندارد ولى بايد توبه كرد و تصميم به ترك گرفت.

س867: خوردن بعضى از مواد، ميوه ها و غذها براى برخى از بيماان ضرر دارد، مصرف آنها چه حكمى دارد؟

ج : خوردن چيزى كه ضرر دارد حرام است.

س868: در صورتى كه علاج بيمارى موقوف بر استفاده از گوشت حرام و چيز نجس باشد، آيا جايز ست شخص چنين كند؟

ج : در صورتى كه علاج منحصر به آن باشد جائز است.

س869: خوردن ماهى حرام (ازون برون) چه حكمى دارد؟

ج : هر ماهى كه فلس (پولك) دارد حلال است، ماهى ازون برون نيز اگر از نظر متخصصين داراى فلس است حلال است.

س870: در مسئله 2628 رساله توضيح المسال حضرتعالى امده است: «خوردن چيزى كه براى انسان ضرر دارد حرام است،...» حال آيا در حرمت استعمال و خوردن چيز مضر، علم به ضر لازم است و يا اين كه گمان و يا احتمال كافى است؟

ج : ظن به ضرر در حرمت كفايت مى كند، بلكه احتمال ضرر نيز در صورتى كه احتمال نزد عقلا مورد اعتنا باشد در حرمت كفايت مى كند.

س871: حيوان حلال گوشت مانند ماهى كه خون جهنده ندارد، اگر به خودى خود يعنى بدون صيد كردن بميرد نجس است يا پاك؟

ج : پاك است ولى حرام است.

س872: اگر از شكم حيوان زنده بچه مرده بيرون آيد يا آن را بيرون بياورند خوردن گوشتش چه صورتى دارد؟

ج : حرام است.

س873: خواهشمند است نظر مبارك را در مورد حليت يا حرمت گوشت و تخم شتر مرغ اعلام فرماييد؟

ج : گوشت شتر مرغ و همچنين تخم آن حلال است.

س874: حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد مانند مار كه با سر بريدن حلال نمى شود آيا پاك است؟

ج : مرده آن پاك است، چه خودش بميرد چه سرش را ببرند.

س875: خوردن ملخى كه بال در نياورده و نمى تواند پرواز كند چه صورتى دارد؟

ج : خوردن آن حرام است.

س876: اگر ماهى زنده را بريان كنند يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند خوردنش چه صورتى دارد؟

ج : خوردن آن اشكال ندارد.

س877: تخم پرندگان حلال گوشت كه نجاستخوار شده اند پاك است يا نجس؟ خوردن آن چه حكمى دارد؟

ج : تخم چنين پرندگانى حرام است ولى نجس نمى باشد.

س878: خوردن شير زن توسط شوهر خود چه حكمى دارد؟

ج : خوردن آن جايز نيست.

احكام حدود و تعزيرات، قصاص و ديات

س879: در شرع مقدس چه نوعى از تعزير (شلّاق، حبس و...) معمول، متعارف و غالب بوده است؟ به عبارت ديگر سوابق تاريخى پيغمبر اكرم صلى الله وعليه وآله وسلم و ائمه اطهار عليهم السلام غالباً چه نوع تعزيرى را اعمال مى كردند؟

ج : در موارد مختلف، مختلف بوده است.

س880: همانطورى كه مستحضريد تعزيرات در دست حاكم است آيا حداقل تعزيرات مثلاً يك ضربه شلاق است يا اقل معتد به است چگونه بايد عمل نمود؟

ج : تشخيص حاكم با رعايت تعهد و دقت، ميزان است.

س881: آيا در نگهدارى متهم در حبس تعزيرى (با قرار بازداشت) حداقل و اكثرى معيار هست يا مدت زمان بدست حاكم است؟

ج : تعيين با نظر حاكم است.

س882: كسى كه قرار است اعدام شود حداً يا قصاصاً اگر حدود و تعزيرات ديگرى اقل از قتل براى او ثابت شود مى توان از آنها صرف نظر نمود و آيا در مورد حق الله و حق الناس تفاوتى در اين مسأله وجود دارد يا خير؟

ج : در مواردى كه قابل جمع است بايد جمع كرد مگر اينكه حاكم شرع مصلحت را در صرف نظر كردن بداند.

س883: در صورتى كه بعد از اعدام و قبل از دفن در سردخانه يا پزشكى قانونى در مجرم علائم حياتى ديده شود و با مداوا سلامت خود را بازيابد اجراء مجدد حكم چه صورت دارد ايا بين حد و قصاص تفاوتى وجود دارد؟

ج : حكم شرعى اعدام است و چون تحقيق نيافته است بايد عملى شود و بين حد و قصاص فرقى نيست مگر اينكه فقيه در مواردى نظر خاصى را مصلحت بداند.

س884: اگر شخصى مكرراً مرتكب جرائمى شود كه جنبه حقوق الناس دارد مانند فحاشى، ايراد ضرب عمومى، ترك انفاق و... و هر بار با گذشت مدعى، دعوا فيصله يافته باشد، در صورتى كه اقدامات وى مخل به نظم عمومى تشخيص داده شود، و يا اينكه مثلاً دو بار مرتكب جرم مشابهى بود و هر بار با گذشت شاكى بخشيده شود آيا حاكم مى تواند تعزيرى را در مورد وى در نظر بگيرد؟

ج : فقيه در صورتى كه مصلحت اجتماعى اقتضا كند، مى تواند.

س885: آيا مجازات حبس ابد براى ممسك و اكراه كننده در قتل عمد جنبه تعزيرى دارد و يا اينكه غير تعزيرى است؟

ج : غير تعزيرى است.

س886: آيا در حد قوادى و محاربه و افساد فى الارض اكراه محقق مى شود؟

ج : محقق نمى شود.

س887: اگر مادر شخصى زنا نمايد، آيا شخص مى تواند او را بزند؟

ج : اجراى حد با حاكم شرع است.

س888: اگر فردى از اهل تسنّن به ذات مقدّس ائمه اطهار عليهم السلام توهين كند آيا زدن او جايز است؟

ج : بلى و مراتب با نظر حاكم شرع است.

س889: در گناهانى كه براى حاكم شرع حق و يا وظيفه تعزيرات است آيا تعزير آنها به وسيله شلاق خواهد بود و يا اين كه به وسيله حبس و يا جريمه نقدى هم جايز است؟

ج : تعزير به حبس در بعض موارد در احاديث اهل بيت عليهم السلام آمده است و غير آن از همه جهت بستگى به نظر فقيه دارد.

س890: آگر شخصى در جلسه دادگاه، ضد و نقيض بگويد و دروغ بگويد، آيا اين كذب همانند كذب در غير جلسه دادگاه است و مى توان او را تعزير كرد يا خير؟

ج : در صورتى كه حاكم، علم به كذب او پيدا كند مى تواند تعزير كند، بلى در صورتى كه احتمال توريه بدهد نسبت به يكى از طرفين قضيه، تعزير جايز است.

س891: هر گاه شخص مرتكب معصيتى كه موجب حد است بشود و توبه نمايد و بعد از گذشتن زمانى نزد حاكم شرع اقرار به گناه نمايد. آيا اقرار بعد از توبه مثل اقرار قبل از توبه است يا خير؟

ج : اقرار به معصيت بعد از توبه از آن معصيت، موجب حد نمى شود.

س892: آيا زنانى كه بدون حجاب شرعى در خيابان ها و كوچه ها و محيطهاى خارج از خانه ظاهر مى شوند، مى توان آنها را به خاطر نداشتن حجات تعزير كرد يا خير؟

ج : نهى از منكر مراتب دارد و اگر حاكم شرع در مواردى آن را لازم بداند مى تواند اجرا كند.

س893: اگر كسى مسلمان باشد و نماز نخواند و روزه نگيرد آيا مى توان او را به دليل نماز نخواندن و روزه نگرفتن تغزير كرد؟

ج : نهى از منكر مراتب دارد و اين موضوع آخرين مرحله است و با نظر حاكم شرع است.

قصاص:

س894: اگر شخصى دو جوان بالغ را در حال لواط ببيند و هر دو را بكشد غافل از اينكه بايد به اذن حاكم شرع باشد آيا قصاص ثابت است؟ اگر قصاص ثابت باشد حكم ديه ثابت است يا خير؟

ج : اگر عمداً بكشد قصاص ثابت است.

س895: اگر مردى دو زن يا بيشتر را كشته باشد و اولياء آنان خواهان قصاص باشند، بفرماييد: الف: آيا اولياء خواهان قصاص بايد چيزى به عنوان فاضل ديه بپردازند يا خير؟ ب: در صورت لزوم پرداخت، آيا بايد هر يك از اولياء خواهان قصاص، مستقلاً و جداگانه نصف ديه يك مرد را بدهند يا اينكه نصف ديه يك مرد، به نسبت اولياء خواهان قصاص تقسيم مى شود؟ (مثلاً اگر مردى دو زن را كشته است و اولياء هر دو خواهان قصاص هستند، آيا بايد هر يك از اولياء نصف ديه يك مرد را بدهند يا يك چهارم ديه يك مرد؟

ج : اگر مردى دو زن را كشته باشد و اولياى آنها خواهان قصاص باشند و به عنوان قصاص آن مرد را بكشند نبايد چيزى به عنوان فاضل ديه بپردازند. و در صورتى كه سه زن را كشته و اولياى آنها خواهان قصاص باشند مى توانند آن مرد را به عنوان قصاص بكشند و از آن پس ديه يك زن از تركه قاتل را برداشته ميان اولياى مقتولات اثلاثاً تقسيم كنند كه به هر يك از آن ولياء يك سوم ديه زن مى رسد.

س896: اگر بگوئيم اكراه در قتل نفس مجوز قتل نيست و شخص مرتكب قصاص مى شود شامل اكراه بر مادون نفس (كمتر از كشتن) نيز مى شود؟

ج : اكراه در مادون نفس مجوز نيست و موجب قصاص است.

س897: اگر راننده در اثر عدم رعايت مقررات راهنمايى سبب وقوع قتلى شود حكمش چيست؟ و اگر رعايت مقررات را نمود ولى نقص فنى اتومبيل كه قابل پيش بينى و پيشگيرى بود سبب اين قتل شده تكلليف چيست؟ حال اگر رعايت مقررات را كرده و نقص فنى اتومبيل هم اصلاً قابل پيش بينى نبود و يا سبب ديگرى كه اصلاً ربطب به تقصير راننده ندارد باعث اين قتل شده چه حكمى خواهد داشت؟

ج : با علم و قصد راننده قتل عمديست و حكم آن قصاص است و هم چنين است حكم با عدم قصد اگر اين نحو عدم رعايت غالباً كشنده باشد و در صورت عدم غلبه كه گاهى منجر به قتل بشود شبه عمد است و ديه از مال قاتل بايد پرداخت گردد و با جهل راننده به مقررات و عدم قصد قتل، قتل خطاء است و ديه بر عاقله است. و همين تفصيل در موردى كه رعايت مقررات نمود و نقص فنى قابل پيش بينى و پيشگيرى بوده نيز جارى است. و در مورد بند سوم هم اگر نقص فنى داشته تفصيل اول در آن جاريست و اگر نداشته و راننده هم هيچ تقصيرى ننموده و مستند به اثرى نبوده كه مربوط به راننده نبوده ضامن نيست.

س898: دو نفر به طور همزمان با سلاح گرم به سوى يك فرد آتش گشوده و شخص به قتل رسيده است، در حالى كه معلوم نيست فرد، به خاطر تير كدام يك كشته شده، چون تير زيادى به وى اصابت نموده، حال دقيقاً معلوم نيست كه آيا اصلاً تير هر دو نفر به وى خورده است، يا اينكه تيرهاى شليك شده از سوى يكى از دو نفر فقط به وى اصابت نموده است و خود متهمان نيز اظهار مى دارند نمى دانيم تير هر دوى ما خورده يا تير يكى از ما دو نفر، حال تكليف دادگاه در اين رابطه چيست؟ آيا مى توان به قرعه قايل شد؟ يا قصاص را بايد از هر دو نفر ساقط دانسته، به ديه متوسل گرديد؟ يا اين كه راه ديگرى وجود دارد ضمناً اولياى مقتول از هر دو نفر شاكى هستند.

ج : قصاص از هر يك ساقط است و از هر يك نصف ديه به عنوان تصالح قهرى گرفته شود

س899: چند نفر سارق به محلى رفته و بعضى از آن ها مسلح بوده و اموالى را به سرقت برده اند و چند نفر آنها را تعقيب نموده كه اموال مسروقه را مسترد بدارند در اين بين يك نفر از تعقيب كنندگان كشته مى شود آيا حكم قتل عمدى را دارد يا خير؟

ج : در مفروض سؤال كه يكى از سارقين به قصد زدن به او گلوله را انداخته حكم قتل عمدى را دارد.

ديات:

س897 : اينجانب در طول خدمت و فعاليت در پزشكي قانوني با موردي مواجه شده ام كه فردي در اثر حادثه تصادف رانندگي بدنبال خورد شدن شيشه جلوي ماشين و پاشيده شدن خرده شيشه به سر و صورت دچار خراشيدگي هاي بسيار متعدد با ابعاد كوچك حدودا 120 مورد جرح به اندازه ارزن گرديده بود و در همين حادثه شخص ديگري دچار شكستگي استخوان در ناحيه زانو شده بود .

كليه آثار و جراحات مصدوم اولي پس از حدود يك هفته بدون بر جاي ماندن كوچكترين اثر قابل ملاحضه بهبود يافت و مصدوم دوم پس از حدود يكسال معالجه بدليل محدوديت حركتي شديد زانو ( كه آن بعلت معالجات طولاني حادث شده بود نه به دليل معيوب جوش خوردي استخوان ) دچار نقص عضو دائم گرديد . ديه متعلقه به مصدوم اول معادل 120 شتر و ديه متعلقه به مصدوم دوم حد اكثر 10 شتر ( چون براي نقص عضوي ايجاد شده ارش مازاد بر ديه نيز وجاهت شرعي و قانوني ندارد ) مي باشد .

آيا اينگونه محاسبه از نظر شرعي صحيح است يا اينكه جراحات موجود در يك عضو چنانچه در اثر ضربه واحد يك زمان حادث شده باشند معادل يك جرح محسوب مي شوند ؟

ج : در فرض مذكور چون جراحات متعدد است و هر يك از آنها عنوان و موضوع مستقلي براي تعلق ديه مي باشد ديه هم متعدد است و در صورت مصدوم شدن استخوان بشرحي كه مرقوم داشته ايد ديه شكستگي استخوان هر چند يك پنجم ديه يك پا و يا صد مثقال طلا و يا ده شتر است ولي مخارج معالجه را كه فر موديد يك سال طول كشيده است نير جاني بايد بپردازد بعلاوه اگر نقصي در استخوان باقي مانده و بهبود كامل حاصل نشده است بايد بر مقدار ديه افزوده شود .

2_ آيا جائز است انسان براي خودش يا شخص ديگري ( مرد يا زن ) صيغه عقد موقت بخواند ؟ در چه صورت جائز است ؟

ج : جائز است ولي احتياط مستحب آن است كه دو نفر بخوانند .

3 _ نگاه كردن به صورت خانمي كه آرايش كرده اشكال دارد ؟

ج : نگاه به چهره نامحرم از روي ريبه و تلذذ حرام است و در غير ريبه و تلذذ هم اگر آرايش بيش از حد متعارف باشد نيز حرام است .

س901 : پسر بچه پانزده ساله اي كه شب هنگام پس از بيدار شدن از خواب ، فردي اجنبي را به صورت برهنه با مادرش در اتاق خواب مي بيند ، با اين اعتقاد كه فرد خائن و متجاوز به ناموس بايد كشته شود ، فرد مزبور را كه مبادرت به فرار نموده به قتل مي رساند .

لازم به ذكر است زن مدّعي است كه اولا : با تهديد فرد مقتول مبني بر آبرو ريزي او در صورت تن ندادن به رابطه ، مجبور به باز كردن درب منزل به روي او شده است . ثانيا رابطه نامشروع در حد كمتر از زنا بوده است .

الف ) قتل ارتكابي توسط نامبرده با اعتقاد به لزوم كشتن اينگونه افراد ، مشمول كداميك از عناوين قتل عمد يا شبه عمد مي شود ؟

ب ) با توجه به ادعاي زن مبني بر اينكه از روي تهديد مجبور به برقراري رابطه با اجنبي شده است ، آيا عمل ارتكابي از سوي فرزند تازه بالغ وي مي تواند مشمول عنوان دفاع از ناموس و در نتيجه عدم شمول ادله قتل عمد در مورد وي باشد ؟

ج ) با توجه به اينكه اطلاعات فقهي نوجوان در احكام شرعي كم بوده ، آيا جهل وي به مسائل مي تواند رفع مسئوليت كند ؟

ج :

1 - در فرض فوق با اعتقاد مذكور قتل مزبور شبه عمد است و مانند اين است كه شخصي را به اعتقاد اينكه مهدور الدم است بكشند و تعدا معلوم شود كه محقون الدم بوده است .

2 - چون آن فرد اجنبي را در حال فرار كشته است در موضوع دفاع از مندرج نيست و ادعاي زن در اين مورد تأثيري ندارد .

3 - جهل وي به مسأله رافع مسئوليت از جهت حكم تكليفي است ولي حكم وضعي يعني ضمان ديه ، مرتفع نيست .

س902 : فردي كتابهايش را وسيله ترويج عقايد باطله قرار داده ، به طوري كه با كليه مظاهر حجت و ولايت نسبت به ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين مخالفت نموده ، تا آنجا كه جشن و چراغاني جهت مواليد ائمه عليهم السلام و ساختن مساجد و امثال آن را صريحا بدعت شمرده و حرمهاي مطهر ائمه عليهم السلام را با ساير زمينها در شرف مساوي دانسته و نسبت به طهارت صديقه طاهره سلام الله عليها و مسائل شفاعت ، شهادت ثالثه ، وجود شيطان ، وجود ملك ، ليله القدر ، علم امام ، سجده بر تربت سيد الشهداء و بسياري از امور مسلمه مذهب تشكيك و ترديد و يا انكار نموده ، يا مردم را نسبت به قاطبه علما حيّا و ميتا بدبين و مردد ساخته و در زكوه روش مخالفين را اختيار كرده و تقليد از مراجع را بدعت شمرده و در عيد فطر همه ساله تابع اهل سنت شده و اشخاص را به عنوان اينكه اسم خدا بالاتر از اسم ائمه است از تسميه نام حسنين منع نموده و بالاخره منكر معراج جسماني گرديده است . با توجه به موارد فوق و اينكه در كتابهايش چنين تفكرات و اعتقاداتي را ترويج مي كند ، مستدعي است نظر مبارك خود را اولا راجع به خود وي و ثانيا خواندن كتابهايش به همراه نگهداري آنها اعلام فرماييد .

ج : اين شخص با توجه به اوصاف و اعمالي كه در فوق ذكر شده ضال و مضل است و خواندن و منتشر كردن و نگهداشتن كتابهايش با خصوصياتي كه در فوق مذكور است حرام است مگر براي كساني كه به اين قصد مطالعه كنند كه بخواهد جواب دهند و قدرت جواب دادن را نيز داشته باشند .

س903 : آيا اگر ميتي را بسوزانند آيا ديه دارد ؟

ج : ديه آن يكصد مثقال طلا است .

س904 : زن حامله اي در اثر تصادف غير عمد كشته مي شود و جنين هم در شكم او مي ميرد . آيا قاتل بايد ديه هر دو را پرداخت نماند ؟

ج : قاتل ديه هر دو را بايد بدهد .

س905 : در صورتي كه جنين سقط شده دو قلو يا بيشتر باشد ديه چگونه پرداخت مي شود ؟ به اندازه يك جنين يا هر تعداد كه باشد ؟

ج : براي هر كدام عدد يك ديه ثابت است .

س906 : زني كه عمدا جنين 5 ماهه خود را سقط مي كند آيا موجب قصاص است يا خير ؟

ج : در فرض مزبور موجب قصاص نيست بايد ديه بدهد .

س907 : پزشكان براي درمان بيماري زن حامله اي اينطور تشخيص داده اند كه بيمار بايد بچه چهار ماهه خود را سقط كند ، آيا سقط كردن جايز است يا خير ؟ و بر فرض جواز آيا ديه تعلق مي گريد يا خير ؟ و بر فرض تعلق دكتر معالج بايد ديه بدهد يا مادر ؟

ج : سقط جنين در هيچ حال جائز نيست و در فرض مذكور ديه را دكتر معالج بايد بدهد .

س908 : پزشكي كه جهت كنترل جمعيت و پيشگيري از حاملگي اقدام به وازكتومي يا بستن لوله ها مي كند و فرد را عقيم مي كند به طوري كه امكان بازگشت نيز غالبا وجود ندارد . آيا ديه به آن تعلق مي گيرد ؟

ج : ديه تعلق مي گيرد و ديه از كار انداختن هر قوه اي از قواي انسان مانند باصره ، سامعه ، ... ديه يك انسان است و قوه توليد مثل هم مانند باصره و سامعه است .

س909 : آيا بر قطع جوارح ميت ديه تعلق مي گيرد ؟

ج : تعلق مي گيرد .

س910 : ديه سقط جنين در هر يك از موارد زير را مشخص فرماييد .

الف ـ جنين به صورت نطفه باشد .

ب ـ جنين علقه باشد .

ج ـ جنين مضعه باشد .

د ـ جنين اسكلت بندي پيدا كرده باشد .

ه ـ جنين روح پيدا كرده باشد .

ج : الف ـ 20 مثقال شرعي طلا ( هر مثقال 18 نخود است )

ب ـ 40 مثقال شرعي طلا

ج ـ 60 مثقال شرعي طلا

د ـ 100 مثقال شرعي طلا

ه ـ يكهزار مثقال شرعي طلا ( اگر پسر باشد و ديه دختر نصف است )

س911: شخصى با مراجعه به دادگاه مدعى است كه بر اثر تصادف، استخوانهاى صورتم شكسته و دادگاه، ديه لازم صادر نموده و ليكن زيبايى صورتم به طور كلى آسيب ديده به طورى كه در مجامع عمومى با خجالت حضور پيدا مى كنم و به خاطر نقص زيبايى حاصله تقاضاى خسارت نموده ام آيا زيبايى مستقلاً يك عنوان خاص است و داراى ارثى و يا ديه خاصى است؟ يا اينكه نظريه كارشناسان فن از جمله پزشكى قانونى در زمينه خسارت وارده و جاهت شرعى دارد يا خير؟

ج : اگر در نتيجه جنايت، نقصى در چهره مجنى عليه بوجود آمده كه پزشكى قانونى مى تواند براى جبران آن حدى و بهايى معين كند جانى ضامن است.

س912: بچه نابالغ اگر مرتكب گناهى شود مانند قتل يا سرقت يا كار ديگر كه موجب ديه مى شود آيا خود بچه بايد بعد از بلوغ ديه را بدهد يا مجازات شود؟ يا ديه بر ولى او واجب است؟

ج : ديه به عهده بچه تعلق مى گيرد اگر مالى دارد ولى آن را از مال او مى پردازند و اگرنه خودش بعد از بلوغ بايد بپردازد.

س913: اينجانب شاگردان را بيشتر از راه تشويق و اهداء كتاب و لوازم التحرير سوق بدرس خواندن مى دادم ولى گاهگاهى هم از راه دلسوزى به دست بچه هايى كه مزاحم ديگر دانش آموزان بوده و توجه بدرس نداشتند چوب مى زدم بطوريكه قرمز مى شد حال متوجه شده ام بجاى خدمت و عبادت دچار گناه شده و شايد هم ديگه گردنم آمده، در اين حال تكليف من چيست؟

ج : افرادى را كه يقين داريد كه ديه نها به گردن شما آمده است اگر مى شناسيد يا دسترسى به آنها ممكن نيست بيد مقدار ديه را از بابت مظالم به فقرا بپردازيد.

س914: احتراماً مرقوم بفرمائيد كه فتواى حضرتعالى در ارتباط با ديه جسد سوخته شده كامل يك فرد مسلمان چيست؟

ج : در سؤال بايد توضيح داده شود كه بدن شخص را بعد از مردن سوزانده اند يا در حال حيات و چه مقدارر از بدن سوخته است؟ و ظاهر سؤال اين است كه بعد از مردن جسد را سوزانده اند و ديه آن صد مثقال شرعى طلا است.

س915: شخصى مرتكب قتل عمدى شده و زنى را بقتل رسانده همچنين در حق اولياء دم مقتوله مرتكب جرح عمدى شده با توجه به اينكه قاتل مرد بوده و مقتول زن مى باشد نصف ديه را اولياء دم بايد به جانى و قاتل پرداخت نمايند، النهايه قاتل بايد ديه جراحات وارده باولياء دم كه مجروح شده اند بپردازد آيا اول نصف ديه را قاتل اولى دريافت ميكند بعد ديه جراحات را مى دهد يا اول ديه جراحات را مى دهد بعد نصف ديه را مى گيرد يا بطور همزمان عمل مى شود؟

ج : اولياء دم مقتول در صورت انتخاب قصاص بايد قبل از قصاص نصف ديه را به قاتل بپردازند. و اما نسبت به ديه جرح عمدى، اگر قاتل در حال حيات تمكن بپرداخت ديه جرح را دارد بايد قبل از قصاص پرداخت كند، و اگر چنانچه تمكن ندارد بايد وصيت كند كه ديه جرح را از آن ديه كه دريافت كرده است بپردازند.

س916: شخصى با مراجعه به دادگاه مدعى است كه بر اثر صدمه وارده توسط زيد مبلغ يك ميليون تومان هزينه دارو و درمان نموده است در حاليكه 000/400 تومان ديه به او تعلق گرفته است و خواستار 000/600 تومان مابقى مى باشد دادگاه تكليفى دارد يا خير؟

ج : هزينه دارو و درمان بايد داده شود و آن غير از ديه است.

س917: خواهشمند است نظر مباركتان را در مورد ضرر و زيان و يا خسارات مازاد شرعى را در صورت امكان تفصيلاً بيان فرماييد.

ج : جانى علاوه بر ديه لازم است مخارج معالجه را نيز بپردازد و ضررى كه وارد شده است جبران نمايد.

س918: درباره انواع ششگانه ديه كه اختيارش از جهت پرداخت با ديه دهنده مى باشد آيا اين اختيار فقط در قتل است و يا در تمام اعضاء و واردى كه ديه آنها از طرف شارع مشخص شده مى باشد تقاضا مى شود نظر مبارك را مرقوم فرماييد.

ج : در ديه قتل چون مقادير متعددى از طرف شارع مقدس معين شده است اختيار انتخاب يكى از آنها تخييراً به جانى داده شده است ولى در موارد ديگر ديه از طرف شارع مشخص شده است لذا تخيير مورد ندارد.

س919: گرچه فتواى مشهور فقهاى بزرگوار «رض» اين است كه ديه را بايد يوم الاداء پرداخت نمود و قيمت ديه را يوم الاداء محسوب مى نمايند، ليكن اخيراً مستنداً به نظريه بعضى از اساتيد و بزرگان عصر حاضر شايد به دليل برقرارى يك رويه و نظم خاص در پرداخت ديه قيمت آن را بر مبناى روز صدور و قطعيت حكم محاسبه مى كنند حال سؤال اين است: نظر مبارك حضرتعالى در پرداخت قيمت ديه يوم الاداء است يا روز صدور حكم و يا روز وقوع حادثه؟ لطفاً ارشاد نماييد.

ج : يوم الاداء ميزان است.

س920: شخصي در ماه حرام به ديگري جرح وارد كرده است به سبب همان جرح مضروب در غير ماه حرام از دنيا رفته لطفاً حكم شرعى اين مسئله را بيان فرماييد.

ج : تغليظ در ديه به اندازه يك سوم مخصوص كسى است كه در ماه حرام مقتول گرديده است.

س921: شخص در رانندگى شبانه با چيز مشكوكى تصادف كرده است و بعداً برايش احتمال قوى حاصل شده است كه انسان بوده و مرده است، حالا شخص مرده را و ورثه ايشان را هيچكدامش را نمى شناسد لطفاً تكليف اين شخص را مرقوم فرماييد.

ج : به احتمال تكليفى ثابت نمى شود ولى اگر اطمينان پيدا كرده است كه انسان بوده است بايد با نظر حاكم شرع ديه او را به فقراء به قصد صاحب ديه بپردازد.

س922: شخصى كه در اثر تصادف فوت نموده داراى پدر و مادر و زوجه مى باشد در صورت پرداخت ديه به وسيله شركت بيمه يا غيره آيا زوجه هم حقى از ديه دارد و در صورت ذى حق بودن چند يك از ديه را مى برد؟

ج : ديه هم مثل ساير اموال ميت است و زوجه از آن ارث مى برد و فقط كسانى كه به وسيله مادر ميت با او قرابت داند مانند خواهر و برادر مادرى و همچنين دايى هاى ميت از آن ارث نمى برند و سهم زوجه اگر ميت اولاد ندارد يك چهارم از كل مال بعد از دين و وصيت است.

س923: آيا تنبيه شاگرد از لحاظ شرعى جائز است يا خير؟

ج : تنبيه صور مختلف دارد بايد توضيح داده شود و مسلماً تنبيهى كه موجب ثبوت ديه است جائز نيست.

س924: مردى در ماههاى حرام (رجب و ذى القعده و ذى الحجه و محرم) به قتل رسيده با توجه به وقوع قتل در اين زمان موجب اضافه شدن ثلث ديه مى شود اگر اولياء دم تقاضاى قصاص داشته باشند چگونه عمل كنند؟

ج : در ماه حرام يك ثلث بر آنچه كه مقدر است بايد افزوده شود.

س925: چنانچه فرد محكوم به پرداخت ديه فوت شود و ورثه او قادر به پرداخت ديه نباشند، آيا مى توان آن را از بيت المال پرداخت نمود.

ج : بيت المال با رعايت سلسله مراتب زير نظر ولى فقيه است و در موردى كه او تشخيص مقتضى بدهد از آن با نظر او پرداخته مى شود.

س926: در صورت استنكاف از پرداخت ديه آيا عاقله را مى توان حبس كرد يا خير؟ آيا ديه اين است يا مجازات؟ آيا عاقله را به عنوان متهم مى توان دستگير و قرار براى او صادر كرد تا از فرار او جلوگيرى شود يا خير؟

ج : ديه دين است و امور مذكوره بايد بر اساس ضوابط دين با نظر حاكم شرع صورت گيرد.

س927: در مواردى كه در اثر تصادف شخصى كشته مى شود و متخصصين فنى تقصير را صد در صد با مقتول مى دانند و از گفته آنان نيز اطمينان حاصل مى شود آيا ديه تعلق مى گيرد يا خير؟ و بر فرض تعلق بر قاتل است يا بر عاقله؟

ج : در فرض سؤال اگر تصادف نحوى باشد كه راننده هيچ گونه تقصيرى نداشته و جلوگيرى از تصادف ممكن نبوده نه عاقله ضامن است و نه راننده ولكن اگر جلوگيرى از تصادف ممكن بود و راننده جلوگيرى نكرده راننده قاتل است، هرچند مقتول نيز تقصير كرده باشد و ديه و يا قصاص متوجه اوست.

س928: دو نفر رفيق در رديف هم سوار موتور بوده و با هم ميوه فروشى مى كردند، هنگام حركت يكى از آنها كه عقب نشسته بود از موتور افتاد و كشته شد در صورتى كه براى اولياء مقتول ثابت شده است كه راننده تقصير نكرده و غرضى در كار نبوده اين قتل موجب ديه مى شود يا خير؟

ج : در فرض سؤال اگر افتادن مقتول به سبب عملى از راننده بوده بدون آنكه قصد انداختن داشته باشد مثل ترمز ناگهانى، قتل خطايى است و ديه بر عهده عاقله است و اگر افتادن او تقصير خودش بوده كسى ضامن نيست.

س929: اگر شخصى كه رانندگى مى كند در ميان ماشين خوابش ببرد و ماشينش تصادف كرد يك نفر را بكشد، در اين صورت حكمش حكم قتل خطايى است يا خير؟ و بر فرض اول، چنان چه اداره بيمه ديه آن مقتول را به اوليائش بپردازد ذمه رراننده برى ء مى شود يا خير؟

ج : بعيد نيست مفروض سؤال خطاى شبيه به عمد باشد و ديه بر عهده خود راننده است و اگر اداره بيمه به قصد اداء ديه از طرف قاتل بدهد به مقدارى كه داده است ذمه قاتل از ديه برى ء مى شود.