الفقه الاسلامى‏ احكام خانواده و آداب ازدواج

محمد تقی مدرسی

- ۶ -


بخش پنجم : سنن وآداب ازدواج‏

1 - آغاز زندگى زناشويى‏

در حديثى منقول از زرارة بن اعين به نقل از امام صادق‏عليه السلام آمده‏است كه حضرت‏عليه السلام آغاز آفرينش وچگونگى خلق حواء را براى‏آدم‏عليهما السلام وايجاد مودت ورحمت ميان آن دو را تشريح مى‏كند، درضمن اين حديث آمده است:

آدم گفت: پروردگارا اين‏آفريده نيكو چيست‏كه نزديكى ونگريستن‏به او موجب آرامش وأنس من است؟ خداوند فرمود: اين كنيز من‏حوّاست، آيا دوست دارى با تو باشد وتو را مأنوس گرداند، وباتو هم‏سخن شود، وپيرو امر تو باشد؟ آدم عرض كرد: آرى بار خدايا،وبدين سان - تا من زنده هستم - تو را حمد وسپاس مى‏گذرام. خداوندفرمود: او را از من خواستگارى كن كه كنيز من است، واو نيزشايستگى همسرى تو را دارد، وخداوند در دل حضرت آدم شهوت‏افكند وپيش از آن آگاهيهاى لازم را نسبت به همه چيز به آدم داد. پس‏آدم گفت: بار خدايا من او را از تو خواستگارى مى‏كنم، خشنودى تودر چيست؟ خداوند عز وجل فرمود: خشنودى من در اين است كه‏نشانه‏ها واحكام دينم را به او بياموزى."(437)

2 - ازدواج، ضرورت گريز ناپذير

1 - گروهى را مى‏بينيم كه هنگام برخورد با فاجعه‏اى همچون ازدست دادن عزيزى، يا زيانى مالى، يا از دست دادن وطن، از ازدواج‏سرباز مى‏زنند. هرگز چنين نيست، بلكه ازدواج پيش از آنكه شهوت‏باشد يك مسؤوليت است، وآدمى بايد در هر حال مسؤوليت خويش‏را ادا كند. در اين زمينه، حديث ظريفى از امام صادق‏عليه السلام نقل شده‏است كه فرموده:

"هنگامى كه يوسف صديق‏عليه السلام برادرش بنيامين را ديدار كردگفت: اى برادر چگونه توانستى پس از من با زنى ازدواج كنى؟بنيامين گفت: پدرم به من دستور داد وگفت: اگر مى‏توانى نسلى‏داشته باشى كه زمين را با تسبيح الهى زنده كند چنين كن."(438)

همين مفهوم در روايتى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است: "چه چيزمؤمن را باز مى‏دارد از اين كه خانواده‏اى بر گيرد تا مگر خداوند نسلى‏را روزى او كند كه زمين را با)لا اله الا اللَّه( سنگين كند."(439)

از همين رو عزب بودن مكروه است. در حديثى از پيامبر آمده:"پست‏ترين مردگان شما عزبها هستند."(440)

در حديثى از امام صادق‏عليه السلام رسيده است كه فرمود پدرم فرموده‏است: "من دوست ندارم كه دنيا وما فيها را داشته باشم، ولى درشبى‏بدون همسر بخوابم."(441)

2 - انسان نبايد از ترس فقر، ازدواج را رها كند كه اين خود، سوءظنى است به خدا. در آيه كريمه مى‏خوانيم: )وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى‏ مِنكُمْ‏وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ‏عَلِيمٌ(442)).

"ومردان وزنان بى همسر را همسر دهيد، وهمچنين غلامان وكنيزان‏صالح ودرستكاران را، اگر فقير وتنگدست باشند خداوند آنها را از فضل‏خود بى نياز مى‏سازد، وخداوند گشايش دهنده و آگاه است."

از امام صادق‏عليه السلام روايت است كه فرموده: "كسى كه از ترس فقرازدواج نكند به مقام خداوند بدگمانى ورزيده است."(443)

3 - دوست داشتن همسران‏

1 - بدين ترتيب دين اسلام، دوست داشتن زن را به هدف تشكيل‏خانواده وبه بار آوردن فرزندانى شايسته تشويق مى‏كند. در روايتى ازامام صادق‏عليه السلام آمده است كه: "گمان نمى‏كنم خيرى در ايمان فردى‏افزايش يابد، مگر آن كه دوستى او نسبت به زنان افزايش يابد."(444) نيزمى‏فرمايد: "دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است."(445)

2 - اسلام تشويق مى‏كند كه اين محبت نسبت به زن اظهار شود كه‏بر دوستى ومحبت زن وشوهر مى‏افزايد.

در حديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است: "اين كه مردى به زنش‏بگويد تو را دوست دارم هرگز از قلب زنش زدوده نخواهد شد."(446)

3 - ولى دوستى شوهر نسبت به زن نبايد فتنه‏اى گردد براى مرد كه‏او را از پرداختن به وظايفش باز دارد. خداوند سبحان مى‏فرمايد: )يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُواوَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(447)).

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بعضى از زنان وفرزندانتان دشمنان‏شما هستند از آنها برحذر باشيد، واگر عفو كنيد وچشم بپوشيدوببخشيد )خداوند شما را مشمول عفو ورحمتش قرار مى‏دهد( چراكه خدا آمرزنده ومهربان است.

در حديثى از امام صادق‏عليه السلام رسيده است كه: "چيره‏ترين دشمن‏براى مؤمن، همسر بد است."(448)

نيز از حضرتش رسيده است كه فرموده: "نخستين عامل عصيان‏خداوند داشتن يكى از شش خصلت است: دنيا دوستى، حب‏رياست، دوست داشتن خواب، حب زنان، غذا دوستى وراحت‏طلبى."(449)

اما در صورتى كه مؤمن مسؤوليتهاى شرعى خود را ادا كند،وزندگيش او را از پرداختن به واجبات شرعى باز ندارد، بر دوستى زن‏مؤاخذه نخواهد شد واز همين رو در حديثى از امام صادق‏عليه السلام‏مى‏خوانيم كه: "سه چيز است كه مؤمن براى آنها مؤاخذه نمى‏شود:خوراكى كه مى‏خورد، جامه‏اى كه مى‏پوشد وزن شايسته‏اى كه به اويارى مى‏رساند وبه وسيله او عفّت خويش را حفظ مى‏كند."(450)

بلكه زن شايسته، ياور مرد است در دين واداى واجبات، چنان كه‏در حديث امام صادق‏عليه السلام مى‏خوانيم: "به هيچ‏كس چيزى بهتر از زن‏شايسته ندادند كه هر وقت او را مى‏بيند شاد مى‏شود، وهرگاه براى اوسوگند مى‏خورد آن را بر مى‏آورد، ودر غياب مرد، مال وناموس او رانگه مى‏دارد."(451)

تزويج جوان عزب‏

4 - بدين سان اسلام به ازدواج تشويق مى‏كند، و جوانان را به‏ازدواج دعوت مى‏كند. خداوند مى‏فرمايد: )وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى‏ مِنكُمْ‏وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ‏عَلِيمٌ(452)).

"ومردان وزنان بى همسر را همسر دهيد، وهمچنين غلامان وكنيزان‏صالح ودرستكاران را، اگر فقير وتنگدست باشند خداوند آنها را از فضل‏خود بى نياز مى‏سازد، وخداوند گشايش دهنده و آگاه است."

در حديثى از امام صادق‏عليه السلام آمده است: "كسى كه عزبى را به‏ازدواج در آورد از كسانى خواهد بود كه در روز رستاخيز خداوند به اونظر مى‏كند."(453)

4 - چگونگى گزينش همسر

1 - در فصلهاى گذشته اين كتاب احاديثى را پيرامون ويژگيهاى‏زنى خوانديم كه شايسته است به عنوان شريك زندگى بر گزيده‏شود، ولى مهمترين اين ويژگيها گزينش زن است به سبب ديندارى اوونه براى مال وجمالش بدون در نظر گرفتن دين او.

در حديثى از امام صادق‏عليه السلام آمده است: "هرگاه مردى به سبب‏جمال يا مالِ زنى با او ازدواج كرد به همان واگذار مى‏شود، وهرگاه به‏خاطر دينش با او ازدواج كرد خداوند مال وجمال را نيز بدو ارمغان‏كند."(454)

2 - اسلام، ازدواج با خويشاوندان را تشويق مى‏نمايد، امام زين‏العابدين مى‏فرمايد: "كسى كه براى خدا وصله رحم ازدواج كندخداوند تاج فرشتگان بر سر او نهد."(455)

3 - اسلام تشويق مى‏كند زنى زايا گرفته شود، نه زن نازا ولو زيباوخوش سيما هم باشد. امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: "بدانيد كه زن سياه‏اگر زايا باشد نزد من محبوبتر است از زن زيباى نازا."(456)

4 - ونيز ايشان از جدش پيامبر اكرم روايت مى‏كند كه فرمود: "بادختر باكره زايا ازدواج كنيد، وبا زن نازاى زيبا ونيكو چهره ازدواج‏نكنيد كه من در روز رستاخيز به شما امت خود خواهم باليد."(457)

البته اسلام از جنبه زيبايى نيز غافل نمانده، ودستور داده زن‏زيبايى انتخاب شود كه دين دارد وفرزند بسيار مى‏آورد. امام رضاعليه السلام‏از جدش محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله روايت مى‏كند كه: "پيامبر فرمود: خيررا نزد زنان زيبا روى بجوئيد كه كردار آنها شايسته‏تر است كه نيكوباشد."(458)

5 - شتاب در شوهر دادن دختر

1 - اسلام توصيه مى‏كند همين كه دختر به حد زنانگى رسيدشوهرش دهند، ونشانه آن قاعدگى ماهانه است. امام صادق‏عليه السلام‏فرمود: "از سعادت شخص آن است كه دخترش در خانه‏اش حيض‏نشود."(459)

پيامبرصلى الله عليه وآله حكمت اين كار را مصونيت در برابر تباهى وفساددختران مى‏داند. حضرت‏صلى الله عليه وآله در خطبه شريفى مى‏فرمايد: "اى‏مردم! جبرئيل از خداوند لطيف وخبير براى من خبر آورد كه:دختران باكره همچون ميوه هستند بر روى درخت كه هرگاه اين ميوه‏برسد وچيده نشود آفتاب او را فاسد مى‏كند وباد او را مى‏پراكند.دختران باكره نيز هرگاه به حد زنان برسند دارويى ندارند مگر شوهر،ودر غير اين صورت از تباهى مصون نخواهند بود، زيرا آنها نيزانسانند."

مردى برخاست وگفت: يا رسول‏اللَّه دختران خود را به كه بدهيم؟ فرمود: )به همتاهايشان( مرد عرض كرد: همتاهاى ايشان‏كيانند؟

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "مؤمنان، كفو وهمتاى يكديگر هستند،مؤمنان كفو وهمتاى يكديگر هستند."(460)

پيامبرصلى الله عليه وآله در همين معنا مى‏فرمايد: "خداوند با اسلام، كسى راكه در جاهليت ارجمند بود پست كرد، وكسى را كه در جاهليت پست‏بود، با اسلام ارجمند گرداند، وكسى را كه در جاهليت ذليل بود، بااسلام گرامى داشت، وبا اسلام همه تكبرهاى جاهلى وباليدن به‏عشيره وقبيله ونسب والا را از بين برد، پس همه مردم امروز خواه‏سفيد باشند يا سياه، قريشى باشند يا عرب يا عجم همگى از آدمندوآدم را هم خداوند از گل بسرشت، ومحبوبترين مردم نزد خداوندفرمانبرترين ومتقى‏ترين آنهاست."(461)

پيامبرصلى الله عليه وآله عملاً به همين كار پرداخت تا پس از خود سنتى بر جاى‏نهاده باشد. او دختر زبير عمويش را به ازدواج مقداد بن اسود درآورد همانطور كه در حديث امام صادق‏عليه السلام آمده است:

"پيامبرصلى الله عليه وآله، ضباعه دختر زبير بن عبد المطلب را به ازدواج‏مقداد بن اسود در آورد. حضرت رسول اين كار را كرد تا ازدواج راآسان كند، وتا آن كه مردم از پيامبرصلى الله عليه وآله پيروى كنند، وبدانند كه‏گرامى‏ترين آنها نزد خداوند پرهيزگارترين آنهاست."(462)

براساس همين روايت وروايات ديگر، فقها ازدواج دختر هاشمى‏با پسر غير هاشمى را روا دانسته‏اند.

وملاك در مرد آن است كه اخلاق ودينى پسنديده داشته باشد.

2 - پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "اگر كسى به خواستگارى دختر شماآمد كه اخلاق ودين پسنديده‏اى داشت دختر خويش را به او بدهيد،واگر چنين نكنيد در زمين فتنه وتباهى بسيار پديد آيد."(463) امام‏صادق‏عليه السلام در روايتى شرط توانگرى مالى را نيز بدان مى‏افزايدومى‏فرمايد: "كفو وهمتا آن است كه پاكدامن باشد و )از نظر مالى(توانگر".(464)

ترديدى نيست كه مرد توانگر بهتر از مرد نادار است، ولى اصل،ديانت واخلاق است، پس اگر كسى ثروتمند بود ولى ايمانى سست‏داشت واخلاقى ناپسند، بايد فقير مؤمن خوش اخلاق را به او برترى‏داد.

3 - از نشانه‏هاى ديندارى است ترك اعمال و رفتارهاى تباه كننده ومهلك، بويژه ميگسارى، وشرع نهى نموده از آن كه دخترى را به باده‏گسارى داد. در حديثى از امام صادق‏عليه السلام رسيده است كه: "كسى كه‏دختر خود را به باده گسارى دهد قطع رحم او كرده است."(465)

4 - ونيز اسلام مانع از آن شده كه به منحرف جنسى و)مخنَّث(دختر داد. در حديثى كه على بن جعفر از امام صادق روايت مى‏كندآمده است كه از حضرت درباره اين پرسيدم كه آيا دخترم با جوانى‏ازدواج بكند كه انسان نرمى است وپدرش هم اشكالى ندارد؟حضرت‏عليه السلام فرمود: )اگر بد كردار )مخنث( نيست به ازدواج او درآور."(466)

5 - در بُعد اخلاق، شرع نهى مى‏كند از اين كه دختر را به ازدواج‏اقوامى در آورد كه از وفادارى دورند. در حديثى از امام صادق‏عليه السلام‏آمده است كه فرمود: "دختران خود را به اقوام زنجى وخزرى ندهيدكه بى وفا هستند."(467)

ظاهر حديث دلالت بر آن دارد كه حكمت اين نهى، كاستى دروفادارى است واين حكمت همه موارد مشابه را در بر مى‏گيرد چنان‏كه با از ميان رفتن سبب، حكم نيز از ميان مى‏رود، پس اگر اهالى خزربه وفادارى شناخته شدند مى‏توان با آنان خويشاوندى بر قرار كرد.

6 - از ديانت است خردمندى، پس شرعاً مكروه است زن نادان‏واحمقى را به همسرى گرفت. امير المؤمنين مى‏فرمايد: "بپرهيزيد ازازدواج با زن احمق كه همراهى با او بلا وفرزندش موجب تباهى‏است."(468)

بيشتر از زن احمق، ازدواج با زن ديوانه كراهت دارد، زيرا جنون‏او در كودكان اثر مى‏نهد.

6 - آداب ازدواج‏

1 - خواندن خطبه، پيش از عقد مستحب است، وبهتر است‏شامل حمد وثناى خداوند وتوصيه به تقوا باشد، وشايسته است هرآنچه را زن وشوهر وحضّار نياز دارند در خطبه يادآورى شود، ماننداصول ايمان ومحاسن اخلاق وآداب وآنچه را دانشمند خواننده‏خطبه مناسب ببيند.

خطبه امامان معصوم براى ما نمونه خوبى است. در خطبه اميرالمؤمنين آمده است كه ايشان پس از حمد خدا چنين خطبه كردند:

"اُوصيكم بتقوى اللَّه العظيم، فإنّ اللَّه عزّ وجلّ قد جعل للمتّقين‏المخرج ممّا يكرهون، والرزق من حيث لا يحتسبون، فتنجّزوا من اللَّه‏موعوده، واطلبوا ما عنده بطاعته، والعمل بمحابه، فإنّه لا يدرك الخيرإلّا به، ولا ينال ما عنده إلّا بطاعته، ولا تكلان فيما هو كائن إلّا عليه،ولاحول ولا قوة إلّا باللَّه.

أمّا بعد، فإن اللَّه أبرم الاُمور وأمضاها على مقاديرها، فهي غيرمتناهية عن مجاريها دون بلوغ غاياتها، فيما قدر وقضى من ذلك، وقدكان فيما قدر وقضى من أمره المحتوم وقضاياه المبرمة، ما قد تشعبت به‏الأخلاف، وجرت به الأسباب، وقضى من تناهي القضايا بنا وبكم إلى‏حضور هذا المجلس الذي خصنا اللَّه وإيّاكم للذي كان من تذكرنا آلائه،وحسن بلائه، وتظاهر نعمائه، فنسأل اللَّه لنا ولكم بركة ما جمعنا وإيّاكم‏عليه، وساقنا وإيّاكم إليه، ثمّ انّ فلان بن فلان ذكر فلانة بنت فلان وهوفي الحسب من قد عرفتموه، وفي النسب من لا تجهلونه، وقد بذل لهامن الصداق ما قد عرفتموه، فردوا خيراً تحمدوا عليه وتنسبوا إليه‏وصلّى اللَّه على محمّد وآله وسلم."(469)

2 - مستحب است گواهانى را بر ازدواج گرفت تا نسب و ارث‏اثبات گردد. وچه بسا حكمت اين مسأله شامل همه مواردى گردد كه‏نسب وارث را حفظ مى‏كند واختلافها را از ميان مى‏برد ؛ مثل ثبت درمحضر ونظاير آن. در حديثى از امام صادق‏عليه السلام آمده است: "بيّنه‏هابراى اثبات نسب وارث مقرّر شده است."(470)

3 - مستحب است در ازدواج، آن هم بدور از زياده روى وريا،وليمه داده شود، وبايد از اين طعام به فقرا نيز داده شود وتنها به‏توانگران وشخصيتها محدود نشود. ونبايد جشن ازدواج را بهانه‏اى‏قرار داد براى برترى جويى به مردم، وآنچه قشرهاى آسيب پذيروميانى را به سبب عدم توانايى در همراهى با توانگران به دشوارى‏افكند. از پيامبر صلى الله عليه وآله روايت است كه فرمود: "اطعام هنگام ازدواج ازسنتهاى پيامبران است."(471)

ونيز پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "وليمه روز نخست، حق است، ودرروز دوم نيكى، وافزون برآن ريا وشهرت‏طلبى."(472)

4 - از آداب ازدواج است گزينش وقت مناسب براى زفاف. پس‏دخول در شب بهتر از روز است، وروز براى وليمه بهتر از شب. درروايتى از امام صادق‏عليه السلام رسيده است كه: "عروسهايتان را شب‏زفاف كنيد، ووليمه را در روز دهيد."(473)

اسلام شب زنده دارى را جز در سه مورد نهى كرده كه از آن جمله‏است زفاف. از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است كه فرمود: "شب زنده دارى‏نيست جز در سه مورد: تهجّد با قرآن، يا در طلب دانش، يا عروسى‏كه به خانه بخت مى‏رود."(474)

5 - اسلام خوش نمى‏دارد ساعت گرمى براى زفاف برگزيده شود.به امام باقرعليه السلام خبر رسيد كه مردى در ساعت گرم نيمروز ازدواج‏كرده، پس حضرت‏عليه السلام فرمود: "آنها را نمى‏بينم كه به توافق برسند"پس از هم جدا شدند.(475)

6 - نيز اسلام خوش نمى‏دارد عروسى در روزى صورت پذيرد كه‏قمر در برج عقرب است. امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: "هركه به‏هنگامى كه قمر در برج عقرب است ازدواج كند روى خوبى رانخواهد ديد."(476)

7 - همچنين است هنگام محاق ماه )روزهاى پايانى ماههاى‏قمرى( امام حسن عسكرى مى‏فرمايد: "كسى كه به هنگام محاق ماه‏ازدواج كند بايد تسليم سقط جنين شود."(477)

8 - مستحب است هنگام دخول، مرد وضو داشته باشد ودعاى‏مأثورى را بخواند كه از امام صادق‏عليه السلام روايت شده است: "هرگاه برهمسرت وارد شدى دست بر پيشانى او بگذار وروى به قبله آوروبگو:

"اللّهمّ بأمانتك أخذتها، وبكلماتك استحللتها؛ فإن قضيت منها ولداًفاجعله مباركاً تقيّاً من شيعة آل محمّد، ولا تجعل للشيطان فيه شركاًولانصيباً."(478)

وهرگاه آهنگ نزديكى كند دعايى را بخواند كه از امام باقرعليه السلام‏رسيده است:

"اللّهمّ ارزقني ولداً واجعله تقيّاً زكيّاً ليس في خلقه زيادة ولا نقصان،واجعل عاقبته إلى خير."(479)

9 - وهنگام نزديكى شايسته نيست زن را به شتاب اندازد، ونبايدتا وقتى كه نياز زن بر آورده نشده او را رها سازد. اسلام از زبان‏حضرت على‏عليه السلام اين چنين به ما تعليم مى‏دهد: "هرگاه فردى از شماآهنگ همسر خود كرد نبايد او را به شتاب افكند، زيرا زنان نيزنيازهايى دارند."(480) حكمت اين كار آن است كه اگر زنى كامياب نشودچه بسا در انديشه مرد ديگرى افتد. امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: "چه‏بسا كسى از شما با همسرش همبستر شود وزنش از او چنان جدا شودكه اگر حتى مرد زنگى را هم ببيند به او در آويزد. پس هر كسى آهنگ‏همسر خود كرد بايد ميان آن دو ملاعبه‏اى صورت پذيرد كه اين بهتراست."(481)

10 - مستحب است اگر مردى با ديدن زنى ديگر غريزه‏اش به‏هيجان آيد سراغ همسر خويش آيد واز او كام بگيرد. على‏عليه السلام به ماتعليم مى‏دهد كه: "هرگاه كسى از شما زنى را ديد كه از او خوشش‏آمد، كام از زن خود گيرد، زيرا زن او همان دارد كه آن زن، پس نبايددر قلبش براى شيطان راهى قرار دهد كه نگاه او را از زنش متوجه آن‏ديگرى كند."(482)

ولى شايسته نيست آدمى با شهوت زن ديگرى خود را تحريك‏كند وسپس به شهوت آن زن با همسر خويش در آميزد، اين عمل برحسب روايت رسيده از پيامبرصلى الله عليه وآله مكروه است. چه، پيامبرصلى الله عليه وآله‏مى‏فرمايد: "اى على! با شهوت زن ديگرى با همسرت نزديكى‏مكن، زيرا در اين صورت من از آن بيم دارم كه اگر نطفه فرزندى منعقدگردد، كودك شما نامرد وبى عقل باشد."(483)

11 - برخى از فقها، هنگام ميل و رغبت زن، آميزش با او رامستحب مى‏دانند، وحديث پيامبرصلى الله عليه وآله را مى‏آورند كه به مردى‏فرمود: "آيا با روزه وارد صبح شدى؟ عرض كرد: خير."

فرمود: "پس تهيدستى را اطعام كردى؟ عرض كرد: خير."

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "پس نزد همسرت برو وبا او آميزش كن، كه اوبراى تو به منزله صدقه است."(484)

12 - شرعاً اشكالى ندارد كه مرد با هر وسيله ممكنى همسرش رااز نظر جنسى كامياب نمايد، ولى نبايد در كاميابى همسرش از چيزى‏جز اعضاى خودش )اعضاى مرد( بهره گيرد. امام صادق‏عليه السلام‏مى‏فرمايد: "اشكالى ندارد كه مرد در كاميابى با همسرش از همه‏قسمتهاى بدن خود كمك بگيرد، ولى نبايد با ابزارى غير از پيكر خودبه كامگيرى بپردازد."(485)

13 - اگر چه نگاه كردن به شرمگاه همسر جايز است، ولى هنگام‏آميزش كراهت دارد، چنان كه سخن گفتن در آن حال نيز مكروه‏است.

در احاديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است كه نگاه كردن به فرج زنان‏مكروه است زيرا كورى به بار مى‏آورد، ونيز مكروه است سخن گفتن‏به هنگام جماع كه لالى در پى دارد، ونيز آميزش جنسى زير آسمان‏مكروه است.(486)

14 - مستحب است هر يك از زن وشوهر پس از جماع براى پاك‏كردن موضع، از دستمالى جداگانه استفاده كنند ويك دستمال به كارنبندند. پيامبرصلى الله عليه وآله به على‏عليه السلام مى‏فرمايد: "با همسرت نزديكى مكن‏مگر آن كه تو دستمالى داشته باشى واو دستمالى، وخود را با يك‏دستمال تميز نكنيد تا مبادا شهوت بر شهوت قرار گيرد، كه اين كاردشمنى ميان شما دو را در پى دارد."(487)

15 - از حديثى چنين پيداست كه به هنگام حصر - يعنى نيازى كه‏آدمى را به شتاب اندازد - جماع كراهت دارد. امام صادق‏عليه السلام فرمود:"انسانى كه خضاب كرده جماع نمى‏كند" راوى عرض كرد: فدايت‏گردم چرا انسانِ خضاب كرده جماع نمى‏كند؟ فرمود: "زيرا در حصراست."(488)

16 - نيز بلافاصله پس از خوردن غذا با شكم پر نبايد همبستر شد.از امام صادق‏عليه السلام روايت است كه فرمود: "سه چيز بدن را ويران‏مى‏كند وچه بسا آدمى را بكشد: با شكم پر به حمام رفتن، با شكم پربا همسر آميزش كردن وازدواج با پير زنان."(489)

17 - شايسته است در اين اوقات كه در حديث امام باقر ذكر شده‏از مباشرت خوددارى كرد. ظاهراً آنچه همه اينها را گرد مى‏آوردحالت اضطراب وخوف است كه بر كودك حتى زن وشوهر اثرمى‏نهد. از امام‏عليه السلام پرسيدند: آيا وقتى هست كه جماع حلال در آن‏مكروه باشد؟ حضرت‏عليه السلام فرمود: "آرى، بين طلوع فجر وطلوع‏آفتاب، واز غروب آفتاب تا غروب شفق )يعنى سرخى آسمان(،ودر شب وروز خسوف وكسوف، ودر شب وروزى كه باد سياه ياسرخ يا زرد بوزد، وشب وروزى كه در آن زمين لرزه پيش آيد."

امام‏عليه السلام سپس فرمود: "به خدا سوگند هيچ كس در اين اوقات كه‏پيامبر جماع در آن را نهى كرده وخبر اين روايت به او رسيده،همبسترى نكرد مگر آن كه خداوند كودكى بدو دهد كه آنچه دركودكش مى‏بيند وى را خوش آيد."(490)

وممكن است هر گونه حالت اضطراب زايى همين حكم را داشته‏باشد، همچون آميزش هنگام ترس از سلطان ستمگر يا در وضعيتهاى‏جنگى ونظاير آن.

پيامبرصلى الله عليه وآله نهى فرموده از اين كه در شب اول ماههاى قمرى‏همبسترى كنند، وبه على‏عليه السلام مى‏فرمايد: "اى على! در شب اول ماه‏ونيمه ماه وآخر ماه همبسترى مكن، كه هر كس چنين كند بيم آن‏مى‏رود كودكش كودن از كار در آيد."(491)

18 - از نظر اسلام كراهت دارد مردى پس از بازگشت از سفرشبانگاه بر خانواده‏اش وارد شود، وبهتر است تا صبح شكيبايى كند.در حديثى از امام صادق‏عليه السلام روايت است كه فرمود: "كراهت داردمردى كه شبانگاه از سفر رسيده بر خانواده‏اش وارد شود، بلكه بايد تاصبح صبر كند."(492)

19 - نيز كراهت دارد مردى در شب مسافرت كه غالباً با اضطراب‏همراه است واحتمال ضعف مى‏رود، با همسرش همبستر شود. ازپيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است كه حضرت‏صلى الله عليه وآله كراهت داشت مرد در شبى‏مباشرت كند كه آهنگ سفر دارد.(493)

چنين است هنگام سفرهاى كوتاه. در حديثى از پيامبر رسيده‏است كه فرمود:

"اى على! هنگامى كه براى سفرهاى كوتاه به مدت سه شبانه روزاز خانه خارج مى‏شوى با همسرت در نياميز كه اگر فرزندى از شماپديد آيد يار ستمگر خواهد شد."(494)

20 - اسلام دستور مى‏دهد همبستر شدن در پنهان صورت پذيردنه در حضور هوو ويا فرزندى كه صداى آنها را مى‏شنود وپيكرشان رامى‏بيند. از امام صادق‏عليه السلام روايت شده است كه فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله‏فرموده است: "سوگند به خدايى كه جان من در يد قدرت اوست،اگر مردى با زنش در آميزد در حالى كه كودكى بيدار آن دو را مى‏بيندوصدايشان را مى‏شنود وصداى نفسهاى زن وشوهر به گوش اومى‏رسد اين كودك روى رستگارى را نخواهد ديد، اگر پسر باشد زناكار خواهد شد، واگر دختر باشد زانيه خواهد شد."

حديث مى‏افزايد: "هرگاه على بن الحسين‏عليه السلام آهنگ همسر شدن‏داشت، در را مى‏بست وپرده‏ها را مى‏انداخت وخدمتگزاران را بيرون‏مى‏كرد."(495)

21 - اسلام كراهت دارد كسى زير آسمان(496) يا روى بام ساختمان(497) يادر برابر خورشيد(498) يا زير درختان ميوه دار(499) جماع كند.

22 - احاديث حاكى از كراهت همبستر شدن رو و يا پشت به قبله،يا در حال برهنگى كامل، يا در كشتى يا بر سر راه. امام صادق‏عليه السلام به‏نقل از پدرانش فرموده است: "پيامبر نهى مى‏كرد از اين كه مردى روبه قبله، يا بر سر راهى آباد با زنش در آميزد وهركه چنين كند لعنت‏خدا وفرشتگان وهمه مردم بر او باد."(500)

23 - اسلام كراهت دارد كه مردى ايستاده مباشرت كند وآن را كاردراز گوشها مى‏داند. در حديثى نبوى آمده است: "اى على! ايستاده‏با زنت جماع نكن كه اين كار دراز گوشهاست."(501)

24 - نيز مباشرت پس از احتلام كراهت دارد. پيامبرصلى الله عليه وآله‏مى‏فرمايد: "كراهت دارد مردى پس از احتلام با زنش در آميزد، مگرآن كه از احتلام غسل كند، پس اگر بعد از احتلام وبدون غسل با زنش‏در آميخت وفرزندى ديوانه از او پديد آمد هيچ كس جز خود رانكوهش نكند."(502)

25 - اسلام دستور مى‏دهد هنگام مباشرت به خداى توجه كرد وازشر شيطان بدو پناه برد. امير المؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: "هرگاه كسى ازشما مباشرت كرد بايد بگويد: بسم اللَّه وباللَّه اللهم جَنِّبْنِي الشيطانَ‏وَجَنِّبِ الشيطان ما رزقتني." وسپس فرمود: "پس اگر خداوند كودكى‏به آن دو داد هرگز شيطان زيانى بدو نرساند."(503)

26 - اسلام توصيه مى‏كند پيش از مباشرت با زن حامله وضو گرفته‏شود. پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "اى على! هرگاه زنت باردار شد، با اونزديكى مكن مگر آن كه وضو داشته باشى."(504)

27 - اسلام از اينكه مرد براى مدتى با همسرش آميزش جنسى‏نداشته باشد، نهى كرده است، چه بسا اين كار موجب فساد وتباهى‏زن گردد.

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد "هركه چند زن داشته باشد، وبا آنهانزديكى نكند، ويكى از آنها زنا كند گناهش به گردن او خواهد بود."(505)

28 - اسلام نهى كرده از اين كه از پشت زنان با ايشان نزديكى كرد.پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "پشت زنان امت من بر مردان امت من حرام‏است."(506)

29 - اسلام مردان را به غيرت دستور مى‏دهد، وزنان را از غيرت‏نسبت به مردان خود باز مى‏دارد، وبه شكيبايى بر غيرت )وناموس‏پرستى( مردان دستورشان مى‏دهد. امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:"خداوند غيور است وهر غيورى را دوست دارد واز غيرت اوست كه‏بدكاريها را - چه پيدا وچه پنهان - حرام كرده است."(507)

امام‏عليه السلام در حديث ديگرى مى‏فرمايد: "خداوند جهاد را بر مردان‏وزنان واجب كرد. جهاد مرد آن است كه مال وخونش را بدهد ودر راه‏خدا كشته شود، وجهاد زن آن است كه بر آزار همسرش وغيرت اوصبر كند."(508)

امير المؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: "غيرت زن كفر است وغيرت مردايمان"(509)

30 - شرع براى مرد حقوق بسيارى را بر عهده زن نهاده است، تااو را از كامجويى ولذت‏طلبى در جاى ديگر مصون بدارد.

در حديثى از امام صادق‏عليه السلام آمده است كه فرمود: "زنى نزدپيامبرصلى الله عليه وآله آمد وعرض كرد: يا رسول اللَّه! حق شوهر بر همسرچيست؟ فرمود: بيش از آن است كه تصور مى‏كنيد.

آن زن عرض كرد: بخشى از آن را به من بگوييد.

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: زن حق ندارد جز با اجازه شوهرش روزه‏مستحبى بگيرد، يا از خانه بيرون رود. زن بايد بهترين عطر خود رابزند، وبهترين جامه خويش را بر تن كند وزيباترين آرايش خود را به‏كار برد وبام وشام، خويش را به شوهرش عرضه كند وحقوق مرد برزن بيش از اينهاست."(510)

در حديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله آمده است كه: "حلال نيست زنى بخوابدپيش از آن كه خود را بر شوهرش عرضه كند، جامه خود را از تن‏برگيرد، وزير روانداز مرد رود، وپوست خود را به پوست او بچسباندواگر چنين كند خود را به شوهرش عرضه داشته است."(511)

31 - حقوق ووظايف زن وشوهر طرفينى است، وهر كدام از آنهاديگرى را به خشم آورد عذاب خداوندى از آن او خواهد بود. درحديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله بتفصيل، آداب رفتار زن وشوهر بيان شده‏است: "اگر زنى شوهرش را بيازارد نماز وحسنه‏اش پذيرفته نيست،مگر آن كه شوهر خود را راضى كند، واگر چنين نكند حتى در صورتى‏كه عمرش را روزه بگيرد وشب زنده دارى كند وبرده‏ها آزاد نمايدواموالش را در راه خدا انفاق كند باز نخستين كسى خواهد بود كه به‏آتش در مى‏آيد. سپس حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله فرمود: مرد نيز همين كيفررا خواهد داشت اگر زنش را بيازارد وبدو ستم كند، وهر كس بر بداخلاقى زنش شكيبايى كند وآن را به روز جزا واگذارد، خداوند براى‏هر بار صبر پاداشى بدو دهد كه به هنگام سربلندى در آزمون بدومى‏دهد."(512)

حتى شايسته نيست طولانى شدن نماز زن، توجيه كننده خوددارى زن از اهميت دادن به شوهر وپاسخ به تمايلات او باشد.

پيامبرصلى الله عليه وآله به زنان مؤمن چنين تعليم مى‏دهد: "نماز خود راطولانى نكنيد تا شوهرانتان را بازداريد."(513)

پيامبرصلى الله عليه وآله بسيار مردان را به زنان توصيه مى‏كرد ومى فرمود:"بيشتر اهل بهشت زنان مستضعف هستند كه خداوند ضعف آنها رادانسته وبر آنها رحم گرفته است."(514)

نيز پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "بهترين شما بهترين شماست براى‏خانواده‏اش، ومن بهترين شما هستم نسبت به خانواده‏ام."(515) در جاى‏ديگرى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد:

"نفرين باد ونفرين بر كسى كه نانخور خود را تباه سازد."(516)

امير المؤمنين‏عليه السلام در نامه‏اى به پسرش امام حسن‏عليه السلام مى‏فرمايد:"كارى را به زن نه سپار كه از مسائل شخصى او فزون باشد، كه اين‏براى وضع او بهتر، وبراى خيال او خشنود كننده‏تر، وبراى زيبايى اوماندنى‏تر است، وزن گل است نه پيشكار."(517)

پيامبرصلى الله عليه وآله كارها را ميان صديقه كبرى فاطمة زهرا سلام اللَّه عليهاوهمسرش امام على‏عليه السلام تقسيم مى‏كرد وكارهاى داخل خانه را به‏فاطمه مى‏سپرد وكارهاى بيرون خانه را به على.(518)