احــكام خانواده

عبدالرحيم موگِهى

- ۲ -


حقوق و وظايف خانواده‏

حقوق و وظايف همسران‏

برخى از حقوق و وظايف زن و شوهر عبارتند از:

1. زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى‏خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كُتُب ذكر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.290

 

2. اگر زن در كارهايى‏كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است، و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد، ولى مَهر او از بين نمى‏رود.291

 

3. مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.292

 

4. مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولى اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد بايد خرج سفر او را بدهد.293

 

5. زنى كه از شوهر اطاعت مى‏كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى‏تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم شرع و اگر ممكن نباشد به عدول مؤمنين، و اگر آن هم ممكن نباشد به فُسّاق مؤمنين مراجعه نمايد، و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى‏تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.294

 

6. مرد نمى‏تواند زن دائمى خود را به طورى ترك كند كه نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بى‏شوهر، لكن واجب نيست هر چهار شب يك شب نزد او بماند.295

 

7. شوهر نمى‏تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با عيال دائمى خود را ترك كند.296

 

8. مرد بايد نسبت به كارهايى كه همسرش از روى ناآگاهى انجام داده است، گذشت داشته باشد و با او تُرشرويى نكند.297

 

9. اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى باز دارد، بنابر احتياط واجب بايد خوددارى كند.298

 

10. نذر زن بى‏اجازه شوهرش باطل است،[ ولى‏] اگر زن با اجازه شوهر نذر كند شوهرش نمى‏تواند نذر او را به هم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر باز دارد.299

 

11. اگر شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم او صحيح نيست.300

 

12. اگر زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح نباشد، لكن نبايد احتياط را ترك كند.301

 

13. اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون نبرد و مرد هم قبول كند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.302

 

استفتائات‏

آرايش زن و رضايت همسر

آرايش كردن زن، خود را براى غير همسر در بعضى مجالس زنانه مثل عروسى يا مهمانى زنانه و ... چه حكمى دارد؟ و در صورتى كه مورد رضايت همسر نباشد چه حكمى دارد؟

 

باسمه تعالى؛ در صورتى كه نامحرم او را نبيند اشكال ندارد، ولى سعى شود تا توافق بين زن و شوهر حاصل شود.303

 

لباس زن و رضايت همسر

اگر جهت شركت در يك مهمانى خاصى زن بخواهد لباس مخصوصى را بپوشد، ولى همسر وى راضى نباشد و نپوشيدن آن لباس نيز موجب هتك آن زن نباشد، و در صورت استفاده زن از آن لباس چه بسا موجب ناراحتى خانوادگى و ايجاد اختلاف شود، از نظر شرعى اين پوشيدن چه حكمى دارد و آيا جايز هست يا خير؟

 

باسمه تعالى؛ اگر پوشيدن لباسى موجب اختلاف و مفسده باشد، بايد از پوشيدن آن اجتناب شود. و شوهر هم نبايد از لباسى كه متعارف است اَقرانِ‏304 همسر او مى‏پوشند جلوگيرى كند.305

 

توطّن زن‏

آيا زن در توطّن‏306 يا مسافرت تابع مرد است؟ در چه شرايطى و تا چه حدى؟

 

باسمه تعالى؛ ميزان قصد خود زن است.307

 

حدود اطاعت از شوهر

حدود اطاعت از شوهر تا چه حدى است؟

 

باسمه تعالى؛ در مطلق استمتاعات‏308 و خروج زن از منزل بايد اطاعت از شوهر باشد.309

 

ترك حقوق و وظايف همسران‏

أ. نُشوز زن‏

نُشوز زن يا رعايت نكردن حقوق شوهر عبارت است از بيرون رفتن زن از اطاعت شوهر در امورى كه بر زن واجب است و آنها عبارتند از:

 

1. تمكين نكردن خويش براى شوهر در كاميابى و امور جنسى.

 

2. از بين نبردن آنچه مايه تنفر و ضد كاميابى و لذت بردن امور جنسى است.

 

3. ترك پاكيزگى و آرايش خود در صورتى كه شوهر خواستار آن باشد.

 

4. بيرون رفتن از خانه بدون اجازه شوهر و غير اينها.

 

ولى ترك‏اطاعت از شوهر درمواردى كه بر زن واجب‏نيست، باعث‏نشوز وى نمى‏شود. بنابراين اگر زن از خدمات خانه و خواسته‏هاى شوهر كه مربوط به كاميابى در امور جنسى نمى‏شود مانند جارو كردن، خياطى، آشپزى يا جز آن حتى آب‏دادن و پهن‏كردن رختخواب خوددارى كند، نشوز وى‏شمرده‏نمى‏شود.310

 

يادسپارى‏

اگر زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.311

 

استفتائات‏

حكم اطاعت نكردن زن از شوهر

اگر زنى در زندگى اولاً اطاعت از شوهر نكرد؛ ثانياً براى شوهرش ارزش قائل نبود؛ ثالثاً اسرار زندگى را در همه جا فاش نمود؛ رابعاً در زندگى مرتب دروغ گفت تكليف مرد از نظر شرعى با چنين زنى چيست؟

 

باسمه تعالى؛ بايد او را امر به معروف و نهى از منكر نماييد.312

 

مقيّد نبودن زن به مسائل شرعى‏

چندين سال است كه ازدواج كرده‏ام، خودم خيلى دنبال مسائل دينى و شرعى هستم و مقلّد امام مى‏باشم، ولى متأسفانه همسرم زياد به مسائل دينى اهميت نمى‏دهد و بعضى اوقات پس از خيلى سر و صدا يك دفعه نماز مى‏خواند و چند دفعه نمى‏خواند و اين امر مرا زياد رنج مى‏دهد، در اينجا وظيفه من چيست؟

 

1. آيا خوردن غذايى كه او درست مى‏كند از نظر شرعى جايز است؟

 

2. آيا در اين مورد، در روز قيامت، من مسؤول نيستم؟

 

3. آيا در اثر بى‏توجهى او به دين، بايد او را طلاق داد؟

 

باسمه تعالى؛ اگر منكر خدا يا رسول يا يكى از ضروريات دين نيست پاك است و بايد او را امر به معروف كنيد، و اگر مؤثر نباشد شما معذور هستيد و لازم نيست طلاق دهيد و اختيار طلاق در دست خود شماست.313

 

ب. نُشوز مرد

نُشوز مرد با رعايت نكردن حقوق زن عبارت است از:

 

ستم و آزار به زن و انجام ندادن حقوق واجبى كه زن بر عهده شوهر دارد، مانند پرداخت هزينه‏هاى زن از سوى شوهر.314

 

يادسپارى‏

براى آگاهى از راههاى درمان نشوز زن و مرد به كتاب تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305 - 307 و يا به ترجمه آن مراجعه كنيد.

 

ج. احكام طلاق‏

آيا به ياد مى‏آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟

 

همان زمانى كه اشك شوق مادر همچون شبنم برگونه‏هايش جارى مى‏شد، و با زبانى لرزان به دخترش مى‏گفت: «دخترم به آرزوى خود رسيدم و شكر خدا كه عروسىِ تو را ديدم».

 

همان وقتى كه پدر، آغوش پُر مهر و محبت خود را باز مى‏كرد و پسرش را در آغوش مى‏فشرد و به او مى‏گفت: «پسرم بر تو مبارك باد، ساليانى است كه در انتظار چنين روزى بودم».

 

همان لحظاتى كه خواهر و برادر با لبخندى شيرين و با شور و هيجانى سرشار از شوق و شادى مى‏گفتند: «پيوندتان مبارك باد».

 

آن هنگامى كه خردسالان با شاخه‏اى از گُلِ شادى، احساسات پاك خود را ابراز مى‏كردند و با شيرين زبانى مى‏گفتند: «عروسى تان مبارك باد.»

 

آن زمانى كه خويشان و نزديكان با دستانى گرم و صميمى و با بوسه‏هايى پُر از مهر و صفا خداحافظى مى‏كردند و مى‏گفتند: «ان شأا& به پاى يكديگر پير شويد».

 

آرى، آيا به ياد مى‏آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟

 

آيا مگر آن قند و شاخه نبات، بجز پيامى شيرين پيام ديگرى داشتند؟ مگر آن چراغهاى رنگى، بجز نور شادى نور ديگرى مى‏پاشيدند؟

 

مگر آن لباسهاى سفيد، بجز خبرِ انس و الفت و آشتى خبر ديگرى مى‏دادند؟

 

مگر آن شب، بجز سرود زيبايى و جاودانگى سرود ديگرى مى‏نواختند؟ اينك پس از آن همه، چگونه مى‏توان نظاره گر از هم گسستن آن پيوند زيبا و مقدس بود؟

 

چگونه مى‏توان به جاى آن اشك شوق، اشك غم و اندوه را بر چهره مادر ديد؟

 

چگونه مى‏توان به جاى آن آغوش پُر مهر و محبّت پدر، آغوشى سرد و بى‏روح را احساس كرد؟

 

به كدام قيمتى مى‏توان لبخند شيرين خواهر و برادر را با چهره‏اى غم گرفته و اندوهناك معاوضه نمود؟

 

به كدام بهايى مى‏توان گُل شادىِ خردسالان را در پاييز جدايى، پژمرده ديد؟ كدام طاقت و توانى است كه حاضر است به جاى صداى دلنشين «بابا» و «مامانِ» فرزندان، گريه تنهايى آنان را بشنود؟ آيا مگر دوست نداريم كه فضاى خانه بوى عشق و محبت و ايثار دهد، و بوسه‏هاى شيرين بر گونه‏هاى حريرگون كودكان بنشيند و عطر دل‏انگيز آن به مشام رسد؟

 

آيا سزاوار است كه كودكان معصوم، بى‏پناه شوند و فداى «غرورِ» پدر و «لجاجتِ» مادر گردند؟

 

آيا مگر «طلاق» مبغوضترين كار حلال در پيشگاه خداوند نيست؟

 

بارى، از اين رو بود كه قلم نگارنده، توان آن نداشت كه از «طلاق» سخنى گويد و يا احكام آن را روى صفحه كاغذ به رشته تحرير كشد.

 

اميد است كه با «گذشتِ» پدران و «پيشقدمىِ» مادران، دوباره نور شادى و سُرور را به خانه و خانواده آورد، و بيش از اين قلب شكستنى و نازنين فرزندان را آزرده نكرد.

 

حقوق فرزندان و وظايف پدر و مادر

 

برخى از حقوق فرزندان كه بر عهده پدر و مادر است عبارتند از:

أ. غسل ولادت، گفتن اذان و اقامه، كامگشايى‏

در صورتى كه براى نوزاد زيان نداشته باشد، مستحب است هنگام تولد، او را غسل دهند؛ و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را بگويند؛ و كام او را با آب فرات و تربت حضرت سيدالشهدأ(ع) بگشايند.315

 

ب. نامگذارى‏

نامگذارى نوزاد با نامهاى خوب، مستحب و از حقوق فرزند بر پدر است. و بهترين نامها هر نامى است كه بندگى خدا - جلّ شأنه - را در برداشته باشد؛ مانند عبدالله، عبدالرحيم، عبدالرحمن و مانند آنها. و پس از آن، نامهاى پيامبران و امامان(عليهم السلام) است كه بهترين آنها نام «محمد» است، بلكه اگر داراى چهار فرزند است كراهت دارد نام يكى از آنان «محمد» نباشد. و همچنين مكروه است اگر نام او «محمد است كنيه او را «ابوالقاسم» بگذارد.316

 

پيامبر خدا(ص) مى‏فرمايند:

 

اى على! حق فرزند بر پدر اين است كه نام زيبا براى او انتخاب و ادب و اخلاقش را نيكو كند و كار شايسته‏اى براى وى برگزيند.317

 

امام رضا از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‏كند كه پيامبر خدا6 فرمودند:

 

هرگاه نام فرزند خود را محمد گذاشتيد، به او احترام بگذاريد و بَرايش جا باز كنيد و با وى ترشرويى نكنيد.318

 

(سكونى مى‏گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالى كه غمگين و اندوهناك بودم. حضرت به من فرمودند: سكونى چرا غمگينى؟ عرض كردم: دخترى نصيبم شده است ... حضرت فرمودند: او را چه نام نهاده‏اى؟عرض كردم: «فاطمه». حضرت فرمودند:)

 

آه! آه! ... اكنون كه او را «فاطمه» نام نهاده‏اى دشنامش مده، نفرينش مكن و او را كتك مزن.319

 

امام باقر از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‏فرمايند:

 

پيامبر خدا (ص) نامهاى زشت و نازيباى مردان و شهرها را تغيير مى‏دادند[ و به جاى آنها نامهاى زيبا و نيكو را برمى‏گزيدند].320

 

ج. ختنه كردن‏

1. ختنه كردن پسر واجب است. و اگر تا پس از بلوغ تأخير بيفتد بر پسر واجب است كه خودش را ختنه كند حتّى اگر كافر ختنه نشده‏اى مسلمان شود واجب است كه ختنه شود اگر چه سالخورده باشد، و تا زمان بلوغ بر ولىّ پسر واجب نيست كه او را ختنه كند. پس چنانچه پسر بدون ختنه بالغ شد بر خودش ختنه كردن واجب است، اگر چه احوط آن است كه ولىّ‏اش وى را ختنه كند.321

 

2. ختنه شدن ذاتاً واجب است و شرط صحت در طواف حج يا عمره است چه آن دو واجب باشند يا مستحب. ولى بنا بر اقوا شرط صحت نماز نيست چه رسد به ساير عبادات.322

 

3. اگر كسى بچه‏اى را ختنه كند و ضررى به آن بچه برسد يا بميرد، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است، و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست.323

 

د. وليمه و مهمانى‏

وليمه دادن هنگام تولد بچه مستحب است و اين يكى از پنج موردى است كه وليمه دادن در آنها سنت و مستحب است، همان‏گونه كه يكى از آن موارد در هنگام ختنه كردن است. و معتبر نيست كه وليمه در همان روز اول تولد داده شود، بلكه تأخير آن تا چند روز نيز اشكالى ندارد. و ظاهر اين است كه چنانچه ختنه در روز هفتم و يا پيش از آن صورت گيرد و در روز ختنه به نيت وليمه تولد و ختنه، وليمه داده شود، هر دو كار مستحب انجام شده است.324

 

ه' . عقيقه كردن‏

1. از مستحباتى كه بر آن تأكيد شده، عقيقه و قربانى كردن براى نوزاد پسر و دختر است. و مستحب است براى نوزاد پسر، حيوان نر و براى نوزاد دختر، حيوان ماده عقيقه شود. و مستحب است كه عقيقه را در روز هفتم انجام دهند. و چنانچه از روز هفتم به تأخير بيفتد - چه با عذر و چه بدون عذر - عقيقه ساقط نمى‏شود. بلكه اگر براى فرزند عقيقه ندادند و او بالغ شد، مستحب است كه فرزند براى خودش عقيقه دهد، و چنانچه در زمان حيات نيز عقيقه ندهد، مستحب است پس از مرگِ وى برايش عقيقه دهند. و عقيقه بايد يكى از چهارپايان سه‏گانه باشد: گوسفند (ميش يا بز)، گاو و شتر. و صدقه دادن پول عقيقه به جاى آن كافى نيست و جاى آن را نمى‏گيرد ... و مستحب است پا و ران عقيقه را به ماماى بچه اختصاص دهند، و بهتر اين است كه ربع آن را به وى اختصاص دهند. و چنانچه آن ربعى از عقيقه را كه پا و ران عقيقه در آن است به ماما بدهند، بعيد نيست كه هر دو كار مستحب را انجام داده باشند. و در صورتى كه ماما نباشد سهم او را به مادر مى‏دهند تا آن را صدقه بدهد.325

 

2. در عقيقه مخيّر هستند بين اينكه آن را به صورت گوشت خام يا پخته شده تقسيم كنند، و يا اينكه آن را بپزند و عده‏اى از مؤمنان - دست كم ده نفر - را دعوت كنند. و اگر بيشتر از ده نفر باشند بهتر است، و مهمانان از آن بخورند و براى نوزاد دعا كنند. و اشكالى ندارد كه عقيقه مطابق آنچه متعارف است پخته شود، و گاهى گفته مى‏شود بهتر آن است كه با آب و نمك پخته شود، ولى بهتر بودن اين كار معلوم نيست.326

 

امام صادق(ع) مى‏فرمايند:

 

[سلامتى‏] هر فرزندى در گرو عقيقه است.327

 

و . شير دادن‏

1. براى شير دادن بچه بهتر از هر كس مادر اوست ... .328

 

2. نهايت شير دادن دو سال كامل است. و جايز است تا سه ماه كمتر از اين مدت، آن را كاهش داد، يعنى در بيست و يك ماهگى كودك را از شير گرفت، ولى در صورت امكان و عدم ضرورت، كمتر از اين مدت جايز نيست.329

 

نكته‏

اُمّ اسحاق مى‏گويد: مشغول شير دادن يكى از دو پسرم محمد و اسحاق بودم. امام صادق(ع) به من فرمودند: اى امّ اسحاق! او را از يك پستان شير نده، بلكه از هر دو پستان شير بده، زيرا يكى از آن دو پستان غذا و ديگرى آب است.330

 

ز. نگهدارى و تعليم و تربيت (حضانَت)

1. مادر براى نگهدارى و تربيت فرزند و آنچه مربوط به اين دو مى‏شود، مانند مصلحت نگهدارى او در ايام شيرخوارگى يعنى دو سال سزاوارتر است، در صورتى كه مادر آزاد، مسلمان و عاقل باشد، خواه فرزند پسر باشد يا دختر، خواه مادر - خودش - وى را شير داده باشد يا ديگرى. پس جايز نيست پدر در اين مدت، فرزند را از مادر جدا كند و بگيرد اگر چه - بنا بر احتياط - مادر، او را از شير گرفته باشد. و هنگامى كه مدت شيرخوارگى پايان يافت، پدر نسبت به پسر، و مادر نسبت به دختر سزاوارتر است تا اينكه دختر به 7 سالگى برسد كه در اين صورت پدر براى نگهدارى و تربيت دختر شايسته‏تر است. و چنانچه مادر پيش از 7 سالگى دختر به وسيله فسخ يا طلاق از پدر جدا شود، تا زمانى كه با ديگرى ازدواج نكرده است حقش از بين نمى‏رود. بنابراين اگر مادر ازدواج كند حق نگهدارى و تربيت وى از پسر و دختر ساقط مى‏شود و براى پدر باقى مى‏ماند. و در صورتى كه مادر از شوهر دوم جدا شود، بعيد نيست كه دوباره حق حضانت مادر برگردد. و اَحوَط در اين مورد مصالحه و توافق از راه مسالمت‏آميز است.331

 

2. اگر پدر پس از انتقال حضانت به او يا پيش از آن بميرد، مادر براى حضانت فرزند - چه پسر و چه دختر - هر چند با ديگرى ازدواج كرده باشد از وصىِّ پدر و همچنين ساير خويشان پدر حتى پدرِ پدر و مادرِ پدر - تا چه رسد به ديگران - سزاوارتر است. همان‏گونه كه اگر مادر در زمانى كه مسؤول حضانت فرزند است بميرد، پدر از ديگران سزاوارتر است ... .332

 

3. براى ولىّ جايز است بچه را به شخص درستكارى دهد كه صنعت يا خواندن يا خط و نوشتن يا حساب و علوم عربى و غير اينها از علومى را كه براى دين و دنياى او سودمند است به او بياموزد. و بر ولىّ لازم است بچه را از فساد اخلاقى حفظ كند، تا چه رسد از چيزى كه براى عقايد او زيان داشته باشد.333

 

4. واجب است بر ولىّ كه كودكانش را از هر چيزى كه براى آنان و يا ديگران زيان دارد، و همچنين از هر چيزى كه يقين دارد شارع مقدس به خاطر فساد در آن، نبودش را در اجتماع خواسته است مانند غيبت باز دارد.334

 

5. جلوگيرى بچه از مَسّ خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مسّ نمودن او بى‏احترامى به قرآن باشد، بايد او را از اين كار باز دارند.335

 

6. كودكان به ده سالگى كه مى‏رسند در بستر خواب از يكديگر جدا شوند، و در روايتى وارد شده است كه اين كار در شش سالگى انجام گيرد.336

 

يادسپارى‏

اگر بچه نابالغ چيزى پيدا كند، ولىّ او بايد اعلان نمايد337.

 

استفتا

تنبيه فرزند

آيا جايز است پدر و مادر، فرزندشان را بدون دليل و از روى عصبانيت و بى‏حوصلگى كتك بزنند يا حق‏الناس بر گردنشان است؟

 

باسمه تعالى؛ جايز نيست، ولى براى تأديب در حد متعارف كه موجب سرخى و سياهى و كبودى نشود جايز است.

 

اگر خاله، دايى، عمو، عمه، خواهر و برادر چنين كارى را انجام دهند، آن وقت چه صورتى دارد؟

 

باسمه تعالى؛ جايز نيست.338

 

نكته‏

ديه سيلى زدن به گونه‏اى كه صورت سياه شود، ولى مجروح يا شكسته نشود 6 دينار339؛ و اگر سبز (كبود) شود اما سياه نگردد 3 دينار؛ و اگر سرخ شود 5/1 دينار است. و ديه كتك زدن به جاهاى ديگر بدن نصف ديه‏هاى پيشين است. پس چنانچه بدن سياه شود 3 دينار؛ و اگر سبز (كبود) گردد 5/1 دينار؛ و در صورتى كه سرخ شود 34 (سه چهارم) دينار است. و در اين ديه بين مرد و زن و كوچك و بزرگ تفاوتى نيست ... .340

 

ح. احكام صغير و فرزندان خُردسال‏

1. صغير كسى است كه به حد بلوغ نرسيده و از نظر شرع (در تصرفات مالى) محجور و ممنوع است؛ يعنى تصرفات صغير در اموال خودش به وسيله فروختن، صلح كردن، هديه كردن، قرض دادن، اجازه دادن، وديعه دادن، عاريه دادن و جز آن نافذ نيست، مگر در موارد استثنايى مانند وصيت طبق آنچه گفته خواهد شد، و فروشِ چيزهاى كم ارزش و غير مهم، به همان‏گونه‏اى كه گذشت اگر چه صغير در نهايت تميز و رشد بوده و تصرفش نيز در نهايت منفعت و صلاح باشد. بلكه در صحت تصرفاتش اجازه دادن ولىّ او در گذشته و يا آينده نزد مشهور فقها فايده‏اى ندارد و اقوا نيز همين است.

 

2. در برطرف شدن حَجْر و ممنوعيت از بچه رسيدن به بلوغ كافى نيست؛ بلكه بايد با بلوغ، رشد هم پيدا كرده و نيز سفاهت به معنايى كه خواهيم گفت نداشته باشد341.

 

3. ولايت تصرف در مال كودك و توجه به مصالح و شؤون او بر عهده پدر و جدّ پدرى كودك، و در صورت‏نبودن‏آنان، برعهده قَيِّم تعيين شده از سوى پدر ويا جدّ پدرى‏است. و قيّم كسى‏است كه يكى‏از پدر ويا جدّ پدرى‏كودك وصيت كند كه آن‏كس ناظر برامور كودك‏باشد. ودر صورت‏نبودن‏قيّم، حاكم شرع، ودرصورت نبودن حاكم شرع، افراد باايمانى كه بنابر احتياط داراى عدالت نيز هستند بركودك ولايت دارند. پس مادر و جدّ مادرى و برادر تا چه رسد به ساير نزديكان، بر كودك ولايت ندارند342.

 

4. فروختن زمينهاى بچه در صورت نياز و به مقتضاى مصلحت، براى ولىّ او جايز است. پس چنانچه فروشنده، پدر و جدّ بچه باشد، براى حاكم جايز است كه آن معامله را تثبيت كند، اگر چه براى خود حاكم ثابت نباشد كه اين معامله طبق مصلحت بوده است. ولى چنانچه فروشنده غير از پدر و جدّ باشد مانند وصى، احتياطاً حاكم نبايد آن معامله را تثبيت كند، مگر اينكه مصلحت آن برايش ثابت باشد، اگر چه اَقرب‏343 اين است در صورتى كه وثاقت‏344 وصى برايش ثابت باشد تثبيت آن براى حاكم جايز است‏345.

 

5. مضاربه با مال كودك و سرمايه‏گذارى با آن به شرطى كه عامل و طرف مضاربه شخصى ثقه و امين‏346 باشد، براى ولىّ جايز است. پس اگر ولىّ، مال كودك را به غير چنين شخصى بدهد [و تلف شود] ضامن خواهد بود.347

 

6. ولىّ بايد با ميانه‏روى - نه‏زياده‏روى‏وسختگيرى - براى‏بچه‏هزينه كند. وبايد عادت بچه‏ونظاير او را درنظر بگيرد. از اين رو بايد خوراك و پوشاكى كه مناسب با شأن بچه است، براى اوفراهم كند.348

 

7. براى ولىِّ يتيم جايز است به طور جداگانه خوراك و پوشاك او را از مالش بدهد. و جايز است او را با خانواده خودش در نظر بگيرد و مانند يكى از آنان بشمرد. پس مصارف خوردنى و آشاميدنى را سرانه تقسيم مى‏كند و مصارف پوشيدنى را جداگانه به شمار مى‏آورد، و همچنين است براى يتيمانى كه متعددند. بنابراين براى مُتَوَلّى جايز است هزينه آنان را جداگانه و يا با مخلوط كردن مصارف خوردنى و آشاميدنى - نه پوشيدنى - در نظر بگيرد.349

 

استفتا

حفظ اموال فرزند

فرزندانى كه قبل از بلوغ شاگردى مى‏كنند و مزدشان بيش از خرجشان است، آيا پدرانشان بايد مقدار بيشتر را حفظ كنند و بعد از بلوغ تحويلشان دهند يا نه؟

 

باسمه تعالى؛ واجب است حفظ و رد در حال بلوغ.350

 

چهار. حقوق پدر و مادر و وظايف فرزندان‏

و وَصَّينَا الاًِّنسانَ بِوالِدَيهِ اًِّحساناً.

 

آدمى را سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند.351

 

برخى از حقوق پدر و مادر و وظايف فرزند عبارتند از:

 

حدود اطاعت از پدر و مادر

1O . اطاعت پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است، و آيا اجداد و جدّات هم حكم پدر و مادر را دارند؟

 

باسمه تعالى؛ در امورى كه انجام آن موجب ناراحتى آنهاست، از حيث شفقت پدر و مادرى اطاعت شود و فرقى بين پدر و مادرو اجداد نيست.352

 

ولايت پدر

2O . ولايت مرد در خانواده از نظر شرع مقدس چه چيزهايى است؟

 

باسمه تعالى؛ ولايت پدر بر اولادش مى‏باشد تا حد بلوغ و رشد، و در ازدواجِ دختر باكره، اجازه پدر معتبر است.353

 

3. سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد.354

 

4. روزه مستحبى‏اولاد اگر اسباب اذيت پدر ومادر يا جد شود جايز نيست، بلكه اگر اسباب‏اذيت آنان نشود، ولى او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه روزه نگيرد.355

 

5. اگر پسر بدون‏اجازه پدر روزه‏مستحبى‏بگيرد و دربين روز پدر، اورا نهى‏كند، بايدافطار نمايد.356

 

6. اگر فرزند بدون اجازه پدر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح باشد، لكن نبايد احتياط را ترك كنند.357

 

7. اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند، قسم او صحيح نيست.358

 

8. هرگاه فرزندى نذرى كند - اگر چه بدون اجازه پدر هم باشد - بايد به آن نذر عمل نمايد.359

 

9. بنابر احتياط هنگامى كه پدر در كنار همسرش است، فرزند نبايد بر پدر وارد شود، مگر اينكه اجازه بگيرد.360

 

لزوم احترام به پدر و مادر

10O . اين جانب پدرى دارم كه خوش اخلاق نيست و مغرور و خودپرور مى‏باشد، در حق خانواده خود ظلم روا مى‏دارد و من از وقتى كه به تكليف رسيده‏ام در حال مبارزه با پدرم هستم، اگر جوابش را همان موقع در حضور ديگران بدهم كه كار نادرست و ناشايست انجام داده‏ام، و اگر تنها با پدرم صحبت نمايم حرفم را قبول نمى‏كند و مى‏گويد در مقابل پدرت درشتى نكن، خلاصه نمى‏دانم چه كنم؟ آيا شما صلاح مى‏دانيد كه من اين صحبتها را بنمايم يا نه؟

 

باسمه تعالى؛ حفظ احترام والدين و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است، و در مواردِ لزومِ امر به معروف و نهى از منكر، اگر مأيوس از تأثير باشيد تكليف ساقط است.361

 

انجام مستحبات و آزرده نشدن پدر و مادر

11O . آيا براى فرزند (دختر يا پسر) در انجام مستحبات و شركت در مراسم و شعائر اسلامى رضايت والدين شرط است؟

 

باسمه تعالى؛ رضايت والدين در امور مذكور لازم نيست، ولى نبايد موجب اذيت آنها شوند.362

 

پاسدار شدن دختران‏

12O . دخترى هستم كه علاقه دارم به‏خاطر خدمت به‏انقلاب در سپاه پاسداران وارد شوم ولى پدرم موافقت نمى‏كند. خواهشمندم حكم شرعى را بيان فرماييد؟

 

باسمه تعالى؛ پاسدار شدن خواهران هم با مراعات وظايف شرعيه مانع ندارد، ولى شما مراعات رضايت پدرتان را بكنيد.363

 

رفتن دختران به مسجد

13O . دختر جوانى هستم كه همسايه مسجد مى‏باشم، با توجه به مسأله 894 رساله و با توجه به رهنمودهايى كه در مورد حفظ مساجد فرموده‏ايد، خواهشمند است بفرماييد كه تا چه حد، رفتن يك دختر به مسجد جايز است؟

 

باسمه تعالى؛ حدى ندارد و با رضايت ولىّ خود عمل كنيد.364

 

ارتباط با پدر و مادر مخالف اسلام و انقلاب‏

14O . اگر پدر يا مادر نسبت به اسلام و مقدسات آن مخالف باشند، ارتباط فرزند با آنها بايد چگونه باشد؟

 

باسمه تعالى؛ قطع رَحِم‏365 نكنند و با احترام در ارشاد و راهنمايى آنان كوشش نمايند.366

 

15O . فرزند پدرى هستم كه هيچ‏گونه اعتقادى به خدا و پيغمبر و معاد ندارد و مسلماً نماز هم نمى‏خواند، بلكه در مواردى توهين به آستان قدس خدا و پيامبر مى‏كند و با انقلاب فوق‏العاده بد است. اخلاق خانوادگى او - به خاطر اينكه مادرم و خواهرم و برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند - فوق‏العاده تند و به دور از عواطف پدرى است. من تا آنجا كه توانستم با محبت و رفتار ملايم با پدرم صحبت كرده و او را از روشى كه در مقابل خدا و پيامبر و در مقابل خانواده پيش گرفته است، نهى كرده‏ام، اما محبت و طبع ملايم هم در او كارگر نيست و اكنون وضع خانواده آشفته و هر روز دعوا و ناسزاگويى از طرف پدرم در خانواده شديدتر شده و من هم با پدرم دعوا كرده و از او قهر نموده‏ام. البته متذكر مى‏شوم كه من ازدواج كرده و در منزل همسرم زندگى مى‏كنم و شوهرم گفته است كه راضى نيستم ديگر به خانه پدر و مادرت بروى. حال از امام عزيز مى‏خواهم تكليف اين جانب را نسبت به پدرم كه كافر به همه چيز است روشن كند؟

 

باسمه تعالى؛ از قطع رحم اجتناب كنيد و حتى المقدور در هدايت او كوشش نماييد.367

 

16O . آيا انسان مى‏تواند از نظر شرعى با خويشاوندانى كه بى‏تقوا و بى‏نماز و ضدانقلابند از قبيل پدر، مادر، خواهر و غيره قطع رحم نمايد؟

 

باسمه تعالى؛ قطع رحم جايز نيست، ولى بايد آنها را با مراعات موازين، امر به معروف و نهى از منكر نماييد.368

 

17O . اگر ارحام انسان مرتكب فسق علنى شوند به طورى كه معاشرت با آنها انسان را نيز در معرض گناه قرار دهد، آيا باز هم معاشرت با آنان واجب است؟

 

باسمه تعالى؛ بايد سعى كند در گناه واقع نشود، بلكه آنان را ارشاد نمايد.369

 

نكته‏

امام باقر(ع) مى‏فرمايند كه پيامبر خدا6 فرمودند:

 

خيرى كه بسيار زود ثواب داده مى‏شود صله رحم است.370