رساله اجوبه

حضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مدظله العالی)

- ۲ -


طهارت‏

احكام آبها

س 70: اگر قسمت پايين آب قليلى كه به طور سرازير و بدون فشار به پايين مى‏ريزد، با نجاست برخورد كند، آيا قسمت بالاى اين آب همچنان پاك باقى مى‏ماند؟

اگر سرازيرى آب بگونه‏اى باشد كه جريان از بالا به پايين بر آن صدق كند، قسمت بالاى آن پاك است.

 

س 71: آيا در شستن لباسهاى نجس با آب كرّ و جارى، فشردن هم لازم است و يا اين‏كه بعد از زوال عين نجاست همين كه آب آن را فرا گرفت، كفايت مى‏كند.

بايد بنابر احتياط آن را فشار يا تكان دهند.

 

س 72: آيا در تطهير لباس متنجّس با آب كر و جارى، فشار دادن خارج آب لازم است يا با همان فشار داخل آب پاك مى‏شود؟

فشار يا تكان دادن داخل آب، كافى است.

 

س 73: آيا گليم يا فرش نجسى را كه با آب لوله كشى متصل به منبع آب شهرى شستشو مى‏دهيم، به مجرد رسيدن آب لوله كشى به محل نجس، پاك مى‏شوند يا بايد آب غساله از آن جدا شود؟

در تطهير با آب لوله كشى، جدا شدن آب غساله شرط نيست، بلكه به مجرد رسيدن آب به مكان نجس، بعد از زوال عين نجاست و حركت غساله از جاى خود به وسيله دست كشيدن بر فرش در هنگام اتصال آب، طهارت حاصل مى‏شود.

 

س 74: حكم وضو و غسل با آبى كه به طور طبيعى غليظ است چيست؟ مانند آب دريائى كه بر اثر وجود املاح فراوان غليظ شده است، مثل درياچه اروميه يا موارد ديگرى كه غلظت بيشترى دارند.

مجرد غلظت آب به سبب وجود املاح، مانع از صدق عنوان آب مطلق بر آن نمى‏شود، و براى ترتب آثار شرعى آب مطلق، صدق عنوان آن در نظر عرف كافى است.

 

س 75: آيا براى ترتب آثار كر بودن آب، علم به كر بودن آن واجب‏است يا اين كه بناء بر كر بودن آب كافى است؟ (مانند آب موجود در دستشوئى‏هاى قطار و غيره)

اگر حالت سابقه كر بودن آب احراز شود، بنا گذاشتن بر كر بودن آن جايزاست.

 

س 76: در مساله (147) رساله امام خمينى «قدس سره» آمده است: «در طهارت و نجاست به گفته كودك مميز تا زمان بلوغ اعتناء نمى‏شود». اين فتوا تكليف دشوارى است. زيرا به طور مثال مستلزم اين است كه پدر و مادر تطهير فرزندشان را پس از قضاء حاجت تا سن پانزده سالگى به عهده بگيرند. لطفا وظيفه شرعى ما را بيان فرمائيد.

قول كودكى كه در آستانه بلوغ است در اين باره معتبر است.

 

س 77: گاهى به آب موادى اضافه مى‏كنند كه آن را به رنگ شير در مى‏آورد، آيا اين آب مضاف است؟ حكم وضو و تطهير با آن چيست؟

آن آب حكم آب مضاف را ندارد.

 

س 78: در تطهير، چه فرقى بين آب كر و آب جارى است؟

هيچ تفاوتى با هم ندارند.

 

س 79: اگر آب شور جوشانده شود، آيا با آبى كه از بخار آن بدست مى‏آيد، مى‏توان وضو گرفت؟

اگر آب مطلق بر آن صدق كند، آثار آب مطلق را دارد.

 

س 80: براى پاك شدن كف پا يا كفش، راه رفتن به مقدار پانزده گام شرط است. آيا اين كار بايد بعد از زوال عين نجاست صورت بگيرد يا پانزده گام رفتن با وجود عين نجاست كافى است؟ آيا پس از آنكه عين نجاست با پانزده گام از بين رفت، كف پا يا كفش پاك مى‏شود؟

كسى كه بر اثر راه رفتن روى زمين، كف پا يا كفش او، نجس شده است هر گاه تقريبا به قدر ده قدم روى زمين خشك و پاك راه برود، كف پا و كفش او پاك مى‏شود مشروط به اين كه عين نجاست، زائل شود.

 

س 81: آيا كف پا يا ته كفش با راه رفتن روى زمينى كه آسفالت شده، پاك مى‏شود؟

زمينهاى آسفالت و يا آغشته به قير، پاك كننده كف پا يا ته كفش نيستند.

 

س 82: آيا آفتاب از مطهّرات است؟ اگر هست، شرايط مطهّريت آن چيست؟

تابيدن آفتاب باعث طهارت زمين و همه اشياء غير منقول از قبيل ساختمان و چيزهائى كه در آن بكار رفته مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مى‏شود، به شرطى كه عين نجاست قبلا از آنها زائل شده باشد و در موقع تابش آفتاب‏تر باشند و به وسيله آفتاب خشك شوند.

 

س 83: لباسهاى نجسى كه در موقع تطهير، آب را رنگين مى‏كنند، چگونه پاك مى‏شوند؟

اگر رنگ دادن لباس باعث مضاف شدن آب نشود، لباسهاى نجس با ريختن آب بر آنها، پاك مى‏شوند.

 

س 84: كسى كه براى غسل جنابت آب را در ظرفى مى‏ريزد و در هنگام غسل قطرات آب به داخل ظرف مى‏چكد، آيا موجب نجس شدن آب مى‏گردد؟ و آيا مانع از تمام كردن غسل با آن آب مى‏شود؟

اگر آب از آن قسمت بدن كه پاك است به داخل ظرف بچكد، پاك است و مانعى براى تمام كردن غسل با آن وجود ندارد.

 

س 85: آيا تطهير تنورى كه با گِل آغشته به آب نجس ساخته شده است، امكان دارد؟

ظاهر آن با شستن قابل تطهير است و طهارت ظاهر تنور كه خمير به آن مى‏چسبد براى پختن نان كافى است.

 

س 86: آيا روغن نجس با انجام فعل و انفعالات شيميائى بر روى آن به طورى كه ماده‏ى آن داراى خواص جديدى شود، بر نجاست خود باقى مى‏ماند يا اين كه حكم استحاله را پيدا مى‏كند؟

براى تطهير مواد نجس، مجرّد انجام فعل و انفعالات شيميائى كه خاصيت جديدى به مواد ببخشد، كافى نيست.

 

س 87: در روستاى ما حمامى وجود دارد كه سقف آن مسطح و صاف است و از آن قطرات حاصل از بخار آب بر سر استحمام كنندگان مى‏چكد. آيا اين قطرات پاك است؟ آيا غسل بعد از چكيدن اين قطرات صحيح است؟

بخار حمام و قطراتى كه از سقف پاك مى‏چكد، محكوم به طهارت است، و چكيدن اين قطرات بر بدن باعث نجاست آن نمى‏شود و به صحت غسل ضرر نمى‏رساند.

 

س 88: با توجه به اينكه بر اساس تحقيقات علمى، وزن آبهاى فاضلاب‏ها در اثر اختلاط با مواد معدنى و آلودگى به ميكرب 10% بيشتر از وزن طبيعى آب است، اگر در اينگونه آبهإ؛ در تصفيه‏خانه‏ها تغييراتى به وجود آيد و بوسيله عمليات فيزيكى، شيميائى و بيولوژيكى، مواد معدنى آلوده و ميكروبها را از آن جدا سازند. به طورى كه بعد از تصفيه كامل از جهت فيزيكى (رنگ، بو، طعم) و از جهت شيميائى (مواد معدنى آلوده) و از جهت بهداشتى (ميكروبهاى مضر و تخم انگلها) بمراتب بهداشتى‏تر و بهتر از آبهاى بسيارى از نهرها و درياها بويژه آبهائى كه براى آبيارى استفاده مى‏نمايند، گردد. آيا اين آبها كه قبل از تصفيه نجس هستند، با اعمال مذكور پاك شده و حكم استحاله بر آنها جارى مى‏گردد يا آنكه پس از تصفيه هم محكوم به نجاست هستند؟

در فرض مذكور با مجرد جداسازى مواد معدنى آلوده و ميكربها و غير آن از آبهاى فاضلابها، استحاله تحقق پيدا نمى‏كند. مگر اين كه عمل تصفيه با تبخير آب و تبديل دوباره بخار به آب، انجام شود.


احكام تخلّى‏

س 89: عشاير بخصوص در ايام كوچ كردن، آب كافى براى تطهير در اختيار ندارند، آيا چوب و سنگريزه براى تطهير مخرج بول كفايت مى‏كند؟ آيا آنان مى‏توانند با اين حال نماز بخوانند؟

مخرج بول جز با آب پاك نمى‏شود. ولى نماز كسى كه توانائى تطهير بدن خود با آب را ندارد، صحيح است.

 

س 90: حكم تطهير مخرج بول و غائط با آب قليل چيست؟

براى طهارت مخرج بول با آب قليل دو بار شستن بنابراحتياط لازم است، و براى طهارت مخرج غائط شستن تا مقدارى كه عين نجاست و آثار آن از بين برود، لازم است.

 

س 91: بر حسب عادت، نمازگزار بايد بعد از بول كردن استبراء نمايد. در عورت من زخمى وجود دارد كه هنگام استبراء بر اثر فشار از آن خون جارى شده و با آبى كه براى تطهير استفاده مى‏كنم مخلوط مى‏شود و باعث نجاست بدن و لباسم مى‏گردد. اگر استبراء نكنم احتمال دارد زخم زودتر بهبود يابد ولى با استبراء و فشارى كه بر آن وارد مى‏شود زخم باقى خواهد ماند و خوب شدن آن سه ماه طول خواهد كشيد. خواهش مى‏كنم بيان فرمائيد كه عمل استبراء را انجام بدهم يا خير؟

استبراء واجب نيست. و اگر موجب ضرر شود جايز هم نخواهد بود. البته اگر استبراء نشود و بعد از بول كردن رطوبت مشتبه خارج شود، حكم بول را دارد.

 

س 92: گاهى بدون اختيار از انسان بعد از بول و استبراء رطوبتى خارج مى‏شود كه شبيه بول است. آيا اين رطوبت نجس است يا پاك؟ اگر انسان بعد از مدتى بطور اتفاقى متوجه اين مسأله شود، نمازهاى گذشته‏اش چه حكمى دارد؟ آيا از حالا به بعد بر او واجب است در مورد خروج اين رطوبت غير اختيارى بررسى نمايد؟

اگر بعد از استبراء رطوبتى خارج شود كه بول بودن آن مشكوك باشد، حكم بول را ندارد و محكوم به طهارت است، و بررسى و جستجو در اين باره لازم نيست.

 

س 93: لطف بفرمائيد در صورت امكان راجع به اقسام رطوبتى كه گاهى از انسان خارج مى‏شود، توضيح دهيد.

رطوبتى كه گاهى بعد از خروج منى از انسان خارج مى‏شود، وذى نام دارد، و رطوبتى كه بعضى از اوقات بعد از بول خارج مى‏شود، ودى ناميده مى‏شود، و رطوبتى كه بعد از ملاعبه زن و مرد با يكديگر خارج مى‏شود، مذى نام دارد. همه اين رطوبتها پاك است و باعث نقض طهارت نمى‏شود.

 

س 94: اگر كاسه توالتها در جهت مخالف سمتى كه اعتقاد دارند قبله است، نصب شود و بعد از مدتى متوجه شويم كه جهت كاسه با جهت قبله 20 تا 22 درجه تفاوت دارد. آيا تغيير جهت كاسه توالت واجب است يا خير؟

انحراف از قبله به مقدارى كه انحراف از سمت قبله بر آن صدق كند، كافى است و اشكال ندارد.

 

س 95: بر اثر بيمارى در مجارى ادرار، بعد از بول و استبراء، ادرارم قطع نمى‏شود و رطوبت مى‏بينم. براى معالجه به پزشك مراجعه نموده و به دستورات او عمل كردم ولى بيمارى‏ام معالجه نشد. وظيفه شرعى من چيست؟

بعد از استبراء، به شك در خروج بول اعتنا نمى‏شود، و اگر يقين داريد كه بول به صورت قطره قطره از شما خارج مى‏شود، بايد به وظيفه مسلوس كه در رساله عمليه امام خمينى «قدس سره» ذكر شده، عمل نمائيد و تكليفى زائد بر آن نداريد.

 

س 96: كيفيت استبراء قبل از تطهير مخرج غايط چگونه است؟

تفاوتى بين استبراء قبل از تطهير مخرج غائط و بعد از تطهير آن، از نظر كيفيت وجود ندارد.

 

س 97: استخدام در بعضى از شركت‏ها و مؤسسات مستلزم معاينات پزشكى است كه گاهى مشتمل بر كشف عورت است. آيا اين عمل در صورت نياز جايز است؟

كشف عورت در برابر شخص ديگر، هر چند لازمه استخدام باشد، جايز نيست، مگر در صورتى كه ترك كار براى او مشقت آور بوده و مضطرّ به آن باشد.

 

س 98: در هنگام تخلّى، مخرج بول با چند مرتبه شستن پاك مى‏شود؟

محل دفع بول بنابر احتياط واجب با دو مرتبه شستن با آب قليل پاك مى‏شود.

 

س 99: مخرج مدفوع را چگونه مى‏توان تطهير كرد؟

مخرج مدفوع را به دوگونه مى‏توان تطهير كرد: اول آنكه با آب بشويد تا نجاست زائل شود و پس از آن آب كشيدن لازم نيست. دوم آنكه با سه قطعه سنگ يا پارچه پاك و امثال آن، نجاست را پاك نمايد و اگر با سه قطعه، نجاست زائل نشد با قطعات ديگرى آن را كاملا پاك كند، و به جاى سه قطعه مى‏تواند از سه جاى يك قطعه سنگ يا پارچه استفاده كند.


احكام وضو

س 100: به نيت طهارت براى نماز مغرب وضو گرفتم، آيا براى من با اين وضو مسّ قرآن كريم و خواندن نماز عشا جايز است؟

بعد از آنكه وضو به طور صحيح محقّق شد، تا زمانى كه باطل نشده است، انجام هر عمل مشروط به طهارت، با آن جايز است.

 

س 101: كسى كه در جلوى سرش موى مصنوعى گذاشته است و در صورت نگذاشتن آن به مشقت مى‏افتد، آيا مسح بر موى مصنوعى براى او جايز است؟

موى مصنوعى اگر به نحو كلاه گيس باشد، واجب است براى مسح آن را بردارد، ولى اگر موى مصنوعى بر پوست سركاشته شده باشد و برداشتن آن از جلوى سر باعث عسر و حرجى شود كه عادتا قابل تحمل نيست، مسح بر روى آن مجزى است.

 

س 102: شخصى گفته است كه هنگام وضو فقط بايد دو مشت آب بر صورت ريخته شود، و اگر بار سوم آب ريخته شود وضو باطل خواهد بود. آيا اين سخن صحيح است؟

شستن اعضاء در وضو، بار اوّل واجب و بار دوّم جائز و بيش از آن مشروع نيست لكن ملاك براى تعيين هر بار، قصد انسان است، پس اگر به قصد بار اوّل چند مرتبه آب بريزد اشكال ندارد.

 

س 103: آيا در وضوى ارتماسى جايز است كه چند بار دست و صورت را داخل آب كنيم يا اين كه فقط دوبار جايز است؟

فقط دو بار مى‏توان دست و صورت را وضوى ارتماسى داد بار اوّل واجب، و بار دوّم جائز است و بيش از آن، مشروع نيست. ولى در وضوى ارتماسى در مورد دستها بايد قصد شستن وضوئى آنها هنگام خارج كردن آنها از آب باشد، تا بتوان از اين طريق مسح را با آب وضو انجام داد.

 

س 104: آيا چربيهائى كه به طور طبيعى در مو و صورت به وجود مى‏آيند، مانع محسوب مى‏شوند؟

مانع محسوب نمى‏شود، مگر آنكه به حدّى باشد كه مانع از رسيدن آب به پوست و مو گردد.

 

س 105: مدت زمانى مسح پاهايم را از سر انگشتان انجام نمى‏دادم، بلكه فقط روى پا و مقدارى از انگشتان را مسح مى‏كردم؛ آيا اين مسح صحيح بوده است؟ و در صورت عدم صحت، نمازهائى را كه خوانده‏ام بايد قضا كنم؟

اگر مسح پا شامل سر انگشتان پا نباشد، وضو باطل و قضاى نمازهاى خوانده شده، واجب است. و در صورتى كه انسان شك داشته باشد كه آيا هنگام مسح، از سر انگشتان پا مسح مى‏كرده است يا نه؟ وضو و نمازهاى خوانده شده محكوم به صحت هستند.

 

س 106: بر آمدگى روى پا كه هنگام مسح، دست بايد تا آنجا كشيده شود، كدام است؟

بايد مسح پا را تا مفصل بكشند.

 

س 107: وضو در مساجد و مراكز و ادارات دولتى كه دولت در ساير كشورهاى اسلامى بنا مى‏كند، چه حكمى دارد؟

جايز است و مانع شرعى ندارد.

 

س 108: چشمه‏اى است كه سرچشمه آن در زمين ملكى شخصى قرار دارد. اگر بخواهيم آب آن را به وسيله لوله به منطقه‏اى كه چند كيلومتر با آن فاصله دارد، انتقال دهيم، بايد لوله از زمين‏هاى ملكى اين شخص و افراد ديگر عبور نمايد، آيا در صورت عدم رضايت مالكين زمين‏ها، استفاده از آب چشمه براى وضو و غسل و ساير تطهيرات جايز است؟

اگر چشمه، در كنار و خارج از ملك غير، خود به خود جوشيده و قبل از جريان آن بر زمين، وارد لوله شده و به منطقه منظور هدايت شود در صورتى كه استفاده از آب عرفا تصرّف در ملك غير محسوب نشود، اشكال ندارد.

 

س 109: سازمان آب، نصب پمپ فشار و استفاده از آن را ممنوع اعلام كرده است، ولى در برخى از محلّه‏ها فشار آب ضعيف است و ساكنان آن مجبورند كه براى استفاده از آب در طبقات بالاى ساختمانها از پمپ فشار استفاده كنند، با توجه به اين مسأله به دو سؤال زير پاسخ فرماييد؟
الف: آيا نصب پمپ فشار آب جهت استفاده از آب بيشتر از نظر شرعى جايز است؟
ب: در صورت عدم جواز استفاده از پمپ فشار آب، وضو و غسل با آبى كه بوسيله پمپ جذب مى‏شود چه حكمى دارد؟

در فرض سؤال، نصب و استفاده از پمپ فشار جايز نيست، و وضو و غسل با آبى كه بوسيله پمپ به دست مى‏آيد، محل اشكال است.

 

س 110: نظر جنابعالى درباره وضو گرفتن قبل از داخل شد وقت نماز چيست؟ در پاسخ به يكى از استفتائات فرموده‏ايد كه با وضوئى كه نزديك اول وقت نماز گرفته مى‏شود، مى‏توان نماز خواند. منظور شما از نزديك اول وقت نماز، چه مقدار است؟

ملاك صدق عرفى نزديكى وقت نماز است، و اگر در آن وقت براى نماز وضو گرفته شود، اشكال ندارد.

 

س 111: آيا شخصى كه وضو مى‏گيرد، مستحب است هنگام مسح قسمت پائين انگشتان پا يعنى جائى را كه موقع راه رفتن با زمين تماس پيدا مى‏كند، مسح نمايد؟

محل مسح پا عبارت است از روى پا از سر يكى از انگشتان تا مفصل ساق، و استحباب مسح پائين انگشتان پا ثابت نشده است.

 

س 112: اگر شخص وضو گيرنده، هنگام شستن دستها و صورت به قصد وضو اقدام به باز و بسته كردن شير آب نمايد، اين كار او چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد و به صحت وضو لطمه‏اى نمى‏زند. ولى اگر بعد از فراغت از شستن دست چپ و قبل از مسح با آن، دستش را روى شيرى كه خيس است بگذارد و آب وضوى دست با آب خارج از وضو مخلوط شود، صحت مسح با رطوبتى كه مختلط از آب وضو و آب خارج است، محل اشكال مى‏باشد.

 

س 113: آيا براى مسح مى‏توان از غير آب وضو استفاده كرد؟ و همچنين آيا مسح سر حتما بايد با دست راست و از بالا به پايين باشد؟

مسح سر و پاها بايد با رطوبتى كه از آب وضو در دستها مانده، كشيده شود و اگر رطوبتى باقى نمانده بايد از ريش يا ابرو رطوبت گرفته و مسح نمايد و احتياط آن است كه مسح سر با دست راست باشد، ولى كشيدن مسح از بالا به پايين لازم نيست.

 

س 114: بعضى از زنها ادعا مى‏كنند كه وجود رنگ روى ناخن مانع وضو نيست و مسح روى جوراب نازك هم جايز است. نظر شريف جنابعالى در اين باره چيست؟

در صورتى كه رنگ داراى جرم باشد، مانع از رسيدن آب به ناخن مى‏باشد و وضو باطل است و مسح بر جوراب هر قدر هم نازك باشد، صحيح نيست.

 

س 115: آيا مجروحان جنگى كه قطع نخاع شده‏اند و قدرت نگهدارى بول را ندارند، جايز است در نماز جمعه شركت كرده و به خطبه‏ها گوش دهند و با عمل به وظيفه شخص مسلول، نماز جمعه و عصر را بخوانند؟

شركت آنان در نماز جمعه اشكال ندارد، ولى با توجه به اينكه بر آنان واجب است كه بعد از وضو گرفتن بدون فاصله زمانى، شروع به خواندن نماز كنند، بنابراين وضوى قبل از خطبه‏هاى نماز جمعه در صورتى براى خواندن نماز جمعه كافى است كه بعد از وضو حدثى از آنان سر نزند.

 

س 116: شخصى كه قادر بر وضو گرفتن نيست، فرد ديگرى را براى انجام وضو به نيابت مى گيرد و خودش نيت نموده و با دست خود مسح مى‏كند و اگر قادر بر مسح نباشد نايب دست او را گرفته و با آن مسح مى نمايد. اگر از اين كار هم عاجز باشد، نائب از دست او رطوبت گرفته و مسح مى‏كند. حال، اگر اين شخص دست نداشته باشد، چه حكمى دارد؟

اگر اين شخص كف دست نداشته باشد، براى مسح، رطوبت از ساعد او گرفته مى شود، و اگر ساعد هم نداشته باشد، رطوبت از صورت او گرفته شده و سر و پا با آن مسح مى‏شوند.

 

س 117: در نزديكى محل برگزارى نماز جمعه مكانى براى وضو گرفتن وجود دارد كه تابع مسجد جامع است و پول آب آن از غير بودجه مسجد پرداخت مى شود. آيا شركت كنندگان در نماز جمعه جايز است كه از آن آب استفاده كنند؟

چون آب آن براى وضو گرفتنِ همه نمازگزاران بطور مطلق قرارداده شده است، استفاده از آن اشكال ندارد.

 

س 118: آيا وضوئى كه قبل از نماز ظهر و عصر گرفته شده، براى خواندن نماز مغرب و عشا هم با علم به اين كه در اين مدت هيچيك از مبطلات وضو از وى سرنزده است، كافى است؟ يا آنكه هر نمازى نيت و وضوى جداگانه‏اى دارد؟

براى هر نمازى وضوى جداگانه لازم نيست. با يك وضو تا زمانى كه باطل نشده، مى تواند هر مقدار نماز كه مى‏خواهد بخواند.

 

س 119: آيا وضو گرفتن به نيت نماز واجب قبل از داخل شدن به وقت آن جايز است؟

وضو گرفتن براى خواندن نماز واجب، اگر نزديك داخل شدن به وقت آن باشد. اشكال ندارد.

 

س 120: به علت فلج شدن هر دو پايم به كمك كفش طبى و عصاى چوبى راه مى روم، و چون به هيچ وجه بيرون آوردن كفش هنگام وضو برايم امكان ندارد، اميدوارم وظيفه شرعى مرا در رابطه با مسح هر دو پا بيان فرمائيد.

اگر بيرون آوردن كفش براى مسح پاها براى شما خيلى سخت و دشوار است ، مسح بر روى كفش كافى و مجزى است.

 

س 121: اگر بعد از رسيدن به مكانى تا چند فرسخى آن به جستجوى آب بپردازيم و آب آلوده و كثيفى را بيابيم، در اين حالت تيمم براى ما واجب است يا وضو گرفتن با آن آب؟

اگر آن آب پاك و مطلق باشد و استعمال آن ضررى نداشته باشد و خوف ضرر هم در بين نباشد، وضو واجب است و نوبت به تيمم نمى‏رسد.

 

س 122: آيا وضو به خودى خود مستحب است؟ و آيا مى توان قبل از داخل شدن به وقت نماز به قصد قربت وضو گرفت و با همان وضو نماز خواند؟

وضو به قصد طهارت از نظر شرعى مستحب و مطلوب است و خواندن نماز با وضوى مستحب جايز است.

 

س 123: كسى كه هميشه در وضويش شك مى‏كند، چگونه مى‏تواند به مسجد برود و نماز بخواند و به قرائت قرآن كريم و زيارت معصومين عليهم السلام بپردازد؟

شك در بقاى طهارت بعد از وضو اعتبار ندارد، و تا يقين به نقض وضو پيدا نكرده است مى‏تواند با آن نماز بخواند و قرآن قرائت كند و به زيارت برود.

 

س 124: آيا در صحت وضو شرط است كه آب بر همه قسمت‏هاى دست جريان پيدا كند يا آنكه كشيدن دست تر بر آن كافى است؟

صدق شستن منوط به رساندن آب به تمام عضو است هر چند بوسيله دست كشيدن باشد. ولى مسح اعضاء با دست مرطوب به تنهائى كافى نيست.

 

س 125: آيا در مسح سر، مرطوب شدن مو كافى است يا اين كه رطوبت بايد به پوست سر هم برسد؟

مسح بر پوست سر واجب نيست. بلكه بر موى قسمت جلوى سر كافى است.

 

س 126: كسى كه از موى مصنوعى استفاده مى‏كند مسح سر را چگونه انجام دهد؟ و وظيفه او راجع به غسل چيست؟

اگر موى كاشته شده، قابل برداشتن نبوده و يا ازاله آن مستلزم ضرر و مشقت باشد و با وجود موها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست سر نباشد، مسح بر روى همين موها كافى است، و غسل نيز همين حكم را دارد.

 

س 127: ايجاد فاصله زمانى در شستن اعضاء هنگام وضو يا غسل، چه حكمى دارد؟

فاصله زمانى (عدم موالات) در غسل اشكال ندارد. ولى در وضو اگر فاصله به مقدارى باشد كه اعضاى قبلى خشك شوند، وضو باطل است.

 

س 128: وضو و نماز كسى كه پى در پى از او باد به مقدار كم خارج مى‏شود، چه حكمى دارد؟

اگر نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ كند و تجديد وضو در اثناء نماز هم براى او خيلى دشوار باشد، مى تواند با هر وضوئى يك نماز بخواند، يعنى براى هر نماز به يك وضو اكتفا كند، هر چند وضوى او در بين نماز باطل شود.

 

س 129: بعضى از افرادى كه در مجتمع هاى مسكونى زندگى مى‏كنند، از پرداخت هزينه خدماتى كه از آنها استفاده مى كنند از قبيل هزينه آب سرد و گرم، تهويه، نگهبانى و مانند آنها، خوددارى مى كنند. آيا روزه و نماز و ساير عبادات اين افراد كه بار مالى اين خدمات را بدون رضايت همسايگان به دوش آنان مى‏اندازند، از نظر شرعى باطل است؟

هر يك از مشتركين از نظر شرعى به مقدارى كه از امكانات مشترك استفاده مى‏كند، نسبت به هزينه خدمات مديون است، و اگر از پرداختِ پول آب، امتناع كند، وضو و غسل او محل اشكال و بلكه باطل است.

 

س 130: شخصى غسل جنابت نموده و بعد از گذشت سه تا چهار ساعت مى خواهد نماز بخواند، ولى نمى داند غسلش باطل شده است يا خير؟ اگر احتياطا وضو بگيرد، اشكال دارد يا خير؟

در فرض مذكور وضو واجب نيست، ولى احتياط هم مانعى ندارد.

 

س 131: آيا كودك نا بالغ، محدث به حدث اصغر مى شود ؟ آيا مى توان قرآن را در دسترس او قرارداد تا آن را مسّ كند؟

بله، با عارض شدن مبطلات وضو، كودك نابالغ هم محدث مى شود، ولى مس كتابت قرآن بر او حرام نيست و بر مكلّف واجب نيست او را از دست زدن به نوشته قرآن باز دارد.

 

س 132: اگر عضوى از اعضاى وضو بعد از شستن آن و قبل از اتمام وضو ، نجس شود، چه حكمى دارد؟

نجس شدن آن عضو، به صحت وضو ضرر نمى‏رساند، ولى تطهير آن عضو براى پاك شدن از نجاست بخاطر نماز واجب است.

 

س 133: آيا بودن چند قطره آب بر روى پا هنگام مسح، براى وضو ضرر دارد؟

واجب است كه محل مسح از آن قطرات خشك شود تا هنگام مسح، رطوبت دست بر پا تأثير بگذارد نه بر عكس.

 

س 134: كسى كه دست راست او از بالاى مرفق قطع شده، آيا مسح پاى راست از او ساقط است؟

مسح پاى راست از او ساقط نمى شود، بلكه بايد با دست چپ بر آن مسح كند.

 

س 135: كسى كه در اعضاى وضوى او زخم يا شكستگى باشد، چه وظيفه اى دارد؟

اگر در اعضاى وضو زخم يا شكستگى است و روى آن باز باشد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد آن را بشويد و اگر شستن آن مضر است بايد اطراف آن را بشويد، و احتياط آن است كه اگر كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، دست تر بر آن بكشد.

 

س 136: كسى كه محل مسح او زخم است، چه وظيفه‏اى دارد؟

اگر نمى تواند روى زخم محل مسح دستِ تر بكشد بايد به جاى وضو تيمم كند. ولى در صورتى كه مى تواند پارچه‏اى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بكشد، احتياط آن است كه علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحى بگيرد.

 

س 137: كسى كه جاهل به بطلان وضويش است و بعد از وضو متوجه آن مى شود، چه حكمى دارد؟

اعاده وضو براى اعمال مشروط به طهارت، واجب است، و اگر با وضوى باطل نماز خوانده باشد، اعاده آن نيز واجب مى‏باشد.

 

س 138: كسى كه در يكى از اعضاى وضويش زخمى وجود دارد كه حتى اگر جبيره هم بر روى آن قرار دهد دائما از آن خون مى آيد، چگونه بايد وضو بگيرد؟

واجب است جبيره‏اى را بر روى زخم بگذارد كه خون از آن بيرون نمى آيد، مثل نايلون.

 

س 139: آيا خشك كردن رطوبت بعد از وضو مكروه است؟ در مقابل، آيا خشك نكردن آن مستحب است؟

اگر دستمال يا پارچه معينى را مخصوص اين كار قرار دهد، اشكال ندارد.

 

س 140: آيا رنگ مصنوعى كه زنها از آن براى رنگ كردن موى سر و ابروى شان استفاده مى‏كنند، مانع از صحت وضو و غسل است؟

اگر صرفا رنگ باشد و داراى جرمى نباشد كه مانع از رسيدن آب به مو شود، وضو و غسل صحيح است.

 

س 141: آيا جوهر از موانعى است كه وجود آن بر روى دست باعث بطلان وضو مى‏شود؟

اگر جوهر داراى جرم بوده و مانع از رسيدن آب به پوست شود، وضو باطل است، و تشخيص اين موضوع بر عهده مكلّف مى‏باشد.

 

س 142: اگر رطوبت مسح سر به رطوبت صورت متصل شود، آيا وضو باطل مى شود؟

از آنجائى كه مسح پاها بايد با رطوبتى كه از آب وضو در كف دو دست باقى مانده صورت بگيرد، لذا بايد هنگام مسح سر، دست به قسمت بالاى پيشانى نرسد و با رطوبت صورت برخورد نكند تا اين كه رطوبت دست كه هنگام مسح پا به آن نياز دارد با رطوبت صورت مخلوط نشود.

 

س 143: شخصى كه وضويش نسبت به وضوى متعارف بين مردم وقت بيشترى مى گيرد، براى يقين پيدا كردن به شستن اعضاى وضو چه كارى بايد انجام دهد؟

بايد از وسوسه اجتناب نمايد، و براى اين كه شيطان از او نااميد شود، بايد به وسوسه‏ها اعتناء نكند و كوشش كند كه همانند ساير اشخاص به مقدارى كه از نظر شرعى واجب است، اكتفا نمايد.

 

س 144: بعضى از قسمت‏هاى بدنم خالكوبى شده است، گفته مى شود كه غسل و وضو و نمازم باطل هستند و نمازى از من پذيرفته نمى شود. اميدوارم مرا در اين‏باره راهنمائى فرمائيد.

اگر خالكوبى مجرد رنگ باشد و يا در زير پوست بوده و بر ظاهر پوست چيزى كه مانع از رسيدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحيح است.

 

س 145: اگر بعد از خروج بول، انسان استبراء كرد و وضو گرفت و سپس رطوبتى كه مردد بين بول و منى است از او خارج شد، چه حكمى دارد؟

در فرض سؤال، براى تحصيل يقين به طهارت از حدث، واجب است كه هم غسل كند و هم وضو بگيرد.

 

س 146: لطفا تفاوت وضوى زن و مرد را بيان فرمائيد.

بين زن و مرد در افعال و كيفيت وضو فرقى نيست، جز اين كه براى مردها مستحب است كه هنگام شستن آرنج از قسمت بيرونى آن شروع كنند و زنها از قسمت داخلى آن.


مسّ اسماء و آيات الهى‏

س 147: مسّ ضميرهائى كه به ذات بارى تعالى بر مى گردند مثل ضمير جمله «بسمه تعالى» چه حكمى دارد؟

ضمير حكم لفظ جلاله را ندارد.

 

س 148: نوشتن اسم جلاله «اللّه» بصورت «ا...» مرسوم شده است. كسانى كه بدون وضو اين كلمه را مسّ مى كنند، چه حكمى دارند؟

همزه و نقاط، حكم لفظ جلاله را ندارد، ومس آن بدون وضو، جائز است.

 

س 149: در جائى كه من كار مى كنم در مكاتبات خود كلمه «اللّه» را به صورت «ا...» مى‏نويسند.آيانوشتن‏الف‏وسه نقطه به جاى لفظ جلاله«اللّه» ازنظرشرعى‏صحيح‏است؟

از نظر شرعى مانعى ندارد.

 

س 150: آيا جايز است به صرف احتمال مسّ لفظ جلاله «الله» توسط افراد بدون وضو، از نوشتن آن خوددارى نموده و يا بصورت «ا...» نوشته شود؟

مانعى ندارد.

 

س 151: نابينايان براى خواندن و نوشتن از خط برجسته‏اى معروف به خط بريل كه با لمس انگشتان خوانده مى‏شود، استفاده مى‏كنند.
آيا بر نابينايان واجب است كه هنگام فراگيرى قرآن كريم و مسّ اسماء طاهره كه با خط برجسته بريل نوشته شده است، وضو داشته باشند يا خير؟

اگر نقاط برجسته علامت حروف هستند، حكم آن حروف را ندارند ولى اگر در نظر عرف آگاه بعنوان خط محسوب شوند در مس آنها رعايت احتياط لازم است علامتى براى حروف قرآن كريم و اسماء طاهره استفاده مى‏شوند، مسّ آنها نياز به طهارت از حدث ندارد.

 

س 152: مسّ اسمهايى از قبيل عبداللّه و حبيب اللّه بدون وضو چه حكمى دارد؟

مسّ لفظ جلاله بدون وضو جايز نيست، اگر چه جزئى از يك اسم مركب باشد.

 

س 153: آيا جايز است كه زن حائض گردنبندى را به گردن بيندازد كه نام مبارك پيامبر صلى الله و عليه و آله بر آن نقش شده است؟

به گردن آويختن آن اشكال ندارد، ولى بنابر احتياط واجب است كه اسم مبارك پيامبر «صلى الله عليه و آله» با بدن تماس نداشته باشد.

 

س 154: آيا حرمت مسّ نوشته‏هاى قرآن بدون وضو اختصاص به موردى دارد كه در قرآن كريم باشد، يا شامل مواردى كه نوشته قرآنى در كتاب ديگرى يا تابلو يا ديوار و غير آنها هم باشد، مى‏گردد؟

حرمت مسّ كلمات و آيات قرآنى بدون وضو اختصاص به قرآن كريم ندارد. بلكه شامل همه كلمات و آيات قرآنى مى‏شود، هر چند در كتاب ديگرى يا در روزنامه، مجله، تابلو، و غير آنها باشد.

 

س 155: خانواده‏اى به قصد خير و بركت هنگام خوردن برنج از ظرفى استفاده مى‏كنند كه آيات قرآنى از جمله آيةالكرسى روى آن نوشته شده است. آيا اين كار اشكال دارد؟

اگر با وضو باشند و يا غذا را با قاشق از ظرف بر مى‏دارند، اشكال ندارد.

 

س 156: آيا كسانى كه بوسيله دستگاه تحرير اسماء جلاله يا آيات قرآنى و يا نامهاى معصومين عليهم السلام را مى‏نويسند، بايد در حال نوشتن آنها با وضو باشند؟

اين كار مشروط به طهارت نيست، ولى نوشته‏ها را نبايد بدون وضو مسّ كرد.

 

س 157: آيا مسّ آرم جمهورى اسلامى ايران بدون وضوء، حرام است؟

اگر در نظر عرف، اسم جلاله محسوب و خوانده شود، مسّ آن بدون طهارت حرام است و در غير اين صورت اشكال ندارد، اگر چه احوط ترك مس آن بدون طهارت است.

 

س 158: آيا چاپ آرم جمهورى اسلامى ايران بر روى اوراق ادارى و استفاده از آن در مكاتبات و غير آن، چه حكمى دارد؟

نوشتن و چاپ لفظ جلاله يا آرم جمهورى اسلامى ايران اشكال ندارد، و احوط اين است كه احكام لفظ جلاله در آرم جمهورى اسلامى ايران هم رعايت شود.

 

س 159: استفاده از تمبرهاى پستى كه بر روى آنها آيات قرآنى چاپ شده است، و يا چاپ لفظ جلاله و اسماء خداوند «عزّ و جلّ» و آيات قرآنى و يا چاپ آرم مؤسساتى كه مشتمل بر آياتى از قرآن كريم است، در روزنامه‏ها و مجلات و نشرياتى كه همه روزه منتشر مى‏شوند، چه حكمى دارد؟

طبع و نشر آيات قرآنى و اسماء جلاله وامثال آن اشكال ندارد، ولى بر كسى كه به دستش مى‏رسد، واجب است كه احكام شرعى آنها را رعايت نمايد و از بى احترامى و نجس كردن و مسّ بدون وضوى آنها خوددارى كند.

 

س 160: در بعضى از روزنامه‏ها اسم جلاله يا آيات قرآنى نوشته مى‏شود، آيا پيچاندن غذا با آنها، يا نشستن بر آنها و يا استفاده از آنها به جاى سفره و يا انداختن آنها در زباله، با توجه به مشكل بودن استفاده از راههاى ديگر، جايز است يا خير؟

استفاده از اين روزنامه‏ها در مواردى كه از نظر عرف، بى احترامى شمرده شود جائز نيست و اگر بى احترامى محسوب نشود اشكال ندارد.

 

س 161: آيا مسّ نقش كلمات روى انگشترها، جايز است؟

اگر از كلماتى باشد كه شرط جواز مسّ آن طهارت است، مسّ آن بدون طهارت جايز نيست.

 

س 162: انداختن چيزى كه مشتمل بر نامهاى خداوند است در نهرها و جوى‏ها چه حكمى دارد؟ آيا اين عمل اهانت محسوب مى‏شود؟

اگر انداختن آنها در نهرها و جويبارها از نظر عرف اهانت محسوب نشود، اشكال ندارد.

 

س 163: آيا هنگام انداختن اوراق امتحانى تصحيح شده در زباله يا آتش زدن آنها، بايد اطمينان حاصل شود كه نامهاى خداوند و اسامى معصومين عليهم السلام در آنها نباشد؟ آيا دور انداختن اوراقى كه در يكى از دو طرف آن چيزى نوشته نشده است، اسراف محسوب مى‏شود يا خير؟

فحص و بررسى لازم نيست و هنگامى كه وجود اسماء جلاله در ورقه احراز نشود، انداختن آن در زباله اشكال ندارد. اما اوراقى كه امكان استفاده از آن در صنعت كارتن سازى و مانند آن وجود دارد و يا بر يك طرف آن نوشته شده است و طرف ديگر آن قابل استفاده براى نوشتن است، سوزاندن و دور انداختن آنها به علت وجود شبهه اسراف، خالى از اشكال نيست.

 

س 164: اسامى مباركى كه احترام آنها واجب و مسّ بدون وضوى آنها حرام است، كدامند؟

مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات بارى تعالى بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهاى انبياء عظام و ائمه معصومين عليهم السلام به نامهاى خداوند متعال، در حكم مذكور است.

 

س 165: راههاى شرعى محو كردن اسماء مبارك و آيات قرآنى هنگام نياز كدامند؟ سوزندان اوراقى كه در آن اسم جلاله و آيات قرآنى نوشته شده است، هنگام ضرورت براى حفظ اسرار چه حكمى دارد؟

دفن آنها در خاك و يا تبديل آنها به خمير بوسيله آب اشكال ندارد. ولى جواز سوزاندن آنها مشكل است و اگر بى احترامى محسوب شود، جايز نيست، مگر در صورتى كه اضطرار اقتضا كند و جدا كردن آيات قرآنى و نامهاى مبارك امكان نداشته باشد.

 

س 166: قطعه قطعه كردن اسماء مباركة و آيات قرآنى به مقدار زياد به طورى كه حتى دو حرف آنها به هم متصل نمانده، و غير قابل خواندن شوند، چه حكمى دارد؟ آيا در محو كردن اسماء مباركه و آيات قرآنى و ساقط شدن حكم آنها، تغيير صورت خطى آنها با حذف و اضافه كردن حروف، كافى است؟

تقطيع به نحو مذكور اگر بى احترامى محسوب شود جائز نيست و در غير اين صورت نيز اگر موجب محو نوشته لفظ جلاله و آيات قرآنى نشود، كافى نيست، همچنان كه تغيير صورت خطى كلمات با اضافه يا كم كردن بعضى حروف نيز باعث زوال حكم شرعى حروفى كه به قصد نوشتن لفظ جلاله به كار رفته‏اند، نمى‏شود. بلى، زوال حكم بر اثر تغيير حروف به نحوى كه ملحق به محو حروف گردد، بعيد نيست، هر چند احتياط، اجتناب از مسّ آن بدون وضو است.


احكام غسل جنابت‏

س 167: آيا شخص جنب مى‏تواند در صورت تنگى وقت با تيمم و نجاست بدن و لباس نماز بخواند يا اين كه بايد بعد از تطهير و غسل، نماز را قضا نمايد؟

اگر وقت به مقدارى نيست كه بدن و لباسش را تطهير كند و يا لباس خود را عوض نمايد و به علت سردى هوا و مانند آن نمى‏تواند نماز خود را برهنه هم بخواند، بايد نماز را با تيمم بدل از غسل جنابت با همان لباس نجس بخواند. اين نماز مجزى است و قضاى آن بر او واجب نيست.

 

س 168: آيا رسيدن منى به داخل رحم بدون دخول، سبب جنابت زن مى‏شود؟

در اين صورت جنابت محقق نمى‏شود.

 

س 169: آيا بر زنان پس از انجام معاينات داخلى با وسائل طبى غسل واجب مى‏گردد؟

تا زمانى كه منى خارج نشود، غسل واجب نيست.

 

س 170: اگر دخول به مقدار حشفه صورت بگيرد، ولى منى خارج نشود و زن نيز به مرحله اوج لذت نرسد، آيا غسل فقط بر زن واجب است يا فقط بر مرد يا بر هر دو؟

با تحقق دخول، ولو به مقدار حشفه، غسل بر هر دو واجب است.

 

س 171: در مورد احتلام زنان، در چه صورتى غسل جنابت بر آنان واجب مى‏شود؟ و آيا رطوبتى كه هنگام ملاعبه و شوخى با همسر از آنان خارج مى‏شود، حكم منى را دارد؟ و آيا بدون سست شدن بدن و رسيدن به اوج لذت، غسل بر آنها واجب مى‏شود؟ بطور كلى در زنان بدون نزديكى، جنابت چگونه تحقق مى‏يابد؟

اگر زن به اوج لذت جنسى برسد و در آن حال مايعى از او خارج شود جنابت محقق شده و غسل بر او واجب مى‏شود و اگر شك كند كه به اين مرحله رسيده يا نه و يا شك در خروج مايع داشته باشد، غسل واجب نيست.

 

س 172: آيا خواندن كتاب و يا ديدن فيلمهائى كه موجب تحريك شهوت مى‏شود، جائز است؟

جايز نيست.

 

س 173: اگر زن بعد از نزديكى همسرش با وى، در حالى كه منى در رحم او باقى مانده است، بلافاصله غسل نمايد و بعد از غسل، منى از رحم خارج شود، آيا غسل او صحيح است؟ آيا منى خارج شده بعد از غسل، پاك است يا نجس و موجب جنابت مجدد مى‏شود يا خير؟

غسل او صحيح است و رطوبتى كه بعد از غسل از او خارج مى‏شود، اگر منى باشد نجس است، ولى اگر منى مرد باشد، باعث جنابت مجدد نمى‏شود.

 

س 174: مدتى است كه مبتلا به شك در غسل جنابت شده‏ام، به طورى كه با همسرم نزديكى نمى‏كنم. با اين حال حالتى غيرارادى به من دست مى‏دهد كه گمان مى‏كنم غسل جنابت بر من واجب شده است و حتى هر روز دو يا سه بار غسل مى‏كنم، و اين شك مرا آزار مى‏دهد، تكليف من چيست؟

با شك در جنابت حكم جنابت مترتب نمى‏شود، مگر اين كه رطوبتى از شما خارج شود كه همراه با علامت‏هاى شرعى خروج منى باشد يا يقين به خروج منى داشته باشيد.

 

س 175: آيا غسل جنابت در حال حيض صحيح است، به طورى كه مسقط تكليف زن جنب باشد؟

صحت غسل در فرض مذكور محل اشكال است.

 

س 176: اگر زن در حال حيض، جنب يا در حال جنابت حايض شود، آيا بعد از پاك شدن از حيض هر دو غسل بر او واجب است؟ يا اين كه با حدوث جنابت در حال حيض، غسل جنابت بر او واجب نيست زيرا در موقع جنابت پاك نبوده است؟

در هر دو صورت، علاوه بر غسل حيض، غسل جنابت هم واجب است، ولى جايز است كه در مقام عمل، به غسل جنابت اكتفا كند، ليكن احوط اين است كه نيت هر دو غسل را بنمايد.

 

س 177: در چه صورتى حكم مى‏شود كه رطوبت خارج شده از مرد منى است؟

اگر همراه با شهوت، جستن و سست شدن بدن باشد، حكم منى را دارد.

 

س 178: گاهى اثر گچ يا صابون بعد از غسل كردن در اطراف ناخن‏هاى دست و پا مشاهده مى‏شود كه در حمام هنگام غسل ديده نمى‏شد، ولى بعد از خروج از حمام و دقت، سفيدى صابون يا گچ آشكار مى‏شود. در اين حال تكليف چيست؟ در حالى كه بعضى از افراد هنگام غسل و وضو به اين مسأله جاهل هستند و يا توجهى به آن ندارند و با فرض وجود اثر گچ يا صابون يقين به رسيدن آب به زير آن حاصل نمى‏شود.

مجرد وجود اثر گچ يا صابون كه بعد از خشك شدن اعضاء ظاهر مى‏شود، ضررى به وضو يا غسل نمى‏رساند، مگر اين كه داراى جرمى باشد كه مانع از رسيدن آب به بشره شود.

 

س 179: يكى از برادران مى‏گويد صحت غسل مشروط به تطهير بدن از نجاست، قبل از غسل است و اگر تطهير آن از منى يا غير آن در اثناى غسل باشد موجب بطلان غسل مى‏شود. بر فرض صحت گفته او و با توجه به اين كه من جاهل به اين مسأله بوده‏ام، آيا نمازهاى گذشته من باطل بوده و قضاى آنها واجب است؟

پاك بودن تمامى بدن قبل از غسل واجب نيست، بلكه پاك بودن هر عضوى هنگام غسل آن كافى است. بنابراين اگر عضو، قبل از غسل‏آن، تطهير شده باشد، غسل و نمازى كه با آن خوانده شده، صحيح است. ولى اگر عضو نجس قبل از غسل‏آن تطهير نشود، و با يك شستن بخواهد هم آن را پاك كند و هم غسل نمايد، غسل باطل است و نمازى كه با چنين غسلى خوانده، باطل و قضاى آن واجب است.

 

س 180: آيا رطوبتى كه از انسان در حال خواب خارج مى‏شود، حكم منى را دارد؟ با آنكه مى‏دانيم هيچيك از علامتهاى سه گانه (جستن، شهوت و سستى بدن) را ندارد و شخص هم متوجه آن نمى‏شود مگر وقتى كه بعد از بيدارى لباسهاى زير خود را مرطوب ببيند.

اگر علائم سه گانه يا يكى از آنها وجود نداشته باشد و يا شك در آن باشد، حكم منى را ندارد مگر اينكه از راه ديگرى يقين كند كه منى است.

 

س 181: جوانى هستم كه در خانواده فقيرى زندگى مى‏كنم و از منى به دفعات زياد از من خارج مى‏شود و خجالت مى‏كشم از پدرم تقاضاى پول حمام بكنم، در خانه هم حمام نداريم. تقاضا مى‏كنم مرا راهنمائى فرمائيد.

در انجام تكليف شرعى، حيا معنى ندارد. حيا، عذر شرعى براى ترك واجب نيست. به هر حال اگر غسل جنابت براى شما امكان ندارد، وظيفه شما براى نماز و روزه، تيمم بدل از غسل است.

 

س 182: اينجانب با مشكلى مواجه هستم، مشكل من اين است كه شستن بدنم، هر چند با يك قطره آب، براى بدنم ضرر دارد، حتى مسح هم همين طور است. هنگام شسستن بدنم ولو به مقدار كم، علاوه بر عوارض ديگر، تپش قلبم زياد مى‏شود، آيا با اين وضعيت براى من جايز است با همسرم مقاربت نموده و براى چندين ماه تيمم بدل از غسل نمايم و با آن نماز خوانده و داخل مسجد شوم؟

ترك مقاربت بر شما واجب نيست، و در صورت جنابت و معذور بودن از انجام غسل، وظيفه شرعى شما براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل جنابت است، و با آن تيمم داخل مسجد شدن و خواندن نماز و مسّ نوشته قرآن كريم و بقيه اعمالى كه انجام آنها مشروط به طهارت از جنابت است، اشكال ندارد.

 

س 183: استقبال قبله هنگام غسلِ واجب يا مستحب، واجب است يا خير؟

استقبال قبله در وقت غسل واجب نيست.

 

س 184: آيا غسل كردن با غُساله حدث اكبر با توجه به قليل بودن آب و طهارت بدن قبل از غسل، صحيح است؟

در فرض مرقوم، غسل كردن با آن مانعى ندارد.

 

س 185: اگر از كسى كه مشغول غسل جنابت است، حدث اصغر سر بزند، آيا بايد دوباره غسل نمايد يا آنكه غسل را تمام كند و وضو بگيرد؟

حدث اصغر در اثناى غسل به صحت غسل ضرر نمى‏رساند و لازم نيست كه غسل را از نو شروع كند، ولى چنين غسلى كفايت از وضو براى نماز و ساير اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمى‏كند.

 

س 186: اگر رطوبت غليظى كه شبيه منى است و انسان آن را بعد از بول مشاهده مى‏كند، بدون شهوت و اراده از انسان خارج شود، آيا حكم منى را دارد؟

حكم منى بر آن مترتب نيست، مگر اين كه يقين به منى بودن آن حاصل شود يا اين كه هنگام خروج، علامت‏هاى شرعى منى را داشته باشد.

 

س 187: كسى كه غسلهاى متعددى اعم از واجب يا مستحب بر ذمّه او باشد، آيا يك غسل، كفايت از غسل‏هاى ديگر مى‏كند؟

اگر به نيت همه آنها يك غسل بجا آورد، كفايت مى‏كند و اگر در بين آنها غسل جنابت باشد و به نيت آن غسل كند، از بقيه غسلها هم كفايت مى‏كند. اگر چه احتياط اين است كه همه آنها را نيّت نمايد.

 

س 188: غير از غسل جنابت، آيا بقيه غسلها هم كفايت از وضو مى‏كنند؟

كفايت نمى‏كنند.

 

س 189: به نظر شريف جنابعالى آيا در غسل جنابت جريان آب بر بدن شرط است؟

ملاك، صدق شستن بدن به قصد غسل است و جريان آب بر بدن شرط نيست.

 

س 190: كسى كه مى‏داند اگر با نزديكى با همسرش خود را جنب كند، آبى براى غسل كردن نمى‏يابد و يا وقت براى غسل و نماز ندارد، آيا مى‏تواند با همسرش نزديكى نمايد؟

در صورت عجز از غسل، اگر قدرت بر تيمم داشته باشد، مى‏تواند با همسرش نزديكى كند.

 

س 191: آيا در غسل جنابت مراعات ترتيب بين سر و ساير اعضاى بدن كافى است يا اين كه بايد بين طرف راست و چپ بدن هم ترتيب رعايت شود؟

احتياط واجب آن است كه ترتيب بين دو طرف بدن نيز با مقدم داشتن طرف راست بر چپ مراعات شود.

 

س 192: آيا هنگام غسل ترتيبى مانعى دارد ابتدا پشت خود را شسته و بعد نيت غسل ترتيبى نموده و آن را جا آورم؟

شستن پشت و يا هر عضوى از اعضاى بدن قبل از نيت غسل و شروع آن، اشكال ندارد. كيفيت غسل ترتيبى به اين صورت است كه بعد از تطهير تمام بدن بايد نيت غسل نمود و اول سر و گردن را شست، و سپس بنا بر احتياط واجب طرف راست بدن از شانه تا پائين پا، و در مرحله سوم طرف چپ بدن به همان ترتيب بايد شسته شود. با رعايت اين ترتيب، غسل به طور صحيح انجام مى‏شود.

 

س 193: آيا بر زن واجب است هنگام غسل، اطراف موهايش را هم بشويد؟ و آيا با توجه به اين كه آب به تمام پوست سر رسيده است، نرسيدن آب هنگام غسل به تمام مو، باعث بطلان غسل مى‏شود؟

بنا بر احتياط واجب، بايد تمام مو شسته شود.


احكام غسل باطل‏

س 194: كسى كه به سن تكليف رسيده ولى جاهل به وجوب غسل و كيفيت آن بوده و بعد از گذشت مدتى در حدود ده سال متوجه مسأله تقليد و وجوب غسل بر او شده است، چه حكمى دارد؟ وظيفه او نسبت به قضاى نمازها و روزه‏هاى گذشته‏اش چيست؟

قضاى نمازهائى كه در حال جنابت خوانده، بر او واجب است، و همچنين قضاى روزه هم در صورتى كه مى‏دانسته جنب است، ولى جاهل به وجوب غسل بر جنب براى روزه گرفتن بوده، بر او واجب است.

 

س 195: جوانى بر اثر نادانى قبل از چهارده سالگى و بعد از آن، اقدام به استمناء مى‏كرده كه بر اثر آن از او منى خارج مى‏شده، ولى نمى‏دانسته كه خروج منى باعث جنابت مى‏شود و بايد براى نماز و روزه غسل كند، تكليف او چيست؟ آيا براى مدتى كه استمناء مى‏كرده و منى از او خارج مى‏شده، غسل بر او واجب است؟ آيا نماز و روزه‏هاى او از گذشته تا حال كه در حال جنابت انجام گرفته باطل بوده و قضاى آنها واجب است؟

براى هر چند بار خروج منى اگر تا به حال غسل نكرده است يك غسل جنابت كافى است، و بايد همه نمازهائى را كه يقين دارد در حال جنابت خوانده است، قضا نمايد. و اگر در شبهاى ماه رمضان جاهل به اصل جنابت بوده، روزه‏هاى او قضا ندارد و محكوم به صحت است. ولى اگر عالم به خروج منى و جنابت بوده و نمى‏دانسته كه براى صحت روزه، غسل بر او واجب است، بايد روزه همه روزهائى را كه در حال جنابت گرفته است قضا نمايد.

 

س 196: شخصى كه بعد از جنابت، غسل خود را به طور باطل و اشتباه انجام مى‏دهد، با توجه به جهل او به اين مسأله، نمازهائى را كه با اين غسل مى‏خواند، چه حكمى دارند؟

نماز با غسل باطل، باطل است و بايد اعاده يا قضا شود.

 

س 197: به قصد انجام يكى از غسل‏هاى واجب غسل كردم. پس از خروج از حمام متوجه شدم ترتيب را رعايت نكرده‏ام، و چون احتمال مى‏دادم كه نيّت ترتيب كافى است، دوباره غسل نكردم. اكنون در كارم متحيّر هستم، آيا قضاى همه نمازهائى كه خوانده‏ام، واجب است؟

اگر احتمال صحت غسل را مى‏دهيد و در وقت غسل متوجه انجام آنچه در صحت غسل معتبر است بوده‏ايد، چيزى بر عهده شما نيست. بله، اگر يقين به بطلان غسل پيدا كنيد، قضاى همه نمازها بر شما واجب است.

 

س 198: من غسل جنابت را به اين ترتيب انجام مى‏داده‏ام كه ابتدا سمت راست بدن بعد سر و سپس قسمت چپ بدن را مى‏شستم. در سؤال و تحقيق در اين زمينه هم كوتاهى كرده‏ام، نماز و روزه‏ام چه حكمى دارند؟

غسل به كيفيت مذكور باطل است و موجب رفع حدث نمى‏شود. لذا نمازهائى كه با چنين غسلى خوانده شده، باطل و قضاى آنها واجب است. ولى روزه‏ها با فرض اينكه معتقد به صحت غسل به صورت مذكور بوده‏ايد و بقاى شما بر جنابت، عمدى نبوده است، محكوم به صحت است.

 

س 199: آيا خواندن سوره‏هايى كه سجده واجب دارند، بر جنب حرام است؟

از جمله كارهائى كه بر جنب حرام است، خواندن خصوص آيات سجده اين سوره‏ها است، ولى خواندن ساير آيات از اين سوره‏ها اشكال ندارد.


احكام تيمم‏

س 200: اگر چيزهائى مثل خاك، گچ، سنگ كه تيمم بر آنها صحيح است، به ديوار چسبيده باشند، آيا تيمم بر آنها صحيح است يا آنكه حتما بايد بر روى زمين باشند؟

در صحت تيمم، بودن آنها بر روى زمين شرط نيست.

 

س 201: در صورتى كه جنب بر اثر عدم امكان رسيدن به حمام، چند روزى جنابتش استمرار داشته باشد، اگر بعد از نمازى كه با تيمم بدل از غسل خوانده است، حدث اصغرى از او سر بزند، آيا براى نماز بعدى بايد دوباره تيمم بدل از غسل نمايد؟ يا آنكه همان تيمم اول از جهت جنابت كفايت مى‏كند، و براى نمازهاى بعدى از جهت حدث اصغر وضو يا تيمم واجب است؟

شخص جنب پس از آن كه به طور صحيح تيمم بدل از غسل جنابت كرد، اگر حدث اصغر از او سر بزند، تا زمانى كه عذرِ شرعىِ مجوز تيمم بر طرف نشده است، بنابر احتياط واجب بايد براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل نمايد و وضو هم بگيرد و اگر معذور از وضو باشد بايد تيمم ديگرى بدل از آن نمايد.

 

س 202: آيا تيمم بدل از غسل همان احكام قطعى و ثابت غسل را دارد؟ به اين معنى كه آيا با آن داخل مسجد شدن جايز است؟

ترتيب همه آثار شرعى غسل بر تيمم بدل از غسل جايز است، مگر اين كه تيمم بدل از غسل به علت تنگى وقت باشد.

 

س 203: شخصى كه از مجروحين جنگى است و بر اثر قطع نخاع قادر به كنترل ادرار خود نيست، آيا مى‏تواند به اين دليل كه حمام رفتن براى او كمى مشقت دارد، براى انجام اعمال مستحبى مانند غسل جمعه و زيارت و غير آنها تيمم بدل از غسل نمايد؟

صحت تيمم بدل از غسل براى اعمالى كه مشروط به طهارت نيست، مانند زيارت محل اشكال است، ولى انجام آن بجاى غسل‏هاى مستحبى در موارد عسر و حرج به قصد رجاء و مطلوبيت اشكال ندارد.

 

س 204: كسى كه فاقد آب است و يا استعمال آب برايش ضرر دارد، آيا در صورت تيمم بدل از غسل جنابت، داخل مسجد شدن و خواندن نماز جماعت براى او جايز است؟ قرائت قرآن كريم چه حكمى دارد؟

تا زمانى كه عذر مجوز تيمم باقى است و تيمم او باطل نشده، انجام همه اعمال مشروط به طهارت براى او جايز است.

 

س 205: رطوبتى از انسان در حال خواب خارج مى‏شود و بعد از بيدارى چيزى به ياد نمى‏آورد ولى لباس خود را مرطوب مى‏بيند و وقت هم براى به ياد آوردن ندارد زيرا نماز صبح او قضا مى‏شود. وظيفه انسان در اين حالت چيست؟ چگونه نيت تيمم بدل از غسل نمايد؟ حكم اصلى در اين باره چيست؟

اگر مى‏داند كه محتلم شده، جنب است و بايد غسل كند و در صورت تنگى وقت بايد بعد از تطهير بدنش تيمم نموده و نماز بخواند و سپس در وسعت وقت غسل نمايد، ولى در صورت شك در احتلام و جنابت، حكم جنابت بر آن جارى نمى‏شود.

 

س 206: شخصى كه چندين شب متوالى جنب شده، با توجه به اين كه در حديث شريف آمده است كه چند روز متوالى حمام رفتن انسان را ضعيف مى‏كند، چه تكليفى دارد؟

غسل بر او واجب است، مگر اين كه استعمال آب براى او ضرر داشته باشد كه در اين صورت بايد تيمم كند.

 

س 207: من در يك وضعيت غيرطبيعى به سر مى‏برم، بطورى كه از من چند دفعه بدون اختيار در نوبت‏هاى متعدد منى خارج مى‏شود كه خروج آن همراه با لذت نيست. وظيفه من درباره هر نماز چيست؟

اگر غسل كردن براى هر نماز ضرر دارد و يا تكليفِ خيلى دشوارى بر شماست، بعد از تطهير بدن با تيمم نماز بخوانيد.

 

س 208: كسى كه غسل جنابت را براى نماز صبح انجام نداده است و به اعتقاد اين كه اگر غسل كند، مريض مى‏شود، تيمم كرده است، چه حكمى دارد؟

اگر به اعتقاد او غسل برايش ضرر دارد، تيمم اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است.

 

س 209: كيفيت تيمم چگونه است؟ آيا فرقى بين تيمم بدل از وضو و غسل هست؟

تيمم بدين ترتيب است: ابتدا بايد نيت نمايد و سپس كف هر دو دست را بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است بزند و آن را به تمام پيشانى و دو طرف آن از جائى كه موى سر مى‏رويد تا ابروها و بالاى بينى بكشد، و سپس كف دست چپ را بر تمام پشت دست راست و كف دست راست را بر تمام دست چپ، بكشد و احتياط واجب اين است كه بار ديگر دستها را به زمين بزند و سپس كف دست چپ را بر پشت دست راست وكف‏دست‏راست‏رابر پشت دست چپ بكشد. اين ترتيب در تيمم بدل از وضو و بدل از غسل يكسان است.

 

س 210: تيمم بر سنگ گچ و آهك و پخته شده آنها و آجر چه حكمى دارد؟

تيمم بر هر آنچه از زمين محسوب شود مانند سنگ گچ و سنگ آهك، صحيح است. و بعيد نيست، تيمم بر گچ و آهك پخته و آجر و امثال آنها هم صحيح باشد.

 

س 211: فرموده‏ايد چيزى كه بر آن تيمم مى‏شود بايد پاك باشد، آيا اعضاء تيمم (پيشانى و پشت دستها) هم بايد پاك باشند؟

احتياط آن است كه در صورت امكان، پيشانى و پشت دستها پاك باشند و اگر فردى نتواند محل تيمم را تطهير كند، بدون آن تيمم نمايد؛ هر چند بعيد نيست كه طهارت در هر صورت شرط نباشد.

 

س 212: اگر انسان نتواند وضو بگيرد و تيمم هم براى او امكان نداشته باشد، چه وظيفه‏اى دارد؟

اگر انسان نتواند براى نماز وضو بگيرد و تيمم هم ممكن نباشد، بنا بر احتياط بايد نماز را در وقت بدون وضو و تيمم بخواند و سپس با وضو يا تيمم قضا كند.

 

س 213: من به بيمارى پوستى مبتلا شده‏ام، بطورى كه هر گاه غسل مى‏كنم پوست بدنم خشك مى‏شود. حتى در صورت شستن دست و صورتم هم اين خشكى به وجود مى‏آيد. بنابراين مجبورم روغن به پوستم بمالم، در نتيجه هنگام وضو بخصوص براى نماز صبح با مشكلاتى مواجه مى‏شوم. آيا جايز است در نمازهاى صبح به جاى وضو تيمم كنم؟

اگر استعمال آب براى شما ضرر داشته باشد، وضو گرفتن صحيح نيست، و بايد به جاى آن تيمم كنيد.و اگرضرر ندارد و روغن مذكور مانع از رسيدن آب به اعضاى وضو نباشد، بايد وضو بگيريد و اگر مانع است و مى‏توانيد روغن را پاك نموده و وضو بگيريد و سپس روغن بزنيد، نوبت به تيمم نمى‏رسد.

 

س 214: شخصى به خاطر تنگى وقت، نمازش را با تيمم خوانده است. بعد از فراغت از نماز براى او آشكار مى‏شود كه وقت براى وضو داشته است. نماز او چه حكمى دارد؟

اعاده آن نماز بر او واجب است.

 

س 215: ما در منطقه سردسيرى زندگى مى‏كنيم كه نه حمام دارد و نه مكانى براى استحمام، وقتى در ماه مبارك رمضان به حالت جنابت از خواب بيدار مى‏شويم، با توجه به اين كه غسل كردن جوانان در نيمه شب در برابر مردم با آب مشك يا حوض عيب شمرده مى‏شود و آب هم در آن وقت سرد است، تكليف ما براى روزه فردا چيست؟ آيا تيمم جايز است؟ در صورتى كه غسل نكند، افطار كردن روزه آن روز چه حكمى دارد؟

مجرد مشقّت يا عيب شمرده شدن اغتسال جوانان در نيمه شب، عذر شرعى محسوب نمى‏شود، بلكه مادامى كه غسل، حرجى و موجب ضرر براى مكلّف نشود، غسل كردن به هرصورتى كه امكان دارد واجب است، و در صورت حرج يا ضرر بايد قبل از طلوع فجر تيمم كند و با تيمم بدل از غسل جنابت پيش از طلوع فجر روزه‏اش صحيح است، و اگر تيمم نكند روزه‏اش باطل است، ولى امساك در طول روز بر او واجب مى‏باشد.


احكام بانوان‏

س 216: مادرم از ذريّه پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» است. آيا من نيز از سادات محسوب مى‏شوم؟ آيا مى‏توانم عادت ماهيانه‏ام را تا شصت سالگى، حيض قرار دهم و در آن ايام نماز و روزه خود را انجام ندهم؟

زنى كه پدرش هاشمى نيست هر چند مادرش از سادات باشد اگر بعد از پنجاه سالگى خونى را مشاهده كند، محكوم به استحاضه است.

 

س 217: اگر زنى كه به خاطر نذر روزه روز معينى روزه‏دار است، در حال روزه حيض شود، چه تكليفى دارد؟

روزه‏اش با عادت شدن، ولو در يك جزء از روز باشد، باطل مى‏شود و قضاى آن روز بعد از پاك شدن بر او واجب است.

 

س 218: لكه‏هائى كه زن بعد از يقين به پاك شدن مى‏بيند، با توجه به اين كه آن لكه‏ها نه اوصاف خون را دارند و نه خون مخلوط با آب را، چه حكمى دارد؟

اگر خون نباشد حكم حيض را ندارد، و اگر خون باشد اگر چه به صورت لكّه‏هاى زرد رنگ و از ده روز تجاوز نكند همه آن لكّه‏ها محكوم به حيض است، و تشخيص اين موضوع به عهده زن‏است.

 

س 219: جلوگيرى از عادت ماهيانه بوسيله دارو به خاطر روزه ماه رمضان چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد.

 

س 220: اگر زنى در ايام باردارى به خون ريزى كمى مبتلا شود ولى باعث سقط حمل او نگردد، آيا غسل بر او واجب مى‏شود يا خير؟ وظيفه او چيست؟

خونى كه زن در ايام باردارى مى‏بيند اگر صفات و شرائط حيض را داشته باشد، و يا در زمان عادت بوده و سه روز اگر چه در باطن استمرار داشته باشد خون حيض است والا استحاضه خواهد بود.

 

س 221: زنى داراى عادت ماهيانه معينى مثلا هفت روز است، به علت گذاشتن دستگاه جلوگيرى از حاملگى، هر بار دوازده روز خون مى‏بيند. آيا خونى كه از روز هفتم به بعد مى‏بيند خون حيض است يا استحاضه؟

اگر خون تا روز دهم قطع نشود، خونى كه در ايام عادت مى‏بيند خون حيض است و باقى استحاضه خواهد بود.

 

س 222: آيا جايز است زنى كه در حال حيض و يا نفاس است داخل حرم امامزادگان «عليهم السلام» شود؟

جايز است.

 

س 223: زنى كه عمل كورتاژ (سقط جنين) را انجام داده، در حال نفاس است يا خير؟

بعد از سقط جنين ولو به صورت علقه باشد اگر خونى را مشاهده كرد، محكوم به نفاس است.

 

س 224: خونى كه زن در سن يائسگى مى‏بيند، چه حكمى دارد؟ و وظيفه شرعى او چيست؟

محكوم به استحاضه است.

 

س 225: يكى از راههاى جلوگيرى از حاملگى‏هاى ناخواسته، استفاده از داروهاى ضد حاملگى‏است. زنهائى كه از اين داروها استفاده مى‏كنند لكه‏هاى خونى را در ايام عادت و غير آن مشاهده مى‏كنند. اين لكه‏ها چه حكمى دارد؟

اگر اين لكه‏ها واجد شرايط شرعى حيض نباشد، حكم حيض را ندارد، بلكه محكوم به استحاضه‏است.


احكام اموات‏

س 226: آيا در غسل و كفن و دفن اموات، مماثلت و همجنس بودن شرط است يا هر يك از زن و مرد مى‏تواند امور ميت ديگر را انجام دهد؟

همجنس بودن با ميّت فقط در غسل دادن او شرط است و در صورتى كه غسل دادن ميّت به وسيله همجنس او امكان دارد، غسل دادن به وسيله غير همجنس صحيح نيست و غسل ميّت باطل است. ولى در تكفين و تدفين همجنس بودن شرط نيست.

 

س 227: امروزه در روستاها متعارف است كه اموات را در منزل مسكونى غسل مى‏دهند. گاهى ميّت وصى نداشته و چند فرزند صغير دارد. نظر مبارك راجع به اين موارد چيست؟

تصرفات مورد نياز براى تجهيز ميّت از قبيل غسل و كفن و دفن، به مقدار متعارف، متوقف بر اذن ولى صغير نيست و اشكال از جهت وجود فرزندان صغير ايجاد نمى‏شود.

 

س 228: شخصى بر اثر تصادف يا سقوط از ارتفاع فوت كرده است و جسد او خونريزى دارد، آيا بايد منتظر ماند تا خون، خود به خود يا با وسائل پزشكى بند بيايد يا اين كه با وجود خونريزى جايز است اقدام به دفن او نمايند؟

تطهير بدن ميّت قبل از غسل در صورت امكان واجب است، و اگر انتظار براى توقف خونريزى يا منع آن ممكن باشد، واجب است.

 

س 229: استخوان مرده‏اى كه حدود چهل يا پنجاه سال از دفن آن مى‏گذرد و مقبره او از بين رفته و تبديل به ميدان عمومى گرديده است، در اثر كندن نهرى در آن ميدان ظاهر شده است. آيا لمس كردن استخوان‏ها براى ديدن آنها اشكال دارد؟ آيا استخوان‏ها نجس هستند؟

استخوان ميّت مسلمانى كه غسل داده شده است، نجس نيست؛ ولى دفن مجدّد آن زير خاك واجب است.

 

س 230: آيا براى انسان جايز است كه پدر يا مادر و يا يكى از بستگان خود را در كفنى كه براى خودش خريده است، كفن كند؟

اشكال ندارد.

 

س 231: يك تيم پزشكى براى انجام آزمايشها و تحقيقات پزشكى احتياج دارند كه قلب و بعضى از اعضاى مرده را از جسد او جدا سازند و بعد از گذشت يك روز از انجام آزمايشها و مطالعات، اقدام به دفن آن كنند. اميدواريم لطف نموده به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
1 - آيا با توجه به اين كه امواتى كه اين آزمايشها بر روى آنها اعمال مى‏شود از مسلمانان هستند، اقدام به اين كار براى ما جايز است؟
2 - آيا دفن قلب و بعضى از اعضاى جسد جداى از بدن ميّت جايز است؟
3 - آيا با توجه به اين كه دفن جداگانه قلب و بعضى از اعضا مشكلات فراوانى براى ما ايجاد مى‏كند، دفن آن اعضاء با بدن ميّت ديگر جايز است يا خير؟

در صورتى كه نجات نفس محترمه يا دستيابى به تجارب علوم پزشكى كه جامعه به آن محتاج است، و يا شناسائىِ نوعى بيمارى كه حيات مردم را تهديد مى‏كند، متوقف بر تشريح باشد، تشريح جسد ميّت جايز است، لكن لازم است تا آنجا كه استفاده از جسد غير مسلمان امكان دارد، از جسد مسلم استفاده نشود. حكم شرعى اعضايى كه از جسد مسلمان جدا شده‏اند، اين است كه با بدن دفن شوند، و اگرامكان نداشت، دفن جداگانه آنها اشكال ندارد.

 

س 232: اگر شخصى براى خودش كفنى بخرد و هميشه در وقت نمازهاى واجب يا مستحب يا هنگام قرائت قرآن كريم، آن را پهن نموده و روى آن نماز و قرآن بخواند و هنگام مرگ از آن به عنوان كفن استفاده كند. آيا اين عمل جايز است؟ آيا از نظر اسلام صحيح است كه انسان كفنى را براى خود بخرد و بر آن آيات قرآنى بنويسد و از آن فقط هنگام تكفين استفاده نمايد؟

موارد مذكور اشكال ندارد.

 

س 233: اخيرا جنازه زنى در يك قبر قديمى كه تاريخ آن به حدود هفتصد سال پيش بر مى‏گردد، كشف شده است. اين جنازه مشتمل بر اسكلت استخوانى عظيم كامل و سالمى است كه بر جمجمه آن مقدارى مو وجود دارد. به استناد گفته‏هاى باستان شناسانى كه آن را كشف كرده‏اند، جنازه متعلق به يك زن مسلمان است. آيا جايز است -، اين اسكلت استخوانى بزرگ و مشخص را از طرف موزه علوم طبيعى (بعد از بازسازى شكل قبر و قراردادن جنازه در آن) در معرض بازديد قرار داد تا موجب عبرت بازديد كنندگان از موزه علوم طبيعى گردد و يا با نوشتن آيات و احاديث مناسب باعث تذكر و موعظه ديدار كنندگان شود؟

اگر ثابت شود كه اسكلتِ استخوانى، متعلق به بدن ميّت مسلمان است، دفن فورى آن واجب است.

 

س 234: گورستانى در روستائى وجود دارد كه ملك خاص كسى نيست و وقف هم نشده است، آيا جايز است اهالى اين روستا از دفن اموات شهر يا روستاهاى ديگر يا ميتى كه وصيت كرده در آن قبرستان دفن شود، جلوگيرى كنند؟

اگر قبرستان عمومى مزبور ملك خاص كسى يا وقف خاص اهالى آن روستا نباشد، نمى‏توانند از دفن اموات ديگران در آن قبرستان جلوگيرى كنند و اگر شخصى وصيت كرده است در آن دفن شود، واجب است طبق وصيت عمل شود.

 

س 235: رواياتى وجود دارد دال بر اين كه پاشيدن آب بر قبور مستحب است، مانند رواياتى كه در كتاب «لآلى الاخبار» ذكر شده است، آيا اين استحباب مخصوص روز دفن ميّت است يا اطلاق دارد، چنانچه نظر مؤلف «لآلى الاخبار» چنين است؟ نظر جنابعالى در اين باره چيست؟

پاشيدن آب بر قبر در روز دفن مستحب است و بعد از آن نيز به قصد رجاء اشكال ندارد.

 

س 236: چرا ميّت را شب دفن نمى‏كنند؟ آيا دفن ميّت در شب حرام است؟

دفن ميّت در شب اشكال ندارد.

 

س 237: شخصى بر اثر تصادف ماشين فوت كرده است، پس از غسل و كفن او را به قبرستان آوردند، ولى هنگام دفن متوجه شدند كه تابوت و كفن آغشته به خونى است كه از او جريان دارد، آيا عوض كردن كفن او در اين حالت واجب است؟

اگر شستن آن قسمت از كفن كه به خون آغشته شده است يا بريدن و يا عوض كردن آن امكان داشته باشد، آن كار واجب است، ولى اگر امكان ندارد، دفن ميّت به همان صورت جايز است.

 

س 238: اگر سه ماه از دفن آن ميّت با كفن آغشته به خون بگذرد، آيا نبش قبر در اين حالت جايز است؟

نبش قبر در فرض سؤال جايز نيست.

 

س 239: از حضرتعالى تقاضا مى‏كنيم به سه سؤال زير پاسخ فرمائيد.
1 - اگر زن حامله‏اى هنگام وضع حمل از دنيا برود، جنين موجود در رحم زن در موارد زير چه حكمى دارد؟
الف: اگر روح به تازگى در او دميده شده باشد (سه ماه يا بيشتر)، با توجه به اين كه احتمال مرگ جنين در صورت خارج كردن آن از رحم مادر بسيار زياد است؟
ب: اگر عمر جنين هفت ماه يا بيشتر باشد؟

اگر جنين در رحم مادر مرده باشد؟
2 - اگر زن حامله هنگام وضع حمل بميرد، آيا بررسى كامل مرگ و زندگى جنين بر ديگران واجب است؟
3 - اگر زن حامله هنگام وضع حمل فوت كند و بچه در شكم او زنده بماند و شخصى بر خلاف متعارف با وجود زنده بودن جنين دستور دفن مادر با جنين را بدهد، نظر شما در اين باره چيست؟
اگر جنين با مرگ مادرش فوت كند، و يا فوت مادر پيش از دميده شدن روح در جنين باشد، خارج كردن آن از شكم مادر واجب نيست، بلكه جايز هم نيست. ولى اگر روح در او دميده شده و در شكم مادرش كه از دنيا رفته است، زنده باشد و احتمال زنده ماندنش تا زمان خارج كردن او از رحم مادر وجود داشته باشد، واجب است كه سريعا او را از شكم مادر خارج كنند، و تا وقتى كه موت جنين در رحم احراز نشده است، دفن مادر همراه با جنين جايز نيست و اگر جنين زنده همراه مادرش دفن شد و حتى بعد از دفن هم احتمال زنده بودنش وجود داشته باشد، واجب است اقدام به نبش قبر و خارج كردن جنين زنده از شكم مادر نمايند. همچنين اگر حفظ حيات جنين در شكم مادرش متوقف بر دفن نكردن مادر باشد، ظاهر اين است كه تأخير دفن مادر واجب است تا جان جنين حفظ شود، و اگر كسى بگويد دفن زن حامله با جنين زنده‏اى كه در رحم او وجود دارد جايز است و ديگران به گمان صحت نظر او اقدام به دفن نمايند و اين كار منجر به مرگ بچه در داخل قبر شود، پرداختن ديه بر كسى كه مباشر دفن بوده، واجب است، مگر اين كه مرگ جنين مستند به گفته آن شخص باشد كه در اين صورت ديه بر او واجب است.

 

س 240: شهردارى براى استفاده بهينه از زمين، دستور داده است قبرها به صورت دو طبقه ساخته شود. تمنّا مى‏كنيم حكم شرعى آن را بيان فرمائيد.

جايز است كه قبور مسلمانان در چندين طبقه ساخته شود، به شرطى كه اين كار سبب نبش قبر و هتك حرمت مسلمان نشود.

 

س 241: كودكى در چاه سقوط كرده و مرده است. آب موجود در چاه مانع خارج كردن بدن او است، حكم آن چيست؟

جسد كودك در همان چاه به حال خود رها مى‏شود و چاه قبر او خواهد بود و اگر چاه ملك شخصى كسى نباشد و يا مالك آن به مسدود كردن آن راضى باشد، تعطيل كردن چاه و بستن آن واجب است.

 

س 242: در منطقه ما مرسوم است كه مراسم سينه‏زنى و زنجيرزنى به صورت سنتى آن فقط در عزادارى ائمه اطهار «عليهم السلام» و شهدا و بزرگان دينى برگزار مى‏شود. آيا برپائى اين مراسم به خاطر در گذشت افرادى از نيروهاى بسيج و يا از كسانى كه به نحوى به حكومت اسلامى و اين ملت مسلمان خدمات كرده‏اند، جايز است؟

اين عمل اشكال ندارد.

 

س 243: با توجه به اينكه رفتن به قبرستان در شب مكروه است، اگر كسى با اين اعتقاد كه شبانه به قبرستان رفتن عامل مؤثرى در تربيت اسلامى است، شبانه به قبرستان برود، چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد.

 

س 244: آيا شركت در تشيع جنازه و حمل آن براى زنان جايز است؟

اشكال ندارد.

 

س 245: در ميان بعضى از عشاير معمول است كه هنگام مرگ بعضى از اشخاص، با قرض، اقدام به خريد تعداد زيادى گوسفند مى‏كنند تا همه كسانى را كه در مراسم عزادارى شركت مى‏نمايند، اطعام كنند. اين كار باعث ضرر فراوانى به آنها مى‏شود، آيا تحمل اين ضررها براى حفظ عادات و رسوم جايز است؟

اگر اطعام از اموال ورثه بزرگسال و با رضايت آنها باشد، جايز است. ولى اگر اين كار موجب بروز مشكلات و ضررهاى مالى مى‏شود از آن اجتناب شود و اگر انفاق از اموال ميّت صورت بگيرد، بستگى به نحوه وصيت او دارد و به طور كلّى در اين گونه امور بايد از اسراف و زياده روى كه موجب تضييع نعم الهى مى‏شود پرهيز گردد.

 

س 246: اگر در زمان حاضر، شخصى در منطقه‏اى بر اثر انفجار مين كشته شود، آيا احكام شهيد را دارد؟

سقوطِ تكليف غسل و كفن شهيد از احكام اختصاصى شهيدى است كه در ميدان جنگ كشته شود.

 

س 247: برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه در محورهاى شهرهاى مرزى رفت و آمد مى‏كنند، گاهى با كمين‏هائى كه از طرف بعضى از عناصر ضد انقلاب اسلامى گذاشته مى‏شود، مواجه مى‏شوند كه گاهى منجر به شهادت آنان مى‏گردد. آيا غسل يا تيمم اين شهداى عزيز واجب است يا اين كه آنجا ميدان جنگ محسوب مى‏شود؟

اگر آن محورها و منطقه مزبور ميدان جنگ بين گروه حق و گروه باطل و ياغى باشد، افرادى كه از گروه حق در آنجا به شهادت مى‏رسند، حكم شهيد را دارند.

 

س 248: آيا كسى كه واجد شرايط امامت در نماز جماعت نيست، جايز است امامت نماز ميّت بر جنازه يكى از مؤمنين را عهده‏دار شود؟

بعيد نيست كه شرائط معتبر در جماعت و امامت جماعت در ساير نمازها در نماز ميّت شرط نباشد، هر چند احوط اين است كه آن شرائط در نماز ميّت هم رعايت شود.

 

س 249: اگر مؤمنى در جائى از جهان در راه اجراى احكام اسلامى يا در تظاهرات و يا در راه اجراى فقه جعفرى كشته شود، آيا شهيد محسوب مى‏شود؟

چنين شهيدى اجر و ثواب شهيد را دارد، ولى احكام تجهيز شهيد اختصاص به كسى دارد كه در ميدان جنگ، هنگام درگيرى و در معركه نبرد به شهادت رسيده باشد.

 

س 250: اگر مسلمانى بر اساس قانون و تأييد قوه قضائيه به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محكوم شود و حكم اعدام درباره او اجرا گردد:
1 - آيا نماز ميّت بر او خوانده مى‏شود؟
2 - شركت در مجلس عزا و قرائت قرآن كريم و مصيبت خوانى براى اهل بيت «عليهم‏السلام» كه براى او برگزار مى‏شود، چه حكمى دارد؟

مسلمانى كه حكم اعدام درباره او اجرا گرديده است، حكم ساير مسلمانان را دارد و همه احكام و آداب اسلامى ميّت در مورد او هم جارى است.

 

س 251: آيا مسّ كردن استخوانى كه همراه با گوشت است و از بدن انسان زنده جدا شده، موجب غسل مسّ ميّت مى‏شود؟

دست زدن به عضوى كه از بدن شخص زنده جدا شده است، غسل ندارد.

 

س 252: آيا دست زدن به عضوى كه از بدن انسان، مرده، جدا شده، غسل مسّ ميت واجب مى‏شود؟

دست زدن به عضوى كه از بدن مرده جدا شده، پس از سرد شدن و پيش از غسل دادن، در حكم دست زدن به بدن مرده است.

 

س 253: آيا شخص مسلمان را بايد هنگام احتضار رو به قبله خواباند؟

شايسته است كه شخص مسلمان را در حال احتضار به پشت و به سمت قبله بخوابانند، به طورى كه كف پاى او به جانب قبله باشد. بسيارى از فقهاء اين عمل را برخود محتضر در صورتى كه قادر باشد و بر ديگران، واجب دانسته‏اند و احتياط در انجام آن ترك نشود.

 

س 254: اگر هنگام كشيدن دندان مقدارى از بافت‏هاى لثه هم همراه آن كنده شود، آيا دست زدن به آنها موجب غسل مسّ ميّت مى‏شود؟

مس آن موجب غسل مس ميت نمى‏شود.

 

س 255: آيا بر شهيد مسلمانى كه با لباسش دفن شده است، احكام مسّ ميّت مترتب‏است؟

با مسّ شهيدى كه تغسيل و تكفين در حق او ساقط است، غسل مسّ ميّت واجب نمى‏شود.

 

س 256: اينجانب دانشجوى رشته پزشكى هستم. گاهى هنگام تشريح مجبور به مسّ جسد كسانيكه از دنيا رفته‏اند مى‏شويم و نمى‏دانيم كه آن اموات مسلمان هستند يا خير، و غسل داده شده‏اند، يا خير؟ ولى مسئولين مى‏گويند كه اين اجساد غسل داده شده‏اند. با توجه به اين مطالب اميدواريم وظيفه ما نسبت به نماز و غير آن را بعد از مسّ آن اجساد بيان فرمائيد، و اينكه آيا بر اساس آنچه ذكر شد، غسل بر ما واجب مى‏شود يا خير؟

اگر غسل دادن ميّت، احراز نشود و شما در آن شك داشته باشيد، با مسّ جسد يا اجزاء آن، غسل مسّ ميّت بر شما واجب مى‏شود، و نماز بدون غسل مسّ ميّت صحيح نيست. ولى اگر اصل غسل ميّت احراز شود با مسّ جسد يا بعضى از اجزاى آن، غسل مسّ ميّت واجب نمى‏شود، حتى اگر در صحت غسل آن ميّت شك داشته باشيد.

 

س 257: شهيدى كه نام و نشانى او معلوم نيست، با تعدادى از اطفال در يك قبر دفن شده است. بعد از مدتى شواهدى به دست آمد حاكى از اين كه آن شهيد اهل شهرى كه در آن دفن شده، نيست. آيا نبش قبر او جهت حمل جسد شهيد به شهر خودش جايز است؟

اگر بر اساس موازين و احكام شرعى دفن گرديده، نبش قبر وى جايز نيست.

 

س 258: اگر آگاهى از داخل قبر و تصوير بردارى تلويزيونى از آنچه در آن است، بدون كندن و خاكبردارى، ممكن باشد، آيا بر اين عمل نبش قبر صدق مى‏كند يا خير؟

بر تصويربردارى از بدن ميتى كه در قبر دفن شده است بدون كندن و نبش قبر و آشكار شدن جنازه، عنوان نبش قبر صدق نمى‏كند.

 

س 259: شهردارى قصد دارد مقبره‏هاى اطراف قبرستان را براى توسعه كوچه‏ها، خراب نمايد آيا اين عمل جائز است؟ ثانيا: آيا خارج كردن استخوان‏هاى آن اموات و دفن آنها در مكانى ديگر جايز است؟

تخريب قبور مومنين و نبش آنها جايز نيست، حتى اگر براى تعريض كوچه‏ها باشد، و در صورت وقوع نبش قبر و آشكار شدن بدن ميّت مسلمان يا استخوان‏هاى آن كه هنوز پوسيده نشده‏اند، واجب است دوباره دفن شوند.

 

س 260: اگر شخصى بدون رعايت موازين شرعى اقدام به خراب كردن قبرستان مسلمانان كند، مسلمانهاى ديگر در برابر او چه مسئوليتى دارند؟

وظيفه ديگران در اين باره نهى از منكر با رعايت شرايط و مراتب آن است، و اگر در اثر تخريب قبور استخوان بدن ميت مسلمان ظاهر شود واجب است آن را مجددا دفن نمايند.

 

س 261: پدرم در حدود 36 سال است كه در قبرستان دفن شده است. اكنون به فكر افتاده‏ام كه با كسب اجازه از اداره اوقاف از آن قبر براى خودم استفاده كنم. آيا با توجه به وقفى بودن قبرستان، اجازه گرفتن از برادرانم در اين باره لازم است؟

اجازه گرفتن از ساير ورثه ميّت نسبت به قبرى كه زمين آن وقف عام براى دفن اموات شده، شرط نيست. ولى قبل از تبديل استخوان‏هاى ميّت به خاك، نبش قبر براى دفن ميّت ديگرى در آن جايز نيست.

 

س 262: آيا راهى براى خراب كردن قبرستان مسلمان‏ها و تبديل آن به مراكز ديگر وجود دارد، توضيح دهيد؟

تغيير و تبديل قبرستان مسلمانان كه براى دفن اموات مسلمين وقف شده، جايز نيست.

 

س 263: آيا نبش قبر و تبديل قبرستانى كه براى دفن اموات وقف گرديده، بعد از اخذ اجازه از مرجع تقليد جايز است؟

در مواردى كه نبش قبر و تبديلِ قبرستانِ وقف شده براى دفن اموات جايز نيست، اجازه مرجع تقليد اثرى ندارد. و اگر از موارد استثناء باشد اشكال ندارد.

 

س 264: مردى در حدود بيست سال پيش فوت نموده، چندى پيش هم زنى در همان روستا از دنيا رفت، اشتباها قبر آن مرد را حفر و زن رادر آن دفن كردند، با توجه به اين كه در داخل قبر هيچ اثرى از جسد مرد مزبور وجود ندارد، وظيفه فعلى ما چيست؟

در حال حاضر، با توجه به فرض سؤال، ديگران هيچ تكليفى ندارند و مجرد دفن ميّت در قبر ميّت ديگر موجب جواز نبش قبر براى انتقال جسد به قبر ديگر نمى‏شود.

 

س 265: در وسط خيابانى، چهار قبر وجود دارد كه مانع ادامه جاده سازى هستند، از طرفى هم نبش قبر اشكال شرعى دارد. اميدواريم براى اين كه شهردارى مرتكب عمل خلاف شرعى نشود، وظيفه ما را بيان فرمائيد.

اگر احداث جاده متوقف بر حفر قبر و نبش آن نباشد و عبور جاده از روى قبرها امكان دارد، يا احداث جاده با وجود قبرها ضرورى و طبق قانون لازم باشد، احداث آن اشكال ندارد.


احكام نجاسات‏

س 266: آيا خون پاك است؟

اگر از حيوانى باشد كه خون جهنده دارد، نجس است.

 

س 267: آيا خونى كه بر اثر كوبيدن شديد سر به ديوار در عزاى امام حسين «عليه السلام» از سر انسان جارى و به سر و صورت شركت كنندگان در مراسم عزادارى پاشيده مى‏شود، پاك است يا خير؟

خون انسان در هر صورت نجس است.

 

س 268: آيا اثر كم رنگ خون كه بعد از شستن بر لباس باقى مى‏ماند، نجس است؟

اگر عين خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد كه با شستن از بين نمى‏رود، پاك است.

 

س 269: لكه خونى كه گاهى در تخم مرغ يافت مى‏شود، چه حكمى دارد؟

محكوم به طهارت است، ولى خوردن آن حرام است.

 

س 270: عرق جنب از حرام و عرق حيوان نجاست خوار چه حكمى دارد؟

عرق شتر نجاست خوار نجس است، ولى عرق حيوانات ديگر نجاست خوار و همچنين عرق جنب از حرام بنا بر اقوى پاك است، لكن احتياط واجب اين است كه با عرق جنب از حرام نماز خوانده نشود.

 

س 271: آيا قطرات آبى كه از بدن ميّت قبل از غسل با آب خالص و بعد از غسل با آب سدر و كافور بر زمين مى‏ريزد، پاك هستند يا خير؟

تا زمانى كه غسل سوم كامل نشده باشد، بدن ميّت محكوم به نجاست‏است.

 

س 272: پوستى كه گاهى از لبها، دستها و يا پاها جدا مى‏شود، محكوم به طهارت است يا نجاست؟

پوست نازكى كه خود بخود از دستها، لبها، پاها و ساير قسمت‏هاى بدن جدا مى‏شود، محكوم به طهارت است.

 

س 273: شخصى در جبهه‏هاى جنگ در وضعيتى قرار گرفت كه مجبور به كشتن خوك و خوردن آن شد، آيا رطوبت بدن و آب دهان وى محكوم به نجاست است؟

عرق بدن و آب دهان شخصى كه گوشت حرام و نجس خورده، نجس نيست. ولى هر چيزى كه با وجود رطوبت، با گوشت خوك برخورد كرده، محكوم به نجاست است.

 

س 274: با توجه به اين كه در نقاشى و نقشه‏كشى از قلم مو استفاده مى‏شود و نوع خوب و مرغوب آن غالبا از موى خوك ساخته شده و از كشورهاى غير اسلامى وارد و در دسترس همگان بخصوص مراكز تبليغى و فرهنگى قرار مى‏گيرد، استفاده از اين قلم موها چه حكمى دارد؟

موى خوك نجس است و استفاده از آن در امورى كه مشروط به طهارت است، جايز نيست. ولى استفاده از آن در امرى كه مشروط به طهارت نيست، اشكال ندارد و اگر معلوم نباشد كه قلم مو از موى خوك ساخته شده است يا خير، استفاده از آن حتى در امورى هم كه مشروط به طهارت است، اشكال ندارد.

 

س 275: آيا خوردن گوشتى كه از كشورهاى غير اسلامى وارد مى‏شود حلال است؟ حكم آن از جهت طهارت و نجاست چيست؟

تا تذكيه شرعى آن احراز نشود خوردن آن حرام است، ولى از نظر طهارت، اگر يقين به عدم تذكيه نباشد پاك است.

 

س 276: در مورد چرم و اجزاى حيوانى كه از بلاد غير اسلامى تهيه شده، نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.

اگر احتمال دهيد كه حيوان ذبح اسلامى شده، پاك است و اگر يقين داريد كه ذبح اسلامى نشده، محكوم به نجاست است.

 

س 277: اگر لباس جنب با منى نجس شود، اولا حكم دست زدن به آن با وجود رطوبت چيست؟ ثانيا: آيا جايز است جنب لباسهاى خود را براى آب كشيدن به كس ديگرى بدهد؟ آيا شخص محتلم بايد نجس بودن لباسهايش را به كسى كه مى‏خواهد آنها را بشويد، اطلاع دهد؟

منى نجس است و اگر با رطوبت مسريه با چيزى برخورد نمايد، آن را نجس مى‏كند. و آگاه كردن كسى كه لباس را مى‏شويد از نجاست لباس، لازم نيست. ولى صاحب لباس تا يقين به طهارت آن حاصل نكند، نمى‏تواند آثار طهارت بر آن مترتب سازد.

 

س 278: اينجانب پس از بول، استبراء مى‏كنم كه همراه آن مايعى خارج مى‏شود كه بوى منى مى‏دهد، آيا نجس است؟ وظيفه من نسبت به نماز چيست؟

اگر به منى بودن آن يقين نداريد و خروج آن همراه با علامتهاى شرعى خروج منى نيست، حكم منى ندارد و پاك است.

 

س 279: آيا فضله پرندگان حرام گوشت؛ مانند كلاغ و زاغ و عقاب و طوطى نجس است؟

فضله پرندگان حرام گوشت نجس نيست.

 

س 280: در رساله‏هاى عمليه آمده است كه مدفوع حيوانات و پرندگان حرام گوشت نجس است آيا مدفوع حيوانات حلال گوشت مانند، گاو، گوسفند و مرغ نجس است يا خير؟

مدفوع حيوانات حلال گوشت از پرندگان و غيره و همچنين مدفوع پرندگان حرام گوشت پاك است.

 

س 281: اگر نجاستى در اطراف يا داخل كاسه دستشوئى باشد و آن جا با آب كريا قليل شسته شود ولى عين نجاست باقى بماند، آيا آن قسمتى كه عين نجاست در آن نيست و آن آب به آنجا رسيده، پاك است يا نجس؟

مكانى كه به آن آب نجس نرسيده باشد، محكوم به طهارت است.

 

س 282: آيا اگر مهمانى يكى از اثاثيه‏هاى ميزبانش را نجس كند، مطلع كردن ميزبان واجب است؟

اطلاع دادن در غير از خوردنى و آشاميدنى و ظرفهاى غذا، لازم نيست.

 

س 283: آيا چيز پاكى كه با متنجس برخورد نموده، نجس است يا خير؟ در صورت نجس بودن، تا چند واسطه نجس است؟

چيزى كه با عين نجس تماس يافته و نجس شده است، اگر باز با چيزى كه پاك است تماس پيدا كند و يكى از آنها تر باشد، آن چيز پاك را نجس مى‏كند، و باز اين چيزى كه بر اثر ملاقات با متنجس نجس شده است، اگر با چيز پاكى برخورد نمايد، بنابر احتياط واجب آن را نجس مى‏كند، ولى اين متنجس سوم هيچ چيزى را با ملاقات خود نجس نمى‏كند.

 

س 284: آيا هنگام استفاده از كفشى كه از پوست حيوان غير مذكّى ساخته شد، هميشه واجب است كه پاها قبل از وضو شسته شوند؟ عده‏اى مى‏گويند كه در صورت عرق كردن پا در كفش، شستن آن واجب است، و تجربه شده كه پا در هر كفشى به مقدار كم يا زياد، عرق مى‏كند. نظر جنابعالى در اين باره چيست؟

اگر يقين دارد كه كفش او از پوست حيوانى است كه تذكيه نشده است و احراز شود كه پا در كفش‏هاى مذكور عرق كرده، شستن پاها براى نماز واجب است، ولى در صورت شك در عرق كردن پاها يا شك در تذكيه حيوانى كه كفش از پوست آن دوخته شده است، محكوم به طهارت است.

 

س 285: كودكى كه هميشه خود را نجس مى‏كند، دست‏تر، آب دهان و باقيمانده غذايش چه حكمى دارد؟ كودكانى كه دست‏تر خود را بر پاهايشان مى‏گذارند، چه حكمى دارند؟

تا زمانى كه يقين به نجاست آن حاصل نشده، حكم به پاكى مى‏شود.

 

س 286: من مبتلا به بيمارى لثه هستم و طبق دستور پزشك بايد هميشه آن را مالش دهم، اين كار باعث سياهى بعضى از قسمت‏هاى لثه‏ام مى‏شود مثل اين كه خونى در داخل آن جمع شده باشد. هنگامى كه دستمال كاغذى روى آن مى‏گذارم رنگ دستمال قرمز مى‏شود، لذا اقدام به شستن دهانم با آب كر مى‏كنم، ولى خون منجمد، مدت زمانى باقى مى‏ماند و با شستن از بين نمى‏رود. بعد از قطع آب كر، آيا آبى كه وارد دهان شده و به آن قسمت‏ها رسيده و سپس از دهان خارج شده، محكوم به نجاست است يا اين كه جزء آب دهان محسوب مى‏شود و محكوم به طهارت است؟

محكوم به طهارت است، هر چند احتياط اجتناب از آن است.

 

س 287: سؤال من اين است كه آيا غذائى كه خورده‏ام و با اجزاى خون منجمد شده در لثه تماس پيدا كرده، نجس است يا خير؟ در صورت نجس شدن، آيا فضاى دهان بعد از فرو بردن غذا، نجس باقى مى‏ماند؟

غذا در فرض مزبور محكوم به نجاست نيست و فرو بردن آن اشكال ندارد و فضاى دهان پاك است.

 

س 288: مدتى است كه شايع شده لوازم آرايشى را از ناف جنين كه هنگام تولد از او جدا مى‏كنند و يا از جنين مرده مى‏سازند. ما گاهى از اين لوازم استفاده كرده و حتى گاهى رژلب خورده مى‏شود، آيا اينها نجس هستند؟

شايعه دليل شرعى بر نجس بودن لوازم آرايشى نيست، و تا نجاست آنها از راه شرعى احراز نشود، استفاده از آنها اشكال ندارد.

 

س 289: از هر لباس يا پارچه‏اى هنگام شستن، پرزهاى ريزى مى‏ريزد كه اگر به طشت نگاه كنيم آنها را مى‏بينيم. وقتى كه طشت پر از آب و متصل به آب شير است، اگر لباس را داخل طشت فرو ببريم آب از اطراف آن سرازير مى‏شود. به علت وجود اين تارها و پرزهاى ريز در آبى كه از طشت به بيرون مى‏ريزد، از آن آب احتياط كرده و همه جا را تطهير مى‏كنم. و يا وقتى لباسهاى نجس بچه‏ها را بيرون مى‏آورم، همه جاهائى را كه لباسها را در آنجا در آورده‏ام حتى اگر خشك هم باشد آب مى‏كشم زيرا فكر مى‏كنم تارها و پرزهاى ريز در آنجا افتاده‏اند. آيا اين احتياط لازم است؟

لباسى كه براى آب كشيدن در ظرفى گذاشته مى‏شود و آب لوله‏كشى روى آن ريخته شده و سراسر آن را فرا مى‏گيرد، لباس و ظرف و آب و پرزهائى كه از لباس جدا شده و بر روى آب ديده مى‏شود و همراه آب به بيرون مى‏ريزد، همگى پاك هستند. پرزها يا غبارى هم كه از لباس نجس جدا مى‏شود پاك هستند، مگر اين كه يقين حاصل شود كه از قسمت نجس جدا شده‏اند، و به مجرد شك در اصل جدا شدن آن از لباس نجس يا نجس بودن محل آن، احتياط لازم نيست.

 

س 290: مقدار رطوبتى كه باعث سرايت از چيزى به چيز ديگر مى‏شود، چقدر است؟

ملاك رطوبت مسريه اين است كه به مقدارى باشد كه رطوبت هنگام برخورد از جسم مرطوب به جسم ديگر سرايت كند.

 

س 291: لباسهائى كه به خشكشوئى‏ها داده مى‏شود از نظر طهارت چه حكمى دارد؟ لازم به تذكّر است كه اقليتهاى دينى (يهود ونصارى و...) هم لباسهاى خود را براى شستشو و اتو كردن به اين خشكشوئى‏ها مى‏دهند و مى‏دانيم كه صاحبان اين مكانها براى شستن لباسها از مواد شيميائى استفاده مى‏كنند.

اگر لباسهائى كه به خشكشوئى‏ها داده مى‏شود از قبل نجس نباشند، محكوم به طهارت هستند، و تماس آن با لباسهاى پيروان اقليتهاى دينى (اهل كتاب) باعث نجاست نمى‏شود.

 

س 292: آيا لباسهائى كه با لباسشوئى تمام اتوماتيك شسته مى‏شود، پاك مى‏گردد يا خير؟ نحوه كار اين لباسشوئى‏ها به اين صورت است كه در مرحله اول كه لباس با آب مخلوط با پودر لباسشوئى شسته مى‏شود، مقدارى از آب و كف پودر بر شيشه درب لباسشوئى و نوار پلاستيكى اطراف آن پاشيده مى‏شود، و در مرتبه دوم آب غساله شستشو كشيده شده ولى كف پودر، درب و نوار پلاستيكى اطراف آن را به طور كامل مى‏پوشاند. در مراحل بعدى ماشين لباسشوئى لباسها را در سه نوبت با آب قليل مى‏شويد و از آن پس آب غساله بيرون كشيده مى‏شود، اميدواريم توضيح بفرمائيد، لباسهائى كه به اين ترتيب شسته شده‏اند، پاك هستند يا خير؟

اگر بعد از زوال عين نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشين لباسشوئى به لباسها و همه قسمت‏هاى داخل ماشين برسد و از آن جدا و خارج شود، محكوم به طهارت است.

 

س 293: اگر آب بر زمين يا در حوض يا حمامى كه لباس در آن شسته مى‏شود، ريخته شود و قطراتى از آن آب به لباس ترشح كند، آيا لباس نجس مى‏شود يا خير؟

وقتى كه آب بر مكان يا زمين پاكى بريزد، ترشح ناشى از آن هم پاك است و اگر شك داشته باشيم كه آن مكان پاك است يا نجس، باز هم ترشح آن، پاك است.

 

س 294: آبى كه از ماشين‏هاى حمل زباله شهرى در خيابان مى‏ريزد و گاهى بر اثر شدت باد به لباس مردم پاشيده مى‏شود، محكوم به طهارت است يا نجاست؟

آب مزبور محكوم به طهارت است، مگر اين كه فردى يقين پيدا كند كه آن آب بر اثر برخورد با نجس، نجس شده است.

 

س 295: آيا آبهائى كه در چاله‏هاى موجود در خيابان‏ها جمع مى‏شود، پاك است يا نجس؟

اين آبها محكوم به طهارت هستند.

 

س 296: رفت و آمدهاى خانوادگى با اشخاصى كه به طهارت و نجاست در خوردن و آشاميدن و مانند آن اهميت نمى‏دهند، چه حكمى دارد؟

به طور كلّى در مورد طهارت و نجاست، حكم دين اسلام اين است كه هر چيزى كه يقين به نجاست آن نباشد، از نظر شرعى محكوم به طهارت است.

 

س 297: استفراغ افراد زير از جهت پاك يا نجس بودن، چه حكمى دارد؟
الف: طفل شيرخوار
ب: طفلى كه هم شير مى‏خورد و هم غذا

انسان بالغ‏
در همه موارد پاك است.

 

س 298: ملاقى شبهه محصوره چه حكمى دارد؟

اگر با بعضى از اطراف تماس پيدا كند، حكم متنجس را ندارد.

 

س 299: شخصى كه دين او مشخص نيست و از كشور ديگرى براى كار وارد كشور اسلامى شده و مغازه اغذيه فروشى داير كرده و كار او فروش مواد خوراكى است، هنگام فروش، ماده غذائى با بدن او كه رطوبت مسريه دارد تماس پيدا مى‏كند، آيا بايد از او درباره دينش سؤال كرد يا اين كه اصل پاك بودن اشياء جارى مى‏شود؟

سؤال از دين او واجب نيست و اصلِ طهارتِ اشياء نسبت به وى و چيزى كه با وجود رطوبت با بدن او در تماس است، جارى مى‏شود.

 

س 300: اگر يكى از اعضاى خانواده يا شخصى كه به منزل انسان رفت و آمد دارد به طهارت و نجاست اهميت ندهد و باعث نجس شدن گسترده خانه و اثاثيه آن شود بطورى كه شستن و آب كشيدن آنها ممكن نباشد، تكليف اهل منزل دراين باره چيست؟ و با اين فرض چگونه ممكن است كه انسان پاك بماند، بخصوص در نماز كه پاكى شرط صحت آن است؟ حكم شرعى در اين مورد چيست؟

تطهير تمام خانه لازم نيست و براى صحت نماز، پاك بودن لباس نمازگزار و محل گذاشتن پيشانى كافى است. نجاست خانه و اثاثيه آن موجب اثبات تكليف بيشترى بر انسان غير از لزوم رعايت طهارت در نماز و خوردن و آشاميدن، نمى‏شود.


احكام مسكرات‏

س 301: آيا مشروبات الكلى نجس است؟

مشروبات مست كننده بنا بر احتياط نجس است.

 

س 302: آب انگورى كه با آتش جوشيده شده و دو ثلث آن كم نشده است، ولى مست كننده نيست، چه حكمى دارد؟

خوردن آن حرام است، ولى نجس نيست.

 

س 303: گفته مى‏شود كه اگر مقدارى غوره براى گرفتن آب آن جوشانده شود و همراه آن يك يا چند حبه انگور باشد، آنچه بعد از جوشاندن باقى مى‏ماند، حرام است. آيا اين سخن صحيح است؟

اگر حبه‏هاى انگور بسيار كم باشد و آب آن در آب غوره مستهلك شود، به طورى كه آب انگور بر آن صدق نكند، حلال است. ولى اگر حبه‏هاى انگور به تنهائى به وسيله آتش جوشانده شود، خوردن آن حرام است.

 

س 304: امروزه از الكل كه در واقع مسكراست براى ساخت بسيارى از داروها بخصوص داروهاى نوشيدنى، عطرها بويژه انواع ادكلن‏هائى كه از خارج وارد مى‏شوند، استفاده مى‏كنند. آيا به افراد آگاه يا جاهل به مسأله اجازه خريد و فروش و استفاده و بهره‏گيريهاى ديگر از آنها را مى‏دهيد؟

الكل‏هائى كه معلوم نيست در اصل از اقسام مايعات مست كننده باشند، محكوم به طهارت هستند، و خريد و فروش و استعمال مايعاتى كه با آنها مخلوط شده‏اند اشكال ندارد.

 

س 305: آيا استفاده از الكل سفيد براى ضد عفونى كردن دست و لوازم پزشكى مثل دماسنج و غير آن به خاطر استفاده از آنها در امور پزشكى و درمان توسط پزشك يا تيم پزشكى جايز است؟ الكل سفيد همان الكل پزشكى است كه قابل نوشيدن هم هست، و فرمول آن C2HOOH است، آيا نماز خواندن با لباسى كه يك يا چند قطره از اين الكل بر آن ريخته شده، جايز است؟

اگر از الكلى باشد كه در اصل مايع نيست، هر چند مست كننده هم باشد، محكوم به طهارت است و نماز با لباسى كه با اين الكل برخورد كرده صحيح است و احتياجى به تطهير ندارد. ولى اگر از الكل مايع بالاصالة و بر حسب تشخيص اهل فن مست كننده باشد، نجس است و نماز با بدن يا لباسى كه با آن برخورد كرده، موقوف بر تطهير است؛ ليكن استفاده از آن جهت ضد عفونى كردن ادوات پزشكى و مانند آن اشكال ندارد.

 

س 306: ماده‏اى است به نام «كفير» كه در صنايع غذائى و داروسازى كاربرد دارد. هنگام تخمير 5% يا 8% الكل در ماده بدست آمده بوجود مى‏آيد. اين مقدار الكل سبب هيچ نوع مستى در مصرف كننده نمى‏شود. آيا از نظر شرعى استفاده از اين ماده مانعى دارد يا خير؟

اگر الكل موجود در ماده به دست آمده فى نفسه مست كننده باشد، بنا بر احتياط نجس و حرام است، هر چند به علت كمى آن و مخلوط شدن با ماده به دست آمده، نسبت به مصرف كننده مسكر نباشد، ولى اگر شك داشته باشيم كه فى نفسه مست كننده و يا در اصل مايع است، حكم متفاوت مى‏شود.

 

س 307: 1 - آيا الكل اتيليك نجس است يا خير؟ (ظاهرا اين الكل در همه مست كننده‏ها وجود دارد و سبب مستى است).
2 - ملاك نجس بودن الكل چيست؟
3 - روشى كه مست كننده بودن مشروب را ثابت كند، كدام است؟

1 - هر يك از اقسام الكل كه مست كننده و در اصل مايع باشد، نجس‏است.
2 - ملاك نجاست الكل اين است كه مست كننده و در اصل مايع باشد.
3 - اگر خود مكلّف يقين نداشته باشد، خبردادن اهل خبره مورد اطمينان كافى‏است.

 

س 308: نوشابه‏هاى موجود در بازار كه بعضى از آنها مانند كوكاكولا و پپسى كولا و... در داخل توليد مى‏شوند و گفته مى‏شود كه مواد اصلى آنها از خارج وارد مى‏گردد و احتمال دارد از الكل در آنها استفاده شده باشد، چه حكمى دارد؟

پاك و حلال است، مگر اين كه مكلّف شخصا يقين حاصل كند كه آنها با الكل مست كننده‏اى مخلوط اند كه در اصل مايع است.

 

س 309: آيا اساسا هنگام خريد مواد غذائى، لازم است تحقيق شود كه فروشنده يا سازنده غير مسلمان كالا آنها را لمس كرده و يا در ساخت آنها الكل بكار برده است يا خير؟

سؤال و تحقيق لازم نيست.

 

س 310: اينجانب اقدام به ساخت «اسپرى اتروپين سولفات» كرده‏ام كه الكل نقش اساسى در تركيب فرمول داروئى آن دارد، به طورى كه اگر الكل به تركيب مذكور اضافه نشود، ساخت آن اسپرى ممكن نيست و از جهت عملى هم اين اسپرى ضد گازهاى شيميائى و جنگى اعصاب است كه براى محافظت از نيروهاى اسلام در برابر آنها كاربرد دارد. آيا از نظر جنابعالى استفاده از الكل به ترتيب مذكور در صنعت داروسازى، شرعا جايز است؟

اگر الكل مست كننده‏اى باشد كه در اصل مايع است، نجس و حرام است، ولى استفاده از آن به عنوان دارو در هيچ يك از حالات اشكال ندارد.


وسوسه و درمان آن‏

س 311: چند سالى است كه به بيمارى وسواس مبتلا شده‏ام و اين موضوع مرا بسيار عذاب مى‏دهد، و روز به روز اين حالت در من تشديد مى‏شود تا جائى كه در همه چيز شك مى‏كنم و همه زندگى ام بر پايه شك استوار گشته است. بيشترين شك من درباره غذا و اشياء مرطوب است، به همين دليل نمى‏توانم مثل ساير مردم عادى زندگى كنم. وقتى داخل مكانى مى‏شوم فورى جوراب هايم را از پاى خود بيرون مى‏آورم زيرا فكر مى‏كنم جوراب‏هايم عرق كرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتى من بر سجاده هم نمى‏توانم بنشينم. هر وقت بر آن مى‏نشينم بر اثر وسوسه نفس از روى آن بلند مى‏شوم تا مبادا پرزهاى سجاده به لباسهايم بچسبد و مجبور به شستن آنها شوم. در گذشته چنين نبودم، اكنون از اين كار هايم خجالت مى‏كشم و هميشه دوست دارم كسى را در عالم رؤيا ببينم و مشكلاتم را با او در ميان بگذارم و يا معجزه‏اى رخ دهد و زندگى‏ام را دگرگون نمايد و به حالت گذشته‏ام برگردم. اميدوارم مرا راهنمائى فرمائيد.

احكام طهارت و نجاست همان است كه در رساله‏هاى عمليه ذكر شده‏است. از نظر شرعى همه اشياء محكوم به طهارت هستند، مگر مواردى كه شارع حكم به نجاست آنها كرده و براى انسان هم يقين به آن حاصل شده است. در اين صورت رهائى از بيمارى‏وسواس احتياج‏به‏رؤيا و معجزه‏ندارد، بلكه‏بايدمكلّف‏ذوق‏و سليقه‏شخصى خود را كنارگذاشته‏و متعبدومؤمن‏به دستورات‏شرع مقدس باشدو چيزى‏را كه‏يقين‏به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زيرا شما از كجا به نجاستِ در و ديوار و سجاده و ساير اشيائى كه استفاده مى‏كنيد، يقين پيدا كرده‏ايد. چگونه يقين پيدا كرده‏ايد كه پرزهاى سجاده‏اى كه بر روى آن راه مى‏رويد يا مى‏نشينيد، نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس و بدن شما سرايت مى‏كند؟ لذا در اين صورت اعتناء به وسواس براى شما جايز نيست. مقدارى عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرين عدم اعتنا به شما كمك خواهد كرد تا به خواست و توفيق خداوند خود را از وسواس نجات دهيد.

 

س 312: زنى هستم با تحصيلات عالى و داراى چندين فرزند، مشكلى كه از آن رنج مى‏برم مسأله طهارت است. چون در خانواده‏اى متدين بزرگ شده‏ام، مى‏خواهم همه تعاليم اسلامى را مراعات كنم. به علت داشتن فرزندان كوچك، هميشه با مسائل بول و غائط سر و كار دارم. هنگام تطهير بول، ترشحات سيفون پراكنده شده و به پاها، صورت و حتى سرم برخورد مى‏كنند و هر دفعه با مشكل تطهير آن اعضاء مواجه هستم، و اين باعث شده كه در زندگى با سختى‏هاى زيادى روبرو شوم. از طرفى هم نمى‏توانم اين امور را رعايت نكنم، زيرا مربوط به عقيده و دينم است. براى حل مشكل به پزشك روانشناس هم مراجعه كردم، ولى نتيجه‏اى نگرفتم. بعلاوه موارد ديگرى هم هست كه از آنها رنج مى‏برم مثل غبار شى‏ء نجس يا مراقبت از دست‏هاى كودك كه يا بايد آنها را آب بكشم و يا از دست زدن بچه به اشياء ديگر جلوگيرى نمايم. با توجه به اين كه تطهير شى‏ء نجس براى من بسيار دشوار است ولى در همان وقت، شستن آن ظرفها و لباسها در صورتى كه فقط كثيف باشند برايم راحت است. لذا از حضرتعالى مى‏خواهم كه با راهنمائى‏هاى خود زندگى را بر من آسان نمائيد.

1 - از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشياء است. يعنى در هر موردى كه كمترين ترديدى در نجس شدن آن براى شما حاصل شد، واجب است حكم به عدم نجاست كنيد.
2 - كسانى كه داراى حساسيت نفسانى شديدى در مورد نجاست هستند (به اين افراد در اصطلاح فقهى وسواسى گفته مى‏شود)، حتى اگر گاهى يقين به نجاست هم پيدا كردند، بايد حكم به عدم نجاست كنند، مگر در مواردى كه نجس شدن يك شى‏ء را با چشمان خود ببينند، بطورى كه اگر فرد ديگرى هم آن را ببيند، يقين به سرايت نجاست پيدا كند، فقط در اين موارد بايد حكم به نجاست كنند.
استمرار اجراى اين حكم در مورد افراد مزبور تا زمانى است كه اين حساسيت به طور كلى از بين برود.
3 - هر شى‏ء يا عضوى كه نجس مى‏شود، براى تطهير آن، يكبار شستن با آب لوله‏كشى بعد از زوال عين نجاست كافى است. تكرار در شستن يا فرو بردن آن در آب لازم نيست، و اگر شى‏ء نجس از قبيل پارچه و مانند آن باشد، بايد به مقدار متعارف فشار داده شود تا آب از آن خارج گردد.
4 - از آنجائى كه شما به اين حساسيت شديد در برابر نجاست مبتلا هستيد، بايد بدانيد كه غبار نجس در هيچ صورتى نسبت به شما نجس نيست و نيز مراقبت از دست‏هاى كودك چه پاك باشد يا نجس و همچنين دقت در اين كه خون از بدن زائل شده يا خير، لازم نيست. اين حكم درباره شما تا زمانى كه اين حساسيت از بين نرفته، باقى است.
5 - دين اسلام داراى احكام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشرى است، لذا آن را بر خود مشكل نكنيد و با اين كار باعث وارد شدن ضرر و اذيت به جسم و روحتان نگرديد. حالت دلهره و اضطراب در اين موارد زندگى را بر شما تلخ مى‏كند، و خداوند راضى به رنج و عذاب شما و كسانى كه با شما ارتباط دارند، نيست. شكرگزار نعمت دين آسان باشيد و شكر اين نعمت، عمل بر اساس تعليمات خداوند تبارك و تعالى است.
6 - اين حالت يك وضعيت گذرا و قابل علاجى است. افراد بسيارى بعد از ابتلاء به آن، با روش مذكور از آن نجات يافته‏اند. به خداوند توكّل نمائيد و نفس خود را با همت و اراده آرامش ببخشيد. انشاء الله موفق باشيد.


احكام كافر

س 313: بعضى از فقها اعتقاد به نجاست اهل كتاب دارند و بعضى ديگر به طهارت آنها، رأى جنابعالى چيست؟

نجاست ذاتى اهل كتاب معلوم نيست. به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتى هستند.

 

س 314: آيا آن دسته از اهل كتاب كه از جهت اعتقادى ايمان به رسالت خاتم النبيين «صلى‏الله عليه و آله» دارند، ولى بر اساس روش و عادت‏هاى پدران و اجدادشان عمل مى‏كنند، در طهارت حكم كافر را دارند يا خير؟

مجرد اعتقاد به رسالت خاتم النبيين «صلى الله عليه و آله» براى اجراى حكم اسلام در مورد آنان كافى نيست. ولى اگر از اهل كتاب محسوب شوند، محكوم به طهارت هستند.

 

س 315: با جمعى از دوستان خانه‏اى را اجاره كرديم و متوجه شديم كه يكى از آنها نماز نمى‏خواند. بعد از سؤال از وى، پاسخ داد كه قلبا به خداوند تبارك و تعالى ايمان دارد، ولى نماز نمى‏خواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زياد با وى، آيا بايد او را نجس بدانيم؟

مجرد ترك نماز و روزه و ساير واجبات شرعى باعث ارتداد مسلمان و كافر شدن و نجاست وى نمى‏گردد و تا زمانى كه ارتداد وى احراز نشده است، حكم ساير مسلمانان را دارد.

 

س 316: مقصود از اهل كتاب چه كسانى است؟ معيارى كه حدود معاشرت با آنها را مشخص كند چيست؟

مقصود از اهل كتاب هر كسى است كه اعتقاد به يكى از اديان الهى داشته و خود را از پيروان پيامبرى از پيامبران الهى «على نبينا وآله و عليهم السلام» بداند و يكى از كتاب‏هاى الهى را كه بر انبياء عليهم السلام نازل شده، داشته باشند مانند يهود، نصارى، زرتشتى‏ها و همچنين صابئين كه بر اساس تحقيقات ما از اهل كتاب هستند و حكم آنها را دارند. معاشرت با پيروان اين اديان با رعايت ضوابط و اخلاق اسلامى اشكال ندارد.

 

س 317: فرقه‏اى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مى‏نامند، يعنى اميرالمومنين على بن ابى طالب را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جاى نماز و روزه اعتقاد دارند. آيا اينها نجس هستند؟

اگر اعتقاد داشته باشند كه امير المومنين على بن ابى طالب «عليه السلام» خدا است «تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا»، حكم آنها مانند غير مسلمانهائى است كه اهل كتاب نباشند، يعنى كافر و نجس مى‏باشند.

 

س 318: فرقه‏اى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مى‏نامند و معتقدند كه حضرت على «عليه السلام» خدا نيست ولى كمتر از خدا هم نيست، اين گروه چه حكمى دارند؟

اگر قائل به شريكى براى خداوند واحد منان متعال نباشند، حكم مشرك را نخواهند داشت.

 

س 319: آنچه را كه از طرف شيعيان دوازده امامى براى امام حسين «عليه‏السلام» يا اصحاب كساء «صلوات الله عليهم اجمعين» نذر مى‏شود، آيا جايز است به مراكزى كه محل اجتماع پيروان فرقه «على اللهى» است داده شود، بنحوى كه باعث احياء اين مراكز گردد؟

اعتقاد به خدا بودن مولى الموحدين عليه الصلوة و السلام عقيده باطلى‏است و موجب مى‏شود كه كسى كه به آن اعتقاد دارد، از اسلام خارج گردد. كمك به ترويج اين عقيده فاسد حرام است؛ بعلاوه مصرف مال نذرى در غير مورد نذر جايز نيست.

 

س 320: در اطراف منطقه ما و بعضى نواحى ديگر فرقه‏اى وجود دارد كه خود را اسماعيليه مى‏نامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولى به هيچيك از واجبات دينى و همچنين به ولايت فقيه معتقد نيستند. لذا اميدواريم جنابعالى روشن فرمائيد كه پيروان اين فرقه نجس هستند يا پاك؟

مجرد عدم اعتقاد آنان به شش امام ديگر از ائمه معصومين عليهم السلام و يا عدم اعتقادشان به واجبات دينى و احكام شرعى تا زمانى كه به انكار اصل دين يا نبوت خاتم الانبياء «عليه و آله الصلاة و السلام» منجر نشود، موجب كفر و نجاست نمى‏شود، مگر اين كه از آنها دشنام و اهانت به يكى از امامان معصوم «عليهم السلام» صادر شود.

 

س 321: در منطقه محل تحصيل و سكونت ما اكثريت مطلق مردم كفار بودائى هستند. اگر دانشجويى، خانه‏اى را از آنها اجاره نمايد، آن خانه از نظر طهارت و نجاست چه حكمى دارد؟ آيا شستن و تطهير منزل ضرورت دارد؟ قابل ذكر است كه بسيارى از خانه‏هاى اين منطقه از چوب ساخته شده و قابل شستن نيست. هتل‏ها و اثاثيه و لوازم موجود در آنها چه حكمى دارند؟

تا يقين به تماس اشياء مورد استفاده شما با دست و بدن مرطوب كافر غير كتابى حاصل نشده، حكم به نجاست نمى‏شود. در صورت يقين به نجاست هم آب كشيدن در و ديوار منازل و هتل‏ها و اثاثيه و لوازم موجود در آن واجب نيست. آنچه واجب است تطهير اشياء نجسى است كه براى خوردن و آشاميدن و نماز خواندن مورد استفاده قرار مى‏گيرند.

 

س 322: تعداد زيادى از مردم در خوزستان زندگى مى‏كنند كه خود را «صابئه» مى‏نامند و ادعاى پيروى از پيامبر خدا حضرت يحيى «عليه السلام» را دارند و مى‏گويند كتاب او نزد ما موجود است. نزد علماى اديان ثابت شده كه آنها همان صابئون هستند كه در قرآن آمده است. لطفا بيان فرمائيد كه اين گروه از اهل كتاب هستند يا خير؟

گروه مذكور در حكم اهل كتاب هستند.

 

س 323: آيا اين گفته كه اگر خانه‏اى به دست كافر ساخته شده باشد، نجس است و نماز خواندن در آن مكروه مى‏باشد، صحيح است؟

نماز خواندن در آن خانه مكروه نيست.

 

س 324: كار كردن نزد يهود و نصارى و فرقه‏هاى كافر ديگر و مزد گرفتن از آنها چه حكمى دارد؟

كار كردن نزد كافر، فى نفسه اشكال ندارد، مشروط به اين كه آن كار از كارهاى حرام و خلاف مصالح عمومى اسلام و مسلمانان نباشد.

 

س 325: در منطقه‏اى كه خدمت سربازى را انجام مى‏دهم، عده‏اى از عشاير زندگى مى‏كنند كه پيرو فرقه‏اى موسوم به اهل حق هستند. آيا استفاده از شير و پنير و كره‏اى كه در اختيار آنها قرار دارد، جايز است؟

اگر به اصول اسلام اعتقاد داشته باشند، در مسأله طهارت و نجاست، حكم ساير مسلمانان را دارند.

 

س 326: اهل روستائى كه من در آن تدريس مى‏كنم، نماز نمى‏خوانند؛ زيرا از فرقه اهل حق هستند و ما مجبور به خوردن غذا و نان آنها هستيم. چون شب و روز در آن روستا اقامت داريم، آيا نمازهاى ما اشكال دارد؟

اگر توحيد و نبوت و هيچيك از ضروريات دين اسلام را انكار نكنند و معتقد به نقصى در رسالت رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» نباشند، حكم به كفر و نجاست آنها نمى‏شود. در غير اين صورت بايد هنگام تماس با آنها يا خوردن غذاى آنان، مسأله طهارت و نجاست مراعات شود.

 

س 327: يكى از بستگان ما كه كمونيست است، به ما در دوران كودكى اموال و لوازم زيادى بخشيده است. در صورتى كه عين آنها در حال حاضر موجود باشد، چه حكمى دارند؟

اگر كفر و ارتداد او ثابت شود و در سن بلوغ و قبل از اظهار اسلام، كفر را پذيرفته باشد، اموال او حكم اموال ساير كفار را دارد.

 

س 328: لطفا به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
1 - معاشرت و همنشينى و دست دادن دانش‏آموزان مسلمان با دانش آموزان پيرو فرقه گمراه بهائيت، اعم از اين كه دختر باشند يا پسر، مكلّف باشند يا غير مكلّف، در داخل مدرسه يا خارج از آن، در دوران ابتدائى، متوسطه و پيش دانشگاهى، چه حكمى دارد؟
2 - رفتار استادان و مربيان با دانش‏آموزانى كه بهائى بودن خود را آشكار مى‏كنند و يا يقين داريم كه بهائى هستند، چگونه بايد باشد؟
3 - استفاده از وسايلى كه همه دانش‏آموزان از آنها استفاده مى‏كنند مانند شير آب آشاميدنى، شير توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با اين كه علم به مرطوب بودن دست و بدن داريم، چه حكمى دارد؟

همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محكوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى كه مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مديران و معلمان و مربيان با دانش‏آموزان بهائى بايد بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.

 

س 329: خواهشمنديم تكليف مؤمنين را در برخورد با فرقه گمراه بهائيت و آثار حضور پيروان آن در ميان جامعه اسلامى، بيان فرمائيد.

همه مؤمنين بايد با حيله‏ها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله نموده و از انحراف و پيوستن ديگران به آن جلوگيرى كنند.

 

س 330: گاهى بعضى از پيروان فرقه گمراه بهائيت براى ما غذا يا چيز ديگرى مى‏آورند، آيا استفاده از آنها براى ما جايز است؟

از هرگونه معاشرت با اين فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائيد.

 

س 331: بهائيان بسيارى در اينجا كنار ما زندگى مى‏كنند كه رفت و آمد زيادى در خانه‏هاى ما دارند. عده‏اى مى‏گويند كه بهائى‏ها نجس هستند و عده‏اى هم آنها را پاك مى‏دانند. اين گروه از بهائى‏ها اخلاق خوبى از خود آشكار مى‏كنند، آيا آنها نجس هستند يا پاك؟

آنها نجس و دشمن دين و ايمانِ شما هستند، پس فرزندان عزيزم جدا از آنها بپرهيزيد.

 

س 332: آيا صندلى‏هاى ماشين و قطارى كه مورد استفاده مشترك مسلمانان و كافران است، با اين كه كفار در بعضى از مكانها بيشتر از مسلمان‏ها هستند و حرارت هوا باعث ترشح عرق و حتى سرايت رطوبت مى‏شود، محكوم به طهارت است؟

كافر اهل كتاب محكوم به طهارت است، و در هر صورت در مورد اشياء مورد استفاده مشترك كفار و مسلمين با عدم علم به نجاست، حكم به طهارت آنها مى‏شود.

 

س 333: زندگى دانشجوئى در خارج مستلزم ارتباط و معاشرت با كفار است، در چنين موردى استفاده از مواد غذائى ساخت آنها مشروط بر اين كه مواد حرام مثل گوشت تذكيه نشده در آنها نباشد، ولى احتمال تماس دست مرطوب كافر با آنها داده شود، چه حكمى دارد؟

مجرد احتمال تماس دست مرطوب كافر با مواد غذائى، براى وجوب اجتناب كافى نيست، بلكه تا يقين به تماس حاصل نشود، حكم به طهارت مى‏شود. كافر اگر از اهل كتاب باشد، نجس ذاتى نيست و تماس دست مرطوب او باعث نجاست نمى‏شود.

 

س 334: اگر همه مخارج و هزينه‏هاى فرد مسلمانى كه در سايه حكومت اسلامى زندگى مى‏كند با كاربراى شخص غير مسلمانى كه روابط صميمى با او دارد، تأمين شود، آيا جايز است با اين فرد مسلمان روابط محكم و خانوادگى برقرار كرد و گاهى از غذاى او استفاده نمود؟

روابط مسلمانان با مسلمان مذكور اشكال ندارد. ولى اگر شخص مسلمان در اثر كار براى غير مسلمان و ارتباط با وى خوف انحراف عقيدتى خود را داشته باشد، واجب است كه اين كار را ترك كند. ديگران هم بايد او را نهى از منكر كنند.

 

س 335: متأسفانه برادر همسرم به علل مختلف فاسد گرديده و از دين بطور كامل برگشته است، تا جائى كه به بعضى از مقدسات دينى اهانت مى‏كند. در حال حاضر بعد از گذشت چند سال از ارتداد او از اسلام، طى نامه‏اى اظهار كرده كه به اسلام ايمان دارد، ولى نه نماز مى‏خواند و نه روزه مى‏گيرد. رابطه پدر و مادرش و بقيه افرادخانواده با وى چگونه بايد باشد؟ آيا عنوان كافر بر او صدق مى‏كند؟ آيا بايد او را نجس محسوب‏كرد؟

بر فرض ثبوت ارتداد قبلى وى، اگر بعد از آن توبه كرده باشد، محكوم به طهارت است و ارتباط پدر و مادر و ساير خانواده با وى اشكال ندارد.

 

س 336: آيا اگر كسى بعضى از ضروريات دين مانند روزه و غير آن را انكار كند، حكم كافر را دارد يا خير؟

اگر انكار هر يك از ضروريات دين به انكار رسالت يا تكذيب پيامبر اكرم اسلام «صلى الله عليه و آله» يا وارد كردن نقصى به شريعت منجر شود، باعث كفر و ارتداداست.

 

س 337: آيا مجازاتهائى كه براى مرتد و كفار حربى وضع شده، از امور سياسى و مسئوليت‏هاى رهبرى‏است يا اين كه مجازاتهاى ثابتى تا روز قيامت هستند؟

حكمِ شرعىِ الهى است.