آداب معاشرت در اسلام
(ترجمه شرح الاربعين النبوية)

محمد حسين الجلالى
مترجم : جواد بيات و محمد آذربايجانى

- ۴ -


شرابخوارى بزرگترين گناه كبيره و صاحب خود را به زنا و دزدى و كشتن جان محترم و شرك وادار مى سازد و كارهاى شرابخوار بر همه گناهان فزونى دارد.
8 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
لايدخل الجنة العاق لوالديه و مدمن الخمر و منان بالخير اذا عمله .
(بحار / ج 76، 127 - وسائل / ج 17، 267)
چند دسته وارد بهشت نمى شوند: عاق والدين ، كسى كه دائما شراب بنوشد، و كسى كه اگر كار نيكى كند منت گذارد.
9 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
الخمر لايزداد شاربها الا كل شر.
(بحار / ج 76، 136)
شرابخوارى جز شر و فساد، به صاحبش چيزى نمى افزايد.
10 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
لايوتمن شارب الخمر فان الله عزوجل يقول : ولا توتوا السفهاء اءموالكم فاى سفيه اءسفه من شارب الخمر ان شارب الخمر لايزوج اذا خطب ولا يشفع اذا شفع ولا يؤ تمن على امانة فمن ائتمنه على امانة فاستهلكها لم يكن للذى ائتمنه على الله ان يؤ جره ولا يخلف عنه ...
(بحار / ج 47، 267 - وسائل / ج 17، 248)
به شرابخوار امانت نسپاريد، زيرا كه خداوند مى فرمايد: اموال خود را به سفيهان ندهيد كدام سفيه از شرابخوار سفيه تر است زيرا شرابخوار، هرگاه خواستگارى كند به او زن داده نمى شود، و اگر شفاعت كسى را نمايد، شفاعتش پذيرفته نمى گردد و بر هيچ امانتى امين شمرده نمى شود. پس كسى كه وى را بر امانتى امين قرار داد و او آن را از بين برد، خداوند در مقابل مالش به وى ، پاداشى نمى دهد و مال وى را جبران نمى كند.
11 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
لا تجالسوا شراب الخمر فان اللعنة اذا نزلت عمت فى المجلس .
(بحار / ج 63، 499 - وسائل / ج 17، 249)
با شرابخواران همنشينى و مجالست نكنيد زيرا هنگامى كه لعنت خدا بر (شرابخوار) نازل شود، عموم اهل مجلس را فرا مى گيرد.
12 - امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
ما بعث الله نبيا الا بتحريم الخمر.
(بحار / ج 76، 135)
خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه به او دستور داد كه شراب را حرام شده و ممنوع اعلام كند.
13 - امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
اياك اءن تزوج شارب الخمر فان زوجته فكاءنما قدت الى الزنا ولا تصدقه اذا حدثك ولا تقبل شهادته ولا تاءمنه على شى ء من مالك فان ائتمنته فليس لك على الله ضمان ولا تؤ اكله ولا تصاحبه ولا تضحك فى وجهه ولا تصافحه ولا تعانقه و ان مرض فلا تعده و ان مات فلا تشيع جنازته .
(بحار / ج 93، 491 - ميزان الحكمه / ج 4، 281)
از تزويج دختر خود به شارب الخمر، اجتناب كن ؛ زيرا كه اگر چنين كنى مثل اين است كه براى زنا واسطه شدى . و هرگاه سخن گويد او را تصديق نكن و شهادت و گواهى او را قبول ننما و او را به هر چيزى از مال خود امين قرار نده و اگر امين گردانى از طرف خدا، بر تو ضمانتى نيست ، و با او هم غذا و هم صحبت نباش و به روى او لبخند نزن ، و با او مصافحه و روبوسى و معانقه نكن ، و اگر مريض شد به عيادتش نرو، و اگر مرد جنازه او را تشييع نكن .
دين اسلام بر محو ريشه و بنيان زشتيها تاءكيد فراوان دارد و حكم مى كند كه بر شرابخوار هشتاد تازيانه به عنوان حد بزنند و اين حكم در مرتبه اول تا سوم - از طرف حاكم شرع - تكرار مى شود و سپس در مرتبه چهارم كشته مى شود. و اگر اين حكم اسلامى درباره شرابخوار، با حكم اعدامى كه دولتها براى خرابكاران و قاچاقچيان مواد مخدر، و توطئه گران بر مصالح ملت و امنيت جامعه مقايسه شود، معلوم مى گردد كه حكم اسلام درباره اعدام شرابخوار، بسيار شايسته و سزاوار است ، زيرا كه شراب ريشه و سرمنشاء پليديهاست . چرا كه سبب اصلى اختلاف به امنيت جامعه و بازيچه قرار دادن مصالح ملتها، و آزادى و سلامت آنها، شراب است . بنابراين قيام و حركت ملتها براى آزادى (از قيد استعمار و بى بندوبارى ) در ابتدا، بستگى به آزادسازى درون خود از مشغول شدن ، و مبارزه كردن با نيروهاى شرور داخلى دارد؛ كه در سموم و مواد مخدر از قبيل شراب و قمار تجسم پيدا كرده است و راست و نيكو فرموده خداوند متعال آنجا كه مى فرمايد:
ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم .
(رعد / 11)
خداوند سرنوشت هيچ ملتى را تغيير نمى دهد جز به وسيله خود آنها تا زمانى كه خود آن قوم ، جانشان را تغيير دهند.
مواد مخدر و اثرات شوم آن در جامعه
گسترش و توزيع مواد مخدر در زمان ما بحدى است كه ما را وادار مى كند كه نظر اسلام را درباره آن بدانيم . از آنجائى كه اين مواد در صدر اسلام به اين شكل نبود، لذا بعضى از عياشان و افراد خوش گذران مى گويند: اگرچه اديان آسمانى شراب و قمار را حرام نموده ، ولى اينگونه پديده هاى نو را، حرام نساخته است . پس حرمت ، اينها را شامل نمى گردد.
بنابراين لازم است اولا حقيقت اينها شناخته گردد، و سپس راءى اسلام درباره آنها مورد بحث قرار گيرد.
مواد مخدر، با توجه به تفاوتى كه در خواص آنها وجود دارد، نوعى از سمهاى تحريك كننده يا مسكن است ، و داراى آثار پزشكى و صنعتى مى باشد، و معتاد شدن به آنها، باعث به تحليل رفتن تدريجى نيروى جسمى و عقلى انسان مى شود. مواد مخدر دو قسم است :
اول - مواد مخدر طبيعى ، كه از نباتات و گياهان گرفته مى شود، و ترياك ، قات (11) و حشيش نمونه اى از آنهاست .
دوم - مواد مخدر شيميائى ، كه به صورت شيميائى بدست مى آيد و مورفين ، كوكائين و انواع الكل و هروئين ، نمونه اى از آنها است . بعضى از اين مواد مخدر، مانند الكل ، تحريك كننده ، و بعضى مانند هروئين و ترياك مسكن است . و همه انواع آن در مخدر بودن ، يكسانند و نظر اسلام ، در استفاده از اين مواد در هدفهاى طبى و صنعتى ، تابع اهميت هدف هاى مصرفى آنها است ، كه بدون شك اين قبيل استفاده ها هدف انسانى دارند. مخصوصا در مورد بى حس ‍ ساختن قسمتى از اعضاء يا تمام آن ، در هنگام عمل جراحى ، كه براى تخفيف و كم كردن درد بكار مى رود. يا براى ساختن داروهاى طبى و ساير سمهاى مخصوص ، براى درمان بعضى از مرضها، مورد بهره بردارى ، قرار مى گيرد، و پزشكان با احتياط و هشيارى و بقدر ضرورت از آن ، در مرضهاى سخت و بى درمان استفاده مى كنند.
و اما نظر اسلام در مورد عادت كردن بر آنها و استفاده بدون ضرورت از آن ، كاملا روشن است ، زيرا از تعريف طبى آن (كه قبلا گذشت ) الكل بطور عموم نوعى از مواد مخدر محسوب شده است ، و شراب از بارزترين انواع آن بود كه عقل را زايل مى سازد. از فرمايش امام صادق (عليه السلام ) - كه فرمود: كل مسكرخمر (هر مست كننده اى شراب است ) و كل ما اسكر كثيره فقليله حرام (هر چيزى كه زياد آن ، مست كننده باشد، كم آن نيز حرام است ) كه شراب را بخاطر مستى آن ، حرام دانسته است - استفاده مى شود (و نصوص اسلامى ، حكم مى كند) كه علت حرمت شراب بخاطر مستى آن است . پس هر چيزى كه باعث مستى شود، در حكم (حرمت ) با شراب يكسان است . زيرا كه به صحت و سلامتى ، زيان آور است . و هر چيزى كه مضر باشد، شرعا حرام است . و مستى در زبان عرب ، حالتى است كه بين شخص و عقل او فاصله ايجاد مى كند. و اين حالت در همه مواد مخدر، وجود دارد. بنابراين هر چيزى كه انسان را از حالت طبيعى ، خارج سازد، و به فكر و انديشه وى ضربه بزند، شرعا حرام است . چه شراب باشد يا مواد مخدر ديگر. گرچه نام آن ، به حسب شرايط زمانى و حالات مختلف ، فرق كند و از همين جا حكم خريد و فروش آن نيز، (با قاچاق يا غير آن ) معلوم مى گردد.
فان الله اذا حرم شيئا حرم ثمنه .
(تحف العقول - عوالى اللئالى / ج ء 2 / 110 حديث 301)
زيرا كه خداوند هر چيزى را حرام كرده پول آن را نيز حرام نموده است .
چرا كه مواد مخدر خطرى بزرگ براى ملتها به بار مى آورد و فروش آن ، زمينه ساز اين خطر فاجعه آميز مى باشد.
خداوند متعال انسان را با نعمت عقل گرامى داشته است و بوسيله آن ، او را بر ساير مخلوقات ، برترى داده تا از آن بهره نيك برد. نه اينكه بوسيله زيانهاى طبى و بهداشتى مواد مخدر، به عقل خود زيان رساند! و علاوه بر آن ، باعث تنبلى و از بين رفتن مسئوليت ها و ويران ساختن كيان و هستى جامعه گردد!.
نظر به مفاسدى كه به اين مواد، مترتب است دولتها احكام و كيفرهائى را بر مرتكبين ، و خريد و فروش كنندگان آن ، وضع نموده اند. و اين كيفرها از غرامتهاى سنگين و هنگفت و زندان با اعمال شاقه و حتى اعدام را دربر مى گيرد، ولى كاش ! اين احكام و كيفرها، شامل تمام مواد مخدر مى شد، زيرا در همه آنها تخدير فكرى وجود دارد، تا موجب بيدارى ملتها و آزادى آنان از فساد و گمراهى و انحراف مى شد، چنانكه ديدگاه اسلام چنين است . و حكم اسلام درباره مواد مخدر بطور عموم ، همان حكم اسلام در مورد شراب است تا خداوند انسانيت را از شر آن مصون بدارد.
حكم قمار در اسلام
خداوند متعال مى فرمايد:
انما الخمر والميسر والانصاب والا زلام ، رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون .
(مائده / 92)
همانا شراب ، و قمار، و بت پرستى ، و تيرهاى گره بندى ، (كه رسمى بود در جاهليت ) همه اينها، پليد و از اعمال شيطان است از آن دورى كنيد تا رستگار شويد.
ميسر در لغت ، به معنى قمار است و علت تسميه (نامگذارى ) آن به ميسر، آن است كه گرفتن مال مردم ، از طريق قمار، بدون مشقت و آسان است و خداوند سبحان حكم شراب و قمار را، يكى آورده است زيرا كه هر دو، در ضررهاى اقتصادى و اجتماعى بر فرد و جامعه ، يكسان هستند و قمار، به همه چيزهايى كه مردم در آن شرطبندى مى كنند، اطلاق مى شود، كه مردد بين منفعت خالص و خسارت خالص باشد. از زيانهاى مهم قمار آن است كه اوقات انسان ، بوسيله آن ضايع شده ، و ثروتها بر باد مى رود، خانه هاى آباد ويران مى گردد، راه هاى مشروع كسب ، مسدود مى شود و در نتيجه آبادانى كشور، و زندگى مردم ، و بازرگانى ، و صنعت ، و كشاورزى به خرابى مى انجامد كه از زيانهاى مهم آن ، غصب شدن اموال مردم است ، زيرا استفاده قمارباز، بستگى به ضرر ديگران دارد. چه بسيار است مواردى كه قمارباز، تمام سرمايه خود را از دست مى دهد، چقدر زيان اقتصادى به بار مى آورد! و از حال طبيعى خود خارج شده ، و در نتيجه به زد و خورد و انتحار و خودكشى ، مى انجامد.
خداوند متعال مى فرمايد:
انما يريد الشيطان اءن يوقع بينكم العداوة والبغضاء فى الخمر والميسر.
(مائده / 93)
شيطان اراده كرده كه بوسيله شراب و قمار ميان شما، دشمنى و كينه برانگيزد.
پس قمار و شراب دو ريشه شر و دشمنى در جامعه مى باشند كه عدوات و كينه ، در فرزندان انسان مى كارند و همين ضرر اجتماعى ، از مضرات آن ، كفايت مى كند.
قمار و قماربازى ، شخص قمارباز را از بدست آوردن روزى حلال ، باز مى دارد، زيرا كه او را به شانس و تصادف و آرزوى بيجا متكى مى سازد. همه اين راهها، و روش ها، دور از طرق قانونى است كه خدا در زندگى بشر ترسيم فرموده است ، و به نفع فرد و جامعه مى باشد. بنابراين قمار، باعث بوجود آمدن يك عده مردم تنبل و بى اراده خواهد بود؛ كه هيچ گونه در خوشبختى جامعه همكارى و تشريك مساعى ندارند و جامعه آنان را به عنوان يك خسران و زيان به حساب مى آورد و خود آنان نيز، سعادت و خوشبختى را از دست مى دهند و در نتيجه قمارباز دائما در تلاش است كه اگر بتواند، طرف مقابل خود را مغلوب سازد و اگر نتواند از او انتقام بگيرد. در مذمت قمار باز همين بس كه در صورت برنده شدن ، بواسطه پول خوشحال مى گردد، و رفيق خود را ناراحت و غمناك مى سازد، و در نهايت قمار بازى به انتقام يا كينه نسبت به برنده ، خواهد انجاميد. چه بسيار خانه هائى كه بواسطه قمار، ويران گشته است و چه تعداد از قماربازانى كه نهايت كارشان به از دست دادن اموال ، و باختن زنانشان انجاميده است و خانه هايشان از هم پاشيده شده و آينده خانواده هايشان بدست خودشان متلاشى شده است .
امام صادق (عليه السلام ) در تفسير آيه شريفه :
ولا تاءكلوا اءموالكم بينكم بالباطل .
(بقره / 188)
اموال خود را بين خود از راه باطل مخوريد.
مى فرمايد:
كانت قريش تقامروا فيقامر الرجل باءهله و ماله فنهاهم الله عن ذلك .
(وسائل / ج 12، 119)
قريش قماربازى مى كردند و در اين راه مال و اهل و عيال خود را، از دست مى دادند (مى باختند) خداوند آنان را از اين كار، نهى فرمود.
شبى كه انسان اموال خود را ببازد هيچگونه با شب قبليش قابل مقايسه نمى باشد، و اين اثر طبيعى قمار است كه كينه ، قمارباز را علاقمند به انتقام از طرف مقابل مى سازد كه مال او را بدون زحمت و بدون عوض از دستش خارج ساخته است چگونه مى تواند ببيند كه ديگرى از روى ظلم و دشمنى از مالش بهره مى برد، و نسبت به او در دل خود كينه نداشته باشد!.
آقاى دكتر خليلى ، حالت روانى قمارباز را، توصيف دقيق و جالبى نموده و چنين مى گويد: كسى كه رنگش پريده و حاكى از يك بازى ظالمانه و نگران كننده مى باشد، و او در ميان خوف و رجا، به سر مى برد و از حال شادى به حال غمناكى ، و از حال سرور به حال گرفتگى ، و از حال نوميدى به حال آرزومندى ، تغيير حالت مى دهد. و هرگاه به زيان نزديك بشود، يا آن را تصور نمايد، به دنبالش خيرگى و سرگردانى عقلى ، او را فرا مى گيرد. و قواى فكرى او، به ضعف مى گرايد. و وهم و خيال ، ذهن او را اشغال مى كند. و از ضعف اراده ، حركات غير ارادى ، از خود بروز مى دهد. گاهى صندلى خود را تغيير مى دهد. يا جاى خود را عوض مى كند. و گاهى تماشاگران را از دور و بر خود، طرد مى نمايد. يا لباسهاى خود را بيرون مى آورد زيرا به آنها بدبين مى شود.(12)
در جايى ديگر مى گويد: از مواردى كه قابل شك نيست ، اين است كه : تجربه هاى متعدد و حس و وجدان ، ثابت كرده است كه قمار بهترين فضيلت ها و با شرافت ترين اوصاف انسانى را، در جان و باطن قمارباز، نابود مى سازد و زيباترين موهبتهاى انسان را، از بين مى برد. آيا معناى اينكه فلانى قماربازى كرد؛ اين نيست كه به جيب برادر يا دوست يا نزديكانش دسترسى پيدا نمود و دستش را دراز كرد و از جيب او پولها را ربود؟!!.
سيرى در روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
قيل يا رسول الله ما الميسر؟ قال كل ما يقامر به حتى الكعاب والجوز.
(وسائل / ج 12، 119)
از پيامبر صلى الله عليه و آله سوال شد كه ميسر و قمار چيست ؟ فرمود: هر چيزى كه با آن قماربازى بشود حتى قاپ بازى و گردوبازى .
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
لاتدخل الملائكة بيتا فيه خمر اودف او طنبور اءو نرد ولا يستجاب دعائهم و يرفع عنهم البركة .
(وسائل / ج 13، 235)
ملائكه وارد خانه اى نمى شوند، كه در آن شراب يا دف (دايره زنگى ) يا طنبور (ساز و سه تار) يا نرد (نرد مهره بازى ) باشد. و دعاى صاحب خانه ، مستجاب نمى گردد و خداوند بركت را از آنان برمى دارد.
3 - سئل الفضيل بن يسار الامام الباقر (عليه السلام ) عن هذه الاشياء التى يلعب بها الناس من النرد والشطرنج و ما شابه ؟ قال (عليه السلام ): اذا ميزالله الحق من الباطل ؟ مع اءتهما يكون ؟ قلت : مع الباطل ، قال (عليه السلام ): مالك والباطل .
(وسائل / ج 12، 242)
فضيل بن يسار از امام باقر (عليه السلام ) درباره چيزهايى كه مردم با آنها بازى مى كنند، از قبيل نرد و شطرنج و مشابه آنها، سوال كرد. امام باقر (عليه السلام ) فرمود: اگر خدا حق را از باطل جدا سازد، اينها از كدام دسته خواهند بود؟ عرض كردم از دسته باطل . امام (عليه السلام ) فرمود: تو را با باطل چه كار است .
4 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
بيع الشطرنج حرام و اكل ثمنه سحت و اتخاذها كفرواللعب بها شرك والسلام على اللاهى بها معصية كبيرة موبقة .
(وسائل / ج 12، 241)
خريد و فروش شطرنج ، حرام است . و خوردن پول آن جايز نيست و نگهداريش كفر و بازى با آن شرك و سلام دادن بر بازيگر آن ، گناه بزرگ و هلاك كننده است .
5 - امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
ان الشطرنج والنرد و اربع عشرة و كل ما قومر عليه منها ميسر.
(وسائل / ج 12، 120)
شطرنج و نرد و اربع عشر (نوعى قماربازى در زمان جاهليت بوده است ) و هر چيزى كه با آن قماربازى بشود، ميسر و قمار است .
ديدگاه اسلام ، در مقابل قمار اين است كه شديدا با آن مخالف است . زيرا قمار يك ضرر اقتصادى و اجتماعى است ، و سبب مستقيم در ايجاد دشمنى و عداوت است . هر چند قماربازان ، در ظاهر از يكديگر اظهار رضايت كنند، ولى در باطن قلبشان ، بذر كينه نسبت به يكديگر را، پنهان مى كنند و نسبت به همديگر غش و فريبكارى مى كنند، كه اسلام در هر معامله اى با آن به مبارزه برخاسته است . پس براى هيچ مسلمانى جايز نيست كه قماربازى را براى خود، سرگرمى قرار دهد، زيرا كه وسائل سرگرمى و پر كردن اوقات فراغت ، يك امر ضرورى در زندگى است . اما بشرط اينكه ، بصورت مفيد و دلگرم كننده بوده ، و براى فرد و جامعه نافع باشد از قبيل وسائل علمى و فرهنگى ، برخلاف قمار كه موجب اتلاف وقت و مال مى گردد.
حكم مسابقه و تيراندازى از نظر اسلام
خداوند متعال مى فرمايد:
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم .
(انفاق / 60)
در برابر آنها (دشمنان ) آنچه توانائى داريد از نيرو آماده سازيد و (همچنين ) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد) تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.
اسلام قمار را به عنوان اينكه ماده فساد در آن زياد است ؛ حرام كرد زيرا كه قمار، يكنوع وسيله بدست آوردن مال بودن كوشش و ثمره معقول است گرچه در بازى قمار يكنوع سرگرمى وجود دارد و قرآن نيز، به اين فايده ناچيز اشاره نموده است ؛ آنجا كه مى فرمايد:
واثمهما اكبر من نفعهما.
(بقره / 219)
و گناه آن از نفع آن بزرگتر است .
زيرا كه هيچ عمل خوب يا بدى وجود ندارد، به جز اينكه اثر و فايده اى ، بر آن مترتب مى شود، ولى به اين فايده اندك در صورت برخورد با ضرر زياد آن اعتنا نمى شود چنانچه حال قمار چنين است . چونكه آن ، ضايع كننده مال و مضربه جامعه است .
حال بايد ديد آيا سرگرمى فقط منحصر به اين بازى است ؟! آيا غير از آن سرگرمى ديگرى وجود ندارد كه داراى منفعت بيشتر به حال انسان و هستى وى باشد؟! دين اسلام در اصلاح هر مشكلى كه با خطر ماده فساد روبرو مى شود، بر آن تاءكيد مى ورزد و مشابه آن را كه ضرر ندارد، تشويق مى كند. بلكه دوست دارد كه اسباب سرگرمى ، براى فرد و جامعه ، نفعى هم داشته باشد و هنگامى كه قمار را حرام ساخت مسابقه و تيراندازى را تشويق نمود كه كتابهاى فقهى اسلام ، پر از مسائل و فروعات آن است .
براى هر مسلمانى از هر طبقه اى از طبقات جامعه ، مستحب است كه در مسابقه و اسب دوانى ، گرو و شرط بندى كند. كه هر كدام از افراد بر اساس سرعتى كه باشگاه ، تعيين كرده ، زودتر از ديگرى به مكان معين برسند، برنده گرو يا هر چيز ديگرى كه شرط كرده اند، خواهد بود و همچنين است تيراندازى ، كه بر اساس شروط بسته شده نسبت به مقدار تير و وقت آن ، هر كس تير را به هدف زد و برنده شد، گرو از آن او خواهد بود. و شرط ديگرى غير از آنچه كه جهالت را از بين ببرد، لازم نيست ، و اين شرط نيز براى از بن بردن نزاع و اختلاف است .
بنابراين ، مسابقه با حيوانات صحيح است ، مانند اسب دوانى ، شتردوانى ، فيل دوانى ، قاطردوانى ، و الاغ دوانى . بايد حد مسابقه در تمام اينها تعيين شود تا نزاع واقع نگردد. همچنين مسابقه تيراندازى با وسائلى كه در جنگ استفاده مى شود، صحيح است . مانند تيراندازى با تيركمان ، شمشيربازى ، و تيراندازى با تفنگ ، كه اندازه و حد تيراندازى ، بايد با عدد و مسافت و كيفيت آن كه نزاع و اختلاف بوجود نيايد، تعيين شود، همچنانكه مسابقه دهندگان ، خود مى توانند عوض را از جنس ، يا به عهده قرار دهند. براى ديگرى نيز جايز است به هر كدام از برندگان در مسابقه جايزه قرار دهد. نيز جايز است كه جايزه را از بيت المال بدهند.
و اين گرو گذاشتن و شرطبندى حلال و جايز است زيرا در آن فايده تربيت جسمى و دويدن وجود دارد و اسلام تنها به تجويز و تشويق اين نوع مسابقه ، اكتفا ننموده بلكه خود پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) شخصا در اينگونه مسابقات شركت مى فرمودند.(13)
امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله اءجرى الخيل التى اضمرت من الحصى الى مسجد بنى زريق و سبقها من ثلاث نخلات فاعطى السابق عذقا و اعطى المصلى عذقا و اعطى الثالث عذقا.
(وسائل / ج 13، 350)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) اسبهاى تربيت شده را كه شكم باريك و لاغر بودند، از ريگزار تا مسجد بنى زريق دوانيدند و شرطبندى و جايزه آن را، سه نخله خرما قرار دادند، به برنده اول ، يك نخل باردار، به برنده دوم نيز، يك باردار و به برنده سوم هم يك نخل باردار جايزه دادند.
و مصلى آن است كه سر اسب او، محاذى قسمت باريك پشت اسب جلوئى باشد. و صلوان بطرف راست و چپ دم حيوان اطلاق مى گردد.
و در روايت امام سجاد (عليه السلام ) از رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شده :
ان رسول الله صلى الله عليه و آله اءجرى الخيل و جعل سبقها اواقى من فضة .
(وسائل / ج 13، 351)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) اسب دوانى نمود و شرطبندى و جايزه آن را ظرفى از نقره قرار داد.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
در عصر رسالت ، مشركين به پشت مدينه هجوم آوردند، شخصى در مدينه صحيه كشيد و تقاضاى كمك كرد. رسول الله صلى الله عليه و آله صداى وى را شنيدند و سوار اسب شده ، به دنبال دشمن تاختند و از اصحاب ، اولين كسى كه به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، ابوقتاده بود، كه سوار اسب خود شده بود، رسول الله صلى الله عليه و آله اسبى داشت كه زينش از ليف خرما بود نه زين كامل و مجهز، پس به جستجوى دشمن پرداختند، كسى را نديدند و اسبها بدنبال يكديگر، رديف شدند، در اين لحظه ابو قتاده گفت : يا رسول الله دشمن منصرف شده و برگشته ، اگر صلاح بدانى مسابقه دهيم ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اشكالى ندارد و مسابقه اسب دوانى گذاشتند و رسول الله صلى الله عليه و آله بر آنان سبقت گرفت و سپس بسوى آنها بازگشت و فرمود:
انا ابن العواتك من قريش انه لهو الجواد البحر، يعنى فرسه .
(وسائل / ج 13، 346)
من فرزند عواتك (14) از قريش هستم و اسب من ، اسب نجيب و هوشيارى است .
و عن اءبى عبدالله (عليه السلام ) انه كان يحضر الرمى والرهان .
(وسائل / ج 13، 348)
و امام صادق (عليه السلام ) نيز در مسابقه تيراندازى و اسب دوانى شركت مى فرمود.
سيرى در احاديث و روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ان الملائكة تحضر الرهان فى الخف (15) والحافر والريش ، و ما سوى ذلك فهو قمار حرام .
(وسائل / ج 13، 343)
ملائكه در مسابقات شتر دوانى ، اسب دوانى و تيراندازى حاضر مى شوند و غير از اين سه مسابقه ، قمار و حرام است .
2 - امام سجاد (عليه السلام ) فرمود:
ان النبى صلى الله عليه و آله اءجرى الاءبل مقبلة من تبوك فسبقت العضباى و عليها اسامة فجعل الناس يقولون : سبق رسول الله و رسول الله صلى الله عليه و آله يقول : سبق اسامة .
(وسائل / ج 13، 351)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم )، هنگام بازگشت از تبوك شتردوانى كرد و شتر عضباء پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه اسامة بن زيد بر آن سوار بود، بر ساير شترها پيشى گرفت و مردم مى گفتند پيغمبر صلى الله عليه و آله در مسابقه برنده شد، و رسول الله صلى الله عليه و آله مى فرمود: اسامه برنده شد.
3 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
ليس شى ء تحضره الملائكة الا الرهان و ملاعية الرجل اءهل .
(وسائل / ج 13، 348)
ملائكه در هيچ بازى و مسابقه اى حاضر نمى شوند بجز اسب دوانى و هنگام بازى مرد با همسر خويش .
4 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
الرمى سهم من سهام اسلام
(وسائل / ج 13، 348)
5 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
لا سبق الا فى خف او حافر او نصل يعنى النصال = راءس الرمح او السكين .
(وسائل / ج 13، 348)
مسابقه جايز نيست . بجز در شتردوانى يا اسب دوانى يا نيزه پرانى .
6 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
ان الملائكة لتنفر عند الرهان و تلعن صاحبه ما خلا الحافر و الخف و الريش و النصل و قد سابق رسول الله صلى الله عليه و آله اسامة بن زيد و اءجرى الخيل .
(وسائل / ج 13، 347)
ملائكه هنگام شرطبندى صاحبان آن را نفرين و لعنت مى كنند، جز در مسابقه اسب دوانى و شتردوانى و تيراندازى و نيزه پرانى . و رسول خدا صلى الله عليه و آله با اسامة بن زيد مسابقه گذاشتند و اسب دوانى كردند.
اسلام با اين راه و روش نمونه ريشه قمار را به عنوان شر و كينه را قلع و قمع نموده ولى بجاى آن ، ماده محبت و سعادت كاشته است . چه بسيار نيكو است كه مردان مصلح ، قمارخانه ها و قهوه خانه ها (كه مراكز تنبلى و تن پرورى است ) و رقاصخانه ها را ويران سازند و به جاى آنها، باشگاههاى اسب دوانى و تيراندازى تاءسيس نمايند تا نسل قوى و حامى و امين جامعه رشد پيدا كند.
حكم زنا در اسلام
خداوند متعال مى فرمايد:
ولا تقربوا الزنا انه كان فاحشة و ساء سبيلا.
(اسراء / 33)
هرگز به عمل زنا نزديك نشويد كه كارى بسيار زشت و راهى بسيار ناپسند است .
زن نيمى از جامعه و تكميل كننده زندگى انسان است و در اسلام ، داراى ارزش اجتماعى اصيل است كه بر اساس ‍ دوستى شرافتمندانه پى ريزى شده است و كالاى ارزانى نيست كه فقط غريزه جنسى ، از او برآورده شود بلكه به عنوان معلم خانه و مربى هسته اوليه ساختمان اجتماع يعنى طفل است و او سبب ثبات و برقرارى نوع انسانى و آرامش روان بشريت است لذا خداوند متعال مى فرمايد:
و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة .
(روم / 21)
و از نشانه هاى او (خدا) اين است كه همسرانى براى شما از جنس خودتان آفريد تا در كنار آنان ، آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد.
اختصاص زنها به بعضى از احكام ، از طرف اسلام ، براى اين است كه دين مبين اسلام ، بر عفت و حفظ آبروى آنان ، علاقه فراوان دارد تا در سايه آن ، جامعه از فساد و هرج و مرج پاك بماند و سعادت جامعه و ضمانت خانواده تحقق پيدا كند و براى بحث در منزلت و حقوق زن در اسلام زمينه و فرصت زيادى مى خواهد و در اين سير مختصر به سعى جدى اسلام در پايه ريزى و ساختار خانه و خانواده و تكامل آن با عزت و شافت اسلامى ، اشاره مى كنيم . زيرا كه خانواده هسته و زير بناى جامعه صالح است و در عين حال به نقش مخرب راههاى غير مشروعى كه خانواده را از هم جدا ساخته و از هم مى پاشد، اشاره مى كنيم كه يكى از آنها زنا است كه خداوند آن را در مرتبه سوم بعد از قتل قرار داده است . چنانكه در توصيف مومنين مى فرمايد:
والذين لايدعون مع الله الها آخر و لا يقتلون النفس التى حرم الله الا بالحق ولا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاما يضاعف له العذاب يوم القيامة و يخلد فيه مهانا الا من ناب .
(فرقان / 68)
مومنين واقعى كسانى هستند كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده جز بحق به قتل نمى رسانند و زنا نمى كنند و هر كس چنين كند، مجازاتش را خواهد ديد، چنين كسى عذابش در قيامت چند برابر مى گردد و با خوارى هميشه ، در آن خواهد ماند مگر كسى كه توبه كند.
ولما سئل الامام الصادق (عليه السلام ): لم حرم الله الزنا؟ قال (عليه السلام ) لما فيه من الفساد و ذهاب المواريث و انقطاع الانساب ، لا تعلم المرئة فى الزنا من احبلها ولا المولود يعلم من اءبوه ولا اءرحام موصولة ولا قرابة معروفة .
(وسائل / ج 14، 252)
هنگامى كه از امام صادق (عليه السلام ) سوال شد، چرا خداوند زنا را حرام كرده ؟ فرمود: زيرا كه در آن فساد و از بين رفتن ارثها و قطع شدن نسب ها است ؛ كه زن نمى داند هنگام زنا چه كسى او را حامله ساخته و بچه نيز نمى داند كه پدرش كيست و صله ارحام و قرابت شناخته شده اى ندارد.
پس زنا موجب اختلاط نسبها و قطع شدن اولاد و بى تربيت شدن آنان و جدائى خانواده و از بين رفتن عاطفه و مسئوليت مى گردد. همه اديان آسمانى و قوانين بشرى ، بطور يكسان آن را تحريم كرده است و اسلام در كيفر آن ، سخت گيرى نموده ، به نحوى كه ماده فساد را ريشه كن مى سازد.
خداوند متعال مى فرمايد:
الزانية والزانى فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة ولا تاءخذكم بهما رافة فى دين الله ان كنتم تومنون بالله واليوم الاخر وليشهد عذابهما طائفة من المومنين .
(نور / 2)
زن و مرد زناكار را هر يك يكصد تازيانه بزنيد و هرگز در دين خدا راءفت و محبت (كاذب ) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جز ايمان داريد، و بايد گروهى از مومنان مجازات آنها را مشاهده كنند.