63- باب استحباب صلوات بر محمّد و خاندانش براى كسى كه عطسه مىكند يا مىشنود
1- ابن ابى عمير از يكى از دوستانش نقل كرده است: مردى نزد امام باقر (ع) عطسه
كرد و گفت «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبّ الْعالَمِينَ» امام (ع) به او دعا نكرد و فرمود:
«از حقّ ما كاست». سپس گفت هر گاه كسى از شما عطسه كند بگويد:
«الحمد للّه ربّ العالمين، و صلّى اللّه على محمد و اهل بيته» . آن مرد اين دعا را
گفت و امام براى او دعا كرد.
2- امام صادق (ع) فرمود: هر كه عطسهاى بشنود و
«الحمد للّه» بگويد و صلوات بفرستد به درد چشم و درد دندان گرفتار نخواهد شد؛ سپس
فرمود: اگر عطسهاى بشنوى اين دعا را بگو اگر چه بين تو و او دريايى فاصله باشد.
3- جابر گويد: امام باقر (ع) فرمود: عطسه نيكوست، به جسم فايده مىرساند و خداى
عزّ و جلّ را به ياد مىآورد، به امام گفتم در نزد ما گروهى هستند كه مىگويند:
براى پيامبر نصيبى از دعاى عطسه نيست، امام فرمود: اگر دروغ
بگويند شفاعت محمّد (ص) به آنها نخواهد رسيد.
4- امام صادق (ع) فرمود: هر كس عطسه كند و دستش را بر تيغه بينى بگذارد و بگويد
«الحمد للّه ربّ العالمين، حمدا كثيرا كما هو اهله، و صلّى اللّه على محمّد النبىّ
و آله و سلّم» سپاس و ستايش فراوان خداى را كه پروردگار جهانيان و شايسته حمد است،
و درود خدا بر پيامبر و خاندانش، پرنده كوچكى از بينى او خارج شده تا زير عرش پرواز
مىكند و تا روز قيامت براى او طلب آمرزش مىنمايد.
64- درود بر محمّد (ص) و خاندانش هنگام عطسه، و ذبح حيوانات و جماع مكروه نيست
بلكه مستحب است
1- فضيل بن يسار گويد: به امام باقر (ع) عرض كردم: مردم در سه مورد صلوات بر
محمّد و خاندانش را نمىپسندند: 1- هنگام عطسه 2- در موقع سر بريدن حيوانات. 3-
هنگام جماع. امام فرمود: چه شده است آنها را؟ واى بر آنان، منافق شدهاند، لعنت خدا
بر آنان باد.
2- در كتاب عيون اخبار الرضا نقل شده است: در نامهاى كه امام رضا (ع) به مأمون
نوشت، فرمود: صلوات بر پيامبر (ص) در هر جا لازم است از جمله هنگام عطسه كردن و سر
بريدن حيوانات و غير آن.
65- باب جواز دعاى عطسه براى ذمّى و دعا براى هدايت وى
1- ابن ابى نجران از بعضى از دوستانش نقل كرده است كه: مردى مسيحى در نزد امام
صادق (ع) عطسه كرد، مردم به او گفتند «هداك اللّه» خدا تو را هدايت كند، امام
فرمود:
«يرحمك اللّه» خدا تو را بيامرزد، اصحاب گفتند: او مسيحى است، امام پاسخ داد: تا
خدا او را نيامرزد هدايت نمىكند.
66- اگر گفتارى با عطسه مقارن باشد جايز است آن عطسه را دليل بر راستى سخن
گوينده دانست
1- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: عطسه دليل بر راستى گفتار گوينده
است.
2- و نيز آن حضرت از پيامبر (ص) نقل فرموده است: اگر كسى سخن بگويد و در همان حال
فردى عطسه بزند گواه بر درستى گفتار اوست.
67- باب استحباب احترام و بزرگداشت شخص مسنّ مؤمن
1- عبد اللّه بن سنان گويد: امام جعفر صادق (ع) به من فرمود: تجليل از پير مرد
تجليل از خداى عزّ و جلّ است.
2- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تجليل از خداى عزّ و جلّ تجليل و بزرگداشت
مسلمانى است كه [ در اثر پيرى ] داراى موى سفيد باشد.
3- امام جعفر صادق (ع) فرمود: كسى كه به بزرگ ما احترام و به كوچك ما رحم نكند از
ما نيست.
4- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تجليل از خداى عزّ و جلّ تجليل از مؤمنى است
كه [ در اثر پيرى ] موى او سفيد شده، و هر كس مؤمنى را گرامى بدارد خدا را احترام
كرده است و، كسى كه به مؤمن پير اهانت كند خدا قبل از مرگش كسى را مىفرستد كه به
او توهين نمايد.
5- امام جعفر صادق (ع) فرمود: سه كس حقّشان ناشناخته نمىماند مگر از جانب منافقى
كه به نفاق شناخته شده باشد [ در حدّ اعلاى نفاق باشد -1 .] كسى كه مويش را در
اسلام سفيد كرده باشد. 2- حافظ قرآن. 3- پيشواى عادل.
6- امام صادق (ع) فرمود: بزرگان خويش را احترام كنيد و صله رحم نماييد.
7- با اسنادى مانند اين حديث از آن حضرت نقل شده و در آن اضافه شده است: بهترين
صله رحم خوددارى از آزار و اذيّت نزديكان است.
8- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمود: تجليل از مسلمان پير تجليل از خداست.
9- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: هر كس شخص مسنّى را بخاطر پيرى او
احترام كند خدا او را از ترس و وحشت روز قيامت در امان خواهد داشت.
10- و نيز آن حضرت فرموده است: هر كس پيرى را كه مويش را در اسلام سفيد كرده است
احترام كند خدا او را از وحشت روز قيامت در امان دارد.
11- پيامبر (ص) فرموده: كسى كه نسبت به فضيلت شخص مسن شناخت داشته باشد و او را
احترام كند خدا او را از وحشت روز قيامت در امان مىدارد.
و نيز فرمود: تجليل از پيرمرد مؤمن احترام به خداست.
12- امام صادق (ع) فرمود: كسى كه براى اشخاص فضيلتى قائل نباشد از بابت انديشه
خويش مغرور است.
13- رسول خدا (ص) فرمود: پيران را تجليل كنيد زيرا احترام به بزرگسالان تجليل از
خداست.
68- باب استحباب احترام كريم و شريف
1- حجّال گويد: از جميل بن درّاج سؤال كردم درست است كه رسول خدا (ص) فرموده است:
هر گاه شرافتمند قومى به نزد شما بيايد او را احترام كنيد؟
گفت: بلى، پرسيدم شريف كيست؟ گفت از امام صادق (ع) در اين باره پرسيدم، امام
فرمود: شريف كسى است كه داراى مال باشد، از امام پرسيدم حسب چيست؟ فرمود: آن كه به
وسيله مال و غير آن كارهاى پسنديده انجام دهد، سؤال كردم كرم چيست؟ فرمود:
پرهيزگارى.
2- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده: وقتى سخاوتمندى به نزد شما بيايد او
را احترام كنيد.
3- امام جعفر صادق (ع) از پيامبر نقل فرمود: هر گاه سخاوتمند قومى به نزد شما
بيايد او را گرامى بداريد.
4- عبد اللّه علوى از جدش نقل كرده است كه امير المؤمنين (ع) فرمود:
وقتى كه عدىّ پسر حاتم به خدمت پيامبر (ص) رسيد پيامبر او را به خانه خويش برد و
تنها حصير و بالشى از پوست كه در خانه داشت برايش پهن كرد و او را روى آن نشاند.
69- باب كراهت نپذيرفتن تكريم و احترام مانند نپذيرفتن متكا و بوى خوش
1- امام صادق (ع) فرمود: دو نفر بر حضرت علىّ (ع) وارد شدند، حضرت براى هر كدام
تشكى گذاشت، يكى روى آن نشست و ديگرى امتناع كرد، حضرت به او فرمود: روى آن بنشين
زيرا هيچ كس از پذيرفتن احترام خوددارى نمىكند مگر الاغ.
2- ابو الحسن امام موسى كاظم (ع) فرمود: امير مؤمنان عليه السّلام مىفرمود:
از پذيرفتن احترام خوددارى نمىكند مگر الاغ، پرسيدم مقصود از احترام چيست؟
فرمود: جا دادن به شخص در مجلس، و بوى خوش كه به او تعارف مىشود.
3- علىّ بن جهم گويد: از ابو الحسن امام كاظم (ع) شنيدهام كه مىفرمود:
از پذيرفتن احترام خوددارى نمىكند مگر الاغ، سؤال كردم منظور از احترام چيست؟
فرمود: چيزى مانند بوى خوش و هر چه انسان بدان احترام مىشود. 4- ابو زيد مكّى
گويد: از امام موسى كاظم (ع) شنيدم كه مىفرمود: از پذيرفتن احترام خوددارى نمىكند
مگر الاغ، و منظور امام از آن بوى خوش و متّكا بود.
5- بزنطى از ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا (ع) نقل كرده است كه حضرت علىّ (ع)
فرمود: از پذيرفتن احترام خوددارى نمىكند مگر الاغ، از امام رضا (ع) پرسيدم: منظور
چيست؟ فرمود: آن كرامت [ احترام ] شامل بوى خوش و جا دادن در مجلس مىشود كه هر كس
اين دو را نپذيرد چنان است كه گفته شد.
6- سماعة بن مهران گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم اگر كسى عطرى را كه به او تعارف
مىشود ردّ كند چگونه است؟ فرمود: شايسته نيست كرامت و احترام را ردّ نمايد.
7- در كتاب قرب الاسناد از حضرت على (ع) نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: هر
گاه كرامتى بر شما عرضه شد آن را رد نكنيد زيرا الاغ است كه احترام را رد مىكند.
70- باب استحباب استقبال و بدرقه از مهمان و اطاعت مهمان از صاحب خانه
1- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: از جمله حقوق مهمان بر
صاحب خانه آن است كه: صاحب خانه با آرامش و وقار در موقع ورود و خروج مهمان چند
قدمى با وى برود.
و نيز آن حضرت از رسول خدا (ص) نقل فرموده است هنگامى كه كسى به خانه برادر
مسلمانش وارد مىشود تا زمانى كه از آنجا خارج شود صاحب خانه بر او فرمانرواست.
71- كسى كه دوستش را براى مطلبى امين دانسته است جايز نيست آن مطلب را بدون
اجازهاش بازگو كند مگر به عنوان ذكر خير يا شهادت براى كار حرامى كه انجام شده
است
1- امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: مجلسها امانت است [ يعنى سخنى
كه در مجلسى گفته مىشود حكم امانت دارد و نبايد براى ديگران گفته شود .]
2- ابن ابى عوف گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: مجلسها امانت است.
3- امام جعفر صادق (ع) فرمود: مجلسها امانت است، و جايز نيست سخن كسى را كه
مىخواهد پوشيده بماند براى ديگران نقل كنند مگر با اجازه او، يا براى فرد مورد
اطمينان، يا براى ذكر خير او.
4- جابر بن عبد اللّه انصارى گويد: پيامبر خدا (ص) فرمود: مجلسها امانت است مگر در
سه مورد: 1- مجلسى كه در آن خونى به ناحقّ ريخته شده باشد.
2- جايى كه در آن مرتكب زنا شدهاند. 3- مجلسى كه در آن به ناحق مال حرامى را حلال
كنند.
72- هر گاه سه نفر با هم باشند كراهت دارد دو نفر از آنها در گوشى صحبت كنند
1- امام صادق (ع) فرمود: هر گاه سه نفر با هم باشند نبايد دو نفر از آنان با يك
ديگر در گوشى صحبت كنند زيرا اين كار نفر سوّم را اندوهگين و آزرده خاطر مىكند.
2- امام كاظم (ع) فرمود: هر گاه سه نفر در خانهاى باشند نبايد دو نفر از آنان با
هم در گوشى صحبت كنند زيرا اين كار دوستشان را غمگين مىسازد.
73- باب كراهت قطع كردن سخن مسلمان
1- امام جعفر صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: كسى كه سخن برادر مسلمانش
را قطع كند مانند آن است كه صورت او را بخراشد.
74- باب استحباب يا كراهت كيفيّت نشستن
1- عبد العظيم بن عبد اللّه علوى (در حديث مرفوعه) گويد: پيامبر سه جور مىنشست:
1- سر پا به اين ترتيب كه ساقهاى پا را بلند مىكرد و دو زانو را در ميان دو دست
خويش حلقهوار مىگرفت [ و رانها را به شكم مىچسباند -2 .] دو زانو مىنشست. 3- يك
پا را خم مىكرد و پاى ديگر را روى آن مىانداخت، و هرگز ديده نشد كه آن حضرت چهار
زانو بنشيند.
2- ابو حمزه ثمالى گويد: علىّ بن الحسين (ع) را در حالى نشسته ديدم كه يك پايش را
روى ران ديگر گذاشته بود؛ عرض كردم مردم [ قوم يهود به استناد حديث بعد ] اين گونه
نشستن را نمىپسندند و مىگويند مانند نشستن پروردگار است، امام فرمود: اين نحوه
نشستن من در اثر خستگى است، در صورتى كه پروردگار خسته نمىشود و چرتش نمىگيرد و
در خواب نمىرود.
3- حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (ع) نشسته بود در حالى كه پاى راست آن حضرت روى
ران چپ بود، شخصى عرض كرد: فدايت شوم اين گونه نشستن مكروه است، امام فرمود: نه،
اين سخن يهود است كه مىگويند وقتى خدا از خلقت آسمانها و زمين فارغ شد بر عرش جاى
گرفت و اين گونه نشست تا استراحت كند، پس خدا اين آيه را نازل كرد: «خدا نيست خدايى
جز او كه زنده و قائم به ذات خويش است، او را چرت و خواب نمىگيرد» . و امام صادق
(ع) همان طور كه نشسته بود باقى ماند.
4- در كتاب مكارم الاخلاق آمده است كه رسول خدا هر گاه مىنشست ساقهاى پا را از
زمين بلند مىكرد و زانوها را در ميان دو دست خود حلقهوار مىگرفت.
75- مستحبّ است در مجلس انسان به عنوان تواضع جايى پايينتر از شأن خود بنشيند
1- امام صادق (ع) فرمود: كسى كه راضى شود در پايين مجلس بنشيند تا وقتى كه از
جايش بلند شود ملائكه بر او درود مىفرستند.
2- امام جعفر صادق (ع) نقل فرموده است كه پيامبر (ص) هر گاه وارد منزلى مىشد در
پايين مجلس مىنشست.
3- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تواضع اين است كه انسان در جايى پايينتر از
شأن خود بنشيند.
4- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تواضع آن است كه 1- به نشستن در پايين مجلس
خوشنود باشى. 2- به كسى كه او را ملاقات مىكنى سلام نمايى.
3- مجادله و بگو و مگو را رها كنى اگر چه حق با تو باشد. 4- دوست نداشته باشى به
خاطر تقوايى كه داراى ستايش شوى.
5- ابن عبّاس گويد: رسول خدا (ص) روى زمين مىنشست، روى زمين غذا مىخورد، و با
دست خويش گوسفندان را مىبست، و دعوت بردگان را حتّى براى نان جو مىپذيرفت.
6- مصعب بن شيبه گويد: پيامبر خدا (ص) فرمود: وقتى گروهى در مجلسى نشستهاند و كسى
وارد مىشود اگر به وى جا دهند بايد بپذيرد زيرا بدين
وسيله به او احترام گذاشتهاند، و اگر به او جا ندهند در هر جا خالى هست بنشيند.
76- باب استحباب رو به قبله نشستن
1- حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (ع) را مىديدم كه در خانهاش رو به قبله
مىنشيند.
2- امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا (ص) اكثرا رو به قبله مىنشست.
3- شيخ بهايى در كتاب «مفتاح الفلاح» روايت كرده كه از ائمّه عليهم السّلام روايت
شده است: بهترين نوع نشستن آن است كه رو به قبله باشد.
77- باب كراهت نشستن روبروى خورشيد
1- سهل بن زياد در حديثى كه سند آن به حضرت على (ع) مىرسد از آن حضرت نقل كرده
است روبروى خورشيد ننشينيد زيرا آن آتشدانى است كه باعث رنگ پريدگى و كهنه شدن
لباس، و آشكار شدن دردهاى پنهانى مىگردد.
2- امام موسى كاظم از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: در خورشيد چهار خصلت است:
1- رنگ را تغيير مىدهد. 2- باد را گنديده مىكند. 3- لباس را كهنه
مىسازد. 4- ايجاد درد مىكند.
3- حضرت على (ع) «در حديث اربعمائة» فرموده است: پشت به آفتاب بنشينيد زيرا خورشيد
دردهاى پنهانى را آشكار مىسازد.
78- باب استحباب نشستن در خانه غير در هر جايى كه صاحب خانه بخواهد
1- امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) نقل فرموده است: هر گاه كسى وارد خانه
برادر مؤمنش شود هرجا صاحب خانه امر كند بنشيند زيرا صاحب خانه آشناتر است به خانه
و محرم بودن آن.
79- باب استحباب نشستن روى دو پا و در بغل گرفتن زانوها
1- ابو الحسن امام كاظم (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: روى پا نشستن و
زانوها را در بغل گرفتن به منزله ديوار عربهاست.
2- سماعة گويد: از امام صادق (ع) در باره مردى كه خودش را با يك جامه بپوشاند سؤال
كردم، امام فرمود: اگر لباس عورتش را بپوشاند اشكال ندارد.
80- باب استحباب شوخى و خنده كم
1- معمّر بن خلّاد گويد: به ابو الحسن امام كاظم (ع) عرض كردم فدايت شوم عدّهاى
با هم هستند و شوخى مىكنند و مىخندند، امام فرمود: اشكال ندارد اگر در آن نباشد؛
فهميدم منظور امام اين است كه در آن شوخى، فحش و هرزه گويى نباشد. سپس فرمود: عرب
صحرانشينى هديهاى براى پيامبر (ص) آورد، و به پيامبر (ص) عرض كرد: پول هديه مرا
بدهيد، رسول خدا (ص) خنديد، و هنگامى كه غمگين مىشد مىفرمود: آن عرب چه شد؟ اى
كاش به نزد ما مىآمد.
2- ابو الحسن اول امام موسى كاظم (ع) فرمود: يحيى بن زكريّا گريه مىكرد و
نمىخنديد، امّا عيسى بن مريم مىخنديد و گريه هم مىكرد و عمل حضرت عيسى (ع) بهتر
از عمل حضرت يحيى (ع) بود.
3- فضل بن ابى قرّة گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر مؤمنى داراى دعابه است، پرسيدم
دعابه چيست؟ فرمود: شوخى.
4- يونس بن شيبانى گويد: امام صادق (ع) سؤال كرد: چگونه است وضع شوخى كردن شما
مؤمنين با يك ديگر؟ عرض كردم كم است فرمود: شوخى را ترك نكنيد زيرا شوخى نشانه خوش
خلقى است، و بدين وسيله برادرت را خوشحال مىكنى، رسول خدا (ص) با مردم شوخى مىكرد
و مىخواست آنها را خوشحال كند.
5- عبد اللّه بن محمّد جعفى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود:
كسى را كه در بين مردم شوخى مىكند خدا دوست دارد در صورتى كه به فحش نينجامد. 6-
حمران بن اعين گويد: به خدمت امام محمّد باقر (ع) رسيدم و عرض كردم مرا نصيحت كنيد،
فرمود: تو را به تقواى الهى سفارش مىكنم، از شوخى بپرهيز زيرا احترام و آبروى شخص
را مىبرد.
7- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش (ع) نقل فرموده است كه پيامبر (ص) (در وصيّتش به
علىّ (ع» فرمود: يا على شوخى نكن زيرا آبرويت را مىبرد و دروغ مگو كه نورانيّت را
از تو مىگيرد. (مرحوم علّامه مىفرمايند منظور در اين احاديث شوخى زياد است).
81- باب كراهت قهقهه زدن و استحباب تبسّم
1- امام صادق (ع) فرمود: قهقهه زدن از شيطان است.
2- امام محمد باقر (ع) فرمود: اگر قهقهه زدى پس از آن بگو «خدايا مرا دشمن مدار».
3- امام صادق (ع) فرمود: خنده مؤمن تبسّم است.
82- باب كراهت خنده بدون علّت
1- امام صادق (ع) فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانى است. و مىفرمود:
در موقع خنده نبايد دندانهاى جلو دهان ديده شود، كه در اين صورت عمل ناپسندى انجام
دادهاى، كسى كه بدى مرتكب مىشود از شبيخون در امان نمىماند.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مىكنند و گريه
آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مىكنند و
در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است.
3- امام صادق (ع) فرمود: سه چيز مورد غضب شديد خداست: 1- خوابيدن بدون
شبزندهدارى. 2- خنده بدون علّت. 3- غذا خوردن از روى سيرى.
4- امام صادق (ع) فرمود: در مدينه مردى بيكاره مردم را مىخندانيد و مىگفت علىّ
بن الحسين (ع) مرا خسته كرد چرا كه نتوانستم او را بخندانم در همين حديث آمده است
كه امام زين العابدين (ع) فرمود: به او بگوييد: «مسلّم براى خدا روزى است كه
بيكارهها در آن روز [ قيامت ] زيان مىكنند.
83- باب كراهت شوخى و خنده زياد
1- امام صادق (ع) فرمود: از شوخى بپرهيزيد زيرا آبرو را مىبرد.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: خنده زياد قلب را مىميراند.
و نيز فرمود: خنده زياد دين را ذوب مىكند همچنان كه آب نمك را در خود حلّ
مىنمايد.
3- امام صادق (ع) فرمود با كسى كه او را دوست دارى شوخى و مجادله مكن.
4- عنبسه عابد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: خنده زياد آبرو را
مىبرد.
5- عنبسه نيز مىگويد: از آن حضرت شنيدم كه فرمود: شوخى دشنام كوچك است.
6- امام صادق (ع) فرمود: مجادله نكن، زيرا آبروى تو مىرود، و شوخى نكن كه نسبت به
تو گستاخ مىشوند.
7- امام باقر (ع) فرمود: شوخى زياد آبرو را مىبرد، و خنده زياد ايمان را به يك سو
پرتاب مىكند [ از بين مىبرد ]
8- ابو الحسن امام موسى كاظم (ع) در وصيّت به بعضى از فرزندانش فرموده است: از
شوخى بپرهيز زيرا نور ايمان را از تو مىبرد و مروّت و مردانگى تو را سبك مىسازد.
9- امام صادق (ع) از امير المؤمنين (ع) نقل فرموده است: از شوخى بپرهيز زيرا شوخى
باعث كينه و دشمنى شده و فحش كوچك است.
10- امام جعفر صادق (ع) فرمود: از شوخى بپرهيز زيرا آبرو و شكوه و عظمت اشخاص را
از بين مىبرد.
11- امام صادق (ع) فرمود: شوخى نكن چون نسبت به تو گستاخ مىشوند.
12- امام صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است: كه پيامبر خدا (ص) فرموده: شوخى زياد
آبرو را مىبرد، و خنده زياد ايمان را نابود مىكند، و دروغ زياد نور ايمان را
مىبرد.
13- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرموده است: خنده
پيامبر (ص) تبسّم بود، روزى بر گروهى از انصار گذشت و ديد با
يك ديگر صحبت مىكنند و دهانشان پر از خنده است فرمود: اى گروه دست بازداريد. اگر
كسى را آرزويش مغرور كند و او را از عمل خير بازدارد به گورستان سرى بزند، و
رستاخيز را به ياد آورد، مرگ را به ياد آورد زيرا مرگ درهم شكننده لذّتهاست.
14- عبد اللّه بن جعفى گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود: خدا كسى را كه
در حضور جمعى شوخى مىكند دوست دارد مشروط بر اين كه شوخى به فحش كشانده نشود، و
كسى را كه در تنهايى بينديشد، و در خلوت پند و اندرز گيرد، و به نماز خواندن افتخار
ورزد دوست دارد.
15- امام صادق (ع) از پدرش نقل فرموده است كه داود به سليمان (ع) گفت: پسرم از
خنده زياد بپرهيز، زيرا خنده زياد انسان را در روز قيامت تهيدست رها مىكند.
16- سيد رضى در نهج البلاغه از امير المؤمنين (ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:
شخص شوخى نمىكند مگر اين كه چيزى از عقلش پريده باشد.
84- باب استحباب تبسّم بر چهره مؤمن
1- در كتاب «الاخوان» از حضرت رضا (ع) نقل شده است: هر كس بر صورت خود گلاب بپاشد
و براى حاجتى از خانه خارج شود دچار تنگدستى و خوارى نگردد، و هر كس از بقيّه آبى
كه برادر مؤمنش آشاميده به منظور تواضع بنوشد خدا حتما او را وارد بهشت مىكند، و
كسى كه بر چهره برادر مؤمنش تبسّم زند خدا برايش حسنه مىنويسد، و كسى كه خدا برايش
حسنه بنويسد او را عذاب نخواهد كرد.
2- امام باقر (ع) فرمود: تبسّم مؤمن بر چهره برادرش حسنه است، و پاك كردن گرد و
غبار از چهره مؤمن نيز حسنه مىباشد، و هيچ عبادتى مانند خوشحال كردن مؤمن نيست.
3- امام صادق (ع) فرمود: هر كه از چهره برادر مؤمنش گرد و غبار غم بزدايد خدا براى
او ده حسنه مىنويسد، و كسى كه بر چهره برادرش تبسّم زند براى او حسنهاى است.
85- باب استحباب صبر كردن بر اذيّت همسايه و ديگران
1- عمرو بن عكرمة گويد: به خدمت امام صادق (ع) رسيدم و عرض كردم همسايهاى دارم
كه مرا اذيّت مىكند، امام فرمود: با او مهربان باش گفتم: خدا به او رحم نكند، آن
حضرت صورتش را از من برگرداند، من نخواستم با آن وضع از امام جدا شوم، لذا توضيح
دادم كه وى به صورتهاى مختلف مرا اذيّت مىكند، فرمود: گمان مىكنى اگر آشكارا با
او دشمنى كنى مىتوانى از او انتقام بگيرى؟
گفتم او را به اطاعت خود وامىدارم، فرمود اين همسايه تو از اشخاصى است كه نسبت به
كسانى كه خدا به آنها چيزى بخشيده حسد مىورزد، پس هر گاه نعمتى براى كسى ديد اگر
اهل و عيالى داشته باشد آنها را اذيّت مىكند و اگر اهل و عيالى ندارد به خدمتگزارش
اعتراض مىنمايد و اگر خدمتگزار نداشته باشد شبها را به بيدارى و روزها را به جوش و
خروش به سر مىبرد.
2- عبد صالح (امام موسى كاظم (ع» فرمود: تنها خوشرفتارى با همسايه خوددارى از
اذيّت او نيست، بلكه تحمّل اذيت و آزار اوست.
3- امام صادق (ع) فرمود: مؤمن از يكى از سه چيز خلاصى ندارد و گاهى هر سه در او
جمع مىشود، يا بعضى از افراد خانه در را به رويش مىبندند و بدين وسيله او را
اذيّت مىكنند، يا همسايه او را اذيّت مىكند، يا كسى در راه برآوردن نيازمنديهايش
به او آزار مىرساند، و اگر مؤمن بر قلّه كوهى باشد خداى عزّ و جلّ شيطانى را
مىفرستد تا او را اذيّت كند و در عين حال او را با ايمانش مأنوس مىكند كه از هيچ
كس وحشت نداشته باشد.
4- امام جعفر صادق (ع) فرمود: در عالم نبوده و نمىباشد و نخواهد بود مؤمنى مگر
اين كه داراى همسايهاى باشد كه او را اذيّت كند و اگر مؤمن در جزيرهاى از
جزيرههاى دريا باشد خدا كسى را مىفرستد كه او را اذيّت نمايد.
5- امام صادق (ع) فرمود: در گذشته و در آينده و زمانى كه شما در آن به سر مىبريد
مؤمنى نبوده و نمىباشد مگر اين كه داراى همسايهاى است كه او را اذيّت مىكند.
6- معاويّة بن عمّار گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: مؤمنى نبوده و تا
روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه داراى همسايهاى باشد كه به او آزار رساند.
7- امام محمّد باقر (ع) فرمود: مردى به نزد پيامبر (ص) آمد و شكايت كرد كه
همسايهاش او را اذيّت مىكند، رسول خدا (ص) به او فرمود: صبر كن، مجدّدا آمد و از
همسايهاش شكايت كرد، باز هم پيغمبر فرمود: صبر كن ...
8- امام صادق (ع) فرمود: خوشرفتارى با همسايه روزى را زياد مىكند.
9- امام جعفر صادق (ع) فرمود: اگر مؤمن در قلّه كوهى ساكن باشد خدا كسى را براى
آزار او مىفرستد تا از اين طريق پاداشى از جانب خدا به او برسد.
10- علىّ بن الحسين (ع) از پدر بزرگوارش امام حسين (ع) نقل كرده است كه پيامبر خدا
(ص) فرمود: من و پيامبران قبل از من پيوسته گرفتار كسانى بوديم كه ما را اذيّت
مىكردند، و اگر مؤمن بر سر كوهى باشد خداى عزّ و جلّ كسى را مىرساند كه او را
آزار رساند و بدين طريق اجرى به او برسد. و امير المؤمنين (ع) فرمود: از زمانى كه
مادر مرا زاد پيوسته مظلوم بودم تا آنجا كه عقيل [ برادرم ] مبتلا به درد چشم شد و
مىگفت مرا به دوش نكشيد مگر اين كه على را بر دوش حمل كنيد در صورتى كه چشم من درد
نمىكرد.
11- حضرت رضا (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه رسول خدا (ص) فرمود: هيچ مؤمنى
نبوده و تا روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه داراى همسايهاى باشد كه او را اذيّت
نمايد.
12- امام على النّقى (ع) از پدرانش نقل كرده است كه امام صادق (ع) فرمود: هيچ
مؤمنى نبوده و تا روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه همسايهاى خواهد داشت تا او را
اذيّت كند. (و نيز) از امام صادق (ع) نقل فرموده است كه هر كس دنيايش گوارا و بدون
گرفتارى باشد در دين او شك كنيد. (و نيز امام على النّقى (ع» گويد: امام صادق (ع)
فرمود: هر گاه دوستى از تو به امارت و رياستى برسد و يكدهم قبل از رياستش به تو
توجّه كند دوست بدى نيست. و امام باقر (ع) فرمود: بپرهيزيد از فراست و زيركى مؤمن،
زيرا با نور الهى [ حقايق را ] مىنگرد.
سپس اين آيه را تلاوت فرمود «به تحقيق در اين نشانههاست براى صاحبان فراست»
13- امام صادق (ع) از امير المؤمنين (ع) نقل فرموده است: سه چيز از كارهاى نيك
است: سخاوتمندى، نيكويى در گفتار، و صبر بر اذيّت و آزار.