130- باب تحريم گماشتن دربان براى منع ورود شيعه
1- ابو حمزه گويد: به امام باقر (ع) عرض كردم فدايت شوم: چه مىفرمايى
در مورد مسلمانى كه براى ديدن يا حاجتى نزد مسلمانى برود و او در خانه باشد و
اجازه ورود بخواهد، او اجازه ندهد و از خانه هم بيرون نيايد؟ فرمود، اى ابا حمزه،
هر مسلمانى كه براى ديدار يا درخواست حاجتى نزد مسلمانى برود كه در خانه است و
اجازه ورود بخواهد و او بيرون نيايد، پيوسته به لعنت خدا گرفتار باشد تا همديگر را
ملاقات نمايند، عرض كردم: فدايت شوم، در لعنت خداست تا يك ديگر را ديدار كنند؟
فرمود: آرى اى ابا حمزه.
2- اسحاق بن عمّار گويد: خدمت امام صادق (ع) رسيدم، حضرت با ترشرويى به من نگاه
كرد، عرض كردم (يا ابن رسول اللّه) چه چيز حالت شما را نسبت به من دگرگون نموده
است؟ فرمود: آنچه كه رفتار ترا نسبت به برادرانت دگرگون ساخته، اى اسحاق به من خبر
رسيده كه در خانهات دربان گذاشتهاى تا فقراى شيعه را راه ندهند، عرض كردم: فدايت
شوم من از شهرت ترسيدم، فرمود:
آيا از بلا نترسيدى؟ آيا نميدانى چون دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمايند خداى
عزّ و جل بر آنها رحمت فرو مىفرستد كه نود و نه درصد رحمت براى كسى است كه محبّتش
به رفيقش بيشتر باشد و اگر محبتشان يكسان باشد رحمت خدا پردهاى برايشان فرو كشد، و
چون به مذاكره نشينند، برخى از فرشتگان محافظ آنها به بعضى ديگر مىگويند: از اينها
دور شويم شايد رازى داشته باشند كه خدا بر آنها پرده كشيده است، عرض كردم: مگر خداى
عزّ و جل نمىفرمايد «به گفتارى لب نگشايد جز آن كه نزد او فرشتهاى مراقب و آماده
باشد (3» فرمود: اى اسحاق اگر محافظان نشنوند، خداوند عالم به رازها مىشنود و
مىبيند.
3- مفضّل بن عمر گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر مؤمنى كه بين او و مؤمن
ديگر حجابى باشد، خداوند ميان او و بهشت هفتاد هزار ديوار بلند مىكشد كه فاصله
بين دو ديوار هزار سال راه باشد.
4- محمد بن سنان گويد: در خدمت امام رضا (ع) بودم حديثى طولانى ذكر فرمود كه
مضمونش اين بود؛ سه نفر از بنى اسرائيل مؤمنى را از وارد شدن بر خود منع كردند و به
او اجازه ملاقات ندادند، ولى بعدا با او همراه شدند «چهار نفرى به باغى مىرفتند»
پس آتشى از آسمان فرود آمد آن سه نفر را سوزاند و مؤمن زنده ماند.
5- امام رضا (ع) فرمود: مؤمن به منزله برادر مؤمن است كه از يك پدر و مادر باشند
هر كه برادرش را متّهم كند ملعون است، و هر كه به او نيرنگ زند ملعون است. و هر كه
خير خواه برادرش نباشد ملعون است، و هر كه بين خود و برادرش مانعى ايجاد نمايد و
غيبت او كند ملعون است ملعون، ملعون.
131- باب استحباب معانقه با مؤمن و همراهى و مذاكره با او.
1- امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند: هر مؤمنى كه براى ديدن برادرش بيرون رود و
حقّ او را بشناسد، در برابر هر قدمى كه بردارد خدا حسنهاى به او دهد گناهى را از
وى بزدايد، و يك درجه او را بالا برد، و چون در خانهاش را بكوبد، درهاى آسمان
برايش باز شود، و چون با هم ديدار و مصافحه و معانقه نمايند، خداوند به آنان توجّه
فرمايد و به وجود آنان نزد فرشتگانش فخر كند، و فرمايد: دو بندهام را بنگريد براى
من يك ديگر ملاقات نمودند و با هم دوستى كردند، و بر من سزاست كه پس از اين ديدار و
زيارت ديگر آنها را با آتش عذاب نكنم.
2- امام صادق (ع) فرمود: چون دو مؤمن با يك ديگر معانقه كنند، رحمت خدا آنها را
فراگيرد و چون يك ديگر را در آغوش كشند و از آن كار جز رضاى خدا نخواهند و غرض
دنيوى نداشته باشند به آنها گفته شود شما آمرزيده شديد عمل را از سر بگيريد (يعنى
گناهان سابق شما از بين رفت) و چون براى مذاكره با هم روبرو شوند، برخى از فرشتگان
به برخى ديگر گويند. از اينها دور شويد، شايد رازى دارند كه خدا براى آنها پوشيده
نگه داشته است.
3- اسحاق بن عمّار گويد: كه امام صادق (ع) به او فرمود: اى اسحاق از ديدار
برادرانت خسته نشو، زيرا هر گاه مؤمن به ديدار برادر مؤمنش برود و به او خوش آمد
بگويد خداوند تا روز قيامت براى او مرحبا مىنويسد، و چون با او مصافحه كند خداوند
براى آنان صد رحمت مىفرستد، نود و نه در صد رحمت براى كسى است كه رفيقش را بيشتر
دوست دارد، سپس پروردگار به آنان توّجه كند و به آن كه محبّتش نسبت به رفيقش بيشتر
باشد بيشتر توجّه نمايد، و چون با هم معانقه كنند رحمت خداوند آنها را فرا گيرد.
132- باب استحباب استفاده رساندن برادران به همديگر در راه خدا
1- محمد بن زيد گويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه مىفرمود: هر كه در راه خدا به
برادرش نفعى برساند در بهشت خانهاى به دست مىآورد.
2- امام صادق (ع) به نقل از اجدادش فرمود كه پيغمبر (ص) فرمود: مسلمان از هيچ چيزى
بعد از اسلام همانند بهره رساندن به برادر دينى در راه خدا بهرهمند نمىشود آنگاه
امام به فضل بن عبد الملك فرمود: اى فضل فقراى شيعيان ما را تحقير نكنيد، زيرا فقير
در روز قيامت همانند ربيعه و مضرّ شفاعت مىكند، سپس فرمود: اى فضل اين كه مؤمن را
مؤمن گفتهاند براى اين است كه او به خدا ايمان آورده و امان خدا را دريافت داشته،
آنگاه فرمود: آيا نشنيدهاى كه خداوند در باره دشمنانتان مىفرمايد: چون در روز
قيامت شفاعت كردن يكى از شماها را براى دوستش ببينند، مىگويند: «براى ما
شفاعتكننده و دوستى نزديك و صميمى نيست» .
133- باب استحباب بوسيدن مؤمنان يك ديگر را، و محل بوسه
1- امام موسى كاظم (ع) فرمود: هر كه به خاطر خويشاوندى خويشاوندش را ببوسد عيبى
ندارد و جاى بوسيدن برادر «نسبى يا ايمانى» گونه اوست و جاى بوسيدن امام پيشانى او.
2- امام صادق (ع) فرمود: بوسيدن دهان كسى سزاوار نيست مگر دهان زن، و بچه كوچك.
3- امام صادق (ع) فرمود: دست و سر كسى نبايد بوسيده شود مگر پيغمبر (ص) يا كسى كه
منسوب به پيغمبر (ص) باشد (ائمه (ع)، سادات و علما) 4- على بن مزيد گويد: خدمت امام
صادق (ع) رسيدم و دستش را گرفتم و بوسيدم، حضرت فرمود: به هوش باش كه اين كار جز
نسبت به پيغمبر (ص) يا وصىّ پيغمبر شايسته نيست.
5- يونس بن يعقوب گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم دستت را بده تا ببوسم. حضرت
دستش را به من داد، پس عرض كردم قربانت گردم سر مباركت را، حضرت جلو آورد بوسيدم،
سپس عرض كردم قربانت گردم پاى مباركت را، حضرت سه بار فرمود: سوگند دهم ترا كه از
بوسيدن پا بگذرى و سه بار فرمود: آيا چيزى باقى مانده است. (يعنى بعد از بوسيدن دست
و سر عضو ديگرى شايسته بوسيدن نيست)
6- امام صادق (ع) فرمود: شما شيعيان داراى نورى هستيد كه در جهان با آن شناخته
مىشويد تا آن جا كه هر گاه يكى از شما برادرش را ملاقات كند جاى نور را در پيشانى
او مىبوسد.
7- ابراهيم بن ادريس از پدرش نقل مىكند كه پس از رحلت امام حسن عسكرى (ع)، صاحب
الزمان (ع) را جوانى نورسته ديدم و دستها و سر مباركش را بوسيدم.
8- در نامه برادر علىّ بن جعفر است كه از امام موسى كاظم (ع) پرسيدم آيا براى مرد
سزاوار است كه مردى يا زنى را ببوسد؟ فرمود: در بوسيدن برادر، پسر، خواهر، دختر و
مانند اينها باكى نيست.
134- باب كراهت كرنش براى مردم حتّى امام
1- امام موسى كاظم (ع) فرمود: مردى براى آن حضرت در حالى كه بر پا ايستاده بود
قصهاى طولانى نقل كرد، و از طرف مرد كافرى به او سلام رسانيد، سپس گفت سرورم، اگر
اجازه فرماييد تعظيمتان كنم و بنشينم، فرمود: براى نشستن اجازهات مىدهم ولى براى
كرنش نه، آن مرد نشست و گفت سلام ترا به رفيقم برسانم يا نه؟ فرمود: خداوند ان شاء
اللّه رفيقت را هدايت كند و اگر او بر دين ما باشد سلام ما بر او باد.
135- باب كراهت مجادله و دشمنى با مردم
1- امام صادق (ع) فرمود كه حضرت علىّ (ع) فرموده است: از مجادله و ستيزهجويى
بپرهيزيد زيرا آنها دلهاى برادران را بيمار كنند و سبب نفاق شوند.
2- پيغمبر (ص) فرمود: هر كه خدا را با سه خصلت ملاقات كند (و با اين سه خصلت از
دنيا برود) از هر درى كه بخواهد وارد بهشت شود.
1- كسى كه اخلاق نيكو داشته باشد، 2- در حضور و غياب مردم از خدا بترسد. 3- مجادله
را ترك نمايد گر چه حق با او باشد.
3- پيغمبر (ص) فرمود: كسى كه خدا را هدف مجادلاتش قرار دهد به تحوّل بيشتر نزديك
مىشود (از رأيى به رأى ديگر منتقل گردد)
4- امام صادق (ع) فرمود: با اشخاص بردبار، و نادان مجادله مكن، زيرا حليم ترا دشمن
دارد، و سفيه آزارت رساند.
5- امام صادق (ع) فرمود: از دشمنى با يك ديگر بپرهيزيد زيرا خصومت دل را مشغول كند
و موجب نفاق شود و كينهها پديد آورد.
6- امام زين العابدين (ع) فرمود: واى بر كسانى كه فاسقند و هميشه رياكار، واى بر
مردمى كه به آسانى تن به گناه دهند و پيوسته دشمن همديگرند، واى بر مردمى كه
گناهكارند و گفتارشان بيشتر در غير ذات پروردگار است.
7- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مىكند كه پيغمبر (ص) فرموده است. من خانهاى در
بالاترين نقطه بهشت و خانهاى در وسط آن و خانهاى در باغهاى بهشت را ضمانت مىكنم
براى كسى كه مجادله نكند، گرچه حق با او باشد. (و در روايت ديگر چنين آمده).
8- براى كسى كه دروغ نگويد گرچه به شوخى، و براى كسى كه خلقش نيكو باشد.
9- على (ع) فرمود: هر كه آبروى خويش را دوست دارد بايد مجادله و ستيزهجويى را رها
كند.
136- باب استحباب اجتناب از كينه و عداوت و دشمنى و بغض و ...
1- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من
مىآمد. مىگفت اى محمّد از بغض و دشمنى با مردم بپرهيز.
2- وليد بن صبيح گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: پيغمبر (ص) فرموده است:
جبرئيل در هيچ چيزى به اندازه پرهيز از دشمنى با مردم به من سفارش نكرده است.
3- امام صادق (ع) فرمود: جبرئيل به پيغمبر (ص) گفت: از مشاجره و ستيزه كردن با
مردم بپرهيز.
4- امام صادق (ع) فرمود: از خصومت با مردم بپرهيزيد زيرا خصومت موجب آزار و غرامت
است و عيب نهفته را آشكار سازد.
5- امام صادق (ع) فرمود: هر كه تخم عداوت بكارد كاشته خود را درو مىكند.
6- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من مىآمد
مرا موعظه مىكرد، و آخرين سخنش با من اين بود كه از خصومت با مردم بپرهيز، زيرا
خصومت عيب نهفته را آشكار مىكند و عزّت را از بين مىبرد.
7- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: آگاه باشيد در عداوت كردن با يك
ديگر تراشيدن و از ريشه بركندن است، مقصودم تراشيدن و بركندن مو نيست، امّا ستردن و
بركندن دين است.
8- امام باقر (ع) به نقل از پدرانش مىگويد كه پيغمبر (ص) فرمود: هر كه زياد غصّه
خورد بيمار گردد، و هر كه بد اخلاق باشد خودش در عذاب است، و هر كه با مردم مشاجره
كند جوانمرديش ساقط مىشود، سپس فرمود: همواره جبرئيل مرا از ستيزه كردن با مردم
نهى مىكرد همچنان كه از شراب خوارى و بتپرستى بازمىداشت.
9- امام رضا (ع) به نقل از پدرانش فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است از خصومت با
مردم دورى كنيد، زيرا خصومت عيوب نهفته را آشكار مىسازد و عزّت را از بين مىبرد.
137- باب تحريم مكر، حسد، خيانت و نيرنگ
1- امام رضا (ع) از اجدادش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) فرموده است هر كه مسلمان
باشد مكر و حيله نمىكند، از جبرئيل شنيدم كه مىگفت مكر و فريب سبب ورود در آتشند
سپس فرمود: كسى كه مسلمانى را فريب دهد و به او خيانت ورزد از ما نيست. آنگاه
فرمود: جبرئيل از طرف خدا بر من نازل شد و گفت: اى محمد بر تو باد به خوش خويى زيرا
بدخويى خير دنيا و آخرت را از بين مىبرد، آگاه باشيد شبيهترين شما به من
خوشخلقترين شماست.
2- علىّ (ع) فرمود: مكر و فريب سبب ورود در آتشند.
3- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود هر كه با مسلمانى
مكر نمايد از ما نيست.
4- على (ع) فرمود: اگر مكر و نيرنگ سبب ورود در آتش نبودند من مكر انديشترين مردم
بودم.
5- زاذان گويد: از على (ع) شنيدم كه مىفرمود: اگر اين فرمايش را از پيغمبر (ص)
نشنيده بودم كه مىفرمود مكر، نيرنگ، خيانت، سبب ورود در آتشند، مكر من از تمام
اعراب بيشتر بود.
6- عبد الرحمن بن ابى نجران گويد: از امام باقر (ع) در باره معناى آيه
وَ لا تَتَمَنّوْا ما فَضّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ پرسيدم، آرزو
مبريد بر آنچه كه خداوند فزونى نهاد برخى از شما را بر بعضى ديگر، فرمود: هرگز كسى
آرزوى تصاحب زن يا دختر شخص ديگر را نبايد داشته باشد، ولى آرزوى داشتن مانند آنها
عيبى ندارد.
آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهم السلام 186 141 - باب جواز دروغ در اصلاح بين
مردم و عدم جواز راستگويى در فساد
138- باب تحريم دروغ
1- امام باقر (ع) فرمود: نخستين كسى كه دروغگو را تكذيب مىكند خداى عزّ و جلّ
است، سپس دو فرشتهاى كه با خود شخص همراهند، سپس خود شخص نيز مىداند كه دروغگوست.
2- عمر بن يزيد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: دروغگو با برهانهاى
روشن هلاك مىگردد، و پيروانش به وسيله شبهات، (يعنى شبهاتى كه به وسيله دروغ او به
وجود آمده است) 3- امام باقر (ع) فرمود: خداوند براى پليديها قفلهايى قرار داده و
شراب را كليد آنها قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.
4- امام باقر (ع) فرمود: دروغ ويرانگر ايمان است.
5- امام صادق (ع) فرمود: كه عيسى بن مريم چنين گفته است، هر كه دروغش زياد شود،
آبرويش برود.
6- على (ع) فرمود: براى مرد مسلمان سزاوار است كه از دوستى و رفاقت
دروغگو پرهيز كند، زيرا او آن قدر دروغ گويد كه اگر راست هم بگويد كسى آن را باور
نكند. 7- زراره گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: از جمله چيزهايى كه
خداوند به وسيله آن به دروغگويان كمك كرده است فراموشى است (يعنى دروغگو فراموشكار
است) 8- ابو اسحاق خراسانى گويد علىّ (ع) مىفرمود: از دروغ بپرهيزيد، چون هر شخص
اميدوار، جوينده است، و هر بيمناكى گريزان «از واقعيّت» است.
9- عبد الرحمن بن حجّاج گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: آيا دروغگو كسى است كه
در مورد موضوعى دروغ بگويد؟ فرمود: نه، زيرا كسى نيست كه اين عمل از او سر نزند،
ولى مقصود آن شخصى است كه به دروغگويى عادت كرده است.
10- ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: همانا بنده خدا دروغ گويد
تا آن جا كه از دروغگويان به شمار آيد، وقتى كه دروغ گفت خداى عزّ و جل مىفرمايد:
دروغ گفت و از حق دور شد.
11- امام رضا (ع) فرمود: از پيغمبر (ص) سؤال شد. ممكن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود:
آرى، عرض شد آيا بخيل مىشود؟ فرمود: آرى. عرض شد ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه
12- از كلمات رسول اللّه (ص) است. كه بدترين نوع ربا دروغ گفتن است.
13- على (ع) مىفرمود: راستگو باشيد، زيرا خداوند با راستگويان است، و از دروغ
اجتناب كنيد، زيرا دروغ انسان را از ايمان دور مىكند، و بدانيد كه راستگو بر ساحل
نجات و بزرگوارى قرار دارد، و دروغگو در پرتگاه ذلّت و هلاكت است، سخن نيك بگوييد
تا به آن شناخته شويد، عمل خير انجام دهيد تا از اهل خير باشيد، امانت كسى را كه
شما را امين دانسته به او برگردانيد، و به خويشاوندانى كه از شما بريدهاند
بپيونديد، و اگر كسى شما را از چيزى محروم ساخته است با فضل و احسان به سويش
برگرديد.
14- امام باقر (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: شيطان داراى سه وسيله است،
سرمه، عسل، و داروى بينى، سرمهاش چرت است، عسلش دروغ است، داروى بينى يا انفيهاش
تكبّر است.
15- عبد اللّه بن عجلان گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: بنده خدا چون
راست گويد، نخستين كسى كه او را تصديق كند خداست و خودش هم مىداند كه راستگوست. و
هر گاه دروغ گويد اوّلين كسى كه او را تكذيب كند خداست، و خود شخص هم مىداند كه
دروغگوست.
139- باب تحريم دروغ بستن بر خدا، و پيغمبر و ائمه عليهم السلام
1- ابو نعمان گويد: امام باقر (ع) مىفرمود: اى ابو نعمان. بر ما دروغى مبند
تا دين خود را به باد دهى، مبادا بخواهى كه سر باشى «در جلو قرار بگيرى» تا دم شوى
«عقب بمانى» و ما را وسيله روزى خوردنت از مردم قرار نده كه فقير مىشوى، زيرا ترا
آزاد نمىگذارند و حتما از تو پرسش مىكنند، اگر راست بگويى تصديقت مىكنيم، و اگر
دروغ بگويى تكذيبت مىكنيم. 2- در حديثى مرفوع روايت شده كه در محضر امام صادق (ع)
گفته شد كه بافنده از رحمت خدا دور است؟، حضرت فرمود: همانا اين آن بافندهاى است
كه بر خدا و پيغمبرش دروغ ببافد.
3- امام صادق (ع) فرمود: دروغ بستن بر خدا و پيغمبر (ص) از گناهان كبيره است.
4- امام صادق (ع) در گفتگويى با مرد شامى فرمود: اى برادر شامى، سخن ما را گوش كن،
و بر ما دروغ مبند، زيرا هر كه در مورد چيزى بر ما دروغ بندد، بر پيغمبر (ص) دروغ
بسته، و هر كه بر پيغمبر (ص) دروغ ببندد، به خدا دروغ بسته و هر كه به خدا نسبت
دروغ بدهد خداى عزّ و جل وى را عذاب مىكند.
5- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) در وصيتش به على (ع) فرمود:
اى على هر كه به من نسبت دروغ بدهد، حتما جايگاهش پر از آتش خواهد شد.
6- امام صادق (ع) فرمود: دروغ بستن بر خدا و پيغمبر خدا و اوصياى پيغمبر (ص) از
گناهان كبيره است. سپس امام فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر كس چيزى را كه من
نگفتهام به من نسبت دهد نشيمنگاهش پر از آتش خواهد شد.
140- باب تحريم دروغ، بزرگ و كوچك، شوخى و جدى و غيره
1- امام باقر (ع) فرمود كه پدرم على بن الحسين (ع) به فرزندانش مىفرمود: از دروغ
گفتن بپرهيزيد، چه بزرگ و چه كوچك، شوخى و يا جدّى باشد، زيرا شخص وقتى كه در چيز
كوچك دروغ بگويد به بزرگش نيز جرأت پيدا مىكند، مگر نمىدانيد كه پيغمبر (ص)
فرمود: بنده خدا همواره راست گويد تا خداوند او را راستگو نويسد و پيوسته دروغ
بگويد تا پروردگار او را دروغگو نويسد. 2- على (ع) فرمود: هيچ بندهاى طعم ايمان را
نچشد مگر اين كه دروغ را ترك كند چه شوخى باشد و چه جدّى. 3- على (ع) فرمود: دروغ
چه شوخى باشد چه جدى شايسته نيست و سزاوار نيست كه يكى از شما به بچهاش وعدهاى
بدهد كه بعدا بدان وفا نمىكند. زيرا دروغ به فساد مىكشاند، و فساد به سوى آتش، و
مادامى كه يكى از شما دروغ گويد، تا بگويند دروغ گفت و معصيت كرد، و مادامى كه يكى
از شما دروغ گويد تا به اندازه سر سوزن جاى راستگويى نماند، «در اين صورت» در نزد
خداوند هم كذّاب ناميده مىشود. 4- ابو ذر گويد: كه پيغمبر (ص) در مقام نصيحت به او
فرمودند: اى ابا ذر، هر كه بر زبان و عورتش تسلط داشته باشد، وارد بهشت شود، عرض
كردم يا رسول اللّه آيا به گفتار زبانمان مؤاخذه مىشويم؟ فرمود: آيا مردم به غير
از نتايج زبانشان به سبب چيز ديگرى هم به رو به آتش افكنده مىشود. پيوسته در امانى
تا سخن نگفتهاى و چون سخن گفتى آن حرف به سود يا زيان تو نوشته مىشود.
اى ابا ذر، اگر شخصى سخنى بگويد كه موجب رضاى خداست، روز قيامت بهشت برايش منظور
گردد. و اگر در مجلسى سخن لغوى بگويد تا ديگران را با آن بخنداند، به جهنمى كه بين
آسمان و زمين است افكنده مىشود.
اى ابا ذر، واى بر كسى كه در سخنانش دروغ بگويد تا گروهى را بخنداند، و سه بار
فرمود واى بر او.
اى ابا ذر، هر كه سكوت اختيار كرد نجات يافت، بر تو باد به سكوت هرگز دروغى از
دهانت خارج نشود، عرض كردم: يا رسول اللّه، شخصى كه عمدا دروغ گفته توبهاش چيست؟
فرمود: اداى نماز پنجگانه و طلب آمرزش از خدا گناه آن را مىشويد.
141- باب جواز دروغ در اصلاح بين مردم و عدم جواز راستگويى در فساد
1- امام صادق (ع) از پدرانش نقل مىكند: در سفارشهاى پيغمبر (ص) به على (ع) هست:
يا على، خداوند دروغ را براى اصلاح بين مردم دوست مىدارد و راستگويى را كه سبب
فساد شود نمىپسندد، تا آن جا كه فرمود: يا على در سه مورد دروغ گفتن نيكوست، 1-
حيله كردن در جنگ، 2- وعده دادن به همسر خود، 3- اصلاح بين مردم.
2- امام صادق (ع) از پدرانش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) فرمود: در سه جا دروغ گفتن
نيكوست، 1- حيله در جنگ، 2- وعده دادن به همسر خويش، 3- اصلاح بين مردم. و در سه
مورد راست گفتن زشت است، 1- در سخن چينى بين مردم، 2- آگاه كردن شخص از جريان
خانوادهاش به آنچه كه دوست ندارد، 3- تكذيب كردن شخصى را در خبرى كه مىدهد،
فرمود: همنشينى با سه گروه دل را مىميراند، 1- همنشينى با فرومايگان، 2- گفتگو با
زنان، 3- همنشينى با ثروتمندان.
3- امام صادق (ع) فرمود: اصلاحكننده «بين دو نفر يا دو جمعيت» دروغگو نيست.
4- حسن صيقل گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: از امام باقر (ع) در باره قول حضرت
يوسف (ع) كه فرمود: «اى كاروان شما دزد هستيد» براى ما روايت شده كه آن حضرت فرموده
است: به خدا قسم آنها دزدى نكردند و يوسف هم دروغ نگفت، و همچنين در باره آنچه كه
ابراهيم (ع) فرمود «بلكه بزرگشان اين كار را كرده بپرسيد از آنها اگر حرف مىزنند»
فرموده است سوگند به خدا آنها آن كار را نكردهاند و ابراهيم هم دروغ نگفت؟ امام
صادق (ع) فرمود: اى صيقل نظرتان در اين مورد چيست؟ عرض كردم جز تسليم به رأى شما ما
نظر ديگرى نداريم، راوى گويد: پس آن حضرت فرمود: خداوند دو چيز را دوست و دو چيز را
دشمن دارد خراميدن «با غرور راه رفتن» در بين دو صف (از لشكر اسلام و كفر را) دوست
دارد و دروغ را در اصلاح بين مردم مىپسندد، و خراميدن در راهها و كوچهها، و دروغ
را در غير اصلاح مردم دشمن دارد، بنا بر اين ابراهيم (ع) كه فرمود: «بلكه اين كار
را بزرگشان كرده» قصد اصلاح داشت، و براى راهنمايى بر اين كه آنها چنين كارى
نمىتوانند انجام دهند، و يوسف هم قصد اصلاح داشت.
5- عيسى بن حسان گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: گوينده هر دروغى روزى
مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
1- شخصى كه در جنگ حيله كند گناهى بر او نيست، 2- كسى كه قصد اصلاح بين دو نفر را
دارد و به يكى از آنها غير آنچه كه به ديگرى گفته بگويد و با اين دروغ اراده اصلاح
بين آنها را داشته باشد، 3- كسى كه به همسرش وعدهاى بدهد كه بعدا قصد انجام آن را
نداشته باشد.
6- امام صادق (ع) فرمود: سخن بر سه گونه است، راست، دروغ، و اصلاح بين مردم «راوى
گويد» عرض شد قربانت گردم، منظور از اصلاح بين مردم چيست؟ فرمود: از كسى در باره
شخص ديگر سخنى مىشنوى كه اگر آن سخن به او برسد رنجيده مىشود، پس تو او را ديدار
كرده و بر خلاف آنچه كه شنيدهاى بگويى از فلانى در باره خوبى تو چنين و چنان
شنيدم.
7- امام صادق عليه السلام فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: شخص مصلح دروغگو نيست،
سپس اين آيه را خواند أَيّتُهَا الْعِيرُ إِنّكُمْ لَسارِقُونَ آنگاه فرمود: قسم به
خدا آنان سرقت نكردند و يوسف هم دروغ نگفت، آنگاه اين آيه را خواند بَلْ فَعَلَهُ
كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ سپس فرمود: سوگند به خدا
آنها آن كار را نكرده بودند و ابراهيم هم دروغ نگفت.
8- امام صادق (ع) فرمود: در مورد شخصى كه از او اجازه ورود خواستند و او به كنيزش
گفته كه بگو اين جا نيست، فرمود: عيب ندارد اين دروغ نيست.
9- در حديثى امام صادق (ع) فرمود: به اصحابم چنين چنان ابلاغ كن، و به ايشان چنين
و چنان ابلاغ كن راوى گويد عرض كردم، نمىتوانم اين جملات را عينا حفظ كنم، آنچه كه
ياد گرفتهام مىگويم، و بهتر از آن نمىتوانم حفظ كنم، فرمود: اشكال ندارد زيرا
مصلح دروغگو نيست.
10- امام رضا (ع) فرمود: همانا مرد به برادر دينىاش سخن راستى بگويد تا وى را
برنجاند، چنين شخص نزد پروردگار كذاب به شمار آيد، و همانا مرد به برادر دينى خود
دروغ بگويد و قصدش از دروغ، سود رساندن به او باشد، وى نزد خدا راستگو به شمار آيد.
11- على (ع) فرمود: نشانه ايمان است كه راستگويى را در جايى كه به تو ضرر دارد بر
دروغى كه برايت سود دارد ترجيح بدهى، و بيش از علمت سخن نگويى، و در سخن گفتن در
باره ديگران از خدا پروا داشته باشى.
142- باب در احكام گمان
1- عبد الاعلى مولى آل سام گويد: امام صادق (ع) برايم حديثى بيان فرمود:
من به او عرض كردم: فدايت شوم، آيا هم اكنون براى من چنين و چنان نپنداشتى؟ فرمود:
نه، و اين سخن بر من گران آمد، عرض كردم آرى به خدا سوگند پنداشتى، فرمود: نه، به
خدا قسم نپنداشتم، راوى گويد باز اين حرف بر من گران آمد، عرض كردم: چرا به خدا
سوگند آن را گفتى، فرمود: آرى آن را گفتم مگر نمىدانى در قرآن مجيد هر گمانى دروغ
به شمار آمده است.
143- باب تحريم دو رو و دو زبان بودن
1- امام صادق (ع) فرمود: هر كه با مسلمانان با دو رو و دو زبان برخورد كند، روز
قيامت برانگيخته مىشود در حالى كه در يك سر دو زبان آتشين دارد، و در روايت ديگر
چنين نقل شده است كه هر كه با مردم حضورا با چهرهاى و غيابا با چهره ديگر برخورد
كند. روز قيامت ....
2- امام باقر (ع) فرمود: چه بد بندهاى است آن بندهاى كه داراى دو رو و دو زبان
است برادر همكيش خود را در حضور ستايش و در غيابش از وى غيبت كند، اگر ثروتى يا
موقعيّتى نصيب برادرش شود به او حسد برد، و چون گرفتار شود يارىاش نكند.
3- در عقاب الاعمال به روايت فوق چنين اضافه: شده چه بد بندهاى است بندهاى كه
عيبجو و خردهگير باشد، روبرو با چهرهاى و پشت سر با چهره ديگر باشد.
4- عبد الرحمن بن حمّاد در حديثى «كه آن را به معصوم رسانده» گويد:
كه خداوند متعال به عيسى بن مريم (ع) فرمود: اى عيسى زبان و قلبت در نهان و آشكار
يكى باشد، همانا ترا از نفس خودت بر حذر مىدارم، و اين آگاهى براى تو كافى است كه
در يك دهن دو زبان نشايد. و در يك غلاف دو شمشير نگنجد، و در يك سينه دو دل نباشد.
و ذهن انسان نيز چنين است. «دو اعتقاد مخالف در يك ذهن جاى نگيرد» 5- على (ع)
فرمود: پيغمبر (ص) فرموده است كسى كه دوروست، روز قيامت مىآيد در حالى كه يك زبانش
از پشت سرش بيرون آمده است و زبان ديگر از پيش رويش و آتشى از آن دو برآيد كه بدنش
را بسوزاند، آنگاه گفته مىشود اين همان است كه در دنيا داراى دو رو و دو زبان بود
و با اين وضع در روز رستاخيز معرفى مىشود.
6- پيغمبر (ص) فرمود: بدترين مردم در روز قيامت نزد خداوند كسى است كه در دنيا دو
رو باشد.
7- پيغمبر (ص) فرمود: هر كه در دنيا دو رو باشد، در قيامت داراى دو زبان از آتش
خواهد بود.
8- پيغمبر (ص) در خطبهاى فرمود: هر كه در دنيا داراى دو رو و دو زبان باشد، روز
قيامت دو چهره و دو زبان از آتش خواهد داشت.
9- عبد اللّه بن ابى يعفور گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: هر
كه با مردم با چهرهاى ديدار نمايد و با چهره ديگر از آنها عيبجويى كند، روز قيامت
مىآيد با حالتى كه در سرش دو زبان از آتش دارد.
10- على (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر كه برادر مؤمنش را در رو برو
بستايد و پشت سر از وى غيبت كند، پيمان برادرى بين آنها گسسته مىشود.
144- باب تحريم قهر كردن از مؤمن و استحباب سبقت در آشتى كردن
1- امام صادق (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: بيش از سه روز قهر و جدايى
جايز نيست.
2- امام صادق (ع) فرمود: در قهر هيچ گونه خيرى نيست.
3- مفضّل در ضمن سفارشى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مىفرمود: چون دو نفر از يك
ديگر با قهر جدا شوند يكى از آنها سزاوار برائت و لعنت است، و چه بسا هر دو سزاوار
آن باشند، معتب «يكى از دوستان مخصوص آن حضرت» گفت:
قربانت گردم آن كه ستمگر باشد سزايش همين است، امّا تقصير مظلوم چيست؟
فرمود: چون او هم برادرش را به آشتى دعوت نكرده، و حرفهاى او را ناديده نگرفته
است. از پدرم شنيدم كه مىفرمود: چون دو نفر با هم ستيز كنند و يكى بر ديگرى غالب
آيد، بايد مظلوم به نزد رفيق ظالم خود رود و به او بگويد: اى برادر من ستمگر هستم،
تا قهر و جدايى بين آنها از ميان برود، همانا خداوند حكيم و عادل است و داد مظلوم
را از ظالم مىستاند.
4- ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) در باره مردى كه با خويشاوندى خود به خاطر اين
كه مذهب حقّ را نمىشناسد «شيعه نيست» قطع رابطه كند سؤال كردم فرمود: سزاوار نيست
كه خويشاوندى را قطع كند.
5- داود بن كثير گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود كه پدرم فرمود:
پيغمبر (ص) فرموده است: هر گاه دو نفر مسلمان از همديگر با قهر جدا شوند و سه روز
در آن حال بمانند و آشتى نكنند، هر دو از اسلام خارج شوند و بين آنان دوستى دينى
نمىماند، پس هر كدام از آنها براى آشتى و سخن گفتن بر ديگرى سبقت جويد، در روز
رستاخيز جلوتر از ديگرى به بهشت خواهد رفت. 6- امام صادق (ع) فرمود: مادام كه دو
مسلمان با هم قهر هستند شيطان خشنود است، و چون آشتى كنند، زانوهاى شيطان بلرزد و
بندهايش از هم گسيخته شود، و فرياد زند واى بر او «خود شيطان» از آنچه كه بدو از
هلاكت رسد.
7- پيغمبر (ص) فرمود: براى هيچ مسلمانى جايز نيست كه بيش از سه روز از برادر دينى
خود قهر كند.
8- امام صادق (ع) از پدرانش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) در حديث مناهى مسلمانان را
از قهر و جدايى نهى فرموده است، پس اگر كسى ناچار از جدايى باشد، بيش از سه روز
نبايد از برادرش دورى جويد، و هر كه بيش از سه روز از برادر دينىاش جدا شود، آتش
براى او سزاوارتر است.
9- پيغمبر (ص) فرمود: براى مسلمان جايز نيست كه بيش از سه روز از برادر دينىاش
قهر كند و از وى جدا شود.
10- امام باقر (ع) فرمود: هر گاه دو نفر مؤمن از هم قهر كنند و بيش از سه روز از
يك ديگر جدا شوند، من در روز سوم از آنها بيزارم، عرض شد، اين سزاى ظالم است، جرم
مظلوم چيست؟ فرمود: چرا مظلوم نزد ظالم نرفت تا بگويد من ستمكارم تا آشتى كنند.
11- پيغمبر (ص) فرمود: براى هيچ مسلمانى جايز نيست كه از برادر همكيش خود قهر كند
و بيش از سه روز از وى دورى گزيند، و هر كدام از آنان كه براى آشتى پيشقدم باشد در
رفتن به بهشت مقدمتر است.
12- ابو ذر گويد كه پيغمبر (ص) در نصيحتى به او فرمود: اى ابا ذر، از جدايى و قهر
با برادر دينى خود بپرهيز، زيرا هيچ عملى با قهر پذيرفته نيست. اى ابا ذر، من ترا
از جدايى منع مىكنم و اگر ناچار شدى، نبايد جدايىات سه روز كامل باشد پس هر كه در
خلال سه روز جدايى از برادرش بميرد، آتش براى او سزاوارتر است.
145- باب تحريم آزار رساندن به مؤمن
1- هشام بن سالم گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: خداى عزّ و جل
فرمايد: آن كه بنده مؤمن مرا بيازارد به من اعلان جنگ دهد. و هر كه بنده مؤمن مرا
اكرام نمايد از خشم و غضب من آسوده خاطر باشد.
2- مفضّل بن عمر گويد كه امام صادق (ع) فرمود: چون روز قيامت شود، منادى از جانب
خدا فرياد زند، آنان كه از دوستان من روگردانده بودند كجايند؟
گروهى بر مىخيزند كه رخسارشان گوشت ندارد، پس گفته شود، اينها كسانى هستند كه به
مؤمنين آزار رسانده، و با آنان دشمنى كرده و عناد ورزيدهاند و در امور دينى آنها
را با تندى سرزنش كردند، سپس دستور داده شود كه آنها را به دوزخ ببرند.
3- روايت فوق با سند ديگر چنين بيان شده: به خدا سوگند اينها كسانى بودند كه در
گفتارشان با مؤمنين يكى بوده ولى حقوق آنان را منع كردند، و اسرار مؤمنين
را فاش نمودند.
146- باب تحريم اهانت به مؤمن و خوار داشتن او
1- امام باقر (ع) فرمود: چون پيغمبر (ص) را به معراج بردند، عرض كرد پروردگارا
رتبه و منزلت مؤمن در پيش تو چگونه است؟ فرمود: اى محمد، هر كه به يكى از دوستان من
اهانت كند، آشكارا به جنگ من برخاسته و من به يارى دوستانم از همه شتابانترم.
2- معلّى بن خنيس گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: خداوند تبارك و تعالى
فرمايد: هر كه به يكى از دوستان من اهانت نمايد در جنگ با من كمين كرده است، و من
با سرعت تمام دوستانم را يارى مىكنم.
3- امام صادق (ع) فرموده است كه پيغمبر (ص) فرمود: خداى عز و جل فرموده است: هر كه
به يكى از دوستان من اهانت كند محققا در جنگ با من كمين كرده است.
4- امام صادق (ع) از پدرانش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) در حديث مناهى فرموده است:
هر كه به فقير مسلمانى بىاعتنايى كند، به حقوق الهى بىاعتنايى كرده و خداوند روز
قيامت به او بىاعتنايى مىكند، مگر اين كه توبه كرده باشد.
5- پيغمبر (ص) فرمود: هر كه به فقير مسلمانى اكرام كند، روز قيامت خداوند از او
راضى خواهد بود. آگاه باشيد هر كه برادر مسلمانش را اكرام كند خداى عز و جل او را
گرامى مىدارد.
6- امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) فرمود:
هر كه مؤمنى را به خاطر فقر و تنگدستىاش خوار شمارد و يا او را تحقير كند، خداوند
روز قيامت وى را رسوا و مفتضح مىكند.
(حديث 7 مانند حديث 6 مىباشد)
8- ابو بصير گويد امام صادق (ع) فرمود: هرگز مؤمن فقيرى را حقير و ناچيز نشماريد،
زيرا هر كه مؤمنى را كوچك يا سبك و پست شمارد، خداوند او را كوچك شمارد و همواره
نسبت به او خشمناك باشد، تا اين كه از كوچك شمردن مؤمنان دست بردارد و به آنها
احترام كند، و يا اين كه توبه كند، و فرمود:
هر كه مؤمنى را به سبب تنگدستى و فقرش پست شمارد و تحقير كند، روز قيامت خداوند او
را در برابر خلايق رسوا مىكند.
9- ابراهيم بن عمر يمانى گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر كه توانايى كمك بر برادر
دينى خود داشته باشد، ولى دست از يارى او كشيده و خوارش كند، خداوند او را در دنيا
و آخرت خوار گرداند،
10- پيغمبر (ص) در يكى از خطبههايش فرمود: هر كه مسلمان فقيرى را به خاطر فقرش
خوار و پست شمارد، خدا را كوچك شمرده است، و همواره مورد خشم و غضب خداوند است تا
اين كه او را راضى كند، و هر كه فقير مسلمانى را گرامى بدارد، روز قيامت خداوند را
شاد و خندان ديدار مىكند. سپس فرمود: هر كه بر فقيرى ستم كند يا بر او تعدّى
نمايد، يا او را حقير شمارد، خدا در روز قيامت وى را به شكل آدمكى به اندازه مورچه
محشور گرداند تا اين كه داخل آتش دوزخ شود.
11- پيغمبر (ص) از قول جبرئيل نقل فرمود كه خداوند فرموده است: هر كه به يكى از
دوستان من اهانت كند، آشكارا به جنگ من برخاسته است.
12- پيغمبر (ص) فرمود: اى بسا فرد ژوليده موى و غبار آلود كه جامههاى كهنه بر تن
دارد و در خانهها خاكنشين است. هر گاه مرا به خدا سوگند دهد، به او نيكى مىكنم و
خواهش او را انجام مىدهم.