اخلاق اسلامى جلد اول

تقريرات درس اخلاق امام خمينى

- پى‏نوشت‏ها -


1 مانند ابن مسكويه در كتاب طهارة الاعراق و خواجه نصير الدين طوسى در كتاب اخلاق ناصيرى و محمد غزالى در بسيارى از تحقيقاتش در كتاب احياء العلوم . و در آينده توضيح ميدهيم كه اين نحوه بحث هاى صناعى و اصطلاحى به هيچ وجه در تصفيه اخلاق و تهذيب باطن و انسان سازى ، مؤ ثر نيستند.

2 مانند قسمت هائى از كتاب احياء العلوم غزالى .
3 در آينده معناى آن روشن مى شود.
4 اصول كافى جلد 1 - ص 22 - از حضرت كاظم نقل كرده كه فرموده : روزى رسول اكرم داخل مسجد شد و ديد جماعتى انبوه گرد مردى جمع شده اند. پرسش نمود اين كيست ؟ پاسخ دادند اين علامه (بسيار بادانش ) است . پرسش نمود به خاطر چه دانستنى هائى علامه است ؟ پاسخ دادند. داناترين مردم به انساب عرب و رويدادهاى ميان آنها و حوادث زمان جاهليت و شعرهاى عرب است . حضرت كاظم فرمود. در اين هنگام نبى اكرم به آنها گفت . اين دانش كه شما معرفى كرديد نه از ندانستن آن نادان بزبان مى افتد و نه از دانستن آن داننده بهره اى مى برد.سپس فرمود: بى شك علم بر سه گونه است .
1.نشانه هائى محكم .
2. فريضه اى راست كننده .
3. طريقه و سنت پابرجا و پايدار.
و فرمود: دانستنى هائى جزاين زائد و بى ثمر است . و مقصود از گونه اول اصول عقايد و دريافت حقيقت توحيد ( كه همان توحيد قلبى و عملى است و نه مغزى و فكرى مجرد.) و حقيقت رجوع به خدا و دريافت پاداش نيك و بد و گرويدن به مقام نبوت و امامت است و خيلى روشن است كه عقايدى اين چنين بزرگترين محرك انسانها و بر عمل و انجام وظايف فردى و اجتماعى و قهرا بهترين وسيله براى تاءمين احتياجات و تحصيل سعادت مادى و معنوى آنهاست و مقصود از گونه دوم اخلاقيات پويا و سازنده اسلامى است كه انسانها را متصف بصفات و ملكات پسنديده و منزه و مبرا از صفات و ملكات ناپسنديده مينمايد و قهرا عاملى بنيادى است در ساختن انسانها و آنها را داراى عفت ، شجاعت فرزانگى ، آزادگى ، راستى ، استقامت ، پايدارى ، جوانمردى ايثار و ساير مزاياى انسانى مينمايد و حس انزجار و مبارزه و پيكار جوئى با بدى ها، كجى ها، نا برابرى ها و حس دوستى نيكوئى ها و درستى ها را در آنها بر مى انگيزاند و ما در اين رساله اين حقيقت را توضيح مى دهيم . و مقصود از گونه سوم ، علم فقه يعنى دريافت احكام و قوانين سازنده عبادى ، سياسى ، اقتصادى و اجتماعى اسلامى است كه از طريق قرآن كريم و سنت نبى عظيم و روايات ساير ائمه دين رسيده است .
5 در فصل سوم به هنگام شرح ايمان ، اين حقيقت را توضيح مى دهيم و با تمثيل آموزنده آن را روشن مى سازيم .
6 و اين در صورتى است كه با آداب شرعى قلبى و قالبى و ظاهرى و باطنى بر آنها قيام شود و اگر از عبادات چهل ساله يا بيشتر ما هيچ معارف و حقايقى حاصل نشده است ، از علوم ما هم هيچ كيفيت و حالى حاصل نگشته است و ما را با توحيد تجريد و هيچ سرو كارى نيست و اين براى آنستكه انجام اعمال و تحصيل علوم ما فاقد شرايط و آداب و كيفيات لازم بوده اند.
7 ترجمه : همانا پيامبران خود را با نشانه هاى آشكار و دليل هاى روشن فرستاديم و با آنها كتاب را و ميزان را گسيل داشتيم تا مردمان بر عدالت و برادرى پا برجا و پايدار شودند.
8 ترجمه : من براى گسترش و بنهايت كمال رسانيدن مكارم و نيكوئى هاى اخلاقى مبعوث شده ام .
9 اگر چه در اين روايت هم ، ذكر عقل جهل و به معناى مذكور مقدمه از براى شماره لشگريان مظاهر و جلوه هاى جزئى آن دو است كه همان عقل ها و وهم هاى انسانى جزئى هستند كه در روايات ديگر اشاره شده ، مقصودند و لذا ما هم در شرح لشگريان عقل و جهل ، آن لشگريان را نسبت به عقل و جهل هاى جزئى انسانى ، ملاحظه مى نمائيم و شرح مى دهيم .

10 كلينى در اصول كافى جلد 1 - صفحه 127 - سه روايت در تفسير اين آيه . از حضرت صادق نقل كرده كه در هر سه عرش به كل شى ء يعنى وجود مطلق و فيض عام ، ترجمه شده و استوى به معناى مساوات نسبت خدايتعالى به تمام اشاء و موجودات : تفسير گشته است و قهرا آيه شريفه بايد اين طور ترجمه شود. بى شك خدا سلطه و نسبتش به وجود مطلق كه هستى تمام موجودات است ، مساوى و نسبت قيومى است و براى شيئى از اشياء، انتساب و نزديكى خاصى (از قبيل نسبت پسرى يا پدرى يا شبيه اينها) به او نيست .
11 همانا شيطان همانند خون در تمام رك و ريشه هاى پسر آدم جريان دارد.
12 سوره نور آيه 35 - خدا نور آسمان ها و زمين است .
13 سوره نساء آيه 79 - هر چه از انواع نيكوئى ها به تو رسد از خداست و هر چه از اصناف بدى ها به اتو رسد از نفس تو است .
14 سوره مذكور آيه 78 - اى پيامبر ما بگو هر چه در جهان خلقت بوجود آيد و هر چه از نيك و بد به شما رسد، همه از جانب خداست .
15 سوره يس آيه 82 - بى شك فرمان نافذ خدا هنگامى كه اراده خلقت چيزى را كند اينستكه (به اناضمه وجود بر آن چيز) گويد به او باش پس تحقق مى يابد.
16 سوره اعراف آيه 29 - چنانك شما را اول بار بيافريديم باز مى گرديد.
17 سوره بقره آيه 159 - ما از جانب خدا آمده و باز به سوى او باز مى گرديم .
18 سوره انعام آيه 79 - من با ايمان خالص روى به سوى خدائى آوردم كه آفريد كرات آسمان و زمين را.
19 سوره ص آيه 76 - مرا از آتش و او را از خاك آفريدى
20 هيچ چيزى را نديدم مگر آنكه خدا را پيش از آن و با آن و بعد از آن ديدم
21 سوره مريم آيه 71 - هيچيك از شمار نيست مگر انكه در جهنم وارد شونده است .
22 همانا آتش در روز قيامت به مؤ من مى گويد: زود بگذر كه نورت شعله مرا فرو نشاند.
23 براى دريافت توضيح اين مطلب به توحيد افعالى رجوع شود.
24 سوره حشر آيه 19 - و شما مؤ منان مانند آنها كه خدا را فراموش كردند و قهرا ( اين فراموشى سبب شد كه ) خدا ياد نفس هايشان را از خاطرشان برد، نباشيد همانا اين گروه گناه كارانند
25 سوره مريم آيه 39 - اى پيامبر ما، امت را از روز غم و حسرت به ترسان كه آن روز ديگر كارشان گذشته است و مردم از آن روز سخت غافند و به آن ايمان نمى آورند.
26 چه وسايل باطنى مانند عقل ، قوه تميز، اختيار، استعداد رسيدن به غايات انسانى و علاقه به كمال و جمال . و چه وسايل ظاهرى مانند عمر. وقت ، محيط مناسب ، اعضاء و جوارح سالم نشان دادن راه هدايت كتاب هاى آسمانى ، دستورات خدائى و پيامبران و راه نمايان الهى .
27 سوه قارعه آيه 10 - 11 - و چه چيز تو را بر جايگاه پست آگاه كرده - جايگاه پست همان آتش ‍ سوزنده و گدازنده است
28 و همه اين خصلت هاى نيكو كه از لشگرهاى عقلند، در هيچ فردى جمع نمى شوند مگر در پيامبر يا جانشين پيامبر يا مؤ منى كه خدا قلبش را بر ايمان آموزده باشد. ولى ديگران كه از پيروان مايند هيچكدام از بعضى از اين لشگرهاى عقل خالى نيستند تا آنكه در اثر استكمالات بقيه اين لشگرها را فرا گيرندو لشگرهاى جهل را از خود زائل و دور نمايند و در اين هنگام در درجه عالى با پيامبران و جانشينان آنان ، قرار مى گيرند.
29 بايد دانست كه نسبت ما بين مشاهده حضورى كه آگاهى عينى و حقيقت عرفان است ، با علوم حصولى كلى الهى كه شعبه اى از آن حكمت الهى و شعبه اى از آن علم و عرفان رسمى است : چون نسبت ما بين ادراك با قوه خيال يا وهم و ادراك و مشاهده با چشم است . و چنانكه در مشاهده با چشم : مشهود و مرئى به وطر جزئيت و شخصيت و تعيين پيش شخص مشاهده كننده حاضر است ولى در ادراك با خيال يا وهم ، منخيل مفهوم به طور مبهم و از راه نقش براى شخص خيال كننده يا تو هم كننده حاصل است و در حقيقت صورت ادراكى خيالى با معناى و همى دور نماز شى ء مدرك است ، همچنين در مشاهده حضورى حقايق ، حقايق به طور جزئيت و شخصيت و تعيين نزد مشاهده كننده حاضر است و در ادراك حصولى عقلى ، معقولات به طريق كليت و ابهام و از راه دور ديدن براى حكيم يا عارف علمى معلوم است .
و قهرا تا عقل در بند مفاهيم و كليات است ، از شهود و حضور خبرى ندارد اگر چه علوم ، بذر و تخم مشاهدات است ولى ايستادن در آنها عين حجاب و مانع از پيدايش مشاهدات است و تا آن بذرها و تخم ها در زمين قلب فاسد و ناچيز نشود، مبدء و منشاء مشاهدات حضورى نمى گردد.تا در انبار قلب انباشته و مورد توجه استقلالى است ، از آنها محصول و نتيجه اى حاصل نمى آيد.
30 سوره آل عمران آيه 7 و نميدانند تاءويل و شرح متشابهات قرآن را مگر خدا و راسخان در علم .
31 سوره واقعه آيه 79 - اطلاع بر آن حاصل نمى كنند مگر پاكيزگان .
32 سوره انبياء آيه 22 - اگر در زمين و آسمان خدايانى جز الله بود مسلم فاسد مى شدند.
33 سوره مؤ منون آيه 91 - در اين هنگام (كه خدائى ديگر با خداى يگانه بود) همانا هر يك مخلوق خود را با خود مى برد و هر يك بر ديگرى برترى مى جست .
34 ترجمه : پس چون جهل آنچه را كه حق به عقل عطا كرد ديد، دشمنى او را در نهاد گرفت .
35 فقال الجهل يا رب هذا خلق مثلى
36 هرگز داخل در ملكوت آسمان نمى شود كسى كه دوبار تولد نيافته باشد.
37 خلقته و كرمته و قويته و اناضده و لاقوة لى به فاعطنى من الجند مثل ما اعطينه .
38 صفات كمالى با لذات و استقلالا و مقابلات آنها بالعرض و تبعا
39 فكان مما اعطى العقل من الخمسة و السعين الجند الخير و هو وزير العقل و جعل ضده الشر و هو وزير الجهل .
40 لازم به تذكر است كه ما پس از اين و در فصل هاى آينده هر يك از لشگريان عقل و جهل را بر ترتيبى كه در حديث شريف ذكر شده ، نسبت به عقل هاى جزئى و جهل هاى جزئى كه مظاهر و جلوه ها و بروزات عقل و جهل كلى هستند، شرح مى دهيم و از بيان كيفيت نسبت آنها به عقل و جهل كلى صرف نظر مى نمائيم زيرا علاوه بر آنكه اين كار دقيق و مشگل است و ما را به بحث هاى عميق فلسفى مى كشاند، ارتباط و تاءثيرى هم در هدف ما كه شرح اخلاق اسلامى است (و اين روايت شريف هم به همين خاطر از معدن وحى صادر شده ) ندارد.
41 زيرا وزارت : عبارت از برادشتن و تحمل بار ديگرى و عهده گرفتن مسئوليت كارهائى است كه انجامش وظيفه اوست و بديهى است كه وزير عقل بايد قوه اى باشد كه خصايل حميده و رفتارهاى پسنديده عقل از آن قوه باشد كه خصايل حميده و رفتارهاى پسنديده عقل از آن قوه منشاء بگيرد و انجام شود و وزير جهل بايد قوه اى باشد كه تمام صفات نكوهيده و رفتارهاى ناپسنديده جهل از آن قوه سرچشمه بگيرد و انجام پذيرد و قهرا معناى مصدرى آن دو كه در فارسى عبارت از خوبى و بدى است ، نمى تواند شايسته و تحمل كننده مقام مذكور باشد.
42 سوره قارعه آيه 9 - پس مادرش پستى (جهنم ) است .
43 سوره تين آيه 4 - 5 - ترجمه : و همانا انسان را در بهترين قوام و شايسته ترين خميره بندى آفريديم - سپس او را به پست ترين پستى ها بر گردانيديم .
44 هوالذى بعث فى الامبين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة وان كانوا من قبل لفى ظلال مبين - ترجمه : اوست آنكه در مياناهل مكه از دانش و خواندن و نوشتن بى بهره ، پيامبرى كه از گروه هاى آنها بود، برانگيخت كه آيات خدا را برايشان مى خواند و آنان را از آلايش ها پاك مى گرداند و كتاب و حكمت را به آنها مى آموزد. اگر چه پيش از آن در گمراهى ئى آشكار بودند.
45 مقصود دوستى دنيا از حيث استقلالى است نه تبعى و براى تحصيل مزاياى انسانى و تكاملات معنوى و اخروى .
46 و اين مطلب مشهود و ملموس خاص و عام است و احتياج به تمثيل و ذكر نمونه هاى بسيارى كه دارد، ندارد.
47 سوره رعد آيه 28 - آگاه باشيد كه تنها به ياد خدا دل ها آرامش مى گيرند.
48 سوره عصر آيه 1-2- قسم به زمان (كه براى صاحبان بصيرت تجربه آموز و عبرت اندوز است ) همانا انسان در زيان است .
49 و قرآن كريم در سوره عنكبوت آيه 69 - فرموده : والذين جاهد و افينا لنهدينهم سبلنا - آنها كه ا در راه ما كوشش كردند بى شك راه هاى رسول خدارا به آنها نشان مى دهيم .
50 كه معلوم شد دسته اول را عقل توسط وزيرش خير در مسير به سوى كمال مطلق و لذت حقيقى و براى پرواز به اعلى عليين به كار مى گيرد و دسته دوم را جهل توسط وزيرش شر، در مسير به سوى كمال موهوم و خيالى و در راه سقوط به اسفل سافلين به فعاليت وا مى دارد.
51 كه در يكى از فصول آينده با ضدش بيان و شرح مى شود.
52 مقصود از دوستدارى و طلب دنيا در تمام اين رساله ، دوستدارى و طلب آن است به نظر استقلالى به خود آن كه قله و سر تمام گناه ها و همه فسادها است و در طول تاريخ گذشته ، جميع خونريزى ها، غارتگرى ها تجاوزها، ستم ها، تحريفات دينى بدعت گذاريها و غضب مقامها، از آن سرچشمه گرفته است . و ما به خواست خداوند در بعضى از فصول آينده ، اين حقيقت را مشروح مى نمائيم .
53 ترجمه : مؤ منان فقط آنها هستند كه چون زيادى از خدا شود، دل هاشان ترسان شود و چون آيات خدا بر آنها خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و به خداى خود توكل مى نمايند - و آنها هستند كه نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند آنها فقط براستى مؤ منانند.
54 معناى توكل و ضدش را در بعضى از فصول آينده به ترتيب شماره آن در روايت شريف كافى ، تفصيلا مورد شرح قرار مى دهيم .
55 اى پيامبر ما به آنها بگو: اين قرآن براى مؤ منان هدايت و مداواست و آنها كه دارنده ايمان نيستند در گوش هاشان كرى است و قرآن برايشان كورى است . آنها به اين كتاب (گويا) از مكانى بسيار دور. دعوت مى شوند (ولذا اثرى از تعليماتش در آنان يافت نمى شود)
56 اعراب گفتند. ايمان آورديم . به ايشان بگو: اسمان نياورده ايد (و حق چنين ادعائى را نداريد) ولى بگوئيد: اسلام آورديم و هنوز ايمان در دل هاى شما داخل نشده است ، اگر خدا و رسولش را پيروى كنيد، كم نگرداند خدا چيزى از پاداش بر رفتار هاتان را، همانا خدا بسيار آمرزنده و بسيار مهربان است .منحصرا مؤ منان آنهايند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند، سپس شك در دلهاشان راه نيافته و با مال ها و جان هاشان در راه خدا مجاهده و مبارزه نموده اند. فقط آنها در ايمان دارى ، راستگويانند.
57 بى شك اگر اهل (شهرها و ده ها)، ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركاتى از آسمان و زمين برويشان مى گشوديم
58 ترجمه : از سماعه روايت كرده كه به حضرت صادق عرض كردم . مرا بياگاهان كه آيا اسلام و ايمان با هم اختلاف دارند؟ پاسخ داد: ايمان با اسلام شريك است ولى اسلام باايمان شريك نيست ، از او خواستار شدم كه آن دو را به من معرفى نمايد فرمود: اسلام شهادت به واحدانيت حق و تصديق به رسول خداست كه با آن خون ها حفظ مى شود و ازدواج ها وارث برى ها با آن به جريان مى افتد و گروه مؤ منان پر ظاهر آن و طبق نقش و صورت آن هستند. ولى ايمان ها هدايت يافتن و جايگزين شدن صفت اسلام در دل و آشكار شدن رفتارهاى شايسته و عملهاى صالح است .
59 ترجمه : ايمان حقيقى است كه در دل ها ساكن مى شود و آرام مى گيرد.
60 اگر چه دارنده چنين حالتى با زبان مقرو با فكر معتقد به اركان دين باشد.
61 اگر چه دارنده چنين حالتى با زبان مدعى يقين و با فكر، جازم به اركان دين باشد.
62 سوره نحل آيه 106 - آنها كه پس از ايمان به خدا كافر شدند (و اسباب ارتداد قولا يا فعلا - از آنها ظاهر شد) مورد غضب خدا و غذاب بزرگ اويند مگر آندسته كه اكراه و اجبار بر اظهار كلمه كفر شدند و با اعتقادى محكم به خاطر دفع شد جباران با زبان اظهار كفر نمودند.
63 سوره رعد آيه 30 - آگاه باشيد. تنها با ياد خدا (و با اعتقاد به يگانگى او) دل ها( از طپش ها و تزلزلها) آرامش مى گيرند.

64 سوره مائده آيه 44 - با دهانهاشان گفتند: ايمان آورديم ولى دلهاشان ايمان ياورده بود.
65 سوره بقره آيه 284 - آنچه در نفس هاى شماست خواه آشكار كنيد و خواه پنهان داريد، خدا شما را بر آن محاسبه مى كند، پس بر آنكس (كه به خاطر قابليت و درستيش ) بخواهد مى بخشايد و آنكس ‍ را (كه در اثر ناشايستگى و نا درستيش ) بخواهد عقاب مى نمايد.
66 سوره بقره آيه 83 - با تمام مردمان به نيكوئى سخن گوئيد.
67 سوره عنكبوت آيه 46 - و بگوئيد به ايشان : گروديم به آنچه بما فرستاده شد (قرآن ) و به آنچه بر شما (يهود و نصارى ) فرستاده شد، خداى ما و خداى شما يكى است و ما تنها براى او تسليم شدگان و فقط بدستوراتش گردن نهادگانيم (ولى شما به سوى شرك و اختلاف مسلكى و مار مى گرائيده ايد.)
68 سوره نساء آيه 139 - محققا بر شما فرستاد در كتاب هنگامى كه شنيديد آيات خدا از طرف مشركان و ناگرويدگان و منافقان مورد انكار و استهزاء واقع مى گردد، با آنها ننشينيد و معاشرت مى كنيد تا به سخنى ديگر مشغول شوند.
69سوره انعام آيه 83 - و اگر شيطان بفراموشيت اندازد (و از رو گردانيدن از آنها كه در آيات خدا با تكذيب و استهزاء گفتگو مى نمايند، غفلت نمائى پس از ياد آورى با آن گروه ستمگر و تجاوز پيشه منشين و معاشرت مكن .

70سوره مؤ منون آيه 1 تا 4 - محققا رستگار شدند گرويدگان آنانكه در نمازشان خاشعانندو آنانكه از گفتار بيهوده رو گيردانند و آنانكه زكات را دهند گانند.
71سوره زمر آيه 81 - مژده بده بندگان مرا؟ سخن را مى شنوند آنگاه نيكو ترش را پيروى مى نمايند، آنها كسانى هستند كه خداشان هدايت كرده و صاحبان خردند كه از خردهاشان بهره برداند.
72 سوره قصص آيه 55 - هنگامى كه گفتار بيهوده اى را مى شنوند از آن روى ميگردانند و بگويندگان آن مى گويند در اين موقعيت كه توانا به بستن دهان هاى شما از گفتارهاى بيهوده و تبليغات زهر آگين نيستيم براى ما است نتايج درشخان عمل هاى ما و براى شماست آثار و عواقب و خيم عمليهاى شما
73 سوره فرقان آيه 72 - و چون به امر باطل و گفتار نادرست بگذارند از آن و شنيدنش ، در حالى كه نهى كننده اند، شتابان مى گذرند.
74 سوره نور آيه 30.
75 سوره مذكور آيه 31
76 سوره فصلت آيه 22 - و نيستيد در روز پاداش پوشيده مانيد از گواهى گوش هاتان بر شنيدنيهاى تا بجايتان و نه از گواهى چشمهايتان بر نگاه هاى خائنانه تان و نه از گواهى اعضاى ديگرتان بر نادرستيهاى ديگرتان .
77 سوره اسراء آيه 26 پيروى مكن چيزى را كه ترا به آن دانائى نيست زيرا گوش و چشم و دل همه از مدركات و افعالشان سؤ ال مى شوند.
78 سوره مائده آيه 7 - گرويد گان هنگامى كه براى انجام نماز مهيا شديد، صورت ها و دست هاتان را تا آرنجها بشوئيد و سرها و پاهاى خود را تا بر آمدگى روى پا مسح نمائيد.
79 سوره محمد ياقتال آيه 4 - هرگا با كافران و تجاوزگران كه با شما در مقام رزمند (و احكام دين و منافع شما را به خطر افكنده اند) برخورد كرديد بكشتارشان دست يازبد و تا آنجا كه توانائى داريد در اين كار پا فشارى نمموده و بكشته هاشان بيفزائيد تا ناتوان گردند (و ديگر توانائى تجاوز را نداشته باشند) و بند اسيرانيكه مى گيريد محكم نمائيد (تا فرار نكنند) و سپس اگر صلاح مسلمانان بود با منت نهادن بر آنها و يا در مقابل عوض گرفتن ، آزارشان كنيد و به اين كشتار و اسير كردن تا زمانى كه تمام شمركان و كافران و ظالمان روى زمين دست از تجاوزات و گناهان خود بردارند و بدين اسلام بگروند و به دستورات باقى و سعادت بخش آن رفتار نمايند، بايد ادامه دهيد.
80 سوره اسرار آيه 37 - و با تبختر و زمين راه مرو، مسلم هر چه قدمهايت را محكم بر زمين زنى نمى توانى زمين را بشكافى و هر قدر سرفرازى كنى نمى توانى قدرت را به بالاى كوهها برسانى .
81 سوره لقمان آيه 19 - در راه رفتن اعتدال و ميانه روى را مراعات كن و جلوى صدايت را بگير و نعره زننده و سخت گوى مباش مؤ كدا زشت ترين آوازه ها و مردمان ، آواز خر است با آنكه بلند و سخت است .
82 سوره يس آيه 65 - امروز بر دهانهاشان مهر مى زنيم و دست هاشان با ما سخن مى گويند و پاهاشان بر آنچه انجام مى دادند گواهى مى دهند.
83 سوره حج آيه 76 اى گرويدگان ركوع و سجود نمائيد و پروردگارتان را پرستش و اطاعت كنيد و كارهاى نيكو انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
84 سوره جن آيه 18 - و همانا مواضع سجده هفت موضع بدن كه در سجده بروى زمين گذارده مى گردد و با آنها وضو گرفته مى شود و نماز به جا آورده مى شود براى خداست ، پس مخوانيد با خدا كسى را.
85 سوره بقره آيه 134 نيست خدا كه ضايع كند ايمان و نماز شما را مؤ كد خدا به مردمان بسيار مشفق بسيار مشفق مهربان است
86 سوره توجه آيه 126 - و چون سوره اى فرستاده شود پس بعضى از ايشان منافقان از روى سخريه گويند: ايمان كدام يك از شما را اين سوره زياد كرد پس آنها كه بيقين ايمان آوده اند آن سوره بايمانشان مى افزايد و به فرستاده شدنش شاد و خرسند مى گردند.
87 سوره كهف آيه 13 - ما داستان اصحاب كهف را براستى براى تو حكايت مى كنيم ، مؤ كدا آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان گرويدند و هدايت و ايمانشان را بيفزوديم .
88 و ما به خواست خداوند در آينده در شرح اخلاص و ضدش مراتب و حقايق اخلاص را بيان مى كنيم .
89 كه ما كيفيت تحصيل آن را در محلش بيان مى نمائيم .
90 خدايتعالى در سوره واقعه آيه 76 تا 78 - فرموده انه لقران كريم فى كتاب مكنون لايمسه الاة لمطهرون و در سوره مؤ من آيه 13 فرموده : هوالذى يريكم آياته و ينزل لكم من السماء رزقا و ماتيذكر الا من ينيب . ترجمه : همانا چيزى كه بر شما مى خوانم قرآنى غزيز و بسيار سودمند است - در كتابى محفوظ قرار دارد - كه جز دست پاكان از كثافات شرك بدان نمى رسد اوست آنكه براى شما آيات خود را پديدار ساخت و از آسمان براى شما روزى فرستاد و متذكر نمى شوند مگر آنانكه به سوى او رجوع كنند و رو آورند.
91 يا ايها الذين آمنوا اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبير بماتعملون - ولاتكونوا كالذين نسوالله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون - لايستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون لوانزلنا هذا القرآن على جبل لراءيته خاشعا متصدعا من خشية الله و تلك الامثال نضر بها للناس لعلهم تفكرون - هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و اشهادة هو الرحمن الرحيم - هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤ من المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عمايشركون هوالله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى يسبح له ما فى السماوات و الارض و هو العزيز الحكيم - آيه 18 تا آخر سوره ترجمه : اى گرويدگان ، از خدا پروا كنيد
و بايد هر نفسى به حال خود بنگرد و به بيند چه خبرى براى فرداى خود فرستاده .
پروا كنيد خدا را همانا خدا به آنچه انجام مى دهيد بينا و آگاه است - و نبايد باشيد مانند آنها كه خدا را فراموش كردند پس اين فراموشى زمينه را مهيا كرد كه خدا حظ و بهره حقيقى نفسهاشان را از يادشان برد، آنان همانا تجاوز گران و گناه كارانند - ياران آتش و ياران بهشت همتا نيستند زيرا ياران بهشت بى شك رستگارانند - اگر اين قرآن را بر كوه فرو فرستاده بوديم ، همانا آن را از ترس خدا خاشع و متلاشى مى ديدى و اين مثل ها را در قرآن براى مردمان مى زنيم باشد كه در آنها بينديشند و پند گيرند - اوست خدائى كه خدائى جز او نيست ، داناى نهان و آشكارست ، بخشاينده مهربان است - اوست خدائى كه خدائى جز او نيست ، اوست فرمانرواى پاك از هر نقص وعيب مبرا از ستم گرى ، ايمنى بخش ، نگهبان ، ارجمند، با عظمت بزرگوار، منزه و پاك است خدا از آنچه براى او شريك مى پندارند اوست خداى آفريننده ، پديد آورنده ، صورت گر، براى اوست نام هاى نيكو - آنچه در آسمان ها و زمين است همه براى او تسبيح مى نمايند و اوست ارجمند و صواب كار.
92 آيه 20 از سوره حشر كه در چند صفحه قبل ذكر و ترجمه شد
93 لازم است اين حقيقت را متذكر باشيم كه در تمام اين رساله اين گونه مخاطبات و نصايح و دستورالعمل ها همه از استاد روحى له الفداء است و من فقط نقل كننده ام و لذا اميداست عامل نبودن من حقير و ناقص ، از تاءثير آنها در نفس هاى خوانندگان گرامى اين نوشته ، نكاهد زيرا استاد روحى له الفداء خود اهل عمل است و مسير حقيقى اى كه خود پيموده بما سرگشته راه حقيقت ارائه داده است .

94 سوره اعراف آيه 179 - ترجمه : همانا بيافريديم بسيارى از جن و انس را كه عاقبت امر آنها ( در اثر رفتارهاى ناشايسته و اغوا گرانه و تجاوز كارانه خودشان ) به جهنم انجاميد: براى آن دل هائى است كه با آنها چيزى را نمى يابند و چشمانى است كه با آنها چيزى را نمى بينند و گوش هائى است كه با آنها چيزى را نمى شوند. آنها همانند چارپايانند بلكه از چارپايان هم گمراه ترند. آنها در غفلت و سرگردانى كاملانند و به مرتبه اعلاى غفلت و سرگردانى رسيدگانند.
95در يابندگى و گيرندگى قلبى ، بينندگى و تجربه اندوزى بصرى و شنوندگى و آموزندگى سمعى .
96 شرح اين مطلب در فصل دوم گذشت .
97 و قرآن كريم فرمود: الا بذكر الله تطمئن القلوب .آگاه باشيد تنها به ياد خدا دل ها آرامش ‍ مى گيرند.
98 كه پيدايش قوهى برق و صنعت هاى عجيب بشرى از يك كارخانه كوچك آن يعنى مغز انسان پيدا شده و تمام عقول فلاسفه و علماى بزرگ عالم در هر جزئى از اجزاء ساختمان همين بشر كه يك صنعت جزئى و ناچيزى نسبت به عالم كبير است ، متحيرند و با آنكه هزاران سال علماى طب و تشريح در ساختمان ظاهر آن وقت ها صرف كرده و بررسى ها نموده اند، به درستى و راستى به حقيقت آن پى نبرده اند.
99 سوره عبس آيه 17 كشته باد انسان انكار گر تا چه اندازه پوشنده حق و انكار كننده حقيقت است ؟
100 و روزى كه نا گرويدگان را بر آتش دوزخ متوجه سازند (به آنها گفته مى شود) شما پاكيزه هاى خود را (ك عنايت حق بر شما ارزانى داشت ) فقط در زندگى دنيوى به كار گرفتيد و از آنها تنها در بهره برى هاى مادى و لذت گيرى هاى ناپايدار خيالى استفاده كرديد. پس امروز به عذاب خوار كننده پاداش ‍ داده مى شويد زيرا بوديد در زمين ، با تجاوز گرى و ستم كارى ، مركشى مى كرديد و بوديد تبه كاران .
101 هر كس خود را بشناسد پروردگارش را شناخته . 102 و ما حقيقت توبه و مقدمات و شرايط آن را در آينده شرح مى دهيم .
103 و به خواست خداوند در آينده درباره هر يك از آن حالات نكوهيده و طريق مداواى نفس از آن مرض هاى كشنده ، شرحى ارائه مى دهيم .
104 سوره قصص آيه 88 هر چيزى نابود و ناچيز است مگر وجه خدا.
105 آگاه باشيد هر چيزى جز خدا و وجه خدائى ، باطل و درون خالى و پوچ است .
106 سوره انبياء آيه 87 - نيست خدائى جز تو، منزه و پاكى از هر نقص و عيبى ، همانا من از نا بجا كارانم ،
107 و اثر حالت آن است كه هيچگاه به عمل ها و انجام وظايفش غره نمى شود و عجيب و خود پسندى كه يكى از بدترين حالات ضد تكاملى است او را فرا نمى گيرد.
108 و اثر اين حالت آن است كه هيچگا ياءس و نااميدى كه يكى ديگر از بدترين حالات ضد تكاملى و بلكه از بدترين حالات سقوط دهنده و فساد انگيزه است و شخص را افسار گسيخته مى كند و بر هر گناه و جنايت و خيانت و ستمى وا مى دارد او را فرا نمى گيرد.
109 مقصود كلمه قسط و مشتقات از آن است .
110 و در روايت رسيده : و بالعدل قامت السماوات و الارض
111 مقصود از كلمه ظلم اين كلمه و مشتقاتش مى باشد.
112 لازم به تذكر است كه در اين رساله هر جا از نهج البلاغه كلامى نقل شده ، تعيين جلد و صفحه ، طبق تهج البلاغه عبده چاپ بيروت مؤ سسه اعلمى انجام گرفته است .
113 بعضى از مرمان بر صورتى محشور مى شوند كه نسبت به آن ، صورت هاى ميمونها و خوك ها، زيبا مى نمايند.
114 كه در فصل سوم معلوم شد: اعتقاد پاگير در دل به مبانى اعتقادى است كه عمل به تمام وظايف شرعى را كه براى انسان و تمام اعضا وجوارحش از جانب خدايتعالى تعيين شده در پى مى آورد.
115 و لازم به تذكر است كه دعا در شريعت اسلام داراى ماهيت خاص و شرايط مخصوصى است كه ما در بعضى از فصل هاى آينده آنها را بيان مى نمائيم و از جمله آنها اين است كه شخص دعا كننده و خواستار امرى ، به سوى آن با خواستارى از خدا و توكل و اعتماد بر او به حركت و فعاليت در آيد.
116 آيات و روايات بسيارى درباره دعا و خواستارى از خدا و نيز درباره امر به معروف و نهى از منكر و نيز در جهاد و مبارزه با اصناف مذكور، رسيده كه در بعضى از فصل هاى آينده مقدارى از آنها را ذكر مى نمائيم و علاوه اينها در اسلام از بديهيات و ضرورياتند و احتياج به فكر و استدلال ندارند.
117 وسائل الشيعه كتاب جهاد باب 1- از ابواب جهاد العدو.
118 دسته اى از آنها مصدر مذكور صفحه 252 تا 260 نقل كرده است .
119 خواستاران توضيح و تفصيل به كتاب اسلام ضد استمثار، مراجعه نمايند.

120 اين مطلب را مادر كتاب (اى انسان ستم و تفرقه مپسند) تا اندازه اى شرح داده ايم .
121 سوره غافر يا مؤ من آيه 16 - براى چه كسى است امروز سلطه و فرانروائى ؟ منحصرا براى خداى يگانه و بر چيننده بساط سلطه ها و فرمانروائى ها است .
122 سوره بقره آيه 156 - همانا براى خدا و از خدائيم و به سوى او باز مى گرديم .
123 سوره سباء آيه 13 - واند كند بندگان بسيار و كامل شكر گذار من .
124 سوره اعراف آيه 180 و واگذاريد آنها را كه به كجى و انكار مى گرايند در اسم هاى خدا.
125 سوره اسرى آيه 44- و هيچ شيئى نيست جز آنكه همراه با ستايشگرى ، او تعالى را تسبيح و تنز به مى نمايد ولى شما تسبيحشان را نمى فهميد.
126 سوره شعراء آيه 82- و آن كسى كه اميد دارم به بخشايد كوتاهى و نقص مرا در روز پاداش .
127 سوره فاطر آيه 15 - اى انسانها همه شما حتما جان به سوى خدائيد و فقط خداست كه بى نياز و ستوده است .
128 سوره طلاق آيه 3
129 سوره ابراهيم آيه 7
130 سوره مؤ من آيه 60
131 آيه 15 تا 21.
132 در بحث سوم از همين فصل معلوم مى شود كه قسوت و غضب ضد حقيقى راءفت و رحمت نيستند و همچنين ثابت مى شود كه با هم مختلفند و همانند راءفت و رحمت ، نزديك به هم دو مرتبه از يك حقيقت نيستند.
133 اين مطلب در همين فصل در بحث هاى آينده روشن مى شود.
134 سوره ر ابراهيم آيه 7- و همانا اگر كفران نعمت كنيد بى شك عذاب من سخت است .

135 سوره همزه آيه 7- آتش خداى بر افروخته كه بر دل ها نفوذ مى كند.
136 چه تمام ضميرها در اين آيات به كلمه (ربك ) يعنى پروردگار تو اى محمد، بر مى گردد.
137 چنانكه در آيه 69 - از سوره زمر - فرموده : و اشرقت الارض ‍ بنورريها - و نورانى شد زمين بنور پروردگارش .

138 سلام و سلامت است آن شب تا دميدن صبح .