اخلاق تبلیغی

نصرت الله جمالى

- ۲ -


بخش اول

تاریخچه ی تبلیغ

باید ورود پیامبران در صفحه ی دلگشای وجود برای هدایت انسان را آغاز تبلیغ دانست؛ در واقع می توان گفت: از زمانی که انسان پا به عرصه ی هستی گذاشت و مسؤولیت خلیفه ی خدا بودن، وظیفه او گردید، تبلیغ نیز پدید آمد. افزون بر این از قداست خاصی برخور دار شد. زیرا اولین بانیان تبلیغ کسانی هستند که در طول عمر خود کلمه ای دروغ نگفتند، نیرنگ نداشتند و به منافع شخصی خود نمی اندیشیدند. چون قدسی و ملکوتی بودند، پیام مقدسی تبلیغ می کردند، عملشان انجام مقدسی بود که پیام رسانی نام داشت. به عبارت دیگر: « پیام، مقدّس»؛ « خود، مقدس» و « عمل، مقدس». این سه مقدس از جانب خداوند ِسبّوح قدّوس است .

قرآن به تاریخ تبلیغ اشاره دارد که هیچ امتی نبوده مگر اینکه بیم دهنده ای داشته است: وَ اِن مِن اُمَّةٍ الاّ خَلا فیها نَذیر .

در آیه ی دیگری که بحث از عذاب جامعه ی بشری است، می فرماید :

- وَ ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبعَثَ رَسول :

و عذاب کننده ی (هیچ مردمی) نبودیم تا آن که رسولی را برمی انگیختیم .

با توجه به وظیفه ی اصلی مبلّغان بر گزیده ی خداوند متعال که در مبارزه در جنبه ی  منفی آن : طرد شرک و عبادت طاغوت؛ و در جنبه ی مثبت آن: توحید گرایی و یکتا پرستی بوده است، به نیازهای جانبی جامعه و انحرافات و مسایل اجتماعی ضد قداست و پاکی نیز می پرداخته اند؛ مثل جامعه ی لوط، شعیب، صالح، یوسف، موسی، یحیی، ...

« با ظهور اسلام، تبلیغ وارد مرحله جدیدی شد. از یکسو ابزارهای سنتی متداول میان اعراب و شیوه های بلاغت و شعر و خطابه با دید اسلامی مورد توجه قرار گرفت و پیامبر اسلام با استفاده از آن شیوه و ابزار ها با رنگ و لعاب اسلامی، تبلیغات را هدایت نمودند و از سوی دیگر فرهنگ نوینی که اسلام پی افکنده با نوآوری های خود، شیوه ها و ابزارهایی که پدید آورد، رمز نفوذ در دل ها و گسترش مکتب و جذب نفوس را آموخت که دقیقاً اصول عقلی و عملی به مفهوم کلی آن ارائه می داد؛ اصولی که طی یک مقطع تاریخی بسیار کوتاه عالی ترین ره آورد ارتباطی و تبلیغی را به همراه داشت و فرهنگ جهان و سرنوشت انسان را دگرگون ساخت .

بدون تردید، شیوه ی عمل در تبلیغات و ابزارهای مترقی، اضافه بر بعد معنوی اسلام، نقش بسیار مهمی را در توسعه و رواج این آئین آسمانی و جاودانی داشته است و فرهنگ، شیوه، ابزار و استراتژی تبلیغ در اسلام از نظر تجربه اجتماعی نیز شایان توجه است. چرا که اگر حتی برای علمی و منطقی بودن یک اصل همان تجربه عملی ملاک باشد، تجربه تبلیغی اسلام در میدان اجتماع، موفق ترین و پربارترین تجربه ای بود که در یکی از بحرانی ترین مقاطع تاریخی جهان، پدید آمد. این اصول و قواعد را اگر چه در کتاب و سنت طی باب و فصلی خاص نمی توان بطور کامل یافت، اما به همان شیوه ای که کتاب و سنت در ارائه اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی و تشریعی پیموده است بخوبی می توان مشاهده کرد. یعنی همانگونه که دانشمندان و محققان و فقیهان اسلام از خلال کتاب و سنت و سیره به تدوین عقاید و شرایع و اخلاقیات اسلامی پرداخته اند به همان شیوه ی مباحث مربوط به تبلیغات نیز مورد مطالعه و کاوش و پژوهش قرار گیرد، دقیقاً می توان برای تبلیغ، چهار چوبه ای علمی را مبتنی بر اصول جامعه شناسی، مردم شناسی، روانشناسی و ارتباطات که در اسلام مواد اصلی آن وجود دارد، ارائه داد .

نهایت آنکه چون دانش ارتباطات و تبلیغات و برخی دانش های دیگر که در عصر حاضر زمینه علمی شدن تبلیغ را فراهم می سازد، دانش هایی نوپا هستند که در قرن اخیر به صحنه آمده اند به ویژه دانش ارتباطات که زیر ساز تبلیغات است، جدید ترین دانش های اجتماعی است که در نیمه ی دوم قرن بیستم در لیست علوم عقلی قرار گرفته، طبیعتاً در عصرهای پیشین کسانی نبودند که مانند کلام و اصول و فقه، قواعد مدونی برای ارشاد و تبلیغ بنگارند و تنها در چهار چوب فقه، مسائل امر به معروف و نهی از منکر را مورد بررسی قرار داده اند، در حالی که تبلیغ به معنی گسترده از این فراتر می رود که تنها در چهارچوب امر به معروف و نهی از منکر مورد بحث قرار گیرد .

اصولاً جای تحقیق و تحلیل است که واژه های تبلیغ، دعوت، ارشاد، نصح، تبشیر، انذار، امر به معروف و نهی از منکر و ده ها واژه ی دیگر که هر یک به نوعی با تبلیغ به مفهوم کلی آن سر و کار دارند از نظر لغت، مفهوم، و کاربرد، چه بار ویژه و چه وجه تمایز و چه وجوه مشترکی با هم دارند؟ »

اکنون به سراغ قرآن می رویم تا از روش های تبلیغی آن – البته به نظر ما – مطلع شویم. به گمان می رسد « سنّت های تبلیغی» نیاز به کاوش و بررسی بیشتری در قرآن دارد تا بتوان به تمام آنچه در این باره، قرآن اشاره می کند، دست یابیم .

 امید است برادران محترم در این باره با ذهن خلاق خود ما را یاری دهند تا در آینده جزوه ی ویژه ای برای آن تهیه کنیم .

سنت های تبلیغی قرآن

1 . خلق بهترین ها

قرآن، آنجا که از خلقت انسان می گوید، در صدد بیان یک خبر به عنوان یک خبر نیست بلکه علاوه بر آن، قصد تذکر و یاد آوری هم دارد که شما آدمیان نیز به دنبال آفرینش و پدید آوردن «احسن » ها باشید .

- اَلّذی اَحسنَ کلَّ شیءٍ خَلقَه: آن(خدایی)که بهترین شکل آفرینش برای هرچیز  پدید آورد .

در باره ی چهره بندی که بحث می کند به « بهترین» اشاره می فرماید :

- وَ صَوَّرَکُم فَاَحسَنَ صُوَرَکم: و در نگارش چهره های شما، بهترین چهره پردازی را نمود .

هرجا که از ایجاد و نشأت سخن می گوید  باز هم « احسن» را مطرح می کند :

- ثمّ اَنشَأنا خَلقاً اخَر فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقین: سپس آفرینش دیگری را پدید آوردیم، پس آفرین بر بهترین آفریننده .

آنجا که در باره ی آزمودن انسان سخن می گوید، از « احسن» عمل، که پدید آوردن «احسن» است، پرده بر می دارد :

- الّذی خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیوةَ لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَمَلاً ...: او کسی است که مرگ و زندگی را آفرید تا بیآزماید، شما را ،کدام تان، نیکوکارترین هستید .

با توجه به آیات فوق در کار تبلیغی نیز سنتی که باید از آن پیروی کنیم آفرینش نیکوترین ها و بهترین ها در امر تبلیغ است، چه روش تبلیغ و چه ابزار تبلیغ، یا زمان و مکان تبلیغ، فرق نمی کند در همه جهات، سعی و تلاش ما باید جهت گیری، گزینش و آفرینش «بهترین» ها باشد .

2 . اتمام حجت

یکی دیگر از سنت های قرآنی برای تبلیغ، « اتمام حجت» یا "پیشگیری از بهانه تراشی" است تا انسان از خدا  طلبکار نباشد. وقتی خداوند با چنین روشی خود را از دیگر مخلوقات طلبکار می کند، مبلّغ نیز باید همیشه همین راه را مدّ نظر قرار دهد که در امر تبلیغ به دیگران بدهکار نباشد بلکه طلبکار باشد .

- رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ... و پیامبرانی (آمدند)که نوید دهنده و هشدارگر بودند تا پس از آنان، مردم، بهانه ای بر خدا نداشته نباشد .

- فَاِن تَوَلَّوا فَقَد اَبلَغتُکُم ما اُرسِلتُ بِه اِلَیکُم...: ، آنچه بر من فرستاده شده بود به شما ابلاغ کرده ام؛ پس اگر شما – از حق – رو بر تافتید، – دیگر بهانه ای بر من ندارید که نزد خدا بگویید او به ما نگفته است .-

3 . بشارت و انذار

از سنت های مؤکّد قرآن و خط مشی خداوند برای تمام پیامبران، آن است که برای تبلیغ حق، جنبه ی بشارت و هشدار و بیم دهندگی از امور مهم محسوب شده و آن را یک امر کلی در گستره ی تبلیغی پیامبران در زمان و مکان های مختلف، مطرح کرده است .

- فَبَعَثَ اللهُ النّبیّینَ مُبَشِّرینَ و مُنذِرینَ: پس خدا پیامبران را مبشّر و منذر مبعوث کرد.  (مانند این آیه، آیه ی قبل: نسا/165 و انعام / 48، کهف / 56 )

لازم به تذکر است، حتی در بسیاری از موارد نیز که جنبه ی هشدار دهندگی و بیم دادن است، اگر به قرآن مراجعه شود آن را نیز با بشارت، که جنبه ی مژدگانی دادن و حکایت از پاداشی نیکو و دوست داشتنی می کند، آمده است؛ هر چند خبر از عذاب دادن ، بشارت و مژدگانی دادن نیست بلکه نوع "گفتار نیک" داشتن مهم است که خداوند سبحان آن را به ما آموزش می دهد :

- بَشّرِالمنافِقینَ بِاَنَّ لَهُم عَذابٌ اَلیم: به منافقان مژدگانی بده که عذاب دردناک برای آنهاست  

بنابر این در امر تبلیغ ، نوع گفتار برای مخاطب باید با "بیم و امید دادن" توأم باشد و سخن بار مثبتش بر جنبه ی منفی آن بچربد تا ناامیدی پیش نیاورد همان طور که قرآن برای عذاب نیز از ماده ی بشارت بهره گرفته است : فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم که چند مورد در قرآن داریم .

4 . همزبانی

توجه به همزبانی پیام رسان و پیام گیرندگان یکی از سنت های قطعی خداوند متعال در باره ی تبلیغ است؛ اگر همزبانی نباشد، فهم پیام ممکن نیست؛ نکته ی دیگری که از آن استنباط می شود، عبارت است از اینکه: انسان وقتی می تواند همزبان قوم و ملتی باشد که مدتی در بین آنان زندگی نماید؛ تا حضور فیزیکی در یک جامعه مطرح نباشد، قدرت تشخیص نیازها دقیق مشخص نخواهد شد :

- ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ الّا بلسانِ قومِه لِیُبَیِّنَ لَهُم... ما پیامبری نفرستادیم مگر اینکه همزبان قومش بود تا برای آنان بیان کند ...

البته مَثَل: "همدلی از همزبانی بهترست" گویای ارتباط برقرار کردن، خودمانی شدن و همراز شدن را دارد که در جای خود تأثیر بسیارمهمی در تبلیغ دارد.  مبلّغ باید بدنبال این نوع عالی از ارتباط با مخاطب باشد. شاید این همزبانی قرآن، همان همدلی نیز باشد . 

5 . نفی عسر و حرج

از اصول مهم و قابل توجه، حتی برای استنباط احکام شرع، می تواند « نفی عسر و حرج» باشد. امر تبلیغ که جای خود دارد. در قرآن تا آنجا به این نکته اساسی دقت شده که می فرماید: « در دین حرجی نیست»، دین حرجدار نداریم و در جای دیگر به طور مطلق می فرماید: « خداوند نخواسته است بر شما حرجی باشد »:

... ماجَعَلَ عَلیکُم فی الدّین مِن حَرَج ...

... ما یُریدُ اللهُ لِیَجعَلَ علیکم من حرج ...

بلکه تأکید قرآن بر آسانی و سهولت است نه بر سختی و عسرت .

یرید اللهُ بِکُمُ الیُسرَ و لا یرید بکم العُسرَ

6 . عدم برتری طلبی و فساد

یکی از رمزهای موفقیت پیامبران، آلوده نشدن به دنیا گرایی و سلطه طلبی است زیرا این روش با سنت خداییِ پیروزی آفرین برای متقیان در تقابل کامل قرار دارد و نمی تواند در یک جا جمع شود به همین جهت اگر پیامبران در برنامه ی تبلیغی خود پیشرفت کردند، به خاطر عدم علویت طلبی و به فساد میل نکردن است :

- تِلکَ الدّارُالاخِرَةِ نَجعَلُها لِلَّذینَ لایُریدونَ عُلُوّاً فِی الاَرضِ و لا فَساداً و العاقِبَةُ لِلمُتَّقین: دار آخرت را برای کسانی قرار دادیم که در دنیا برتری جویی نکردند و فسادی نداشتند و عاقبت برای پرواپیشگان است .

7 . جهت گیری توحیدی و زنده کردن یاد خدا

قرآن در روشی که برای شیوه ی تبلیغ و سنت خدایی این وظیفه مهم اتخاذ نموده، تبلیغ به « سبیل رب» است یعنی مبلغ در برنامه ی تبلیغی خود سمت و سوی خدایی داشته باشد؛ « اقرأ باسم رب» را همیشه در نظر تبلیغی خود فراهم نماید. این نکته را قرآن چنین بیان می کند :

- اُدعُ الی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ و المَوعِظَة... (مردم را) با "حکمت" و "موعظه"، به راه پروردگارت بخوان .

توجه به دو نکته در اینجا لازم است :

- «حکمت»: سخن استوار و محکم را در باره ی هرچیزی که نتوان به آن ایراد گرفت، گویند .

برای این که آنچه را انسان بیان می کند، دیگران نکوبند، باید دفاع از آن بر اساس بیانی بدون اندک سستی و ضعف باشد و هیچ دلیلی بر رد آن اقامه نگردد. اگر از چیز خوب، بد دفاع شود در حقیقت نه تنها از آن دفاع نشده، بلکه کوبیده شده است .

- «موعظه»: سخنی که با لطافتی ویژه بیان شود و تأثیر شگرفی در مخاطب دارد .

بنا بر این دعوت به « سبیل رب» دو کمک یار دارد: یکی «حکمت» و دیگری «موعظه ی حسنه». این دو،  هر یک سنت تبلیغی خاصی هستند .

8 . دید مثبت به غیر خودی ها برای تأثیر گذاری

انسان در گفت وگو با دیگران باید :

اولاً: از در خوش بینی وارد شود .

ثانیاً: بر وجه اشتراک تکیه کند زیرا وجه افتراق، عامل جدایی است نه عامل پیوند .

قرآن آنجا که ما را به تبلیغ دین با اهل کتاب مسؤول می کند، این نکته را مدّ نظر دارد :

- قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ: بگو ای اهل کتاب بیایید به طرف کلمه ای که بین ما و شما مساوی است، غیر خدا را نپرستیم و نسبت به او هیچ چیز را شریک قرار نگردانیم و برخی از ما بعضی دیگر را صاحبان اختیار خود غیر از خدا بر نگیریم .

به آیه دقت کنیم :

اولاً: با زبان دوستانه سخن می گوید، اصطلاح « تعالوا» - بیایید – را به کار برده است و نفرموده « جیئوا الینا» لحن دوستانه با لحن تشریفاتی فرق می کند و تشریفاتی صحبت کردن نشان دهنده غربیه بودن مخاطب با ماست .

ثانیا: عامل اشتراک گوینده و مخاطب را پیدا کرده بر روی آن سرمایه گذاری تبلیغی نموده است. درست این، در حالی است که قرآن قبلاً به ما فرموده است که اهل کتاب بعضی مسیح را پسر خدا و برخی عزیر را ابن الله می گویند. به عبارت دیگر با اینکه قرآن می داند آنان در وادی شرک قدم بر می زنند می گوید ما – مسلمانان، مسیحیان و یهودیان – در توحید و اینکه « جهان را خالقی باشد خدا نام» هم عقیده ایم .

ثالثاً: باب گفت و گو را باز می کند تا حرف خود را و دیدگاه خود را بیان کند فقط خدا را فرمان بریم و هیچ چیز را شریک او نگردانیم و برخی را ارباب خود قرار ندهیم .

پس با توجه به آنچه ذکر شد، در عین علم داشتن به خلاف واقع، از در خوش بینی وارد شدن، روش قرآن در « دید مثبت» داشتن به مخاطب است تا او را از جهت اخلاقی وادار نماید، خود را اصلاح کند و از مسیر خلاف فطرت، دست بردارد .

9 . جدال احسن

همانطور که تا اینجا اشاره شد، باید « خلق بهترین ها» با « همزبانی» برای « اتمام حجت» به وجود آوردن « عسر و حرج» را کنار گذاشت و بر تفوق و « برتری طلبی و فساد» غلبه کرد تا « جهت گیری توحیدی» یافت و « دید مثبت به غیر خودی ها برای تأثیر گذاری» پیدا کرد و از در « جدال احسن» که خود « خلق احسن» است، وارد شد .

« جدال احسن» از « خلق بهترین ها» جدا نیست، فقط به این لحاظ که خود از اهمیتی خاص بر خور دار است، جداگانه به آن می پردازیم :

یکی از سنت های قرآنی در امر تبلیغ بحث و مناظره می باشد. آن هم بهترین نوع مجادله که می توان آن را گفت و گوی مسالمت آمیز نامید. وقتی انسان اندیشه های خود را با دیگران به نظر سنجی دو طرف گذاشت، به آن « مناظره» می گوییم .

در این روش برای اینکه حب ذاتی غلبه بر دیگران در طرف مقابل غلیان نکند، باید بهترین نوع گفتمان را مدّ نظر گرفت و الاّ نمی توان به هدف رسید. قرآن روش خود را بر همین اساس گذاشته است .

- وَ جادِلهُم بالّتی هِیَ اَحسَن...   و مجادله کن با آنان به آنچه که بهترین است. آیه ی دیگری نیز همین مطلب را بیان می کند :

- و لا تُجادِلوا اَهلَ الکتابِ الاّ بِالَّتی هِیِ اَحسَن ...

با توجه به گفته ی قبل، « مجادله احسن» فقط هنگامی آشکار می گردد که دید مثبتی نسبت به یکدیگر در متکلم و مخاطب – که هر دو متکلم و مخاطبند – پدیدار شود در غیر این صورت، ذره ای تأثیرگذاری مشاهده نمی شود .

افزون بر این، در حین گفت و گو نیز باید در بکارگیری عبارتها، نهایت دقت را کرد و به قول قرآن ... یَقولوا الَّتی هِیَ اَحسَن...: به بهترین گفتارها سخن گویید ، در غیر این صورت شیطانِ در کمین نشسته، وارد معرکه می شود تا بین شما اختلاف اندازد و زمینه جدایی شما را از یکدیگر پدید آورد :

- اِنَّ الشّیطانَ یَنزَغُ بَینَهُم ...