اخلاق تبلیغی

نصرت الله جمالى

- ۷ -


بخش دوم

تبلیغ گفتاری

در این بخش به « منبر و خطابه»  و « تدریس» می پردازیم که از نوع تبلیغ گفتاری هستند. آنچه باید در وهله ی نخست به آن دقت کافی داشت، "خمیرمایه" ی اصلی بحث و بررسی اهمیت موضوع آن است تا با درجه بندی بحث ها از لحاظ اهمیت، به «مهم»، «مهمتر» و «مهم ترین» بر سیم. در این جا: آنچه، لازم و ضروری تر است، آورده می شود :

یک مبلّغ فعال در امر تبلیغ می داند: همان طور که دین مبین اسلام، دارای اصول و فروع است باید در موضوع تبلیغی نیز آن را در نظرگیرد. همان طور که قرآن در سنت تبلیغی خود، پیامبران را ابزار تبلیغی خدا گرایی می داند، مبلّغ نیز در این چارچوب تبلیغی، موضوع قابل بحث یا مهم ترین نیاز تبلیغی را فراهم کند و به عبارت دیگر اهداف تبلیغی را بیابیم و مخاطبان را به سمت و سوی آن سوق دهیم. در این باره فرق نمی کند که به شکل تدریسی باشد یا خطابه و منبر. آنچه اهمیت دارد، نفس موضوع یا اهداف تبلیغی است .

پس نقطه ی مرکزی یا مرکز ثقل موضوع تبلیغی، باید « هدایت مردم» باشد و در این سنگرِ هدایت به انجام این وظیفه مشغول شد؛ جا به جا کردن سنگر با حفظ مهم ترین موضوع یا هدف اصلی چالشی راپیش نمی آورد؛ آنچه ملاک است: "حفظ و حراست از جریان گرایش به خیر و صلاح انسان که همان هدایت به طرف کمال مطلق به حساب می آید، است ".

قرآن در اشاره به این مطلب و هدف اصلی پیامبران در جای جای «طرح ارسال رسل» آورده است. فقط به آیاتی که مطلب را صریحاً بیان کرده، اشاره می شود .

- انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً : ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و بیم دهند و دعوت گر به خدا با اجازة او و با چراغی نورانی فرستادیم .

در آیه ی دیگری ارسال رسل را برای برپایی قسط و عدالت توسط مردم می داند که در حقیقت قسط گرایی نیز بیرون از هدف اصلی پیامبران نیست بلکه خدا گرایی وقتی کامل می گردد که مردم برای برپایی عدالت تلاش کنند؛ این آیه موضع گیری مردمی پیامبران بیان می کند .

مبلّغ وقتی می تواند در خدا گرایی موفق باشد که جهت گیری عدالت خواهی را در تبلیغ خود مدّ نظر آورد؛ همان طور که امروز، مبلّغان مسیحی (بر خلاف سلف خود)، در هر جا وارد می شوند برای خودنمایی هم که شده در این زمینه نیز فعالیت دارند .

- لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط... : ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراهشان کتاب – قانون – و میزان – وسیله ی سنجش – نازل کردیم تا مردم قسط را بر پا دارند .

حال آنکه مشخص گردید، باید موضوع تبلیغ بر اساس هدف شکل گیرد، به مطالبی پیرامون خطابه و تدریس می پردازیم .

سخنرانی و خطابه

سخنرانی مجموعه ای است از جملات کامل، جامع و مانع، در باره ی یک بحث. باید گفت سخنران با مهارت و هنرمندی خاص، حقایقی را تثبیت می کند و عواطف مخاطبین را بر می انگیزاند تا به هدفی که برای آن سخن می گوید، دست یازد .

اگر سخنران قبل از این که خود را در معرض نمایش و در مقابل چشمان مخاطبان خود قرار دهد، مروری هنر پیشه وار بر برنامه ی از پیش تدوین شده ی خود داشته باشد، کار درستی انجام داده است؛ زیرا می خواهد  سخن خود را در عمق ذهن مخاطب، جای دهد؛ بر اندیشه ی مخاطب، موج سواری کند و آرامش ذهنی را در عقل و عاطفه ی شنونده پدید آورد. به همین جهت سخنران با "موج و  اوج"، "فراز و فرود" و تُن سخن، با حرکات و سکنات نمایشی خود، نوعی "خستگی از شنیدن" را، از ذهن مخاطب دور نموده و او را به نقطه ای که می خواهد، روانه می کند و شنونده، «مومی» در دست کلام او می شود که هر طور بخواهد به او شکل می دهد .

بخش های سخنرانی

1 . مقدمه

مقدمه چون مدخل گفتار است، دریچه ای را برای گفتار، بر روی مخاطب می گشاید و زمینه ی ذی المقدمه (موضوع بحث) را فراهم می کند تا شنونده، خود را برای گرفتن مطالب بعدی آماده کند مقدمه را باید با ظرافت خاصی بیان نمود تا آمادگی مخاطب را برای پذیرش سخنران و سخنان او فراهم نماید .

2 . ذی المقدمه

اساس بحث سخنران یا سخنان اصلی که گوینده و متکلم را سخنران می کند، همین قسمت از بحث است که موضوع انتخابی را بسط و شرح می دهد؛  تفسیر و تبیین می کند .

سخنران باید برای موضوع بحث خود، نکاتی را مورد توجه قرار دهد :

* عدم پراکنده گویی

از شروع بحث که از مقدمه آغاز می شود، دقت نماید موضوع خاصی را دنبال کند (به اصطلاح از شاخه ای به شاخه ای پریدن نداشته باشد)؛ اگر سخنان خود را حاوی نکات تاریخی، داستان شعر و دلایل و براهینی می کند، بین آن ها مانند – بند و دانه های تسبیح – انسجام خاصی قرار دهد تا با خلاقیت ذهنی خود، موضوع را به پایان خوبی رساند. در تدریس نیز همین نکته ضروری است .

* نظم و ترتیب

حال که یک موضوع را باید تا سر انجام نتیجه برگزیند، همان طور که به تسبیح مثال زدیم، دقت در جایگاه، ترتیب و ترکیب قسمت های موضوع سخن، لازم است تا بدانیم، کجا استدلال را بیاوریم یا یا جایگاه شعر و نکات تارخی و ... کجاست یا اگر سخنان، دارای چند بند است، انتخاب بند اول تا بند آخر بر اساسی باشد که حاوی اهمیت بندهای مذکور یکی پس از دیگری گردد. به اصطلاح – بداند درس اول را در اول و درس دهم را در جایگاه دهم قرار دهد .

 * روشنی بحث

نکته ی قابل توجه دیگر این است که بحث، قابل استفاده برای همه باشد و پیچیده و مغلق نباشد تا به آسانی از زبان گوینده بر حس شنیداری مخاطب فرود آید؛ به عبارت روشن تر: از به کار بردن لغات و اصطلاحاتی که جز گوینده و تعداد اندکی شنونده، قدرت گرفتن آن و قابل هضم بودن آن، برایشان ممکن نیست، خود داری کند. "قیافه ی علمی" به خود گرفتن در چنین مواقعی به صلاح سخنران نمی باشد. اگر می خواهد قیافه ی علمی بگیرد، مثلاً این طور بگوید: « اگر بخواهم در این باره بحث کنم، حداقل چند شب باید فقط پیرامون این موضوع بحث نماییم... یا بگوید اگر در باره ی فلان موضوع بخواهیم سخن بگوییم، مثنوی هفتاد من گاغذ می شود.» لازم است یک سخنران از ترفندهای روانشناسانه استفاده کند تا بتواند جایگاه خود را برای تبلیغ باز نماید و در مخاطبان تأثیر گذارد. لذا پیام باید رسا و گیرا باشد تا دل زدگی مخاطب را از سخنران پدید نیاورد. چرا که نفهمیدن مطلبی، انزجار و بیزاری را در پی دارد .

* کم گویی چون دُرّ

از نکات بسیار مهم، طولانی نکردن سخنرانی است. امروزه دیگر، عموم مردم از آن چنان حوصله و صبری برخوردار نیستند که یک ساعت وقت خود را برای گوش دادن به سخنرانی صرف نمایند. لذا باید سخنران مطالب را طوری گلچین نمایند و چینش دهد که بتواند حداکثر 45 دقیقه و حداقل 30 دقیقه به پایان رساند. البته هرچه کمتر بهتر. اگر به گفت و گوی دو نفره یا به قول شما بین الاثنینی دقت شود، سه چهار دقیقه که با یکی صحبت می کنیم دیگر به حرف ما گوش نمی دهد و بدنش با حرکت سر، به این طرف آن طرف، اعلام خستگی می کند. اگر سخنرانان محترم عنایت فرمایند، حتی کلاس های درسی در سراسر دنیا 45 دقیقه شده زیرا تشکیل کلاس های درسی با روانکاوی و دقت های همه جانبه جهت تأثیر گذاری از طرف متخصصان فن آموزش به این مدت رسیده است .

در این باره نظر اسلام که تمام ابعاد وجودی انسان را مورد توجه قرار داده و قانون وضع می کند، نیز شنیدنی است :

امام موسی بن جعفر(ع) در سخنانی به هشام بن حکم فرمود :

« مَن مَحا طَرایفَ  حکمتِه بفضولِ کلامه ... فَکَانّما اعان هواه علی هَدمِ عقله»:  « اگر سه چیز بر سه چیز تسلط دهد به نابودی عقلش کمک کرده است... کسی که با سخنان زیادی و بیهوده اش، شگفتی های حکمت خود را از بین می برد؛ مثل این است که به هوای نفس خود برای منهدم کردن عقلش کمک می کند ».

لذا سخنران باید نهایت دقت را در طول سخنرانی بنماید که جملات نغز خود را در گرد و غبار غلیظ جملات و گفتار بی پایه، دفن نکند .

در یکی از وصایای پیامبر (ص) به ابی ذر آمده است :

« در باره ی آنچه بیهوده است سخن مگو! زیرا تو از آن بهره ای نمی بری، و زبانت را نگهدار همان طوری که روزی ات را نگاه می داری »

3 . خاتمه

سخنران باید در قسمت نهایی بحث به فکر نتیجه گیری و بیان مطلب عنوان شده با اختصار تمام باشد. اگر سخنان بدون نتیجه گیری پایان یابد، گویای نقص سخنران است و جایگاه اجتماعی خود را در جمع مخاطبان از دست خواهد داد .

لذا باید دقت لازم را در مطرح کردن خاتمه یا نتیجه ی بحث به طور جمع بندی به کار بَرَد تا بتواند هدف از طرح بحث را بیان کند .

آنچه در پایان بحث قابل ذکر است: تفاوت سخنرانی و وعظ است که به نظر استاد مطهری در این باره بسنده می کنیم :

« موعظه با خطابه فرق دارد و خطابه، صناعت و جنبه ی فنی و هنری دارد و بعلاوه هدف خطابه تحریک احساسات و عواطف است. به نحوی از انحاء، اما موعظه به منظور تسکین شهوات و هواهای نفسانی است و بیشتر جنبه منع و ردع دارد،... منع از هوا پرستی و شهوت پرستی و ربا خواری و ریاکاری و تذکر مرگ و قیامت و نتایج اعمال در دنیا و آخرت، موعظه است ...»

تدریس

همان طور که گفته شد، تدریس نیز یکی از راه های تبلیغ است که هر درسی باشد، موضوعی خاص دارد و یک مدرس باید بتواند سلسله درس هایی را که ارائه می دهد، علاوه بر داشتن نکات مشترک و لازم سخنرانی، حالت پرسش و پاسخ نیز داشته باشد .

به نظر می رسد اگر موضوع درسی را که مشخص کرده، نخست سؤالات تمام درس را تهیه نماید و تدریس بر اساس همان سؤالات پیش رود، بهتر می تواند در کلاسداری موفق و مخاطبان نیز با مطرح شدن سؤالات، وقتی دیدند پاسخ به آن ها برایشان امر دشواری است بهتر به درس توجه می کنند و با معلومات اضافه شده بر آگاهی شان، بیشتر جذب استاد خود می شوند تا از او تأثیر پذیر گردند .

در پایان هر درس هم نتیجه گیری با طرح سؤالات از طرف استاد، برای جمع بندی و تکرار، یادآوری کننده ی مطالب لازم است .

مطالب قابل طرح

چون ما مبلّغ دین هستیم؛ هدفمان از تبلیغ مشخص است و تحت آن هدف کلی (هدایت در رسیدن به کمال مطلق یا سر از رضوان الله در آوردن)، مطالبی که پله و نردبان برای این ترقی و تعالی است، قابل طرح می باشد که عبارتند از :

انسان شناسی :

«انسان شناسی» از مطالبی ست که برای آن هدف کلی، لازم به شناخت است؛ یکی از جهت این که، یک طرفِ معامله، هدایت همین انسان است و تا انسان، مورد بررسی قرار نگیرد ( که چه هست، و چگونه هست، از کجا آمده، برای چه آمده، به کجا می رود و نیازهای انسان چیست؟)، نمی توان به دیگری پرداخت .

همان طور که قرآن پیرامون انسان بحث کرده، باید از همان مسیر وارد شد .

دین شناسی :

پس از شناخت انسان باید به «شناخت دین» پرداخت؛ چون می خواهیم مطرح کنیم که انسان از راه دین می تواند به رشد و تعالی برسد .

لذا دین شناسی امر مهمی است که باید ادیان را مورد مطالعه و بحث قرار داد و پس از شناخت دین، بر اساس این که دین، نیازی های انسان را برطرف می کند، دینی را برگزید که امیال وجودی او را سیراب نماید و در پرورش روحی انسان، نقصی نداشته باشد تا چه رسد به بعد مادی .

اگر شناخت دین بر اساس برآوردن نیازهای وجودی انسان استوار باشد، همان، ما را به شناخت آن اصول و فروع آن نیز می کشاند که بتوان با دیدِ جامعی به آن نگاه کرد و با شناخت آن اصول و فروع، دین قابل پذیرش، برای بشریت مخاطبِ ما گردد .

لازم به یاد آوری است که موضوع «انسان شناسی» نیز در حقیقت شاخه ای از دین شناسی است ولی چون خود، بحث مفصّلی است، اهمیت ویژه دارد، که زمینه ی شناخت دین را پرورش می دهد و جایگاه آن را فراهم می کند .

به نظر ما بحث های قابل طرح، بیرون از این دو موضوع کلی نیستند. که می توان به بحث های جزیی، تحت لوای این کلی پرداخت. ( به لحاظ اختصار از ذکر آن ها می گذریم )

آنچه در پایان این بحث شایان ذکر است، یادآوری توجه به بیانات رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) که :

اولاً: زنده کردن نام بزرگان دین را در کشورهای اسلامی به دنبال خواهد داشت .

ثانیاً: سفارش اهل بیت بر این است که ما سخنان آنان را نقل کنیم؛ زیرا زنده کردن دل ها با سخنان ملکوتی و عرفانی و کلام خدا گونه ی آن آسمانیانِ مسکن گزیده در زمین، ممکن است؛ سخن دل، حدیث آنان است که هم بر دل نشیند و هم قلب ها و دل ها را احیا می کند چون کلام شان نور و حیات طیبه است، که دم مسیحایی عیسی بن مریم(ع) در پیشگاه کلامشان زانوی تلمّذ می زند. امام محمد باقر فرمود:« اِنّ حدیثَنا یُحیی القلوب »

امام صادق(ع) نیز از حضرت امیرالمؤمین(ع) روایت فرمود :

« ذکرُنا اهلِ البیتِ شفاءٌ منَ الوعک و الاسقام و وسواس الرّیب و حُبُّنا رضی الرّب تبارک تعالی» : یاد ما – اهل بیت پیامبر – شفا از تب سوزان و دردهای لا علاج و وسواس شک و اضطراب است؛ محبت به ما، رضایت پروردگار تبارک و تعالی را در پی دارد .

شیوه ی انتخاب موضوع

اگر مبلغی بتواند، - که باید بتواند،- بر اساس آنچه هست، یا در جامعه با آن برخورد می کند، موضوعی را برگزیند، گام اول و مهم تبلیغ را برداشته است. به نظر می رسد در انتخاب موضوع باید چهار عامل را مورد دقت قرار دهد :

1 . نیاز مخاطبان تبلیغی: - مخاطبان ما تشنه ی چه مطالبی هستند و چه باید برای آنان فراهم کرد .-

2 . موقعیت جغرافیایی تبلیغ: - فرهنگ آن جامعه با اهداف تبلیغی در تضاد نباشد .-

3 . موقعیت زمانی تبلیغ: - شناخت ایام تبلیغ و این که شنوندگان از چه گروه سنی هستند و ... -

4 . عوامل باز دارنده: - شناخت موانع و عواملی که تبلیغ مؤثر را خنثا می نماید. به عبارت کوتاه بداند که « هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد .» -

در حاشیه ی این بحث، یکی از سفارش های پیامبر اکرم به معاذ بن جبل را اشاره می کنیم که او را برای تبلیغ به یمن فرستاد :

« انزل الناس منازلهم – خیرهم و شرّهم-» : به منازل مردم وارد شو - چه بهترین و چه بدترینشان . -

این بیان پیامبر اکرم بر منازل همه فرود آی، برای شناخت او از انسان ها است تا بتواند مخاطبان خود را بشناسد، نیازهای تبلیغی آنان را دریابد و بر اساس آن تصمیم به بازسازی فکری در امر تبلیغ بپردازد. لذا اگر نکته ی اول مورد توجه مبلّغ باشد، توجه به سه عامل دیگر برای او، امر دشواری نیست .

حال که به انتخاب موضوع اشاره کردیم، مبلّغ می رود تا با شناخت، بر اساس موقعیت های موجود در جامعه، طرح یک سخنرانی یا کلاس داری را بریزد و مطالبی تهیه کند که کاربرد تبلیغی دارد. همان طوری که یک پزشک بعد از تفحص در گفته های شما، تست ها و آزمایش هایی را انجام می دهد و با شناخت کامل از نوع مریضی، نسخه ای تهیه می کند، مبلّغ نیز باید چنین باشد نسخه ای فراهم نماید که طرح او برای سخنرانی است. انتخاب بحث دینی را با آیات قرآن و روایات، شعر، گفته های نویسندگان و آوردن حکایات در آن باره، عجین می کند تا بتواند بحث جامعی را ارائه دهد و مورد پسند شنوندگان قرار گیرد .