فلسفه اخلاق

محسن غرويان

- پى‏نوشت‏ها -


1- الهيات ، شفا، ص 4.
2- ذاريات (51)، آيه 56.
3- بقره (2)، آيه 151.
4- آل عمران (3)، آيه 164.
5- جمعه (62)، آيه 2.
6- بحارالانوار، ج 16، ص 210.
7- همان ، ج 70، ص 65.
8- چهل حديث ، امام خمينى (ره )، ص 511.
9- تـعريف تفصيلى فلسفه اخلاق و فرق آن با ساير رشته هاى مشابه در درس دوم خواهد آمد.
10- برخى از صاحب نظران در تعريف فلسفه اخلاق گفته اند: فلسفه اخلاق علمى است كه از مـبـادى تـصـورى و تـصـديـقى علم اخلاق بحث مى كند. ر. ك .: فلسفه اخلاق ، سيد محمدرضا مدرسى ، ص 19 / دروس فلسفه اخلاق ، محمدتقى مصباح يزدى ، ص 10.
11- ر. ك . بـه : دروس فـلسـفـه اخـلاق ، مـحـمـدتـقـى مـصـبـاح يـزدى ، درس اول .
12- رؤ وس ثمانيه عبارتند از: 1 ـ غرض و غايت علم ؛ 2 ـ تعريف علم ؛ 3 ـ موضوع علم ؛ 4 ـ مـنفعت علم ؛ 5 ـ عنوان يا فهرست ابواب كتاب ؛ 6 ـ نام مؤ لف ؛ 7 ـ بيان مرتبه علم ؛ 8 ـ روش هاى تعليم علم ر. ك . به : رهبر خرد، محمود شهابى .
13- فلسفه اخلاق ، مرتضى مطهرى ، ص 295.
14- فلسفه اخلاق ، ص 301 و 302؛ نقد و بررسى سخن كانت در درس 16 خواهد آمد.
15- شـمـس (91) آيـات (7 ـ 8: قـسـم بـه نـفـس و آن كـه او را معتدل ساخت و به او شرّ و خيرش را الهام كرد.)
16- مـائده (5)، آيـه 2: در نـيـكـوكـارى و تـقوا با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و ستم ، همكارى نكنيد.
17- فلسفه اخلاق ، ص 303.
18- فلسفه اخلاق ، ص 286.
19- نساء (4)، آيه 59.
20- فلسفه اخلاق ، ص 43 و 44.
21- دروس فلسفه اخلاق ، ص 22.
22- ر. ك . به : كاپلستون ، فردريك ، كانت ، ترجمه منوچهر بزرگمهر، ص 201.
23- ر. ك . به : كاپلستون ، فردريك ، كانت ، ترجمه منوچهر بزرگمهر، ص 201.
24- انشقاق (86)، آيه 6.
25- صافات (37)، آيه 24.
26- انبياء (21)، آيه 23.
27- ذاريات (51)، آيه 56.
28- (فـَاقـِمْ وجـْهـَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللّه الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَليْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلكَ الدّيـنُ القـَيِّمُ): رو به سوى دين پاك آور، سرشتِ خدايى كه خداوند انسان ها را بر آن آفريد. هرگز تحولى در آفرينش خدا راه ندارد. اين ، دين استوار است . (روم ، آيه 30).
29- فلسفه اخلاق ، ص 83.
30- البـتـه فرض بر آن است كه قرارداد، ثابت و دايمى باشد، اما بحث اين است كه نفس قرار داد، مقتضى تغيير و تحول است .
31- فلسفه اخلاق ، ص 107 و 108.
32- وى از نويسندگان معروف ماركسيست ها و كمونيست ها بود.
33- فلسفه اخلاق ، ص 242 و 243.
34- تـوئيـن بـى از مـورّخـان و فـيـلسـوفان تاريخ است . وى معتقد بود كه بزرگ ترين خطاى بشر اختراع ماشين بوده است ؛ چرا كه ماشين به تدريج بر خود انسان غالب شده و او را مسخّر خود ساخته و همه بدبختى ها، نگرانى ها، دلهره ها و اضطراب ها را باعث گرديده است .
35- فلسفه اخلاق ، ص 241 ـ 242.
36- همان ، ص 245.
37- فلسفه اخلاق ، استاد مطهرى ، ص 235.
38- طه (20)، آيه 124.
39- ر. ك . به : دين و روان ، ويليام جيمز آمريكايى ، ترجمه مهدى قائنى .
40- بقره (2)، آيه 2.
41- شعراء (26)، آيات 88 ـ 89.
42- الشمس (91)، آيات 9 ـ 10.
43- جمعه (62)، آيه 2.
44- مائده (5)، آيات 15 ـ 16.
45- شمس (91)، آيه 12.
46- يونس (10)، آيه 6.
47- طه (20)، آيه 14.
48- بقره (2)، آيه 183.
49- عنكبوت (29)، آيه 45.
50- توبه (9)، آيه 103.
51- بحارالانوار، ج 13، ص 351.
52- بحارالانوار، ج 70، ص 371.
53- همان ، ج 78، ص 315.
54- بحارالانوار، ج 70، ص 68.
55- حجر (15)، آيات 28 ـ 29.
56- كهف (18)، آيه 29.
57- انفال (8)، آيه 43.
58- انشقاق (84)، آيه 6.
59- ق (50)، آيه 16.(ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم )
60- قمر (54)، آيات 54 ـ 55.
61- احزاب (33)، آيه 71.
62- بقره (2)، آيه 5.
63- هود (11)، آيه 108.
64- (تعبيد الطريق ) به معناى هموار كردن راه است .
65- ص (28)، آيه 26.
66- نحل (16)، آيه 122.
67- نمل (27)، آيه 24.
68- نساء (4)، آيه 120.
69- بقره (2)، آيه 268.
70- يس (36)، آيات 60و61.
71- انـعـام (6)، آيـه 162: هـمـانـا نـمـاز و طـاعـت و كـليـه اعمال من و حيات و ممات من ، همه براى خداست كه پروردگار جهانيان است .
72- فلسفه اخلاق ، ص 132 ـ 133.
73- ر. ك : بحارالانوار، ج 73، ص 7، روايت 1.
74- اسراء (17)، آيه 36.
75- صافات (37)، آيه 24.
76- طه (20)، آيات 122 ـ 125.
77- اعـراف (7)، آيه 176؛ قول مشهور اين است كه اين آيه درباره بلعم باعورا مى باشد و البـتـه از كـسـان ديـگـرى هـم در مـورد شـاءن نـزول ايـن آيـه نـام بـرده شـده اسـت ؛ مثل : اميّة بن الصّلت ، ابو عامر بن نعمان ، مردى به نام يونس و... .
78- الطارق (86)، آيه 9.
79- زلزال (99)، آيه 6.
80- ر. ك : الاخلاق ، حسين مظاهرى ، ص 47 ـ 67.
81- بحارالانوار، ج 70، ص 211، روايت 35.
82- همان ، ج 84، ص 381، روايت 36.
83- برخى بر اساس همين گرايش به خلود، معاد و ضرورت جهان آخرت را اثبات مى كنند.
84- دروس فلسفه اخلاق ، ص 166 ـ 167.
85- مراد از صورتِ اعمال ، حقيقت و باطن آن ها است .
86- اسراء (17)، آيه 84.
87- چهل حديث ، امام خمينى (ره )، ص 324 ـ 333، با تلخيص .
88- مگر در موارد نادرى كه براى تاءديب باشد.
89- ر. ك . به : مبحث اخلاق و دين ، كانت كاپلستون .
90- نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، نامه 31، قسمت 46، ص 929.
91- بحارالانوار، ج 75، ص 135، باب 21.
92- فلسفه اخلاق ، ص 146 ـ 147.
93- تين (95)، آيه 4.
94- اسراء (17)، آيه 70.
95- تين (95)، آيه 5.
96- اعراف (7)، آيه 179.
97- معارج (70)، آيات 19 ـ 21.
98- ر. ك . به : محمدعلى فروغى ، سير حكمت در اروپا.
99- فلسفه اخلاق ، ص 148 تا 150، با تلخيص .
100- منافقون (63)، آيه 8.
101- حجرات (49)، آيه 13.
102- فلسفه اخلاق ، ص 167 ـ 168.
103- فلسفه اخلاق ، ص 189 ـ 190، با تلخيص .
104- ر. ك . به : فلسفه اخلاق ، ص 187 و 215 ـ 216، با تلخيص و تصرّف .
105- فلسفه اخلاق ، ص 169.
106- ر. ك : فلسفه اخلاق ، ص 170 ـ 176.
107- وجـدان ، مـحـمـدتـقـى جـعـفـرى ، ص 239، بـه نقل از اصول اساسى روان شناسى ، ص 441.
108- همان .
109- همان .
110- همان ، ص 212، به نقل از يادداشت هاى خودم ، منتسكيو، ص 7.
111- وجـدان ، مـحـمـدتـقـى جـعـفـرى ، ص 212، بـه نقل از راه و رسم زندگى ، الكسيس كارل ، ص 98.
112- ر. ك . به : كانت
113- فلسفه اخلاق ، ص 69 ـ 71، با تلخيص .
114- ر. ك . به : كليات فلسفه ، ص 61 تا 64.
115- شمس (91)، آيات 7 و 8.
116- انبياء (21)، آيه 73.
117- ر. ك . به : فلسفه اخلاق ، ص 55.
118- قيامت (75)، آيات 2 ـ 3.
119- قيامت (75)، آيه 15.
120- ر. ك . به : التوحيد، شيخ صدوق (ره )، ص 328 تا 331.
121- مائده (5)، آيه 2.
122- المحجة البيضاء، ج 1، ص 58.
123- فلسفه اخلاق ، ص 54 ـ 55.
124- فلسفه اخلاق ، ص 97.
125- فلسفه اخلاق ، ص 97.
126- فلسفه اخلاق ، ص 80 و 81.
127- نحل (16)، آيه 6.
128- معارج (70)، آيه 5.
129- مزّمّل (73)، آيه 10.
130- حجر (15)، آيه 85.
131- نحل (16)، آيه 90.
132- نور (24)، آيه 21.
133- فلسفه اخلاق ، ص 98.
134- فجر (89)، آيه 28.
135- ر. ك : دروس فلسفه اخلاق ، ص 70 ـ 71.
136- سير حكمت در اروپا، محمدعلى فروغى ، ص 89 ـ 90.
137- فلسفه اخلاق ، ص 40 ـ 41.
138- ر. ك . به : دروس فلسفه اخلاق ، ص 70 ـ 72؛ فلسفه اخلاق ، ص 44.
139- ر. ك . بـه : فـلسـفـه اخـلاق ، سـيـد مـحـمـدرضـا مـدرسـى ، ص 92 ـ 96، بـه نقل از: الاخلاق النظريه ؛ سير حكمت در اروپا؛ اِميل .
140- ر. ك . به : فلسفه اخلاق ، ص 45.
141- آل عمران (3)، آيه 159.
142- فتح (48)، آيه 29.
143- برگرفته از: سير حكمت در اروپا، ص 43 ـ 45، با تلخيص و تصرف .
144- ر. ك . به : ... كليات فلسفه ، ص 17.
145- اخلاق ناصرى ، ص 108 ـ 109.
146- عـلم اخـلاق اسـلامـى ؛ تـرجـمـه كـتـاب جـامـع السـعـادات ، تـرجـمـه سـيـد جلال الدين مجتبوى ، ص 69 و 105.
147- كليات فلسفه ، ص 19 ـ 20.
148- دروس فلسفه و اخلاق ، ص 112 ـ 114، با تصرف .
149- ر. ك . دروس فلسفه اخلاق ، محمدتقى مصباح ، ص 63 ـ 64.
150- برخى اين اسم را (ابيقور) تلفظ كرده اند.
151- سير حكمت در اروپا، ج 1، ص 54.
152- حرف (س ) در زبان لاتين جزء اصلى كلمه نيست .
153- كليات فلسفه ، ص 21.
154- ر. ك : تاريخ الفلسفة اليونانية ، يوسف كرم .
155- سير حكمت در اروپا، ج 1، ص 54 و 55.
156- كليات فلسفه ، ص 20.