كاوشي نو در اخلاق اسلامي و شئون حكمت عملي
جلد اول

آيت الله العظمي حسين مظاهري
ترجمة حميدرضا آژير

- ۱ -


بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

مقدمه

اهميت علم اخلاق
بي ترديد، اخلاق در اسلام داراي اهميت فراواني است . اين امر به لحاظ جنبه هاي مختلفي است . نخست ،‌علاوه بر آنكه اخلاق از اركان اسلام و در رديف عقايد و احكام به شمار مي آيد ،‌عامل پيوند انسان به پروردگار بزرگش نيز مي باشد و همانا اين پيوند ، مقصود اصلي در ايجاد انسان است .زيرا كه آن بزرگترين كمال آدمي است و تماميت كمالات انسان وابسته به آن است و همان گونه كه بر قلم تقدير رفته است ،‌آدمي كامل نگردد ،‌مگر آنكه در مسيري گام بردارد كه خداي متعال در شريعت بزرگش براي او ترسيم نموده است و راهي را بپيمايد كه پيامبران و جانشينان و پيروان آنها در ارائه آن،‌جهد بليغ نموده اند .
ديگر آنكه آيين مقدس اسلامي در تمامي زمينه ها ، چه در مسائل اجتماعي (اعم از نظام خانوادگي و احوال فردي ) و چه در مسائل اقتصادي و سياسي و غير آن ،‌جز با شيوۀ اخلاقي – كه اين دین پاينده بر آن استوار است – تمام و كامل نمي گردد .
درك اين مطالب از اين سخن رسول اكرم (ص)‌ و موارد مشابه آن براي ما ميسر است كه فرمود: " همانا بر انگيخته شدم تا مكارم اخلاق را به كمال رسانم ."1
همچنين اگرنزد خداوند ،‌ويژگي اي برتر از اخلاق وجود داشت هر آينه خداي متعال در قرآن كريم ‌،در ستايش پيامبر گراميش كه سرور كائنات و اشرف موجودات است ،‌بدان اشاره مي فرمود . اهميت اخلاق و ارج و بهاي آن از اين امر ظهور و بروز يافت كه خداوند متعال بر فرستادۀ بزرگوارش منت نهاد و فرمود : "همانا تو داراي خلقي بزرگ هستي ."2
ديگر آنكه علم اخلاق از دانشهايي است كه به انسان و حالات گوناگون او و ساير علوم و معارف انساني اهتمام مي ورزد . علم اخلاق از فضيلتها و مكارم انساني ،‌چگونگي به دست آوردن آنها و نحوۀ آراستن نفس به آن صفات نيك ،‌سخن مي گويد . همچنين از رذيلتها و صفات ناپسند و چگونگي دوري جستن از آنها و بازداشتن نفس از آلوده شدن به آن صفات و نيز آثار گوناگون اجتماعي اقتصادي ، فرهنگي و سياسي آنها بحث و گفتگو مي كند . از اين رو اخلاق در آيين اصيل اسلام ، اهميّتي والا مي يابد ،‌به ويژه آنكه پيامبر گرامي اسلام ، نخستين معلم اخلاق و الگوي نمونۀ آن شمرده مي شود . خداوند متعال در حق آن حضرت فرموده است : " براي شما اگربه خدا و روز قيامت اميد مي داريد و خدا را فراوان ياد مي كنيد ،‌شخص رسول الله ،‌مقتداي پسند يده اي است ."3
همچنين امامان طاهر(ع)‌،‌پس از رسول اكرم (ص)‌،‌نمونه هايي زنده از اخلاق نيكو و شيوۀ برتر زندگي بوده اند كه صفحات تاريخ اسلام را به وجود خويش آراسته اند. سيره و شيوۀ زندگي آن بزرگواران ،‌بي ترديد آينۀ تمام نماي سيرۀ نياي بزرگوارشان ،‌پيامبر اكرم (ص) بوده است . چنان كه خداي متعال دربارۀ آنان فرموده است : "جز اين نيست كه خدا مي خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را پاك دارد ."4
لكن آنچه مايۀ تأسف است ،‌اين است كه علي رغم اهميت اين علم و تأثيرات مثبت آن در پيراستن نفس و اصلاح آن ،‌در برنامه هاي درسي و حوزه هاي علمي و مجامع فرهنگي ما ،‌از اين درس اساسي خبري نيست و بيم آن مي رود كه اين رشته از دانش كه در نوع خود بي نظير است ‌، نه تنها در معرض فراموشي قرار گيرد ،‌بلكه براي انسانهاي عصر حاضر ناشناخته و مجهول باقي بماند .چه نيكو گفته است ابوحامد غزالي در مقدمه احياءعلوم الدين ،‌آنجا كه می¬گويد : "... و اما علم دستيابي به آخرت و آنچه كه پيشينيان صالح ما نگاشته اند و آنچه كه خداوند سبحان در كتاب خود ،‌آن را فقه ،‌حكمت، علم ،روشنايي ،‌نور ،‌ هدايت و رشد ناميده است ،‌هر آينه درمان آن را در هم پيچيده و در بوتۀ فراموشي نهاده اند ."5
با ظهور انقلاب شكوهمند اسلامي در ايران ،‌اين علم همچون ساير دانشهاي بنياديني كه انقلاب اسلامي به آنها اعتبار بخشيد ، مورد توجه فراوان قرار گرفت ،‌زيرا انقلاب پيروزمند ملت مسلمان ايران ،‌تنها به تغيير و دگرگوني جنبه هاي مادي زندگي توجه نداشت ، بلكه تحول شيوه هاي فرهنگي و تربيتي و بنيادهاي فكري اخلاقي ،‌در مركز توجه و قله هدف آن قرار داشت .
پيشواي بزرگ انقلاب اسلامي ،‌عارف فقيد ، حضرت امام خميني – كه خداوند درجاتش را متعالي گرداند – نه تنها الگوي اخلاق نيكو در عصر ما شمرده مي شد ،‌بلكه از بزرگترين اساتيد اين فن و از درخشانترين آنها در قرن حاضر به حساب مي آمد ،‌چنان كه خداي تعالي مي فرمايد : " هر آينه از ميان بندگان خدا ،‌تنها دانشمندان از او مي ترسند ."6 خداوند بهترين پاداش و وافرترين بركات خود را از اين علم ،‌به ايشان عطا فرمايد .
امام بزرگوار – كه رضوان خدا بر او باد – همواره در طول حيات خود ،‌به اين علم سفارش مي كرد و پيروان خود را نسبت به گسترش آن تشويق و ترغيب مي نمود .آن بزرگوار هيچ گاه سفارش به اين امر را از ياد نبرد ،‌تا اينكه در وصيتنامه سياسي الهي خود ‌،چنين فرمود: "‌و از بالا ترين و والاترين حوزه هايي كه لازم است به طور همگاني مورد تعليم و تعلم قرار گيرد ،‌علوم معنوي اسلامي از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الي الله – رزقنا الله و ايّاكم – كه جهاد اكبر مي باشد."7
از اينجا اهميت گفتگو دربارۀ اخلاق و فراخواندن مردمان به سوي آن – به ويژه در عصر كنوني – ظاهر ميگردد . زمانه اي كه جاذبه هاي فريبندۀ مادي ،‌فراوان گشته و فضايل درخشان انساني تباه گرديده و مردمان اندك اندك از دينشان فاصله مي گيرند و نسبت به چگونگي ارتباط با پروردگار بزرگ خود ،‌آگاهي ندارند.پس ،‌از رهگذر آن ،‌فاجعه هاي عظيم فرهنگي رخ مي دهد ‌،و آثار ظلم و استبداد و تبعيض نژادي ظاهر مي گردد و ابرهاي تيرۀ ناداني ،‌آسمان بشريت را فرا مي گيرد و ضلالت آشكار مي گردد.
اين همه ،‌موجب دوري انسان از اخلاق كريمه و پاك داشتن نفس و پيراستن آن از بدي گرديده است .بنابراين زندگي شايسته واميد سعادت و نيكويي دراين عصر براي ما ميسر نيست ،‌مگر آنكه با خدا پيوند برقرار نموده و به اصول اساسي دين حنيف باز گرديم و به اخلاق الهي و عمل به آنچه كه لازمۀ ايجاد مدينه فاضله و تدارك مقدمات فرج است ،‌تمسك جوييم .

سير تحول كتابهاي اخلاقي در فرهنگ اسلامي
به دليل اهميت بحث دربارۀ اين علم الهي ،‌كتب و مجموعه هاي بزرگي دربارۀ علم اخلاق و تزكيه نفس در پهنۀ جهان اسلام انتشار يافته است . از بسياري تعداد اين كتابها، شمارش آنها در اين مقدمه كوتاه ممكن نيست ،‌لكن در اينجا نگاهي گذرا بر مهمترين كتابهاي اخلاقي مي افكنيم تا جايگاه اين كتاب را در بين آنها باز گوييم . در حالي كه از بخش بزرگتر آن ،‌كه پيرامون معجمهاي خاص اين موضوع است ،‌ذكري به ميان نمي آوريم .
1 . رسائل اخوان الصفا و خلاّن الوفا :‌در قرن چهارم هجري ،‌گروهي از مردمان به نام اخوان الصفا زندگي مي كردند ،‌كه به خواست خودشان ناشناخته ماندند . آنان رساله هايي را مشتمل بر خلاصه علوم زمانشان نگاشتند . هدف آنان – مطابق آنچه بيان كرده اند – پاك ساختن شريعت از اوهام و خرافات بوده است . ايشان اخلاق را بر اساس تفكرات فلسفي خود تدريس مي كردند .از اين رو مباحث اخلاقي آنان،شامل جنبه هاي نظري عقلي و ذوقي عرفاني است .
2 .السعاده و الإسعاد في السّيره الإنسانيه : شيخ ابوالحسن عامري نيشابوري (متوفي 381 ه . ق)‌ از نخستين محققاني بود كه دربارۀ اخلاق ،‌كتابي مستقل تأليف نمود . او در كتاب خود ،‌كه از مفاهيم اخلاقي موصوف در كتابهاي افلاطون و ارسطو اقتباس نموده بود را با نكات عقلي و پندهاي حكمت آموز بياميخت .
3.تهذيب الأخلاق و تطهير الاعراق : شيخ ابوعلي مسكويه (325- 421 ه ق )‌از بزرگترين فلاسفۀ اسلامي بود . او اولين كسي است كه دربارۀ‌ اخلاق ازديدگاه عقلي محض بحث نموده است .
موضوع كتاب او " خوشبختي "‌است ،‌ودر هفت باب آن را تنظيم كرده است ،‌و آن،‌مجموعه اي از آراي اخلاقي افلاطون و ارسطو و جالينوس و احكام شريعت اسلامي است . بر اساس ديدگاه او ،‌اخلاق از نفس و جان آدمي نشأت مي گيرد و لذا در آغاز كتابش دربارۀ شناخت نفس و قواي نفس سخن گفته است .
او كتابهاي اخلاقي ديگري نيز داشته است كه از جملۀ آنها مي توان به الفوز الأكبر و الحكمه الخالده اشاره كرد .
4 إحياء علوم الدين :‌اين كتاب،‌مجموعه اي اخلاقي و نوشتۀ شيخ ابوحامد محمد بن محمد غزالي طوسي (450 – 505 ه .ق )‌و مهمترين كتاب و اثر اوست . گفتار رساي او دربارۀ هدفش از نگارش اين كتاب،‌پيش از اين ذكر شد . او اين كتاب را مشتمل بر چهار بخش قرار داد . اين بخشها عبارتند از :‌عبادات ،‌عادتها ،‌هلاك كننده ها و نجات دهنده ها . در صدر همۀ اينها ،‌كتاب دانش را قرار داد . همچنين او خلاصه اي از اين كتاب را به نام كيمياي سعادت به زبان فارسي نوشت . از او كتابهاي اخلاقي ديگري نيز باقي مانده ،‌كه از آن جمله نصيحه الملوك و معراج السالكين است .
5 . المحجّه البيضاء في تهذيب الإحياء :‌اين مجموعه از آنِ بزرگترينِ فلاسفۀ الهي و والاترينِ محدثان ،‌مرحوم محمد بن مرتضي ،‌مشهور به مولي محسن فيض كاشاني (1006 – 1091 ه . ق )‌است . وي از شاگردان صدر المتألهين ،‌مولي صدرالدين شيرازي و داماد اوست .
اين كتاب در حكم پاكسازي و تصحيح كتاب احياء علوم الدين غزالي است .مؤلف – كه رحمت خدا بر او باد – در بيان غرض از تأليف كتاب ،‌چنين مي گويد :"...بيشتر احاديثي كه در آن (احياء علوم الدين )‌نقل گرديده ،‌به افرادي اسناد داده شده كه به دروغ و افترا بستن بر خدا و رسولش شهرت دارند . كساني كه به سخنانشان اعتمادي نيست ،‌هر چند با عقل و دين مطابقت داشته باشد . در حاليكه در احاديث ما كه از امامان معصوم و خاندان وحي (ع)‌نقل شده است ،‌بياني نيكوتر و شيوه اي محكمتر يافت مي شود . همچنين در آن كتاب ،‌حكايتهايي عجيب و داستانهايي شگفت انگيز از اهل تصوف و امور ديگر نقل شده است كه دلهاي حق جويان از اهل تشيع از آن آ‍زرده مي گردد. پس بر آن شدم تا آن كتاب را تهذيب نمايم و نقص و عيب را از دامان آن بزدايم و مطالب آن را بر پايه هاي استوار بنا سازم ،‌تا هيچ گونه شك و ترديدي در مورد آن روا نباشد .و در بعضي از ابواب ،‌مطالبي را كه از امامان بزرگوار شيعه (ع)‌و پيروان آنها در خصوص اسرار و رموز ،‌نقل شده است ،‌بدان بيفزايم..."8
6 . جامع السعادات : اين كتاب نوشتۀ‌ شيخ بزرگ و حكيم عارف ،‌مولي محمد مهدي نراقي ( 1128 – 1209 ه . ق )‌است . اين بهترين كتاب و كاملترين آن در موضوع علم اخلاق است . شيخ آقا بزرگ تهراني در الذريعه مي گويد :
" آن جامعترين كتابي است كه در علم اخلاق به وسيلۀ‌ علماي متأخر نوشته شده است و ترجمۀ فارسي آن با تغييرات اندك ،‌توسط فرزند مؤلف ،‌مولي احمد بن مهدي نراقي (م- 1245 ه . ق )‌صورت گرفته و با نام معراج السعاده انتشار يافته است ."9
مرحوم نراقي در آغاز اين كتاب چنين گفته است : " ابتداءً مقدماتي سودمند را براي رسيدن به مقصد ذكر مي كنيم ‌،سپس به اقسام اخلاق و پايه هاي آن از قواي نفساني اشاره مي نماييم و اجناس ،‌انواع و نتايج و ثمرات آن را مي نگاريم . سپس به درمان كلي اخلاق ناپسند مي پردازيم و به دنبال آن ،‌براي هر يك از اخلاق ناپسند كه داراي اسم مشهوري است و براي افعال نكوهيده اي كه از آن سرچشمه مي گيرد ،‌طريقه درمان را ذكر مي كنيم و به دنبال آن ،‌صفات پسنديدۀ ضدّ آنها را همراه با دلايلي عقلي و نقلي مبني بر فضل و رجحان آنها بيان مي كنيم . زيرا آگاهي بر فضيلت و برتري هر خوي و صفت پسنديده و مداومت بر آثار آن،‌قوي تر از تلاش در از ميان بردن ضدّ آن است. ما به هنگام بحث از روش علماي گذشته در بيان رذايل اخلاقي ،‌پيش از فضايل پيروي نمي كنيم ،‌بلكه نخست آنچه را از صفات نيك و بد كه به نيروي عاقله مربوط مي شود ،‌سپس آنچه به نيروي خشم و پس از آن ،‌آنچه كه به نيروي شهوت تعلق دارد ‌،ذكر مي كنيم ،‌در مرحله بعد آنچه را كه به دو نيرو يا هر سه اين نيروها مرتبط است ،‌مورد بحث قرار مي دهيم .
اين شيوه براي بيان اخلاق و شناخت صفات متضاد و آگاه به مبادي و انواع آن شايسته تر است و اين از مهمترين اموري است كه پژوهندگان اين علم بدان نياز دارند. در اين كتاب به مسائل مربوط به ادارۀ خانواده (تدبير منزل )‌و امور كشور داري (سياست مدرن )‌پرداخته نشده است ،‌براي آنكه هدف ما در اين كتاب ،‌تنها پاكسازي نفس و تهذيب اخلاق بوده است ،‌و آن را جامع السعادات ناميدم و آن را در سه فصل تنظيم نمودم ..."10
استاد محمد رضا مظفر ،‌رييس دانشكده فقه در نجف اشرف ،‌درمقدمه اي كه بر كتاب مزبور نگاشته ،‌چنين آورده است : " شيوۀ علمي اي كه مؤلف ،‌مباحث خود را از ابتدا تا انتها بر آن بنا نهاده ،‌بر اساس نظريۀ وسط و افراط و تفريط در اخلاق مي باشد . اين نظريه ،‌ميراثي از فلسفۀ يوناني است كه نويسنده در جزء اول كتاب خود ،‌صفحه 95 ،‌دربارۀ آن بحث نموده است و شايسته نيست كه ما در اين امر مناقشه كنيم . و اين امر امتيازي براي اين كتاب محسوب نمي شود ،‌زيراويژگي اين كتاب در تكيه كردن بر اين نظريۀ اساسي ،‌همچون ويژگي ساير كتابهاي علمي است ،‌كه در زمينۀ اخلاق اسلامي نوشته شده است ."11
از ويژگيهاي ممتاز كتاب جامع السعادات آن است كه ،‌تقسيم بندي خود را بر اساس نيروهاي سه گانۀ خرد،‌شهوت وخشم قرار داده و دليل آن را اينگونه بيان كرده است : " تمامي صفات نيك و بد از دايرۀ شمول و ارتباط با نيروهاي سه گانۀ نفس بيرون نيستند ."12
سپس براي هر يك از نيروهاي نفس ،‌صفات نيك و بد مربوط به آن را با ذكر اجناس و انواع آن بيان مي كند و به تطبيق نظريۀ وسط و افراط و تفريط برهر يك ازانواع آن صفات مي پردازد و اين امر همان گونه كه خود ادّعا نموده ،‌پيش از او سابقه نداشته است . او در اين مورد مي نويسد : "آگاه باش كه بر شمردن فضايل و رذايل و نگارش آنها و وارد كردن برخي در برخي ديگر و اشاره به نيروهاي نفساني اي كه موجب ايجاد آن گرديده – همان طور كه به تفصيل نگاشته ايم – از اموري است كه دانشمندان اخلاق بدان نپرداخته اند ؛‌البته در بعضي از موارد به اين امر پرداخته اند ،‌ليكن از بيان آنها در اين موارد ،‌مخالفت با اين شيوه آشكار است ."13

روش نگارش كتابهاي اخلاقي مرجع
از آنچه پيش از اين دربارۀ سير تحول كتابهاي اخلاقي در فرهنگ اسلامي ذكر شد ، مي توان كتابهاي مرجع علم اخلاق را به چهار مجموعه جداگانه تقسيم كرد.

مجموعۀ نخست : كتابهاي اخلاقي – فلسفي .
به عنوان نمونه هايي از اين مجموعه ،‌مي توان از كتابهايي نظير السعاده و الاسعاد و تهذيب الاخلاق نام برد .
دربارۀ اين مجموعه ،‌نقطه نظرهايي به شرح زير مطرح است :
الف)‌نكته مهم دربارۀ مطالب اين مجموعه ،‌تأثير پذيرفتن آنها از انديشه هاي يوناني است . به گونه اي كه براي بهره گيري از مسائل معنوي و آخرتي ،‌ارزش و جايگاهي قايل نيستند ،‌در حالي كه توجه به امور معنوي و آخرتي اثري پايدار در تربيت و تزكيه نفس دارد. اساس و پايه اي كه مطالب كتابهاي اين مجموعه بر آن استوار است ،‌صرفاً منافع مادي ،‌معيارهاي عقلي وپايبندهاي اجتماعي است .
ب)‌ديدگاه فكري فيلسوف و حكيم ،‌اصولاً به گونه اي است كه انسان را به مثابۀ يك موجود متفكر و آگاه در نظر مي گيرد و بدين لحاظ ،كمال فكري انسان را در مركز توجه خود قرار مي دهد .اين طرز تفكر دربارۀ انسان ،‌كوته بينانه است .درست است كه كمال عقلي انسان داراي اصالتي ممتاز است ،‌لكن نبايد جايگزين ساير كمالات انساني گردد، به گونه اي كه كمالات ديگر انسان مورد بي توجهي قرار گيرد . اين طرز تفكر ،‌تنها از دريچۀ‌ تنگ كمال عقلي به كمالات انساني مي نگرد .لذا اين روش مترتب بر بي توجهي و كوته نگري دربارۀ ساير جوانب كمال آدمي است و بي ترديد در مباحث اخلاقي به عنوان شيوه اي ناقص تلقي مي گردد.
ج)‌ارزش و اعتبار تهذيب نفس و سازندگي روح به تمرينهاي سختی است كه نياز به همتي عالي وكوششي بي دريغ و تربيتي مستمر دارد . كمترين انتظار از كتابهاي اخلاقي آن است كه انسان را در راه تحمل دشواريها و پيمودن راههاي سخت و انجام برنامه هاي تربيتي طاقت فرسا ،‌راهنمايي و كمك نمايد .
آنچه مايۀ تأسف است ،‌اين است كه كتابهاي اخلاقي فلسفي در اين زمينه كاستي دارند . اين كتابها از اين جهت كامل نبوده و توان در برگرفتن تمامي ابعاد روح و فكر انسان را ندارند ؛ لذا تأثير مثبتي در ساختن انسان و بر پايي اخلاقي نيك در جامعه نگذاشته اند .
د)‌اين مجموعه از كتابهاي اخلاقي ،‌سرشار از اصطلاحات و مطالب علمي و فني است و به گونه اي نوشته شده است كه درك و فهم مطالب آن با دشواري همراه است ،‌به طوري كه گروهها و طبقات اجتماعي داراي فرهنگهاي مختلف ،‌قادر به استفاده از آنها نيستند . بدين لحاظ اين مجموعه از كتابها ،‌راهي در ميان عامه مردم پيدا نكرده است ،‌بلكه تنها گروه اجتماعي خاصي از آنها استفاده نموده ،‌در حالي كه بسياري از گروهها ،‌از مطالب آن بي بهره مانده اند .

مجموعۀ دوم :‌كتابهاي اخلاقي و عرفاني .
از نمونه هاي اين مجموعه ،كتابهايي مانند ،‌اوصاف الاشراف ،‌رسالۀ السير والسلوك 14 ،‌مثنوي معنوي 15 و تذكره المتقين 16 و غير آن را مي توان نام برد .
اين مجموعه از آثار اخلاقي ،‌دربرگيرندۀ جنبه هاي علمي و عرفاني است كه حاكي از رابطه انسان با خودش ، رابطۀ انسان با جهان پيرامونش و رابطۀ انسان با آفريدگارش مي باشد و بر افكار و گفته هاي سالكان راه حق و بيان طبيعت ،اخلاق و روش علماي بزرگ و متعبد كه در ميان مردم به اهل سير و سلوك عرفاني خاص معروف گرديده اند ،‌استوار است .
طبيعي است كه اين قسم از عرفان كه سير وسلوك ناميده مي شود ،‌مغايرتي با اخلاق اسلامي ندارد ؛ لكن دربارۀ اين مجموعه نكاتي به شرح زير قابل ذكر است :
الف )‌اين مجموعه از كتابهاي اخلاقي ،‌مشتمل بر روش علمي و اخلاقي عارفان به منظور بيان شيوه سيرو سلوك است و لذا فاقد مباحث علمي و نظري دربارۀ اخلاق و صفات نيك و بد و روش كسب فضيلتها و نحوه درمان بيماريهاي اخلاقي است .
ب) كساني مي توانند از اين كتابها بهره گيرند كه بعضي از مراحل تزكيه نفس وسير و سلوك را طي كرده و قسمتي از اين راه را پيموده باشند . چه آنكه اين مجموعه داراي مباحث اخلاقي دشوار و رياضتهاي طولاني و سخت براي تهذيب نفس و پاكسازي آن است .بنابراين ،‌استفاده از اين مجموعه نيز براي همۀ گروههاي اجتماعي ،‌به ويژه عامۀ مردم كه بيش از همه به درسهاي اخلاقي نيازمندند ،‌ميسر نيست ،‌زيرا اينان هيچ يك از مراحل و منازل تزكيه نفس و سير و سلوك و ومقدمات آنها را طي نكرده اند .

مجموعۀ سوم :‌كتابهاي اخلاقي روايي .
از نمونه هاي اين مجموعه ،‌مي توان كتابهاي زير را نام برد :
اصول كافي ج 2 ‌،كتاب ايمان و كفر 17 ،‌مكارم الاخلاق 18 ،‌المواعظ ‌،الخصال 19 ، بحارالانوار ج 66 تا 70 ،‌كتاب الايمان و الكفر 20 ،‌تحف العقول 21 و المحاسن و ...
در بحث سير تحول كتابهاي اخلاقي به اين دسته از كتابهاي اخلاقي اشاره نشد و دليل آن اين بود كه اين كتابها منحصراً دربارۀ موضوع اخلاق نوشته نشده است . كما اينكه در نگارش آنها از روش علمي خاصي كه شايسته علم اخلاق است نيز ،‌پيروي نشده است ؛‌بلكه صرفاً بر اساس ذوق و شيوۀ شخصي مؤلف نوشته شده است .
نكاتي كه درمورد اين مجموعه نه نظر مي رسد ،‌بدين قرار است :
الف)‌اين كتابها فاقد بحث علمي و نظري دربارۀ اخلاق و فضيلتها و رذيلتهاست ومحتواي اصلي آنها ،‌بيان روايات و برخي توضيحات مؤلفان دربارۀ آنها مي باشد .
ب)‌اين كتابها اصولاً به تحليل و تشريح و تبيين نياز دارند. زيرا برخي از روايات داراي زمينه بحث و جدل و مناقشه است وبرخي ديگر ا زآنها متشابه يا متناقض مي باشند .

مجموعه چهارم :‌كتابهاي تلفيقي .
منظور از اين مجموعه ،‌كتابهايي است كه روشهاي مختلف فلسفي ،‌عرفاني و روايي در آنها جمع شده و تلفيقي ا زآنها ارائه گرديده است . اين مجموعه داراي ويژگيهاي خاصي است .
به عنوان نمونه هايي از اين مجموعه مي توان از كتابهاي رسائل اخوان الصفا ،‌احياءعلوم الدين ،‌المحجّه البيضاء ،‌جامع السعادات ،‌كيمياي سعادت و معراج السعاده نام برد و كتاب حاضر نيز در اين مجموعه قرار دارد .
روش تلفيق در اين كتابها مي تواند به شيوۀ‌ روايي فلسفي ، يا روايي عرفاني ،‌يا روايي فلسفي عرفاني باشد . نمونه هاي اين كتابها در قرن پنجم هجري و پس از آن رواج گسترده اي يافت ،‌به گونه اي كه تحول و تكاملي كه درعلوم مختلف اسلامي حاصل شد ،‌شامل علم اخلاق نيز گرديد و شيوۀ تلفيق از ابتكارهاي به عمل آمده در اين مرحله است . اما در دورۀ قبل از قرن پنجم هجري ،‌كتابهاي اخلاقي غالباً بر اساس شيوه هاي روايي فلسفي ياعرفاني نوشته مي شد .
هر چند كه هر يك از مجموعه كتابهاي مرجع علم اخلاق ،‌داراي ويژگيهاي خاص و روش مخصوص به خود مي باشد ‌،لكن مجموعۀ‌ چهارم از كتابهاي مرجع (كتابهاي تلفيقي )‌در ميان ساير كتابهاي اخلاقي ،‌اعم از مجموعه هاي روايي ،‌فلسفي و عرفاني داراي شيوۀ مناسبتري است و آن به لحاظ وجود تنوع و تفاوت در روش آن مي باشد .

نياز عصر حاضر به كتابي جديد و با شيوه اي جامع
از آنجا كه نياز به كتابي جامع و كامل دربارۀ علم اخلاق و شئون حكمت عملي در عصر حاضر احساس مي شد ،‌استاد مسلم اين فن ،‌حضرت آيه الله شيخ حسين مظاهري – كه فضل و توفيق او مستدام باد- مسئوليت تدوين مجموعۀ علمي جديدي را در اين زمينه به نام كاوشي نو دراخلاق اسلامي عهده دار گرديدند . و از همين رو ،‌مركزي به نام مركز الدراسات و البحوث اخلاقيه را تأسيس كردند .
پيش از اين ،‌موانع بسياري بر سرراه انتشار مجلدات اين مجموعۀ‌ گرانقدر وجود داشت كه به حمدالله ‌،سختيها بر طرف گرديد و زمينه هاي نشر جلد اول فراهم آمدو به ياري خداوند متعال مجلدات بعدي نيز پس ازاين منتشر خواهند شد .

مهمترين امتيازات كتاب كاوشي نو دراخلاق اسلامي و ويژگيهاي فني آن
دراينجا به بيان مهمترين امتيازات اين كتاب مي پردازيم ،‌تا مختصراً شناختي از آن حاصل آيد .
يكم :‌همان گونه كه پيش از اين بيان كرديم ، در برخي از كتابهاي اخلاقي ،‌مباحث نظري و فلسفي چنان غالب مي آيند ،‌كه جنبه هاي ديگري كه داراي اثر مثبت در تهذيب اخلاق هستند ،‌به فراموشي سپرده مي شوند .در بعضي ديگر ،‌غلبه از آنِ مباحث علمي و ديني است و ساير جنبه ها مورد غفلت قرار مي گيرند .
كما اينكه در بعضي از آنها ،‌مباحث صرفاً عملي ،‌حاكم بر مباحث كتاب است و از ساير جنبه ها خبري نيست .
دركتاب كاوشي نو در اخلاق اسلامي ،‌اين جوانب مختلف دوش به دوش يكديگر مورد توجه قرا گرفته و جنبه هاي نظري و عملي اخلاق توأماً مورد بحث واقع شده اند منظور از مباحثنظری اخلاق،‌بيان فضايل و ذكر تفاوت ميان فضيلتهاي مشابه و استدلال بر نيك بودن فضايل و زشت بودن رذايل است . منظور از مباحث عملي اخلاق ،‌بيان چگونگي تهذيب نفس و ذكر مراتب سير به سوي حقّ متعال و بيان پندها و اندرزهاي كلي و جزيي براي پاكسازي نفس و تهذيب اخلاق و تصحيح رفتار و گفتار است .
دوم:‌از مهمترين مواردي كه بر كتابهاي اخلاقي خرده گرفته مي شود ،‌اين است كه بين اخلاق و امور اخلاقي و همچنين صفات نيك و بد مربوط به هر يك از آنها تفاتي قايل نشده اند ولكن در اين كتاب ،‌ميان اين دو فرق گذاشته شده و تا آنجا كه ما مي دانيم كسي در اين زمينه بر او پيشي نگرفته است و نويسندۀ محترم به اين امر اشاره كرده و مي گويد :‌
"منظور از فضايل و رذايل اخلاقي ،‌صفات نيك و بد انسان است ،‌و مراد از فضايل و رذايل در امور اخلاقي ،اعمال نيك و بد است . و اخلاق را بر امور اخلاقي مقدم ساخته ايم ،زيرا اخلاق به منزلۀ معدن و سرچشمۀ امور اخلاقي است و اموراخلاقي تماماً از آن سرچشمه و نشأت مي گيرند . و خداي متعال فرموده است : "‌بگو هر كس بر مبناي منش خويش عمل مي كند ."22 "23 .
سوم : در حالي كه اغلب كتابهاي اخلاقي فاقد مباحث ادارۀ خانواده و كشور داري هستند و تنها به بحث دربارۀ اصلاح نفس و تهذيب اخلاق بسنده كرده اند ‌،اين كتاب در بخش دوم ،‌يعني امور اخلاقي ،‌به اين دو مبحث نيز پرداخته است و از اين جهت اين كتاب ‌،كتاب اخلاق به معني عام است ‌،زيرا اخلاق به دو معني وارد شده است ،‌معني عام كه همان حكمت عملي است و معني خاص ،‌كه همان علم تهذيب اخلاق است . به بيان ديگر ،‌اين كتاب در بر گيرندۀ تمامي پايه هاي حكمت عملي و حاوي مباحث سه گانۀ تهذيب اخلاق ،‌ادارۀ خانواده و كشور داري است .
چهارم :‌همان گونه كه در توضيحات مربوط به كتاب جامع السعادات بيان شد ،‌مبناي روش مرحوم نراقي در كتاب مزبور بر اساس نظريه وسط و افراط و تفريط در اخلاق مي باشد و اين نظريه ميراثي از فلسفۀ يوناني است ،‌لكن نويسنده در اين كتاب ،‌به اين روش انتقاد كرده و اثبات مي كند كه فضيلتها و رذيلتها از يك گروه نيستند ،‌بلكه رذايل ضد فضايل هستند و مي توان فضيلتي را يافت كه ضد نداشته باشد .
پنجم: همچنين پيشتر در آن توضيحات گفته شد كه اساس تقسيم بندي مرحوم نراقي در كتاب ياد شده ،‌بر نيروهاي سه گانۀ خرد ،‌شهوت و خشم است ،‌لكن نويسنده بر مسئله ارجاع و تقسيم نيروها اعتماد نكرده ،‌بلكه آنها را مورد انتقاد و بحث قرار داده است .
ششم : ازمواردي كه به كتابهاي اخلاقي علماي متأخر خرده گرفته مي شود ،‌تكيه اكثر نويسندگان آنها بر اخبار و احاديث و روايات ،‌اعم از صحيح و غير صحيح آن ،‌بدون اشاره به منابع و مآخذ آنها مي باشد .
چه نيكو گفته است ،‌جناب استاد مظفر در مقدمه اش بر كتاب جامع السعادات ،‌آنجا كه ميگويد : اين ويژگي در ميان كتابهاي اخلاقي اسلامي ، مختص اين كتاب (جامع السعادات )‌نيست ،‌بلكه اين شيوۀ همۀ آنهاست و تو گويي استشهاد آنان به احاديث و روايات صرفاً بيان انديشۀ آنهاست . لذا هرگاه روايتي را طبق نظر خود صحيح و پذيرفتني يافتند ،‌آن را نقل مي كنند و احساس ضرورت نمي كنند كه آن روايت در عرف اهل حديث صحيح و پذيرفتني باشد ...و شايد اين ساده انگاري در مذهب ايشان ،‌چنان كه پيشتر ذكر نموديم ،‌عذري قابل قبول باشد . مادامي كه در اين امر نسبت به حفظ امانتِ نقل حديث از ميراث گرانقدر اسلامي برخورد نادرستي وجود نداشته باشد ،‌به ويژه درجايي كه با اندكي تحقيق و جستجو مي توان از اين نوع برخورد كناره گرفت .آنچه در احاديث صحيح از خاندان پيامبر اكرم – صلوات الله عليهم – وارد شده براي بيان جوانب مختلف اخلاق پسنديده بس است و آنچه در كتاب اصول كافي دراين زمينه آمده به تنهايي كفايت مي كند ."24

قدرداني و سپاس
در پايان سخن ،‌لازم است از بعضي از برادران و شاگردان استاد (نويسنده )‌كه در جمع آوري تعدادي از آيات و روايات و برگرفتن آنها از منابع و مآخذ ،‌نويسنده را ياري رساندند ،‌قدرداني به عمل آوريم .
در نهايت ،‌از تمامي ياران همراه و انديشمندان و فرهنگيان به ويژه اساتيد حوزه ها و مجامع علمي ،‌درخواست مي كنيم تا ما را از نظرات خود براي اتمام اين سفر بزرگ و تكميل آن درمجلدات بعدي و يا نسبت به ترجمه فارسي آن ،‌كه به خواست خداوند متعال به زودي منتشر خواهد شد ،‌بهره مند سازند .
و اينك از درگاه خداوند سبحان و كريم مسئلت مي نماييم كه ما را به آنچه كه خير دين و دنيا و خشنودي سرور و مولاي ما حضرت صاحب الامر بقيه الله الاعظم - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف – كه جانهاي ما و جانهاي تمامي جهانيان فداي خاك پاي او باد – در آن است ،‌دستگيري نمايد
اين فضل خداوند است كه به هر كس خواهد عطا مي كند و لازم است كه بنده ،‌كوبندۀ در اميدواري باشد . پس اي پروردگار ،‌توفيق ده ،‌ببخشاي ،‌گشايش ده و سلامتي بخش و درود خود را نثار برگزيدگان از خاندان هاشم كن .و سخن آخر ما اين است كه حمد و سپاس براي خداوند ،‌پروردگار جهانيان است و درود خداوند بر محمد و خاندان پاك او باد .
مؤسسه فرهنگي حضرت زهرا (س)‌
مركز الدراسات والبحوث الاخلاقيه 25

پی نوشتها


1 . مستدرك الوسائل ،‌ج 2 ، ص 282 ،‌ابواب جهاد النفس .
2. قرآن ،‌قلم /4
3. . قرآن ،احزاب /2
4. . قرآن ،احزاب /33
5. احياء علوم الدين ،‌ج 1 ،‌ص 2 ،‌المقدّمه .
6. قرآن ،فاطر/28 .
7 . وصيتنامه سياسي – الهي حضرت امام خميني (س)‌
8 . المحجّه البيضاء ،‌ج 1 ،‌صص 1و2
9. الذريعه ، ج 5 ،‌ص 58 .
10. جامع السعادات ،‌ج 1 ‌،‌ص 3.
11 . همان ،‌ص ر
12 . همان ، ص 66
13 .همان،‌ص 72 .
14 . نوشتۀ عارف بزرگوار سيد بحرالعلوم (1212 ه .ق )‌.
15 .سرودۀ‌ جلال الدين ،‌محمد بن بهاءالدين بلخي رومي (م 627 ه .ق )‌.
16 .تأليف عارف متأخر ،شيخ محمد بهاري همداني (م 1325 ه .ق )‌
17.تأليف ثقه الاسلام كليني (م 329 ه.ق )‌
18 . تأليف شيخ ابونصر بن ابوعلي طبري (از بزرگان قرن ششم .)
19 . هر دو ،‌تأليف شيخ بزرگوار صدوق ( م 381 ه . ق )
20 .تأليف علامه مجلسي ( م 1110 ه .ق )‌
21 . تأليف شيخ ابومحمد بن شعبه .
22. قرآن ،اسرا/84
23 اخلاق ،‌ج 1 ‌، ص 245 .
24 جامع السعادات ،‌ج 1 ‌،ص ق .
25 شهر مقدس قم ،‌صندوق پستي 933 -37185 .