داستانهاى مدرس

غلامرضا گلى زواره

- فهرست -


مقدمه
خاندان نكونام
خوشه هاى گندم
شاگرد تيزهوش
تار شكسته
توفان ستم
اسب سوران
قباله ده
كلوخ كوبى
اَنگل ليس و اَنگل لوس !!
زلزله در كاخ شاه
قليان پر دود آسمان اصفهان
نگرانى ميرزا
گله اى كه چوپان ندارد
دل درد
كاروان و راهزنان
برخورد با اشرار
برگرديد سر كشت و زراعت
تيراندازى به پرندگان
صداى شليك گلوله
زوزه گرگ
با پاى برهنه
برويد دنبال كارتان
شنا در آب انبار
عذر تاءخير
از چشم شما مى بينم
دوستان شاعر
تعويض استاد
گرسنه اى در حجره
تعمير آسياب
منزل مخروبه
برويد كنار
مگر فاميل فقير ندارى
اتاق سى ريال
پذيرايى و ملاقات
هشت عدد تخم مرغ
نان خشك
دولت فقر
شبكلاه
سرما مى خوريد
بيمارى فرزند
بچه همسايه
نوازش كودك
فنجان نقره
افتتاح كارخانه
بيمارستان فيروزآبادى
عادت به نظم
ديگ آشپزخانه
احترام به سالخورده
استقبال باشكوه
دست بوسى
چرخه كشى
بى انصافى و حق ناشناسى
دلدارى به زندانى
آيه نور
پزشك مخصوص يعنى چه !
در محضر آقا
ترقى يا هرزگى
طفل مريض
تفنگ و بيل
تفسير علم زده
تجارت آخرت
عالم ربانى
چند قطعه چوب
اسب عربى
تعمير بلاد و تاءمين عباد
شيران خدا
بقال سر محل
موكب پر شكوه
از پاى بخارى تا سر خرمن
برگرديد به ولايت
تصور باطل
بدموقعى آمدى
خوشگذرانى گوسفندان
تاءييد وكيل
اگر دنبال صنارى نباشند
خداوند نان ما را قطع كند
غيبت غير موجه
به عدليه برو
نام نيك رفتگان ، ضايع مكن
تحسين و حيرت
نان و ماست
گردنه اى را به وى دهيد
برگزيده فقها
متولى فقير و معيل
اولين نطق
تو همه انديشه اى
بى اسبابى
خوراك موش
به درد امشب شما نمى خورد
برو به آن ساختمان
يك قطعه كفن
مى خواهى دينت را عوض كنى ؟
جاه طلبى
چوب لباسى
دگمه هاى قبا
صله شاعر
سيم زيرآبى
برنامه فردا
همه نوكر مردمند
وضوى پيرمرد
به اندازه لياقت
تخم كبوتر و كلاغ
علت سلام
حالا هم مى خندند
به عزرائيل مراجعه كنيد
مركب كرمانى
خانه غم
تو كه پول دارى
منظور از دعوت
قال و داد
اينها نظر دارند
يقه لباس و دروازه
در كلاس اول سياست
من از گاو مى ترسم
آن الاغ رام
بند ركاب
چرا خوب گفته ام
نوشته را از دور مى خوانم
حكومت تقلبى
براى اينكه سر نيزه دارند
مگر ما مسلمان نيستيم
ماجراى لحافها
بيايد انگور بخورد
فقط طلا قبول مى كنم
كتاب زرد
حدود دُم
سنگ طرفدارى
عاقبت محمود مى شود
چرا خودمان را از بين ببريم
ايران زير بار ننگ نمى رود
زشت و بدقيافه
عارفى وارسته
دولت سيار
ما وظيفه خودمان را انجام مى دهيم
نيش عقرب
كشف يك توطئه
دروغ مى گوييد
ما با شما شريك هستيم
آزاد سخن مى گويم
چاى عجمى
دواى درد مسلمانان
خودمان صاحب خانه هستيم
پيرمرد قهوه چى ؟!
فوت همسر
قحطى و ناامنى
قرارداد شوم
كجايش بد است
ارزان فروختيد
با هر رنگى مخالفيم
شما بنويسيد
ضرر مى كنيد
نفرت از ننگ سلطه
درخششى در تاريكى
عامى و قرآن
آب قليان را عوض كن
علت رعشه
اول شما را مى گيرند
باد دماغ
علف هرز
محال عادى
ضعف نفس
پادشاه منعزل !
نيرنگ تبه كاران
پدر بزرگ كودتا
شب ظلمانى
درخت زردآلو
خودت را خسته مى كنى
كمرم را مى شكند
شمشير مرصّع
ضايعه اى عظيم
بحران بحرين
توفان استعمار
هيچ واهمه اى نداريم
آخور طويله
نصيحت
پوستين چوپان
تنديس تزوير
نفرين بى فايده
برايت دعا كردم
سگ و صاحبخانه
بهترين سوغات
قول داده ام
خونش هدر است
درشكه چى
باب مراوده
حكومت نظامى
دو عيب بزرگ
به ديدنش نمى ارزد
ساده و بدون تشريفات
بيمارى حصبه
تكليف خودم را بلدم
زورگوى نفهم
با يك چشم
جيب بى ته
فايده عتيقه ها
شما را ترسانده اند
پيشنهاد
طبيب طماع
شتر سوار
شباهت
وحشت از كشف حجاب
پنج نفر مسلح
داستان تمثال
نوبت صلح است
خواب آشفته
كشته عشق
تشييع جنازه شكوهمند
آرم جمهورى ساختگى
جاى پا
مطلب محرمانه
از لاى شمشادها
آمپول هوا
جراءت نكردند
شاهزاده انتخاب نمى شود
جنجال جمهورى
نماز جماعت در بازار
پاره آجر
دانشورى مبارز
زنده باد خودم
مؤمن ، نماز خوانده اى ؟
مرا دزديده بودند
يار وفادار
سقاخانه شيخ هادى
عكاسى كه كشته شد
دولت قاچاق
جسدى در چاه
شهاب سحاب شكن
هراس سردار
آنوقت كى بشما پول مى دهد؟
مى خام كوتو نباشى ؟!
تكليف استيضاح
سركوبى ساختگى
نعش سيد
سر بريده
اخطار قانونى دارم
اينكه سرت گذاشتند
عقده حقارت
اگر مردى بزن !
بازوى خونين
موتم هنوز نرسيده
نترس ، طورى نشده
به كورى چشم دشمنان
جنايت سبب فتح نمى شود
مصاحبه
در كفنم بگذاريد
از من مى ترسد
تير جفا
ريشه فساد را قطع كنيد
راءى خودم چه شد؟
همين است و بس
زور دولت
عضو فاسد
گاه از تو، گاه از من
درها را بسته اند
برايم فرقى نكرده
به سوى تبعيدگاه
همان حسن هستم !
گوهر گرانبها
تو در غربت مى ميرى
تنها در تنگنا
آب انبار مخروبه
ستاره محبوس
منشاء خير و بركت
همه جا زندان است
يادگار ماندگار
حكمت و رحمت
نُه بار شتر مركبات
در راه نابودى
صفاى باطن
رؤياى صادق
افطار آخر
كشته جور
روضه حضرت موسى بن جعفر (ع )
هنوز زود است
زيارتگاه مردم
در جوار قدس