كرامات مرعشيّه

على رستمى چافى

- ۱ -


فهرست عناوين
 مقدمه سيد محمود مرعشى
 سخنى از مؤ لف
 حضرت امام خمينى قدّس سرّه
 مقام معظم رهبرى
 هماره حامى روح خدا بود
 تولّد معظم له
 تحصيلات و اساتيد
 عزيمت به ايران و سكونت در قم
 ازدواج و روابط خانوادگى
 سعى و تلاش در راستاى حوزه علميه قم
 دوران مرجعيّت
 مقام علمى و آثار و تاءليفات
 خدمات فرهنگى و اجتماعى
 خاطره اى از خريد كتاب در بازار نجف اشرف
 چند خاطره از معظم له
 مبارزات سياسى
 عطوفت و مهربانى در روابط اجتماعى
 خوش رفتارى و برخورد شايسته با مردم
 سخاوت و بخشندگى و دستگيرى از مستمندان
 زهد و تقوا و بى اعتنايى به دنيا
 رعايت نظم دقيق در زندگى
 عبادت ، تهجّد و نيايش
 شصت سال نماز جماعت در حرم حضرت معصومه عليهاالسّلام
 تديّن شديد و پايبندى به احكام الهى
 علاقه شديد به خاندان رسالت و ولايت
 كرامات معظم له
 رحلت و مرقد مطهر
 پايان
مقدمه سيد محمود مرعشى
باسمه تعالى
اظهار قدردانى و حرمت در حق مردان بزرگ ، به ويژه مراجع عظام و صاحبان خرد و انديشه ، در ميان يك ملت ، از يك طرف نام و نشان و عظمت مدنى آن ملت را از محو شدن نگاه مى دارد و آنان را در منظر تاريخ و اهل پژوهش بزرگ مى نمايد و از سوى ديگر براى افراد نسل حاضر و نژاد آينده ، مايه تشويق و سربلندى و وسيله پرورش حسّ غرور و قوه اراده مى گردد. در اين مجموعه ، بخشى از زندگى مردى از تبار پاكان روزگار جمع آورى و تقديم فرهيختگان و علاقه مندان مى گردد. باشد تا گوشه اى از آن همه كرامات كه معمولاً در چنين بزرگانى وجود داشته بر نسل نو و آينده پوشيده نمانده و آنان را با اين ويژگيها آشنا سازد.
فقيه و مرجع عاليقدر شيعه ، بزرگ فرهنگبان ميراث اسلامى - علاّ مه نسابه رجالى حضرت آيت اللّه العظمى سيد شهاب الدين حسينى مرعشى1 - از معدود مراجعى است كه در بيشتر علوم اسلامى صاحب نظر بود؛ به جز علوم حوزوى ، در علم رجال و انساب فريد روزگار و متبحّر بود، به گونه اى كه در چند سده اخير، سرآمد تبارشناسان بود. تاءليف و تصنيف نزديك به 150 اثر در موضوع هاى گوناگون خود گواه روشنى بر جامعيّت آن مرد بزرگ است . دريافت بيش از 450 اجازه روايتى و اجتهاد از علماى بزرگ شيعه و زيدى و اهل سنّت ، ايشان را از ديگر معاصران خود متمايز ساخته است . همو بود كه بيش از هفتاد سال قبل ، فعاليت جدّى خود را به منظور وحدت علماى مذاهب اسلام ، از طريق مكاتبه آغاز نمود. زندگى بسيار ساده او براى همگان سرمشق بود، از تجملات به شدّت گريزان و از آنهايى كه برايش تبليغ مى نمودند، افسرده و آزرده خاطر مى شد. بارها صدا و سيما به توسط اينجانب از معظمٌله خواستند تا با آنها مصاحبه كند، ليكن هيچگاه حاضر نشد؛ به جز يك بار با اكراه - آن هم با اصرار اينجانب - درباره زندگى و كتابخانه خود مطالبى را بيان داشت ، برنامه هاى ويژه اى در زندگى خود داشت كه حتى ما فرزندانش ، از آن بى اطلاع بوديم و پس ‍ از رحلت او متوجه شديم . يكى از آن برنامه ها اين بود كه اسامى تعدادى از مستمندان را به تنى چند از افراد معتمد در قم و تهران و شهرستانها داده بود، تا آنان نسبت به پرداخت وجوهى كه راءس هر ماه از ايشان دريافت مى نمودند و آن را مخفيانه به منزل آنها مى رساندند و مجاز نبودند كه اين مطلب را به كسى بازگو نمايند. خلاصه اينكه ابعاد زندگى آن بزرگ مرد چنان وسيع است كه پس از رحلتش تاكنون نتوانسته ايم آن گونه كه شايسته و در خورد شخصيت ايشان است ، بيان داريم وصيت نامه الهى - اخلاقى او براى همگان سرمشق و درس ‍ زندگى است و تاكنون با استقبال بى نظير مواجه شده و نزديك به يك ميليون نسخه تا حال حاضر، به چاپ رسيده و توزيع شده است .
جناب حجت الاسلام على رستمى چافى ، با احساس وظيفه ، اين مجموعه را با عنوان كرامات مرعشيه فراهم آورده اند، تا علاقه مندان از آن بهره گيرند كه بجاست همين جا از جناب ايشان صميمانه سپاس گذارى نموده و از درگاه ربوبى دوام توفيق او را خواستار شويم .
با درود به روان پاك و مطهر آن فقيه راحل .
سيد محمود مرعشى نجفى
فروردين 1380
سخنى از مؤ لف
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : العلماء ورثة الانبياء.(1)
با اهداء عرض سلام و درود خالصانه بر انبياء سلف الهى ، فرستادگان خاص ‍ خداوند از حضرت آدم تا حضرت خاتم الانبياء محمّد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و ذرّيه پاك آن حضرت ائمه هُدى ، راءس آنها على مرتضى و آخرين پيام رسان برج ولايت و امامت مهدى (عج ) عدل و عدالت و حياتبخش راه آن حضرت سلاله فرزند زهرا حضرت امام خمينى(ره) بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و ادامه دهنده راه آن بزرگوار، مرجع جهان تشيع رهبر معظم انقلاب حضرت آية ا... خامنه اى (ادام اللّه ظله العالى ) و شهداء راه حقّ و حقيقت از صدر اسلام تا انقلاب اسلامى ايران .
از آنجا كه هر جامعه اى مى كوشد تا وطنى آباد و مستقل داشته باشد، تا در تمام ملل جهان سرافراز و پيروز و مستحكم در زمينه هاى رشد و شكوفائىِ مادّى و معنوى پابرجا بماند، انقلاب اسلامى ايران مظهر اين قدرتهاست ؛ چون با دستاوردهاى امداد غيبى و الهى با آرمانهاى والاى حضرت امام راحل (ره) و علماى بزرگوار و خون دهها هزار شهيد بخون خفته و ايثارگريهاى اسرا و مجروحان جنگ تحميلى توانسته است اين استقلال بشرى را در زمينه آزادى و آزادگى به ارمغان آورد و كاخهاى سياه و سفيد جبّاران و ستمگران عالم را در هم شكند و آرزوهاى پوچ و بى هدف آنها را به ياءس و نابودى مبدّل سازد و آنها را به مرگ ذلت بار بكشاند. در دوران هشت سال دفاع مقدس توانسته است در برابر همه قدرتهاى پليد با قدرت اسلام و قرآن و با همّت زاهدان شب و شيران روز، جنگجويان با كفر و نفاق يعنى رزمندگان دلاور اسلام و با پشتيبانى برادران و خواهران حزب اللّه در تمام صحنه هاى انقلاب ايستادگى كند و اسلام را در برابر هر گونه حوادث و توطئه ها بيمه سازد؛ و اكنون در دوران سازندگى ، كشورى آباد، آزاد و مستقل با رهبرى امام گونه و نائب امام مرجع تشيع حضرت آية ا... خامنه اى (مدظله العالى ) و مسؤ ولين نظام جمهورى اسلامى مى كوشند تا اسلام را آنطور كه قرآن فرموده به تشنه لبان فرهنگ غنى اسلام سيراب سازند؛ و در شرايط كنونى جامعه ما كه استكبار جهانى لحظه اى براى از بين بردن اين نظام مقدس جمهورى اسلامى آسايش و آرامش ندارد، وقتى در صحنه نبرد و مبارزه شكست خورد، با فرهنگ كاذب و فريب دهنده وارد ميدان شده است ؛ و بنابر فرموده رهبر معظم انقلاب كه همان ((شبيخون فرهنگى )) نامگذارى فرمودند، دشمن امروزه مى خواهد نسل پاك جوانان و نوجوانان و انسانهاى وارسته عزيز ما را به آلودگى بكشاند و در شرايط كنونى بهترين روش براى خنثى ساختن اين حربه شيطانى آشنا ساختن نسل جوان و نوجوان به معارف دينى و اسلامى و زندگى علماء و بزرگان دين است كه مى تواند الگو و رهگشاى آنان در جامعه اسلامى باشد.
اين طلبه حقير احساس وظيفه نموده و اين تحقيق ناقابل را در غالب ((گذرى بر زندگانى و كرامات فقيه و عارف و سالك الى اللّه حضرت آية ا... العظمى مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه ) با توسّل به درگاه احديث در جوار كريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه عليهاالسّلام در حوزه علميه مقدسه قم به اتمام برسانم و حداقل قدم كوچكى در راستاى احياء زندگانى علماى بزرگوار دين برداشته باشم . در پايان از زحمات فرزند ارشد مرحوم حضرت آية ا.. العظمى مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه ، حضرت حجة الاسلام والمسلمين دكتر حاج سيد محمود مرعشى نجفى (دام توفيقه ) كه مطالب ارزنده اين كتاب را در اختيار اين حقير قرار دادند كمال تقدير و تشكر را داشته و اين كتاب را تقديم به روح حضرت امام رحمة اللّه عليه ، حضرت آية ا... العظمى مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه و شهداى جنگ تحميلى مخصوصاً شهداى منطقه اينجانب (لنگرود - چاف ) تقديم مى نمايم .
خدايا به ما توفيق ادامه راه انبياء، اولياء و علماى بزرگ دين را عنايت فرما.
آمين يا رب العالمين
حوزه علميه قم - على رستمى چافى
بهمن ماه 1379 برابر با ذيقعهده الحرام 1420 هجرى قمرى .
ختم اللّه بالحُسنى
حضرت امام خمينى قدّس سرّه
((كتابخانه حضرت آيت اللّه آقاى نجفى مرعشى از كتابخانه هاى كم نظير و شايد بتوان گفت بى نظير ايران است .))
24 / 12 / 1367 خطاب به جناب آقاى ميرحسين موسوى
نخست وزير وقت ، در خصوص كتابخانه حضرت آية ا... العظمى مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه
مقام معظم رهبرى
((آن بزرگوار (حضرت آية اللّه العظمى مرعشى نجفى ) يكى از اساطين حوزه علميه و از اركان علمى و عملى آن محسوب مى شدند و عمر بابركت خود را به تعليم و تدريس و تربيت و تزكيّه مصرف نمودند.))
هشتم شهريور 1369 بمناسبت رحلت حضرت آية ا... العظمى مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه
هماره حامى روح خدا بود
طريق او طريق كبريا بود
عيان از چهره اش نور خدا بود
سُرور سينه زهراى اطهر
فروغ ديدگان مصطفى بود
به طوفان بلايا و حوادث
هماره حامى روح خدا بود
كلامش بر عدو تير شرر باش
پيامش عنبر افشان چون صبا بود
جناب ((مرعشى )) آن آيت اللّه
ز او باغ شريعت باصفا بود
شهاب آسمان دين و عرفان
به ظلمت گمرهان را رهنما بود
به بحر بيكران علم و توحيد
فروزان گوهرى بس پُربها بود
دم جانبخش او همچون مسيحا
دعايش دردمندان را شفا بود
مربى هزاران گل به دامن
گرانمايه اديبى پارسا بود
بشد خاموش بزم ما صد افسوس
كه مهرى تابناك و پُر ضيا بود
به سوى باغ مينو كرد پرواز
همان بلبل كه تسليم قضا بود
چو او زين دار فانى رخت بربست
ز او آثار رخشانى به جا بود
ز اين غم شد هزاران ديده خونبار
كه اين ماتم زامت جانگزا بود
به تجليل مقام آن فرهمند
به تشييعش به قم محشر بپا بود
بگويم تسليت اين غم به حجّت
كه او در اين عزا صاحب عزا بود
شهاب شريعت ، ص 341، قدسيّه مدنى كاشانى
تولّد معظم له
آية اللّه مرعشى نجفى در روز پنج شنبه 20 صفر 1315 در نجف اشرف ، شهر علم و كمال و پايگاه ولايت و امامت ، در خانواده تقوا و فضيلت ، دانش و معنويت ، پا به دايره هستى نهاد. در برخى از منابع ، تولد وى را در روز 22 صفر 1318 نوشته اند كه يقيناً درست نيست ؛ زيرا پدر بزرگوارشان (آية اللّه سيد شمس الدين مرعشى ) در پشت يك جلد كلام اللّه مجيد و نيز در يادداشتهاى خويش راجع به خاندان مرعشى ، به خط خود تولد او را 20 صفر المظفر 1315 ثبت كرده است .
در تقريرات مرحوم آيت اللّه شيخ على محمّد ابن العلم دزفولى يكى از شاگردان ايشان درباره نامگذارى معظم له چنين آمده : ((پس از تولد ايشان بر اساس سنّت و آداب و رسوم خانوادگى كه هر مولودى را براى نامگذارى نزد علما مى برده اند، وى را پس از تطهير و تنظيف ، نخست به آستان مقدس و حرم مطهر علوى برده و او را دخيل عتبه مقدسه آن حضرت نموده ، سپس به نزد خاتم المحدثين ثقة الاسلام حاج ميرزا حسين نورى ، صاحب مستدرك الوسائل ، بردند و ايشان پس از گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اين كودك ، نام خود را كه محمد حسين بود به وى مرحمت كرد.(2) نامگذارى او را خدمت شيخ الفقهاء والمجتهدين حاج ميرزا حسين بن حاج ميرزا خليل بردند و او عنوان ((آقا نجفى )) را به او عنايت كرد.
سپس اين كودك را به حضور جمال الزاهدين و زين السالكين آقا سيد مرتضى كشميرى بردند و ايشان كنيه ((ابوالمعالى )) را به وى داد. بعد او را به نزد سيد الفقهاء والمجتهدين سيد اسماعيل صدر بردند و او لقب ((شهاب الدين )) را به وى مرحمت كرد كه بيشتر هم به همين لقب شهرت دارد. پس از آن او را به محضر شيخ فقهاى شيعه ، محمد طه نجف بردند و ايشان براى اين كودك دعا كرد. يكى از موهبتهاى الهى كه نصيب ايشان شد، اين بود كه مادر وى هيچگاه بدون وضو به وى شير نداد و پس از دوران شيرخوارگى مواظبت كرد كه لقمه اى غذاى حرام و حتّى مشتبه به او ندهند و غالباً از غذاى غيرحيوانى او را تغذيه نمود. دوران كودكى سپرى شد و دوره نوجوانى ايشان فرا رسيد و اين نوجوان در محيطى سرشار از علم و عمل صالح و در ميان خانواده اى كه نمونه اعلاى اخلاق فاضله بودند پرورش يافت .(3)
حضرت آيت اللّه العظمى ابوالمعالى سيد شهاب الدين ، محمد حسين حسينى مرعشى نجفى ، اعلى اللّه مقامه الشريف (1315 - 1411 ق / 1276 - 1369 ش / 1897 - 1990 م ) علامه محقّق ، جامع معقول و منقول ، نسّابه آل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ، فقيه اهل بيت عليهم السّلام ، عالم اصولى ، محدث رجالى ، اديب اريب ، مورخ و رياضيدان ، مرجع عاليقدر عصر و يكى از مفاخر جهان تشيّع بود.
سلسله نسب آيت اللّه مرعشى نجفى ، از طرف پدر به سيد فقيه ، عالم عابد، زاهد عارف و محدث علامه ، مير قوام الدين مرعشى ، مشهور به ((مير بزرگ )) سرسلسله و مؤ سس سلطنت مرعشيان طبرستان و آمل و از طريق وى به حسين اصغر، فرزند امام سجاد عليه السّلام منتهى مى شود.
مرعشيان طبرستان يكى از اصلى ترين و شريف ترين خانواده هاى علويان طبرستان بوده اند كه از ميان آنان عالمان ، فقيهان ، محدثان ، نقيبان ، امرا، وزراء و سلاطين بزرگى ، قد برافراشته و خدمات بزرگى به ايران ، اسلام و به ويژه مذهب تشيع انجام داده اند. از سوى مادر نيز سلسله نسب ايشان از يكسو به عالم بزرگوار، آيت اللّه مجاهد ميرزا يوسف طباطبائى تبريزى (متوفّى 1243 ق ) و سادات طباطبائى صادقى ، موسوى ، رضوى ، نقوى ، عقيلى و جعفرى مى پيوندد و از جانب ديگر به سلسله سلاطين قاجاريه و سلسله سلاطين صفويه متّصل مى گردد، زيرا يكى از جده هاى مادرى وى دختر جهانگير ميرزا پسر فتحعلى شاه قاجار و جده ديگر وى دختر شاه سليمان صفوى و جده ديگر ايشان سيده جليله آغابيگم ، دختر شاه عباس اوّل بوده است . و از سوئى يكى از جده هاى مادرى معظم له از نوادگان علامه مجلسى (متوفى 1111 ق ) مى باشد. بنابراين سلسله نسب آيت اللّه مرعشى نجفى رحمة اللّه عليه از دو ناحيه پدر و مادر، به عترت پاك و مطهر خاندان ولايت و نبوت و رسالت مى پيوندد؛ چنان كه خود آيت اللّه مرعشى نجفى در كتاب مهمّ و ارزنده ((مشجرات آل رسول اللّه الا كرم صلّى اللّه عليه و آله )) و ديگر يادداشتهاى خويش بارها به آن اشاره كرده اند كه در كمتر سلسله اى از سادات چنين اتفاقى افتاده است .(4)
ايشان چنان كه در شجره نامه موجود خاندانشان آمده با 33 واسطه به امام سجاد على بن الحسين زين العابدين و سيدالساجدين عليه السّلام سرحلقه عارفان و ساجدان متصل مى گردد و به اختصار چنين آمده است : آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشى نجفى فرزند آيت اللّه سيد شمس الدين محمود حسينى مرعشى نجفى فرزند علامه محقق آيت اللّه سيد شرف الدين على معروف به سيد الحكماء يا ((سيد الاطباء))،(نخستين كسى كه دندان مصنوعى را در ايران اختراع كرد)، فرزند فقيه محدث حاج سيد محمد نجم الدين حائرى ، فرزند علامه فقيه و متكلم و شاعر نسّابه حاج سيد ابراهيم حائرى فرزند علامه فقيه ، نقيب و نسّابه سيد شمس الدين محمّد، فرزند علامه زاهد مجد المعالى ، قوام الدين متخلّص به ((شيوا))، فرزند علامه نصيرالدين محمد نقيب و نسّابه ، فرزند علامه فقيه ، محدث ، شاعر و اديب سيد جمال الدين نسّابه ، فرزند علامه فقيه اصولى ، متكلم ، محدث و نسّابه سيد علاءالدين حكيم و نقيب الاشراف مرعشى ، فرزند علامه وزير و نقيب فخرالدين سيد محمد خان دوم ، فرزند علامه وزير و نقيب سيد ابوالمجد محمد نقى معروف به شهيد كه به دست كُردهاى شافعى در سال 1030 قمرى به شهادت رسيد، فرزند نقيب عالم ، وزير زاهد سيد محمّد خان اوّل مرعشى ، فرزند مير سيد عبدالكريم خان دوّم سلطان طبرستان ، فرزند سلطان مير سيد عبداللّه خان مرعشى ، فرزند سلطان مير سيد عبدالكريم خان مرعشى اوّل فرزند سلطان مير سيد محمد خان مرعشى ، فرزند سلطان مير سيد مرتضى خان مرعشى ، فرزند سلطان مير سيد على خان مرعشى ، فرزند مير سيد كمال الدين صادق علامه فقيه و متكلم زاهد سيد قوام الدين مشهور به ((مير بزرگ )) سلطان طبرستان (متوفى 780 ق ) كه مزارش در سبزه ميدان شهرستان آمل مورد احترام و زيارتگاه است ، فرزند سيد كمال الدين صادق نقيب الاشراف رى و فقيه و محدث ، فرزند علامه ابو محمد عبداللّه محدث و نقيب ، فرزند فقيه ابوهاشم نسّابه ، فرزند فقيه ابوالحسين على نقيب الاشرف طبرستان ورى ، فرزند شريف محدث و زاهد ابو محمد حسن نسّابه ، فرزند زاهد عابد ابوالحسن على ملقّب به مرعش سرسلسله سادات مرعشيّه سراسر جهان ، فرزند امير العارفين و امير العراقين سيدعبداللّه ابو محمد عالم نسّابه و محدث ، فرزند شاعر عالم ، محدث و نسّابه ابوالحسن محمد اكبر موصوف به ابوالكرام فرزند زاهد و فقيه و نسّابه ابو محمد حسن ملقب به ((دكّه )) و مشهور به حكيم راوى مدنى ، فرزند ابو عبداللّه حسين اصغر (متوفى 157 ق ) مدفون در قبرستان بقيع در مدينه منوّره ابن امام همام مولانا ابوالحسن على زين العابدين عليه السّلام (5)
تحصيلات و اساتيد
نخستين كلماتى كه در خارج از محيط خانوادگى به او تلقين گرديد، جمله ((هو الفتاح العليم )) بود. سپس پدر بزرگوارش او را به حرم مطهر و روضه منوّره مولى الموالى اميرالمؤ منين عليه السّلام برد و در مقابل ضريح مقدس آن حضرت ، خمير مايه تمامى علوم و معارف بشرى ، يعنى ((حروف الفبا)) را به او ياد داد و در همان حرم مطهر او را مفتخر به عمامه و لباس روحانيت ساخت . از آن پس جدّه پدرى وى ، فاضل عالم ، بى بى شمس شرف بيگم ، كه خود از نوابع عصر در علم و عمل و شعر ادب بود، آموزش وى را به عهده گرفت . آيت اللّه مرعشى نسبت به اين بانو و پدر بزرگوار خود كه در امر تعليم و تربيت وى نقش مهم و ارزنده اى داشتند، هميشه به احترام ياد مى كرد و بارها مى گفت : ((من به اين مقام نرسيدم مگر به بركت دعاى پدرم )).
ايشان پس از اين در حوزه هاى درس اساتيد بسيارى شركت كرد و هر جا استادى مى يافت به هر طريقى خود را به آن استاد مى رساند و از محضر وى استفاده مى كرد. از اين رو ايشان را يكى از پر استادترين چهره هاى علمى معاصر دانسته اند كه شمارش اسامى استادان و شيوخ وى قابل تحسين است .
معظم له دروس مقدماتى را در نزد اساتيدى چون پدر بزرگوارش ، شيخ مرتضى طالقانى ، شيخ محمد حسين اصفهانى نجفى ، شيخ شمس الدين شكوئى قفقازى ، سيد محمد كاظم خرّم آبادى نجفى ، ميرزا محمود معلّم و نيز جدّه خود بى بى شمس شرف بيگم طباطبائى فرا گرفت . وى علم تجويد و قرائت قرآن كريم را از ميرزا ابوالحسن مشكينى نجفى ، پدرش سيد شمس الدين مرعشى نجفى ، سيد آقا شوشترى ، شيخ عبدالسلام كردستانى شافعى و شيخ نور الدين بكتاشى شافعى آموخت . علم انساب را از پدر خود و از سيد محمد رضا موسوى بحرانى غُريفى صائغ و برادرش سيد محمد مهدى غُريفى صائغ ، تفسير قرآن را از پدر و سيد ابراهيم رفاعى شافعى بغدادى ، فقه و اصول را از پدر خود و از شيخ مرتضى طالقانى ، سيد محمد رضا مرعشى رفسنجانى ، شيخ غلامعلى قمى ، ميرزا ابوالحسن مشكينى ، سيد آقا شوشترى ، ميرزا حبيب اللّه اشتهاردى ، ميرزا محمد تهرانى ، ميرزا محمد على كاظمينى ، شيخ عبدالحسين رشتى ، ميرزا آقا اصطهباناتى ، شيخ موسى كرمانشاهى ، شيخ نعمت اللّه لاريجانى ، سيد على طباطبائى يزدى ، شيخ محمد حسين شيرازى ، ميرزا محمود شيرازى ، سيد جعفر بحرالعلوم ، سيد كاظم خرم آبادى و عباس خليلى ، علوم رياضى و هيئت را از شيخ عبدالكريم بوشهرى ، سيد ابوالقاسم موسوى خوانسارى ، دكتر عندليب زاده ، ميرزا محمود اهرى ، آقا محمد محلاتى ، شيخ عبدالحميد رشتى ، ميرزا احمد منجم ، سيد كاظم عصّار، ميرزا جمال الدين كرباسى ، علم طب را از پدر و از محمد على خان مؤ يد الاطباء، علم رجال و درايه و حديث را از پدر و از سيد ابوتراب خوانسارى ، شيخ عبداللّه مامقانى ، شيخ محمد حرز الدين نجفى ، ميرزا على حسينى مرعشى شهرستانى و ميرزا ابوالمهدى كرباسى ، فقه و اصول استدلالى را از آقا ضياءالدين عراقى ، سيد احمد بهبانى ، شيخ احمد كاشف الغطاء، شيخ على اصغر ختايى تبريزى ، شيخ محمد حسين كاشف الغطاء، شيخ على بن باقر نجفى ، شيخ محمد اسماعيل محلاتى ، شيخ عبدالنبى نورى ، ميرزا آقا اصطهباناتى ، آقا حسين نجم آبادى ، شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، مير سيد على يثربى كاشانى و شيخ محمد رضا مسجد شاهى فرا گرفت .
آنگاه در شهرهاى سامراء و كاظمين مدّت سه سال فقه و حديث و رجال را از آيت اللّه سيد حسن صدر و اصول را نزد آيت اللّه شيخ مهدى خالصى آموخت و بعد از مراجعت به نجف اشرف علم كلام را نزد شيخ محمد جواد بلاغى ، شيخ محمد اسماعيل محلاتى ، سيد هبة الدين شهرستانى ، ميرزا على اكبر يزدى ، پدر بزرگوار خود و ديگران آموخت .
كوششهاى خستگى ناپذير و مستمر حضرت آية ا... العظمى مرعشى نجفى - قدس اللّه نفسه الزّكيه - در 27 سالگى به ثمر نشست و او را كه در راه تحصيل علوم و فنون مختلف اسلامى به ويژه فقه و اصول ، يك لحظه دريغ نورزيده بود، در شمار علما و فقها در آورد و از او مجتهدى پرتلاش ساخت و از نظر علم و فضل در درجه اى قرار داد كه ديگران بر او غبطه مى خوردند. او خود از تلاشها، كوششها و جديتهاى تحصيلى خود چنين ياد كرده است :
((هيچگاه در سنين جوانى به دنبال تمايلات نفسانى نرفتم . هميشه در پى تحصيل علم بودم ؛ به صورتى كه شبانه روز بيش از چند ساعت نمى خوابيدم و هر كجا نشانى از استاد يا عالمى و يا جلسه درس مفيدى مى يافتم ، لحظه اى در رفتن به نزد آن استادِ عالم و جلسه درس درنگ نمى كردم .))(6) استعداد كامل ، قوه حافظه و بى نظير، قدرت فراگيرى و بهره ورى فراوان ، اشتياق بيش از حد به يادگيرى ، عشق به تعالى و پيشرفت ، تمايل شديد به دانش اندوزى در همه علوم و فنون ، علاقه به درس ، بحث ، مطالعه و كتاب ، لذّت جمع آورى ذخائر و آثار گرانقدر علما و فقهاء و دستاوردهاى آنان در طول تاريخ ، انس با علما و دانشمندان در هر كجا و هر زمان ، شور رسيدن به حقّ، احساس خستگى نكردن ، شجاعت اخلاقى ، باور اين انديشه كه ندانستن عيب نيست و نپرسيدن عيب است و دهها صفت از اين دست ، از امتيازات معظم له بود كه او را بر بلنداى قلّه رفيع علم و اجتهاد و شرف و فضيلت قرار داده و از او عالمى عامل ، اديبى اريب ، محدثى موثق ، فقيهى مسلّم ، مجتهدى جامع الشرايط، اصولى مبرّز، رجالى خبير، مورّخى بصير و دقيق ، نسّابه اى بى نظير، متكلّمى توانمند و عارفى به تمام معنى ساخته بود كه در بيشتر علوم زمانه خود، به ويژه علوم اسلامى چيره دست و در شمارى از آنها به مقام عالى اجتهاد رسيده بود. مشايخ و اساتيد معظم له يقيناً اين ويژگيها را در او يافته بودند كه مقام علمى و فقهى وى را ستوده و به ايشان اجازات فقهى و روايت داده اند. در اين اجازات به القاب ، عناوين و صفات ممتازى برمى خوريم كه نشانگر موقعيت علمى و مقام ارجمند و والاى اين بزرگوار است .
در اين اجازات از ايشان به عنوان عالم عادل ، فاضل كامل ، سيد سند، ركن معتمد، فخر محققين ، افتخار مجتهدين ، جامع معقول و منقول ، مجمع فروع و اصول ، ابوالمكارم ، نخبة المدققين ، علاّ م الاعلام ، صاحب فكر قويم و سليقه اى مستقيم ، محقق مدقق ، خورشيد آسمان تحقيق ، بدر فلك تدقيق ، نقاد ماهر و بصير، صاحب فطرت وقّاد، متفطّن نقّاد، عماد فقهاء و مجتهدين ، قدوة الانام ، ركن اسلام ، سيد علماء الاسلام ، جامع كمالات علمى و عملى و علاّمه مجتهد اعلم و افضل ياد شده كه عمر شريف خود را در تحصيل علوم عالى دينى و تنقيح مبانى احكام شرعى ، صرف كرده و در تهذيب اخلاق و اكتساب كمالات معنوى سعى بليغ نموده است و در كوشش خود به مراتب والاى علم و عمل و مدارج شامخ تقوى و ورع و مقام عالى اجتهاد نائل و ملكه شريفه استنباط را حائز گشته است . اين اجازات از طرف علما، فقها، مجتهدان ، مراجع تقليد شيعه و دانشمندان بزرگ اهل سنّت و زيديه و اسماعيليه صادر شده است .
آيت اللّه مرعشى نجفى در طول عمر با بركت خود موفق به دريافت بيش از چهار صد اجازه روايتى و تعدادى اجازات اجتهاد و اجازات نفسى از مشايخ جهان اسلام گرديد كه اجازات كتبى ايشان نزديك به يكصد و پنجاه اجازه و بقيه شفاهى است . اجازات كتبى ايشان در كتاب المسلسلات فى الاجازات در دو جلد به زبان عربى به وسيله فرزند ارشد و وصى ايشان جناب حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد محمود مرعشى نجفى به چاپ رسيده است . به جراءت مى توان گفت كه درچند قرن اخير در ميان بزرگان علماى شيعه ، كسى را نمى شناسيم كه موفق به دريافت اين تعداد اجازه از مشايخ اسلام شده باشد؛ از اين رو مى توان گفت معظم له غير از مقامات معنوى و مرجعيت تقليد شيعيان ، ((شيخ الاجازه )) نيز مى باشد. بويژه كه خود ايشان نيز هزاران اجازه روايتى و انواع ديگر آن را بنا به درخواست علما، فضلاء، مدرسان ، شاگردان و فقهاى حوزه هاى علميّه شيعه و ساير فِرَق اسلامى داخل و خارج كشور، به نام آنان صادر و مرقوم داشته اند كه تعدادى از اين اجازات نيز جمع آورى شده است . اجازات اجتهادى كه به ايشان داده شده زياد است كه در اينجا به نام برخى از مشاهيرى صادركننده اين اجازات اشاره مى كنيم :
1 - آيت اللّه العظمى ميرزا محمّد حسين نائينى (متوفى 1355 ق )
2 - آيت اللّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (متوفى 1355 ق )، مؤ سس حوزه علميه قم .
3 - آيت اللّه علاّمه سيد محمد كاظم عصّار تهرانى ، متخلص به ((آشفته )) (متوفى 1356 ق ).
4 - آيت اللّه العظمى آقا ضياءالدين عراقى (متوفى 1361 ق ).
5 - آيت اللّه العظمى آقا شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى (متوفى 1362 ق ).
6 - آيت اللّه العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (متوفى 1365 ق ).
7 - آيت اللّه العظمى شيخ محمد كاظم شيرازى (متوفى 1366 ق ).
8 - آيت اللّه العظمى محمود شيرازى غروى (متوفى 1378 ق ).
9 - آيت اللّه العظمى مير سيد على يثربى كاشانى (متوفى 1379 ق ).
10 - آيت اللّه العظمى ميرزا آقا اصطهباناتى (متوفى 1394 ق ).(7)
11 - آيت اللّه العظمى شيخ محمد حسن علاّمه اصفهانى كرمانشاهى (متوفى 1394 ق )
برخى از مشايخ صادر كننده اجازات روايتى ايشان ، از علماى تشيع ، زيديه ، اسماعيليه و تسنن به اين شرح است :
1 - آيت اللّه ميرزا فتح اللّه شريعت ، معروف به شيخ الشريعه اصفهانى (متوفى 1339 ق ).
2 - آيت اللّه حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى (متوفى 1343 ق ).
3 - آيت اللّه العظمى شيخ على كاشف الغطاء (متوفى 1350 ق ).
4 - آيت اللّه سيد حسن صدر الدين موسوى كاظمى (متوفى 1354 ق ).
5 - آيت اللّه ميرزا ابوالحسن مشكينى (متوفى 1358 ق ).
6 - آيت اللّه العظمى حاج سيد حسين طباطبائى قمى (متوفى 1366 ق ).
7 - آيت اللّه علامه سيد محسن امين (متوفى 1371 ق ) (صاحب كتاب اعيان الشيعه ).
8 - آيت اللّه سيد عبداللّه بلادى موسوى (متوفى 1372 ق ).
9 - آيت اللّه مجاهد حاج شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء (متوفى 1373 ق ).
10 - آيت اللّه العظمى ميرزا آقا اصطهباناتى .
11 - آيت اللّه العظمى حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى (متوفى 1380 ق )
12 - آيت اللّه علامه آقا بزرگ تهرانى (متوفى 1389 ق ). صاحب كتاب الذريعة الى تصانيف الشيعه .
13 - آيت اللّه سيد اسحاق مشهور به ناصر حسين موسوى هندى (متوفى 1390 ق )، فرزند آيت اللّه العظمى سيدحامد حسين مؤ لف كتاب عبقات الانوار.
14 - بانو علويه مجتهده نصرت بيگم حاجيه امينه اصفهانى (متوفى 1403 ق ).
15 - علامه شيخ ابراهيم جبالى (متوفى 1355 ق ) از علماى بزرگ جامع الازهر مصر و از علماى اهل سنّت .
16 - علامه شيخ محمد بخيت مطيعى حنفى مصرى (متوفى 1354 ق ).
17 - علامه شيخ يوسف دجوى مصرى (متوفى 1365 ق ).
18 - علامه شيخ محمّد بهجت بيضار دمشقى .
19 - علامه محمد طاهر بن عاشور مالكى مغربى .
20 - علامه سيد ابراهيم راوى رفاعى شافعى بغدادى .
21 - علامه شيخ احمد بن شيخ امين كفتار و مفتى جمهورى سوريه .
22 - علامه سيد يحيى بن منصور باللّه معروف به امام يحيى زيدى ، امام زيديه و سلطان سابق يمن .
23 - علامه سيد محمد بن محمد بن يحيى زباره حسنى زيدى يمانى ، مؤ لف كتاب نيل الوطر فى علماء القرن الثالث عشر.
24 - علامه سيد احمد بن محمد زباره حسنى زيدى يمانى .
25 - علامه سيد جمال الدين احمد بن على بن حسن كوكبانى (متوفى 1340 ق )، صاحب كتاب ((الكتاب فى الكلام على مسلك الزيديّه )).(8)
عزيمت به ايران و سكونت در قم
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى در 21 محرم الحرام 1342 از نجف اشرف به قصد زيارت حضرت على بن موسى الرضاعليه السّلام مام هشتم شيعيان و به جا آوردن صله ارحام و ملاقات با علما و فقهاى ايران ، اقدام به مسافرت كرده و پس از انجام صله ارحام به مشهد مقدس شتافت و سر بر آستان امام هشتم على بن موسى الرضاعليه السّلام ساييد و با علماى اين شهر ديدار و از كتابخانه آستان قدس ‍ رضوى بازديد كرد و سپس راهى تهران گرديد و چندين ماه در تهران اقامت نمود و طى اين مدت از محضر فقهاء و علماى بزرگ و معروف كسب فيض كرد و در هشتم شعبان 1343 براى زيارت مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى به شهر رى عزيمت و در دوازدهم شعبان به منظور زيارت حضرت فاطمه معصومه عليهاالسّلام به شهر عالم پرور قم سفر نمود و به امر و درخواست حضرت آيت اللّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى مؤ سس حوزه علميه قم در اين شهر رحل اقامت افكند و مدّتى هم در جلسات درس ايشان و حوزه هاى درس ‍ آيت اللّه حاج شيخ مهدى حكمى قمى ، آيت اللّه مير سيد على يثربى كاشانى و حاج ميرزا على اكبر مدرس يزدى ، معروف به حكيم الهى و ديگر دانشمندان شركت كرد.(9)
ازدواج و روابط خانوادگى
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى نخست با يكى از دخترعموهاى خود پيمان زناشوئى بست و حاصل آن يك دختر بود؛ امّا ديرى نپاييد كه ميانشان جدائى افتاد، سپس با دختر آيت اللّه حاج سيد عباس مبرقعى رضوى قمى (متوفى 1335 ق ) ازدواج كرد كه حاصل آن چهار فرزند پسر و سه دختر بود.
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى در زندگى خود بسيار فقير و تنگدست بود. حكايتهاى فراوانى در زندگى ايشان وجود دارد كه نشان مى دهد ايشان از همان آغاز زندگى در نجف اشرف با تنگدستى و مشكل تاءمين معاش مواجه بوده است . ايشان پس از رحلت پدر خود در 1338 قمرى ، يعنى از 23 سالگى ، گرفتار فقر و بى چيزى شديد بود، چنان كه گاهى گرسنه مى ماند. در يك مورد خود ايشان تصريح كرده است ، هنگامى كه در مدرسه قوام زندگى مى كرد، چند شبانه روز غذايى به دست نياورد و رنگ چهره اش به زردى گراييد كه اين گرسنگى او را بسيار ناتوان ساخته بود و با اينكه دوستان هم حجره اش با وى بسيار صميمى بودند و اين تغيير حالت او را مى ديدند، نتوانستند به گرسنگى و فقر او پى ببرند. بارها در نجف اشرف براى خريد كتاب ، لباس و كفش خود را گرو مى گذاشت و يا مى فروخت . از جمله هنگامى كه قصد داشت كتاب رياض ‍ العلماء را خريدارى كند، مجبور شد لباس و ساعت خود را به فروش برساند تا بتواند قيمت كتاب را پرداخت نمايد. و گاهى هم روزهاى بسيار روزه مى گرفت و ماهها نماز استيجارى مى خواند تا بتواند مبلغى تهيّه كند و يا پس انداز نمايد و با آن كتاب مورد نظرش را بخرد، حتّى وقتى كه به مرجعيت رسيد باز هم در زندگى فردى و خصوصى خود گرفتار فقر وفاقه بود و نمى توانست مخارج زندگى خود را به راحتى تاءمين نمايد. اگر چيزى هم به دستش مى رسيد، براى خريد كتاب مصرف مى كرد. آن مرحوم در يكى از وصيتنامه هايشان نوشته اند: من بعد از خودم چيزى از زر و زيور دنيا به جاى نگذاشته ام و هر چه به دستم رسيد، حتّى نذورات مخصوص خودم را، براى رفع نياز مردم و بويژه اهل علم صرف مى كردم و چيزى از مال دنيا حتى به مقدار پوست هسته خرمايى براى ورثه نگذاشتم ... با اينكه اگر در صدد ارث گذاشتن مال و منال بودم با موقعيّتى كه در جامعه داشتم ، مى توانستم .))
همسر ايشان نقل كرده است كه : ((مدت شصت سال با آيت اللّه مرعشى زندگى كردم و در اين مدّت هيچگاه نسبت به من با تحكم سخن نگفت و با من رفتارى تند و خشونت آميز نداشت و با تندى با من صحبت و رفتار نكرد. تا آن زمان كه خود قادر به حركت كردن و انجام كارى بود نمى گذاشت ديگران كارى برايش ‍ انجام دهند، تا آنجا كه هر وقت تشنه مى شد، خود به آشپزخانه مى رفت و آب مى آشاميد)).(10)
سعى و تلاش در راستاى حوزه علميه قم
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى از زمان ورود به شهر قم ، تلاشى پيگير را در راه استحكام پايه هاى حوزه نوپايى را كه آيت اللّه العظمى حائرى يزدى تاءسيس ‍ كرده بود، همگام با ايشان آغاز كرد و اين تلاش تا آخر عمر با بركت ايشان ادامه داشت . ورود ايشان به ايران و قم مصادف بود با آغاز زمامدارى رضاخان پهلوى كه به پيروى از آتاتورك و به امرار اربابان خود بويژه دولت استعمارى انگليس به شدت با مظاهر اسلام و تشيع به مبارزه برخاسته بود. او در مقابل فشارها و ضربات رضاخان عليه حوزه و روحانيّت مردانه ايستاد و لحظه اى از تدريس ‍ غافل نشد و هر روز به صورتى منظّم بين شش تا هفت جلسه درس در مدرسه فيضيّه صحن و حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسّلام برقرار مى كرد. به اين ترتيب ايشان را مى توان يكى از مؤ سسّان حوزه علميه قم به شمار آورد كه تا هنگام رحلت آيت اللّه حائرى نيز در جهت حفظ و بقاى حوزه كوشش فراوانى كرد و با آيات سه گانه آيت اللّه حجّت ، آيت اللّه صدر و آيت اللّه خوانسارى ، همكارى نزديكى در نگهبانى و حفظ و حراست از اين سنگر علم و فضيلت داشته است . وى از اين دوره درس خارج فقه و اصول را شروع كرد. او يكى از كسانى بود كه آيت اللّه العظمى حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى را براى به دست گرفتن زعامت حوزه علميه به قم دعوت كرد. ايشان ، ضمن همكارى نزديك با آن مرجع عاليقدر و تدريس خارج فقه و اصول و برخى از دروس ديگر، نخستين رساله عمليه خود را منتشر ساخت .(11)
دوران مرجعيّت
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى پس از رحلت آيت العظمى بروجردى در سال 1380 قمرى جزو معدود مجتهدانى بود كه به عنوان مرجعيّت شيعه انتخاب گرديد و از آن پس به عنوان يكى از اركان اصلى حوزه و جهان تشيع درآمد و به سهم خويش در اداره حوزه علميه قم شركت نمود.
دروس خارج ايشان از معدود حلقه هاى درسى بود كه بسيارى از علما، فضلا و طلاّب در آن شركت مى كردند. ايشان از بيانى گرم ، سخنى نافذ، صدايى گيرا، گفتارى فصيح و مليح برخوردار بود و در جلسه درس و مباحثه ، ضمن تفهيم درس به شاگردان از زوايد خوددارى كرده و مطالب را به صورت دسته بندى شده ، فشرده و پيوسته بيان مى كرد؛ چنان كه طلاب و شاگردان را به تاءمّل و تعمق وا مى داشت . جلسه درس ايشان به اعتراف همگان يكى از مهمترين حلقه هاى درس حوزه علميه قم بود. در جلسات درس ايشان مباحث اخلاقى ، تربيتى ، ادبى ، تاريخى و رجالى نيز مطرح مى شد.
در طول بيش از هفتاد سال تدريس در حوزه علميه قم ، در دروس ايشان شمار فراوانى شاگرد و طلبه شركت مى كردند كه هم اكنون بسيارى از آنان خود در عداد علما، فضلا و مدرسين حوزه هاى علميه شيعه و از علماى بزرگ شهرهاى مختلف ايران و ساير كشورهاى اسلامى هستند و شمارى از آنها به درجه رفيع اجتهاد نائل آمده و از معظم له اجازه اجتهاد دريافت كرده اند. عده اى از مشاهير شاگردان ايشان عبارتند از:
1 - آيت اللّه حاج آقا مصطفى خمينى رحمة اللّه عليه فرزند ارشد امام خمينى رحمة اللّه عليه كه به طرز مشكوكى در عراق به شهادت رسيد.
2 - آيت اللّه شهيد علامه شيخ مرتضى مطهرى .
3 - آيت اللّه شهيد دكتر محمّد مفتّح .
4 - آيت اللّه شهيد دكتر سيد محمّد حسين حسينى بهشتى .
5 - آيت اللّه شهيد محمد صدوقى ، امام جمعه يزد.
6 - آيت اللّه شهيد حاج سيد محمد على قاضى طباطبائى تبريزى ، امام جمعه تبريز.
7 - مرحوم آيت اللّه مجاهد حاج سيد محمود طالقانى ، ابوذر زمان .
8 - مرحوم آيت اللّه شيخ شهاب الدين اشراقى ، داماد امام خمينى رحمة اللّه عليه .
9 - مرحوم آيت اللّه حاج سيد مرتضى فقيه مبرقعى ، برادر همسر آيت اللّه مرعشى نجفى .
10 - مرحوم آيت اللّه حاج شيخ مرتضى حائرى ، فرزند آيت اللّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى .
11 - دكتر عباس زرياب خويى ، استاد ممتاز دانشگاه تهران ، دانشمند، محقق و نويسنده .
12 - دكتر محمد تقى دانش پژوه ، استاد دانشگاه ، محقق ، نويسنده و فهرستنگار نسخ خطى .
13 - دكتر عليرضا فيض قمى ، استاد دانشگاه تهران و نويسنده .
14 - مرحوم دكتر حسين كريميان ، استاد دانشگاه تهران ، محقق و نويسنده .
15 - فرزند ارشد ايشان حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد محمود مرعشى نجفى و ساير برادرانشان .(12)
مقام علمى و آثار و تاءليفات
آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى از معدود مراجع شيعه است كه در كنار تدريس زعامت حوزه و مرجعيت ، در تاءليف ، تصنيف و پديد آوردن آثار مختلف علمى نيز بسيار مؤ فق بوده است . او كه از موقعيت بسيار ممتاز و درخشانى در علوم مختلف و رشته هاى گوناگون اسلامى برخوردار بود و اين مقام و منزلت از تعاريفى كه اساتيد، مشايخ و شاگردان ايشان درباره وى كرده اند به خوبى روشن و آشكار است . آيت اللّه مرعشى نجفى يكى از فقها و مراجع بزرگ اسلام بود كه در مجلس فقها، فقيهى خبير و پارسا، لغزش ناپذير و درست كردار، در حلقه درس ، معلمى راستگو، امين ، عالم و بزرگوار، در سياست بسان شمشيرى برنده ، در علم نسب عالمى بى همتا، در علوم و فنون استادى قادر و توانا، صاحبنظر، آگاه ، محققى نامدار و عارف و در محفل مصنفان و مؤ لفان ، مؤ لفى بزرگ و نويسنده اى توانا بود. او فردى پرمطالعه ، پركار و شخصيتى بى نظير بود. هم اكنون صدها و بلكه هزارها كتاب در كتابخانه عمومى ايشان موجود است كه نه تنها مورد مطالعه معظم له قرار گرفته بلكه بر بسيارى از آنها تعليق ، حاشيه و مقدمه نوشته اند. در تعليقات و حاشيه ها، به شكلى نقّادانه ، عميق و موشكافانه مطالب و موضوعات مطرح شده را نقد كرده و توضيح داده اند. مقدمه و تقريظهايى كه بر كتابهاى مختلف نوشته اند بالغ بر دهها كتاب است بويژه كتابهايى كه از طرف انتشارات كتابخانه معظم له منتشر شده اند. ايشان در طول زندگى با بركت و تواءم با فراز و نشيب خويش پيوسته از هر فرصتى در جهت نگارش و تاءليف سود جسته و حاصل اين تلاش پيگير بيش از يكصد و پنجاه كتاب و رساله است كه برخى از آنها چاپ شده و بيشتر آنها به صورت مخلوط در كتابخانه معظم له نگاهدارى مى شوند. در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1 - تعليقات احقاق الحق قاضى نوراللّه مرعشى شوشترى شهيد،
كه تاكنون 27 جلد آن منتشر شده و بقيه مجلدات آن ، كه به تدريج منتشر مى شود، به پنجاه جلد بالغ مى گردد. به تصريح خود آيت اللّه مرعشى ، ايشان بيش از نيم قرن بر روى اين كتاب كوشش نموده كه اين تعليقات حاصل اين مدت است .
2 - مشجرات آل رسول اللّه الاكرم صلّى اللّه عليه و آله كه يكى از آثار بزرگ ، گرانبها و ارزشمند در علم انساب به شمار مى رود.
3 - شرح و حاشيه بر عمدة الطالب ، در علم نسب در چند مجلد.
4 - طبقات النسابين . كه اين سه كتاب از بهترين آثار ايشان در اين فن است و مدّت نيم قرن مشغول تاءليف و تدوين آنها بوده است .
5 - الهداية فى معاض الكفاية .
6 - حواشى رسائل (شيخ مرتضى انصارى .)
7 - المسلسلات فى الاجازات .
8 - مسارح الافكار فى مطارح الانظار، (حاشيه بر تقريرات شيخ انصارى .)
9 - المعوّل فى امرالمطّول .
10 - الوقت والقبلة .
11 - الرد على مدّعى التحريف .
12 - مصطلحات فقهيّه .
13 - الغاية القصوى .
14 - سلوة الحزين و مونس الكئيب .
15 - المشاهد والمزارات .(13)
خدمات فرهنگى و اجتماعى
كارنامه خدمات فرهنگى معظم له نيز چون ديگر ابعاد وجودى وى پربار است كه اختصاراً به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1 - مدارس :
ايشان كه به كمبود فضاى آموزشى و مسكن طلاب به خوبى آگاه بود از همان آغاز دوره مرجعيت همّت خود را صرف ساختن مدارس علوم دينى و تعمير آنها نمود كه در قم مدارس مهديّه در خيابان باجك ، مؤ منيّه در خيابان چهارمردان ، شهابيه در خيابان امام خمينى رحمة اللّه عليه ، مرعشيه در خيابان آيت اللّه مرعشى (ارم سابق قم ) حاصل اين همّت بلند است . بسيارند مدارسى كه ايشان در تعمير و ساخت آنها سهيم بوده است .
2 - مساجد:
از آنجا كه ايشان به اهميّت مسجد به عنوان نخستين پايگاه توحيد و تبليغ اسلام به خوبى آگاه بود، به ساخت و تعمير مساجد مختلف در ايران و جهان پرداخت و مجدّانه در امر تاءسيس و بازسازى صدها مسجد، حسنيّه و ديگر مراكز مذهبى كوشيد كه شمارش آنها سخن را به دراز مى كشاند؛ و كافى است به حسينيّه معظم له كه در جنب منزل ايشان قرار داد اشاره كنيم كه در آن نه تنها مراسم عزادارى اهل بيت عليهم السّلام برقرار مى گرديد، بلكه محلى براى تدريس ‍ دروس خارج ايشان و مكانى جهت مباحثه و مذاكره طلاب و اهل علم بود. ايشان در امر بازسازى مشاهد مشرفه و آرامگاههاى امامزادگان و علما نيز سهم به سزايى داشت .

next page

fehrest page