شرح مناجات شعبانیه

سیدمحمود طاهرى

- ۲ -


پیش‏گفتار

وَ اِذا سَئَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ. (بقره: 186)

و هرگاه كه بندگان من از تو درباره من مى‏پرسند، پس «بدانند» كه من به آناننزدیك هستم، و دعاى آنكه مرا مى‏خواند مستجاب مى‏كنم.

هر كجا بوى خدا مى‏آید خَلق بین، بى‏سر و پا مى‏آید
زانكِ جان‏ها همه تشنه‏ست به وى تشنه را بانگ سَقا مى‏آید
شیر خوار كَرَمند و نگران تا كه مادر ز كجا مى‏آید
در فِراقند و همه منتظرند كز كجا وصل و لقا مى‏آید
از مسلمان و جهود و ترسا هر سحر بانگ و دعا مى‏آید

مولانا

در این صحراى سوزانِ غفلت‏ها و لغزش‏ها، در میانِ این همه نگرانى‏ها ودغدغه‏ها، و در این سوزِ عطش‏ناك برخاسته از حرمان آب حیات، نیایش ونجوا با موجودى لطیف و دل آرام و دلربا، چه آرام‏بخش و روح‏افزا خواهدبود.

مى‏توان با نیایشى كوتاه، به وادىِ ایمن حضور او نقبى زد و دریچه‏اى ازنسیم نوازشگر او را به سوى خود گشود و مرهمى شفابخش براى دردها ونگرانى‏هاى خود فراهم ساخت و آب راهى به سوى قلب خود باز نمود، تامجراى آب حیاتى باشد كه از آن سرچشمه بى‏نهایت و همیشه جوشان،تراوش كند.

به راستى كه با «مِفتاح دعا» و نیایش، چه گره‏ها گشوده خواهد شد:

به صفاى دلِ رِندانِ صبوحى زدگان چه گره‏ها كه به مفتاح دعا بگشایند

حافظ

«حضرت دوست» در ما چه دیده است كه همواره ما را به خودفرا مى‏خواند؟! ، ما كه باشیم، «كه بر آن خاطر عاطِر گذریم»:

من كه باشم كه بر آن خاطر عاطِر گذرم لطف‏ها مى‏كنى اى خاك درت تاج سرم

حافظ

معبود، ما را مشتاقانه به خود فرا مى‏خواند و مشاهده «صدها خطا از ما نیز»«گرهى بر ابروى او» ایجاد نمى‏كند. چه شرمساریم از «سلامِ گرم» او در برابر آنهمه لغزش‏ها از ما:

در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما كجا؟ ابروىِ او گره نشد، گرچه كه دید صد خطا
من ز سلامِ گرمِ او آب شدم ز شرم او وز سخنانِ نرم او آب شوند سنگ‏ها
چشم گشا، و رو نگر، جُرم بیار و خو نگر خوىِ چو آب جو نگر، جمله طراوت و صفا

مولانا

به راستى كه اگر او با آن همه شكوه و عظمت و بزرگى، ما را به خودفرا نمى‏خواند، چه كسى جرئت داشت كه نامش را ببرد:

اُذْكُرُونى اگر نفرمودى زهره نام او كه را بودى

عطار

و نیز به تعبیر مولانا:

گر نه حدیثِ او بُدى، جانِ تو آه، كى زدى آه بزن كه آه تو، راه كند سوى خدا

و چه بیچاره است بنده‏اى كه چنین معشوقى «شراب طهور» و خوانِ آسمانىخود را «رایگان» در اختیار او قرار مى‏دهد، ولى او روزگار خود را به غفلت سپرىمى‏كند:

آمد شرابى رایگان، زان رحمت اى همسایگان وان ساقیان چون دایگان، شیرین و مُشفِق بر وَلَد

مولانا

و حال آنكه آدمى در برابر چنین معشوق و نازنینى، باید به هر قیمتى، به بارگاهامن و بى‏نهایت زیباىِ او بار یابد، تا آنجا كه اگر «در راهم ببندد» از «رهِ بام بهتماشاى او برود»:

اگرم در نگشایى ز ره بام درآیم كه زهى جانِ لطیفى كه تماشاى تو دارد

مولانا

به هر حال، درِ گفت‏وگو همواره باز است و خوشا به حال آنان كه حلاوتِ اینگفت‏وگو و نیایش را چشیدند:

با لب او چه خوش بُوَد گفت و شنید و ماجرا خاصه كه در گشاید و گوید خواجه اندرا

مولانا

ولى، هر كس مى‏تواند در هر جا و مكان و به هر زبان، با خداى خویش به نجواو گفت‏وگو بنشیند. در این میان ادعیه‏اى كه از اهل بیت علیهم‏السلام در اختیار ما قرارگرفته است، یكى از زیباترین شكل راز و نیاز است كه عمیق‏ترین مضامینآن، از نظر ظاهر و الفاظ، جذّاب و زیباست. یكى از بزرگان در این‏باره چنینمى‏گوید:

متونِ دعاى اسلامى، از زیباترین متون ادبى و هنرى، و نمونه بهترین كارگیرىاز فصاحت و بلاغت در بیان است و این نشان مى‏دهد كه اسلام، به زیبایى وبه ارزش هنر، اهمیت مى‏دهد. همچنین، این متون دعاى اسلامى، داراى یكنوع موسیقى و آهنگ نیز مى‏باشد كه تأثیر این آهنگ و تأثیر زیبایى‏هاىِكلام، در روحِ انسان چنان است كه كمك مى‏كند به روح براى در پناهِ عشقآمدن و در مقابل خداوند، حضور یافتن و تاثیر پذیرفتن بیشتر در برابر دعا.(2)

باید گفت ادعیه اسلامىِ ما از محتوایى والا و مضمونى عمیق نیز بهره مى‏برند.امام خمینى رحمه‏الله در این زمینه چنین مى‏گوید:

ادعیه ائمه هُدى همان مسائلى را كه كتاب خدا دارد، دعاهاى آنها هم دارد بایك زبان دیگر. قرآن یك زبان دارد، یك نحو صحبت مى‏كند و همه مطالبرا دارد، منتها بسیاریش در رمز است كه ما نمى‏توانیم بفهمیم و ادعیه ائمه علیهم‏السلام كه وضع دیگرى دارد... . آن چیزى كه در قرآن به طور اسرار هست، درادعیه ائمه ما به طور اسرار هست.(3)

«مناجاتِ شعبانیه» از ادعیه‏اى است كه داراى جایگاه و منزلتى بسیار والا وممتاز است، به طورى كه براى درك بعضى از مضامین آن، راهى نیست مگر آنكهآدمى، خود به آن عوالِم راه پیدا كند، و آن حقایق را از جان و شهود، حس نماید.

درباره اهمیت این مناجات، به سخنى از امام خمینى رحمه‏الله بسنده مى‏كنیم كهفرموده‏اند:

این مناجاتِ حضرت امیر علیه‏السلام و فرزندانِ آن حضرت است و همه ائمهطاهرین علیهم‏السلام ، با آن خدا را مى‏خوانده‏اند و كمتر دعا و مناجاتى دیده شدهاست كه درباره آن تعبیر شده باشد كه: همه ائمه علیهم‏السلام آنرا مى‏خوانده‏اند و باآن خدا را مناجات مى‏كرده‏اند.(4)

همچنین عارف سترگ، آیت الله میرزا جواد ملكى تبریزى در مقام والاىمناجات شعبانیّه چنین مى‏گوید:

این مناجات، مناجات معروفى است و اهلش به خاطر آن، با ماه شعبان مأنوسشده و به همین جهت منتظر و مشتاق این ماه هستند. این مناجات شاملمطالب اساسى در مورد چگونگى معامله بندگان با خداى بزرگ بوده و آدابخواستن، دعا و طلب آمرزش از او را آنگونه كه شایسته است، بیان مى‏كند واستدلال‏هاى جالب توجهى جهت امیدوار شدن به درگاه خدا كه با مناجات بااو مناسب است در بر دارد و به روشنى، ملاقات، نزدیكى و دیدن خدا رامعنى مى‏كند... .

به هر حال، این مناجات بزرگى است و يكى از ارمغان‏هاى آل محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏باشد كه بزرگى آن را كسى كه قلب سالم و گوش شنوايى داشته باشد،درك مى‏كند و اهل غفلت از درك فواید و نورهاى آن بى‏بهره‏اند.(5)

ما شبى دست بر آریم و دعایى بكنیم غم هجران تو را چاره ز جایى بكنیم
دلِ بیمار، شد از دست، رفیقان مددى تا طبیبش به سر آریم و دوایى بكنیم
خشك شد بیخِ طَرَب راه خرابات كجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایى بكنیم

حافظ