شرح مناجات شعبانیه

سیدمحمود طاهرى

- پى‏نوشت‏ها -


1. كافى، ج 1، ص 139.

2. على شریعتى، نیایش، صص 33 و 34.

3. صحیفه نور، ج 20، صص 82 و 152.

4. همان، ج 17، ص 265.

5. میرزا جواد ملكى تبریزى، مراقبات، ص 167 و 168.

6. قلم.

7. اصول كافى، ج 4، ص 252.

8. عطّار، تذكرة الاولیاء، ص 572.

9. از میان بردن.

10. بحارالانوار، ج 11، ص 256.

11. تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص 427.

12. همان، صص 427 و 428.

13. میرزا جواد ملكى تبریزى، لقاء اللّه، ص 148.

14. همان، ص 154.

15. مقالات شمس تبریزى، ص 69.

16. و نیز آمده است كه: «حق تعالى به موساى كلیم علیه‏السلام وحى فرمود: یا موسى! آیا هرگز تحفه‏اى به درگاهما آورده‏اى كه در بارگاه ما نباشد. عرض كرد: الهى آن چیست كه لایق بارگاه تو است؟ فرمود: تضرّعاست كه در بارگاه جلال ما نیست» عبدالحسین طهرانى، اسرار الصّلوة، ص 189.

17. از زنان عارفه و بلند مرتبه قرن دوم هجرى.

18. تفسیر نورالثّقلین، ج 3، ص 435.

19. میزان الحكمه، ج 4، ص 1648.

20. مرتضى مطهرى، عدل الهى، ص 115 و 116.

21. مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت، ص 64 و 65.

22. اصول كافى، ج 1، ص 203.

23. ملاصدرا نیز در اسفار، ج 6، ص 396 چنین مى‏گوید: «هرچه خداوند در الواح سماوى و صحیفه‏هاىقَدَرى، یعنى همان قلوب ملائكه تاثيرگذار و نفوسِ تدبير كننده عوالم بالا «نقش زده است، همه، كتابمحو و اثبات است و قابل تغییر است».

24. ابن قیّم جوزیه، شفاء العلیل، ص 13.

25. «آدم به حَسَب ظاهر مى‏گوید همه چیز با خداست. امّا وجدان و درك این مطلب كه هیچ ضررى به مانمى‏رسد الّا دست اوست، هیچ منفعتى نمى‏رسد الّا به دست اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایىاست كه دست ماها از آن كوتاه است.» امام خمینى، صحیفه نور، ج 17، ص 265.

26. وین دایر، وجود متعالى انسان، ص 154.

27. ویل دورانت، تاریخ فلسفه، صص 168 و 169.

28. شكسپیر، مجموعه آثار، ج 1، ص 635 .

29. شهيد آيت الله دستغیب، سراى دیگر، ص 76.

30. شیخ صدوق، توحید، ص 164.

31. همان، ص 165.

32. تاج الدین حسین خوارزمى، شرح فصوص الحكم، ص 888 .

33. مولانا، فیه ما فیه، ص 495.

34. مجموعه آثار، ج 1، ص 635 .

35. چنانچه از ابن سینا نقل است: «هلاكتِ ابدى مالِ نوعى خاصِ از جهل و رذیلت اخلاقى است كه ایندر تعداد انگشت‏شمارى از مردم، وجود دارد.» (به نقل از اسفار، ملاصدرا، ج 7، ص 109.

36. دانته، كمدى الهى، ج 1، ص 91.

37. محیى الدّین عربى، فتوحات مكیّه، باب هشتاد و هفتم.

38. جامى، نَقْدُ النّصوص فى شرح نقش الفصوص، ص 189.

39. همه چیز را از رحمت آغاز كرد و به رحمت برمى‏گرداند.

40. از بین مى‏رود

41. اصول كافى، ج 3، ص 105.

42. سفینة البحار، ج 4، ص 744. (ماده وَكَلَ).

43. سیدجعفر سجادى، فرهنگِ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانى، ص 145.

44. بحارالانوار، ج 15، ص 14.

45. اصول كافى، ج 3، صص 108 و 109.

46. سفینة البحار، ج 4، ص 744.

47. رساله قشیریّه، ص 247.

48. عوالى اللئالى، ج 4، ص 7.

49. اصول كافى، ج 3، ص 116.

50. همان، صص 116 و 117.

51. امام باقر علیه‏السلام : «وَ اللّهِ ما یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ اِلاّ مَنْ اَقرَّبِهِ؛ به خدا سوگند، تنها آن كس از گناه مى‏رهد كه بهآن «نزد پروردگارش» اعتراف كند.» بحارالانوار، ج 6، ص 36.

52. آگوستین قدیس، اعترافات، ص 107.

53. ویلیام جیمز، دین و روان، ص 153.

54. كلمه نظر گاهى به معناى دیدن و تأمل كردن است و گاهى نیز به معناى اِنظار و مهلت دادن است،یعنى همان سهل‏انگارى و امروز و فردا كردن كه معناى دوم متناسب با فراز مذكور مى‏باشد.

55. غرر الحكم و درر الكلم، ج 4، ص 276.

56. آگوستین نیز در كتاب اعترافات خود، ص 107 مى‏گوید: «اگرچه آدمیان، در انجام گناه، علیه خدامى‏شورند، ولى در واقع جان‏هاى خود را مى‏آزارند و در این بدخواهى علیه خود قیام مى‏كنند.»

57. همان، ج 5، ص 316.

58. میزان الحكمة، ج 7، ص 3389.

59. با معارف اسلامى آشنا شویم، ج 41، ص 148.

60. عزیز الدّین نَسَفى، الانسان الكامل، صص 322 و 323.

61. ملاّمهدى نراقى، جامع السّعادات، ج 3، ص 33.

62. ابن الوقت كنایه از وقت شناس بودن است.

63. بحارالانوار، ج 77، ص 165.

64. غرر الحكم و دررالكلم، ج 6 ، ص 140.

65. بدیع الزّمان فروزانفر، احادیث و قصص مثنوى، ص 516.

66. چه بسا از امورى كراهت دارید و حال آنكه خیر شما در آن است و چه بسا امورى خوشایند شماستو حال آنكه براى شما شرّ است.

لیك لطفى، قهر در پنهان شده یا كه قهرى در دل لطف آمده

مولانا

67. عزیزالدّین نسفى، الانسان الكامل، ص 334.

68. مفاتیح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى.

69. جنبنده.

70. سُنَن ابو داوود، ج 4، ص 40.

71. حكیم حاج ملا هادى سبزوارى، شرح جوشن كبیر، صص 279 و 280.

72. مراد از حيرت در اینجا، سرگردانىِ بى‏حاصل نمى‏باشد، بلكه حيرت در اینجا، شگفتى فوق العادهحاصل از شناخت خداوند است كه آدمى را سرگردان از این شگفتى مى‏سازد.

73. بخشى از شعر حافظ.

74. مفاتیح الجنان، تعقیبات مشتركه نمازهاى واجب.

75. گوارا.

76. دعاىِ معروف به حَزین كه مستحب است بعد از نماز شب خوانده شود و در مفاتیح ذكر گردیدهاست.

77. اصول كافى، ج 3، ص 116.

78. رشيد الدين میبدى؛ كشف الاسرار، ج 1، ص 372.

79. پناهى سمنانى، فردوسى سروده خوان وحدت و حماسه ملى، صص 398 و 399.

80. عبدالرحمان جامى، نقد النقوص فى شرح الفصوص، ص 189.

81. بدیع الزمان فروزانفر، احادیث و قصص مثنوى، ص 114.

82. اصول كافى، ج 4، ص 224.

83. همان.

84. انجیل لوقا، 7 ـ 1: 18.

85. امام خمینى، آداب الصلوة، ص 305.

86. همان، صص 175 و 176.

87. اصول كافى، ج 3، ص 114.

88. اصول كافى، ج 3، ص 115.

89. بحارالانوار، ج 77، ص 29.

90. نهج البلاغه، خطبه 64.

91. غرر الحكم و درر الكلم، ج 6، ص 226.

92. همان، ص 39.

93. روضه كافى، ص 167 و 168. به نقل از سراى دیگر، ص 35، شهيد آيت اللّه‏ سید عبدالحسین دستغیب.

94. مراقبت و غمخوارى.

95. غررالحكم و درر الكلم، ج 2، ص 262.

96. همان، ج 4، ص 155.

97. بحارالانوار، ج 10، ص 114.

98. غرر الحكم و درر الكلم، ج 6، ص 444.

99. عبدالرحمن جامى، مثنوى هفت اورنگ، ص 196.

100. كه تو را.

101. بحارالانوار، ج 74، ص 400.

102. تحف العقول، ص 18.

103. غرر الحكم و درر الكلم، ج 1، ص 93.

104. میزان الحكمه، ج 3، ص 1352.

105. كلیات سعدى، ص 24.

106. مصباح الشریعه، ص 412.

107. میزان الحكمه، ج 2، ص 958.

108. احمدعلى رجایى بخارایى، فرهنگ اشعار حافظ، ص 602.

109. همان، ص 601.

110. اصول كافى، ج 3، ص 131 و 132.

111. میبدى، كشف الاسرار، ج 1، ص 469.

112. مصباح الشریعه، ص 413.

113. جان راجر و پيتر مك ویلیامز، دارندگى، صص 14، 63 و 95.

114. كاترین پاندر، قانون شفا، صص 83 ، 84 و 87 .

115. نهج البلاغه، خطبه 193.

116. ندا.

117. سرعت بگیرد به سوى دیدار.

118. مركب.

119. رساله قشیریه، صص 567 و 576 و 580.

120. سید جعفر سجادى، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانى، ص 291.

121. رساله قشیریه، ص 582.

122. همان، ص 581.

123. امام محمد غزالى، كیمیاى سعادت، ج 2، صص 982 ـ 984.

124. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ص 167.

125. سید جعفر سجادى، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانى، ص 302.

126. سفینة البحار، ج 3، ص 49 (ماده صدق).

127. همان، صص 49 و 50.

128. اصول كافى، ج 3، ص 164.

129. نوریان مر نوریان را جاذبندناریان مر ناریان را طالبند

(مولانا)

130. انسان‏هاى كریم.

131. انسان‏هاى پست.

132. شمس الدين محمد لاهیجى، شرح گلشن راز، ص 252.

133. همان، ص 7.

134. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 132.

135. قبلى.

136. سفینة البحار، ج 2، ص 899 (ماده شَهَر).

137. اصول كافى، ج 1، ص 43.

138. گنجینه دار.

139. رها.

140. بحارالانوار، ج 19، كتاب الدعاء.

141. اصول كافى، ج 3، ص 106.

142. كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 6 ، ص 562.

143. بحارالانوار، ج 70، ص 366.

144. كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 9، ص 102.

145. میزان الحكمه، ج 1، ص 962.

146. همان، ص 960.

147. الانسان الكامل، صص 334 و 335.

148. رساله قشیریه، صص 556 و 566.

149. همان.

150. احمدعلى رجایى بخارایى، فرهنگ اشعار حافظ، ص 602 .

151. رساله قشیریه، ص 571.

152. فرهنگ اشعار حافظ، ص 601.

153. از زنان عارف قرن دوم هجرى قمرى.

154. قشیرى، رساله قشیریه، ص 571.

155. اصول كافى، ج 4، صص 257 ـ 259.

156. فیه ما فیه، ص 408.

157. سفینة البحار، ج 3، ص 331.

158. طناب.

159. سفینة البحار، ج 2، ص 283.

160. خوارزمى، شرح فصوص الحكم، ص 398.

161. میزان الحكمة، ج 14، ص 6680.

162. همان.

163. رحيق در اینجا اشاره به آيه 25 سوره مطففين مى‏باشد كه خداوند در وصف‏نعمت‏هايى‏كه در بهشتبه ابرار خواهد داد چنین فرمود: «یُسْقَونَ رَحیقٍ مَخْتُومٍ؛ابرار از شراب طهور سر به مهر در بهشتخواهند نوشید».

164. الانسان الكامل، صص 249 و 250.

165. غررالحكم و درر الكلم، ج 2، ص 189.

166. همان، ص 424.

167. همان، ج 6، ص 126.

168. همان، ج 4، ص 205.

169. همان، ص 213.

170. الانسان الكامل، ص 335.

171. محاسن برقى، ج 1، ص 410.

172. امام خمینى، سرالصلوة، ص 2.

173. تفسیر المیزان، ج 9، صص 530 و 531.

174. سعید الدین فرقانى، مشارق الدرارى، صص 450 ـ 452.

175. خواجه نصیر الدین طوسى، اوصاف الاشراف، صص 87 و 88 .

176. برترى جویى.

177. مراد، ممكن الوجود است.

178. میبدى، كشف الاسرار، ج 5، ص 94.

179. مفاتیح الجنان، مناجات نهم از مناجات‏هاى خمسة عشر.

180. سید محمد حسین حسینى تهرانى، مهر تابان، ص 19.

181. تفسیر نورالثّقلین، ج 1، ص 706.

182. امام خمینى، آداب الصّلوة، صص 167 و 168.

183. تفسیر نورالثّقلین، ج 5، ص 357.

184. دكتر قمر آریان، چهره مسیح در ادبیات فارسى، ص 208.

185. غررالحكم و دررالكلم، ج 5، ص 379.

186. میزان الحكمة، ج 7، ص 3403.

187. دست‏آویز.

188. گُل بابا سعیدى، فرهنگ اصطلاحاتِ عرفانى، ابن عربى، ص 180.

189. سفینة‏البحار، ج 4، ص 742 (ماده وَكَل).

190. در اینكه آن مردى كه دو جامه سفید در بر داشت كه بوده است، مرحوم شیخ عباس قمى در همانكتاب، ص 743 نقل مى‏نماید كه ظاهرا آن مرد یا فرشته‏اى بوده است كه به صورت بشر ظهور یافت، و یااز پیامبرانى چون خضر و یا الیاس بوده است.

191. بحارالانوار، ج 78، ص 3.

192. همان، ص 301.

193. میزان الحكمه، ج 14، ص 7168.

194. غُرَرْ الْحِكَمْ وَ دُرَدُ الْكَلم،ج 6، ص 170.

195. بازِ نر.

196. شكارگاه.

197. من.

198. چرا كند.

199. نهج‏البلاغه، خطبه 86.

200. كج.

201. جنایت پیشه.

202. بالا.

203. پلیدى.

204. اسرار التوحید، ص 25.

205. اصول كافى، ج 3، صص 129 و 130.

206. همان.

207. معبودى جز تو نیست، منزهى تو، بدرستى كه من از ستمكاران بودم.

208. امرم را به خداوند واگذار مى‏كنم، به درستى كه خداوند به كاربندگان، بیناست.

209. امالى شیخ صدوق، ص 6 .

210. نعمت‏ها.

211. اصولى كافى، ج 3، ص 149.

212. شرح كبیر اَنْقَرَوى بر مثنوى معنوى مولوى، ج 10، ص 13.

213. بیدارى.

214. علامه سیوطى، جامع الصغیر، ج 2، ص 167.

215. گولپینارلى، نثر و شرحِ مثنوى شریف، ج 3، ص 808 .

216. مسیحى.

217. صفرا حالتى كه بر بدن عارض مى‏شود و در آن صورت، خوردن حلوا مضر مى‏باشد.

218. بحارالانوار، ج 78، ص 41.

219. غرر الحكم و دررالكلم، ج 3، ص 445.

220. همان، ص 142.