خداشناسی

آیت الله ابراهیم امینی

- ۱ -


سخن ناشر

جوان با طبع كنج كاو و جستوجوگرش به جهان و خويشتن مى نگرد و به تدريج سؤال هايى درباره «از كجايى»، «در كجايى» و «به كجايى»؟ در ذهن و ضميرش، پديدار مى شود; پرسش هايى كه در واقع، نشان از جوششِ دائمى وجدان و خروشِ هميشگىِ ضمير باطنىِ او دارد.

هر نوع پاسخ به اين سؤال ها «باور»هايى را در او شكل مى دهد و همه كردارهاى فردى و اجتماعى اش بر اساس آنها جهت مى گيرد. اگر پرسش هاى فكرى او با منطق مادى گرى پاسخ داده شود، رفتارهايش شكل هاى متفاوت مادى گرايانه و يا پوچ انگارانه خواهدداشت، اما اگر بر اساس منطق الهى باشد، همه هستى ـ ازجمله انسان و جهان ـ هدف دار و با معناست و گستره تكامل آدمى تا بى نهايت كشيده مى شود.

از همين جاست كه بايد مراقب بود تا پرسش هاى طبيعى و گريزناپذير جوان از هستى و سرمنشأ آن و سپس وظايف او در اين جهان به كژراهه نيفتد و به نيازهاى فطرى و فكرى او به درستى پاسخ داده شود.

قرآن و روايات با پاسخ هاى منطقى و قابل فهم، انديشه انسان را به سوى شكل گيرى منطقىِ «باور»ها سوق داده است، دانشوران مسلمان هم با مدد جستن از اين آموزه ها استدلال هاى متين و جذابى ارائه كرده اند و بدين سان در منظومه انديشه اسلامى، پرسش هاى اساسى انسان، جواب هاى بسى محكم و منطقى دارد، اما اين ميراثِ بزرگ كلامى ـ فلسفى، در قلم و بيان انديشوران، گاه زبان پيچيده به خود گرفته و زمانى هم با اصطلاحات خاص هر علم، تبيين شده و بدين سان از دست رس همگان بهويژه جوانان دور مانده است.

حضرت آية الله امينى(1) كه سال ها با انديشه ورزى در منابع و متون دينى و ارتباط دائمى با جوانان و تفكر در باره مسائل عقيدتى و تربيتى آنان آثار متعددى را تأليف كرده است; مجموعه «جوان و باورها» را در شش جلد به قلم روان و با نظمى منطقى سامان داده است: «خداشناسى»، «معاد»، «پيامبرى و پيامبر اسلام»، «آشنايى با اسلام»، «آشنايى با وظايف و حقوق زن» و «امامت و امامان». بى ترديد جوانان با مطالعه منظم، مى توانند پاسخ هاى گوناگون فكرى خود را از اين مجموعه بگيرند.

مؤسسه بوستان كتاب
(مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)

پيشگفتار

عمر انسان را به چهار دوره مى توان تقسيم كرد: كودكى، جوانى، ميان سالى و سال خوردگى. در اين ميان، جوانى حساس ترين و ارزشمندترين دوره هاست، چون كودك از جهت رشد جسمانى و روانى به حدى نرسيده كه توان مسئوليت پذيرى را داشته باشد، و از همين روى مسئوليت اداره و پرورش او بر عهده پدر و مادر نهاده شده است. دوران سال خوردگى نيز دوران ضعف و ناتوانى و نياز است. يا بايد از اندوخته هاى دوران جوانى استفاده كند، يا در تأمين نيازها وابسته به فرزندان يا كمك هاى مؤسسات خيريه است. انسان در ميان سالى گرچه قدرت كار و تلاش و تأمين هزينه هاى زندگى روزمره و پيش بينى نيازهاى دوره سال خوردگى را دارد ولى موفقيت در اين امر بستگى به استفاده درست از دوران جوانى دارد، بنابراين حساس ترين و ارزشمندترين دوران عمر انسان، جوانى است. رشد جسمانى، نيروى بدنى و استعداد عقلانى جوان به حدى رسيده كه مى تواند با آينده نگرى و سعى و تلاش مسئوليت كنونى و آينده خويش را بپذيرد و خود را براى زندگى آينده و شهروندى وظيفه شناس و تأثيرگذار آماده سازد. ويژگى هاى جوان را در امور زير مى توان خلاصه كرد:

سلامت بدن، توان جسمى، نشاط و حركت، هوش و حافظه قوى، فراغت و آرامش روانى، همت بلند، آرزوهاى دراز، توان خلاقيت و ابتكار، صداقت و خيرخواهى، پاكى و صفاى باطن. البته همه جوانان دربرخوردارى از ارزش هاى مذكور يكسان نيستند، بلكه در بين آنها تفاوت هايى وجود دارد، ولى هر كس در دوران جوانى خود بيش از ساير ايام از اين نعمت ها برخوردار است. خداى مهربان، نعمت جوانى و اين همه نعمت را به جوان داده تا به همت بلند و آينده نگرى و سعى و كوشش وسيله سعادت و خوشبختى خويش را فراهم سازد، اگر در انجام اين مهم كوتاهى كرد و عمر گران مايه خويش را در غفلت و بيهودگى تضييع نمود بعداً پشيمان خواهد شد، آن گاه كه پشيمانى سودى ندارد.

امير المؤمنين(عليه السلام) فرمود: دو چيز است كه آدمى قدرشان را نمى داند جز كسى كه آنها را از دست داده است: جوانى و تندرستى.(2)

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: در قيامت، بنده خدا قدم از قدم برنمى دارد جز اين كه از او سئوال مى شود: عمرت را در چه راهى صرف كردى و جوانى ات را چگونه به پايان رسانيدى؟(3)

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به ابوذر فرمود: پنج چيز را قبل از پنج چيز قدر بشناس: جوانى را قبل از پيرى، تندرستى را قبل از بيمارى، غنا را قبل از فقر، فراغت را قبل از اشتغال و حيات را قبل از مرگ.(4)

جوانان بايد قدر جوانى را بدانند و حداكثر استفاده را از آن ببرند، وگرنه با خسارت هاى سنگين و غير قابل جبرانى مواجه خواهند شد، آن گاه كه پشيمانى سودى نخواهد داشت. جوانان در اين خصوص سه مسئوليت مهم و سرنوشت ساز برعهده دارند كه به طور كوتاه بدان ها اشاره مى شود:

وظيفه اول: رعايت كامل بهداشت و حفظ سلامت بدن و قواى جسمانى و روانى است. تندرستى از نعمت هاى بزرگ الهى و سرمايه گران قدر زندگى است. از دست دادن سلامت بزرگ ترين خسارت را به بار مى آورد، آرامش و لذت را از انسان سلب مى كند و او را از تلاش و فعاليت در رسيدن به اهداف بزرگ بازمى دارد.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: پنج چيز است كه هر كسى يكى از آنها را از دست بدهد همواره زندگى او ناقص و عقل او زائل و هميشه قلب او مشغول مى باشد; اول آنها سلامتى بدن است.(5)

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: دو نعمت است كه مردم قدر آنها را نمى دانند: امنيت و عافيت.(6)

اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: ندارى يكى از بلاهاست و سخت تر از ندارى بيمارى بدن است، و سخت تر از بيمارى تن، بيمارى قلب است.(7)

به جوانان جداً توصيه مى شود: در رعايت بهداشت بكوشيد، در تغذيه بيشتر به فكر تأمين نيازهاى بدن باشيد، از پرخورى اجتناب كنيد، از مصرف مواد مخدر جداً بپرهيزيد، به مقدار كافى و لازم بخوابيد، ورزش و پياده روى را فراموش نكنيد، از چشم چرانى و انحرافات جنسى جداً دورى كنيد كه بر جسم و اعصاب و روان شما لطمه هاى سختى وارد خواهد ساخت.

وظيفه دوم: تصميم گيرى و برنامه ريزى براى زندگى آينده است. هر انسانى بايد شغلى داشته باشد، تا بهوسيله آن نيازهاى زندگى خود را تأمين نمايد و آبرومندانه و سرافراز زندگى كند و به ديگر انسان ها نيز خدمت نمايد. اسباب و مقدمات شغل آينده اش را در جوانى فراهم سازد. جوان براى ورود در اجتماع يكى از اين دو راه را مى تواند انتخاب كند: يا انتخاب شغل آزاد كه انواع گوناگون دارد، گرچه برخى از آنها، كم يا بيش، نياز به كارآموزى و كسب مهارت دارند، ولى نيازى به ادامه تحصيلات دانشگاهى و صرف مدتى از بهترين ايام زندگى و هزينه هاى فراوان ندارند. راه دوم ورود به دانشگاه و ادامه تحصيلات تا اخذ مدرك دلخواه، سپس اشتغال به يك شغل ادارى يا فنى و علمى; البته درصورتى كه شغل مناسبى پيدا كند. چه خوب است جوان در آغاز زندگى در انتخاب يكى از اين دو راه فوق، بينديشد، استعدادهاى جسمانى، هوش و حافظه، امكانات خانوادگى و آينده خود بعد از اخذ مدرك را مد نظر قرار دهد و با مشورت و عاقبت انديشى يكى از آن دو راه را برگزيند.

وظيفه سوم: بررسى و پژوهش در باورهاى دينى و عقايد مذهبى است. جوانى كه دوران كودكى خود را در خانواده مذهبى گذرانده طبعاً در آن محيط، عقايدى را فراگرفته، هم چنين از مدرسه و نيز محيط زندگى، نكته هايى آموخته است، اكنون كه به دوران بلوغ و جوانى پا نهاده است، غالباً ميل دارد در عقايد و افكار دوران كودكى خويش تجديد نظر كند و درستى يا نادرستى آنها را بازيابى نمايد. جوان در اين دوره با سؤالاتى از اين قبيل مواجه مى شود: از كجا آمده ام و چه كسى مرا آفريده است؟ هدف از آفرينش من چه بوده و به چه منظورى آفريده شده ام؟ آيا در برابر آفريدگارم تكليف و وظيفه اى دارم يا آزاد و بلاتكليفم؟ و اگر وظيفه دارم وظيفه ام چيست؟ وظايف خود را از چه كسى بايد فراگيرم؟ شرايط و صفات او چيست؟ به كجا مى روم و سرنوشت پس از مرگم چگونه خواهد بود؟ آيا دربرابر كردار و گفتار و اخلاقى كه در دنيا دارم بايد در جهان پس از مرگ پاسخ گو باشم؟ اگر در جهان پس از مرگ سعادت و شقاوت و پاداش و كيفرى وجود دارد، راه رسيدن به سعادت و اجتناب از شقاوت چيست؟ اين قبيل پرسش ها و ده ها مانند اينها بر ذهن صاف و نورانى جوان وارد مى شود و مصرّانه پاسخ مى طلبد.

دادن پاسخ صحيح و قانع كننده بدين سئوال ها براى جوان بسيار مهم و سرنوشت ساز است، زيرا با همان پاسخ هاست كه برنامه زندگى جوانى و بعد از آن را تنظيم و با قطع و يقين از آنها پيروى مى كند و راه سعادت دنيوى و اخروى خود را مى يابد و با آرامش خاطر ادامه مى دهد. ولى اگر دريافتن پاسخ هاى صحيح به اين پرسش ها كوتاهى كرد با خطرات بسيار جدى و غيرقابل جبرانى مواجه مى شود و در آخرين لحظه هاى زندگى يا پس از مرگ پشيمان خواهد شد; در آن هنگام كه پشيمانى سودى ندارد.

بنابراين، تحقيق و پژوهش در باورهاى دينى براى جوانان و يافتن پاسخ هاى صحيح و قانع كننده، از هر كار ديگرى ضرورى تر است; مخصوصاً در اين زمان كه عقايد دينى و حتى احكام آن، بهوسيله دشمنان اسلام و با ابزارهاى پيشرفته اطلاع رسانى مورد هجمه جدى قرار گرفته از هر طرف اشكال تراشى و شبهه افكنى مى كنند.

جوان براى اين بررسى و پژوهش ها به راهنمايى هاى سنجيده و منابع قابل اعتمادى نياز دارد كه مهم ترين آنها از ديرباز، «كتاب» بوده است، خوشبختانه دانشوران مسلمان در بخش هاى مختلف خداشناسى، نبوت عامه و خاصه، معاد، احكام و فلسفه احكام و امامت، كتاب هاى بسيار خوب و دقيقى نوشته اند، ولى غالب آنها براى جوانان دشوار و گاه غير قابل فهم است، چون برخى عربى اند و بعضى، زبان فلسفى و كلامى دارند و دسته اى مفصل و طولانى هستند كه جوانان فرصت خواندن آنها را ندارند، و پاره اى هم مطالب ضعيف و قابل خدشه دارند و ذهن جوانان را مشوش خواهد كرد. براى حل اين مشكل بر آن شدم در باره عقايد و باورهاى دينى، سلسله كتاب هايى را در سطح متوسط و در خور فهم و فرصت جوانان به نگارش درآورم. كتاب ها در چند جلد با موضوع هاى گوناگون تدوين شده است: جلد اول خداشناسى، جلد دوم معاد، جلد سوم پيامبرى و پيامبر اسلام (نبوت عامه و خاصه) جلد چهارم آشنايى با اسلام، جلد پنجم آشنايى با وظايف و حقوق زن، جلد ششم امامت و امامان.

در تأليف كتاب هاى فوق، اين نكته ها رعايت شده است:

ساده نويسى، كوتاه نويسى، با دليل بودن، اجتناب از استدلال هاى دشوار فلسفى و كلامى، خوددارى از ذكر مطالب ضعيف و بى پايه، پرهيز از طرح مسائل شبهه انگيز، استفاده از آيات و احاديث و خوددارى از ذكر مسايل غير ضرورى.

بدين اميد كه كتاب هاى مذكور در تحكيم عقايد و باورهاى دينى جوانان عزيز مفيد و مؤثر واقع شود.

1384/7/10
ابراهيم امينى