دانش نامه احاديث پزشكى

محمد محمدى رى شهرى
مترجم : دكتر حسين صابرى

- ۳ -


28 - امام سجاد (عليه السلام ):
خداوندا! تو را سپاس كه آفريدى و اعتدال بخشيدى ، تقدير فرمودى و حكم كردى ، ميراندى و زنده ساختى ، بيمار كردى و شفا بخشيدى ، عافيت دادى و مبتلا ساختى .(60)
29 - امام عسكرى (عليه السلام ):
- در دعاى صبحگاهى خويش مى گفت -: اى آن كه شفا را در آنچه مى خواهد، مى نهد... اى آن كه به كمترين دارو، سخت ترين درد را درمان مى بخشد.(61)
30 - احياء علوم الدين :
از موسى (عليه السلام ) روايت شده كه گفت : پروردگارا! درد و درمان از كيست ؟
فرمود: (( من )).
پرسيد: پس طبيبان چه مى كنند؟
فرمود: ((روزى خويش مى خورند و دل بندگانم خرسند مى دارند تا يا شفايم و يا قضايم (به آنان ) برسد)).(62)
فصل دوم : آداب طبابت و وظايف طبيب
درآمد
حرفه پزشكى ، از آن رو كه با جان ، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و كار دارد، علاوه بر مقررات اسلامى ، در همه حرفه ها داراى آداب و احكام ويژه اى است كه رعايت آن براى پزشك مسلمان ، لازم و ضرورى است . در اين جا اشاره اى كوتاه به مهم ترين آداب آن خواهيم كرد.
1 - احساس مسئوليت
احساس مسئوليت ، از مهم ترين و اصلى ترين آداب پزشكى است ؛ زيرا اين احساس است كه پزشك را به رعايت وظايف اخلاقى ، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بيمار، وادار مى سازد.
امام صادق (عليه السلام )، سخنى سخت تكان دهنده درباره مسئوليت پزشك حضرت مسيح (عليه السلام ) نقل فرموده است :
مسيح (عليه السلام ) مى گفت : ان التارك شفاء المجروح من جرحه شريك لجارحه لا محالة ...؛(63) آن كه درمان كردن زخم زخمديده اى را واگذارد، ناگزير، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است .
اين سخن ، متكى بر منطق روشنى است كه نه تنها پيروان اسلام و مسيحيت ، بلكه هيچ پزشك با وجدانى نمى تواند آن را انكار كند. از اين رو، شايسته است همه پزشكان ، آن را قاب كنند و در مطب خويش ‍ بياويزند.
بر اساس اين منطق ، كوتاهى پزشك در درمان بيمار، به معناى سهيم بودن او در بيمارى و گاه ، هلاكت بيمار است . لذا پزشك ، مسئول است با همه توان براى درمان بيمار، تلاش كند و با هيچ بهانه اى نمى تواند از زير بار مسئوليت ، شانه خالى نمايد.
بر همين اساس ، معتقديم يكى از وظايف مهم دانشگاههاى علوم پزشكى ، برنامه ريزى براى پرورش حس مسئوليت شناسى در دانش پژوهان اين دانش است .
2 - تقواى پزشكى
تقوا در هر حرفه اى به معناى رعايت قوانين الهى در انجام دادن آن است . بنابراين ، تقواى پزشكى ، شامل همه آداب و احكام اسلامى در مورد اين حرفه است ؛ ليكن در تقواى پزشكى ، دو نكته اهميت فوق العاده اى برخوردار است : يكى خيرخواهى براى بيمار، و ديگرى تلاش براى درمان او. از اين رو، امام على (عليه السلام )، پس از توصيه پزشكان به تقوا، بلافاصله به اين دو مصداق بارز تقواى پزشكى اشاره مى فرمايد:
من تطبب فليتق الله ولينصح وليجتهد.(64)
هر كس طبابت پيشه كند، بايد كه از خدا پروا بدارد و خيرخواهى و جديت به خرج دهد.
((نصح )) كه در اين سخن بدان اشاره شد، به معناى خير خواهى و ((اجتهاد))، به معناى به كارگيرى همه توان است . بنابراين ، تقواى پزشكى بدين معناست كه پزشك براى حسن انجام وظيفه ، اولا بايد سود بيمار را در نظر بگيرد نه سود خود را. ثانيا بايد از همه توان فكرى و عملى خود براى درمان وى استفاده كند و پزشك با تقوا، كسى است كه در صرف وقت براى تشخيص بيمارى ، در تجويز دارو، در چگونگى درمان و طول آن ، به چيزى جز سود بيمار نينديشد.
3 - پاك دامنى
يكى از مصاديق مهم تقواى پزشكى ، عفت جنسى و پاك دامنى است . پزشك با تقوا، به خود اجازه نمى دهد از بيمار، سوء استفاده جنسى كند و حتى در نگاه كردن براى معاينه ، حدود اسلامى را رعايت مى نمايد، بدين معنا كه اگر از طريقى بجز نگاه كردن به مواضعى كه نگاه كردن به آن در اسلام ممنوع است ، بتواند بيمارى را تشخيص دهد، مبادرت به نگاه نامشروع نمى ورزد و در صورت نياز به اين كار نيز، به اندازه ضرورت ، اكتفا مى كند.
4 - اهتمام به تشخيص بيمارى
يكى از نكات آداب پزشكى كه در احاديث اسلامى بر آن تاءكيد شده ، اهميت دادن به تشخيص بيمارى است . پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به يكى پزشكان معاصر خود، چنين توصيه مى فرمايد:
لا تداو اءحدا حتى تعرف داءه .(65)
هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى .
مكرر شنيده مى شود كه به دليل تشخيص نادرست طبيب و داروى نامناسب ، بيمارى تشديد شده و گاه بيمار، هلاك شده است . رعايت اين ادب ، اقتضا مى كند كه پزشك ، همه توان خود را براى تشخيص بيمارى به كار گيرد و پيش از تشخيص آن ، اقدام به تجويز دارو نكند و اگر فرصت لازم براى تشخيص ندارد يا خسته است و يا به هر دليل ديگر، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد، معاينه بيمار و دادن دارو، به طور جدى خوددارى كند.
5 - تلاش براى شناخت داروهاى طبيعى
احاديث باب سوم از فصل اول تاءكيد دارند كه همه بيمارى ها به استثناى مرگ ، در نظام آفرينش ، دارو دارند و قابل درمان اند. برخى تصريح مى كنند كه خداوند براى همه بيمارى ها دارو نازل كرده است .
ظاهر اين دو تعبير اين است كه داروى همه بيمارى ها در طبيعت وجود دارد. بى ترديد، داروهاى طبيعى ، زيان كمتر و سود بيشترى براى درمان دارند. با عنايت به اين واقعيت است كه گياه درمانى ، به تدريج در كشورهاى پيشرفته رايج مى گردد.
بنابراين ، يكى از مسئوليت هاى مراكز علمى پزشكى ، تلاش براى كشف داروهاى طبيعى و آشنا كردن جامعه پزشكى با اين داروهاست .
6 - رعايت ضرورت در تجويز دارو
در روايات فراوانى اهل بيت (عليهم السلام )(66) تاءكيد شده است كه تا آن جا كه بدن ، قدرت تحمل بيمارى را دارد، بيمار نبايد به پزشك مراجعه كند؛ زيرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان ، زيانبار است . امام على (عليه السلام ) مى فرمايد:
امش بدائك ما مشى بك .(67)
با درد خويش تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند، مدارا كن .
و از امام كاظم (عليه السلام ) روايت شده است :
ادفعوا معالجة الاطباء ما اندفع الداء عنكم ؛ فانه بمنزلة البناء قليله يجر الى كثيره .(68)
تا زمانى كه بيمارى به جد با شما درگير نشده است ، درگير معالجه طبيبان نشويد، كه درمان ، به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند.
طبق دلالت التزامى اين احاديث ، بر فرض ، اگر بيمارى اين رهنمودها را ناديده گرفت و به پزشك مراجعه كرد، پزشك متعهد و با تقوا، كسى است كه پس از معاينه ، اگر تشخيص داد بيمارى او جزئى است و نيازى به دارو ندارد، اقدام به نوشتن نسخه و تجويز دارو نمى كند، و اگر تشخيص داد كه مصرف دارو ضرورت دارد، بيش از انده لازم ، دارو تجويز نمى نمايد تا كيسه توليد كنندگان دارو را پر كند.
7 - حفظ اسرار بيمار
يكى از آداب مهم پزشكى ، رازدارى است . برخى از بيمارى ها، راز بيمار محسوب مى شوند و او مايل نيست ديگران از آن مطلع شوند. روايات اسلامى ، از يك سو به بيمار توصيه مى كنند كه بيمارى پنهان خود را از پزشك ، كتمان نكند، چنان كه امام على (عليه السلام ) مى فرمايد:
من كتم مكنون دائه عجز طبيبه عن شفائه .(69)
هر كس درد نهفته خويش را پنهان بدارد، طبيبش از درمان وى ناتوان مى ماند.
و از سوى ديگر، به پزشك تاءكيد مى كنند كه امانتدار باشد و با افشاى راز بيمار، به او خيانت ننمايد. در حديث نبوى آمده است :
المجالس بالامانة وافشاؤ ك سر اءخيك خيانة فاجتنب ذلك .(70)
نشستن ها به امانت است و افشاى راز برادرت نيز خيانت . پس از اين كار، بپرهيز.
8 - ايجاد اميدوارى در دل بيمار
ياءس و نوميدى ، موجب تشديد بيمارى است و بيش از بيمارى براى بيمار، رنج آور است . به گفته امام على (عليه السلام ):
اءعظم البلاء انقطاع الرجاء.(71)
سخت ترين بلا، گسستن اميد است .
بلكه گاه نوميدى ، سبب مرگ بيمار مى گردد، چنان كه امام على (عليه السلام ) مى فرمايد:
قتل القنوط صاحبه .(72)
نوميدى ، آن كس را كه دامنگيرش بشود، مى كشد.
به عكس ، اميد به درمان ، از رنج بيمارى مى كاهد و به بيمار، قدرت غلبه بر بيمارى مى دهد و درمان را تسريع مى نمايد. از اين رو، يكى از وظايف مهم پزشكى ، بويژه در مورد بيمارى هاى خطرناك ، تقويت روحيه بيمار و ايجاد اميد در اوست .
گفتنى است كه بهترين راه اميدوار كردن بيمار، تقويت حس مذهبى ، توكل به خدا و اعتقاد به اين حقيقت است كه طبيب واقعى اوست و درمان هيچ دردى براى خداوند متعال ، دشوار نيست و چه بسا دردهاى بى درمان كه با دعا شفا يافته و به هر حال ، خداوند متعال ، چيزى جز خير و صلاح و سود انسان را نمى خواهد.
9 - جلوگيرى طبابت افراد غير متخصص
از نظر اسلام ، طبابت افراد غير متخصص ، ممنوع و نظام اسلامى موظف است از كار آنان جلوگيرى كند و در صورت سرپيچى ، آنان را مانند روحانى نمايان فاسق ، زندانى كند. امام على (عليه السلام )، در اين باره مى فرمايد:
يجب على الامام اءن يحبس الفساق من العلماء والجهال من الاءطباء.(73)
بر امام ، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند.
مقدم داشتن ضرورت زندگى كردن علماى فاسق بر پزشكان جاهل ، از آن جهت است كه خطر طبيب نمايان روحانى براى جامعه اسلامى بيش از طبيب نمايان جسمانى است .
بارى ، پزشك غير متخصص ، در صورتى كه اقدام به طبابت كرد و موجب زيان بيمار گرديد، علاوه بر اين كه مرتكب گناه شده ، براساس قانون ((ضمان )): ضامن است ، چنان كه از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده :
من تطبب ولم يعلم منه طب قبل ذلك ، فهو ضامن .(74)
هر كس بدون سابقه (و تخصص لازم ) به كار طبابت دست يازد، ضامن است .
همچنين ، طبيب متخصص ، اگر در انجام دادن وظيفه خود، كوتاهى كند و اين كوتاهى به فساد بينجامد، ضامن خواهد بود.(75)
2/1 - احساس مسئوليت
31 - امام صادق (عليه السلام ):
مسيح (عليه السلام ) مى فرمود: ((آن كه درمان كردن زخم زخمديده اى را واگذارد، ناگزير، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است ؛ چه ، آن كه زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن كه درمان وى را واگذارد، بهبود او را نخواسته است . پس اگر كه بهبود وى را نخواسته ، ناگزير، تباهى او را خواسته است .(76)))
2/2 - تقواى پزشكى
32 - امام على (عليه السلام ):
هر كس طبابت پيشه كند، بايد از خدا پروا بدارد و خير خواهى و جديت به خرج دهد.(77)
2/3 - اهتمام به شناخت بيمارى
33 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- خطاب به شمردل طبيب -: هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى .(78)
34 - امام سجاد (عليه السلام ):
كسى كه بيمارى اش تشخيص داده نشود، دارويش او را تباه مى سازد.(79)
2/4 - حرام بودن طبابت توسط ناآگاهان
35 - امام على (عليه السلام ):
بر امام (عليه السلام )، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند.(80)
2/5 - مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت
36 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس (بدون تخصص لازم ) به كار طبابت دست يازد، (شرعا) ضامن است .(81)
37 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس در حالى كه به طبابت شناخته شده نيست ، عهده دار آن گردد و موجب فوت كسى يا صدمه اى كمتر از آن شود، ضامن است .(82)
38 - امام باقر (عليه السلام ):
على (عليه السلام )، ختنه گرى را كه سر آلت پسركى را بريده بود، ضامن دانست .(83)
39 - دعائم الاسلام :
(امام على (عليه السلام )) زنى ختنه گر را كه دخترى را ختنه كرده و او در نتيجه آن ، خونريزى كرده و مرده بود، ضامن دانست و به او فرمود: ((واى بر تو! چرا هيچ اندكى از آن (عضو) باقى نگذاردى ؟)). سپس به ضامن بودن او نسبت به ديه حكم كرد و اين ديه را بر عاقله (84) ختنه كننده دانست .(85)
40 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كارگر (و صاحب حرفه اى ) كه به وى براى اين كه كارى را درست كند، مزدى دهيد، اما آن را خراب كند، ضامن است .(86)
2/6 - مسئول نبودن پزشك در صورت برخوردارى از مهارت و گرفتن برائت
41 - المصنف :
- به نقل از ضحاك بن مزاحم -: على (عليه السلام ) براى مردم سخن گفت و در سخنان خويش فرمود: ((اى جماعت پزشكان ، دام پزشكان و كسانى كه به كار پزشكى دست مى يازيد! هر كدام از شما كه انسانى يا حيوانى را معالجه مى كند، بايد براى خويش برائت بگيرد؛ چرا كه هر كس در حالى كه براى خويش برائت نگرفته ، به معالجه چيزى بپردازد و آن چيز هلاك شود، ضامن خواهد بود)).(87)
42 - امام على (عليه السلام ):
هر كس به كار طبابت انسان يا حيوان دست مى يازد، بايد از ولى آن (انسان يا حيوان ) براى خويش ، كسب برائت كند، وگرنه ضامن آن است (88 ).(89)
43 - امام باقر يا امام صادق (عليه السلام ):
قابله ، امين (90) دانسته شود.(91)
2/7 - جايز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى ، با وجود احتمال مرگ
44 - الكافى :
- به نقل از اسماعيل بن حسن كه پيشه طبابت داشت -: به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : من مردى از عرب هستم و به طبابت ، آگاهى اى دارم . طب من طبى عربى است و بر اين كار خويش ، مزدى نمى گيرم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : ما دمل ها و غده ها را نيشتر مى زنيم و با آتش ، داغ مى نهيم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : و اين زهرهاى اسمحيقون (92) و غاريقون (93) را به مردم مى خورانيم .
فرمود: ((اشكالى ندارد)).
گفتم : شايد شخص بميرد.
فرمود: ((هر چند كه بميرد)).(94)
45 - الكافى :
- به نقل از يونس بن يعقوب -: به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : كسى دارويى مى نوشد يا رگ مى زند. شايد كه بدين كار، سود برد و شايد هم اين كار، او را بكشد. (حكم چيست ؟)
فرمود: ((بزند و بنوشد)).(95)
46 - طب الائمة (عليهم السلام ):
- به نقل از يونس بن يعقوب -: از امام صادق (عليه السلام ) در اين باره پرسيدم كه كسى دارويى مى نوشد. شايد اين دارو او را بكشد و شايد هم از آن به سلامت ماند، ولى بيشتر سالم مى ماند. (حكم چيست )؟
امام (عليه السلام ) فرمود: ((خداوند، درد را فرو فرستاده و شفا را هم فرو فرستاده است . خداوند، هيچ دردى را نيافريده ، مگر اين كه برايش درمانى نيز قرار داده است . آن را بنوش و نام خداى تعالى را بر زبان آور)).(96)
47 - الكافى :
- به نقل از حمدان بن اسحاق -: پسرى داشتم كه به سنگ مثانه (حصاة )(97) مبتلا مى شد. به من گفته شد: او را درمانى نيست ، مگر اين كه وى را نيشتر زنى . او را نيشتر زدم و مرد. شيعيان گفتند: در خون پسرت شريك شده اى !
من (در اين باره ) به ابوالحسن عسكرى (عليه السلام ) نامه نوشتم و ايشان ، در پاسخ ، چنين توقيع فرمود: ((اى احمد! در آنچه كرده اى ، بر تو چيزى نيست . تو درصدد درمانش بوده اى و اجل وى نيز در آنچه تو كرده اى ، بوده است )).(98)
2/8 - انتخاب همجنس براى معاينه و معالجه
48 - الفضائل :
- به نقل از عمار بن ياسر و زيد بن ارقم در ماجراى دوشيزه اى كه پدرش او را به بد كارگى متهم كرده بود -: امير مؤ منان ، از آن دختر پرسيد: ((اى دختر! درباره آنچه پدرت گفته است ، چه مى گويى ؟)).
گفت : سرورم ! اين كه گفته من دوشيزه ام ، راست گفته است ؛ اما اين كه گفته آبستنم ، سرورم به حق تو سوگند، من هيچ خيانتى از خود، سراغ ندارم .
پس امام (عليه السلام ) بر منبر رفت و فرمود: ((ماماى كوفه را بياوريد!)). پس زنى به نام ((لبنه )) كه ماماى زنان كوفه بود، به حضور آمد. امام (عليه السلام ) به او فرمود: ((ميان خود و مردم ، پرده اى بياويز و بنگر كه آيا اين دختر، دوشيزه است يا آبستن )).
قابله ، آنچه را امام (عليه السلام ) فرموده بود، به انجام رساند. سپس (از پرده ) بيرون آمد و گفت : آرى ، سرورم ! او هم دوشيزه و هم آبستن است .
فرمود: ((اى قابله ! اين يخ را بگير و آن دختر را بيرون مسجد ببر و او را در تشتى بنشان و اين قطعه يخ را در جلو شرمگاه (او) بگذار. زالويى خواهى ديد كه 25 درهم و دو دانگ وزن دارد (و از او بيرون مى آيد((-).
آن زن مى گويد: من (اين كار را كردم و) آن زالو را همان گونه كه او فرموده بود يافتم .(99)
2/9 - جايز بودن معالجه توسط جنس مخالف در هنگام ضرورت
49 - الاصابه :
- به نقل از قيس بن ربيع -: شمردل در برابر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) زانو زد و گفت : اى پيامبر خدا، پدر و مادرم به فدايت ! من در روزگار جاهليت ، كاهن خاندان خود بودم و طبابت مى كردم . آيا اكنون برايم حلال نيست ، چرا كه گاه زن جوان بيمارى به من مراجعه مى كند؟
فرمود: ((تنها در رگ زدن و داغ نهادن بر زخم ، اگر كه ناچار شدى )).(100)
50 - امام على (عليه السلام ):
- درباره زنى كه فرزندش در شكمش مى ميرد و آن گاه ، بيم جان خود او مى رود -: اشكال ندارد كه مردى دست خويش را به درون (رحم ) ببرد(101) و بچه را قطعه قطعه كند، البته اگر زنان را ياراى اين كار نباشد.(102)
51 - دعائم الاسلام :
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه از او در اين باره پرسيدند كه : اگر زنى به بيمارى اى جسمى مبتلا شود، آيا درست است كه مردى او را درمان كند؟ فرمود: ((اگر چاره اى جز اين نباشد، اشكالى ندارد)).(103)
52 - الكافى :
- به نقل از ابو حمزه ثمالى -: از امام باقر (عليه السلام ) پرسيدم : زن مسلمانى در جايى از بدنش كه نگاه كردن به آن جايز نيست ، عارضه اى ، شكستگى يا زخمى ، رخ مى دهد و در اين حال ، مردان نيز در درمان وى از زنان توانمندترند. آيا براى مرد (در چنين حالتى ) جايز است به او بنگرد؟
فرمود: ((اگر زن ، ناچار شود و خودش نيز بخواهد، (جايز است ) مرد او را درمان كند)).(104)
2/10 - عدم جو معالجه توسط جنس مخالف در حالت عدم اضطرار
53 - مسائل على بن جعفر (عليه السلام ):
از (برادرم ) امام كاظم (عليه السلام ) درباره زنى پرسيدم كه در ران يا شكم (105) يا بازويش زخمى وجود دارد، آيا براى مرد، درست است در كار درمان اين زخم ، بدان بنگرد؟
فرمود: ((نه )).(106)
54 - قرب الاسناد:
- به نقل از على بن جعفر از (برادرش ) امام كاظم (عليه السلام ) -: از او در اين باره پرسيدم كه آيا زن ، حق دارد براى حجامت ، نزد مرد برود؟
فرمود: ((نه ))(107).(108)
2/11 - درمان با آنچه حرام است
قرآن
انما حرم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير وما اءهل به ى لغير الله فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا اثم عليه ان الله غفور رحيم ؛(109)
مردار، خون و آنچه به نام غير خدا ذبح شده ، بر شما حرام است . پس آن كه بدون سركشى و تجاوز، ناچار شود، بر او گناهى نيست . خداوند بخشايشگر مهربان است .
وما لكم اءلا تاءكلوا مما ذكر اسم الله عليه وقد فصل لكم ما حرم عليكم الا ما اضطررتم ؛(110)
چرا از آنچه بر آن ، نام خدا بر زبان آورده شده نمى خوريد، در حالى كه آنچه را بر شما حرام كرده - بجز آنچه بدان ناچار مى شويد - برايتان به تفصيل ، بيان داشته است .
ر. ك : مائده ، آيه 3، انعام ، آيه 145؛ نحل ، آيه 115.
حديث
55 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس به حرام درمان جويد، خداوند در آن شفايى قرار نمى دهد.(111)
56 - امام صادق (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود.(112)
57 - مسند اءبى يعلى :
- به نقل از ام سلمه -: يكى از دخترانم بيمار شد و من برايش (شرابى ) در كوزه اى ريختم . در حالى كه آن دارو مى جوشيد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد شد و پرسيد: ((اين چيست ؟)).
گفتم : دخترم بيمار شده و برايش اين دارو را گذاشته ام .
فرمود: ((خداوند (عزوجل )، شفايتان را در چيز حرام قرار نداده است ))(113).(114)
58 - صحيح مسلم :
- به نقل از وائل حضرمى -: طارق بن سويد جعفى از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره شراب پرسيد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، او را از اين كار نهى كرد، يا ساختن آن را ناخوشايند داشت . وى گفت : من آن را تنها به عنوان دارو مى سازم .
فرمود: ((اين ، دارو نيست ؛ خود، بيمارى است )).(115)
59 - امام صادق (عليه السلام ):
در هيچ حرامى ، شفايى نيست .(116)
60 - امام صادق (عليه السلام ):
خداوند، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .(117)
61 - الكافى :
از قائد بن طلحه روايت شده است كه از امام صادق (عليه السلام ) در اين باره پرسيده كه : آيا شراب خرما را در دارو قرار دهند؟
فرمود: ((نه . براى هيچ كس روا نيست به حرام ، درمان بجويد)).(118)
62 - امام صادق (عليه السلام ):
- در پاسخ به كسى كه درباره دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود -: نه . به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن ، درمان كنم . آن ، به منزله پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند.(119)
63 - مسائل على بن جعفر (عليه السلام ):
از (برادرم ) امام كاظم (عليه السلام ) درباره درمان پرسيدم كه آيا با شراب خرما، درست است ؟
فرمود: ((نه )).(120)
64 - تفسير العياشى :
از سيف بن عميره ، از پيرى شيعيان ، از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه راوى گفته است : نزد امام صادق (عليه السلام ) بوديم كه پيرمردى پرسيد: دردى دارم و براى درمان آن ، شراب خرما مى نوشم . پير، آن گاه ، اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد.
امام به او فرمود: ((چه چيزى تو را از (نوشيدن ) آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام (عليه السلام ) پرسيد: ((چه چيز تو را از (خوردن ) عسل ، باز مى دارد، در حالى كه خداوند فرموده است : (فيه شفاء للناس (121)؛ در آن براى مردم ، شفايى هست )؟)).
گفت : آن را نمى يابم .
فرمود: ((پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاحم سازگار نمى افتد.
امام صادق (عليه السلام )، در اين هنگام به وى فرمود: ((آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن ، امر كنم ؟! نه . به خداوند سوگند، تو را به اين كار، امر نمى كنم )).(122)