ميزان الحكمه جلد ۲

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۳ -


((و چـون بـا خـدا پيمان بستيد بدان وفا كنيد و سوگندهاى خود را پس از بستن مشكنيد ...)) .
ـ عـلـى بـن ابراهيم : آيه ((هر آينه خداوند خشنود شد از ...)) درباره بيعت رضوان (خشنودى ) نازل گـشت و با بيعت كنندگان شرط كرد كه زان پس از كارهاى پيامبر ايراد نگيرند و از فرمانهاى او سرپيچى نكنند.
از نـزول آيـه رضـوان فـرمود: ((آنان كه با تو بيعت مى كنند ...)) .
ـ جابر: در روز حديبيه ما هزار و چـهارصد نفر بوديم و با پيامبر خدا (ص ) , در حالى كه عمر دست ايشان را گرفته بود, زير درخت طلح بيعت كرديم .

نگريزيم .

ـ سلمة بن اكوع ـ در پاسخ به اين پرسش كه در روز حديبيه با پيامبر خدا (ص ) بر سر چه موضوعى بيعت كرديد؟
ـ :بر سر مرگ .

ـ سهل بن سعد: من و ابوذر و عبادة بن صامت و ابو سعيد خدرى و محمد بن مسلمه و نفر ششمى بـا پـيـامـبـر (ص ) بـرسـر اين موضوع بيعت كرديم كه در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش گرى نهراسيم .

را از اين بيعت معاف دارد و پيامبر هم او را معاف كرد.

بيعت زنان .

قرآن .

((اى پيامبر! وقتى زنان مؤمن نزد تو آمدند تا بيعت كنندكه چيزى را شريك خدا نگيرند و دزدى و زنـا نـكـنـند و فرزندان خود را نكشند و (بچه هاى حرامزاده ) پيش دست و پاى خود را با بهتان به شوهر نبندندو در كارهاى نيك نافرمانى تو نكنند, با آنها بيعت كن و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده و مهربان است )).
ـ امـام صادق (ع ) : زمانى كه پيامبر خدا (ص ) مكه را فتح كرد مردها با او بيعت كردند سپس زنان براى بيعت آمدند.
ايـن هـنـگـام خـداونـد آيـه ((اى پيامبر ...)) را نازل فرمود .
ـ در پاسخ به اين سؤال كه پيامبر خدا درهـنـگـام بـيـعـت كـردن زنـان چگونه با آنان دست بيعت داد ـ : فرمود لگنى را كه در آن وضو مـى گـرفـت بياورند و در آن آب ريخت آن گاه دست راست خود را در آن فرو برد و با هر زنى كه بيعت مى كرد مى فرمود: دستت را در آب لگن فرو بر.
ـ امام جواد (ع ) : بيعت پيامبر خدا با زنان بدين گونه بود كه دستش را در ظرف آبى فرو مى برد و بيرون مى آورد وزنان نيز با اظهار اقرار و ايمان به خدا و تصديق پيامبرش دستان خود را در آن فرو مى بردند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : من (براى بيعت ) دست زنان را لمس نمى كنم .

ـ با تو زن دست بيعت نمى دهم مگر آن كه دستان خود را به صورت پنجه هاى درندگان درآورى .

بيعت شكنى .

قرآن .

((آنان كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدابيعت مى كنند.
ماند بزودى او را مزدى بزرگ دهد)).
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خداوند با سه كس سخن نمى گويد .. .
مردى كه با امام و پيشوا تنها براى اغـراض دنـيـوى بـيعت كند.اگر خواسته اش را برآورد به پيمانش وفادار مى ماند و اگر بر نياورد دست مى كشد.
ـ امـام كـاظـم (ع ) : سـه چـيـز مـايه هلاكت است : پيمان شكنى , رها كردن سنت و جدا شدن از جماعت و مردم .

ـ امام رضا (ع ) : آدم پيمان شكن از پيشامد بد در امان نيست .

ـ امام على (ع ) : همانا در دوزخ شهرى است به نام حصينه .

امير مؤمنان ! در آن چيست ؟
فرمود: دستهاى پيمان شكنان .

بيعت مسلمانان با امام على (ع ).

ـ امام على (ع ) : اى مردم ! شما با من بيعت كرديد همچنان كه با افراد پيش از من بيعت شد.
بيعت ملتزم به پيروى و اطاعت از من هستند).
ـ شما آزادانه با من بيعت كرديد و پيشاپيش شما طلحه و زبير با ميل خود با من بيعت كردند.
ـ اى مـردم ! شـمـا مـرا بـه ايـن بـيـعت فرا خوانديد و من دست رد به سينه شما نزدم و نيز بر سر فرمانروايى دست بيعت به من داديد حالى كه من آن را از شما نخواسته بودم .

ـ در جواب كسى كه پرسيده بود: چرا با طلحه و زبير جنگيدى ؟
ـ : چون بيعت با من را شكستند و مؤمنان پيرو مرا كشتند.
ـ از شور و شوق بيعت با من , مانند شتران تشنه اى كه دور آبگيرها جمع مى شوند, گرد من جمع شديد.
ـ مـرا واگـذاريد و در پى كسى ديگر رويد, زيرا (در صورت روى كار آمدن من ) به استقبال كارى مى رويم كه آن را چهره ها و رنگهاى گوناگون است (چندان كه ) دلها بر آن استوار نمى ماند.
5 ـ التجارة :((بازرگانى )) 609 .

5 ـ الاتراف :((خوشگذرانى )) 627 .

5 ـ التهمة :((تهمت )) 631 .

5 ـ التوبة :((توبه )) 635 .

بازرگانى .

بازرگانى .

قرآن .

((اى كـسـانى كه ايمان آورده ايد! اموال يكديگر را به ناحق مخوريد مگر آن كه تجارتى باشد كه هر دو طرف بدان رضايت داده باشند و يكديگر را مكشيد.
ـ امام صادق (ع ) : تجارت كردن خرد را مى افزايد.
ـ امام على (ع ) : به كارهاى تجارى پردازيد كه بازرگانى شما را از مال ديگران بى نياز مى كند.
پيشه ور درستكار را دوست دارد.
ـ مـعـلى بن خنيس : ابو عبداللّه (ع ) مرا ديد كه در رفتن به بازار دير كرده بودم , فرمود: صبح زود سراغ عزت خود برو.
ـ هشام بن احمر: ابوالحسن (امام كاظم (ع )) به كسى كه برخورد مى كرد مى فرمود: به سوى عزت خود ـ يعنى بازار ـزود برو.

تجارت نكردن .

ـ امام صادق (ع ) : تجارت نكردن خرد رامى كاهد.
ـ معاذ بن كثير به آن حضرت عرض كرد: من توانگر شده ام آيا تجارت را رها كنم ؟
فرمود: اگر اين كار را بكنى عقلت كم مى شود ـ يا چيزى شبيه اين جمله ـ.
ـ بـه مـعـاذ فرمود: اى معاذ! ازتجارت خسته و ناتوان شده اى يا به آن بى رغبت گشته اى ؟
عرض كردم : نه ناتوان وخسته شده ام نه بى رغبت .

كـشـتـه شـد و مـن ثـروت زيادى داشتم و اينك نيز دارم و به هيچ كس هم بدهكار نيستم و فكر نمى كنم تا آخر عمرم تمام شود.
رفاه و آسايش قرار بده و كارى نكن كه آنها براى تهيه هزينه زندگيت كار كنند.
ـ معاذ بن كثير جامه فروش به امام صادق (ع ) عرض كرد: من براى خود ثروتى دارم و تصميم دارم بازار را رها كنم .

حضرت فرمود: در اين صورت نظرت از اعتبار مى افتد و در هيچ چيز از تو كمك گرفته نمى شود.
ـ امام صادق (ع ) از معاذ كرباس فروش جويا شد, عرض شد: ترك تجارت كرده است .

كسى كه تجارت را رها كند دو سوم عقلش پريده است .

و با آنها تجارت كرد و سودى برد كه با آن وام خود را پرداخت .

بازرگان .

ـ امام على (ع ) : به اميد درآمد بيشتر خطر مكن , جوينده باش كه آنچه روزى توست به تو مى رسد .

ـ بازرگان ترسو از روزى محروم مى ماند و بازرگان بى باك روزى دارد.
ـ امـام صـادق (ع ) : روزى بعضى مردم در تجارت است و روزى برخى در شمشير و روزى پاره اى ديگر در زبانشان .

آداب و شرايط بازرگانى .

ـ امام على (ع ) : اى جماعت بازرگان !احكام داد و ستد را بياموزيد سپس تجارت كنيد, احكام داد و ستد را بياموزيد سپس تجارت كنيد, احكام داد و ستد رابياموزيد سپس تجارت كنيد.
ـ امـام صادق (ع ) : هر كس بخواهد تجارت كند بايد احكام دين خود را بياموزد تا حلال را از حرام بازشناسند.
كه احكام دين خود را نياموزد و تجارت كند در كام شبهات فرو غلتد.
ـ امام على (ع ) مى فرمود: كسى كه به كار داد وستد آگاه نيست نبايد وارد بازار شود.
ـ اى جماعت بازرگان ! پيش از شروع كسب و كار از خداوند خير و نيكى طلبيد و با آسانگيرى در مـعـامله ازخداوند بركت جوييد, به خريداران نزديك شويد, به زيور بردبارى آراسته شويد, از قسم خـوردن بـپـرهيزيد , ازدروغ گفتن دورى كنيد, از ستم كردن و اجحاف بترسيد, با مظلومان به انـصـاف و عدالت رفتار كنيد و پيرامون ربانگرديد ((و پيمانه و ترازو را كامل كنيد و چيزى از حق مردم فرو نگذاريد و روى زمين در گرداب فساد و تبهكارى فرو مرويد)).
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : هر كه چهار امر را رعايت كند درآمدش پاك و حلال باشد: در موقع خريد جنس عيبجويى نكند, در موقع فروش تعريف و تبليغ نكند, عيب جنس را از مشترى مخفى نسازد و در خريد و فروش قسم نخورد.
ـ كسى كه خريد و فروش مى كند بايد از پنج كار دورى ورزد و گرنه نبايد خريد و فروش كند: ربا, سوگند, پوشاندن عيب كالا, تعريف و تبليغ در موقع فروش و بدگويى از كالا در موقع خريد آن .

معامله با درمانده .

ـ امام على (ع ) : روزگار بس دشوارى برمردم بيايد.
است .

بى مقدار شمرده شوند.
مضطر و درمانده نهى فرموده است .

پذيرفتن تقاضاى فسخ معامله .

ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس تقاضاى مسلمانى را در فسخ معامله بپذيرد خداوند لغزش و گناه او را ببخشايد.
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه مسلمانى از معامله پشيمان شود و تقاضاى فسخ كند و مسلمان طرف ديگر معامله تقاضاى فسخ معامله را بپذيرد خداوند در روز رستاخيز از لغزشهاى او درگذرد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس تقاضاى فسخ كسى را كه در معامله پشيمان شده است بپذيرد خداوند در روز قيامت از اودرگذرد.
ـ امـام صـادق (ع ) : چهار كسند كه خداوند در روز رستاخيز به آنان (به ديده لطف ) نگاه مى كند: كـسـى كـه تـقـاضاى فسخ معامله را از آن كه پشيمان شده بپذيرد, يا اندوه غمزده اى را بزدايد, يا بنده اى را آزاد كند, يا ازدواج ناكرده راهمسر دهد.

نهى از كم فروشى .

قرآن .

((واى بر كم فروشان .

مى ستانند آن را پر مى گيرند.
((چون چيزى را پيمانه كنيد, پيمانه را كامل گردانيد و با ترازويى درست وزن كنيد كه اين بهتر و سرانجامش نيكوتر است )).
ـ پيامبر خدا (ص ) : اى قپان دار! سنگينتر وزن كن .

ـ هرگاه وزن مى كنيد (به نفع مشترى ) سنگينتر وزن كنيد.
ـ امـام صـادق (ع ) : امـيـرالـمؤمنين رد مى شد ديد دخترى از قصاب گوشت خريده و مى گويد سنگينتر بكش .

اميرالمؤمنين (ع ) به قصاب فرمود: بيشتر بده , زيرا اين كار بركتش بيشتر است .

ـ حق مشترى ادا نخواهد شد مگر آن كه كفه ترازو به نفع او بچربد.
ـ حق مشترى ادا نخواهد شد مگر ترازو به نفع او سنگين شود.
ـ سويد بن قيس : من و مخرمه عبدى از هجر پارچه خريده به مكه آورديم .

كه حركت مى كرد بر سر چند شلوار با او چانه زديم و به آن حضرت فروختيم .

مى كرد.

ناپسندى خريد نامشخص .

ـ پيامبر خدا (ص ) : مواد خوراكى خود راپيمانه كنيد كه بركت در مواد خوراكى پيمانه شده است .

ـ امـام صـادق (ع ) ـ بـه مسمع كردين ـ : ابو سيار! زمانى كه آشپزت مى خواهدغذا درست كند به او دستور بده آن راپيمانه كند زيرا بركت در غذايى است كه با پيمانه تهيه شود.

تشويق بازرگانان به صدقه دادن .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : اى جماعت بازرگان !همراه معامله , سخن لغو و سوگند به ميان مى آيد, لذا آن را با صدقه در آميزيد.
ـ اى گـروه بـازرگـانان ! در هنگام معامله شيطان و گناه حاضرند, پس بيع خود را با صدقه در آميزيد.

آسانگيرى در خريد و فروش .

ـ پيامبر خدا (ص ) : خداوند عزوجل پيش از شما مردى را آمرزيد كه در خريد و فروش و پس دادن و پس گرفتن وام سهل و آسان مى گرفت .

ـ خـداى رحـمـت كند بنده اى را كه در فروش و خريد و پس دادن وام و پس گرفتن آن آسانگير باشد.
ـ رحـمـت خدا بر بنده اى كه در كار فروش و خريد و پس دادن و پس گرفتن وام گذشت داشته باشد.
ـ خداى تعالى كسى را كه در خريد و فروش و پس دادن وام گذشت نشان دهد دوست دارد.
ـ امـام عـلى (ع ) در سفارش به مردى كه مشغول فروختن كالايى بود : از پيامبر خدا(ص ) شنيدم كه مى فرمود: گذشت وآسانگيرى نوعى سود است .

تشويق به چانه زدن .

ـ امـام بـاقـر (ع ) : با خريدار چانه بزن , زيرا اگر چه زياد هم پول بدهد چانه زدن موجب آرامش و رضايت خاطر بيشترى مى شود.
كارى پسنديده يا سزاوار پاداش نيست .

ـ ابو حنيفه به امام صادق (ع ) عرض كرد: ديروز مردم از آن همه چانه زدن شما بر سر خريد شتران قربانى تعجب كردند.

نهى از چانه زدن .

ـ امـام سـجاد (ع ) به پيشكار خودمى فرمود: هرگاه خواستى از نيازمنديهاى حج چيزى براى من بخرى , خريدارى كن و چانه مزن .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : اى على ! در چهار چيز چانه نزن : در خريد قربانى , كفن , برده و كرايه سفر به مكه .

فرق نگذاشتن ميان كسى كه چانه مى زند و كسى كه چانه نمى زند.

ـ امام صادق (ع ) ـ درباره مردى كه كالايى دارد و قيمت مشخصى روى آن مى گذارد و سپس آن كـالا را به خريدارى كه چانه نمى زند به همان قيمت مى دهد ولى قيمت آن را براى كسى كه چانه مـى زند و قصد خريد از او را با آن قيمت ندارد بالا مى برد ـ : اگر قيمت آن را براى هردو نفر و نفر سومى بالا مى برد اشكالى نداشت اما اين كه با كسى كه مشترى نيست و مى خواهد با زرنگى جنس را ازدسـت او خارج سازد اين كار را بكند و با كسى كه چانه نمى زند چنين نكند, اين كار خوشايند من نيست مگر آن كه كالا را يك باره بفروشد.

سود گرفتن مؤمن از مؤمن .

ـ امام صادق (ع ) : سود گرفتن از مؤمن رباست .

ـ سـود گـرفـتن مؤمن از مؤمن رباست مگر اين كه جنسى را به بيشتز از صد درهم بخرد در اين صورت به اندازه خوراك روزانه ات روى قيمت آن بكش .

بگيريد ولى مدارا كنيد.
ـ دربـاره اين روايت كه سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست سؤال شد, فرمود: اين در زمانى است كه حق حاكم شودو قائم ما خاندان قيام كند.

بازرگانان نابكار.

ـ پـيامبر خدا (ص ) : اى جماعت تجار! همانادر روز رستاخيز بازرگانان (به عنوان ) تبهكار و فاجر برانگيخته مى شوند مگربازرگانان پرهيزگار و نيكوكار و راستگو.
ـ اى بازرگانان ! سرهاى خود را بلند كنيد كه راه براى شما روشن و نمايان شده است .

رستاخيز بدكار برانگيخته مى شويد مگر آن كه راستگو باشد.
ـ بازرگانان مردمانى نابكارند.
كـرده اسـت ؟
فرمود: چرا, اما اين جماعت در هنگام معامله دروغ مى گويند و با سوگند خوردن گناه مى ورزند.
ـ امام على (ع ) به بازار مى آمد و در جايگاه خود مى ايستاد و مى فرمود: درود بر شما اى بازاريان , از خدا بترسيد وسوگند مخوريد, زيرا سوگند خوردن كالا را رونق مى دهد و بركت را مى برد.
ستد به حق خودش راضى باشد.

راستگويى بازرگان .

ـ پيامبرخدا (ص ) : كاسب درستكار, راستگوو مسلمان در قيامت با شهيدان است .

ـ كاسب راستگو در روز قيامت زير سايه عرش است .

ـ درهاى بهشت به روى كاسب راستگو بسته نمى شود.
ـ امـام صـادق (ع ) : خداوند سه نفر را بدون حسابرسى وارد بهشت مى كند: پيشواى دادگر, تاجر راستگو و پيرى كه عمر خود را در طاعت خدا گذرانده باشد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بازرگان راستگو و درستكار در كنار پيامبران و صديقان و شهيدان است .

دروغگويى تاجر.

ـ پيامبر خدا (ص ) : سه كسند كه خداوند به آنها نمى نگرد .. .
و كسى كه از كالاى خود تبليغ دروغ كند .
تبليغ كالا با قسم و سوگند.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى تبارك و تعالى از كسى كه با قسم و سوگند خوردن كالاى خود را به فروش رساند نفرت دارد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : جز اين نيست كه هر كس با سوگند خوردن مال مسلمانى را از آن خود كند خداوند بهشت را براو حرام و دوزخ را بر او واجب گرداند.
مسواكى از چوب اراك ((3)) باشد.
ـ امام على (ع ) : اى جماعت دلا ل ! كمتر سوگند خوريد كه اين كار كالا را به فروش مى رساند و سود (حقيقى ) رامى برد.

تجارت آخرت .

قرآن .

((اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد! آيا شما را به تجارتى كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند راهنمايى كنم ؟
به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و در راه خدا با مال و جان خويش جهاد كنيد.
است اگر بدانيد ...)) .
((آنان كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز مى گزارند و از آنچه بدانان داده ايم پنهانى و آشكارا انفاق مى كنند اميدوار به تجارتى هستند كه هرگز زيان نمى كند)).
ـ پيامبر خدا (ص ) ـ در پاسخ به پرسش ابن مسعود درباره تجارت آخرت ـ : زبان خود را از ذكر خدا لـخـتـى مـيـاساى وبگو: ((پاك است خدا, ستايش از آن خدا, خدايى جز اللّه نيست و خدا بزرگتر است )) اين است تجارت سودآور.
خداى تعالى مى فرمايد:((اميدوار به تجارتى هستند كه هرگز زيان نمى كند.
مى افزايد)).
ـ هـر چه ديدگانت ديد و خوش آيند دلت بود آن را به حساب خداوند بگذار, زيرا اين است تجارت آخرت وخداوند مى فرمايد: ((آنچه نزد شماست رفتنى است و آنچه نزد خداست ماندنى )).
ـ امام على (ع ) : بازار كالاى آخرت كساد است .

ـ هيچ تجارتى چون عمل صالح نيست و هيچ سودى همچون ثواب نباشد.
ـ من چيزى چون بهشت نديده ام كه جوينده اش در خواب باشد و چيزى چون دوزخ كه گريزان از آن نيز درخواب باشد و كاسبتر از كسى نديدم كه كسبش براى روزى باشد كه در آن روز ذخيره ها اندوخته مى شود و درونهاآشكار مى شود.
ـ اعمال دنيا تجارت آخرت است .

ـ سودبر كسى است كه دنيا را به آخرت بفروشد.
ـ به دست آوردن حسنات از بهترين درآمدهاست .

ـ بيشترين سود را كسى برده است كه آخرت را به دنيا بخرد.
ـ همانا جان شما بهايى دارد, آن را جز به بهاى بهشت مفروشيد.
ـ هر كس خود را به بهايى جز بهشت بفروشد به دردسر افتاده است .

ـ تجارت اين نيست كه دنيا را بهاى جان خود و عوض پاداش الهى بينى .

ـ مـبـادا بـهره خود از پروردگارت و مقام و منزلتى را كه نزد او دارى به اندكى از خرد و ريز دنيا بفروشى .

ـ پيامبر خدا (ص ) : تاجر دنيا خود و مالش را به خطر مى افكند و تاجر آخرت غنيمت و سود مى برد.
او نفس اوست و سپس بهشت برين .

مقام تاجر آخرت نزد خدا.

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : اى ابوذر! خداى جل ثناه مى فرمايد: به عزت و جلالم سوگند كه بنده اى خواهش مرا بر خواهش خود ترجيح ندهد مگر آن كه جانش راتوانگر و بى نياز سازم و آخرت را فكر و ذكـر او گـردانـم و آسمانها و زمين را ضامن روزى او كنم و ملكش را براى اوبسنده سازم و در تجارت با هر تاجرى هواى او را داشته باشم .

ـ اى پـسر مسعود! سوگند به آن كس كه مرا [ به پيامبرى ] برانگيخت هر كس دنيا را واگذارد و بـه تـجـارت آخـرت رو كند خداى تعالى پشت سر تجارت او برايش تجارت كند و به تجارتش سود بخشد.
((مـردانـى كـه بـاز نمى داردشان ...)) .
ـ امام على (ع ) : هر كس فرمانبرى از خدا را كالاى خويش سازد , بى آن كه تجارت كند سودها به طرف او سرازيرشود.

تجارت , مؤمن را از ياد خدا باز نمى دارد.

قرآن .

((مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى از ياد خدا ونماز گزاردن و زكات دادن بازشان ندارد.
ـ فقه الرضا (ع ) : هرگاه در حال كسب و كار بودى و وقت نماز رسيد كسب تو را از نماز باز ندارد, زيرا خداوندمردمى را چنين توصيف كرده و ستوده است : ((مردانى كه هيچ تجارت ...)) .
اين مردم كاسب بودند اما چون گاه نمازمى رسيد دست از كسب و كار مى شستند و به نماز بر مى خاستند.
نمى كردند و نماز مى خواندند.

تجارت و دين .

ـ امام على (ع ) : كسى كه دين را دكان خود قرار دهد بهره او از دينش همان است كه مى خورد.
ـ فـقه الرضا (ع ) : خاندان محمد را وسيله امرار معاش خود نسازيد كه وسيله ارتزاق قراردادنشان كفر است .

ـ امام على (ع ) : كسى كه براى دنيا به دين عمل كند كيفرش نزد خدا دوزخ است .

ـ كسى كه با كارى آخرتى در طلب دنيا برآيد از مطلوب خود دورتر شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : قرآن را بخوانيد و به آن عمل كنيد.
وسيله امرار معاش قرار ندهيد.
ـ هر كس قرآن را بخواند بايد كه به وسيله آن از خدا بخواهد.
به وسيله آن از مردم مى خواهند (قرآن را وسيله ارتزاق قرار مى دهند).

خوشگذرانى .

خوشگذرانان .

قرآن .

((و بـديـن سـان پـيش از تو, به هيچ قريه اى بيم دهنده اى نفرستاديم مگر آن كه خوشگذرانان آن گفتند: پدرانمان آيينى داشتند و ما به اعمال آنها اقتدا مى كنيم )).
تهمت .

تهمت .

ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگاه مؤمن به برادرخود تهمت زند ايمان در قلب او آب شود همچنان كه نمك در آب حل مى شود.
ـ هر كس به برادر دينى خود تهمت زند حرمتى ميان آن دو به جا نمى ماند.

نهى از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز.

ـ امام على (ع ) : از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز و مجالسى كه گمان بد به آنها برده مى شود بپرهيز, زيرا دوست بد همنشين خود را مى فريبد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : سزاوارترين مردم به تهمت كسى است كه با متهمان و افراد مظنون همنشينى كند.
ـ امـام على (ع ) : كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسى را كه به او گمان بد برد سرزنش كند.
ـ هر كه به جاهاى بد رفت و آمد كند مورد بدگمانى و تهمت واقع شود.
توبه .

توبه .

قرآن .

((اوسـت كـه تـوبـه بـنـدگـانش را مى پذيرد و از بديها وگناهان در مى گذرد و آنچه مى كنيد مى داند)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : توبه گذشته ها را مى پوشاند.
ـ امام على (ع ) : توبه رحمت را فرود مى آورد.
ـ هيچ واسطه و شفيعى كاراتر از توبه نيست .

ـ توبه خالصانه گناه را مى زدايد.
ـ توبه دلها را پاك مى كند و گناهان را مى شويد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : كسى كه از گناه توبه كند مانند كسى است كه گناهى نكرده باشد.
ـ امام على (ع ) : توبه خوب گناه را پاك مى كند.

مقام توبه گر.

قرآن .

((همانا خداوند توبه گران و پاكيزگان را دوست مى دارد)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : نزد خدا چيزى محبوبتر از مرد يا زن توبه گر نيست .

ـ امام باقر (ع ) : يكى از محبوبترين بندگان خدا نزد خداوند فتنه گرى است كه توبه كند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : همه آدميان خطا مى كنند و بهترين خطاكاران توبه كنندگانند.
ـ هـان ! سـوگـنـد به خدا كه شادى خداوند از توبه بنده اش بيشتر است تا شاد شدن مرد از (پيدا كردن ) شترش .

ـ امام باقر (ع ) : شادى خداوند از توبه بنده اش بيشتر است تا شادى مردى كه در شبى تار شتر و ره توشه خود را گم كند و سپس آن را بيابد.
.

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : هر آينه شادى خداوند از توبه بنده خود بيشتر است تا شادى نازايى كه بچه مى آورد و گم كرده اى كه گمشده خود را مى يابد و تشنه اى كه به آب مى رسد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـه درگـاه خـداى عزوجل توبه بريد و به حلقه محبت او درآييد, زيرا خداوند عزوجل توبه گران وپاكيزگان را دوست مى دارد.

توبه گران .

قرآن .

((تـوبـه كـنـنـدگـانـند, پرستندگانند, ستايندگانند, روزه دارانند, ركوع كنندگانند, سجده كنندگانند)).
ـ امـام على (ع ) ـ در توصيف توبه گران ـ : درختهاى گناهان خود را در برابر ديدگان و دلهاى خويش نشانده اند وآنها را با آب پشيمانى آبيارى كرده اند.
است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : نشانه توبه گر چهاراست : اخلاص عمل براى خدا, فرو گذاشتن باطل , پايبندى به حق و شوق وآزمندى به نيكى .

ـ امـام سجاد (ع ) ـ در مناجاتش ـ : ما را از آنان قرار ده كه درختهاى گناهان را در برابر ديدگان دل خود نشاندند و با آب توبه سيرابشان كردند تا آن كه برايشان ميوه پشيمانى به بار داد.
ايـمـنشان گردانيدى .. .
پس هوشيارى عظيم دست يافتند وجامه خدمتگزارى پوشيدند .
ـ نيز در مناجات ـ : و ما را از آنان قرارده كه .. .
پرده هاى آتش خواهشهاى نفس را با ريختن آب توبه كندند و ظرفهاى نادانى را با زلال آب زندگى شستند .
ـ امام على (ع ) : دورى كردن از گناهان , عبادت توبه گران است .

تشويق همگان به توبه .

قرآن .

((اى مؤمنان ! همگى به درگاه خدا توبه كنيد باشد كه رستگار شويد)).
ـ امام صادق (ع ) : توبه ريسمان خدا و سپاه عنايت اوست .

بندگان را توبه اى است : توبه پيامبران از فاش شدن راز است و توبه برگزيدگان از دم زدن و توبه اوليا از رنگارنگى خطورات دل و توبه خاصان از پرداختن به غير خدا و توبه عوام از گناهان .

ـ پيامبر خدا (ص ) : به درگاه خدا توبه بريد كه من روزى صد بار به درگاه او توبه مى كنم .

پذيرش توبه .

قرآن .

((آيـا نـدانسته اند كه خداست كه توبه بندگانش رامى پذيرد و صدقات را مى ستاند و خداست كه توبه پذير و مهربان است ؟
)).
((و اوست كه توبه بندگانش را مى پذيرد و از گناهان در مى گذرد)).
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـه هـر كس (توفيق ) توبه داده شود از قبول آن محروم نمى شود و به هر كس (توفيق ) استغفار عطاگردد از آمرزش محروم نمى ماند.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : خداوند آمرزنده است مگر كسى را كه از طاعت او بگريزد, همچنان كه شتر از صاحب خودمى رمد و مى گريزد.
ـ امام صادق (ع ) ـ در تفسير آيه ((خداوند شرك ورزيدن به خود را نمى آمرزد و كمتر از آن را از هر كه بخواهدمى آمرزد)) ـ : منظور از جز آن گناهان كبيره و غير كبيره است .

كى توبه پذيرفته مى شود؟
.

قرآن .

((كسانى كه كارهاى زشت مى كنند و چون مرگشان فرامى رسد مى گويند كه اكنون توبه كرديم و نيز آنان كه كافر بميرند, توبه ندارند)).
((كسانى كه بعد از ايمان آوردن كافر شدند و بر كفر خود افزودند توبه شان پذيرفته نخواهد شد)).
ـ امـام صـادق (ع ) ـ در پاسخ به سؤال از آيه ((كسانى كه كارهاى زشت مى كنند ...)) ـ : آن زمانى است كه امر آخرت رامشاهده كنند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس , پيش از مشاهده , توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد.
ـ خداى تعالى توبه بنده را, پيش از آن كه نفسش به شماره افتد, مى پذيرد.
ـ امام باقر (ع ) با دست خود به حلقش اشاره كرد و فرمود: هر گاه جان به اين جا برسد عالم (راهى براى ) توبه نداردو جاهل دارد.
ـ امـام صـادق (ع ) بـا دست خويش به گلوى مباركش اشاره كرده فرمود: هرگاه جان به اين جا برسد عالم (راهى به )توبه ندارد.
ـ هـر گـنـاهـى كه بنده مى كند, گرچه عالم باشد, از روى جهل و نادانى است زيرا او با معصيت پروردگارش خود را به خطر افكنده است .

ـ زمين از حجت تهى نمى ماند مگر چهل روز پيش از روز رستاخيز.
كه تا آن زمان ايمان نياورده باشند سودى ندارد.
ـ امـام رضا (ع ) ـ در پاسخ به اين پرسش كه : چرا خداوند فرعون را با آن كه ايمان آورد و به يگانگى او اقرار كرد غرق ساخت ؟
ـ : زيرا او هنگامى ايمان آورد كه عذاب را مشاهده كرد و ايمان آوردن به هنگام مشاهده عذاب پذيرفته نيست .

پشيمانى نوعى توبه است .

ـ امام على (ع ) : پشيمانى يكى از دو توبه است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : پشيمانى نوعى توبه است .

ـ امام باقر (ع ) : براى توبه كردن پشيمانى كافى است .

ـ با پشيمانى سخت و آمرزش خواهى فراوان , رشته گناهان گذشته را قطع كن .

ـ امام على (ع ) : پشيمانى از گناه همان آمرزش خواهى است .

ـ پشيمانى از گناه مانع تكرار گناه مى شود.
ـ آن كه پشيمان شود توبه كرده است , هر كه توبه كند به خدا بازگشته است .

ـ پشيمانى دل گناه را مى پوشاند.

اعتراف حقيقى به گناه .

قرآن .

((و گروهى ديگر به گناه خود اعتراف كردند كه اعمال نيكو را با كارهاى زشت آميخته اند.
ـ امام باقر (ع ) : به خدا سوگند تنها آن كس از گناه مى رهد كه به آن اعتراف كند.
ـ امام على (ع ) : اعتراف راستين اثر ارتكاب گناه را نابود مى كند.
ـ امام باقر (ع ) : سوگند به خدا كه خداوند متعال از مردم جز دو كار نخواسته است : به نعمتهاى او اعتراف كنند تا آنان را نعمت فزونتر دهد و به گناهان اقرار ورزند تا گناهانشان را بيامرزد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : پـشـيمانى , استغفار است , اعتراف به گناه پوزش خواهى است و انكار آن پاى فشردن بر گناه است .

ـ كسى كه به گناه (گناهان ـ خ ل ) اعتراف كند توبه كرده است .

ـ شفيع و ميانجى گنهكار همان اعتراف اوست (به گناهان ) و توبه او همان پوزش خواهى اوست .

ـ گنهكارى كه به گناه خويش اعتراف ورزد بهتر است از فرمانبردارى كه به كار خويش ببالد.
ـ چه سزاوار و شايسته است كه كسى كه پروردگار خويش را شناخته به گناه خويش اعتراف كند .

پايه هاى توبه .

قرآن .

((هر كس پس از ستمش توبه كند و به صلاح آيد خداتوبه او را مى پذيرد.
((هـر كـس از شما كه از روى نادانى كارى بد كند آن گاه توبه نمايد و به صلاح آيد بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است )).
((هـمـانـا من مى آمرزم كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد و سپس به راه هدايت رود)).
((آنـان كـه مرتكب كارهاى بد شدند, آن گاه توبه كردند و ايمان آوردند, بدانند كه پروردگار تو پس از توبه آمرزنده و مهربان است )).
((جز اين نيست كه توبه از آن كسانى است كه به نادانى مرتكب كارهاى زشت مى شوند و زود توبه مى كنند.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : اگـر نشان توبه در توبه گزار آشكار نشود توبه نكرده است , طلبكاران را خشنود سازد, نمازها رااعاده كند, ميان مردم فروتنى كند, خود را از شهوات و خواهشهاى نفسانى بدور دارد و با روزه گرفتن گردن خود رانزار كند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : تـوبه بر چهار پايه استوار است : پشيمانى در دل , آمرزش خواهى به زبان , عمل كردن با اعضاى بدن و تصميم بر باز نگشتن به گناه .

ـ تـوبه پشيمانى با دل است و آمرزش خواهى با زبان و ترك گناه در عمل و مصمم شدن بر تكرار نكردن آن .

ـ اسـتـغـفـار درجـه والا مـقـامان است و نامى است كه شش معنا در بر دارد: نخست پشيمانى از گـذشته , دوم تصميم برترك هميشگى آن , سوم آن كه حقوق مردم را به آنان بپردازى ..., چهارم ايـن كه حق هر واجبى را كه ضايع كرده اى ادا كنى , پنجم اين كه گوشت برآمده از مال حرام را با انـدوهـهـا آب كنى چندان كه پوست به استخوان چسبدو ميان آن دو گوشتى تازه رويد و ششم آن كه سختى طاعت را به تن بچشانى چنان كه شيرينى معصيت را به كام او ريخته بودى .

مى طلبم .

ـ در پاسخ به كميل بن زياد كه پرسيد:مرز استغفار چيست ؟
ـ : اى پسر زياد! توبه .

فرمود: هرگاه بنده مرتكب گناهى شود بايد با حركت دادن بگويد: از خدا آمرزش مى طلبم .

دادن يعنى چه ؟
فرمود: با حركت دادن لبها و زبان , به طورى كه بخواهد حقيقت استغفار را نيز به دنبال داشته باشد.
عـرض كـردم : حـقـيـقت چيست ؟
فرمود: تصديق در دل و عزم بر بازنگشتن به گناهى كه از آن آمرزش خواسته است .

كميل عرض كرد: هرگاه چنين كند آيا از آمرزش خواهان است ؟
فرمود: نه .. .
زيرا تو هنوز به ريشه و اصل استغفار نرسيده اى .

كميل عرض كرد: پس اصل استغفار چيست ؟
فرمود: بازگشت به توبه از گناهى كه از آن آمرزش طلبيده اى .

نخستين درجه عابدان است .

سپس , حديث را با نزديك به همان مضمون حديث قبل ادامه مى دهد.
ـ جبران زياده رويهاى نفس ثمره توبه است .

توبه كسانى كه حق الناس به گردن دارند.

قرآن .

((و هرگاه چنين نكنيد پس با خدا و پيامبر او اعلان جنگ دهيد.
ـ يكى از بزرگان نخع مى گويد به امام باقر(ع ) عرض كردم : من از زمان حجاج تاكنون والى هستم آيا توبه من پذيرفته مى شود؟
حضرت خاموش ماند.
سخنم را تكرار كردم , حضرت فرمود: نه , مگر آن كه حق هر حقدارى را به او برگردانى .

ـ على بن ابى حمزه : دوستى داشتم كه از منشيان بنى اميه بود.
اجازه ملاقات بگير.
سـلام كـرد و نشست و سپس گفت : فدايت شوم ,من در دستگاه ادارى اين قوم كار مى كردم و از دنياى آنان به مال ومنال فراوانى رسيدم و براى به دست آوردن آن چشم بر هم نهادم (به حلال و حـرام تـوجـهى نكردم ) .. .
آيا راهى براى بيرون آمدن (از اين وضع ) دارم ؟
فرمود: اگر بگويم انجام مى دهى ؟
عرض كردم : انجام مى دهم .

مال و ثروتى را كه در دستگاه ادارى آنها به دست آورده اى جدا كن .

برگردان و كسانى را كه نمى شناسى از طرفشان صدقه بده .

ضمانت مى كنم .

توبه محارب .

قرآن .

((مـگـر كسانى كه , پيش از آن كه شما بر آنها چيره شويد,توبه كنند, پس بدانيدكه خداوندآمرزنده ومهربان است )).
ـ امام رضا (ع ) شنيد كه يكى از اصحابش مى گويد: خدا لعنت كند كسى را كه با على (ع ) جنگيد.
بجز آنان كه توبه كردند و اصلاح شدند.
گناه كسى است كه با او جنگيد اما بعد توبه كرد.
 

انواع توبه .