ميزان الحكمه جلد ۲

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۶ -


ـ با فرزانگان همنشينى كن تا خردت كمال يابد و شرافت نفس يابى و نادانى از تو رخت بربندد.
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : با نيكوكاران بنشين , زيرا اگر كار خوبى انجام دهى تو را مى ستايند و اگر خطايى كنى سرزنشت نمى كنند.
ـ امام على (ع ) : همشنينى با فرزانگان خردها را زنده مى كند و جانها را شفا مى بخشد.
ـ با تهيدستان بنشين تا شكرگزاريت (از خدا) زياد شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : از دانشمندان بپرسيد, با فرزانگان سخن بگوييد و با تهيدستان بنشينيد.
ـ تنها در محضر دانشمندانى نشينيد كه شما را از پنج چيز به پنج چيز فرا مى خوانند: از دودلى به يـقـيـن , از ريـا به اخلاص , از دنيا خواهى به دنيا گريزى , از تكبر به فروتنى و از فريبكارى به خير خواهى .

ـ اى پسر مسعود! بايد كه همنشينان تو نيكان باشند و برادرانت پرهيزگاران و پارسايان , چه آن كه خـداى تـعـالـى دركـتـاب خود فرموده است : ((در آن روز, دوستان با يكديگر دشمن باشند مگر پرهيزگاران )).
ـ از سـخـنـان خداى تعالى به موسى : اى موسى ! با آنان كه گرد گناه نمى گردند نيكو و پاكيزه سخن بگوى و همنشين آنان باش و ايشان را همراز خود بگير و با آنان بجوش تا با تو بجوشند.
ـ لقمان (ع ) : فرزندم ! هرگاه به انجمنى درآمدى بر آنان درود گوى و آن گاه كنارشان بنشين و سخنى مگوى تا آنهازبان به سخن گشايند.
ديگر برو.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : مسكين منش باشيد و مسكينان را دوست داريد و با آنان بنشينيد و كمكشان كنيد.
توانگران دورى ورزيد و بر آنان رحم و دلسوزى كنيد و از اموالشان چشم برگيريد.
ـ امام على (ع ) : اى مردم ! خوشا آن كه .. .
با مردمان دانا و مهربان بنشيند و با فرو دستان مستمند آميزد!.
ـ با پاكدامنان و فرزانگان بنشين و با آنان زياد بحث و گفتگو كن , زيرا اگر نادان باشى تو را دانش آموزند و اگر دانا باشى بر دانشت افزوده شود.

حق همنشين .

ـ امـام سجاد (ع ) : حق همنشين تو آن است كه : با او نرم و مهربان باشى , در هنگام گفتگو با او به انصاف رفتار كنى , جز با اجازه او از جاى خود بلند نشوى ,اگر در كنار تو نشست بتواند بدون اجازه تـو برخيزد و برود, لغزشهايش را فراموش كنى , خوبيهايش را به ياد داشته باشى و جز خير و خوبى به او نگويى .

همنشينان ناشايسته .

ـ پيامبر خدا (ص ) : همنشينى با سه كس دل را مى ميراند: همنشينى با فرومايگان , گفتگو با زنان و نشستن با توانگران .

ـ امام على (ع ) : همنشينى با هوسرانان باعث از ياد رفتن ايمان و حاضر شدن شيطان است .

ـ كسى كه با نادان بنشيند خردمند نيست .

ـ آنان كه با بدان همنشينى مى كنند از گزندهاى بلا و گرفتارى در امان نيستند.
ـ در مـنـاهى پيامبر (ص ) آمده كه آن حضرت از گفتگويى كه به غير خداى عزوجل فرا مى خواند نهى فرمود.
ـ امام صادق (ع ) : با بدعتگزاران دوستى و همنشينى نكنيد كه در نظر مردم شما هم مانند يكى از آنها خواهيد بود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : از همنشينى با مردگان بپرهيزيد.
توانگرى كه توانگريش او را سرمست كرده باشد.
ـ امام صادق (ع ) : از همنشينى با شهرياران و دنيا پرستان بپرهيزيد كه اين كار دين شما را مى برد و نـفـاق و دورويـى مـى آورد و ايـن دردى سـخت و بى درمان است , نيز سنگدلى به بار مى آورد و فـروتـنـى را مى زدايد, با مردمان همتاى خود و افراد متوسط (جامعه ) همنشينى كنيد كه كانهاى جواهر را در ميان آنها مى يابيد.
ـ امام على (ع ) : از بدان دورى كنيد و با نيكان بنشينيد.
ـ آميزش با دنيا پرستان دين را عيبناك مى كند و يقين را سست .

جماعت .

دست خدا با جماعت است .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : دست خدا بر سر جماعت است و شيطان همراه كسى كه با جماعت (جامعه مسلمان ) ناسازگارى كند مى رود.
ـ اى مردم ! به جماعت و يكپارچگى روى آريد و از پراكندگى بپرهيزيد.
ـ دسـت خـدا بـر سـر جـمـاعـت است , هرگاه فردى از جماعت جدا شود شيطان او را مى ربايد, همچنان كه گرگ گوسفند جدا مانده از رمه را.
ـ هر كس يك وجب از جماعت جدا شود حلقه اسلام را از گردن خود برداشته است .

ـ دست خدا با جماعت است .

ـ جماعت و يكپارچگى رحمت است و پراكندگى عذاب .

معناى جماعت .

ـ امام على (ع ) ـ در پاسخ به پرسش ازمعناى سنت , بدعت , جماعت و تفرقه فرمود: به خدا سوگند سـنت همان سنت محمد (ص ) است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم جماعت همدست شدن با اهل حق است هر چند اندك باشند و تفرقه همدستى با اهل باطل است هر چند بسيار باشند .

ـ امـام صـادق (ع ) : از پـيامبر خدا (ص ) درباره جماعت امتش سؤال شد فرمود: جماعت امت من همان اهل حقند هرچند شمارشان اندك باشد.
ـ پيامبر خدا (ص ) ـ در پاسخ به اين سؤال كه جماعت امت تو چيست ؟
ـ : آنان كه بر حق باشند هر چند ده نفر باشند!.

فراهم نيامدن امت بر گمراهى .

ـ پيامبر خدا (ص ) : امت من هرگز بر گمراهى فراهم نمى آيند.
ـ به جماعت روى آريد كه دست خدا بر سر جماعت است .

گرد نمى آورد.
ـ خداى عزوجل هرگز امت مرا بر گمراهى گرد نمى آورد.
است .

ـ امت من هرگز بر گمراهى اجتماع نمى كنند.
ـ خداى تعالى امت مرا از فراهم آمدن بر گمراهى نجات داده است .

ـ خداى تعالى امت مرا بر گمراهى گرد نمى آورد.
سوى آتش برده شود.

جمعه .

روز جمعه .

قرآن .

((و قسم به گواه و گواهى شده )).
ـ در مـجمع البيان , ذيل اين آيه مى گويد:در اين زمينه چند قول است : يكى آن كه از ابن عباس و قـتاده و نيز از امام باقر و امام صادق و پيامبر نقل شده است كه ((گواه , روز جمعه است و گواهى شده , روز عرفه )).
ـ امام صادق (ع ) در تفسير همين آيه مى فرمايد: شاهد (گواه ) روز جمعه است و مشهود (گواهى شده ) روز عرفه .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : روز جمعه مهتر روزهاست و نزد خداوند عزوجل از روز قربان و روز فطر نيز ارجمندتر است .

ـ امام باقر (ع ) : خير و شر در روز جمعه دو چندان مى شود.
ـ در روز جمعه (ثواب ) صدقه دو چندان مى شود, زيرا روز جمعه بر ديگر روزها فضيلت دارد.

تشويق به شاد كردن خانواده در روز جمعه .

ـ امام على (ع ) : هر روز جمعه مقدارى ميوه به خانواده خود نوبر دهيد تا از آمدن جمعه خوشحال شوند.

غسل جمعه .

ـ پيامبر خدا (ص ) : اى على ! مردم بايد هر هفت روز يك بار غسل كنند (حمام روند).
خوراك روزانه ات را بفروشى و گرسنه بمانى , زيرا هيچ امر مستحبى بالاتر از غسل جمعه نيست .

ـ اصبغ بن نباته : على (ع ) هرگاه مى خواست كسى را سرزنش كند مى فرمود: تو حتى از كسى كه غسل روز جمعه راترك مى كند ناتوانترى .

احاديثى كه در فضيلت غسل جمعه وارد شده بسيار زياد است .

آميزش جنسى .

آميزش جنسى .

ـ امـام على (ع ) در پاسخ به اين كه جماع چيست ؟
فرمود: پرده شرمى كنار مى رود و شرمگاههايى به هم مى آميزند.
زياده روى در آن پيرى مى آورد, چون از آن حالت به درآيد پشيمان شود, ميوه حلالش فرزند است كه اگر زنده ماند مايه فتنه باشد و اگر بميرد مايه غم و اندوه شود.
ـ هـر كه خواهد جاويدان ماند ـ كه البته جاودانگى در كار نيست ـ بايد بدهكارى كم داشته باشد, سحر خيز باشد و بازنان كمتر نزديكى كند.
ـ هر كس زياد زن گيرد رسواييها او را در ميان گيرند.
ـ يكى از شيعيان : امام صادق (ع ) از ما پرسيد: چه چيز از همه لذتبخش تر است ؟
عرض كرديم : هيچ چيز.
لذتبخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاست .

ـ امام صادق (ع ) : مردم در دنيا و آخرت لذتى بهتر از لذت زن نچشيده اند .. .
بهشتيان در بهشت از چيزى به اندازه نكاح لذت نمى برند, نه از خوراكيها و نه از نوشيدنهاى آن .

زيبايى .

خدا زيباست , زيبايى را دوست دارد.

قرآن .

((اى فرزندان آدم ! براى شما جامه اى فرستاديم كه شرمگاهتان را مى پوشاند و زينتى است .

((بـگـو: چـه كـسى زيورى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است ؟
بگو: اين چيزها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده اند و در روز قيامت [ نيز ] ويژه آنانست )).
ـ امـام عـلـى (ع ) : همچنان كه دوست داريدافراد غريبه شما را در بهترين هيات ببينند و خود را براى آنها مى آراييد وقتى نزد برادر مسلمان خود مى رويد نيزخويشتن را بياراييد.
ـ امـام صادق (ع ) : لباس زيبا بپوش , زيرا خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد, اما بايد از حلال باشد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : خداوند متعال زيباست , زيبايى را دوست دارد و دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببيند.
او فقر و فقرنمايى را دشمن دارد.
ـ خداوند متعال زيباست و زيبايى را دوست مى دارد.
مى دارد.
ـ امـام صادق (ع ) : خداوند زيبايى و خودآرايى را دوست دارد و بينوايى و قيافه فقرآلود را ناخوش مى دارد.
خداوند به بنده اى نعمتى دهد دوست دارد اثر آن را در او ببيند.
را خـوشـبـو كند, خانه اش را گچكارى كند, جلو در حياط خود را بروبد حتى روشن كردن چراغ پيش از غروب خورشيد فقر را مى برد و روزى را زياد مى كند.
ـ امـام رضا (ع ) : روايت مى كنم كه خداى تبارك و تعالى زيبايى و آراستگى را دوست دارد و فقر و فقرنمايى رادشمن مى دارد.
ـ امـام صـادق (ع ) : پـيـامـبـر خدا (ص ) مردى را ديد كه موهاى سرش ژوليده , لباسش كثيف و چـركـيـن و سـر و وضـعـش پريشان و به هم ريخته است , فرمود: بهره بردن (از نعمتهاى الهى ) و نماياندن نعمت جز دين است .

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خداى تعالى دوست دارد وقتى بنده اش نزد برادران خود مى رودبا هياتى پرداخته و آراسته برود.
ـ لباس خوب بپوشيد و خانه هايتان را آباد كنيد تا در ميان مردم مانند خال رخساره باشيد.
ـ مقدارى از سبيل و موهاى بينى خود را بگيريد و به خودتان برسيد, زيرا اين كارها بر زيبايى شما مى افزايد.

چهره زيب.

ـ امام على (ع ) : رخسار زيبا نخستين خوشبختى از دو خوشبختى است .

ـ نكو رويى آغاز خوشبختى است .

ـ زيبايى رخسار مؤمن از حسن عنايت خداست به او.
ـ پيامبر خدا (ص ) : آفت زيبايى غرور است .

ـ در زبـور آمـده اسـت : هر كس مرتكب گناهان شود و از زيبايى خود دچار غرور گردد, به خاك بنگرد كه چگونه در گورها با چهره ها بازى مى كند و آنها را پوسيده و متلاشى مى سازد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : بهترين چيزى كه به مرد مؤمن داده شده خوى نيكوست و بدترين چيزى كه به انسان داده شده دل بد در چهره زيباست .

ـ امـام بـاقـر (ع ) : هر بنده اى كه زيباروى و بى عيب باشد و سپس در برابر خداوند فروتنى كند از بندگان خالص وخاص خداست .

خوبى را در خوشرويان بجوييد.

ـ پيامبر خدا (ص ) : خير و خوبى را نزدخوشرويان بجوييد.
ـ خوبى را در ميان خوبرويان طلب كنيد.
ـ خوبى را در خوشرويان بجوييد.
ـ نيازهاى خود را از خوشرويان بخواهيد, زيرا اگر نياز تو را برآورده كند با چهره اى گشاده چنان كند و اگر دست رد به سينه ات زند باز با چهره اى گشاده چنين كند.
زشترويى كه در هنگام نياز خواهى از او خوشرو مى شود.
ـ خير و خوبى را نزد خوشرويان بجوييد , زيرا كرده هاى آنان به زيبايى زيبنده تر است .

ارج نهادن به مو.

ـ پيامبر خدا (ص ) : موى زيبا پوششى خدايى است , پس آن را ارج نهيد.
ـ هر كس مو بگذارد بايد خوب به آن برسد و گرنه كوتاهش كند.

زيبايى درون .

ـ امام على (ع ) : خرد زنان در زيبايى آنهاست و زيبايى مردان در خردشان .

ـ امام عسكرى (ع ) : نكويى صورت زيبايى ظاهر است و نكويى خرد زيبايى درون .

ـ امام على (ع ) : خداوند عزوجل چهره (و زيبايى ) زن را در رخسار او و چهره (و زيبايى ) مرد را در گفتارش قرارداده است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : زيبايى در زبان است .

ـ زيبايى مرد زبان (او) است .

ـ در پاسخ به اين كه : زيبايى مرد به چيست ؟
فرمود: به درست گفتن سخن حق .

ـ امام على (ع ) : نيكو خردى , زيبايى بيرونى و درونى است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : زيبايى هركس , شيوايى زبان اوست .

ـ زيبايى , گفتن سخن درست و حق است , و كمال كردار نيكو و صادقانه .

ـ امام على (ع ) : زيبايى پيدا رخسار نيكوست و زيبايى نهان , منش نيكو.
ـ زيبايى مرد بردبارى اوست .

ـ زيبايى مرد وقار و سنگينى است .

ـ زيبايى مؤمن پارسايى اوست .

ـ زيبايى بنده فرمانبردارى است .

ـ زيبايى آزاده دورى كردن از ننگ و عار است .

ـ زيبايى زندگى قناعت است .

ـ زيبايى نيكى كردن , منت ننهادن است .

ـ زيبايى قرآن سوره بقره و آل عمران است .

ـ زيبايى كار خوب , تمام كردن آن است .

ـ زيبايى دانشمند عمل كردن به دانشش مى باشد.
ـ زيبايى علم نشر آن است .

ـ هيچ جمالى زيباتر از خرد نيست .

ـ جامه اى زيباتر از سلامتى نيست .

خودآرايى .

ـ امام على (ع ) : خودآرايى مردانگيى آشكار است .

ـ خودآرايى از اخلاق مؤمنان است .

ـ هرگاه اهل بذل و بخشش كم شوند خود آرايان از ميان بروند.
جنابت .

جنابت .

قرآن .

((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون به نماز برخاستيدصورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را تا برآمدگى پيشين مسح كنيد.
ـ امام باقر (ع ) : هرگاه انسان جنب بخواهد چيزى بخورد و بياشامد, دست و صورت خود را بشويد و آب در دهان بگرداند, آن گاه بخورد و بياشامد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : مـسـلمان در حالى كه جنب است نمى خوابد و جز با حالت پاك به بستر خواب نمى رود.
نيافت با خاك تيمم كند.
سپاه .

سپاه .

ـ امام على (ع ) در فرمان حكومت مصر به اشتر مى فرمايد: ((سپاهيان , به اذن خدا, دژهاى مردمند و زيور واليان و مايه توانمندى و ارجمندى دين و وسيله امنيت .

و سـپـاهـيـان نـيز جز با خراجى كه خداوند براى آنها مقرر فرمود است , قوام نمى گيرند, آنان به وسـيـلـه خـراج در جهاد بادشمنانشان توانا مى شوند و كار خود را بدان سامان مى دهند .
..
پس از سـپـاهـيان خود آن كس را به فرماندهى برگزين كه به نظر تو براى خدا و پيامبر او و پيشوايت از همه خيرخواه تر است و از همه پاكدامن تر و بردبارتر مى باشد, كسى كه دير به خشم آيد و با پوزش (فـرد مـورد غـضـب ) آرام گـيـرد, بـا ناتوانان مهربان باشد و با زورمندان قاطع , خشونت او را بر نيانگيزد و ناتوانى او را بر جاى ننشاند.
ـ در هـمـان جـا نـيـز مـى فـرمايد: بايد گزيده ترين سران سپاه نزد تو آن كس باشد كه با ديگران هـميارى كند و آنچه دارد به آنان ببخشد چندان كه خود و خانواده شان را كه بر جاى گذاشته اند بخوبى تامين كنند تا همگى در جهاد ومبارزه با دشمن هم آهنگ شوند.
بـرآور و پـيوسته از آنان ستايش و تقدير كن و زحمت سختى ديدگان را به زبان آر, كه ياد كردن فراوان از كارهاى خوب آنان به خواست خدا دليران را برانگيزد و ترسوى سست اراده راتشويق كند.
ـ هر كس از يارى سپاه خود دست كشد دشمنانش را يارى داده است .

ـ آفت سپاه سرپيچى از فرماندهان است .

سپاهيان خدا.

قرآن .

((سپاهيان آسمانها وزمين از آن خداست و خداوند هماره دانا و حكيم است )).
((و از آن خداست سپاهيان آسمانها و زمين و خداوند هماره پيروزمند و حكيم است )).
((و شمار سپاهيان پروردگارت را جز خود او نداند)).

پيروزى سپاهيان خدا.

قرآن .

((ما درباره بندگانمان كه به رسالت مى فرستيم از پيش تصميم گرفته ايم .

((آنـان كـه مـى دانـسـتـند با خدا ديدار خواهند كرد گفتند: چه بسا گروه اندكى كه بر گروه بسيارى به خواست خدا غلبه كرده كه خدا با شكيبايان است .

چون با جالوت و سپاهيانش رو به رو شدند گفتند: اى پروردگار ما! بر ما شكيبايى فرو ريز و ما را ثابت قدم گردان و ما را بر گروه كافران پيروز ساز.
پس به خواست خدا آنان را شكست دادند)).

سپاهيان نامرئى .

قرآن .

((آن گـاه خـداونـد آرامـش خـويـش را بر پيامبرش و برمؤمنان نازل كرد و لشكريانى كه آنها را نمى ديديد فرو فرستاد)).
((اگـر شـمـا ياريش نمى كنيد, قطعا خدا ياريش كرده .. .
خدا آرامش خود را بر او فرو فرستادو با لشكرهايى كه شما آن را نمى ديديد تاييدش كرد)) .
((از نعمتى كه خدا به شما داده است ياد كنيد بـدان هـنـگـام كـه لشكريانى بر شما تاخت آوردند و ما باد را و لشكرهايى كه آنها را نمى ديديد بر سرشان فرستاديم )).
بهشت .

بهشت .

قرآن .

((بـه سـوى آمـرزش پروردگار خود و بهشتى بشتابيد كه پهناى آن آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است )).
((بـه سـوى آمـرزش پروردگارتان و به سوى بهشتى بشتابيد كه پهناى آن مانند پهناى آسمان و زمين است )).
ـ امام على (ع ) : هان ! من چيزى مانند بهشت نديده ام كه جوينده اش خواب باشد و نه مانند دوزخ كه گريزان از آن درخواب باشد.
ـ شـمـا كـه نـاگـزير ميل و خواهش داريد پس خواهش خود را متوجه بهشتى كنيد كه به پهناى آسمانها و زمين است .

ـ امـام بـاقر (ع ) : اى كه خواهان بهشتى ! وه ! چه خوابت دراز است و مركبت كند و همتت سست ! شـگـفتا از اين طالب و مطلوب ! و اى گريزان از دوزخ ! چه تند مركبت را به سوى آن مى رانى ؟
! و چه زود به دست مى آورى آنچه را كه به دوزخت مى افكند؟
!.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى خوب بكوشد.
ـ امـام سـجاد (ع ) : بدانيد كه هر كس مشتاق بهشت باشد به سوى خوبيها بشتابد و از خواهشهاى نـفـس كـنـاره گيرد و هركه از آتش بترسد, از گناهان خود به درگاه خداوند زود توبه برد و از حرامها باز ايستد.
ـ امام على (ع ) : بهشت برترين هدف است .

ـ بهشت سرانجام رستگاران است .

ـ بهشت سراى امنيت و آسايش است .

ـ بهشت پاداش كسى است كه (از خدا) فرمان برد.
ـ بهشت هدف پيش افتادگان است و آتش پايانه واماندگان .

ـ دنيا سراى شقاوت پيشگان است و بهشت سراى پرهيزگاران .

ـ خيرى كه در پى آن آتش بود خير نتوان شمرد و شرى كه در پس آن بهشت باشد شر نيست .

بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش عافيت .

عظمت نعمتهاى بهشت .

قرآن .

((و هـيـچ كـس از آن روشـنـى چـشـم خبر ندارد كه به پاداش كارهايى كه مى كرده اند, برايشان اندوخته اند)).
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : خداى تعالى فرموده است : براى بندگان نيك كردار خود چيزهايى فراهم آورده ام كه نه چشمى ديده است و نه گوشى شنيده است و به ذهن هيچ بشرى خطور نكرده است .

جانهاى شما بهايى جز بهشت ندارد.

قرآن .

((خدا از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريد تا بهشت ازآنان باشد)).
ـ امام على (ع ) : جانبهاى شما جز بهشت نيست , پس آن را جز به بهشت مفروشيد.
ـ هر كس جان خود را جز در قبال بهشت بفروشد, به رنج و مصيبت سختى گرفتار آمده است .

ـ هر كس جان خود را به چيزى جز نعمتهاى بهشت بفروشد به آن ستم كرده است .

بهاى بهشت .

ـ امام صادق (ع ) : جمله ((لا اله الا اللّه )) بهاى بهشت است .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : پاداش كسى كه خداوند نعمت يكتاپرستى را به او عطا كرده است , چيزى جز بهشت نيست .

ـ خـداى عزوجل فرموده است : پاداش كسى كه نعمت يكتاپرستى را به او داده ام چيزى جز بهشت نيست .

ـ خـداى جل جلاله مى فرمايد: لا اله الا اللّه دژ من است , پس هر كه به دژ من درآيد از عذابم ايمن باشد.
ـ هر كس بميرد و بداند كه خدا حق است وارد بهشت شود.
ـ امام على (ع ) : بهاى بهشت كار نيك و شايسته است .

ـ بهاى بهشت دل بركندن از دنياست .

شرطهاى رفتن به بهشت .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : هر كس از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه (خدايى جز اللّه نيست ) به بهشت رود و اخلاص آن به اين است كه لا اله الا اللّه او را ازآنچه خداى عزوجل حرام كرده است باز دارد.
ـ امـام رضا (ع ) در حديث سلسلة الذهب از قول پدران بزرگوارش (ع ) فرمود: شنيدم پيامبر خدا مى فرمايد: شنيدم جبرئيل مى فرمايد: از خداى جل جلاله شنيدم كه مى فرمايد: لا اله الا اللّه دژ من است , پس هر كه به دژ من درآيد از عذاب من ايمن باشد.
راوى مـى گـويـد: چـون شتر به راه افتاد آن حضرت بانگ برآورد: آن شرايطى دارد و من يكى از شرايط آنم .

ـ پيامبر خدا (ص ) : جمله لا اله الا اللّه نزد خدا بزرگ و گرامى است .

زبان آورد مال و جانش در امان است اما سرانجامش آتش باشد.
ـ مـردى خـدمـت امام باقر (ع ) آمد و از اين حديث پيامبر پرسيد كه فرموده است : هر كس بگويد: خدايى جز اللّه نيست به بهشت مى رود, امام باقر (ع ) فرمود:خبر درست است .

لا اله الا اللّه شروطى دارد وآگاه باش كه من يكى از شروط آن هستم .

عوامل رفتن به بهشت .

قرآن .

((هر كس كه كارى شايسته كند, چه زن و چه مرد , اگرمؤمن باشد همگى به بهشت مى روند و به قدر گودى پشت هسته خرمايى در حق آنان ستم نمى شود)).
((خداوند جانها و مالهاى مؤمنان را خريد, در مقابل اينكه بهشت از آنشان باشد)).
((اين بهشتى است كه آن را به بندگان پرهيزگار خود ميراث مى دهيم )).
ـ امام على (ع ) : بهشت رفتن ارزان است و دوزخ رفتن گران .

ـ پيامبر خدا (ص ) : امت من بيشتر به سبب دو چيز وارد بهشت مى شوند : خدا پروايى و خوشخويى .

ـ در پاسخ به سؤال از عملى كه چيزى ميان آن و بهشت مانع نشود فرمود: خشمگين مشو, چيزى از مردم مخواه و بر مردم آن پسند كه بر خودت مى پسندى .

ـ سـه چـيـز است كه هر كس با آنها خداى عزوجل را ديدار كند از هر درى كه خواهد وارد بهشت شـود: كسى كه خوشخو باشد و در آشكار و نهان از خدا بترسد و بحث و ستيزه را رها كند اگر چه حق با او باشد.
ـ امـام بـاقـر (ع ) : ده چـيـز اسـت كه هر كس با آنها خداى عزوجل را ديدار كند به بهشت درآيد: گـواهـى دادن به يگانگى خدا, گواهى دادن به پيامبرى محمد (ص ) , اقرار به آنچه خدا فرستاده است , بر پا داشتن نماز, پرداختن زكات , روزه ماه رمضان , زيارت خانه خدا, دوستى با دوستان خدا و بيزارى از دشمنان خدا و دورى كردن از هرمست كننده )).
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) به ابوذر فرمود: آيا دوست دارى به بهشت روى ؟
[ابوذر گويد:] عرض كردم : آرى , پدرم فدايت باد.
ـ سوار بر شتر خود بود و قصد رفتن به يكى از جنگها را داشت , باديه نشينى بيامد و ركاب شتر آن حـضـرت گـرفت و عرض كرد: اى رسول خدا! به من كارى بياموز كه با انجام دادن آن به بهشت روم ؟
حضرت فرمود: هركارى كه دوست دارى مردم در حقت بكنند تو با آنها همان كن و هر كارى كه دوست ندارى نسبت به تو انجام دهندتو نيز با آنان چنان مكن .

ـ بـه يـزيـد بـن اسيد فرمود: اى يزيد بن اسيد! آيا بهشت را دوست دارى ؟
پس , آنچه براى خودت دوست دارى براى برادرت دوست بدار.
ـ امـام باقر (ع ) : چهار چيز است كه هر كس داشته باشد خداوند در بهشت براى او خانه اى بسازد: هـر كـس يـتيم را سرپناه دهد, به ناتوان رحم كند, با پدر ومادرش مهربان باشد و با غلامش مدارا كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : چهار كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد وارد بهشت شود: هر كس حيوان تشنه اى راآب دهد, يا شكم گرسنه اى را سير كند, يا بدن برهنه اى را بپوشاند, يا گردن در بندى را آزاد كند.
ـ سـه كـار اسـت كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب گرداند: انفاق كردن درتنگدستى , خوشرويى با همه عالم و انصاف داشتن .

ـ امـام على (ع ) : خداى سبحان به سبب نيت درست و منش پاك (بندگانش ) هر كس را بخواهد به بهشت برد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) در پاسخ به اين پرسش باديه نشينى كه چه كند تا به بهشت رود فرمود: سؤالى مختصر اما پراهميت پرسيدى .

است كه خودت به تنهايى بنده آزاد كنى و فك رقبه آن است كه در بهاى آزادى او كمك كنى ـ به خويشاوند ستمگرمهربانى و نيكى كن , اگر چنين نكردى , پس گرسنه اى را سير كن و تشنه اى را آب ده , بـه كـار خـوب فرمان ده و از كارزشت باز دار, اگر اين هم نتوانستى زبانت را جز از خير و خوبى فرو بند.
ـ نـيـز بـه بـاديه نشين فرمود: گرسنه را سير كن , تشنه را آب ده , به كار نيك فرمان ده و از كار زشت باز دار, اگر توان اين را نداشتى زبانت را از جز خوبى نگه دار, زيرا با اين كار بر شيطان چيره مى آيى .

ـ آيا هر يك از شما دوست دارد به بهشت رود؟
عرض كردند: آرى , اى رسول خدا.
مرگ را درمقابل ديدگان خود قرار دهيد و از خدا چنان كه شايد شرم داريد.
ـ در پـاسخ به اين پرسش مردى كه : چه كنم تا به بهشت روم ؟
فرمود: مشكى نو خريدارى كن و با آن آنـقدر مردم را آب بده تا آن را فرسوده و پاره كنى , زمانى كه مشك را پاره كرده باشى , به عمل بهشت دست يافته اى .

ـ امـام عـلـى (ع ) : هر كس شش خصلت در او جمع شود به بهشت درآيد و از آتش برهد:كسى كه خـدا را بـشـناسد و فرمانش برد و شيطان را بشناسد و نافرمانيش كند, حق را بشناسد و پيرويش نمايد و باطل رابشناسد و از آن بپرهيزد و دنيا را بشناسد و دورش افكند و آخرت را بشناسد و آن را بجويد.
ـ مـردى از حـضرت مسيح (ع ) پرسيد: اى آموزگار خوبى ! مرا به كارى راهنمايى كن كه به سبب آن به بهشت دست يابم , فرمود: در نهان و آشكارت از خدا بترس و به پدر و مادرت خوبى كن .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : هر كس به اندازه زمان ميان دو دوشيدن شتر جهاد در راه خدا نصيبش شود وارد بهشت گردد.
ـ امام على (ع ) : به بهشت دست نيابد مگر كسى كه باطنش نيكو و نيتش خالص باشد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : وارد بهشت نشود مگر نفسى كه در برابر خدا تسليم باشد.

بهشت پوشيده از ناخوشيهاست .

قرآن .

((آيا مى پنداريد كه به بهشت خواهيد رفت , حال آن كه هنوزآنچه بر پشينيان شما گذشته بر شما نـيـامده است ؟
به ايشان سختى و رنج رسيد و به لرزه درآمدند تا آن جا كه پيامبر و مؤمنانى كه با اوبودند گفتند: پس , پيروزى خدا كى خواهد بود؟
بدان كه پيروزى خدا نزديك است )).
((آيا مى پنداريد كه به بهشت خواهيد رفت و حال آن كه هنوز خدا معلوم نكرده كه از ميان شما چه كسانى جهاد مى كنند و چه كسانى پايدارى مى ورزند؟
)).
((و امـا هـر كـس كـه از عـظمت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوى بازداشته , همانا بهشت جايگاه اوست )).
ـ امـام رضـا (ع ) : هـر كس از خدا بهشت بخواهد و در برابر سختيها پايدارى نورزد بيگمان خود را ريشخند كرده است .

ـ امـام عـلـى (ع ) : رسـول خـدا (ص ) مـى فـرمـود: گرداگرد بهشت را سختيها گرفته است و گرداگرد دوزخ را شهوتها.
كه چيزى از طاعت خدا نيست مگر آن كه با كراهت انجام مى گيرد و چيزى از معصيت خدا نيست مگر آن كه با ميل صورت مى پذيرد.
.

ـ امام باقر (ع ) : بهشت در احاطه ناملايمات و بردبارى است , پس , هر كه در دنيا بر ناملايمات صبر كـنـد به بهشت رود, و دوزخ در احاطه لذتها وخواهشهاى نفس است , پس هر كه لذت و خواهش نفس را برآورده كند به دوزخ رود.
مجلسى , رضوان اللّه عليه مى گويد: مضمون اين خبر مورد اتفاق شيعه و سنى است .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : بدانيد كه كار بهشت به سبب داشتن تپه و ماهور دشوار است و كار دوزخ به سبب خواهشهاى نفسانى آسان و هموار.
ـ امام على (ع ) : هرگز بهشت را به دست نياورد مگر كسى كه با نفس خود مبارزه كند.
ـ هرگز به بهشت نرسد مگر كسى كه براى رسيدن به آن بكوشد.
ـ با ناملايمات و سختيهاست كه بهشت به دست مى آيد.
ـ مسيح (ع ) : خفتن بر بوريا و خوردن نان جوين در طلب بهشت آسان است .

ـ امام على (ع ) : بهشت با آرزو به دست نمى آيد.

بهشت بر چه كسانى واجب است ؟
.

ـ پـيامبر خدا (ص ) : هر كس به من تضمين دهد كه زبان و شهوت خويش را حفظ كند, من بهشت را براى او ضمانت مى كنم .

ـ مـن براى كسى كه بحث و مجادله را رها كند هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ را هر چـنـد به شوخى ترك گويد و براى كسى كه خوشخو باشدخانه اى را در حومه بهشت و خانه اى را در مركز بهشت و خانه اى را در بالاى بهشت ضمانت مى كنم .

ـ امام صادق (ع ) : چه كسى چهار چيز را به من تضمين مى دهد تا من چهار خانه در بهشت براى او تـضمين كنم ؟
انفاق كن و از تنگدستى مترس , سلام را در جهان رواج ده , بحث و جدل را واگذار هر چند حق با تو باشد و با مردم به انصاف رفتار كن .

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : شـش چيز را براى من به عهده گيريد, من براى شما بهشت را به عهده مـى گـيـرم : هرگاه سخن گفتيددروغ مگوييد, هر گاه وعده داديد خلف وعده نكنيد, هرگاه امين تان دانستند خيانت نورزيد, چشمانتان را (ازحرام ) فرو بنديد, شهوت خويش را حفظ كنيد و دست و زبان خود را نگه داريد.
ـ (حـفـظ) شـش امـر را براى من عهده دار شويد من بهشت را براى شما عهده دار مى شوم : نماز, زكات , امانتدارى ,شهوت , شكم و زبان را.
ـ هر كس به من تضمين پنج چيز را بدهد من بهشت را براى او ضمانت مى كنم .

چيز كدام است ؟
فرمود: خلوص و صفا با خداى عزوجل , خلوص و صفا با پيامبر او, خلوص و صفا با كتاب خدا,خلوص و صفا با دين خدا, خلوص و صفا با جامعه مسلمانان .

ـ در حـديـث مـعراج آمده است : اى احمد! به عزت و جلالم سوگند هيچ بنده مؤمنى نيست كه انجام چهار كار را به من تعهد سپرد مگر آن كه او را وارد بهشت كنم : زبان در كام گيرد و آن را جز به سخنان بجا و سودمند نگشايد, دلش را از وسوسه نگه دارد, مراقب علم و نگاه من به خود باشد و نور ديدگانش گرسنگى باشد.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى تـبـارك و تعالى به مؤمن تضمين داده است كه .. .
اگر به ربوبيت او و پـيامبرى محمد (ص ) و امامت على اعتراف كند و فرايض او را به جا آورد وى را در جوار خود سكنا دهد.

بهشت بر چه كسانى حرام است ؟
.

قرآن .

((هر كس به خدا شرك مى ورزد خداوند بهشت را بر اوحرام گردانيده و جايگاهش آتش باشد)).
((درهـاى آسـمـان بـه روى كسانى كه آيات ما را تكذيب كرده اند و از آنها سربرتافته اند, گشوده نخواهد شد تا آن گاه كه شتر از سوراخ سوزن بگذرد((8)).
ـ امـام كـاظم (ع ) : بهشت بر سه كس حرام شده است : سخن چين , ميگسار و مرد بى غيرت يعنى فاسق .

ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت بر سه كس حرام است : منت گذارنده (بر خدا), غيبت كننده و ميگسار .

ـ خداى عزوجل مى فرمايد: بهشت بر منت گذار (بر خدا) و بخيل و سخن چين حرام است .

ـ جبرئيل به من اطلاع داد كه بوى بهشت از فاصله هزار سال به مشام مى رسد ليكن فرزندناخلف و كسى كه ازخويشاوندان ببرد و پيرمرد زناكار و كسى كه از روى تكبر دامن كشان راه رود و فتنه انگيز و منت گذار و جعظرى بوى بهشت را را استشمام نمى كنند.
ـ شـداد بـن اوس از پـيـامبر (ص ) نقل مى كند كه فرمود: جواظ و جعظرى و عتل زنيم به بهشت نمى روند.
ممسك و بى خير, پرسيدم : جعظرى چه كسى است ؟
فرمود: آدم درشتخوى خشن .

فرمود: آدم شكم فراخ بدخوى پرخور بيرحم ستمگر.
در خبرى ديگر آمده است : عتل : آدم بد كفر.
ـ پيامبر خدا (ص ) : آن شب كه به آسمان برده شدم پروردگارم جل جلاله , به من وحى فرمود: اى محمد! اگر بنده ام مرا چنان عبادت كند كه همچون مشك پوسيده گردد و سپس نزد من آيد در حـالـى كـه ولايـت ايشان [ محمد و على وفاطمه و حسن و حسين (ع ) ] را نپذيرفته باشد او را به بهشت خود درنياورم .

ـ حيله گر و خيانتكار به بهشت نمى روند.
ـ فرزند ناخلف و آدم ميگسار به بهشت نمى روند.
ـ سه كس اند كه هرگز بهشت نمى روند : مرد بى غيرت , زن مرد نما ((9)) و دائم الخمر.
ـ پيرمرد زناكار, تهيدست گردنفراز و كسى كه با كار خود بر خدا منت نهد به بهشت نمى روند.
ـ امام صادق (ع ) : خداى تبارك و تعالى به خود سوگند ياد كرده كه سه گروه را در بهشت جاى نـدهـد: كـسى كه فرمان خداى عزوجل را رد كند يا كسى كه از فرمان امام هدايتگر سر برتابد و يا كسى كه حق مؤمنى را نپردازد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : زورگو, بخيل و بدرفتار به بهشت نمى روند.
ـ هر كس سرپرست ملتى شود و به آنها خيانت و دغل ورزد خداوند بهشت را بر او حرام گرداند.

دروازه هاى بهشت .

قرآن .

((بهشتهاى جاويدان كه دروازه هاى آنها به رويشان گشوده است )).
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت را دروازه اى است به نام ((ريان )) (سيراب ) كه جز روزه داران از آن وارد نشوند.
ـ بـهـشت را دروازه اى است به نام ((باب المعروف )) (دروازه خوبى ) كه جز اهل خوبى از آن وارد نشوند.
ـ بلال ازپيامبرخدا(ص )شنيدكه مى فرمايد: دروازه صبر در كوچكى است كه يك لنگه دارد و درى از ياقوت سرخ ‌است و آن را حلقه اى نباشد.
اسـت و بـانگ و آهى دارد .. .
و اما دروازه بلا .
(بلال مى گويد:) عرض كردم : مگر دروازه بلا همان دروازه صبرنيست ؟
فرمود: نه .