ربا
پيشينه تاريخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا

- ۸ -


امام على (عليه السلام) فرمود: من السحت الهديه يلتمس بها مهديها ماهو افضل منها و ذلك قول الله عزوجل (و لاتمنن تستكثر) اى لا تعط عطيه ان تعطى اكثر من ذلك‏(150)؛ از جمله اموال حرام (باطل) هديه‏اى است كه اهدا كننده‏اش مى‏خواهد بهتر از آن را به او پس دهند و اين همان سخن خداوند عزوجل است كه مى‏فرمايد: چيزى عطا نكن كه بخواهى بيشتر از آن را بگيرى.

به سبب ضعف روايت فوق، مفسران و فقيهان از ظهور آن چشم پوشيده‏اند و به آن عمل نكرده‏اند و بيشتر آنان روايت را حمل بر كراهت كرده‏اند و يا آن را در مورد حكام اختصاصى نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) دانسته‏اند.

3. اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! براى نعمت نبوت و قرآنى كه خدا به تو عطا فرموده است، بر مردم منت گذار تا بدين وسيله اجر بيشترى از آنان بگيرى، مفسران اين معنا را از ابن زيد نقل كرده‏اند(151).

4. اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! به خيال اين كه طاعت تو بسيار است، در انجام وظيفه سست مشو. اين معنا از مجاهد نقل شده است‏(152).

5. اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! وقتى به مردم چيزى عطا مى‏كنى، بخشش خود را بسيار ندان. اين تفسر از ژ است‏(153).

6. معناى ديگر از زيد بن اسلم نقل شده است: اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! وقتى هديه‏اى به كسى مى‏بخشى، به خاطر پروردگارت باشد و صبر كن تا پاداش دهنده‏ات او باشد(154).

7. اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! در برابر آنچه از امور دينى به مردم ياد مى‏دهى، بر آنان منت مگذار و عمل خود را زياد مپندار.

اين معنا را فخر رازى به عنوان يك احتمال مطرح كرده و طنطاوى آن را نپذيرفته است‏(155).

8. بعضى از مفسران معناى عامى براى آيه طرح كرده‏اند كه معانى گذشته را در برمى گيرد: اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! در برابر هيچ كارى (انجام تكاليف، نبوت،

عطايا و غيره) بر كسى (خدا يا مردم) منت مگذار و آن عمل را بزرگ مشمار(156).

9. اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)! اگر به كسى قرض مى‏دهى، براى اين نباشد كه بيشتر از آن را مطالبه كنى.

طبرسى اين تفسير را از ابى مسلم‏(157) نقل كرده است. طبق اين تفسير، آيه از رباى حرام نهى مى‏كند.

به گفته عبداللطيف مشهور - از نويسندگان معاصر اهل سنت - اين آيه اولين اشاره از سوى خداوند در مورد تحريم رباست. او اين برداشت را به ابن تيميه‏(158) نسبت مى‏دهد و مدعى است كسى جز وى اين نكته را متوجه نشده است. سپس مى‏گويد: در اين آيه، خطاب متوجه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) است و خداوند با اين آيه ربا را بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حرام مى‏كند؛ پيامبرى كه اشراف مخلوقات است. به تبع ايشان تحريم متوجه امت اسلامى نيز مى‏شود(159).

نتيجه:

لبا توجه به اين كه بيشتر مفسران به ارتباط آيه با ربا نكرده‏اند و نيز با توجه به سياق آيات همراه و نيز رواياتى كه در تفسير آيه شريفه وارد شده است، بايد گفت كه اين در مورد تحريم رباى اصطلاحى نيست. اگر بپذيريم كه اين آيه - كه جزو نخستين آيات نازل شده بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است - مربوط به همان رباى اصطلاحى است، باز هم تحريم تدريجى ربا را اثبات نمى‏كند؛ زيرا خطاب آن عام است و جميع مومنان را نيز در برمى گيرد.

ب) آيه 39 سوره روم:

و ما آتيتم ربا ليربوا فى اموال الناس فلايربوا عندالله و ما آتيتم من زكوه تريدون وجه الله فاولئك هم المضعفون؛ آنچه عنوان ربا (هديه) مى‏دهيد تا در اموال مردم فزونى يابد (و به شما هديه بيشترى بدهند) نزد خدا فزونى نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زكات مى‏پردازيد و تنها رضاى خدا را مى‏طلبيد (مايه بركت است) و كسانى را كه چنين مى‏كنند، پاداشى مضاعف است.

زمان نزول:

نزد مفسران معروف است كه همه آيات سوره روم، مكى است؛ به طورى كه ادعاى اجماع‏(160) و عدم خلاف‏(161) براى آن كرده‏اند. علامه طباطبائى رحمه الله در تفسير الميزان، در ذيل اين آيه مى‏گويد: اين آيه و آيات پيش از آن به آيات مدنى شبيه ترند تا به مكى و اينكه بعضى ادعاى وجود روايت يا اجماع بر مكى بودن آن نموده‏اند، گفته آنان را اعتبارى نيست‏(162)! البته علامه طباطبائى در تفسير آيات سوره بقره، همين آيه سوره روم را مكى مى‏داند.

تفسير آيه:

شش تفسير براى اين آيه شده است:

1. مفسران زيادى بر اين باورند كه آيه هديه است و ارتباطى به رباى حرام ندارد. آنان آيه را اينگونه تفسير كرده‏اند: هديه‏هايى كه به منظور دريافت پاداشى بيشتر و بهتر به مردم مى‏دهيد، پيش خداوند ارزشى ندارد؛ زيرا در اينگونه هديه‏ها، نه استحقاق فرد در نظر گرفته مى‏شود و نه شايستگى‏ها و اولويت‏ها، بلكه تمام توجه به اين است كه هديه به كسى داده شود كه هديه بهترى را پس دهد. طبيعى است چنين كارى كه جنبه اخلاص در آن نيست، از نظر اخلاق و معنوى فاقد ارزش است و در مقابل، انفاق‏هايى است كه تنها براى جلب رضايت الهى انجام مى‏شود، پيش خداوند ارزش بسيار دارد و صاحبان، پاداش مضاعف دريافت مى‏كنند.

ائمه اطهار (عليه السلام) نيز ربا در اين آيه را به معناى هديه تفسير كرده‏اند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: الربا رباءان: ربا يوكل و ربا لايوكل؛ فاما الذى يوكل فهديتك الى الرجل تطلب منه الثواب افضل منها فذلك الربا الذى يوكل و هو قول الله عزوجل (و ما آتيتم من ربا ليربوا فى اموال الناس فلايربوا عندالله) و اما الذى لايوكل فهو الذى نهى الله عزوجل عنه و اوعد عليه النار(163)؛ ربا دو نوع است: رباى حلال و رباى حرام و اما رباى حلال اين است كه به مردى هديه‏اى بدهى، در حالى كه مى‏خواهى پاداش بهترى از او بگيرى. اين ربايى است كه مى‏توان خورد و همين است معناى قول خداوند عزوجل كه مى‏فرمايد: و ما آتيتم من ربا ليربوا فى اموال الناس فلا يربوا عند الله و اما رباى حرام ربايى است كه خداوند از آن نهى كرد. و جزاى آن را آتش جهنم قرار داده است.

نظير اين روايت، دو روايت ديگر امام صادق (عليه السلام)(164) و روايت ديگرى است كه در فقه الرضا (عليه السلام) - البته با اختلاف ناچيزى - آمده است‏(165). اهل سنت نيز در ذيل اين آيه، از عكرمه نقل كرده‏اند: الربا ژ حلال و ربا حرام فاما الربا الحلال فهو الذى يهدى يلتمس ما هو افضل منه...(166)؛ ربا دو نوع است؛ رباى حلال و رباى حرام و اما رباى حلال هديه‏اى است كه به انتظار اين كه پاداش بهترى به دنبال داشته باشد، داده مى‏شود و....

بنابراين، مراد از ربا، در اين آيه، هديه و بخشش است و منظور از جمله ليربوا فى اموال الناس گرفتن پاداش بيشتر از مردم است و بدون شك، گرفتن چنين پاداشى حرام نيست؛ چون شرط و قرار دادى در كار نبوده است، لكن چون خالى از اخلاص است، فاقد ارزش معنوى خواهد بود. افرادى زيادى چون ابن عباس، مجاهد، طاوس، ابوعلى، سعيد بن جبير، ابراهيم، قتاده، ضحاك، عكرمه، طبرى، قمى، شبر، طنطاوى و سيد قطب اين تفسير را پذيرفته‏اند(167).

اين كه گفتيم، دادن هديه براى رسيدن به پاداش بهتر، پيش خداوند ثوابى ندارند، جايى است كه قصد هديه كننده، گرفتن پاداش باشد، اما هنگامى كه فرد با قصد الهى و بدون چشم داشت، به كسى هديه‏اى مى‏دهد و او بهتر از آن را باز مى‏گرداند، گرفتن آن موجب كاهش ثواب نمى‏شود، زيرا بازگرداندن هديه بهتر، سيره حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) بود. آن حضرت در اين باره، فرمود: من اهدى لكم فكافئوه‏(168)؛ هر كس به شما هديه‏اى داد، هديه‏اى مناسب به او بدهيد. وقتى دادن چنين هديه‏اى مستحب باشد، گرفتن آن هم جايز است.

2. عطيه قائل به تعميم است و مى‏گويد منظور خداوند تعالى اين است كه هر كارى كه انسان انجام مى‏دهد تا بهتر از آن را در مورد او انجام دهند، پيش خداوند ارزش ندارد، حتى سلام كردن و امثال آن، بايد كارهاى خير را تنها براى خدا انجام داد(169).

3. ابن عباس و نخعى گفته‏اند: آيه در خصوص افرادى است كه به خويشاوندان خود، مالى را قرض مى‏دهند تا آنان با به كارگيرى آن، ثروتمند شوند(170).

ابن عربى پس از نقل اين مطلب از نخعى، مى‏گويد: كسى كه به خويشاوندانش كمك مالى مى‏كند تا غنى شوند، نيت‏هاى مختلفى مى‏تواند داشته باشد. پس اگر قصد او خودنمايى و فخر فروشى دنيوى باشد، براى خدا نيست و پيش خدا نيست و پيش خداوند پاداشى نخواهد داشت؛ اما اگر براى رعايت كردن حقوق خويشاوندى و انجام وظيفه باشد مى‏تواند براى خدا به حساب آيد(171).

4. شبعى و عامر گفته‏اند: مراد خداوند، كسى است كه همراه ديگرى به مسافرت مى‏رود تا به او كمك و خدمت نمايد و در مقابل، بخشى از سود را به عنوان پاداش بگيرد. از آنجا كه اين خدمت به قصد رسيدن به مال است، نه براى خدا؛ نزد خداوند ارزشى ندارد(172).

ابن عربى به برداشت فوق از آيه، چنين اشكال مى‏كند: اين تفسير، خلاف ظاهر آيه است، چون ظاهر آيه اين است كه كسى مالى در اختيار ديگرى قرار مى‏دهد تا اموالش فزونى يابد، نه اينكه خدمتى براى او انجام دهد(173).

5. حسن، جبايى، سدى، زمشخرى، آلوسى و علامه طباطبايى معتقدند كه اين آيه در ارتباط با رباى حرام نازل شده است.

حسن و زمشخرى مى‏گويند: اين آيه نظير قول خداوند متعال در سوره بقره است كه مى‏فرمايد: يحمق الله الربوا و يربى الصدقات‏(174)؛ خداوند ربا را از بين مى‏برد و صدقات را رشد مى‏دهد. بنابراين، معناى آيه اين است كه آنچه از اموال خود به ديگران مى‏دهيد تا به وسيله اموال آنان رشد كند و افزوده شود، نزد خداوند رشد نمى‏كند(175).

جبايى مى‏گويد: معناى آيه اين است كه آنچه از مالتان به صورت ربا در اختيار ديگران قرار مى‏دهيد تا به اين وسيله ثروت خود را زياد كنيد، پيش خداوند زياد نمى‏شود؛ زيرا فرد رباخوار مالك زيادى نمى‏شود و آنچه گرفته است در مالكيت صاحب قبلى باقى مى‏ماند(176).

به اعتقاد سدى، اين آيه در مورد قبيله ثقيف كه معاملات ربوى انجام مى‏داد و همانند قريش ربا مى‏ستاند، نازل شده است‏(177).

آلوسى گويد: ظاهر اين است كه مراد از ربا در اين آيه، همان زيادى معروف در معامله است كه خداوند آن را تحريم كرده است‏(178).

علامه طباطبائى مى‏فرمايد: اگر اين آيه مكى باشد، مراد از ربا هديه و بخشش است؛ اما مدنى باشد، مراد از آن رباى حرام و مراد از زكاه، زكات واجب است.

اين آيه و آيات قبل از آن، به آيات مدنى شبيه‏ترند تا به آيات مكى. سخن كسانى كه ادعاى اجماع يا وجود روايت بر مكى بودن آن كرده‏اند، اعتبارى ندارند(179). وى در تفسير آيات ربا در سوره بقره، در عين حال كه اين آيه سوره رم را مكى مى‏داند، معتقد است كه مراد از آن، رباى حرام است‏(180).

6. بيش‏تر طرفداران نظريه تدريج معتقدند كه اين آيه اولين هشدارى بود كه از سوى خداوند درباره ربا نازل شد(181). در اين آيه، خداند حكم تحريم ربا را بيان نمى‏كند، بلكه تنها مى‏فرمايد: ربا مورد پسند خدا نيست و براى آن پاداش نمى‏دهد؛ بر خلاف اموالى كه در راه او به عنوان صدقه داده مى‏شود كه آنها را بركت مى‏دهد و مى‏افزايد.

بدين ترتيب، خدا ادعاى كسانى را رد كرد كه مى‏گفتند: ما با دادن قرض ربوى به نيازمندان و كمك به تهيه مايحتاج زندگى‏شان، به خداوند نزديك مى‏شويم. در نتيجه، خداوند زمينه را براى تشريع حكم حرمت آماده كرد؛ همانطور كه در مساله تحريم شراب خوارى، در مرحله اول فرمود: و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا(182)؛ و از ميوه‏هاى درختان نخل و انگور، مسكرات (شراب) و روزى خوب و پاكيزه مى‏گيريد.

همان گونه كه خداوند در اين آيه شراب را در مقابل روزى پسنديده قرار داده و ناپسند بودن آن را در پيشگاه خود بيان كرده و زمينه را براى تحريم شراب خوارى آماده ساخته است، در آيه مورد بحث هم ربا را در مقابل زكات و صدقات قرار داده و ناخشنودى خود را از ربا خوارى اعلام كرده و مسلمانان را براى تشريع حكم حرمت مهيا ساخته است‏(183).

نتيجه:

از نقل سخنان مفسران به اين نتيجه مى‏رسيم اكثر آنان، اين آيه مربوط به رباى معروف نيست و در مورد امر ديگرى نازل شده است. شمارى اندك از مفسران معتقدند كه اين آيه در مورد رباى معروف نازل شده و مفاد آن، و مفاد آيات تحريم ربا در سوره بقره است. بنابراين، آيه مورد بحث مانند آن آيات دلالت بر حرمت ربا دارد.

در نتيجه، سخن طرف داران مسلك تدريج كه مى‏گويند: اين آيه صرفا هشدارى به رباخواران است و دلالتى بر حرمت ربا ندارد، صحيح نيست و با سخنان هر دو گروه مفسرانى همخوانى ندارد. از اين رو، همان گونه كه تفسيرهاى ديگر - كه درباره اين آيه مطرح كرديم - از قراين تاريخى و روايى برخوردار است، براى اثبات نظريه تدريج نيز تنها اكتفا به ظاهر آيه و معنا كردن آن به نحو دلخواه كافى نيست و نياز به قراين تاريخى و روايى است كه متاسفانه تا به حال كسى آن را ارائه نكرده است.

ج) آيات 160 و 161 سوره نساء:

فبظلم من الذين هادوا حرمنا طيبت احلت لهم و بصدهم عن سبيل الله كثيرا و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه و اكلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للكافرين منهم عذابا اليما؛ براى ستمى كه از يهود سرزد و براى آنكه (مردم را) بسيار از راه خدا باز ميداشتند بخشى از چيرهاى پاكيزه راكه بر انان حلال بود حرام كرديم براى ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند؛ و خوردن اموال مردم به باطل و براى كافران آنها عذاب دردناكى آماده كرده‏ايم.

شان و نزول:

بعد از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، نگرانى‏هايى براى يهوديان مدينه به وجود آمد، ليكن اميدوار بودند آيين جديد توسط اقوام خودشان (مشركان مكه) شكست بخورند و از بين بروند. به همين سبب يهوديان تا مدتى مخالف جدى با مسلمانان نكردند و بر پيمانى كه با پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بسته بودند وفادار ماندند. به تدريج كه اسلام عزت و عظمت پيدا كرد، به ويژه پس از پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، اميد يهوديان به ياس تبديل شد و به فكر مبارزه با اسلام و مسلمانان افتادند. در آغاز اين مقابله شكل فكرى و فرهنگى داشت؛ آنان با طرح خواسته‏هاى عجيبى، قصد عاجز كردن پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را داشتند(184).

خداوند با پرده برداشتن از نقشه يهوديان، به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‏فرمايد: يسئلك اهل الكتب ان تنزل عليهم كتبا من السماء فقد سالوا موسى اكبر من ذلك فقالوا ارنا الله جهره.... خداوند با اين آيات، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را آگاه مى‏سازد كه خواسته‏هاى يهوديان به قصد هدايت نيست، بلكه به جهت عناد و دشمنى است و آنان قبل از اين، از حضرت موسى (عليه السلام) در خواست‏هاى بزرگترى را داشتند و مى‏گفتند: خداوند را آشكارا به ما نشان بده! سپس خداوند اعمال و رفتار نكوهيده يهوديان را ياد آور مى‏شود و مى‏گويد: فبظلم من الذين هادوا حرمنا....

تفسير:

از اين آيه فهميده مى‏شود كه ربا در دين يهود تحريم شده بود، لكن آنان مخالفت مى‏نمودند و با انواع نيرنگ‏ها، رباخوارى مى‏كردند. اگر چه حرمت ربا در اين آيه ظاهرا متوجه يهود است، لكن مى‏تواند گفت: تحريم، شامل اديان الهى ديگر، از جمله مسيحيت و اسلام نيز مى‏شود، چنان كه عده‏اى از فقها معتقدند كه اگر قرينه‏اى بر خلاف ظاهر آيه نباشد، مسلمانان نيز ملزم به رعايت حكم حرمت ربا هستند و در مساله ربا نه تنها قرينه‏اى بر خلاف نيست، بلكه مى‏بينيم كه در كلام خداوند، ربا در رديف ظلم و باز داشتن مردم از راه خدا و خوردن اموال مردم به ناحق قرار گرفته است، كه حرمتشان شديد و قطعى است و اختصاص به آيين خاصى ندارد، پس قرينه مى‏شود بر اين كه ربا براى پيروان همه اديان الهى حرام است‏(185).

در مقابل، برخى معتقدند كه اين آيه حكم تشريعى براى مسلمانان نيست، ولى از آن جا كه موضوع ربا خيلى مهم است و نبايد مسلمانان در حكم آن اختلاف داشته باشند، خداوند متعال در آيات ديگرى ربا را به طور صريح بر مسلمانان تحريم كرده است.

طرف داران نظريه تدريج، اين آيه را دومين مرحله از مراحل تشريع حرمت ربا مى‏دانند و مى‏گويند(186): در اين مرحله، خداوند مساله ربا را به شكل يك داستان عبرت‏آموز طرح مى‏كند و سزاوار عذاب الهى شدند. روشن است كه نقل اين داستان عبرت‏آموز، به تنهايى و بدون اين كه حكمى از سوى خداوند آمده باشد، الزام آور نيست؛ ولى از نظر روانى، زمينه را براى آمدن حكم تحريم آماده مى‏كند؛ مانند مرحله دوم تحريم شراب كه خداوند فرمود: يسالونك عن الخمر و المسير قل فيها اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما(187)؛ درباره شراب و قمار از تو سوال مى‏كنند، بگو: در آنها گناه بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفعشان بيشتر است.

قياس مرحله دوم تحريم ربا، به مرحله دوم تحريم شراب صحيح نيست و قياس مع الفارق است؛ زيرا آيه تحريم شراب، بيان يك واقعه تاريخى در مورد امت‏هاى ديگر نيست و ظاهر در تحريم است و هيچ ترديدى در حرمت نوشيدن شراب باقى نمى‏گذارد و اينكه خداوند تعالى فرموده است: در شراب و قمار منافعى براى مردم وجود دارد، اما ضررهاى آن دو بيشتر است، به ظهور آيه در تحريم كه از عبارت فيهما اثم كبير استفاده مى‏شود، خللى وار نمى‏سازد.

د) آيات 130 و 131 سوره آل عمران:

يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا الربوا اضعافا مضاعفه و اتقوا الله لعلكم تفلحون و اتقوا النار التى اعدت للكافرين ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! ربا را چند برابر نخوريد و از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد و از آتشى كه براى كافران آماده شده است، بپرهيزيد.

زمان و شان نزول:

اين آيات در مدينه و در سال سوم هجرت، بعد از جنگ احد نازل شده است‏(188).

قفال در شان نزول اين آيه، گفته است: مشركان مكه بعد از شكست جنگ بدر با هزينه كردن اموالى كه از ربا جمع آورى كرده بودند، لشكرى بر ضد مسلمانان تجهيز كردند. شايد اين انگيزه‏اى شد كه بعضى از مسلمانان نيز به اين فكر بيفتند كه از طريق ربا مالى گرد آورند و لشكرى آماده سازند و از مشركان انتقام بگيرند. خداوند متعال نيز با فرستادن اين آيات، آنان را از اين كار نهى فرمود(189).

تفسير:

گفته‏اند: اين آيات نخستين دستورى بود كه خداوند با فرستادن آن، به طور صريح، مسلمانان را از ربا خوارى نهى كرد، زيرا آيه‏هاى سوره مدثر و روم، مربوط به رباى معروف نيست و آيات 160 و 161 سوره نساء اگر چه در مورد رباى معروف است، ولى احتمال دارد كه اختصاص به يهود داشته باشد. آيات ربا در سوره بقره نيز از جهت زمانى، بعد از اين آيه نازل شده است.

در اينجا لازم است نكات مهمى را كه در اين دو آيه وجود دارد، با كمك گرفتن از سخنان مفسران توضيح دهيم:

لاتاكلوا: منظور از اكل خصوص خوردن نيست، بلكه شامل گرفتن و يا هر نوع تصرف در مال ديگرى از طريق ربا هم مى‏شود؛ اما چون خوردن از توابع مهم اكثر تصرفات است و از طرفى، از نيازهاى ضرورى انسان به حساب مى‏آيد، در آيه به جاى اخذ، تعبير به اكل شده است‏(190).

الربوا: در ادبيات عرب، اگر شاهد و قرينه‏اى در كار نباشد، الف و لام تعريف به معناى معهود نزد مخاطبان اشاره مى‏كند و در اين آيه، مفسران معتقدند كه الربوا اشاره به رباى معروف زمان جاهلى است. اين مطلب را عطا، مجاهد، زيد، ابن اسحاق، طبرسى، طبرى، طوسى، ابن كثير، قربطى، فيض كاشانى، رازى، رشيد رضا، سيوطى، زمشخرى و زحيلى پذيرفته‏اند(191).

اضعافا مضاعفه، در تفسير اين عبارت، اختلاف نظر بين مفسران وجود دارد:

1. بيشتر مفسران معتقدند كه اضعافا حال از كلمه الربوا؛ مضاعفه وصف آن و مقصود از الربوا قرض با دين همراه با زيادى است. در نتيجه، معناى آيه چنين مى‏شود: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! ربا نخوريد؛ در حالى كه (در اثر تمديد و تكرار) به چند برابر اصل سرمايه رسيده است.

ابن كثير مى‏گويد: اضعافا مضاعفه اشاره به رباى جاهلى است. در زمان جاهليت، وقتى موعد پرداخت بدهى فرا مى‏رسيد، طلبكار به بدهكار مى‏گفت: يا بدهى را پرداخت كن، يا مبلغ آن را بيفزاى! اگر بدهكار قدرت پرداخت بدهى را نداشت، با توافق يكديگر مبلغ آن را اضافه مى‏كردند و اين مسئله هر سال تكرار مى‏شد و چه بسا وام اندكى تبديل به وام سنگينى مى‏گرديد(192).

علامه طباطبائى مى‏گويد: اضعافا مضاعفه صفت غالب رباهاست؛ زيرا وام ربوى همواره در اثر تمديد تكرار به چند اصل بدهى مى‏رسد(193).

مفسران اشاره‏اى به تعيين نرخ رباى جاهلى نكرده‏اند و تنها گفته‏اند: رباى جاهلى به نحوى بود كه بعد از چند بار تكرار شدن، مبلغ بدهى به چند برابر اصل سرمايه مى‏رسيد. تنها زيد بن اسلم گفته است: رباى جاهلى به دو برابر كردن بود؛ وقتى طلبكار طلب خود را از بدهكار مى‏خواست، اگر بدهكار قادر به پرداخت بدهى نبود بايد سال بعد دو برابر مى‏پرداخت و اگر سال بعد هم نمى‏توانست، باز براى سال آينده دو برابر مى‏شد؛ مثلا اگر 100 درهم بدهكار بود و نمى‏توانست بدهى را بپردازد، بايد سال بعد 200 درهم مى‏پرداخت و سال آينده 400. بدين سبب، خداوند درباره آن فرمود: لا تاكلوا الربوا اضعافا مضاعفه‏(194).