فضائل و سيره امام حسين - عليه السلام - در كلام بزرگان

عباس عزيزى

- ۱۷ -


618 - محروم و زنده نگه داشتن آن  
اين محرم را زنده نگه داريد؛ما هر چه داريم از اين محرم است (677)
619 - اسلام با نام سيدالشهداء زنده است  
كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهداء را زنده نگه داريد، كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مى شود. (678)
620 - كربلا و مسائل سياسى  
مسائل كربلا، كه خودش در راس مسائل سياسى هست ، بايد زنده بماند. (679)
621 - عاشورا و سياسى و عبادى بودن آن  
زنده نگاه داشتن عاشورا، يك مساءله بسيار مهم سياسى - عبادى است . (680)
622 - نهضت بزرگ سيدالشهداء  
محرم ماه نهضت بزرگ سيدالشهداء و سرور اوليا خداست ، كه با قيام خود در مقابل طاغوت ، تعليم سازندگى و كوبندگى به بشر داد، و راه فناى ظالم و شكستن ستمكار را به فدايى دادن و فدايى شدن دانست . و اين خود سرلوحه تعليمات اسلام است براى ملتها تا آخر دهر (روزگار) (681)
623 - چهارده امتياز محفل حسينى  
از روايات دريافت مى گردد، (محفل عزاى حسين عليه السلام ) داراى امتيازات چهارده گانه زير است :
1 - جايگاه درود خدا بر شركت كنندگان و برپا كنندگان و خدمت گزاران آن محفل است .
2 - جايگاه حضور فرشتگان است .
3 - جايگاه نايل آمدن به دعاى پيامبر و على و فاطمه و حسين عليه السلام است .
4 - جايگاه مورد عنايت امام حسين عليه السلام است .
5 - جايگاه نشر و بيان سخنان آن حضرت است .
6 - جايگاه مورد عشق و علاقه امام صادق عليه السلام است .
7 - جايگاه مقدسى است ، بسان صحراى عرفات .
8 - جايگاهى است به عظمت مشعرالحرام -
9- جايگاهى است به قداست . (682)
10 - جايگاهى مقدس است بسان طوافگاه بيت الله .
11 - جايگاهى است بسان حرم حسين عليه السلام .
12 - جايگاهى است كه خاموش كننده آتش هاى شعله ور جهنم است .
13 - منبع و سرچشمه آب حيات بهشت خداست .
14 - محفلى است عظيم و پر بركت كه آغازش به پيش از آفرينش هستى و فرجامش به روز رستاخيز پيوند مى خورد.
اينك اگر به آنچه آمده ، نيك انديشيدى ، چگونه مى توان تصور كرد كه از اين جايگاه رفيع ، نوميد و بى بهره خارج خواهى شد، حتى اگر فردى به خاطر فقدان قابليت و آلودگى به موانع ، از آثار و بركت كامل آن بهره گردد، به بخشى از آن همه پاداش دست خواهد يافت و پاداش اندك خدا نيز اندك نخواهد بود.
قليل منك يكفنى ، ولكن قليلك لا يقال له قليل (683)
624 - تاءثير محفل حسينى  
اگر محفلى در راه و ياد امام حسين عليه السلام و ترسيم هدف هاى بلند او، تشكيل گردد و در آن از ستمى كه بر او رفت ، سخنى به ميان آيد و در آنجا هر سه مرحله سوگوارى بر حسين عليه السلام يعنى گريستن ، همدردى با سوگواران او و حزن و اندوه ، پديد آيد و قلبها با درود و سلام بر او عظمت او را دريابند و به حقش عارف گردند و به او روى آورند و شرايط طاقت و فرساى روز عاشورا را مجسم و بدان اشك نثار كنند و سوز و گداز گيرند و سرانجام پيروزى و شهادت با او را آرزو نمايند، بى ترديد به اوج فوز و فلاح پر كشيده و به ثواب همه وسايل نجات حسينى ، نايل آمده اند و خداى را با همه عبادت ها حتى جهاد در راه خدا پرستيده اند. (684)
625 - ثواب عزادارى  
امام باقر عليه السلام ضمن سخن درباره زيارت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا فرمود... پس بايد مصيبت حسين عليه السلام را بخواند و گريه كند و به كسانى كه در منزلش هستند و از آنان تقيه اى ندارد امر كند كه او بگريند و در منزلش با اظهار جزع بر حسين ، مصيبت و ماتم بر پا كند و هر يك ديگرى را به اين مصيبت بزرگ تسليت بگويند، در چنين حالى من ضمانت مى كنم براى آنان از خداى عزوجل ، ثواب دو هزار عمره و دو هزار غزوه (جنگ در سپاه پيامبر).
علقه گويد: عرض كردم آيا شما ضمانت مى كنيد؟
فرمود: آرى ! من ضامنم براى كسى كه آنطور عزادارى كند، آن همه پاداش ‍ را.
عرض كردم ، چگونه يكديگر را تعزيت و تسليت بگوييم .
فرمود: مى گويد خداوند اجر ما را در مصيبت شهادت امام حسين عليه السلام عظيم كند و ما و شما را جزو خونخواهانش همراه با وليش امام مهدى (عج ) قرار دهد، و همانا اگر در آن روز حاجتى داشتى ، در پى آن مرو، زيرا روز شوم و نحسى است و هرگز حاجت مؤ منين در آن برآورده (685) نمى گردد.
626 - محبت مردم به امام حسين (ع )  
مردم محبت دارند كه بايستى بر اثر خواندن و گفتن شما، عميق و ريشه دار و تند و آتشين و برافروخته بشود، تشيع ، آيين محبت است .
خصوصيت محبت ، خصوصيت تشيع است . كمتر مكتب و مسلك و دين و آيين و طريقه اى مثل تشيع ، با محبت سروكار داشته است . علت اين هم كه چنين فكرى تا امروز مانده ، در حالى كه اين همه با آن مخالفت كرده اند، اين است كه ريشه در زلال محبت داشته و دين تولى و تبرى و آيين دوستى و دشمن داشتن است و عاطفه در آن با فكر هماهنگ و هم دوش است . چيزهائى خيلى مهمى است . اصل خيلى سحرآميز و عجيبى است .
اگر محبت در تشيع نبود، اين دشمنى هاى عجيبى كه با شيعه شده ، بايد او را از بين مى برد. همين محبت شما مردم به حسين بن على عليه السلام ، ضامن حيات و بقاى اسلام است . اين كه امام مى فرمود، عاشورا اسلام را نگه داشت ، معنايش همين است . فاطميه و ميلاد و وفات پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهاالسلام هم همين طور است بايد با استفاده از اين هنر اين محبت را در ميان مردم هم عمق ببخشيد، هم تر و تازه و هم برافروخته نماييد. چيز خيلى عجيب و عظيمى است . (686)
627 - نشانه هاى ايمان در باب الحسين (ع )  
شيخ شوشترى ، بزرگ مردى است كه در عالم روحانيت عمرى را در تقوا و عمل گذرانيده است مى گويد: وقتى از شرايط و لوازم ايمان ماءيوس مى شوم ياد حسين مى كنم اميدوار مى گردم مرا مطمئن مى كند - هر چند از صفات توكل ، صبر، شكر، رضا، تسليم ، خوف و رجا كه از لوازم ايمان است بهره اى
در خود نمى بينم ، اما شكر خداى را، از باب الحسين عليه السلام مى بينم وقتى اسم امام حسين عليه السلام برده مى شود دلم شكسته مى شود اشكم روان مى گردد، معلوم مى شود بحمد الله ايمانى دارم .
ديگر روايتى كه مى فرمايد: شيعيان ما از زيادتى طينت ما آفريده شده اند
به سبب حزن ما اندوهناك و به سبب شادى ما شادمان مى گردند
(687)
هلال محرم كه پيدا مى شود ايام حزن آل محمد مى رسد مى بينم من هم اندوهناك مى گردم ، معلوم مى شود ارتباط روحانى كه ميان اهل بيت و شيعيانش مى باشد از آن بهره اى دارم . (688)
628 - شرايط روضه خوانى  
اينكه اكثر روضه خوانها وقتى مصيبت مى خوانند گريه نمى كنند حتى وقتى فردى ديگرى هم روضه مى خواند مى بينيم آنها كمتر گريه مى كنند، علتش ‍ اين است كه آنها وقتى مقتل را مطالعه مى كنند فقط براى آنكه آن را نقل كنند مى خوانند، توجه به معنى و اصل مصيبت نمى كنند، در آن موقع اشك بر مصائب سيدالشهداء عليه السلام نمى ريزند، اين حالت قساوت مى آورد، مى بينيد بعضى در منبر گريه مى كنند، شرايط روزه خوانى را عمل مى كنند.
وقتى مى خواهيم مقتل را مطالعه كنيم به نكات زير عمل شود، تا حالت گريه به ما دست دهد:
اول آنكه : در وقت مطالعه كتاب مقتل ، با بسم الله الرحمن الرحى شروع شود.
دوم آنكه : در وقت مطالعه كتاب مقتل با وضو باش و آن را عبادتى تصور كن
سوم آنكه : خود را در محيطى كه مقتل بيان مى كند قرار بده و مصيبت را لمس و احساس كن
چهارم آنكه : كوشش كن به هر نحوى كه ممكن است اشك از ديدگانت بيرون بيايد كه علاوه بر ثوابهاى عظيمى كه دارد مانع از قساوت خواهد شد.
629 - دستور عملى روز عاشورا  
اما باقر عليه السلام فرمودند:
بر مؤ منان لازم است روز عاشورا در ماتم بسر برند و به يكديگر كه رسيدند، بگويند، عظم الله اجورنا واجوركم بمصابنا بالحسن و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه المهدى من آل محمد(689) .
630 - ضامن حيات و بقاى اسلام  
محبت مردم به حسين بن على عليه السلام ضامن حيات و بقاى اسلام است و از همين روست كه امام را حلمان فرمودند: عاشورا اسلام را زنده نگه داشته است .
631 - زنده نگه داشتن نهضت حسينى  
گريه كردن براى عزاى امام حسين عليه السلام زنده نگه داشتن نهضت ، و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاده دستور است . (690)
632 - حفظ سنت ها  
اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنت ها را حفظ كنيد. (691)
633 - زنده با روضه امام حسين (ع )  
از روضه دست بر نداريد كه ما با روضه زنده هستيم . (692)
634 - حيات ملت  
بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خوانى ها و همين اجتماعات و همين دستجات است . (693)
635 - زنده ماندن اسلام  
با ذكر مصائب اهل بيت عليه السلام اسلام زنده مانده است . (694)
636 - حفظ مكتب سيدالشهداء 
روضه سيدالشهداء، براى حفظ مكتب سيدالشهداء عليه السلام است ،آن كسانى كه مى گويند روضه سيدالشهداء عليه السلام را نخوانيد، اصلا نى فهمند مكتب سيدالشهداء عليه السلام چه بوده و نمى دانند يعنى چه ، نمى دانند اين گريه ها و اين روضه ها مكتب را حفظ كرد. (695)
637 - حفظ مكتب  
هر مكتبى تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد تا پاى سر و سينه زن نباشد، حفظ نمى شود. (696)
638 - برپايى مراسم عزا  
ما بايد براى يك شهيدى كه از دستمان مى رود، علم بپا كنيم نوحه خوانى كنيم ، گريه كنيم فرياد كنيم . (697)
639 - وسيله تعليم و تربيت  
بهترين وسيله براى تعليم و تربيت مجالس عزادارى سيد مظلومان است . (698)
640 - افضلاعمال
عزادارى و سينه زنى براى سيد مظلومان از افضل اعمال است . (699)
641 - عاشورا را زنده نگهداريد  
عاشورا را زنده نگهداريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد.
642 - مرثيه اى بسيار جانسوز  
صحنه عاشورا آن قدر پر از حماسه هست ، آن قدر پر از عاطفه هست ، آن قدر پر از رقت هست ، آن قدر صحنه هاى با شكوه و جذاب و دلسوز دارد كه اگر در قلب ما ذره اى از ايمان باشد كافى است كه نام حسين را بشنويم و اشك ما جارى بشود: ان للحسين محبه مكنونع فى قلوب المومنين ؛يك محبت مخفى در عمق دل هر مؤ من نسب به امام حسين هست .
انا قتيل العبره ؛من كشته اشك ها هستم .
شعرى است به عربى از يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام ، و خيلى است . شايد در اوايل طلبگى ام در مشهد بود و هنوز به قم نرفته بودم كه آن را از كتاب نقثه المصدر محدث قمى حفظ كردم . ايشان مى نويسند كه ابو هارون مكفوف - ظاهرا نابينا بوده است كه به او مى گفته اند مكفوف - شاعرى توانا بوده و گاهى مرثيه ابا عبدالله مى گفته است . او مى گويد: روزى رفتم خدمت امام صادق عليه السلام فرمود: از آن شعرهايى كه در مرثيه جدم گفته اى براى ما بخوان .
گفتم اطاعت مى كنم
فرمود: زن ها را هم بگوييد پشت پرده تا آنها هم استفاده بكنند،
زن ها هم از اندرون آمدند نزديك ، پيش پرده آن اتاق .
شروع كرد به خواندن شعرهايى كه ظاهرا تازه هم گفته بود. ولى مظمون را شما ببينيد، و اصلا درس را ببينيد وقتى اين شعرها را - با اينكه پنج مصراع بيشتر نيست - خواند و لوله اى در خانه امام صادق بلند شد.
امام صادق همين جور اشك از چشم هايش مى ريخت و شانه هاى مباركش ‍ حركت مى كرد و صداى ناله و گريه از خانه امام بلند شد كه بعد ظاهرا خود امام گفتند: ديگر كافى است ! اين همه مرثيه هايى كه گفته شده است من نظير اين را يا نديده ام و يا كم ديده ام .

امرر على جدت الحسين
فقل لا عظمه الزكيه
اء اعظما لازلت من
وطفاء ساكبه رويه
و اذا مررت بقبره
فاطل به وقف المطيه
وابك المطهر للمطهر
و المطهره النقيه
كبكاء معوله ات
يوما لواحدها المنيه (700)
مضمون شعرش اين است :
مى گويد: اى رهگذر! اى باد صبا! گذر كن به قبر حسين بن على ، پيام دوستان را به او برسان ، پيام عاشقانش را به او برسان . اى باد صبا! پيام ما را به استخوانهاى مقدس حسين برسان ، بگو اى استخوان ها دائما شما با اشك دوستان حسين سيراب هستيد. اين اشك ها مى ريزند و شما را سيراب مى كنند اگر روزى شما را از آب منع كردند و اگر حسين را با لب تشنه شهيد كردند، اين شيعيان و دوستان دائما اشك خودشان را نثار شما مى كنند اى باد صبا! اگر گذر كردى ، تنها به رساندن پيغام قناعت نكن . آنجا مركبت را نگه دار، خيلى هم نگه دار، بايست و مصايب حسين را ياد كن و اشك بريز و اشك بريز، نه مثل يك آدم عادى بلكه مثل آن زنى كه يك فرزند بيشتر ندارد، چگونه در مرگ يك فرزند خودش اشك مى ريزد، اين جور اشك بريز، بگرى براى پاك ، فرزند مادر پاك . (701)
643 - احيا و اقامه سنت عاشورا  
با دو سؤ ال مواجه خواهيم شد و خوب است كه جواب اينها را قبلا بدانيم كه هم خود ما روشن باشيم و هم از عهده جواب برآييم .
يكى اينكه چرا امام حسين شهيد شد؟ ديگر اينكه چرا ائمه دين دستور دادند كه عزاى امام حسين هميشه اقامه شود و در نتيجه ما وقتها و عمرها و پولها و نيروها و انرژيها هر سال در دو ماه محرم و صفر و بلكه در غير اين دو ماه مبارك صرف كنيم .
راجع به قسمت اول بايد بگوييم در اين زمينه خيلى حرفها گفته شده . دشمنان گفته اند امام حسين هميشه قصد حكومت داشت و كشته شد، هدف شخصى داشت و نرسيد. دوستان نادان گفته اند كشته شد كه گناهان امت بخشيده شود. جنبه آسمانى و خيالى به قضيه داده اند ، آن را گفتند كه نصارى درباره مسيح گفته بودند. حقيقت همان است كه خود امام حسين فرمود در مواردى از قبيل : ما خرجت اشرا و لا بطرا... الا ترون ان الحق لا يعمل به ، و ان الباطل لا يتناهى عنه ، ليرغب المومن فى لقاء الله محقا... ايها الناس من راى سلطانا جائرا...
در قسمت دوم هم بايد گفت تكاليف شرعى بدون حكمت نيست . منظور اين بوده كه همدردى و تسليتى باشد. براى خاندان پيغمبر، به قول روضه خوان ها زهرا را خوشحال بكنيم ، خيال مى كنيم هر اندازه ما گريه كنيم تسلى خاطر بيشترى براى حضرت رسول و حضرت زهرا هست . چقدر در اين صورت ما حضرت رسول و حضرت زهرا و حضرت امير را كه هميشه آرزوى شهادت مى كشيدند و فخر خود مى دانستند كوچك كرده ايم و خيال مى كنيم هنوز هم بعد از هزار و سيصد و بيست سال در حال جزع و فزع مى باشند. بلكه خيال مى كنيم هنوز هم بعد از هزار و سيصد و بيست سال در حال جزع و فزع مى باشند. بلكه مقصود اين است كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمى و تربيتى هميشه زنده بماند. (702)
644 - فلسفه اقامه عزاى حسين (ع )  
صحنه اى بالاتر و بهتر از اين صحنه در جهان وجود ندارد كه :
اولا اين اندازه درس توحيد و ايمان كامل به جهان غيبت را بدهد و مظهر نفس مطمئنه باشد. پس روحش توحيد بود.
ثانيا همه تربيتها براى اين است كه روح بشر در برابر حوادث ، شكست ناپذير شود؛ تنش با شمشيرها قطعه قطعه ، ثروتش به باد، فرزندانش كشته ، خاندانش اسير، ولى روحش ثابت و محكم بماند.
ثالثا چقدر فرق است ميان ادعا و عمل مدعيان آزادى و آزاديخواهى ، حقوق بشر، عدالت ، (زيادند) اما داستان پادشاه و وزير و گربه تربيت شده ؛ولى مردان الهى عملا نشان دادند كه اگر يك طرف حق باشد با محروميت ها، با كشته شدن ها، با قطعه قطعه شدن ها، و طرف ديگر مال و ثروت و همه چيز باشد با پايمال شدن حق و حقيقت ، كدام طرف را مى گيرند. (703)
645 - راه حسين راه دل است  
هر چيزى را بهارى است و بهار عزاى حسين عشر عاشورا است اسم حسين و قبر حسين موجب شكستن دل است . همين طور ايامى كه به آن حضرت منسوب است سبب حزن دل است . مقصودم از اين جمله اين است كه حالا كه عشر عاشورا شروع مى شود سعى كنيم از اين رحمت واسعه بهره بيشترى ببريم همت خود را بلند داريم و از حضرتش حاجت هاى اخروى باقى بخواهيم درجات كمال را بطلبيم .
راه حسين راه قلب بلكه راه خداست . اگر كسى با دل متوجه حسين شود مصائب و حالاتش را به خصوص در اين ايام متذكر شود به طور حتم دلش ‍ خواهد شكست هر چيزى كه شكست قيمتش كم مى شود مگر قلب كه قيمتش علاوه مى گردد به قسمى كه مى شود قبر حسين يعنى جايگاه و تابشگاه نور حسين مى شود ديگر معلوم است كه اين قلب چه اثرى دارد. (704)
646 - پاداش سيدالشهداء در دنيا.  
فلسفه تذكر سيدالشهداء از يك جنبه مربوط به ما است كه از يك سرچشمه فيض استفاده مى كنيم ، از طرف ديگر تقديرى از شهدا و شهادت است ، و از طرف ديگر يك فريضه تاريخى و يك وظيفه اجتماعى در برابر اجتماع است .
منفعت فردى عامل تنازع و تضارب و قبض و استخدام اجتماع است ، و حس منفعت عمومى و به عبارت ديگر اصول عالى اخلاقى انسانى عامل حفظ و تعاون و افاضه و اعانه است . پس اصحاب خير عموم ، خدام واقعى اصول و نواميس اجتماعند و از همين جهت است كه اجتماع از آنها تقدير مى كند. (705)
647 - پيوند خطابه در شيعه با حادثه عاشورا،  
خطابه و منبر در كشور ما مولود حادثه عاشورا است . چطور مولود حادثه عاشورا است ؟ امام حسين عليه السلام در زمان خودش عليه جريانى قيام كرد و شهيد شد به همان ترتيبى كه مى دانيم . رواياتى هم در زمينه عزادارى براى آن حضرت وارد شده است كه براى يك نفر شيعى مذهب امكان ندارد كه آن روايات را انكار كند. اين از مسلمات مذهب شيعه است . از ناحيه ائمه اطهار عليه السلام توصيه و تاكيد فراوان به احياء سنت عاشورا شده است و به اشخاصى كه شاعر بوده اند بسيار توصيه شده كه در اين موضوع شعر بگوييد و احساسات مردم را تحريك كنيد. نسبت به اشخاصى كه در مجالس اقامه سنت عاشورا شده است و به اشخاصى كه شاعر بوده اند بسيار توصيه شده كه در اين موضوع شعر بگوييد و احساسات مردم را تحريك كنيد. نسبت به اشخاصى كه در مجالس اقامه سنت عاشورا متاءثر مى شوند و اشك مى ريزند تقديس رسيده است . احاديث زيادى هست راجع به ثواب گريه بر سيدالشهداء عليه السلام . براى يك نفر شيعه مذهب جاى ترديد نيست كه اين دستور در مذهب ما هست . (706)
648 - كربلا تنها يك روز نيست !  
شما اگر يك تومان در اين راه بدهيد، آن كه ارزش دارد احساسات شماست ، نماينده مسلمانى شماست ، پيوند خودتان را به اين وسيله با حسين بن على عليه السلام روشن كرده ايد.
عرض كردم : امروز روز پيوند با شهيدان است ، اگر بنا شود ما در موقعش كه مى شود از شهيدان بگسليم ، ولى بعد هميشه بنشينم و امرى را كه نشدنى است بگوئيم : السلام عليك يا اباعبدالله ! يا ليتنا كنا معك فنفوز فوزا عظيما ؛اى كاش ما مى بوديم با تو حسين بن على عليه السلام مى گويد كربلا كه يك روز نيست ، هميشه است . (707)
649 - پيوند روح  
اين ، فلسفه عاشورا است ، نه گناه كردن و بعد به نام حسين بن على بخشيده شدن ! گناه بكنيم بعد در مجلسى شركت بكنيم و بگوييم خوب ديگر گناهانمان بخشيده شد. گناه آن وقت بخشيده مى شود كه روح ما پيوندى بخورد با روح حسين بن على . اگر پيوند بخورد، گناهان ما قطعا بخشيده مى شود، ولى علامت بخشيده شدنش اين است كه دو مرتبه ديگر دنبال آن گناه نمى رويم . اما اينكه گناه بكنيم ، از مجالس حسين بن على بيرون برويم و دو مرتبه دنبال آن گناهان برويم ، نشانه اين است كه روح ما با روح حسين بن على پيوند نخورده است .
650 - گناه مانع نور حسين است  
از جمله چيزهايى كه جلو تابش نور حسينى را مى گيرد، قساوت است . اگر كسى از موجبات قساوت قلب خوددارى نكرد تا به حدى كه دلش قسى شد كجا ديگر جاى نور حسين است ، نور حسين است ، نور حسين با نرمى قلب همراه است .
بزرگترين مورث قساوت گناه است كه نمى گذارد انسان از ايمان و محبتش ‍ بهره ببرد، بلكه اگر بى حيايى و زياده روى كند او را به كفر و الحاد مى كشاند.
بعضى از مكرهات هم قساوت مى آورد مانند خنده زياد به خصوص قهقهه بايد در اين عشر عاشورا عزادار بود، مصيبت ديده را مشاهده كرده ايد، آيا قهقهه مى زند؟
پس بايد جلوى خنده را در اين ايام گرفت . (708)
651 - تاريكى دل و غفلت  
در اصول كافى از حضرت باقر روايتى است مضمونش اين است كه دل ابتدا سفيد است وقتى كه شخصى گناهى كرد، لكه سياهى در او ظاهر مى شود، اگر توبه كرد برطرف مى شود و گر نه موجب زيادتى كدورت و سياهى مى شود به قسمى كه ممكن است تمام قلب را تاريكى بگيرد.
ديگر موعظه در آن اثر نمى كند، آيات قرآن برايش قصه است ، مصيبت هاى حسين او را تغيير نمى دهد، پس خودمان را براى عاشورا آماده كنيم تا بشود بهره ببريم ، يعنى توبه حقيقى از گناهان گذشته بنماييم . (پروردگارا! به حق حسين لغزش هاى ما را بيامرز)
اگر از وقتى كه هلال محرم نمودار شد در شما حزن پيدا شده است ؛شما را بشارت باد، از كسانى هستيد كه اين روايت درباره تان است :
شيعيان اهل بيت از تتمه طينت ايشانند و به آب ولايت و محبت آل محمد خميره آنان را سرشته اند شاهدش هم همين حزن شما در ايام محزون بودن آل محمد است . هر يك از ائمه ما از هلال محرم ديگر خندان نمى شدند و تا روز عاشورا روز به روز حزنشان بيشتر مى شد. (709)
652 - عطا به بركت امام حسين (ع )  
شيخ شوشترى و ديگران ذكر كرده اند كه : حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام هر چه داشت در راه خدا داد در مقابل هر چه خدا به او بدهد، به بركت حسين شيعيانش ، عزادارانش ، دوستان را بيامرزد يا درجات دهد، چيزى نيست و يقين بدانيد كه عطاهايى به بركت آقا خواهد شد كه نه تنها به بيان نمى آيد، بلكه به تصور ما هم نمى گنجد.
بابى انت و امى يا ابا عبدالله
شيخ مى فرمايد در عوض سختى عطش حسين ، خدا چهار اجرا برايش قرار داد:
اول : حوض كوثر كه متوسلين به حسين عليه السلام از آب آن سيراب خواهند شد. از هنگام مرگ تا قيام قيامت .
دوم : چشمه حيوان (از ماده حيات است ) كه مخصوص گريه كنندگان بر حسين است . آب اين چشمه مخلوط به اشك عزاداران ابى عبدالله است .
سوم : اشك چشم مؤ منين تا روز قيامت است (در اين ايام عاشورا خبر داريد كه چقدر اشك در راه حسين ريخته مى شود و هر ساله همين طور بوده تا قيامت همين است . علاوه بر بشر، ملائكه آسمانها هم بر حسين مى گريند. چنانچه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه ملائكه از گريه بر حسين آرام ندارند.)
چهارم : هر وقت مؤ منين آب گوارايى مى نوشند، ياد لب تشنه حسين مى كنند.
حسين عليه السلام حق دارد كه يادش كنند درود بر او بفرستند. اينها اجرهايى است كه ما مى فهميم آنچه كه خدا با او در مقابل تشنگى اش ‍ مى كند در ادراك ما نگنجد.
صلى الله عليك يا ابا عبدالله الحسين (710)
653 - سليمان اعمش و زيارت حسين (ع )  
سليمان اعمش مردى مورد وثوق همه ، حتى سنى ها او را قبول دارند. مكرر شنيده ايد فقط يادآورى است همسايه اش منكر زيارت حسين بود و آن را بدعت مى دانست شب جمعه گريه كنان خودش را به قبر امام حسين عليه السلام رساند پس از اينكه از او علتش را مى پرسند: مى گويد: شبى در خواب ديدم محشر بپا شده ، در آن سختى هاى فوق العاده ؛زهرا عليه السلام شفاعت مى كند و از هودج بى بى ورقه هايى صادر مى شود امان من النار الزوار الحسين (ع ) فى ليله الجلمه ... ؛(711)نجات از آتش است براى زائرين قبر حسين عليه السلام در شب جمعه
654 - تاءثير نهاد منبر  
تاءثير نهاد منبر در جامعه ما، هنوز يك تاءثير بررسى نشده است . شما به جامعه ما نگاه كنيد، ببينيد جايى كه منبرى به نام ابى عبدالله
عليه السلام نباشد، كجاست ؟ از شهرهاى بزرگ و مراكز پرجمعيت ، تا دوردست ها، روستاها، حتى روستاى هاى كوچك و دور افتاده ، دانشگاه ها، ميان دانشمندان ، انجمن هاى تحصيل كردگان علوم جديد، تا مردم دور از علوم و معارف جارى زمان در اقصا نقاط كشور، در كجا منبر ابى عبدالله عليه السلام نيست ، كه گوينده اى در موقعى از مواقع بر آن منبر نمى رود و سخنى نمى گويد؟ پس ، كل جامعه ما به عنوان يك مجموعه با تفكر و عقيده شيعى ، زير چتر امام حسين عليه السلام است . البته مخصوص ‍ شيعيان هم نيست در نقاط گوناگون از عالم ، غير شيعه ، بلكه غير مسلمين هم به نحوى از انحاء از اين بساط بهره اى مى برند.
در طول قرن ها و در اين چند قرن اخير، در مجموع كشور ما، اين بينش و اين تذكر راجع به دين ، به نام و مناسبت حسين بن على عليه السلام وجود داشته است و در سطحى مردم را متذكر به دين نگهداشته است اين كانال كشى وسيع ، در انقلاب به كار آمد از اين كانال كشى منظم در سطح كشور، تفكر انقلابى ما كه مستند به حادثه عاشورا هم بود، در همه جا گسترش پيدا كرد و مردم را وارد ميدان نمود. اگر در اين خصوص ، كشور ما را با كشورهاى ديگر اسلامى مقايسه كنيد، در آن جايى كه نام حسين عليه السلام وجود ندارند، فرق بين اين دو را مشاهده خواهيد كرد، اين مؤ ثر در بافت اجتماعى و دينى و فكرى ماست . اين مجموعه و اين نهاد، در گذشته مؤ ثر بود؛اما تحت يك ضابطه و قانون و قاعده نبود؛علاوه بر اين افكار دينى ، ميدان عرضه شدن و مطرح شدن نداشت . در اين رسانه جمعى صوتى و تصويرى كشور، تنها در ايام عاشورا، سطح نازلى از اين مسائل را در شكل يك سينه زنى و از اين قبيل ، به مردم نشان مى داد. وقتى هم كه انسان گوش ‍ مى كرد غالبا انحرافى بود؛. (712)
فصل بيست و سوم : فلسفه گريستن بر مصايب امام حسين (ع ) 
655 - بر پا نگهداشتن نهضت حسينى  
گريه كردن بر عزاى امام حسين ، زنده نگه داشتن نهضت ، زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد، دستور است .
656 - اشك با ارزش  
اگر اشكى كه ما براى او مى ريزيم ، در مسير هماهنگى روح ما باشد، پرواز كوچكى است كه روح ما با روح حسينى مى كند. اگر ذره اى از همت او، ذره اى از حريت او، ذره اى از ايمان او، ذره اى از تقواى او، ذره اى از توحيد او در ما بتابد و چنين اشكى از چشم ما جارى شود، آن اشك بى نهايت قيمت دارد. اگر گفتند: به اندازه بال مگس هم باشد يك دنيا ارزش داد، باور كنيد!! اما نه اشكى كه براى نفله شدن حسين باشد، بلكه اشكى كه براى عظمت حسين باشد، براى شخصيت حسين باشد. اشكى كه نشانه اى از هماهنگى با حسين بن على و پيروى كردن از او باشد، بله ، يك بال مگسش ‍ هم يك دنيا ارزش دارد. (713)
657 - دليل گريه شيعيان  
از دلايل گريه شيعيان حضرت امام حسين عليه السلام در شهادت او، همين همبستگى و پيوند ذاتى است . اين واقعيت از امام صادق عليه السلام بدينگونه آمده است كه فرمود:
شيعيان ما از ما هستند، چرا كه از سرشت ما خلق شده و به نور ولايت ما آميخته ، و به امامت ما دل خوش داشته و ما نيز به پيروى و دوستى آنان راضى هستم . مصيبت هاى ما به آنان سرايت مى كند و رنج و گرفتارى ما آنان را مى گرياند و اندوه ما آنان را اندوهگين مى سازد و نيز شادمانى و سرور ما آنان را شادمان مى كند، ما نيز از حال آنان باخبر و با آنان هستيم و رنج و پريشانى آنان ما را رنجيده خاطر مى سازد. آنان از ما جدا نمى شوند و ما نيز از آنان
آنگاه فرمود:
بار خدايا! شيعيان ما از ما هستند، پس هر كسى مصيبت هاى ما را ياد كند و به خاطر بيدادگرهايى كه در راه حق و عدالت بر ما رفت بگريد، خداوند چنين انسانى را به آتش دوزخ نمى سپارد. (714)
و از اميرالمومنان عليه السلام است كه فرمود:
ان الله تبارك و تعالى ... اختارنا و اختار لنا شيعه ينصروننا و يفرحون لفرحنا و يحزنون لحرننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا، اولئك منا و الينا . (715)
خداوند ما را براى خود برگزيد و براى ما شيعيانى برگزيد كه اهداف بلند ما را يارى مى كنند، در شادمانى ما شادمان و در اندوه ما اندوهگين مى گردند، جان و مال خويش را در راه آرمان هاى توحيدى ما نثار مى كنند؛به راستى كه آنان از ما هستند و به سوى ما مى شتابند... (716)
658 - تاثير سوز دل و اشك بر حسين (ع )  
شرايط قبول عمل و يا حبط و آفت زدگى ، در كارهاى شايسته و عباداتى رخ مى دهد كه فرد، آنها را با ارده و اختيار و تلاش و كوشش و به نيت تقرب به خدا انجام مى دهد، در حالى كه در تمسك به وسايل رهايى بخش حسين عليه السلام آثار و نتايج درخشانى كه وعده داده شده است ، هميشه مشروط به نيت و تلاش و توجه به ارده و اختيار نيست ، چرا كه گاه اصلا است ، هميشه مشروط به نيت و تلاش و توجه به ارده و اختيار نيست ، چرا كه گاه اصلا نمى توان به آن عنوان كار اختيارى و ارادى داد تا به آفت حبط و تباهى ، دچار گردد.
براى نمونه : رقت قلب و سوز دل به رنج و مصائب آن حضرتت و نثار اشك بر او، گاهى با نيت و قصد و توجه به اين واقعيت است كه آن گرامى پيشواى معصوم است و اطاعتش سعادت آفرين و بر همگان واجب است . با اين حال ، اين بيدادگرى هاى زشت و ظالمانه را در مورد او و راه و رسم الهى اش ‍ روا داشتند كه چنين سوز و اشكى عبادت است و عمل صالح ؛اما گاه سوز دل و جريان اشك بر آن قهرمان حريت و برازندگى بدون توجه به مقام ولايت و امامت و عصمت آن حضرت است ، بلكه تنها به خاطر آزادگى ، عدالت خواهى ، ظلم ستيزى ، شجاعت و ديگر ارزش هاى والاى انسانى اوست .
او به عنوان بنده اى از بندگاان خدا يا مسلمانى از انبوه مسلمانان گيتى يا حتى به عنوان فردى مخالف اسلام معرفى مى گردد. اما شما با دقت در شيوه ناجوانمردانه و ضد انسانى حكومت و انبوهى اوباش مدعى اسلام و مسلمانى ، با آن سمبل والايى و شايستگى ، با نگرش به كشتن او در حالت تشنگى ، نشستن بر روى سينه و جدا كردن سرش با شمشير، يا دقت در شرايط جانسوزى كه آن حضرت ، كودك شيرخوارى را بر روى دست گرفته و با منطقى آتشين و جانسوز، برايش آب مى جويد و يا با نگرش بر ديگر شقاوت هايى كه دشمنانش در برخورد با آن حضرت از خود نشان دادند.
آرى ! با نگرش بر اينها، طوفانى در دلت ايجاد مى گردد و اشكت جارى مى شود، چرا كه آخرين چيزى كه وجدان و منطق و عواطف انسانى در مورد كافر و يا دشمنى روا مى شمارد و به آن انتقام مى گيرد: زدن ، مجروح ساختن ، كشتن يا رها ساختن بدن او بر روى خاك است ؛اما پس از كشتن ، در نور ديدن و پايمال ساختن بدن او، چوب زدن بر سر بريده ، آويختن آن بر دروازه ها و گذرگاه ها، نبش قبر نمودنش پس از دويست سال و شقاوت و وحشى گرهايى از اين قبيل ، چيزى است سخت زشت و ناروا كه قلب ها را جريحه دار و عواطف پاك انسانى را به جوشش و غليان مى آورد؛بدون اختيار اشك بر گونه ها جارى مى گردد و اندوهى جانكاه پديد مى آورد.
اين گريه و سوز گرچه بدون قصد تقرب و بدون توجه به مقام عصمت و ولايت است ، حالت خوش و سعادتمندانه اى كه راه نجات است و برانگيزاننده رحمت پروردگار؛چرا كه رحمت واسعه او، هر كه را كه چنين حالت خوش قلبى از خود نشان دهد، اگر چه به ناسپاسى و نمك نشناسى قارون هم باشد، فرا مى گيرد. (717)
659 - ويژگى خاص حسين (ع )  
ويژگى خاص آن حضرت ، اين است كه هم مايه شادمانى و روشنايى و سرور دل ماست و هم منشاء غم و اندوه قلب ها.
توضيح بحث اينكه : از آنجايى كه حسين عليه السلام از آغاز آفرينش نور وجودش تا دامنه قيامت و جهان آخرت ، به دلايلى كه پيشتر اشاره رفت ، برانگيزاننده غم و اندوه ؛در دلهاى با ايمان است . و حتى در سراى آخرت كه سراى غم و اندوه نيست همگان به ياد و نام و شهادت او سوگوارى مى كنند؛به همين جهت خداوند از پرتو وجودش بهشت و حوريان بهشتى را آفريد تا همانگونه كه سبب حزن و اندوه دل هاست ، باعث سرور و شادمانى قلب ها نيز باشد. (718)
660 - مجلس عزادارى  
مجلس ديگر، از امام صادق (ع ) براى بزرگداشت شهادت حسين عليه السلام مجلسى بود كه آن گرامى از ابو هارون خواست تا همانگونه كه خودشان بر حسين عليه السلام سوگوارى مى كنند، در حضورش با مرثيه سرايى به سوگوارى بپردازد كه او نيز ضمن اشعارى حزن انگيز گفت :
امرر على جدت الحسين
فقل لاعظمه الزكيه
بر شهادتگاه حسين عليه السلام گذر كن و به استخوان هاى پاك و مطهرش ‍ بگو...
... صداى گريه امام صادق عليه السلام بلند شد و ابو هارون از ادامه مرثيه خوددارى كرد
همينگونه مرثيه مى كرد، سيلاب اشك امام صادق عليه السلام را امان نمى داد تا سرانجام به دستور آن حضرت بندهايى از اين قصيده را خواند كه :
يا مريم قومى و اندبى مولاك
و على الحسين فاسعدى ببكاك
اى مريم ! اى بانوى بزرگ ! بپاخيز و بر حسين عليه السلام نوحه سرايى كن و مرا در نثار اشك گريه و سوگوارى بر سالار خوبان همنوايى نما..
امام صادق عليه السلام خود به شدت گريست و خاندانش با شنيدن اين جملات گريستند و فرياد: يا ابتاه ... فضاى خانه را پر كرد (719)(720)
661 - ويژگى چشم گريان  
چشم گريان بر حسين عليه السلام از ارزش هاى والايى برخوردار است :
1 - محبوب ترين چشم ها در پيشگاه خداست . (721)
2 - همه چشم ها در سخت ترين مراحل روز رستاخيز گريانند، مگر چشمى كه بر حسين عليه السلام گريه كند، چنين چشمى با صاحبش خندان و به نعمت هاى پرارزش بهشت شادمان و بشارت داده مى شود. (722)
3 - در روز رستاخيز همه ديدگان به حوض كوثر نظاره مى كنند، اما ديدگانى كه از آن برخوردار خواهند گشت و نظاره بهرورانه خواهند داشت ، چشمانى هستند كه براى حسين (ع ) گريسته باشند. (723)
662 - خواص اشك بر حسين (ع )  
قطرات اشكى كه در سوگ امام حسين عليه السلام جارى مى گردد، داراى خواص بسيارى است از آن جمله :
1 - محبوب ترين قطرات اشك در پيشگاه خداست .
2 - خاموش كننده آتش قهر خداست ، به گونه اى كه اگر قطره اى از آن در جهنم فرو افتد، آتش آن زا خاموش خواهد ساخت .
3 - فرشتگان ، قطرات اشك بر حسين عليه السلام را دريافت و در شيشه هاى مخصوصى جمع مى كنند . (724)
4 - اين اشك ها را به خزانه داران بهشت مى دهند تا با آب گواراى حيات ، در بهشت برين آميخته سازند و بدين وسيله شيرينى و گوارايى آن هزاران برابر افزايش خواهد يافت . (725)
5 - هر كار شايسته و هر چيزى پاداش ويژه و معلومى دارد، مگر پاداش نثار اشك بر حسين عليه السلام كه بى نهايت و غير قابل سنجش است . (726)
663 - احسن اعمال ، حزن قلبى  
فرداى قيامت ميزان ثواب و جزا، احسن اعمال است مى شود گفت احسن اعمال دلشكستگى براى حسين عليه السلام است ، زيرا ميزان در اعمال نيت است .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: انما الاعمال بالنيات (727)در اين عمل قصد ثواب هم نيست گاهى انسان به خاطر ثواب خود را به گريه وامى دارد و شكستگى دل به هيچ غرض نفسانى مربوط نيست .
زن جوان مرده ، همان علاقه مادرى اوست كه دلش را آتش زده و اندوهناك است غرضى ديگر در كار نيست . مصيبت حسين عليه السلام هم كه دل ، را سوزانده ، جز علاقه و محبت چيز ديگرى در كار نيست . لذا اين قدر آثار عظيم براى چنين عمل خالصى كه هست جاى شگفتى نيست .
بنفسى الحسين المتوفى المذبوح المقتول الخمور المكروب المظلوم .
صلى الله عليك يا اباعبدالله .
664 - نتيجه گريه بر حسين (ع ) در قبر  
منزل دوم انسان ، قبر است جايى كه اصلا شخص انس و سابقه قبلى ندارد. خيلى وحشتناك و هول آور است ، به طورى است كه در كتاب من لا يحضره الفقيه روايتى است كه مى فرمايد: وقتى كه مى خواهيد جنازه اى را وارد قبر كنيد او را ناگهان داخلش نكنيد. اگر مرد است مستحب است كه در فاصله هفت ذراعى پايين قبر گذاشته شود و اگر زن است ، به مقدار هفت ذراع طرف قبله بگذارند تا سه مرتبه بلند كنند و بگذارند فان للقبر اهوالا!! به درستى كه براى قبر ترس هايى است . خيلى سخت است به قسمى است كه حضرت سجاد مى فرمايد؛
... ابكى لظلمه قبرى ، ابكى لضيق لحدى ، ابكى لسوال منكر و نكير اياى ... (728)
شيخ شوشترى از روايات اين طور استفاده كرده كه اگر كسى مؤ منى را شاد كند هنگامى كه او را دفن كردند، صورت نوريه اى همراهش در قبر جاى گيرد و گويد من همان سرورى هستم كه در دل فلان مؤ من وارد كردى پس ‍ اگر كسى مؤ من غمناكى را شاد كرد، اسباب شادى اش در قبر فراهم مى گردد.
سپس شيخ مى فرمايد: اگر كسى مؤ من كامل الايمانى را شاد كند، چطور است اگر آن شخص پيغمبر و امام باشد چطور است ؟
سپس شيخ مى فرمايد: اگر كسى مؤ من كامل الايمانى را شاد كند، چطور است اگر آن شخص پيغمبر و امام باشد چطور است ؟
آن وقت مى فرمايد: كسى كه بر حسين گريه كند، پيغمبر را شاد كرده ، اميرالمؤ منين را شاد كرده ، زهرا را شاد كرده ، خوش به سعادت چنين شخصى در قبر. (729)
665 - اين همه اثر براى يك قطره اشك  
ممكن است براى بعضى اين توهم پيش آيد كه براى يك قطره اشك چطور مى شود اين همه آثار عظيمه مترتب شود يك قطره آب شور كه اين همه اهميت ندارد. منشاء اشكال و شبهه در اين است كه اينها خيال مى كنند اين اجرها مستقيما براى اين قطره اشك است . غافل از اينكه مزد حسين عليه السلام است ، اينها اجر اشك تو نيست ، بلكه اجر خون ابى عبدالله است ، هر چه هم بيشتر از اينها عطا شود، باز در مقابل عمل حسين عليه السلام چيزى نيست . (730)
666 - حجم عظيم پاداش گريه كردن بر حسين (ع )  
مشخص شد كه با وجود معلوم بودن حجم و اندوه پاداش هر كار شايسته اى در روايات ، چگونه حجم عظيم پاداش سوگوارى و گريه خالصانه بر حسين عليه السلام غير قابل سنجش است .
اينك ، مبادا كه اين حج پرشكوه پاداش و خلوص و فضايل بر اين كار به ظاهر اندك ، شما را شگفت زده سازد و آنها را بسيار پندارى و از اين راه دچار لغزش گردى ، چرا كه اين پاداش شكوهمند به خاطر گريه و گريه كننده در سوگ حسين عليه السلام نيست ، بلكه در حقيقت براى خود حسين عليه السلام و در برابر فداكارى و ايثار و جهاد بى نظيرى او در راه خداست و اگر اين نكته ظريف و عميق آن چنان كه شايسته است ، مورد تعمق قرار گيرد نه حجم عظيم پاداش سوگوارى بر حسين در نظر كسى بسيار مى نمايد و نه باعث شگفتى مى شود.
در زندگى فرمانروايان سخاوتمند، بسيار شنيده شده است كه در برابر خدمت ناچيز يا قصيده ستايش آميزى به بخشش هاى شگفت آورى دست مى يازند. (731)
667 - اشك بر قهرمانى فداكار  
هنگامى كه خدا هر آنچه تصور گردد، در برابر اخلاص و عرفان و فداكارى بى نظير حسى عليه السلام به او ارزانى مى دارد، پس شگفت انگيز نخواهد بود كه آمرزش خود و بهشت برين را پاداش سوگوارى خالصانه و گريه هدفدار و عارفانه بر او قرار دهد. اين تعجب بيجا و انكار عجولانه ، نوعى بخل ورزيدن به خداى بخشاينده و كاستن از شكوه و عظمت بى نظير حسين عليه السلام و پاداش پرشكوه خدا به او و نوعى آزردن قلب مصافى دخت گرانمايه محمد صلى الله عليه و آله است ، چرا كه پاداش هاى وعده داده شده در روايات ، براى سوگواران آن حضرت به نوعى تجليل از هدف والا و پاداش اخلاص و اوج فداكارى حسين عليه السلام است ، نه پاداش ‍ كار سوگواران و هنگامى كه پذيرفتيم فداكارى بى نظير است ، چه جاى شگفتى است كه پاداش هم بى نظير باشد؟ (732)
668 - پاداش شكيبايى قهرمانانه  
هنگامى كه به خاطر كوچاندن ظالمانه حسين عليه السلام و خاندانش از خانه و وطن خويش ، قلب شما دردمند و اشك ديدگانتان جارى مى گردد و پاداش سوگوار بر حسين عليه السلام در نامه عمل شما نوشته مى شود، اين پاداش بزرگ نه پاداش گريه شماست كه كسى آن را بسيار پندارد، بلكه اين پاداش ، در حقيقت پاداش شكيبايى قهرمانانه و هدفدار و حماسه سازى است كه در برابر آوارگى و تبعيد و رانده شدن از خانه و كاشانه و كشور به جان خريده شده است .
پاداش مقاومت در برابر بيدادى است كه نه تنها حق زندگى بر روى زمين را براى عدالت خواه و حريت طلبى چون حسين عليه السلام تحمل نمى كرد، بلكه سر بريده و پيكر به خون آغشته او را نيز به حال خود رها نمى ساخت .
آرى ! پاداش پر شكوه در برابر آن حماسه پرشكوه است . اينك بايد ديد كه آيا اين پاداش براى آن فداكارى يا پاداش اضافى است ؟ (733)
669 - پاداش زنده ساختن ارزش هاى انسانى  
هنگام كه قلب شما به خاطر محاصره ناجوانمردانه اردوگاه حسين عليه السلام و بستن غذا و آب به روى آنان متاءثر مى گردد. و اشك ديدگانتان جارى مى شود، پاداشى كه براى اين گريه عارفانه در كارنامه زندگى شما نوشته مى شود، پاداش پار پاره شدن و گداخته گرديدن جگر و مجروح شدن زبان و پژمرده شدن لب ها و تيره و تار شدن دنيا در نظر او از فشار تشنگى و شعله ور شدن قلب آن گرامى در برابر اهانت ها و ناسزاگويى ها و جسارت هاى جاهليت اموى است كه بى شرمانه مى گفتند:
همچنان آب را بر روى تو خواهيم بست تا با لب تشنه به دوزخ وارد گردى
و نيز روايتى كه مى فرمايد: اشك ديدگانى كه در سوگ امام حسين عليه السلام جارى است ، اگر بر شعله هاى خشمگين آتش دوزخ فرو ريزد، آن را خاموش خواهد ساخت . (734)
چنين اثرى ، اثر پاداش فداكارى بى نظير او و گداخته شدن جگر او از تشنگى به خاطر زنده ساختن ارزش هاى والاى الهى و برچيدن بدعت ها ابليسى است ، نه پاداش اشك فرد سوگوار. (735)