فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام)
ترجمه كتاب : موسوعه كلمات الامام الحسين (عليه السلام)

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام)

- ۱ -


ام كتاب : فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام)
ترجمه كتاب : موسوعه كلمات الامام الحسين (عليه السلام)
نويسنده : گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام) وابسته به سازمان تبليغات اسلامى محمود شريفى ، سيد حسين زينالى محمود احمديان ، سيد محمود مدنى
ترجمه : على مؤ يدى
مقدمه
خداوند سبحان پيامبر اكرم محمد بن عبد الله (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى تكميل رسالت ديگر انبياى خويش و هدايت قافله بشرى تا نهايت تاريخ برانگيخت و آن حضرت نيز در اين راه از هيچ كوششى فروگذار نكرد و از بدايت بعثت تا نهايت فرصت على رغم تمامى مشكلات و موانع به بهترين وجه در هدايت امت كوشيد و آنچه را از مصدر وحى دريافت نمود به امت ابلاغ كرد و در تفسير و تبيين آن تلاش فراوان نمود.
ولى كوتاهى فرصت و كثرت كارها و مشكلات فراوان مانع از آن شد كه تمامى معارف الهى و احكام شرعى و اخلاق اسلامى كه براى هدايت و كمال بشريت ضرورت داشت بيان شود و چگونه ممكن است كه اين همه در مدت كوتاه - بيست و سه سال - بيان شود و حال آنكه بسيارى از اين اوقات در مبارزات پنهانى و يا محاصره دشمن و يا جنگ و رويارويى با دشمنان و ديگر گرفتاريهاى حكومتى سپرى شد.
ولى آن حضرت هرگز تبليغ و رسالت خود را ناقص نگذاشت و براى ادامه اين تبيين و تفسير به امر الهى ، اوصياى خويش را معين كرد و بارها نسبت به ((قرآن و عترت )) كه امانتهاى بجاى مانده از وى در بين امت بودند، سفارش كرد كه از جمله اين وصايا حديث متواتر ثقلين است كه تمامى فرق اسلامى آن را نقل كرده اند.(1) ولى با كمال تاءسف ثقل اصغر و اهل بيت (عليهم السلام ) كه مفسران وحى و تبيين كنندگان قرآن هستند مظلوم واقع شدند و بعد از پيامبر براى دريافت احكام و معارف به آنان مراجعه نشد. اين حقيقت بر هر كسى كه تاريخ اسلام را مطالعه و بررسى نمايد پوشيده نمى ماند به ويژه با تحريم كتابت حديث در دورانى از صدر اسلام و نيز پس ‍ از آن تبعيد و شكنجه و حتى اعدام راويان احاديث ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) اين مظلوميت صورتى مضاعف پيدا كرد. ولى على رغم تمامى اين مشكلات ، آگاهان پاك نهادى به عروه الوثقاى الهى چنگ زدند و از درياى معارف اهل بيت (عليهم السلام ) سيراب شدند و اين زلال جارى را به ديگران نيز نوشانيدند. اين گروه اگر چه اندك بودند ولى با پشتكارى و امانت و صداقتى شگرف روايات پيامبر و ائمه از اهل بيت او را نگاشته و به ارث گذاشتند تا آنجا كه نقل حديث به صورت علمى گسترده و داراى اصول و فروع و احكام و غيره در آمد و در تاريخ طولانى خويش صورتهاى گوناگونى پذيرفت و در تدوين احاديث روشهاى متنوعى اعمال شد.
برخى در تدوين جوامع حديثى بدون رعايت هيچ گونه ترتيب و تنظيمى احاديث را كتابت يا املاء كرده اند، همانند امالى شيخ مفيد و امالى شيخ طوسى و بعضى ديگر بر اساس موضوعات مشخص در اصول دين (2) يا اصول و فروع (3) و يا فروع تنها(4) و يا اخلاق (5) و امثال اينها نگاشته اند. برخى ديگر براساس حروف اول احاديث و نظام الفبايى اقدام به گردآورى احاديث نموده اند و عده اى نيز بر اساس گوينده حديث آن را گردآورى و تبويب و تقسيم نموده اند.
از جمله كتب دسته اخير كتبى است كه پيرامون كلمات حياتبخش حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) تاءليف شده است . در اين راه مؤ لفانى چند زحمت بسيار كشيده و رنج زيادى را متحمل شده اند كه مى توان از آن جمله به كتابهاى ذيل اشاره نمود:
1- ((بلاغه الحسين )) از سيد مصطفى آل اعتماد 2- ((نهج الشهاده )) از فرزانه 3- ((سخنان حسين بن على (عليه السلام) از مدينه تا كربلا)) از محمد صادق نجمى 4- ((من كلمات الحسين )) از ام محمد حسين شيرازى 5- ((ديوان حسين بن على (عليه السلام ))) از محمد عبدالرحيم 6- ((ادب الحسين و حماسته )) از احمد صابرى همدانى 7- ((صحيفه حسينيه )) از شهرستانى ولى با همه ارزشى كه كارهاى انجام شده دارد متاءسفانه سخنان حضرت به صورت ناقص و اندكى از بسيار و گاه بى منبع و يا اكتفاى به يك مدرك گرد آورى شده است .
در دوران كنونى كه انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمينى (ره ) با الهام گيرى از حماسه خونين عاشوراى حسينى به پيروزى رسيد ضرورت جمع آورى كامل كلمات آن حضرت و بر افروختن اين مشعل فراموش شده بطور كامل فرا راه جامعه اسلامى ايران بلكه تمامى مسلمانان جهان به صورت روشن خويش را نشان مى داد. در پى درك اين ضرورت ، پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام) وابسته به سازمان تبليغات اسلامى تصميم گرفت اين مهم را به سامان رساند و در اين راستا اعضاى گروه حديث پژوهشكده باقر العلوم حجج اسلام آقايان : محمود شريفى ، سيد محمود مدنى ، محمود احمديان و سيد حسين زينالى دامت توفيقاتهم طى تلاشى پيگير در طى چند سال اقدام به تاءليف كتاب كلمات الامام الحسين (عليه السلام) نمودند اميد كه اين تلاش كوچك مؤ لفان مورد قبول گوينده كلمات قرار گيرد و مورد عنايت و استفاده دانش پژوهان واقع شود.

((حسين را گنجينه دار وحى خودم قرار دادم و او را با شهادت گرامى داشتم و زندگيش را سعادتمندانه پايان دادم ، او برترين شهيدان است و والاترين جايگاه را دارد، كلمه تامه خود را با او قرار دادم و حجت كامل را نزد او نهادم و عترت او را معيار پاداش و كيفر شناختم .))(6)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: ((حسين از من است . او فرزند من و بهترين مردم بعد از برادرش مى باشد. او پيشواى مسلمانان و سرور اهل ايمان و جانشين پرورگار جهانيان و فريادرس نيازمندان و پناه پناه آوران و حجت خدا بر تمام جهانيان است . او سرور جوانان بهشت و باب نجات امت است . فرمان او فرمان من است و فرمانبردارى از او فرمانبردارى از من است كسى كه از او پيروى كند از من است و كسى كه با او مخالفت كند از من نيست .))(7)
و پيامبر گرامى اسلام از منزلت حسين نزد ملكوتيان اين گونه خبر داد: ((كسى كه دوست دارد به محبوبترين فرد زمينيان پيش آسمانيان نگاه كند پس به امام حسين (عليه السلام) بنگرد))(8)

(9)
ولى اين مصيبت در رابطه با كلمات و وقايع زندگى حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) بسيار بيشتر و بالاتر بود. گردآورى سخنان آن حضرت و ارائه مدارك آن بهترين نقش را در بر طرف نمودن تحريفات و تشخيص سره از ناسره آن دارد.
4- جنايتكاران اموى تنها به كشتن امام و اصحاب گراميش و اسارت اهل بيت او اكتفا نكردند بلكه سعى در محو تمامى آثار آن حضرت نمودند، بطورى كه در برخى جوامع حديثى صدها روايت از كسانى كه بيش از چند ماه در خدمت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نبودند و دهها فتوا از كسانى كه به هيچ عنوان در زمان حيات هم سطح با امام حسين (عليه السلام) (حتى در نظر دشمنان ) نبودند، نقل كرده اند، اما از روايات امام حسين (عليه السلام) و فتاواى او در بسيارى از مجامع روايى خبرى نيست . بنابراين گردآوردى كلمات آن حضرت كوششى در مقابله با اين سياست اموى و تلاشى در جهت تبيين افكار و آراء آن حضرت است .
5- قيام شكوهمند و تاريخى امام ، از ابعاد گوناگون و جوانب مختلفى مورد توجه قرار گرفته است و هر كس بر اساس عقيده خود و توجه به برخى جنبه هاى اين قيام آن را بررسى كرده است و از اين روى اختلافات بسيارى در تفسير و تعبير از آن به وجود آمده است ، جمع آورى كلمات آن حضرت بصورت كامل ، بهترين وسيله براى تفسير و توجيه صحيح و كامل اين قيام را براى محققان فراهم مى آورد.

ارزش علمى مجموعه
در اين مجموعه دقت بسيار شده احاديث به همان صورت موجود در منابع بدون هيچ تغيير آورده شود اگر چه احتمال اشتباه ناسخ در برخى نسخه ها قوى بود.
و نيز سعى مؤ لفان بر اين بوده كه همه احاديثى كه منسوب به آن حضرت است آورده شود اگر چه برخى از آنها ضعيف و يا مردود باشد (و تنها در چند مورد بسيار محدود كه قطعا از سخنان آن حضرت نيست از آوردن آن خوددارى شده است .)
در اين مجموعه تنها رواياتى كه حاوى كلام امام حسين بوده است آورده شده است . رواياتى كه در رابطه با فضائل آن حضرت يا بيانگر وقايعى در رابطه با آن حضرت ولى خالى از كلمات آن حضرت بوده ، نيامده است . ضمنا چنانچه يك روايت در برخى مدارك به امام حسين (عليه السلام) نسبت داده شده و در برخى ديگر به ديگر معصومين ، بعنوان روايت آن حضرت آمده و در برخى موارد به نقل آن از ساير معصومين در ساير مدارك اشاره شده است .

((ان الحياه عقيده و جهاد))(10) و ((ان كان دين محمد لم يستقم ...))(11)
بنابراين استناد آنها به امام مشكل است . و چنانچه كسى به مدرك قابل اعتنايى در اين رابطه دست يابد ضمن تشكر پيشاپيش در خواست مى كنيم به نشانى ما بفرستد تا در چاپهاى بعدى كتاب درج گردد.
4- با توجه به تفاوت چاپهاى مختلف كتب در تعداد جلد و صفحه مشخصات كامل نسخه چاپى كه از آن نقل مى كنيم در پايان كتاب آورده شده است .
5- از آوردن احاديثى كه داراى يك يا دو كلمه از امام بوده و گوياى مطلبى نبوده است پرهيز شده است .
6- براى اجتناب از تكرار و تقطيع احاديث ، رواياتى كه مربوط به چند موضوع بوده فقط در يك جا آمده است .
7- همچنين احاديثى كه امام حسين (عليه السلام) از معصوم ديگرى نقل فرموده و خود، كلامى در آن روايات ندارد، در اين مجموعه نيامده است .

((موسوعه كلمات الامام الحسين (عليه السلام ))) است كه با استقبال بزرگان و دانشوران حوزه علميه و مبلغان و محققان روبرو گرديد، بطورى كه ظرف هشت ماه سه بار چاپ شد.
پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام) از آغاز به منظور خدمت به جامعه فارسى زبان در نظر داشت اين كتاب ارزشمند را به فارسى برگرداند تا گروه بيشترى از امت اسلامى و شيفتگان عترت با فكر و فرهنگ حسينى بهتر و بيشتر آشنا گردند. اين توفيق نصيب مترجم فاضل و پرتلاش جناب حجه الاسلام و المسلمين على مؤ يدى شد. وى با دقت و كوشش فراوان ترجمه اى روان و دقيق (با حذف موارد مشابه ) از كتاب پديد آورد. زحمت ويرايش و بازنگرى ترجمه را نويسنده و محقق بزرگوار استاد جواد محدثى بر عهده گرفت . اميد است اين خدمت در پيشگاه خداوند و آستان قدس ‍ حسينى (عليه السلام) مقبول افتد و زمينه را براى گردآورى سخنان تمام معصومين (عليه السلام) و ترجمه آن به زبان هاى زنده جهان فراهم آورد.

والسلام عليكم
قم - پژوهشكده باقرالعلوم (عليه السلام)

بخش اول : سخنان امام حسين (عليه السلام) بر اساس زمان
بسم الله الرحمن الرحيم
امام حسين (عليه السلام) روز سه شنبه سوم شعبان سال سوم هجرى به دنيا آمد و 53 سال و 5 ماه زيست و روز جمعه دهم محرم سال 61 هجرى به شهادت رسيد.
عمر شريف آن حضرت ، دوره هاى مختلفى داشت كه هر كدام از دوره ها از ويژگيهايى برخوردار بود.
هفت سال ، با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) زيست .
و سى سال در دوره اميرالمؤ منين (عليه السلام) و ده سال در دوره برادرش ‍ امام حسن (عليه السلام). و مدت امامت آن حضرت ده سال و چند ماه بود.
از آنجا كه در اين بخش ، هدف بيان سخنان آن حضرت براساس زمان است ، از وقايع عمر شريف آن حضرت ، تنها بخشهايى را مى آوريم كه آن حضرت ، سخنى در آن واقعه دارد.
سخنان آن حضرت را در چند بخش مى آوريم .

((حسين )) نام نهاد و برايش عقيقه و صدقه داد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) او را بسيار دوست مى داشت آنچنان كه گاهى حسين (عليه السلام) نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه در سجده بود مى شتافت ، صفها را مى شكافت تا به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى رسيد و بر پشت حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) سوار مى شد. چون حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) از سجده بر مى خاست يك دست خود را بر پشت حسين (عليه السلام) مى گرفت و دست ديگر را بر زانو مى نهاد (و بدينگونه ادامه مى داد) تا از نماز فارغ مى شد.

فضايل و كرامات امام (عليه السلام):
تكبير پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بخاطر تكبير حسين (عليه السلام)
1 - 1- صدوق (رحمه الله عليه )، از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:... حسين (عليه السلام) دير به سخن آمد تا آنجا كه بيم مى رفت نكند حرف نزند و بى سخن باشد. روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) براى نماز بيرون آمد در حالى كه حسين (عليه السلام) را بر شانه خود نهاده بود، مردم (براى نماز) پشت سر حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) صف بستند و حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) او را در طرف راست خود بر زمين گذارد و تكبير نماز گفت ، پس حسين (عليه السلام) (نيز) تكبير گفت ، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تكبير حسين (عليه السلام) را شنيد تكبير را دوباره فرمود و حسين (عليه السلام) نيز دوباره تكبير گفت ، تا اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هفت بار تكبير فرمود، و حسين (عليه السلام) نيز (به پيروى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)) هفت بار تكبير گفت . بدينگونه سنت هفت بار تكبير گفتن (در ابتداى نماز) آغاز شد.
2 - 2- شيخ طوسى با سند خود، از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در نماز بود و در طرف راست او حسين بن على (عليه السلام) (كه كودكى تازه به راه افتاد و دير به سخن آمده اى بيش نبود) ايستاده بود، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) (براى آمادگى و ورود به نماز) تكبير گفت . حسين (عليه السلام) نتوانست تكبير را درست بگويد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيوسته تكبير مى گفت و حسين (عليه السلام) تلاش مى كرد كه آن را درست بگويد و نمى توانست ، تا اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هفتمين تكبير را فرمود، در اين هنگام حسين (عليه السلام ) تكبير را صحيح و كامل ادا كرد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: بدين علت تكبيرهاى هفتگانه (در ابتداى نماز) سنت شد.
3 - 3- در روايتى نقل شده كه به امام حسين (عليه السلام) گفته شد: از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه شنيدى ؟ فرمود: شنيدم مى فرمود: خدا كارهاى مهم و بزرگ را دوست مى دارد و كارهاى پست و حقير را نمى پسندد، ((و از او آموختم كه : تكبير مى گفت و من نيز پشت سر او (در نماز) تكبير مى گفتم ، چون تكبير مرا مى شنيد باز تكبير مى گفت تا هفت بار آن را تكرار مى كرد، و او قل هوالله احد و نيز نمازهاى پنجگانه را به من آموخت ، و شنيدم مى فرمود))(12) هر كه خدا را اطاعت كند خدا او را بالا مى برد، و هر كه نيت خود را براى خدا خالص كند خدا او را نيكو كند و بيارايد، و هر كه به آنچه نزد خداست اطمينان كند خدا او را بى نياز كند. و هر كه بر خدا بزرگى كند خدا او را خوار سازد.

كرامات آن حضرت (عليه السلام) در كودكى
شفاعت براى فرشته
4- 4- مرحوم مجلسى از سلمان فارسى نقل مى كند كه گفت : خوشه اى انگور در غير فصل آن براى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) هديه آوردند. حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: سلمان ! فرزندانم حسن و حسين را بياور تا با من از اين انگور بخورند. سلمان گويد: من رفتم و سرتاسر منزل فاطمه زهرا (عليها السلام ) را گشتم و آن دو را نديدم ، سپس به منزل خواهرشان ام كلثوم رفتم و آنان را نديدم . آمدم به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) خبر دادم ، حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) نگران شد و ناگهان ايستاد و فرمود: شگفتا! فرزندانم ، نور چشمانم (چه شده اند، سپس فرمود:) هر كه مرا به آنان راهنمايى كند بر خداست كه او را بهشت برد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و عرض كرد: اى محمد چرا اينگونه بيقرارى ؟! فرمود: براى فرزندانم حسن و حسين ، زيرا از كيد يهود بر آنان بيمناكم . جبرئيل عرض كرد: اى محمد از كيد منافقان بر آنان بيمناك باش ، زيرا كيد آنان از يهود بدتر است . بدان اى محمد! فرزندانت حسن و حسين در باغ ((بنى دحداح )) در خوابند. پيامبر همان ساعت و همان لحظه به سوى آن باغ به راه افتاد و من نيز همراه حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) بودم . با هم وارد باغ شديم . ديديم آن دو كودك دست در گردن هم خوابيده اند و مارى كه در دهان خود دسته ريحان دارد صورت آنان را باد مى زند. چون مار، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را ديد آن را انداخت و (به سخن آمده ) گفت : سلام بر تو اى پيامبر خدا، من مار نيستم بلكه فرشته اى از فرشتگان مقرب خدايم كه لحظه اى از ياد خدا غافل ماندم و پروردگارم بر من خشم گرفت و به صورت مارى كه مى بينى مسخم كرد و مرا از آسمان به زمين راند. اكنون من ساليان درازى است كه از پى بزرگوارى در درگاه خدا مى گردم تا او را در درگاه پروردگارم شفيع خود سازم ، شايد خدا (به شفاعت او) به من رحم فرمايد و مرا به صورت فرشته پيشين برگرداند زيرا او بر هر چيزى تواناست .
سلمان ادامه مى دهد: پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به سوى فرزندان خود آمده آن دو را (نوازش داده ) مى بوسيد تا بيدار شدند و بر زانوان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نشستند. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به آنان فرمود: فرزندانم ببينيد؛ اين فرشته اى از فرشتگان مقرب خداست كه به اندازه چشم بر هم زدنى از ياد خدا غافل شده و خدا او را اينگونه مسخ نموده است . از شما مى خواهم كه براى او نزد خدا شفاعت كنيد پس ‍ (برخيزيد و) شفاعت كنيد. حسن و حسين از جا جستند و وضوى كامل ساختند و دو ركعت نماز گزاردند و عرض كردند: ((بارالها! به حق جد ارجمند و محبوب ما محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم)، و به حق پدر ما على مرتضى (عليه السلام)، و به حق مادر ما فاطمه زهرا (عليها السلام ) تو را سوگند مى دهيم كه اين فرشته را به (مقام و) حالت اولش ‍ بازگردان .))(13)
سلمان مى گويد: دعاى آنان به پايان نرسيده بود كه جبرئيل همراه جمعى از فرشتگان فرود آمده به آن فرشته مژده داد كه پروردگار از تو راضى شده تو را به حالت نخستين بر مى گرداند.
سپس او را در حالى كه تسبيح خدا مى گفتند به آسمان بردند و (پس از لحظاتى ) جبرئيل تبسم كنان به سوى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) برگشت و عرض كرد: اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اكنون آن فرشته بر فرشتگان هفت آسمان مباهات كرده مى گويد: كيست همچون من ؟! منم كه در شفاعت دو سرور سبط رسول - حسن و حسين - جا گرفتم .