اءعجوبه اهل البيت
شرحى جامع از زندگى امام جواد عليه السلام

سيد ابوالفضل طباطبايى اشكذرى ، مهدى اسماعيلى

- ۱۰ -


خبر از گم شدن در راه
مامون از سفر شام بر مى گشت ، عده اى براى استقبال از او آماده شده بودند، امام جواد عليه السلام نيز در جمع استقبال كنندگان بود، هنگام حركت و خروج از شهر فرمود: اسباب و اثاثيّه مركبش را محكم ببندند، (بستن دم استر، كنايه از رويارويى با مشكلات است ) با اينكه روزى آفتابى با هوايى گرم ، و مسير حركت هم خشك و بى آب بود، بعضى از افراد كه به علم امام و آينده بينى آن حضرت اعتقادى نداشتند، اعتراض كردند: كه اين چه سخن و كارى است ؟
جمعيت حاضر جهت استقبال به راه افتاد، امّا هنوز مقدار كمى از راه را نپيموده بودند كه ناگهان سر زمينى پر از آب و گل و لاى در برابر آنها پديدار شد، و همه ى مستقبلين با آنجه كه همراه داشتند با گل و لاى آلوده شد، و فقط امام هيچ آسيبى نديد.
راوى اين قصّه مى گويد: روزى در همين مكان در حركت بوديم ، فرمود: پيش از رسيدن به منزل اول راه را گم خواهيد كرد، و پس از گذشتن هفت ساعت از شب ، دوباره به راه اصلى خواهيد رسيد.
عده اى در نقل اين سخن از امام شك كرده ، و نسبت دادن آن را به امام صحيح نمى دانستند.
مى گويد: قبل از رسيدن به منزل اول راه را گم كرده ، و همچنان در بيراهه در حاليكه امام نيز در بين ما بود ادامه مى داديم ، تا اينكه در منزل دوم به راه اصلى بازگشتيم .
فرمود: ببينيد چند ساعت از شب گذشته است ، وقتى كه تحقيق شد درستى و صدق فرمايش امام عليه السلام بر همگان ثابت شد(179).
متولد شدن اسب معيوب
ابراهيم بن سعيد مى گويد: روزى كنار حضرت جواد عليه السلام نشسته بودم ، اسب ماده اى از مقابل ما عبور كرد، حضرت تا چشمش به اسب افتاد فرمود: اين حيوان امشب بچه اى به دنيا مى آورد كه پيشانى سفيد و صورتى گرد مانند هلال ماه دارد.
از امام جواد عليه السلام خداحافظى كرده و به نزد صاحب اسب رفتم ، آن روز را تا شب با او به گفت و گو نشستم ، پاسى از شب گذشته بود، به اصطبل اسبان رفتم ، يكى از اسبان بچه اى به دنيا، آورده بود، او را همان گونه كه امام جواد عليه السلام توصيف كرده بود يافتم .
صبح روز بعد به محضر امام عليه السلام بازگشتم ، حضرت فرمود: اى فرزند سعيد! تو در مورد سخن ديروز و ماجراى ديشب شك و ترديد داشتى ! پس ‍ خبر ديگرى بشنو، تا بر يقينت افزوده شود.
همسرت حامله است ، و فرزندى با چشمهايى معيوب به دنيا خواهد آورد!
با اين سخن شگفتى ابراهيم بن سعيد دو چندان گشته و همچنان در حال انتظار بسر مى برد، تا اينكه فرزندش با همان ويژگى توصيف شده به دنيا آمد، و صدق و راستى سخن امام برايش روشن شد(180).
هدايت و ارشاد زيدى مذهب
موسى فرزند جعفر دارى همراه گروهى از شييعيان اءهل (رى ) به قصد زيارت و ديدار امام جواد عليه السلام آهنگ سفر كرده و به طرف بغداد حركت كردند، پس از تحمّل مشكلات ،. پيمودن راهى بسيار طولانى ، به محضر امام عليه السلام رسيدند.
مى گويد: يكى از افراد گروه ما پيرو مذهب (زيد) و از فرقه ى زيديّه بود كه به اعتقاد و پيروى از امامت امام جواد عليه السلام تظاهر مى كرد؛ در محضر امام پرسش هايى را كه از پيش آماده كرده ، و تصميم به طرح آنها داشتيم ، از آن حضرت پرسيديم ، و پاسخ همه را شنيديم .
سپس امام عليه السلام به يكى از خادمانش فرمود: برخيز و دست اين شخص زيدى مذهب را بگير و از مجلس بيرونش كن !
همه متعجب و شگفت زده شديم ، زيرا گمان مى كرديم از شيعيان آن حضرت هستيم ؛ آن فرد كه به امامت زيد بن على بن حسين معتقد بود، تا سخن امام عليه السلام را شنيد فورا از جاى برخاسته ، به وحدانيّت و يگانگى خداوند، و رسالت پيامبر اسلام ، و امامت اميرالمؤ منين على عليه السلام و بقيّة اءئمّة تا پيش از امام جواد عليه السلام شهادت و گواهى داد، و سپس چنين گفت : همچنين در اين عصر و زمان نيز به امامت شما گواهى مى دهم .
امام عليه السلام فرمود: بنشين ! تو به واسطه ى هجرت از ضلالت و گمراهى ، و تسليم شدن در برابر حكم خدا مى توانى در كنار ما بمانى و از برادران ما باشى .
گفت : مولاى من ! به خدا سوگند، مدّت چهل سال به امامت زيد بن علي معتقد بودم ، ولى عقيده ام را براى هيچ كس اظهار نكردم ، حالا كه ديدم شما به همه چيز و همه جا آگاه هستيد، و به هر آنچه فقط خدا مى داند و غير از او كسى خبر ندارد، آگاه هستيد، به امامت شما معتقد شده و به آن گواهى مى دهم (181).
پاسخ به نامه ى بى نام و نشان
گروهى از دوستان و ياران امام جواد عليه السلام ، نامه هايى براى آن حضرت نوشته و حاجت هاى خود را به عرض وى رساندند، در ميان نامه ها نوشته اى متعلّق به يكى از پيروان مذهب واقفى (يعنى كسانى كه پس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام ، امامت حضرت رضا عليه السلام را نپذيرفتند) بود.
نامه ها فرستاده شد، همه در انتظار بازگشت پاسخ روزشمارى مى كردند؛ پس از گذشت چند روز پاسخ نامه ها رسيد، و هر كسى نامه ى خودش را مى گرفت و مشغول خواندن پاسخ آن مى شد. تمام نامه ها همراه پاسخ به دست صاحبان نامه ها رسيده بود مگر يك نامه ، و آن هم نامه ى همان فرد واقفى مذهب بود كه امام آن را بدون پاسخ برگردانده بود(182).
خبر دادن از غذاى مسموم
عمر بن فرج مى گويد: در محضر امام جواد عليه السلام شاهد واقعه ى شگفت و عجيبى بودم كه چنان چه برادرم ((محمّد)) به جاى من بود، آن را مخفى مى كرد تا ديگران از آن مطّلع نشوند! گفتم : آن واقعه ى عجيب چيست ؟
گفت : روزى در مدينه خدمت امام عليه السلام بودم ، موقع صرف غذا، براى ما هم غذا آوردند، امام عليه السلام فرمود: صبر كنيد، و به غذا دست نزنيد.
گفتم : پدرم به فدايت گردد! آيا از عالم غيب به شما خبر رسيده است ؟
دستور داد كسى كه غدا را پخته است به ياورند!
وقتى كه آمد، امام عليه السلام فرمود: چه كسى تو را ماءمور كرد تا در اين غذا سمّ ريخته و مرا مسموم نمائى ؟
گفت : فدايت گردم ، فلان شخص مرا به اين كار وادار نمود.
امام عليه السلام دستور داد تا آن غذا را برده و غذاى ديگر به ياورند(183).
خبر از شهادت پدر
امام رضا عليه السلام در سفر به خراسان ، فرزندش امام جواد عليه السلام را در مدينه باقى گذاشت ، يكى از افرادى كه در آن زمان به منزل امام جواد عليه السلام رفت و آمد بسيار داشت ، اءميّة بن علي بود، مى گويد: يكى از روزها كه در محضرشان بودم ، امام ناگهان يكى از كنيزكان را صدا زد و به او فرمود: ((قُولي لهُم يتهيّؤ ن للماءتم )) به اهل خانه بگو، براى عزادارى آماده شوند!
مى گويد: وقتى كه من و ديگران از محضرش خارج شديم ، به يكديگر مى گفتيم : اى كاش مى پرسيديم براى چه كسى آماده ى عزادارى شوند؟
فرداى آن روز، مجدّداً براى ديدار حضرت به محضرش رفتيم ، و آن حضرت نيز همان جمله ى روز گذشته را تكرار فرمود!
پرسيدم براى عزا و ماتم چه كسى مهيّا شوند؟
امام عليه السلام فرمود: عزا و ماتم بهترين كسى كه روى زمين نماز گذارده است !
سخن امام براى ما روشن و آشكار نبود، و متوجّه مقصودشان نشديم ، پس ‍ از گذشت چند روز، خبر شهادت پدر بزرگوارشان امام رضا را شنيديم (184).
خبر دادن از آخرين وداع پدر
در سالى كه امام رضا با فرزندش امام جواد براى انجام مناسك حجّ رهسپار خانه ى خدا شده بود، تا پس از آن به طرف خراسان مسافرتش را آغاز كند، يكى از ياران وى به نام اءميّة بن علي نيز همراه آنان بود.
مى گويد: پس از اعمال عمره ى مفرده ، امام رضا عليه السلام طواف وداع خانه ى خدا را انجام داد، سپس به نزد مقام ابراهيم رفته و دو ركعت نماز به جاى آورد.
(موفّق ) خادم امام رضا عليه السلام به هنگام طواف ، امام جواد عليه السلام را كه طفل خردسالى بود بر دوش خود سوار كرده ، و طواف مى كرد؛ امام جواد عليه السلام در آخرين دور از طواف به موفّق فرمود: مرا پائين بگذار! مى خواهم داخل حجر اسماعيل بنشينم
موفّق مى گويد: او را پايين گذاشتم ، داخل حجر رفت و مدّتى زيادى آنجا نشست ؛ وقت رفتن رسيد، امّا هر چه اصرار كردم كه برخيزد، نپذيرفت ، و فرمود: تا خدا نخواهد از جاى خويش برنمى خيزم .
خدمت حضرت رضا عليه السلام رفته و عرض كردم : مولاى من ! فرزندتان جواد داخل حجر نشسته و برنمى خيزد! امام رضا عليه السلام به نزد فرزند آمد و فرمود: حبيب من ! چرا اينجا نشسته اى و برنمى خيزى ؟
گفت : پدر جان ! دوست ندارم از كنار خانه ى خدا برخاسته به جاى ديگرى بروم !
امام فرمود: آرى اين چنين است عزيزم !
امام جواد عليه السلام بى درنگ گفت : پدرجان ! چگونه برخيزم و خانه ى خدا را ترك گويم : در حالى كه ديدم آنچنان با كعبه وداع كردى كه گويا براى هميشه خداحافظى مى كنى ، و از بازگشت به آن نااميدى !
امام رضا عليه السلام دست فرزندش را گرفت و فرمود: برخيز عزيزم ! او نيز برخاست و از مسجدالحرام خارج شدند(185).
فصل چهارم : زيارت و توسّل به امام جواد عليه السلام
خداوند در قرآن كريم مؤ منان را به يافتن واسطه جهت تقرّب به خودش ‍ سفارش فرموده است : ياءيُّها الّذين ءامنُوا اتّقوا الله وابتغُوا إ ليه الوسيلة (186) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهيزيد، و وسيله اى براى تقرّب به او بجوييد))
و اين واسطه ها به يقين بايد از ميان بندگان خدا انتخاب شوند، و آيا از رسول خدا عليه السلام و امامان معصوم عليهم السلام كسى محبوب تر در پيشگاه الهى وجود دارد؟
پيامبر اكرم عليه السلام پس از تلاوت آيه قرآن فرمود: نحن الوسيلة إ لى الله والوصلة إ لى رضوان الله ...(187).
((من و فرزندان و جانشينان پس از من وسيله ى تقرّب يافتن به محضر حضرت حق و واسطه ى گشايش درهاى رحمت الهى هستيم )).
و در سخنى ديگر فرمود: من زارني في حياتي اءو بعد موتي فقد زار الله (188).
كسى كه در زندگى و يا پس از مرگ ، مرا زيارت كند، خدا را زيارت كرده است .
زيارت قبور به ويژه قبور پيامبران و رهبران دين و انسانهاى صالح هميشه مورد تاءكيد و سفارش بزرگان و پيشوايان دين بوده است ، و آثار معنوى فراوانى دارد، از جمله : تنبّه و بيدارى انسان ، يادآورى مرگ و هجرت از دنيا، و آمادگى براى حضور در عرصه ى قيامت .
پيامبر اكرم مى فرمايد: زوروا القبور فإ نّها تذكّركم الا خرة (189) (قبرها را زيارت كنيد، زيرا زيارت آنها، سبب يادآورى آخرت و جهان پس از مرگ مى شود).
در آداب زيارت و توسل به ائمة ى معصوم عليهم السلام ، و چگونگى آن ، راهنمايى و سفارش هاى گوناگونى از زبان آن بزرگواران و يا شاگردانشان در كتابها نقل شده است كه در ذيل بخشى از آن را مربوط به امام جواد عليه السلام است مى آوريم .
فضيلت زيارت امام جواد عليه السلام
داود صرمى مى گويد: به امام هادى عليه السلام گفتم : من به زيارت قبر نورانى پدر بزرگوارتان امام جواد عليه السلام رفتم و نيّت كردم كه پاداش آن زيارت را براى شما قرار دهم .
امام هادى عليه السلام فرمود: خداوند تو را به جهت زيارت قبر پدرم ، از اجرا و پاداش بزرگى بهره مند مى سازد، و ما نيز تو را به خاطر كار شايسته ات مى ستاييم (190).
زيارت بارگاه امام جواد عليه السلام در شب جمعه از سوى امام عصر عليه السلام
ابو الحسين كاتب مى گويد: از جانب حاكم وقت منطقه ، مامور انجام كارى شدم ، كه سبب اختلاف ميان من و او شد، و مجبور شدم خود را از نظر او مخفى نگاه دارم ، زيرا او مرا تعقيب مى كرد و من نيز مى ترسيدم با وى مواجه شوم ، مدتى بدين صورت گذشت ، اما براى هميشه نمى توانستم مخفيانه زندگى كنم ، از اين رو، در يكى شب هاى جمعه تصميم گرفتم به كاظمين رفته ، و شب را در حرم امام جواد عليه السلام مشغول زيارت و دعا باشم .
آن شب هوا بارانى بود، شخصى بنام ((ابو جعفر)) كليددار حرم بود، از او تقاضا كردم ، در پايان شب كه حرم خلوت مى شود، اجازه دهد آن جا بمانم و او درهاى ورودى و خروجى را قفل نمايد؛ موافقت كرد، و من سيار شادمان شده و تصميم گرفتم آن شب را در حرم بمانم ، به راز و نياز مشغول شوم .
شب از نيمه گذشت ، باد و بارانى شديد شروع شد، من تصور نمى كردم حتى يك نفر در نزديكى هاى حرم باشد، مشغول نماز و دعا و زيارت بودم و حال خوشى داشتم ، ناگهان صداى پايى به گوشم رسيد، متوجه شدم كه شخصى در كنار ضريح امام كاظم عليه السلام ، در حال زيارت است ، و از حضرت آدم تا پيامبران اولوالعزم و امامان معصوم از اميرالمومنان تا قبل از امام زمان عليهم السلام را نام مى برد و به آن ها سلام مى كند و فقط از حضرت بقية الله نامى نمى برد.
تعجب و شگفتى ام برانگيخته شد و با خود گفتم : او كيست و چرا اين چنين زيارت مى كند؟ و مانند اين سخنان را آهسته بر زبان جارى كردم ، وقتى كه از زيارت امام كاظم عليه السلام فارغ شد، دو ركعت نماز خواند، سپس به ضريح امام جواد عليه السلام توجه كرد، و همان سلام و زيارت و نمازى كه در كنار ضريح امام كاظم به جاى آورده بود، تكرار كرده و از حرم خارج شد.
مى گويد: به دنبال ابو جعفر كليد دار دويدم ، تا او را پيدا كرده و به پرسم كه اين مرد كه بود، و از چه راهى داخل شده بود؟
گفت : درهاى حرم بسته و قفل است و من براى كسى در را باز نكردم ، وقتى داستان آن مرد و زيارت او را برايش تعريف كردم ، گفت : او مولاى ما، صاحب الزمان ، حضرت مهدى (عج ) است و من نيز چندين بار در شبهاى جمعه ، هنگام خلوت بودن حرم ، او را ديده ام كه براى زيارت مى آيد.
اين داستان نشانگر آن است كه امام زمان عليه السلام قبر و ضريح اجداد خويش را زيارت مى كند، و در آن مكان ها نيز نماز مى خواند، و عمل امام نيز تاءكيدى بر اهميت زيارت و توسل به آن بزرگواران مى باشد(191).
كيفيت زيارت امام جواد عليه السلام
در ميان منابع و كتاب هاى دعا و زيارت ، چند صورت زيارت نامه براى امام جواد عليه السلام نقل شده است ، كه نمونه هايى از آن را براى خواننده ى محترم ذكر مى كنيم .
زيارت اول :
مرحوم كلينى زيارت نامه اى مختصر از قول امام هادى عليه السلام براى پدر بزرگوارش امام جواد عليه السلام نقل مى كند، كه در آن اين چنين آمده است : السلام عليك يا ولى الله ، السلام عليك يا حجة الله ، السلام عليك يا نور الله فى ظلمات الاءرض ، السلام عليك يا من بدا لله فى شاءنه ، اءتيتك عارفا بحقك ، معاديا لاءعدائك ، فاشفع لى عند ربك (192).
زيارت دوم :
سيد بن طاووس رحمه الله ، آداب زيارت امام جواد عليه السلام را اين گونه نقل مى كند:
هرگاه قصد كردى به زيارت امام جواد عليه السلام بروى ، شايسته است كه غسل زيارت كنى ، و با حال سكينه و وقار به سوى بارگاه مقدس آن امام به راه افتى ، چون بدانجا رسيدى ، بر درگاه آن حضرت به ايست و اذن دخول را اين چنين بخوان :
اَللّهُ اَكْبَرُ اَللّهُ اَكْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ اَلْحَمْدُ للّهِِ عَلى هِدايَتِهِ لِدينِهِ وَالتَّوْفيقِ لِما دَعا اِلَيْهِ مِنْ سَبيلِهِ
اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَكْرَمُ مَقْصُودٍ وَاَكْرَمُ مَاْتِىٍّ وَقَدْ اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً اِلَيْكَ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آباَّئِهِ الطّاهِرينَ وَاَبْناَّئِهِ الطَّيِّبينَ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلاتُخَيِّبْ سَعْيى وَلا تَقْطَعْ رَجآئى وَاجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَالاْ خِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ

سپس با پاى راست وارد شو و بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَفى سَبيلِ اللّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَلِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
و چون به محل ورودى ضريح رسيدى ، به ايست و بگو:
ءَاَدْخُلُ يا رَسُولَ اللّهِ ءَاَدْخُلُ يا نَبِىَّ اللّهِ ءَاَدْخُلُ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّهِ
ءَاَدْخُلُ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا عَبْدِ اللّهِ الْحُسَيْنَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا مُحَمَّدٍ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ءَاَدْخُلُ يا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي ءَاَدْخُلُ يا اَبا عَبْدِ اللّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ يا اَبا جَعْفَرٍ ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي
فاذا دخلت فكبر الله (اربعا)...
كنار قبر آن حضرت به ايست و در حالى كه بوسه بر قبر مبارك مى زنى ، بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي الْبَرَّ التَّقِىَّ الاِْمامَ الْوَفِىَّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَجِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفيرَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سِرَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ضِيآءَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَنآءَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا كَلِمَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَحْمَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النُّورُ السّاطِعُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَدْرُ الطّالِعُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطَّيِّبُ مِنَ الطَّيِّبينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاْ يَةُ الْعُظْمى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحُجَّةُ الْكُبْرى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاّتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلِىُّ عَنْ نَقْصِ الاَْوْصافِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الرَّضِىُّ عِنْدَ الاَْشْرافِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمُودَ الدّينِ اَشْهَدُ اَ نَّكَ وَلِىُّ اللّهِ وَحُجَّتُهُ فى اَرْضِهِ وَاَ نَّكَ جَنْبُ اللّهِ وَخِيَرَةُ اللّهِ وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللّهِ وَعِلْمِ الاَْنْبِيآءِ وَرُكْنُ الاْ يمانِ وَتَرْجُمانُ الْقُرْآنِ وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَالْهُدى وَاَنَّ مَنْ اَنْكَرَكَ وَنَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَالرَّدى اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَالاْ خِرَةِ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
صلوات مخصوص زيارت آن حضرت :
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الزَّكِىِّ التَّقِىِّ وَالْبَرِّ الْوَفِىِّ وَالْمُهَذَّبِ النَّقِىِّ هادِى الاُْمَّةِ وَوارِثِ الاَْئِمَّةِ وَخازِنِ الرَّحْمَةِ وَيَنْبوُعِ الْحِكْمَةِ وَقآئِدِ الْبَرَكَةِ وَعَديلِ الْقُرْآنِ فِى الطّاعَةِ وَواحِدِ الاَْوْصِيآءِ فِى الاِْخْلاصِ وَالْعِبادَةِ وَحُجَّتِكَ الْعُلْيا وَمَثَلِكَ الاَْعْلى وَكَلِمَتِكَ الْحُسْنى الدّاعى اِلَيْكَ وَالدّآلِّ عَلَيْكَ الَّذى نَصَبْتَهُ عَلَماً لِعِبادِكَ وَمُتَرْجِماً لِكِتابِكَ وَصادِعاً بِاَمْرِكَ وَناصِراً لِدينِكَ وَحُجَّةً عَلى خَلْقِكَ وَنوُراً تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ وَقُدْوَةً تُدْرَكُ بِهَا الْهِدايَةُ وَشَفيعاً تُنالُ بِهِ الْجَنَّةُ اَللّهُمَّ وَكَما اَخَذَ فى خُشوُعِهِ لَكَ حَظَّهُ وَاسْتَوْفى مِنْ خَشْيَتِكَ نَصيبَهُ فَصَلِّ عَلَيْهِ اَضْعافَ ما صَلَّيْتَ عَلى وَلِي ارْتَضَيْتَ طاعَتَهُ وَقَبِلْتَ خِدْمَتَهُ وَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَآتِنا فى مُوالاتِهِ مِنْ لَدُنْكَ فَضْلاً وَاِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً اِنَّكَ ذوُ الْمَنِّ الْقَديمِ وَالصَّفْحِ الْجَميلِ
سپس نماز زيارت بخوان ، و پس از سلام نماز، بگو:
اللّهُمَّ اَنْتَ الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَاَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَاَنْتَ الْمالِكُ وَاَ نَا الْمَمْلُوكُ وَاَنْتَ الْمُعْطى وَاَ نَا السّآئِلُ وَاَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ وَاَنْتَ الْقادِرُ وَاَ نَا الْعاجِزُ وَاَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعيفُ وَاَنْتَ الْمُغيثُ وَاَ نَا الْمُسْتَغيثُ وَاَنْتَ الدّآئِمُ وَاَ نَا الزّآئِلُ وَاَنْتَ الْكَبيرُ وَاَ نَا الْحَقيرُ وَاَنْتَ الْعَظيمُ وَاَ نَا الصَّغيرُ وَاَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَاَنْتَ الْعَزيزُ وَاَ نَا الذَّليلُ وَاَنْتَ الرَّفيعُ وَاَ نَا الْوَضيعُ وَاَنْتَ الْمُدَبِّرُ وَاَ نَا الْمُدَبَّرُ وَاَنْتَ الْباقى وَاَ نَا الْفانى وَاَنْتَ الدَيّانُ وَاَ نَا الْمُدانُ وَاَنْتَ الْباعِثُ وَاَ نَا الْمَبْعُوثُ وَاَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقيرُ وَاَنْتَ الْحَىُّ وَاَ نَا الْمَيِّتُ تَجِدُ مَنْ تُعَذِّبُ يا رَبِّ غَيْرى وَلا اَجِدُ مَنْ يَرْحَمُنى غَيْرَكَ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَقَرِّبْ فَرَجَهُمْ وَارْحَمْ ذُلّى بَيْنَ يَدَيْكَ وَتَضَرُّعى اِلَيْكَ وَوَحْشَتى مِنَ النّاسِ وَاُنْسى بِكَ يا كَريمُ تَصَدَّقْ عَلَىَّ فى هذِهِ السّاعَةِ بِرَحْمَةٍ مِنْ عِنْدِكَ تَهْدى بِها قَلْبى وَتَجْمَعُ بِها اَمْرى وَتَلُمُّ بِها شَعَثى وَتُبَيِّضُ بِها وَجْهى وَتُكْرِمُ بِها مَقامى وَتَحُطُّ بِها عَنّى وِزْرى وَتَغْفِرُ بِها ما مَضى مِنْ ذُنُوبى وَتَعْصِمُنى فيما بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَتَسْتَعْمِلُنى فى ذلِكَ كُلِّهِ بِطاعَتِكَ وَما يُرْضيكَ عَنّى وَتَخْتِمُ عَمَلى بِاَحْسَنِهِ وَتَجْعَلُ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ وَتَسْلُكُ بى سَبيلَ الصّالِحينَ وَتُعينُنى عَلى صالِحِ ما اَعْطَيْتَنى كَما اَعَنْتَ الصّالِحينَ على صالِحِ ما اَعْطَيْتَهُمْ وَلا تَنْزِعْ مِنّى صالِحاً اَبَداً وَلا تَرُدَّنى فى سُوَّءٍ اسْتَنْقَذْتَنى مِنْهُ اَبَداً
وَلا تُشْمِتْ بى عَدُوّاً وَلا حاسِداً اَبَداً وَلاتَكِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً وَلا اَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَلا اَكْثَرَ يا رَبَّ الْعالَمينَ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَرِنِى الْحَقَّ حَقّاً فَاَتَّبِعَهُ وَالْباطِلَ باطِلاً فَاَجْتَنِبَهُ وَلاتَجْعَلْهُ عَلَىَّ مُتَش ابِهاً فَاَتَّبِعَ هَواىَ بِغَيْرِ هُدىً مِنْكَ وَاجْعَلْ هَواىَ تَبَعاً لِطاعَتِكَ وَخُذْ رِضا نَفْسِكَ مِنْ نَفْسى وَاهْدِنى لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ اِنَّكَ تَهْدى مَنْ تَشآءُ اِلى صِر اطٍ مُسْتَقيمٍ

سپس هر دعايى كه مى خواهى بخوان و هر چه مى خواهى بخواه ، كه انشإ الله ، اجابت خواهد كرد(193).
زيارت وداع
در كتابهاى دعاى و زيارت ، گونه هاى مختلفى از زيارت وداع امام جواد عليه السلام روايت شده است ، كه سه گونه ى از آن را براى خواننده محترم نقل مى كنيم .
شيخ مفيد روايت مى كند كه هرگاه تصميم به انصراف از زيارت امام جواد و امام كاظم عليهما السلام گرفتى ، در مقابل قبر هر كدام از آن بزرگواران به ايست و بگو:
السلام عليك يا ولى الله ، استودعك الله ، و اءقراء عليك السلام ، آمنا بالله ، و بالرسول ، و بما جئتم به ، و دللتم عليه ، اللهم فاكتبنا مع الشاهدين (194).
شيخ طوسى روايت مى كند كه چنان چه خواستى از زيارت امام جواد عليه السلام باز گردى ، مانند آغاز زيارت در مقابل قبر به ايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ اَسْتَوْدِعُكَ اللّهَ وَاَقْرَءُ عَلَيْكَ السَّلامَ آمَنّا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْهِ اَللّهُمَّ اكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ .
سپس از او بخواه تا اين زيارت ، آخرين عهد و پيمان ميان تو و او نباشد، و هر چه مى خواهى دعا كن و قبر را ببوس و گونه هايت را بر ضريح و قبر بگذار(195).
سيد بن طاووس نيز وداعى كه جامع تر از همه به نظر مى رسد، براى امام جواد نقل فرموده كه در مقابل قبر امام به ايست و بگو:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِيِّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آبَائِكَ الْمُطَهَّرِينَ وَ عَلَى أَبْنَائِكَ الطَّيِّبِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ يَا مَوْلَايَ وَ أَسْتَرْعِيكَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِي إِيَّاهُ وَ ارْزُقْنِي زِيَارَتَهُ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي فَإِنْ تَوَفَّيْتَنِي فَاحْشُرْنِي مَعَهُ وَ فِي زُمْرَتِهِ وَ زُمْرَةِ آبَائِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ اللَّهُمَّ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ أَبَداً وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنْ هَذِهِ الْقُبَّةِ الشَّرِيفَةِ إِلَّا مَغْفُوراً ذَنْبِي مَشْكُوراً سَعْيِي مَقْبُولًا عَمَلِي مَبْرُوراً زِيَارَتِي مَقْضِيّاً حَوَائِجِي قَدْ كَشَفْتَ جَمِيعَ الْبَلَاءِ عَنِّي اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مُفْلِحاً مُنْجِحاً سَالِماً غَانِماً بِأَفْضَلِ مَا يَنْقَلِبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ زُوَّارِهِ وَ مَوَالِيهِ وَ مُحِبِّيهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ اجْعَلَانِي فِي هَمِّكُمَا وَ صَيِّرَانِي فِي حِزْبِكُمَا وَ أَدْخِلَانِي فِي شَفَاعَتِكُمَا وَ اذْكُرَانِي عِنْدَ رَبِّكُمَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمَا وَ عَلَى أَهْلِكُمَا وَ لَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا وَ لَا قَطَعَ عَنِّي بَرَكَتَكُمَا وَ غَفَرَ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ثُمَّ تَدْعُو بِمَا تُحِبُّ ثُمَّ تَخْرُجُ وَ لَا تَجْعَلْ ظَهْرَكَ إِلَى الضَّرِيحِ وَ امْضِ كَذَلِكَ حَتَّى تَغِيبَ عَنْ مُعَايَنَتِكَ(196)