اءعجوبه اهل البيت
شرحى جامع از زندگى امام جواد عليه السلام

سيد ابوالفضل طباطبايى اشكذرى ، مهدى اسماعيلى

- ۲۱ -


خصلت هاى نيكو
قال عليه السلام : اربع خصال تعين المر على العمل : الصحة ، و الغنى ، و العلم ، و التوفيق .
امام جواد عليه السلام فرمود: چهار خصلت و ويژگى انسان را در كارهايش ‍ كمك مى كند: 1- سلامتى جسم و جان 2- ثروت و دارايى . 3- دانش و آگاهى . 4- عنايت و توفيق خداوند(499).
برترين خصلت ها
1- قال عليه السلام : حسب المر من كمال المروة ، و تركه ما لايحمل به .
ومن حيائه ، ان لايلقى احدا بما يكره ، و من عقله حسن رفقه .
ومن ادبه ، ان لايترك ما لابد له منه ، و من عرفانه علمه بزمانه .
ومن ورعه ، غض بصره و عفه بطنه ، و من حسن خلقه كفه اءذاه .
ومن سخائه ، بره بمن يجب حقه عليه ، و اخراجه حق الله من ماله .
ومن اسلامه ، تركه ما لايعنيه ، و تجنبه الجدال ، و المرإ فى دينه .
ومن كرمه ، ايثاره على نفسه ، و من صبره قلة شكواه .
ومن عقله ، انصافه من نفسه ، و من حلمه تركه الغضب عند مخالفته .
ومن انصافه ، قبوله الحق اذا بان له .
ومن نصحه نهيه عنا لايرضاه لنفسه .
ومن حفظه جوارك ، تركه توبيخك عند اسإ تك مع علمه بعيوبك .
ومن رفقه ، تركه عذلك عند غضبك بحضرة من تكره .
ومن حسن صحبته لك ، اسقاطه عنك موونة اذاك .
ومن صداقته ، كثرة موافقته و قلة مخالفته ، و من صلاحه شدة خوفه من ذنوبه .
ومن شكره ، معرفة احسان من احسن اليه ، و من تواضعه معرفته بقدره .
ومن حكمتة ، علمه بنفسه .
ومن سلامته ، قلة حفظه لعيوب غيره ، و عنايته باصلاح عيوبه .

امام جواد عليه السلام فرمود: شرافت انسان به جوانمردى او و كنار گذاشتن چيزهايى كه توان انجامش را ندارد، وابسته است .
و حيإ او در ملاقات نيكو، و عقل او در مدارا كردن با مردم ، و ادب او در انجام وظايف ، و معرفت او در آگاهى به زمان ، و ورع او در پوشاندن چشم از گناه و جلوگيرى از ورود لقمه هاى حرام به شكم است .
و اخلاق نيكوى او در اذيت نكردن ديگران ، و جود و بخشش او در كمك كردن به كسانى است كه حقوق واجب به گردن او دارند، و بيرون كردن حقوق الهى از ثروتى كه دارد.
و تسليم او در برابر خدا ترك كردن كارهايى است كه به نفع او نيست .
و جود و كرم او در ايثار به ديگران ، و صبر او در كم شكايت كردن ، و عقل او در انصاف و مروت : و بردبارى او در ترك غضب و خشم ، و مروت و انصاف او در قبول سخن حق ، و نصيحت او در نهى كردن از چيزى است كه براى خودش نمى پسندد.
و در حفظ و حقوق همسايگى سرزنش نكردن با اينكه عيبها را مى داند، و مداراى او با تو سكوت او است پيش كسانى كه هنگام خشم و غضبت دوست ندارى سخن مى گويد.
و هم نشينى و رفاقت او كم كردن ناراحتى تو، و صداقت او در موافقت نمودن و كمتر مخالفت كردن است ، و خوب بودن او در ترس زياد از گناهانش مى باشد.
و سپاسگذارى او در شناختن نيكى ديگران به خودش ، و تواضع او در شناختن ارزش خويشتن ، و حكمت او در آگاهى به شخصيتش مى باشد.
و سلامت نفس او در از ياد بردن عيبهاى ديگران ، و توجه بيشتر به بر طرف نمودن عيبها و نقصهاى خودش مى باشد(500).
2- قال عليه السلام : العفاف زينة الفقر، و الشكر زينة الغنى ، و الصبر زينة البلا و التواضع زينة الحسب ، و الفصاحة زينة الكلام والعدل زينه الايمان و السكينة زينة العبادة ، و الحفظ زينة الرواية .
و خفض الجناح زينة العلم ، و حسن الاءدب زينة العقل ، و بسط الوجه زينة الحلم .
و الايثار زينة الزهد، و بذل المجهود زينة النفس ، و كثرة البكإ زينة الخوف . و التقلل زينة القناعة ، و ترك المن زينة المعروف .
و الخشوع زينة الصلاة ، و ترك ما لا يعنى زينة الورع
.
امام جواد عليه السلام فرمود: عفت و پاك دامنى زينت فقر، شكر نعمت زينت ثروت ، وبردبارى زينت گرفتارى ها است .
فروتنى زينت شرف ، واضح و روشن سخن گفتن زينت كلام ، عدالت زينت ايمان ، و وقار زينت عبادت ، نگاهدارى و خوب به ذهن سپردن مسائل زينت نقل بازگوئى ، تواضع زينت دانش ، تربيت صحيح زينت عقل ، گشاده روئى زينت بردبارى ، گذشت كردن از مال و ثروت زينت زهد، بخشيدن آنچه در توان است زينت جان و روان گريه ى زياد زينت ترس ، كم خواهى زينت قناعت ، ترك منت زينت و كارهاى خوب ، خشوع زينت نماز و پرهيز از كارهاى بى ارزش زينت ورع و پرهيزگارى است (501).
3- قال عليه السلام : من وثق بالله ، و توكل على الله نجاه الله من كل سؤ وحرز من كل عدو.
والدين عز، والعلم كنز، و الصمت نور.
و غاية الزهد الورع .
و لاهدم للدين مثل البدع ، و لا اءفسد للرجل من الطمع .
وبالراعى تصلح الرعية ، و بالدعإ تصرف البليه .
و من ركب مركب الصبر اهتدى الى مضمار النصر.
و من غرس اءشجار التقى اجتنى ثمار المنى
.
امام عليه السلام فرمود: هر كس به خدا اعتماد و بر او توكل كند او را از هر بدى نجات مى دهد، و از هر خطرى حفظ مى كند.
ديندارى سبب عزت ، و دانش گنج ، و سكوت نور، و نهايت زهد پرهيزگارى از گناه است .
و هيچ چيزى مانند بدعت دين را خراب نمى كند، مانند طمع انسان را فساد نمى كشاند.
جامعه ى صالح در پرتو پيشواى صالح است ، و دعا رنج ها و كدورت ها را دور مى كند، و كسى كه بر مركب صبر سوار شود به ميدان هاى پيروزى و فتح هدايت مى شود، و كسى كه درخت تقوا و پرهيزگارى را در دل بهنشاند، ميوه هاى آرزو مى چيند(502).
4- قال التوبة على اربع دعائم : ندم بالقلب ، و استغفار باللسان ، و عمل بالجوارح ، و عزم ان لايعود.
و ثلاث من عمل الابرار: اقامة الفرائض ، و اجتناب المحارم ، و احتراس من الغفلة فى الدين .
و ثلاث يبلغن بالعبد رضوان الله : كثرة الستغفار، و خفض الجانب ، و كثرة الصدقة .
و اءربع من كن فيه استكمل ايمانه : من اعطى لله ، و منع فى الله ، واحب لله ، و اءبغض فيه .
و ثلاث من كن فيه لم يندم ، ترك العجلة ، و المشورة ، و التوكل عند العزم على الله عز و جل
.
امام جواد عليه السلام فرمود: توبه چهار ستون و پايه دارد: پشيمانى قلبى ، درخواست آمرزش با زبان ، جبران گذشته با عبادت ها و كارهاى نيك ، و تصميم جدى بر ترك گناه .
سه خصلت از ويژگى هاى ابرار و نيكان است : به پاداشتن واجبات ، پرهيز از حرام هاى الهى ، و دورى از غفلت زدگى در مسائل دينى .
سه چيز سبب خوشنودى خدا مى شود: استغفار و درخواست آمرزش ، عبادت هاى شبانه ، و زياد صدقه دادن .
هر كس چهار خصلت در او باشد ايمانش كامل است : 1- بذل و بخشش ‍ براى رضاى خدا باشد، 2- كمك نكردنش براى خوشنودى خدا باشد، 3- دوست داشتنش براى خدا باشد، 4- و دشمنيش نيز براى خدا باشد.
هر كس سه خصلت در او باشد هيچ وقت پشيمان نمى شود: 1- عجله نكردن در كارها، 2- مشورت با ديگران ، 3- و توكل بر خدا هنگام انجام دادن كارها(503).
5- قال عليه السلام : خير من الخير فاعله ، و اءجعل من الجميل قائله ، و ارجح من العلم حامله .
و شر من الشر جالبه ، و اءهول من الهول راكبه
.
امام جواد عليه السلام فرمود: بهتر از كار نيك ، انجام دهنده ى آن است ، و زيباتر از سخن زيبا، گوينده ى آن است ، و برتر از دانش ، دانشمند، و بدتر از بدى ، افروزنده ى بدى ، و ترسناك تر از ترس ، سوار شدن بر مركب ترس ‍ است (504).
منشاء اختلاف ها
قال عليه السلام : لو سكت الجاهل ، ما اختلف الناس .
امام جواد عليه السلام فرمود: اگر نادان سكوت كند مردم مخالفتى با هم نخواهند داشت (505).
پاداش صبر بر مصيبتها
1- قال عليه السلام : الصبر على المصيبة ، مصيبة على الشامت بها.
امام جواد عليه السلام فرمود: بردبارى در برابر مصيبتها، مصيت است براى كسى كه سرزنش مى كند(506).
2- امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ى شخصى كه براى غم از دست دادن فرزندش و سختى فراق ، شكايت كرده بود، نوشت :
اءما علمت اءن الله عزوجل يختار من المؤ من و من ولده اءنفسه لياءجره على ذلك .
آيا نمى دانى خداوند از مال مؤ من و فرزندش بهترين آن را انتخاب كرده و مى گيرد، تا بدان وسيله به او پاداش دهد(507).
ادب و تربيت حقيقى
قال عليه السلام : ما اجتمع رجلان الا كان اءفضلهما عند الله آدبهما.
فقيل : يا ابن رسول الله ! قد عرفنا فضله عند الناس ، فما فضله عند الله ؟
فقال : بقرائة القرآن كما اءنزل ، ويروى حديثنا كما قلنا، و يدعو الله مغرما بدعائه .
و حقيقة الادب : اجتمال خصال الخير، و تجافى خصال الشر، و بالادب يبلغ الرجل مكارم الاخلاق فى الدنيا و الاخرة ، و يصل به الى الجنة .
و الادب عند الناس النطق بالمستحسنات لا غير، و هذا لا يعتد به مالم يوصل بها الى رضإ الله سبحانة والجنة .
و الادب هو اءدب الشريعة ، فتاءدبوابها، تكونوا اءدبإ حقا.
و من صاحب الملوك بغير اءدب ، اءسلمه ذلك الى الهلكة ، فكيف بمن يصاحب ملك الملوك و سيد السادات
.
امام جواد عليه السلام فرمود: هنگام ملاقات دو نفر برترين آنان پيش ‍ خداوند با ادب ترين آنها است ، سؤ ال شد: اى پسر رسول خدا برترى يكى از آن دو نفر را پيش مردم شناختيم ، پس نزد خدا برترى به چيست ؟
فرمود: به خواندن قرآن همانگونه كه نازل شده است ، و نقل سخنان ما همانگونه كه گفته ايم .
ادب حقيقى به زيبايى او در صفات نيكو، و دور كردن صفات زشت است .
به وسيله ى ادب انسان در دنيا و آخرت به مكارم اخلاق رسيده و وارد بهشت مى شود.
ادب نزد مردم زيبا سخن گفتن است ، ولى تا وقتى كه رضايت خداوند و ورود به بهشت از آن حاصل نشود بى ارزش است .
ادب حقيقى ادب شريعت و دين است ، پس به آن مؤ دب شويد تا صاحب ادب واقعى باشيد.
و كسى كه با پادشاهان بدون رعايت كردن ادب همنشين شود هلاك گردد، پس چگونه است حال كسى كه با پادشاه پادشاهان و سرور همه ى سروران عالم هم نشين شود(508).
روش جلب محبت ديگران
قال عليه السلام : ثلاث خصال تجتلب بهن المحبة ، الانصاف فى المعاشرة ، و المواساة فى الشدة ، والانطواع و الرجوع الى قلب سليم .
امام جواد عليه السلام فرمود: سه خصلت سبب جلب محبت مى شود: انصاف در معاشرت ها و برخوردها، ايثار و از خود گذشتگى در سختى ها، پذيرش انتقاد و سخن ديگران با قلبى پاك و مهربان (509).
امر به معروف و نهى از منكر
قال عليه السلام : الاءمر بالمعروف ، والنهى عن المنكر خلقان من خلق الله عزوجل فمن نصرهما اءعزه الله ، و من خذلهما خذله الله عزوجل .
امام جواد عليه السلام فرمود: امر به معروف و نهى از منكر دو پديده و مخلوق خدا هستند، هر كس يار آن دو باشد، خدا او را عزيز و سربلند مى كند، و هر كس آن دو را سبك شمارد، خداوند او را ذليل و خوار مى كند(510).
عامل زدايش فقر
قال عليه السلام : كنس البيت ينفى الفقر.
امام جواد عليه السلام فرمود: نظافت و جارو كردن خانه ، فقر را از زندگى مى زدايد(511).
شرايط پذيرش خواستگارى
# شخصى دختر جوانش در آستانه ى ازدواج و انتخاب همسر آينده اش ‍ است ، و جوانى به وى و خانواده ى وى علاقمند شده و رسما از وى خواستگارى نموده است ، او متحير است كه چه كند، آيا با ازدواج آن جوان خواستگار رضايت دهد و يا مخالفت كند؟ نامه اى براى امام جواد عليه السلام نوشته و داستان زندگى خويش را شرح مى دهد، و از او راهنمايى و ارشاد مى طلبد.
امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ى وى حديثى از جد بزرگوارشان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اشاره مى كند و معيارها و ملاك هاى لازم در انتخاب همسر را بيان مى فرمايد و مى نويسد:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : اذا جإ كم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه ، الا تفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبير(512 ).
((چنان چه جوانى دين دار و خوش اخلاق به خواستگارى دختر شما آمد، او را بپذيريد، چرا اگر سرپيچى كرديد سبب گناهانى بزرگ و فسادهايى بزرگ تر مى شويد))؛ معيار انتخاب همسر را دو چيز مى داند: يكى دين ، و ديگرى ادب انسانى .
توجه داشته باشيم ، اكنون قرن ها با آن عصر و زمان فاصله داشته ، و وارث تفاوت هاى فراوانى نيز در جهت هاى گوناگونى هستيم ؛ ولى گويا امام عليه السلام همين امروز براى آن شخص نامه مى نويسد؛ پاسخ وى كوتاه و مختصر است ، ولى به بلنداى زمان ، داراى هدايت و راهنمايى است . مرد دين دار زمينه هاى فساد اخلاق و انحراف هاى اعتقادى و كردارى را در محيط زندگى اش از بين مى برد، و ادب انسانى او نيز زمينه هاى بى حرمتى ها و اختلاف هاى زناشويى را نابود مى كند(513).
# و در پاسخ نامه اى ديگر از على بن اسباط كه در ازدواج دختران اش بسيار سختگيرى مى كرد و همه ى خواستگاران را به بهانه ى هم شان نبودن رد كرده بود، مى فرمايد تو هر چه سختگيرى كنى مانند دختران خود نمى توانى بيابى ! پس سختگيرى نكن ، و هر گاه كسى به خواستگارى آمد و اين صفات را دارا بود، به ازدواج دخترت با او رضايت ده ، من خطب اليكم فرضيتم دينه و اءمانته فزوّجوه ، دين دارى و امانت دارى دو صفت مهم و لازم در انتخاب همسر مى باشد(514).
چرا كه داماد آينده اگر از اعتقادات دينى بى بهره باشد و تعبدى نسبت به وظايف دينى نداشته باشد، آينده ى دختر جوان در كنار او مبهم و تاريك خواهد بود. و اگر امانت دار خوبى نباشد، زمينه ساز مشكلات و خيانت به دخترى بى گناه خواهد شد.
شهر اهواز و زمين لرزه هاى دنباله دار
انسان ها در گذشته و حال تاريخ ، در برابر حوادث طبيعى راهى جز تسلم و پذيرش پى آمدهاى آن را نداشته اند، ويرانى ، كشتار، و درماندگى از نتايج و آثار حوادثى هم چون سيل ، زلزله و طوفان هاى سهمگين است ، و صفحات تاريخ حوادث مرگ بار و نابود كننده اى از آن را در خود ثبت نموده است .
اما آنچه مهم به نظر مى رسد، پيدا كردن راهكارى است كه بتواند آثار و تبعات روحى و روانى آن را نابود و يا به حداقل برساند؛ و اسلام به عنوان دينى كامل ، پيروان خويش را تنها و سردرگم رها نكرده و بهترين و مؤ ثرترين عامل را در راز و نياز و نيايش با پروردگار مى داند، ذكر و ياد خدا، عامل درمان اضطراب و وحشت است ، آرامش روانى و روحى در رابطه ى عارفانه ، عاشقانه و خاضعانه با معبود است و بس .
در زمان امام جواد عليه السلام شهر اهواز هر روز شاهد زمين لرزه هايى بود كه امنيت و آسايش را از مردم سلب كرده بود ؛ على بن مهزيار - كه از چهره هاى سرشناس و از دوستاران و پيروان اهل بيت رسول الله عليهم السلام به شمار مى آيد - در نامه اى كه به امام جواد عليه السلام مى نويسد، از آن حضرت خواهان تعيين وظيفه ى مردم در مقابل آن حوادث مى شود، آيا در شهر بمانند و منتظر حوادث احتمالى باشند، يا به مكانى ديگر نقل مكان كرده و آوارگى را پذيرا شوند؟
امام جواد عليه السلام در پاسخ نوشت : مردم در شهر باقى بماند و در روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه روزه گرفته ، و در آخرين روز با بدن و لباس ‍ پاكيزه به خارج شهر و بيابان ها بروند و در آن جا دست ها را به طرف آسمان بلند كرده و از لطف و رحمت خداوند كمك بگيرند.
على بن مهزيار مى گويد فرمان حضرت را به مردم اعلام كردم ، مطابق دستور، سه روز آخر هفته را روزه گرفتند، و در روز جمعه بيابان هاى اطراف شهر شاهد اجتماع مردمى بود كه از حصارهاى تنگ خودپرستى و منجلاب گناه هجرت كرده و در انتظار نزول رحمت حق و نگاه پر از مهر مسندنشينان عرض الهى بودند.
فريادها و ناله هايى كه از جان آدميان بر مى آمد، فضا را پر كرده بود، هنوز قطرات اشك هاى مردم گرم بر گونه ها جارى بود، كه آرامش و سكون ، شهر را فرا گرفت و لرزش هاى زمين پايان يافت (515).
زمان تقسيم روزى
حسين بن مسلم مى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم ، قربانت شوم ! برخى مى گويند: خوابيدن پس از طلوع فجر مكروه است ، زيرا رزق و روزى در همين ساعت بين بندگان خدا تقسيم مى شود، و كسى كه در اين فاصله خوابيده باشد از سهم كمترى برخوردار خواهد شد.
امام عليه السلام فرمود: همه ى موجودات از جمله انسان ها هر كدام رزق و روزى معينى دارند، ولى خداوند متعال هنگام طلوع فجر به كسانى كه چشم از خواب برگيرند، سهم بيشترى عنايت مى فرمايد، چرا كه در قرآن فرموده است : ((وسئوا الله فضله ))(516) ((و از فضل خدا درخواست كنيد)).
سپس فرمود: آدمى به سبب بيدارى و ذكر و ياد خدا هنگام طلوع فجر، سريعتر از تلاش و كوشش روزانه در زمين ، به رزق و روزى خويش دست مى يابد(517).
پاسدارى از حريم حرمت والدين
بكربن صالح مى گويد: شوهر خواهر من ، به امام جواد عليه السلام نامه اى مى نويسد و از دست پدر ناصبى و مخالف مرام وعقيده ى خود، كه بغض و كينه ى خاندان رسالت را در دل داشت ، شكايت كرده ، تقاضاى دعا مى كند و براى ادامه ى معاشرت خويش با وى كسب تكليف مى نمايد، كه چه كند؟ زيرا زندگى با او سبب مشكلات و سختى هايى براى وى شده است ، آيا همچنان با او مدارا و سازش كند؟ و يا به مبارزه برخيزد؟
امام عليه السلام در پاسخ نوشت : نامه را خواندم و بر مشكل رفتارى تو با پدرت واقف گشتم ، ان شاءاللّه تو را از دعا فراموش نمى كنم ، سعى كن با پدرت خوش رفتار باشى ، و آزار و اذيت وى را تحمّل نمائى ، زيرا مدارا و سازش با پدر براى تو سودمندتر خواهد بود، و پيامد هر سختى ، آسايش ‍ است ؛ بدان كه پرهيزكاران هميشه عاقبت به خير خواهند بود، خداوند تو را بر ولايتى كه پذيرفته اى ثابت قدم بدارد؛ چرا كه ما و شما در پناه لطف الهى قرار داريم .
بكر مى گويد: چيزى نگذشت كه دعا و توصيه امام عليه السلام ، ثمره ى شيرينى براى وى به ارمغان آورد و رفتار خوب و مؤ دّبانه ى پسر، قلب سنگ و سخت پدر را نرم نموده و مايه ى سازش و آرامش آنان شد(518).
تشريع عزادارى
ابوطالب قمى به امام ابو جعفر جواد عليه السلام نامه اى مى نويسد و از وى اجازه مى خواهد تا براى پدر بزرگوارش امام على بن موسى الرضا عليه السلام مرثيه سرائى كنم .
امام عليه السلام در پاسخ مرقوم فرمود: براى من و پدرم عزادارى كن ! اين جمله نابه هنگام امام جواد عليه السلام ناظر به شهادت وى مى باشد، يعنى من نيز مانند پدرم به شهادت مى رسم براى من نيز مرثيه سراى كنى (519).
توريه
امام عسكرى عليه السلام مى فرمايد: شخصى به جدم حضرت جواد عليه السلام گفت : امروز از فلان محل عبور مى كردم ، عده اى راه را بر من بسته و گفتند: او از پيروان محمد بن على عليهما السلام امام شيعه است ، بيائيد او را امتحان كرده و پرسش هايى را از او بپرسيم ، به ناچار مذهب و كيش خود را، در پاسخ پرسش ها را فاش خواهد نمود، قرار گذاشتند از بهترين و برترين انسان پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بپرسند، و با خود مى گفتند: چنان چه بگويد بهترين انسان پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام است ، او را مى كشيم .
اطراف مرا گرفتند و همان پرسش را مطرح كردند، من در پاسخ گفتم : بهترين مردم پس از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ابوبكر، عمر و عثمان است و نام على را نبردم .
برخى از آنان گفتند: ولى ما در كنار نام اين سه نفر، على بن ابى طالب را نيز به عنوان بهترين ذكر مى كنيم .
در پاسخ گفتم : در ذكر نام او اختلاف است ، و من اين عقيده را قبول ندارم ، آنان از اين پاسخ به تعجب آمدند و گفتند: گرايش اين شخص به مذهب اهل تسنن بيشتر از ما است ، و اينكه او را شيعه پنداشتيم ، اشتباه كرديم ؛ در نتيجه مرا آزاد كردند و از دستشان رها شدم ، و اكنون سخت پشيمانم و مى ترسيدم نزد خدا و رسول و مولايم على عليه السلام خطا كار باشم ! اگر چه تقيه كردم و مقصود من از اين بهترين مردم و ذكر نام آن سه نفر، حالت استفهام و سؤ ال و تعجب بود نه اخبار، يعنى مقصود من از برترى آن سه نفر: پرسش از برترين آنان بود، كه آيا آن سه نفر برترند؟
امام جواد عليه السلام فرمود: ناراحت مباش ! خداى متعال از پاسخ تو راضى است و پاداش تو نيز به تو خواهد داد، و در نامه ى عمل تو خواهد نوشت ، و براى هر حرف از كلمات پاسخ تو به آنان ، پاداشى فراتر از آنچه در خيال و آرزو كسى ، قابل تصور باشد عطا مى كند(520).
گروه هاى منحرف شيعه از ديدگاه امام جواد عليه السلام
تاريخ تشيع همانند مذاهب ديگر اسلامى با كمال تاسف ، در فراز و نشيب روزگار، شاهد انحراف گروه هاى مختلفى از مجموعه ى فكرى خود بوده است ؛ انحراف اين گروه ها، و تشكيل فرقه هاى متعدد شيعى ، پى آمد انگيزه هاى گوناگون فكرى ، سياسى ، اقتصادى و... مى باشد، يكى از آن فرقه ها و گروه هاى منحرف شيعى ، واقفيه هستند، كه بر امامت امام كاظم عليه السلام توقف نموده و از پذيرفتن امامت امام رضا و جانشينان وى عليهم السلام سرباز زدند.
سيره و تاريخ زندگى امامان عليهم السلام حاوى مبارزات مثبت و منفى با اين گروه منحرف مى باشد؛ امام جواد عليه السلام درباره ى آن ها فرمود: گروه واقفيه در ميان شيعيان همانند دراز گوش در ميان ساير حيوانات هستند، و سپس آيه ى 44 سوره فرقان را تلاوت كرد ان هم الا كالانعم بل هم اءصل سبيلا(521) ((آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراه ترند)).
و در روايتى ديگر از امام جواد عليه السلام نيز آمده است كه فرمود: زيديه ، واقفيه و ناصبى ها از جهت انحراف عقيده ، مانند يك ديگر هستند، يعنى همه از مسير امامت و ولايت اهل بيت عليهم السلام منحرف شده اند(522).
عزت مؤ من
قال عليه السلام : عز المؤ من فى غناه عن الناس .
امام جواد عليه السلام : عزت مؤ من در بى نيازى او از مردم است (523).
نيازمندى هاى مؤ من
قال عليه السلام : المؤ منين يحتاج الى توفيق من الله وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ينصحه .
امام جواد عليه السلام فرمود: مؤ من به سه خصلت نيازمند است : توفيق و عنايت حضرت حق ، نصيحت كننده و واعضى درونى ، و پذيرفتن نصيحت كسانى كه او را اندرز مى دهند(524).
فلسفه ى ترس از مرگ
امام هادى مى فرمايد: از امام جواد عليه السلام پرسيده شد: ما بال هولا المسلمين يكرهون الموت ؟
چرا مسلمانها از مرگ بدشان مى آيد؟ فرمود: لانهم جهلؤ ه فكرهوه ، و لو عرفوه و كانوا من اءوليإ الله عزوجل لاحبوه ، ولعلموا اءن الآخرة خير لهم من الدنيا.
زيرا از مردن چيزى نمى دانند و اگر حقيقت مرگ را مى شناختند و از دوستان خدا بودند دوستش داشتند، و مى فهميدند كه آخرت براى آنان بهتر از دنيا است .
پس فرمود: ما بال الصبى والمجنون يمتنع من الدوإ المنقى لبدنه و النافى للاءلم عنه .
آيا مى دانى چرا كودك و ديوانه از خوردن دارو كه براى دردها و بدنش مفيد است امتناع مى كند؟ فرمود: لجهلهم بنفع الدوإ زيرا از منافع دارو بى خبر هستند.
و فرمود: والذى بعث محمدا بالحق نبياً! ان من استعد للموت حق الاستعداد فهو اءنفع له من هذا الدوإ لهذا المتعالج اءما انهم لو عرفوا ما يودى اليه المؤ ت من النعيم لاستدعوه و اءحبوه اءشد ما يستدعى العاقل الحازم الدوإ لدفع الافات واجتلاب السلامات .
سوگند به آن كسى كه محمد را به پيامبرى بر گزيد، هر كس براى مردن آنگونه كه سزاوار است آماده باشد، مرگ براى او مفيدتر است از دارو براى مريض ، و اگر مى دانستند كه پس از مرگ به بهشت بر نعمت منتقل مى شوند او را دوست مى داشتند، و سخت تر از عاقل دارو شناس كه براى برطرف كردن رنجها و به دست آوردن سلامتى دارو را مصرف مى كند، تقاضاى مرگ مى كردند(525).