جهاد اكبر يا مبارزه با نفس

امام خمينى رضوان الله تعالی علیه

- ۳ -


معدن عظمت كه انسان را به آن فرا مى‏خواند چيست و چه گونه است.

بشر كوچكتر از آن است كه بفهمد معدن عظمت چه مى‏باشد.

شما اگر نيت خود را خالص كنيد، عمل خود را صالح نماييد، حبّ نفس و حبّ جاه را از دل بيرون كنيد، مقامات عاليه و درجات رفيعه براى شما تهيه و آماده مى‏باشد. مقامى كه براى بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنيا و مافيها، با آن جلوه‏هاى ساختگى، در مقابل آن به قدر پشيزى ارزش ندارد. بكوشيد به چنين مقامات عاليه برسيد. و اگر توانستيد، خود را بسازيد و ترقى دهيد تا آنجا كه به اين مقامات عاليه و درجات رفيعه هم بى‏اعتنا باشيد؛ و خدا را براى رسيدن به اين امور عبادت نكنيد، بلكه چون سزاوار عبادت و كبريايى است او را بخوانيد(53) و در مقابل او سجده كرده سر به خاك بساييد. آن وقت است كه حجب نور را پاره كرده به معدن عظمت دست يافته‏ايد. آيا شما با اين اعمال و كردارى كه داريد، با اين راهى كه مى‏رويد، به چنين مقامى مى‏توانيد دست يابيد؟

آيا نجات از عقوبات الهى و گريز از عقبات هولناك و آتش جهنم ب‏آسانى ممكن خواهد بود؟ شما خيال مى‏كنيد گريه‏هاى ائمه طاهرين و ناله‏هاى حضرت سجاد (ع) براى تعليم بوده و مى‏خواسته‏اند به ديگران بياموزند؟

آنان با تمام آن معنويات و مقام شامخى كه داشتند از خوف خدا مى‏گريستند؛ و مى‏دانستند راهى كه در پيش دارند پيمودنش چه قدر مشكل و خطرناك است. از مشكلات، سختيها، ناهمواريهاى عبور از صراط، كه يك طرف آن دنيا و طرف ديگرش آخرت مى‏باشد و از ميان جهنم مى‏گذرد، خبر داشتند؛ از عوالم قبر، برزخ، قيامت، و عقبات هولناك آن، آگاه بودند؛ از اين روى هيچ گاه آرام نداشته همواره از عقوبات شديد آخرت به خدا پناه مى‏بردند.

شما براى اين عقبات هولناك توانفرسا چه فكرى كرده و چه راه نجاتى يافته‏ايد؟ چه وقت مى‏خواهيد در مقام اصلاح و تهذيب خود برآييد؟ شما كه اكنون جوانيد، نيروى جوانى داريد، بر قواى خود مسلط مى‏باشيد و هنوز ضعف جسمى بر شما چيره نشده است، اگر به فكر تزكيه و ساختن خويش نباشيد، هنگام پيرى كه ضعف، سستى، رخوت و سردى بر جسم و جان شما چيره شد و نيروى اراده، تصميم و مقاومت را از دست داديد و بار گناه و معصيت قلب را سياهتر ساخت، چه‏گونه مى‏توانيد خود را بسازيد و مهذب كنيد؟ هر نفسى كه مى‏كشيد، هر قدمى كه برمى‏داريد، و هر لحظه‏اى كه از عمر شما مى‏گذرد، اصلاح مشكلتر گرديده ممكن است ظلمت و تباهى بيشتر شود. هر چه سن بالا رود، اين امور منافى با سعادت انسان زيادتر شده قدرت كمتر مى‏گردد؛ پس، به پيرى كه رسيديد ديگر مشكل است موفق به تهذيب و كسب فضيلت و تقوى شويد؛ نمى‏توانيد توبه كنيد؛ زيرا توبه با لفظ اتوب إلى اللّه تحقق نمى‏يابد؛ بلكه ندامت و عزم بر ترك لازم است (54). پشيمانى و عزم بر ترك گناه براى كسانى كه پنجاه سال يا هفتاد سال غيبت و دروغ مرتكب شده، ريش خود را در گناه و معصيت سفيد كرده‏اند، حاصل نمى‏شود. چنين كسانى تا پايان عمر مبتلايند.

جوانان ننشينند كه گرد پيرى سر و روى آنان را سفيد كند. (ما به پيرى رسيده‏ايم و به مصايب و مشكلات آن واقفيم) شما تا جوان هستيد مى‏توانيد كارى انجام دهيد؛ تا نيرو و اراده جوانى داريد مى‏توانيد هواهاى نفسانى، مشتهيات دنيايى، و خواسته‏هاى حيوانى، را از خود دور سازيد.

ولى اگر در جوانى به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد، ديگر در پيرى كار از كار گذشته است. تا جوانيد فكرى كنيد؛ نگذاريد پير و فرسوده شويد.

قلب جوان لطيف و ملكوتى است و انگيزه‏هاى فساد در آن ضعيف مى‏باشد؛ ليكن هر چه سن بالا رود ريشه گناه در قلب قويتر و محكمتر مى‏گردد؛ تا جايى كه كندن آن از دل ممكن نيست. چنانكه در روايت است: قلب انسان ابتدا مانند آينه صاف و نورانى است. و هر گناهى كه از انسان سربزند، يك نقطه سياه بر روى قلب فزونى مى‏يابد،(55) تا جايى كه قلب را سياه كرده، ممكن است شب و روزى بدون معصيت پروردگار بر او نگذرد. و به پيرى كه رسيد، مشكل است قلب را به صورت و حالت اول باز گرداند. شما اگر خداى نخواسته خود را اصلاح نكرديد و با قلبهاى سياه، چشمها، گوشها، و زبانهاى آلوده به گناه از دنيا رفتيد، خدا را چه‏گونه ملاقات خواهيد كرد؟ اين امانات الهى را كه با كمال طهارت و پاكى به شما سپرده شده چه‏گونه با آلودگى و رذالت مسترد خواهيد داشت؟

اين چشم و گوش كه در اختيار شماست، اين دست و زبانى كه تحت فرمان شماست، اين اعضا و جوارحى كه با آن زيست مى‏كنيد- همه امانات خداوند متعال مى‏باشد كه با كمال پاكى و درستى به شما داده شده است؛ اگر ابتلا به معاصى پيدا كرد آلوده مى‏گردد؛ خداى نخواسته اگر به محرمات آلوده شود، رذالت پيدا مى‏كند. و آن گاه كه بخواهيد اين امانات را مسترد داريد، ممكن است از شما بپرسند كه راه و رسم امانتدارى اين گونه است؟ ما اين امانت را اين طور در اختيار شما گذاشتيم؟ قلبى كه به شما داديم چنين بود؟ چشمى كه به شما سپرديم اين گونه بود؟ ديگر اعضا و جوارحى كه در اختيار شما قرار داديم چنين آلوده و كثيف بود؟ در مقابل اين سؤالها چه جواب خواهيد داد؟ خداى خود را با اين خيانتهايى كه به امانتهاى او كرده‏ايد چه‏گونه ملاقات خواهيد كرد؟

شما جوانيد؛ جوانى خود را در اين راه گذاشته‏ايد، در صورتى كه از نظر دنيوى براى شما چندان نفعى ندارد؛ اگر اين اوقات گرانبها و بهار جوانى را در راه خدا و هدفى مقدس و مشخص به كار اندازيد، ضرر نكرده‏ايد، بلكه دنيا و آخرت شما تأمين است. ليكن اگر وضع شما به همين منوال باشد كه اكنون مشاهده مى‏گردد، جوانى خود را تلف كرده و لباب عمر شما بيهوده سپرى شده است؛ و در عالم ديگر در پيشگاه خدا سخت مسئول و مؤاخذ خواهيد بود؛ در صورتى كه كيفر اين اعمال و كردار مفسده انگيز شما تنها به عالم ديگر محدود نمى‏گردد؛ در اين دنيا نيز با مشكلات، مصايب، و گرفتاريهاى شديد و گوناگون دست به گريبان بوده در گرداب بلا و تيره‏بختى خواهيد افتاد.

هشدار ديگر

آتيه شما تاريك است: دشمنان زيادى از هر طرف و هر طبقه پيرامون شما گرد آمده‏اند؛ نقشه‏هاى اهريمنانه خطرناكى براى نابودى شما و حوزه‏هاى علميه در دست اجرا مى‏باشد؛ ايادى استعمار خوابهاى خيلى عميق براى شما ديده‏اند؛ خوابهاى خيلى عميق براى اسلام و مسلمانان ديده‏اند؛ با تظاهر به اسلام نقشه‏هاى خطرناكى براى شما كشيده‏اند. شما فقط در سايه تهذيب، تجهيز، و نظم و ترتيب صحيح، مى‏توانيد اين مفاسد و مشكلات را از سر راه خود برداريد، و نقشه‏هاى استعمارى آنان را خنثى كنيد. من اكنون روزهاى آخر عمرم را مى‏گذرانم و دير يا زود از ميان شما مى‏روم، ولى آينده تاريك و روزهاى سياهى براى شما پيش بينى مى‏كنم. اگر خود را اصلاح نكنيد، مجهز نگرديد، نظم و انضباط در امور درسى و زندگى خود حكمفرما نسازيد، در آتيه خداى نخواسته محكوم به فنا خواهيد بود. تا فرصت از دست نرفته، تا دشمن بر همه شئون دينى و علمى شما دست نيافته، فكرى كنيد؛ بيدار شويد؛ به پا خيزيد. در مرحله اول، در مقام تهذيب و تزكيه نفس و اصلاح خود برآييد؛ مجهز و منظم شويد؛ در حوزه‏هاى علميه نظم و انضباط برقرار سازيد؛ نگذاريد ديگران بيايند حوزه‏ها را منظم كنند؛ اجازه ندهيد دشمنان، به بهانه اينكه اينان لايق نيستند، كارى از آنان ساخته نيست و مشتى بيكاره در حوزه‏ها گرد آمده‏اند، به حوزه‏هاى علميه دست بيندازند، و به اسم نظم و اصلاحات، حوزه‏ها را فاسد سازند، و شما را تحت سلطه خود درآورند. بهانه دست آنان ندهيد. اگر شما منظم و مهذب شويد، همه جهات شما تحت نظم و ترتيب باشد، ديگران به شما طمع نمى‏كنند؛ راه ندارند كه در حوزه‏هاى علميه و جامعه روحانيت نفوذ كنند. شما خود را مجهز و مهذب كنيد؛ براى جلوگيرى از مفاسدى كه مى‏خواهد پيش بيايد مهيا شويد؛ حوزه‏هاى خود را براى مقاومت در برابر حوادثى كه مى‏خواهد پيش بيايد آماده سازيد.

شما خداى نخواسته روزهاى سياهى در پيش داريد؛ اين طور كه زمينه است، روزهاى بدى خواهيد ديد. ايادى استعمار مى‏خواهند تمام حيثيات اسلام را از بين ببرند، و شما بايد در مقابل ايستادگى كنيد؛ و با حبّ نفس و حبّ جاه و كبر و غرور نمى‏توان مقاومت كرد. عالم سوء، عالم متوجه به دنيا، عالمى كه در فكر حفظ مسند و رياست باشد، نمى‏تواند با دشمنان اسلام مبارزه نمايد. و ضررش از ديگران بيشتر است. قدم را الهى كنيد، حبّ دنيا را از دل بيرون نماييد، آن وقت مى‏توانيد مبارزه كنيد. از هم اكنون اين نكته را در قلب خود بپرورانيد و تربيت كنيد كه من بايد يك سرباز مسلح و اسلامى باشم و براى اسلام فدا شوم؛ من بايد براى اسلام كار كنم تا از بين بروم. براى خود بهانه درست نكنيد كه امروز مقتضى نيست. كوشش كنيد تا براى آتيه اسلام به درد بخوريد، و خلاصه يك انسان باشيد. ايادى استعمار از انسان مى‏ترسند؛ از آدم مى‏ترسند. استعمارگران، كه مى‏خواهند همه چيز ما را به يغما ببرند، نمى‏گذارند در دانشگاههاى دينى و علمى ما آدم تربيت شود. از آدم مى‏ترسند. اگر يك آدم در مملكتى پيدا شد، مزاحم آنان مى‏شود و منافع آنها را به خطر مى‏اندازد.

شما موظفيد خود را بسازيد؛ انسان كامل شويد؛ و در مقابل نقشه‏هاى شوم دشمنان اسلام ايستادگى كنيد. اگر منظم و مجهز نگرديد و به مقاومت و مبارزه عليه ضرباتى كه هر روز بر پيكر اسلام وارد مى‏آيد نپردازيد، هم خود از بين مى‏رويد، و هم احكام و قوانين اسلام را فانى مى‏سازيد؛ و شما مسئول خواهيد بود. شما علما، شما اهل علم، و شما مسلمانان، مسئول مى‏باشيد. شما علما و طلاب در رأس، و ديگر مسلمانان پس از شما مسئول‏اند: كلّكم راع و كلّكم مسئول عن رعيّته‏(56) . شما جوانها بايد اراده خود را قوى كنيد تا در مقابل هر ظلم و بيدادگرى ايستادگى نماييد. و جز اين چاره‏اى نداريد: حيثيت شما، حيثيت اسلام، و حيثيت ممالك اسلامى، بسته به اين است كه ايستادگى و مقاومت نماييد. خداوند متعال اسلام، مسلمين، و كشورهاى اسلامى، را از شر اجانب حفظ فرمايد. دست استعمار و خائنين به اسلام را از بلاد اسلامى و حوزه‏هاى علميه كوتاه كند. علماى اسلام و مراجع عظام را در دفاع از قوانين مقدسه قرآن كريم و پيشبرد آرمان‏هاى مقدس اسلامى موفق و مؤيد بدارد. روحانيون اسلام را به وظايف سنگين و مسئوليتهاى خطير آنان در عصر كنونى آگاه و آشنا سازد. حوزه‏هاى علميه و مراكز روحانيت را از دستبرد و نفوذ دشمنان اسلام و ايادى استعمار مصون و محفوظ بدارد. به نسل جوان روحانى و دانشگاهى و به عموم مسلمانان توفيق خودسازى، تهذيب و تزكيه نفس عنايت فرمايد. ملت اسلام را از خواب غفلت، سستى و رخوت و جمود فكرى برهاند، تا با الهام از تعاليم نورانى و انقلابى قرآن به خود آيند؛ به پا خيزند و در سايه اتحاد و يگانگى دست استعمار و دشمنان ديرينه اسلام را از كشورهاى اسلامى قطع نمايند، و به آزادى، استقلال، و مجد و عظمت از دست رفته خود نايل گردند. ربَّنا افْرِغْ عَلَينا صبراً و ثَبِّتْ اقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى القومِ الكافرينَ. رَبِّنا و تَقَبَّلْ دُعاءَ. (57)

فرازهاى برگزيده‏

تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل إلى اللّه نهفته است.

مقامى كه براى بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنيا و ما فيها- با آن جلوه‏هاى ساختگى- در مقابل آن به قدر پشيزى ارزش ندارد.

اين دنيا با تمام زرق و برق ظاهريش ناچيزتر از آن است كه قابل محبت باشد.

اين زندگى زودگذر بظاهر شيرين در مقابل عذاب غير متناهى چه ارزشى دارد؟

توجه به غير خدا انسان را به حجابهاى ظلمانى و نورانى محجوب مى‏نمايد.

كليه امور دنيوى اگر موجب توجه انسان به دنيا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانى مى‏شود.

حزب اللّه باشيد؛ از زرق و برق زندگى و جلوه‏هاى ساختگى آن بپرهيزيد.

روحانيى كه خود را پيرو و شيعه على بن ابى طالب عليه السلام مى‏داند، ممكن نيست به مشتهيات دنيا توجهى داشته باشد.

ريشه تمام اختلافاتى كه فا قد هدف مشخص و مقدسى باشد به حب دنيا برمى‏گردد.

انبياى خدا براى اين مبعوث شدند كه آدم تربيت كنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتيها، پليديها، فسادها و رذايل اخلاقى دور سازند و با فضايل و آداب حسنه آشنا كنند.

اگر براى خدا قدم برداريد، خداوند متعال مقلّب القلوب است، دلها را به شما متوجه مى‏سازد.

جز به خالق يكتا به احدى توجه نداشته باشيد.

قلب انسان مانند آينه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنيا و كثرت معاصى كدر مى‏شود.

با آلودگى‏هاى روحى، رذايل اخلاقى، معاصى قلبيه و قالبيه چگونه مى‏توان در محضر ربوبى حضور يافت و در مهمانسراى ربّ الارباب كه معدن العظمة مى‏باشد وارد شد؟

از خدا بترسيد؛ از عواقب امور بپرهيزيد؛ از خواب غفلت بيدار شويد! دورانديش باشيد؛ عواقب امور را بسنجيد؛ عقبه‏هاى خطرناكى كه داريد به يادآوريد، از فشار قبر، عالم برزخ، مشكلات و شدايدى كه به دنبال آن است غفلت نكنيد! جهنم با اعمال و كردار زشت انسان روشن مى‏گردد.

اگر بشر با اعمال و كردار خويش آتش نيفروزد، جهنم خاموش است. باطن اين طبيعت جهنم است؛ اقبال به طبيعت اقبال به جهنم است.

آنچه در عالم آخرت واقع مى‏شود چيزى است كه در اين دنيا تهيه گرديده است.

پيش از آنكه فرصت از دست برود چاره بينديشيد! شما جوانان رو به پيرى و ما پيران رو به مرگ پيش مى‏رويم.

هر نفسى كه مى‏كشيد، هر قدمى كه برمى‏داريد، و هر لحظه‏اى كه از عمر شما مى‏گذرد، اصلاح مشكلتر گرديده، ممكن است ظلمت و تباهى بيشتر شود. تا نيرو و اراده جوانى داريد مى‏توانيد هواهاى نفسانى، مشتهيات دنيايى و خواسته‏هاى حيوانى را از خود دور سازيد.

قلب جوان لطيف و ملكوتى است و انگيزه‏هاى فساد در آن ضعيف مى‏باشد؛ ليكن هر چه سن بالا رود ريشه گناه در قلب قويتر و محكمتر مى‏گردد تا جايى كه كندن آن از دل ممكن نيست.

توبه با لفظ اتوب إلى اللّه تحقق نمى‏يابد؛ بلكه ندامت و عزم بر ترك لازم است.

با خلق خدا حسن سلوك داشته، نيكو معاشرت كنيد و با نظر عطوفت و مهربانى به آنان بنگريد.

با بندگان خوب و صالح خدا نيكى كنيد.

كسى كه ديگر مسلمانان از دست و زبان و چشم او در امان نباشند، در حقيقت مسلمان نيست.

اهانت به بنده خدا اهانت به خداست.

كسى كه دنبال هواى نفس رفت و از شيطان متابعت كرد، بتدريج به صبغه او درمى‏آيد.

اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند؛ قلبهايشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست.

محبت بندگان خدا همان ظلّ محبت خداوند است.

قرآن كريم امانت بزرگ خداست؛ علما و روحانيون امانتدار الهى هستند.

وظايف اهل علم خيلى سنگين است؛ مسئوليت علما بيش از ساير مردم مى‏باشد.

در روايت است كه وقتى جان به حلقوم مى‏رسد، براى عالم ديگر جاى توبه نيست.

اگر عالمى منحرف شد، ممكن است امتى را منحرف ساخته، به عفونت بكشد.

اگر عالمى مهذّب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعايت نمايد، جامعه را مهذّب و هدايت مى‏كند.

در نفسى كه مهذّب نشده، علم حجاب ظلمانى است.

علم نور است، ولى در دل سياه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سياهى را گسترده‏تر مى‏سازد.

علمى كه انسان را به خدا نزديك مى‏كند، در نفس دنيا طلب باعث دورى بيشتر از درگاه ذى الجلال مى‏گردد. علم توحيد هم اگر براى غير خدا باشد از حجب ظلمانى است.

اگر انسان خباثت را از نهادش بيرون نكند، هر چه درس بخواند و تحصيل نمايد نه تنها فايده‏اى بر آن مترتب نمى‏شود بلكه ضررها دارد.

عالم فاسد است كه دنيايى را به فساد مى‏كشاند.

خطاب به طلاب:

اگر خداى نخواسته درس نخوانيد حرام است در مدرسه بمانيد.

هر قدمى كه براى تحصيل علم برمى‏داريد، قدمى هم براى كوبيدن خواسته‏هاى نفسانى، تقويت قواى روحانى، كسب مكارم اخلاق، تحصيل معنويات و تقوى برداريد.

اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، اين علوم هيچ فايده‏اى ندارد.

بكوشيد پيش از آنكه وارد جامعه گرديد خود را اصلاح كنيد، مهذّب سازيد.

از شما توقع است كه وقتى از مركز فقه رفتيد، خود مهذّب و ساخته شده باشيد تا بتوانيد مردم را بسازيد.

اگر به سبب اعمال و كردار و رفتار نارواى شما يك نفر گمراه شده [و ]از اسلام برگردد، مرتكب اعظم كباير مى‏باشيد. خدا نكند انسان پيش از آنكه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در ميان مردم نفوذ و شخصيتى پيدا كند كه خود را مى‏بازد.

قبل از آنكه عنان اختيار از كف شما ربوده شود خود را بسازيد و اصلاح كنيد.

به اخلاق حسنه آراسته شويد؛ رذايل اخلاقى را از خود دور كنيد؛ در درس و بحث اخلاص داشته باشيد تا شما را به خدا نزديك سازد.

اگر در كارها نيت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبى دور مى‏كند.

در حوزه‏هاى علميه نظم و انضباط برقرار كنيد.

ايادى استعمار مى‏خواهند تمام حيثيات اسلام را از بين ببرند و شما بايد در مقابل ايستادگى كنيد.

با حبّ نفس و حبّ جاه و كبر و غرور نمى‏توان مقاومت كرد.

عالم سوء، عالم متوجه به دنيا، عالمى كه در فكر حفظ مسند و رياست باشد، نمى‏تواند با دشمنان اسلام مبارزه نمايد.

قدم را الهى كنيد، حبّ دنيا را از دل بيرون نماييد، آن وقت مى‏توانيد مبارزه كنيد.