نبوت از ديدگاه امام خمينى

مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام

- ۸ -


منحصر كردن اسلام به ماديت يا معنويت
اسلام شناسان ما هم يك ورقى از اسلام را اطلاع دارند، اسلام به آنطورى كه هست نگذاشتند تا حالا ظهور پيدا بكند كوششهاى دائم خلفاى بنى اميه ، خلفاى بنى عباس ، بعد هم خلفاى ديگر و سلاطين و سلاطين ايران بالخصوص و بعد هم در عصرهاى ما كه مطلع هستيد اين دودمان فاسد، اين پدر و پسر فاسد كوشش ‍ كردند به اينكه اسلام را نگذارند اصلا ظهور پيدا بكند و اين عمده تبليغات خارجى بوده است .
دستهاى خارجى كه با مطالعات فهميده بودند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند دست آنها كوتاه مى شود، نگذاشتند كه اسلام به آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، اسلام را محصورش كردند در مدرسه ها و در مساجد؛ آن هم ، همان جهات عباديش كه اگر فرض كنيد از يك ملايى هم پرسيده مى شد، همان جهات عبادى را توجه به آن داشت آن جهات ديگر توجه به آن نشده بود، در كتابها هست اما در كتابها مدفون شده بود اسلام ، كتابهاى علمى ما همه ابواب اسلام در آن هست ، همانطورى كه ابواب عبادات و وظايف عبادى هست ابواب حكومت و وظايف حكومت و جزائيات و قضا و همه اينها، چيزهايى كه مربوط به حكومت است در كتابهاى ما هست ، لكن همانجا مدفون شده است ، فقط توى كتاب است .
اسلامى كه آمده است براى اينكه در خارج يك وجود عينى پيدا بكند و مردم را در خارج تربيت بكند، تربيت همه جانبه در قطبهاى مختلف در بعدهاى مختلف يعنى آنطورى كه انسان هست انسان اين هيكل موجود، اين جثه موجود و اين حواس موجودى كه ما احساسش مى كنيم ، اين انسان نيست ، به اين معنا حيوانات و انسان مثل هم هستند، همه مادى هستند، همه اين نحوه ادراكات (را دارند) منتها يك قدرى كم و زياد، يك بعد انسان عبارت (است ) از اين موجود فعلى كه داراى اين حواس و داراى خواص هست ، بعدهاى ديگرش اصلا به آن توجه نشده است و يا كم توجه شده است .
مع الاسف ما در دو زمان مبتلاى به دو طايفه بوديم ، در يك زمان ما مبتلا بوديم به يك جمعيتى كه قرآن را وقتى كه نگاه مى كردند و تفسير مى كردند، تاويل مى كردند، اصلا راجع به آن جهت بعد مادى اش ، بعد دنيايى اش توجه نداشتند، تمام را بر مى گرداندند به يك معنوياتى حتى قتال وقتى كه در قرآن واقع شده بود - قتال با مشركين - اينها قتال با را تاويل به قتال با نفس مى كردند، چيزهايى كه مربوط به زندگى دنيايى بود تاويل مى كردند به معنويات .
اينها يك بعد از قرآن را ادراك كرده بودند و آن بعد معنوى اش (بود) البته به طريق ناقص ، آن بعد معنويش بود و همه جهات را به همين بعد بر مى گرداندند و ما بعدها مبتلا شديم يك عكس العملى در مقابل او كه فعلا الان هست و از مدتى پيش اين معنا تحقق پيدا كرده كه در مقابل آن طايفه اى كه قرآن را و احاديث را تاويل مى كردند به ماوراى طبيعت و به اين زندگى دنيا اصلا توجه نداشتند، به حكومت اسلامى توجه نداشتند و به جهاتى كه مربوط به زندگى است توجه نداشتند، اين طايفه دوم عكس كردند، معنويات را فداى ماديات كردند آنها ماديات را فداى معنويات كرده بودند و اينها معنويات را فداى ماديات كردند، هر آيه اى كه دستشان مى رسد و بتوانند، تعبير مى كنند به يك امر دنيايى ، كانه ماوراى دنيا چيزى نيست آنها كانه در نظرشان ماوراى عالم غيب چيزى نبود آنها در يك حدودى كه خودشان داشتند درست بود حرفشان ، اينها اعتقادشان اين است يا مسائلى كه طرح مى كنند اين است كه ماوراى اين عالم خبرى نيست همه اين مسائل را فداى همين عالم مى كنند.
بيانات امام در جمع مردم بابلسر - صحيفه نور جلد:10 - صفحه : 272-273 - تاريخ سخنرانى :21/9/59.
منحصر كردن اسلام به ماديت يا معنويت
بسيارى از زمانها بر ما گذشت كه يك طايفه اى فيلسوف و - عرض مى كنم - كه عارف و متكلم و امثال ذلك كه دنبال همان جهات معنوى بودند، اينها گرفتند معنويات را هر كسى به اندازه ادراك خودش و تخطئه كردند قشريون تمام ماعداى خودشان را قشرى حساب كردند و تخطئه كردند، بلكه وقتى دنبال تفسير قرآن رفتند ملاحظه مى كنيد كه تمام آيات را نباشد اكثر آيات را برگرداندند به آن جهات عرفانى و فلسفى و جهات معنوى و به كلى غفلت كردند از حيات دنيايى و جهاتى كه در اين جا به آن احتياج هست و تربيت هايى كه در اين جا بايد بشود، از اين غفلت كردند به حسب اختلاف مسلكشان رفتند دنبال همان معانى بالاتر از ادراك مثلا عامه مردم و علاوه بر آن ما عداى خودشان را تخطئه كردند و در همين اوان و همين عصر، يك دسته ديگرى كه اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى ، اينها هم تخطئه كردند آنها را، يا حكم الحاد كردند يا حكم تكفير كردند يا هر چه كردند، آنها را تخطئه كردند و اين هر دو روش خلاف واقع بوده است اينها محصور كردند اسلام را به احكام فرعيه و آنها محصور كرده بودند اسلام را به احكام معنويه ، به امور معنويه و به مافوق الطبيعه آنها به خيال خودشان مافوق الطبيعه همه جهات است و اينها هم به خيال خودشان احكام طبيعت و فقه اسلامى و اينهاست و ديگران همه اش بى جهت است
و اخيرا باز يك وضع ديگرى پيدا شده است و آن اين كه اشخاصى پيدا شده اند، نويسنده هايى پيدا شده اند كه ... آيات قرآن را عكس آن چيزى كه فلاسفه و عرفاى آن وقت - چيز- (تفسير) كرده بودند و همه ماديات را برمى گرداندند به معنويات اينها تمام معنويات را به ماديات برمى گردانند، عكس آنها.
حالا كه جنبه ماديت در دنيا غلبه پيدا كرده است به اين سختى و دنيا بازرق وبرق زياد شده است و - عرض مى كنم كه - اصحاب دنيا خيلى زياد شده اند، حالا هم يك دسته پيدا شده اند كه اصل تمام احكام اسلام را مى گويند براى اين است كه يك عدالت اجتماعى پيدا بشود، طبقات از بين برود و اصلا اسلام ديگر چيزى ندارد، توحيدش هم عبارت است از توحيد در نسل ملتها در زندگى توحيد داشته باشند، واحد باشند، عدالتش هم عبارت از اين است كه ملت ها همه به طور عدالت و به طور تساوى با هم زندگى كنند يعنى زندگى حيوانى على السواء، با هم زندگى بكنند و عرض مى كنم با هم كار نداشته باشند اين همه آياتى كه وارد شده است راجع به معاد و راجع به - عرض مى كنم - كه توحيد و آن همه براهينى كه وارد شده است راجع به اثبات يك نشآت ديگرى ، اينها، آنى كه متدين است غمض عين مى كند، چشم هايش را از اين آيات مى پوشد و مى رود سراغ آيات ديگر، آنكه خيلى تدينش قوى نيست تاويل مى كند.(231)
بيانات امام در مورد نقش احكام سياسى - عبادى قرآن - صحيفه نور جلد:1 - صفحه : 236-235 - تاريخ سخنرانى :6/8/56.
شناخت ناقص اسلام
اين دو طايفه كه يك طايفه طرف معنويت را گرفته اند و طرف اجتماع را رها كردند و اين طايفه طرف اجتماع و علم اجتماع و علم سياست و علم نمى دانم اين معانى را دارند و آن طرف را رها كردند و اين دو نه اين اسلام شناس است ، نه آن اسلام شناس است .
بيانات امام در ميان جمعى از ايرانيان - صحيفه نور جلد:- 2 صفحه :229 - تاريخ سخنرانى :6/8/57.
شناخت ناقص اسلام
آنها دعوت به باطن مى كردند و از ظاهر و از طبيعت غافل بودند، اينها دعوت به ماديت مى كنند و از معنويت غافلند و اين هر دو اشتباه است . اسلام نه محصور در آن معنوياتى است كه آنها مى گويند ( دارد معنويات اما محصور نيست ) و نه در محصور اين مادياتى است كه اينها مى گويند؛ يعنى ماديات را دارد لكن محصور به آن نيست .
بيانات امام در مورد نقش انسان ساز مكتب اسلام - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :154 - تاريخ سخنرانى :22/7/57.
تربيت انسان به تمام ابعاد
اين دو طايفه اسلام را به تمام معنا نشناختند كه اسلام چيست . اسلام نه دعوتش ‍ به خصوص معنويات است و نه دعوتش به خصوص ماديات است ، هر دو را دارد، يعنى اسلام و قرآن كريم آمده اند كه انسان را به همه ابعادى كه انسان دارد بسازند او را، تربيت كنند او را.
بيانات امام در ميان جمعى از ايرانيان - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :225 - تاريخ سخنرانى :6/8/57.
اديان ، مربى تمام ابعاد انسانى
خداوند تمام ابعاد انسان را آفريده است و توجه به آن دارد، انسان را با همه ابعادش مى خواهد تربيت بكند، اين ديگر در اين جهت ما بين اديان فرقى نيست كه همه اديان آمده اند براى تربيت بشر، در اسلام همين معنا كه گفته شد، در احكامش ، در قرآن و در حديث ، همه اين مسائل كه من تذكر بعضيش را دادم مطرح است .
بيانات امام در جمع كليميان - صحيفه نور جلد:6 - صفحه :164 - تاريخ سخنرانى :24/2/58.
قرآن مربى همه ابعاد انسان
اسلام همه اين معانى را دارد و جامع تمام جهات مادى و معنوى و غيبى و ظاهرى هست براى اين كه انسان داراى همه مراتب است و قرآن كتاب انسان سازى است انسان چون بالقوه همه مراتب را دارد، كتاب خدا آمده است كه انسان را انسان كند و همان طورى كه جامعه اش را اصلاح بكند خودش هم كامل كند تا برسد به مرتبه عالى .
بيانات امام در مورد نقش احكام سياسى - عبادى قرآن - صحيفه نور جلد:3 - صفحه :121 - تاريخ سخنرانى :6/7/56.
قرآن ، پاسخ دهنده به همه احتياجها
مذهب اسلام كه سندش قرآن است و محفوظ است ، حتى يك كلمه تغيير نكرده است . اينطور است كه قرآن مشتمل بر همه چيز است ؛ يعنى يك كتاب آدم سازى است ، همين طور كه آدم همه چيز است ، معنويت دارد، ماديت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد. قرآن كريم هم كه آمده است اين انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را مى سازد؛ يعنى كليه احتياجاتى كه انسان دارد، چه احتياجاتى كه شخص دارد و چيزهايى كه مربوط به شخص است ، روابط بين شخص و خالق تبارك و تعالى و مسائل توحيد، مسائل صفات حق تعالى ، مسائل قيامت ، اينها هست ، مسائل سياسى و اجتماعى و قضيه جنگ با كفار و اينها. قرآن پر است از اين آياتى كه اين آيات مردم را وادار كرده است و پيغمبر را مامور كرده است كه جنگ كنند. با كسانى كه متعدى هستند، با ظالمها جنگ بكنند.
بيانات امام مورد توبه فريبكارانه شاه - صحيفه نور جلد:3 - صفحه :21 - تاريخ سخنرانى :21/8/57.
تطابق با ابعاد برنامه اسلام با ابعاد وجود انسان
شما وقتى اسلام را ملاحظه مى كنيد به حسب ابعاد انسانيت او، طرح دارد، قانون دارد...هيچ يك از قوانين بشر تكفل اين امر را ندارد، اين امر مختص به قوانين انبياست . ابعاد ديگرى كه بشر دارد و اصلا قواعد ديگر دنبالش نبوده است ، آن قواعدى است كه براى تهذيب نفس است ، براى اينكه انسان يك موجود انسانى الهى بشود قرآن كتاب انسان سازى است ، مكتب اسلام ، مكتب انسان سازى است ، انسان به همه ابعاد، نه فقط يك انسان مادى مى خواهد درست بكند يك انسان الهى مى خواهد درست بكند، همه ابعاد انسان مورد نظرش هست . در اين امور اصلا ساير قواعد وقوانين كه در دنياى ما هست آنطور مسائل طرح نيست ...
فرق مابين اسلام و آن چيزهاى كه از جانب خدا براى تربيت بشر آمده است با آن چيزهايى كه به دست بشر درست شده است ، يك فرق اساسى اين است كه آنچه بشر درست كرده است يك جنبه ضعيف را ملاحظه كرده است . مثلا قوانينى وضع كرده اند از براى اينكه حفظ نظم بكنند، حفظ انتظامات بكنند، قوانينى وضع كرده اند كه مال همين معاشرت دنياست و كيفيت سياست دنيوى ابعاد ديگرى كه بشر دارد هيچ مورد توجه قواعدى كه يا قوانينى كه بشر درست كرده است هيچ متوجه او نيست .
يكى از ابعاد انسان ، بعدى است كه در اين دنياى مادى مى خواهد معاشرت بكند، در اين دنياى مادى مى خواهد تاسيس دولت بكند، در اين دنياى مادى مى خواهد تاسيس مثلا ساير چيزهايى كه مربوط به ماديتش هست بكند. اسلام اين را هم دارد. آنقدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است ، در عبادت وارد نشده است . شما از پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مى كنيد، هفت ، هشت تايش كتابى است كه مربوط به عبادات است ، باقيش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اينطور چيزهاست . ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بعد را، بعد ضعيفش را گرفتيم . اسلام را همچو بد معرفى كرده اند به ما كه ما هم باورمان آمده است كه اسلام به سياست چه . سياست مال قيصر و محراب مال آخوند!! محراب هم نمى گذارند براى ما باشد. اسلام دين سياست است ، حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير - كتاب حضرت امير - به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست . دستورات پيغمبر ودستورهاى امام (ع ) در جنگها و در سياسات ببينيد چى دارد...
بيانات امام در جمع عده اى از روحانيون - صحيفه نور جلد:5 - صفحه :22 - 21 - تاريخ سخنرانى :14/11/57.
تطابق ابعاد برنامه اسلام با ابعاد وجود انسان
اسلام تمام جهاتى كه انسان به آن احتياج دارد، برايش احكام دارد. احكامى كه در اسلام آمده است ، چه احكام سياسى ، چه احكامى كه مربوط به حكومت است ، چه احكامى كه مربوط به اجتماع است ، چه احكامى كه مربوط به افراد است ، احكامى كه مربوط به فرهنگ اسلامى است ، تمام اينها موافق با احتياجات انسان هست يعنى هر مقدارى كه انسان احتياج دارد، احتياج به طبيعت دارد احكام طبيعى هست . اين احتياجات به ماوراى طبيعت كه من و شما الان از آن غافل هستيم انسان دارد، آنهم احكام دارد اسلام براى اينكه اين احتياجات را رفع بكند و به عبارت ديگر براى اينكه تربيت كند ما را و ما را سعادتمند كند.
بيانات در مورد ابعاد سياسى - عبادى احكام اسلام - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :232 - تاريخ سخنرانى :6/8/57.
برنامه اسلام مطابق ابعاد وجود انسان
اسلام براى اين انسانى كه همه چيز است ؛ يعنى از طبيعت تا ماوراى طبيعت تا عالم الوهيت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام ، اسلام مى خواهد انسان را يك انسانى بسازد جامع يعنى رشد به آنطور كه هست بدهد، از حظ طبيعت دارد، رشد طبيعى به او بدهد، حظ برزخيت دارد، رشد برزخيت به او بدهد، حظ روحانيت دارد، رشد روحانيت به او بدهد، حظ عقلانيت دارد، رشد عقلانيت به او بدهد...
شما خيال نكنيد كه اسلام آمده حيوان تربيت كند، آمده است كه آب و خوراك براى حيوان درست كند، اين يكى اش است ، اين را هم درست مى كند لكن اين يك بعد است آن هم بعد آخرش هست ، بعدهاى ديگرى دارد كه آنها هم همه اش ‍ از اسلام است و براى تربيت انسان است و انسان را مى خواهد يك موجود رشيدى كه همه اين ابعاد را داشته باشد تربيت كند و براى همه اينها هم دستور دارد اسلام ، نسبت به يك جهت و جهت ديگرى نيست ، براى حكومت اسلامى دستور داده براى تشكيلاتش دستور دارد، براى مقابله با دشمنان دستور دارد، براى تحرك جامعه دستور دارد، براى رسيدن به ماوراء الطبيعة دستور دارد، همه اينها را دارد، يك بعدى نيست .
بيانات امام در مورد نقش انسان ساز مكتب اسلام - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :155-156 - تاريخ سخنرانى :22/7/57.
برنامه فراگير براى حيات فردى - اجتماعى - سياسى - معنوى
اسلام از قبل تولد انسان شالوده حيات فردى را ريخته است تا آنوقت كه در عائله زندگى مى كند شالوده اجتماع عائله اى را ريخته است و تكليف معين فرموده است ، تا آن وقت كه در تعليم وارد مى شود، تا آن وقت كه در اجتماع وارد مى شود، تاآن وقت كه روابطش با ساير ممالك و ساير دول و ساير ملل هست ، تمام اينها برنامه دارد، تمام اينها تكليف دارد در شرع مطهر اين طور نيست كه فقط دعا و زيارت است فقط نماز و دعا و زيارت ، احكام اسلام نيست ، يك باب از احكام اسلام است دعا و زيارت يك باب از ابواب اسلام است لكن سياست دارد اسلام ، اداره مملكتى دارد اسلام ، ممالك بزرگ را اداره مى كند اسلام .
بيانات امام در مورد وظايف و مسئوليتهاى رؤ سا - صحيفه نور جلد:1 - صفحه :119 - تاريخ سخنرانى :23/8/44.
برنامه فراگير براى حيات انسان
اسلام همان طورى كه فقط احكام ظاهرى راجع به افراد باشد نيست ، همين طور همه اسلام عبارت از قيام و نهضت و اينها هم نيست اسلام اينجور جهات دارد و كسى كه بخواهد اسلام را بشناسد، همه جهات در اسلام هست يعنى آن چيزى كه مربوط به رشد فرد است ، آنكه مربوط به رشد جامعه است ، آن كه مربوط به سياستى است كه بين آن و ساير ملل هست ، آنكه مربوط به اقتصاد است ، آن كه مربوط به فرهنگ است ، تمام اينها در اسلام هست مع الاسف بعضى از اشخاص را گفته مى شود (همين جوانهايى كه در اروپا هستند و زندگى مى كنند يا در آمريكا و اينها) همان يك جهت را در نظر مى گيرند و آن جهت مبارزه - عرض مى كنم كه تظاهرات و امثال ذلك . البته مبارزه با دشمن ، مبارزه با فساد، مبارزه با اين حكومتهاى فاسد جزء برنامه هاى دولت اسلامى است و جزء احكام است ؛ لكن انحصار به اين ندارد.
بيانات امام در مورد ابعاد گسترده مكتب اسلام - صحيفه نور جلد:4 - صفحه :53 - تاريخ سخنرانى :20/9/57.
برنامه همه جانبه اسلام
اسلام ... مكتبى است كه بر خلاف مكتبهاى غيرتوحيدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سياسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته و لو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادى و معنوى نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است .
وصيتنامه سياسى - الهى حضرت امام (ره ) - صحيفه نور جلد: 21 - صفحه : 176 - تاريخ سخنرانى :15/3/68.
برنامه فراگير براى فرد و جامعه
هيچ حركتى و عملى از فرد و يا جامعه نيست مگر اينكه مذهب اسلام براى آن حكمى مقرر داشته است بنابراين طبيعى است كه مفهوم رهبر دينى و مذهبى بودن ، رهبرى علماى مذهبى است در همه شئون جامعه ، چون اسلام هدايت جامعه را در همه شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است .
مصاحبه با خبرنگار تايمز - صحيفه نور جلد:4 - صفحه :167- 168 - تاريخ سخنرانى :18/10/57.
برنامه فراگير براى دنيا و آخرت
اسلام يك چيزى نيست كه براى يك طرف قضيه فكر كرده باشد، اسلام همه اطراف قضايا را در آن حكم دارد، تمام قضاياى مربوط به دنيا، مربوط به سياست ، مربوط به اجتماع ، مربوط به اقتصاد، تمام قضاياى مربوط به آن طرف قضيه كه اهل دنيا از آن بى اطلاعند. اديان توحيدى آمده اند براى اينكه هر دو طرف قضيه را نگاه بكنند و طرح بدهند، نسبت به هر دو طرف قضيه آنها حكم دارند، طرح دارند، اينطور نيست كه يا اين طرف را و از آن طرف غافل باشند، يا آن طرف را و از اين طرف غافل باشند، نه ، آن طرف هم نظر دارند، اين طرف هم نظر دارند و خصوصا اسلام كه از همه اديان بيشتر در اين معنا پافشارى دارد، كه همه احكامش يك احكام مخلوط به سياست است ، دست به گردن از احكام سياست نمازش مخلوط به سياست است ، حجش مخلوط به سياست است ، زكاتش سياست است ، اداره مملكت است ، خمسش براى اداره مملكت است .
بيانات امام در جمع گروهى از لنگرود - صحيفه نور جلد:9 - صفحه :137-138 - تاريخ سخنرانى :25/6/58.
برنامه حكومت سياسى و حكومت معنوى
اسلام يك حكومتى است كه يك جنبه اش حكومت سياسى است و يك جنبه اش ‍ حكومت معنوى ؛ يعنى دو طرف دارد انسان ، دو وضع دارد انسان ، دو رو دارد انسان ، يك روى مادى ، اسلام در اين روى مادى در همه جهاتش احكام دارد، يك روى معنوى كه اصلا مطرح نيست در رژيم ها كه انسان را تربيت هاى معنوى و تهذيبى بكند تا برسد به مرتبه اى كه ديگر هيچ كس نمى داند الاالله . تا آن جا اسلام همين طور كشيده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملكوت اعلى ساير رژيم ها اينطور نيستند.
بيانات امام در جمع فرهنگيان - صحيفه نور جلد:5 - صفحه :108 -تاريخ سخنرانى :30/11/57.
ضامن سعادت دو عالم
اسلام همه چيز دارد، اسلام هم دنيا دارد، هم آخرت دارد، اسلام همه بعدها را نظر به آن دارد. حكومت اسلامى مثل حكومت هاى ديگر نيست كه فقط به يك بعد نظر داشته باشند، حكومت اسلامى حكومتى است كه همه اگر انشاء الله پياده بشود... سعادت دنيا و آخرت ملت ها را ضمانت كرده است و مى كند.
بيانات امام در جمع اقشار مردم - صحيفه نور جلد:13 - صفحه :180 - تاريخ سخنرانى :27/8/59.
ضامن سعادت دو عالم
در راس برنامه هاى اسلامى هدايت است كه شما را هدايت كند به راهى كه هم دنياى شما تعمير بشود و معمور باشد و هم آخرت شما.
بيانات امام در جمع گروهى از نيروهاى هوايى - صحيفه نور جلد:14- صفحه :53 - تاريخ سخنرانى :19/11/59.
جامع معنويت و حكومت الهيت و ماديت
اسلام همانطورى كه به معنويات نظر دارد و همانطورى كه به روحيات نظر دارد و تربيت دينى مى كند و تربيت نفسانى مى كند و تهذيب نفس مى كند، همانطور به ماديات نظر دارد و مردم را تربيت مى كند در عالم كه چطور از ماديات استفاده كنند و چه نظر داشته باشند در ماديات . اسلام ماديات را همچو تعديل مى كند كه به الهيات منجر مى شود. اسلام در ماديات به نظر الهيات نظر مى كند و در الهيات به نظر ماديات نظر مى كند. اسلام جامع مابين همه جهات است و شما در روزى وارد شديد كه ما به حكومت خودمان رسيديم و همان طورى كه اسلام معنويات را داشت و در صدر اسلام حكومت را هم داشت .
بيانات امام در جمع گروه فلسطينى - صحيفه نور جلد:5 - صفحه :241 - تاريخ سخنرانى :13/1/58.
بعثت جامع معنويت و حكومت
بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است ، لكن آن مقدارى هم كه در ماديات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است اتصال - معنا به - معنويت به ماديات و انعكاس معنويت در همه جهات ماديات از خصوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است - قرآن در عين حالى كه يك كتاب معنوى ، عرفانى و آنطورى است كه به دست ماها، به خيال ماها، به خيال جبرئيل امين هم نمى رسد، در عين حال يك كتابى است كه تهذيب اخلاق را مى كند، استدلال هم مى كند، حكومت هم مى كند و وحدت را هم سفارش مى كند و قتال را هم سفارش مى كند و اين از خصوصيات كتاب آسمانى ماست كه هم باب معرفت را باز كرده است تا حدودى كه در حد انسان است و هم باب ماديات را و اتصال ماديات به معنويات را و هم باب حكومت را و هم باب خلافت را.
بيانات امام در جمع مسئولان لشكرى و كشورى - صحيفه نور جلد:17 - صفحه :252 - تاريخ سخنرانى :21/2/62.
قرآن جامع معنويت و حكومت
قرآن ... كتابى است كه آدمى كه بايد از اينجا تا آخر دنيا و تا آخر مراتب حركت بكند، يك همچو كتابى است كه هم معنويات انسان را درست مى كند و هم حكومت را درست مى كند، همه چيز تو قرآن هست .
بيانات امام در مناسبت چهلم شهداى قم - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :34 - تاريخ سخنرانى :19/11/56.
برنامه حكومتى - سياسى همراه برنامه معنوى - عبادى
گمان نشود اسلام مثل مسيحيت هست ، فقط يك رابطه معنوى مابين افراد و خداى تبارك و تعالى است و بس . اسلام برنامه زندگى دارد اسلام برنامه حكومت دارد اسلام قريب پانصد سال تقريبا يا بيشتر حكومت كرده است ، سلطنت كرده است با اينكه احكام اسلام در آن وقت باز آن طور اجرا نشده است كه بايد اجرا بشود لكن همان مقدار اجرا شده اش ممالك بزرگى را، وسيع را اداره كرده است با عزت و شوكت از همه جهات ، از همه كيفيات اسلام مثل ساير اديانى كه حالا در دست هست (شايد آنها هم در وقت خودش اين طور بوده اند لكن ساير اديانى كه حالا در دست هست ) خصوصا مسيحيت كه هيچ ندارد جز چند كلمه اخلاقى و راجع به تدبير نظام و راجع به سياست مدرن و راجع به كشورها و راجع به اداره كشورها برنامه ندارد، گمان نشود كه اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد.
بيانات امام در مورد وظايف علماى اسلام - صحيفه نور جلد:1 - صفحه :119 - تاريخ سخنرانى :23/8/44.
سياست همراه معنويت
خيال نكنيد كه اسلام فقط اين تكه است ؛ نماز و روزه است فقط، نيست اينطور! اگر اينطور بود پيغمبر هم مى نشست توى مسجدش و نماز مى خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت كشيد، جنگ كرد، زد و خورد كرد، شكست خورد، شكست داد تا مسائل را آنقدرى كه مى توانست عمل كرد. اميرالمومنين هم همين طور، ديگران هم همين طور، صلحا هم همين طورند، اشخاص بيدار اين طورند. اين طور نيست كه بنشينند توى مسجد و كار به اين كارها نداشته باشند. بنشينند توى خانه هايشان و كار به كسى نداشته باشند. بى طرف باشند. كارى ما به اين كارها نداريم !.
بيانات امام در ديدار با اعضاى مجلس خبرگان - صحيفه نور جلد:19 - صفحه :96- تاريخ سخنرانى :14/11/63.
نسبت اجتماعيات اسلام به عبادات آن
براى اينكه كمى معلوم شود فرق ميان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفى مى شود تا چه حد است ، شما را توجه مى دهم به تفاوتى كه ميان ((قرآن )) و كتب حديث ، با رساله هاى عمليه هست : قرآن و كتابهاى حديث كه منابع احكام و دستورات اسلام است ، با رساله هاى عمليه كه توسط مجتهدين عصر و مراجع نوشته مى شود، از لحاظ جامعيت و اثرى كه در زندگى اجتماعى مى تواند داشته باشد بكلى تفاوت دارد. نسبت اجتماعيات قرآن با آيات عبادى آن ، از نسبت صد به يك هم بيشتر است ! از يك دوره كتاب حديث كه حدود پنجاه كتاب (232) است و همه احكام اسلام را در بردارد، سه - چهار كتاب مربوط به عبادات و وظايف انسان نسبت به پروردگار است ؛ مقدارى از احكام هم مربوط به اخلاقيات است ؛ بقيه همه مربوط به اجتماعيات ، اقتصاديات ، حقوق ، و سياست و تدبير جامعه است ...
نگذاريد حقيقت وماهيت اسلام مخفى بماند، و تصور شود كه اسلام مانند مسيحيت اسمى - و نه حقيقى - چند دستور درباره رابطه بين حق و خلق است ، و ((مسجد)) فرقى با ((كليسا)) ندارد.
ولايت فقيه - صفحه : 5.
تجلى اصلاح اجتماعى و حاكميت اسلامى در ادعيه و اذكار
پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مى آورد و خلوت ها با خداى تبارك و تعالى داشت ، تشكيل حكومت داد و به انحاى عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مى گفت ؛ لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مى كرد، ولى همان دعا هم ، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مى كرد براى مقاومت . تمام ادعيه اى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است ، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است ، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مى شود.
بيانات امام در جمع ميهمانان دومين كنگره جهانى ائمه جمعه - صحيفه نور جلد:18 - صفحه : 275 - تاريخ سخنرانى :23/2/63.
مبارزه در هر شرايط
بايد متشبث به آن سيره اى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دست هايشان بسته بود و نمى توانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيه شان مردم را دعوت مى كردند، دعا مى كردند، با دعا مردم را دعوت مى كردند و هر روزى كه فرصت مى كردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مى كردند.
بيانات امام در جمع ميهمانان دومين كنگره جهانى ائمه جمعه - صحيفه نور جلد:18 - صفحه :276 - تاريخ سخنرانى :23/2/63.
پيوند سياست و ديانت
پيوند قيام به قسط يا دخالت در سياست
امروز همه فهميدند اين را... كه اين مساله دخالت در امور سياسى از بالاترين مسائلى است كه انبيا براى او آمده بودند. قيام بالقسط و مردم را به قسط وارد كردن مگر مى شود بدون دخالت در امور سياسى ؟ مگر امكان دارد بدون دخالت در سياست و دخالت در امور اجتماعى و در احتياجات ملت ها كسى بدون اينكه دخالت كند، قيام بالقسط باشد؟((يقوم الناس بالقسط)) باشد؟
اين اشكال اولش به نبى اكرم وارد است ، اگر ايشان هم به سرمايه دارهاى مكه و حجاز كارى نداشت و توى مسجد مى نشست و مساله مى گفت ، جنگ پيش ‍ نمى آمد، كشتار نمى شد، عموى معظمش كشته نمى شد. و به سيدالشهداء وارد است ، اگر سيدالشهداء مى رفت پيش يزيد و بيعت مى كرد و مساله گو، مساله مى گفت ، با او مى ساخت و مساله مى گفت ، يزيد خيلى هم احترام مى كرد و دستش ‍ هم مى بوسيد؛ ولى تكليف اين بود؟ ما وحشت داريم از اينكه چند هزار آدم از ما كشته شده است ؟ اگر ما وحشت داريم بايد ما اصلا طريقه انبيا را كنار بگذاريم ، بايد آن چيزى كه انبيا آوردند، آن چيزى را كه خدا امر كرده به آنها كه برويد اين سردمدارها را دعوت كنيد، دعوت همين نبود كه بروند بگويند آقا مسلمان شو، اگر چنانچه نشد ديگر بروند سراغ كارشان . نخير، دعوت مى كردند با شمشير توى سرشان مى زدند تا آدم بشوند، كشته مى دادند و مى كشتند... كدام روز پيغمبر خالى از اين مسائل سياسى و اجتماعى بود، از جنگ بود. پيغمبر نمى دانست اگر در احد اينقدر كشته مى شد و در فلان ، اينهمه عزيزان از بين مى روند؟ لكن تكليف بود، خدا گفته بود اين را، پيغمبر هم نمى توانست تخلف كند، امر خدا بود خدا بينات فرستاده و ميزان فرستاده و حديد فرستاد ((ليقوم الناس بالقسط)) اگر شد با بينات ، با ميزان ، موازين هر چه هست ، اگر نشد حديد است ، تو سر مردم با حديد زد تا اينكه اينها را آدم كرد، تا جامعه را جامعه صحيح كرد.
پيام امام به مناسبت سومين سالروز 17 شهريور - صحيفه نور جلد:15 - صفحه :147-148 - تاريخ سخنرانى :17/6/60.
منحصر كردن اسلام به امور عبادى
دستهاى ناپاك و عقلهاى ضعيف موجب اين شد كه بعد از رسول الله و صدر اسلام كم كم مردم را از آن مسائل اصلى كه در نظر اسلام بوده است ، منحرف كنند و مردم را متوجه به فقط يك مسائل جزيى بكنند و در مسائل عمومى كلى كه كشورهاى اسلامى به آن احتياج دارند، بيطرف باشند و احيانا هم مخالف باشند اين يك نقشه شيطانى بوده است كه از زمان بنى اميه و بنى عباس طرح ريزى شده است و بعد از آن هم هر حكومتى كه آمده است تاييد اين امر را كرده است و اخيرا هم كه راه شرق و غرب به دولت هاى اسلامى باز شد، اين امر در اوج خودش ‍ قرار گرفت كه اسلام ، يك مسائل شخصى بين بنده و خداست و سياست از اسلام جداست و نبايد مسلمانان در سياست دخالت كنند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند، آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه كارشان اين باشد كه بروند نماز بخوانند و چند كلمه هم دعا كنند و برگردند منزل اين يك نقشه اى بوده است كه از صدر اسلام ريشه دارد و امروز كه دولت هاى شرق و غرب ، قدرت هاى بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ايستاده اند، به اوج خود رسيده .
بيانات امام در جمعى از گروهى از استان خراسان - صحيفه نور جلد:16- صفحه :232 - تاريخ سخنرانى :3/5/61.
مسخ مفاهيم مربوط به ظلم ستيزى اديان
يكى از بدترين چيزى كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براى اين است كه ما همان عبادت بكنيم ، چنان كه مذهب مسيح را هم مسخ كردند، مذهب مسيح مسخ شد. مسيح هرگز نمى شود كه دعوتش اين باشد كه فقط عبادت بكنيد، ظلمه را بگذاريد به كار خودشان ، اين نمى شود، نبى نمى تواند اينطور باشد، مسخ شده است اينها. اينها اسلام را در نظر ما، در نظر جاهلين مسخ كردند. اسلام را بصورت ديگر نشان دادند و اين از كيدهايى بود كه با نقشه هاى پياده شده است .
صحيفه نور جلد:14 - صفحه :119 - تاريخ سخنرانى : 16/12/59.
ترويج گوشه نشينى و عزلت گزينى
دستهاى مرموز جهانخواران به وسيله اشخاص و گروه هايى كه در قشرهاى ملتهاى اسلامى نفوذ كرده اند، در طول ساليان دراز يك برنامه اى را انجام دادند و مع الاسف انجام گرفت و ثمرات خبيث خودش را هم تحويل ملتها داد و آن اين معنا كه روحانيون بايد در مساجد و در حجره ها و در زاويه ها منزوى باشند... اين امر را از اروپا گرفته بودند كه آنها هم روحانيت خودشان را منزوى كرده بودند تا هر كارى كه مى خواهند به سر ملت ها بياورند و كسى نباشد ((چرا)) بگويد.
بيانات امام در جمع مسئولان تبليغات قم و مشهد - صحيفه نور جلد:14 - صفحه :119 - تاريخ سخنرانى :14/12/59.
شيوه استعمار نو در استضعاف و استثمار ملتها
همه مى دانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرن ها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده خصوصا در يكى دو قرن اخير كه دست دولت هاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مى دهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمال غربزده و شرقزده آنان به توده هاى مسلمانان محروم تحميل شده است كه حتى غالب علماى اسلام گمان مى كردند و مى كنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيله گر كوشش ‍ كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكر خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش ، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند و از اين جهالت و غفت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده و با دست آنان ملت ها را به استضعاف و استثمار كشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير توده هاى دربند گرديد.
پيام امام به زائرين بيت الله الحرام - صحيفه نور جلد:1 - صفحه :152 - تاريخ سخنرانى :12/6/62.
نهادن كردن چهره تشكيلاتى حكومتى اسلام
كارشناسان استعمار با كمال تزوير و حيله ، با اسم اسلام دوستى و شرق شناسى پرده هاى ضخيمى بر چهره نورانى اسلام كشيده و اسلام را با معمارى ها و نقاشى ها، ابنيه عاليه و هنرهاى زيبا معرفى نموده و حكومت هاى جائرانه ضد اسلام اموى و عباسى و عثمانى را به اسم خلافت اسلامى به جامعه ها تحويل داده اند و چهره واقعى اسلام را در پشت اين پرده ها پنهان نگاه داشته ، به طورى كه امروز مشكل است ما بتوانيم حكومت اسلام و تشكيلات اساسى و سياسى و اقتصادى و اجتماعى آن را بر جوامع بشرى حتى مسلمين بفهمانيم .
پاسخ امام به نامه اتحاديه انجمنهاى اسلامى - صحيفه نور جلد:1 - صفحه :152 - تاريخ سخنرانى :10/3/49.
گرفتن خاصيت احياگرى و برانگيزانندگى از اسلام
نهضت اسلام در آغاز گرفتار يهود شد و تبليغات ضد اسلامى و دسايس فكرى را نخست آنها شروع كردند و به طورى كه ملاحظه مى كنيد دامنه آن تا به حال كشيده شده است . بعد از آنها نوبت به طوايفى رسيد كه به يك معنى شيطانتر از يهودند. اينها به صورت استعمارگر از سيصدسال پيش يا بيشتر به كشورهاى اسلامى راه پيدا كردند(233) و براى رسيدن به مطامع استعمارى خود لازم ديدند كه زمينه هاى فراهم سازند تا اسلام را نابود كنند. قصدشان اين نبود كه مردم را از اسلام دور سازند تا نصرانيت نضجى بگيرد. قصدشان اين نبود كه مردم را از اسلام دور كنند تا نصرانيت نضجى بگيرد. چون اينها نه به نصرانيت اعتقاد داشتند و نه به اسلام ؛ لكن در طول اين مدت و در اثناى جنگهاى صليبى (234) احساس ‍ كردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سياسى آنها را به خطر مى اندازد، اسلام و احكام اسلام است و ايمانى كه مردم به آن دارند. پس ، به وسايل مختلف بر ضد اسلام تبليغ و دسيسه كردند.
مبلغينى كه در حوزه هاى روحانيت درست كردند و عمالى كه در دانشگاهها و مؤ سسات تبليغاتى دولتى يا بنگاههاى انتشاراتى داشتند و متشرقينى كه در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحريف حقايق اسلام كار كردند، به طورى كه بسيارى از مردم و افراد تحصيلكرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شده اند.
اسلام دين افراد مجاهدى است كه به دنبال حق و عدالتند، دين كسانى است كه آزادى و استقلال مى خواهند، مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است ؛ اما اينها اسلام را طور ديگرى معرفى كرده اند و مى كنند. تصور نادرستى كه از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده ، و شكل ناقصى كه در حوزه هاى علميه عرضه مى شود براى اين منظور است كه خاصيت انقلابى و حياتى اسلام را از آن بگيرند و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند، آزاديخواه باشند. دنبال اجراى احكام اسلام باشند، حكومتى به وجود بياورند كه سعادتشان را تاءمين كند چنان زندگى داشته باشند كه در شاءن زندگى انسان است .
مثلا تبليغ كردند كه : ((اسلام دين جامعى نيست ، دين زندگى نيست ، براى جامعه نظامات و قوانين ندارد. طرز حكومت و قوانين حكومتى نياورده است . اسلام فقط احكام حيض و نفاس است ، اخلاقياتى هم دارد ؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چيزى ندارد!)).
ولايت فقيه - صفحه : 3 - 5
اسلام منزوى
مع الاسف به قدرى تبليغات دامنه دار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باورانده اند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مساءله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى - مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادى اش است ، براى اينكه مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه . كتب اسلام ، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است ، مشحون از مسائل اجتماعى است . و آنوقت يك دسته نادان گمان مى كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه كه آن هم در اول اينطور نبوده است بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است ، وضع اين است كه بايد روحانى عقب بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حكومت هاى مرتجع و بعد هم به دست قدرت هاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند. آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است . اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام ، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بى تحرك .
بيانات امام در جمع مسئولان حج - صحيفه نور جلد:18 - صفحه :67 - تاريخ سخنرانى :26/5/62.
اسلام منهاى حكومت و سياست
راجع به اسلام شروع كردند تبليغات كردن به اينكه اسلام يك مكتبى است كه مى گويد ملايم ، كم كم لابد پيش مى رود، يك مكتبى است كه مربوط به دعا و ذكر و يك روابطى مابين مردم و مابين خالق ، و سياست را كارى به آن ندارد، اسلام به حكومت كار ندارد، به سياست كار ندارد، اين را آنقدر تبليغات روى آن كردند كه در جامعه خود روحانيت هم به خورد آنها هم دادند كه بسيارى از آنها هم همين اعتقاد را پيدا كردند كه روحانى را به سياست چه كار دارد؟ به حكومت چه كار دارد؟ به نظام حكومت چه كار دارد؟ روحانى مسجد برود و نماز بخواند و عرض ‍ مى كنم كه از اين صنف كارها، درس بگويد و مباحثه بكند و آن آداب شرعيه را به مردم نشان بدهد آنها ديدند كه نماز روحانيون و نماز اسلام هيچ به آنها ضرر ندارد، هر چه مى خواهند نماز بخوانند، آنها به نفت كار نداشته باشند، نماز بخوانند تا هر چه مى خواهند تا خسته بشوند، درس هر چه دلشان مى خواهد بدهند، مباحثه هم هر چه مى خواهند بكنند، كار نداشته باشند به اينكه سياست استعمارى در اينجا نبايد اجرا بشود، هر كارى مى خواهند بكنند، اينقدر خواندند به مردم و تبليغات كردند كه مردم همه تقريبا به اين معنا عادت كردند كه حالا هم باز اين صحبت هست كه دخالت در سياست به شان روحانيت نيست ، شان روحانيت نيست كه برود و ببيند كه كيفيت حكومت چيست و چه مى كنند اين ظلمه با مردم ، شان روحانيت همان است كه تو مدارس باشند و نماز جماعت هم بخوانند و اول ظهر و اول مغرب ، مردم هم همين مقدار به روحانيت بيشتر نظر نداشته باشند.
اسلام را اصلش مى گفتند كارى ندارد به سياست ، جداست ، سياست و ديانت از هم جداست ، سياست مال آنها و ديانت مال ما، مراكز قدرت دست آنها كه هر كارى مى خواهند بكنند و مساجد و پيرمردهاى توى مسجد هم مال ما، اين تفسيرى است كه از اول كردند...
بنابراين اسلام را به اينكه اولا مكتبش بيش از اينكه يك نمازى خوانده بشود و يك روزه اى گرفته بشود و اينها، نيست و كارى به زندگى مردم ندارد، كارى به دنياى مردم ندارد و از - آنطرف روحانيون را معرفى كردند كه - اينها هم - قدرت ها اينها را روى كار آوردند براى اينكه افيون باشند از براى جامعه ، اينها مردم را خواب كنند، سست كنند كه اگر چنانچه آنها ببرند. چيزهايشان را، اينها نتوانند حرف بزنند يعنى ديگر مردم را نگذارند حرف بزنند، اينها خواب كنند مردم را و آنها، اينهايى كه خوابند اموالشان را ببرند اين را آنقدر تبليغ كردند و گفتند كه حتى بعض روشنفكرهاى ما هم كه بى اطلاع از قرآن و سنت بودند باورشان آمده است و آنها هم دنبال كردند و هم نفس شدند با آنها.
بيانات امام در مورد مطالعات اجانب در عادات شرقيان - صحيفه نور جلد:2 - صفحه :163-164 - تاريخ سخنرانى :23/7/57.

next page

fehrest page

back page