در سايه آفتاب
(يادها و ياد داشتهاى از زندگى امام خمينى )

محمد حسن رحيميان

- ۱۰ -


اهتمام بر نتيجه آرا و نمايندگى منتخب  
حضرت امام بعد از خلاصه اخبار ساعت 8 صبح ، زندگى مخصوص ‍ احضار را به صدا در مى آوردند ولى در دو روز 27 و 28 فروردين ماه 63 كه نتيجه راى گيرى و انتخابات مجلس شوراى اسلامى اعلام مى شد، حضرت امام در اين دو روز با چند دقيقه تاخير و دقيقا همزمان با اعلام آخرين نتايج آرا و اسامى نمايندگان ، زنگ را به صدا در آوردند كه اين استثنا نشان اهتمام موكد آن حضرت به مسئله انتخابات و نمايندگان منتخب بود.
(27/1/63)
چرا بسم الله ندارد؟  
صبح يكشنبه 11/12/64 مجموعه گزارشها و بولتنها خدمت حضرت امام تقديم شد. حضرت امام طبق معمول ، در حالى كه ما مشغول كارمان بوديم ، به بررسى و مطالعه آنها پرداختند. در اين ضمن ، در حالى كه بولتنى مربوط به يكى از ارگانهاى تبليغى را در دست داشتند، فرمودند:
بگوييد چيزى كه از... است ، چرا بسم الله ندارد؟.
اين نمونه اى از تيزبينى و دقت همه جانبه حضرت امام بود كه ظريف ترين نكته ها را نيز مد نظر داشته و به رعايت آداب اسلامى تا اين اندازه تاكيد داشتند.
توجه ويژه به لبنان  
حضرت امام به حزب الله و مقاومت اسلامى در لبنان علاقه ويژه اى داشتند و در زمينه هاى مختلف ، شيعيان و مسلمانان لبنان را مورد حمايت قرار مى دادند. و اين نكته عمدتا به اين جهت بود كه در شرايطى كه تمام مرزهاى رژيم صهيونيستى را آرامش مرگ و تسليم ذلت بار فرا گرفته بود، لبنان تنها و مهمترين جبهه بود كه از جنوب آن باز وى نيرومند انقلاب اسلامى ، خط تجاوز را شكسته و همواره با ضربه هاى مهلك خود آرامش و روياى شيرين اسرائيل و آمريكا را آشفته و متلاشى كرده و مى كند.
اجازه استثنايى  
در يك زمانى حضرت امام كليه اجازات امور حسبيه و وجوه شرعيه را به ثلث تقليل دادند، ولى در مورد علماى لبنان - كه رابط اصلى آنان در اين زمينه جناب حجت الا سلام آقاى طباطبايى بود - در حد دو ثلث تثبيت فرمودند. و عجيب تر آن كه ثلث باقيمانده را كه هر بار از مجموع وجوهات دريافتى جهت گرفتن رسيد به دفتر ارسال مى كردند، در تمام دفعات مجددا اجازه مى دادند كه دوباره به لبنان بر گردد و در صندوقى كه به نام صندوق بيت المال و به منظور كمك به مستمندان و امور خيريه تاسيس شده بود، واريز نمايند. و در واقع حضرت امام كل وجوهات شرعيه مربوط به لبنان را به لبنان بر مى گرداندند و اين روش نقش مهمى را در جهت تقويت معنوى و اقتصادى حالت اسلامى در لبنان ايفا مى كرد.
جوانان حزب الله الگوى علما  
يك نكته استثنايى ديگر اين بود كه على رغم اين كه حضرت امام به ويژه بعد از انقلاب از تصريح به اسم گروهها و تشكلها اجتناب مى ورزيدند، در منشور انقلاب ، نه فقط مردم و ملتهاى مسلمان را، كه علماى اسلامى را به پيروزى و الگو گيرى از جوانان حزب الله لبنان دعوت فرمودند! كه يقينا اين موضع صريح در سخنان حكيمانه امام نمى تواند بدون دليل قاطع و مهم باشد.
آخرين ملاقات ، آخرين روز  
نمونه ديگرى از محبت ويژه امام به مقاومت اسلامى در لبنان اين بود كه معمولا در مورد درخواستهاى ملاقات چه براى رهبران حزب الله و چه افراد عادى يا خانواده هاى معظم شهداى لبنان با گشاده روئى و انبساط خاطر پاسخ مثبت مى دادند و در اين رابطه آخرين موردى كه اتفاق افتاد، قابل توجه و شگفتى است .
در آخرين روز قبل از انتقال حضرت امام به بيمارستان كه آخرين برنامه ملاقات و دستبوسى انجام گرفت ، و اينجانب نيز طبق معمول سهمى از كارت مخصوص ملاقات براى مراجعه كنندگان در اختيار بود و آنها را از روز قبل به افرادى داده بودم ، چند دقيقه قبل از ساعت هشت پير زنى را به دفتر ما آوردند و بعد از معرفى معلوم شد كه ايشان ما در يكى از شهداى برجسته لبنان است . شهيدى كه در يك عمليات انتحارى عظيم ، بزرگترين ضربه را به ارتش متجاوز صهيونيستى وارد كرده و صدها تن از آنها را به هلاكت رسانده بود.
يكى از كارتها را از برادرى كه قبلا در اختيارش قرار داده بودم ، با در خواست پس گرفتم و به اين مادر شهيد دادم . ايشان بلافاصله موفق به دستبوسى امام شد و به هنگام دستبوسى به عرض امام رساندم كه ايشان مادر فلان شهيد است . چهره حضرت امام گشوده شد و به گونه اى استثنايى از ايشان تفقد، و لحظاتى قابل توجه ، مشغول دعا كردن اين مادر شهيد شدند!
هنرمندى و هنر پرورى امام  
حضرت امام در زمينه هنرهاى گوناگون يك هنرمند به تمام معنى و برجسته بودند. هنرى كه از فطرت پاك و متعالى او سرچشمه گرفته و در بستر تعليم و تربيت اسلامى شكوفا شده و با زيباترين قالبها و محتواهاى متعالى الهى به ثمر نشسته و همواره در خدمت نشر و ترويج مفاهيم وحى به جامعه اسلامى و انسانى بوده است ، هنرهايى همانند: سخنورى ، نويسندگى ، خط و... كه سخن گفتن پيرامون هر يك فصل جداگانه اى را مى طلبد. در اين راستا مطلب از هنر دوستى و هنر پرورى حضرتش فراوان است كه چند نمونه از آن را متذكر مى شوم :
مگر شما اصفهانى نيستيد؟!  
حضرت امام در نجف اشرف بسيارى از نوشته هايشان را كه قرار بود براى چاپ به چاپخانه تحويل شود، چون حروفچينهاى آنجا به خط فارسى شكسته آشنايى نداشتند، لا جرم براى استنساخ به خط نسخ به اين جانب محول مى فرمودند. در يكى از موارد، هنگامى كه مطلب پاكنويس شده را به خدمت حضرت امام - در اطاق اندرونى - تقديم كردم . چند لحظه اى را به دقت و تامل و به نوشته نگاه دوخته ، سپس سرشان را بلند كردند و با ملاطفت و تبسم فرمودند:
مگر شما اصفهانى نيستيد؟!.
من يقين داشتم كه ايشان مى دانند اصفهانى هستم و با توجه به لحن سوال متوجه شدم كه اين سوال واقعى نيست . لذا خجولانه سرم را پايين ساختم . حضرت امام ادامه دادند:
بيشتر خط خوب از تركهاست تركها چه در ايران و چه در سطح جهان اسلام ، در تركيه عثمانى پيشتازان خط بوده اند.
بدين ترتيب خواستند با آهنگى كه مهربانى و محبت در آن و موج مى زد، ضمن بيان نكته اى از حقير، تفقد و تشويقى در زمينه خوشنويسى به عمل آورده باشند.
در جماران نيز گاهى افتخار پاكنويس يا زيبا نويسى برخى از نوشته ها نصيب اين جانب مى شد. يك روز، مطلبى را بر حسب فرازهاى آن ، با سه نوع خط نسخ ، نستعليق و ثلث نوشته بودم ، تقديم حضرت امام كردم . ايشان بعد از ملاحظه با همان ملاطفت و مهربانى معهود و با تبسم فرمودند:
شما هر دو خطتان خوب است .
نكته ظريف در اين جمله اين بود كه با توجه به شناخت دقيق حضرت امام نسبت به انواع خط و اينكه در نوشته مزبور سه نوع خط با زيبايى يكسان آمده بود، چرا معظم له فرمودند دو خط! كه برخى از دوستان حاضر در جمع ، چنين به نظرشان آمد كه شايد منظور آن حضرت از دو خط: يكى خط نوشتن بود با هر چند نوع آن و ديگرى خط فكرى !
بگذاريد اينجا!  
يك تابلوى نقاشى از چهره منسوب به دوران نوجوانى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى حضرت امام به دفتر آوردند. مدتى نسبتا طولانى در دفتر ماند و در اين كه خدمت امام ببريم و آيا خوششان مى آيد يا نه ، ترديد داشتيم ، به تصور قياس با عكسهاى نقاشى شده از پيغمبر اكرم (ص ) و حضرت امير (ع ) كه نوعا به دليل نامربوط بودن آنها مورد توجه اهل معنى قرار نمى گيرند. ولى بهر حال تصميم گرفتيم كه براى اداى امانت آن را نزد معظم له ببريم . هنگامى كه مشرف شديم تابلو دست اين جانب بود كه متوجه شدم حضرت امام به آن خيره شده اند. به عرض رسيد اين عكس ‍ معروفى است كه منسوب به
OOOO
پيغمبر اكرم است و متوقع بوديم كه طبق معمول در بسيارى موارد بفرمايند: ببريد... ولى بدون تامل فرمودند:
بگذاريد اينجا.
و اشاره كردند به طرف بالاى اتاقشان ، تابلو را در كنار ديوار گذاشتم . بعد از انجام كارهاى روزانه مرخص شديم . روز بعد كه مشرف شديم ، عكس را در آن اتاق نديديم و ديگر اطلاعى از آن نداشتيم كه چه شده است . بعد از مدتى حضرت امام دچار بيمارى قلبى جديدى شدند. بعد از بيمارستان ، به خانه منتقل شدند و طبعا براى مدتى به محل و اتاقى كه هر روز براى كارها و ملاقات تشريف مى آوردند، نيامدند. به همين جهت ، ما براى اولين بار، برى انجام كارهايمان به اتاق اصلى كه محل زندگى شخصى معظم له بود، مشرف شديم اولين چيزى كه در آن اطاق توجه ما را جلب كرد، همان تابلو كه در آنجا قرار داده شده بود. در نقطه اى درست روبرو و مقابل تختى كه روى آن مى نشستند. اين عكس سالها و تا آخر زندگيشان در آن مكان باقى ماند.
اين عكس تا آنجا مورد علاقه امام بود كه براى آزمايش شخصى كه مدعى ارتباط با امام زمان (عج ) بود، يكى از سه موضوع سوال آن حضرت براى كشف حقيقت بود. همچنين شنيده شد كه غزل معروف : من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم ... را حضرت امام تحت تاثير شماى اين عكس ‍ سروده اند.
گرچه عامل اصلى علاقه حضرت امام به اين عكس ، انتساب آن به رسول اكرم (ص ) و احتمال آنكه بر حسب نقل ، اصل آن به وسيله راهبى كه آن حضرت در مسير مسافرت به شام به او برخورد كرده ، ترسيم شده است ، مى باشد با اين حال ، هنر آفرينى نقاشى كه توانسته است چهره اى را با آن زيبايى و ملاحت و با حالتى معصومانه به نقش كشد و چهره اى شبيه به آنچه از سيماى پيامبر اكرم (ص ) نقل شده پرداخت كند، صاحبان ذوق و هنر دوستان و عاشقان جمال جميل محبوب را به وجد مى آورد.
جايزه براى نقاشى كودك  
يكى از دوستان همراه با خانواده به دستبوسى حضرت امام ، نائل شدند. بعد از دستبوسى ، به حقير مراجعه كرد و گفت : اين پسرم كه كلاس پنجم دبستان است ، دفتر نقاشى اش را براى تقديم به امام آورده بود كه محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. براى همين خيلى ناراحت شده است . دفتر نقاشى را گرفتم و در روز بعد، ضمن توضيح ، خدمت امام تقديم كرديم ، حضرت امام با دقت تمام اوراق را ملاحظه فرمودند و به ويژه با رويت پشت آن كه عبارت از OOOO تانكى بود كه چرخهاى آن را مدادتراش و تنه آن را كتاب و لوله شليك آن را يك مداد و سرنشين آن را يكى طفل دانش آموز تشكيل داده بود و... متبسم شدند. سپس دستور فرمودند كه براى تشويق اين دانش آموز خردسال و همچنين طراح آن دفتر كه به وسيله امور تربيتى منطقه 3 آموزش و پرورش تهران شده بود، جايزه اى متناسب پرداخت شود. تا جايزه همراه با نامه اى از سوى دفتر به ايشان تقديم شد.
OOOO
من مايل نيستم ...  
براى انتخابات خبرگان دوم ، دو نفر از اعضاى معروف دفتر امام از سوى بعضى از جناح ها براى كانديداتورى از مشهد، مطرح شده بودند. يكى از آن دو نفر اين مطلب را به عرض امام رساند، فرمودند:
من مايل نيستم شما كه منسوب به من هستيد، در اين كار شركت كنيد؛ اگر راى نياورديد براى خودتان خوب نيست و اگر راى بياوريد ممكن است بگويند تحميل بوده و مضافا اينكه اين كار توهين به علماى مشهد است .
لازم به ذكر است كه اين دو نفر هيچكدام اهل خراسان نبودند.
فصل نهم : پاسخ به مسائل شرعى 
پاسخ به استفتاءات  
بخش مهمى از نامه هائى كه بنام حضرت امام به دفتر مى رسيد سوالات شرعى و استفتاءات بود. ما اين قبيل نامه ها را هر چند روز يك بار به دفتر استفتاء (حوزه استفتاء) مى فرستاديم بعد از نوشته شدن پاسخها بر اساس ‍ فتاوى حضرت امام مجددا به دفتر ارسال مى شد و ما بلافاصله آنها را همراه خود به محل مطالعه شان مى بردند و بعد از مطالعه مجموعه آنها يكى دو روز بعد مجددا به اطاق كار مى آوردند و اينجانب آنها را مهر مى كردم .
جالب توجه است با آن كه حضرات آيات اصحاب حوزه استفتاء با حدود بيست سال سابقه در انجام اين مهم به بالاترين حد تسلط بر مبانى و فتاوى حضرت امام رسيده بودند، كلا پاسخها را منطبق با نظرات ايشان مرقوم مى كردند با اين حال حضرت امام با دقت تمام حتى به ظريفترين نكات توجه كرده و در برخى موارد كه قيد يا توضيحى را لازم مى ديدند با خط مباركشان اضافه مى كردند كه در اينجا چند نمونه را ملاحظه مى فرمائيد:
سئوال : زنى هستم 36 ساله داراى چهار فرزند مدتى است كه به كمر درد و... مبتلا هستم به طورى كه كار زياد نمى توانم انجام دهم و مجبور استراحت كنم و اين برايم امكان ندارد اطباء گفته اند بايد عمل كنى كه ديگر بچه دار نشوى آيا براى مثل من در اين شرايط بستن لوله هاى رحم - در صورتى كه شوهرم نيز راضى باشد - جايز است يا خير؟
پاسخ : بسمه تعالى اگر موجب نقص يا فساد عضو يا عقيم شدن دائم نباشد، مانع ندارد.
و در هر صورت براى مثل شما مانع ندارد.
قسمتى كه در گيومه آمده خط امام است .
OOOO
نمونه ديگر: 
سئوال : سجده بر مهرهائى كه نوشته يا نقش دارد چه حكمى دارد؟
پاسخ : مانع ندارد ولى اگر نقش بارگاه دارد به آن سجده نشود.
قسمت داخل گيومه خط امام است .
OOOO
مورد ديگر:  
سئوال : اگر مرد يا زن يا هر دو نشوز كنند و هيچ يك از مراتب رفع نشوز موثر واقع نشود آيا مى شود طلاق داد؟
پاسخ : بسمه تعالى اختيار طلاق با مرد است . و گاهى در بعضى شرائط مجتهد عادل مى تواند طلاق دهد اگر اجبار زوج به طلاق ميسر نباشد.
قسمت داخل گيومه خط اول است .
قابل ذكر است كه برنامه مذكور، مربوط به استفتاءاتى بود كه پاسخ انه با مهر حضرت امام بود ولى در چند سال اخير حوزه استفتاء پاسخها را مستقيم و با مهر دفتر استفتاء براى سوال كنندگان ارسال مى كردند.
نكته ديگر آن كه تا قبل از سال 60 متاسفانه بدون آن كه نسخه اى از سوال و جوابهاى شرعى در دفتر تهيه و نگهدارى شود براى مردم ارسال و پراكنده مى شد ولى از آن به بعد با لطف الهى بهر صورتى بود موفق شدم يكدستگاه فتوكپى تهيه كنم و از كليه نامه هاى استفتاء قبل از ارسال ، يك نسخه براى دفتر جمع آورى نمائيم كه بخشى از آن بوسيله انتشارات جامعه مدرسين تدوين و چاپ گرديد.
در اين بخش نمونه هائى چند از سوالات و پاسخهاى مربوط به مسائل شرعى و استجازات ، كه در محضر امام مطرح و به مناسبتهائى آنها را يادداشت كرده ام ارائه مى شود:
نماز!  
در تاريخ 26/10/62 نوجوانى سئوال كرده بود كه پدرش فردى لاابالى و بى دين است و به او گفته كه من راضى نيستم كه در منزل من ، نماز بخوانى ! آيا پدر چنين حقى دارد و تكليف او چيست ؟ امام فرمودند:
غلط كرده است ، برود نماز بخواند. اشكال ندارد.
نبايد شركت كنند  
در تاريخ 4/3/66 يكى از مسئولان وزارت خارجه در مورد سفيران و نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج كه به مهمانى دعوت مى شوند سوالى را به اين صورت مطرح كرده بود:
- همان گونه كه در مناسبتها و مراسم مربوط به خودمان ، از ديگران دعوت مى شود، آنها نيز براى مراسمشان از نمايندگان ما دعوت مى كنند. اگر نمايندگان ما در مراسم آنها شركت نكنند، آنها نيز در مراسم ما شركت نمى كنند. اشكال اين است كه در مراسم و جلسه هاى آنها، مشروبات الكى و... هست . آيا تكليف ما چيست ؟
امام فرمودند:
نبايد شركت بكنند و دليل آن را هم بگويند كه براى اين جهت است كه شركت نمى كنند.
به جهنم !  
در موردى ديگر، يكى از سفيران نوشته بود: در بعضى مجالس كه دعوت مى شويم ، مشروبات الكلى وجود دارد و اگر ما نپذيريم و نرويم ، حمل بر چيزهايى ديگر مى شود و مشكلاتى در روابط پيش مى آيد.
حضرت امام فرمودند:
به جهنم ، نبايد از اين چيزها بترسند. نبايد بروند. دليلش را هم بگويند تا آنها كم كم بفهمند براى چيست .
حكم وسواس  
يكى از دوستان به من اطلاع داد: همسر سالهاست كه گرفتار وسواس ‍ شديد در طهارت و وضو و خواندن نماز است . از ظهر مشغول وضو و نماز مى شود و به مغرب مى رسد و عاقبت نمازش تمام نمى شود و از مغرب مشغول نماز مغرب مى شود تا نيمه شب شرعى و باز هم نمى تواند نماز مغرب و عشاء را تمام كند!! به پزشكهاى متعدد مراجعه كرده ام و از همه راههاى ممكن رفته ام ، ولى بى نتيجه مانده تا آنجا كه زندگيم مختل شده است . حتى بچه هايم از زندگى سير شده اند و به من اصرار مى كنند كه مادرشان را ترك كنم ! حال به آخر خط رسيده ايم و توافق كرده ايم تكليف را از امام سئوال كنيد و معظم له هر چه گفتند، به مورد اجرا بگذارم .
اين جانب ، عين مطلب را به خدمت امام معروض داشتم . آن حضرت ، فرمودند:
بگوييد بايد به اندازه مدتى كه افراد معمولى براى وضو و نماز صرف مى كنند به او مهلت داده شود. اگر در اين مدت وضو و نماز را انجام داد كه مسئله تمام است و اگر انجام نداد، تكليف از او ساقط است تا اين حالت از او بيفتد.
بايد اجازه بگيرند  
در مورد خانه و امثال آن كه با پول غير مخمس تهيه شده و با گذشت بيش از يك سا، به فروش رسيده ، اعلام شده بود، كه اگر براى گلف ، خمس دادن غير ممكن باشد، امام فرموده اند خمس دادن واجب نيست آنهم به صورت يك فتواى كلى و حكم همگانى .
گوينده ، اين مطلب را در پاسخ حقير نقل كرده بودم ، اين بود كه حضرت امام در موارد مذكور برحسب مورد كه سئوال مى شد، مى فرمودند:
او را برى الذمه كردم .
و يا مى فرمودند:
هر وقت مى تواند، بدهد.
قرار شد اين مسئله را به طور كلى دوباره سئوال كنم . لذا در تاريخ 20/11/64 از خدمت حضرت امام سئوال كردم آيا در اين نوع موارد، برائت ذمه يك حكم كلى و همگانى است يا به صورت موردى است و هر مورد نياز به اجازه خاص دارد؟ فرمودند:
كلى نيست و به حسب موارد، بايد اجازه بگيرند.
سئوال درباره موسيقى  
راجع به مساله موسيقى و حد و مرز بين حليت و حرمت آن سوال شد، مثل هميشه فرمودند: موسيقى مطرب حرام است به عرض رسيد: منظور از سئوال مشخصا در مورد سرود هائى است كه از صدا و سيما پخش ‍ مى شود، فرمودند: اينها نه .
مصالح شود  
به توصيه يكى از اعضاى محترم حوزه استفتاء مسئله 29 صفحه 559 جلد اول تحرير را كه در آن آمده بود: فيه تردد، خدمت حضرت امام قرائت كردم و به عرض رساندم كه چون مورد ابتلا و نياز است ، بايد چه كنند؟ كمى مكث كردند و با تبسم فرمودند:
خوب ترديد دارم
باز عرض كردم كه پس بايد چه كار كنند؟ فرمودند:
مصالحه شود.
تهران ، از بلاد كبيره  
سئوال شد كه آيا شميران جزء تهران بزرگ هست يا نه ؟
فرمودند كه جزء تهران بزرگ است و تشبيه كردند به دو دريا كه بين آنها فاصله است . وقتى كه فاصله برداشته شد، ديگر دو دريا نيست ، يك دريا مى شود، اگر شميران و شهر رى و امثال آنها جزء تهران بزرگ نباشند، تهران در اين فرض ، از بلاد كبيره نيست و با اينهاست كه بلد كبيره محسوب مى شود.
(19/3/63)
مقصد در سفر  
از قول يكى از اعضاى محترم هيئت استفتاء سئوال كردم ، در سفر اگر تا اول شهر مقصد، كمتر از چهار فرسنگ و تا نقطه اى كه در شهر مقصد طى مى شود، بيشتر از چهار فرسنگ شرعى باشد، آيا كدام يك ملاك است . حضرت امام فرمودند:
اگر مقصد خود شهر است ، اول شهر، ملاك است و اگر كارى به شهر ندارد و مثلا مى خواهد به فلان كارخانه برود و آنجا كار دارد و كارى به شهر ندارد، ملاك آن نقطه است .
مشكل است !  
از محضر امام سوال كردم در حسابهاى بانكى كه در آن بهره اصلى با پول مخمس و غير مخمس وجود دارد، آيا با قصد و نيت كردن هنگام دريافت ، قابل تفكيك است ؟ فرمودند:
مشكل است !.
عيد كارمندان خمس ندارد  
در مورد مبلغى كه دولت ، به عنوان عيدى به كارمندان مى دهد، سوال شد كه عنوان عيدى در واقع به خاطر اين است كه اگر بخواهند به طور رسمى حقوق كارمندان را افزايش دهند، پيآمد دارد و موجب تورم بيشتر مى شود. لذا به عنوان عيدى مى دهند كه هم مبلغى به حقوق اضافه شده باشد و هم آن مجذور را نداشته باشد.
در حالى كه هنوز سوال تمام نشده بود، فرمودند:
به خاطر خمس آن مى گوييد؟.
عرض شد: بله . فرمودند:
نخير، خمس ندارد.
تبين در ليالى مقمره  
در اوايل ماه مبارك رمضان به طور مكرر در مورد مسئله اذان صبح كه حضرت امام ملاك را تبين مى دانستند، به خصوص در جاهايى مانند تهران به خاطر روشنى چراغها تبين كمتر قابل تشخيص است ، سوال مى شد. يك روز، در پى صحبت از اين كه چند دقيقه بعد از اذان راديو، فجر قابل تبين است ، در حاليكه توجهشان به آقاى رسولى و حقير بود فرمودند:
شما يكروز برويد خارج شهر.
منظورشان جايى بود كه روشنائى چراغها نباشد و ببينيد چه موقع تبين حاصل مى شود. به خاطر مشكل قصد اقامت اين كار انجام نشد و بعد از چند روز حضرت امام ، با لحنى خاص و تعريض گونه از تاخير ارائه نتيجه ، از قضيه سراغ گرفتند كه موجب انفعال و شرمندگى ما شد. بهر حال ، محذور هنوز براى اينجانب باقى بود و آقاى رسولى روز بعد، به تنهايى در پى تحقيق رفتند. آنگاه كه مشرف شديم ، به عرض رساند كه تا حدود نيم ساعت بعد از اذان ، طلوع فجر قابل تبين و مشاهده نبود. ولى حضرت امام ضمن عدم قبول فرمودند:
اين طور نيست 10 الى 15 دقيقه بيشتر نيست .
(23/3/63)
حضرت امام در مناسبتى ديگر در مورد تبين ليالى مقمره - كه همان شبهايى است كه در اثر وجود نور ماه در هنگام طلوع فجر، تبين از زمانى واقعى طلوع متاخر است - ضمن آنكه تبين را احتياط واجب دانستند، در مورد ليالى مقمره نيز كه بعضى تا 25 و 26 ماه گفته بودند، فرمودند:
تا 23، 22 و شايد تا بيستم ماه باشد.
آقاى رسولى معروض داشت در گذشته ظاهرا در مورد تبين فتوا بود. فرمودند:
بله ، ولى الان احتياط واجب مى دانم .
آقاى حاج احمد آقا نيز كه در آن وقت ، حضور داشتند، گفت بهر حال لازم است كه صبر كنند. حضرت امام فرمودند.
احتياط واجب است . فرقش اينست كه مى توانند به ديگرى رجوع كنند.
(16/8/67)
قابل ذكر است كه طى ماهها قبل ، دو نفر از فضلاى حوزه علميه قم رساله هاى تحقيقى پيرامون مسئله عدم و جواب تبين نوشته و براى حضرت امام ارسال داشته بودند كه به محضرشان تقديم شده بود.
بيش از حد نياز...  
يكى از طلاب در مورد شهريه حوزه هاى عليمه كه از وجوهات شرعيه تامين مى شود سوال كرده بود كه اگر سر سال خمسى ، مقدارى از شهريه زياد بيايد خمس به آن تعلق مى گيرد يا خير؟ كه حضرت امام فرموده بودند:
بيش از حد نياز نبايد بگيرند.
فصل دهم : و سر انجام ... 
آخرين روزها در محل كار  
در طول مدتى كه صبحها براى انجام كارهاى مربوط به دفتر و امور و وجوهات شرعى خدمت حضرت امام مشرف مى شديم - و هر روز، حدود 20 الى 50 دقيقه بعد از ساعت 8 صبح در خدمتشان بوديم - بعد از پاسخگويى به سوالهاى مطروحه و استجازات و امثال آنها ما مشغول مهر كردن قبضها مى شديم و حضرت امام ، ضمن نظارت بر كار ما مشغول مطالعه و بررسى گزارشها مى شدند. تنها در روزهاى يكشنبه و دوشنبه اول و دوم خرداد كه روز سه شنبه بعد از آن ، مورد، عمل جراحى قرار گرفتند، وضعيتى خاص داشتند، هر يك از اين دو روز، يكى دو سئوال را با اشاره و حداقل كلمات پاسخ گفتند و پس از آن ، برخلاف معمول گذشته ، به مطالعه نپرداختند و با سكوت و سكونى ويژه و چهره اى آرام - گويى به افقهاى دور دست چشم دوخته اند - گرچه در جايگاه هميشگى خود نشسته بودند، اما انگار كه در اينجا نبودند.
وضعيت جسمانى امام تا اندازه خوب بود كه مثل اوقات ديگرى كه سالم بودند، به راحتى به محل ملاقات و كارهاى روزانه مى آمدند. نه از جهت جسمانى به ظاهر وضعيت بدى داشتند و نه اطلاع مشخصى از بيمارى خود داشتند. تا آنجا كه اطلاع دارم تا آخر هم نوع بيمارى به حضرتشان گفته نشد. در آن شرايط، وضعيت چنان عادى بود كه تا هفته پيش از آن ، حضرت امام نوشابه ميل مى كردند و تازه پزشك معظم له معروض داشت كه :
- ما ترجيح مى دهيم شما نوشابه ننوشيد.
روز دوشنبه 2/3/68 پزشك به عرض رساند:
- اجازه بدهيد امروز هم مى خواهيم كار ديروز را دوباره انجام دهيم .
روز قبل ، حضرت امام را اندوسكوپى كرده بودند. حضرت امام كه گويى در ذهنشان اين بود كه خونريزى معده ناشى از خوردن بعضى از قرصها بوده ، فرمودند:
من ديروز اذيت شدم . اگر احتمال مى دهيد اين عارضه مربوط به قرصها بوده ، اين قرصها را ده روز نمى خورم ، شايد ناراحتى بر طرف شود.
پزشك به عرض رساند كه اين كار - يعنى اندوسكوپى دوباره - لازم است . اجازه بدهيد امروز انجام بدهيم ، ولى قول مى دهيم كه مثل ديروز، اذيتتان نكنيم .
با توجه به اين خصوصيات و با توجه به اين كه در گذشته حضرت امام ، بيماريهاى سختى را پشت سر گذاشته بودند، دليل چندانى بر نگرانى آن حضرت بابت بيمارى وجود نداشت ؛ گرچه اگر هم اطلاعى از مسئله سرطان و بناى تكه بردارى در روز دوشنبه را داشتند و حتى از لحظه مرگ خود با خبر مى شدند، تغييرى در روحيه بزرگ امام ايجاد نمى كرد. ولى در آن روزها به فكرى عميق فرو رفته بودند. آن تفكر ژرف ، بيانگر چه معنايى بود؟ گرچه ما هم به اصطلاح تا اندازه اى از خطر آگاهى داشتيم و حضرت امام - به ظاهر - هيچ گونه اطلاعى نداشتند. اما آيا امام در وراى همه اين امور، چيزى را نمى ديدند كه ما حتى از تصور آن ، عاجز بوديم ؟!