جوان در كلام نور

مرتضى روحانى

- ۲ -


يك قدم براى تحصيل ، يك قدم براى تهذيب  
بايد از همين حالا همين جوان شانزده ساله ، همين جوان بيست ساله كه در مدارس علمى هست ، از حالا بايد آن طورى كه رضاى خداست ، آن طورى كه دستورات الهى است ، از حالا بايد خودش را عادت بدهد به اين كه آن طور باشد؛ يك قدم كه براى تحصيل علم برمى دارد، يك قدم براى تحصيل اخلاق خوب و تهذيب بردارد. اگر خداى نخواسته عالمى مهذب نباشد، اگر خداى نخواسته عالمى آن طور كه اسلام مى خواهد نباشد، اين ضررش از نفعش بيش تر است .(57)
شما جوان ها در سرتاسر كشور از كودكستان كه محل اطفال است تا دانشگاه كه محل علم و محل دانش و تهذيب بايد باشد، بايد بيدار باشيد و خودتان اين مراكز را از فساد حفظ كنيد.
كسانى كه مى آيند در اين مراكز و مشغول تبليغات هستند؛ شما بايد جوان هاى ما بايد، معلمين اين جوان ها بايد كه ببينند اين ها سابقه شان چه بوده است و چه وضعيتى فعلى دارند و چه وضعيتى در سابق داشتند و دعوت آن ها چيست . امروز مملكت شما، كشور شما مركز توطئه هاست براى اين كه كشور شما آن چنان سيلى اى به صورت قدرت هاى بزرگ و ريشه هاى فساد آن ها زده است كه آنها از جا نمى نشينند، مگر آن كه اين كشور را به خيال خودشان به حال اول و به فساد بكشند و آنها مى دانند كه اگر كودكان ما را از نورَسى منحرف بار بياورند، اين انحراف تا آخر خواهد رفت و اگر نوباوگان ما را به انحراف بكشند، اين كشور به انحراف خواهد كشيد، شما بايد در هر جا كه تحصيل مى كنيد و جوان ها و كودكان ما در سرتاسر كشور، در هر مركزى كه اشتغال به تحصيل دارند بايد توجه به اين داشته باشند كه تحصيل همراه تهذيب و همراه تعهد و همراه اخلاق فاضله انسانى است كه مى تواند ما را به حيات انسانى برساند و مى تواند كشور ما را از وابستگى ها نجات بدهد.
اگر شما جوان ها دنبال تحصيل كه مى رويد، دنبال اين معنا باشيد كه يك تصديقى بگيريد، يك ديپلمى بگيريد و برويد آن را آلت قرار بدهيد براى استفاده مادى خودتان ، اين همان انحرافى است كه آن ها مى خواهند. و اگر شما در مراكزى كه هستيد، يكه ايده صحيح داشته باشيد و يك غايت صحيح داشته باشيد كه براى رسيدن به آن غايت ، مشغول تحصيل باشيد و براى رسيدن به آن امرى كه خداى تبارك و تعالى مى خواهد و آن تهذيب نفس و پرستيدن الله و دور كردن همه شرك ها و همه انحرافها و همه الحادها از خودتان و از مراكزتان ؛ اگر اين طور باشد شما پيروز خواهيد شد، همه انحرافها و همه گرفتاريهايى كه براى يك كشور پيش مى آيد اين است كه مراكز تعليم و تعلم شان ، مراكز تهذيب نيست .(58)
ورزش جسمى و روحى 
من وقتى كه شما جوان ها را مى بينم ، ماشاءالله جوان هاى برومند و پهلوان ، خيلى خوشم مى آيد و افتخار مى كنم به اين كه اين جوان ها علاوه بر برومندى بدنى توجه به ديانت و اسلام دارند و همان طورى كه ورزش ‍ كردند براى تقويت بدن ، ان شاءالله ورزش براى تقويت روح هم كرده اند و مى كنند. وقتى اين دو تا قوه با هم شد، قوه جسمانى و قوه روحانى ، اين ارزش خيلى پيدا مى كند، قوه جسمانى براى خدمت و قوه روحانى هم براى هدايت . با قوه روحانى ، انسان هدايت كند خودش را و با قوه جسمانى خدمت كند. اين دو قوه وقتى كه مجتمع شد، يك انسان به تمام معنا انسان مى شود...همان طور كه جامعه با اين دو قوه اصلاح مى شود، انسان هم با اين دو قوه اصلاح مى شود و من اميدوارم كه همان طورى كه شما قوه جسميتان بحمدلله سالم و خوب است و قوى قواى روحى تان همين طور باشد و با اين دو قوه به اسلام خدمت بكنيد.(59)
همان طورى كه با ورزش ، قوت جسمانى خودتان را تقويت مى كنيد قواى روحانيتان را هم تهيه و تقويت كنيد. همان طورى كه كوشش مى كنيد كه جسمتان قوى باشد، كوشش كنيد كه روحتان قوى باشد؛ آن قوت روح و قوت ايمان بود كه شما را غلبه داد بر جنود شيطانى و بر طاغوت و بايد آن قوت ايمان و قوت باطنى ، شما را غلبه بدهد بر جنود شيطانى اى كه در باطن انسان ، انسان را مى خواهد اغوايى كند. اصلاح كنيد حال خودتان را همان طورى كه تقويت مى كنيد جسم خودتان را.(60)
من خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارها را دوست دارم . از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه شما جوانان را كه ذخيره اين كشور هستيد و مايه اميد ملت و اسلام هستيد هر چه بيش تر موفق كند كه در همه ابعاد انسانى ورزش ‍ كنيد، يك بعدش آن بعدى است كه شما متخصص در آن هستيد و اميد است كه بعدهاى ديگرى هم كه انسان دارد و انسانيت دارد در شما رشد كند. ورزشكارها هميشه اين طور بودند كه يك روح سالمى داشتند، از باب اين كه توجه به شهوات نداشتند توجه به لذات نداشتند، توجه به يك فعاليت جسمى داشتند كه عقل سالم در بدن سالم است . شما اگر دقت كنيد در حال جوان ها و طبقات جامعه ، مى بينيد كه آن هايى كه در عيش و عشرت مى گذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست . بدن افسرده ، روح ها پژمرده و كسالت سر تا پاى آن ها را گرفته است . اگر دو ساعت عشرت مى كنند، بيست و دو ساعت در ناراحتى آن هستند و آن هايى كه اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمى مى كنند و ورزش روحى ، آنها در تمام مدت اشخاصى هستند كه پژمردگى در آنها نيست و اين يك نعمتى است از خداى تبارك و تعالى كه خداوند نصيب همه بكند ان شاء الله .(61)
انس با قرآن در جوانى  
در حديث است كه كسى كه قرآن را در جوانى بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط مى شود.(62) و نكته آن ، آن است كه در جوانى اشتغال قلب و كدورت آن كم تر است ، از اين جهت قلب از آن بيش تر و زودتر متاءثر مى شود و اثر آن نيز بيش تر باقى مى ماند.(63)
صرف جوانى در راه خدا و اسلام  
برادران ، شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمى خوانيد ممكن است پس از من بخوانيد، در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتى با قلبهاى جوان شما بازى كنم . من براى آن كه شما جوانان شايسته اى هستيد علاقه دارم كه جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد؛ تا سعادت هر دو جهان را در يابيد و از خداوند غفور مى خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد، شماها نيز در خلوت ها از خداوند همين را بخواهيد كه او هادى و رحمان است .(64)
به دوستان عزيزم ، طبقه جوان روحانى و دانشگاهى ، بازارى ، دهقان و ساير طبقات ، پس از ابلاغ سلام تذكر دهيد نيروهايى كه خداوند تعالى به شما عطا فرموده در راه رضاى او صرف كنيد، شما اكنون داراى نيروى عظيم جوانى هستيد نيرويى كه مى توانيد اسلام و ميهن خود را به اوج عظمت و سرافرازى رسانيد و دست جنايتكاران را از ممالك اسلامى و كشور خود قطع كنيد؛ نيرويى كه اگر در راه حق صرف شود، ابديت دارد و به قدرت لايزال مى پيوندد و اگر در بيهوده و شهوات ، هدر رود در اين عالم ، ذلت و بردگى و در آن عالم ، عقوبت و شرمسارى به بار آورد.
(65)
اثر معاشرت و گزينش دوستان خوب  
اين تاءثر قلبى و تصور باطنى در ايام جوانى بهتر حاصل مى شود؛ زيرا كه قلب جوان ، لطيف و ساده است و صفايش بيش تر است و واردات آن كمتر و تزاحمات و تراكمات در آن كم تر است ؛ پس شديد الانفعال و كثيرالقبول است ؛ بلكه هر خُلق زشت و زيبايى در قلب جوان ، بهتر داخل شود و شديدتر و زودتر از آن متاءثر و منفعل گردد و بسيار اتفاق افتد كه حق يا باطل يا زشت يا زيبا را به مجرد معاشرت با اهل آن بدون دليل و حجت قبول نمايد؛ پس بر جوان ها لازم است كه كيفيت معاشرت و مؤ انست خود را ملتفت باشند و از معاشر بد اجتناب كنند، گر چه دل آنها محكم به ايمان باشد؛ بلكه معاشرت با تبهكاران و اهل خُلق و عمل بد براى نوع طبقات ضرر دارد و هيچ كس نبايد از خود مطمئن باشد و به ايمان يا اخلاق و اعمال خود مغرور گردد، چنانچه در احاديث شريفه ، نهى از معاشرت با اهل معاصى شده است .(66)
از وصيت هاى من كه در آستان مرگ و نفس هاى آخر را مى كشم به تو كه از نعمت جوانى برخوردارى ، آن است كه معاشران خود و دوستان خويش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنويات و آنان كه به حب دنيا و زخارف آن گرايش ندارند و از مال و منال به اندازه كفايت و حد متعارف پا بيرون نمى گذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نيست و از اخلاق كريمه برخوردارند، انتخاب كن كه تاءثير معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذير است و سعى كن از مجالسى كه انسان را از ياد خدا غافل مى كند پرهيز نمايى كه با خوگرفتن به اين مجالس ممكن است از انسان سلب توفيق شود كه خود مصيبتى است جبران ناپذير.(67)
تاءسف از فراق جوانى
بدان كه يك روزى خواهى بر جوانى كه به همين سرگرمى ها يا بالاتر از آن از دستت رفت ، هم چون من عقب مانده از قافله عشاق دوست ، خداى نخواسته بار سنگين تاسف را به دوش مى كشى ، پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است ، به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستجوى او - جل و علا - باش .
جوانى ها و عيش و نوشهاى آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طى كردم و اكنون با عذاب جهنمى آن دست به گريبانم و شيطان درونى دست از جانم برنمى دارد تا پناه به خداى تعالى آخر ضربه را بزند، ولى مايوس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم و خدا نكند كه معصيت كارى مبتلاى به آن شود. (68)
اصلاح انگيزه  
سعى كنيد كه انگيزه ها، انگيزه هاى الهى باشد... آن چيزى كه باقى مى ماند، آنى است كه لله تعالى است ، ما عندكم نيفد و ما عندالله باق . (69)
آن چه پيش شماست تمام مى شود و آن چه پيش خداست پايدار است .
ما عندالله ، آن چيزهايى است كه انسان براى خدا مى كند. آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود هست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد اينها از بين مى رود. (70)
جوانان عزيز من ، برومند باشيد، قدرتمند باشيد كه پشتوانه شما خداست ... وقتى مقصد خدا باشد، مقصد اين باشد كه اسلام زنده بشود مقصد اين باشد كه احكام اسلام در ممالك جارى بشود، مقصد كه الهى باشد دنبالش ‍ پيروزى است . (71)
سخنى از پيرى و جوانى با فاطمه طباطبايى  
بالاخره ، بر من نوشتن چند سطر را تحميل كردى و عذر پيرى و رنجورى و گرفتارى ها را نپذيرفتى ، اكنون از آفات پيرى و جوانى ، سخن از آغاز مى كنم كه من هر دو مرحله را درك كرده ، يا بگو به پايان رسانده ام و اكنون در سراشيبى برزخ يا دوزخ با عمال حضرت ملك الموت دست به گريبان و فردا نامه سياهم بر من عرضه مى شود و محاسبه عمر تباه شده ام را از خودم مى خواهند و جوابى ندارم جز اميد به رحمت آن كه وسعت رحمته كل شى ء (72) و لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا (73) را بر رحمه للعالمين نازل فرموده است . گيرم مشمول اين نحو آيات كريمه شوم ، لكن عروج به حريم كبريا و صعود به جوار دوست و ورود به ضيافه الله كه بايد با قدم خود به آن رسيد چه مى شود، در جوانى كه نشاط و توان بود با مكايد شيطان و عامل آن كه نفس اماره است سرگرم به مفاهيم و اصطلاحات پر زرق و برقى شدم كه نه از آنها و برگرداندن ظاهر آنها به باطن و ملك آنها به ملكوت برنيامدم و گفتم :
از قيل و قال مدرسه ام حاصلى نشد جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش (74)
زنگ رهايى از خود مشغولى و گذشت عمر  
شما اكنون جوانيد، نيروى جوانى داريد، بر قواى خود مسلط باشيد و هنوز ضعف جسمى بر شما چيره نشده است ، اگر به فكر تزكيه و ساختن خويش ‍ نباشيد، هنگام پيرى كه ضعف ، سستى ، رخوت و سردى بر جسم و جان شما چيره شد و نيروى اراده و تصميم و مقاومت را از دست داديد و بار گناه و معصيت ، قلب را سياه تر ساخت ، چگونه مى توانيد خود را بسازيد و مهذب كنيد؟ هر نفسى كه مى كشيد، هر قدمى كه بر مى داريد و هر لحظه اى كه از عمر شما مى گذرد اصلاح مشكل تر گرديده و ممكن است ظلمت و تباهى بيشتر شود.
هر چه سن بالا رود، اين امور منافى با سعادت انسان زيادتر شده قدرت كم تر مى گردد، پس به پيرى كه رسيدند ديگر مشكل است موفق به تهذيب و كسب تقوا شويد، نمى توانيد توبه كنيد، زيرا توبه با لفظ اتوب الى الله تحقق نمى يابد، بلكه ندامت و عزم بر ترك لازم است . پشيمانى و عزم بر ترك گناه براى كسانى كه پنجاه سال يا هفتاد سال غيبت و دورغ مرتكب شده ، ريش خود را در گناه و معصيت سفيد كرده اند حاصل نمى شود. چنين كسانى تا پايان عمر مبتلايند. (75)
هان اى عزيز، از خواب بيدار شو، از غفلت تنبه پيدا كن و دامن همت به كمر زن و تا وقت است فرصت را غنيمت بشمار و تا عمر باقى است و قواى تو در تحت تصرف تو است و جوانى برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده و ملكات رذيله بر تو چيره نگرديده ، چاره اى كن و دوايى براى دفع اخلاق فاسده و قبيحه پيدا كن و راهى براى اطفاى نائره شهوت و غضب پيدا نما. (76)
هر قدم ، يك گام به سوى مرگ  
از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد، الان هر قدمى كه شما بر
مى داريد رو به سوى قبر است . هيچ مطلبى ندارد هيچ اشكالى ندارد. هر دقيقه اى كه از عمر شريف شما مى گذرد، يك مقدارى به قبر و آن جايى كه از شما سوالات خواهند كرد و همه مسؤ ول خواهيم بود، داريد نزديك مى شويد. فكر اين مطلب را بكنيد كه قضيه ، نزديك شدن به مرگ است و هيچ كس هم سند به شما نداده است كه صد و بيست سال عمر بكنيد. صد و بيست ساله نداريم ، ممكن است بيست و پنج ساله انسان بميرد. ممكن است پنجاه ساله بميرد يا شصت ساله بميرد... سندى نيست ، بايد فكر كنيد. بايد در اين مطلب تامل كنيد، مراقبه كنيد، اخلاق خودتان را مهذب كنيد، مهذب تر كنيد؛ ان شاء الله اعمال خودتان را منطبق با اسلام كنيد، با احكام اسلام كنيد، ان شاء الله موفق شويد. (77)
پيرى رسيد و عهد جوانى تباه شد
ايام زندگى ، همه صرف گناه شد
بيراهه رفته ، پشت به مقصد همى روم
عمرى دراز، صرف در اين كوره راه شد
وارستگان به دوست پناهنده گشته اند
وابسته اى چون من به جهان بى پناه شد
خود خواهى است و خودسرى و خودپسندى است
حاصل ز عمر آن كه خودش قبله گاه شد
دلدادگان كه روى سفيدند پيش يار
رنج مرا نديده كه رويم سياه شد
افسوس بر گذشته ، بر آينده صد فسوس
آن را كه بسته در رسن مال و جاه شد
از نور، رو به ظلمتم اى دوست ، دست گير
آن را كه رو سيه به سراشيب چاه شد. (78)
فصل جوانى بهوش باش  
ما را رها كنيد در اين رنج بى حساب
با قلب پاره پاره و با سينه اى كباب
عمرى گذشت در غم هجران روى دوست
مرغم درون آتش و ماهى برون آب
حالى نشد نصيبم از اين رنج و زندگى
پيرى رسيد غرق بطالت ، پس از شباب
از درس و بحث مدرسه ام حاصلى نشد
كى مى توان رسيد به دريا از اين سراب
هر چه فرا گرفتم و هر چه ورق زدم
چيزى نبود غير حجابى پس از حجاب
هان اى عزيز، فصل جوانى بهوش باش
در پيرى از تو هيچ نيايد به غير خواب
اين جاهلان كه دعوى ارشاد مى كنند
در خرقه شان به غير منم تحفيه اى مياب
ما عيب و نقص خويش و كمال و جمال غير
پنهان نموده ايم چو پيرى پس خضاب
دم در نيار و دفتر بيهوده پاره كن
تا كى كلام بيهده ، گفتار ناصواب (79)
بهار آمد جوانى را  
بهار آمد، جوانى را پس از پيرى ز سر گيرم
كنار يار بنشينم ، ز عمر خود ثمر گيرم
به گلشن باز گردم ، با گل و گلبن در آميزم
به طرف بوستان ، ديدار مهوش را به برگيرم
خزان و زردى آن را نهم در پشت سر، روزى
كه در گلزار جان ، از گل عذار خود خبر گيرم
پر و بالم كه در دى از غم دلدار پرير شد
به فروردين به ياد وصل دلبر، بال و پر گيرم
به هنگام خزان ، در اين خراب آباد بنشستم
بهار آمد كه بهر وصل او، بار سفر گيرم
اگر ساقى از آن جامى كه بر عشاق افشاند
بيفشاند، به مستى از رخ او پرده برگيرم . (80)
على عليه السلام
فارغ از هر دو جهانم ، به گل روى على
از خم دوست ، جوانم به خم موى على
كى كنم عرصه ملك و ملكوت از پى دوست
يادآرم به خرابات چو ابروى على (81)
پيرم ولى به گوشه چشمى جوان شوم  
من خواستار جام من از دست دلبرم
اين راز را با كه گويم و اين غم كجا برم ؟
جان باختم به حسرت ديدار روى دوست
پروانه دور شمعم و اسپند آذرم
پرپر شدم ز دورى او، كنج اين قفس
اين دام بازگير، تا؟ - معلق زنان پرم
اين خرقه ملوث و سجاده ريا
آيا شود كه بر در مى خانه بر درم ؟
گر از سبوى عشق ، دهد يار جرعه اى
مستانه ، جان ز خرقه هستى درآورم
پيرم ولى به گوشه چشمى جوان شوم
لطفى ، كه از سراچه آفاق بگذرم (82)
گمان  
افسوس كه ايام جوانى بگذشت
حالى نشد و جهان فانى بگذشت
مطلوب همه جهان ، نهان است هنوز
ديدى همه عمر ، درگمانى بگذشت ؟ (83)
نصيحت مشفقانه و پدارنه  
عزيزانم ، من شما را دوست داشته و هم چون فرزندان خود مى دانم و هميشه شما را دعا مى كنم و با نصيحتى مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و با وفاى خودم مى خواهم كه بار امانت پدرانتان را كه ميراث عزت و راه و رسم زندگى آنان بوده است به خوبى بر دوش كشيد و تقوى و پاكى و پاك دامنى را پيشه كنيد و نظم را در زندگى و تمامى مراحل آن حكم فرما سازيد و با جديت ، به تحصيل علوم و كسب معارف و بهره ورى از استعدادهاى الهى خود بپردازيد. (84)
خصلت مردان بزرگ  
اگر بخواهيد بى خوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاح هاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند؛ خود را به ساده زيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد.
مردان بزرگ كه خدمت هاى بزرگ براى ملت هاى خود كرده اند، اكثر ساده زيست و بى علاقه به زخارف دنيا بوده اند. (85)
رهنمودهاى سبز  
1- نمازهاى پنجگانه را در پنج وقت بخوانيد؛ نماز شب را حتما به پا داريد .
2- روزهاى دوشنبه و پنج شنبه را حتى المقدور روزه بگيريد.
3- اوقات خواب را كم كرده و بيشتر قرآن بخوانيد.
4- براى عهد و پيمان ، اهميت فوق العاده اى قائل شويد.
5- به تهيدستان انفاق كنيد.
6- از مواضع تهمت ، دورى نماييد.
7- در مجالس پرخرج و با شكوه ، شركت نكرده و خود نيز چنين مجالسى نداشته باشيد.
8- لباس ساده بپوشيد.
9- زياد صحبت نكنيد، دعاها را زياد بخوانيد، خصوصا دعاى روز سه شنبه .
10- ورزش كنيد: (نرمش ، پياده روى ، كوهنوردى ، كشتى ، شنا)
11- بيشتر مطالعه كنيد: (مطالعه مذهبى ، اجتماعى ، سياسى ، علمى ، فلسفى ، نقل قول ، سخنرانى ، فن بيان )
12- دانش هاى فنى را بياموزيد: (رانندگى اتومبيل و موتور سيكلت ، مكانيك ، سيم كشى ).
13- دانش تجويد و عربى را بياموزيد و در هر زمينه اى هوشيار باشيد.
14- كار نيك خود را فراموش كنيد و گناهان گذشته را به ياد آورد.
15- از نظر مادى به تهى دستان و از نظر معنوى به اولياء الله بنگريد.
16- از اخبار روز و اخبار مربوط به امور مسلمين باطلاع شويد.
بخش دوم : جوان روحانيت و كلام 
اسلام ، مكتب نجات بخش  
اين جانب در اين نفس هاى آخر عمر، اميدم به طبقه جوان عموما و دانشجويان خارج و داخل ، اعم از روحانى و غيره مى باشد. اميد است دانشمندان و متفكران روشن ضمير، مزاياى مكتب نجات بخش اسلام كه كفيل سعادت همه جانبه بشر و هادى سبل خير در دنيا و آخرت و حافظ استقلال و آزادى ملت ها و مربى نفوس و مكمل نقيصه هاى نفسانى و روحانى و راهنماى زندگى است ، براى عموم بيان كنند. مطمئن باشند باعرضه اسلام به آن طور كه هست و اصلاح ابهام ها و كجروى ها و انحراف ها كه به دست بدخواهان انجام يافته ، نفوس سالم بشر كه از فطره الله منحرف نشده و دست خوش اغراض باطله و هوس هاى حيوانى نگرديده ، يك سره بدان روى آورند و از بركات و انوار آن بهره مند شوند.(86)
شما مومنين ، شما جوانان مومن ، ايرانى ، پاكستانى ، ساير اقشار كه ايمان داريد، خداوند وعده فرموده است كه شما را از همه ظلمت ها، از همه گرفتارى خارج كند و به نور برساند آن هم نور الهى الله نور السموات و الارض (87) الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور (88)از همه گرفتارى خارجتان مى كند و به نور الهى مى رساندتان آن نورى كه روشن كننده همه ابعاد انسانهاست ، آن نورى كه تابش او تمام عالم را به وجود آورده است . شما توجه به اسلام و تعليمات اسلامى داشته باشيد، اقشارى كه در بين شما مى خواهند اختلاف بيندازند دست رد به سينه آن ها بزنيد، اين ها عمال طاغوتند، اين ها مى خواهند شما را از نور خارج كنند و به ظلمات وارد كنند، اين ها مخالف خدا هستند، طاغوت هستند، عمال طاغوت هستند، اين ريشه هاى گنديده را بكنيد، خداوند همه شما را تاييد كند. (89)
شما جوانان برومند، شما محصلين ارجمند كه امروز هستيد، و نويد من هستيد، بايد در هر جا كه هستيد، در هر جاى از ايران كه هستيد بايد بيدار باشيد، با بيدارى از حقوق خودتان دفاع كنيد... من اميدم به شما جوان هاى
برومند عزيز و ساير طبقات ملت است . من نويد پيروزى به شما مى دهم ، من نويد استقلال ، من نويد عظمت ، من نويد رفاه ، من نويد معنويت ، من نويد يك روح پاك ، يك روح آزادمنش ، يك روح مهذب به شما مى دهم ، به شرط آن كه همه با هم باشيد و همه با هم به سوى جمهورى اسلام و به سوى اسلام حركت كنيد. (90)
اسلام مكتب چند بعدى  
الان جوانهاى ما، اين جوانهاى دانشگاه ها چه در اين جا، چه در ايران ، چه در ساير ممالكى كه هستند، اين ها نمى دانند كه اصل اسلام چه چيز است ، وقتى مطلع مى شوند كه اسلام يعنى چه . اسلام را غير از يك نمازى و غير از يك عرض مى كنم كه طهارت و امثال ذلك ، چيز ديگرى ادراك نكردند و استدلالشان وقتى است كه خوب ، ما اگر چنان چه بخواهيم مسلم بشويم و به اسلام عمل كنيم چيزى ندارد كه عمل كنيم (91)
امتيازات اسلام بر مكاتب ديگر  
بر شما جوانان مسلمان لازم است كه در تحقيق و بررسى حقايق اسلام در زمينه هاى سياسى ، اقتصادى ، اجتماعى و غيره ، اصالت هاى اسلامى را در نظر گرفته و امتيازاتى كه اسلام را از همه مكاتب ديگر جدا مى سازد فراموش نكنيد. مبادا قرآن مقدس و آيين نجات بخش اسلام را با مكتبهاى غلط و منحرف كننده اى كه از فكر بشر ترواش كرده است خلط نماييد...(92)
شما جوانان پاك دل موظف هستيد با هر وسيله ممكنه ، ملت را هر چه بيشتر آگاه كنيد... و اسلام عدالت پرور را به دنيا معرفى كنيد. از خداوند تعالى توفيق همه را در اين امر خواستارم . (93)
شما آقايان كه نسل جوان هستيد و ان شاء الله براى آينده اسلام مفيد خواهيد بود، لازم است در تعقيب مختصرى كه بنده عرض مى كنم در طول حيات خود در معرفى نظامات و قوانين اسلام جديت كنيد. به هر صورتى كه مفيدتر تشخيص مى دهيد، كتبا شفاها، مردم را آگاه كنيد كه اسلام از ابتداى نهضت خود چه گرفتاريهايى داشته و هم اكنون چه دشمنان و مصائبى دارد. نگذاريد حقيقت و ماهيت اسلام مخفى بماند و تصور شود كه اسلام مانند مسيحيت اسمى - و نه حقيقتى - چند دستور درباره رابطه بين حق و خلق است و مسجد فرقى با كليسا ندارد. (94)
جاذبه و دافعه اسلام  
اكنون بر شما جوانان روشن فكر بر تمام طبقات ملت است كه سرلوحه هدفتان اسلام و احكام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حكومت اسلامى عدالت خواه ، رسيدن به اين هدف محال است ، تولى و تبرى ، دو اصل اساسى اسلامى است ... بايد قشرهاى غير اسلامى را كه عقيده و عملشان بر خلاف اسلام است و داراى گرايش به مكتب هاى ديگرند- هر نوع مكتبى كه باشد - به مكتب مترقى عدالت پرور اسلام دعوت كنيد و در صورت نپذيرفتن از آنها، هر نوع كه باشد و هر شخصيت كه هست ، تبرى يا لااقل احتراز كنيد و بايد جوانان ما بدانند، تا معنويت و عقيده به توحيد و معاد در كسى نباشد محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد. (95)
اسلام واقعى را بشناسيد و بشناسانيد. (96)
همه بايد فداى اسلام بشويم  
ما باكى از اين نداريم كه خون هاى طيب جوانهاى ما، در راه اسلام ريخته شده است ، باكى از اين نداريم كه شهادت ، نصيب عزيزان ما شده است . اين يك شيوه مرضيه اى است كه در شيعه اميرالمومنين عليه السلام از اول پيدايش اسلام تا كنون بوده است . (97)
جوان و ضرورت شناخت اسلام  
بايد جوانان روحانى و دانشگاهى ، قسمتى از وقت را صرف كنند در شناخت اصول اساسى اسلام كه در راس آن ، توحيد و عدل و شناخت انبياى بزرگ ، پايه گذاران عدالت و آزادى است . از ابراهيم خليل تا رسول خاتم صلى الله عليه و آله و در شناخت طرز تفكر آنها، از نقطه اقصاى معنويت و توحيد تا تنظيم جامعه و نوع حكومت و شرايط امام و اولى الامر و طبقات ديگر. (98)
تاثير آگاهى جوان از اسلام  
اگر قشرهاى جوان ، از هر طبقه كه هستند جهت حكومت اسلام را كه با كمال تاسف ، جز چند سالى در زمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و در حكومت بسيار كوتاه اميرالمومنين عليه السلام جريان نداشت بفهمند، اساس حكومت هاى ظالمانه استعمارى و مكتب هاى منحرف كمونيستى و غيره خود به خود برچيده مى شود. بايد كوشش كنيد تا طرز حكومت اسلام و رفتار حكام اسلامى را با ملت هاى مسلمان ، به اطلاع دنيا برسانيد تا زمينه فراهم شود كه حكومت عدل و انصاف به جاى اين حكومت استعمارزده كه اساس آن بر ظلم و چپاول است برقرار شود. (99)
جوان و بعد تربيتى اسلام  
در هر صورت ، چون اسلام براى تربيت ماها آمده است ، تا تبعيت از آن نكنيم به همه ابعادش تربيت نمى شويم . نبايد حالا كه شما جوانهاى عزيز ما مشغول شده ايد به علوم طبيعى يا مشغول شده ايد به يك مجاهداتى كه لازم است ... اما نه اين كه حالا ديگر كار به آن طرف (بعد تربيتى اسلام ) نداشته باشيد. (100)
ما، شما جوانهاى را لازم داريم در صورتى كه اصلاح كنيد خودتان را كوشش كنيد براى اين كه خودتان را اصلاح كنيد، كوشش كنيد براى اين كه خائن بار نياييد... خودتان را اصلاح كنيد. آن كسى كه كارش را با خدا درست نكنند نمى تواند در خلق ، مردم را اراده كند.
بايد كارتان را با خدا درست بكنيد تا بتوانيد. ما جوانهايمان را لازم داريم كه تربيت بشوند به تربيت انسانى ؛ يعنى تربيت اسلامى ، انسان بار بيايند، نه يك كسى كه هر چه شد، ديگر هر چه ، هر چه بار آمده ، شهوت و نمى دانم هر چه . (101)
من اميدوارم كه مملكت ما يك مملكت اسلامى بشود، جوان هاى ما يك جوانهاى مسلم ، معتقد به اسلام بشود و اگر اين ايمانى كه ما را پيش برد باقى باشد، احدى ديگر نمى تواند به شما تعدى كند و ان شاء الله نخواهد توانست . (102)
مسئوليت جوانان در قبال اسلام  
توجه نسل جوان به شناسايى و شناساندن چهره واقعى اسلام ، موجب تقدير است . ما امروز قبل از هر چيز وظيفه داريم تبليغات چند ساله اجانب و عمال استعمار را خنثى كنيم ... شما نسل جوان موظف هستيد. غربزده ها را از خواب بيدار كنيد و فجايع حكومت هاى ضد انسانى آنها و عمال آنها را بر ملا نماييد و طرز حكومت اسلام را... به جوامع عموما و به فرزندان اسلام خصوصا گوش زد كنيد و صفوف خود را فشرده تر نماييد. (103)
ما اميدمان به شما جوانهاست . آن جوانى هايى كه براى اسلام و خدمت كرديد و رنج برديد و در مقابل طاغوت ايستادگى كرديد و يك روح انسانى ، اسلامى در همه زنده شده است و اين موجب اين است كه ما مقاصدى كه داريم و حالا در آستانه آن مقاصد هستيم ، ان شاء الله بتوانيم اجرا كنيم ، لكن دو جهت بايد، يعنى دو شرط دارد: يك شرط اين كه اين روح نهضتى و انقلابى محفوظ باشد و يكى كه از اين بالاتر است روح ايمانى است . انقلاب تنها ما را به مقصد نرساند، ايمان ما را به مقصد رساند، خدا ما را به مقصد رساند. (104)
جوان و حراست از اسلام  
شما عزيزان و جوانان بزرگوار بايد بدانيد كه حفظ و حراست اسلام و كشور اسلامى و دين حق از بزرگترين طاعاتى است كه از صدر عالم تا كنون انبياى معظم و اولياى بزرگ عليه السلام در راه آن كوشش جان فرسا نموده و از هيچ فداكارى ، دريغ ننموده اند و تربيت و تعليم و تعلم فنون نظامى در راه اين هدف ، ارزنده ترين ارزشهاست و تا شما جوانان بيدار و ساير قشرهاى ملت بزرگ به اين شور و شعور در صحنه حاضريد، به كشور و جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد رسيد. (105)
و اكنون اى جوانان عزيز! و اى دانشجويان و دانشمندان ! و اى اميد امروز و فرداى امت و اسلام و امانت بزرگ استقلال و آزادى كه از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداكارى ملت عظيم الشان ايران به دست آمده است ، به شما عزيزان سپرده شده و مسئوليت بزرگى به عهده همه گذاشته است . همه ملت و خصوص دانشجويان مسلمان كه رهبران آينده هستند، مسئول نگهبانى از اين امانت بزرگ الهى مى باشند. (106)
جوان و صدور اسلام  
شما نمونه باشيد در كشورهاى ديگر، كه شماها از جمهورى اسلامى هستيد.
ما امروز احتياج به اين داريم كه اسلام را در هر جا تقويت كنيم و در هر جا پياده كنيم و در مملكت خودمان ، اسلام را به جاهاى ديگر به آن معنايى كه در مملكت الان حاصل شده است صادر كنيم . يكى از وجه صدورش همين شما جوانها هستيد كه در ساير كشورها مى رويد و جمعيت هاى زيادى به تماشاى شما مى آيند به تماشاى قدرت شما مى آيند، بايد طورى بكنيد كه اين جمعيت هاى زياد را دعوت كنيد عملا به اسلام ، در اعمالتان ، در رفتارتان ، در كردارتان طورى كه نمونه باشيد براى جمهورى اسلامى و جمهورى اسلامى با شما به جاهاى ديگر هم ان شاء الله برود. (107)
وحدت در سايه اسلام  
طبقه جوان و روشن بين در خارج و داخل ، روابط خود را محكم و در زير پرچم اسلام كه تنها پرچم توحيد است يك دل و يك صدا از حق انسانيت و انسان ها دفاع كنند تا به خواست خداوند متعال دست اجانب از كشورهاى اسلامى قطع شود. (108)
به داد اين مملكت برسيد اى جوانها! اى متوجهين ! اى اشخاصى كه براى ديانت مى خواهيد كار بكنيد و شما را منحرف مى كنند به راه ديگر مع ذلك به شما توصيه مى كنم كه حفظ كنيد وحدت خودتان را، و به شما مژده مى دهم كه مع ذلك پيروز هستيد، اين خرابكارها به جهنم مى روند و شما جوانهاى عزيز راهتان راه خداست ، براى خداست و پيروز خواهيد شد ان شاء الله ، موفق باشيد. (109)
بايد جوانهاى ما، پيرهاى ما، زنهاى ما، مردم هاى ما، بچه هاى ما همه در راه اسلام ، براى عزت اسلام و براى ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارى ها اين است كه با هم اختلاف نكنند؛ اگر يك اختلاف جزيى هست خودشان اصلاح كنند. (110)
جوانهاى عزيز ما كه مشغول فداكارى هستيد و همه ، متعهد و فداكار براى اسلام هستيد بدانيد كه كلمه افتراق بين شماها، بين قواى مسلح و مقابله قراردادن اين قوه با آن قوه ، اين همان طرح شيطانى قدرت هاى بزرگ است كه در داخل ، به دست اشخاص فاسد كه مع الاسف نفوذ دارند در بسيارى از جاها، دارد انجام مى گيرد و اين طرح اگر انجام بگيرد، نه شما خداى نخواسته باقى خواهيد ماند و نه پاسدار و نه كشور. (111)
به دانشگاهى ها عرض مى كنم كه اين قدر گروه گروه نشويد، شما دشمن داريد، در مقابل دشمن بايد مجهز بشويد، مجهز شدن به اين است كه با هم يك گروه با وحدت كلمه ، اگر شما يك گروه بشويد، جوانهاى معتقد مسلم ما كه بحمدالله اكثرا دانشگاه را قبضه دارند، اگر اين ها هى گروه گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمى كه معوج و منحرف است ، يا به اين ها ملحق مى شود كه ان شاء الله ملحق بشود يا گورش را گم مى كند و مى رود.(112)
بايد جوانهاى غيور اسلامى ما بدانند كه تا دست اتحاد به هم ندهند و هدف خود را كه تنها مكتب نجات بخش بشر است و يگانه كفيل آزادى و استقلال ملت هاى مستضعف است قرار ندهيد، اميد پيروزى را نبايد داشته باشند... و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا (113) اين است دستور محكم نجات بخش قرآن كريم كه بايد نصب عين خود قرار دهيم و از تفرقه و تشتت كه جز شكست در مقابل طاغوت نتيجه اى ندارد پرهيز نموده ، از خداوند تعالى نجات ملت را بخواهيم . (114)
از روحانيون عظيم الشان تا خطباى ارجمند، از جوانان محترم حوزه هاى علميه تا دانشجويان دانشگاهها، از بازارى هاى محترم تا كارگران و دهقانان و جناح ها و طبقات محترم داخل و خارج كشور - ايدهم الله تعالى - و از همه ، صميمانه و با عرض تشكر خواستارم كه پيوستگى و وحدت كلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقه انداز، احتراز نمايند و با صداى واحد و نداى همگانى در راه استقلال كشور و قطع ايادى اجانب و عمال وابسته آن ها كوشش كنند و با اتكا به خداى متعال و احكام عدالت پرور اسلام ، هم دست و هم داستان شوند. (115)
آن چه كرارا تذكر داده ام و رمز پيروزى است اتحاد گروه هاى دانشجويى و تشكيل يك گروه اسلامى ملى امت در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بيفكنند و شما جوانان عزيز را كه اميد كشور هستيد و سعادت و ترقى ميهن بسته به فعاليت شماست به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم برداريد و به علم و ادب كه مايه پيشرفت و رهايى از استعمال و استثمار نو و كهنه است ، اشتغال پيدا كنيد و بايد بدانيد اختلاف و تفرقه ، سرچشمه تمام بدبختى و اسارت هاست . ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و ساير مدارس در بين جوانان ما نفوذ كنند و با برنامه اى حساب شده تفرقه ، سرچشمه تمام بدبختى و اسارت هاست . ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و ساير مدارس در بين جوانان ما نفوذ كنند و با برنامه اى حساب شده تفرقه افكنى كنند، لازم است با هشيارى آنان را شناسايى كنيد و بشناسانيد كه جوانان عزيز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند. (116)
اكنون وظيفه شما طبقه روشنفكر و جوان و ساير طبقات ملت از هر نوع و در هر شغل ، آن است كه كوشش كنيد كه مذهب نقشى پيدا كند، با وحدت كلمه و كنار گذاشتن اختلاف موسمى و مبارزات منفى و در موقعش مثبت ، مى توان مذهب را صاحب نقش كرد و مشتى محكم به دهان ياوه سرايان زد(117)
ما اميدواريم كه با همت والاى شما جوانان ، بانوان و جوانان ديگر، اين راه را به آخر برسانيم . شما ديديد كه با وحدت كلمه ، با اتكال به خداى تبارك و تعالى تا اين جا آمديد و اين نهضت را به اين مرتبه رسانديد و اين مرحله را بايد به آخر برسانيد.
ان شاء الله خداوند به شماها توفيق بدهد كه وحدت كلمه خودتان را و اتكال به خداى بزرگ را حفظ كنيد... من به شما جوانان محترم باز هم تذكر مى دهم كه اين وحدت كلمه خودتان را از دست ندهيد. (118)
زمينه رشد علمى و معنوى جوانان  
حكومت اسلامى اگر آمد، اين مفسده را از بين برمى دارد نمى گذارد جوانهاى ما فاسد بشوند، نمى گذارد اين فرهنگ ، عقب نگه داشته بشود تا اين كه نگذارند اين جوانها رشد بكنند. خوب همين جوانهاى خارج آمدند به من مى گويند كه (ما را نمى گذارند كه رشد علمى بكنيم ، ما را به يك حدى نگه مى دارند نمى گذارند) با اين چيزها مخالف است ، البته اسلام با اين چيزها مخالف است . اسلام مى خواهد زن و مرد رشد داشته باشد...
اسلام مى خواهد زن همان طورى كه مرد همه كارهاى اساسى را مى كند زن هم بكند، اما نه اين كه زن يك چيزى بشود كه آقا دلشان مى خواهد كه بزك كرده بيايد توى جامعه و با مردم مخلوط بشود! با جوانها آن طورى مخلوط بشود. اين ها را جلو مى خواهد بگيرد. اسلام مى خواهد زن را حيثيت و احترامش را حفظ كند. (119)
منزلت جوانان متعهد  
من وقتى شما جوانها را مى بينم كه با سلامت روح و با صداقت ، براى اسلام فعاليت مى كنيد و خودتان را در معرض مرگ قرار مى دهيد مباهات مى كنم كه افتخار مى كنم درميان مسلمان ها يك هم چو جوانهاى رشيد. متعهد هست . از اين جهت ما نبايد از قدرتمندهايى كه اتكال به خدا ندارند، و اتكال به مسلسل دارند ما نبايد بترسيم ... جوانهاى ما كه اعتقاد به ما و راى طبيعت دارند و شهادت را براى خودشان يك فوزى مى دانند اين ها ترس ‍ ندارد. (120)
جوانان متعهد در طول تاريخ و خصوص دانشجويان مسلمان در نسل حاضر و در نسل آينده ، سرمايه هاى اميد بخش اسلام و كشورهاى اسلامى هستند. اينانند كه با تعهد و سلاح و استقامت و پايدارى مى توانند كشتى نجات امت اسلامى و كشورهاى خود باشند و اين عزيزانند كه استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملت ها مرهون زحمات آنان است و اينانند كه هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهانند و هر دو قطبى در صدد صيد آنان است و با صيد آنان است كه ملت ها و كشوها به تباهى و استضعاف كشيده مى شوند. (121)
تلاش قدرت هاى استعمارى بر عليه اسلام  
عوامل و ايادى استعمار كه مى دانند با آشنايى ملت ها به خصوص نسل جوان تحصيل كرده به اصول مقدسه اسلام سقوط و نابودى استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملت ها و كشورى هاى استعمار شده قطعى خواهد بود، به كارشكنى پرداخته و مى كوشند كه با سم پاشى و مشوب ساختن اذهان و افكار جوانان از جلوه گر شدن چهره تابناك اسلام جلوگيرى نمايند و با عناوين فريبنده و مكتبهاى رنگارنگ ، جوانان ما را منحرف سازند. (122)
آقا اين ذخاير ما اين جوانها هستند. اين جوانهاى ما را دارند اغفال مى كنند، دارند به آن ها تزريق مى كنند كه هر بدبختى اى شما داريد از اسلام است .(123)
اين جانب با قدردانى از روح اسلامى و حقيقت جويى شما جوانان غيور و با ايمان ، لازم است متذكر شوم كه در پيمودن اين راه مقدس ، بسى با مشكلات و خطرات مواجه هستيد و دستهاى مرموز دشمنان اسلام از هر طرف ، جهت بازداشتن شما از نيل به مقصد، كوشش خواهند كرد. (124)
و فعال ، بايد توجه بكنند به اين كه هر يك از اين شعاير اسلامى چه چيزى دارد كه اينها با آن مخالفند. (125)
روحانيت در طول تاريخ شيعه  
نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مى كنم ، اين است كه در مسير ارزش و معنويات از وجود روحانيت و علما متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطى ، خود را بى نياز از هدايت و هم كارى آنان ندانيد... روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت ترين شرايط، همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسل ها همت گماشته اند... زندان ها رفته اند و اسارتها و تبعيدها ديده اند و بالاتر از همه آماج طعن ها و تهمت ها بوده اند و در شرايطى كه بسيارى از روشن فكران در مبارزه با طاغوت به ياس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم بر گرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده اند و هم اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر، در كنار مردمند و در هر حادثه غمبار و مصيبت آفرينى شهداى بزرگوارى را تقديم نموده اند. (126)
روحانيت ، اسلام را نگه داشته ، اگر اين شكسته بشود، اسلام شكسته مى شود، اگر در اين مقطع زمان به دست ما شكسته بشود، ما خيانت به اسلام و قرآن كرديم ، خودتان را بپاييد، متوجه باشيد، اعمالتان را با اسلام تطبيق بدهيد. اگر انسانى در بين شما، خداى نخواسته انحراف دارند، از صف خودتان خارج كنيد. (127)
نسل جوان و اظهار علاقه به علما  
اينك بر مسلمين غيور و خصوص نسل جوان روشن فكر است كه با كمال جديت از اين نغمه ناموزون و خانمان سوز اظهار تنفر كنند و مساجد و محافل دينى را هر چه بيش تر گرم كنند و علاقه خود را به اسلام و علماى اعلام و وعاظ و خطباى محترم - دامت بركاتهم - بيش از پيش ابراز نمايند و با اين اظهار علاقه ، مشتى محكم به دهان عمال استعمار - خذلهم الله - بكوبند. (128)
اين جانب از نسل جوان اهل علم و منبرى تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شايسته نمايند. (129)
اين اين فرصت ، لازم است از طبقه جوان تقاضا كنم كه نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانيون ، احترامات لايقه را مراعات نمايند. (130)
من يك نصيحت مى كنم به بچه هاى طلاب ، طلاب جوان كه تازه آمده اند و حاد و تندند و آن اين است كه : آقايان متوجه باشيد، اگر چنان چه شطر كلمه اى به يك نفر از مراجع اسلام ، شطر كلمه اى اهانت بكند كسى به يك نفر يك نفر از مراجع اسلام ، بين او و خداى تبارك و تعالى ولايت منقطع مى شود.
اگر يك وقت ، اختلاف اجتهاد در كار باشد، مثل ساير مسائل شرعيه اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچه ها و جوانها نبايد دخالت بكنند، خطرناك است ، دشمن بيدار است ، گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است فحش به يك جامعه اسلامى است ، اهانت به يك جامعه اسلامى است ، وهن وارد شده بر يك جامعه اسلامى است . (131)
لازم است طبقات محترم روحانى و دانشگاهى با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشن فكر دانشگاه ها به روحانيت و روحانيون احترام بگذارند؛ خداوند تعالى آنها را محترم شمرده و اهل بيت وحى سفارش آنها را به ملت فرمودند. روحانيت قدرت بزرگى است كه با از دست دادن آن خداى نخواسته پايه هاى اسلام فرو مى ريزد و قدرت جبار دشمن ، بى معارض مى شود... به رغم اجانب و عمال آنها بايد اين قدرت را تاييد و حفظ نمود و با ديده احترام نگريست . چنان چه روحانيون محترم بايد به طبقه جوان روشن فكر كه در خدمت اسلام و كشور اسلامى است و به همين جهت مورد حمله عمال اجانب است ، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانى عزيز و برادرانى ارجمند بدانند و اين قدرت بزرگ كه مقدرات ، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد، از دست ندهند و از تبليغات سوئى كه بر ضد آنها در اين چند ساله شده و آنها را در نظر بعضى طور ديگر جلوه داده اند تا از تفرقه ، استفاده هر چه بيشتر برند، احتراز كنند و كسانى را جهلا يا از سوء نيت موجب دور نگه داشتن اين طبقه موثر است از روحانيت ، از خود برانند و به آن ها اجازه تفرقه ندهند و مطمئن باشند كه با ضم اين دو قدرت بزرگ ، پيروزى به دست مى آيد و با جدايى روى آن را نخواهند ديد.(132)
تلاش استعمار در جدايى نسل جوان از روحانيت .  
جاى تقدير و تشكر است كه طبقه جوان تحصيل كرده ، توجه به اين مسائل دارند و درصدد چاره هستند. مع الاسف تاكنون دست خيانت استعمار به وسايل مختلفه ، فاصله عميق بين طبقه جوان و مسائل ارجمند دين و قواعد سودمند اسلام ايجاد نموده ، طبقه جوان را به روحانيون و اينها را به آنها بد معرفى نموده و در نتيجه ، وحدت فكرى و عملى از بين رفته و راه را براى مقاصد شوم اجانب باز نموده است ، و تاسف بيش تر آن كه همين براى مقاصد شوم اجانب باز نموده است ، و تاسف بيشتر آن كه همين دستگاه هاى مرموز، نگذاشته اند طبقه تحصيل كرده به احكام مقدسه اسلام به خصوص ، قوانين تشكيلاتى و اجتماعى و اقتصادى آن توجه كنند و با تبليغات گوناگون وانمود نموده اند كه اسلام جز احكام عبادى مطلبى ندارد؛ در صورتى كه قواعد سياسى و اجتماعى آن بيش تر از مطالب عبادى است . اين جانب اكنون روزهاى آخر عمر را مى گذرانيم و اميدوارم كه خداوند تعالى به شما طبقه تحصيل كرده توفيق دهد كه راه مقاصد اسلامى كه يكى از آن ، قطع ايادى ظالمه و برانداختن ريشه استبداد و استعمار است ، كوشش كنيد و قوانين آسمانى اسلام را كه براى تمام شؤ ون زندگى از مبدا وحى نازل شده است و عملى تر و سودمندتر ازت مام فرضيه هاست مطالعه كنيد و در تحت تاثير تبليغات مغرضانه اجانب واقع نشويد. (133)
پيوند نسل جوان با روحانيت  
توصيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده ، غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز، هر چه بيش تر با روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه هاى دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند، او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تاثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند. (134)
بخش سوم : جوان فرهنگ و آزادى 
اهميت فرهنگ در حكومت  
راه صلاح يك مملكتى ، فرهنگ آن مملكت است . اصلاح بايد از فرهنگ بشود. دست استعمار توى فرهنگ ما، كارهاى بزرگ مى كند، نمى گذارد جوانهاى ما مستقل بار بيايند، نمى گذارند در دانشگاه جوان ما درست رشد بكنند، اين ها را از بچگى طورى مى كنند كه وقتى بزرگ شدند، اسلام هيچ و آنها همه ، همه چيز...! (135)
تاثير فرهنگ بر جوان  
فرهنگ مبدا همه خوشبختى ها و بدبختى هاى ملت است . اگر فرهنگ ناصالح شد، اين جوانهايى كه تربيت مى شوند به اين ترتيب فرهنگ ناصالح ، اينها در آتيه ، فساد ايجاد مى كنند. فرهنگ استعمارى ، جوان استعمارى تحويل مملكت مى دهد، فرهنگى كه با نقشه ديگران درست مى شود. اگر فرهنگ ، فرهنگ صحيح باشد جوانهاى ما صحيح بار مى آيند.(136)
هويت فرهنگى  
هر كدام در هر كجا كه هستيد، بيدار كنيد ملت خودتان را، بفهمانيد كه شما هم يك موجودى هستيد، شما هم مكتب داريد، شما هم ذخاير داريد، شما همه چيز داريد و آن ها از دست شما همه چيز را گرفته اند و از همه بالاتر اين كه انحراف در ملت پيش آوردند، جوان ها را منحرف كردند يك انحراف مكتبى است . (137)
شما اكنون داراى نيروى عظيم جوانى هستيد، نيرويى كه مى توانيد اسلام و ميهن خود را به اوج عظمت و سرفرازى رسانيد و دست جنايت كاران را از ممالك اسلامى و كشور خود قطع كنيد. (138)
مى خواهيم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببينند احتياجات خودشان را ببينند، شرقى نباشند، غربى نباشند. (139)
شما خود بهتر از هر كس بايد بدانيد كه ملت قيام كرده است تا غبار فرهنگ هاى استعمارى را از خود بزدايد.
ما بايد عقايد استعمارى را با هر شكل و فرمش ، در نطفه خفه كنيم و ايمان مردم را كه ابرقدرتها را به زانو درآورد از آنان جدا نسازيم . اميداورم نصيحت اين درد چشيده را بشنويد، چنان چه اين نصيحت را به آن جوانان و طبقه اى كه در اين موقع حساس ، موجب تفرقه مى شوند مى كنم .
من خوف آن دارم كه اين تفرقه اندازيها به ضرر ملت رنج ديده و زيان خود آنان تمام شود... من از اين گرايش هاى غربى و شرقى متاسفم . فرزندان من ! به آغوش اسلام برگرديد و از فرهنگ غنى اسلام بهره برداريد، گول آنانى كه جز مكيدن خون ملت هاى مستضعف ، مقصدى ندارند نخوريد و از مسير انقلاب اسلامى خارج نشويد كه خير شما و ملت شما در آن است . (140)
بايد زحمت بكشند، جوانهاى ما را بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را گم كرده اند، پيدا بكنند؛ تا اسم غرب مى آيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد، آن هم در آن چيزى كه غرب جلو افتاده است ، در نظامى ، در تجهيزات عرض مى كنم كه با سلاح و امثال ذلك ، شما در مقابل اينها كه زورمند بودند ايستادند و با دست خالى هم ايستادند و پيش برديد... نترسيد از غرب ، اراده كنيد، دانشمندان ما نترسند از غرب ، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند و شرق اراده كند كه در مقابل غرب قيام كند.
خداوند ان شاء الله ... شما جوانها را براى اسلام نگه دارد. (141)
نقشه دشمن  
يك نقشه اى است براى اين كه جوانهاى ما را منعطف كنند ذهنشان را به اين مسائل . اگر چندين هزار جوان ما جذب شدند به مراكزى كه اين طور مسائل شهوى و حيوانى در او مطرح است ، همين چندين هزار جوان را ملت ما از دست داده . (142)
روح جوان تازه رسيده ، كه الا: وقت شهوتش هست ، اگر مسائل شهوى براى و به آن طور رايج بشود و مسائل جدى آن به طور مغفول عنه بماند، بالاخره اين جوان آن طور بار مى آيد؛ ديگر زمان پيرى هم كه ديگر به درد نمى خورد، كارى از او بر نمى آيد. آن وقتى كه نيروى جوانى است و بايد به كار بيايد، آن وقت اين نيروى جوانى منحرف است كه تهى شده از آنى بوده ، يكى چيز ديگر جايش نشسته ، مسائل ديگرى هست از قبيل همين مسائل غربى و غرب زدگى . (143)
چيزى كه در حال حاضر مهم تر است ، اين است كه بايد ما همه دست به دست هم داده و جلو افرادى را كه بين مردم مى افتند و مى خواهند اختلاف بيندازند بگيريم . اين افراد يك سرى از جوانان ما را اغفال مى كنند و به اسم كمك به مردم ، بذر اختلاف مى پاشند و مى خواهند وضع را به عقب برگردانند؛ در حالى كه وقت مملكت آشفته شد ناراحتى ها زياد مى شوند و كودتايى به پا خواهد شد. اينها مى خواهند ما را به حالت اول برگردانند و جوانان را با مطالب فريبنده اغفال كند... جوانان را آگاه كنيد كه افراد مغرض ‍ نمى خواهند بچه ها درس بخوانند آنها مى خواهند آشوب به پا كنند و وضع را پيش آوردند؛ ولى ما بايد همه با هم ، اين نهضت را گرم نگه داريم . (144)
با حساب مواد مخدر مى آيد، نه اين است كه يك قاچاقچى اين كار را مى كند يا قاچاقچى هايى ، خير، اين ها حساب دارد، اين ها روى حساب فهميدند دانشگاه را بايد چه طورى نگذارند عمل بكند، مدارس علمى را بايد چه جورى نگذارند كار بكند - عرض مى كنم كه - جوانها را چه جورى بايد نگذارند مفيد براى جامعه باشند و نگذارند رشد بكنند و يك قسمش ‍ هم همين است كه با اعتياد، يا هروئين يا هروئين و با ترياك و امثال ذلك اين كارها را رواج بدهند. (145)
نقشه كشيدند كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خراب كارى مى كنند. يك خراب كاريشان همين است كه نگذارند جوانهاى ما صحيح بار بيايند و حالا كه بايد از نيروى جوانى استفاده بشود، نگذارند اين نيروى جوانى به ثمر برسد. (146)
بايد جوانهاى ما، نسل فعلى ، نسل آتيه را تربيت كنند... بايد مجله راه بيندازيد كه وقتى جوانها باز مى كنند شكل و صورت و عكس هاى مجله و تيترهاى مجله ، طورى باشد مقابل آن كه پنجاه سال ما را به نابودى كشيد.
شما بايد جبران آن خرابى پنجاه سال با بكنيد. پنجاه سال جامعه ما، هر
مجله اى را باز كردند و يا گوش به راديو و تلويزيون دادند، همه انحرافى بود، همه براى اين بود كه از جوانها مبادا جوان صحيحى ساخته شود، كه خداوند به داد شما رسيد و مسائل جهش پيدا كرد. اين ها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاى اولش . هركس مجله مى خواهد بنويسد بايد مجهز باشد كه اين نسل آينده را تربيت كند. براى نسل آينده فكرى بكنيد.
اسلام همه نسل ها را مكلف مى داند. (147)
گسترش تهاجم فرهنگى  
فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالك اسلامى رخنه كرده ، فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بيگانگان و مستعمرين درمى آورد و هر روز با نغمه تازه با اسامى فريبنده جوانان ما را منحرف مى كند. (148)
اما در دانشگاه نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش هاى خودى منحرف كنند و به سوى شرق يا غرب بكشانند و دولت مردان را از بين اينان انتخاب و بر سرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هر چه مى خواهند انجام دهند، اينان كشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بكشانند. (149)
آنچه مى توان گفت ام الامراض است ، رواج روز افزون فرهنگ اجنبى استعمارى است كه در سال هاى بسى طولانى ، جوانان ما را با افكار مسموم پرورش داده و عمال داخلى استعمار بر آن دامن زده اند. (150)
تهاجم فرهنگى در محيط آموزشى  
اكنون بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه با تمام توان و قدرت در شناسايى عوامل فساد كوشش كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمايند و گمان نشود كه اين نفوذ، فقط براى انحراف دانشگاه هاست ، كه منحرفين و منافقين براى نفوذ در دبيرستان ها بلكه دبستان ها، اهميت بيشترى قائلند تا جوانان را براى انحراف در دانشگاه مهيا كنند. (151)
اكنون شنيده مى شود كه مخالفين اسلام و گروههاى ضد انقلاب در صدد هستند كه با تبليغات اسلام شكن خود، دست جوانان عزيز دانشگاهى ما را از استفاده از كتب اين استاد فقيد كوتاه كنند. من به دانشجويان و طبقه روشن فكران متعهد توصيه مى كنم كه كتابهاى اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه هاى غير اسلامى فراموش شود. از خداوند متعال توفيق همگان را خواهانم . (152)
تهاجم فرهنگى در غالب آزادى  
اين ها كه آزادى مى خواهند، اين ها كه مى خواهند جوان هاى ما آزاد باشند، قلم فرسايى مى كنند براى آزادى جوانهاى ما، چه آزادى را مى خواهند؟ مى خواهند جوانان ما آزاد بشود، قمارخانه ها باز باشد بطور آزاد؛ مشروب خانه ها باز باشد به طور آزاد؛ عشرت خانه ها باز باشد به طور آزاد، هروئين كشى ها باز باشد آزاد باشند، ترياك كش ها آزاد باشند درياها آزاد باشد و درها باز براى جوانان ، جوانهاى ما آزاد باشند و هر مفسده اى را بخواهند عمل كنند؛ به هر فحشا كه مى خواهند كشيده شوند.
اين چيزى است كه از غرب ديكته شده است ، اين چيزى است كه مى خواهند جوانان ما كه مى شود در مقابل آنها بايستند، جوانان ما را بى خاصيت كنند.
آزادى كه جوانهاى ما را فاسد كند، آزادى كه راه را براى مستكبرين باز كند، آزادى كه ملت ما را تا آخر به بند مى كشد؛ شما اين آزادى را مى خواهيد و اين ديكته اى است كه از خارج به شما شده است . (153)
ترويج آزادى غربى  
وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان ، خصوصا طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتى از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازيهاى كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواده ها و مصرفى بار آوردن هرچه بيشتر كه خود داستان هاى غم انگيز دارد؛ و سرگردان كردن و به تباهى كشاندن جوان ها كه عضو فعال هستند، با فراهم آوردن مراكز فحشا و عشرت كده ها و ده ها از اين مصائب حساب شده ، براى عقب نگهداشتن كشورهاست . (154)
اين روشن فكرها و نويسنده ها و آزادى خواه ها نه همه شان ، بسيار شان ... توجه به اين ندارند كه اين برنامه ها و آزاد گذاشتن اين جوانها و اين دختر و پسرها براى اين كه هر كارى دلشان مى خواهد بكنند، اين چه به سر مملكت مى آورد. (155)
آزادى وارداتى و استعمارى  
آن آزادى همه كه آنها مى خواستند براى مملكت ما (حالا هم بعضى از نويسنده ها ما پيشنهاد همان را دارند) آن آزادى است كه هم جوانهاى پسر ما را و هم جوان هاى دختر ما را به تباهى مى كشد. آن آزادى را آنها مى خواهند كه من از اين تعبير مى كنم به آزادى وارداتى ، آزادى استعمارى ، يعنى يك آزادى اى كه در ممالكى كه مى خواهند وابسته به غير باشد، اين آزادى ها را سوغات مى آورند. هروئين آزاد مثلا، مشروبات هم آزاد... (156)
يكى از نقشه هاى آنان (دژخيمان شاه معدوم ) كشيدن جوانان به مراكز فحشا بود كه موفق شدند و كشور ما را از جوانانى كه عضو فعال جامعه اند تهى كردند و مغزهاى آنان را از قوه تفكر خلع سلاح نمودند كه هر چه از اين كشور آفت زده و غرب زده بچاپند و به يغما ببرند، همگان بى تفاوت باشند. (157)
آزادى انديشه  
اگر شما آقايان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را (و مى خواهند) بخواهند آزادى خوشان را؛ بايد اول افكارشان را آزاد كنند افكار ما الان در قيد و بند است ، حالا هم هست ، ان شاء الله بشود الان يك نهضت ، يك نهضت فكرى هم شد، الان ، لكن بايد اين را تتميم كرد. نهضت شماهايى كه در دانشگاه هستيد و دانشمند هستيد و متفكر هستيد اين جوانهاى ما را يك جورى بار بياورد كه خودشان بفهمند كه خودشان يك چيزى اند.
نگويند كه ما بايد جور غرب باشيم ، شرقى باشند؛ اگر از غرب هم صنعتى مى آيد؛ ياد بگيرند اما غربى نشوند. ياد گرفتن مسئله يك چيزى است و مغز را غربى كردن و از خاموش غافل شدن ، مسئله ديگر است . (158)
وجوب پيشگيرى از آزادى غربى  
بايد همه بدانيم كه آزادى به شكل غربى آن ، كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى شود؛ از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانى ها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيرى از آنها واجب است و از آزادى هاى مخرب بايد جلوگيرى شود؛ و از آن چه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگيرى نشود، همه مسؤ ول مى باشند؛ و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از امور مذكور نمودند، به دستگاههاى مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهى نمودند خودشان مكلف به جلوگيرى هستند. خداوند تعالى مددكار همه باشد.(159)
نتيجه آزادى  
ما با تمدن مخالف نيستيم ، با تمدن صادراتى مخالفيم ، تمدن صادراتى ما را به اين روز نشانده است ، آزادى صادراتى ! آزادى است كه بچه هاى ما را به فحشا مى كشاند و مراكز فساد هر چه خواست زياد شد به اسم آزادى . همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند براى اين كه بچه هاى ما را، اين جوانهاى ما را از دانشگاه منصرف كنند و به فحشا بكشند. در عين حالى كه دانشگاه باز يك دانشگاه مطبوع نبود، باز همين مقدارش هم دوست نداشتند اين ها باشد. اين ها جوانهاى ما را از آنجايى كه مركز كار است ، براى فعاليت است ، بيرون بردند، به مراكزى بردند كه تنبل پرور است ، تمام مراكز فحشا، تنبل پرور است ، آدم را تنبل مى كند. (160)
جوان و دشمن شناسى  
جوانان عزيز دبيرستانى و دانشگاهى توجه كنند كه سران و سردمداران گروه ها كه مى خواهند با اسم اسلام ، پايه هاى آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند؛ هيچ اطلاعى از اسلام و اهداف قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسيرهاى جاهلانه و غلط نمى شود اسلام شناس شد... اينان با تفسير انحرافى چند جمله و چند آيه ، آيات و جملات صريح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافى و التقاطى آنان دارد انكار مى نمايند و در حقيقت ، تمسك به قرآن و نهج البلاغه ، براى كوبيدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى خود باز كنند و شما جوانان عزيز و سرمايه هاى كشور را بر ضد مصالح كشور خودتان بسيج نمايند. اى جوانان عزيز، هشيار باشيد و با تفكر و تعقل ، فعاليت اين منافقين (بلندگوى غرب ) و منحرفين (بلندگوى شرق ) را بررسى نماييد. امروز بزرگ ترين دليل بر بطلان راه آنان ، همبستگى تمامى نيروهاى ضد انقلاب و كوشش همه آنان در مخالفت با جمهورى اسلامى است . (161)
از آمريكا هيچ نترسيد، از اين توطئه هايش بترسيد. اين ها را هم بايد خنثى كنيد. اين هم خود شما بايد در دانشگاه هستيد اگر آمدند توى دانشگاه ، خواستند اخلال بكنند جلوشان را بگيرند. (162)
بيدار شوند ملت ما و بيدار شوند جوانهاى ما، توجه داشته باشند به اين كه آمريكا با سرنيزه نمى آيد به ميدان شما، با قلم مى آيد به ميدان شما با قواى انتظامى نمى آيد به اين جا، با آن اشخاصى كه دارد، و دارد اين امور را مى گرداند به دست آنها، با آنها مى آيد به ميدان ما، اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد آلت دست واقع نشويد. (163)
سفارش به جوانان تحصيل كرده  
بايد جوانهاى تحصيل كرده ، از اين هياهوى اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عيش و نوشى كه به دستور استعمار براى آنها و عقب نگهداشتن آنها فراهم شده است نگردند. (164)
شما جوان تحصيل كرده ، در هر جا هستيد وظايف خطيرى داريد وظيفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است ، وظيفه دفاع از ميهن و استقلال آن كه از وظايف حتميه اسلامى است ، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى ، چه از ناحيه طرز حكومت و بسط عدالت آن و چه از ناحيه رفتار والى مسلمين با ملت و چه از كيفيت معامله والى با بيت المال مسلمين . شماها بايد معرفى كنيد اسلام را تا رژيم ها و حكومتها بفهمند معنى حكومت و پاسدارى از ملت را، تا جوامع بشرى بدانند اسلام چه نحو حكومت مى خواهد؛ تا افكار غلطى كه به واسطه استعمار به جوانهاى ما تحميل شده است تغيير كند. بكوشيد و خود به احكام اسلام عمل كنيد و ديگران را وادار به عمل كنيد و پرده هاى ضخيمى كه كج روان ، بر چهره نورانى اسلام افكنده اند برطرف كنيد. (165)
بر شما جوانان روشن فكر است كه از پا ننشينيد، تا خواب رفته ها را از اين خواب مرگبار برانگيزانيد و با فاش كردن خيانت ها و جنايت هاى استعمارگران و پيروان بى فرهنگ آنها، غفلت زده ها را آگاه نماييد و از اختلاف كلمه و تفرقه و هواهاى نفسانى كه راس فسادهاست احتراز كنيد و به خداوند تبارك و تعالى ، روى نياز آوريد كه شما را در اين راه هدايت فرمايد و با جنود فوق طبيعت كمك كند؛ والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين (166)
جوان در وصيت نامه الهى - سياسى حضرت امام رحمه الله .  
از جوانان ، دختران و پسران مى خواهم كه استقلال و آزادى و ارزش هاى انسانى را ولو با تحمل و رنج ، فداى تجملات و عشرت ها و بى بند و بارى و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بى وطن به شما عرضه مى شود نكنند؛ كه آنان آنچنان چه تجربه نشان داده ، جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخاير شما و به بند استعمار و ننگ و وابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمى كنند و مى خواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان ، نيمه وحشى نگهدارند. (167)
بخش چهارم : آيين تربيت جوان 
اهميت تربيت اسلامى  
قضيه تربيت يك ملت به اين است كه فرهنگ آن ملت ، فرهنگ صحيح باشد، شما كوشش كنيد كه فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامى درست كنيد.
جوانهايى كه در اين فرهنگ تربيت مى شوند همانهايى هستند كه مقدرات كشور در دست آنهاست . اگر اينها درست بار بيايند همه خدمت گزار به مردم ، امين به بيت المال ، و همه اين ها در تحت رهبرى اسلام تحقق پيدا مى كند. اگر يك ملتى فرهنگش اين طور تربيت بشود، اين فرهنگ ، فرهنگ غنى اسلامى است و مملكت يك مملكت آرام مترقى خواهد بود. (168)
ترديدى نيست كه جهان خواران براى به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم كشيدن مستعضفان جهان ، راهى بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب كشورهاى ضعيف ندارند... ملت عزيز ايران و ساير كشورهاى مستضعف جهان ،، اگر بخواهند از دام شيطنت آميز قدرت هاى بزرگ تا آخر نجات پيدا كنند چاره اى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و اين مسير نيست جز با اساتيد و معلمان متعهدى كه در دبستان ها تا دانشگاه ها راه يافته اند و با تعليم و كوشش در رشته هاى مختلف علوم و تربيت صحيح و تهذيب مراكز تربيت و تعليم از عناصر منحرف و كج انديش نوباوگان را كه ذخاير كشور مايه اميد ملت اند، همدوش با تعليم در همه رشته ها به حسب تعاليم اسلامى تهذيب نمايند و علوم اسلامى را كه مربى اخلاق و مهذب نفوس ‍ است به دست كارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان عزيز را بدين مكتب جامعه روانبخش آشنا و از تعليمات علمى و عملى آنان برخوردار سازند و به يقين بدانند كه اسلام مكتبى است كه انسانها را به گونه اى مى سازد كه به جز حق و مبدا خلق ، به هيچ مكتبى تسليم نشوند و تحت هيچ قدرتى واقع نگردند و مسئله كشور خود را با هيچ انگيزه اى از دست ندهند و از استقلال و آزادى خويش و ساير بندگان خدايى هيچ طمع و خوفى دفاع كنند و از خودخواهى و كوتاه بينى ها كه منشا بدبختى و گرفتارى است اجتناب كنند. (169)
اين بچه ها را تربيت كنيد به تربيت اسلامى ... هدف مخالفى شما اين است كه بچه هاى شما را از اسلام منحرف كنند، جوان هاى شما را از اسلام منحرف كنند. توجه كنيد كه كودك ها را، جوانها را به تعليمات اسلامى و تربيت هاى اسلامى تربيت كنيد، تا ان شاء الله كشور شما از آسيب مصون باشد و جوانهاى آتيه شما و اطفال آتيه شما كه اميد ما هست و اميد اسلام است ، اسلام را همان طور كه شما زنده كرديد زنده نگه دارد. (170)
اين اسلام آمده است كه به ما راه تربيت را نشان بدهد؛ ما هم بايد به تبع اسلام تربيت كنم جوانان خودمان را، تربيت كنيم بانوان خودمان را بانوان ما تربيت كنند اطفال خودشان را در دامن خودشان ، وقتى كه بزرگ شدند؛ تربيت كنند آنها را تا برسند به آن وقتى كه برومند شوند و براى اسلام و براى انسانيت خدمت گزار باشند.(171)

next page

fehrest page

back page