رهگشاى جوانان

على رستمى چافى

- ۳ -


بهترين مسلمان كيست ؟ 
در حديثى رسول خداصلّى اللّه عليه و آله مى فرمايند: (خَيْرَكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القرآنَ وَ عَلَّمَهُ) يعنى : (بهترين شما كسى است كه قرآن را ياد بگيرد و به ديگران هم بياموزد).
در جاى ديگر رسول خداصلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: (خدا عذاب نمى كند قلبى را كه جاى قرآن باشد).
خداى متعال قرآن را به عنوان شفاى آنچه در دلها و افكار است معرفى مى كند.(35)
اگر قرآن شفا باشد پس هرگز مريض نمى شود و هرگز مراجعه كننده به قرآن بدون بهبودى و درمان باز نمى گردد، بلكه قرآن به حقّ او را درمان مى كند، كه درمان او همان فهم قرآن و پذيرفتن و عمل كردن به آن است . پس چون جهل يك بيمارى است ، در حريم قرآن جهل راه ندارد. اشتباه يك تاريكى است ، در محدوده قرآن اشتباه نيست . پس قرآن نور است و مايه شفا! قرآن علاوه بر اينكه ما را به فكر كردن در نشانه هاى قدرت خداوند و حقانيت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله معاد دعوت مى نمايد نسبت به همه مسائل ما را راهنمائى مى كند.
قرآن در مسائل روزانه ما نظر دارد: 
1 - در جامعه چه افرادى حقّ رهبرى و حاكم بودن را دارند و يا ندارند؟
2 - با مخالفان جنگجو يا مخالفان بى آزار يا منافقان چند چهره و يا مسلمان ترسو يا مؤ منان واقعى چگونه برخورد كنيم ؟
3 - چه چيزى حق است و چه چيزى باطل ؟ كدام چيز خرافات است و كدام عقيده صحيح ؟
4 - در انتخاب راه فقط با عقل و راهنمايى انبياء بايد گام برداريم . كارى به راه نياكان و مردم نداشته باشيم . زيرا بسيارى از نياكان ما دنبال خرافات بوده اند.
5 - براى انتخاب همسر و تربيت فرزند و برخورد با مردم و راه كار و تجارت و رسيدن به محرومان جامعه و برخورد شديد با مفسدان ، و مردمانى كه قابل ارشاد نيستند، درباره غذاهاى حلال و حرام ، بيان الگوهاى حق يا باطل و براى زندگى در جهان سراى ديگر و آخرت و مسؤ ليت همه ما در برابر خداوند، و مقدار مالياتهاى اسلامى و مورد مصرف آن ، كيفيت نماز و سفارش نسبت به والدين و بستگان و عشق به خوبان و تنفر از بدان و تاريخ پيشينيان و داستانهاى آموزنده حقيقى و غيره ... بيان شده است . رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله در آستانه رحلت فرمود: (من از ميان شما مى روم ولى دوچيز گرانبها را مى گذارم ، قرآن و اهل بيتم ).(36)
پس جوانان و نوجوانان عزيز بايد قرآن را سرمشق زندگى خودشان قرار دهند و هيچگاه از آن فاصله نگيرند.
شعر در وصف قرآن كريم 
با تو گرخواهى سخن گويد خدا
قرآن بخوان
تا شود روح تو با حقّ آشنا
قرآن بخوان
اى بشر ياد خداآرامش دل مى دهد
قرآن بخوان
دردمندان را بُوَد قرآن دوا
قرآن بخوان
دامهاگسترده شيطان درمسيرعمرتو
قرآن بخوان
تا كه ايمن باشى از اين دامها
قرآن بخوان
مسابقه موضوع دهم 
21 - بهترين مسلمان در حديث رسول خداصلّى اللّه عليه و آله درباره قرآن كيست ؟
الف - قرآن را بياموزد و به ديگران ياد دهد
ب - فقط قرآن را بياموزد
ج - فقط قرآن را بخواند د - الف و ج صحيح است
22 - قرآن مجيد در چه ماهى و در چه شبى نازل شد؟
الف - ماه محرم شبهاى 12 - 11 - 10
ب - ماه ذى الحجّه شبهاى 10 - 9 - 8
ج - ماه رمضان شبهاى 23 - 21 - 19
د - ماه رجب شبهاى 15 - 14 - 13
موضوع يازدهم : جوانان و خداشناسى 
جوانان عزيز! يكى از راههايى كه خداشناسان براى اثبات گفته خويش بيان مى كنند راه دل است كه از آن به (فطرت ) تعبير مى كنند، اين راه بسى نزديكتر، مطمئن تر و پربارتر از راه هاى ديگر است . در اينجا لازم است كه ابتداءً معناى (فطرت ) را بدانيم ،
معناى فطرت : 
به انگيزها و گرايشاتى كه در عمق وجود انسان ريشه دارند (فطرت ) گفته مى شود. علم دوستى ، عدالت خواهى ، و آزادى طلبى گرايشاتى (فطرى ) هستند انسان خود را مى يابد و مى بيند كه هستى اش در وجود و بقاء از آن خودش ‍ نيست و مى يابد كه هستى اش به هستى مبدئى بى نياز بسته است ، پس با هستى خويش او را مى يابد و سرچشمه و مبداء وجود خود را مى بيند و بسويش توجّه مى كند. و شاهد اين مطلب آيه شريفه قرآن مى باشد كه خداوند در سوره مبارك فاطر آيه 15 مى فرمايد: (يا اَيُّهَا الناسُ اَنْتُمْ الْفُقَراءِ اِلى اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمي دُ): (اى مردم همگى شما فقير و نيازمند به خدا هستيد و تنها خداست كه بى نياز و غنى و ستوده و منزه - از نياز - است .)
از راه نياز پى به وجود بى نياز مى بريم : 
به عبارت ديگر پس انسان از راه توجّه به ((نياز)) خود و همه موجوداتى كه پيرامون خويش مى شناسد به وجود ((مبداء بى نياز)) پى خواهد برد.
ولى متاءسفانه برخى از انسانها در اثر غفلت و عدم توجه آنها از همين شناخت بديهى و روشن و بى واسطه نيز بى بهره اند. و كسى كه اين عشق (فطرى ) در دل او قوى نباشد و به تابش اين نور در زندگى روشنايى كامل نيافته و زندگيش با تاريكى غفلت و پوچى و بى هدفى همراه است گويى در اثر موانع و پرده ها و حجاب ها اصلاً با خدا آشنايى ندارد. و گاهى بر اثر پيشامدهاى سخت و استثنايى اين نور برايش جلوه مى كند و افق دلش را پرنور ساخته ، قلبش ‍ متوجه هستى بى نياز شده و به او روى مى آورد و براى يك لحظه هم شده خدا را مى يابد و با چشم و دل مى بيند. خوشا كه از اين جلوه و فروغ بهره گرفته و به هستى اش نور پاشيده و خود را از بى هدفى و غفلت و پوچى برهانند.
شخصى از امام صادق عليه السّلام خواست كه او را به آفريدگار جهان راهنمائى كند، حضرت در پاسخش چنين فرمود: هرگز سوار كشتى شده اى ؟ گفت : آرى .
آيا اتفاق افتاده كه كشتى شما بشكند و كشتى ديگرى هم كه ترا نجات دهد نباشد و خودت هم شناگرى ندانى تا نجات يابى ؟ (خلاصه اينكه دستت از همه وسائل ظاهرى كوتاه باشد) گفت : آرى . در آن حال كه اميد تو از همه چيز و همه جا بريده شده بود آيا در اعماق جان خويش متوجه به كسى نبودى كه بتواند ترا نجات دهد و از خطر برهاند؟ گفت : چرا! در خويش چنين احساس و توجهى را داشته كه قدرتى هست كه بتواند مرا از خطر مرگ نجات دهد. امام صادق عليه السّلام فرمود همان قدرتى كه در آن حال متوجه بدان بودى همان (خداست ). پس شناخت خدا از راه فطرت و شناخت عدم استقلال همه موجودات و منحصر دانستن استقلال وجود براى خدا همان مشاهده و يافتن خداست كه در نهايت اين خداشناسى به خدايابى خواهد رسيد.
در اين مرحله انسان مى فهمد و درك و لمس مى كند كه (لا مُؤَّثِرَ فىِالْوُجُودِ اِلا اللّه ).(37) پس ما جوانان عزيز در ابتداى جوانى بايد روح خداشناسى را در وجودمان زنده كنيم .
شعر در وصف خداشناسى 
لطف خدا را ببين خلق كند عالمى
تا همه مخلوق او، خدمت انسان كند
نيك اگر بنگرى برگ درختان سبز
قدرت اللّه را، بر تو نمايان كند
قدرت بى تاى او، صنعت زيباى او
درخت افسرده را سبزوشكوفان كند
بارش باران نرم ،تابش خورشيدگرم
تازه كند باغ را، زنده گلستان كند
لطف خداوند پاك از دلِاين تيره خاك
ميوه برون آورد، هديه به انسان كند
مسابقه موضوع يازدهم  
23 - انسان بايد از چه راهى خداى خويش را بشناسد؟
الف - از راه فطرت ب - از راه دنيا
ج - الف و ب صحيح است د - هيچكدام
24 - شخصى كه از امام صادق (ع ) سؤ ال كرد تا آفريدگار جهان را به او معرفى نمايد، امام در پاسخ از چه راهى او را متوجه خدا ساخت ؟
الف - از راه فطرت ب - از راه عقل
ج - از راه ايمان د - از راه مخلوقات خداوند
موضوع دوازدهم : جوانان و توحيد 
جوانان عزيز! يكى از مسائل ضرورى دين ما (توحيد) است . در بسيارى از مكتب ها و اديان اعتقاد به خداى آفريدگار جهان بى همتايى او وجود دارد. او در اين مقام يكتاست و نظير و همتا ندارد. ولى غالباً اين انديشه در ميان آنها با رشته ها و ريشه هاى گوناگون شرك آلود شده و آن ارزش و والايى خود را از دست داده است . در اديان تحريف شده اعتقاد به يگانگى آفريدگار با شرك در عبادت ، استعانت ، نيايش و ستايش خدايان ديگر ناسازگار نيست . اسلام به عنوان كاملترين جهان بينى الهى در اين مورد اصل (توحيد) را عنوان مى كند. (توحيد) يعنى يگانه دانستن خداوند و آفريدگار جهان از هر جهت ، از نظر خلق و آفرينش ، كارگردانى و گردش جهان و عبادت و پرستش .
دلايل توحيد:  
توحيد و يگانگى خداوند از دو جنبه بايد مورد دقت و توجه قرار گيرد. نخست اينكه خداوند يگانه است بدين معنا كه همتا و همانندى ندارد. جنبه ديگر توحيد اين است كه خداوند در وجودش تركيب راه ندارد و از اجزاء گوناگون تركيب نيافته است .
موجودى كه از چند جزء تشكيل يافته باشد محتاج اجزاء خود است . از اين روى مى توان گفت كه تركيب از نشانه هاى پديده است و چون خداوند از هر گونه نيازى پاك و پيراسته است پس در وجودش تركيب راه ندارد.
1 - نظام بهم پيوسته و هماهنگ جهان : 
مى بينيد كه ميان پديده هاى مختلف جهان پيدايش شب و روز، حركت سيارات ، كهكشانها، گردش زمين ، طبيعت ، اعضاى وجود انسان ها و حيوان ها ... هماهنگى خاصى وجود دارد و نظام حاكم بر آن نظامى به هم پيوسته و يكسره است . اين بهم پيوستگى دليلى روشن بر يگانگى آفريدگار و فرمانروايى جهان است .
2 - در وجود خداوند دو گانگى وجود ندارد: 
آيا تا بحال فكر كرده ايد كه اگر اين جهان پهناور به جاى يك خدا، دو خدا يا بيشتر داشت چه مى شد؟ بله ! ديگر از اين نظم خبرى نبوده و در جهان هرج و مرج صورت مى گرفت و هر آيينه در روى زمين فساد مى شد قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: (لو كان فيها آلهة الا الله لفسدتا)(38) (اگر در آسمان و زمين معبودهايى غير از خدا بود تباه مى شدند). بطور مثال : اگر يك اتومبيل دو راننده داشته باشد كه در دست هر كدام يك فرمان باشد و زير پاى هر كدام هم گاز و ترمز و كلاج باشد، فكر مى كنيد چه اتفاقى مى افتد؟ معلوم است كه از آن كسى جان سالم بدر نمى برد. چون يكى مى خواهد تند براند و ديگرى كند. يكى مى خواهد از اين سمت حركت كند و ديگرى از آن سمت و...
پس نتيجه مى گيريم كه در اين جهان هستى بايد خداى يكتا و يگانه باشد تا جهان به اين عظمت را اداره كند.
چرا خداوند ديده نمى شود: 
همه ما دوست داريم خدا را ببينيم ، امّا خدا ديده نمى شود. چون جسم نيست تا ديده شود. خيلى از چيزها هستند كه ديده نمى شوند، مثل : نيروى آهن ربا، شما آهن ربا را مى بينيد امّا نيروى آن را نمى بينيد. يا مثلاً جريان برق قابل ديدن نيست . به همين خاطر اگر به سيم برق نگاه كنيد نمى توانيد بفهميد كه در آن برق وجود دارد يا نه ، بايد با فازمتر امتحان كنيد يا كليد برق را بزنيد. يا درد قابل ديدن نيست ، عقل را نمى شود ديد، جاذبه زمين را نمى شود ديد، بلكه بايد آنها را از نشانه هايشان شناخت . پس خدا را نمى شود ديد و بايد او را از راه نشانه هايش شناخت .
خدا در همه جاست : 
شخصى از كودكى پرسيد: اگر گفتى خدا كجاست ، يك اشرفى بتو خواهم داد.
آن طفل در جواب گفت : اگر گفتى خدا در كجا نيست من دو اشرفى به شما خواهم داد (كنايه از اين است كه خدا در همه جاست )!(39)
شعر در وصف توحيد 
از آب و باد و صحرا
از آسمان زيبا
از آن كبوترى كه
نشسته بر بام ما
پرسيدم و شنيدم
راز وجود آنها
اين قصه را مى گفتند
امّا نه با زبانها
نيافريده ما را
به جز خداى يكتا
مسابقه موضوع دوازدهم 
25 - معنى توحيد يعنى چه ؟
الف - شريك بودن خداوند ب - يگانه بودن خداوند
ج - قادر بودن خداوند د - بخشنده بودن خداوند
26 - وجود خداوند در كجاست ؟
الف - در زمين ب - در آسمان
ج - در همه جا د - الف و ب صحيح است
موضوع سيزدهم : جوانان و عدل (خداوند عادل است ) 
جوانان عزيز! يكى ديگر از ضروريات دين ما(عدل )است . يكى از صفات پروردگار جهان صفت عدل است ، انسان با وجدان پاك و درك بى آلايش خويش ارزش ها و خوبى ها و نيز بدى ها و ضد ارزش هايى را درك مى كند. هر كسى مى فهمد كه دروغ گويى ، ستمگرى ، خيانت ورزى و پيمان شكنى بد است ، در مقابل راست گفتن ، داد ورزيدن ، خدمت كردن و وفاى به عهد خوب است . حتى شخص دروغگو اعتراف دارد كه دروغ بد است و خيانتكار هم مى پذيرد كه خيانت بد است . پس همه انسانها با نهاد پاك خدادادى توانايى تشخيص اين امور را دارند و نيكى ها و بدى هايى را مى شناسند. آيا آنهائى كه عمل نيك انجام مى دهند و آنهائى كه ظلم مى كنند اين دو گروه مساويند! خير. پس بايد، به اعمال آنها رسيدگى شود كه خداوند در روز قيامت با عدالت خود با آنها رفتار خواهد كرد.
نمونه اى از ظالمين دنيا: 
فرعون ، ضحاك ، چنگيز، معاويه ، يزيد، صدام ، شاه ، كلينتون و...
چرا فرعون همه پسران بنى اسرائيل را مى كشت و دختران آنها را زنده مى گذاشت ؟ براى اينكه خواب ديده بود و خواب گزاران خوابش را اينطور تعبير كردند به زودى پسرى از قوم بنى اسرائيل متولد خواهد شد و تاج و تخت تو را مى گيرد و تو را نابود مى كند و فرعون كه علاقه خيلى زيادى به پادشاهى خود داشت ، از ترس اينكه حكومت خود را از دست برهد، به چنين ظلم و ستم هايى دست مى زد.
چرا ضحاك هر چند روز يك بار دو نفر جوان را مى كشت و مادران را داغدار مى كرد؟
براى اينكه دو مار خطرناك روى كتف هاى او بود كه وارد گوش او مى شدند و از مغز سر او مى خوردند و او براى اينكه اين مارها او را نابود نكنند ديگران را قربانى مى كرد تا خود زنده بماند. چرا چنگيز مردم را قتل عام مى كرد، شهرها را غارت مى كرد و بعد آنها را آتش مى زد؟ براى اينكه دلش مى خواست غير از او، كس ديگرى در روى زمين قدرت نداشته باشد و مى ترسيد اگر ديگران باشند قدرت پيدا كرده و او را از بين مى برند.
چرا يزيد ظلم ها كرد و عاقبت امام حسين عليه السّلام را شهيد كرد؟ براى اينكه مى خواست مال مردم را بخورد و خوش ‍ گذرانى كند، ولى امام حسين عليه السّلام مردم را آگاه مى كرد و اگر مردم آگاه مى شدند ديگر به او اجازه نمى دادند كه اموالشان را غارت كند. به همين خاطر از ترس بيدارى مردم امام حسين عليه السّلام و ياران او را شهيد كرد.
چرا شاه به مردم ظلم مى كرد و به ساواك دستور مى داد جوانهاى مسلمان را شكنجه كند و علماى اسلام را، زندانى مى كرد، و بعد از شكنجه شهيد مى كرد، يا در خيابانها مردم را به گلوله مى بست ؟ چون نوكر آمريكا بود و براى اينكه مردم متوجه غارتگريهاى آمريكا و ديگر استعمارگران نشوند و ... اين جنايت ها را مرتكب مى شد.
پس معلوم شد كه هر كس به ديگران ظلم و ستم مى كند اين كار او علت و ريشه اى دارد، ولى هيچ يك از اين علتهايى كه گفته شد در خداوند نيست و ما نمى توانيم هيچ ريشه اى براى ظلم كردن خدا پيدا كنيم ، و نتيجه مى گيريم كه خداوند عادل است .
سؤ ال : اگر خداوند عادل است پس چرا در قيامت عده اى به جهنم مى روند و عذاب مى شوند؟
جواب : علت به جهنم رفتن آنها كارهايى است كه خودشان انجام مى دهند و اين عذاب و تنبيه ، نتيجه كارهاى بد خودشان است و اگر كسى همه كارهايش خوب باشد عذاب نخواهد شد. چون اين دنيا مانند يك مزرعه است كه هر كس ، هر چيزى در آن بكارد همان چيز را درو خواهد كرد. اگر كسى گندم بكارد، گندم درو خواهد كرد و اگر خار و خاشاك بكارد، در فصل برداشت خار و خاشاك نصيب او مى شود.
كسانى كه گناه مى كنند، ظلم و ستم مى كنند، مانند كسانى هستند كه خار و خاشاك مى كارند و در قيامت هم عذاب جهنم محصول آنهاست ، ولى كسانى كه كارهاى نيك انجام مى دهند مانند كسى كه گندم مى كارد، در قيامت بهشت نصيب آنها مى شود.
شعر در وصف خداوند 
اى خدا اى سيّد و مولاى من
اى طبيب جمله علّتهاى من
رحم كن بر چشم خون پالاى من
نفس من بگرفت سر تا پاى من
گر نگيرى دست من
اى واى من اى واى من
مسابقه موضوع سيزدهم 
27 - معنى عدل يعنى چه ؟
الف - خداوند عالم است ب - خداوند مهربان است
ج - خداوند ناظر است د - خداوند عادل است
28 - اگر خداوند عادل است پس چرا عدّه اى به جهنّم مى روند؟
الف - به سبب كارهاى بد آنها
ب - به سبب ندانستن احكام شرعى آنها
ج - به سبب اعمال كم آنها د - هيچكدام
موضوع چهاردهم : جوانان و نبوّت (نياز به پيامبران ) 
جوانان عزيز! يكى ديگر از ضروريات دين ما (نبوّت ) است . امام رضاعليه السّلام فرمودند: بعضى سؤ ال مى كنند ما چه احتياجى به پيامبران و اطاعت از آنها داريم ؟
جواب اين سؤ ال اين است كه : چون مردم خودشان توانايى ندارند تا كارهايى را كه به مصلحتشان است ، بشناسند و با انجام آن ها خود را كامل كنند و از طرف ديگر خداوند خالق حكيم را هم نمى توانند ببينند و از او سؤ ال كنند، چاره اى نيست كه پيامبرانى به عنوان واسطه بين خداوند و بين مردم باشند تا دستورات الهى را به مردم برسانند و آنان را آگاه كنند. و بر مردم هم واجب است كه اين پيامبران را بشناسند و از آنان اطاعت كنند. پس پيامبران راهنما و سفيران الهى بر مردم در روى زمين هستند.
اهداف پيامبران چه بود؟ 
اهداف همه پيامبران كه از جانب خداوند آمده بودند چند چيز مى باشد.
1 - انسان ها به كمال انسانى برسند. (سوره انعام آيه 91)
2 - انسان ها از بندگى ستمگران نجات يابند. (سوره نحل آيه 36)
3 - اخلاق انسان ها را تزكيه كنند. (سوره جمعه آيه 2)
4 - كتاب و حكمت را به آدميان بياموزند. (سوره جمعه آيه 2)
5 - مردم ، عدالت را برپا كنند. (سوره حديد آيه 26)
6 - مردم را از تاريك هاى جهالت خارج و به سوى نور هدايت كنند. (سوره ابراهيم آيه 5)
7 - زنجيرهاى اسارت مردم را پاره كنند. (سوره اعراف آيه 157)
8 - اختلافات بين مردم را از بين ببرند. (سوره بقره آيه 213)
9 - مردم را به سوى راه هاى سلامتى هدايت كنند. (سوره مائده آيه 16)
10 - بر مردم اتمام حجت كنند. (سوره نساء آيه 156)
آيا مى دانيد آخرين پيامبر كيست ؟ چرا؟ 
خداوند براى انسانها 124 هزار پيامبر فرستاد كه اوّلين آنها حضرت آدم عليه السّلام و آخرين آنها خاتم پيامبران حضرت محمّدصلّى اللّه عليه و آله مى باشد (به خاطر همين او را خاتم الانبياء مى گويند) و بعد از او پيامبرى نخواهد آمد. براى اينكه دين او (اسلام ) كاملترين دينهاست و همه احتياجات انسانها با عمل به دستورات اين دين برآورده مى شود.
بايد توجّه داشته باشيم كه از ميان اين همه پيامبران فقط پنج نفر اولوالعزم يعنى (صاحب شريعت و كتاب آسمانى و آيين جديد) بودند كه نخستين آنها (نوح عليه السّلام ) سپس (ابراهيم عليه السّلام ) و بعد (موسى عليه السّلام ) و بعد (عيسى عليه السّلام ) و آخرين آنها (حضرت محمّدصلّى اللّه عليه و آله ) بوده است .
تفاوت ميان حضرت محمّدصلّى اللّه عليه و آله با ديگر پيامبران در چيست ؟
تفاوت ميان حضرت محمّدصلّى اللّه عليه و آله و ديگر پيامبران در اين است كه رسالت آنها از جهت يا جهاتى محدود بود و جاودانى نبود. آنها براى هدايت يك يا چند قوم مبعوث شده بودند و ادعا نمى كردند كه رسالت و پيامبرى نشان ابدى باشد. بعد از حضرت محمّدصلّى اللّه عليه و آله ديگر از جانب خداوند پيامبرى فرستاده نشده و نخواهد شد.
رفتار پيامبرصلّى اللّه عليه و آله با مردم : 
از مردم با روى خوش استقبال مى كرد. اگر سه روز يكى از يارانش را نمى ديد سراغش را مى گرفت . اگر مريض بود به عيادتش مى رفت و اگر گرفتارى مى داشت به او كمك مى كرد. در كارها با مردم شركت مى كرد و دوست نداشت بنشيند و ديگران براى او كار كنند. در نتيجه جوانهاى عزيز بايد سيره رسول خداصلّى اللّه عليه و آله را الگوى كارهاى خودشان قرار دهند.
شعر در وصف پيامبرصلّى اللّه عليه و آله 
از مطلع هستى و ظهور ذرّات است
تا مقطع عالم و قيام عرصات
يك يك زلسان جمله موجودات
بر عارض پر نور محمّد صلوات
از ازل بر همه ذرات جهان تاعرصات
رسد از آبروى آل محمّد بركات
وه چه بدبخت و سيه روست هرآنكس كه ز جهل
بشنود نام محمّد نفرستد صلوات
مسابقه موضوع چهاردهم 
29 - معنى نبوّت يعنى چه ؟
الف - نياز به امامان ب - نياز به پيامبران
ج - نياز به رهبر د - نياز به قانون
30 - اهداف همه پيامبران در چه بوده است ؟
الف - انسانها را به كمال برسانند ب - انسانها را تزكيّه كنند
ج - انسانها عدالت را برپا كنند د - همه موارد
موضوع پانزدهم : جوانان و امامت (ولايت ) 
جوانان عزيز! يكى ديگر از ضروريات دين ما امامت (ولايت ) است :
امامت يعنى چه ؟ امامت يعنى جانشينى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و رهبرى مردم .
امام كيست ؟ امام كسى است كه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله با اجازه خدا شخصى را به جانشينى خود برگزيند تا بعد از او مردم را رهبرى كند.
وجود امام عليه السّلام در جامعه اسلامى ضرورى است . 
هر كس كه يك كار مهمى در دست دارد، هنگامى كه برايش كارى پيش مى آيد، حتماً يكى را به جاى خود مى گذارد، بطور مثال وقتى مدير مدرسه نباشد، معاونش كارهاى او را انجام مى دهد. پدر خانواده وقتى مى خواهد به مسافرت برود به پسر بزرگتر و يا مادر بچّه ها سفارش مى كند كه مواظب بچّه ها باشند، در بازى فوتبال اگر براى داور كارى پيش بيايد فوراً داور ديگرى را به جاى خود مى گذارد تا بازيكنان به حرفهاى او گوش دهند تا از آن به بعد بين آنها اختلافى پيش نيايد. به نظر شما آيا كار پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله اين موارد كه بر شمرديم مهمتر نيست ؟ با اين حال عدّه اى بدون داشتن دليلهاى عقل پسند چنين مى پنداشتند نيازى نبود پيامبرصلّى اللّه عليه و آله براى خود جانشينى انتخاب كند. آيا وقتى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله متّوجه شد كه عمرش به پايان رسيده است نبايد كسى را به جانشينى خودش بر مى گزيد تا مسلمانان را بعد از ايشان رهبرى كند و به مقصدشان برساند؟ به نظر شما آيا پيامبرصلّى اللّه عليه و آله چنين اقدامى انجام داده است ؟ در كجا؟ بلى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله در طول عمر شريفش براى چندين بار به فرمان خدا به طور صريح و روشن و گاهى با اشاره ، على عليه السّلام را به عنوان نگين خلافت به مردم معرفى نمود، داستان غديرخم از روشن ترين نشانه هاست . در روز عيد غدير خم پيامبرصلّى اللّه عليه و آله دست مبارك على عليه السّلام را بالا برد و به مردم معرفى فرمود: ((هر كس من مولى و سرور اويم على هم مولى و سرور اوست )) اى مردم على عليه السّلام خوب آموخته است كه چگونه كشتى اسلام را در برابر امواج خطرناك عبور دهد و به ساحل هستى و مقصد برساند.
آيا پيامبرصلّى اللّه عليه و آله قبل از رحلت اشاره اى به دوازده امام داشتند؟
در برخى از كتب در اين باره بيش از 50 روايت از كتابهاى شيعه و اهل سنّت نقل شده است . يكى از آنها چنين است . روزى اصحاب پيامبرصلّى اللّه عليه و آله نزد آن بزرگوار بودند، اين آيه براى آنحضرت نازل شد. (اَطيعُوا اللّه و اَطيعُوا الرَّسُول وَ اُولىِ الا مْرِ مِنْكُمْ).(40)
(از خدا و رسولش و اولى الامر پيروى كنيد). جابربن عبداللّه انصارى برخاست و از حضرت پرسيد: ما خدا و رسول را شناخته ايم امّا اولى الامر چه كسانى هستند، حضرت فرمود: ((آنان امامان و جانشينان من هستند ...))(41) آنگاه حضرت به ترتيب دوازده امام را نام برد، 1 - امام على عليه السّلام 2 - امام حسن عليه السّلام 3 - امام حسين عليه السّلام 4 - امام سجادعليه السّلام - امام محمد باقرعليه السّلام 6 - امام جعفر صادق عليه السّلام 7 - امام موسى كاظم عليه السّلام 8 - امام رضاعليه السّلام 9 - امام محمد تقى عليه السّلام 10 - امام على النقى عليه السّلام 11 - امام حسن عسكرى عليه السّلام 12 - مهدى صاحب الزمان عليه السّلام بايد توجّه داشته باشيم در حال حاضر تنها امامى كه هنوز زنده است و خداوند او را ذخيره اسلام و مسلمين قرار داده است آقا امام زمان (عج ) مى باشد و اينجا براى بعضى از جوانان و نوجوانان عزيز ما اين سؤ ال پيش مى آيد. چطور ممكن است كه عمر امام زمان (عج ) اين قدر طولانى باشد در حاليكه ما مى بينيم انسانها بيش از 80 يا 90 يا 100 يا حداكثر 120 سال عمرنمى كنند؟ در پاسخ خواهيم گفت هر چه انسان سالم تر باشد بيشتر عمر مى كند و اگر كسى آنقدر علم داشته باشد غذاهايى را كه ضرر دارد نخورد و كارهايى را كه خطرناك است انجام ندهد عمرش بسيار طولانى خواهد شد. ما اشخاص زيادى را سراغ داريم كه عمر بسيار طولانى داشته اند. يكى از آنها حضرت نوح عليه السّلام است كه تا قبل از طوفان نوح در حدود 950 سال پيامبرى مى كرد و بعد از طوفان باز سالها عمر كرد، يا حضرت عيسى عليه السّلام و حضرت خضرعليه السّلام ه هنوز زنده هستند. سپس هيچ تعجبى ندارد كه امام زمان عليه السّلام عمر طولانى داشته باشد. بهر حال خداوند خواسته است براى نجات انسانها از دست بدكاران امام زمان (عج ) زنده بماند تا محرومين و ستم ديدگان به امامت و رهبرى او بر زمين حكومت كنند.
در زمان غيبت امام زمان (عج ) تشكيل حكومت اسلامى بر عهده كيست ؟
امام زمان (عج ) داراى دو غيبت هستند.
1 - غيبت صغرى : كه در طول اين غيبت از طريق چهار نفر از ياران خاص خود، به نام هاى : 1 - محمد بن عثمان 2 - سعيد بن عثمان 3- حسين بن روح نوبختى 4 - على بن محمّد سَمُرى با مردم ارتباط داشتند. اين غيبت هفتاد سال طول كشيد.
2 - غيبت كبرى : كه بعد از تمام شدن غيبت صغرى آغاز شده است و هم اكنون نيز ادامه دارد. در اين غيبت امام زمان عليه السّلام نائب خاص ندارند و به شيعيان خود دستور داده اند كه در كليه مسائلى كه براى شما پيش مى آيد به كسى مراجعه كنيد كه در مسائل دينى و سياسى تخصص دارد، يعنى به (مجتهد آگاه و فقيه و مرجع تقليد) مراجعه كنيد كه اين شخص را ولى فقيه ، نائب عام ، و رهبر مى گويند. مردم به ولى فقيه علاقه زيادى دارند، او هر چه بگويد، آنها به خوبى گوش مى سپارند و از او فرمان مى برند. اگر چنين كنند هيچ گاه به دين و كشورشان آسيب و زيان نمى رسد.
سالهاى پيش ، امام خمينى ؛ به دستور قرآن بر ضّدِ شاهى ستمگر به نام محمّد رضا پهلوى قيام كرد و با پشتيبانى مردم در 22 بهمن سال 1357 بر آن ستمگر پيروز شد. امام خمينى ؛ در شب 14 خرداد سال 1368 از دنيا رفت و مردم عزادار شدند. فرداى آن روز، خبرگان رهبرى ، جلسه تشكيل دادند و يكى از شاگردان او را براى رهبرى مردم انتخاب كردند. او مجتهدى آگاه ، مبارز، جانباز و دلسوز براى اسلام و مسلمين است . نام ايشان حضرت آية ا... سيد على خامنه اى مى باشد. از خداوند مى خواهيم تا ظهور مقتدايمان و مولايمان امام زمان (عج ) وجود ايشان را از هر گونه بليّات مصون و محفوظ نگه بدارد تا پرچم اسلام را بدست آن امام هُدى و هُمام بسپارند. (انشاء اللّه آمين يا رب العالمين )
شعر در وصف آقا امام زمان (عج ) و حضرت آية ا... خامنه اى (مدظله العالى )
بيا مهدى كه با تو يك آسمانيم
تو درياى و ما رود روانيم
اگر يكروزى هم ابرى ببارد
تو خورشيد و ما رنگين كمانيم
خامنه اى خمينى ديگر است
ولايتش ، ولايت حيدر است
مسابقه موضوع پانزدهم 
31 - معنى امامت يعنى چه ؟
الف - نظارت بر امور اجتماعى مردم
ب - نظارت بر امور سياسى مردم
ج - جانشينى پيامبر و رهبرى مردم د - ب و ج صحيح است
32 - در زمان غيبت كبرى امام زمان (عج ) تشكيل حكومت اسلامى بر عهده چه كسى است ؟
الف - مجلس شوراى اسلامى ب - ولى فقيه
ج - رئيس جمهور د - قوّه قضايه
موضوع شانزدهم : جوانان و معاد (روز قيامت ) 
جوانان عزيز! يكى ديگر از ضروريات دين مذهب ما شيعيان معاد و اعتقاد داشتن به روز قيامت است .
معاد يعنى چه ؟ معاد يعنى بازگشت انسان بسوى خداوند.
همه مى دانيم كه روزى خواهيم مرد و سرانجام در پيشگاه خداوند زنده خواهيم شد.
سؤ ال : اينست كه بعد از مرگ چه مى شود؟ آيا انسان با مردن نابود خواهد شد؟ يا مثل خورشيد كه هر روز غروب مى كند و روز بعد دوباره طلوع مى كند، انسان هم بعد از مرگ دوباره زنده مى شود؟ از ديدگاه اسلام ، مردن تنها يك مسافرت است و شما از اين جهان به جهان ديگر مسافرت مى كنيد! و زندگى آن جهان نتيجه اين دنيا است .(اَلدُّنيا مَزْرَعَةُ الاْ خِرَةِ).
اگر در اين جهان افراد نيكوكارى بوده ايد در جهان ديگر در راحتى و آسايش خواهيد بود و اگر در اين دنيا افراد بدى بوديد در آنجا در رنج و عذاب خواهيد بود.
سؤ ال : چرا براى بعضى از افراد پذيرفتن اين امر مشكل است كه انسانها بعد از مردن دوباره زنده مى شوند؟
جواب : قرآن مجيد اين مشكل را جواب داده است . يك جواب اين است كه مگر خداوند در آغاز انسانها و موجودات عالم راخلق نكرده است ؟ آيا خلق در بار اوّل مهمّتر است يا مرحله دوّم ؟ آيا اختراع يك هواپيما و ساختن آن براى بار اوّل مشكل تر است يا باز كردن قطعات آن و مونتاژ كردن آن براى مرحله دوّم ؟ مسلماً ساختن مرحله اوّل بسيار مشكل تر است . پس خدايى كه خود انسان را خلق كرده است مى تواند بار ديگر او را زنده نمايد.