بهشت خانواده جلد اول

دكتر سيد جواد مصطفوى

- ۱ -


چند تذكر

1- اين كتاب را دو طايفه نبايد بخوانند.

اول : كسانى كه ذوق و عاطفه ندارند.

دوم : كسانى كه به فكر و عقل خدادادى خويش اعتماد ندارند و به خود اجازه نمى دهند: بدون اجازه - به اصطلاح - روشنفكران شرق و غرب تفكر كنند.

2- اين كتاب مقررات سعادت بخش اسلام را بيان مى كند، بنابراين به دختر و پسرى كه مى خواهند ازدواج كنند و زندگى آنها قرين سعادت باشد، توصيه مى كنيم براى شروط ازدواج خود، عمل به مقررات اين كتاب را مقرر دارند و نيز به زن و شوهرى كه با يكديگر اختلاف پيدا كرده اند، مطالعه آن پيش از مراجعه به دادگاه توصيه مى كنيم .

3- به آخر كتاب نرسيده قضاوت نفرمائيد كه پشيمان مى شويد.

4- مطالعه اين كتاب براى جوانانى كه هنوز قصد ازدواج ندارند، در اولويت نيست .

اين ضرب المثلها را در درس 55 بخوانيد

زن بى حجب و حيا آش بى نمك است .

مرد پيرى كه زن جوان بگيرد، مرگ به قهقهه مى افتد.

زن كه تنبل شد كلفت با دهانش كار مى كند.

از خاندان متمول اسب بخر و از خاندان فقير زن بگير.

خنده زن زيبا گريه كيف پول آقاست .

زن كور باشد بهتر است تا بسيار زيبا.

كاخ اعيان را زن پر كرده و كلبه فقرا را بچه .

زن در گهواره هم كه هست خودش را معرفى مى كند.

زن زيبا مال همه است و زن زشت مال خودت .

مردى كه زنش را بزند 3 روز گرسنگى مى كشد و 3 روز كارش تعطيل است .

مرد شهرت را دوست دارد و زن مرد را.

تمام شعور زن در خانه است ، اگر از آن خارج شد، فاقد ارزش ‍ مى گردد.

مردان چون كوهند و زنان چون اهرم .

بهترين زنان ، زنى است كه وقتى خشمگين شود يا شوهرش بر او خشم گيرد، به شوهرش بگويد: دستم را در دست تو مى گذارم و خواب را به چشمم راه نمى دهم تا وقتى كه از من راضى شوى .

رسول اكرم صلوات الله عليه

بهترين شما مسلمانان ، مردى است كه با زنش خوشرفتار باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم .

رسول اكرم صلوات الله عليه

هر زنيكه شوهرش را با زبانش بيازارد، خداوند هيچ كفاره و توبه اى را از او نپذيرد و هيچ كار نيكش را قبول نكند تا وقتى كه شوهرش را راضى كند.

رسول اكرم صلوات الله عليه

در همه احوال با همسرت مدار كن ، و با او به نيكى معاشرت نما تا زندگيت با صفا شود.

اميرالمؤ منين على (عليه السلام )

هر زنى كه كج خلقى شوهرش را تحمل كند خداوند به او ثواب آسيه (همسر فرعون ) را عطا كند.

رسول اكرم صلوات الله عليه

چاپ جديد

هدف ما از نگارش اين كتاب ، مطالعه و خواندن آن بود نه بحث و تدريسش ، از اينرو گاهى لطايف و ظرايفى در قالب طنز و مطايبه با پوشش تلويح و كنايه آورده بوديم كه براى رفع خستگى و ملالت خواننده مفيد باشد.

ليكن پس از انتشار چاپ اول برخى از سروران مطاع تذكر دادند كه ما اين كتابرا براى خواهران دينى يا در كلاسهاى مختلط تدريس مى كنيم و چون به آن مطايبات مى رسيم ، آرزو مى كنيم ايكاش كلاس از يك جنس تشكيل شده بود، خوبست در چاپ دوم تجديد نظرى بنمائيد. اينجانب هم امتثال نمودم و تا آنجا كه ممكن بود اينگونه موارد را تغيير دادم .

خلاصه

اسلام به شوهران مسلمان مى گويد: زن امانتى است الهى در دست شما كه در شب زفاف خداوند رحمان او را آرايش كرده و لباس نو بر تنش پوشيده و به دست شما سپرده است . امانتى است نه تنها مانند جواهر و برليان مادى كه فقط از ديدنش لذت بريد؛ بلكه عنصرى با عاطفه و مهربان است كه در غربت و تنهائى انيس و همدم شماست ، كشتزار پر بركت نسل خاندان شماست . نگهدارنده و تربيت كننده ميوه درخت وجود و پاره تن شماست ، طباخ و آشپز خوراكهاى رنگارنگ و لذيذ شماست ، زينتگر و آرايش دهنده فرزندان شما و لوازم خانه و زندگى شماست ، امانت خدا را چنانكه شايسته امانتگذار است ، نگهداريد و پس از پايان دوره امانتدارى ، او را سالم و خوش خاطره به صاحبش رد كنيد.

و به زنان مسلمان مى گويد: پس از آنكه از پدر و مادر جدا گشته و به خانه شوهر آمديد، شوهر را بايد مانند پدر و مادر و بلكه بيش از آنها احترام كنيد، شما عنوان مقدس مادرى و مادر بزرگى را با تشريك مساعى او پيدا مى كنيد و اگر او نبود، شما وجودى معطل و بى خاصيت باقى مانده بوديد. اگر او را با زبان خود بيازاريد، خداوند متعال روزه و نماز شما را در زمان آزردگى او قبول نمى كند، هر چند روزها را روزه داريد و شبها را به نماز ايستيد، و بدانيد كه بهترين زن مسلمان زنى است كه چون شوهرش از او آزرده خاطر گردد، هر كارى را كه در دست دارد به زمين گذارد و نزد شوهر رود و خاطر او را از خود شاد و خرسند كند، زن مسلمان بايد بعد از عبادت خدا، هيچ كارى را براى خود لازمتر از اطاعت شوهر نداند، بلكه اگر شوهر او را در بين نماز صدا بزند، بايد نماز خود را كوتاه كند و با ترك مستحبات ، هر چه زودتر نداى شوهر را لبيك گويد.

پيشگفتار

سپاس و ستايش بيكران ، خداوند يگانه رحمان را سزاست كه در روى كره اى متحرك و لرزان ، معلق و آويزان ، كوه و صحرا رقم زد، جزيره و دريا ترسيم نمود، گياه و جاندار آفريد و انسان و بشر پديد آورد، تا ظلمتكده تيره و تاريك زمين را به نور و صفا زينت بخشد و در ميان خرابى و ويرانى ، عمران و آبادى آرد.

اراضى موات و بائر را به بوستان و گلستان سبز و خرم تبديل كرد. از ميان كره زمينى كه بصورت جمادى بى حس و بى شعور ساخته شده بود، نبات و حيوان برافراشت و بر تارك سرش انسانى خردمند گذاشت و او را بر همه اقطار جهان حاكم و فرمانروا ساخت ، تا از ميان كره اى خاكى و تاريك ، جنبش و حركت ، سعادت و عزت و عيش و عشرت پديد آورد. مشك و عنبر، رياحين معطر، نور و صفا، عشق و وفا، نغمه و نوا، تمدن و ترقى ، تكامل و تعالى ، دستگيرى و رحمت و نوازش و عطوفت ، همگى از ميان همين كره تيره و ظلمانى برخاست و همگى از بركت عقل و احساسى بود كه به انسان عنايت فرمود.

خداوند رحمان ، به انسان ستمگر ناسپاس ، جفتى از جنس او به صورت زن عنايت فرمود، تا با وى انس و الفت گيرد. ميان دختر و پسرى بيگانه و ناآشنا، مودت و رحمت مقرر داشت تا يكديگر را در آغوش گيرند، توالد و تناسل نمايند، تشريك مساعى كنند، خانه و مدرسه بسازند، آموزش و پرورش دهند، محيط آبادى را كه از پدران و مادران خود، به ارث گرفته اند، آبادتر كنند و باز هم براى آبادى بيشتر به فرزندان خود تحويل دهند.

و درود و رحمت بى پايان خداوند متعال ، به روان مطهر رسولان و پيغام آورانش ، مخصوصا اشرف و خاتم آنها حضرت محمد مصطفى و بر خاندان و عترت معصومين آنحضرت ، كه همگان ، عمر عزيز خويش را در راه رسانيدن به اوج تكامل و سعادت مصروف داشتند و در پيمودن اين راه ، هر گونه بلا و مصيبتى تحمل نموده و حتى از بذل جان شريف دريغ نفرمودند - صلوات الله عليه اءجمعين من الان الى قيام يوم الدين -

اما بعد: پسر و دخترى كه با يكديگر ازدواج مى كنند، در حقيقت تولد تازه اى مى يابند و در اقيانوس تازه اى وارد مى شوند كه يا بايد كار آموزى و تجربه قبلى كسب كرده و يا داراى هوش و فراستى باشند كه بتوانند خود را با جزر و مد دريا هماهنگ نموده ، همچون مرغان و ماهيان با محيط سازگار شوند و گرنه عمرى كوتاه و پر مشقت دارند و به زودى در گردابها غرقه و هلاك مى شوند.

دين مقدس اسلام كه براى راهنمائى و تامين سعادت بشر، نازل گشته و تمام ابعاد وجودى او را در تمام مراحل زندگيش رعايت كرده است ، دختر و پسرى را كه مى خواهند در آينده پدر و مادر خانواده و ركن اجتماع انسانى باشند، در اين وادى خطرناك بدون راهنما رها نكرده ، بلكه با كمال لطف و عنايت ، دست ايشان را گرفته و قدم به قدم رهبرى و راهنمايى نموده و آنان را از خطرات طوفانها و گردابها بر حذر داشته است .

نويسنده براى تامين اين هدف ، روابط زن و شوهر را در مراحل زندگى مشتركشان ، از قرآن مجيد، نهج البلاغه ، وسائل ، بحار، وافى و مستدرك استخراج و عرضه نموده است . اگر در اين راه موفق گشته خدا را سپاسگزار است و اگر فتور و قصورى پيش آمده ، بر سستى قلم و كوتاهى فكر حمل مى شود و در همه حال از خوانندگان محترم اميد راهنمائى و خير خواهى دارد.

مباحث اين كتاب شامل هفتاد درس است كه مهمترين آنها را پنج بخش زير تشكيل مى دهد:

1- عوامل الفت و محبت ميان زن و شوهر.

2- عوامل اختلاف و كدورت آنها و راه علاج آن .

3- موقعيت واقعى زن در خانواده از نظر اسلام و تحليل و بررسى آيات و رواياتى مانند (ضعف عقل او، شر بودن او، استخوان كج بودن او، تاديب او، مشورت با او، بر حذر بودن از خوبانشان و مانند اينها).

4- موضوع حجاب و نظر اسلام نسبت به مقدار محدويت زن .

5- اظهار مطالب غريزه جنسى و تعيين مرز بين حرام و جايزش و مطالب متفرقه بسيار ديگرى ، مانند سواد آموزى زن ، داشتن فرزند، ضرب المثلها، پزشكيها و روابط فاميلى ، در اين كتاب بحث مى شود كه به خاطر تنوع مطالب و تفنن خاطر خوانندگان ، تمام اين مباحث درهم و آميخته و معجونوار بررسى شده است . در پايان اين مجموعه را (( بهشت خانواده )) ناميديم به سه اعتبار:

1- آيات قرآن مجيد و احاديثى كه از زادگاه منابع وحى صادر شده و در اين كتاب آمده است در حقيقت بهشتى است كه در خانواده موجود است .

2- عمل به اين آيات و احاديث محيط خانواده را بهشت برين مى سازد.

3- بيشتر مباحث اين كتاب مربوط به زن است و زن مسلمان متعهد، بهشت آفرين خانواده است .

در هر حال به كسانى كه ذوق و عاطفه ندارند خواندن اين كتاب را توصيه نمى كنيم و براى كسانى كه همسر ندارند، مطالعه اين كتاب تضييع عمر و اتلاف وقت است اما كسانى كه بخواهند در پرتو تعاليم اسلام ، يك عمر با همسر خود با محبت و صفا زندگى كنند، اين مطالعه را لازم مى دانيم و انتقاد را از كسانى كه تمام كتاب را خوانده باشند، با كمال حوصله گوش ‍ مى كنيم . و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم .

سيد جواد مصطفوى

درس اول : صدا زدن

هر يك از زن و شوهر بايد همسر خود را به نامى صدا كند كه او بيشتر دوست دارد و خوشترش مى آيد، چه اسم كوچك باشد و يا نام خانوادگى ، يا القاب مذهبى و عناوين اجتماعى .

بهتر است پيش از آنكه زن و شوهر لقب و عنوانى پيدا كنند؛ يعنى سالهاى اول ازدواج كه هنوز دكتر و مهندس و حاجى نشده اند و يكديگر را به اسم كوچك يا نام فاميل مى خوانند، چاشنى محبتى بر آن بيفزايند و مثلا (( حسين جان و مريم جان )) بگويند يا (( على آقا و زهرا خانم )) صدا زنند.

صدا زدن به اسم تنها توهين آميز است و توهين آميزتر آنكه مردى مثلا نامش ابوالحسن يا ابوالقاسم باشد و همسرش او را به نيمه اول اسمش صدا زند.

ممكن است بگوييد كه اگر ميان زن و شوهر خلوص و صفا باشد، اين نامها توهين به حساب نمى آيد و مانعى ندارد.

ميگويم ، درست است در آن صورت توهين نيست و مانعى ندارد، ولى مانند آقا جان و خانم جان ، ايجاد محبت نمى كند، و چون اسلام به همه مسلمين مخصوصا به زن و شوهر درس محبت مى دهد، سفارش مى كند: مخاطب را به نامى بخوان و با كلمه اى صدا بزن كه او را خوشتر و دوست تر آيد.

شايد بعضى از مردان كه داراى عنوان حاجى و رئيس و دكتر و مانند آن هستند از همسرشان شنيدن اين عناوين را دوست نداشته باشند و كلمه (( احمد جان )) را مثلا از او بهتر بپسندند؛ در آنصورت همسر بايد همان كلمه يى را بگويد كه او بيشتر دوست دارد، همچنين نامها و عناوين از لحاظ زشتى و زيبايى و خوش آمدن و بد آمدن همسر، در خلوت يا پيش مردم فرق مى كند در شهر يا روستا فرق مى كند. در لغات و زبانهاى مختلف فرق مى كند.

جانم به فداى پيغمر اسلام صلوات الله عليه كه معيارى ثابت و غير قابل تغيير، براى ايجاد محبت بيان مى كند و مى فرمايد:

او را به نام و عنوانى بخوان كه خوشترش مى آيد. بعضى از مردان عناوين شعرى جالبى انتخاب كرده ، همسر خود را به آن عنوان صدا ميزنند، مانند (( امانت خدا )) در آينده خواهيم گفت كه پيغمبر و اميرالمومنين صلوات الله عليهما فرموده اند كه زنان امانت خدا هستند نزد مردان . پيداست كه زن از شنيدن اين عنوان احساس افتخار مى كند و مرد هم به وظيفه سنگين خود كه نگهدارى امانت الهى است متوجه مى شود.

بعضى از مردان عارف و ظريف را ديدم كه همسر خود را به عنوان (( ولى من ، سرپرست من )) صدا ميزند، يا زنى شوهرش را به عنوان (( خداى من )) مى ناميد. همه مى دانند و خود زن و شوهر هم مى دانند كه اين عناوين پوششى از مزاح و ظرافت ، روى واقع و حقيقت دارد. با وجود اين شنونده احساس افتخار مى كند و ميان زن و شوهر گرمى و صفا و محبت و وفا ايجاد مى شود و از دستورات شرع مقدس دانسته ايم كه او مى خواهد همواره تنور عشق و محبت و صفا ميان زن و شوهر گرم باشد. البته مى بايست عارفان روشن دل ، در برابر مقدس نمايان كج انديش ، همسر خود را به اين عناوين صدا نزنند، آنها مى توانند - و اسلام هم مى خواهد كه - در خلوت همسر خود را به عنوان ، (( دلبر، عزيز، جان و روان )) و ظريفتر و لطيفتر از اينها بخوانند و اگر شنونده خوشش آيد علاوه بر اينكه مانعى ندارد، پيغمبر اسلام هم بيشتر خوشش مى آيد.

خود آن حضرت يكى از همسرانش را كه جوانتر بود (( حميرا )) مى ناميد. حميرا را مى توان به گل سرخ يا (( سرخك عزيزم )) ترجمه نمود، اگر چه لطافتى را كه در كلمه (( حميرا )) هست با هيچ تعبيرى در فارسى نمى توان بيان كرد. (1)

دليل

1- ثلاث يصفين ود المر لاخيه المسلم : يلقاه بالبشر اذا لقيه و يوسع له فى المجلس و يدعوه باءحب الاسماء اليه .

سه چيز است كه دوستى مسلمان را با مسلمان ديگر، صافى و خالص ‍ كند:

1- هنگامى كه او را ملاقات مى كند، با خوشرويى با وى برخورد نمايد.

2- زمانى كه خواست كنار او بنشيند برايش جا باز كند.

3- به بهترين نامى كه دوست دارد، او را صدا زند. (2)

اين روايت مانند تمام روايات و احاديث ديگرى كه روابط اجتماعى مسلمين را بيان مى كند، هدفش يا يكى از اهدافش اين است كه ميان مسلمين ، الفت و محبت ايجاد شود و بسيار روشن است كه ايجاد الفت ميان زن و شوهر لازم تر و ضرورى تر از ساير مسلمين است و عواقب وخيم تخلف از اين دستور براى زن و شوهر، شديدتر و دردناكتر از ديگران است .

دليل ديگر ما در اين مورد قضاوت روشن و صريح عقل است كه در زندگى مشترك همسران ، محبت و صفا و صميميت و يكرنگى لازم است ، و صدا زدن دوست را به نامى كه مطلوب و محبوب او است ، ايجاد محبت مى كند و قضاوت عقل در مقام ارزش و اهميت ، مقدم بر شرع است ، زيرا ما شرع اسلام را به حكم عقل پذيرفته ايم . چون آنرا تامين كننده سعادت ، دنيا و آخرت و پاسخ دهنده نيازهاى مادى و معنوى و جسمى و روحى خود يافته ايم و در مقام مقايسه با اديان ديگر، به قضاوت عقل سليم خويش ‍ اسلام را كاملتر و جامعتر يافته ايم ، بنابراين ، عقل و اسلام برادر يكديگرند و عقل برادر بزرگتر است .

هر حكمى كه عقل بدهد، اسلام آنرا تصويب كرده است و اسلام هم حكم و دستورى بر خلاف عقل ندارد. اگر به طور نادر، مخالفتى ميان حكم و عقل و دستور قاطع و معتبر شرع مشاهده شود، در آن صورت بايد نسبت به عقل قضاوتش ترديد كرد و تجديد نظر نمود، براى اينكه قطعا آن عقل ، عقل سليم و مصفا نيست . بلكه عقلى است ، تيره ، ناسالم و در پرده . (3)

خوشبختانه ، مطالبى كه در اين كتاب مى خوانيد، با قطع نظر از آيات قرآن و احاديثى كه به عنوان دليل آورده مى شود، همگى موافق عقل و خرد همگان است . چه مسلمين و چه غير مسلمين ، و در سراسر اين كتاب ، حكم و دستورى مخالف عقل مشاهده نمى شود.

اين مطلب را هم بدانيد كه اگر عقل سليم موضوعى را پسنديده تشخيص ‍ داد و آنرا مطلوب و محبوب به حساب آورد و مردم هم به آن عمل كردند و از شريعت اسلام ، منع و انكارى نسبت به آن نرسيده بود، آن موضوع مورد موافقت شارع هم هست و مثل گفته پيغمبر و امام صادق (عليه السلام ) مى توان به آن عمل نمود. يعنى منع نكردن شارع اسلام از كارى كه عقلا آنرا انجام ميدهند، دليل تصويب شارع است و دليل امضاى او است نسبت به صحت و درستى آن .

درس دوم : سلام كردن

سلام كردن مسلمانى به يكديگر، ايجاد انس و الفت ميكند، كينه ها و كدورتها را مى زدايد، اخم پيشانى ها را باز مى كند، بنابراين ، زن و شوهرى كه نياز به انس و الفت و صفا و صميميت بيشترى دارند، اين دستور را بايد بيشتر رعايت كنند. شوهر كه از در منزل وارد مى شود، بايد به همسرش ‍ سلام كند و هر گاه كه از خواب بر مى خيزند، زن به شوهرش سلام كند و بهتر آنكه در سلام كردن ، هر يك بر ديگرى سبقت گيرد.

سلام بايد با صداى بلند و واضح باشد، نه آهسته و نهان . زن و شوهر نبايد اين موضوع را كه اسلام به آن اهميت زياد داده است ، كوچك شمرند و كم اهميت گيرند و بگويند: سلام كردن براى بيگانگان است ، نه زن و شوهر كه با هم يگانه و نزديكند.

واعظى مى گفت : دوستى داشتم ثروتمند و مرفه . روزى به من گفت : نمى دانم چه سرى در كار است ، كه زندگى من و همسر و فرزندانم با وجود آماده بودن همه گونه وسائل زندگى ، روح و نشاط ندارد، در صورتى كه زندگى شما و امثال شما كه يك دهم در آمد و توسعه و رفاه ما را نداريد، پر از شور و عشق و شادى و نشاط است شما از ما بيشتر مى خنديد و گونه هاى شما سرختر است و فرزندان شما با نشاطتر و زنده دل ترند.

به او گفتم شما با همسرت سلام و خداحافظى مى كنى ؟ گفت نه ، گفتم حال چند وقتى اين موضوع مهم اسلامى را آزمايش كن . در آنجا سرى تكان داد، به علامت اينكه مثلا من از مرض سل و سرطان مى گويم و او قرص آسپرين تجويز ميكند، ولى چندى بعد تشكر كنان نزد من آمد و گفت : به راستى نصيحت تو معجزه كرد. يك سلام كردن كوچك و ناقابل ، در خانواده ما روح و نشاط آورد، وقتى سلام نمى كردم ، من در گوشه يى مى نشستم و همسرم دنبال كارهاى خانه مى رفت ، ولى از وقتى سلام مى كنم ، همسرم مجبور است جوابى بدهد. همين سلام و جواب آسان و بى مايه ، اخم و گرفته رويى ما را به نشاط و گشاده رويى تبديل كرد و دهان بسته ما را باز كرد. بعد از سلام و جواب ، قهرا سخنى از اين در و آن در گفته شد، غصه ها و ناراحتيهاى بازار و خانه فراموش گشت ، خلاصه زندگى افسرده و مرده ما را با يك دستور كوچك رونق و حيات تازه اى بخشيدى و عشق و شور و شعف به خانه ما آوردى .

اين را هم بدانيد كه سلام كردن مستحب و جواب آن واجب است ، پس اگر همسرى سلام كند و همسر وى جوابش ندهد، علاوه بر عواقب وخيم زندگى خانوادگى يعنى اختلاف و كينه و نزاع و جدايى ، خداوند عادل در روز قيامت ، كسى را كه جواب سلام نداده است ، عذاب مى كند.

اميدوارم در ميان خوانندگان اين كتاب ، زن و شوهرى نباشند كه به خاطر كدورت و اختلاف ، به يكديگر سلام نكنند يا اگر يكى سلام مى كند، ديگرى جواب ندهد يا جواب سردى دهد، ولى اگر خداى نكرده چنين افرادى باشند، بايد بدانند كه شيطان بر آنها سوار شده و مغلوب هواى نفس خود گرديده اند.

در درسهاى آينده خواهيم گفت : طبق دستور اسلام زن و شوهرى كه با يكديگر اختلاف پيدا كرده اند، اولا بايد خودشان بدون دخالت ديگران آن اختلاف را حل كنند ثانيا به حكمين مراجعه كنند و اگر اصلاح آنها مفيد نيفتاد، براى آخرين بار، صورت يكديگر را ببوسند و از هم جدا شوند.

بنابراين به زن و شوهر، هر كدام شجاعت اخلاقى و صراحت لهجه بيشترى داشته و مى تواند بر شيطان و هواى نفس خود غالب شود، توصيه مى كنيم : به همسر خود - اگر چه با او كدورت دارد - سلام كند و سپس بگويد: سلام مرا دليل ضعف و تسليم من ندان . راجع به كدورت و اختلافى كه با تو دارم ، در دادگاه شكايت خواهم كرد، يا در قيامت ، در محكمه عدل الهى خواهم گفت ، ولى سلام مى كنم ، براى اينكه مى خواهم ، اطاعت شيطان را نكنم ، مغلوب هواى نفس نشوم و دستور اسلام را اجرا كرده باشم .

دليل

2- و اذا حييتم بتحيه فحيوا باءحسن منها اءوردوها، ان الله كان على كل شى ء حسيبا.

هر گاه كسى شما را سلام و ستايشى كرد، آن سلام و ستايش را به بهتر از آن يا مانند آن پاسخ دهيد، كه خدا حسابگر هر چيز است . (4)

3- تحيتهم فيها سلام

اهل بهشت يكديگر را با سلام كردن خوش آمد گويند. (5)

4- فاذا دخلتم بيوتا فسلموا على انفسكم تحيه من عندالله مباركه طيبه كذلك يبين الله لكم الايات لعكم تعقلون .

هر گاه به خانه يى وارد شويد (كه كسى در آنجا نباشد) به خودتان سلام كنيد كه سلام خوش آمدى است مبارك و پاك از جانب خدا، خداوند اين گونه آيات خود را براى شما روشن بيان مى كند، باشد كه در آنها تعقل كنيد. (6)

عن اءبيجعفر عليه السلام قال : اذا دخل الرجل منكم بيته فان كان فيه احد يسلم و ان لم يكن فيه احد فليقل : السلام علينا من عند ربنا، يقول الله : تحيه من عند الله مباركه طيبه .

در تفسير آيه شريفه ) امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هر گاه مردى به خانه خود وارد شود و كسى در آنجا باشد، به (او يا به ) آنها سلام كند و اگر كسى نباشد، بايد بگويد (( السلام علينا من عند ربنا )) يعنى سلام بر ما از جانب پروردگار ما، كه اين سلام تحيتى است مبارك و پاك از جانب خدا (7)

6- قال رسول الله (ص ) اءن اعجز الناس من عجز من الدعاء و ان ابخل الناس من بخل بالسلام .

پيغمبر (ص ) فرمود: ناتوانترين مردم ، كسى است كه از دعا كردن ناتوان باشد و بخيل ترين مردم كسى است كه از سلام كردن دريغ ورزد. (8)

7- عن ابى جعفر عليه السلام : قال ان الله يحب اطعام الطعام وافشاء السلام

امام باقر (ع ) فرمود: خداوند دوست دارد اطعام طعام (مهمانى كردن و غذا دادن ) و افشاء سلام (بر همه مسلمين سلام كردن ) را (9)

8- قال رسول الله (ص )...افشاء السلام ان لا يبخل بالسلام على احد من المسلمين .

پيغمبر (ص ) فرمود: افشاء سلام اين است كه مسلمان از سلام كردن بر هيچ مسلمانى بخل نورزد. (10)

9- و عنه عليه السلام : قال يسلم الرجل اذا دخل على اهله و اذا دخل يضرب بنعليه و يتنحنح يصنع ذلك حتى يؤ ذنهم انه قد جاء، حتى لا يرى شيئا يكرهه .

امام صادق (ع ) فرمود: وقتى شوهر به خانه وارد مى شود بايد به خانواده اش ‍ سلام كند، قبلا كفشش را به زمين بزند و سرفه كند تا خانواده را از آمدن خود خبر دهد، مبادا چيزى بيند كه او را ناخوش آيد. (11)

اين هم دستور ديگرى است براى شوهر كه نبايد سرزده و آهسته و بدون خبر مانند جاسوسان ، وارد خانه بشود، بلكه بايد در پشت در سرفه كند و پايش را بر زمين زند تا زن و فرزندش از آمدن او آگاه شوند، هر چند خانه ، خانه خود اوست ، ولى زن و فرزند كه بنده و كنيز او نيستند. آنها هم شخصيت دارند. شايد همسر يا فرزند بخواهد در غيبت او صداى ناهنجارى داشته باشد كه در حضور او خجالت بكشد و شنيدن آن صدا براى خود او هم كسر شان و كسر شخصيت باشد. جانم به فداى اسلام كه چه نكته بين و موشكاف است . چه دلسوز و مهربان است .

10- عن على (عليه السلام ) قال السلام سبعون حسنه ، تسعه و ستون للمبتدى و واحده للراد.

على (عليه السلام ) فرمود: سلام كردن هفتاد حسنه دارد كه شصت و نه تاى آن براى سلام كننده و يكى براى جواب دهنده است . (12)

11- قال رسول الله (ص ) خمس لا ادعهن حتى الممات : الاكل على الحضيض مع العبيد و ركوبى الحمار موكفا و حلبى العنزبيدى و لبس ‍ الصوف و التسليم على الصبيان لتكون سنه من بعدى .

پيغمبر (ص ) فرمود، پنج چيز را تا زمان مرگ ترك نمى كنم : 1- در جاى پست با بردگان غذا خوردن 2- بر الاغ بى پالان سوار شدن 3- بز را با دست خود دوشيدن 4- لباس خشن پوشيدن 5- سلام كردن بر كودكان ، تا پس از من سنت شود (و مسلمين و به ويژه رهبرانشان اين اعمال را انجام دهند) (13)

روانشناسان بصير و با انصافى كه درباره شخصيت دادن به كودك دستورها مى دهند، كتابها مى نويسند و فوايد و مزايايى براى آن نقل مى كنند، آيا دستورى ساده تر، شخصيت دهنده تر، ريشه دارتر از سلام كردن رهبر به كودك براى شخصيت دادن به او پيدا كرده اند؟

و همچنين جمله اى كه امام چهارم ، زين العابدين (عليه السلام )به كودكان مى گفت ، كه (( مرحبا به كودكان امروز و بزرگان آينده ما )) .