بهشت خانواده جلد اول

دكتر سيد جواد مصطفوى

- ۱۸ -


درس شصت و هشتم : طلاق

واقعيت اين است كه روابط زناشويى بيشتر مسلمين در زمان ما با دستورات اسلام ، مخالفت دارد و بسيارى از موارد، در نقطه مقابل آنست .

اسلام براى رفع اختلاف زن و شوهر، دستور تعيين حكمين و رسيدگى آنها را مى دهد، ولى عمل به اين دستور در بين مسلمين كمتر ديده مى شود.

اسلام براى پيش نيامدن اختلاف بين زن و شوهر، دستور سلام كردن و خداحافظى كردن و پيشباز و بدرقه رفتن و سوغات آوردن و عيدى خريدن و آن همه عوامل محبت انگيز ديگر مى دهد، ولى مسلمين كمتر به آن عمل مى كند.

يكى ديگر از امورى كه رفتار مسلمين طبق دستور اسلام نيست ، موضوع طلاق است . صريح آيه قرآنست كه يا به خوبى و خوشى با زنتان زندگى كنيد و يا به خوبى و خوشى او را طلاق دهيد، يعنى وقتى ديديد كه نمى توانيد كه با يكديگر زندگى كنيد، براى آخرين بار صورت يكديگر را ببوسيد و از هم جدا شويد. اما تا وقتى كه كار به طلاق بكشد، از نظر اسلام فاصله و مقدمات بسيارى لازم است .

زن و شوهر بايد بدانند كه طلاق مبغوضترين و منفورترين كار حلال نزد خداست كه فقط هنگام ضرورت و ناچارى بايد واقع شود. شوهر نبايد به مجرد بد آمدن از زنش به فكر طلاق افتد.

در درسهاى پيش گفتيم كه خداوند متعال مى فرمايد: تو نمى فهمى و من بهتر ميدانم : حال كه اين زن قسمتت شده است . با او بساز و صبر كن و احتمال بده كه در آينده از جانب او خيرى كه گمان ندارى به تو برسد، از فرزندى كه مى آورد، از يك كلمه مفيدى كه از دهانش مى پرد، از طرف فاميل و خويشانش و دهها مورد ديگر كه فقط خدا مى داند.

و نيز اگر با همسر خويش اختلاف داريد، بين خود و خدا فكر كنيد و ببينيد، آن اختلاف مالى يا غرورى يا غريزى ، يا چيز ديگر است و تا ممكن است ، علت را بيابيد و راه چاره را پيدا كنيد، تا به توافق برسيد و اگر به توافق نرسيديد - و بدانيد كه هرگز دو انسان به توافق كامل نمى رسند - صبر و گذشت داشته باشيد، و مثلا فرض كنيد: مدتى با كسى در مسافرت هستيد و ناچاريد با او بسازيد، به اميد فرج باشيد و موضوع حكمين را هم فراموش ‍ نكنيد.

البته هر كسى با مقدماتى كه پيش خود فكر كرده است و براى خود ساخته است ، به اين نتيجه رسيده است كه من ديگر با اين همسر نمى توانم زندگى كنم ، ولى خداوند متعال هم تعيين حكمين را براى چنين موردى قرار داده است . فكرها و برداشتها يكسان نيست . پيرها و تجربه ديده ها چيزهايى مى فهمند كه جوانان نمى فهمند. تا كنون هزار سال است كه نصيحت نتيجه بخشيده و باز هم نتيجه مى بخشد.

شوهر جوان فكر مى كند كه اگر زنى ديگر بگيرد، زندگى بهترى خواهد داشت ، ولى او نمى داند كه نخستين اشكال ، سازش زن ديگر با فرزند اوست كه از زن پيشين دارد اين موضوع فطرى و طبيعى زنان است كه فرزند هووى خود را دوست ندارند.

شوهران اجازه دهند، حكمين سرگذشتها و تجربه هايى را كه ديده اند از مردانى كه زن خود را طلاق داده اند براى آنها بازگو كنند.

خلاصه همان خداوندى كه اختيار طلاق را بدست شوهر داده و او را در فكر و عمل آزاد گذاشته است ، موضوع حكمين را دستور مى دهد. اگر چنين بود كه هر شوهرى بگويد: من با حسابهايى كه كرده ام ، نمى توانم با اين زن زندگى كنم و بايد او را طلاق بدهم ؛ كه خداوند دستور تعيين حكمين و مشورت با بزرگان را نمى داد.

معمولا زنها سازگارترند، مخصوصا زنان مسلمان ، آنها با وفاترند، آنها با عاطفه ترند، ولى اگر خداى ناخواسته زنى به فكر بيفتد كه اين شوهر به درد من نمى خورد و بايد شوهر ديگرى بگيرم ، بايد بداند كه :

(( به هر كجا كه رود آسمان همين رنگ است ))

زن بايد اين كتاب و نظير اين كتاب را با دقت بخواند. شوهردارى را ياد بگيرد. درسهاى اسلام را در امر شوهر دارى از صدا زدن شوهر به نامهاى خوب گرفته تا گاهى پيشباز و بدرفته و زينت كردن و زبان خوش داشتن و به سخنان شوهر گوش دادن و آنچه را تا به حال گفتيم ، انجام دهد. آنگاه يقين بداند كه اگر شوهرش طبعا خشن و بدخو باشد، نرم و ملايم خواهد شد و به راه خواهد آمد.

فراموش نمى كنم زن متين و با حوصله اى را كه خيلى پيش در روستايى مى ديدم شوهرش آشكارا مشروب مى آشاميد و در جلو دكانى با دهان كف كرده مى افتاد. آنها در آن وقت 3 فرزند داشتند. شنيدم ، آن زن بارها شوهرش را نصيحت مى كرد كه اى مرد خجالت بكش ، تو پدر سه فرزند شده ئى به اين اطفال معصوم رحم كن از اين كار زشت دست بردار؛ ولى شوهر گوش نمى داد و باز هم مى خورد و زهر مار مى كرد شايد نزديك ده سال آن زن صبر كرد، نصيحت كرد و طلاق نگرفت تا شوهر توبه كرد و اكنون زندگى خوبى دارند و داراى عروس هم هستند و شوهر پيش آن زن و آن همه فداكارى و بردباريش سرافكنده و شرمسار است و ثناخوان و سپاسگزار.

زندگى فراز و نشيب دارد، غم و شادى دارد، ثروت و تنگدستى دارد، زن و شوهر عاقل بايد با خوشرويى با همه اين حوادث مواجه شوند و بدانند. كه (( در اثر صبر نوبت ظفر آيد )) . در ناملايمات و سختيها، زود از جا به در نروند و بى تابى نشان ندهند كه بى تابى نشانه ضعف انسان است .

خلاصه بعد از همه اين فكرها و صبرها و حوصله ها، اگر چاره اى نبود. و حكمين راى به طلاق دادند. بايد زن و شوهر بدانند كه صلاح آنها در جدايى است . با خوبى و خوشى از يكديگر جدا شوند. شوهر تمام مهريه زن را بپردازد، علاوه بر مخارج زمان عده و حقوق ديگرى كه در شرع اسلام معين شده است ، و او را با كمال رضايت رها كند.

دليل

282- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : ما من شى ء مما اءحله الله اءبغض اليه من الطلاق و اءن الله عز و جل يبغض المطلاق الذواق .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: از آنچه خدا حلال كرده است ، چيزى نزد او منفورتر از طلاق نيست و خداى عزوجل مردى را كه زياد طلاق بدهد و قصد چشيدن زنان را داشته باشد. مبغوض مى دارد. (321)

درس شصت و نهم : پزشكيها و معالجات

بو على سينا گويد: جماع از آخرين جوهر غذا گرفته مى شود، لذا نسبت به تخليه هاى ديگر بدن بيشتر ايجاد ضعف مى نمايد و نيز از جوهر روح انسان هم به مقدار لذتى كه مى برد گرفته مى شود، از اينرو هر كس در جماع لذتش ‍ بيشتر باشد، ضعفش بيشتر خواهد بود و كسى كه در اين كار زياده روى كند، بدن خود را خشك و سرد مى كند و حرارت طبيعى بدنش به تحليل مى رود... بينائى و شنوائيش ضعيف مى شود و ساق پايش سستى مى گيرد و گاهى باعث رعشه و ضعف اعصاب مى شود. در اعضايش حالتى را مانند راه رفتن مورچه احساس ميكند كه از سر تا كمرش را مى گيرد. گاهى تب شديدى مى گيرد كه او را مى كشد و بى خوابى و بدشكل شدن چشم و درد كليه و مثانه و بدبوئى دهان از عوارض افراط در جماع است . كسى كه سوء هاضمه دارد، بعد از اجماع به قرقر شكم مبتلا مى شود. كسى كه بعد از جماع به تنگى نفس و سوء هاضمه مبتلا مى شود، بايد جماع را ترك كند و با زنانى كه سقط چنين مى كنند، نبايد نزديكى نمود و اگر هنگام جماع زن روى مرد بيايد، مرد گاهى مبتلا به ورم بيضه و شكم مى شود و ممكن است آلت و مثانه اش زخم شود و قرحه پيدا كند، زيرا در اين صورت منى به سختى خارج مى شود.

از طرفى ديگر، حبس منى و به زور نگهداشتن آن بسيار مضر است و بايد كه در حال فشار بول يا غايط جماع نكند و نيز جماع كردن بعد از ورزش و حركت شديد و نيز بعد از خجالت و ترس ، زيان دارد و با شكم پر جماع كردن ، مانع هضم غذا مى شود و اگر اتفاقا چنين كارى بكند، بايد بعد از جماع قدرى حركت كند تا غذا در معده استقرار يابد و نيز با شكم خالى نبايد جماع كند كه زيانش از شكم پر بيشتر است . سخن كسى را گوش نكن كه مى گويد: جماع بايد بعد از هضم سوم باشد. (322) بهترين وقت جماع زمانى است كه مرد بعد از آن ، احساس كند بدنش از فضولات سبك گشته و روحش بهبود يافته و احساسش روشن و بيدار گشته است . (323)

تسكين شهوت

پسران جوانى كه غريزه جنسى آنها تحريك شده ، ولى هنوز امكانات ازدواج برايشان مهيا نيست ، بايد با روزه گرفتن و كمتر غذا خوردن خصوصا غذاهاى شهوت انگيز، هيجان شهوت را در خود آرام كنند. و نيز با سرگرم كردن خويش به ورزش و مطالعه و حضور در مجالس سوگوارى از شدت اين غريزه بكاهند. خوردن ليمو، قهوه ، شير خشت ، ادويه ، گوشت حيوان ماده ، خردل ، كافور، گل ماده رازك ، گل نيلوفر آبى ، در اين مورد تجويز شده است . (324)

دكتر جزايرى گويد: راهبان و پارسايان در فصل بهار پنج انگشت (فلفل بيابانى ) را زير بدن خود فرش مى كنند تا شهوت بر آنها غلبه نكند. (325)

پيداست كه اين جوانان عزيز، بايد از ديدن عكسها و فيلمهاى سكسى و هيجان انگيز و صحنه هاى شهوت خيز دورى كنند. حتى شنيدن صداهاى دختران جوان ، براى اين افراد شهوت انگيز است . (326)

احتلام

براى جلوگيرى از احتلام ، بايد معده و مثانه خالى باشد، جوان بايد شبى چند بار، براى ادرار كردن بيدار شود و قدرى آب سرد روى آلت بريزد و سر شب غذاى سبكترى بخورد و نيز بستن كمر با پارچه يا شال مفيد است . (327)

جلوگيرى

پزشكان براى جلوگيرى : از راه مقاربت ناقص ، قرار دادن وسائلى در دهانه رحم ، خوردن قرصها و سرمهاى ضد باردارى ، به كار بردن مواد شيميائى و شستشوى موضعى براى بانوان و استعمال روكش براى شوهران ، زيان هاى جسمى و روحى مختلفى بيان مى كنند. حتى نسبت به قرصهاى ضد آبستنى مى گويند: متاسفانه هنوز در بى ضرر بودن آنها اطمينان كافى وجود ندارد و مى گويند: اگر فعلا با روش قديمى و آزمايش شده عمل شود بهتر است . (328) روشهاى قديمى از اينقرار است :

1- خوردن دو گندم ريشه (( نروك )) سبب مى شود كه ديگر زن آبستن نشود و اگر شوهر هم بخورد عقيم مى شود.

(( نروك )) گياهى است كه در يكى از كوههاى كرمان كه كنام پلنگ است مى رويد اسم عربى آن (( دواءالنمر )) است . ريشه اش شبيه به سولنجان و بوته اش شبيه بوته خربزه است . (329)

2- حمول كردن گياهان ضد عفونى كننده توسط زن ، مانند فلفل و آب كلم .

3- اگر زن در اواخر قاعدگى ، رحم خود را با آب اكسيژنه شستشو نمايد، راه ورود تخمك بسته شده و آبستن نمى شود ولى دوباره با هوا دادن به لوله هاى رحم ، لوله باز مى شود و آماده آبستنى مى گردد.

4- خوردن (( كرم رنگرزان )) كه به عربى آنرا (( دود الصباغين )) مى گويند.

5- خوردن برگ (( ملج يا مليج يا گرزم يا شلدار يا لوروت يا قره آغاج يا نارون كوهى يا پشه خوار )) به تنهائى يا با آب مانع آبستنى است .

6- زن پس از پاك شدن از عادت يك هفته روزى يك گرم و نيم انجدان (330) سفيد يا سياه بخورد.

7- زن از روز پنجم عادت تا روز بيست و چهارم پس از عادت ، روزى يك عدد ميخك بلع نمايد. (331)

بعد از مجامعت

در درس چهلم دستوراتى در اين زمينه از امام هشتم (عليه السلام ) نقل نموديم و باز آن حضرت در جاى ديگر مى فرمايد: كسى كه بخواهد به سنگ مثانه مبتلا نشود، بايد مواقع انزال شهوت ، جلو منى را نگيرد و كار مجامعت را طولانى نكند. (332)

معالجه سنگ مثانه

براى معالجه سنگ مثانه : دكتر جزايرى ، دم كرده برگ درخت گلابى و سيب ، آب سبزى بولاغ اوتى با روغن زيتون ، آب خيار و چيزهاى ديگر را توصيه مى كند. (333)

مجلسى از قول امام باقر (عليه السلام ) دم كرده كاكل ذرت با دم گيلاس را توصيه مى كند (334) و در كتاب (( زن و شوهر از نظر اسلام )) معالجات ديگرى را هم نقل كرده است . (335)

البته با ترقى علم پزشكى در اين زمان ، در شهرها و مراكز علمى احتياج به اينگونه معالجات نيست ، ولى در روستاها و مراكز دور از آبادى ، احتياج پيدا مى شود، ليكن در كليه اين گونه معالجات ، بايد طريق احتياط را فراموش نكرد. اولا بايد معلوم شود: بيمار مرض ديگرى ندارد كه آن دوا برايش زيان داشته باشد. ثانيا بايد دوا را بطور آزمايش و اندك اندك بكار برد.

علل نازايى

رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: نو عروس را تا هفت روز از خوردن سيب ترش و سركه و گشنيز و شير منع كنيد. على (عليه السلام )، از علت سوال مى كند. پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: براى اينكه خوردن اين 4 چيز در اين ايام رحم را سرد و عقيم مى كند.

نازايى تنها به خاطر عيب دستگاه توليدى نيست ، بلكه اختلال سلامت در عموم بدن هم موجب اين علت مى شود. در زمان جنگ جهانى دوم ، بعضى از افراد ارتش و زندانيان عادى به سقط جنين و قطع قاعدگى و نازائى مبتلا شدند.

مسموميتهاى مزمن كه در اثر كار كردن با سرب در چاپخانه ها و معادن پيدا مى شود و استعمال مرفين و الكل و حتى سيگار زياد از عوامل نازايى است . (336)

آزمايش

مى گويند اگر مردى منى خود را در آب بريزد، در صورتى كه جمع شود و در ته قرار گيرد سالم است و اگر پراكنده شود و روى آب آيد، عقيم است و نسبت به زن مى گويند: قدرى سير در ميان پنبه گذارد و با خود بردارد و پس ‍ از 7 ساعت آنرا بيرون آورد سپس شخص دهن او را بو كند، اگر بوى سير دهد، عقيم نيست اگر بود ندهد عقيم است .

غذاهاى شهوت انگيز

در روايات بسيارى ديده مى شود كه براى تقويت باه و تكثير نسل ، خوراكيهاى مخصوصى براى مردان توصيه شده است كه علم پزشكى هم تا حدى آنرا تاييد كرده است ، از اين قرار:

1- گوشت چرخ كرده با تخم مرغ (كوكوى گوشت .)

2- تخم مرغ با پياز

3- شير تازه با عسل

4- كاسنى .

5- دم شده برگ مريم گلى براى بانوان . (337)

زمان آبستن شدن

در اكثر خانم هايى كه داراى دوره منظم قاعدگى مى باشند آبستن شدن ايشان ، حوالى 14 روز مانده به آغاز قاعدگى رخ مى دهد. (338)

تنظيم قاعدگى

بى نظمى يا قطع قاعدگى زنان ، بر اثر اختلال وضع عمومى بدن ، ناراحتيهاى فكرى روحى ، كم خونى ، سوء تغذيه و بيماريهاى حاد و شديد پيدا مى شود.

گاهى ممكن است خانمى در هواى سرد و نامساعد از خانه خارج شود و با لباس خيس و بدن يخ زده به منزل باز گردد و سپس قاعدگيش بند آيد و نيز عصبانيتها و هيجان و اضطرابها، حتى شوق بسيار موجب قطع حيض زنان مى شود.

پزشكان براى جريان و تنظيم قاعدگى زنان ، داروهايى مانند سياه دانه ، گل كاجيره ، افسنتين ، گل بومادران جوشانده برگ انجير، ترب پخته ، گل زعفران ، تخم تره و جوشانده پوست درخت فندق را توصيه مى كند (339) كه در تمام اين امور بايد جانب احتياط را رعايت نمود.

فرزند زيبارو

در روايات سفارش شده است كه خوردن به در شبى كه عمل آميزش انجام مى گيرد و خوردن انار شيرين و كاسنى در ايام باردارى عامل موثر زيبارو شدن فرزند است (ولى در خوردن آن نبايد زياده روى كرد)

خوراك زن باردار

غذاى مانده هر چند يخ زده باشد، براى زن بارار زيان آور است ، مانند گوشت منجمد، كنسرو، كالباس ، ماهى و نيز پرخورى و استعمال دخانيات و الكل و استنشاق دود ذغال ، براى زن باردار خطرناكست و نيز تنفس او در اطاق پرجمعيت و خوابيدن در اتاقى كه گلدان در آنجا باشد و حمام رفتن زياد خوب نيست . و افراط در خوردن ادويه و خوراكيهاى تند و تيز، كودك را به مرض اگزما دچار مى كند و بسيار شستن كودك با صابون نيز همين خطر را دارد. (340)

و اما خوردن غذاهائى كه براى زن باردار مفيد است :

در حديث است كه خوردن به ، جنين را باهوش و شجاع و خوش قيافه مى كند و از نظر پزشكان ، خربزه و خرما و شير و كندر و اسفناج و عدس و لوبيا و باقلا و بادام و فندق و هر ماده اى كه آهن دارد براى زنان باردار مفيد است .

دكتر جزايرى گويد: خوردن شنبليله خام يا پخته ، جنين را گيسو بلند و پرمو مى كند و روغن زيتون رنگ شما را سرخ و سفيد و كبد شما و كودكتان را اصلاح مى كند و اشعه آفتاب در مشكى شدن مو تاثير زيادى دارد و صاحب موى مشكى استقامتش در برابر امراض بيشتر از ديگران است خوردن مواد كلسيم دار، سبب مى شود كه دندان طفل به آسانى و بدون عارضه بيرون بيايد و مادر هم به كمر درد و يا پا درد و شكستن ناخن مبتلا نشود و خوردن پستان حيوانات موجب رشد پستان كودك مى شود. (341)

ويار

در اثر بزرگ شدن رحم زن باردار، اختلالاتى در معده او پيدا مى شود كه نمى تواند ويتامين (( ب )) توليد كند، لذا زن باردار بايد غذاهايى كه ويتامين (( ب )) دارد، مانند سيراب شيردان ، دل و قلوه و جگر سياه زياد بخورد. زن باردار بايد برنج را با پياز خام بخورد. دم كرده گياه (( بادآورد )) قبل از غذا، براى جلوگيرى از دل بهم خوردگى باردار مفيد است و نيز نوشيدن آب معدنى شلف (342) براى جلوگيرى از تهوع مفيد است . خوردن انار و پوست ليمو هم جلو استفراغ را مى گيرد. (343)

طبيعت بهترين راهنماى خوراكيهاى مفيد براى زن باردار است ؛ لذا پزشكان دستور مى دهند: زن باردار را به دكان اغذيه و سبزى و آجيل فروشى ببريد تا هر چه ميلش مى كشد، انتخاب كند، اگر از اين راه تمايل زن باردار اشباع شود، هيچگاه ميل به خوردن خاك و گل و زغال نمى كند.

خارش

خارش وسط پا و قسمتهاى زنانه در اثر كمبود مس مى باشد. اين گونه زنان بايد مغز گردو با پنير و كاهو و سبزيهاى ديگر بخورند و نيز شستشوى موضع با محلول كات كبود مفيد است و اگر آب انار ترش و شيرين را مخلوط كرده ، در آفتاب بگذارند تا اندكى غليظ شود، سپس پنبه را آغشته به آن نموده با خود بردارند، براى تسكين خارش نافع است . (344)

سقط جنين

در روايات آمده است كه فرزندى كه نطفه اش در اول يا وسط يا آخر ماه منعقد شود، در معرض سقط است . دكتر جزايرى گويد: فقدان ويتامين (( آ )) جنين را در رحم مى كشد، از اين رو به زنان باردار توصيه مى شود: جوانه غلات ، لوبيا، سبزى ، كاهو روغن زيتون و كنجد و پسته شام و كتان و خشخاش بخورند (345) مصرف زعفران زياد موجب سقط جنين مى شود و اندكش زايمان را آسان مى كند.

سختى زايمان

زياده روى در خوردن گوشت ، باز شدن رحم را هنگام وضع حمل به تاخير مى اندازد و زن باردار را دچار سختى زاييدن مى كند. همچنين خوردن چربى زياد براى زنان باردار خطر مرگ را در بردارد.

پوشيدن لباسهاى نايلونى و پلاستيكى باعث نرسيدن اشعه خورشيد به بدن و كمبود ويتامين (( ب )) و در نتيجه موجب سختى زايمان مى شود.

زنان روستايى در اثر استفاده از نور آفتاب و خوردن غذاهاى پر ويتامين ، استخوان بندى لگن آنها خوب رشد مى كند و نيز در اثر كار و فعاليت زياد، بچه كوچك مى شود و زايمان طبيعى و آسان صورت مى گيرد.

دم كرده مريم گلى ، هلو، دم كرده بذر هويج ، نارج ، جوشانده كاسنى و زعفران به شرطى كه در خوردن آن افراط نشود درد زايمان را آسان مى كند.

و نيز نشستن در آب برگ و دانه شنبليله طبخ شده براى تسكين درد زايمان مفيد است .

برگ بوى خشك را كوبيده خرد كنيد و با روغن زيتون خمير نموده روى پارچه اى بگذاريد و هنگام نزديك شدن زمان وضع حمل ، روى ناف زائو گذاريد. بچه به راحتى به دنيا مى آيد (346)

بعد از زاييدن

بعد از وضع حمل روى شكم زائو را به آرامى مالش دهيد تا رحم بجاى خود برگردد و سپس با شال نرم ببنديد تا رحم جمع شود و درد آرام گيرد. بهتر است زائو از جاى خود حركت نكند حتى براى توالت . هر چه كودك شير بمكد، درد آرام تر و خون نفاس كمتر مى شود و ورم رحم مى خوابد.

سياه دانه مخلوط با عسل و روغن جهت درد رحم موثر است و نيز خوردن انگور و خرما براى زائو مفيد است . (347)

دليل

283- فى وصيه النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) لعلى (عليه السلام ) اءنه قال : وامنع العروس فى اسبوعك من الاءلبان والخل و الكزبره و التفاح الحامض ...

ضمن سفارش پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام ) آمده است كه عروس را در هفته اول از خوردن انواع شيرها و سركه و گشنيز و سيب ترش منع كن . على (عليه السلام ) از علت سوال نمود. پيغبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: زيرا در اثر خوردن اين چهار چيز، رحم زن سرد و عقيم مى شود... (348)

درس هفتادم : خاتمه و نتيجه

در اين درس مطالبى را كه از دروس گذشته برداشت ضمنى شده است و بيشتر آنها با مجموع تعاليم اسلام ارتباط دارد متذكر مى شويم :

1- دين مقدس اسلام ، مجموعه ايست شامل هزاران مساله عقلى ، اخلاقى ، سياسى ، اجتماعى ، اقتصادى تربيتى ، و دهها بخش ديگر.

آنچه در اين جا مورد نظر است ، ارتباط و اتصال معنوى اين مسائل با يكديگر است . مسائل اسلامى به طورى است كه اقتصادش به سياست مربوط است و اخلاقش به مسائل عقلى و اجتماعى و هر يك به ديگرى و نيز در ميان مسائل هر بخشى ، ارتباط و اتصال كامل مشهود است ؛ به نحوى كه فهم كامل و قضاوت دقيق به كل اسلام ، ممكن نيست ، مگر براى كسى كه تمام مسائل اسلامى را بدون استثنا مطالعه نموده و فهميده باشد و چنان كسى را مى توان (( اسلام شناس )) ناميد.

شايد بگوييد: هر كتاب و قانون نامه ئى از نظر ارتباط چنين است - غير از كتب لغت و فهارس و تاريخهاى سنواتى و مجموعه هاى جنگى و كشكولى - ولى تاكيد نويسنده نسبت به اسلام ، به خاطر اين است كه : اولا خود قرآن اين مطلب را تذكر مى دهد و كسانى را كه به بعضى از مسائل ايمان مى آورند و به بعضى ديگر كافر مى شوند نكوهش مى كند و ثانيا افراد زيادى را مى بينيم كه يك حديث يا آيه ئى از قرآن را مطرح مى كنند و در اطرافش ‍ بحثهايى نموده و اشكالات را ارائه مى دهند كه تمام آن مباحث ، در آيه ديگر به طور روشن بيان گرديده و آن اشكالات برطرف شده است .

همين كتاب كوتاه كه بحثى درباره روابط همسرى از نظر اسلام دارد، تا كسى تمام مطالب آن را نخوانده و به خاطر نسپارد، نبايد قضاوت كند كه مثلا (( اسلام ، نسبت به تاديب زن ، احترام زن ، مشورت با زن ، خير بودن يا شر بودن او چنين نظرى دارد مگر آنكه تمام كتاب را يا لااقل تمام درس مربوط را با ماخذ و مداركش رسيدگى كرده باشد.

علماء اصول مى گويند: در ماخذ اسلامى ، عام و خاص و مطلق و مقيد و مجمل و مبين وجود دارد و مباحث ورود و حكومت و تزاحم و تعارض و ترجيح ، همگى از مباحث بسيار مفيد و لازمى است كه نه تنها در ماخذ اسلامى ، بلكه نسبت به هر اساسنامه و قانون نامه ئى در هر دين و مكتبى جريان دارد و فهم دقيق آن قانون و مكتب ، جز با مطالعه تمام مواد و اجراى احكام عرفى و ادبى آن قواعد ممكن نيست .

آيا ممكن است به محض اينكه ، جمله (( نواقص العقول يا المراءه شر كلها )) را در نهج البلاغه ديديم ، حكم كنيم كه اسلام ، زن را ناقص العقل و تمام وجودش را شر مى داند؟!!

به نظر نويسنده ، اين موضوع ، بايد با اهميت تلقى شود، زيرا خود اينجانب كسانى را حتى از دانشمندان ديده است كه چون اين گونه احاديث را مى شنوند، انكار مى كنند و آنها را مخالف عقل و آيات قرآن مى دانند، در صورتى كه به مقدار بررسى ناقصى كه نويسنده كرده است ، در درس 16 و 52 ملاحظه فرموديد كه چگونه باملاحظه آيات و احاديث ديگر، موضوع ضعف عقل و شر بودن زن عاقلانه و موجه است .

2- دين مقدس اسلام ، بر خلاف بسيارى از علوم متداول زمان و اديان و مكاتب غير اسلامى ، بيشتر مطالب جزئى و تحليلى را بيان مى كند و كمتر مطالب كلى و قانونى را.

از اركان آئين زردشت مى شنويم كه جمله (( گفتار نيك ، كردار نيك ، پندار نيك )) شعار آنهاست ، ولى توضيح و تشريح اين سه جمله كه به نوشتن كتابها و مجموعه هاى قطورى احتياج دارد، تا كنون مشاهده نشده است و بايد بگوئيم : تنها تعليمات اسلام است كه در اين باره موشكافى دقيق نموده و انصافا حق مطلب را هم ادا كرده است .

در درس دوم اشاره كرديم كه كتابهاى روانشناسى در عصر ما آكنده و سرشار است از سفارش و تاكيد بسيار، نسبت به احترام گذاشتن به كودك و حفظ شخصيت او؛ ولى بيشتر آنها به نحو ميزان كلى و قاعده اصولى بيان مى شود و كمتر به تجزيه و تحليل مسائل مى پردازد، يعنى موارد جزئى و فروع عملى را بيان نمى كنند تا راهى روشن و آسان پيش پاى خواننده بگذارند.

پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره شخصيت دادن به كودك ، دستور مى دهد: به او سلام كنيد و خود به آن عمل مى كند و همچنين جمله ئى را كه از امام سجاد (عليه السلام ) در آنجا نقل كرديم ، همين روش ‍ تربيتى را تاييد مى كند. از مجموع اين دستورات جزئى ، موضوع شخصيت دادن به طور كلى نتيجه مى شود، به علاوه اين روش ساده و آسان و همه كس فهم است و راهى است عملى و سهل الوصول .

3- كسانى كه هنوز اين كتاب را نخوانده اند، مى پرسند: شما در اين كتاب جانب زن را مراعات كرده ايد يا جانب مرد را؟ به نفع شوهر سخن گفته ايد يا به نفع زن ؟

در پاسخ بايد بگويم : نويسنده اين كتاب ، در هيچ مورد عقيده و نظر خود را بيان نكرده است ، بلكه چنانكه ملاحظه مى كنيد، بعد از هر درسى ، دليل آن از آيه قرآن و احاديث معصومين (عليه السلام ) نقل شده است ، البته ممكن است - و حتما چنين است - كه قلم نويسنده در تعبير و توضيح بعضى از مطالب به سوى مبالغه يا مسامحه گرايش يافته و گاهى براى آقا، لغاتى جالبتر و پربارتر آورده باشد و گاهى براى خانم . گاهى نسبت به زن از تعبيرى شايسته كوتاهى كرده باشد و گاهى نسبت به شوهر. از خوانندگان محترم تقاضا دارد اين تقصير را به انشاء و قلم نويسنده نسبت دهند، نه به عقيده و نظر او. زيرا نظر نويسنده ، جز تشريح و توضيح آيات قرآن و احاديث ائمه معصومين - صلوات الله عليهم اجمعين - درباره روابط زناشوئى و نشان دادن چهره واقعى آنها از نظر اسلام چيز ديگرى نبوده است .

ولى اگر بپرسيد: از نظر اسلام ، زن عزيزتر و محبوبتر است و بيشتر مورد سفارش قرار گرفته است يا مرد؟ بايد بگويم : تا آنجا كه نويسنده مطالعه كرده است ، زن بيشتر مورد سفارش قرار گرفته است . و اين به خاطر سياست كلى اسلام است و همواره در قوانينش جانب مستضعف را رعايت مى كند و بايد هم چنين باشد. اين سخن معنى ندارد كه اسلام به زن بگويد: شوهرت را كتك نزن ، او را احترام كن او امانت خداست در نزد تو، زيرا زن قدرت كتك زدن ندارد و طبعا به شوهر خويش احترام مى گزارد، ولى به شوهرى كه قدرت زدن دارد و سرپرست و رئيس خانواده است و ممكن است خودخواهى بر او غلبه كند، بايد چنين سفارشى بشود تا راه نفوذ شيطان بر نفس او بسته گردد. از طرف ديگر چون بعضى از زنان ، به جاى زور و قدرت ، مكر و حيله دارند و نسبت به شوهر خود بيوفائى مى كنند، اسلام به آنها مى گويد: شوهرتان را از خود ناراضى نكنيد و به شوهران مى گويد: از آنها بر حذر باشيد و با آنها دست به عصا و با احتياط رفتار كنيد، و در هيچيك از اين دو مورد، اسلام خطابش را تعميم نداده و جنس مرد را زورگو و جنس زن را مكار و بيوفا يا كم عقل و شرور ندانسته است ، بلكه اين گونه برداشت ، نتيجه كج فهمى و بى ذوقى مردان و زنانى است كه آن آيات روايات را مى خوانند و در آن تامل و دقت نمى كنند و يا روايات ديگر را در كنارش نمى گذارند.

4- موضوع مهمتر از همه اين امور و مهمترين موضوع اين كتاب و بلكه مهمترين موضوع در تعليمات اسلامى غلبه كردن بر هواى نفس ، در امتثال فرامين الهى و دستورات اسلامى است . انسان طبق فطرت پاك و سرشت تابناك خداداديش ، درستى و صحت تمام مسائل اين كتاب و ساير تعليمات آسمانى را درك مى كند، ولى اگر در مقام عمل نتواند بر نفس ‍ سركش خويش مسلط گردد، به همه آنها ايراد و اعتراض مى كند، شبهه و اشكال وارد مى سازد و آنها را مخالف عقل و منطق مى خواند. يا توجيه و تاويل مى كند در صورتى كه در حقيقت ، آن دستورات آسمانى ، تنها مخالف نفس و شهوت اوست و آن هم براى اين است كه او نتوانسته است بر نفس ‍ خود غلبه كند، بلكه هواى نفس و شيطان بر او غالب آمده و زشت را در نظر او زيبا و زيبا را زشت و منفور نمايش داده است .

كدام عاقل با انصافى مى تواند بگويد: آنچه از تعليمات مقدس اسلام ، در اين 70 درس بيان كرديم ، موجب الفت و صلح و صفاى ميان زن و شوهر نمى شود؟!! كدام انسان با شعورى مى تواند بگويد: هنگامى كه زن و شوهر اختلاف پيدا كردند، براى رفع اختلاف آنها راهى بهتر از آنچه اسلام بيان كرده وجود دارد؟ و خلاصه كدام با انصافى مى تواند بگويد: براى خيرخواهى زن و شوهر، كسى داناتر و مهربانتر از آفريدگار آنها وجود دارد؟

برادران و خواهران ! و زنان و شوهران مسلمان ! به وساوس شيطانى گوش ‍ ندهيد. كلاه خود را قاضى كنيد و بار ديگر با تامل و دقت اين كتاب و نظير اين كتابرا بخوانيد. درود و رحمت خدا بر شما باد.

و الحمدالله رب العالمين