پدر , مادر , معلم مرا خوب تربيت كنيد

سيد حسن موسوي راد لاهيجي

- ۲ -


وراثت از ديدگاه قرآن
وراثت و ارث برى را كتابهاى آسمانى بالاتفاق تائيد كرده و از آن سخن بسيار به ميان آمده است قرآن از زبان حضرت نوح پيامبر اولوالعزم ، فرمود:
رب لا تذر على الارض من الكافرين ديارا انك ان تذرهم يضلوا عبادك و لا يلدوا الا فاجرا كفارا.
(22)
پروردگارا اين مردم كافر و گمراه را از صفحه زمين برانداز، چه اگر آنها را به حال خود واگذارى از طرفى مايه گمراهى دگران مى شوند، و از طرف ديگر فرزندانى كه مى آورند جز آلوده و پليد نخواهند بود.))
بنابراين گمراهى و تباهى فكر و عقيده و اوصاف و اخلاق زشت را فرزندان از پدران كفار خود به ارث مى برند و اين خواسته حضرت نوح پيامبر است كه از خداوند مى خواهد كه ديارى از كفار را باقى نگذارد، چرا كه آنان باعث گمراهى نسلهاى پاك و موجب زاد و ولد نسلهاى كافر و فاجر و فاسق مى گردند.
سلام خدا بر مولود پاك
سلام و درود بر مريم عذرى ، سلام بر عيسى مسيح ، سلام بر فرزندى كه پاكى و طهارت را از مادر به ارث برده است . خداوند از زبان عيسى بن مريم عليه السلام چنين مى گويد:
والسلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا
.(23)
و سلام و درود خدا بر من روزيكه زاده شدم و روزى كه ميميرم و روزيكه برانگيخته گردم و زنده شوم و چون يحيى عليه السلام به اين مقام نرسيده بود ساكت شد تا خدا بر او سلام فرستاد و فرمود:
والسلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يببعث حيا
(24)
((سلام بر يحيى روزى كه متولد شد و روزيكه مى ميرد و روزيكه زنده گردد.
بر اين مادر پاك درود و سلام باد كه طهارت و پاكيزگى را به فرزندش ‍ عيسى عليه السلام به وراثت سپرد.)) براى همه زنان مؤ منه و پاكدامن عالم الگو و اسوه شد دقت نمائيد: كه پاكيها و تهذيب نفس و اخلاق و تربيت صحيح را قرآن و روايات غالبا به ما در نسبت مى دهند.
درخواست ذريه طيبه
قرآن در خواست ذريه طيبه را از خدا توسط حضرت ذكريا تصريح نمود و مى فرمايد:
هنالك دعا زكريا ربه قال رب هب لى من لدنك ذرية طيبة
(25)
زكريا ((آنهمه فضيلت و كرامت از مريم ديد)) دست به دعا برداشته گفت : پروردگارا مرااز ناحيه خود فرزندى و نسلى پاك ببخش .))
علامه طباطبائى در تفسيرش مى فرمايد: ذرية طيبه آن فرزند صالحى است كه مثلا صفات و افعالش با آرزوئى كه پدر از فرزند داشت مطابق باشد.))(26)
خداوند هم آرزوى حضرت زكريا را بر آورد، و يحيى عليه السلام را به او مرحمت فرمود: الحال نقش وراثت فرزندى چون حضرت يحيى از پدرى مثل حضرت زكريا عليه السلام به ثبوت مى رسد، يعنى يحيى بهترين و برترين وارث اوصاف و اخلاق پدر شد و به مقام والاى نبوت نايل آمد و بنابراين هر فرزندى اميدوار است كه وارث اوصاف خوب پدرى شايسته و برجسته باشد و سجاياى اخلاقى پدر را به ارث برد و لذا زنان منحرف و آلوده و سيئات و بديهاى اخلاقى و صفات ناپسند، زمينه هاى نامطلوبى در كودكان خود به وجود مى آورند و نتائج و واكنش ‍ زشت اعمالشان به زودى در كودكانشان به ظهور مى رسد روانشناسان اشخاصى كه رفتاشان منشاء ارثى دارد چنين تبيين مى نمايند.
((فرزند يك دزد يا يك آدم كش كمتر از پسر يك ديوانه ، قابليت اداره صحيح خود را دارد. افرادى كه عيوب و رفتارشان منشاءارثى دارد در تمام طبقات اجتماع وجود دارند، و....ابلهان اخلاقى كه با عيوب عاطفى خود مشخصند، بالاخرهه چنانچه مى دانيم فراوانند، كسانى كه سن روانى آنان هيچگاه از 10 يا 12 سال نمى گذرد. بلاشك اين نقص تا حدودى منشاء ارثى دارد و.... معهذا بايد مطمئن بود كه تيپهاى افراطى ضعف عقل و اختلال روانى و گنگى و شرارت معروف عيوب ارثى جسم و جان است .(27)
با اين عيوبات كه در ميان زن و مرد جامعه وجود دارد، تو اى انسان متعهد و مسئول ، همسرى از اين جامعه برگزين كه صد در صد اين معايب و بديها در او نباشد تا فرزندانى سالم و بى نقص ، بلكه داراى امتيازات برجسته اى شما را نصيب گردد.
ژنها عاملانتقال وراثت
ژنهاى عامل وراثت بطور نصف در هسته سلول زن و مرد موجود است و گاهى به طور اتفاق ممكن است سلول مرد بر زن يا بالعكس هسته سلول زن بر مرد غلبه پيدا كند، در نتيجه فرزند از نظر اخلاق و يا اوصاف يكى از پدر يا مادر را به ارث برد.
كه در اين باره پيامبر بزرگ اسلام فرمود:
ولم ياءتك الا من عرق منك او عرق منها.
((اين فرزند غير مشابه يا از عرق و ويژگيهاى تو كه پدر او هستى پديد آمده است يا از عرق همسرت كه مادر كودك است . يعنى از اوصاف و اخلاق ويژگيهاى آباء و امهات يكى از پدر يا مادر به به وراثت كسب نموده است .))
چرا بعضى كودكان به پدر و مادر شباهت ندارند؟!
امر مهم ازدواج اگر از يك زوج سالم داراى اوصاف حميده و اخلاق شايسته صورت پذيرد و كارهاى زندگى مشترك آنان صحيح بر مبناى اسلامى انجام گيرد و مسئله مضاجعت و لقاح به طور طبيعى ، بدون دلهره و اضطراب واقع شود، فرزند صحيح و سالم و از شباهت كامل به والدين نيز برخوردار خواهد شد.
حضرت مجتبى عليه السلام فرمود:
ان الجل اذا اتى اهله بقلب ساكن و عروق هادئة و بدن غير مضطرب استكنت تلك النطفة فى الرحم فخرج الرجل يشبه اباه و امه .
(28)
اگر موقع آميزش و انعقاد نطفه با آرامش دل و دوران طبيعى قلب و بدو اضطراب و دلهره انجام پذيرد كودك به پدر و مادر شباهت تمام خواهد داشت . طبيعى است كه اگر با دلهره و اضطراب امر مضاجعت صورت گيرد، ژنها وراثت اوصاف و شباهت به پدر و مادر را از دست خواهند داد.))
آيا وراثت در والدين محدود مى گردد؟
صاحبنظران تربيتى محدوديتى در تربيت آدمى معتقد نيستند، دكتر آلكسيس كارل
مى گويد:
((آدمى از حدود بدن خود تجاوز مى كند و مرز زمانى او نيز مانند مرز مكانيش نامشخص و نامحدود است و بى آنكه موجود باشد، به گذشته و آينده بستگى دارد، مى دانيم كه شخصيت ما از لحظه بارورى تخمك به وسيله سلول نر در زهدان مادر تكون مى يابد، ولى عناصر سازنده اين سلولها در بافتهاى پدر و پدر بزرگ و نياكان دور دست ما وجود داشته اند، مواد سلولهاى پدر و مادر در ساختمان ما سهيمند و ما را بدون انقطاع از راه جسمى با گذشته مربوط مى كنند، چون قطعات بيشمارى از عوامل ارثى نياكان را با خود داريم ، صفات ما نيز از صفات ايشان مشتق شده است .(29)))
قانون وراثت از قوانين مسلم و تغيير ناپذيرى است كه خداوند حكيم براى حفظ نظام بشريت وضع و مقرر فرموده و آن را جزء لاينفك انسان قرار داده است ولو صفات انسان تا 99 پشت از آباء به ابتاء منتقل گردد. و اينكه قضاوت صريح حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در مورد فرزند رنگين پوست كه از يك پدر و مادر انصارى سفيد پوست تولد يافته بود، و نظريه ((آلكسيس كارل )) و دهها دلائل و شواهد ديگر معلوم مى شود كه فرزندان و نوادگان ، بيشترين صفات و اخلاق نفسانى و جسمانى آباء و اجداد خود را به ارث مى برد و انتقال اين اوصاف و خصوصيات يك قانون مدون و منظم است و آن ، ((قانون تكوينى وراثت )) است و اختيارى نيز نمى باشد، چه انسان بخواهد و چه نخواهد، اخلاق و اوصاف آبا و اجداد خود را به ارث خواهد بد.
دكتر ((الكسيس كارل )) درباره ((قانون وراثت )) مى گويد:
((بين كودكان يك خانواده كه همگى در دامان يك مادر و يه يك نحو پرورش يافته اند، اختلافات فاحشى در شكل و قد و ساختمان و حالت عصبى و ميزان فعاليت فكرى و صفات اخلاقى و معنوى وجود دارد، بديهى است كه اين اختلافات وراثتى است .(30)))
فرزندان ، وارثان خوى و خلق آباء و امهاتند.
سئوال : چرا و چگونه از يك پدر و مادر، اولاد مختلف با شكلها و اوصاف ديگر و دگرگونيها از قبيل رنگ و روى و موى و زيبايى و زشتى و خويهاى متفاوت در وراى اوصاف والدين به وجود مى آيد؟!
پاسخ : ممكن است فرزند بعضى از اوصاف را از پدر و مادر به ارث برده و بعضى از اوصاف و اخلاق را از آباء و اجداد به ارث برد و لذا طبق روايت اسلامى وراثت تا 99 پشت قابل انتقال است . ممك است فرزند از پدر تا 99 پشت از آباء و امهات خود كسب وراثت نمايد از گفتار امام سجاد عليه السلام بهره مى گيريم امام زين العابدين عليه السلام از پدر خويش و ايشان از اميرالمؤ منين عليه السلام روايت كرده اند كه : اين رسول خدا! اين زن دختر عموى من است و من فرزند فلان كس هستم ، تا ده پشت از اجداد خود را بر شمرد و نيز تا ده پشت از اجداد دختر عموى خود را معرفى كرد سپس گفت : در تمام خاندان من و همسرم نژاد حبشى و رنگين پوست زاييده است ؟!!
((شك و ترديدى كه از فرزند غير مشابه ، در دل اين پدر ايجاد شده بود به محضر پيامبر اسلام شرفياب شد با بيان دلايل و شمارش آباء و اجداد و اطمينان به عفت و پاكدامنى همسرش ، ابتدا شكى در دل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ايجاد شد و لحظه اى درنگ كرده ، سپس سر مبارك را بالا آورده به آن مرد انصارى فرمود:
ان لك تسعة و تسعين عرقا ولها تسعة و تسعون عرقا فاذا اشتملت اضطربت العروق ، و ساءل الله عزوجل كل عرق منها ان يذهب اليه ، قم فانه ولدك و لم ياءتك الا عرق منك او عرق منها.(31)))
حضرت فرمود: ((تو 99 عرق و ويژگى دارى و همسرت نيز 99 عرق و ويژگى دارد، آنگاه كه آميزش انجام مى گيرد، هر يك از اين ويژگيها (عروق ) از خدا مى خواهد كه نوزاد جديد مطلق با (شكل و هيئت ) او به دنيا بيايد، پس برخيز كه او فرزند توست و آنچه همسرت براى تو زاييده است جز يكى از عروق تو يا همسرت نيست .))
با تفاوت تمامى حالات در فرزندان و اختلاف رنگ و پوست و صورت و سيرت كه با والدين پديد مى آيد، تنها ژن است كه پاسخگوى وراثت است يعنى وراثت از راه ژن نقش مهمى را ايفا مى نمايد، اگر وراثت از ((اسپرماتوزوئيد و اوول تكون مى يافت ممكن بود خلق و خوى و ساير حالات فرزند به پدر و مادر شباهت پيدا مى كرد و اوصاف فرزند محدود مى شد نه اوصاف والدين ، اما ((قانون وراثت )) شباهت صد در صد و تام و تمام فرزند با والدين را رد كرده است ، ممكن است فرزند متعلق به يكى از 99 عرق از آباء و امهات باشد و با عرق و خصوصيات والدين فاصله درازى پيدا كند يا در هر دو از والدين ارث بد و هم ممكن است از آباء و امهات و اجداد خويش اوصاف و خلق و خوى را به ارث ببرد، يعنى براى انسان 99 ((عرق )) است و ممكن است به اوصاف يكى از 99 ((عرق )) منتسب گردد.
بنابراين پدرم ، مادرم ، به تمام معنا، سجاياى اخلاقى و اوصاف نيك و بد و زشت و زيبايم به شما والدين و آباء و امهاتم پيوند خورده و برخواسته است با همه اين استدلالات من فرزند، وارث اخلاق خير و شر شما مى باشم و هر چه هستم و هر كه باشم از شما هستم ، پس براى من ، پدر و مادر خوبى باشيد و براى تربيت صحيح من به وظائف دينى ، اخلاقى ، فرهنگى ، بهداشتى عمل كنيد، تا من نيز از شما براى آيندگانم عنصر مفيد و مؤ ثر باشم .
دوران باردارى
مسئوليتهاى مادر، در دوران باردارى
وظائف مهم تربيتى مادر از بدو حمل و باردارى شروع مى گردد، مسئوليت مادر در دوران باردارى ، بارى سنگين و وظائف و تكاليفى بس مهم را به عهده گرفته است .
مادر بايد بداند كه پس از احساس باردارى و حمل ، بار سنگين و پر مسئوليت امانتدارى را به عهده گرفته و در حفظ و حراست و پاسدارى از موقعيتهاى روحى و معنوى و سلامت جسم و جان كودك بايد بكوشد و بداند كه سعادت و شقاوت فرزند عزيزش از بطن او شروع مى گردد.
مراقبتهاى لازم براى يك مادر مؤ منه و متعهده ايجاب مى كند كه او بداند فرزندش چه دختر و چه پسر نقش دوم او را ايفا مى نمايد و نجابت و پاكدامنى و حجاب و عفاف و طهارت و خباثت و شقاوت مادر در فرزندش نقش مهم و اساسى و بنيانى دارد.
بنابراين مادر بايد در حفظ و سلامت روح و جسم فرزندش از همان دوران حمل مراقب و مواظب باشد.
مادر و سعادت و شقاوت كودك !!
پس از انعقاد نطفه دوران پر ماجراى حمل و باردارى شروع مى گردد، دوران باردارى مادر، مسئوليتهاى خطير مادرى او آغاز و مادر از همان ابتداى حمل ، بار سنگين تربيتى كودك را بعهده مى گيرد.
پيامبر بزرگ اسلام مبناى سعادت و شقاوت كودك را از همان آغاز باردارى تعيين كرده و مى فرمايد:
الشقى من شقى فى بطن امه و السعيد من سعد فى بطن امه
(32)
بدبخت كسى است كه در رحم مادر گرفتار شقاوت مى گردد و خوشبخت كسى است كه از شكم مادر سعادتمندى او پى ريزى مى گردد.))
مسئوليت پذيرى مادر:
مسئوليت سعادت و خوشبختى كودك را مادر از بدو باردارى بعهده گرفته است چرا كه آبستن شدن ، اين مسئوليت را به دوش او نهاده است ؛ پيامبر خدا (ص ) فرمود:
فالمرئة راعية على اهلبيت بعلها و ولده وهى مسئولة عنهم و...
(33)
.زن بر اهل بيت شوهرش و (در غياب او) بر تمام فرزندانش فرمانروائى نموده و مسئوليت تربيتى آنرا بعهده دارد.
سعادت و خوشبختى فرزند سرمايه ايست كه مادر براى خود و همسر، خاصه فرزندش سعى و تلاش مى كند كه تاءمين نمايد، اگر يك پس يا يك دختر به كمال نهائى خود راه يافت ، اين عزت و عظمت را از مادر كسب نموده و زحمات تربيتى و پرورشى مادر، او را به اين سعادت و خوشبختى رسانده است و از فيض كمال و جمال و سعادت و خوشبختى فرزند مستفيض و بهره مند مى شود و رشد و ترقى مادى و معنوى فرزند را مادر براى خود افتخار مى داند و به آن مى بالد.
بايد گفت شقاوت و بدبختى و زبونى فرزند نيز دودش اول به چشم مادر مى رود و ايذاء و اذيت فرزند معلول جسمى و روانى ، ابتداء متوجه مادر است . و مادر اگر از ايمان و نجابت و اصالت برخوردار باشد آثار زشت و كارهاى ناهنجار فرزند را بيشتر از ديگران احساس مى كند كه او موجبات فضاحت و رسوائى مادر را فراهم كرده و واكنش عمل پرورشى و تربيتى فرزند ابتدا به مادر بر مى گردد.
 

مادر است آن كسى كه مى سوزد
 
همچو شمعى به پاى فرزندان
 
ورشود مادرى اسير هوس
 
غافل از ماجراى فرزندان
 
اوست مسئول هر چه پيش آيد
 
از گناه و خطاى فرزندان
 
مى كند مادر وظيفه شناس
 
هستى خود فداى فرزندان (34)
 
از دامن زن ، مرد به معراج مى رود.
دامن مادر پرورشگاه مردان بزرگ و پيامبران الهى و حكما و علماء شهير عالم است .
امام خمينى (ره ) فرمود: از دامن زن مرد به معراج مى رود.
مردان بزرگ تاريخ و رجال الهى و ائمه معصومين و انبياء و پيشوايان دين ، تربيت يافتگان دامن مادرند از دامن مادر، امثال امام خمينى (ره ) به مقام والاى انسانى نايل مى آيند، كه دنياى استكبار را با نهضت خود مى لرزاند و جوامع بشرى ، بويژه مستضعفان عالم را بر عليه مستكبران مى شوراند و بينى مستكبران و متكبران را به خاك مى مالد. والدين ، مخصوصا مادران متعهده و مؤ منه ، اميد است كه در دامان خود بيشتر چنين فرزندانى بپرورانند.
مادر، عهده دار تربيت فرزند است :
از مسئوليتهاى سنگين مادر، اقدامات تربيتى فرزندان است ، مرحوم محدث قمى در سفينة البحار خوابى را نقل مى كند: كه شيخ بزرگوار مفيد در عالم رؤ يا ديد كه حضرت فاطمه عليها سلام دستهاى حسن و حسين عليهما السلام را گرفته آورد پيش او، فرمود: ((يا شيخ ))
علم ولدى هذين العلم الفقه .
اى شيخ : به اين دو فرزندم علم فقه بياموز.
صبح آن شب فاطمه دختر ناصر، والده سيد مرتضى و سيد رضى دست فرزندانش را گرفت و به خدمت شيخ مفيد آورد و به شيخ گفت علم ولدى هذين العلم الفقه
به اين دو فرزندم علم فقه بياموز.(35)
موقعيتهاى معنوى و علمى و روحانى اين دو بزرگوار ايجاب مى كرد كه تا در عالم رؤ يا شيخ مفيد سيد رضى و سيد مرتضى را به جاى حسنين عليه السلام براى تعليم و تربيت تحويل بگيرد كه اين دو بزرگوار از نوابغ عالم به شمار آمدند. پدرم !!! در انتظار انتخاب چنين مادر با فضيلت از جانب شما هستم ، كه براستى با انتخاب چنين همسر شايسته بمن فرزند نيز فضيلت و بزرگوارى مى بخشى و عزت در اين نصيب من مى گردانى .
گزيده اى از اشعار پروين اعتصامى
 
هميشه دختر امروز مادر فرداست
 
زمادر است ميسر بزرگى پسران
 
اگر فلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
 
بزرگ بوده پرستار خردى ايشان
 
به گاهواره مادر به كودكى بس خفت
 
سپس به مكتب حكمت ، حكيم شد لقمان
 
چه پهلوان و چه سالك چه زاهد و چه فقيه
 
شدند يكسره شاگرد اين دبيرستان
 
وظيفه زن و مرد اين حكيم دانى چيست ؟
 
يكى است كشتى و آن ديگرى است كشتيبان
 
بزرگترين و عاليترين نقش مادر در تربيت فرزند، اصالت بخشيدن به فرزند و حفاظت و حراست از آرامانهاى دينى و پاسدارى از نعمت عظماى ولايت و محبت اهلبيت پيامبر (ص ) و تزكيه نفس است و چنين مادرى مى تواند سعادت و خوشبختى فرزندانش را تضمين نمايد، اما مادر بى تعهد و بى فضيلت ، براى تربيت كودكانش هيچگونه مايه نميگذارد و رنج تربيت او را متحمل نمى شود و معلوم است از دامن چنين مادر جز فرزندان بى فضيلت و ناپاك پرورش ‍ نمى يابد!!!
حقيقت سعادت و شقاوت در چيست ؟
سعادت و خوشبختى بشر در چهار صفت نهفته است . در تعريف و تحليل از حقيقت سعادت و شقاوت امام صادق عليه السلام در روايتى از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل نموده كه حضرت مى فرمايد:
ان حقيقة السعادة ان يختم للمرء عمله بالسعادة و ان حقيقية الشقاء ان يحتم للمرء عمله بالشفاء.
(36)
حقيقت سعادت ، عبارت از اين است كه ، عمل آدمى به سعادت پايان پذير دو ختم شود و حقيقت شقاوت عبارت از پايان يافتن عمل به بدبختى است .))
يعنى تمام عوامل موروثى را بايد روى هم ريخت و مجموع اعمال يك انسان را كه محصول كليه آن عوامل است بايد مطالعه كرد تا سعادت و شقاوت واقعى معلوم شود.(37)
بنابراين تضمين كننده سعادت و شقاوت فرزند مادر است و مادر شدن و پذيرش مادرى مسئوليت خطيرى است كه هر مادر به عهده گرفته و قبول كرده است .
پند پذيرى سعادت ، و غرور شقاوت است :
امام على عليه السلام در مورد سعادت و شقاوت چنين مى فرمايد:
والسعيد من وعظ بغيره ، و الشقى من انخدع بهواه و غروره
(38)
خوشبخت و سعادتمند كسى است كه از ديگران پند پذيرد و خود را به پاكى پرورش دهد و شقى و بدبخت كسى است كه از تمايلات نامشروع و غرور خويشتن فريب خورد و به ناپاكى گرايد.
امام على عليه السلام فرمود:
من قبل النصيحة سلم من الفضيحه
(39)
كسيكه اندرز و نصيحت پذيرد از رسوائى و فضاحت مصون و محفوظ ماند.
بنابراين ، مادر با پند پذيرى سعادتمند مى شود و سعادت فرزند خويش ‍ را تضمين و تاءمين مى نمايد.
نقش مادر در سوء تربيت فرزند:
داستانى را
((ملك الشعراء بهار)) در اين زمينه به نظم در آورده كه براى همه ، خاصه مادران پندپذير، بسيار آموزنده و عبرت انگيز است ، وى مى گويد:
 
والدين اره روى فرزندان
 
نگشايند از فضائل در
 
ضرر اين جنايت آخر كار
 
باز گردد به مادر و به پدر
 
ملك الشعراء در اين داستان ، پسرى را كه از سوء تربيت مادر، راه دزدى سرقت را آموخته بود و كارش به جايى رسيده كه سرانجام به اعدام و به دار آويختن محكوم شده بود چنين بيان مى كند:
 
پسرش دست بازيده
 
هيبت مرگ بر دلش خنجر
 
خواننده قاضى زنامه عملش
 
دزدى اسب و شتر و استر
 
چوبه دار گفت كيفر اوست
 
بهر آسايش گروه بشر
 
در پاى دار جوان ، مادرش بر سر و سينه زنان به ميدان تاخت و پسرش را دست بسته و آماده اعدام ديد، گريبان چاك زد و فرياد برآورد، واى ، جوانم !
جوان گفت : مادر زبانت را در دهانم بگذار تا بمكم و آرام گيرم .
 
مادر پير چانه پيش آورد
 
به دهانش زبان نمود اندر
 
پور بدبخت نيشها بفشرد
 
بر زبان عجو زخاك بر سر
 
زير دندان زبان مادر كند
 
ريخت خون از دهان هر دو نفر
 
مادر از هوش رفت و فرزندش
 
گفت با مردم اى ميهن معشر
 
جوان در خطاب به مردم گفت : به دشنام من لب مگشاييد كه شرح حالم را با مادرم بگويم : پدر من نوكر خانه اى بود با همه مهربانى خانواده اش ‍ را تاءمين مى كرد، دو ساله بودم كه پدرم مرد، مادرم با دو طفل صغير ماند، در دو سالگى اندك اندك تا دم دكان محله رفتم ، تخم مرغى از دكان دزديدم ، مادر چون ديد بر رخم خنده زد:
 
مادرم ديد و بر رخم خنديد
 
نه به من زد طپانچه و نه تشر
 
نه به من گفت اين عمل دزديست
 
شاخ دزدى فضاحت آرد بر
 
خنده مادر و خوشى او
 
پسرش را ز راه برد بدر
 
تا به اينجا كشيد بيضه دزد
 
كه شتر دزد گشت و غارتگر
 
لاجرم من زبان مادر را
 
قطع كردم چون اره شاخه تر
 
زانكه هست اين زبان بى معنى
 
قاتل من به معنى ديگر
 
اگر او عيب كار دزدى را
 
به من آموخته بود گاه صغر
 
كى به اين كار مى نهادم پاى
 
كى به اين دار مى كشيدم سر؟!
 
سوء تربيت مادر در دوران كودكى و اهميت ندادن به دزدى و سرقت هاى كوچك و بزرگ ، پسر را به آنجا كشاند كه شتر دزد شد و سرش به پاى دار رفت و آن بدنامى و غائله فراموش نشدنى را براى خود و خانواده اش به وجود آورد.
مادر موظف است اثر بد و واكنش كارهاى زشت و ناهنجار را به رخ كودكان بكشد و به آنها بفهماند كه در زندگى ناسالم و كارهاى خلاف و خطا بالاخره سر به رسوائى مى زند و فصاحت وقاحت به بار مى آورد. در اسلام براى كودك در مقابل كارهاى زشتش تكليف شرعى مثل حد و تازيانه نيست ، ولى تاءديب و تنبيه مقرر شده است .
امام اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
لا حد على الاطفال ولكن يؤ دبون ادبا بليغا
(40)
((حد و حدود شرعى درباره اطفال بزهكار و گناهكار جارى نمى گردد، ولى بايد مجازات تاءديبى شوند. و با تنبيه و تهديد آنرا از كارهاى زشت برحذر دارند.)) پدر، مادر، هرگونه بزهكاريها و برنامه هاى زشت من فرزند، از سوء تربيت و نادانيهاى اخلاقى و اعتقادى شما بوده است ))
بچه هاى ناقص الخلقه چرا؟
چرا بعضى كودكان به شكل ناقص به دنيا مى آيند؟ مادر چه نقشى در نقصان خلقت فرزندش دارد؟ نقص خلقت در جنين به عهده كيست مادر؟! يا پدر؟! يا مسئله تغذيه ؟! بالاخره چه عواملى باعث مى گردد كه كودكان ناقص الخلقه داشته باشيم ؟! و دهها سؤ ال ديگر و عوامل و موجبات نقصان خلقت كودك را فراهم مى سازد.
نقش تغذيه !!
تغذيه نقش مهمى در صحت و سلامت جسم و روح كودك دارد. و غذا در بيماريهاى جنين از قبل مادر، خيلى نقش آفرين است .
قال الله تعالى :
فلينظر الانسان الى طعامه :
(41)
آدمى بايد به دقت به غذاى خويش بنگرد.
دقت نظر هم به حليت غذا و هم به سلامت آن و هم به تاءثير مثبت و منفى و جانبى آن و دهها عوامل ديگر بايد مورد دقت و تحقيق و بررسى قرار گيرد، در اين رابطه قرآن و پيشوايان معصم عليه السلام بسيار اهميت داده اند و روايات و احاديث اهل بيت عليهما السلام در مورد تغذيه فوق العاده زياد است و همه انسانها به ويژه مسلمانان مسئله غذا را بايد به دقت مورد مطالعه و بررسى و تحقيق قرار دهند و چه چيز خوردن ؟ و چگونه خوردن ؟ و چقدر خوردن ؟ و ميزان و معيار خوردنيها و استفاده هاى معقول و مطلوب از آنرا بايد همه و خاصه مادرانى كه جنين در رحم دارند خيلى دقيقتر و آگاهتر عمل نمايند. در اين مورد پاسخهاى علمى و طبى و پزشكى در: رابطه با غذا، دارو، شرائط محيط، ناقص الخلقه ها، عجيب الخلقه ها نوزادان غير طبيعى ، كلا به دو دسته از علل خارجى و علل داخلى تقسيم مى گردند.
1- علل و عوامل خارجى : عوامل فشار و ضربه و مسائل جوى و محيطى ممكن است در خلقت جنين و به سلامت جسمى و روحانى او لطمه بزند.
2- علل و عوامل داخلى : كمبود مواد غذايى و نرسيدن اكسيژن كافى به جنين و نرسيدن آب لازم و پروتئين كافى ، مواد چربى و قند و كمبود ويتامين ها و املاح معدنى ممكن است باعث نقص خلقت و بد شكل كردن و زشت رو شدن و نواقص ديگر بوجود آيد.
مثلا زن آبستن بايد تحت يك شرائط خاص بسر برد، يعنى بيشتر استراحت داشته باشد و از فعاليتهاى سخت و دشوار و جست وخيزهاى زياد بپرهيزد. از جمله : اگر خانمى در اوائل آبستنى سوار هواپيما و به ارتفاع بيش از 200000 تا 250000 پا صعود كند به علت كمبود اكسيژن در ارتفاعات بالا در خون داخلى رحم ممكن است جنين او دچار نقص خلقت شود و يا در سنين بالاتر ممكن است سقط جنين نمايد.(42)
از جمله عوامل داخلى : تابش اشعه ايكسى و راديوم ممكنست به جنين صدمه بزند و باعث نقص عضو جنينى شود، بنابراين براى بانوان باردار عكسبرداريهاى طبى (راديوگرافى ) ممنوع است .
الكل و داروها: ممكن است زنان آبستن با خوردن الكل و يا داروهاى ويژه نوزادان ناقص الخلقه به دنيا آورند پزشكان مى گويد: كيفيت تغذيه در حال آبستن و نوع غذا و مقدار مواد غذائى ، مقدار كلسيم ، فسفر، مس ‍ كبالت در پرورش جنين رشد بسزائى دارد در بعضى موارد كم يا زياد شدن قسمتى از مواد (مانند ويتامين (A.D.E) ممكن است منجر شود كه اثرات زيان آورى به جنين وارد گردد و حتى باعث مرگ جنين قبل از تولد شود، همچنين عيبها و نواقص بعضى از غذاها در ماههاى اول آبستنى ممكن است باعث نقص خلقت شود.
در اروپا و آمريكا با تمام پيشرفتهاى علمى و طبى ، فرزند ناقص الخلقه و معيوب بسيار متولد مى شوند. طبق آمار موجود، در آمريكا در سال حدود 4200000 كودك به دنيا مى آيند، كه صدها هزار از آن ناقص يا بيمار مادر زاد هستند كه بعد از تولد اكثرا از بيمارى قلبى ، فلج مغزى ، صرع ، كورى ، ناشنوايى و غيره رنج مى برند، علاوه بر اين ، از هر پنج زن حامله ، يكى از آنها موفق نمى شود كه ، كودك زنده به دنيا بياورد و علت اين امر يكى سقط جنين و ديگرى مردن كودك هنگام ولادت است ، اين مساءله از نظر پزشكى مشكل بزرگى در آمريكا به وجود آورده ، كه از هر حيث مورد توجه مقامات پزشكى قرار گرفته است .(43)
مادران جنايتكار
تولد صدها كودك ناقص در هر سال براى يك كشور،آفت و مصيبت بزرگى است ، بدون ترديد گناه و جنايت و فساد و بى بندو باريهاى پدران و مادران شهوت پرست ، ميگسار، قمار باز و كسانى كه از خوردن هر نوع حرام و نجس و ناپاك و آلوده هيچ باكى ندارند و داراى اخلاق فاسد و در عين حال با هيجانها و دلهره ها و در حال مستى در توليد نسل و تكثير اولاد نقش ايفاء مى كنند، اينان فرزندانى و نسلهائى غير از اين ناقص ‍ الخلقه ها و معلول و مفلوج و منگل نخواهند داشت .
و اينك با بررسى بيشتر در اين باره ، معلوم مى گردد كه علت اين نواقص ‍ در جنين و كودك چيست و چگونه بوجود مى آيد) طبق تحقيقات بعمل آمده در روايات اسلامى و هم نظريات دانشمندان و صاحبنظران بعضى از عوامل نقص عضو و علل و بيماريهاى مادر زادى ممكن است همبسترى و مضاجعت در شبهايى كه صورت مى گيرد قمر در عقرب باشد در اينصورت ممكن است موجب سقط جنين يا نقصان خلقت گردد و يا اگر هنگام همبسترى ، مرد به عورت زن نگاه كند و اگر در آن لحضه نطفه منعقد گردد چه بسا ممكن است آن بچه كور متولد شود و يا زن باردار و آبستن مشروبات الكلى و مواد مخدر استعمال كند ممكن است عوارض زيادى متوجه جنين بشود و اين موارد ذكر شده و روايات اسلامى نظريات دانشمندان و محققانى است كه از تجربه و دانش طبى و از علميت آنان خارج و به دور نيست و ديگر اينكه از نظر علمى و دانش ‍ روز با ثبات رسيده كه اگر در لحظات ماه گرفتگى يا خورشيد گرفتگى مضاجعت و همبسترى رخ دهد و يا نطفه در حين ترس و وحشت زوجين منعقد شود ممكن است در كروموزمها نقش منفى داشته باشد و اثر بد بگذارد.
و يا مثلا در حين خسوف و ماه گرفتگى اگر دست مادر به هر قسمت بدن جنين برسد آن قسمت ممكن است تغييرى پيدا كند و با جاهاى ديگر بدن جنين فرق داشته باشد مثلا مادر آن قسمت از بدن جنين خود را از روى شكم خود تماس حاصل كند يا لمس نمايد يا نظر افكند و حالات ديگر، ممكن است آنقسمت از بدن كودك تيره و كبود شود.
انعقاد نطفه در حال مستى و بى عقلى و با بى شعورى ممكن است نقش ‍ منفى در كروموزم هاى جنين ايجاد كند.
بدينوسيله كودك ممكن است منگل و عليل و ناقص به دنيا آيد. اگر اسلام در احكام فقهى ، زنان باردار را كه دروان آخر حمل را ميگذرانند روزه را ممنوع اعلام نموده به علت اينست براى جنين مضر دانسته و روزه را براى زن باردار مجاز نمى داند شايد يك قسمت به خاطر همين نقص خلقت و علل بيمارى براى كودك باشد.
بنابراين بيشترين علل و عوامل بيمارى نقص عضو و عارضه هاى ناشى از: كورى مادرزادى ، شش انگشتى ، بيماريهاى روانى و جسمى ديگر را كودكان از والدين به گونه اى به دست مى آورند و به ارث مى برند و جا دارد كه چنين كودكان خطاب كنند به والدين و بگويند: پدر و مادر مرا خوب تربيت كن و مرا با اشتباه كاريهاى خود عليل و ناقص و ناتوان پرورش نكن .