پدر , مادر , معلم مرا خوب تربيت كنيد

سيد حسن موسوي راد لاهيجي

- ۵ -


در انتخاب مرضعه همچون انتخاب همسر دقت كنيد:
انتخاب همسر در اسلام از اهميت والايى برخوردار است همچنان در انتخاب زن شيرده كمال دقت و اهميت را نبايد از دست داد.
قال على عليه السلام :
تخير واللرضاع كما تتخيرون للنكاح فان الرضاع يغير الطباع
براى شير دادن به كودك ، مرضعه صالحه و خوب اختيار كنيد، چنانكه در ازدواج و انتخاب همسر دقت مى كنيد، زيرا شير طبيعت بچه را تغيير مى دهد.))
پس همان طور كه در انتخاب همسر ماءمور به توجه دقيق هستيم ، در برگزيدن مرضعه و زن شيرده شايسته نيز دقت بيشتر لازم است ، چون سرنوشت فرزند دلبند ما در اختيار و به دست اوست ، او شيره و عصاره جانش را كه آميخته با افكار و اخلاق و سرشت باطنى اوست به فرزندان ما تقواى او نبايد اطلاع داشته باشيم ، و گرنه همان مى شود، كه فرزند شيخ فضل الله نورى شد. با تاءكيدى كه از مولا على عليه السلام شده است ، بهتر است كودك را به دست مرضعه اى مؤ منه و متعبده اى كه از امتيازهاى اخلاقى و دينى بيشترى برخوردار است بسپاريم ، تا شايد طبيعت بچه را تغيير داده و اخلاق و افكار ما در بى احتياط و احيانا بيمار جسمى و روانى را به وسيله شير سالم و بى نقص و عيب مرضعه سالم و شايسته از بين برده و سجاياى اخلاقى و شايسته مرضعه را جايگزين سرشت زشت و اخلاق و اوصاف بد مادر نمود، تا فرزند، ما بعلت تغذيه شير ناسالم و ناپاك وارث اخلاق بد مادر نگردد و رذائل اخلاقى مادر از كودك كاسته و اوصاف پسنديده زن مرضعه جايگزين اوصاف بد مادر بشود.
در چنين موارد لغزشها و خطاهاى پدر پوشيده مى گردد و از بيماريهاى جسمى و روحى همسرى كه انتخاب كرده به فرزندان او انتقال نمى يابد و اين بزرگترين خدمت به نسلها و جامعه است ، زيرا با اين عمل ، جامعه و محيط زندگى ، كمتر از وجود افراد ديوانه و بيماران روانى و سفيهان ابله ، پاك مى گردد و خانواده ها و جامعه از اذيتها و نارحتيهاى چنين آدمهاى ديوانه و ناقص و روانى در امان مى مانند. بنابراين ، در انتخاب همسر ممكن است آدمى فريب بخورد، مثلا يك جوان سالم و پاك گرفتار يك همسر ابله يا سفيه و بيمار روانى گردد، در نتيجه فرزندان از آن زن به وجد آيد و با نوشيدن شير از پستان زن روانى و... نسل آن جوان تباه شده ، بجاى انسانهاى عاقل و فهميده ديوانگى به جامعه بشرى تحويل داده مى شود، بلى !! در اين صورت ، بهترين راه گريز از شير مادر و تنها چاره كار اين است كه پدر، با انتخاب يك دايه و مرضعه عاقله و فهميده مؤ منه اى براى فرزندان خويش به استخدام در آورد و تربيت كودك خويش را به دست آن زن بسپرد كه تا كودكش از اين نوع علل و عوامل و گرفتاريهاى موجود نجات يابد.
شير پاك موجب تربيت شايسته است :
 

دارم سپاس از تو پس از آفريدگار
 
اى بطن طاهرت صدف پاك گوهرت
 
چشمم بود براهت گرچه بعد از اين
 
دانم كه اين شرف نبود خود ميسرم
 
هم در غم خون شد و از ديده ام چكيد
 
آن تربيت كه يافت زشير تو پيكرم
 
سوى حقم تو راه نمودى سزد اگر
 
خوهان مغفرت به تو از لطف داورم
 
دارم شفاعت تو از او آرزو كه تو
 
آموختى به ناطقه ام نام پيمبرم
 
فرزندانتان را به مرضعه حمقى نسپاريد:
اسلام سپردن فرزند پاك و سالم را به مرضعه كم عقل و بى شعور و مرضعه اى كه چشمش معيوب است ، ممنوع كرده است ، چنانكه پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد:
(( تسترضعوا الحمقى و لا العمشى فان اللبن يعدى
(86)
((نظر كنيد و ببينيد، چه كسى فرزند شما را شير مى هد، چون فرزند شما با شير آن زن پرورش يافته و بزرگ مى شود)).
چنانكه در گذشته يا در آور شديم ، فرزندش نقش مادر است ، اوصاف و سجاياى ، اخلاقى ، زيبائيها و زشتيها مادر به فرزند منتقل مى گردد، بنابراين ، پدرم اگر يك مادر مهربان ، زيبا، و نجيب و پاكدامن براى من اختيار كنى ، من نيز از سجاياى اخلاقى و از زيبائيهاى مادرم زيبا و آراسته مى گردم .
مرضعه زيبا، فرزند شما را زيبا مى سازد:
امام باقر عليه السلام در تاءثير شير و تغيير حالت كودك به وسيله شير مى فرمايد:
عليكم بالرضاع من الظؤ رة فان اللبن يعدى . (87)))
بر شما باد كه مرضعه زيبائى براى فرزند خويش انتخاب كنيد، چون شير سرايت كننده و مؤ ثر است .))
اگر يك زن مرضعه زيبا به نوزادى شير دهد، قهرا كودك از زيباييهاى آن زن و اوصاف و اخلاق خوب آن نيز بهره مند خواهد شد، چنانكه غذاى خوب و ميوه هاى مخصوص مثل ((سيب ، گلابى ، به ))براى زن حامله و شيرده فراهم نمائيد در زيبائى خود و فرزندش تاءثير مى گذارد. امام باقر عليه السلام به محمد بن مروان فرمود:
استرضع لولدك بلبن الحسان و اياك و القباح ، فان اللبن يعدى .
(88)
براى فرزندت مرضعه نيكو و زيبا و داراى شير پاك انتخاب كن و از مرضعه زشتر و بدتركيب اجتناب كن چون شير سرايت كننده و مؤ ثر است .))
تاءثير شير بر جسم و روان كودك :
در تاءثير شير برجسم و روان كودك :
در تاءثيرپذيرى شير بر جسم و روح كودك ، چيزى است كه همه دانشمندان به آن اعتراف دارند، بويژه انبياء و اولياء گرامى خدا بر آن اعتماد كرده اند و علوم روز و دانش پيشرفته بشر آن را تاءييد نموده اند. اينك به داستانى در مورد تاءثير شير بر جسم و هم بر روح توجه نماييد.
ابوالمعالى امام الحرمين كه از مفاخر اسلام به شمار مى آيد پس از مدتى اقامت در مكه و مدينه بنا به دعوت خواجه نظام الملك به نيشابور بازگشت ، در آن زمان آلب ارسلان سلجوقى سلطنت مى كرد و خواجه نطام الملك دانشمندان مشهور نيز به مقام صدارت و وزارت منصوب بود.
خواجه نظام الملك براى ابوالمعالى امام الحرمين مدرسه ((نظاميه )) را ساخت و كرسى خطابه و تدريس را به ايشان واگذار كرد.
پدر ابوالمعالى ، شيخ ابو محمد عبدالله از فضلا و پرهيزكاران زمان خود بود از راه تجليد و تصحيف و نويسندگى و نسخه بردارى كتب ، تاءمين زندگى مى كرد و از دسترنج خود پولى حلال جمع نموده ، كنيزى را خريدارى كرد. اين كنيز پرهيزكار و خوشرفتار و داراى صفاتى پسنديده بود. وى پس از مدتى حامله شد، شيخ بعد از كسب اطلاع از باردارى همسرش بيشتر در قسمت حلال بودن خوراك خانواده خود مراقب مى كرد. هنگامى كه همسرش وضع حمل نمود، سفارش اكيدى كرد كه مبادا به فرزندش از شير زنهاى ديگر بدهند، در نتيجه ، زحمات و كوششهاى او بيهوده شود.
شيخ يك روز داخل اتاق شد، مادر بچه را در حال كسالت ديد، و بچه هم در اثر گرسنگى بشدت گريه مى كرد، زنى از همسايه براى عيادت آمده بود در آنجا حاضر بود، براى ساكت و آرام نمودن بچه ، پستان خويش را در دهان بچه گذاشت ، بچه مقدارى از شير آن زن خورد و آرام گرفت . شيخ چون با خبر شد، بسيار متاءثر گرديد، بچه را گرفت و سر او را پايين نگه داشت و با دست خود شكم بچه را مى ماليد و با انگشت حلق بچه را باز كرد تا هر چه شير خورده از دهانش بيرون بريزد. شيخ در آن موقع مى گفت : مرگ بچه ام بر من آسانتر است از اين كه زنده بماند، در صورتى كه طبيعت او آلوده به فساد و بيمارى و سرشته با شير مجهولى باشد.
ابوالمعالى مى گويد: هنگام بحث و مناظره علمى گاهى يك نوع سستى و فتور و بيمارى در من ايجاد مى شد و اين اثر همان بقيه شير زن همسايه است كه در بدنم باقى مانده است .(89)
اين پسر همان ابوالمعالى ((امام الحرمين ))بود كه در تربيت و پرورش او مواظبت نمودند، تا اينكه از شخصيتهاى برجسته و با فضيلت و از دانشمندان بزرگ اسلامى گرديد. ولى بر اثر بيمار بودن زن همسايه شيرش كار خود را كرد و آثار زشت خود را در ابوالمعالى بيادگار گذاشت .
شرائط مرضعه از نظر بوعلى سينا
بوعلى سينا مى گويد: در صورت عدم امكان تغذيه كودك از شير مادر به علل مختلف در انتخاب دايه و مرضعه سالم با شرائط خاص تاءكيد مى نمايد و مى گويد: بايد از دايه اى استفاده كرد كه ، داراى اين شرايط و خصوصيات باشد:
در مواقعى كه شير مادر، ناتوان و يا تباه مى شود و يا در مواردى كه نوزاد بر اثر خوردن شير مادر لاغرتر مى گردد، چه كسانى بايد به نوزاد شير دهد؟ براى اين كار بايد زن شير دهى را براى شير خوار برگزيد كه از حيث سن ، هيئت ، شكل ، اخلاق ، ريخت ، هيئت پستان ، كيفيت شير و مدت زمانى كه اين شير دهنده زائيده است و جنس نوزاد وى شرايطى داشته باشد، كه به آنها اشاره مى كنم :
اگر سن زن شيرده بين 25 تا 35 سال باشد، بسيار مفيد است زيرا اين مرحله دوره جوانى ، تندرستى و به كمال رسيدن است .
زن شيرده بايد داراى رنگ زيبا، گردن ستبر و سينه پهن و عضلاتى گوشتى و سفت باشد و از حيث فربهى و لاغرى داراى تناسب اندام و گوشتالو ولى پيه آلود نباشد. زن شيرده بايد خوش خلق و خوشخو و خوشرو باشد. در برابر كنشهاى بد روانى از قبيل خشم ، اندوه ، ترس و حالات مشابه آن زود واكنش نشان ندهد. تاءثيرپذيرى سريع از اين حالات ، مزاج را تباه مى گرداند، اين تباهى مزاج ممكن است به شيرخوار سرايت كند، از اينرو پيامبر خدا (ص ) فرمود: ((ديوانه را دايگى نشايد)) گذشته از آن ، زنى كه بدكردار باشد اعتناى لازم را به بچه نمى نمايد و كمتر به او مى پردازد. حتى كيفيت پستان و نوع شير دايه در كودك تاءثير دارد، كه بايد پستان پرگوشت و بزرگ باشد، اما نه خيلى بزرگ ، در عين بزرگى بدون فروهشتگى باشد و از حيث سفتى و نرمى متناسب باشد. شيرى كه از چنين پستانى مى آيد، از حيث شكل و اندازه معتدل است و به سفيدى مى زند، تغيير رنگ نمى دهد، به سبزى ، زردى و سرخى نمى زند، داراى بوئى خوش است ، عفونت و سستى در آن نيست ، طعم شيرينى دارد، از آن تلخى و شورى و ترشى حس نمى شود. چنين شيرى از حيث مقدار بايد كافى باشد و اجزايش همانند هم باشند، يعنى آبكى و روان باشد و نه زياد غليظ و متراكم ، مانند پنير و نبايد كف داشته باشد. شير را بايد به وسيله پشت ناخن آزمود يعنى قطره اى از آن را بر روى ناخن چكاند، چنانچه جارى شد، معلوم است كه آبكى و رقيق است و اگر از روى ناخن نريخت ، غليظ مى باشد.
آنگاه بوعلى سينا مى گويد: اگر دايه واجد شرايط مناسب و مذكور باشد، نوع غذاى وى بايد از گندم ، گوشت بره و بزغاله ، گوشت ماهى ، كاهو و بادام باشد، فندق هم بد نيست . غذاهايى كه براى دايه نامطلوبند عبارتند از: ((تر تيزك ، ريحان كوهى و خردل ، نعناع نيز در عداد اين غذاهاست .اگر دايه واجد شرايط نباشد و شير وى با مزاج طفل ناسازگار باشد و در عين حال نتوانيم از شير بى نياز باشيم ، بايد روش خورانيدن شير و در معالجه شير دهنده تدبير كنيم ، اگر شير غليظ و بدبو باشد بايد آن را دوشيده و در مقابل هوا گذاشت و بعدا به طفل داد، اگر شير بسيار گرم بود هرگز نبايد به طفل داده شود.(90)
شايسته است اين دستورالعمل علمى و بهداشتى را هر زن مرضعه اى از بوعلى سينا، اين حكيم بزرگوار اطاعت نمايد و آنرا نصب العين خود قرار دهد تا در تغذيه شير به وظايف مادرى خود بخوبى عمل نمايد.
دوران خطير طفوليت
دوران پس از شير خوارى
دوران پس از شيرخوارگى كودك ، دوران پرمسئووليتى است براى پدر و مادر، كه كوچكترين غفلت و عدم توجه در تربيت و تغذيه جسمى و روحى كودك ، عوارض غير قابل جبرانى به بار مى آورد. در اين سنين شالوده تربيتى دوران حمل و باردارى ريخته مى شود. يعنى اگر مادر به او وعده هاى دروغ بدهد، دروغگو به بار مى آيد. كلمات زشت و قبيح بر زبانش بگذارد، ياد مى گيرد، و وقاحت اين كلمات بد و زشت و قبيح بر زبانش بگذارد، ياد مى گيرد، و وقاحت اين كلمات بد و زشت نيز بعدها از كودك برداشته مى شود. اگر در حضور پدر و مادر و اعضاى خانواده و يا همبازيهاى او فحش و ناسزا و تمسخر و حرفهاى زشت رد و بدل شود، در روحيه او در اين سنين تاءثير منفى زيادى دارد، كه ابعاد همان نوع فحاشى و ناسزا را نسبت به ديگران اعمال مى نمايد. خدا نكند كه احساس كند، پدر و مادر يا ديگر اعضاى خانواده چيزى را از جايى برداشته و دزديده باشند يا به حقوق يكديگر تعدى و تجاوز نمايند به جدى يا به شوخى كافيست كه از همان آوان كودكى ، در حد توانش ، دست به اعمال بدى بزند و كارهاى زشت بياموزد.
سئوال اينست كه چه كسى از ابتدا كارهاى زشت ، بديها و جنايات و خيانت به كودك مى آموزد، كودكى كه هنوز چشمش جز به پدر، مادر، خواهران ، برادران ، و اعضاى خانواده باز نشده چرا بعضى كارهاى زشت از او سر مى زند؟!
پاسخ اينست قهرا زشتيها را از بعضى از اعضاء خانواده آموخته است ! آيا خانواده متعلق به پدر و مادر نيست ؟ آيا همه اعضاء خانواده به رئيس ‍ خانواده و همسر او ارتباط ندارد؟
نتيجه اينكه كودك هه بد آموزى ها را از پدر و مادر دارد، كما آنكه همه محاسن و خوبيهايش را از ايشان دارد.
محيط خانواده بمنزله يك مركز آموزش و در حقيقت دانشگاهى است كه كودك قبل از دبستان بايد اين دوره آموزشى را بخوبى طى كند.
كودك در دوران پرورش و آموزش و قبل از رسيدن به مدرسه ، صحنه منزل ، آغوش پدر و مادر و اعضاء خانواده ، براى او يك صحنه سينمائى است ، يك مركز آموزش است همچون آپارات عكاسى ، تمامى صحنه هاى خوب و بد و خير و شر و زشت زيبا را در ذهن خود، در كامپيوتر مغز خود عكسبردارى و ضبط مى نمايد و چون ضبط صوت همه اصوات و صداهاى بد و خوب و حلال و حرام و همه كلمات خوب و بد و صواب و ناصواب را مى شنود و در كامپيوتر مغز خود جا مى دهد. و به وقت پاسخ مى دهد و حرفش را مى زند.
كودك و مشقتهاى تعليم و تربيت
دوران طفوليت كودك متحمل سختيها و ناملايمات شديدى مى شود لكن هر چه بيشتر با دشواريهاى تربيتى و آموزشى مواجه باشد به درجات بالاتر و مقامات قابل توجه و بيشترى دست مى يابد. و در سازندگى و رشد و تكامل او نقش بسزائى دارد.
امام على عليه السلام :
(( بالتعب تدرك الدرجات الرفيعة و الراحة ادائمة .
(91)
با تحمل رنجهاى سخت و زحمتهاى سنگين . آدمى به پايه هاى بلند زندگى و آسايش دائمى نائل مى گردد.))
 
بقدر الكد تكتسب المعالى
 
و من طلب العلى سحر اليالى
 
تروم العز ثم تنام ليلا
 
يغوض البحر من طلب الئالى
به اندازه تلاش و كوشش خود كسب معالى و علو مقام و منزلت مينمائى ، كسيكه طالب علو مقام و مرتبت است بايد سحرها بيدارى بكشد.
(تو اى جوان ) آرزوى عزت مى نمائى و شب را تا به صبح مى خوابى كسيكه غواصى مى كند و به دريا فرو مى رود لؤ لؤ و لالا بدست مى آورد.
عزت و سعادت از آن كسانى است كه در دوران طفوليت و نوجوانى و جوانى سخت كشيده است .
كودك و تحمل دشواريها
كودك بايد دوران سخت زندگى را از ابتدا تحمل نمايد و غرامت و سختى هاى زندگى موجب صبورى و بردبارى او در جوانى خواهد شد.
امام موسى كاظم عليه السلام فرمود:
((يستحب غرامة الغلام فى صغره ليكون حليما فى كبره .))
بهتر آنست كه طفل در كودكى با سختى و مشكلات اجتناب ناپذير حيات كه غرامت زندگى است روبرو شود تا در جوانى و بزرگسالى ، بردبار و صبور باشد.))
دوران كودكى و طفوليت را بسختى سپرى نمايد تا مقاومت و پايدارى دوران جوانى و پيرى را تجربه كنيد:
 
فرزند خرد را به مشقت بزرگ كن
 
كز زحمت است هر كه براحت رسيده است
 
ور نه ز چشم دهر بيفتد چه طفل و نك
 
آن بى هنر پسر كه تو را نور ديده است
 
پيوسته در نياز و نقم پايد آن پسر
 
كورا پدر به نازم و نعم پروريده است
 
آسان كشد به ساحل مقصود رخت بخت
 
آن ناخدا كه سختى دريا كشيده است
 
به عهد و پيمان با كودكانتان وفادار باشيد
كودك شما نهايت اعتماد و اطمينان را بشما دارد، در وعده هائى كه يه و مى دهيد حتما عمل كنيد، چرا كه فرزندانتان هيچ پشتوانه اى قوى ترى از شما نمى شناسند اگر شما نسبت به آنها اعتماد نكنيد اعتبار خود را ضايع مى نمائيد، اولين تربيت منفى يعنى روش بى اعتمادى را به او مى آموزيد و ديگر بشما اطمينان نخواهد كرد و هيچ اعتبارى پيش ايشان نخواهيد داشت .
پيامبر گرامى اسلام در هدايت و دستور روان تربيتى خويش ‍ مى فرمايد:
احبو الصبيان وارحموهم و اذا وعدتموهم شيئا ففوا فانهم لايدرؤ ن الا انكم ترزقونهم .
(92)
رسولخدا (ص ) فرمود كودكان خود را دوست بداريد و آنانرا مورد رحمت قرار دهيد و چون به آنان وعده داديد وفا كنيد، زيرا آنان تنها شما را روزى رسان خود مى دانند.))
از نظر روانكاوى ، كودك به يك مركز جلب اعتماد و اطمينان ، نياز دارد و از آن مركز ترحم و تلطف شديدا احساس نياز مى نمايد، پدر و مادر بايد در عمل ، با فرزندانشان صادق باشند، و تخلف در كارشان نسبت به فرزند اعمال ننمايند و اعماد فرزندانشان را نسبت به خود جلب و حفظ نمايند.
تربيت و پرورش علمى و نظامى كودك
دوران طفوليت و خردسالى كودك بايد به دقت مورد توجه و مطالعه والدين قرار گيرد، آموزشهاى لازم ، از جمله تعليم و تربيت و آموزشهاى نظامى مناسب از همان اول كودكى بايد صورت گيرد مثلا دادن تفنگ پلاستيكى به دست كودكان و كيفيت بهره بردارى و استفاده از آن وظيفه پدر و اعضاى خانواده نسبت به كودك است ، تعليم و آموزش نظامى و به فراخور حال كودك براى مبارزه با دشمن از همان اوان طفوليت بايد به او تفهيم گردد، و او را براى پاسدارى و نگهبانى از صغور و مرزهاى كشور و حمايت از وطن در هنگام حملات دشمن به او آموخته شود. و مصداق حديث : حب الوطن من الايمان .
دوست داشتن وطن از ايمان است به او تفهيم گردد. و نوجوان را بايد به تماشاى فيلمهاى پليسى مناسب و نظامى و تاكتيكى آشنا كرد.
و ديگر كارهاى اخلاقى و پرورشى عفو و اغماض از خطاها و لغزشهاى كودك از وظائف والدين است ، از جمله حقوق بزرگى كه حضرت سجاد امام چهارم در رساله حقوق از پدر نسبت به فرزندان مقرر فرموده عنايت فرمائيد:
و امام حق الصغير فرحمته و تثقيفه و تعليمه و العفو عنه و الستر عليه و الرفق به و....
(93)
حق كودك و فرزند صغير نسبت به تو اينست كه به او ترحم نمائى و از پذيرائى و نگهدارى او از گرما و سرما و بيماريها مضايقه ننمائى و در ثقافت و آموزش نظامى و پيشآهنگى و آمادگى او براى مبارزه با دشمن ، كوتاهى نكنى و در تعليم و تربيت اسلامى و دينى او بكوش و از خطاها و لغزشهاى او بگذرى و اشتباهات و بديهايش را بپوشانى و در كار تعليم و تربيت و آموزش و پرورش با او به رفق و مدارا عمل كنى .)).
جوان و ارزشهاى نظامى و بسيجى
در اسلام شنا و تيراندازى و مسابقات براى جوانان بسيار تاءكيد شده است ، و براى زنان كارهاى هنرى و انواع بافندگى و ريسندگى و كارهاى دستى كه در محيط منزل و در درون خانه و كارخانجات محصور انجام پذيرد توصيه شده است و تعليم و تعلم سوره مباركه نور و مفاهيم آن از جمله كارهائى است كه براى بانوان توصيه و تاءكيد نموده اند.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: علموا ابناءكم السباحة و الرمى و المرئة المغزل و سورة النور
(94)
پسران را شنا و تيراندازى بياموزيد و دختران و زنان را نخ ريسى و بافندگى و دور زندگى و به سوره نور آموزش دهيد.
شناورى و تيراندازى در اسلام هيچ منعى و نهيى براى زنان ندارد، الا اينكه ، مفاسد اجتماعى و مشكلات عرضى و ناموس و فجايع اخلاقى بانوان در ورزش موجب شده است كه شارع مقدس اسلام در اين حديث اشتغالات اختصاصى دختران و زنان را با پسران از هم جدا كرده و يكسان بيان نفرموده است . آموزش شنا و تيراندازى را براى پسران و بافندگى و آموزش سوره نور را براى دختران توصيه و تاءكيد نموده است ، خواهران و دختران مكرم و محترم اگر خرده نگيريد، و زبان به اعتراض و انتقاد نگشائيد اسلام با نگرش عميق خود مصلحت انديشى خويش را براى ورزش بانوان در پس حجاب و ستر و پوشش ‍ كامل و در محيطى بسته و دور از اجانب و نامحرم كارى مفيد دانسته و چنين مقرر مى دارد و مى پسندد و اين دورى و جدائى از مردان در اجتماعات و جامعه را به نفع هر دو طبقه از زنان و مردان ديده است ، مفسده و فساد اخلاقى و تباهيهاى اختلاط زن و مرد ناشى از ارتباط تنگاتنگ و نامشروع در بازيهاى بين المللى شطرنج و تنيس و كوه پيمائيها و بازيهاى متداول و مناسب با خواهران را گوشزد كرده است . و اما ورزش براى بانوان در فضاى باز و آزاد و در منظر و مراءى عامه مردم و جوانان ، كه در جوامع بشرى غربى و شرقى آزاد و بى تعهد امرى مطلوب و مورد علاقه همه ايشان مى باشد، ولى اين آزادى و اختلاط در ورزش ‍ براى يك ملت و مردم متعهد و متدين به صلاح جوانان ايشان و مملكت و كشور اسلامى و شيعى نيست و به همين مناسبت در فضاى نيمه بسته و نيمه آزاد كه بالاخره چشم چرانان و چشم اندازان سوء استفاده خود را مى كنند، حرام و نامعقول و نامشروع دانسته و به صلاح جوانان ملت ما چه دختر باشند چه پسر نمى داند.
تشويق كودك از ديدگاه خواجه نصير
خواجه نصير طوسى حكيم متاءله و مربى بزرگوار شيعه در تربيت كودك مى گويد:((كودك را بايد به هر خلقى نيك كه از او صادر شود مدح گويند و اكرام كنند، و برخلاف آن توبيخ و سرزش صريح ننمايند كه بر قبح و بدى اقدام نموده است ، بلكه او را به تغافل نسبت دهند تا بر تجاسر ((خودسرى )) اقدام نكند، و اگر برخود مى پوشد پوشيده دارند، و از عادى گرفتن توبيخ و از كشف معايب ، احتراز بايد كرد كه موجب وقاحت مى شود.(95)
پيامبر خاتم الانبياء فرمود:
من كان عنده صبى فليتصاب له .
(96)
هر كسى كودكى دارد بايد با او كودكانه و مطابق فكر و فهم او كار كند.))
 
چونكه با كودك سر و كارت فتاد
 
پس زبان كودكى بايد گشاد
 
توان فكرى و عقلى و جسمى كودك بسيار ضعيف است و از عهده تفهم و تعقل و تفقه كلمات و كارهاى مهم و بزرگ عاجز است و، از فكر و عقل و درك او بر نمى آيد كه كار عقلا و بزرگسالان انجام دهد. بايد با او به مدارا رفتار كرد و كارى كه از تحمل و قدرت آن عاجز است نبايد به او تحميل گردد و از او خواسته شود.
كارشناسيهاى مادر در كار تعليم و تربيت
مادر است كه مى فهمد كودكش از نظر جسمى و روحى و فكرى سالم است تا بيمار؟ كشش فكرى و درك و هوش او تا چه اندازه است ؟ از كيفيفت سؤ ال و پاسخ او تا چه اندازه مطالب و سؤ الهاى بجا يا نابجا و نامناسب و دور از عقل كودكانه كه از كودك بروز مى كند، همه اينها را مى فهمد، يعنى مادر كاملا هوش و ذكاوت فرزندش را مى سنجد و مقياس مى گيرد و با نظم خاصى درك مى نمايد. چرا كه از كيفيت سؤ ال و پاسخ ، كودك همه چيز را با زبان شيرين خود از مادر مى پرسد و مى خواهد بداند. مادر با مسئوليت درك مى كند كه به همه پرسشهاى كودكانه فرزند عزيزش پاسخ صحيح بدهد و خدا و آفريدگار جهان هستى را در فراخور حال و فهم كودكانه به او بفهماند و به سؤ الات او پاسخ صحيح بدهد و خدا و آفريدگار جهان هستى را در حد و فهم كودك به او بفهماند و به سؤ الات او پاسخ صحيح بدهد اينكه چه كسى خالق زمين و آسمان و افلاك و اجرام سماوى مى باشد و چه كسى اين آفتاب قشنگ را آفريده كه اگر خورشيد نباشد چه مى شود؟ چه كسى ستاره هاى قشنگ آسمان را خلق كرده ؟ و چه كسى اين گلهاى زيبا و ميوه هايى مانند سيب ، گلابى ، و.... را آفريده ؟ پرندگان زيبا را چه كسى خلق كرده و آنها را رنگ آميزى نموده و به وسيله بالهايشان به پروازشان در آورده است ؟ اينها و امثال آن مطالب و پرسشهائى است كه مادر بايد در نوار ضبط صوت و حافظه و دراكه خود، كودك نو پا را از جوابهاى در خور فهم او به او بياموزد و نواز ذهن كودك را با خداشناسى و خدا دوستى پركند.
مادر به خوبى مى تواند نوباوه عزيزش را با حقايق عالم به طور ساده و روشن آشنا سازد و نهاد و فطرت توحيدى و خداجويى كودكش را تقويت كند و از همان اوان كودكى در مدرسه آغوش خويش و در محيط خانه و خانواده درس اعتقادى ، و هنرى ، علمى و عملى را در اختيار او قرار دهد.
آموزش ولايت و محبت به اهلبيت عليه السلام
حساسترين فراز مسئوليت والدين مخصوصا مادر اينست كه درس ‍ محبت و دوستى اهلبيت پيامبر (ص ) به فرزندانشان بياموزند و تا او مهر و محبت امامان معصوم عليه السلام را در قلب كوچك او جاى دهند و اين تعهد و مسئوليت براى والدين مسئوليتى بس بزرگ و خطير است .
از زبان على امير مؤ منان عليه السلام اهلبيت پيامبر (ص ) را بشناسيم ، و فرزندانمان را به محبت ايشان تاءكيد و توصيه نمائيم .
فرمود: لا يقاس بآل محمد (ص ) من هذه الامة احد و لايسوى بهم من جرت نعمتهم عله ابدا و....
هيچيك از اين امت با آل محمد (ص ) طرف مقايسه نبوده و كسانى كه هميشه از نعمت و بخشش ايشان بهره مندند با آنان برابر نيستند.
آل محمد (ص ) اساس و پايه دين و ستون ايمان و يقين هستند و آل محمد (ص ) كه دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع كرده و واماندگان به ايشان ملحق مى شوند و خصائص امامت و آنان جمع و حق ايشان است و بس .(97)
كام فرزندانمان را با تربيت امام حسين عليه السلام باز نمائيم . از نظر حجاب دخترانمان را به حجاب و عفاف فاطمه اطهر عليه السلام پيرو و مفتخر سازيم .
اين يك وظيفه سنگين و مهم والدين و خاصه مادر متعهد است كه به مره و محبت اهل بيت عليه السلام عقيده كودكانش را محكم و استوار سازند. و فريضه تولى و تبرى ، را در ايشان تحقق بخشند. و فرزندان خويش را به محبت اهلبيت مفتخر و گرامى دارند.
تربيت مادر مهمتر از مدرسه است .
مدرسه و كودكستان نمى تواند جاى تربيت مادر را بگيرد.
((الكسيس كارل )) مى گويد: افراد انسانى را نمى توان چون ماشينهاى يك كارخانه يكسان و يك شكل ساخت . از آنجا كه افراد آدمى متفاوتند و از عهده تربيت دسته جمعى به خوبى بر نمى آيند، تربيت خصايص اخلاقى و هنرى و مذهبى كودك نيز ضرورى است ، نقش پدر و مادر در اين اوان ، آنقدر بزرگ است كه نمى توان از آن چشم پوشيد.))(98)
بنابراين ، والدين بويژه مادر در تربيت فرزند بايد از خواب و آرامش ‍ خويش بكاهد و با كارشناسى خاص مادرى خود، به زيربناى تربيتى و سازندگى كودك خويش توجه بيشترى نمايد، همواره با پرورش ‍ جسمى ، پرورش روح و روان و اخلاق او را نيز به طور جدى به عهده داشته باشد. مادر تربيت روانى كودك درس شهامت . شجاعت ، سخاوت ، بلند همتى و سيادت و بزرگوارى و كرامت نفس را بايد به او بياموزد و سعى كند جبن و ترس و هر چيزى كه خود از آن مى ترسد و يا ترس آور است ، از بچه دور كند. مثلا، ترس از سوسك ، مارمولك ، گربه و هر چيز ديگر را از ذهن كودك بزدايد و فرزندش را ترسو ببار نياورد، بلكه از همان دوران كودكى با تدبير و تجربه شايسته خود درس ‍ شجاعت و شهامت و صبر و مقاومت و تحمل بر شدائد زندگى به كودك خويش القا كند و ورزش و شنا و تيراندازى و آموزش هنر به او در حد قدرت و امكانش بياموزد و نحوه حفظ و قرائت قرآن و حديث و دانش ‍ دين و مذهب و علوم ديگر به او تعليم دهد و حافظه و استعداد او را درخشان و شكوفا نمايد و از هرگونه سعى و تلاش در شكوفا ساختن استعداد فرزندش مضايقه ننمايد.