شخصيت زن از ديدگاه قرآن

هادى دوست محمدى

- ۴ -


مريم (ع ) سمبل زن در قرآن 
فسلفه ها و مكتبهاى مادى نمى توانند پيرامون ارزشها و ضد ارزشهاى زن بحث و گفتگو كنند. همچنانكه نمى توانند در مورد ارزشهاى مرد هم سخن بگويد و اگر بگويند، يا تناقض است و يا نيرنگى ، فريبى و شعارى بيش ‍ نيست .
متفكرين مادى ، در شرق و غرب ، سالهاى متمادى است كه انسان را از شرافت و كمال انسانى منخلع ساخته و او را تا حد بهائم و حيوانات تنزل داده و بدتر از آن تا حد ماشين سقوط داده اند.
هنگامى كه روح و نفس انسانى و اصالت آن از سوى ماديون انكار گشته و هدف و غايتى براى آفرينش قائل نشده اند، طبيعى است كه انسانيت و شرافت و كرامت انسانى چيزى تخيلى شمرده شود و در نتيجه ، ارزش ها و ضدارزشها، اخلاق و فضيلت ، هيچ و پوچ تلقى گردد و بالاخره حيات و زندگى انسانى ، نيز مانند حيات و زندگى ساير حيوانات تلقى گردد و هر زشتى و خيانتى در جهان نيز منطقى جلوه نمايد، همانند حيات و زندگى وحوش در جنگل !
گرچه در اعلاميه حقوق بشر مطالب ارزنده اى در مورد انسان و از جمله درباره زن ، درج شده است ولى چنانچه نخست پيرامون تفسير انسان و انسانيت تجديد نظر نكنند، مى گوئيم اين اعلاميه نيز شعار است و تناقض .
زيرا چنانچه نفس و روح ، اصالت نداشته باشند و محرك اصلى در همه امور اقتصاد يا غريزه جنسى شمرده و نيك و بد را مفاهيمى نسبى يا اعتبارى بدانند چگونه مى توان از حيثيت و شرافت انسانى ، از آزادى و حقوق بشر، پاكى و امانت ، اخلاق و بالاخره از ارزشها دم زد؟
متاءسفانه متفكرين مادى حاكم بر فرهنگ غرب ، هرگاه از حقوق ، اخلاق ، آزادى و...دم مى زنند، جز دام و نيرنگ و اخلاق انتفاعى نمى تواند باشد (و همچنانكه در بخشهاى گذشته نيز خاطرنشان ساختيم ) با اينگونه نيرنگها، توانسته اند زن را به بردگى و اسارت جديدى بكشانند و وى را وسيله اى براى نيل به منافع گوناگون خود قرار دهند.
از ارزشهاى زن در قرآن  
حضرت مريم (ع ) سمبل بانوان مسلمان و الگو و اسوه اى براى بانوان جهان مى باشد، او تنها بانوئى است ، كه نامش در قرآن در حدود بيست و چند سوره و در سى و چند مورد، برده شده و آيت و نشانه خدا معرفى گذشته است . (108)
قرآن در مورد مختلف به چند صفت از صفات آن حضرت اشاره مى كند:
1- عبادت ، عروج يك انسان
از آنجا كه انسان استعداد دارد كه به مقام قرب نائل گردد و چون داراى روح و نفس الهى نيز هست ، مى تواند از علم و قدرت الهى برخوردار شود و راه وصول به اين موقعيت عبوديت ، و با ديده دل معبود و معشوق (خدا) را ديدن و تسليم محض در مقابل او شدن و طبعا عبادت مى باشد و عبادت واقعى حق ، عروج انسان به نزديكى كمال نهائى است .
در مورد مريم (ع ) مى فرمايد:
كلما دخل عليها زكريا لمحراب وجد عندها رزقا يا مريم انا لك هذا؟ قالت هو من عند الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب (109)
(و هرگاه زكريا در محراب عبادتش مريم را ملاقات مى كرد در كنار او رزق و روزى مى يافت ، گفت :اى مريم اين روزى از كجا است ؟ پاسخ داد از نزد خدا كه خدا هر كسى را بخواهد بى حساب روزى او را مى دهد.)
اين آيه مباركه نشانگر اين است كه مريم (ع ) همواره در محراب عبادت و در حال عروج الى الله ، بوده است و تقرب او به خداى متعال به حدى بوده كه با دخل و تصرف ، در نظام آفرينش و ولايت تكوينى ، روزيش مى رسيده و نه با اسباب و مسببات عادى .
از تمام آيات قرآن ، اين حقيقت به دست مى آيد كه ارزش واقعى انسان خدائى شدن و به خدا رسيدن او است و همه انبياء براى اين آمده اند كه در طى اين مسير، انسان را يارى نمايند و زن نيز مى تواند به اين موقعيت والا دست يابد.
2- پاكى و برگزيدگى خدا
انسان با اختيار خويش مى تواند با انجام اعمال صالحه و سير و سلوك الى الله مورد عنايت خاص الهى قرار گيرد. و به ولايت الهيه دست يابد و لطف و محبت ويژه خدا را جلب نمايد كه : فاذكرونى اذكركم ... (110) دلهايتان متوجه من باشد كه من به شما توجه خواهم داشت .
و فاتعونى يحببكم الله ... (111) مرا پيروى كنيد كه خدا شما را دوست بدارد. اين شايستگى را انسان خود به دست مى آورد وگرنه خداى متعال به همه موجودات و انسانها، مهربان است .
در مورد حضرت مريم (ع ) مى فرمايد:
و اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين (112)
(و هنگامى كه ملائكه الهى گفتند:اى مريم در حقيقت خدا تو را برگزيده خويش و پاكى قرار داد و تو را بر همه زنان جهان برگزيد.)
شايسته كيست ؟  
گفتيم از آيات قرآن ، به خوبى اين حقيقت روشن است كه انسان مى تواند به مرحله عالى از رشد و كمال دست يابد كه شايستگى محبوب شدن در پيشگاه خداى متعال را پيدا كند، در آيه ديگر در پيرامون مريم (ع ) راه رسيدن به اين لياقت و اين صعود را نشان داده مى فرمايد:
يا مريم اقنتى لربك و اسجدى واركعى مع الراكعين (113)
(هان اى مريم ! در مقابل پروردگارت مطيع و خاضع باشد و سجده كن و با ركوع كنندگان ، ركوع كن .)
در اين آيه شريفه ، راه دست يافتن به اين شايستگى ارائه شده است و هر انسانى از جمله يك زن متكامل چنين است كه با اطاعت و خضوع در مقابل كمال مطلق و نماز و ركوع و سجود، مى تواند به آن شايستگى توفيق يابد و حضرت مريم (ع ) به قدرى در اين حركت موفق بوده اند كه لياقت دريافت وحى را يافته و هم سخن با ملائك و فرشتگان الهى شده اند. آن زن مى تواند چنين باشد.
قرآن مجيد در جاى ديگر مى فرمايد:
و مريم ابنت عمران التى الحنت فرجها فنخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كته و كانت من القانتين (114)
(و مريم دختر عمران ، بانوئى كه دامن خود را پاك نگاه داشت آنگاه از روح خود در او دميديم و كلمات پروردگارش و كتابها و شرايع الهى را تصديق كرد و او از اطاعت كنندگان و خاضعان بود.)
اين آيه عطف به آيه قبل است كه فرمود:
و ضرب الله مثلا الذين آمنوا امراة فرعون ...
(خداى متعال نمونه زن با ايمان را به زن فرعون مثال آورده )
كه در بخش پيش مطالعه كرديد. اكنون زن نمونه ديگر را مثال مى زند و مريم را معرفى مى كند و در اين معرفى ، مى توانيم به چند ارزش توجه نمائيم :
الف - پاكدامنى
قرآن مجيد در چندين مورد، به اين جهت توجه كرده و مريم (ع ) را به پاكدامنى ستوده است . (115) بديهى است كه يكى از بهترين صفات براى هر انسان ، عفاف و پاكدامنى است و اين جهت يكى از ارزشها براى زن معرفى شده است .
ب - ايمان
او به همه دستورهاى پروردگار و همه كتب آسمانى و قوانين و شرايع الهى ايمان است . (116) و همچنانكه ايمان ، آن هم ايمانى بر پايه معرفت و شناخت و ايمانى صحيح و خلل ناپذير، خطيرترين و اساسى ترين پايه و مبناى حيات انسانى است ، و زندگى منهاى آن ، مساوى با پوچى و مرگ خواهد بود و شخصيت زن نيز بودن يك چنين ايمان ، بهترين ارزش را به وى داده سرچشمه همه زيبائى ها و خوبيها خواهد گشت و خوشبخت است خانواده اى كه كانونش با اين فروغ الهى روشن گشته و بانوى اين كانون ، معلم تقوا و پاكى باشد كه در نتيجه پرتوش روشنائى بخش همه اعضاى خانواده و سرانجام مربى جامعه خواهد بود.
ج - عبادت و اطاعت حق
در فرهنگ قرآن - ايمانى بر مبناى معرفت و حق استوار است كه - عمل و اطاعت نشانگر آن باشد وگرنه لفظ تنها و ادعاء، دليل بر وجود ايمان قلبى نيست و در اكثر موارد آيات قرآن ، واژه و لغت ايمان با لغت و واژه عمل يا واژه اطاعت و امثال آن به كار برده شده مانند: الذين آمنوا و عملوا الصالحات (117) مريم (ع ) نيز در اين آيه از (قانتين ) از اطاعت كنندگان و عبادت پيشه گان معرفى مى شود.
آرى چنين زن ، سمبل و الگوى زن در قرآن است و زنان مؤ منه بايد چنين بوده و داراى اين صفات باشند!
د- افتخار مادر بودن
مريم افتخار داشت كه فرزندى همچون حضرت عيسى مسيح (ع ) به دنيا عرضه كرده است براى هيچ عاقلى پوشيده نيست كه بزرگترين رسالت يك زن ، مادر بودن او است كه اگر در جامعه ، مادران نمونه انسانهاى واقعى خواهند گشت كه مع الاسف دنياى مادى و فلسفه هاى غربى ، اين مقام والا را نيز لكه دار ساخته و زن ديگر اين رسالت خويش را خطير نمى شمارد. در اينجا گفتنى زياد است و از عهده اين مقاله كوتاه خارج .
ه - استقامت و شكيبائى
مريم (ع ) در مقابل ناجوانمردانه ترين تهمتها و شكنجه ها استقامت كرد و جز به ذات مقدس ربوى به هيچ قدرت ديگر تكيه نكرد و به جز او توكل ننمود و هرگز با ترس از مشكلات از ميدان مبارزه حق و باطل بيرون نرفت و خود سمبل راه حق و حقيقت گشت و در مقابل باطل .
در اينجا خاطرنشان مى سازم كه سمبل و الگوى زن در فرهنگ و بينش ‍ اسلامى ، بانوان ديگرى هستند كه از حضرت مريم (ع ) نيز والاتر و بالاترند، مانند:
حضرت فاطمه زهرا (ع ) كه دخترى بى نظير و نمونه ، همسرى فداكار و بى مانند و مادرى بى همتا و بى مثال و حجت خدا بود كه اگر پيرامون شخصيت او و سرمشق بودن و الگو بودن او بخواهيم چيزى بنويسيم چندين كتاب هم از عهده آن برنخواهد آمد، ولى چون در اين رساله بحث ما تنها (زن از ديدگاه قرآن ) بود لذا اينگونه به بحث پرداختيم .
در پايان اين بخش خاطر خوانندگان را به يك حديث از پيامبر اسلام (ص ) جلب مى نمائيم ، آن حضرت فرمود: افضل زنان اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه (ع - دختر محمد (ص ) و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است و در فضيلت او همين بس كه خداى تعالى داستانش را در قرآن براى ما ذكر كرده است كه گفته :
رب ابن عندك بيتا فى الجنة (118)
زنان شايسته 
با نفوذ استعمار فرهنگى ، به گونه اى حقايق و واقعيت ها را وارونه كردند كه حتى معانى و مفاهيم واژه ها و اصطلاحات را از آنها گرفته براى آنها مصاديق كاذب و تحميلى جايگزين نمودند!
در رابطه با استعمار و استثمار هر چه بيشتر زن ، مبلغين مكتبهاى مادى كه طبعا اخلاق ، فضيلت و كمال را پوچ و تخيلى پنداشتند و انسان را تا حد بهائم و حيوانات تنزل داده و ساقط كردند، ارزشهاى زن را نيز تنها ارزشهاى حيوانى معين ساخته ، بيشتر زنهاى زن را نيز تنها ارزشهاى حيوانى معين ساخته ، بيشتر زنهاى آلوده و كسانى را كه در اختيار سوداگران قرار مى گرفتند و بهتر وسيله و ابزارى براى شهوترانان مى گشتند (شايسته ) معرفى نمودند!
انواع تحقير و اهانت به مقام زن در جريان ناجوانمردانه و غير انسانى مسابقات زنان و دختران (به اصطلاح ) شايسته در جهان به قدرى تاءسفبار و غم انگيز است كه نقل همه آنها را هم ، بر خلاف انسانيت و اخلاق دانسته ، از نگارش آن صرفنظر مى كنيم !
شايستگى در قرآن  
منطق وحى (قرآن كريم ) علاوه بر اينكه براى زن و مرد، به طور يكسان معيار ارزش و كرامت و بزرگوارى را، تقوا و ايمان معرفى كرده است كه ثمره آن طبعا، همه فضيلت ها و پاكيها خواهد بود براى زنان يك سلسله ارزشها و شايستگى ها را مشخص ساخته است كه باز با ايمان و تقوا رابطه تنگاتنگ دارند.
قرآن مجيد اعلام مى دارد كه :
انا خلقنا كم ذكر و انثى و جعلنا كم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندلله اتقاكم (119)
ملاحظه مى كنيد كه ملاك شايستگى ، فقط تقوا معرفى شده است و براى زن و مرد، هيچ چيز ديگر قابل مقايسه با صفت تقوا و هم وزن با آن نيست .
آنگاه تمام صفات والاى الهى و ارزشهاى انسانى را براى زن و مرد خاطر نشان ساخته و همواره راه رشد و حركت تكاملى آنان را نشان داده و آنها را از آنچه كه بر زيان كرامت و شرافت انسانى آنان مى باشد، باز داشته است !
زنان صالحه  
علاوه بر صفات مشترك بين زن و مرد، به برخى از صفات ، در مورد زن تاءكيد شده و ارزشهاى ويژه اى نيز براى او مشخص گشته است .
يكى از آن صفات ، صالح بودن زن است ، يعنى كسى كه شايستگى و لياقت روحى و پاكى درون و روانى داشته و از ناپاكيها، آلودگيها و خبث باطن پاك و منزه باشد.
آنگاه قرآن مجيد زنان صالحه را معرفى مى نمايد و در مصداق صالح بودن آنها به چند ارزش ديگر تصريح مى كند:
... فالصالحات قانتات حافظات الغيب بما حفظ الله (120)
(پس زنان صالحه ، كسانى هستند كه با كمال تواضع و خضوع ، همواره مطيع و در غياب همسر نيز حافظ اسرار و شئون خانواده هستند، حافظ آنچه كه خداى متعال نيز به حفظ آن فرمان داده و خود حفظ كرده است .)
در اين آيه كريمه يكى از معيارهاى صلاحيت و شايستگى زن ، اطاعت او از همسر چنين صفت فرشته گونه را دارد بلكه در غياب او نيز تعهد و مسئوليت خويش را ادراك كرده ، وظايف خود را در كانون خانواده به خوبى انجام مى دهد و حافظ اسرار همسر و آبرو، مال ، ناموس و حيثيت او مى باشد.
واضح است كه مراد آيه شريفه ، اطاعت و تواضع و خضوع در مقابل همسر مى باشد به دليل اينكه در مقابل واللاتى تخافون نشوزهن ، يعنى زنان سركش و افرادى كه از فرمان همسر در امور زناشوئى سر پيچى مى كنند، قرار گرفته است .
استاد بزرگوار مرحوم علامه طباطبائى (رضوان الله تعالى عليه ) مى فرمايد: از مقابله اين آيه با (واللاتى تخافون نشورزهن ) معلوم مى شود كه مقصود از الصالحات ... زوجه صالحه مى باشد... مو جمله (قانتات حافظات ) كه امر به صورت توصيف است (يعنى بايد حافظ و قانته باشند) يك حكم مربوط به شئون زناشوئى و معاشرت خانوادگى است . (121)
و در تفسير نمونه مى خوانيم : صالحان و درستكاران ، و آنها كسانى هستند كه خاضع و متعهد در برابر نظام خانواده مى باشند و نه تنها در حضور شوهر بلكه در غياب او حفظ الغيب مى كنند، يعنى مرتكب خيانت چه از نظر مال و چه از نظر ناموس و چه از نظر حفظ شخصيت شوهر و اسرار خانواده در غياب او نمى شوند و در برابر حقوقى كه خداوند براى آنها قائل شده و با جمله (بما حفظ الله ) به آن اشاره گرديده ، وظايف و مسئوليتهاى خود را بخوبى انجام مى دهند.
بديهى است مردان ، موظفند در برابر اينگونه زنان ، نهايت احترام و حق شناسى را انجام دهند. (122)
در فرهنگ و بينش اسلامى به كانون گرم خانواده ، بسيار اهميت داده شده و چون پايه و اساس پرورش انسان ها و سعادت جامعه را كانون خانواده مى داند و به پاكى آن و صفا و صميميت در آن تاءكيد نموده و رعايت حقوق همه اعضاى آن را جزء دين و تفكر و ايدئولوژى دينى شمرده است و در اين رابطه اطاعت از شوهر و خوب همسردارى را در حكم جهاد در راه خدا دانسته است كه نگارش آن مطالب از عهده اين مختصر خارج است .
پاكى و شايستگى  
قرآن مجيد، همچنانكه به مردان دستور مى فرمايد كه چشم و دل خود را پاك نگاه داشته هرگز آلوده دامن نگردند، به زنان نيز اكيدا مى فرمايد:
قل للمؤ منات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن ... (123)
(به زنان مؤ من بگو ديدگان خود را بپوشند (از آنچه كه جايز نيست ، چشم بپوشند) و دامن خود را پاك نگاه دارند و زينت هاى خويش را به ديگران نشان ندهند...)
در اين آيه مباركه و آيه قبل از آن ، پاكى دل و ديده ، براى زن و مرد از علائم ايمان و شايستگى شمرده شده است و براى پاكى جامعه نيز دستور داده است كه زن جلوه هاى زيبائى خود را در منظر و ديدگاه اين و آن قرار ندهد ولى براى گرمى كانون خانواده و رعايت حقوق همسر، در ادامه اين آيه ، شوهر و برخى ديگر از محارم را استثناء كرده مى فرمايد: الا لبعوليهن ... زينت هاى خود را جز شوهر و محارم ديگر، به ديگران نشان ندهند.
لازم به يادآورى است كه اين دستور را در مقابل فرهنگ مكتبهاى مادى گذاشته بيانديشيد كه چگونه در اين مكتبها زنان وسيله هوسرانيها و عياشى هاى آدمك هاى مردنما شده و به عروسك هاى كوكى و وسائل مصرف تبديل گشته اند؟ و متاءسفانه با نفوذ فرهنگ استعمارى نام اين نوع بردگى را، آزادى و روشنفكرى نهاده اند و زن از خود بيگانه هم آنرا پذيرفته است ؟ و خود را در ديدگاه و تماشاى اين نامردمان قرار داده است .
ولى قرآن كريم زنان شايسته و مؤ منان واقعى را محصنات (كسانى كه دژ مستحكم و خلل ناپذير ايمان ، تقوا، عفاف ، حيا و پاكى هستند) معرفى كرده است و زنان با ايمان در حصن حصين الهى بوده دست و ديده هر ناپاك و آلوده اى قادر به ديدن و سوء استفاده از آنان نمى باشد.
و بالاخره پاكترين و استوارترين و با صفاترين خانواده كانون گرم خانواده مؤ منان خواهد بود.
صفات شايستگان  
قرآن مجيد، در جاى ديگر كه براى رسول گرامى اسلام (ص ) زنان شايسته و بهتر را معرفى مى كند، مى گويد آنان چنين هستند:
... مسلمات ، مؤ منات ، قانتات ، تيبات ، عابدات ، سائحات ثيبات و ابكارا(124)
(زنانى كه در مقابل حق تسليم گشته اند، ايمان قلبى و عملى دارند، از سر خضوع و تواضع مطيعند، همواره از زشتيها و بدى ها متنفر بوده توبه مى كنند، در پيشگاه خداى معبود به عبادت و پرستش مى پردازند، و براى اجراى امر الهى روزه مى گيرند، چه بيوه باشند يا با كره (اينان بهترين زنها هستند.
ناگفته پيدا است كه از ديدگاه قرآن ، رشد و كمال كه در پرتو، توجه به كمال مطلق و خدا متعال مى باشد، زنى داراى شخصيت انسانى و شايسته ترين است كه به اين بعد از كمال رسيده باشد و نشانگر جمال و كمال الهى و پاكى و منزه او و در عشق و ايمان به مرحله تسليم و باور رسيده باشد.
ناشايستگان  
در قرآن همچنان كه الگوى زن شايسته و با شخصيت را حضرت مريم (ع ) و آسيه همسر فرعون معرفى كرده دو نفر را نيز الگوى زنان بى شخصيت و ناشايست نام برده است :
ضرب الله مثلا للذين كفروا امراة نوح و امراة لوط كانتا تحت عبدين من عبادتا صالحين فحانتا هما فلم يغنيا عنهما من الله شيا و قيل ادخلا النار مع الداخلين (125)
(خدا براى كسانى كه كافر هستند، زن نوح و زن لوط را مثل زده است كه آنان همسران دو نفر از بندگان صالح ما بودند، به آنان خيانت كردند و آن دو بنده صالح ، ذره اى در مقابل امر خدا براى آن دو فائده اى نداشتند و با دو زن گفته كه : با ساير جهنميان و كفار، داخل آتش خشم خدا شويد.)
از اين آيه نيز نكته استفاده مى شود كه نشانگر ناشايست بودن آنان مى باشد و هر كس داراى آن جهان باشد، او نيز ناشايست است :
1- اين دو زن ، در مقابل امر خداى متعال با دشمنان خدا همكارى و همفكرى مى كردند و براى آنان به زيان راه حق و رسالت پيامبران ، جاسوسى مى نمودند.
2- به شوهران خويش خيانت كردند و براى همسرانشان ، همسرى امين نبودند.
3- در مدتى كوتاه همرنگ جامعه فاسد و كفار گشتند و ارزشهاى دروغين را بر ارزشهاى راستين ، مقدم داشتند و از عبادت و اطاعت حق ، رخ تافته به بردگى هواى نفس و شيطان در آمدند.
4- بر اثر عدم تشخيص حق يا نداشتن ادراك صحيح و يا غرور و جهل از فرصت همنشينى و معاشرت با پيامبران الهى استفاده نكردند و به جاى اينكه در جوار آنان سعادتمند گردند، بدبخت و شقاوتمند گشتند!
5- اگر كسى خود داراى ايمان و عملى صالح نباشد و شايستگى را به دست نياورد، نزديك بودن به افراد صالح ولو همسر بودن ، نتيجه اى به حال وى نخواهد داشت .
بنابراين هر زن ، صفات نكوهيده و زشت را داشته باشد، زنى ناشايسته مى باشد و گر چه در ظاهر خود را پسنديده و شايسته نشان دهد.
بنا داشتم پيرامون موضوعات ديگرى مانند:
ارث زن ، رعايت پوشش و حجاب زن ، مراعات زينت و آرايش در كانون گرم خانواده و مسائل ديگر در اين زمينه ، به تفصيل مطالبى را بنويسم ، ولى با توجه به آثار ارزشمند استاد شهيد علامه مطهرى رضوان الله تعالى عليه ، خوانندگان گرامى را به مطالعه اين آثار ارزشمند، ارجاع مى دهد
الحمد لله اولا و آخرا وصلى الله على محمد و آله الطيبين الطاهرين
حوزه علميه ، هادى دوست محمدى

 

fehrest page back page