جامع آيات و احاديث موضوعى نماز
(جلد دوم)

عباس عزيزى

- ۱۵ -


 1926 - سجده پيامبر (ص ) بعد از خواب
قال الباقر - عليه السلام -
ما استيقظ رسول الله -صلى الله عليه وآله - من نوم قط الا خر لله - عزوجل - ساجدا
هيچ گاه رسول خدا (ص ) از خواب برنخاست ، جز آن كه در پيشگاه خداوند به سجده مى افتاد. (بحارالانوار، ج 16، ص 253).

 1927 - نهايت فروتنى و خضوع
قال الصادق - عليه السلام -
ولسجود على الارض افضل ، لانه ابلغ فى التواضع و الخضوغ لله - عزوجل -
سجده كردن بر زمين برتر است زيرا اين عمل در فروتنى و اظهار خضوع در پيشگاه حق تعالى بليغ ‌تر مى باشد. (علل الشرايع ، ص 164).

 1928 - راز سجده بر آدم
قال تعالى : يا آدم ! انما امرت الملائكة بتعظيمك بالسجود لك اذ كنت و عاء لهذه الانوار، و لو كنت ساءلتنى بهم قبل خطيئتك ان اعصمك منها و ان افطنك لدواعى ابليس حتى تحرز منها لكنت قد جعلت ذلك
خداوند متعال به حضرت آدم (ع ) فرمود: اى آدم ! البته به عنوان عظمت تو، فرشتگان را دستور دادم تا در برابرت سجده كنند، به خاطر آن كه در ذات و سرشت تو، نور ولايت جاى دارد و چنانچه پيش از نافرمانى ، مرا (به نام ) آنان مى خواندى كه تو را حفظ كرده و وسايلى كه شيطان بدان گمراه مى كند و به تو بنمايانم تا از آن دورى جويى ، چنين مى كردم . (بحارالانوار، ج 11، ص 192).

 1929 - شهادت جايگاه سجده در قيامت
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض لا شهدت له بها يوم القيامة
هرانسانى كه پيشانى خود را براى سجده بر قطعه اى از زمين بگذارد، آن زمين در روز قيامت به نفع وى شهادت خواهد داد. (وسائل الشيعه ، ج 3،ص 474، مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 175).

 1930 - فرياد شيطان
قال الصادق - عليه السلام -
ان العبد اذا سجد فاطال السجود نادى ابليس
وقتى بنده به سجده افتاد و سجده اش را طول داد، شيطان فرياد زد. (اصول كافى ، ج 3، ص 264).

 1931 - سجده طولانى و فرياد شيطان
قال الصادق - عليه السلام -
ان العبد اذا اطال السجود حيث لايراه احد، قال الشيطان و اويلاه اطاعوا و عصيت و سجدوا و اءبيت
به درستى انسان هنگامى كه سجده را طولانى كرد، فرياد شيطان بلند مى شود كه : واى بر من ،! آنها اطاعت خدا كردند و من عصيان كردم آنان سجده كردند و من نافرمانى كردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1932 - حق سجود
قال الصادق - عليه السلام -
ماخسر والله من اتى بحقيقة السجود و لو كان فى العمر مرة واحدة
به خدا قسم كسى كه حق سجود را به جاى آورد و سجده حقيقى كند به هيچ وجه عنوان زيان ، متوجه او نشود، گرچه در تمام مدت عمر چنين سجودى را يك بار به جاى آورد. (بحارالانوار، ج 85، ص 136).

 1933 - اثر سجده بر تربت حسين (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
السجود على تربة الحسين - عليه السلام - يخرق الحجب السبع
سجده بر تربت امام حسين (ع ) هفت پرده و مانع را مى شكافد. (بحارالانوار، ج 101، ص 135).

 1934 - اسرار سجده كردن
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره
فاذا سجد قال الله تعالى لملائكته : يا ملائكتى ! اما ترون كيف تواضع بعد ارتقائه ؟ و قال لى : و ان كنت جليلا مكينا فى دنياك ، فانا ذليل عند الحق اذا ظهرلى ؟ سوف ارفعه بالحق و ادفع به الباطل
وقتى (بنده ) سجده كرد، خداوند خطاب به ملائكه مى فرمايد: ملائكه من ! آيا نمى بينيد چگونه بنده ام بعد از ارتقاء تواضع مى كند و براى من مى گويد: اگر تو صاحب جلالت و مكنت در دنيا هستى ، پس من خوار در نزد تو هستم ؟ (خداوند فرمايد:) به زودى او را از طريق حق بالا مى برم و به وسيله او باطل را دفع مى كنم .(بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1935 - سجده مايه تقرب
قال على - عليه السلام -
اقرب مايكون العبد من الله اذا سجد
نزديك ترين چيزى كه بنده را به خدا نزديك مى كند سجده است . (بحارالانوار، ج 82، ص 233).

 1936 - راز سر برداشتن از سجده اول
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع راءسه من السجدة الاولى قال تعالى : يا ملائكتى ! اما ترونه كيف قال : ((وانى و ان تواضعت لك فسوف اخلط الانتصاب فى طاعتك باذل بين يديك
سپس زمانى كه سر از سجده اول برداشت ، خداوند خطاب به ملائكه اش مى فرمايد: اى ملائكه من ! آيا نمى بيند اورا كه چگونه مى گويد: و به درستى كه من به زودى تواضع در مقابلت را با ذل و كوچكى خواهم گمارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1937 - سر سجده دوم
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره
فاذا سجد ثانية : قال الله تعالى لملائكة : اما ترون عبدى هذا! كيف عاد الى التواضع لى ؟ لاعيدن اليه رحمتى

و هنگامى كه سجده دوم را به جا آورد، خداوند تعالى خطاب به ملائكه خود مى گويد: آيا اين بنده مرا نمى بينيد كه چگونه براى من تجديد تواضع نمود؟ هر آينه رحمت خدا را براى او اعاده خواهم كرد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1938 - راز سر برداشتن از سجده دوم
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا رفع راءسه قائما قال الله تعالى : يا ملائكتى ! لارفعته بتواضعه كما ارتفع الى صلاته
پس زمانى كه (بنده ) سرش را (سجده دوم ) بلند كرد و ايستاد، خداوند تعالى مى فرمايد: اى ملائكه من ! هر آينه او را به خاطر تواضعش در مقابل من رفعت خواهم كرد، چنان كه نماز او به سوى من بالا خواهد آمد. (بحارالانور، ج 82، ص 221).

 1939 - فلسفه سجده بر خاك
قال على - عليه السلام -
و لما فى ذلك من تغير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا
هنگامى كه انسان نماز مى خواند، ساييدن گونه ها به خاك نشانه تواضع و گذراندن اعضاء شريف بر زمين دليل كوچك و حقارت است . (نهج البلاغه ، خطبه 192).

 1940 - نزديك ترين حالت بنده به پروردگار
قال الصادق - عليه السلام -
اقرب ما يكون العبد الى الله - عزوجل - و هو ساجد، قال الله ، عزوجل -: ((واسجد و اقترب ))
نزديك ترين حالت بنده به خداوند بزرگ وقتى است كه در سجده است خداوند فرمود: ((سجده كن و تقرب جوى )). (روضة المتقين ، ج 2، ص 38).

 1941 - روح سجده
قال الصادق - عليه السلام -
و السجود النفسانى فراغ القلب من الفانيات و الاقبال بكنه الهمة على الباقيات و خلع الكبر و الحمية و قطع العلائق الدنيوية و التحلى بالخلائق النبوية
سجده نفسانى (كه روح سجده است ) روها بودن دل از امور فناپذير و روى آوردن با تمام وجود به امور جاودان و كندن كبر و تعصب بيجا و قطع همه علايق دنيوى و آراسته شدن به اخلاق نبوى است . (غرر الحكم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1942 - سجده قبل از طلوع آفتاب
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
و اما صلاة الفجر فان الشمس اذا طلعت تطلع على قرن شيطان فامرنى ربى ان اصلى قبل طلوع الشمس ، صلاة الغداة و قبل ان يسجد لها الكافر لتسجد امتى الله - عزوجل - و سرعتها احب الى الله - عزوجل - و هى الصلاة التى تشهدها ملائكة الليل و ملائكة النهار
اما نمازصبح ، پس هنگامى كه آفتاب طلوع كرد، مثل اين كه بر شاخهاى طلوع مى كند پروردگارم مرا امر فرموده كه قبل از طلوع خورشيد، و قبل از آن كه كافر براى آفتاب سجده كند، نماز صبح بخوانم ؛ تا آن كه امتتم براى خداوند سجده نمايند و زود به جاى آوردن آن در پيشگاه خداوند محبوب تر است اين نمازى است كه ملائكه شب و روز شاهد آن مى باشند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 9).

 1943 - اثر سجده فراوان
عن الصادق - عليه السلام -
جاء رجل الى رسول الله -صلى الله عليه وآله - فقال : يا رسول الله ! كثرت ذنوبى و ضعف عملى فقال رسول الله -صلى الله عليه وآله -: اكثر السجود فانه يخط الذنوب كما يحط الريح ورق الشجر
از حضرت امام صادق (ع ) روايت شده است كه مردى پيش پيامبر (ص ) آمدو گفت : يا رسول الله ! گناهان من بى شمار است ولى عمل نيك من اندك است پيامبر گراى اسلام (ص ) فرمود: سجده فراوان به جاى آور؛ زيرا سجده گناهان را دور سازد همچنان كه باد برگ درخت را مى ريزاند. (بحارالانوار، ج 85، ص 162، امالى صدوق ، ج 76، حديث 11).

 1944 - علت عدم جواز سجده بر غير زمين
عن هشام بن الحكم قال :
قلت لابى عبدالله - عليه السلام - اخبرنى عما يجوز السجود عليه و عما لايجوز؟ قال : السجود لايجوز الا على الارض اما انبتت الارض الا ما اكل و لبس فقلت له : جعلت فداك ما العلة فى ذلك ؟ قال : لان السجود هو الخضوع لله - عزوجل - فلاينبغى ان يكون على ما يؤ كل و يلبس لان ابناء الدنيا عبيد ما ياءكلون و يلبسون والساجد فى سجوده فى عبادة الله - عزوجل - فلا ينبغى ان يضع جبهته فى سجوده على ابناء الدنيا الذين اغتروا بغرورها و السجود على الارض افضل لانه ابلغ فى التواضع و الخضوع لله - عزوجل -؛
هشام بن حكم مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : بر چه چيز سجده جايز است و بر چه چيز جايز نيست ؟ حضرت فرمود: سجده تنها بر زمين و رستنى هايى كه خوردنى و پوشيدنى نباشند، جايز است عرض كردم : فدايت گردم ! علت اين امر چيست ؟ حضرت فرمود: چون سجود، فروتنى و خضوع براى خداوند - عزوجل - است و سزاوار نيست كه بر خوردنى ها و پوشيدنى ها باشد، زيرا دنيا پرستان بنده خوارك و پوشاك خودهستند و كسى كه سر به سجدته گذارده ، در حال عبادت خدا است . پس شايسته نيست بر آنچه كه دنياطلبان را فريفته ، سجده كند و سجده بر زمين برتر است ، زيرا اين سجده ، منتها مرتبه فروتنى و خضوع براى خداوند است . (بحارالانوار، ج 85، ص 147).

 1945 - عظمت سجده
قال على - عليه السلام -
لويعلم لاالمصلى ما يغشاه من جلال الله ما سره ان يرفع راءسه من السجود
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است هرگز راضى نمى شود كه سر از سجده بردارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 207، ميزان الحكمه ، ج 5، ص 379).

 1946 - آداب سجده
قال على - عليه السلام -
السجود الجسمانى هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الارض بالراحتين و الكفين و اطراف القدمين مع خشوع القلب و اخلاص النية

سجده كردن بدنى ، گذاشتن جاهاى نيكوى صورتها بر خاك و روى آوردن به زمين با دو كف دست و كناره هاى دو پا، همراه خشوع دل و پاكى نيت است . (غرر الحكم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1947 - اسرار ذكر سجده
قال الصادق - عليه السلام -
فقال : ارفع راءسك فرفعت راءسى ؛ فنظرت الى شى ء ذهب منه عقلى فاستقبلت الارض بوجهى ويدى فاءلهمت ان قلت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) لعلو ما راءيت فقلتها سبعا فرجعت الى نفسى كلما قلت واحدة منها تجلى عنى الغشى ء؛ فقعدت فصار السجود فيه ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) و صارت القعدة بين السجدتين استراحة من الغشسى و علو ما راءيت فالهمنى ربى - عزوجل - و طالبتنى نفس ان ارفع راءسى ؛ فرفعت فنظرت الى ذلك العلو فغشسى على فخررت لوجهى و استقبلت الارض بوجهى ويدى و قلت ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) فقلتها سبعا ثم رفعت راءسى فقعدت قبل القيام لاثنى النظر فى العلو فمن اجل ذلك صارت سجدتين و ركعة و من اجل ذلك صار القعود قبل القيام قعدة خفيفة
پس فرمود: ((سربردار)) سر برداشتم ، چيزى ديدم كه از آن عقلم از سررفت ، و به صورت و دو دست بر زمين قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آنچه ديدم گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست ) اين را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم هرباركه مى گفتم حالت غشوه از من باز مى شد. آنگاه نشستم از اين رو ذكر ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) در سجده قرار داده شد و نشستن بين دو سجده ، استراحتى شد از آن غشوه و عظمت و والايى آنچه ديدم پس پروردگار به من الهام فرمود و خود نيز خواستم كه سربلند كنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگريستم وبيهوش شدم و بر زمين افتادم و با صورت و دو دست رو به زمين كردم و گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) اين را هفت مرتبه گفتم آن گاه سربرداشتم و پيش از ايستادن نشستم تا بار ديگر به آن علو و عظمت نظر كنم از اين رو (در هر ركعت نماز) دو سجده و يك ركوع مقرر شد و نيز نشستن قبل از قيام ، نشستنى كوتاه مقرر گرديد. (علل الشرايع ، ج 2، ص 312).

 1948 - ايمنى از بيمارى و درد و آفت
فى الحديث :
ان موسى خر ساجدا لله فاوحى الله تعالى اليه ارفع راءسك ياموسى و امر يدك فى موضع سجودك و امسح بها وجهك و ما نالته من بدنك فانه امان من كل سقم و داء و افة وعاهة
موسى (ع ) در پيشگاه خدا به سجده افتاد و حق تعالى به او وحى فرمود: اى موسى ! سر بردار و دست خود را به سجده گاه بكش و به صورت و آنچه از بدنت كه دسترست باشد به مال ، كه آن موجب ايمنى از هر بيمارى و درد آفت است . (سفينة البحار، ج 1، ص 599).

 1949 - ذكر سجده
فى الحديث :
لما نزل قوله سبحانه : ((سبح اسم ربك الاعلى )) قال رسول الله -صلى الله عليه وآله - اجعلوها فى سجودكم
هنگامى كه كلام الهى ((سبح اسم ربك الاعلى )) نازل گشت ، رسول الله (ص ) فرمود: آن را در سجودتان قرار دهيد، يعنى ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).(بحارالانوار، ج 58، ص 34).

 1950 - آثار سجده حقيقى
عن مصباح الشريعة ، قال الصادق - عليه السلام -
ماخسر و الله من اتى بحقيقة السجود و لو كان فى العمر مرة واحدة و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلك الحال تشيبها بمخادع نفسه غافلا لاهيا عما اعده الله للساجدين من انس ‍ العاجل و راحة الاجل ولابعد عن الله ابدا من احسن تقربه فى السجود ولاقرب اليه ابدا من اساء ادبه و ضيع حرمته بتعلق قلبه بسواه فى حال سجوده فاسجد سجود متواضع لله تعايل ذليل ، علم انه خلق من تراب يطاءه الخق و انه اتخذك من نطفة يستقذرها كل احد؛ و كون و لم يكن و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب اليه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غيره الاترى فى الظاهر انه لايستوى حال السجود الا بالتوارى عن جميع الاشياء والاحتجاب عن كل ما تراه العيون ؟ كذلك امر الباطن فمن كان قلبه متعلقا فى صلوته بشى ء دون الله تعالى فهو قريب من ذلك الشى ء بعيد عن حقيقة ما اراد الله منه فى صلوته قال الله - عزوجل - ((ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه )) و قال رسول الله -صلى الله عليه وآله - قال الله تعالى : لااطلع على قلب عبد فاعلم فيه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى و ابتغاء مرضاتى الا لوليت تقويمه و سياسته و من اشتغل بغيرى فهو من المستهزئين بنفسه و مكتوب اسمه فى ديوان الخاسرين .
به خدا سوگند! آن كس كه هرچند يك بار در تمام عمر، حقيقت سجده را به جاى آورد زيان نبرد و آن كس كه همانند كسى كه خود را مى فريبد، با حالت غفلت و بازيچه گرفتن آنچه خدا براى سجده كنندگان فراهم نموده است يعنى انس (با او) در حال (دنيا) و راحت و آسايش در آينده (آخرت ) با پروردگار خود خلوت كند، رستگار نشد و كسى كه در سجده به خدا نيكو تقرب جست از خدا دور نشد و كسى كه به خدا سوء ادب كرد و با دلبستگى به غير او در جسده ، حرمت او را از بين برد، به مقام قرب او نرسد، پس سجده كن (همانند) سجده آن كسى كه در برابر خداوند تعالى متواضع و خوار است و مى داند كه از خاكلى آفريده شده كه خلق بر آن پا مى نهند و خدا او را از نطفه اى كه همه آن را كثيف و نجس مى دانند آفريده ؛ و مى داند كه نبود و (به دست آفريدگار) به وجود آمد و همانا خداوند معناى (حقيقت ) سجده را سبب نزديكى جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد؛ پس كسى كه به او نزديك شود، از غير او دور گردد آيا نمى بينى كه درظاهر سجده شكل نمى گيرد مگر آنكه همه چيز از نظرات پنهان گردد و هرچه ديدگان مى بينند از تو محجوب شود؟ همچنين است امر باطن ، پس هركس در نماز، دلبستگى به چيزى جز خدا داشته باشد به همان چيز نزديك و از حقيقت آنچه خداوند درنماز او از او خواسته ، دور است . خداوند فرموده است : ((خدا براى احدى دو قلب در باطنش قرار نداده است )) و رسول الله -صلى الله عليه وآله - فرمود: ((خداوند فرموده است : بر قلب بنده اى واقف نشوم كه در آن حب طاعت مخلصانه براى من و جهت كسب رضاى من بدانم (بيابم ) مگر آنكه تنظيم و تدبير امور او را متصدى شوم و هركس به غير من دل مشغول دارد از آنها است كه خويشتن را به مسخره گرفته اند، و نامش در دفتر زيان كاران نوشته و ثبت است . (مصباح الشريعة ، باب 16، بحارالانوار، ج 82، ص 136).

 1951 - سجده طولانى و نجات از آتش
قال على - عليه السلام -
طول القنوت و لسجود ينجى من عذاب النار
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد. (تصنيف غررالحكم ، ص 175، حديث 3335).

 1952 - امام سجاد (ع ) و حقيقت سجده
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان على بن الحسين - عليهما السلام - اذا قام الى الصلوة ، تغير لونه فاذا سجدلم يرفع راءسه حتى يرفض عرقا
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربرنمى داشت تا آنكه عرق از وى مى ريخت . (فروع كافى ، ج 3، ص 300).

 1953 - فلسفه دو سجده
قال على - عليه السلام -
انه سئل ما معنى السجدة الاولى قال : تاءويلها اللهم انك منها خلقتنا يعنى من الارض ، و تاءويل رفع راءسك : و منها اخرجتنا و السجدة الثانية : واليها تعيدنا و رفع راءسك و منها تخرجنا تارة اخرى
از امام على (ع ) از فلسفه اول سؤ ال شد، فرمود: سجده اول به اين معنا است كه خدايا! اصل ما از خاك است و معناى سربرداشتن از سجده اين است كه خدايا! ما را ازخاك خارج كردى و معناى سجده دوم اين است كه خدايا! دوباره ما را به خاك برمى گردانى و سر برداشتن از سجده دوم ، به معناى اين است كه خدايا! يك بار ديگر در قيامت از خاك بيرونمان خواهى كرد.(المحجة البيضاء، ج 1، ص 391).

 1954 - زمين براى سجده گاه
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
جعلت لى الارض مسجدا و طهورا
همانا زمين براى من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده . (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 593).

 1955 - پاداش سجده
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
ما من مسلم يسجد لله سجدة الا رفعه بها درجة و حط بها عنه خطيئة
هيچ مسلمانى براى خدا سجده به جا نمى آورد مگر اين كه خدا يك درجه مقام او را بالا برده ، يك گناه از نامه عملش محو مى كند. (المحجة البيضاء، ج 345).

 1956 - دوستى با خدا با سجده فراوان
سئل اباعبدالله - عليه السلام -
لم اتخذ الله ابراهيم - عليه السلام - خليلا قال : لكثرة سجوده على الارض
از امام صادق (ع ) سوال شد: براى چه خداوند حضرت ابراهيم (ع ) را خليل و دوست خود گرفت فرمود: به خاطر سجده هاى زيادى كه بر زمين داشت . (اسرار الصلوة ، ص ‍ 429).

 1957 - پاداش سجده شكر
قال الصادق - عليه السلام -
من سجد سجدة الشكر لنعمة و هو متوضعا كتب الله له بها عشر صلوات و محى عنه عشر خطايا عظام
كسى كه در برابر نعمتى كه خداوند به او داده است ، سجده شكرى به جا آورد، خداوند به خاطر همين سجده شكر ده نماز در نامه عملش مى نويسد و ده گناه بزرگ را از نامه عمل او محو مى كند. (المحجة البيضاء، ج 1، ص 346).

 1958 - سجده يك واجب جامع
قال الصادق - عليه السلام -
وفرض على الوجه السجود له بالليل و النهار فى مواقيت الصلوة فقال : ((يا ايهاالذين امنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربكم و افعلوا الخير لعلكم تفلحون )) و هذه فريضة جامعة على الوجه واليدين والرجلين
خداوند بر صورت سجده را واجب كردكه شبانه روز در وقت نمازها به سجده بيفتد؛ پس فرمود: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ركوع و سجود نماييد و پروردگارتان را پرستش كنيد و افعال خير به جاى آوريد، شايد كه رستگار شويد)). آنگاه امام فرمود: سجده ، واجب جامع است كه مشتمل بر صورت و دستها و پاها مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 128).

 1959 - تاءويل سجده
قال على - عليه السلام -
فى تاءويل السجدة الاولى ان تخطر فى نفسك و انت ساجد: منها خلقتنى ورفع راءسك تخطر بقلبك و منها اخر اخرجتنى والسجدة الثانية و فيها تعيدنى و رفع راءسك تهطر بقلبك و منها تخرجنى تارة اخرى
معناى سجده اول اين است كه در حال سجده در دلت بگذرانى كه خداوند از خاك خلقم كرده و سر از سجده برداشتن يعنى : خدا من را از خاك بيرون آورده و معنى سجده دوم اين است كه خدا من را به خاك برمى گرداند و سر از سجده دوم برداشتن ، به اين معنى است كه خداوند يك بار ديگر من را در قيامت از خاك بيرون مى آورد. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص ‍ 395).

فصل سى و سوم : اركان نماز: قنوت
آيات :

 197 - قنوت فروتنى است
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتين
در انجام همه نمازها (به خصوص ) نماز وسطى (نماز ظهر) كوشا باشيد، براى خدا قيام كنيد، در حالى كه دعا كننده هستيد. (سوره بقره ، آيه 238).

 198 - فروتنى در نماز
يامريم اقتنى لربك و اسجدى واركعى مع الراكعين
اى مريم (به شكرانه اين نعمت ) براى پروردگار خود خضوع كن ، و سجده به جاى آور و با ركوع كنندگان ركوع كن . (سوره آل عمران ، آيه 42).
احاديث :

 1960 - قنوت سنتى واجب
قال الصادق - عليه السلام -
القنوت فى جميع الصلوات سنة واجبة فى الركعة الثانية قبل الركوع و بعد القراءة

قنوت در تمامى نمازها و در ركعت دوم ، سنتى واجب است (شايد منظور سنت مؤ كد باشد) پيش از ركوع و پس از اتمام قرائت . (بحارالانوار، ج 85، ص 197).

 1961 - تاءثير قنوت و سجده طولانى
قال على - عليه السلام -
طول القنوت و السجود ينجى من عذاب النار
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد. (تصنيف غرر الحكم ، ص 175، حديث 3353).

 1962 - حالت دستها در قنوت
قال الرضا - عليه السلام -
لاترفع يديك بالدعاء فى المكتوبة حتى تجاوز بهما راءسك ولا باءس بذلك فى النافلة و الوتر
در قنوت نماز واجب دستهايت از سر تجاوز نكند، اما در نماز نافله و وتر مانعى نيست . (بحارالانوار، ج 84، ص 204).

 1963 - قنوت از فرايض نماز
قال الصادق - عليه السلام -
فرائض الصلاة سبع : الوقت ، والطهور، و التوجه و القلبه و الركوع و السجود، و الدعاء
فرايض نماز، هفت تاست : وقت ، طهارت ، نيت ، قبله ، ركوع ، سجود، و دعا (درقنوت ). (بحارالانوار، ج 85، ص 197).

 1964 - فراموش كردن قنوت
لعلى بن جعفر عن اخيه - عليه السلام - قال :
ساءلته عن رجل نسى القنوت حتى ركع ما حاله ؟ قال - عليه السلام - تمت صلاته و لاشى ء عليه
اگر كسى قنوت را فراموش كرد و به ركوع رفت تكليف چيست ؟ فرمود: نماز را تمام كند و اشكالى ندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 198).

 1965 - قنوت در ركعت دوم
عن الرضا - عليه السلام -
فيما كتب للماءمون قال : كل القنوت قبل الركوع و بعد القراءة
در نام امام رضا (ع ) به ماءمون چنين آمده است : قنوت پيش از ركوع و پس از قرائت (حمد و سوره ) است . (بحارالانوار، ج 85، ص 198).

 1966 - تعبير آيه از امام صادق (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام -
فى قوله تعالى ((قوموا لله قانتين )) قال : اقبال الرجل على صلاته و محافظته على وقتها
امام صادق (ع ) درباره ايه ((قوموا لله قانتين )) فرمود: (يعنى ) روى آوردن انسان به نماز خود و محافظت بر وقت آن . (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1967 - نماز كامل با ذكر قنوت
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
انما الصلوة تمسكن و تواضع و تضرع و تباءس و تندم و تقنع بمديديك فتقول اللهم اللهم فمن لم يفعل فهى خداج
حقيقت نماز اظهار مسكنت تواضع ، تضرع ، بى نوايى و ندامت است كه بايد دستها را در قنوت دراز كنى و با گفتن ((خدايا خدايا)) نماز راكامل نمايى و هركس كه اين كار را انجام ندهد، نمازش ناقص است (هرچند كه قبول مى باشد). (المحجة البيضاء، ج 1، ص 349).

 1968 - قنوت طولانى و راحتى قيامت
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
اطولكم قنوتا فى دار الدنيا اطولكم راحة يوم القيامة فى الموقف
راحت ترين شما در قيامت كسى است كه قنوت طولاى ترى داشته باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 199).

 1969 - آشكار خواندن قنوت
عن ابى جعفر - عليه السلام - قال :
القنوت كلها جهار
همه قنوت (بهتر است ) آشكار خوانده شود. (بحارالانوار، ج 85 تص 202).

 1970 - حالت دستها در قنوت
قال الصادق - عليه السلام -
الرغبة ان تستقبل بطن كفيك الى السماء، والرهبة ان تجعل ظهركفيك الى السماء و قوله : ((و تبتل اليه تبتيلا)) قال الدعاء باءصبع واحدة تشير بها و التضرع تشير باءصبعيك و تحركهما و الابتهال رفع اليدين و تمدها، و ذلك عند الدمعة ثم ادع
((رغبت )) يعنى دستها را باز به طرف آسمان بردارى و ((رهبه )) يعنى پشت دستها را به طرف آسمان نهادن ، آيه ((و تتبل اليه تبتيلا)) يعنى دعا خواندن و با يك انگشت در آن حال اشاره كردن و ((تضرع )) با دو انگشت اشاره كردن و حركت دادن آنهاست و ((ابتهال )) برداشتن دو دست و كشيدن آنها مى باشد و اين كار در هنگام اشك ريختن است و سپس دعا كن . (بحارالانوار، ج 85، ص 204).

 1971 - قنوت طولانى و بهترين نماز
فى خبر ابى ذر - رحمه الله - انه ساءله النبى -صلى الله عليه وآله -
اى الصلاة افضل ؟ قال : طول القنوت
در روايتى آمده است : ابوذر از پيامبر (ص ) پرسيد: كدام نماز افضل است ؟ فرمود: نمازى كه قنوت طولانى داشته باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 200).

 1972 - ذكر صلوات در قنوت
قال الصادق - عليه السلام -
اذا صلى احدكم و لم يصل على النبى -صلى الله عليه وآله - فى صلاته يسلك بصلاته غير سبيل الجنة
هرگاه يكى از شما نماز بخواند و در نمازش بر پيامبر (ص ) درود نفرستد، با نماز خود به راهى غير از راه بهشت مى رود (بحارالانوار، ج 85، ص 280).

 1973 - پيامبر (ص ) و ذكر قنوت وتر
قال الصادق - عليه السلام -
وكان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يستغفر الله فى الوتر سبعين مرة و يقول : ((هذا مقام العائذ بك من النار)) سبع مرات
رسول خدا (ص ) در قنوت نماز وتر هفتاد بار ((استغفرالله )) و هفت بار ((هذل مقام العائذ بك من النار)) (يعنى اين جايگاه كسى است كه از آتش به تو پناه آورده است ) مى گفت . (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).

 1974 - بلند كردن دستها
قال النبى -صلى الله عليه وآله - لعلى - عليه السلام -
عليك برفع يديك الى ربك و كثرة تقلبهما
پيامبر خدا (ص ) به على (ع ) فرمود: برتو باد كه دو دست خود را به سوى خدا بلند كنى و بسيار بگردانى (يعنى دستهاى خود را در هنگام دعا كردن بالا و پايين بردن ). (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1975 - اداى قنوت با دو دست
عن ابى جعفر و ابى عبدالله - عليهما السلام -
فى تفسير قوله تعالى : ((و تبتل اليه تبتيلا)) ان التبتل هنا رفع اليدين فى الصلاة
در روايتى از امام باقر و امام صادق - عليه السلام - آمده است كه در تفسير آيه ((و تبتل اليه تبتيلا)) فرمودند: ((تبتل )) در اينجا برداشتن دو دست در نماز مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 203).

 1976 - دعايى در قنوت
عن ابى جعفر - عليه السلام -
تقول فى القنوت ((اللهم اغفرلى و ارحمنى و عافنى انك على كل شى ء قدير))
در قنوت اين دعا را بخوانيد ((خدايا مرا بيامرز و بر من رحم فرما و مرا عفو كن ، زيرا تو بر هر چيز توانايى .)) (بحارالانوار، ج 85، ص 203).

 1977 - تعبير آيه از امام باقر (ع )
عن ابى جعفر - عليه السلام -
فى قوله تعالى : ((قوموا لله قانتين )) قال : مطيعين راغبين
امام باقر (ع ) درباره آيه ((قوموا لله قانتين )) فرمود:(يعنى ) با رغبت ، اطاعت و بندگى كردن . (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1978 - بهترين نمازها
ورد عنهم - عليهم السلام -
افضل الصلاة ما طال قنوتها
از امامان معصوم (ع ) وارد شده است كه بهترين نمازها آن است كه قنوت آن طولانى تر باشد.(بحارالانوار، ج 85، ص 206).

 1979 - دعايى از امام باقر (ع )
قال الباقر - عليه السلام -
تقول فى قنوت الفريضة فى الايام كلها الا فى الجمعة ((اللهم انى اسئلك لى و لوالدى و لولدى و اهل بيتى واخوانى فيك اليقين و العفو و المعافاة والرحمة و العافية فى الدنيا و الاخرة
امام باقر (ع ) خواندن اين دعا را در قنتو نمازهاى واجب ، غير از نماز جمعه سفارش فرمود: ((خدايا من از تو براى خود و پدر و مادر و فرزندانم و خاندان و برادران خود، مى خواهم كه يقين به خودت و بخشش و عفو و مهربانى و تندرستى در دنيا و آخرت عطيا كنى )). (بحارالانوار، ج 85، ص 209).

 1980 - طول دادن قنوت نماز وتر
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
اطولكم قنوتا فى الوتر اطولكم راحة يوم القيامة فى الموقوف
هرقدر كه قنوت شما در نماز وتر طولانى تر باشد، آسايش شما در موقف قيامت بيشتر است . (بحارالانوار، ج 87، ص 287).

 1981 - دعاى اميرالمؤ منين (ع ) در قنوت
واختار ابن ابى عقيل الدعاء بما روى عن اميرالمؤ منين - عليه السلام - فى القنوت :
اللهم اليك شخصت الابصار ونقلت الاقدام ، و رفعت الايدى ، و مدت الاعناق ، و انت دعيت بالالسن و اليك سرهم و نجواهم فى الاعمال ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و انت خيرالفاتحين ، اللهم انا نشكو اليك غيبة نبينا و قلة عددنا و كثرة عدونا، و تظاهر الاعداء علينا، و وقوع الفتن بنا، ففرج ذلك اللهم بعدل تظهرة و امام حق تعرفه اله الحق امين رب العالمين
ابن ابى عقيل اين دعا را از على (ع ) براى قنوت برگزيده است ؛ بار خدايا! چشمها به سوى تو است و گامها به سوى تو آمده و دستها برايت برداشته شده و گردنها كشيده شده و تو با زبانها خوانده مى شوى و پنهان و نجواى اعمال بندگان نزد تو است خدايا! ميان ما وقوممان حق را فاتح كن و تو بهترين فاتحانى خدايا! دورى پيامبر و كمى تعدادها و زيادى دشمنان و پيروزى آنهابر ما و روآوردن فتنه ها به سوى ما را تو شكوه مى كنيم پس گشايش برسان با عدلى كه ظاهر مى سازى و پيشواى حقى كه مى شناسى آمين اى خداى جهانيان . (بحارالانوار، ج 85، ص 297).

 1982 - ذكر ((العفو)) در قنوت نماز وتر
قال الصادق - عليه السلام -
و كان على بن الحسين سيد العابدين - عليه السلام - يقول : العفو العفو ثلاثماة مرة فى الوتر فى السحر
امام سجاد (ع ) در (قنوت ) نماز وتر در وقت سحر سيصد بار مى گفت : العفو، العفو، (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).

 1983 - دعا براى مؤ منين
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
من قدم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه ، استجيب له فيهم و فى نفسه
از امام صادق (ع ) چنين روايت شده است كه فرمود: كسى كه در قنوت نماز وتر براى چهل مؤ من وسپس براى خود دعا كند، خداوند دعاهاى وى را مستجاب گرداند. (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 45).

 1984 - كيفيت قنوت نماز وتر
قال الصادق - عليه السلام -
استغفرالله ربى و اتوب اليه فى الوتر سبعين مرة تنصب يديك اليسرى ، و تعد باليمنى الاستغفار

در قنوت نماز وتر، هفتاد بار استغفار، بگوييد براى اينكار دست چپ را مقابل صورت قرار دهيد و با دست راست استغفار را بشماريد. (بحارالانوار، ج 87، ص 287).

 1985 - دعا بعد از كلمات فرج
عن ابن ابى عقيل
وبلغنى ان الصادق - عليه السلام - كان ياءمر شيعته ان يقتنوا بهذا بعد كلمات الفرج قال ابن الجنيد، وادناه رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم قال : والذين استحب فيه مايكون حمدالله و ثناء عليه ولصلاة على رسول الله -صلى الله عليه وآله - و الائمة صلوات الله عليهم اجمعين - و ان يتخير لنفسه من الدعاء و للمسلمين ما هو مباح له
از ابن ابى عقيل روايت شده است كه گفت : به من خبر رسيد كه امام صادق (ع ) دستور مى داد به شيعيان كه پس از كلمات فرج اين دعا را بخوانند ((رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم )) و مستحب است كه حمد خدا و درود بر پيامبر و ائمه در دعاى قنوت باشد و براى خود و مسلمانان دعاى خير بكند. (بحارالانوار، ج 85، ص 207).

 1986 - دعاى اميرالمؤ منين (ع )
فى الحديث :
ما علمه اميرالمؤ منين - عليه السلام - اهل القنوت ان يقولوا: اللهم لك اخلصت القلوب و اليك شخصت الابصار

آن چه اميرالمؤ منين على (ع ) به قنوت كنندگان آموخت كه در دعا بگويند: ((بارالها! دل براى تو خالص مى گردد و ديدگان انتظار به سوى تو دوخته است . (سفينة البحار، ج 2، ص ‍ 450).

 1987 - دعاى طلب مغفرت و عافيت
مرحوم ملامحسن فيض كاشانى - عليه الرحمة - دعاى مذكور قبل را به صورت كامل تر چنين آورده و ترجمه كرده است :
لااله الاالله الحليم و الكريم ، لااله الاالله العلى العظيم ، سبحان الله رب السموات السبع ، و رب الارضين السبع و مافيهن و ما بينهن و ما تحتهن و، رب العرض العظيم ، والحمدلله رب العالمين ، اللهم اغفرلنا و ارحمنا و عافنا و اعف عنا فى الدنيا و الاخرة انك على كل شى ءقدير
نيست معبودى بجز مبعود بحق سزاوار پرستش كمالات كه بردبار و بخشنده است ، نيست معبودى جز خداى يكتا وجامع همه صفات وكمال كه بلند مرتبه و بزرگ است پاك و مقدس ‍ است خدا كه پروردگار آسمانهاى هفت گانه است و پروردگار زمينهاى هفتگانه است و پروردگار آنچه در آسمانها و زمينها است و آنچه كه در ميان آنها است و پروردگار عرش بزرگى است كه عبارت از علم حق سبحانه و تعالى است به جميع مخلوقات ، يا جرمى كه محيط است به تمامى اجساد وهمه ستايشهاو آفرينها مرخدايى را است كه آفريننده جهانيان است بارخدايا! ما را بيامرز و بر ما رحم كن و ما را از آفتها نگاه دار و از بديهاى ما درگذر در اين جهان (دنيا) و در آن جهان (آخرت ) به درستى كه تو بر همه چيز توانايى .(ترجمه الصلوة ، ص ‍ 51).

فصل سى و چهارم : اركان نماز :تشهد

  آيه :

 199 - وجوب صلوات بر پيغمبر در تشهد
قال الله تبارك و تعالى :
ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايهاالذين امنوا صلو عيله و سلموا تسليما
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد. (سوره احزاب ، آيه 56).

 1988 - شهادتين در نماز
فقه الرضا - عليه السلام - قال :
ادنى ما يجزى من التشهد الشهادتان
كمترين چيزى كه در تشهد كفايت مى كند، شهادتين مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281).

 1989 - ذكر تشهد
قال على - عليه السلام -
اذا قال العبد فى التشهد فى الاخيرتين و هو جالس ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )) ؛
هنگامى كه بنده در تشهد آخر نماز است در حالى كه نشسته است بگويد: ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )). (بحارالانوار، ج 85، ص 283).

 1990 - معناى تشهد
قال على - عليه السلام -
وتاءويل تشهدك تجديد الايمان و معاودة الاسلام و الاقرار بالعبث بعد الموت و تاءويل قولك السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ترحم عن الله سبحانه فمعنهاها هذه امان لكم من عذاب يوم القيامة
معناى تشهد تجديد و تكرار شهادتين است كه تجديد ايمان و اسلام است واعتراف به مبعوث شدن بعد از مرگ ، و معناى ((السلام عليكم و رحمة الله و بركاته )) ازخدا ترحم خواستن براى خود و همه بندگان است ؛ كه اين خود سبب ايمن شدن از عذاب قيامت خواهد شد. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 395).

 1991 - ده خصلت نماز
قال الباقر - عليه السلام -
عشرة من لقى الله بهن دخل الجنة : شهادة ان لااله الله و ان محمدا رسول الله -صلى الله عليه وآله - و الاقرار بما جاء به من عندالله و اقام الصلوة ، و ايتاء الزكوة و صوم رمضان و حج البيت و الولاية لاولياء الله و البراءة من اعداء الله ، و اجتناب كل مسكر
ده خصلت است كه هر كس با آنها خداى را ملاقات كند، وارد بهشت مى گردد گواهى به وحدانيت خداوند، و رسالت محمد (ص ) و اقرار به آنچه رسول خدا (ص ) از سوى خدا براى ارشاد مردم آورده و برپاى داشتن نماز، و اداى زكات و روزه ماه مبارك رمضان ، و حج بيت الله الحرام ، و دوستى با دوستان خدا، و بيزارى جستن از دشمنان خدا، و پرهيز از مشروب مستى آور. (محاسن برقى ، ص 13).

 1992 - در ذكر صلوات پس از نماز كوتاهى نكنيد
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
وذلك ان الله - عزوجل - امر جبرئيل ليلة المعراج فعرض على قصور الجنان ، فرايتها من الذهب و الفضة ملاطها المسك و العنبر، غير انى راءيت لبعضها شرفا عالية ، و لم ارى لبعضها فقلت : يا جبرئيل ما بال هذه بلا شرف كما شرف كما لسائر تلك القصور؟ فقال : يا محمد! هذه قصور المصلين فرائضهم الذين يكسلون عن الصلاة عليك ، و على الك عبدها فان بعث مادة لبناء الشرف من الصلاة على محمد و اله الطيبين بنيت له الشرف و الا بقيت هكذا فيقال حتى يعرف فى الجنان ان القصر الذى لاشرف له هو الذين كسل صاحبه بعد صلاته عن الصلاة على محمد و اله الطيبين
چون خداوند - عزوجل - در شب معراج به جبرئيل دستور داد كه قصرهاى بهشت را به من بنمايد و من آنها را از طلا و نقره ديدم كه ملاطشان مشك و عنبر بود، ولى بعضى را داراى كنگرده و بارو ديدم ، كه ديگرى آن را نداشت از جبرئيل پرسيدم : چرا اين قصر كسانى است كه نماز واجب خود را ادا كرده اند، ولى تا به حال در صلوات بر تو و آل تو كوتاهى كرده اند پس چنانچه ماده ساختن كنگره را بفرستد و بر محمد و آل پاك او درود فرستد، براى اين قصر، كنگره ساخته مى شود؛ وگرنه به همين شكل باقى مى ماند پس در بهشت اعلام مى شود ا شناخته شود قصرى كه كنگره ندارد، قصر كسى كه پس از نمازش از صلوات بر پيامبر و آل پاك اوكوتاهى ورزيده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 286).

 1993 - ذكر صلوات در تشهد
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
من صلى و لم يذكر الصلوة على وعلى الى سلك به غير طريق الجنة و كذلك من ذكرت عنده و لم يصل على
هر كس نماز بخواند وصلوات برمن وآل من نفرستد نمازش او را به سويى جز بهشت خواهد برد و همچنين است كسى كه اسم من را بشنود و بر من صلوات نفرستد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281 و 288، و 305).

 1994 - ذكر مستحبى قبل و بعد از تشهد
فى فلاح السائل )):
يقول فى التشهد: ((بسم الله وبالله ، و الاسماء الحسنى كلها لله ، اشهد ان لاالله الاالله وحده لا شريك له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل ، و تقبل شفاعته فى امته وارفع درجته )) و ان اقتصر على الشهادة لله جل جلاله بالواحدانية و لمحمد -صلى الله عليه وآله - بالرسالة و على الصلاة عليه و اله اجزاءه ذلك
در كتاب ((فلاح السائل )) آمده است :
نمازگزار در تشهد بگويد: ((بسم الله و بالله و الاسماء الحسنى كلها لله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل على محمد و آله محمد و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجتة )) و اگر بر شهادت به يگانگى خداوند و رسالت محمد و درود بر او و آل او اكتفا كند از او پذيرفته مى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 287).

 1995 - تاءثير تشهد و سلام
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
اذاقمت الى الصلاة و توجهت و قراءت ام الكتاب و ما تيسر من السور ثم ركعت ، فاتممت ركوعها و سجودها و تشهدت و سلمت غفرلك كل ذنب فما بينك و بين الصلاة التى قدمتها الى الصلاة المؤ خرة فهذا لك فى صلاتك
هرگاه به نماز ايستادى و توجه كردى (به سوى خداوند و باحضور قلب به پيشگاه او قرار گرفتى ) و فاتحة الكتاب را قرائت نمودى و در حد امكان و ميسور، از سوره هاى (كوچك و يا بزرگ ) قرآن خواندى ، سپس ركوع و سجود تام و تمامى انجام دادى ، آنگاه تشهد و سلام دادى ، اثر اين نماز تو، آمرزش تمامى گناهانت مى باشد كه در مابين دو نمازت مى باشد، آن نمازى كه قبلا به جاى آوردى و نمازى كه بعدا خواندى پس آنچه از نماز عايد تو مى گردد، همانا آمرزش كليه گناهانت مى باشد. (بحارالانوار، ج 82، ص 205).

 1996 - حقوق نماز
تفسير الامام - عليه السلام - قوله - عزوجل -:
((و اقيموالصلوة )) هو اقامه الصلاة بتمام ركوعها وسجودها و مواقيتها و اداء حقوقها التى اذا لم تؤ د بحوقها لم يتقبلها رب الخلائق اتدرون ما تلك الحقوق ؟ فهو اتباعها بالصلاة على محمد و على والهما منطويا على الاعتقاد باءنهم افضل خيرة الله و القوامون بحقوق الله و النصار لدين الله
امام (ع ) در تفسير آيه ((و اقيموا الصلاة )) مى فرمايد: يعنى اقامه نماز با كامل ادا كردن ركوع و سجود و اوقات آن و اين كه حقوق نماز را ادا كند كه اگر اد نشود، خداوند آن را قبول نمى فرمايد آيا مى دانيد كه آن حقوق چيست ؟ آن حقوق عبارتست از اين كه نماز همراه با درود بر محمد وعلى وخاندانشان باشد و نمازگزار اين اعتقاد را داشته باشد كه آنان بهترين برگزيدگان خدا هستند و حقوق او را به پا داشته اند و ياران دين خدا بوده اند. (بحارالانوار، ج 85، ص 285).

 

next page

fehrest page

back page