نماز و شکوفه هاي زندگي

ابوطالب عبداللهى

- ۱ -


كليـــــات
عـبـوديـت ، تـنـها راه تقرّب به بارگاه خداوند سبحان و سرچشمه فيض الهى است و انسان بنا بـر فـطـرت خـود هـمـواره در تـلاش بـراى رسـيـدن بـه ايـن درجـه از كمال است .
عـبـد حـقيقى خداوند آنچنان تسليم اوامر الهى است كه تمام افكار، رفتار و اعمالش ‍ براى خدا و در راه اوست و هر كس او را نظاره كند متذكر خداوند و قيامت مى شود.
جـلوه هـاى عبوديت و بندگى خداوند در هر عصرى و در هر نسلى ، در سيره پاكان هويدا و آشكار مـى گـردد تا حجت را بر همگان تمام كند و كسى از هدف خلقت پروردگار كه عبوديت (1) است دور نماند.
نـمـاز پرچم عبوديت ، سرود آزادگى ، گفتار عاشقانه ، عروج و رهايى انسان از وابستگى است تـا پـيـمـان الهـى را عـمـل كـنـد و خـود را بـه صـف تـسبيح كنندگان (2) خداوند برساند نـمـازگـزار در سـايـه نـمـاز، بـه نـيـاز فطرى خود پاسخ مى گويد و از اين رو آرامش قلبى (3) يـافـتـه و فـريـادگـر صـلاح در زمـين و آراسته به عنصر امر به معروف و نهى از منكر(4) مى گردد.
نـمـاز كـارخـانـه انـسـان سـازى است (5) و ستاره درخشان امّت اسلامى ، تا آنان را در شب تاريك شرك و گمراهى از هرگونه كجروى و انحراف برهاند.
نـمـاز والديـن بـزرگـتـرين درس زندگى براى فرزندانشان در همه مراحلِ زندگى است و به گـونـه چـراغـى روشـن در فـرا راهـشـان ، آنـان را از سـقوط در دام هاى رنگارنگ و جذّاب شيطان بازمى دارد.
خـانـواده و مـحـيطى كه مزيّن به فضايل و عطر دل انگيز نماز است ؛ بوى بد شقاوت هيچ گاه مـشـام اهـلش را نـمـى آزارد و هـمـواره بـوى خـوش شـكـوفـه هـاى معنويتِ حضور، در تمام زواياى زندگيشان پراكنده است و آنان را به صراط سعادت راهنما و مشوق مى گردد.
معناى تربيت
تـربـيـت را پـروردن ، پروراندن ، آداب و اخلاق را به كسى آموختن ، پرورش بدنى و تعليم دانسته اند.(6) تعريف متداول و كامل تربيت در اصطلاح چنين است :
تـربـيـت عـبـارت اسـت از انـتـخـاب رفـتـار و گـفـتـار مـنـاسـب ، ايـجـاد شـرايـط و عـوامـل لازم و كـمـك بـه شـخـص تربيت شونده تا بتواند استعدادهاى نهفته اش را در تمام ابعاد وجـود و بـطـور هـمـاهـنـگ پـرورش داده ، شـكـوفـا سـازد و بـه سـوى هـدف و كمال مطلوب تدريجاً حركت كند.(7)
مسؤ وليت مربى و متربى
مربى زمينه ساز و مهياگر بسترِ شكوفايى استعدادهاى متربيان ، و ياريگر امينى است كه به بهترين وجهى او را در رسيدن به هدف مدد مى رساند. در واقع مربى همچون باغبانى كارآزموده و دلسـوز، تـنـهـا، زمـيـنـه سـاز شـكـوفـايـى گـل هـاى بـاغ اسـت . زيـرا فـاعـل حـقـيـقـى تربيت ، خود شخص تربيت شونده است كه با فعاليت ، همراهى و خواستن خود، مربى را در كار تربيت موفق مى گرداند. بنابراين رسالت بزرگ تربيت ، متوجه هر دو است .
در فـرهنگ قرآن كريم ، تربيت و تزكيه هم به مربى نسبت داده شده و هم به متربى ، درباره پيامبران كه مربيان حقيقى بشرند چنين فرمود:
( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ اِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِّنْ اَنْفُسِهِمْ يَتْلُواعَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَه ) (آل عمران / 164)
خـداونـد بر مؤ منين منت نهاد كه رسولى از خودشان برايشان فرستاد تا آيات خدا را برايشان تلاوت كند و آنها را تزكيه نمايد و كتاب و حكمت را به آنان بياموزد.
و در جاى ديگر پدر و مادر را به عنوان مربى معرفى نموده است .(8)
آياتى از قرآن شريف نيز خود انسان ها را مسؤ ول تزكيه وتربيت خود مى داند:
( فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّاها وَ قَدْ خابَمَنْدَسّاها) (شمس / 8 ـ 10)
سـپـس فـجور و تقوا (شرّ و خير) را به او الهام كرد، هر كس نفس خويش را تزكيه كرد رستگار شده و آن كس كه نفس خويش را آلوده ساخته نوميد و محروم گشته است .
امـّا بـه طـور معمول تربيت و تزكيه را به مربى نسبت مى دهند. زيرا كودك و نوجوان در مرحله اى نيست كه بتواند به راحتى به وظايفش عمل نمايد.
هدف تربيت
اگـر هـدف اوليـّه تـربـيـت را شكوفايى استعدادهاى بالقوه و رشد توانايى ها بدانيم ، هدف تـربـيـت ديـنـى شـكـوفـايـى و رشـد امـور فـطـرى هـمـچـون ديـن خـواهـى ، مـيـل بـه پـرسـتـش ، كـمـال خـواهـى و مـانـنـد آن اسـت كـه با فراهم كردن زمينه هاى مناسب ، به كـارگـيـرى روش هـاى مـفـيـد و تـهـيـه امـكـانـات لازم ، مـى تـوان كـودك را بـه رشـد و كـمـال مـعـنـوى سـوق داد و روح عـبوديت و بندگى را در او تقويت نمود تا در زمره نمازگزاران قرار گيرد.. در تربيت دينى ، و به خصوص در نماز، هدفِ اصلى ، ايجادِ رغبت و شوق باطنى در كودك و نوجوان است نه صرفاً انتقال مطالب و الفاظ نماز؛ زيرا اگر بتوان در او شور و عـشـق ديـن خـواهـى را پـرورش داد قطعاً تاءثير تربيتى عميقى در روح او ايجاد شده و باعث مى گردد در هر شرايطى عبد و بنده خداوند باشد و حريم نماز را پاس دارد و آن را اقامه كند.
نقش و مسؤ وليت والدين
نـقـش والديـن در زنـدگـى كـودك بـسـيـار مـهـم و كـليـدى اسـت و مـى تـوان گـفـت كـه نـحـوه شـكـل گـيـرى بـخش اعظم عادت ها و گرايش هاى كودك و حتى تحركات بدنى او، به چگونگى ايفاى نقش آنان بستگى دارد.
در فـرهـنـگ اسلامى والدين مسؤ وليت اصلى تربيت را برعهده دارند. در اين باره امام صادق (ع )فرمودند:
وقـتـى آيـه ( يـا اَيُّهـَا الَّذيـنَ آمـَنـُوا قـُوا اَنـْفـُسـَكـُمْ وَ اَهـْليـكـُمْ نـاراً) (9) نـازل شـد مـردم گـفـتـنـد: چـگـونه خودمان و خانواده مان را از آتش دوزخ نگه داريم ؟ پيامبر(ص )فـرمـود: عـمـل خير را انجام دهيد و به خانواده تان نيز تذكر بدهيد كه انجام دهند و آنان را بر طاعت خدا تاءديب كنيد.(10)
تـعـليـم و تربيت الهى خانواده در محيط پاك و فضاى سالم تحقق مى پذيرد. محيطى كه در آن ارزش هاى الهى همچون نماز از جايگاه والايى برخوردار بوده از گناه و فساد خبرى نباشد. هر اندازه محيط پاك تر باشد، اُنس با خدا و راز و نياز و نماز بهتر و زيباتر تجلى مى يابد.
از جـمـله مـسـؤ وليـت هـاى والديـن ، عـامـل بودن به احكام دينى خصوصاً نماز است . پايبندى به وظايف شرعى در هر شرايطى مى تواند بيشترين تاءثير را در تربيت كودك و نوجوان داشته باشد.
از وظـايـف ديـگـر والديـن مـراقـبـت و حـفـظ فرزندان از هر كجى و انحراف است . جامعه اى كه در مـعـرض تـهـديـد و تهاجم فرهنگى كفّار و مفسدين است ، مراقبت يك امر حياتى است . همانطور كه والديـن از فـرزنـدانـشـان در بـرابـر هـر آسـيـب و نـاراحـتـى جـسـمـى مـراقـبت مى كنند، بايد از گل هاى باغ وجود خود در مقابل آفت ها و آسيب هاى فكرى و اعتقادى نيز محافظت نمايند.
عـلاوه بـر اينها، والدين بايد با درخواست يارى و توفيق از خداوند، خود و فرزندانشان را در مـسـيـر وزش روح نـواز هـدايـت و عـبـوديـت الهـى قرار دهند تا بتوانند به اين فيض بزرگ دست يابند. شاهد بر اين مطلب تقاضاى حضرت ابراهيم (ع )از خداوند سبحان است :
( رَبِّ اجْعَلْنى مُقيمَ الصَّلوه وَ مِنْ ذُرِّيَّتى ) (ابراهيم / 40)
پروردگارا من و ذريه مرا از نمازگزاران قرار ده .
نـكـتـه مـهـم ديـگـر ايـن اسـت كـه والديـن در ايـفـاى نـقـش خـود از هـرگـونـه افـراط و تفريط و تـحـمـيـل پـرهيز نمايند، تا كودك دچار ترديد و تنفر نشود و فقط براى ارضاى خاطر والدين وظـايـف ديـنى را انجام ندهد بلكه خود ببيند، بشنود، بفهمد و انتخاب كند. اگر خانواده در صدد ايجاد محيطى تصنعى و قالبى باشند، تربيت مناسب نبوده و در عمق روح كودك تاءثير نخواهد گذاشت ، در نتيجه تربيت الهى تحقق نمى يابد.
در ذيل دو نقش مهم والدين را به اختصار بررسى مى نماييم :
1 ـ الگوى عملى نماز
كـودك و نـوجـوان در هـر مرحله سنّى به الگو نيازمند است تا تحدى كه الگو را براى خويش همه چيز مى داند و اعمال و افكارش آيينه تمام نمايى از رفتار و افكار الگوهايى مى شود كه بـرگـزيـده اسـت . بـه هـمـين دليل والدين كه اولين مربيان كودكند خواه ناخواه براى او اولين الگـو و در بـسـيـار مـوارد، مـهـم تـريـن الگـو هـسـتـنـد، زيـرا كـودك و نـوجـوان بـه طـور معمول رفتارى را انجام مى دهد كه ديده ، تجربه كرده يا فهميده است .
خصوصيات و عملكرد الگو و اسوه براى كودك فوق العاده اهميت دارد، چگونگى نماز خواندن ، اهـمـيـت نـمـاز در نـزد والديـن ، تـوجـه بـه مـقـدمـات نـمـاز و مـانـنـد آن از امـورى هـسـتـنـد كـه در تمايل كودك به نماز خواندن اثر بسزايى دارند.
هـر چـه الگـو در نـزد كـودك و نـوجـوان مـحبوب تر باشد، اثرگذارى او بيشتر و پايدارتر خـواهـد بـود. زيرا آنان رفتار الگوى مطلوب را بسيار دوست دارند و مى خواهند مانند او باشند حكايت ( سهل شوشترى ) شاهد بر اين مطلب است :
( روزى از ( سـهـل شـوشـتـرى ) كـه از عـرفـاى بـزرگ و اهـل كـرامـات بـود پـرسيدند: چگونه به اين مقام رسيدى ؟ پاسخ داد: من در كودكى نزد دايى ام زنـدگـى مـى كـردم ، شـبـى او را ديـدم كـه رو بـه قـبـله نـشـسـتـه و مـشـغول نماز خواندن است . از حالت او خوشم آمد، كنارش نشستم تا نمازش تمام شد، گفت برو بخواب . فردا شب نيز بيدار شدم و او را در حال نماز ديدم ، گفت : برو بخواب . گفتم : دوست دارم هر چه شما مى گوييد من هم تكرار كنم .
دايـى ام مـرا رو بـه قـبـله نـشانيد و گفت يك مرتبه بگو ( يا حاضر و يا ناظر) . وقتى تكرار كـردم ، گـفـت : بـراى امـشـب بـس اسـت ، برو بخواب . اين كار چند شب تكرار شد، كم كم وضو گـرفـتـن را آمـوخـتـم و ايـن عـمـل را تـكـرار مـى كـردم . بـالاخـره كـار بـه جـايـى رسـيـد كـه قبل از اذان صبح بيدار شده و پس از نماز پيوسته و مكرر ( يا حاضر و يا ناظر) را تكرار مى كردم و از اينكار لذت معنوى مى بردم تا اينكه به اين مقام رسيدم .) (11)
كـودك ، رفـتـار الگـو را بـه هـر نـحوى كه باشد، خوب يابد، مستقيم ياغير مستقيم ، مى آموزد اگـر امـكـان تـكـرار بـراى كـودك فـراهـم آيـد، آن عـمـل را تـكـرار مـى كـنـد. زيـرا كـودك بـا تـخـيـل و تـكـرار ذهـنـىِ، سـعـى مـى كـنـد مـطـابـق رفـتـارى كـه مشاهده كرده و در ذهنش مانده است عـمـل نـمـايـد. لذا اگـر اعـضـاى خـانـواده اهـل نـمـاز بـاشـنـد قـطـعـاً عمل آنان در ذهن كودك نقش مى بندد و او به نماز مشتاق مى گردد.
الگويى مى تواند تاءثير عميق بگذارد كه رفتارش داراى ثبات باشد يعنى در هر شرايطى رفـتـار مـطلوب و مناسبى را انجام دهد. به همين دليل رفتارى كه بطور مستمر انجام شود براى كـودكـان قـابل اطمينان بوده و آنان را در انجام عمل ثابت قدم پرورش مى دهد. والدينى كه گه گاهى نماز مى خوانند و گاهى در اثر سهل انگارى نماز را ترك مى كنند يا در سفر، گردش ، مـهـمـانـى ، هـنـگـام بـيـمـارى ، وقـت گـرفـتـارى و مـصـيـبـت بـراى نـمـاز اهـمـيـت چـنـدانـى قـايـل نـيـسـتند يا نماز را در آخر وقت خوانده يا اصلاً نمى خوانند، كودك را در مورد جايگاه نماز دچـار تـزلزل روحـى و فـكـرى مـى كـنـنـد. الگـوهـاى كـودك ، اگـر در عـمـل بـه تـعاليم اسلامى خاصه نماز، اخلاص داشته و اثر معنوى نماز در رفتار و كردار آنها بـراى كـودك روشـن شـود، قـطـعـاً تـاءثـير بيشتر و عميق تر و ماندگارترى را در روح كودك باقى مى گذارند.
مثلاً هنگامى كه والدين در حال نماز هستند اگر كودك از سر و كولشان بالا رود يا مُهر و جانماز را به اطراف برده يا سر و صدا كند، برخى از والدين در آن لحظه با عصبانيت كلمات نماز را ادا كـرده و بـا نـگاهى خشم آلود به بچه مى فهمانند كه چرا چنين كردى و بعد از نماز هم نسبت بـه بـچه و هم نسبت به اعضاى خانواده اعتراض ‍ مى نمايند، در اين صورت كودك ممكن است چنين برداشت كند كه لازمه نماز خواندن ، بداخلاقى و نامهربانى است !
الگوى حسنه عالم بشريت ، پيغمبر اسلام (ص )رفتارى دارند كه بسيار آموزنده است :
روزى رسـول خـدا(ص )نماز جماعت مى خواندند، يكى از سجده ها را بسيار طولانى كردند. وقتى نـمـاز پـايـان يـافت ، مردم پرسيدند يا رسول خدا، علت طولانى شدن سجده چه بود؟ حضرت فرمود: در حال سجده ، فرزندم حسين بر پشتم سوار شده بود و من نمى خواستم پيش از پايين آمدن او سر از سجده بلند كنم .(12)
2 ـ رابطه شكرگزارى والدين با نماز فرزندان :
همه موجودات جهان ، خاصه انسان در نعمت هاى بيشمار خداوندسبحان غرق اند.
به حكم فطرت و عقل ، شكرگزارى از منعم بر هر كسى لازم و ضرورى است و اين امر پسنديده مورد رضاى خداوند نيز هست . دراين باره امام سجاد(ع )فرمودند:
( اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ) (13)
همانا خداوند هر بنده سپاسگزار را دوست دارد.
نماز بهترين و زيباترين جلوه شكرگزارى انسان از خداوند بزرگ ومهربان است كه در رفتار انسان ظاهراً مى يابد، و عمل صالحى است كه نور آن تمام زواياى زندگى ، به ويژه زندگى فـرزنـدانـمـان را روشـنـى مـى بـخـشـد و راه سـعـادت و كمال را نمايان مى گرداند.
والديـن مى توانند با اعمال و رفتار خود روحيه شكرگزارى را در وجود فرزندانشان پرورش دهند و روح آنان را آماده پذيرش مفاهيم و ابعاد مختلف سپاسگزارى نمايند تا بذر آن در سرزمين قلوب پاكشان جوانه زند.
گـاه والديـن بـا هـم تـعـارض فـكـرى و رفـتـارى داشـتـه مـسـايـل بـيـن خـود و مـربـوط بـه زنـدگـى مـشـتـرك را بـا جنجال و بحث مطرح مى كنند، و بر اثر رفتار جنجالى و آميخته به احساس و خشونت ، كودكان را گـاهـى تـنـبيه و گاهى مورد محبت قرار مى دهند. در چنين وضعيتى كودك و نوجوان اعتماد به نفس خـويـش را از دسـت مـى دهـد و در مـحـيـط خـانـه احـساس ناامنى مى كند، درنتيجه باور صحيحى از پـايـدارى رفـتار والدين نسبت به محبت ها و نيكى ها پيدا نمى كند تا آمادگى روحى لازم براى سپاسگزارى از محبت والدين را از خود بروز دهد و اين با فرهنگ شكرگزارى مغايرت دارد.
درحـالى كـه والديـن مـى تـوانـنـد در هـر شـرايـطـى و در قبال هر خدمت و اقدام مثبتى به بهترين وجه ، در حضور كودكان از يك ديگر قدردانى نمايند تا آنان عملاً شكرگزارى را بياموزند. لذا از مطرح كردن اشكالات و معايب يكديگر در حضور آنان پرهيز نموده و در فرصت مناسب به حل معضلات فكرى و رفتارى خود بپردازند.
گاهى اوقات كودكان و نوجوانان به دلايل ديگرى همچون افسردگى ، فقر، انگيزه هاى حياتى ، بـى تـفـاوتـى ، اضـطـراب ، كـم رويى ، ناتوانى هاى اجتماعى ، احساس ‍ غرور، خود بزرگ بينى ، برترى جويى ، تفاخر، رفاه زدگى ، پرتوقعى ، رسيدگى و حمايت هاى افراطى از جـانب اعضاى خانواده و مانند آن ، نمى توانند خود را در رديف شكرگزاران قرار داده و از زحمات و خوبى هاى ديگران حتى والدين خويش ‍ سپاسگزارى نمايند.(14)
عـلاوه بـر مـوارد مـذكـور، اگر والدين بتوانند با مهربانى و به زبان ساده ، شكرگزارى را به فرزندان خويش بياموزند، گامى مهم در پرورش روحيه سپاسگزارى در آنها برداشته اند. مـثـلاً مـى توانند بگويند، ( بهتر است از مادرت تشكر كنى ) ، ( به بابا بگو متشكرم ) ، ( از مـعـلمـت سـپـاسـگـزارى كن ) . و از اين طريق نعمت هاى خداوند را به او يادآور گردند و با بهره گيرى از اينگونه موارد روح سپاسگزارى از خداوند رادر او بيدار و تقويت كنند تا او درك كند كه نماز يكى از راه هاى تشكر و سپاسگزارى از خداوند سبحان است .
سـخـن كـوتـاه ايـنـكـه اگر والدين با احساس مسؤ وليت ، فضايى سالم و به دور از هرگونه آلودگـى مـعـنـوى را در مـحـيـط خـانـوادگـى ايـجـاد كـنـنـد و بـا اصـلاح و بـهـبـود تـمـام اعـمـال خـويـش ، مـنـشاء بركات معنوى بوده و الگويى حسنه در شكرگزارى و بندگى خداوند براى فرزندانشان باشند، به يقين عطر معنوى عشق و بندگى و راز و نياز، شامه پاك كودك و نوجوان را پر مى نمايد و او را به عبادت خداوند وامى دارد.
شرايط والدين و نماز كودكان
راز و نـياز با خالق بى نياز موجب آرامش روح و صفاى باطن هر انسانى است و اگر بتواند بر كيفيت اين عمل نورانى بيفزايد به سرچشمه فيض نزديك تر و طماءنينه قلبى او نيز بيشتر و با دوام تر مى گردد.
سـعـادت و خـوشـبـخـتـى حقيقى فرزند، آرزوى هر پدر و مادرى است . بدون شك تحقق اين آرزوى پـسـنـديـده بـسـتـگـى به وضعيت و شرايط والدين دارد. اگر داراى شايستگى ها و صفات نيكو باشند مى توانند اين رسالت مهم و حساس را به بهترين وجه ممكن انجام دهند.
چـگـونـه انديشيدن ، عمل كردن و باورهاى قلبى والدين در سعادت يا شقاوت فرزندانشان نقش مؤ ثر و حياتى دارد، لذا ضرورى است شرايط لازم را احراز كنند تا بتوانند به درستى انجام وظيفه نمايند.
شرايط والدين
شرايط والدين متعدد و متنوع است در ذيل به برخى از مهمترين آنها مى پردازيم :
1ـ آگاهى و معرفت
آگاهى و معرفت در هر امرى همچون چراغى پرنور راه صواب رااز خطا بازمى شناساند تا آدمى به وادى جهل و گمراهى نيفتد و از هدف الهى و انسانى بازنماند.
مـعـرفـت و آگـاهى حقيقى زمانى حاصل مى شود كه انسان نسبت به هر موضوعى شناخت كافى و صحيح داشته و از اوهام دورى كند تا گرفتار جهل مركب نگردد.
تـربـيت كودك و نوجوان ، خاصه در زمينه نماز نيازمند شناخت و آگاهى عميقى است كه يا انسان بـايـد خـود بـه ايـن شـنـاخـت دست يابد و يا از كسانى كه آگاه به تربيت الهى هستند، مدد مى گيرد.
طـبـق تـحـقـيقات به عمل آمده ، كودك در ازاى 15 هزار ساعت حضور در مدرسه ، 65 هزار ساعت در خانه به سر مى برد.(15) آيا والدين با داشتن چنين فرصت زيادى ، محتاج آگاهى زياد نسبت به تربيت و هدايت كودك و نوجوان نيستند؟
آگاهى و معرفت والدين درباره تربيت دينى را مى توان به چند دسته تقسيم كرد:
الف ـ آگـاهـى نـسـبـت به معارف دين : براى پاى بند نمودن و ماءنوس كردن فرزندانمان به نماز لازم است نسبت به آنچه مربوط به نماز است آگاه باشيم تا بتوانيم به درستى آنان را راهنمايى كنيم و با ادله منطقى به سؤ الات و نيازهاى فكرى آنها پاسخ دهيم . زيرا جواب غلط يـا سـست ، آنان را در معرض خطرِ گرفتار شدن در دام منحرفين و مخالفين قرار مى دهد كه چنين خسارتى در بسيارى مواقع جبران ناپذير است .
والدين با بيان اهميت ، نقش و آثار فردى و اجتماعى نماز و با ذكر شواهد و مصاديق روشن چهره هاى درخشان عبادت و نماز همچون پيامبر اكرم (ص )، ائمه معصومين (ع )و انسان هاى وارسته ، مى توانند الگوهاى مناسبى براى كودك و نوجوان ارائه نمايند.
شـرح احـكـام فـقـهـى نماز به صورت روشن و به دور از هرگونه ابهامى ، فرزندشان را از سـردرگمى و دل زدگى نسبت به عبادات نجات مى بخشد و بيان صحيح مفاهيم ، معانى و رمز و رازهاى عبادت و نماز اطمينان بخش و اشتياق برانگيز مى باشد.
ب ـ آگـاهـى نـسـبـت بـه مـسـائل تـعـليـم و تـربـيـت : در دنـيـاى امـروز مـسائل تربيتى بسيار پيچيده ، علمى و دقيق تر از گذشته شده است و نمى توان به سادگى از كـنـار آنـهـا گذشت . دانشمندان علوم تربيتى تحقيقات متعددى در زمينه تعليم و تربيت انجام داده كـه بـسـيـار كـارگشا و مفيد هستند. آگاهى از آنها مى تواند مددكار مناسبى براى والدين در رسـيـدن بـه اهـداف تـربـيـتـى فـرزنـدانـشـان بـاشـد؛ چـرا كـه عـمـل آگـاهـانـه و درسـت والديـن ، بـيـشـتـريـن تـاءثـيـر را در شكل گيرى افكار و شخصيت كودك و نوجوان دارد.
والديـن آگـاه بـه مـسـائل تـعـليـم و تـربـيـت ، هيچ گاه به آموزش ظاهرى نماز همچون ياد دادن وضـو، حـمـد و سـوره و مانند آن اكتفاء نمى كنند بلكه سعى اصلى خود را پس از آموزش احكام و صورت نماز در آموزش اسرار و معارف نماز مصروف دارند. تا بتوانند بطور دقيق و عميق آنان را بـا مـفـاهـيـم ، اهـداف و آثـار عـبـوديـت و نـمـاز آشـنـا كـنـنـد، بـه گـونـه اى كـه خـودشان با مـيـل و انگيزه باطنى به سوى نماز شتافته و خود را نيازمند به ارتباط با خداوند بزرگ كه قدرت بى نهايت است ، بدانند.
والديـن انديشمند، موانع آموزشى و تربيتى نماز را مى شناسند و آگاهند كه از چه شيوه هايى جـهت رفع آنها بهره گيرند تا به مقصود نايل شوند؛ مثلاً مى دانند كه تربيت نماز، فقط به صـورت پند و نصيحت و توقع از فرزند صورت نمى گيرد ـ و اگر تحقق يابد، اثر موقتى و زودگـذر دارد ـ بـلكـه رفـتـار و شيوه هاى عملى و اخلاق نيكوى والدين است كه نقش سازنده و مهمى در ترغيب فرزندان به آداب الهى و نماز دارد.
والديـن آگـاه ، از تشويق و تنبيه بجا و حساب شده بهره مى گيرند تا دچار خطا و اشتباه و يا عـمـل ضـد تـربـيتى نگردند. زيرا، افراط يا تفريط در تشويق و تنبيه ، اثرات تخريبى در روحيه و شخصيت كودك ايجاد مى كنند بطورى كه او از نماز باز مى ماند و به عبادت علاقه اى نـشان نمى دهد. با در نظر گرفتن زمان ، مكان و ديگر شرايط مناسب جهت تشويق و تنبيه ، به يـقين بهتر مى توان از آن به عنوان وسيله اى در جهت ايجاد اشتياق در روح كودك بهره گرفت . مثلاً اگر پدر يا مادرى به فرزندش بگويد، تو ديگر بزرگ شده اى ، بايد نماز بخوانى ! يا فلانى را نگاه كن چه آدم خوشبختى است فرزندانش نماز خوان هستند و مانند آن ، اثرات منفى اين گونه حرف هاى آمرانه و سرزنش آميز، زيادتر خواهد بود.
شـرايـط و وضـعـيـت هـر خـانـواده و هـر كـودكـى نـيـز بـا ديـگـران تـفـاوت دارد، بـه هـمـيـن دليـل نـبايد همه را با يك ديد نگاه كرد. لذا با آگاهى و شناخت صحيح از شرايط و روحيات هر كس ، بهتر مى توان او را به عبادت پروردگار ترغيب نمود.
از ديـد عـلوم تـربيتى ، بر والدين است كه با ضعف ها و نواقص رفتارى كودك درست برخورد كـنـنـد و اگـر ضـعـفـى از كـودك و نـوجـوان خـود ديـدنـد بـه دنـبـال پيدا كردن علت و يافتن راه حل مناسب باشند، نه اين كه بر سرش فرياد زنند يا او را سـرزنـش و تـحقير كنند و يا در بين جمع ، ضعف ها و كاستى هاى او را برملا نمايند! هرگز با اين گونه روش هاى ضد تربيتى نمى توان كودك و نوجوان را به نماز ترغيب كرد.
والدينى مى توانند فرزندانشان را به سمت عبادت و بندگى خداوند راهنمايى كنند كه از نحوه تربيت الهى آگاهى دقيق و درستى داشته باشند، همچنين از گرايش ها و تمايلات كودك باخبر بوده و با توجه به آنها بتوانند او را به سوى نماز هدايت كنند. مثلاً دعوت كودك به نماز در هـنـگـامى كه به تماشاى فيلم يا بازى مورد علاقه اش ‍ سرگرم است كار درستى نيست و زمان سنجى صحيحى صورت نگرفته است . زيرا كودك امر احساسى و تخيلى برايش جاذبه دارتر و دلپذيرتر است تا يك امر فكرى و تعقلى همچون عبادت و نماز.
دانـسـتـن روش هـاى مـخـتلف تربيتى ، ياريگر والدين در ترغيب كودك و نوجوان به نماز است . گـاهـى روش مـسـتـقـيـم مـفـيدتر است و گاهى اين روش اثر و نتيجه اى به همراه ندارد بلكه در شـرايـطـى اثـر تخريبى و منفى مى گذارد. گاهى روش هاى غير مستقيم همچون كنايه ، اشاره ، تشويق اصل عمل و مانند آن بسيار اثربخش تر و مؤ ثرتر است . لذا در اجرا و بهره گيرى از هر روشى بايد به دقت ، شرايط، زمان ، مكان و اثر آن مد نظر باشد.
اگـر كـودك و نـوجـوان در حـضـور عـده اى قـرار دارد، براى اينكه غرور نوجوانى و شخصيت او ضـربـه نخورد، مى توان گفت ؛ ( فرزندم به نماز علاقه دارد) يا مثلاً ( ديروز زودتر از من نمازش را خواند) و با امثال اين گونه مطالب به طور غير مستقيم به او يادآور شد كه نمازش را بـخـوانـد. اگـر در جـمـع نـبـاشـد، بـايـد بـا مـهـربـانى و تشويق و ذكر نعمت هاى خداوند و شـكـرگـزارى از صـاحـب نـعـمـت و مانند آن ، او را به نماز دعوت كرد. مطمئناً كودك و نوجوان در قـبـال والديـن آگـاه و كاردان ، دعوت به نماز را مى پذيرد و به مرور زمان و در اثر تكرار و عـادت ظـاهـرى و فـهـم و درك بـاطـنى ، از مشتاقان به عبادت مى شود خصوصاً هنگامى كه لذت معنوى عبادت را بچشد؛ در اين صورت از راز و نياز جدا نمى گردد.
ج ـ آگـاهـى نـسـبت به روحيات كودك و نوجوان : طبق تحقيقات دانشمندان علوم تربيتى ، كودك و نوجوان در سنين مختلف داراى ويژگى ها و صفات گوناگون است كه بدون آگاهى و شناخت از آن خصوصيات ، امكان يك تربيت موفق ، خصوصاً در بُعد نماز ميسر نمى باشد.
والديـن آگـاه ، از تـغـييراتى كه در روحيه كودك و نوجوان ايجاد مى شود با خبرند و مى دانند چـگـونـه بـا ايـن گونه تغييرات برخورد نمايند تا آنان دچار بحران روحى نشوند. مثلاً اگر نـوجـوان دچـار افـكـار مـتـضاد شود و نسبت به برخى از امور همچون نماز ترديد نمايد يا دچار نـابـاورى ادله دعـوت كـنـنـده بـه نـمـاز گـردد و يـا نـوعـى تـنـفـر از عمل نمازگزاران را در ذهن داشته و يا اظهار كند، مى دانند چگونه بايد با او برخوردكرد.
والديـن دانـا بـا نـوجـوان مـبـتـلا بـه تـضـاد فكرى و ترديد مدارا كرده و با رفتار محبت آميز و اسـتـدلال قـوى به تدريج او را از اين بحران نجات مى دهند. امّا والدين ناآگاه با برخوردهاى تند و خشن همراه با اهانت و تحقير، نوجوان را در شرايط بدترى قرار مى دهند و به گونه اى با او عمل مى كنند كه لجاجت نموده از آداب الهى همچون نماز، فاصله بيشترى مى گيرد.
آگـاهـى از بـيـدارى هـاى مـخـتـلف در وجـود كـودك و نـوجـوان و شـكـل گـيـرى ابـعـاد شـخـصـيت آنها و برداشت صحيح از احساس و باورهاى مذهبى آنان راهگشاى والدين در هدايت بهتر فرزندان به سمتى است كه نماز را ستون دين دانسته و خود را پاى بند و مقيد به حفظ اين عمود قلمداد نمايند.
2 ـ ايمان و باور قلبى
هـر كـس كـه در مـقـام تـاءثـيرگذارى و تربيت ديگران باشد لازم است خود به آنچه مى گويد باور و يقين قلبى داشته باشد و گرنه در ديگران اثر سازنده اى نخواهد گذاشت .
ضـرورى اسـت والدين به نماز اهميت داده و باور و يقين به نماز در زندگيشان آشكار باشد. در غـيـر ايـن صـورت چـگـونـه اُنـس بـا نـمـاز بـراى فـرزنـدانـشـان حاصل مى گردد؟
والديـنـى كـه ايـمان و باور قلبى نسبت به نماز دارند، به موقع و با توجه و حضور قلب و بـا رعـايت ساير آداب ، به نماز مى ايستند و بدينوسيله شور و شوق خود را به عبادت و نماز نشان مى دهند. اين نحوه عمل ، كودك و نوجوان را مشتاق به نماز و ماءنوس به رابطه با خداوند بارمى آورد.
ايـمـان و بـاور حـقـيـقـى بـه خـداونـد و تـعاليم الهى ، در تمام ابعاد و زواياى زندگى انسان تـاءثـيـر مـى گـذارد و ايـمـان سـطـحـى و ظـاهرى نمى تواند نقش بسزايى در تربيت فرزند خـصـوصـاً عـشـق به عبادت و راز و نياز بگذارد. در واقع ايمان و باور قلبى اثر غير مستقيم و عميقى بر تربيت فرزندان دارد.
بـا نـگـاهى به زندگى انسان هاى وارسته مى توان اين مطالب را به وضوح مشاهده كرد. مثلاً رزمـنـدگـان اسـلام در دوران طـلايـى دفـاع مـقـدس بـا ايـمـان و بـاور حـقـيـقـى و اتصال ، اخلاص و راز و نياز به درگاه خالق بى نياز توانستند حماسه هايى را خلق كنند كه در نوع خود بى نظير يا كم نظير بود.
3 ـ عامل بودن
مؤ ثرترين نوع آموزش به ويژه در امور دينى ، اين است كه گوينده آنچه را بيان مى كند خود در عـمـل ، بـه آن پـاى بـنـد بـاشـد تـا صـداقـت گـفـتـارش در عـمـل آشـكـار گردد و گرنه گفتار تنها كارساز نبوده بلكه اثر منفى و تخريبى هم دارد. ( دو صد گفته چون نيم كردار نيست ) .
قرآن كريم گفتار بدون عمل را مذموم و نادرست مى داند.(16) سيره تربيتى انبياء و ائمه معصومين (ع )نيز دعوت عملى بوده است . در اين باره امام صادق (ع )فرمودند:
( كـُونـُوا دُعـاه لِلنـّاسِ بـِغَيْرِ اءَلْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوْ مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَالاِْجْتِهادَوَالصَّلاه وَالْخَيْرَ فَاِنَّ ذلِكَ داعِيَه ) (17)
مـردم را بـا غـيـر زبـانـتان دعوت كنيد، تا از شما پارسايى و كوشش و نماز و كارخير ببينند، زيرا اينها خودشان دعوت كننده هستند.
همچنين امام متقين على (ع )در اين باره فرمودند:
پندى كه هيچ گوشى آن را بيرون نمى افكند و هيچ نفعى با آن برابرى نمى كند، پندى است كه زبان گفتار از آن خاموش و زبان كردار بدان گوياباشد.(18)
بنابراين در فرهنگ اسلامى ، توافق و هماهنگى بين گفتار و رفتارالگوهاى تربيتى ، خاصه والدين در تربيت ، به ويژه تربيت الهى امر ضرورى و حياتى است .
طـبـق تـحـقـيـقـات انـجـام شده ، 17 درصد از نوجوانان بى نماز داراى پدران و مادران بى نماز هـسـتـنـد.(19) يـعنى والدينى كه خود عامل به نماز نبوده ، اثر منفى بر فرزندانشان مى گذارند.
4 ـ اخلاق و رفتار مناسب
اگـر والديـن خود پايبند و متخلّق به اخلاق اسلامى و ساير آداب الهى باشند، كودك و نوجوان رفـتـار عـمـلى آنـان را بـه نـوعى با باورها و عملكرد آنان ارتباط مى دهد. لذا اگر والدين بد اخـلاق ، خـشـن ، بـدزبـان غير منطقى باشند كودك مى پندارد هركسى كه مذهبى و نماز خوان است حـتـمـاً اين چنين است و اين گونه برداشت مى تواند عاملى براى دلسردى و تنفر نسبت به دين ، خاصه نماز در او ايجاد كند.
همچنين اگر والدين حقيقتاً مؤ من و بنده خداوند سبحان باشند و اثر معنوى نماز در گفتار و رفتار فـردى و اجـتماعى آنها تجلى پيدا كند به يقين مى تواند منشاء عملى آموزش دين ، نماز و ساير آداب الهى به كودك و نوجوان گردد.
دكتر على قائمى درباره نقش رفتار دينى والدين در تربيت چنين مى نويسد:
مـهـر يـكـسـان به فرزند، بوسيدن و ابراز محبت مساوى به دو كودك ، رعايت حق در جانبدارى از كـودكـان بـه آنـهـا درس عـدالت و انـصـاف مى دهد. شب زنده دارى ها، دعاهاى خير والدين درباره ديـگران ، حسابرسى ها، خيرخواهى ها و طرز فكر، راه و روش زندگى را به كودك عرضه مى كند.
ايـنـكـه پـدر و مـادر نـمـاز را تـنـد مـى خـوانـد يـا كـُنـد، بـه مـسـايل مذهبى پاى بند است يا نه ، واقعاً از گناه ترسان است يا نيست ، به حقيقت خدا را شاهد و ناظر در عمل خويش مى بيند يا نه ، در تربيت دينى كودك مؤ ثر است .(20)
مطالب را با سخن روشنگر و ارزشمند امام سجاد(ع )به پايان مى بريم كه فرمودند:
( حـق فـرزنـدت بـه تـو ايـن اسـت كـه بـدانى وجود او از تو است و نيك و بدهاى او در اين دنيا وابسته به تو است . مسؤ ول هستى كه فرزندت را با آداب و اخلاق پسنديده پرورش دهى و او را به سوى خداوند بزرگ راهنمايى كنى و در اطاعت و بندگى پروردگار ياريش نمايى . به رفتار خوددرتربيت فرزندت توجه كنى و بدانى كه اگر نسبت به فرزند خود نيكى نمايى در نزد خداوند اجر و پاداش دارى و اگر درباره او بدى كنى مستحق كيفر خواهى بود.(21)
نتيجه :
آگاهى چراغى است كه راه زندگى را روشن مى نمايد تا انسان دركشاكش زندگى به گمراهى گرفتار نشود.
بهترين نوع آگاهى كه در هدايت و كمال انسان نقش بلامنازع دارد و مانع گمراهى است آگاهى از مـعـارف ديـنى است كه به سرچشمه وحى متصل مى باشد. زيرا شناخت از اسلام ناب محمدى (ص )هدايتگر آدمى به راه سعادت دو جهان است .