نماز و شکوفه هاي زندگي

ابوطالب عبداللهى

- ۳ -


بـه يـكـى از جـوانـان گـفـتـنـد: چـرا نـمـاز نـمـى خـوانـى بـا آن كـه در كـودكـى اهـل نـمـاز بـودى ؟ آه سـردى كـشيد و گفت : نمازِ كودكى و نوجوانى من از ترس پدرم و عصايش بـود! او هـنـگـام نـمـاز صـبـح ، وقـتـى كه در خواب بودم عصا به دست بر بالينم مى آمد و با خشونت بيدارم مى كرد، اگر لحظه اى دير برمى خاستم با همان عصا به جانم مى افتاد. گاهى در سرماى سوزان زمستان مرا كنار حوض حياط مى برد و مى گفت : يخها را بشكن و وضو بگير! من جز اطاعت چاره اى نداشتم ، امّا اكنون كه جوانم و پدر پيرم حريفم نيست ديگر نماز نمى خوانم و آن دينِ عصايى و تحميلى رارها كرده ام .(39)
حب و خودپسندى
حـب و خـوددوسـتـى و پـسـنـديـدن اعـمـال ، گـفـتـار و رفـتار خود در انسانها وجود دارد. كودكان و نـوجـوانـان نـيـز از ايـن امـر مـسـتثنى نبوده اعمال و رفتار خود را مى پسندند و به شدت به آن دلبسته اند.
والديـن با بهره گيرى از اين انگيزه درونى ، مى توانند آنان را در جهت عبوديت الهى و رابطه بـا خـداونـد سـبحان هدايت نمايند. و از بُعد مثبت اين خصيصه سود جويند. مثلاً بگويند، من مطمئنم كـه تـو نـمـاز را دوسـت دارى . زيـرا فـرد آگـاهـى هـسـتـى ، يـا وقـتـى كـه تـو را در حـال نـمـاز مـى بـيـنـم احـسـاس مـى كـنـم داراى شـخـصـيـت الهـى هـسـتـى و امثال اينگونه موارد.
تـاءيـيـد اعـمـال مثبت كودك و نوجوان باعث تقويت حبّ به خود و خودپسندى او است ، لذا بايد با دقت و ظرافت انجام شود به طورى كه موجبات غرور و خودپسندى منفى را براى او فراهم نكند.
شناساندن انسان
بـا آگـاه كـردن كـودك و نوجوان به نقص ها و كاستى هايى كه در وجود انسان است از يكسو، و معرفى مسؤ وليت هاى سنگين و مهم انسان از سوى ديگر، مى توان آنان را به نماز و رابطه با خداوند ترغيب نمود.
والدين بايد بكوشند تا به كودك و نوجوان خود بفهمانند كه انسان موجودى است كه در دام هاى فـخـر و تـكـبـر، نـاسـپـاسـى و كـفـران ، حـرص ، بخل ، بيقرارى ، ضعف و ناتوانى ، طغيان ، جدال و ظلم ، شيفتگى دنيا، علاقمندى به بدى و زشتى و... گرفتار مى آيد و از طرف ديگر در بـرابـر خـداونـد سـبـحـان ، خـود، اجـتـمـاع ، خـانـواده ، فـامـيـل ، هـمـسـايـگـان و... مـسـؤ ول است و بايد به درستى ايفاى نقش الهى و انسانى نمايد.
در ايـن صـورت والديـن بـا بـهره گيرى از اين درك و شناخت كودك و نوجوان ، مى توانند اهميت رابطه با خداوند و نماز را براى او تبيين نمايند تا اطمينان يابد كه در بين ضعف ها و نقص ها و مـسـؤ وليـت سـنـگـيـن راهـى مـطـمئن وجود دارد و آن برقرارى ارتباط مستمر و مستحكم با خداوند بزرگ است .
عـلاوه بـر ايـنـهـا، زمـيـنـه هـاى درونـى ديـگـرى هـمـچـون الگـوپـذيـرى ، تـمـايـل به شناخت خود و خدا، كنجكاوى و چراها، ايمان طلبى ، احساس نياز به عبوديت ، شور و شيفتگى و مانند آن را مى توان نام برد.(40)
بـا شـنـاخت درست و بهره گيرى صحيح از اين عوامل ، مى توان كودك و نوجوان را به گلستان عبوديت و نماز رهنمون كرد تا از سرچشمه فيض و رحمت پروردگار سيراب گردد.
زمينه هاى بيرونى
محيط خانواده ، محيط اجتماع و تمام كسانى كه به نحوى با كودك و نوجوان ارتباط دارند، زمينه هاى بيرونى محسوب مى شوند. اين زمينه ها مى تواند اثر و نقش ‍ سازنده يا تخريبى برآنان بگذارد.
كـودكـان و نـوجـوانـان بـه امـور مـحـسـوس و ظـاهـرى تـوجـه بـيـشـتـرى دارنـد، بـه هـمـيـن دليل اين امور برايشان با اهميت تر است .
فراهم ساختن زمينه هاى بيرونى تربيت به منظور ترغيب كودك و نوجوان به نماز، مى تواند مـحـرك فـعـاليـت ، حـركـت و تمايل او به سوى فرامين الهى و رهنمودهاى قرآن كريم باشد. در ذيل برخى از اين زمينه ها به اختصار مورد بررسى قرار مى گيرد:
طرح و گفتگو درباره نماز
اگـر والديـن در حـضـور كـودك و نـوجـوان مسائل و معارف مربوط به نماز را طرح و درباره آن گفتگو كنند، به طور غيرمستقيم بر آنها تاءثير خواهد گذاشت .
صـحـبـت و گـفـتـگـو دربـاره نـمـاز مـى تواند در قالب شعر و سرود، قصه و حكايت ، توضيح مـطالب مربوط به نماز، طرح و نقاشى و مانند آن انجام شود تا در ذهن و روان كودك و نوجوان اثـر گـذاشـتـه بـا تـوجه به حس كنجكاويى كه دارند، خود به فعاليت فكرى و عملى در اين موضوع وادار شوند.
نـكـتـه قـابـل ذكـر ايـنـكـه ، والديـن نـبـايـد چـنـيـن فـكـر كـنـنـد كـه نـسـبـت بـه مـسـائل نـمـاز آگـاه هـسـتـنـد پـس ، چه ضرورتى دارد اين مطالب را بين خود مطرح كنند؟ طرح و گـفـتـگـوى عـمـدى دربـاره نـمـاز بـيانگر اهميتى است كه والدين به اين امر مى دهند و موجب جلب توجه كودك و نوجوان به جايگاه ارزشى نماز مى گردد.
ارتباط با دوستانِ نماز خوان
والديـن سـعـى كـنـنـد بـا خانواده ها و افراد متدين ارتباط و رفت و آمد داشته باشند چرا كه چنين خـانـواده هـايـى فـرزنـدان مـتـديـن و نـمـاز خـوانـى دارنـد كـه مـى تـوانـنـد بـر افـكـار و اعمال كودك آنان اثر مثبت و سازنده بگذارند.
هـمـچـنـيـن لازم اسـت كـودك و نـوجوان ترغيب شود تا دوستانى برگزيند كه براى نماز و آداب اسلامى اهميت قائل هستند. زيرا در مواقعى ، تاءثير رفتار و گفتار كودكان بر يكديگر بيشتر از سايرين است .
علاوه بر اينها عمل نماز گزاران كودك و نوجوان در جمع همسالان خود مى تواند احساس نياز به شـخـصـيـت جـمـعى آنها را ارضاء نمايد تكرار اين گونه موارد موجب اُنس و علاقه آنان به نماز خواهد شد.
ارائه الگو
ميل به داشتن الگوى مطلوب در كودكان و نوجوانان مشهود است و دوست دارند از كسى يا كسانى كـه از هـر جـهت مورد علاقه آنان است تقليد نمايند و رفتار و گفتارشان را مطابق رفتار الگو تنظيم كرده تا شبيه و مانند آن شوند.
والديـن بـا بهره گيرى از اين ميل و خواسته آنان ، مى توانند الگوهاى بسيار خوب و عالى از كـسـانـى كـه اهـل عـبوديت و نماز هستند به آنها معرفى نمايند، انبياى الهى ، امامان معصوم (ع )و انـسـان هاى وارسته از جمله الگوهاى ارزنده و درخشانى هستند كه مى توان به كودك و نوجوان معرفى كرد تا در سايه آن به گمراهى گرفتار نگردد.
عـلاوه بـر ايـن خـود والديـن با اعتقاد و پاى بندى نسبت به دين بويژه با اهميت دادن به نماز و عـملكرد و رفتار درست مى توانند الگوى ارزنده و مفيدى براى فرزندانشان باشند. خصوصاً هنگامى كه عامل گفته هاى خود نيز هستند.
بـنـابـرايـن كـودكـان و نـوجـوانان در ابعاد مختلف زندگى خود محتاج الگو هستند، تا بتوانند افـكـار، آرزوهـا و تـلاش هـاى خـود را مـطـابـق آن تـنـظـيـم نـمـايـنـد. ايـنـان در مسائل الهى و دينى نيز كه به طور فطرى با آن در ارتباطند، در جست وجوى يك الگوى معنوى هستند. وجود چنين فردى آنان را در امر به هدايت و رستگارى كمك شايانى خواهد كرد.
نماز در حضور كودك و نوجوان
يـكـى از عـوامـلى كـه مـى تـوانـد بـاعث شوق و علاقه به نماز و آداب الهى در كودك و نوجوان گـردد آمـوزش بـصـرى اسـت . زيـرا ايـنـگـونـه آمـوزش هـا بـه دليـل اثـربـخـشـى و تـاءثـيـر بـيشتر موجب يادگيرى ، تغيير رفتار يا ايجاد رفتار تازه مى گـردد. عـلاوه بـر ايـن ، آموزش ‍ بصرى عميق تر بوده و ديرتر فراموش مى شود و زودتر از آموزش هاى ديگر تاءثير مى گذارد.
والديـنـى كـه هـر چند وقت يك بار، كودك و نوجوان خود را با اخلاق حسنه و دعوت محبت آميز به مـسـاجـد و امـاكـن مـذهـبـى مـى بـرنـد، در عـلاقـه مـنـد كردن فرزندان خود به نماز، موفق تر از ديـگـرانـنـد. البـتـه ايـن كـار در صـورتـى مـوفـقـيـت آمـيـز اسـت كـه بـه خـسـتـگـى و دل زدگى كودك و نوجوان منجر نگردد.
نـمـاز خـوانـدن در مـنـزل و در حـضـور كـودك نيز اثر مثبت و سازنده اى خواهد گذاشت ، مثلاً اگر والديـن در اتـاقـى كـه كـودك مشغول بازى و يا نقاشى است ، سجاده خود را پهن كرده به نماز بايستند اثر معنوى ماندگارى خواهد گذاشت .
چـنـانـچـه نمازهاى واجب را در مسجد و به جماعت مى خوانيم خوب است نمازهاى نافله و قضا را در منزل بخوانيم تا براى كودك و نوجوان تداعى نشود كه مثلا پدرم چرا امشب نماز نخوانده است .
بـنـابراين وقتى كودك و نوجوان نماز ديگران ، خاصه والدين را درك كند و ببيند، تاءثير مى پـذيـرد. اين تاءثيرپذيرى باعث تحرك و فعاليت او در انجام عبادت و ساير آداب اسلامى مى شود.
جاذبه هاى ظاهرى
ظـواهـر زيـبـا و جـاذبـه هـاى گـونـاگـون به خودى خود شوق آور و رغبت انگيزند. اين ظواهر و جـاذبـه هـا (صـادق يا كاذب ) بر روح كودك و نوجوان تاءثير بيشترى مى گذارد، به طورى كـه در بسيارى مواقع بدون داشتن دليل درست به سوى چيزى كه داراى ظاهرى زيبا است كشيده مى شود.
والدين مى توانند از آنچه كه مربوط به ظواهر نماز است در ترغيب فرزندانشان بهره گيرند تا به تدريج به نماز عادت كرده و سپس به باطن نماز اُنس يابند به عبارت ديگر، از شور و اشـتـيـاق ظـاهـرى بـه شـعـور بـاطـنـى و آگـاهـى دربـاره نـمـاز نايل شوند.
اگـر والديـن مـطابق ميل و خواسته كودك و نوجوان برايشان سجاده زيبا، مهر و تسبيح دلخواه ، عـطـر، لبـاس مـنـاسـب بـراى پسران و مقنعه و چادر نماز براى دختران تهيه كنند، به يقين كار ارزنـده و صـحـيـحـى را انـجـام داده انـد. خـوانـدن نـمـاز بـا صـوت و قـرائت زيـبـا و دل انـگـيـز و يـا تـهـيـه سـرودهـاى دلنـشـيـن دربـاره نماز مى تواند زمينه هاى رغبت آنان را به عمل صالحى چون نماز فراهم نمايد.
عـلاوه بـر ايـنها، هنگامى كه والدين اين ظواهر نيكو را در نماز مراعات مى نمايند. كودك پى مى بـرد كـه والديـنـش بـراى نـمـاز اهـمـيـت ويـژه قـائلنـد. بـه هـمـيـن دليـل ضـمن توجه بيشتر به نماز، بهترين لباس ها را در هنگام نماز مى پوشند و يا درحالى كه بسيار تميز و معطر هستند به نماز مى ايستند.
شرايط آموزش و تربيت
وارد كـردن نـونـهـالان بـه گلستان عبوديت و نماز نيازمند شناخت خصوصيات و شرايط كودك و نوجوان است ؛ شرايطى كه متاءثر از عملكرد والدين و محيطى است كه در آن نشو و نما مى كنند. هـر يـك از ايـن شـرايـط نـقـش حـيـاتـى در رشـد و كـمـال آنـان ايـفـا مـى كـنـد و بـاعـث شـكـفـتـن گل هاى وجودشان مى شود تا انوار عشق و بندگى تمام زواياى زندگيشان را منوّر نمايد.
اگـر ابعاد اين شرايط از نظر دور بماند، گل هاى مستعد به جاى عطرافشانى و چشم ربايى ، پـژمـرده خـواهـنـد شـد و در آيـنده نه چندان دور، در محاصره علف هاى هرز به نابودى كشيده مى شوند.
كـودكـان و نـوجـوانـان داراى فـطـرت پـاك خـداخـواهـى و عـشـق بـه كـمـال و رسـيـدن به مراتب عالى انسانى هستند. لذا ضرورى است مطابق شرايط و خصوصيات آنان به گونه اى عمل شود كه بر آنها تاءثير درونى و عميق بگذارد تا شيفته عبادت و نماز گردند.
تك تك رفتارهاى كوچك و بزرگ ، آشكار و پنهان والدين ، مى تواند شرايط مطلوب و سازنده يا ناسالم و مخرّبى را ايجاد نمايد كه كودك و نوجوان از آن متاءثر شده به سمت نيكى و خير يا بدى و شرّ سوق پيدا كند.
عـلاوه بـر اين ، قرار گرفتن كودك و نوجوان در محيط و فضاى معنوى ، كم و كيف زمان و مكانى كـه در آن قـرار مـى گـيـرد، ره آوردى را بـه دنـبـال دارد كـه مـى تـوانـد جـلوه كمال يا نماى گمراهى باشد.
آمادگى هاى كودك و نوجوان
آگـاهـى و تـوجـه بـه شـرايـط مـخـتـلفـى كـه كـودكـان و نـوجـوانـان در مراحل سِنى خود دارند، امرى بسيار مهم بوده و كاربرد عملى آن زياد است . لذا نمى توان بدون درنـظـر گـرفـتـن آن شـرايـط، بـه درسـتـى بـه اهـداف تـربـيـتـى دسـت يـافـت . در ذيل برخى از اين شرايط به اختصار شرح داده مى شود:
آمادگى جسمى
بـدن سـالم ، بـا نـشـاط و قـوى ، هـمچون مَركب راهوارى است كه مى تواند در بهترين وضعيت و كمترين زمان ممكن فرد را به مقصد برساند.
لازم اسـت كـودك بـراى نـمـاز خـوانـدن تـوان انـجـام حـركـات و افـعـال نـماز را به راحتى داشته باشد. اگر كودك و نوجوان مريض ، خسته يا خواب آلود است يـا مـواقـعـى كـه نـيـاز بـه استراحت و خواب دارد، يا از سرما و گرما در زحمت است ، يا تشنه و گـرسـنـه بـوده يـا تـازه از سر سفره غذا برخاسته در چنين وضعيت هايى او از آمادگى كافى بـرخـوردار نـيـسـت ، لذا والديـن نـبـايـد آنـان را به نماز يا هر عبادت ديگرى دعوت كنند. زيرا ايـنـگـونـه حـالات بـر روحـيـه آنـان اثـر گـذاشـتـه و رغـبـت بـه انـجـام بـرخـى از اعـمـال از جـمـله نـمـاز را از آنـان سـلب مـى كـنـد. اگـر در چـنـيـن وضـعـيـتـى نـمـاز بـر آنـهـا تـحـمـيل شود، نوعى تنفر ايجاد مى گردد. لذا تشخيص اين حالات براى والدين ضرورى است و نـبـايـد چـنـين فكر كنند كه كودك و نوجوان تمرد كرده و با او برخورد نادرستى انجام دهند كه باعث عواقب ناگوارى در آينده مى گردد.
آمادگى گفتارى
گـاهى ممكن است اداى كلمات و جملات نماز براى كودك سخت و سنگين باشد؛ لذا والدين نبايد او را تحت فشار قرار دهند تا حتماً كلمات را با قرائت صحيح ادا كند.
امـّا والديـن خـود بـا دقـت و قـرائت صـحـيـح كـلمـات را اداء كـنند تا به تدريج و به مرور زمان سـنـگـيـنى اداى كلمات براى كودك از بين رفته و بتواند با تمرين بيشتر گفتارى و شنيدارى به سهولت كلمات را اداء نمايد.
اگـر كـودك و نوجوان در اداى كلمات دچار مشكل شد و كلمات را به صورتى قرائت كرد كه خنده دار بـود، لازم اسـت بـا خـويـشـتـن دارى از خـنـده و اسـتـهـزاء و بـا پـذيـرفـتـن عمل ناقص كودك و نوجوان و حتّى تشويق او، راه را براى اصلاح و هدايت فراهم تر نمود.
گـاهـى ديـده مـى شـود، بـرخـى از والديـن عـلاوه بـر ايـنـكـه كـودك را مـسـخـره مـى كـنـنـد، عـمـل او را بـراى ديگران نيز تعريف مى كنند، اين گونه رفتارها اثر منفى و تخريبى شديدى در روحيه كودكان باقى مى گذارد.
بـنـابـرايـن تـوجـه به توانايى هاى گفتارى كودك و نوجوان امر مهمى است كه اگر برخورد نامناسب شود، مى تواند نوعى تنفر از نماز در آنها ايجاد كند.(41)
آمادگى عاطفى و روانى
يـكى از نكات بسيار مهم و كارگشا، توجه به آمادگى عاطفى و روانى كودكان و نوجوانان در يادگيرى و آموزش است .
( عـاطـفـه را حـالت هـا و واكـنـش هـاى درونـى انـسـان تعريف كرده اند) (42)، اين حالت ها شامل شادى ، غم ، ترس ، نفرت ، حسادت و مانند آن است كه افراد از اين حالت ها متاءثر شده و عكس العمل هايى را از خود نشان مى دهند.
حـالت هـاى عاطفى و روانى در افراد مختلف فرق دارند، و هر حالت عاطفى خود نيز داراى مراتب شـدت و ضـعـف اسـت . هـمـچـنـيـن نـقـش ، اثـر محيط و وضعيتى كه افراد در آن قرار دارند بسيار قابل توجه است .
وقـتـى كـودك و نـوجـوان را بـه نـمـاز دعـوت و تـرغـيـب مـى كنيم بهتر است در شرايط خوب يا لااقل در شرايط عادى باشد، در غير اين صورت او به درخواست شما پاسخ مثبت نخواهد داد.
اگـر كـودك و نـوجـوان از والديـن ، مـربـى يا اطرافيان خود به هر دليلى (درست يا نادرست ) ناراحت و عصبانى باشد يا در وضعيت ترس و اضطراب آشكار و يا پنهان به سر مى برد، يا از چـيـزى بـغض و كينه داشته و يا از تهديدى نگران است ، نبايد در چنين شرايطى آنان را به نماز فراخواند.
در ايـنـگـونـه مـوارد والديـن بـايـد خـود را بـه صـفـت تـدبـيـر و تـحـمـل زيـنـت بـخـشـنـد و بـا يـافـتـن عـلت رفـتـار، از راه حل هاى مناسب بهره گيرند تا بتوانند در آنان آمادگى روحى ايجاد كنند.
اگـر بتوانيم در سايه تشويق و محبت ، كودك و نوجوان را به اين حد از رشد روانى برسانيم كه خود تصميم بگيرد كه نماز بخواند، گامى مؤ ثر و ماندگار برداشته ايم .
عـلاوه بـر ايـن كودك ، اگر به اين حد از رشد روانى و ادراكى رسيده باشد كه بتواند پيام ، مـفـاهـيـم و هـدف فـريـضـه نـمـاز را دريـابـد تـا انـگـيـزه عـمـل او گـردد، رشـد قـابـل قـبـولى نـمـوده و در نـتـيـجـه يـادگـيـرى حاصل شده است . در هر صورت والدين مى توانند شرايطى را تدارك كنند كه موجب تقويت اراده و ادراك كودك و نوجوان در عبادت و نماز گردد.
نـكـته مهم در آموزش نماز اين است كه اگر آمادگى روحى نباشد، نمى توان با پند و نصيحت و يـا روش هـاى ظـاهرى و سطحى ، اثر مثبت و سازنده اى در كودك و نوجوان ايجاد كرد به طورى كـه فـرهـنـگ نماز و عبادت در اعتقاد و باور او ريشه بدواند. آموخته هاى ذهنى ، هيچ گاه تربيت الهـى را بـه دنـبـال نـدارد و فرد عملاً به آنها اهميت چندانى نمى دهد. زيرا دانستن ، يك مرحله از شـنـاخـت اسـت و مـراحـل ديـگـرى هـمـچـون فـهـمـيـدن ، بـه كـار بـردن ، تـجـزيـه و تـحـليـل ، تـركـيـب و ارزشـيـابـى را نـيـز بـه دنـبـال دارد كـه غـفـلت از ايـن مراحل نتيجه نادرستى را به همراه خواهد داشت .(43)
بـنـابـرايـن بـراى هـدايـت كـودك و نـوجـوان بـه سـوى ايـمـان و عمل صالح ، نيازمند تشخيص و درك اين حالت ها بوده تا بتوانيم به بهترين وجه ممكن آنان را به جلوه گاه عبادت رهنمون شويم ، در غير اين صورت دعوت آنان به انجام هر كارى برايشان سـخت و نوعى عذاب خواهد بود، درنتيجه يا انجام نمى دهند و يا با پرخاشگرى اعتراض خود را نمايان مى سازند.
آمادگى سِنّى
يـكـى ديـگـر از شـرايـط مـهـم آمـوزش و تـربـيـت ، تـوجـه بـه سن كودك و نوجوان است ، آنان درمراحل مختلف سِنى داراى حالت هاى پيچيده اى هستند كه غفلت از آنها به آموزش و تربيت آسيب مى رساند. در ذيل نگاهى گذرا به وضعيت ادراكى و ذهنى كودكان مى اندازيم :
ادراك در انـسـان از آغـاز تـولد و حـتـى قـبـل از آن وجـود دارد. رشـد و تـكـمـيـل ايـن ادراك بـه عـوامـل مـخـتـلفـى بـسـتـگـى دارد، و ايـن پـيـشـرفـت بـه شـكـل هـمـاهـنـگ در جـنـبـه هـاى مـخـتـلف ادراكـى آشـكـار مـى گـردد و فـعـاليـت ذهـنـى نـوزاد عـامـل هماهنگى جنبه هاى مختلف رفتارش است ، كه با آگاهى از خود شروع و به آگاهى از مادر، اطرافيان ، اشياء و مانند آن منتهى مى شود.
كـودكان مختلف در كيفيت و كميت ادراك با يكديگر تفاوت دارند و اين تفاوت در رفتار و شخصيت آنـان نـمـود دارد. امـّا هـمـگـى آنـان از هـنـگـام تـولد بـه بـعـد بـه طـور دائمـى در حـال پـرورش بـوده و در واكـنـش هـاى ذهـنـيـشـان مـرتـب تـغـيـيـراتـى حـاصـل مـى شـود. ابـتـدا در قـبـال مـحـرك هـا قـادر بـه عـكـس العمل ساده بوده و به تدريج فعاليت هاى پيچيده ذهنى آنان شروع مى شود.
كودكان در حدود سه سالگى در محيط اطراف خود ابراز كنجكاوى مى نمايند و به تدريج وجود خويش را بهتر از گذشته درك نموده و سعى در اظهار و خودنمايى رفتار خود مى كنند.
از سه سالگى تا دبستان قواى ذهنى كودك به سرعت پرورش مى يابد و باعث تقويت نيروى تكلم او مى گردد، يعنى كلمات را اداء كرده و معنى آنها را درك مى كند.
از هفت سالگى قواى ذهنى كودك قوى تر شده و رشد بيشتر مى يابد به طورى كه مى تواند اسـتـدلال سـاده را درك كـنـد و در مواردى نيز استدلال نمايد، در اين وضعيت پايه تفكّر و رفتار انديشمندانه او نهاده مى شود.
رشـد نـيـروى ادراك كـودك بـاعـث افـزايـش دقـت و درسـتـى او شـده بـه هـمـيـن دليـل مـى تـوانـد حـواس خـود را بـر يـك مـوضـوع سـاده مـتـمـركـز نـمـايـد. ايـن رشـد، قـدرت تـخـيـل و تـفـكـّر او را افـزايـش داده و قـادر اسـت از نـيـروى تـفـكـّر و استدلال بهره بيشترى ببرد.
از جنبه هاى ديگر رشد ذهنى كودكان اين است كه رغبت ها و افكار او متاءثر از افرادى است كه از لحاظ سن به او نزديكترند (همسالان ) و ميل به الگو و تقليد در او محسوس است .
كـودك از لحـاظ ارتـبـاط فـكـرى بـا ديـگران قدرت و توانايى بيشترى پيدا مى كند، به همين دليـل بـه تـمـايـلات و رغـبت هاى خودش نيز توجه زيادترى پيدا مى كند و معلومات و ادراكات آنان معمولاً مرتبط به گفته ها و عقايد ديگران خصوصاً والدين مى باشند.(44)
بنابراين در آموزش نماز كودكان و نوجوانان بايد تمام برنامه ها، روش ها، موقعيت و شرايط تـربـيـتـى ، مطابق با توانايى ، استعداد، رغبت ها و نيازهاى آنان باشد تا بتوانيم يادگيرى صـحيح و مؤ ثرى را ايجاد كنيم . اينان وقتى چيزى را به طور عميق ياد مى گيرند كه هماهنگى بـيـن پـيـام و گـيـرنده آن محقق باشد، در اين صورت به طور خودآگاه و با انگيزه درونى به فعاليت ذهنى و عملى مى پردازند و محصول چنين انگيزه اى ثبات و عشق به نماز و عبوديت است .
نقش والدين در ايجاد شرايط مطلوب
از مسائلى كه در تربيت و آموزش نماز نقش مؤ ثرى دارد، نوع رفتارى است كه والدين با كودك و نـوجـوان دارنـد؛ زيـرا رفـتار و عملكرد والدين تاءثير مثبت و يا منفى ايجاد مى كند. در نتيجه شرايط خاصى را براى آنان فراهم مى نمايد كه اين شرايط مى تواند سازنده و هدايت گر يا مخرّب و گمراه كننده باشد. در ذيل برخى از رفتارهاى والدين را در اين باره به اختصار شرح مى دهيم :
آزادى و محدوديت
يـكى از مسايلى كه والدين در تربيت كودك و نوجوان با آن مواجه هستند مساءله آزادى و حدود آن است . راستى چگونه بايد باشد؟
در ايـن بـاره مـعـمـولاً والديـن گـرفـتـار افـراط يـا تـفـريـط مـى شـونـد، بـرخـى آزادى كـامل و بدون هدايت و راهنمايى و كنترل هاى صحيح را در پيش مى گيرند، و برخى ديگر بعكس با ايجاد محدوديت شديد آنان را در شرايط بسيار بدى قرار مى دهند. امّا حقيقت اين است كه آزادى كودك و نوجوان در حدى كه دچار گمراهى و سردرگمى نشوند امرى سازنده است و محدوديت هاى بجا و مناسب نيز بر اين سازندگى مى افزايد. زيرا آزادى و اختيار درست ، موجب شكوفايى و رشـد اسـتـعـدادهـا مـى شـود و گـرنـه از رشـد و بـلوغ فـكـرى و كـمـال روحـى مـحـروم مانده هميشه خود را نيازمند و وابسته به كمك و يارى ديگران احساس خواهد كرد.
مـنظور از آزادى در تربيت برداشتن محدوديت ها نيست بلكه نبودن اجبارها است . يعنى والدين به گـونـه اى بـا كـودك و نـوجـوان رفـتـار نمايند كه او با انتخاب و تلاش خود، استعدادهايش را شـكـوفـا نـمـايـد و اگـر هـم دچـار خـطـا شـود، بـا راهنمايى ، مدارا كردن ، برخورد عقلايى با مسايل و در نهايت بهره گيرى صحيح از آزادى مسير درست را برگزيند.
همچنين بايد توجه داشت كه منظور از آزادى كودك و نوجوان اين نيست كه از فرامين درست والدين پـيـروى نـكـنـنـد، بلكه منظور آن است كه اطاعت آنان از والدين ، از روى رغبت و علاقه باشد نه اطـاعـت اجـبـارى و كـوركـورانـه . اطـاعـت تـحميلى و رشد نيافته نمى تواند قلبى و با انگيزه درونـى بـاشـد لذا دوام ندارد، حتى در بسيارى مواقع باعث تنفر از والدين و خواسته هايشان را نيز در پى خواهد داشت !
در تـربـيـت نـمـاز بايد به آزادى و محدوديت ، توجه دقيقى كرد و با روش هاى درست و عقلانى آنـان را يـارى نـمود تا خود آزادانه به نماز روى آورند. نماز تحميلى و عبادت اجبارى نه تنها اثـر سـازنـده اى نـدارد بـلكـه گمراهى حتمى را به همراه خواهد داشت كه به صورت لااُبالى گرى و گريز از دين يا تحجّر و ظاهرنگرى باقى مى ماند.
اگـر نـوجوان در مواقعى سهل انگارى كرد و نماز نخواند، اولين روش ايجاد محدوديت ، فرياد، كتك ، اعتراض و خشونت نيست بلكه بايد علت را درك كرد و با عادت دادن ، تشويق ، مهربانى و مـحـبـت و ابراز همدردى و همراهى او را به راه مستقيم عبوديت و بندگى خداوند ارشاد نمود. مولاى متقيان على (ع )فرمودند:
با خشم و غضب امكان تاءديب و تربيت نيست .(45)
اگـر هـمـه اقـدامـات لازم بـه درستى انجام گرفت و نتيجه نداشت ،لازم است با قاطعيت و جديت ، هـمـراه بـا مـدارا و لطـف ، صـبـر، و بـه تـدريـج و مـداومـت از او بـخـواهـيـد كـه آن عـمـل را انـجام دهد. در اين صورت ، مواردى را كه كودك و نوجوان كراهت داشت ، به تدريج و با تمرين و مداومت از بين مى رود.
پرهيز از چشم و هم چشمى
يـكى از آفات مهم تربيتى ، چشم هم چشمى والدين در تربيت فرزندان است . زيرا مى پندارند كه نبايد از ديگران عقب ماند.
كـودكـان و نوجوانان هر يك با همديگر فرق دارند. زيرا استعداد، توانايى ، درك و تشخيص ، محيط خانوادگى ، وراثت ، محيط اجتماعى ، رفتار والدين و نوع تربيت هر كدام عاملى براى اين تـفـاوت هـا بـه حـساب مى آيند. ممكن است كودكى از لحاظ ادراك و يا آمادگى بيانى ، زودتر از ديـگـران بتواند فعاليت هاى ذهنى را شروع كند و عملى را ياد بگيرد ولى كودك ديگر ديرتر به اين مرحله برسد.
بنابراين در آموزش و تربيت الهى ، آيا چنين تصورى صحيح است كه فرزندمان را با كودكان ديـگـر كـه زودتـر نـمـاز را يـاد گـرفـتـه انـد و بـه ايـن عمل نيكو مزين شدند مقايسه كنيم و در اثر اين مقايسه به برخوردهاى نادرست همراه با سرزنش و ملامت زياد او را از ميدان به در كنيم ؟!
مولاى متقيان امير مؤ منان درباره سرزنش و ملامت فرمودند:
زياده روى در ملامت آتش خيره سرى و لجبازى را شعله ور مى سازد.(46)
بـنـابـرايـن زيـبـنـده اسـت كـه بـا آگاهى ، ايجاد محيط مناسب ، رفتارسازنده و مؤ ثر، آموزش ‍ صحيح ، صبر و بردبارى ، پرهيز از چشم و هم چشمى و با توجه به توانايى ها و استعداد و مـوقـعـيـت فـرزنـدمـان ، او را بـه گـلسـتـان عـشـق و بـنـدگـى رهـنـمـون سـازيـم تـا عـطـر دل انگيز عبادت را با جان و دل دريابد و شيفته نماز گردد.
دورى از شتابزدگى
از جـمـله آفـات آمـوزش و تربيت نماز شتابزدگى و عجله است . اگر مى خواهيم كودك و نوجوان فـريـضه نماز را پاس دارد، ضرورى است در آموزش و تربيت از هرگونه شتابزدگى و كار نـسـنـجـيـده پـرهيز نماييم . زيرا شتابزدگى موجب هلاكت ، پشيمانى و خطا و لغزش است مربى بزرگ عالم بشريت على (ع )در اين باره فرمودند:
عجله موجب لغزش است .(47)
آمـوزش شـتـابـزده ، آمـوزشـى سـطـحـى ، ظاهرى ، موقتى و ناقص بوده و در بسيارى موارد كج فهميدن و در نتيجه بد عمل كردن را به دنبال دارد.
آمـوزش نـمـاز بـايـد در حـد درك و طـاقـت كـودك و نـوجـوان بـاشـد و بـا تـاءمـل و بـه تـدريـج صـورت گـيرد، والدينى كه براى تربيت الهى فرزندان خود فعاليت نـمـى كنند يا فعاليت مؤ ثرى ندارند، چگونه توقع دارند كودك و نوجوان در چند جلسه و با چـنـد تذكر و نصيحت معارف نماز را درك كرده و به كار بندد؟ آيا با انديشه ( ره صد ساله را يك شبه پيمودن ) مى توان به تربيت الهى دست يافت ؟
بـنـابـرايـن ، والديـن بـراى تـعـمـق بـاور ديـنـى در كـودك و نـوجـوان لازم اسـت بـا تاءمل و به دور از هرگونه شتابزدگى عمل كنند و از كُندى آموزش نهراسند، بلكه سعى كنند به طور غير مستقيم و در عين حال فعال براى كودك زمينه سازى نموده تا خود با انديشه خويش به درك مفاهيم دينى از جمله معارف نماز نايل آيد تا حدى كه هدفش كسب و رسيدن به واقعيت هاى دينى و دست يابى به آثار فردى و اجتماعى نماز باشد.
نـكـتـه قـابـل ذكـر اينكه ، عجله در كار خير بسيار نيكو است ، امّا به اين معنى نيست كه انسان در انـجـام كار خيرى همچون نماز، شرايط و مقتضيات تربيت را مد نظر قرار ندهد و در زمان كوتاه به نتيجه ناقص دست يابد.
رابطه تكريم شخصيت با نماز
احـتـرام بـه شـخـصـيـت كـودك و نـوجـوان در شخصيت سازى آنان نقش مؤ ثرى ايفاء مى كند و مى تـوانـد رابطه درست يا نادرستى را درباره شخصيت الهى آنان ايجاد نمايد. براى روشن شدن مطلب ، ابعاد شخصيت كودك و نوجوان را به صورت فشرده مطرح مى كنيم تا بتوانيم رابطه آن را با نماز دريابيم .
در تعريف شخصيت چنين آورده اند:
شخصيت مجموعه اى از جنبه هاى بدنى ، عادات ، تمايلات ، حالات ، افكار، نظريات ، استعدادها، و رفـتـارهـايـى اسـت كـه در فرد به صورت خصوصيات و صفاتى نسبتاً پايدار درآمده و به صورت يك كل و واحد عمل مى كند.(48)
مـراحـل تـشـكـيـل شـخـصـيـت را در چـهـار مـرحـله تـقـليـد، تـلقـيـن پـذيـرى ،هـمـانندسازى و مرحله تشكيل خود دانسته اند و درباره اين مرحله گفته اند:
اين مرحله نتيجه سه مرحله ماقبل خود است . در اين مرحله كودك شخصيت اكتسابى و يا (من ) خود را مـى سـازد. كـودك در ايـن مـرحـله شـخـصـى را كـه بـا وى همانند شده از نظر دور مى كند و تنها خـصـايـص اخـلاقـى او را بـه شـخـصـيـت خـود مـى بـخـشـد. كـودك قبل از اين مرحله براى خود مبانى خاص برگزيده بود كه حالا مى تواند براساس آن آرمان ها، خواست ها و تمايلات و قواى خود را پايه ريزى كند.(49)
تـلاش فـراوان انـبـيا، اوصياى الهى و صلحا بر اين بوده است كه انسان ها داراى كرامت و عزّت نفس باشند و گرامى داشته شوند. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
( وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنى آدَمَ) (سوره اسرى / 70)
همانا فرزندان آدم را گرامى داشتيم .
پـيـامـبـر اكـرم (ص )و امـامـان مـعـصـوم (ع )در موارد زيادى به اكرام كودكان و رعايت حقوق آنان سـفـارش فـرمـوده انـد، از جـمـله بـا انـتـخـاب نـام نـيـكـو، تـغـذيـه سـالم و حـلال ، رفـتـار مـناسب و عادلانه ، بازى با كودكان ، صدا زدن با القاب محترمانه ، حتى سلام كـردن بـه آنـان ، شخصيت كودكان و نوجوانان را محترم شمرده تا در آينده انسان هاى وارسته و متدينى باشند.
رسول مكرم اسلام (ص )درباره احترام به فرزندان به صراحت فرمودند:
فرزندان خود را احترام كنيد و با آنان مؤ دبانه برخورد نماييد.(50)
اگـر انـسـان بـه عـزّت نـفـس حـقيقى نه تصنعى و خيالى دست يابدبه طور حتم و يقين از نظر روانـى داراى شـخـصـيـت سـالم ، طـبـيـعـى و پـويـا خـواهـد بـود. ايـن سـلامـت مـانـعـى در قـبـال اخـتـلال هـاى روانـى و شـخـصـيـتـى كـودك و نـوجـوان هـمـچـون لجـاجـت ، احـساس ‍ حقارت ، پـرخـاشـگـرى ، انـزوا و گـوشـه گيرى ، خود مطرح كردن منفى (درصورتى كه شكست خورده باشد) و مانند آن مى باشد.
( راجرز) محقق روانشناسى مى نويسد:
آدمـى نـيـاز دارد بـه ايـنـكـه ديـگـران بـرايـش قـدر و مـنـزلتـى قـايل باشند و خويشتن را با قدر و قيمت ببيند و در برخورد با قدردانى ديگران اين احساس را بـه دسـت آورد كـه داراى ارزشـى اسـت كـه در فـراز و نـشـيـب زنـدگـى وى را يـارى مـى كند.(51)
و نيز درباره عزّت نفس كودك مى نويسد:
طـرز بـرخـورد گـرم و محبت آميز، احترام ، صميميت ، پذيرش و مهربانى ازطرف محيط به ويژه اولياى كودك ، احساس عزّت نفس را در فرد ايجاد مى كند.(52)
روانـشـنـاس اجـتـمـاعـى ( اليـور ارنـسـون ) دربـاره نـقش عزّت نفس درانجام كار خوب يا بد مى نويسد:
شـخـصـى كـه عـزت نـفـسـش پايين است ، خيلى مشكل نيست كه مرتكب عملى غير اخلاقى گردد، چه ارتكاب يك عمل غير اخلاقى با خود پنداره او ناهماهنگ نيست . از سويى ديگر اگر شخصى عزّت نـفـس بـالايـى داشـتـه بـاشـد، احـتـمـالا بـيـشـتـر در بـرابـر وسـوسـه ارتـكـاب يـك عمل خلاف مقاومت مى كند. چون رفتار خلاف ، ناهماهنگى بسيارى در او پديد مى آورد.(53)
مساءله مهم اين است كه در قبال رفتارهاى نادرست كودك ونوجوان چگونه بايد برخورد كرد كه بـه شـخـصـيـت او آسـيـبـى وارد نـشـود؟ در ذيـل يـكـى از بـرخـوردهـاى صـحـيـح درمقابل خلاف كودكان شرح داده مى شود.
تغافل
يـكـى از روش هـاى اصـلاحـى بـراى رفـتـارهـاى نـادرسـت در امـر تـربـيـت ( تـغـافـل ) اسـت كـه بـه مـعـنـى تـظاهر و خود را به غفلت زدن مى باشد؛ يعنى اگر كودك و نـوجـوان خـطـايـى انـجام داد به حساب نياورده و طورى جلوه دهيد كه شما نمى دانيد. امّا در باطن عـلت رفـتـارش را دريـابيد و راه حل مناسب را با شيوه غيرمستقيم به اجرا گذاريد كه بسيار مؤ ثر و نافع مى باشد.
خـواجـه نـصـيـرالديـن طـوسـى مـتـفـكـّر بـزرگ اسـلامـى دربـاره تغافل مى نويسد:
كودك را بايد به هر خلق نيكى كه از او صادر مى شود مدح گويند و اكرام كنند و برخلاف آن تـوبـيـخ و سـرزنـش ‍ صـريـح نـنـمـايـنـد كـه بـر قـبـح اقـدام نـمـوده اسـت ، بـلكـه او را بـه تغافل نسبت دهند تا با تجاسر (گستاخى ) اقدام نكند و اگر برخود مى پوشد، پوشيده دارند و از عادت گرفتن توبيخ و از مكاشفه ، احتراز بايد كرد كه موجب وقاحت شود.(54)