نماز و شکوفه هاي زندگي

ابوطالب عبداللهى

- ۵ -


15 ـ تـلقـى و احراز گناه ؛ گناه و خطا در نزد اعضاء خانواده و والدين در همه وقت به يك معنى باشد. مثلاً اگر كودك و نوجوان نماز نخواند، پدر نگويد عيب ندارد ولى مادر بگويد بد است ، سـومـى بـگـويـد خـيـلى بـد اسـت و مـانـنـد آن . يـا در مـواردى ، بـه دليل ترك نماز سرزنش شود و در مواردى هم به او چيزى نگويند و بى تفاوت باشند.
مراحل تنبيه
هـنـگـامـى كـه كـودك و نـوجـوان نـسـبـت بـه نـمـاز بـى تـوجـهـى و سـهـل انـگـارى كـنـد، پـس از بـه كـار بـردن روش هـاى تـشـويـقـى و سازنده ، و اطمينان از عدم تاءثيرپذيرى آن روش ها اولين مرحله تنبيه مى تواند با بى اعتنايى و كم كردن محبت به او شروع شود.
چـنـانـچـه مؤ ثر واقع نشد با نگاه تند همراه با اخم او را آگاه كند. اگر اثر نبخشيد مى توان با سكوت و قهر كردن موقتى با او برخورد كرد. چنانچه فايده نكرد، لازم است در خلوت با او بـيـشـتـر صـحـبـت كـرده و عـواقـب تـرك نـمـاز و زشـتـى هـاى ايـن عـمل را با خيرخواهى و دلسوزى براى او ثابت كرد. اگر مؤ ثر نشد، لازم است در جمع خانواده و بـه صـورت آشـكـار بـه او تـذكـر داد و در نـهـايـت اگـر هـيـچ يـك از مراحل قبلى نتيجه نداد، والدين مى توانند او را تنبيه بدنى كنند به صورتى كه از حد شرعى خـارج نـشـونـد، يـعـنـى سـرخ شـدن ، زخـم بـرداشـتـن و خـونـريـزى بـدن را بـه دنـبـال نـداشـتـه بـاشـد. زيرا در اين صورت موجب جريمه و ديه شرعى مى شود. يعنى اين حد تنبيه مورد رضايت خداوند نمى باشد.
نكته مهم در اجراى مراحل فوق اين است كه اگر بعد از به كارگيرى درست تمام فنون و روش هـاى تـشويق و تنبيه (غير از زدن ) نتيجه نگرفت از، مجازات بدنى در سطح بسيار محدود و با رعـايـتِ شـرايط ذكر شده براى تربيت ، آگاه كردن و متوجه نمودن كودك و نوجوان استفاده مى شود.
انواع تنبيه
در تربيت كودك و نوجوان اگر ناچار شويد از روش هاى مختلف تنبيهى بهره گيريد، لازم است از تـنـبـيـهـى كـه آسـيـب رسـانـدن بـه شـخـصـيـت كـودك و نـوجـوان را بـه دنـبـال دارد و تـرس و ضـعـف اراده و مـانـنـد آن را در او ايـجـاد مى كند پرهيز گردد. زيرا تنبيه سـازنـده عـامـلى اسـت كـه بـه وسـيـله آن ، خـطـاكـار در عـمـل ، كـار نادرست را ترك نموده و به كار صحيح مبادرت ورزد با توجه به اين نكته مهم مى توان تنبيه را به انواع مختلف به شرح ذيل تقسيم كرد:
الف ـ تـنـبـيـه روحـى و روانـى ؛ شـامـل تـهـديـد كردن ، سرزنش و ملامت ، توبيخ نمودن ، بى اعـتـنـايـى و بـى توجهى ، قهر كردن موقت ، اخم كردن ، پاسخ ندادن به خواسته ها و نيازها و مانند آن .
در سـرزنـش ، بـايـد بـه نـيـازهـاى كـودك و نـوجـوان تـوجـه داشـت . بـهـتـر اسـت سرزنش به شـكـل نـصيحت خيرخواهانه بوده و رنگ و بوى تحقير و انتقام نداشته باشد. همچنين نيكو است در خـلوت و فـقط به خودش گفته شود و اگر به ناچار در جمع مطرح شد زيبنده است بطور كلى طرح گردد و مخاطب فرد يا افراد خاص ‍ نباشند.
در روش تـهـديد بهتر است نسبت به مواردى چون نيازهاى مادى و نيز نيازهاى اجتماعى مانند نياز به مهر و محبت و دوستى و نياز به حفظ منزلت و احترام از سوى ديگران باشد. زيرا برآوردن يـا تـهـديـد اين گونه نيازها باعث ايجاد انگيزه درونى شده و فرد را به تحرك در انجام دادن عمل وادار مى نمايد.
تـهـديد مى تواند به شكل تهديد صريح و تهديد ضمنى باشد، تهديد ضمنى مفيدتر است . مـثـلاً مـى تـوان بـا ذكر داستان ها و بيان سرنوشت افرادى كه نماز را ترك كرده اند، او را از عواقب اين عمل برحذر داشت .
تـوبـيخ نيز بهتر است به صورت ملايم باشد، زيرا مؤ ثرتر از توبيخ شديد است . شاهد بـر ايـن مـطـلب تـحـقـيـقـاتـى اسـت كـه ( اولرى ) و ( بـكـر) دربـاره تاءثير توبيخ داشته اند.(65)
ب ـ تـنـبـيـه بـدنـى ؛ كـه شامل حبس كردن ، توقيف كردن ، جريمه كردن و كتك زدن مى شود. در تـنـبـيه جسمانى كتك زدن به شكلى كه موجب سرخ شدن و مانند آن شود ممنوع و مردود است زيرا چـنـيـن تـنبيهى ، نشانگر عصبانيت و كينه توزى است . تنبيه بدنى نبايد به بدن و روح كودك آسـيـب بـرسـانـد. مـثلاً مى توان او را وادار كرد كه با يك پا بايستد، يا به مدت معينى حق هيچ گونه حركت و بازى را نداشته باشد و مانند آن .
ج ـ تـلفـيـقـى ؛ از بـعـضـى از تـنـبـيـه هـا مـى تواند تلفيقى از تنبيه جسمى و روانى باشد، مـثـل مـحـروم كـردن (كـودك و نـوجـوانـى كـه نماز نمى خواند) از يك سرى پاداش ها، خوشى ها، خصوصاً چيزهايى كه او بيشتر دوست دارد.
در نـظـام تربيتى اسلام ، خداوند سبحان براى اصلاح رفتار انسان از طريق پاداش و كيفر با وعده بهشت و دوزخ به انبياء الهام فرموده كه نيكوكاران را به بهشت بشارت داده ، بدكاران را بـه جـهـنـم انـذار دهـيـد. در فـرهـنـگ اسـلامـى براى تربيت كودك و نوجوان در برخى موارد به شـكـل مـحـدود و كـنـتـرل شـده اى بـراى اصـلاح رفـتـار نـادرسـت مـثـل تـرك نـمـاز، تـنـبـيـه تـجـويـز شـده اسـت كـه بـا رعـايـت دقـيـق حـدود و شـرايـط آن قابل اجرا است .
عوارض و نتايج سوء تنبيه
تـنـبـيـه اگـر بـا تـوجـه به شرايط، موارد، مراحل و اهداف آن صورت نگيرد، داراى عوارض و نـتـايـج سـوء تـربـيـتـى مـيـشـود كـه در بـسـيـارى مـوارد قابل جبران نيست . در ذيل برخى از اين عوارض را يادآور مى شويم :
1 ـ تـنبيه نابه جا باعث مى شود كه كودك و نوجوان دروغگو، حقير، مخفى كار و دو چهره شده و بـه يـادگـيـرهـاى غـلط، حـتـى گـنـاه و فساد كشيده شود. مثلاً اگر كودك (به هر دليلى ) نماز نـخـوانـد و بـداند كه تنبيه مى شود، فوراً به دروغ مى گويد نماز خواندم ؛ اين حالت نوعى نفاق در او ايجاد مى كند تاحدى كه از اصل نمازخواندن سربازمى زند.
2 ـ كـودك و نـوجـوان خـواهـان الگـوى مـطـلوب اسـت . اگـر والديـن آنان را مورد تنبيه نابجا و غـيـرعـادلانـه قرار دهند، به جاى والدين ديگران را الگوى خود قرار مى دهند. و بسيارى از اين افراد به راحتى آنان را به گمراهى مى كشند.
3 ـ تـنـبـيـه در يـادگيرى فاقد ارزش است . زيرا تنبيه در كارهاى بدنى ممكن است باعث سرعت شود ولى در كارهاى فكرى باعث اشتباه و كُندى مى گردد.
4 ـ تنبيه بى مورد و نابجا به كودك مى آموزد كه در زندگى از روش زورگويى بايد بهره گرفت .
5 ـ تـنـبـيـه بـى مـورد و نـابـجـا در كودك كينه توزى ، انتقام جويى ، احساس حقارت ، ترس ، پرخاشگرى ، مردم آزارى و... را تقويت مى كند.
6 ـ كـودكـى كـه بـراى زشـتـى عـمـلى ، كـتـك مـى خـورد، بـه خـاطـر درد و رنـجـى كـه متحمل شده ، ممكن است به ظاهر كارى را ترك يا عملى را انجام دهد امّا در پنهان و در واقع دوباره كار خلاف را تكرار مى كند.
7 ـ تـنبيه به تدريج باعث بى ارادگى ، منفى گرايى ، بى تفاوتى نسبت به ديگران ، عدم جـسـتـجـو و كنجكاوى نسبت به مسائل ، كاهش خلاقيت و ابتكار رشد و شكوفايى و عدم اطمينان به خود مى شود.
8 ـ اگـر كـودك نـسـبـت بـه مـوضـوع نـمـاز تـنـبـيه شود، علاوه بر آثار سوء ديگر، نسبت به اصل نماز در آينده زندگى خود بدبين شده و نوعى تنفر پيدا مى كند.
9 ـ تـنـبـيـه بـاعـث مـى شـود كـه كـودك و نـوجـوان بـراى بـزرگ تـرهـا احـتـرام قايل نباشد و به آنان اعتماد نكند. در اين صورت والدين براى ادامه تربيت آنان به نماز دچار مشكل بيشترى خواهند شد.
در هـر صـورت تـنبيه سازنده ، كارى است پيچيده و دقيق و كودك و نوجوان همچون غنچه اى است لطيف و با طراوت ـ پس بايد با شناخت و به كارگيرى درست شيوه هاى تشويق ، و با صبر و انـديـشـه تـلاش نـمـود و آنان را با شگردهاى صحيح به سوى نماز هدايت كرد، و از تنبيه با توجه به همه جوانب آن در حد اندك و ضرورت بهره جست و مجدداً با روابط دوستانه تربيت را ادامـه داد. قـطـعـاً بـا بـه كارگيرى روش هاى صحيح نياز چندانى به تنبيه نخواهد بود. زيرا كـودك و نوجوان با فطرت پاك خود، و الگوپذيرى و همانندسازى . به نماز عشق مى ورزد و نماز خواندن را كمال نفسانى و ارزش معنوى براى خود مى داند.
شناخت موانع تربيت
انـسـان در رابـطـه بـنـدگـى بـيـن خـود و خـداى سبحان ، نيازمند آموزش و تربيت صحيح است . شـالوده تربيت مذهبى در آغاز زندگى و به طور اخص در دوران كودكى و نوجوانى پى ريزى مى شود.
والديـن بـراى يـارى رسـانـدن فـرزنـدان خـود بـه سـرچـشـمـه كـمـال ، نيازمند شناختن درست موانع تربيتى هستند كه باعث محروميت آنان از رسيدن به هدف مى گـردد. مـوانـعـى كـه نـه فقط كودك و نوجوان را از تربيت صحيح بى نصيب مى سازد، بلكه بـاعـث گـمـراهـى و هـلاكـت او و در نـهـايـت پـشـيـمـانـى والديـن مـى شـود. در ذيل به بررسى برخى از اين عوامل بازدارنده مى پردازيم :
بسنده كردن به تربيت گفتارى
كـودكـان و نـوجـوانان همچون گل هاى نشگفته اى هستند كه به باغبانى مهربان و دانا نيازمندند بـاغـبانى كه به عشق اين امانت هاى الهى با تمام وجود كوشش مى كند تا شگفتن و عطرافشانى آنـان را دريـابـد. آيـا مـى تـوان بـا گـفـتـار، تـوصـيـه و نـصـيـحـت بـدون پـاى بـنـدى و عـمـل شـاهـد شـكـوفـايـى اسـتـعـدادهـاى فـرزنـدانـمـان در صـحـنـه ايـمـان و عمل صالح باشيم ؟
اگر خواهان اين هستيم كه فرزندانمان به خاطر عشق و بندگى خداوند سبحان به خود ببالند و لذت راز و نـيـاز را دريـابـند، لازم است از روش هاى غير گفتارى بيشتر بهره گيريم . زيرا روش هاى غير كلامى عميق ترين و مؤ ثرترين شيوه هاى سازنده تربيتى هستند.
كـودك و نـوجـوان هـيـچ گـاه بـا سـخـن و نـصـيحت مداوم والدين كه غالباً همراه با نوعى اجبار و بـايـدهـا و نـبـايـدهـا اسـت ، بـه اعـتـقـادات و بـاورهـاى آنـان نـزديـك نـمى شود. بلكه اغلب در قبال اين گونه رفتار والدين از خود مقاومت و سرسختى نشان مى دهد.
آنـچـه در شـخصيت و رفتار كودك و نوجوان مؤ ثر است پيام هاى نصيحت آميز نيست بلكه روش و مـنش عملى والدين در زندگى است . آنان از تك تك رفتارهايى كه به صورت آشكار و پنهان ، خـواسـتـه يا ناخواسته ، درست يا نادرست از والدين سرمى زند، پيام مى گيرند. پدر و مادرى كه به نماز و رابطه با خداوند عشق مى ورزند و در گفتار و كردار خويش و در همه جا به احكام الهـى از جـمـله نـمـاز پـاى بـنـد هـسـتـند، فرزندانى اهل نماز و طاعت خداوند خواهند داشت به همين دليل است كه ششمين امام معصوم (ع )فرموده اند:
دعوت كنيد مردم را با اعمال و كردار خود و نباشيد دعوت كننده مردم با زبان .(66)
دعـوت لفـظـى ، كوتاه ، كم اثر و زودگذر است . دعوتى مى تواندماندگار باشد و در اعماق جان ها اثر بگذارد و موجب تحول درونى گردد كه به صورت عملى صورت گيرد.
پـدر و مـادرى كـه مـى خـواهند كودك و نوجوان خود را به نماز دعوت كنند، بهتر است هنگامى كه خـود بـه نـمـاز مى ايستند يا بعد از اقامه نماز به آنان متذكر شوند. در اين صورت فرزندان مى پذيرند كه اين كار خوب و درست بوده است ، زيرا پدر و مادر انجام داده اند.
از ديـگـر مـوارد ضـعـف تـاءثـير در تربيت گفتارى آن است كه والدين با كسالت و بيحالى يا تـحـقـيـر و عـصـبـانيت فرزند را به انجام فرايض دينى بخوانند. در اين صورت نه تنها به نـتـيـجـه مطلوب دست نمى يابند بلكه به نوعى سلب علاقه از كودك و نوجوان نسبت به نماز كـرده انـد در واقـع دعـوت گفتارى نيز بايد به صفات حسنه اى مزين باشد تا براى كودك و نوجوان دلچسب ، جذّاب و مؤ ثر باشد.
خداوند سبحان در قرآن كريم در اين باره چنين مى فرمايد:
( اُدْعُ إِلى سـَبـيـلِ رَبِّكَ بـِالْحـِكـْمـَه وَالْمـَوْعـِظـَه الْحـَسـَنـَه ) (سـوره نحل / 125)
مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن .
ياددهى مانع يادگيرى
يـادگـيـرى عـامـل رشـد و شـكـل گيرى شخصيت انسان هاست . زيرا يادگيرى فقط به معنى حفظ كردن و در ذهن داشتن مطالب نيست بلكه ( يادگيرى تغييرى است كه بر اثر تجربه يا آموزش در رفـتـار مـوجـود زنـده پـديـد مى آيد) (67) چنانچه رفتار فرد در اثر آموختن چيزى يا تجربه كردن تغيير كرد، يادگيرى صورت گرفته است .
پدر و مادرى كه مطالب و مفاهيم مربوط به نماز را به فرزند خود مى آموزد و مى خواهند از اين طـريـق او را بـه سـوى نـمـاز هـدايت كنند به نتيجه مطلوبى نخواهند رسيد. زيرا در اين صحنه تـربـيـتـى فـقـط والدين هستند كه تلاش مى كنند نه كودك و نوجوان لذا اينگونه ياددهى مانع تـغـيـيـر رفـتـار و انـجـام دادن رفتار مطلوبى مثل نماز از آنان مى شود. اين درحالى است كه اين مفاهيم زمانى نتيجه مى دهد كه والدين به نحوى تلاش كنند كه كودك و نوجوان خود علاقه مند و شيفته آموختن دانش و اطلاعات دينى از جمله نماز باشد.
شرايط يادگيرى
يـاددهـى داراى شـرايـطـى اسـت كـه اگـر رعـايـت نـشـود خـود، مـانـعـى در قبال يادگيرى و تغيير به حساب مى آيد. در ذيل برخى از شرايط آن ذكر مى گردد:
1 ـ هدفدارى
هـدف دار بـودن مـى تـوانـد بـاعث تقويت انگيزه در انجام رفتار مورد نظر باشد. اگر كودك و نـوجـوان هدف از انجام امور دينى از جمله نماز را به درستى دريابد، علاقه او به نماز بيشتر مى شود.
بنابراين روشى كه براى دست يافتن به اين هدف اتخاذ مى شود از اهميت فراوانى برخوردار اسـت . بـه عـنـوان مـثـال مـى تـوان در تـرغـيـب كـودك و نـوجـوان بـه فـرهـنـگ نـمـاز، ابـتـدا مـسـائل و مـفـاهـيـم مربوط به نماز را به صورت مرحله اى به او آموخت و به تدريج به اهداف عالى تر پرداخت .
امـّا اگـر ابـتـدا كـودك و نـوجـوان را بـا اهـداف عـالى مواجه كنيم ، طورى كه او نااميد از موفقيت بـاشـد، بـه يـقـين نماز را ترك مى كند! زيرا چنين مى پندارد كه هرگز نخواهد توانست به آن هـدف دسـت يـابـد. از اين روى ، در نظر گرفتن توان ، استعداد و درك كودك و نوجوان در تبيين هدف بسيار مهم و سازنده است .
2 ـ دورى از اضطراب
تـشـويـش و اضـطـراب در يـادگـيـرى تـاءثـيـر مـنـفـى دارد. اگـر كـودك و نـوجـوان بـه دلايـل مـخـتـلف از جمله بدرفتارى والدين و بزرگترها، يا عدم موفقيت تحصيلى ، عدم محبوبيت و مـقبوليت در بين دوستان ، برآورده نشدن خواسته ها و آرزوها (در حد عمومى ) و مانند آن گرفتار نگرانى و اضطراب شود، توجهى به مسائل معنوى و عقلانى نخواهد داشت . زيرا تمام افكارش متوجه و متاءثر از شكست ها و ناكامى هايش مى گردد.
براى اينكه بتوانيم در تربيت كودك و نوجوان به نتيجه مطلوب دست يابيم ، لازم است عواملى كـه بـاعـث اضـطـراب و نـگـرانـى آنـان مـى شود رفع نموده تا دعوت والدين نسبت به نماز را پاسخ مثبت دهند.
3 ـ يادگيرى ارادى
درك و پذيرش معارف مذهبى در حقيقت مستلزم نوعى آگاهى و اراده و خواست قلبى است .
اگر بتوانيم با شيوه هاى تشويقى ، فراهم كردن شرايط و فضاى لازم و كافى و با در نظر داشـتـن سـطـح ادراك كـودك و نـوجـوان ، با قصد و اراده خويش به سوى نماز رغبت پيدا كند، در واقع آسان كردن يادگيرى در زمان كوتاه تر صورت گرفته و كيفيت آن را بهبود بخشيده ايم زيرا كودك و نوجوان مستقيماً خود را با اصل نماز مرتبط كرده و سعى مى كند مطالبش را درك و به آن عمل نمايد.
نـقـش والديـن در يـادگـيـرى و تغيير رفتارِ كودك ، ايجاد انگيزه است . اگر كودك و نوجوان در قـبـال مـجـهولات و ندانسته ها قرار گيرد خود شخصاً تلاش مى كند تا مطالب را بياموزد و به كـار بندد. در اين صورت ابتكار و خلاقيت در او زنده شده و يادگيرى واقعى و عميق را براى او به ارمغان خواهد آورد.
والديـن با سعى خود آنان را تشنه كمالات معنوى از جمله نماز مى كنند تا خود را از ركود و بى تـفـاوتى خارج نموده و سعى در درك بهتر و بيشتر واقعيات معنوى بنمايند. در اين صورت با انگيزه درونى به تفكّر و مطالعه در درك حقايق جهان هستى پرداخته و وجود خود را مشتاقانه به عبادت و نماز مزيّن مى نمايند.
بنابراين والدين با ايجاد شوق كافى ، و تقويت اراده آنان به سوى نماز به هدف مورد نظر خود كه تربيت الهى باشد نايل مى شوند.
آموزش تحميلى مانع پرورش
اگـر بـخـواهـيم در تربيت كودك و نوجوان فقط به آموزش و تعليم مفاهيم دينى بپردازيم به يقين در تربيت الهى و احياى فرهنگ نماز در بين آنان موفق نخواهيم شد.
بـا نـگـرشـى كـوتـاه بـر گـسـتـرش آمـوزش و تـعليم كتب دينى ، حقيقت مذكور روشن مى شود. براستى چرا با وجود چنين گسترشى ، نوجوانان و جوانان عملاً به احكام دينى پاى بندى لازم را ندارند؟
تـجـربـه نـشان مى دهد كه دانش و معرفت دينى درصورتى اثر بخش مى شود كه در كنار آن ، حس دينى در عمل پرورش يابد و اين دو با هم ، تمايلات فطرى را شكوفا مى گردانند.
حـس ديـنـى بـا آموزش دروس و تعاليم دينى و با حفظ كردن آن ميسر نمى شود، بلكه لازم است فـرزنـد را راهـنـمـايـى كـرد تـا بـا چـشـم و دل و بـا قلب پاك بدان دست يابد. با تقويت حس كـنـجـكاوى و ارضاى حس حقيقت جويى مى توان انسان را به خداجويى مشتاق كرد و با پرهيز از هرگونه آموزش تحميلى و مستقيم مطالب دينى ، كودك و نوجوان را در مسير معرفت و هدايت عملى قرار داد.
در هـر صـورت نقش اصلى هدايت كودك و نوجوان به سوى نماز را مى توان با ايجاد زمينه هاى شـكـوفـايـى فـطـرى ، تـفكّر و انگيزه درونى مهيا كرد. در چنين وضعيتى آموزش براى كودك و نوجوان همچون آب گوارايى بر لبان تشنه آنان لذت بخش ‍ مى گردد.
پاداش بيرونى مانع انگيزه درونى
پاداش هاى بيرونى از مصاديق و نمونه هاى تشويق هستند كه مى توانند نقش مفيدى را ايفا كنند. در تـربـيـت كـودك و نـوجـوان اگـر تـشـويـق بـه عـوامـل بـيـرونـى هـمـچـون جـايـزه ، پول ، تحسين هاى لفظى و مانند آن متمركز و محدود شود، به يقين مانعى در راه تربيت صحيح خواهند شد.
والديـن مـى تـوانـنـد با تكيه بر انگيزه هاى درونى و تقويت آن ، كودك و نوجوان را به نماز تـرغـيـب كـنند، و پاداش هاى بيرونى به عنوان چاشنى اين ترغيب ، گه گاه مورد استفاده قرار گيرد تا به صورت عامل ضد تربيتى ظاهر نگردد.
اگـر كـودك و نـوجـوان مـتـكـى و وابـسـتـه بـه پـاداش بـشـود، عـمل را به صورت سطحى و ظاهرى جهت رسيدن به پاداش انجام مى دهد. مثلاً به ظاهر نماز مى خـوانـد ولى تـوجـه و عـلاقـه اى بـه اصـل نـمـاز، مـفـاهـيـم و مـسـائل آن نـدارد. امـّا اگـر ادراك و انـگـيـزه بـاطنى او طورى تقويت شود كه بدون توقع نماز بـخـوانـد و از لذت مـعـنـوى اين كار بهره مند شود، به يقين نماز و عبادت در اعماق وجودش اثر سازنده داشته و تداوم مى يابد.
هـمـچـنـيـن اگـر شـرايـط، روش هـا و آفات تشويق به دقت مراعات و در نظر گرفته نشود خود مـانـعـى در رسـاندن كودك و نوجوان به عبوديت و نماز است . لذا شناخت و به كار بردن بجا و مناسب اين موارد بسيار حياتى و لازم است .
وابستگى مانع تربيت
نـقـش والدين در تربيت ، يارى كردن كودك و نوجوان است تا بتواند به شخصيت وارسته الهى دست يافته و استعدادهايش شكوفا گردد.
اگـر تـربـيـت كودك و نوجوان منجر به وابستگى ، واماندگى ، اطاعت پذيرى بى چون و چرا، اسـارت در خود، تقليد كوركورانه ، عادت به وضع موجود شود كودك و نوجوان هيچ گاه قادر بـه كـشـف تـوانـايـى هـا و اسـتـعدادهايش نشده و به ارزش خوديابى و خوداتكايى نمى رسد و زنـدگـى وابـسته همراه با ترس و اضطراب از جدايى ، ناتوانى در تصميم گيرى و نداشتن اسـتقلال راءى ، حقارت در شخصيت ، ضعف در اعتماد به نفس و مانند آن او را تهى و بى هويت مى كند.
چـنـيـن كـودك و نوجوانى چه وقت مى تواند به ارزش هاى الهى و خودسازى دست يابد تا داراى شخصيت معنوى گردد و از نماز و عبادت حقيقى بهره مند شود؟
كودك و نوجوان متاءثر از تربيتِ وابسته ، در اثر كوچك ترين غفلت والدين يا در برخورد با جـاذبـه هاى كاذب يا وقايعى كه شبه حقيقت هستند، به راحتى دچار انحراف و گمراهى شده و در دام شياطين گرفتار مى شود.
امـّا كـودك و نـوجـوانـى كـه در سـايـه تـربـيـت پـايـدار و اصـيـل قـرار مى گيرد، داراى شخصيتى مى گردد كه از اصالت برخوردار بوده و از آسيب هاى بيرونى در امان است . زيرا تربيت پايدار از فطرت فرد بهره گرفته و با ايجاد زمينه هاى تـلاش مـفـيـد، او را عـلاقـه مـنـد بـه حـقـايـق و مـعـارف الهـى و اعـمـال نـيـكو مى گرداند. در واقع بين فطرت و عمل صالح مطابقت لازم را ايجاد مى كند، در اين صورت ، احتمال شكست و انحراف بسيار اندك است .
چنانچه والدين كودك و نوجوان را در انجام كارها، فعاليت ها و وظايفش به خود وابسته كنند، از نـظر روانى ساختار شخصيت او را متزلزل مى كنند؛ زيرا در اثر مراقبت و حفاظت بيش از حد پدر و مـادر، اضـطـراب و دلهـره در وجـود كـودك پـديـد آمـده جراءت انجام كار يا ترك كارى را پيدا نخواهد كرد و منتظر اين است كه به او بگويند چنين كارى را انجام بدهد يا ترك كند.
كـودك و نـوجـوانـى كـه فـقـط در اثـر تذكر، نصيحت ، امر و نهى و مراقبت والدين به نماز مى ايـسـتـد، پـايدارى او به نماز در دراز مدت ، اندك خواهد بود. لذا والدين پس از ارشاد عمومى و ايـجـاد زمينه ها، شرايط لازم و آگاهى دادن ، الگوى خوب بودن ، لازم است به كودك و نوجوان آزادى داده تـا بـبـيـنند آيا به نماز عشق مى ورزد يا خير. درصورتى كه جواب منفى است علت را دريـافـتـه ، راه حـل مـنـاسـب را اتـخـاذ نـمـايـنـد تـا ايـن مـرحـله از رشـد حاصل شود و گرنه در آينده مشكل خواهند داشت .
عادت دادن مانع تربيت فعال
در تربيت كودك و نوجوان مى توان خصلت ها و امورى را به صورت عادت به آنان القاء كرد، به نحوى كه در بسيارى از اوقات عملى را انجام دهند يا ترك نمايند.
ايـن گونه رفتار و تلاش براى تربيت كودك و نوجوان مفيد، سازنده و با دوام نخواهد بود. و عـادت كـردن بـه هـر كـارى (اعـم از خوب يا بد) كه به صورت كوركورانه و بدون آگاهى و بـصـيـرت بـاشـد مـانـع رشد و پيشرفت حقيقى آنان خواهد شد. زيرا كودك و نوجوان نمى داند بـراى چـه مثلاً نماز بخواند، چرا كه از ارزش و اهميت و آثار دنيوى و اخروى ، فردى و اجتماعى آن بـى خـبـر اسـت . وى در قبال كوچك ترين تغييرى در شرايط فردى و اجتماعيش نماز را ترك كرده يا آن را سبك مى شمارد.
امـّا اگـر كـودك و نـوجـوان تـحـت تـربـيـت فـعـال قـرار گـيـرد و بـا آگـاهـى و بـصـيـرت ، فـضـايـل و نـتـايج نماز را به درستى دريابد، آنگاه با همراهى و تذكر والدين به جاى عادت كـوركـورانـه ، بـا تـمـريـن و تـكـرار لازم و كافى عمل نماز را انجام مى دهد و بدين سان صفت پـسـنديده پايدارى در ذهن او ملكه مى شود. در اين صورت كمتر تحت تاءثير شرايط قرار مى گيرد.
عـلاوه بر اين ، اگر بتوانيم كودك و نوجوان را در رسيدن به صفاتى كه از روى آگاهى به صـورت مـلكـه در وجودش ظهور مى يابد، كمك كنيم باعث سلامت روانى و بهداشت ذهنى او شده و با مراقبت مشترك والدين و فرزند سلامت روحى و جسمى آنان تضمين مى گردد.(68)
همچنين وجود انگيزه باطنى كودك و نوجوان به نماز و تمرين و تكرار از روى علاقه مى تواند آنـان را در رسـيـدن بـه مـلكـه عـمـل نمازگزاران در زمان كوتاه ترى يارى دهد. در اين صورت سفارش والدين براى كودك و نوجوان دلپذير بوده و با اندك اشاره اى به نماز مى ايستد.
افكار پريشان ، مانعى در راه رشد
كـودك و نـوجـوان بـه طور مستمر، خواسته يا ناخواسته ، آگاهانه يا از روى غفلت ، متاءثر از افكار و ايده هاى فكرى و فرهنگى محيط زندگى خود است .
هر فكرى در ذهن آنان به مرور زمان پرورش يافته و بارور مى شود و اين افكار به باورها و اعتقادات درونى مبدل شده و نقش فرد را در زندگى تعيين و در جهتى هدايت مى كند.
كـودك از بـدو تـولد بـا احـسـاسات ، تمايلات و خواسته ها و افكار والدين پرورش يافته و افكار او متاءثر از آنان است . زيرا كودك و نوجوان آنچه از افكار و كردار والدين آموخته ، به كار مى بندد و ازنتايج آن سود يا زيان مى بيند.
1 ـ پدر و مادر؛ با افكار الهى كه مطابق با حقيقت و فطرت انسان است ، به عنوان عاملى قوى ، كودك و نوجوان را در دور ماندن از افكار پريشان و انحرافى كمك خواهد كرد.
عـلاوه بـر آثـارى كـه بـرشـمـرديـم آشـنا نمودن كودك با شخصيت هاى الهى ، بزرگان علم و كـمـال ، مـى تـوانـد افـكـار او را در جـهـت رشـد و تـرقـى مـعـنـوى سـوق دهـد. كـودك بـا روحيه تـقليدپذيرى و همانندسازى كه دارد، خود را در مسير آنان قرار مى دهد، و در برابر ناگوارى ها و حوادث ، مقاومت بيشترى پيدا مى كند.
هـمچنين والدين آگاه مى توانند با شناساندن خداوند، نظام خلقت ، اهداف خلقت انسان و مانند آن ، افكار كودك و نوجوان را در جهت درك بهتر و روشن تر از خالق هستى ، هدايت نمايند.
فـرزنـدانـى كـه افـكـار و ايـده هـايـشـان در جهت كمال و بندگى خداوند سبحان نظم يافته مى تواند منشاء عمل صالح و نيكو باشند.
از طـرف ديـگر، اگر كودك و نوجوان در معرض افكار نادرست ، منفى ، تبليغات مسموم و مخرّب يا حداقل افكار ساده و بدون هدف الهى و انسانى قرار گيرد، قطعاً اين افكار در عملكرد او اثر مـنـفـى خـواهـد داشـت و بـه سختى مى توان افكار شكل يافته او را به سوى نماز و رابطه با خـداونـد هـدايـت كـرد. كـودك و نـوجـوانـى كـه در اثـر افـكـار و رفـتـار بـد والديـن ، اشـتـغال ذهنى زياد به تلويزيون ، ويدئو و مانند آن دارد چه وقت مى تواند از افكار پريشان رهـايـى يـابـد. آيـا ايـن افـكـار پـريـشـان ، نسنجيده و نادرست جا براى افكار الهى باقى مى گذارد؟
فـكـر درسـت و الهى مى تواند ناجى آنان از هرگونه دلهره و فعاليت منفى باشد. زيرا افكار الهـى هـمچون سدّى در قبال امواج افكار زشت و آلوده ، كودك و نوجوان را از هر بيمارى واكسينه مى نمايد.
مـطـالعـه كـتب و مجلات مضرّ و يا غير مفيد، دوستان نامناسب ، مجامع خانوادگى آلوده ، تفريحات ناسالم ، فيلم هاى سينمايى و ويدئويى مخرّب و مانند آن ، مى توانند همچون بمبى سهمگين بر فكر و روح كودك و نوجوان فرود آمده و آنان را براى هميشه گمراه نمايد.
بـنـابراين اگر خواهان يك تربيت الهى ، فعال و موفق هستيم تا فرزندانمان در سايه آن به سـعادت معنوى و انسانى دست يابند، ضرورى و لازم است كه آنان را با افكار درست و نورانى اسـلام آشـنـا كـنـيـم ، قـبـل از آنـكـه افـكـار آلوده در شـخـصـيـت و عـمل آنان مؤ ثر واقع شود و هوس ها، آنان را از نماز و عبادت محروم كند. در اين باره امام صادق (ع )فرمودند:
فـرزنـدانـتـان را بـا مـسـائل ديـن آشـنـا كـنـيـد پـيـش از آنـكـه عوامل گمراه كننده برآنان فايق آيند.(69)
روش ها و چگونگى اجراى آن در تربيت
از آرزوهـاى انـسـانـى و الهـى هـر پـدر و مـادرى ، تـربـيـت صـحـيـح فرزندان است . اين امر مهم درصـورتـى تـحـقـق مـى يابد كه بتوانند با بهره گيرى از روش هاى علمى ، مفيد و سازنده ، اسـتـعـدادهـايـشـان را شـكـوفـا نـمـوده در رسـيـدن بـه مـراتـب كمال معنوى و تقرب الهى آنان را يارى نمايند.
در بـين روش هاى تربيتى ، بايد از روشى بهره گرفت كه با خصوصيات و وضعيت كودك و نـوجـوان قـابـل تـطـبـيـق بـاشد بنابراين شناخت روش هاى مختلف تربيت گامى مؤ ثر در مسير تربيت الهى فرزندانمان خواهد بود.
پـس از شـنـاخـت روش هـا، گـام بـعـدى چـگـونـگـى اجراى آنها است . توجه به شرايط فردى ، خـانـوادگـى و اجـتـمـاعى كه كودك و نوجوان در آن قرار گرفته بسيار مؤ ثر مى باشد. اگر بـهـتـريـن روش هـا را بـه فـردى يـاد بـدهـند ولى در اجرا نتواند نقش خود را به درستى ايفاء نـمـايـد، كـودك و نـوجـوان آسـيـب هـاى جـبـران نـاپـذيـرى را متحمل مى گردد.
نكات مهمّ
رعايت نكاتى مى تواند والدين را در شناخت روش هاى تربيت يارى دهد تا در سايه آن كودك و نوجوان را به تربيت الهى آراسته و به عمل نيكوى نماز مزين نمايند. اين نكات عبارتند از:
1 ـ توجه به شرايط و تفاوت ها
در بـه كـارگـيـرى روش هـاى مـخـتلف ضرورى است شرايط سنى ، جنس ، آمادگى هاى فكرى ، وضـعـيـت محيط خانوادگى از نظر فكرى ، اقتصادى و...، كه كودك و نوجوان در آن رشد كرده ، مسائل وراثتى و مانند آن به دقت شناخته و مد نظر باشد.
زيـرا هـر يـك از عـوامـل مـذكـور مـى تواند موجب تفاوت هايى در افراد گردد كه اين تفاوت ها و شرايطى كه افراد در آن قرار دارند، در چگونگى به كارگيرى روش ها بسيار حائز اهميت است . و غـفـلت از شـرايط و تفاوت هاى فردى و اجتماعى ، سبب كاهش كاربرد مفيد روش ها در تربيت كودك و نوجوان خواهد شد.
2 ـ رعايت اعتدال
در اِعمال روش هاى مختلف ، رعايت اعتدال ضرورى است و مى تواند موجب رغبت كودك و نوجوان به امر دعوت شده از طرف والدين باشد.
والديـن بـا داشـتـن روحـيه انعطاف پذيرى در به كارگيرى روش ها، بهتر مى توانند كودك و نوجوان را به سوى نماز هدايت كنند. مثلاً اگر آنان نسبت به روشى علاقه نشان ندادند، والدين بايد از روش ديگرى بهره گيرند نه اينكه بر روش خود تاءكيد و اصرار ورزند. در غير اين صورت اعتدال در به كارگيرى روش ها مراعات نشده است .
بـُعـد ديـگـر رعـايـت اعـتـدال ايـن اسـت كـه در انـتـخـاب و اجـراى روش هـا، سـطـح ادراك و تـحـمـل كودك و نوجوان مد نظر باشد. يعنى با توجه به تفاوت ها و ويژگى هاى هر كودك و نوجوان روش مناسب اتخاذ شود تا بتوان در آنان انگيزه لازم را ايجاد كرد.
3 ـ تلاش فرد و مددخواهى از خداوند
بـه يـقـيـن انـجـام كارهاى خوب و اعمال صالح بدون مدد و يارى خداوند قادر و توانا ميسر نمى باشد.
اگـر والديـن مـى خـواهـنـد فـرزنـدانـى بـا ايـمـان ، مـتـديـن و اهـل نـمـاز داشـتـه بـاشـنـد؛ عـلاوه بـر اسـتفاده از شيوه هاى مختلف تربيتى ؛ ضرورى است ، از پـروردگـار بـزرگ مـدد گـرفـته و با رهنمودهاى قرآن كريم و پيامبر(ص )و ائمه معصوم (ع )به تربيت الهى دست يابند.
عـلاوه بـر ايـن در به كار گرفتن روش ها، لازم است زمينه همكارى و تلاش خود كودك و نوجوان را برانگيخت . يعنى در اجراى روش ها فقط والدين مجرى كار نباشند، بلكه آنان را وارد صحنه نـمـوده تـا بـا فـكـر و خـلاقـيـت خـود در اجراى روش ها كوشش كنند و نقش ‍ والدين هدايت گرى و راهـنمايى باشد. مثلاً اگر والدين در اهميت و جايگاه نماز، ادله اى براى كودك و نوجوان ذكر مى كنند، مى توانند از او بخواهند كه او نيز يك دليل در اين باره ذكر كند.
هـمـچـنين در اجراى روش ها، مى توان از دوستان ، مدرسه و كسانى كه در نزد كودك و نوجوان از مـحـبـوبـيت بيشترى برخوردارند كمك گرفت . زيرا اينان مى توانند او را به تلاش ‍ بيشترى وادارند.
4 ـ شناساندن معارف نماز
شـنـاخـت فـلسـفـه ، مـفـاهـيـم ، مـسـايـل ، اهـداف ، نـتـايج ، اهميت و جايگاه ارزشمند نماز مى تواند عامل شوق و انگيزه باطنى در كودك و نوجوان گردد.