راز نيايش
(فوايد طبى و درمانى نماز)

گودرز نجفى

- ۲ -


پيام مهم سوره حمد به همه انسانهاى نماز گزار 
وقتى نماز گزار واقعى نماز خود را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مى كند با قرائت اين آيه ، خود را در برابر هر چه غير خدا و شرك آور است بيمه مى سازد و بدينوسيله شياطين را از خود فرارى مى دهد.
امام صادق عليه السلام فرمود: بسم الله نشانه امان و رحمت است .
نماز گزار واقعى در نماز خود، خدا را به خاطر اينكه او را نعمت هاى فراوان ايمان و توفيق به عبادات ، رزق و روزى ، زندگى سالم ، سلامت و سعادت عطا كرده سپاس مى گزارد و همين حمد و ستايش ، او را نه تنها در برابر خدا؛ بلكه به مصداق : من لم يشكر الخالق ، لم يشكر المخلوق در برابر خدمتى كه همنوعانش بندگان خدا براى او انجام مى دهند شاكر و سپاسگزار بار مى آورد.
و آيه الرحمن الرحيم ؛ يعنى ؛ او بخشنده مهربان است ، نمازگزار گناهكار را از ياس و نااميدى توبه نمودن و توبه شكستن از درگاه حضرت بارى تعالى مى رهاند و به او اميد مى دهد.
برخى از مفسرين معتقدند كه يكى از اسرار تكرار آيه مذكور در سوره حمد، اين است كه مى خواهد به نماز گزار بگويد كه : اى انسان فراموش مكن كه در زندگى رافت و عطوفت را سر لوحه برنامه ها، دستور العمل ها و جهت گيرى هاى فكرى خود قرار دهى ، زيرا كه خالق تو نيز چنين بخشنده و مهربان است .
مالك يوم الدين ؛ به انسان مومن و نماز گزار اين معنا را تفهيم مى كند كه مالكيت او نسبت به اموال و حتى جانش قرار دادى و اعتبارى و موقت و زود گذر است . آيه فوق به شخص نمازگزار تذكر مى دهد كه بداند اين دنيا و متعلقات آن همگى فانى است و مرگ همه چيز را حتى عزيزترين كسان و اشيايى كه به آنها بسته است از دست او مى ستاند.
كل نفس ذائقة الموت ؛ پس او نبايد به دنيا و آنچه در آن است دل بندد، چه همه چيز از آن خداست و مالك حقيقى آنها جز او كس ديگرى نيست و همه آنها روزى به خدا باز مى گردند:
لا الى الله تصير الامور
انا لله و انا اليه راجعون
آيه مالك يوم الدين آدمى را به ياد روز حساب مى اندازد و به او هشدار مى دهد كه اى انسان تا هنوز زنده اى به حساب خود برس تا به حساب تو نرسيده اند.
آيه فوق الذكر حداقل ده بار توسط نماز گزار در نمازهاى پنجگانه تكرار مى شود، بدين ترتيب نمازگزار فراموش نمى كند كه پس از امروز فردايى هست معاد. اينجا است كه او در برابر كوچكترين اعمال خود احساس مسوليت مى نمايد. لذا مراقب اعمال ، نيات ، حالات ، كردار و گفتار خود است .
آرى نماز گزار واقعى ، آگاه است كه در يوم الدين ، مالك اصلى خدا است و هيچ كس جز او فرمان نمى دهد.
و لله ملك السموات و الارض آل عمران ، 189
ملك آسمانها و زمين براى خداست .
و خدا در قيامت همه كارها را از خرد و كلان به حساب مى آورد.
فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره .
لذا، در هنگام رو به رو شدن با گناه و كارهاى ناشايست كه سبب حبط اعمال نيك او مى شوند، جانب احتياط را از دست نمى دهد و تلاش مى كند كه خود را در دام آنها گرفتار نسازد و تن به آلودگيها و چيزهايى كه موجب تباهى انسان مى شوند، ندهد. و از هر كه موجبات بر انگيختن خشم خداى سبحان را فراهم مى سازد، پرهيز نمايد.
اياك نعبد و اياك نستعين ، نماز گزار با اين آيه تمام معبودها و اله ها را نفى مى كند و تمام من ها را ما مى كند و به انسان درس آزادگى و آزادى مى دهد.
آيه فوق به نماز گزار مى آموزد كه بله قربان گوى هيچ انسان و معبودى جز خداى واحد نباشد. نه شرق پرست باشد و نه غرب پرست نه بنده زر و زور باشد و نه تسليم شهوت و پست و مقام و فريفته زن و فرزند و مال و ثروت . (52) از تهديدهاى امثال ناكثين و مارقين و قاسطين نهراسد و با اتكال به خداوند تبارك و تعالى راه حق را پيش گيرد كه :
فان حزب الله هم الغالبون
شخص نمازگزار با اتكال به آيه اياك نستعين شخصيت تازه اى پيدا مى كند. از مشكلات و مصايب زندگى نهراسيده و بيم به دل راه نمى دهد چه ، او خدا را به يارى خود طلبيده ، فلذا با استعانت از اين آيه قدرتى شگرف پيدا كرده و بر مشكلات فايق مى آيد.
حكيم سبزوارى در قسمت اخلاقيات منظومه مى فرمايد: دروغ مى گويد آن كسى كه اياك نستعين مى گويد، اما وقتى حادثه اى مهم پيش آمد، غير خدا را مى بيند.
اهدنا الصراط المستقيم
آيه مزبور به نمازگزار تذكر مى دهد كه در مسير زندگى اش راههاى گوناگون وجود دارد و او بايد در اين مسير محتاطانه عمل كند كه از جاده حق و حقيقت منحرف نگشته و به جهنم و عذاب ابدى گرفتار نشود. و اين حاصل نمى گردد، مگر اينكه از خداى سبحان استعانت جويد و از او بخواهد كه مسير حق را كه همان راه انبياء و اولياء معصوم عليه السلام است به او بنماياند و در آن مسير هدايتش نمايد و توفيقش دهد كه در اين راه نلغزد و راه افراط و تفريط را پيش نگيرد، چرا كه ابليس و فرزندانش ‍ هميشه در كمين انسان نشسته اند. خصوصا هنگامى كه آدمى اراده نماز كند، شياطين به جنب و جوش شديدى مى افتند تا اينكه نمازگزار را از انجام مراسم عبادى باز دارند.
ابليس خطاب به خداى سبحان مى گويد:
الا عبادك منهم المخلصين حجر، 30
جز بندگان مخلص تو، همه را گمراه مى كنم .
آيه فوق الذكر از سوره مباركه حمد بهترين دعايى است كه يك نمازگزار مى كند تا خداوند او را توفيق دهد كه در دام چپ و راست كندروى وتندروى در نغلتد و خصوصا در دام شياطين انسى و جنى گرفتار نشود.
صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولاالضالين
آيه اول به نماز گزار توصيه مى كند كه هميشه از خداى سبحان بخواهد كه او را به راه كسانى كه به آنان نعمت داده ، هدايتش نمايد و نه راه كسانى كه نسبت به آنها غضب نموده و نه راه گمراهان . قرآن كريم در سوره نساء، آيه 69، كسانى كه انعام و پاداش به آنها تعلق مى گيرد را چهار گروه ذيل معرفى نموده است : انبياء، صديقينت شهداء، صالحين
كسى كه ده بار در شبانه روز چنين درخواستى را از خدا مى نمايد با توجه به اينكه مشخصات كسانى را كه خداوند به آنها پاداش و انعام داده ، مى داند، خود نيز سعى مى نمايد تا آنان را الگو قرار دهد و متخلق به اخلاقشان گردد و زندگى انبياء صالحان ، شهيدان و صديقان را مورد مطالعه قرار داده و از گفتار و كردار آنها درس گرفته و اصول زندگانى را بياموزد.
آيه دوم به انسان مى آموزد كه اگر مى خواهد جزء هدايت يافتگان و در زمره پاداش گيرندگان روز قيامت به حساب آيد بايد از گمراهان ، مغضوبان ، منافقان ، طاغوتيان و پيروان آنها منحرفان عقيده و اخلاق و هر راه انحرافى ديگر، جز مسير حق پرهيز نمايد. سپس نمازگزار پس از پايان قرائت سوره مباركه حمد، سوره توحيد يعنى اعتراف به يكتايى و وحدانيت او را آغاز و پس از قرائت آن سوره مباركه به ركوع مى رود.
ذكر ركوع  
سبحان ربى العظيم و بحمده
انسان را به خضوع و خشوع ظاهرى و باطنى در برابر خداوند گار وا مى دارد چه ، وقتى نمازگزار در برابر خالق تواناى خود به نماز مى ايستد، خود را مانند موجود ضعيف و كوچكى مى پندارد كه در برابر كوهى با شكوه و عظمت ايستاده است و نماز، رعب و وحشتى بسيار از عظمت كبريايى بر دل و جانش انداخته و فى الحال او را از مركب غرور كه تا لحظاتى قبل دچار آن بود، به زير مى افكند و او در اين حال خاشعانه سر تعظيم ركوع به آستانش فرود مى آورد. و اين ركوع و خشوع او را از خودبينى و غرور مى رهاند. در اين حالت نمازگزار خود را در برابر او، آن قدر كوچك و حقير مى بيند كه بار ديگر سر به سجده گاه مى سايد. و اين است بالاترين خضوع انسان ، زيرا به فرموده امام معصوم عليه السلام ؛ نزديكترين حالات آدمى به خداى خويش ، سجده است .
آرى بدون شك هر نماز گزار واقعى كه آيات و جملات و اذكار فوق الذكر را با خلوص و توجه در نمازهاى واجب و يوميه خود روزى ده بار يا بيشتر تكرار نمايد، در قلب و روحش كه در هنگام نماز متصل به آيت اقدس ‍ الهى ، است حركت و جنبشى به سوى پاكيها و جهشى به سوى تقوى و پرهيزگارى پيدا مى كند و تنها براى اوست كه پيشانى بر زمين مى گذارد و محو جمال و عظمت كبريايى اش مى گردد و بدينوسيله بسيارى از خودخواهى و خود برتر بينى ها را در خويشتن خويش به فنا و نابودى و فراموشى مى كشاند و همه اين امور است كه موجى از معنويت در او ايجاد مى نمايد و سدى مى شود تا در برابر هر گناه و كار ناشايستى قد علم نموده و مقاومت و صبر نمايد. (53)
نماز گزار واقعى در پايان اين فريضه بزرگ الهى با جمله : السلام عليكم سلامت و سعادت همه مسلمين را از خداوند متعال خواهان است و در تعقيبات نماز براى آنان دست به دعا بر مى دارد و بدينوسيله يعنى : خواستن سلامت و بهروزى و خوشوقتى و پيشرفت از خدا مدام به نفس خود اين كلمات را تلقين مى كند و آن را به اين حقيقت عالى عادت مى دهد.
ما حصل كلام اينكه نماز آثار و فوايد تربيتى فراوانى را در بر دارد كه با توجه به آنچه از نظر خوانندگان محترم گذشت ، مى تواند نتايج زير را در بر داشته باشد:
1 - نماز آدمى را از اينكه غرق در دنيا و لذايذ موقت و زودگذر آن شود كه به وسيله آن موجبات گمراهى خود و ديگران و خشم خداى خويش ‍ را بر انگيزد. نجات مى بخشد، و به انسان اين تذكر و هشدار را مى دهد كه منظور اصلى آفرينش خود را كه به مصداق آيه :
و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون
همانا عبادت است ، فراموش ننمايد.
تكرار هر يك از اذكار نماز، سبب پرورش فضايل اخلاقى و تكامل معنوى شخص نماز گزار شده و وسيله اى مى گردد تا او به سوى پاكيها و نيكى ها حركت كند.
امام متقيان امير مومنان على عليه السلام مى فرمايد:
الصلوة قربان كلى تقى
نماز وسيله تقرب هر پرهيزگار است به خدا.
2 - نماز تقويت كننده روح ايمان است و سد محكمى است در برابر امواج كوچك و بزرگ گناهان صغيره و كبيره و اگر با اخلاص همراه باشد، حقيقتا سرچشمه و منشا اعمال نيك و خيرات گوناگون مى گردد.
3 - نماز بهترين وسيله شستشوى گناهان است و آدمى را به توبه و بازگشت به سوى خدا و طلب مغفرت از او وا مى دارد و نيز سبب مى شود تا روح سركش و طغيان در شخص نمازگزار از ميان رفته و هميشه خالق تواناى خود را به ياد آورد، و تنها از او براى پرهيز از گناهان و وساوس استمداد طلبد.
4 - طبيعى است كسى كه در نمازهاى پنجگانه خود روزى هفده بار در برابر حق كرنش مى كند و سى و چهار بار سر بر خاك مى سايد، در واقع ريشه كبر و غرور و نخوت و خود برتر بينى را در خود مى سوزاند و خود را حقيرتر از هر موجودى مى پندارد و اين خود يكى از عوامل مهم تربيت آدمى است .
چرا بعضى از نماز گزاران به سوى گناه مى روند؟  
ممكن است اينجا در ذهن برخى از خوانندگان باريك بين ، اين سوال مطرح شود كه اگر نماز واقعا انسان را از ارتكاب به گناه باز مى دارد، پس چرا گروهى از همين نماز گزاران به سوى گناه مى روند و از تعدى بر مال ديگران و احتكار و گرانفروشى و دروغ و تهمت و غيبت و... هراسى ندارند و... در پاسخ به اين سوال ، دانشمندان اسلامى مطالب بسيارى نوشته اند كه ما در اينجا به جهت رعايت اختصار به ذكر نمونه اى از آنها اكتفا مى نماييم :
شهيد ثانى در كتاب اسرار الصلوة در اين باره مى نويسد:
سعادت و خوشبختى و دريافت فيض هاى ربانى هنگامى براى نمازگزار حاصل مى شود كه با تمام وجود و با اخلاص به الفاظ و معانى و حركات و سكنات نماز توجه كند و در اسرار و رموز آن تفكر و دقت نمايد.
بايد در حال نماز جز پروردگار عالم از همه قطع ارتباط كند و با صدق و اخلاص تنها به او روى آورد و با ذكر اشهد ان لا اله الا الله جز خدا معبود ديگرى نيست با حضرت احديت تجديد عهد نمايد... اين گونه نماز است كه انسان را از زشتى ها و پليدى ها باز داشته و موجب تقرب به خدا و سعادت وى مى گردد.
استاد علامه طباطبايى ره در تفسير آيه شريفه : ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر مى فرمايد:
باز دارندگى نماز يك بازدارندگى اقتضايى است و به صورت علت تامه نيست كه هر جا وجود داشته باشد معلول هم پشت سر آن باشد بدين توضيح : نمازگزارى كه پنج بار در شبانه روز نماز بگذارد اگر در يك محيط سالم به آن اهتمام ورزد، طبيعت نماز او را از گناه كبيره كه ذوق دينى مخالف آن است مانند: قتل نفس ، تعدى به مال يتيم ، زنا و هر آنچه طبع سليم و فطرت دست نخورده آن را بد مى شمرد، جلوگيرى و ممانعت مى كند، چون در خود نماز ايمان و ياد خدا و تلقين به عذاب و روز جزا و درخواست پيروى از راه راست و صواب ... گنجانده شده و اين معانى انسان را وا مى دارد كه با تمام روح و بدن به درگاه با عظمت پروردگار رو آورده و با سپاس و حمد و شكر الهى مكالمه را آغاز و با سلام دادن به خود وبندگان صالح و نيكوكار، آن را پايان دهد. علاوه بر اين معانى ارزنده ، نماز انسان را وا مى دارد كه از نجاست لباس و بدن و غصبى بودن مكان و لباس ، اجتناب ورزيده و با توجه به قبله نماز را شروع كند و در صورتى كه انسان مدتى به نماز ادامه دهد و واقعا شرايط مذكور را عملى سازد، در او يك روحيه خوددارى از گناه به وجود مى آورد كه هميشه او را به خوبى ها و خيرات دعوت كرده ، از زشتى ها و پليدى ها باز مى دارد، به حدى كه اگر يك مربى صالح و لايق به اين كار دعوت مى شد، نمى توانست اين وظيفه را مانند نماز بعهده بگيرد.
ناگفته پيداست كه اين دو عالم بزرگوار مطالب فوق را با تكيه بر آيات و روايات فراوان از ائمه هدى در اين زمينه بيان نموده اند، لذا از نظر تعاليم اسلامى نمازى مقبول درگاه حضرت حق جل جلاله مى گردد كه انسان را از مفاسد و فحشا دور نگاه دارد.
خداى سبحان در كتاب خود ضمن آياتى چند برخى از نمازگزاران را مورد ملامت و سرزنش قرار داده مثلا در سوره مريم ، آيه 58، مى فرمايد:
برخى نماز را ضايع مى كنند و پيرو شهوات و خواسته هاى شيطانى هستند اين چنين مردمى گمراه و حيران خواهند گشت .
نيز در سوره ماعون ، آيه 3 ، مى فرمايد:
پس واى بر آن نمازگزاران كه دل از ياد خدا غافل دارند و نماز را سهل مى انگارند.
آرى هستند نماز گزارانى كه خداوند حتى يك نماز آنها را قبول نمى كند. در اين رابطه روايتى از امام صادق عليه السلام منقول است كه مى فرمايد:
به خدا سوگند پنجاه سال از زندگى مردمى مى گذرد و حال آنكه خداوند حتى يك نماز او را قبول نكرده است ، چه چيزى سخت تر از اين است ؟!
بطور حتم نمازى كه در آن حضور قلب نباشد، تقليد است . عادت است نه عبادت . چنين نمازگزارى اورادى را بر دهان مى راند بدون آنكه خود بفهمد چه مى گويد. خدا را مى خواند اما غير او را مى جويد.
در حديثى از امام باقر عليه السلام ، نقل است كه فرمود:
از نماز بنده خدا، بالا مى رود قبول درگاه خدا مى شود نصف آن يا يك سوم آن يا يك چهارم يا يك پنجم و... و از نماز او چيزى بالا نمى رود، مگر آنچه را با قلبش به آن توجه كرده است . (54)
نمازى مورد قبول درگاه حق تعالى و تربيت كننده آدمى است كه در آن ، دل با آنچه زبان مى گويد، هماهنگ باشد. هنگامى نماز و اذكار و اوراد آن ريشه هاى مفاسد را در دل نمازگزار مى خشكاند كه به راستى از احساسات درونى شخص نمازگزار سرچشمه گرفته باشد والا نمازى كه به حسب عادت و يا از سر ريا و تظاهر صورت پذيرد، فايده معنوى و تربيتى نخواهد داشت . چنين شخصى ممكن است در ظاهر بنده خدا باشد، اما در باطن مطيع نفس خويش و بنده شيطان مى باشد.
حضرت رسول اكرم صل الله عليه و آله فرمود:
نماز نيست براى كسى كه اطاعت نماز را نكند و اطاعت كردن نماز آن است كه انسان دست از كارهاى زشت و ناپسند بر دارد.
همچنين از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:
كسى كه دوست دارد بفهمد نمازش قبول شده يا نه ، نظر كند كه آيا نمازش ‍ او را از كارهاى زشت و ناپسند جلوگيرى مى كند به همان اندازه هم نمازش ‍ قبول شده . (55)
ناگفته نماند اگر در بين نماز گزاران احيانا نماز گزارى مشاهده شود كه گه گاهى مرتكب معصيتى مى شود، نمى توان حكم كلى درباره او صادر كرد و مثلا گفت : نمازش او را از انجام كارهاى زشت و ناپسند دور نداشته است .
اى بسا كه همان شخص اگر نماز نمى خواند به معاصى بزرگترى آلوده مى گشت و اگر انتظار داشته باشيم كه نماز گزارى از سن تكليف مرتكب هيچ گناه صغيره و كبيره اى نشود، انتظار بى جايى داشته ايم و بايد آن شخص را جزء معصومين به حساب آوريم .
وانگهى به قول يكى از علماى دين هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى و جامع است و گاه نهى جزئى و محدود. ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچ گونه اثرى در او نبخشد، هر چند نمازش صورى باشد، هر چند آلوده به گناه نيز باشد.
البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند.
نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است . (56)
روان شناسان معتقدند كه براى هدايت افراد ناصالح ، بهترين راه ، استفاده از قوه روحانى خود آنها است ، بدين صورت كه هر گاه فردى منحرف ، ساعاتى در شبانه روز را به درونگرايى نماز و نيايش اختصاص دهد و با تجسم اعمال زشت خود، در دنياى انديشه به خود بگويد من ، انسانم و بايد از اوصاف انسانى بهره اى داشته باشم ، من شايستگى راهيابى به دنياى صفا و پاكى ها و ايمان را دارم .
پس از مدت زمانى قطعا از آلودگى ها نجات مى يابد. (57)
از اينها گذشته اگر خواننده دقيق النظر سرى به دادگاه ها، دادگسترى ها زده و پرونده افراد را ملاحظه نمايد، در خواهد يافت كسانى كه نماز مى خوانند كمتر پرونده دارند و بى نمازها داراى پرونده بيشترى هستند و اگر خواننده اين سطور در دادگاهى ملاحظه نمود كه نمازگزارى داراى پرونده هست متوجه اين نكته خواهد شد كه جرمش كم بوده است و يا شايد از نمازگزاران حقيقى نبوده و بر حسب عادت آدابى را انجام مى داده است . لكن با اينهمه همان نماز صورى كه او مى خواند، ممكن است روزى وى را به توبه و انابه وا دارد. در اين رابطه دكتر كارل مى نويسد:
آمار جنايت ها نشان داده است كه بطور متوسط كسانى كه به عنوان مجرم و جنايتكار در جامعه شناخته شده اند، كسانى هستند كه يا هيچ و يا بسيار اندك و جاهلانه نيايش مى كنند و بر عكس در همان سطح و در همان مسير و در همان تيپ اجتماعى و طبقه اقتصادى . غالبا آنها كه هنوز سنت نيايش ‍ را حفظ كرده اند، از ارتكاب جنايت مصونند و گاه اگر دست مى آلايند به صورت حرفه اى و سرگرمى دايمى و صفت مشخصشان نيست بلكه به گونه لغزش و يا حادثه اى در زندگى آنها است . (58)
آمارى كه محققين روان شناس از روى آمارهاى كشورهاى مختلف جهان گرفته اند به اين نتيجه مسلم رسيده اند كه قتل ، جنايات ، دزدى ، خلاف و طلاق در كشورهاى معتقد و مومن به عبارت بهتر ملت هاى اهل نيايش ‍ و پاى بند به دين و مذهب به مراتب كمتر از كشورهاى بى دين و لاقيد غير نمازگزار است . (59)
اگر درميان ملت هاى جهان مردمى مشاهده مى شوند كه در شهوات و بى بند و بارى و فساد اخلاقى غرق گشته اند به خاطر روى گردانى از خدا و بى توجهى به نيايش بوده است .
باز دكتر كارل در اين باره مى نويسد:
با يك تجربه سخت دردناك و تلخ آموختيم كه فقدان احساس اخلاقى و عرفانى در ميان اكثريت عناصر فعال يك ملت زمينه زوال قطعى ملت و انقياد او را در بند بيگانه تدارك مى بيند. اجتماعاتى كه احتياج به نيايش را در خود كشته اند، معمولا از فساد و زوال ، مصون نخواهند بود. (60)
اين پزشك مشهور جهان در جاى ديگر مى نويسد:
سعادت بشر وقتى تامين مى شود كه انديشه و قلب وى با هم پرورش يابند. تمدن اروپايى اين عيب را دارد كه مغز را بيش از اندازه تقويت كرده است كه ترقى علوم صنايع نتيجه آن است و قلب را متروك گذاشته است و از اين جهت ايمان و عشق به فضايل اخلاقى كه ثمره آن است ، ضعيف يا نابود شده است و جميع بدبختى هاى ما در اين دوره و مفاسد تمدن حاضر كه نسل جوان را فريبكارانه به سوى خود مى كشد ناشى از همين است . (61)
يك از پيشوايان برجسته آمريكايى مى گويد:
خوب است به آنها جوان و كودك ياد بدهيم كه دعاهايى با جملات مختصر روزى چند مرتبه تكرار بنمايند. و به آنها تعليم دهيم كه دعا بهترين طريق رفع هر احتياج و بر آوردن هر موضوعى است ... همين فكر كه ، جوانان مى توانند كار بسيار مهمى انجام دهند... نظر آنها را نسبت به جهان بسط وتوسعه مى دهد و نسبت به امور واقعا مهم ، در آنها توليد علاقه مى نمايد و آنها را نزديك به خدا نگاه مى دارد و شايق به خدمت مى نمايد و حس ماموريت خاصى به آنها مى دهد و از تسليم شده به گناهان سهل الحصول و مفاسد، بازشان مى دارد. (62)
و اين همان چيزى است كه قرآن مجيد هزار و پانصد سال پيش در يك جمله خلاصه نمود:
ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر.
آثار بهداشتى نماز 
علاوه بر موارد متعدد، فوايد معنوى و روانى كه در سطور گذشته براى نماز بر شمرديم ، اين عبادت بزرگ داراى فوايد و آثار بى شمار بهداشتى نيز هست كه برخى از آنها از واجبات و برخى ديگر از مقدمات نماز محسوب مى شوند و ما در اينجا به اختصار به بعضى از فوايد آن اشاره مى نماييم . (63)
1 - نظافت لباس  
از جمله فوايد بهداشتى نماز اين است كه اين عبادت مهم ، انسان را ملزم مى كند تا بدن و لباس خود را از آلودگى ها و نجاسات پاك گرداند و در شبانه روز پنج بار اندام هايى را كه تماس مستقيم با خارج دارند، شستشو نمايد چنانچه اگر حتى كوچكترين مانع خارجى مثل چرك و غيره روى بدن نمايان باشد نماز نمازگزار باطل مى شود.
اينجاست كه مى بينيم به مصداق : النظافة من الايمان مسلمان واقعى و شخص نمازگزار بايد هميشه و در همه حال تميز و نظيف باشد.
در حديثى پيامبر گرامى اسلام صل الله عليه و آله مى فرمايد:
هر كس لباس به تن مى كند، لازم است در نظافت آن كوشا باشد.
حضرت على عليه السلام فرموده است :
شستن لباس ، اندوه و غصه را بر طرف مى كند و موجب قبولى نماز است .
در تعاليم اسلامى به مسلمين توصيه شده است كه حتى الامكان لباس ‍ سفيد به تن نمايند و حتى براى شخص نمازگزار مستحب است كه در حال نماز لباس سفيد بر تن داشته باشد، چرا كه كمترين آلودگى بر لباس سفيد بر خلاف ديگر رنگها فورا خود را نمايان مى سازد و شخص را وادار به رفع آلودگيها و مراعات پاكيزگى مى نمايد.
از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
هيچ لباسى بهتر از لباس سفيد نيست و رنگ سفيد از همه رنگها نزد خدا محبوبتر است .
2 - نظافت جسم  
الف - فوايد بهداشتى وضو
وضو علاوه بر فوايد تربيتى كه دارد گويى نمازگزار در هنگام وضو به خداى خود مى گويد: فرق سر تا قدمهايم در راه تو و اطاعت از تو گام بر خواهم داشت . آثار بهداشتى فراوانى نيز به همراه دارد، از جمله نمازگزار بايد قبلا براى صحت وضو ناخنهاى خود را كوتاه نمايد و آلودگيهاى اعضاى وضو را از قبيل رنگ و چرك زير ناخنها و پيچ و خمهاى اعضاى دست و پا و... پاك نمايد و آنگاه اعمال وضو را انجام دهد.
طبق تحقيقات پزشكان 30 درصد اكسيژن از راه پوست جذب شده و گاز كربنيك دفع مى گردد، لذا شستشوى پوست بدن خصوصا آنها كه در معرض هوا و گرد و غبار قرار دارند موجب مى گردد تا اعمال حياتى تعرق و تنفس جلدى به خوبى صورت پذيرد و ميكروبها و آلودگيها را از بين برده و از تجمع ميكروبها و انگلها كه موجب بروز بيماريهاى جلدى مى شود، جلوگيرى به عمل آورد.
يكى از محققين درباره فوايد وضو مى نويسد:
تطهير با آب و وضو، كشنده ميكروب و ضد عفونى قوى است . حيوانات ذره بينى و بى آزار نه تنها مواد آلى را تجزيه و تحليل مى نمايند، بلكه از راه رقابت و تنازع حياتى ، قويترين دشمن و موثرترين حربه عليه ميكروبهاى موذى مى باشند. ميكروبهاى موذى كه به وسيله هوا از خارج به دست و روى و دهان مى نشينند يا اساسا مصاحب پوست و مجارى بينى و حفره دهان مى باشد، دايما شخص را در حال محاصره ومخاطره شديد نگه داشته اند.
شستشوى با آب كه تكرار و استمرار آن در شرع تاكيد شده است ، نه تنها خاصيت تميز كردن را دارد، بلكه معالجه قبلى و مدافعه موثرى عليه ميكروبها مى باشد و شايد حكمت آنكه سفارش شده است بگذارند آب وضو روى صورت و دست مانده به حال خود خشك شود از همين راه باشد. در هر حال ماندن آب روى پوست و لاى مو مخصوصا با استفاده اى كه قهرا از حرارت ملايم بدن به عمل مى آيد به حيوانات ذره بينى مفيد فرصت فعاليت خوبى مى دهد كه وظيفه تحليل مواد آلى و كشتن ميكروب هاى موذى را به جايى برسانند. از طرف ديگر وقتى در نظر مى گيريم حضرت رسول اكرم صل الله عليه و آله نيز گرم كردن آب وضو را در آفتاب منع نمودند، و نيز حضرت على عليه السلام مى فرمودند:
من وضو گرفتن را در زمستان بيشتر از تابستان دوست دارم .
و بطور كلى استعمال آب گرم شده براى وضو مكروه است ، و نيز به خاطر بياوريم كه در اثر گرم شدن آب ، اكسيژن محلول كه قوت لايموت حيوانات ذره بينى مخصوصى است از بين مى رود، منافع و مقاصدى كه در وضو گرفتن بوده است ، بر ما قدرى روشنتر مى شود. به علاوه شستشوى اعضاى وضو خود نوعى ماساژ است كه فوايد آن بر همگان آشكار است و موجب تسريع گردش خون مى گردد زيرا كه وقتى مقدارى آب سرد بر اعضاى وضو بريزيم قهرا آن عضو سر شده و جريان خون با سرعت و شدت بيشترى به سوى آن قسمت حركت مى كند و براى حفظ 37 درجه حرارت طبيعى بدن و جبران حرارت از دست رفته كليه اعضاى وضو تا به حالت طبيعى خود برگردند دستگاه گردش خون به فعاليت سريع خود مشغول است .
و نتيجه اى كه نماز گزار از وضو به دست مى آورد احساس شادابى ، نشاط و سلامتى و تعديل در دستگاه گردش خون كه مهمترين جهازات بدن است به وجود آيد، و بهداشت بدن را تامين مى نمايد(64)
و با مسح تقريبا يك چهارم جلو سر محل تمركز قواى بدن دماغيه دوران دم در اين قسمت از سر كه بدين وسيله اكسيژن بيشترى به آن مى رسد شديدتر شده و سلولهاى دماغى براى تفكر آماده تر مى گردد.
و با مسح پاها به شرطى كه از قبل موانع مسح را دفع نموده باشيم كه در نظافت قدوم و رفع بوى پا تاثير شايانى دارد خود را براى نماز آماده مى كنيم . (65)
يكى از پزشكان حاذق و پرمايه براى شخص مورد اطمينانى چنين نقل كرده است :
من مدتى به مرض بيدار خوابى دچار شده بودم براى معالجه به پاريس ‍ مسافرت كردم و به پزشك متخصص مراجعه نمودم . پزشك به من دستور شستن دست ها را از مرفق و صورت و پا به ترتيبى كه ما مسلمانها وضو مى گيريم داد و در ضمن به ما گفت كه يكى از فوايد وضويى كه پيشواى مسلمانان حضرت محمد صل الله عليه و آله دستور داده همين است كه اين گونه بيماريها را معالجه مى كند و من تعجب نمودم و دانستم كه دين مقدس اسلام كامل ترين اديان زنده جهان است .
دكتر موفق شاطى درباره فوايد طبى و بهداشتى وضو مى گويد:
وضو كه شستشوى موضعى يا شستن اعضاى معينى از بدن است و بخصوص كه سفارش گرديده كه از آب سر استفاده شود، باعث انقباض و انبساط عروق شعريه گرديده و اين خود داراى فوايد بسيارى است و در حفظ تندرستى جسم اثر فوق العاده اى خواهد داشت ، زيرا از طرفى تعادل فشار خون را حفظ كرده و باعث مى شود كه قلب نيز كار خود را بهتر انجام دهد، و گلبول هاى قرمز نيز افزايش يافته و عمل مبادلات شيميايى جسم را نيز به نشاط و فعاليت وا مى دارد، از طرفى حركات تنفس نيز تقويت شده و بر مقدار اكسيژن داخلى و گاز كربنيك يا اكسيد دو كربن خارجى بدن نيز افزوده خواهد شد. از طرفى وضو يا شستشوى بعضى از اعضاى بدن كه خالى از مو باشد اثر كلى بر روى جسم خواهد گذاشت ، زيرا هم بر مقدار ادرار افزوده شده و باعث مى گردد كه سموم بيشترى از بدن دفع گردد و هم اشتهاى به غذا بيشتر شده و در نتيجه عمل هضم نيز بهتر انجام خواهد شد.
و بالاخره اعصاب پوست و ديگر اعصاب فعاله بدن را به فعاليت واداشته و اين تن به و فعاليت به اعصاب رگهاى گردن و ريه و معده نيز سرايت كرده و از آنها نيز به كليه اعضاء و غدد بدن پراكنده خواهد شد. (66)
ب - فوايد بهداشتى استنشاق
استنشاق شستشوى بينى از مقدمات نماز است . شخص رسول گرامى اسلام صل الله عليه و آله هميشه هنگام وضو گرفتن آب در داخل بينى استنشاق مى نمودند و مكررا اين امر مستحبى را به مسلمين توصيه مى كردند. نظافت خيشوم مجراى تنفس بينى يكى از مستحبات وضو گرفتن و نماز است . و همان طور كه مى دانيد ميكروب ها با تنفس از راه بينى وارد بدن انسان مى شوند و بينى مانند صافى عمل مى كند؛ يعنى پيچ و خم ها و موهاى داخل بينى و مخاط مرطوب مانع ورود ميكروب به داخل بدن مى شوند، پس لازم مى آيد كه انسان هميشه اين عضو از صورت را كه در حقيقت راه تنفسى است به وسيله شستشو با آب سرد پاكيزه نگاه دارد تا لانه كثافت و ميكروب ها نگردد.
دكتر تومانيانس در كتاب خود مى نويسد:
در غضروفهاى بينى گاهى كرمى توليد مى شود كه سبب سردرد فوق العاده شديدى مى شود و كمى بينايى چشم ايجاد مى كند، براى دفع اين كرم بهترين وسيله شستشوى بينى با آب سرد است . (67)
چند تن از موثقين و معتمدين تحصيل كرده ايرانى در يكى از سفرهاى خود به اروپا در مطب پزشك مشهورى حاضر شده و مشاهده مى نمايند كه پزشك جمجمه انسانى را تشريح مى نمايد و پس از بررسى بسيار به اين نتيجه مى رسد كه علت مرگ صاحب جمجمه چيزى نيست ، جز اينكه در آخرين حفره هاى بينى و در جوف مخاط او كرم هاى بسيار ريز و كوچك وجود داشته است كه همان ها موجب مرگ آن شخص شده است .
روزى دكتر مزبور كرم ها را براى آزمايش روى صفحه شيشه اى قرار مى دهد تا با ميكروسكوپ آنها را مشاهده نمايد از قضا چند قطره آب سرد روى كرم ها مى ريزد و طولى نمى كشد كه كرم ها كه چند روزى بود در هواى عادى زندگى مى كردند، مى ميرند و بر پزشك معلوم مى شود كه داروى مرگ كرم هاى مخاط، چيزى جز آب سرد نيست . (68)
درباره انعكاسات اعصاب سمپاتيك سالها بود كه اطلاعات مبسوطى كشف كرده بودند، ولى اخيرا يكى از پزشكان بزرگ فرانسه دكتر پول ژيه رئيس ‍ سابق كلينيك دانشگاه ليون ، كشف هاى عجيبى درباره اعصاب سمپاتيك كرده است . او مى گويد:
امراض بسيارى مانند ضعف اعصاب ، قانقاريا در نوك انگشتان ، امراض ‍ عصبى ، ترك هاى پوست ، بى خوابى ، ماليخوليا، هيسترى ، درد سينه ، دردهاى روماتيسمى سردردهاى سخت يا فلج و غيره ممكن است بر اثر اعصاب سمپاتيك به وجود آيد.
اكنون دكتر ژيه پس از سالها تحقيق طريقه معالجه اين امراض را يافته و سالها است كه از آن استفاده مى كند.
اساس معالجات او عبارت از اين است كه بزرگترين نوك مركز عصبى سمپاتيك كه به محيط خارج تماس دارد، در ميان سوراخهاى بينى واقع است و ترتيب معالجه آن چنين است كه دو ميله باريك را كه سر آنها گرد است داخل دو سوراخ بينى بيمار مى كنند. بيمار ابتدا احساس ناراحتى مى كند. اما پس از چند ثانيه نتيجه مطلوب انجام مى گيرد؛ زيرا دكتر در ميان مخاط بينى مريض سر عصب سمپاتيك را يافته و ميله را به آن تماس ‍ مى دهد.
بيمار دفعتا مقدار زيادى هوا استنشاق كرده چشمانش پر از اشك مى شود، چهره اش سرخ مى گردد و گاهى عطسه مى زند ولى عمل ديگر تمام شده بيمار شفا يافته است .
با اين طريق دكتر ژيه ، بسيارى از مبتلايان به امراض عصبى را معالجه كرده كه واقعا تعجب آور است و رمز كار او در تحريك نوك عصب سمپاتيك در بينى است كه اسلام براى اين تحريك استنشاق آب خنك را تجويز كرده است .
وقتى كه شما استنشاق مى كنيد و با ينى خود، آب را بالا مى كشيد، فورا بر روى عصب سمپاتيك شما اثر كرده و به جهت آن سوزش و اشك چشم و سرخى چهره را در خود احساس مى كنيد، علاوه بر اينها سردردهايى كه بر اثر هواى ناسالم و خستگى به وجود مى آيد را از بين مى برد و اين كارى است كه يك نمازگزار واقعى هر روز چند بار هنگام وضو گرفتن انجام مى دهد. (69)
سواى آنچه گذشت استنشاق با آب سرد فوايد ديگرى نيز دارد كه از جمله آنها اين است كه : استنشاق نمازگزار را از مبتلا شدن به امراضى چون سل و آسم و امراض ريوى و زكام ، مصون داشته و تعادل عصبى حالت نشاط، تعادل و فرح در نهاد آدمى ايجاد مى نمايد. (70)