ابوذر غفارى

علامه جعفرى تبريزى
گرد آورى ، تنظيم و تلخيص : محمد رضا جوادى

- پى‏نوشت‏ها -


1- نهج البلاغه ، خطبه 130.
2- ابن ابى الحديد در اين مورد قسمتى از انگيزه جوش و خروش ابوذر را نقل كرده است . به همين جهت مناسب ديديم كه اين مطلب را از مورخ بزرگ ، مسعودى (ابوالحسن على بن الحسين بن على مسعودى ، وفات 346 ه - ق ) نقل كنيم . اين مورخ ، در كتاب معروف مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ سوم ، السعادة ، المكتبة التجارية الكبرى ، ج 2، از ص 341 تا 343، چنين مى گويد:
((عبدالله بن عتبه مى گويد: روزى كه عثمان كشته شد، صد و پنجاه هزار دينار و هزار هزار (يك ميليون ) درهم در نزد خزانه دار خود داشته ، و ارزش املاك او در وادى القرى و حنين و غير اين ها صدهزار دينار و اسبان و شتران بسيارى از خود باقى گذاشت .))
در همين صفحه ، چهار سطر به آخر مانده چنين نقل مى كند:
((عثمان خانه ى بسيار مجلل و باشكوهى در مدينه براى خود ساخت ، و اموال و باغها و چشمه هايى براى خود اندوخته بود. و در روزگار عثمان جمعى از صحابه صاحب املاك و خانه ها شدند. زبير بن عوام خانه خود را در بصره ساخت كه امروز هم معروف است (سال 332 ه). (بزرگى اين خانه به قدرى است كه تجار و صاحبان اموال و دستگاه هاى دريانوردان و غير از آنان ، در آن خانه فرود مى آيند. همچنين زبير بن عوام خانه هايى در مصر و كوفه و اسكندريه ساخت . اين همه مال نقد زبير بعد از مرگش پنجاه هزار دينار بوده و هزار اسب و هزار بنده و كنيز و زمين هايى كه ما در شمار شهرها ذكر كرده ايم ، از خود باقى گذاشت . و همچنين طلحة بن عبيدالله تيمى در كوفه خانه اى براى خود ساخت كه در اين تاريخ مشهور است و معروف به كناسه مى باشد و قيمت غلات (خواربار مثل گندم و جو) او كه از عراق به او مى رسد، هر روز هزار دينار نقل شده است و گفته شده است قيمت غلات او از عراق بيش از اينها بوده است . اموال طلحه در ناحيه شراة (يا سراة ) بيش از اينها بود كه متذكر شديم . طلحة خانه خود را در مدينه با وسايلى ساخت كه در آن روزگار گران قيمت بود.
و همچنين عبدالرحمن بن عوف زهرى خانه اى براى خود ساخت و آن را توسعه داد (اين توسعه بايد به قدرى بزرگ و با اهميت باشد كه بتواند به عنوان يك ساختمان تاريخى مطرح گردد). عبدالرحمن در دامدارى خود صد راءس اسب و هزار نفر شتر و ده هزار گوسفند داشته است و چهار هشتم مال (نقد) عبدالرحمان 84000 (دينار يا درهم ) بوده است . سعد بن ابى وقاص خانه خود را با عقيق ساخت و ديواره هاى آن را مرتفع و فضاى آن را وسيع و در بالاى ديواره هاى خانه كنگره ها بنا كرد. سعد بن المسيب مى گويد: هنگامى كه زيد بن ثابت از دنيا رفت ، طلا و نقره اى را كه از خود باقى گذاشته بود با تبرها مى شكستند. و نقد و اراضى كه از خود گذاشت به قيمت صد هزار دينار بوده است . و مقداد خانه خود را در مدينه در محلى كه آن را جرف مى گفتند و در چند ميلى مدينه بود بنا كرد و در بالاى آن كنگره ها ساخت و داخل و خارج آن را گچ كارى كرد (بايد تحقيق كرد كه آيا اين مقداد، همان مقداد بن اسود كندرى است ؟ زيرا او مردى هم رديف عمار بود و يا قيمت اين خانه اى كه نقل شده است ، كلان نبوده است ). يعلى بن منبه مُرد و پانصد هزار دينار و اراضى و مطالباتى كه از مردم داشت برجاى گذاشت و غير ذلك كه قيمت آن ها به سيصد هزار دينار بالغ مى شود.))
بايد گفت : همه آن چه را كه ابوذر غفارى از پيامبر اكرم (ص ) نقل كرده است ، بدون كمترين ترديد صدق محض است ، زيرا اين جمله كه ما اءظلت الخضراء ولا اءقلت الغبراء على ذى لهجة اءصدق من اءبى ذر به طور متواتر از هر دو فرقه شيعه و سنى نقل شده است . از آن جمله الاستيعاب ، ابن عبدالبرج ، ج 2، ص 665 و كنزالعمال ، ج 6، ص 169 و الاصابه ، ابن حجر عسقلانى ، ج 3، ص 64 و ج 3، ص 622 و سيد مرتضى علم الهدى از واقدى (بنابه نقل از محقق خوبى در شرح كلام اميرالمؤ منين عليه السلام به ابوذر، ج 8، ص 247) روايت فوق را از اصحاب حديث از بزرگان آن ها با تفاوتى جزيى نقل كرده اند. مرحوم علامه امينى در كتاب الغدير، ج 8، ص 313 از شخصيت هاى ذيل نقل مى كند: ابن سعد (صاحب الطبقات )، ج 4، ص 168، چاپ ليدن . صحيح ، ترمذى ، ج 2، ص 221، سنن ابن ماجد، ج 1، ص 68. سند، احمد بن حنبل ، ج 2، ص 163، 175، 223 و ج 5، ص 197 و ج 6، ص 442. مستدرك ، الحاكم ، ج 3، ص 342، ذهبى هم اين حديث را صحيح دانسته و آن را پذيرفته است (يا تصحيح كرده است ) و مصابيح السنة ، ج 2، ص 228 و صفوة الصفوة ، ج 1، ص 240 و تميزالطيب ، ابن الديبع ، ص 137 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 329، يك حديث ديگر هم درباره ابوذر بسيار مشهور است . و آن كلام رسول خدا (ص ) است كه فرموده است : ابوذر فى امتى شبيه عيسى بن مريم فى زهده الاستيعاب ، ابن عبدالبرج ، ج 1، ص 83 و اسدالغابة ، ج 1، ص 301.
3- سوره مجادله ، آيه 4.
4- سوره توبه ، آيه 34.
5- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 8، صص 252 تا 255.
6- نهج البلاغه ، خطبه 130.
7- نهج البلاغه ، خطبه 130.
8- سوره يس ، آيات 13 تا 19.
9- ((فرعون به آن ساحران گفت : آيا به موسى ايمان آورديد پيش از آنكه من به شما اذن دهم ؟ قطعا موسى دسته ى شماست كه سحر را به شما تعليم كرده است . من حتما دست ها و پاهاى شما را به طور خلاف (دست راست با پاى چپ و بالعكس ) مى برّم و شما را از شاخه هاى نخل به دار مى زنم ، (در نتيجه قطعا) مى فهميد كه كدام يك از ما مبتلا به عذاب شديدتر و پايدارتريم . (ساحران فرعون ) گفتند: ما تو را (و خواسته هاى تو را) هرگز بر آن دلايل روشنى كه براى ما رسيده است و بر آن خدايى كه ما را آفريده است ، برترى نخواهيم داد. هر حكمى كه درباره ما بخواهى صادر كن ، زيرا جز اين نيست كه حكم تو فقط در اين زندگى دنيوى است . ما به خدا ايمان آوريم ، باشد كه خطاهاى ما و آن سحرى را كه با اكراه و سلطه گرى تو در برابر موسى انجام داديم ، ببخشيد و خدا بهتر و پايدارتر از همه چيز است .)) (سوره طه آيات 71 تا 73).
10- سوره توبه ، آيه 34.
11- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 8، صص 258، 259، تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 172.
12- نهج البلاغه ، خطبه 130.
13- نهج البلاغه ، خطبه 130.
14- اينجانب به منظور شروع جمله با خطاب ، افعال بيت فوق را مخاطب آوردم . اصل بيت به قرار زير است :
 

روز و شب با ديدن صياد مستم در قفس   بس كه مستم نيست معلومم كه هستم در قفس
15- نهج البلاغه ، خطبه 130.
16- در كتاب مثنوى ، كلمه ابتداى دو مصرع صوفى است ، ولى با نظر به مقام شامخ دين و عرفان ابوذر، ما كلمه عارف را مناسب تر ديديم .
17- نهج البلاغه ، خطبه 130.