يكصد پرسش وپاسخ پيرامون امام زمان

عليرضا رجالى تهرانى

- ۱۵ -


چه کسى امام زمان را غسل داده وبر پيکر مطهرش نماز خوانده واو را به خاك مى سپارد؟

پاسخ: يکى از اصول مسلم وقطعى شيعه اين است که، امام را غسل مى دهد، وبراى او نماز مى خواند وبه خاک مى سپارد. چنانکه امام رضا (عليه السلام) فرموده است: (امام را جز امام غسل نمى دهد).(1)

بنابراين قدر مسلم اين است که يکى از امامان معصوم (عليهم السلام) بايد او را غسل دهد، اما اينکه کداميک از آن بزرگواران مراسم تغسيل وخاکسپارى را انجام مى دهد؟ از روايات چنين معلوم مى شود که امام حسين (عليه السلام) رجعت نموده وامام شهيد را غسل مى دهد.

احمد بن عقبه از پدر خود نقل مى کند که از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدند: آيا رجعت صحيح است؟ فرمود: آرى. گفتند: نخستين کسى که مى آيد چه کسى است؟ فرمود: امام حسين (عليه السلام) است که بعد از ظهور قائم مى آيد. عرض شد آيا همه مردم با او هستند؟ فرمود: نه، بلکه چنان است که خدا مى فرمايد: (يوم ينفخ فى الصور فتأتون افواجا).(2)

وهمان حضرت فرمود: (امام حسين (عليه السلام) با يارانش که با وى کشته شدند در حالى که هفتاد پيغمبرى که با حضرت موسى بن عمران برانگيخته شدند با اوست، بازگشت مى کنند. حضرت قائم، انگشترى خود را به امام حسين (عليه السلام) مى دهد، وچون قائم (عليه السلام) رحلت مى کند، امام حسين (عليه السلام) آن حضرت را غسل داده، کفن مى کند وحنوط کرده، در قبر مى گذارد).(3)

بعد از شهادت امام زمان چه خواهد شد؟

پاسخ: در اين رابطه، ما با دو دسته از روايات مواجه هستيم:

اول: رواياتى که مساله رجعت امام حسين (عليه السلام) وامامان ديگر را بيان نموده اند، از جمله روايت امام صادق (عليه السلام) است که در ذيل آيه شريفه (ثم رددنا لکم الکره عليهم)(4) مى فرمايد: (مقصود زنده شدن دوباره حسين (عليه السلام) وهفتاد نفر از اصحابش در عصر امام زمان (عليه السلام) است، در حالى که کلاهخودهاى طلايى بر سر دارند، وبه مردم، رجعت وزنده شدن دوباره حضرت حسين (عليه السلام) را اطلاع مى دهند، تا مؤمنان به شک وشبهه نيفتند. اين در حالى است که حضرت حجت در ميان مردم است. چون معرفت وايمان به حضرتش در دلهاى مردم استقرار يافت، مرگ حضرت حجت مى رسد، پس حضرت امام حسين (عليه السلام) متولى غسل وکفن وحنوط ودفن ايشان خواهد شد، وهرگز غير از وصى، وصى را تجهيز وآماده به خاک سپارى نمى کند).(5)

دوم: رواياتى که مى گويند: چون قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) از دنيا برود ويا شهيد شود، چهل روز پس از آن قيامت برپا مى گردد ومردگان از گورها به در مى آيند وبراى حساب وجزاى محشر آماده گردند. وخداوند از آنچه واقع مى شود داناتر، وولى توفيق وصواب است.(6)

شيخ حر عاملى - رحمه الله عليه - در کتاب شريف (ايقاظ) مى نويسد: شايد چهل روز ايام رجعت باشد واين عدد اشاره به کمى دوران حضرتش باشد، چون مقدار زياد را به هفتاد ومقدار کم را با اعداد کمتر، معرفى مى کنند، ويا اين که هر روزى برابر هزار سال باشد، چنانکه مى فرمايد: (يک روز نزد پروردگارت، مثل هزار سالى است که شما مى شماريد).

وشايد مراد از قيامت در روايات دسته دوم قيامت صغرى يعنى رجعت باشد، والبته اطلاق قيامت بر رجعت مانعى ندارد، ممکن است قيامت بر هر دو اطلاق شود.(7)

تکاليف ووظايف شيعه در زمان غيبت امام زمان چيست؟

پاسخ: با توجه به احاديث خاندان وحى، در عصر غيبت، وظايف وتکاليفى براى شيعه مشخص ومعين نموده اند که بخشى از آنها بدين ترتيب است:

1- معرفت وشناخت آن حضرت: يکى از وظايف شيعه نسبت به امام زمان (عجل الله فرجه) به دست آوردن شناخت صفات وآداب وويژگيهاى آن جناب وعلايم حتمى ظهور او مى باشد. زيرا آن حضرت، امامى است واجب الاطاعه، وهر کس که اطاعتش واجب است بايد صفاتش را شناخت، تا با شخص ديگرى که مقام او را به دروغ وستم ادعا مى کند، اشتباه نگردد. بنابراين شناخت ودانستن صفات مولايمان حضرت حجت (عليه السلام) واجب است.

امام صادق (عليه السلام) فرموده است: (به درستى که بهترين وواجب ترين فريضه ها بر انسان شناخت پروردگار واقرار به بندگى او است... وپس از آن شناخت فرستاده خدا است وگواهى دادن به پيغمبرى او... وبعد از آن، شناختن امامى است که به صفت ونامش در حال سختى وراحتى به او اقتدا مى نمايى).(8)

2- انتظار فرج وظهور آن حضرت: در رابطه با اين وظيفه، مطالبى را بطور جداگانه آورده ايم که ما را از توضيح در اين بخش مستغنى مى کند.

3- محزون بودن از فراق آن حضرت: اين امر، يکى از نشانه هاى دوستى واشتياق به آن امام است. امام رضا (عليه السلام) مى فرمايد: (چه بسيار زنان جگر سوخته مؤمنه وچه بسيار مردان مؤمن جگر سوخته خواهند بود، آنگاه که (ماء معين) (امام زمان) مفقود وغايب گردد).(9)

ونيز امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (شخص مهموم واندوهگين به خاطر ما که غم واندوهش از جهت ظلمى است که بر ما رفته، نفس کشيدنش تسبيح گويى است، وهم او به خاطر امر ما عبادت است، وپنهان داشتن سر ما، براى او به منزله جهاد در راه خداوند است).(10)

4- دعا کردن براى آن حضرت: اين وظيفه نيز به طور جداگانه در همين فصل آمده که مى توانيد مراجعه فرماييد.

5- صدقه دادن به نيابت از آن حضرت: اين امر نشانه مودت ودوستى آن جناب وولايت است.

سيد بن طاووس - رحمه الله - در کتاب (کشف المحجه) به فرزندش چنين سفارش مى کند: (... در پيروى ووفادارى وتعلق خاطر وبستگى نسبت به آن حضرت به گونه اى باش که خدا ورسول او (صلى الله عليه وآله وسلم) وپدران آن حضرت وخود او از تو مى خواهند، وحاجات آن بزرگوار را برخواسته هاى خود مقدم بدار، هنگامى که نمازهاى حاجت را به جاى مى آورى، وصدقه دادن از سوى آن حضرت را، پيش از صدقه دادن از سوى خودت وعزيزانت قرا ده، ودعا کردن براى آن حضرت را مقدم بدار، که سبب مى شود به سوى تو توجه فرمايد وبه تو احسان نمايد...).(11)

6- حج رفتن به نيابت آن حضرت: اين کار، بين شيعيان در روزگار قديم متداول بوده است. حاجيان معمولا در مراسم عبادى - سياسى حج، بعد از آنکه اعمال واجب خود را انجام دادند، سعى مى کنند اعمال حج را به نيابت از طرف محبوبترين افراد خود نيز انجام دهند. حضرت مهدى (عليه السلام) که محبوبترين افراد نزد شيعيان است، از هر کس شايسته تر است که به نيابت از آن حضرت حج به جاى آورده شود. وبه طور مسلم، اين عمل باعث مى شود که حج خود او نيز، بيشتر مورد قبول حق تعالى قرار گيرد. ولى بايد توجه داشت که پول حجى که نيابتا از امام زمان (عجل الله فرجه) انجام مى گيرد حتما پاک وبدون شبهه باشد.

7- قيام هنگام شنيدن نام آن حضرت: شايسته است يک شيعه واقعى هرگاه نام مبارک آن حضرت خصوصا (قائم) برده مى شود، برخيزد وبه احترام آن امام تمام قد بايستد، چنانکه سيره بعضى از امامان معصوم - عليهم السلام - ما چنين بوده است. از آنجايى که اين موضوع در بخش دوم کتاب به تفصيل بحث شده است در اينجا به همين مقدار بسنده مى کنيم.

8- دعا براى حفظ ايمان: چون در عصر غيبت خطرات بسيار وامواج خطرناکى خانه دل انسان را تهديد مى کند، لازم است که ضمن تلاش جدى براى تخلق به اخلاق الهى، دست به دعا بلند کرد واز خداوند استمداد نمود. دعايى است که سيد بن طاووس در کتاب (مهج الدعوات) آورده، در حديثى که غيبت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) در آن ياد شده، راوى گويد: عرض کردم: شيعيانت چکار کنند؟ فرمود: (بر شما باد به دعا کردن وانتظار فرج کشيدن). سپس گويد عرضه داشتم: به چه چيزى دعا کنيم؟ فرمود: مى گويى:

(اللهم انت عرفنى نفسک، وعرفتنى رسولک، وعرفتنى ملائکتک، وعرفتنى نبيک وعرفتنى ولاه امرک؛ اللهم لا آخذ الا ما اعطيت، ولا اوقى الا ما وقيت، اللهم لا تغيبنى عن منازل اوليائک، ولا تزغ قلبى بعد اذ هديتنى، اللهم اهدنى لولايه من فرضت طاعته)

بار خدايا! تو خودت وفرستاده ات وفرشتگانت وپيغمبرت وواليان امرت را به من شناساندى، بار خدايا! من نگيرم جز آنچه که تو عطا کنى وهيچ نگهدارنده اى جز تو برايم نيست؛ بار خدايا! مرا از منازل دوستان خود دور مگردان، ودلم را پس از آنکه هدايت کرده اى منحرف منماى؛ خدايا! مرا به ولايت کسى که اطاعتش را بر من واجب ساخته اى هدايت فرماى).(12)

9- سعى دراصلاح جامعه، وامر به معروف ونهى از منکر: از جمله وظايف مهم شيعيان وشيفتگان حضرت حجت (عليه السلام) اصلاح جامعه خود است. البته بديهى است که امتى مى تواند در رابطه اين امر مهم موفق باشد که خودسازى را مقدم بر ديگر سازى بداند وبه خود بيشتر بپردازد. سعى وتلاش در راه اصلاح ديگران ومبارزه با کجرويها وفسادها واهتمام به امر به معروف ونهى از منکر به منظور اصلاح جامعه وتربيت انسانهاى صالح وشايسته وظيفه عاشقان در عصر غيبت است.

پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: (هر کس صبح کند وبه امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نيست، وکسى که بشنود فرياد انسانى را که از مسلمانان کمک مى طلبد وبه نداى او پاسخ مثبت ندهد، مسلمان نيست).(13)

آرى، بزرگترين آمر به معروف وناهى از منکر در عصر ظهور، خود امام مهدى (عليه السلام) است. پس چگونه ممکن است جامعه منتظر، خشنودى مهدى (عليه السلام) را بخواهد، ودر اين بعد به مهدى (عليه السلام) اقتدا نکند؟!

10- تزکيه وخودسازى: پاکسازى درون از صفات پليد، زيور دادن آن به وسيله اخلاق پسنديده، از جمله وظايفى است که در هر زمان واجب است، ولى ياد کردن آن به طور خصوص، در وظايف زمان غيبت حضرت ولى عصر (عجل الله فرجه)، از اين جهت است که درک فضيلت صحبت او وقرار گرفتن در اعداد اصحاب آن جناب، بستگى به آن دارد. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (هر کس که دوست مى دارد از اصحاب حضرت قائم (عليه السلام) باشد، مى بايست منتظر باشد ودر اين حال به پرهيزکارى واخلاق نيکو رفتار نمايد، در حالى که منتظر باشد، پس چنانچه بميرد وپس از مردنش قائم (عليه السلام) به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنيد ودر انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خدا).(14)

همچنين وظايفى از قبيل: اظهار اشتياق به ديدار آن حضرت، حضور در مجالس حضرتش، درخواست معرفت او از خدا، اهتمام وتصميم قلبى بر يارى وى، زيارت وسلام آن حضرت در هر مکان، هديه ثواب نماز به آن جناب، دعوت مردم به او، دعا براى جلوگيرى از نسيان ياد آن سرور، اهتمام در اداى حقوق برادران دينى و...

مفهوم حقيقى انتظار چيست؟

پاسخ: يکى از مهمترين وپر ارزشترين وظايف وتکاليف شيعه در عصر غيبت موعود جهان مساله انتظار است. انتظار در لغت به معناى (انتظار کشيدن ومراقب بودن) است، ومعمولا به حالت کسى گفته مى شود که از وضع موجود ناراحت است وبراى ايجاد وضع بهترى تلاش مى کند. مثلا بيمارى که انتظار بهبودى مى کشد، يا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بيمارى وفراق فرزند ناراحتند وبراى وضع بهترى مى کوشند. بنابراين مسئله انتظار حکومت حق وعدالت مهدى (عليه السلام) وقيام مصلح جهانى، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفى وعنصر اثبات؛ عنصر نفى همان بيگانگى با وضع موجود، وعنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.

با توجه به معناى لغوى انتظار، گاهى چنين تصور مى شود که (وظيفه ما، در دوران غيبت، تنها آن است که به انتظار روزى بنشينم که امام منتظر (عليه السلام) بيايد، کفر را از بين ببرد واسلام ومسلمين بتوانند در سايه قيام او در امن وامان زندگى کنند. وما، در دوران زندگانى خود، به منظور برقرار کردن حکومت اسلامى، در تمام زمينه ها به ويژه در امور سياسى، هيچ گونه مسئوليت دينى براى قيام نداريم، چرا که برقرار ساختن حکومت همه جانبه اسلامى، وظيفه امام منتظر (عجل الله فرجه) است، پس ما اکنون مکلف به قيام نيستيم).

بعضى خيال کرده اند که اين عقيده شيعه است وبا اين گونه توهم هاى بى جا، اعتقاد شيعه به امام زمان (عليه السلام) را که فکرى سازنده وانقلابى است به انديشه اى تخدير کننده تبديل کرده اند تا به بهانه هاى واهى خود را از زير بار مسئوليت قيام، بر ضد باطل بيرون کشند.

اما وقتى که درست تحقيق کنيم، متوجه مى شويم که علت اين توهم هاى نابجا، اين است که مخالفان شيعه، يا نمى خواهند حق را درک کنند، ويا اين که درست نمى فهمند، چرا که وقتى ما کلمه (انتظار) را در معناى واقعى اش يکى از لوازم اعتقاد به امام بدانيم با اين گونه توهمات بسيار منافات خواهد داشت، وبا حقيقت اعتقاد اسلامى که عقيده به امامت را جزء مهمى از اجزاى خود مى داند، در تضاد خواهد بود.

استاد مظفر در اين باره گويد: (از چيزهايى که در اين زمينه بايد بدانيم اين است که معناى انتظار ظهور آن مصلح نجات بخش اين نيست که مسلمانان در امر دين واحياى حق از يارى او دست بردارند، وجهاد در راه دين وعمل به احکام آن را ترک کنند، ودست روى دست بگذارند، ووظيفه امر به معروف ونهى از منکر، ومانند آن را فقط به خود آن حضرت واگذار نمايند، بلکه هيچ وقت تکليف عمل به احکام شرعى از دوش مسلمانان برداشته نمى شود، وپيوسته بر آنان واجب است بکوشند حقيقت را درک کنند وراههاى صحيح وصول به آن را به دست آورند، وتا جايى که قدرت دارند، از زير بار مسئوليت امر به معروف ونهى از منکر شانه خالى نکنند. بر هيچ مسلمانى روا نيست که به بهانه اينکه منتظر مهدى (عجل الله فرجه) واصلا حگرکل وراهنما وبشارت دهنده است از آنچه بر او واجب است دست بردارد؛ زيرا اين امر نه تکليفى را ساقط مى کند ونه انجام وظيفه اى را به تأخير مى اندازد ونه انسان را مانند جانواران چرنده بى مسئوليت ومهمل مى سازد).(15)

آرى، هيچ کس نمى تواند منکر اصل اصيل (انتظار) شود، زيرا چنانچه اين اصل از وجود انسان برداشته شود، يک موجود پوچ وبى معنى وبى حرکت وساکت وآرام ودر رکود محض خواهد بود.(انسان منتظر) انسانى است: اميدوار، پويا، گويا، در تلاش، دشمن شکن، جوشکن، تعالى جوى، درسوز وگداز، حسابگر وحسابرس، دقيق، آگاه، خودآگاه، زمان آگاه، با مردم ودر ميان مردم، با شرح صدرى وسيع، مؤمن ومعتقد به راه محبوبى که در طلب آن مى سوزد ومى گدازد وبالاخره (منتظر) يعنى زمينه ساز موعود (منتظر). مؤمنى که منتظر آمدن مولايش مى باشد هر قدر انتظارش شديدتر باشد، تلاشش در آمادگى براى آن به وسيله پرهيز از گناه وکوشش در راه تهذيب نفس وپاکيزه کردن درون از صفات نکوهيده وبه دست آوردن خوبيهاى پسنديده بيشتر مى گردد، تا به فيض ديدار مولاى خويش ومشاهده جمال دلرباى او در زمان غيبتش رستگار شود.

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (هر کس که خواسته باشد از ياران قائم (عليه السلام) شود، بايد که منتظر باشد وبا پرهيزکارى وخويهاى پسنديده عمل کند، واوست منتظر؛ پس هر گاه بميرد وقائم پس از مردنش به پا خيزد، پاداش او مثل کسى خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد).(16)

سخن آخر اينکه، انتظار، اميد وآرمان وفرداى تابناک را نويد مى دهد. ومنتظر در اميد وبا اميد زندگى مى کند، ودر نتيجه سدهاى مانع را درهم مى شکند، موانع را کنار مى زند، راه را هموار مى کند، با حراميان ودزدان ونيرنگ بازان ودروغ پردازان مى ستيزد وبه اميد مشاهده دولت کريمه (امام منتظر) اميدوار مى باشد، وزبان حالش همواره اين چنين است:

اى دل بشارت مى دهم خوش روزگارى مى رسد
اى منتظر! غمگين مشو، قدرى تحمل بيشتر
  يا درد وغم طى مى شود، يا شهريارى مى رسد
گردى به پا شد در افق، گويى سوارى مى رسد

انتظار فرج چه فضيلتى دارد؟

پاسخ: در روايات اسلامى فضيلت وثواب بسيارى براى منتظران آن امام منتظر (عجل الله فرجه) بيان شده است.

ما در اينجا به چند نمونه اکتفا مى کنيم:

1- جعفر بن ابى دلف مى گويد: شنيدم حضرت امام رضا (عليه السلام) مى فرمود: (همانا امام بعد از من پسرم على است، امر او امر من، گفته اش گفته من واطاعتش اطاعت از من است وامام بعد از او، پسرش حسن است، امر او امر پدرش، وگفته او گفته پدرش واطاعت او اطاعت از پدرش مى باشد). سپس ساکت شد. عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن (عليه السلام) کيست؟ پس آن حضرت به شدت گريست، سپس فرمود: (البته بعد از حسن پسرش آن که قائم به حق ومورد انتظار است، مى باشد).

گفتم: اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) چرا (قائم) ناميده شده است؟ فرمود: (چون که او به خيزد، پس از آن که يادش مرده باشد وبيشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند). گفتم: چرا (منتظر) ناميده شده است؟ فرمود: (زيرا او را غيبتى است که روزهاى بسيار ومدتى طولانى دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند واهل ترديد انکارش کنند، وجاهلان ياد او را به استهزا گيرند، ووقت گذاران در آن دروغگو شوند، وعجله کنندگان در آن هلاک گردند، وتسليم شوندگان در آن نجات يابند).(17)

2- کسى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: چه مى گوييد درباره شخصى که داراى ولايت پيشوايان است وانتظار ظهور حضرت حق را مى کشد ودر اين حال از دنيا مى رود؟

امام (عليه السلام) در پاسخ فرمود: (او همانند کسى است که با رهبر اين انقلاب در خيمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس اندکى سکوت کرد - وفرمود: مانند کسى است که با پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است).(18)

3- فيض بن مختار از امام صادق (عليه السلام) روايت کند که فرمود: (هر کس از شما بميرد، در حالى که منتظر اين امر (ظهور مهدى) باشد، همانند کسى است که با حضرت قائم (عليه السلام) در خيمه اش بوده باشد). سپس چند لحظه اى درنگ کرده وآنگاه فرمود: (نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشير بزند). سپس فرمود: (نه به خدا، همچون کسى است که در رکاب رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) شهيد شده باشد).(19)

4- امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: (منتظر فرج باشيد واز رحمت خدا نا اميد نشويد، به درستى که بهترين عمل نزد خداوند عز وجل انتظار فرج است).(20)

فوايد وآثار انتظار چيست؟

پاسخ: بعضى از نا آگاهان چنين پنداشته اند که انتظار مهدى (عجل الله فرجه)، ممکن است سبب رکود وعقب ماندگى، يا فرار از زير بار مسئوليت ها وتسليم در برابر ظلم وستم گردد. چرا که اعتقاد به اين ظهور بزرک مفهومش قطع اميد از اصلاح جهان قبل از او وحتى کمک کردن به گسترش ظلم وفساد است تا زمينه ظهور آن حضرت فراهم گردد! در صورتى که چنين نيست وانتظار اين ظهور بزرگ آثار وبرکات بسيار سازنده اى دارد، که در ذيل به چند نمونه اشاره مى کنيم:

1- خوسازى فردى: چنين تحولى قبل از هر چيز نيازمند عناصر آماده وبا ارزش انسانى است که بتوانند بار سنگين چنان اصلاحات وسيعى را در جهان به دوش بکشند، واين در درجه اول محتاج به بالاترين سطح انديشه وآگاهى وآمادگى روحى وفکرى براى همکارى در پياده کردن آن برنامه عظيم است. تنگ نظريها، کوته بينيها، کج فکريها، حسادتها، اختلافات کودکانه ونابخردانه وبطور کى هر گونه نفاق وپراکندگى با موقعيت منتظران سازگار نيست.

نکته مهم اين است که منتظر واقعى، براى چنان برنامه مهمى، هرگز نمى تواند نقش تماشاچى را داشته باشد، بايد از هم اکنون حتما در صف انقلابيون قرار گيرد.

ايمان به نتايج وعاقبت اين تحول هرگز به او اجازه نمى دهد که در صف مخالفان باشد وقرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج به داشتن (اعمالى پاک) وروحى پاکتر، وبرخوردارى از شهامت وآگاهى کافى است.

من اگر فاسد ونادرستم چگونه مى توانم در انتظار نظامى که افراد فاسد ونادرست در آن هيچ گونه نقشى ندارند، بلکه مطرود ومنفور خواهند بود، روز شمارى کنم. آيا اين انتظار براى تصفيه روح فکر وشستشوى جسم وجان از لوث آلودگى ها کافى نيست؟

ارتشى که در انتظار جهاد اسلامى وآزادى بخش به سر مى برد حتما به حالت آماده باش کامل در مى آيد. سلاحى که براى چنين ميدان نبردى شايسته است به دست مى آورد وسنگرهاى لازم را مى سازد. آمادگى رزمى افراد خود را بالا مى برد، روحيه افراد خود را تقويت مى کند وشعله عشق وشوق براى چنين مبارزه اى را، در دل فرد فرد سربازانش زنده نگاه مى دارد، ارتشى که داراى چنين آمادگى نيست، هرگز در انتظار به سر نمى برد، واگر بگويد دروغ مى گويد.

انتظار يک مصلح جهانى به معناى آماده باش کامل فکرى واخلاقى، مادى ومعنوى براى اصلاح همه جهان است. فکر کنيد چنين آماده باشى چقدر سازنده است. براى تحقق بخشيدن به چنين انقلابى، مردانى بسيار بزرگ ومصمم وبسيار نيرومند وشکست ناپذير، فوق العاده پاک وبلند نظر، کاملا آماده وداراى بينش عميق لازم است.

وخودسازى براى چنين هدفى مستلزم به کار بستن عميق ترين برنامه هاى اخلاقى وفکرى واجتماعى است، اين است معناى انتظار واقعى، آيا هيچ کس مى تواند بگويد که چنين انتظارى سازنده نيست؟!

2- خود ياريهاى اجتماعى: منتظران راستين در عين حال وظيفه دارند تنها به خويش نپردازند، بلکه مراقب حال يکديگر باشند، وعلاوه بر اصلاح خويش در اصلاح ديگران نيز بکوشند، زيرا برنامه عظيم وسنگينى که انتظارش را مى کشند يک برنامه فردى نيست، برنامه اى است که تمام عنصر انقلاب بايد در آن شرکت جويند، بايد کار به صورت دسته جمعى وهمگانى باشد، کوشش ها وتلاش ها بايد هماهنگ گردد، وعمق ووسعت اين هماهنگى بايد به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.

در يک ميدان وسيع مبارزه دسته جمعى، هيچ فردى نمى تواند از حال ديگران غافل بماند، بلکه موظف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا ببيند اصلاح کند وهر موضع آسيب پذيرى را ترميم نمايد، وهر قسمت ضعيف وناتوانى را تقويت کند، زيرا بدون شرکت فعالانه وهماهنگ تمام مبارزين، پياده کردن چنان برنامه اى امکان پذير نيست.

منتظران واقعى علاوه بر اينکه به اصلاح خويش مى کوشند، وظيفه خود مى دانند که ديگران را نيز اصلاح کنند. اين است اثر سازنده ديگرى براى انتظار قيام مصلح جهانى.

3- منتظران راستين در فساد محيط حل نمى شوند: اثر مهم ديگرى که انتظار مهدى دارد حل نشدن در مفاسد محيط وعدم تسليم در برابر آلودگيها است.

توضيح اينکه هنگامى که فساد فراگير مى شود واکثريت يا جمع کثيرى را به آلودگى مى کشاند، گاهى افراد پاک در يک بن بست سخت روانى قرار مى گيرند، بن بستى که از يأس اصلاحات سرچشمه مى گيرد. گاهى آنها فکر مى کنند که کار از کار گذشته وديگر اميدى به اصلاح نيست، وتلاش وکوشش براى پاک نگاه داشتن خويش بيهوده است، اين نوميدى ويأس ممکن است آنها را تدريجا به سوى فساد وهمرنگى با محيط بکشاند ونتوانند خود را به صورت يک اقليت صالح در برابر اکثريت ناسالم حفظ کنند وهمرنگ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند!

تنها چيزى که مى تواند در آنان روح (اميد) بدمد، وبه مقاومت وخويشتن دارى دعوت کند ونگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به اصلاح نهايى است، تنها در اين صورت است که آنها دست از تلاش وکوشش براى حفظ پاکى خويش واصلاح ديگران برنخواهند داشت.

به همين دليل، اميد را مى توان همراه به عنوان يک عامل مؤثر تربيتى در مورد افراد فاسد شناخت، همچنين افراد صالحى که در محيطهاى فاسد وگرفتارند، هرگز بدون اميد نمى توانند خويشتن را حفظ کنند.

نتيجه اينکه انتظار ظهور مصلحى که هر قدر دنيا فاسدتر مى شود اميد ظهورش بيشتر مى گردد، اثر فزاينده روانى در معتقدان دارد، وآنها را در برابر امواج نيرومند فساد بيم مى کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محيط مأيوس نمى شوند، بلکه به مقتضاى:

وعده وصل چون شود نزديک
آتش عشق تيزتر مى گردد

وصول به هدف را در برابر خويش مى بينند وکوشش آنان را براى مبارزه با فساد ويا حفظ خويشتن با شوق وعشق زيادترى تعقيب مى گردد.(21)

در زمان غيبت امام مهدى چه دعاهايى را براى فرج حضرتش بيشتر بخوانيم؟

پاسخ: يکى از وظايف شيعيان وعاشقان منتظر، در عصر غيبت، خواندن دعاهايى است که از طريق اهل بيت وناحيه مقدسه آن حضرت وارد شده است، وما در اينجا چند دعا متذکر مى شويم:

1- زراره گويد: شيندم حضرت امام صادق (عليه السلام) مى فرمود: بر آن جوان پيش از قيامتش غيبتى خواهد بود. گفتم: چرا؟ فرمود: مى ترسد - وبه شکمش اشاره کرد - سپس امام فرمود: اى زراره! اوست منتظر واوست که در ولادتش شک مى کنند، پس بعضى مى گويند: پدرش بدون بازمانده از دنيا رفت، وبعضى از آنها مى گويند: در حالى که در شکم مادر بود پدرش فوت کرد، وبعضى مى گويند: دو سال پيش از فوت پدرش متولد شد، واوست منتظر، مگر اينکه خداوند دوست دارد که شيعه را امتحان کند. پس در آن هنگام است که تشکيک وتوهم اهل باطل آغاز مى شود، اى زراره! اگر آن زمان را درک کردى اين دعا را بخوان:

(اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبيک، اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ظللت عن دينى).

بار خدايا! تو مرا به خود شناسا کن، که اگر خودت را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت، بار خدايا! تو رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناسانى حجتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجت خودت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانى از دين خود گمراه خواهم شد.(22)

پاورقى:‌


(1) (ان الامام لا يغسله الا الامام). (اصول کافى، مرحوم کلينى، ج 1، ص 384).
(2) روزى که در صور دميده مى شود وشما فوج فوج وارد محشر مى شويد. (سوره نبأ، آيه 18).
(3) مهدى موعود، ترجمه ونگارش على دوانى، ص 1220.
(4) سوره اسراء، آيه 6.
(5) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 3، ص 13.
(6) ارشاد شيخ مفيد، با ترجمه ساعدى، ص 708.
(7) الايقاظ من الهجمه، شيخ حر عاملى، ترجمه احمد جنتى، ص 400.
(8) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 171.
(9) کمال الدين وتمام النعمه، شيخ صدوق، ص 371.
(10) اصول کافى، مرحوم کلينى، ج 2، ص 226.
(11) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2 ص 288.
(12) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 261.
(13) ميزان الحکمه، محمدى رى شهرى، ج 4، ص 531.
(14) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 437.
(15) در انتظار امام، عبد الهادى فضلى، ص 78.
(16) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 219.
(17) کمال الدين وتمام النعمه، شيخ صدوق، ص 378.
(18) اثبات الهداه، شيخ حر عاملى،ج 7، ص 40.
(19) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 126.
(20) همان ماخذ، ص 123.
(21) تفسير موضوعى پيام قرآن، آيه الله مکارم شيرازى، ج 9، ص 447.
(22) اصول کافى، مرحوم کلينى، ج 1، ص 337.