امام مهدى از ولادت تا ظهور

سيد محمد كاظم قزوينى

- ۴۸ -


زندگي در عصر ظهور امام مهدي

عصر امام عليه السلام پس از ظهور وقيام جهاني اش، براستي از درخشانترين ودوست داشتني ترين وزيباترين عصرها براي کره ي زمين، از آغاز آفرينش جهان وانسان است.

وکاملا بجا ودرست است که نام عصر ظهور را (عصر حاکميت نور ودانش وبينش) به مفهوم واقعي آن نام گذاريم، نه روزگاري را که ما در آن زندگي مي کنيم که براستي عصر تاريکيهاي جهل، انحراف، فجايع، بيداد وگمراهي وعصر نگونسازي واسارت انسان است.

جهان معاصر

با الهام از فراز حکيمانه ومشهور (تعرف الاشياء باضداها) ممکن است براي درک ودريافت پرتويي از درخشندگي وشکوفايي عصر ظهور وزيبايي وشيريني زندگي در حاکميت آن اصلاحگر بزرگ جهاني، نظري گذرا به اوضاع غمباري بيافکنيم که اينک در آن زندگي مي کنيم.

به جامعه اي که اينکه در آن زندگي مي کنيم وناملايمات ورنجهايي که زندگي را تيره وتار ساخته است، بنگريد! فشارهايي که لذت وشيريني وطراوت زندگي را از فرد وجامعه گرفته وآنان را به انواع محروميتها نشانده است. يکي دچار آفت فقر است وديگر به نداشتن مسکن وسرپناه گرفتار است. يکي از بيکاري ونداشتن مکاني براي کسب وکار وتجارت رنج مي برد وديگري از فقدان درآمد کافي که خود وخانواده اش را اداره کند وپولي که با آن نيازهاي پزشکي ودرماني خويش وافراد تحت تکفل خود را فراهم آورد.

مشکلات زندگي، همه جا را فرا گرفته است وبحرانهاي ويرانگر وپياپي، راه نجات واميد را براي مردم مسدود ساخته است.

از سويي، آزادي مسکن ومحل زندگي، آزادي سفر وتجارت، آزادي کار واقامت، آزادي بيان وقلم واظهار نظر مردم، سلب شده واز ديگر سو، امنيت وآرامش از ابعاد گوناگون زندگي انسان معاصر رخت بر بسته است. انسان نسبت به جان ومال وخاندانش احساس امنيت خاطر نمي کند. ومرد ناتوان، از زورمندان وزورگويي آنان مي هراسند. ثروتمندان وصاحبان امکانات با زيردستان ومحرومان به شيوه ي ديکتاتوري رفتار مي کنند وکينه ها وعقده هاي رواني بصورت وحشتناکي گسترش يافته است.

فقر ومحروميت وگرسنگي در جهان معاصر بيداد مي کند وبيشتر انسانها بويژه کودکان جهان با اين بلاي بزرگ اجتماعي وانواع بيماريهاي ناشي از سوء تغذيه دست به گريبانند. وسرانجام مردم ومحروميتها وکاهش شديد امکانات زندگيشان بنگر وبه از دست رفتن کرامت وارزش انسان در جهان معاصر.

به رنجها، مصيبتها مشکلات، زندانهاي لبريز از ميليونها انسان آفت زده ودربند وبه جنگهاي ويرانگر وهستي سوزي که بشريت را به کام خود مي کشد واو را در هم مي نوردد وپاره پاره مي کند ومي سوزاند ونابود مي سازد وخاکسترش را به باد مي دهد.

پس از اين نظر گذرا به جهان معاصر ورنج وپريشاني انسان، اينک براي شناخت عصر ظهور، بايد همه ي جلوه هاي زندگي معاصر ومظاهر حيات انسان را صد در صد دگرگون ساخت وآنگاه به تماشاي آن نشست، چرا که پس از قيام جهاني امام عصر عليه السلام در روزگار حاکميت آن عدالت گستر راستين، فقر ونياز از جامعه ي بشري رخت برمي بندد وآفت محروميت از ميان مي رود، عقده هاي رواني مردم حل وزدوده مي شود وحزن واندوه به سرور وشادماني تبديل مي گردد.

جهنم زندگي، جاي خود را به بهشت نيکبختي وسعادت مي دهد وپژمردگيها وافسردگيها جاي خود را به طراوت ونشاط مي سپارد وامن وامان در همه ي ابعاد زندگي جهان گستر مي شود. فرشته ي عدالت بر سر بشريت سايه مي افکند وظلم وستم يکسره نابود مي گردد.

ديگر نه ظالمي خواهي ديد ونه مظلوم وستمديده اي، آرمانها وآروزهاي مسلمانان آگاه وپرواپيشه تحقق مي يابد وکره ي زمين، مهد صلح وآزادي مي گردد واسلام در سراسر گيتي، دلها وجانها را نورباران مي نمايد وهمه ي ساکنان زمين، آگاهانه ومخلصانه بر يکتايي خدا ورسالت پيامبر صلي الله عليه واله وسلم وامامت اميرمؤمنان عليه السلام گواهي مي دهند.

آري! اينها پرتويي از برکات نهضت آسماني امام عصر عليه السلام وقيام اصلاحگرانه ي آن حضرت ودستاوردها وگامهاي اصلاحي وطرحهاي عمراني وفرهنگ پرارج وپياده شدن مقررات عدالت آفرين وانسانساز خدا، به دست باکفايت اوست.

احاطه ي کامل به دستاورد درخشان حکومت امام مهدي عليه السلام وآگاهي از برکات آن بصورت شايسته وبايسته آسان نيست؛ چرا که مفاسد ومصائب، رنجها وضد ارزشها وانحرافاتي که پيش از ظهور آن حضرت در جامعه ها گسترش مي يابد همچون ستارگان آسمان بي شمار است.

لازم به يادآوري است که بيشتر اين انحرافات وآفتها وتباهيها، ثمره ي شوم قوانين ظالمانه اي است که از مغز زمامداران وهيأتهاي حاکمه ي بيدادگر ترواش يافته وچکيده ي افکار وتمايلات آنهاست. واين قوانين است که آزادي وکرامت را از بشريت سلب نموده وامواج جهل وفقر، محروميت ومصائب، گناهان وجرائم، فجايع ومشکلات وديگر صحنه هاي شرارت وشقاوت را در جامعه ي بزرگ جهاني پديد آورده وآنها را گسترش داده است.

زيبنده است در اين مورد، اين نکته ي اساسي را از ياد نبريم که صدها روايت رسيده از پيامبر وامامان اهل بيت عليهم السلام که بصورت متواتر در کتابهاي شيعه وسني موجود است همه بر اين واقعيت تصريح مي کند که امام مهدي عليه السلام با قيام جهاني وجاودانه اش زمين وزمان را - پس از آنکه پيش از ظهورش از ستم وبيداد لبريز گرديد - از عدالت ودادگري سرشار مي سازد. اين شمار بسيار از روايات، بر دو اصل پاي مي فشارد:

1- نخست بر اين اصل، پاي مي فشارد که امام مهدي عليه السلام زمين را لبريز از عدالت وقسط مي سازد.

2- ديگر اينکه اين تحول مطلوب، پس از لبريز شدن جهان از ستم وبيداد صورت مي گيرد.

ممکن است بگوييم اصل دوم، علت اصل اول است، بعبارت روشنتر: امام مهدي عليه السلام هنگامي ظهور خواهد کرد که زمين از انواع ستم وبيداد لبريز گردد. زمامداران به ملتها ستم کنند وتوانمندان به مردم ناتوان. مردان جامعه به زنان وفرزندان خويش ظلم روا دارند وزنان وفرزندان به همسران وپدران خويشتن.

همسايه با همسايه براساس بيدادگري عمل کند وآشنا با آشنا وبيگانه با بيگانه....

کار به جايي برسد که امواج ستم وبيداد، بيوه زنان، يتيمان، ضعيفان وپايمال شدگان تا حيوانات را نيز دربرگيرد ودر روي زمين جز دو طيف ودو طبقه ي (ستمکار) و(ستم پذير) نماند.

فراتر وسياهتر از آن، ظلم وستم چنان بيداد کند که به جور خالص تبديل گردد، به گونه اي که بيگناه به ستم کشته شود وآنگاه گريه بر کشته شدن مظلوم وتشييع پيکرش نيز براي خاندانش از سوي ستمکاران ممنوع اعلام گردد.

در روزگار ما از اينگونه ستمها در برخي کشورها بر انسانها رفته ومي رود. برخي رژيمهاي استبدادي، بيگناهان را مي کشند وآنگاه هنگامي که خانواده ي قرباني براي تحويل گرفتن پيکر مقتول مراجعه مي نمايد پس از بررسي جنازه وشمارش جاي گلوله ها، پول فشنگهايي را که ظالمانه خرج آن بينوا کرده اند همه را بصورت چندين وچند برابر از بازماندگانش دريافت مي دارند وبعد پيکر قرباني را تحويل مي دهند يا ثروت ودارايي مخالفان را تجاوزکارانه وظالمانه مصادره مي نمايند بي آنکه به صاحبش امکان دهند يک کلمه حرف بزند يا جايي لب به شکوه وناله گشوده وبه احدي درد خود را باز گويد.

اين رنجها وفشارها وفجايع وميليونها نمونه ي از آن گونه بيدادگريها، همان چيزهايي است که جامعه ها وتمدنها را براي يک انفجار عظيم وغير قابل مهار بر ضد استبداد واستعمار آماده مي سازد. وهنگامي که اصلاحگر بزرگ وبا کفايت وپرواپيشه اي براي هدايت ورهبري شايسته اين امواج اعتراضات ونارضايتيها وقيامها بپاخيزد در آن شرايط است که ميليونها انسان ستمديده از او پيروي مي کنند وبا همه ي وجود او وراه ورسم رهايي بخش وستم سوز او را تأييد مي نمايند وهمه ي توان خويش را در ياري او بکار مي گيرند وتا مرز مرگ پرافتخار در کنار او وآرمانهاي والايش مقاومت مي کنند چرا که از شرايط ظالمانه وغمباري که بر آنان حاکم است وجانشان را به لبشان رسانيده، بيزارند واز بانيان وپديدآورندگان ومتوليان آن که استبداد واستعمار باشند، سخت متنفرند ومرگ را بر آن زندگي ترجيح مي دهند.

اين روند فاجعه بار است که مقدمه وزمينه اي براي نهضت نجات بخش امام مهدي عليه السلام وقيام جهاني او - براي گسترش عدل وداد در کران تا کران گيتي وزدودن آثار نکبت بار ستم وبيداد - مي گردد.

اين بدان مفهوم نخواهد بود که مسلمانان در انجام رسالت اجتماعي خويش سستي وکوتاهي ورزند ودست از اصلاح امور وتدبير شئون وتلاش وتحرک بردارند وبراي هدايت مردم ومبارزه با ظلم وانحراف، نه سخني بگويند ونه مطلبي بنويسند ونه کاري مفيد انجام دهند. وبدان پندار باشند که اصلاح امور ومبارزه با ظلم وجور، ظهور آن اصلاحگر بزرگ جهاني را به تأخير مي افکند... هرگز! چرا که اين پندار نابجاست وهدايت مردم وپيکار ومبارزه با ستم وانحراف کاري لازم وبراي هر توحيدگرايي به عنوان امر به معروف ونهي از منکر واجب است... وباعث تأخير ظهور نيز نخواهد بود. از اينرو ما مسئول به انجام رسالت وعمل به وظايف سرنوشت ساز خويش هستيم ونمي توانيم با اين پندارها وبهانه ها، مسئوليتهاي فردي وخانواگي واجتماعي خويش را وانهيم ومسئول تأخير ويا عدم تأخير امور نيستيم.

بازگشت به بحث:

پس از اين مقدمه کوتاه، اينک به بحث خويش در مورد طرحها وبرنامه هاي اصلاحي وره آوردهاي شکوهبار ووصف ناپذير حکومت امام مهدي عليه السلام در عصر ظهور بر مي گرديم.

زندگي انسانها داراي ابعاد گوناگون مظاهر مختلف وجلوه هاي متنوعي است. وممکن است پيش از ظهور آن اصلاحگر بزرگ آسماني، تباهي وفساد وانحراف وارتجاع، در تمامي اين ابعاد وجلوه ها ومظاهر زندگي گسترش يابد؛ به همين جهت است که آن اصلاحگر بزرگ جهاني به منظور سازندگي وبرازندگي واصلاح همه ي ابعاد زندگي جامعه ها وتمدنها، در گسترده ترين شکل ومحتوا، دست به طرح وبرنامه ريزي وتدبير امور وتنظيم شئون همه جانبه مي زند که ره آورد شکوهبار ووصف ناپذيري خواهد داشت.

از انبوه روايات رسيده، اين واقعيت دريافت مي گردد که در پرتو قيام وحکومت عادلانه ي او دگرگوني عظيم وتغيير ژرف وگسترده اي در سراسر گيتي ودر کران تا کران جامعه ها رخ مي دهد وچهره ومحتواي زندگي در همه ميدانها وجلوه ها بصورت شکوهمندي تغيير مي يابد وچهره وجلوه ومحتواي ديگري به خود مي گيرد.

در بحث آينده، برخي از ابعاد زندگي وشکوفايي ودرخشندگي آن در عصر حاکميت آن اصلاحگر آسماني را، بصورت فشرده از نظر مي گذرانيم.

حيات فرهنگي در عصر امام مهدي

در عصر درخشان امام مهدي عليه السلام حيات فرهنگي به گونه اي شکوفا وبارور مي گردد که در سراسر تاريخ، نمونه اي نخواهد داشت ودانش وفرهنگ ومعنويت، بويژه علوم ديني واحکام ومقررات ومعارف انسانساز اسلام در سراسر گيتي بسط وگسترش مي يابد. وچرخهاي فرهنگ وآگاهي وشناخت با سرعت وصف ناپذيري به حرکت مي افتد. وروشن است که تغيير ودگرگوني ژرف وشکوهمندي در اين بعد از زندگي بشريت، حاصل مي شود.

خدا مي داند که اين تحول مطلوب ومترقي چگونه خواهد بود اما بنظر مي رسد بسياري از کتابهاي فقه وحديث، نوسازي گردد ونقش بسياري از موضوعات کتابهاي اصولي به پايان برسد، چرا که امام مهدي عليه السلام قواعد عمومي براي دريافت مسايل شرعي ومقررات ديني را بيان مي کند ودر پرتو همانها دانشمندان از بسياري از بحثهاي اصولي وقواعد آن بي نياز مي گردند.

کتابهاي مربوط به شرح حال راويان احاديث که به کتابهاي رجالي مشهورند ونيز شرح حال وبيوگرافي آنان وتقسيم بندي روايات به صحيح وضعيف واصطلاحاتي از اينگونه، همه وهمه نقششان به پايان مي رسد؛ چرا که اين بحثها بيشتر به حدس وظن تکيه دارد ودر عصر غيبت وبخاطر نرسيدن دست مردم به امام معصوم عليه السلام مورد استفاده قرار مي گيرد. اما در عصر ظهور، مردم به مقررات واحکام قطعي دست مي يابند واز اينها بي نياز مي گردند.

ونيز در عصر ظهور، بيشتر کتابهاي تفسيري از اعتبار ساقط مي شود چرا که مردم با رشد فکري وژرف نگري برخاسته از فرهنگ عصر ظهور، به تفسيرهاي برخاسته از نظرات افراطي افراد، بهايي نمي دهند. از اين رو تنها تفاسير برخاسته از روايات رسيده از پيامبر واهل بيت عليهم السلام باقي مي ماند.

همين گونه قرائتهاي مختلف از قرآن شريف که دليلي براي آنها نازل نشده است، برداشته مي شود، چرا که مردم، قرآن وقرائت صحيح آن را - به گونه اي که بر قلب مصفاي محمد صلي الله عليه واله وسلم فرود آمده است - از امام مهدي عليه السلام مي آموزند وتفسير وپيام ومفهوم آن را، آنگونه که خدا اراده فرموده است مي شناسند وبر معارف بلند وراز ورمز وشگفتيهاي آن که همچنان ناشناخته وپوشيده است، آگاهي مي يابند. ونيز جامعه از بسياري از دانشهاي جديد، همچون فلسفه که ثمره ي خيالپردازي است، بي نياز مي گردد.

وخلاصه اينکه: دانش وبينش وآگاهي وشناخت صحيح ومفيد وسازنده وکارگشا در هر خانه گسترش مي يابد وحلقه هاي درس وبحث براي زن ومرد در کران تا کران جامعه ي بزرگ بشري برقرار مي شود.

امام باقر عليه السلام فرمود:

(... تؤتون الحکمة في زمانه حتي أن المرأة لتقضي في بيتها، بکتاب الله وسنة رسوله).(1)

يعني: به مردم عصر حکومت درخشان او، دانش وبينش ارزاني مي گردد که زن در کانون خانه ي خويش بر اساس کتاب خدا وسنت پيامبرش عادلانه وآگاهانه داوري مي کند ونيازي به ديگري ندارد.

اين روايت ارجدار نشانگر اين واقعيت است که مردم در روزگار حاکميت آن حضرت، بر اساس آداب ومقررات ديني تربيت شده واحکام شريعت او را آموخته وبر پايه اي از فرهنگ وتمدن اوج مي گيرند که هر بانويي مي تواند در درون خانه ي خويش ميان دو انسان براساس مقررات کتاب خدا وسيره وروش عادلانه پيام آور بزرگ او، قضاوت کند.

لازم است بدانيم که خود امام مهدي عليه السلام بر اساس کتاب خدا وسيره وشيوه ي انسانساز وافتخارآفرين پيامبر صلي الله عليه واله وسلم تدبير امور مي کند وبه اندازه ي بند مو وذره اي از آن دو، انحراف نمي جويد.

او شريعت جديد يا دين ديگري نمي آورد که با اسلام راستين ناسازگار باشد يا آنچه را خدا تحريم کرده است حلال نمايد ويا آنچه را خدا حلال کرده است تحريم کند؛ هرگز!!!

اما واقعيتي که رخ مي دهد اين است که همه ي مذاهب پديد آمده پس از رحلت پيشواي بزرگ توحيد پيامبر گرامي، ملغي مي شود واز ميان مي رود؛ چرا که اينها راه ورسمي است که در کتاب خدا وسنت پيامبر صلي الله عليه واله وسلم جايي ندارند.

اين سخن تنها ديدگاه نگارنده نيست بلکه يکي از علماي بزرگ اهل سنت در کتاب خويش بدين واقعيت تصريح نموده وضمن بحث از امام مهدي عليه السلام مي نويسد:

(امام مهدي پس از ظهور، دين را همانگونه که بود ونازل گرديد آشکار مي سازد بطوري که اگر پيامبر گرامي حاضر باشد به همان حکم مي کند.

او مذاهب مختلف را از روي زمين با ارشاد وهدايت خويش برمي دارد وجز دين خالص وپاک آسماني نمي ماند...).(2)

آري! در آن شرايط پرافتخار است که اتحاد بزرگ اسلامي تحقق مي پذيرد؛ چرا که همه ي مسلمانان در اصول دين وفروع آن وهمه مسايل فقهي واحکام ومقررات شرعي، متحد ويکپارچه مي گردند. نه ديگر قياسي خواهد بود ونه استحسان ونه فتواهاي جديدي که با توجه به شرايط سياسي و... صادر مي گردد.

بلکه دين راستين، همان اسلام واقعي خواهد بود ومذهب، همان مذهب تشيع که مذهب خاندان وحي ورسالت است وپيامبر گرامي صلي الله عليه واله وسلم مردم را بدان دعوت فرموده است وهمه بشريت بدينسان زير پرچم پرافتخار (لا اله الا الله، محمد رسول الله، علي ولي الله) در اوج سعادت ورفاه ونيکبختي وعرفان خواهند زيست.

اميرمؤمنان عليه السلام در روايتي در مورد عصر امام مهدي عليه السلام فرمود:

(... ويهلک الأشرار ويبقي الأخيار ولا يبقي، من يبغض أهل البيت).(3)

يعني:... وآن اصلاحگر بزرگ، شرارت پيشه ها را از ميان برمي دارد وشايستگان ونيکان را باقي مي گذارد وکينه توزان نسبت به خاندان وحي ورسالت باقي نخواهند ماند.

ونيز در بيان ديگري از امام مهدي عليه السلام فرمود:

(... ولا نترک بدعة الا أزالها ولا سنة الا أقامها..).(4)

يعني: آن پيشواي الهي تمامي بدعتها را نابود مي سازد وهمه ي سنتها وشيوه هاي پسنديده را زنده وبرپا مي دارد.

تربيت در عصر امام مهدي

از واقعيتهاي ترديدناپذير اين است که انسان در همه ي ابعاد، قابل تربيت وسازندگي وبرازندگي است وهنگامي که برنامه هاي تربيتي بر اساس ارزشهاي والاي اخلاقي وانساني تنظيم گردد، بشريت راه اعتدال ودرستي را برخواهد گزيد ودرون وبرونش پسنديده خواهد شد ودر راه وروش شايسته وستوده اي گام خواهد سپرد. اما هنگامي که برنامه ها وعوامل تربيتي، فاسد وناصالح بود وبراساس ضد ارزشها استوار گردد، بي ترديد نتيجه ي معکوس خواهد داد وانسان به راه تباهي خواهد رفت.

تربيت، حتي در فطرت وغريزه وتمايلات وخواسته هاي رواني نيز اثر مي گذارد وهمانگونه که بر تقليدها وعادتها اثر مي گذارد.

هنگامي که حيوانات اهلي تا وحشي ودرنده، قابل تربيت باشند، انسان که از بسياري از پديده ها برتر وشايسته تر است وبخاطر ارزاني شدن موهبت عقل ودرک وبيان... بر آنها برتري دارد، چگونه قابل تربيت نباشد؟

بنابراين، براساس تربيت است که جامعه، راه صلاح وفلاح را در پيش مي گيرد يا راه تباهي وفساد را. به سعادت ونيکبختي پر مي گشايد يا به شقاوت ونگونبختي سقوط مي کند. به حق وعدالت راه مي جويد يا به انحراف وبي راهيها.

وسايل وعوامل تربيت

دستگاهها ووسايل تربيت بسيار است:

1- کانون خانه وخانواده که کودک در آن ديده به جهان مي گشايد يک کانون وعامل تربيتي است ودر جهت دهي ورهبري کودک اثر عميقي دارد.

2- پس از خانه، نقش مدرسه است که کودک با ورود بدانجا مراحل نخستين دانش وفرهنگ را از آموزگاران خويش دريافت مي دارد وهر چه مراحل مختلف علمي را طي کند سطح مطالعه وفرهنگ وآگاهيهاي او بالا مي رود تا سرانجام به عاليترين مراحل ودرجات علمي وفکري مي رسد.

در تمام اين مراحل با علوم ودانشها آميخته مي گردد ومنسجم مي شود وتأثير مي پذيرد.

3- عامل ودستگاه تربيتي ديگري که با آن دو دستگاه تربيتي همگام است، عامل محيط وجامعه است.

آن کودکي که در جامعه ي دروغپرداز وکلک باز، بي پروا وبي بندوبار، دزد وخيانتکار ويا در جامعه دين باور وامانتدار وبرخوردار از حيا ودرستکاري زندگي کند، طبيعي است که با جو جامعه ي صالح وناصالح خود هماهنگ مي گردد وهرکدام بسان جامعه ي خويش مي شود.

4- از مهمترين عوامل ووسايلي که در سازندگي واصلاح جامعه ويا تباهي آن اثر مي گذارد، رسانه هاي گروهي ودستگاههاي تبليغاتي جامعه، همچون: روزنامه ها، مجلات، راديو، تلويزيون وفيلمهاي گوناگون است.

پس از اين نگرش گذرا، به عوامل تربيت وسازندگي، خاطرنشان مي گردد که امام مهدي عليه السلام که در انديشه ي اصلاح جامعه جهاني است ومي خواهد جامعه اي براستي اسلامي پي ريزي نموده وآن را به ارزشهاي والاي انساني وقرآني آراسته سازد، در اين راه ناگزير است که از وسايل وعوامل تربيتي بهره گيرد وآموزشهاي تربيتي صحيح وسازنده ي خويش را بوسيله اين وسايل وتجهيزات، به گوشها برساند. از اين رو، مدارس وآموزشگاهها را، فرهنگ وتعاليم انسانساز اسلام اداره ورهبري مي کند وراههاي تعليم وتربيت در همه ي مراحل از شيوه ها وبرنامه هاي اسلامي بهره ور مي گردد ووسايل ارتباط جمعي بطور کامل، شايسته ومفيد وثمربخش مي شوند واز چارچوب مقررات وارزشهاي اسلامي، تجاوز نمي کنند.

اشاره شد که امام باقر عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:

(... تؤتون الحکمة في زمانه حتي أن المرأة تقضي في بيتها بکتاب الله وسنة رسوله...).(5)

زندگي اقتصادي در عصر امام مهدي

شايد بتوان گفت از مهمترين مشکلات حيات انسان، مشکل اقتصادي ومعيشتي ومسايل مربوط به آن، همچون فقر، گراني، محدوديت تجارت وداد وستد، تورم، ناتواني اقتصادي، توليد کم وتقاضاي بسيار ومسايلي از اينگونه که بيشتر آنها از ثمرات شوم اقتصاد ضد اسلامي حاکم بر جهان وبويژه کشورهاي اسلامي است.

آري! اين اقتصاد ضد اسلامي وظالمانه است که به بحرانهاي اقتصادي در جوامع انساني منجر مي شود واين بخاطر سرکوبي مردم وپايمال ساختن آزاديها، مسدود ساختن راههاي معيشت براي مردم، تحميل ماليات سنگين وتصاعدي بر توده ها ومحروم ساختن بندگان خدا از مواهب زندگي وبرکات ونعمتهايي است که خداوند آنها را به بندگانش ارزاني داشته وبراي آنان مباح ساخته است.

شايسته است فراموش نکنيم که بيشتر جناياتي که در جهان رخ مي دهد، از فقر ونياز وفلاکت سرچشمه مي گيرد وبيشتر درگيريها در جوامع انساني از مسايل مادي ومنافع مالي ناشي مي شود. وهمينگونه بيشتر درگيريهاي خانواگي وبيشتر بيماريها از بلاي اجتماعي فقر وسوء تغذيه است که آن نيز از نتايج شوم فقر وبينوايي است.

بيشتر جوانان بخاطر فشار فقر ونياز، از تشکيل خانواده سرباز مي زنند وبسياري از خانواده ها از فشار فقر وعدم امکانات به تحديد نسل رضايت مي دهند. واگر بگوييم که بيشتر مردمي که مي ميرند قرباني فقر وفلاکتند، سخني به گزاف نگفته ايم.

آري! اگر بخواهيم ضايعات وزيانهاي برخاسته از فقر را در جامعه ي انساني بشماريم سخن به درازا مي کشد وشکل کتاب تغيير مي يابد همينگونه اگر بخواهيم از مسايل اقتصادي وابعاد گوناگون آن بحث کنيم، کتاب از موضوع اصلي خويش خارج مي شود، به همين جهت سخن را بدين گونه خلاصه مي کنيم:

از جمله اصلاحات گسترده وطرحهاي بزرگي که امام مهدي بدان قيام مي کند مسأله ي حل مشکلات اقتصادي در خانواده بزرگ بشري است واين کار بزرگ وبرنامه ي عظيم از راه پياده کردن مقررات عادلانه ورهايي بخش وزندگي ساز اقتصاد اسلامي خواهد بود واز مهمترين وکارسازترين بندهاي آن عبارتند از:

1- مباح اعلان کردن بهره وري شايسته وعادلانه وسازنده از مواهب ونعمتهايي که خداوند براي انسانها پديد آورده است.

2- اعطاي آزاديهاي گوناگون در امور اقتصادي واجتماعي وفکري وصنعتي وبراساس حق وعدالت اسلامي.

3- بهره وري از مواهب وامکانات ونيروهاي طبيعيت وفرصت وميدان دادن به دستها، مغزها وانديشه هاي توانا وسازنده ومبتکر براساس عقل وانديشه.

براي روشن شدن مطلب مثالهايي ترسيم مي گردد:

1- در درياها ونهرهاي بزرگ دنيا، ميلياردها ماهي از انواع گوناگون آن که بهره وري از آنان حلال است، زندگي مي کنند. ما در دو نهر (دجله) و(فرات) در عراق ديده ايم که انواع ماهيان در آب همانند سيل آب در حرکتند.

ماهي علاوه بر اينکه غذاي لذيذ ومفيدي است، براي بسياري از بيماريهاي کشنده نيز، داروي شفابخش ومناسبي است واتفاقا بصورت سرسام آوري قابل تکثير وپرورش است که اگر درست عمل شود از انقراض وتمام شدن آن نبايد وحشت داشت چرا که نهرها به درياها مي پيوندند وبرخي درياها به يکديگر.

اما با وجود فراواني اين ماده ي غذايي ودارويي واين متاع تجارتي، دولتها براي صيد آن، مقررات دست وپاگير وسختي وضع مي کنند که همين مقررات باعث کاهش بهره وري مردم از اين نعمت خدا ومنابع غذايي است وبه بالا رفتن قيمت آن منجر مي گردد.

حکومتها به افراد خاصي اجازه ي صيد ماهي وبهره وري از اين نعمت الهي را مي دهند ودر برابر اين اجازه ي انحصاري ورسمي، ماليات سنگين وشرايط بسياري مي نهند. به همين جهت قيمت ماهي حتي در شهرها وکشورهاي ساحلي وکرانه هاي نهرها وشطها نيز، بالاست وبيشتر فقرا ومحرومان از اين نعمت الهي بي بهره اند، با اينکه مي دانيم خداوند آن را براي بندگانش آفريده ومباح ساخته است.

خدا در قرآن مي فرمايد:

(الله الذي سخر البحر لتجري الفلک فيه بأمره ولتبتغوا من فضله).(6)

يعني: خدا، همان کسي است که دريا را براي شما مسخر ساخت تا به امر او، کشتي در پهنه ي امواج آن جريان يابد وشما از فضل وبخشايش او بجوييد.

ومي فرمايد:

(وسخر لکم الأنهار).(7)

يعني: وخداست که نهرها را مسخر شما ساخت.

ومي فرمايد:

(وهو الذي سخر البحر لتأکلوا منه لحما طريا...).(8)

يعني: واو خدايي است که دريا را براي شما مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه (همچون گوشت ماهيان) تغذيه نماييد....

ومي فرمايد:

(وما يستوي البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه وهذا ملح اجاج ومن کل تأکلون لحما طريا وتستخرجون حلية تلبسونها...).(9)

يعني: اين دو دريا مساوي نيستند، اين دريا، آبش گوارا وشيرين ونوشيدنش گواراست واين يکي شور وتلخ وگلوگير است، اما از هر دو، گوشت تازه مي خوريد....

ومي فرمايد:

(احل لکم صيد البحر وطعامه متاعا لکم وللسيارة...).(10)

يعني: صيد دريا وطعام آن براي شما حلال گرديد تا شما ومسافران از آنان بهره ور گرديد....

اگر براستي حکومتها به مردم اجازه ي بهره وري از اين منابع حياتي را مي دادند وخود در کنار اين بهره وري مردم، به وظايف خويش عمل مي نمودند، بي ترديد قيمت گوشت، قوس نزولي مي پيمود وبسياري از مردم از اين راه بهره ور مي شدند ودولتها، نيازي به وارد ساختن گوشت يخ زده از کشورهاي ديگر را نداشتند.(11)

از برکات عصر ظهور در بعد اقتصادي اين است که خيرات وبرکات ونعمتها از هر سو فرومي بارد وبه همه ي قشرها وطبقات جامعه مي رسد از جمله کارها اين است که امام مهدي عليه السلام اين ممنوعيتهاي بين تحميلي وظالمانه را برمي دارد وبه همگان اجازه مي دهد از اين ذخائر ونعمتهايي که خداوند براي بندگانش آفريده است در پرتو عدالت وآزادي بهره گيرند. او اجازه مي دهد تا مردم از زمين وگنجينه ها ومنابع ومعادن آن واز زمينهاي حاصلخيز ومزارع استفاده کنند.

وبدين جهت است که ثروتها فراوان وبرکات چندين وچند برابر توليد مي گردد. وديگر نه فقر وگرسنگي مي ماند ونه سوء تغذيه، محروميت وجرائم وجناياتي که در سراسر جهان به سبب فقر ومحروميت وگرسنگي وبيکاري در شبانه روز رخ مي دهد، در اين صورت فروکش مي کند.

اينک ترسيم برخي از روايات که نشانگر زندگي اقتصادي امام مهدي عليه السلام است:

1- از پيامبر گرامي صلي الله عليه واله وسلم است که فرمود:

أبشروا بالمهدي... ويقسم المال صحاحا بالسوية ويملأ قلوب امة محمد غني ويسعهم عدله، حتي أنه يأمر مناديا ينادي: (من له حاجة الي؟)

فما يأتيه أحد الا رجل واحد يأتيه فيسأله، فيقول له المهدي: (ائت السادن حتي يعطيک).

فيأتيه، فيقول: (أنا رسول المهدي اليک لتعطيني مالا).

فيقول: (أحث!)

فيحثي ما لا يستطيع أن يحمله فيلقي منه حتي يکون ما قدر ما يستطيع أن يحمله، فيخرج به فيندم ويقول: (أنا کنت أجشع امة محمد نفسا کلهم دعي الي هذا المال فترکه، غيري).

فيرد عليه فيقول (السادن): (انا لا نقبل شيئا أعطيناه...).(12)

يعني: به مهدي عليه السلام بشارتتان مي دهم... او ثروتها را درست وبطور مساوي تقسيم مي کند وبه برکت او غنا وبي نيازي دلهاي امت محمد صلي الله عليه واله وسلم را لبريز مي سازد وعدالت او همه را دربرمي گيرد، تا آنجايي که دستور مي دهد ندا کننده اي ندا کند که: (هان، اي مردم! هرکس نياز مالي دارد بيايد وهر چه مي خواهد بگيرد). وجز يک نيازمند، کسي نمي آيد.

آن يک نفر مي آيد وامام مهدي عليه السلام به او مي فرمايد: (نزد خزانه دار برو تا آنچه مي خواهي به تو بدهد).

نزد خزانه دار مي رود ومي گويد: (من از سوي امام مهدي عليه السلام آمده ام، تا به من کمک کني وثروتي به من بدهي).

خزانه دار مي گويد: (آنچه مي خواهي برگير!)

واو آنقدر زر وسيم برمي دارد که نمي تواند ببرد، مقداري از آن را برمي گرداند تا بتواند حمل کند وبقيه را مي برد. اما وقتي از خزانه دار دور مي شد پشيمان شده ومي گويد: (گويي من حريصترين فرد از امت محمد صلي الله عليه واله وسلم هستم. همه براي دريافت مال دعوت شدند اما جز من کسي نيامد).

از اين رو نزد خزانه دار برمي گردد وزر وسيم را پس مي دهد اما خزانه دار نمي پذيرد ومي گويد: (ما چيزي را که بخشيديم، ديگر نمي پذيريم).

2- ونيز آورده اند که فرمود:

(... فيجيء اليه الرجل فيقول: يا مهدي! أعطني... فيحثي له في ثوبه ما استطاع أن يحمله).(13)

يعني: مردي بسوي آن گرامي مي آيد ومي گويد: (سالار من! به من کمک کن وثروتي به من عطا کن).

وآن حضرت آنقدر پول بر دامان او مي ريزد که نمي تواند ببرد.

پاورقى:‌


(1) غيبت نعماني، باب 13، ص 238، ح 30، بحارالانوار، ج 52، ص 352، اکمال الدين، ج 2، ص 675 ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 324.

(2) اين عالم بزرگ اهل سنت معروف به (ابن العربي) است که متوفي 638 هجري قمري است واين مطلب را در کتاب معروف خويش (الفتوحات المکيه)، ج 3، ص 327، باب 366، نوشته است)..

(3) عقدالدرر، باب 7، ص 159 وچاپ جديد انتشارات مسجد جمکران، ص 112.

(4) عقدالدرر، باب 9، ص 224، بحارالانوار، ج 52، ص 339 ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 124.

(5)غيبت نعماني، باب 13، ص 238، ح 30، بحارالانوار، ج 52، ص 352، اکمال الدين، ج 2، ص 675 ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 324.

(6) سوره جاثيه، آيه 12.

(7) سوره ابراهيم، آيه 32.

(8) سوره نحل، آيه 14.

(9) سوره فاطر، آيه 12.

(10) سوره مائده، آيه 96.

(11) لازم به ذکر است که اين نظريه ي مؤلف قدس سره بخاطر دور بودن او از عرصه ي سياست اقتصادي روز است. والبته به معناي توجيه سياستهاي غلط حکومتهاي فاسد، نيست.

(12) الصواعق المحرقة، ص 102 ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 240.

(13) ينابيع المودة، ص 431، باب 72، ومعجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 85 و236 از منابع متعدد خاصه وعامه.