مهدى منتظر

محمد جواد خراسانى

- ۲ -


نگاهى کلى به آثار

با نگاهى کلى به مجموعه ى اين آثار، چند ويژگى را مى توان در نوع آنها ملاحظه کرد که قابل توجه است:

1- تنوع: ارائه اثر در عرصه هاى مختلف از شعر وادبيات گرفته تا فقه واصول وتفسير وکلام، از ويژگى هاى آثار ايشان است.

2- توجه به نياز جامعه: با اين که براى ايشان تاليف آثارى در فقه واصول به زبان عربى وعرضه به جامعه ى علمى وحوزه هاى دينى بسيار آسان بود، ولى چون آن را مطابق با نياز جامعه ى خويش نمى بيند؛ نه تنها دست به چنين نگارش هايى نمى زند که حتى از چاپ همان تقريرات فقه واصول خود که خوب ومنظم هم نوشته بود، خوددارى مى کند وبه کارهايى همت مى گمارد که به تشخيص خود نياز جامعه ى آن روز اوست، هر چند که به سرودن شعر در مراثى ومدايح ائمه (عليهم السلام) براى مبارزه با اشعار سخيفى باشد که در مراثى ائمه (عليهم السلام) خوانده مى شود.

3- توجه به فهم عموم: بخشى مهمى از آثار ايشان به زبان فارسى ومخاطب آن عامه مردم است. در اين آثار در عين برخوردارى از اتقان واستدلال سعى مى شود به گونه اى نگاشته شود که براى عموم مردم قابل فهم باشد. نکته اى است که در مقدمه ى کتاب هاى فارسى خود نوعا آن را يادآور شده است، از جمله در همين کتاب (مهدى منتظر) مى نويسد:

(با اين که مطالبى که براى موضوع آماده کرده بودم، بيش از اينها بود، ولى نظر به مفيد نبودن آن براى عموم، بنا را بر اختصار گذاشتم، ومستندات را هم به کنار گذاشتم تا همگان بتوانند از آن بهره گيرند).

ويژگى هاى چاپ حاضر

همانگونه که در شرح آثار مولف اشاره شد، کتاب حاضر در سنوات گذشته به کرات به شيوه ى سنتى ومقبول زمان خود چاپ شده است. اکنون با توجه به پيشرفت علوم به ويژه در صنعت چاپ بر آن شديم نسخه ى جديد اين کتاب را با شکلى جديد به زيور طبع بياراييم. که به نکاتى چند اشاره مى شود:

تصحيح ورعايت علائم ويرايشى

يکى از امورى که در کتابت، نقش تعيين کننده اى براى تسهيل فهم خواننده دارد استفاده از علائم ويرايشى است، که در چاپ جديد اين کتاب مورد توجه قرار گرفته ودر کنار تصحيح، اين نکته هم اعمال شده است.

استخراج سند کليه آيات وروايات

از آنجا که وجود روايات صحيح وغير صحيح قطعى است لذا، براى اين که برداشت محققين گرامى وقاريان کتاب از هر گونه شک وشبهه اى در زمينه ى سند روايات مبرا باشد، مدارک کليه ى آيات وروايات از منابع موثق استخراج شده است.

تهيه فهرست هاى ضرورى

با توجه به نقشى که وجود فهرست هاى گوناگون در سرعت بخشيدن به امر تحقيق ومطالعه دارد، ومراجعين به کتاب را از صرف زمانى طولانى جهت يافتن يک حديث يا آيه برحذر مى کند؛ به همين جهت فهرست هاى مورد لزوم در چاپ جديد آمده است.

حروفچينى کامپيوترى با رسم الخط وصفحه آرايى زيبا ومناسب

نوع، اندازه وسياق رسم الخط، وهمچنين شيوه ى صفحه آرايى در فهم بهتر مطالب کتاب نقش موثرى دارد که در اين چاپ، اين نکته نيز با استفاده از جديدترين تکنولوژى کامپيوترى مورد توجه قرار گرفته است.

در پايان ضرورت دارد از زحمات بى شائبه برادر گرامى ومحقق ارجمند جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى سيد جواد مير شفيعى خوانسارى که زحمت تحقيق وتعليق کتاب را بر دوش گرفته وبحمد الله بصورت متين وجامعى آن را به پايان رسانده اند، ونيز از همکارى صميمانه سرور ارجمند جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ جعفر خراسانى محولاتى فرزند گرانقدر مولف محترم که اين بنياد علمى وفرهنگى را از الطاف خويش بهره مند ساخته وعلاوه اطلاعات جامع ومناسبى از زندگى مولف محترم در اختيارمان گذارده ودر عرضه ى مجدد وکامل اين کتاب ارزشمند، ما را يارى کرده اند سپسگزارى مى نمائيم، خداوند بر توفيقات ايشان واين بنياد در جلب رضايت حق تعالى وخدمت به حضرت مولا امام عصر (عليه السلام) ومعارف دين بيفزايد وما را مشمول دعاى خير آن امام نور وهدايت قرار دهد.

والسلام

بنياد پژوهشهاى علمى فرهنگى نور الاصفياء

على لسان الدين رستگار جويبارى

سخنى پيرامون کتاب وتوصيه به چند امر

1- مدت تقريبا يکسال رنج برده شده تا اين کتاب به اين صورت که مشاهده مى کنيد درآمده با اينکه مدارک موجود وقبلا مطالعه شده بلکه بسيارى از آنها مکرر مراجعه گرديده وبه خصوصيات همه آشنا وبا اطلاع، وبا اين وصف مى بايستى که حداکثر در يک ماه يک چنين کتاب را تاليف کرده باشم، ولى علت درازى مدت اين شد که بنايم بر صرف الجمع وصرف تبويب مانند ديگران نبود تا به سرعت انجام گيرد.

بلکه بنابر استفاده مطالعه کننده وفهميدن مقصود از هر حديث وپى بردن به خصوصيات هر مطلب وبه دست آوردن مطالب به سهولت وشناختن وقت وزمان هر يک بود، لا جرم محتاج به دقت زياد وتحقيق بيش در شرح هر مطلب ودر تعيين وقت آن با رعايت حسن ترتيب ولطف تبويب وملاحت تلخيص گرديد.

مطالعه کنندگانى که انس ذهن به کتب ديگر که در اين موضوع نوشته شده دارند خواهند دانست که چه دقت عجيب وچه ابتکار بديعى به کار برده شده.

2- حتى المقدور جديت در سادگى عبارات شده تا در خور فهم همه کس ومورد استفاده عموم قرار گيرند، ولى اين را هم نبايد فراموش کرد که کتاب را نبايد تنها اختصاص داد به طبقه ى دون مايه وکم سواد به خصوص کتابى که مشتمل بر مطالب علمى ونکات دقيق عقلى يا ذوقى است.

زيرا که نويسنده هر چه بخواهد آنها را تنزل دهد باز هم براى کسانى که آشنا به آنها نيستند خالى از ابهام نخواهد بود، پس در سادگى کتاب ورعايت استفاده ى عمومى همان بس که در مطالبى که جنبه ى عمومى دارد رعايت آن شود.

لهذا متمنى است که با سوادان ضعيف، هر کجاى کتاب را که نفهميدند عيب نکنند وبه اهلش مراجعه کنند تا براى ايشان تشريح کنند.

اگر چه با سبک وروشى که امروز مشاهده مى شود در نوشتن مجله ها ومقاله ها واعلاميه ها که پر است از عبارت پردازى واستعمال الفاظ ولغات غير مانوسه وابهام جملات در رسانيدن مقصود با اينکه در اينها بيش از هر چيز فهم عموم را منظور مى کنند ومع ذلک مورد اعتراض واقع نمى شوند وتا حدى هم قابل استفاده همه است، بسيار دور مى نمايد که کسى بيش از آنچه رعايت سادگى شده توقع نمايد يا بر اسلوب اين کتاب در سادگى وروانى عيب گيرى کند.

3- اين کتاب را در حکم مجله وروزنامه واعلاميه ومقاله قرار ندهيد، به اين معنى که به مطالعه ى يک بار اکتفا نکنيد، بلکه مکرر در مکرر مطالعه کنيد تا هم مطالبش را ضبط کنيد وهم به خصوصياتش کاملا آشنا شويد، تا در مواقع لزوم وحاجت زودتر مقصود را پيدا کنيد وهم از احاديث عبرت آميزش در اثر تکرر عبرت بگيريد وهم بر رد شبهه ها وشبهه کنندگان کاملا قدرت پيدا کنيد.

4- اين کتاب ملخصى است از کتاب ديگر اين حقير به نام (ارشاد الطالب الى الحجة الغائب) آن کتاب مبسوط تر از اين ودر هر حديث اشاره به مدرک وشماره ى صفحه شده ولى به دو نظر او را آماده براى طبع نکردم، بکله او را تلخيص کرده وملخص آن را به طبع رسانيدم:

يکى: از نظر اقتصادى هم براى خود اين حقير وهم براى خريدار، زيرا که هر چه کتاب ضخيم تر باشد مصارف طبعش بيشتر وقهرا براى خريدار هم گران تر خواهد بود ودر نتيجه مستلزم محروميت بسيارى است.

دوم: از جهت اين که بيشتر نظر به اشخاصى است که اهل علم ومطالعه کتب نيستند وهر چه ملخص ومختصرتر باشد بهتر در خور حوصله ى آنان هست وبيشتر رغبت به مطالعه ى آن مى کنند وبه همين دو نظر در هر حديث ذکر کتاب وشماره ى صفحه نشد، زيرا که مستلزم تکرار بسيار وقطورى کتاب است.

به علاوه ذکر مدرک وصفحه نه براى عموم مورد لزوم است، زيرا که غالبا اهل نظر ومراجعه نيستند وبر فرض که بعضى هم استعداد مراجعه داشته باشند در پى آن نيستند وچندان هم بدان نمى کوشند، ونه براى خواص چندان مورد حاجت است مگر در بعض اوقات لهذا چندان فائده ى مهمى در تکثير سواد نيست وهر کس طالب مدرک باشد يا باين حقير مراجعه کند ويا به بحار الانوار وچند کتابى که بالخصوص نام برده شده.

5- در تاليف اين کتاب به کتب بسيارى مراجعه شده چنانکه ذکر خواهد شد، ولى آنچه از آنها در جلد سيزدهم بحار ذکر شده به همان اقتصار شده يعنى اسم کتاب برده نشده تا حواله به همان بحار باشد وآنچه در بحار ذکر نشده نام کتاب برده شد واين چند موضعى بيش نيست.

6- اگر چه به کتب اهل سنت نيز مراجعه شده ولى آنچه در اين کتاب نقل شده همه روايات شيعه است واز کتب عامه نقل نشده مگر اندکى، آن هم از جهت موافقت با روايات شيعه، زيرا که اعتمادى به روايات عامه نيست مگر اينکه از باب احتجاج نقل شود، آن هم که در اين کتاب منظور نيست.

چه اينکه منظور در اين کتاب رهنمائى معتقدين ومنتظرين است نه اثبات واحتجاج بر مخالفين ومنکرين، وآن خود بابى است مبسوط ومحتاج به کتابى است مستقل. غرض از وضع اين کتاب آن است که براى اهل ايمان دفترچه اى باشد که در خصوص مشخصات وعلامات ووقايع وتکاليف بدان مراجعه کنند وبه خصوصيت هر يک به فورى مستحضر شوند، اگر چه ضمنا مشتمل بر اثبات واحتجاج ورد شبهات نيز هست.

اهل سنت اگر چه در اصل موضوع مهدى عليه السلام وظهور او موافق هستند وبه نحو تواتر اخبارى نقل کرده اند(1) اما در خصوصيات وى اخبارشان پر است از ضد ونقيض، وبه نظر اين حقير اکثر آنها موضوع است ودر وضع آنها خالى از غرض رانى نيست، چنانکه در فصل ماموريت آن حضرت به شمشير اشاره به جهات غرض رانى آنها نموده ام، لهذا اعتمادى به روايات ايشان به خصوص در باب علامات وسيره ى آن حضرت نيست.

پس فائده اى در نقل آنها جز تکثير سواد نيست وبراى محض اطلاع بر کيفيت ظهور يا علامات وغيره اخبار شيعه کافى ووافيست واز جهت حجت واعتماد براى خصوص شيعه مافوق آن نيست.

نمونه اى از اخبار اهل سنت وعدم دقت ناقلين

خبرى که امسال منتشر کردند که در نيمه ى ماه رمضان صيحه ى آسمانى خواهد بود، با کيفيت مخصوص وآدابى مخصوص براى شنيدن آن ندا که هر کس چنان نکند هلاک خواهد شد، اين خبر در (ملاحم وفتن) سيد بن طاوس است که در او عين سه کتاب را از علماء عامه نقل کرده، پس اصل خبر از اهل سنت است ومخالف با روايات شيعه است، زيرا که او صيحه آسمانى را در نيمه ماه رمضان تعيين کرده وروايات شيعه در بيست وسوم ماه رمضان است وآن هم نه به خصوصيتى که کسى از آن صيحه هلاک شود يا اينکه در اطاق ها بروند ودرها وپنجره ها ومنافذ را ببندند وسر در زير لحاف کنند، همه ى اينها موضوع ومعجول است.(2)

در ماه شعبان امسال اين خبر منتشر شد وبسيارى به نزد من آمدند وگفتند: چنين حديثى نشر شده، صحت دارد يا نه؟ گفتم مجعول است، صيحه ى آسمانى مقدماتى دارد که پيش از آن ظاهر خواهد شد ومخالف با اخبار شيعه است.

چنان عده اى از سادکان را به وحشت واضطراب انداخته بودند، تا اينکه يک شب در منبر عنوان کردم وتکذيب کردم.

واما عدم دقت ناقلين از اين جهت است که در اين خبر با اين که موضوع است، چنين است که صيحه ى آسمانى در نيمه ماه رمضان در وقتى خواهد بود که ماه رمضان اول او جمعه باشد ونيمه ى او جمعه باشد، نه اينکه هر سال که ماه رمضان اولش جمعه واقع شود صيحه واقع خواهد شد.

اين بيچاره حساب نکرده که چه بسيار سالها اول ماه جمعه بوده وقهرا نيمه هم جمعه بوده، فقط برخورده به اين که امسال ماه رمضان اولش جمعه ونيمه اش جمعه است وگمان کرده ايم امر تازه اى است که امسال اتفاق افتاده واز خبر هم چنين فهميده که هر وقت ماه رمضان جمعه باشد صيحه واقع خواهد شد، اين از مفاسد قلت تامل است.

آرى اين خبر از دو جهت در تعيين روز مخالف با اخبار شيعه است:

يکى: از جهت اينکه در اخبار ما بيست وسوم جمعه تعيين شده.

دوم: از جهت اين که نيمه را جمعه فرض کرده ودر اخبار ما بيست وسوم تعيين شده واگر بيست وسوم جمعه باشد اول ماه ونيمه ماه پنجشنبه خواهد بود نه جمعه.

اينکه در تذکر اول گفته شد که در اين کتاب اعمال دقت وتحقيق شده، نه صرف جمع وباب بندى، از جهت رفع اشتباه در اين گونه امور وامثال اينهاست، که به مطالعه خواهيد دانست.

7- فوائد مطالعه اين کتاب وامثال آن بسيار است، به خصوص در اين زمان که اسباب حيرت وضلالت بسيار ووفور فسق وفجور وکثرت داعيه داران وشبهه کنندگان وبالاخره از هر سو وهر طرف اسباب خروج از دين وتزلزل در ايمان وعقيده آماده ومهياست.

ولى خواننده ى اين کتاب چون بصيرت وبينائى پيدا کند قهرا اشتياق او زياده گردد واز معصيت وطغيان خوددارى کند وهر صدائى را از هر ناحيه دنباله وپيروى نکند وهر گونه شک وتزلزل را از خود زائل کند ودر انتظار، با ايمان راسخ اميدوار باشد ودر وقت ظهور علامات با بصيرت باشد وبر وى تلبيس نشود وبه تکليف ووظيفه آشنا باشد واو را تحير دست ندهد.

حضرت رضا عليه السلام به بعضى از اين فوائد اشاره فرموده (است). در غيبت نعمانى فرمود: هر گاه بميرد پسر من على (يعنى امام على النقى عليه السلام) بعد او چراغى ظاهر خواهد شد سپس مخفى خواهد شد (يعنى امام عسکرى عليه السلام)، پس واى بر شک کننده (يعنى بعد از او) تا اين که فرمود: چه حيرتى بزرگتر از اين حيرت است که خلق زيادى وجمع بسيارى را از اين امر (يعنى ولايت) بيرون کند ونماند بر وى از کسانى که در آن بودند، مگر اندکى واين از جهت شک مردم وضعف يقين وکمى ثبات ايشان است به علاوه ى سختى ودشوارى آنچه مبتلا مى شوند به او مخلصين صابرين وثابتين وآنان که در علم آل محمد صلى الله عليه وآله رسوخ دادند وآنان که اين احاديث را از ايشان روايت کرده اند وبه مرادشان دانا گشته واشارات ايشان را در معانى ومقاصد خود فهميده اند وآنان که خداوند بر ايشان نعمت کرده به ثبات وايشان را گرامى داشته به يقين والحمد لله رب العالمين.(3)

ودر فصل نداى آسمانى چند حديث ذکر شده دال است بر اينکه: کسانى ثابت خواهند ماند در برابر نداى شيطان وشک بر ايشان عارض نخواهد شد که اين احاديث را قبل از وقوع حادثه شنديده ودانسته باشند، پس دانستن واطلاع پيدا کردن بسيار مفيد است. والله الهادى والموفق لکل خير.

منابع نگارش کتاب

بحار الانوار، علامه مجلسى رحمه اله مجلدات: 23،20،17،15،14،13،11،9،8،7،3.

(روضة الواعظين).

(عمدة ابن بطريق) رحمه الله.

(جامع الأخبار) (معروف).

(کنز الفوائد) کراجکى رحمه الله.

(اختصاص) شيخ مفيد رحمه الله.

(حديقة الشيعه) اردبيلى رحمه الله.

(اثبات الهداة) شيخ حر عاملى رحمه الله.

(ايقاظ) شيخ حر عاملى رحمه الله.

(غاية المرام) سيد هاشم بحرانى رحمه الله.

(المحجة فيمن رأى الحجة) بحرانى رحمه الله.

(تبصرة الولى) بحرانى رحمه الله.

(ارشاد) شيخ مفيد رحمه الله.

(الزام الناصب).

(غيبت) نعمانى رحمه الله.

(ملاحم وفتن) سيد بن طاوس رحمه الله.

(اعلام الورى) طبرسى رحمه الله.

(ينابيع المودة).

(روضه ى کافى) کلينى رحمه الله.

(البيان) محمد بن يوسف گنجى.

(تحف العقول).

(مطالب السول) کمال الدين محمد بن طلحة رحمه الله.

(کشف الغمة) اربلى رحمه الله.

(تذکرة) سبط ابن الجوزى.

در اين کتاب بنابر شعر نيست والا اشعار اين حقير در شان ولى عصر عليه السلام وظهورش، عربى وفارسى به هزار بيت يا بيشتر مى رسد(4) ولى اين چند بيت بر سبيل توصيه ذکر مى شود:

اى شيعه ى پاک پاک خو باش
از سيره ى مردم زمانه
يا شيعه مشو برون رو از کيش
در صدر هزار وسيصد وبيش
کردند خبر ز وضع امروز
حجت به از اين همه احاديث
تا حال اگر رهت خطا بود
طولى نکشد عوض شود وضع
يا غائب رفته باز گردد
يا مرگ رسد به ناگهانى

 

بر شرع عمل کن ونکو باش
تقليد مکن، مگو دو رو باش
يا اينکه به شيعه آبرو باش
گفتند که آگه از عدو باش
از پيش که با خبر ازو باش
آخر به خود آى وراه پو باش
بيدا شو وپى رفو باش
آماده ى وضع پيش رو باش
پس بر حذر از عقاب او باش
دائم به عذاب رو برو باش

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله وسلام على عباده الذين اصطفى محمد وآله الطاهرين وسلام على المرسلين والحمد لله رب العالمين ولعنة الله على من خافهم وعاندهم أجمعين الى يوم الدين.

وبعد: مورد توجه ونظر در اين تأليف مختصر، خصوص اشخاصى است که به امام غائب منتظر حضرت حجت بن الحسن صاحب العصر والأمر والزمان عليه السلام ايمان دارند وبر حسب وعده خدا ورسول وائمه ى طاهرين عليهم السلام انتظار ظهور پر نور او را مى کشند ودر اثبات وجود او وغيبت او وحتمى بودن ظهور او مانند حجت بودن قرآن بى نياز از دليل وبرهانند وهمواره طالب آنند که چيزى از علائم ظهور او را بشنوند يا بدانند ويا چيزى از آن را به مرحله ظهور ببينند تا دلشاد شوند ودر انتظار فرج اميدوار باشند.

واز اين جهت در اين مختصر جنبه ى استفاده عموم در نظر گرفته شده وغرض از وضع اين رساله تذکر عموم است، به خصوص آنان که اهل نظر وفحص در کتب نيستند وبه همين لحاظ دو چيز جدا رعايت شده ومورد اهتمام گرديده:

اول: در اصل مطالب:

اولا: استقصاء وتتبع کامل شده در مظان وغير مظان از کتب معتبره که در فهرست مدارک ذکر شده - به طورى که چيزى فرو گذار نشده - تا آنکس که طالب حجت است، حجت بر وى تمام شود وآن که طالب عبرت است عبرت گيرد وآنکه طالب وظيفه است از وظيفه آگاه شود وآن که طالب مژده وروشنى دل است روشندل شود.

ثانيا: دقت نظر به خرج داده شده در شرح مراد وتحقيق مقصود تا آن که هر چيز را به جاى خود بشناسند وهر مطلبى را در مورد خود بدانند واز شر مغلطه کارى وشبهه کارى ايمن باشند.

دوم: در وضع مطالب وبيان آن:

اولا: به طورى که مشاهده مى شود در ترتيب ابواب وفصول وتنسيق مطالب طرز بديعى ابتکار شده، هر جا که ترتيب در کار بوده ترتيب رعايت شده وهر چه با هم متناسب بوده در يک جا رديف شده تا جا وموضع هر يک معلوم واز خلط واشتباه ايمن باشد.

ثانيا: مراعات تلخيص شده مانند رساله عمليه که اقتصار بر اصل حکم مى شود ولى نه به طورى که صرفا بيان نظر واستنباط شده باشد، بلکه عين مضامين اخبار به طورى که از ترجمه خارج نگشته درج گرديده، نهايت از ذکر سند وجملات غير مربوطه به مورد وذکر روايات مکرره وشرح لغات وکيفيت استظهار خوددارى شده رعاية للاختصار، طالبين آن را به کتاب (ارشاد الطالب) اين حقير رهنمائى مى کنم. ثالثا: با رعايت اختصار، سادگى وروشنى عبارات به طورى که در خور فهم هر کس باشد نيز رعايت شده، همه اينها از جهت اين است که استفاده عموم بيشتر ومطالب سهل تر به دست آيد وزودتر مقصود پيدا شود وبيشتر مورد رغبت گردد ومطالب بهتر وزودتر ضبط شود ومطالعه ومراجعه آسان تر باشد، تا انتفاعات وبهره دارى بيشتر شود والله خير موفق ومعين.

مطالب کتاب وفوائد عامه ى آن

فوائد وانتفاعات اين کتاب بسيار است، اما آنچه از همه مهم تر واهتمام به آن بيشتر ومنظور اصلى که داعى بر وضع اين کتاب گشته دو امر است:

يکى: استقامت وحفظ ايمان وعقيدت در مقابل مدعيان بابيت ومهدويت وتشکيکات وتلبيسات ايشان که گول آنان را نخورد وفريفته سخنان ايشان نشود وفريب استدلالات بى اصل ايشان يا با اصل وليکن به وجهى از تحريف يا به وجهى از تغيير يا به وجهى از تدليس در نقل بعضى دون بعض نخورد.

بلکه هر عامى با اطلاع باشد که امام غائب ومنتظرى را که شيعه ى اثنى عشرى قائل است وظهور او را انتظار دارد، کسى است که خودش با اين اوصاف وخصوصيات، وسيره ورفتارش وعمل هائى که انجام مى دهد با اين خصوصيات، به طورى که همه با هم دخيل وهمه با هم حجت ودليل است.

البته چنين امر مهمى که مى توان گفت: از بدء خلقت تا کنون مانند او اتفاق نيفتاده ومشيت حق در امر دعوت وهدايت بدين گونه که بر همه اديان غالب ودر روى زمين دينى به جز دين نماند تا کنون تعلق نگرفته، پس مهم تر از وى در همه مهمات تکوين وتشريع نيست، بايد که ظهور او توام با خصوصيات فوق العاده اى باشد وبايد که نشانه هاى او ونشانه هاى ظهور او بسيار وبى شمار باشد تا جاى شبه براى احدى نباشد.

از اين جهت است که حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(ان ادعى مدعى فسئلوه عن تلک العظائم التى يجب فيها مثلها)

(اگر مدعى ادعا کند از او مطالبه کنيد آن امور عظيمه اى را که مانند آن در چنين امر واجب ولازم است).(5)

ونيز فرمود: (امر ما در هنگام ظهورش از خورشيد روشن تر است).(6)

پس بايد آن قدر از علامات وخصوصيات باشد که حجت بر همه روشن وتمام گردد.

دوم: استقامت عملى وقبلى در برابر حوادث ووقايع گوناگون که در هر عصر وزمان وبه خصوص هر چه زمان نزديکتر به ظهور شود رخ مى دهد، پس قلب او مضطرب نشود واز وقوع حادثه وحشت نکند وتزلزل در ايمان وخلوص او راه نيابد ودر عمل از هر فتنه پرهيز کند واز هر زشت وشنيع اجتناب کند واز اهلش دورى کند وبا آنها همراهى نکند.

بديهى است که بين دانا ونادان در استقامت وثبات بسيار فرق است وچون بداند که در هزار وسيصد وبيش (سال پيش از) اين وقايع پيش بينى شده وبه آنها اخبار شده براى آگاهانيدن وبرحذر ساختن وى، قهرا تاثير عجيب در استقامت قلبى وعملى او خواهد کرد.

چون منظور اصلى از وضع اين کتاب استفاده عموم بود ومنظور مهم از استفاده عمومى اين دو امر بود: (استقامت در حفظ ايمان وعقيدت واستقامت قلبى وعملى)، ناچار مطالب کتاب به نحوى تنظيم شد که همه آن بر محور اين دو امر گردش مى کند وهر بابى از آن دخيل در حصول اين نتيجه است وآن چه زائد بر اين مقدار است که کتب مصنفه در اين موضوع متعرض گشته اند، موکول ومحول به همان کتب گرديد.

لهذا مطالب اين کتاب به نحو تلخيص در پنج بخش مقصور شد:

بخش اول: در خصوصيات شخص امام منتظر عليه السلام وعلامات مشخصه او.

بخش دوم: در خصوصيات غيبت او وعلت ومدت غيبت واحوال آن حضرت در زمان غيبت وآن چه واقع مى شود از حوادث ووقايع در دوران غيبت.

بخش سوم: در علامات ظهور آن حضرت.

بخش چهارم: در کيفيت ظهور ومراسم آن وآنچه در اوان ظهور خواهد کرد ومقدار ملک ودولت او وآنچه در ايام دولت خواهد کرد.

بخش پنجم: در وظيفه وتکليف در پيش از ظهور وبعد از ظهور.

پاورقى:‌


(1) ر. ک. (الامام المهدى عند اهل السنة) تاليف مهدى فقيه ايمانى، (عقد الدرر) تاليف يوسف بن يحيى مقدسى شافعى و...
(2) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 1: 440-436 ح 300.
(3) غيبت نعمانى: ص 124، بحار: 157:51 ب 9 ح 3، به نقل از امام ابى جعفر محمد بن على الرضا عليهما السلام.
(4) خوشبختانه اخيرا مجموعه اشعار ارزنده ى آن محروم در کتابى تحت عنوان (آهى سوزان براى منتظران امام زمان عليه السلام) به چاپ رسيده است.
(5) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 364:3 ح 911، اصول کافى: 382:1 ح 20:902، بحار: 157:52 ب 23 ح 18.
(6) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 429:3 ح 987، اصول کافى: 377:1، ح 3:885- ص 380 ح 11:893، بحار: 282:52 ب 26 ح 9.