مهدى منتظر

محمد جواد خراسانى

- ۲۱ -


امير المؤمنين عليه السلام روزى خطبه اى اداء فرمود، پس سه مرتبه فرمود: (از من بپرسيد پيش از آنکه مرا نيابيد).

پس صعصعه بن صوحان از جا برخاست وعرض کرد:

(يا امير المؤمنين دجال چه وقت خروج خواهد کرد؟)

پس حضرت وقايعى را که قبل از خروج او وعلامت خروج اوست، بيان فرمود. بعد از آن اصبغ بن نباته به پا خواست، عرض کرد: (يا امير المؤمنين دجال کيست؟)

فرمود:

(آگاه باشيد که دجال صائد بن الصائد است، پس شقى کسى است که او را تصديق کند وسعيد کسى است که او را تکذيب کند، او از بلده اى خروج خواهد کرد که او را اصبهان گويند، از قريه اى که معروف است به يهوديه، چشم راست او ممسوح است (به هم چسبيده که هيچ حدقه ندارد) چشم ديگر او در پيشانى او است چنان روشنى مى دهد مانند ستاره صبح. در چشم او گوشتى است که گويا مخلوط است به خون، در پيشانيش مابين دو چشمش نوشته است کافر، با اينکه امى است هر کتابى را مى خواند، درياها را مى نوردد وخورشيد با او سير مى کند در جلو او کوهى است از دود ودر پشت سر او کوه سفيدى است که مردم گمان مى کنند که طعام است، او در قحطى سختى خروج خواهد کرد، در زير پاى او الاغى است سبزه يا تيره رنگ هر گام الاغ او يک ميل راه را طى کند، زمين در زير پاى او پيچيده شود واز هر آبى که عبور کند واز هر آبى بگذرد آن چشمه تا قيامت خشک شود، به صداى بلند که همه ى اهل مشرق ومغرب بشنوند ندا کند:

بيائيد به سوى من،اى اولياى من منم آن کس که خلق کرد سپس صورت بندى کرد، وتقدير کرد سپس رهنمائى، انا ربکم الاعلى، دروغ گفته ومى گويد دشمن خدا، او يک چشم است وغذا مى خورد ودر بازارها راه مى رود، اما پروردگار شما عز وجل نه يک چشم است ونه غذا مى خورد ونه راه مى رود ونه از جائى به جائى انتقال دارد، بدانيد وآگاه باشيد که بيشتر اتباع او در آن روز اولاد زنا وصاحبان طيلسان سبزند (شنل)، خداوند عز وجل او را مى کشد در شام بر عقبه ى افيق (عقبه: بلندى، کوه. افيق: بلده اى است ما بين حوران وغور نزديک شام) در روز جمعه سه ساعت از روز گذشته بر دست کسى که عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى گزارد).(1)

در اخبار عامه نيز محل کشتن او را دروازه لد که قريه اى است از قراء فلسطين معين کرده(2) وارض فلسطين ولد هم از بلاد شام است ولد هم با افيق نزديک است، بالاخره دو حديث با هم کمى متغايرند وهر دو محل کشتن را ارضى شام تعيين کرده اند، ولى در حديث نوروز از معلى بن خنيس از حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(نوروز آن روزى است که قائم ما در آن روز ظاهر مى شود وخداوند او را بر دجال ظفر خواهد داد، پس او را در کناسه کوفه به دار آويزد).(3)

ليکن حديث نوروز چندان اعتبارى به وى نيست زيرا که در کتب قديمه وجود ندارد مگر بعضى از جملاتش در مصباح شيخ طوسى وفقط به آن تفصيل در کتاب ابن فهد مذکور است واثر وضع از بعضى فقراتش ظاهر است، اگر چه بعض ديگرش صحيح است وظن قوى مى رود که چند جمله ى مختصرى از وى اصل داشته وبقيه را بدان تفصيل به معلى نسبت داده اند، باز هم در کيفيت ظهور اشاره بدان خواهد شد.

حوادث وعلاماتى که در اوان ظهور يا مقارن آن رخ مى دهد

بدان که از هنگامى که از محل غيبت خود خارج مى شود ودر آبادى مسکن مى کند، يعنى در مکه تا زمانى که قيام مى کند وخروج مى کند چند ماه است وهمه اين مدت جز ظهور محسوب مى شود، وتفصيل روش آن حضرت در کيفيت ظهور معلوم خواهد شد. انشاء الله.

پس ابتداء ظهور آن حضرت همان خروج او است از محل غيبت وسکنى گرفتن در مکه يا در ذى طوى که کوهى است متصل به مکه وآنچه مسلم است آن است که به نام آن حضرت در ماه رمضان از آسمان ندا خواهد شد، پس مسلم در آن وقت ظاهر شده واز محل غيبت بيرون آمده، اما آيا در همان وقت ندا خارج مى شود، يا چند روز قبل از آن در ماه رمضان يا در ماه شعبان يا در ماه رجب مقارن خروج سفيانى؟

به طور تحقيق معلوم نيست وشايد از احاديثى که در مخفى بودن وقت ظهور گذشت که حتى خود آن حضرت هم، تا ساعت ظهور نمى داند، با ضميمه ى اينکه ندا به نام آن حضرت در بيست وسوم ماه رمضان است مى توان استفاده کرد که خروج آن حضرت قبل از صيحه ى آسمانى است در يک روز غير معلوم وگرنه بعد از خروج سفيانى ظهور او حتمى است وندا به نام او در بيست وسوم رمضان هم حتمى ومعلوم است، پس وقت ظهور وساعت ظهور را خواهد دانست.

مقصود از اين فهرست اجمالى اين است که چون از ظهور تا قيام به طول مى انجامد پس هر چه در اين بين از حوادث واقع شود بر همه صحيح است اطلاق علامت ظهور.

نداهاى آسمانى از جمله سه ندا در ماه رجب

نداهاى آسمانى از بدو ظهور تا هنگام قيام بسيار است. از جمله سه ندا است در ماه رجب واز بعضى روايات استفاده مى شود که در رجب پيش از قيام است، از امير المؤمنين عليه السلام از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم فرمود:

(گويا مى بينم مردم را که در مايوس ترين حال باشند، ناگاه ندا شوند به ندائى که شخص دور مانند نزديک بشنود، رحمت خواهد بود براى مؤمنين وعذاب خواهد بود براى منافقين).

پس امير المؤمنين عليه السلام عرض کرد: يا رسول الله آن ندا چيست؟

فرمود: سه صدا خواهد بود در ماه رجب:

صداى اول: (ألا لعنة الله على الظالمين).(4)

صداى دوم: (ازفت الآزفة).(5) (نزديک شد امر نزديک، يا رسيد آنچه بايد برسد).

در سوم: بدنى آشکار ببينند در قرن خورشيد (مقارن با وى) ندا کند:

(ألا ان الله قد بعث فلان بن فلان حتى ينسبه الى على عليه السلام).

آگاه باشيد خداوند برانگيخت فلان بن فلان را يعنى محمد بن الحسن بن على بن تا نسب او را به على مى رساند).

سپس فرمود:

(در اين ندا هلاک ظالمين است، پس در آن وقت فرج خواهد آمد وخداوند شفا خواهد داد سينه هاى مؤمنين را وخشم دلهاى ايشان را خواهد برد).(6)

کاملا از اين حديث ظاهر است که در رجب اول است زيرا که فرمود: در مايوسترين حال واين در رجب پيش از قيام است، واما در رجب دوم که امام عليه السلام ظاهر است ودر کوفه خواهد بود با کثرت انصار از جن وانس وملائکه، ديگر چه مايوسى هست؟

ونيز فرمود: نداى سوم اين است که خداوند برانگيخته فلان بن فلان را... ودر وقت ظهور او در ميان خيل انصار آن هم شش ماه از خروجش گذشته مناسبتى ندارد. حضرت رضا عليه السلام نظير اين را به روايت حميرى فرمود: به اضافه در نداى سوم فرمود:

(خداوند برانگيخته است فلان را پس بشنويد از او، واطاعت کنيد او را، پس در آن هنگام فرج براى مردم خواهد بود ومردگان دوست دارند که ايکاش زنده مى بودند).(7)

ولى در روايت ديگر نداى سوم را اين چنين آورده:

(بدان آشکارى را در چشمه خورشيد خواهند ديد که ندا کند که:

(هذا أمير المؤمنين عليه السلام قد کر فى هلاک الظالمين)

اين امير المؤمنين است که برگشت کرده در هلاکت ظالمين).(8)

اگر اينچنين باشد مناسبت با رجب دوم خواهد بود که حضرت صاحب عليه السلام به دفع سفيانى قيام خواهد کرد وامير المؤمنين عليه السلام نيز براى دفع شيطان ظاهر خواهد شد وممکن است اين واقعه دو مرتبه رخ دهد. والله العالم.

حضرت رضا عليه السلام فرمود که حضرت باقر عليه السلام فرمود:

(چهار حادثه پيش از قيام قائم خواهد بود در ماه رجب، سه تاى از آن گذشته ويکى باقى مانده).

گفتند: آنها کدام است؟

فرمود:

(يکى رجبى بود که صاحب خراسان خلع شد (مامون است ظاهرا)، ديگر رجبى بود که بر پسر زبيده خروج شد (يعنى امين) وديگر رجبى است که محمد بن ابراهيم در کوفه خروج کرد (شيخ صدوق فرموده: مراد محمد بن ابراهيم معروف به ابن طباطبا است که در کوفه خروج کرد))

گفتند: (پس رجب چهارم متصل به ظهور خواهد بود).

فرمود: (اين چنين فرموده است حضرت باقر عليه السلام).

ممکن است مراد از حادثه چهارم در اين حديث همين نداى در رجب باشد وممکن است مراد خروج سفيانى باشد که در ماه رجب است واين اظهر است به قرينه ى خروج کنندگان ديگر.(9)

دو نداى آسمانى از جبرئيل در شب وروز بيست وسوم ماه رمضان

نداى آسمانى از علائم حتميه است به هر دو معنا يعنى هم حتمى العلامه وهم حتمى الوقوع، ودرباره اين ندا اخبار از امير المؤمنين عليه السلام وحضرت باقر عليه السلام وحضرت صادق عليه السلام بسيار است وبيشتر چيزى را که علامت قرار داده اند همين ندا است. حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(پيش از قائم پنج علامت حتمى است: يمانى وسفيانى وصيحه وقتل نفس زکيه وخسف بيداء).(10) (ومقصود پيش از قيام قائم است نه پيش از ظهور).

در چند حديث ديگر نيز تصريح به محتوميت او شده ودر چند روايت ديگر تصريح شده به اين که ندا در ماه رمضان است ودر چند روايت نيز تصريح شده به اين که در بيست وسوم ماه موافق با جمعه خواهد بود.

اما نداى اول: ندائى است که در شب خواهد بود، در شب بيست وسوم، جبرئيل چنان صيحه اى زند که همه عالم بشنوند وخوابيده ها بيدار شوند وهمه به فزع درآيند وبه اين جهت اين ندا را صيحة وفزعة نيز ناميده اند.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(قائم خروج نخواهد کرد تا اينکه به اسم او ندا شود از جوف آسمان در شب جمعه بيست وسوم ماه رمضان، پس بگويد آگاه باشيد که فلان بن فلان (اسم او واسم پدر او)، قائم آل محمد است، پس بشنويد از وى واطاعت کنيد او را، پس نماند چيزى از خلق خدا که داراى روح باشد مگر اينکه آن صيحه را بشنود، پس خوابيده را بيدار کند وسراسيمه به صحن خانه بيرون دود، وباکره را از حجله ى خود بيرون دواند، وايستاده نيز از خانه بيرون دود، از هيبت آن صيحه که مى شنوند وآن صيحه ى جبرئيل است).(11)

وحضرت باقر عليه السلام فرمود:

(اهل مشرق ومغرب آن صدا را بشنوند).(12)

وبقيه نظير آن حديث. ودر چند حديث ديگر نيز از آن دو بزرگوار واز امير المؤمنين عليه السلام نظير او آمده است، وحضرت صادق عليه السلام در حديث ديگر فرمود:

(اهل هر زبانى آن ندا را به زبان خود بشنود).(13)

ودر حديث ديگر فرمود:

(چون مردم صبح کنند از دهشت آن صدا چنان باشند که گويا مرغ بالاى سر آنها است).(14)

واين سه آيه نيز از حضرت باقر عليه السلام تاويل به صيحه شده:

(قل هو القادر على أن يبعث عليکم عذابا من فوقکم،(15) ولو ترى اذ فزعوا فلا فوت).(16)

فرمود: (عذاب صيحه است وفزغ از صداى آسمانى است).(17)

(ان نشأ ننزل عليهم آية من السماء فظلت أعناقهم لها خاضعين).(18)

فرمود:

(آيه ى صيحه است وچون آن صيحه واقع شود گردنهاى دشمنان خدا خاضع شود).(19)

واين آيه ى اخير از امير المؤمنين عليه السلام(20) وحضرت صادق عليه السلام(21) نيز به صيحه ى آسمانى تاويل شده.

واما نداى دوم: حتمى است، اگر چه اخبارى که در خصوص اين ندا است تصريح ندارد که ندا کننده جبرئيل است بلکه همين اندازه که منادى از آسمان ندا خواهد کرد. اما در اخبار مطلقه که در اصل ندا است تصريح دارد به اينکه ندا کننده جبرئيل است.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(صداى جبرئيل از آسمان است وصداى ابليس از زمين، پس پيروى کنيد صداى اول را وبپرهيزيد از اينکه به صداى دوم مفتون شويد).(22)

اين نداى دوم در اول روز است در همان روز بيست وسوم، اما به نام امير المؤمنين عليه السلام، حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(منادى ندا خواهد کرد از آسمان که فلان امير است ومنادى ندا خواهد کرد: (ان عليا وشيعته هم الفائزون)؛

به تحقيق که على وشيعه او رستگارند).(23)

در حديث ديگر فرمود:

(در اول روز ندا مى کند: (الا ان عليا وشيعته هم الفائزون).(24) ودر حديث ديگر (ألا ان الحق فى على وشيعته)

آگاه باشيد حق در على وشيعه اوست).

واما نداى آسمانى در مقابل نداى دوم جبرئيل، حضرت صادق عليه السلام فرمود: در آخر همان روز ندا مى کند:

(ألا ان الحق فى عثمان وشيعته، ألا ان عثمان قتل مظلوما).(25)

ودر حديث ديگر به اين عبارت: (ألا ان عثمان وشيعته هم الفائزون).(26)

ودر حديث ديگر به اين عبارت:

(ألا ان الحق فى عثمان بن عفان فانه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه).(27)

وچه بعدى دارد که هر دو باشد وبالجمله درباره ى نداى ابليس در مقابل نداى دوم جبرئيل اخبار متعدد است واما در مقابل نداى اول در يک حديث از حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(چون ندا به اسم صاحب الأمر شود ابليس مردم را به حال خود نخواهد گذاشت، بلکه در آخر شب ندا خواهد کرد تا مردم را به شک اندازد).(28)

علامه ى مجلسى فرموده: (ظاهر اين است در آخر روز باشد نه در آخر شب، چنانکه روايات ديگر در آخر روز است ودر بعضى نسخه ها آخر الليل ندارد).(29)

مولف گويد: گويا نظر ايشان آن است که يک ندا از ابليس بيش نيست واين بعدى ندارد چنانکه بعيد هم نيست که دو ندا باشد، بلکه ظاهر اقتضاء مى کند که ابليس را هم دو ندا باشد در مقابل دو نداى جبرئيل، پس ممکن است شيطان در مقابل نداى اول جبرئيل که به اسم قائم ندا کرده او هم به اسم سفيانى ندا کند در آخر شب، چنانچه در حديثى حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(ابليس ندا مى کند: (ألا ان الحق فى السفيانى وشيعته).(30)

گرچه در اين جا فرموده در آخر روز، ولى ممکن است حمل بر اشتباه راوى کرد ودر حديث ديگر فرمود:

(دو صيحه است يکى در اول شب ويکى در آخر شب دوم، يکى از آسمان است ويکى از ابليس).

پس مى شود گفت: آن حديث هم که در آخر شب فرموده همان آخر شب دوم است.

خلاصه اينکه يا در مقابل نداى اول جبرئيل از شيطان هيچ ندائى نيست ويا در آخر همان شب ويا شب دوم به اسم سفيانى ندا خواهد کرد.

چون نداى شيطان بلند شود آنان که اهل باطل باشند به شک افتند ومع ذلک امر بر اهلش روشن است، چنانکه حضرت باقر عليه السلام فرمود:

(امر ما هر گاه تحقق پيدا کند از اين خورشيد روشن تر است، منادى از آسمان ندا مى کند که فلان امام است، ابليس نيز ندا خواهد کرد، چنانکه بر ضد پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم در ليلة العقبة ندا کرد).(31)

آن شبى بود که پيغمبر در منى نزديک عقبه از اهل مدينه براى خود بيعت گرفت، شيطان فرياد زد:اى جماعت قريش، محمد از اهل مدينه بيعت مى گيرد.

واز حضرت صادق عليه السلام نيز مانند اين روايت شده(32) ودر حديثى راوى به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد: پس که راستگو را از دروغگو مى شناسد؟

فرمود:

(آنان که اين روايت را روايت مى کنند پيش از آنکه واقع شود ومى گويند چنين امرى واقع خواهد شد ومى دانند که ايشان بر حق وراستگويند).(33)

پاورقى:‌


(1) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 132:3 ح 670، کمال الدين: 526:2 ب 47 ح 1، الزام الناصب: 132:2، منتخب الاثر: ص 532 ف 6 ب 3 ح 8.
(2) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 556:1 ح 376، عقد الدرر: ص 260 ب 12 ف 2 ش (135 ظ) - ص 270 ش (141 و).
(3) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 74:4 ح 1145، بحار: 276:52 ب 25 ح 171- ص 308 ب 26 ح 84.
(4) هود: 18.
(5) نجم: 57.
(6) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 441:1 ح 302، غيبت طوسى: ص 439 ف 7 ح 431، بحار: 109:51 ب 1 ح 42.
(7) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 170:5 ح 1597، کمال الدين: 370:2 ب 35 ح 3، غيبت طوسى: ص 440 ف 7 ح 431، منتخب الاثر: ص 548 ف 6 ب 3 ح 18، اثباة الهداة: 456:3 ب 32 ف 3 ح 86، عيون اخبار الرضا: 6:2 ب 30 ح 14، بحار: 289:52 ب 26 ح 28.
(8) غيبت طوسى: ص 440 ف 7 ح 431، مختصر بصائر الدرجات: ص 214، اثباة الهداة: 726:3 ب 34 ف 6 ح 50، بحار: 289:52 ب 26 ح 28- 91:53 ب 29 ح 97.
(9) قرب الاسناد: ص 300 ح 1347، بحار: 182:52 ب 25 ح 7.
(10) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:298:5 ح 1729، غيبت طوسى: ص 436 ف 7 ح 427، ينابيع المودة: 246:3 ب 71 ح 34، منتخب الاثر: ص 562 ف 6 ب 6 ح 1، غيبت نعمانى: ص 169، اثباة الهداة: 731:3 ب 34 ف 8 ح 73- ص 735 ب 34 ف 9 ح 96، بحار: 209:52 ب 25 ح 45.
(11) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:472:3 ح 1036، منتخب الاثر: ص 560 ف 6 ب 5 ح 3، بحار: 119:52 ب 21 ح 48.
(12) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:253:3 ح 783- ص 282 ح 817، غيبت طوسى: ص 454 ف 7 ح 462، غيبت نعمانى: ص 170، اثباة الهداة: 736:3 ب 34 ف 9 ح 101، بحار: 290:52 ب 26 ح 32.
(13) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:455:3 ح 1013، غيبت طوسى: ص 435 ف 7 ح 425، غيبت نعمانى: ص 183، اثباة الهداة: 721:3 ب 34 ف 4 ح 25، بحار: 289:52 ب 26 ح 27.
(14) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:297:5 ح 1727، غيبت نعمانى: ص 175، بحار: 293:52 ب 26 ح 41.
(15) انعام: 65.
(16) سباء: 51.
(17) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:99:5 ح 1521-ص 362 ح 1800، تفسير قمى: 204:1، بحار: 185:52 ب 25 ح 11.
(18) شعراء: 4.
(19) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:292:5 ح 1721- ص 294 ح 1724، بحار: 284:52 ب 26 ح 13-ص 292 ب 26 ح 40.
(20) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:238:5 ح 1662- ص 291 ح 1720، غيبت نعمانى: ص 168، اثباة الهداة: 735:3 ب 34 ف 9 ح 95.
(21) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:298:5 ح 1729، ينابيع المودة: 246:3 ب 71 ح 34، منتخب الاثر: ص 563 ف 6 ب 6 ح 1.
(22) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:457:3 ح 1016، بحار: 206:52 ب 25 ح 39.
(23) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:457:3 ح 1018، غيبت نعمانى: ص 176، اثباة الهداة: 736:3 ب 34 ف 9 ح 104، بحار: 295 -294:52 ب 26 ح 46.
(24) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1019، بحار: 305:52 ب 26 ح 75.
(25) غيبت طوسى: ص 454 ف 7 ح 461، ارشاد مفيد: 348:2 ب 40 ح 3، منتخب الاثر: ص 566 ف 6 ب 6 ح 17، بحار: 289:52 ب 26 ح 27.
(26) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1019، منتخب الاثر: ص 567 ف 6 ب 6 ح 18.
(27) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:294:5 ح 1724 (امام باقر عليه السلام) - ص 296 ح 1725 (امام صادق عليه السلام).
(28) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:455:3 ح 1013، بحار: 205:52 ب 25 ح 35.
(29) بحار: 205:52 ب 25 ذيل حديث 35.
(30) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:277:3 ح 811، کمال الدين: 652:2 ب 57 ح 14، بحار: 206:52 ب 25 ح 40.
(31) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:280:3 ح 814، منتخب الاثر: ص 545 ف 6 ب 3 ح 3، بحار: 204:52 ب 25 ح 31.
(32) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:456:3 ج 1014، غيبت نعمانى: ص 177، بحار: 295:52 ب 26 ح 47.
(33) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1018، اثباة الهداة: 737:3 ب 34 ف 9 ح 104، غيبت نعمانى: ص 177.