مهدى منتظر

محمد جواد خراسانى

- ۳۴ -


حضرت رضا عليه السلام فرمود:

(چقدر نيکو است صبر وانتظار فرج، آيا نشنيده اى قول مرد صالح (يعنى شعيب) را:

(وارتقبوا انى معکم رقيب)(1) (فانتظروا انى معکم من المنتظرين).(2)

(مترقب باشيد که من هم با شما مترقبم ومنتظر باشيد که من هم از منتظرين هستم).(3)

ونيز امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

(منتظر فرج باشيد ومايوس از روح خدا (يعنى راحت رسانى) مشويد، زيرا که محبوبترين عملها به سوى خداوند عز وجل انتظار فرج است).(4)

ونيز فرمود: استعجال مکنيد امر را پيش از رسيدنش که پشيمان مى شويد ودراز ننمايد بر شما طول مدت که دلهاى شما قساوت خواهد يافت).(5)

واما انتظار فرج کلى در غيبت امام دوازدهم عليه السلام:

حضرت زين العابدين عليه السلام به ابى خالد کابلى فرمود:

(غيبت ولى الله ودوازدهمين از اوصياى رسول الله صلى الله عليه واله وسلم محمد خواهد شد، اى اباخالد اهل زمان غيبت او که قائل به امامت او ومنتظر ظهور اويند افضل اهل هر زمان هستند، براى اينکه خداوند تعالى آن قدر از عقل ومعرفت به ايشان عطا فرمود که غيبت در نزد ايشان به منزله ى مشاهده است. خداوند در آن زمان ايشان را به منزله ى مجاهده کننده ى با شمشير در پيش روى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم قرار داده، ايشان هستند مخلصين حقيقى وشيعه ى صدق وايشانند دعوت کنندگان به سوى خدا در پنهان وآشکار).

سپس فرمود: (انتظار فرج از اعظم فرج است).(6)

(يعنى نفس انتظار فرج فرج بزرگى است، زيرا که بسيار فرق دارد اميدوارى با نااميدى، در نااميدى هر دشوارى سخت تر مى گذرد تا در اميدوارى به رفع آن).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

(گيرنده ى به امر ما با ما خواهد بود فردا در حظيره ى قدس ومنتظر امر ما مانند کسى است که در خون خود در راه خدا غوطه ور شود).(7)

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

(روزى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم در حضور اصحاب خود گفت: بار خدايا به من بنمايان برادران مرا، صحابه عرض کردند: يا رسول الله آيا ما برادران شما نيستيم؟ فرمودند: شما اصحاب من هستيد، برادران من قومى هستند در آخر الزمان که مرا نديده اند وبه من ايمان آورده اند، خداوند اسماء ايشان واسماء آباء ايشان را پيش از آن که از صلب پدران ورحم مادران بيرون آيند به من شناسانده، هر آينه يکى از ايشان سخت تر نگهدارنده است دين خود را از آن کس که به دست خود قتاد را خراطى کند يا از آنکس که اخگر آتش را درکف خود نگهدارد، آنان چراغهاى تاريکى هستند، خداوند ايشان را نجات مى دهد از هر فتنه ى تيره وتاريک).(8)

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(منتظر دوازدهمى مانند کسى است که شمشير خود را کشيده ودر پيش روى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم از او دفاع مى کند).(9)

ونيز فرمود:

(نزديکترين حال بندگان خدا به سوى خداى عز وجل وراضى ترين حال خداوند از ايشان وقتى است که حجت خود را مفقود کنند، پس نه ظاهر شود براى ايشان ونه عالم به مکان او باشند وبا اين وصف ايشان مى دانند که حجت خدا باطل نمى شود، پس در آن هنگام متوقع فرج باشيد صبح وشام زيرا که سخت ترين حال غضب خدا بر دشمنان خود همان وقت است که حجت او را مفقود کند وبر ايشان ظاهر نشود (زيرا که دشمنى وستم بر بندگان بى صاحب وبى پناه بيشتر موجب غضب خدا است) خداوند مى دانست که اولياء او ريب وشک نمى کنند واگر مى دانست که به ريب وشک خواهند افتاد هر آينه حجت خود را از ايشان به يک طرفة العين غايب نمى گردانيد).(10)

ونيز عمار ساباطى به آن حضرت عرض کرد:

(عبادت پنهانى با امام مستور از شما در دولت باطل افضل است يا عبادت در ظهور حق ودولت حق با امام ظاهر از شما؟)

فرمود:

(اى عمار صدقه وچيز دادن در راه خدا در پنهانى به خدا قسم افضل است از صدقه علانيه وآشکار وهمچنين عبادت شما در پنهان با امام مستور در دولت باطل افضل است از آن کس که عبادت کند خدا را در وقت ظهور حق با امام ظاهر در دولت حق، زيرا که شما از ناحيه ى دشمنان در دولت باطل وزمان هدنه در خوف هستيد وعبادت با خوف در دولت باطل نيست مانند عبادت با امن وايمنى در دولت حق، بدانيد که هر کس از شما يک نماز فريضه را به تماميت در وقتش بگزارد در پنهانى از دشمن خود، بنويسد خداى عز وجل براى او به آن يک فريضه بيست وپنج فريضه وکسى که از شما يک نماز نافله را در وقتش با تماميت بگزارد خداوند براى آن يک نافله ده نماز نافله بنويسد وهر کس از شما يک حسنه عمل کند خداوند بيست حسنه براى او بنويسد وخداوند حسنات هر مؤمن از شما را هر گاه اعمال خود را نيکو بجا آورد وبر امام خود وبر نفس خود به تقيه رفتار کند وزبان خود را نگهدارد مضاعف مى گرداند اضعاف مضاعفه، زيرا که خداوند کريم است).

عمار عرض کرد:

(مرا به رغبت انداختى در عمل وتحريص کردى لکن دوست دارم که بدانم چگونه اعمال ما در امروز که در دولت باطل هستيم افضل است از عمل آنان که با امام ظاهر شما در دولت حق خواهند بود، با اينکه ما وايشان بر يک دين هستيم وآن دين خداى عز وجل است).

فرمود:

(از آن جهت که شما بر ايشان سبقت گرفتيد در پذيرفتن دين خدا ودر نماز وروزه وحج وهر عمل خيرى وسبقت گرفتيد به عبادت خدا در پنهانى از دشمنان با امامى که مستتر است ومع ذلک اطاعت او مى کنيد وصبر مى کنيد با او ومنتظر دولت حق هستيد وخائف هستيد هم بر خود وهم بر امام خود از ملوک وپادشاهان، حق امام خود وحق خود را در دست ستمکاران مى بينيد که شما را از آن منع کرده اند واز اين رو شما را مضطر ساخته اند که به دنبال دنيا وطلب معاش برويد با صبر کردن بر دين وعبادت وطاعت پروردگارتان وبا خوف از دشمنانتان، پس به اين جهت است که خداوند اعمال شما را مضاعف گردانيده، پس گوارا باد شما را باز هم گوارا باد شما را.

عمار عرض کرد: (فداى تو شوم ديگر ما تمنى نمى کنيم...).(11)

تا آخر که در صبر واستقامت گذشت.

ونيز آن حضرت از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم نقل فرمود، که فرمود:

(يا على عظيم ترين مردم در يقين (ايمان خ) قومى هستند در آخر الزمان که به پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم نرسيده اند وحجت از ايشان محجوب گشته وبه صرف سياهى بر روى سفيدى ايمان آورده اند.(12) (يعنى به صرف خطى بر روى کاغذ).

ونيز از آن حضرت نقل فرموده که فرمود:

زود است بيايد بعد از شما مردمى که يک نفر از ايشان براى او اجر پنجاه نفر از شما است.

صحابه عرض کردند:

يا رسول الله ما با شما در بدر واحد وحنين بوديم ودر ميان ما قرآن نازل شده!). فرمود: (آنچه بر ايشان بار مى شود اگر بر شما بار شود نتوانيد تحمل کنيد).(13)

فضيلت مردن به حال استقامت وانتظار

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

(هر مؤمنى شهيد است واگر در رختخواب خود بميرد شهيد است واو مانند کسى است که در عسکر قائم عليه السلام مرده باشد.

سپس فرمود:

آيا مى شود که نفس خود را حبس کند بر خدا وبعد هم داخل بهشت نشود؟).(14)

ونيز به فضيل بن يسار فرمود:

(کسى که بميرد وبراى او امامى نباشد، مرده است مردن جاهليت وکسى که بميرد واو عارف به امام خود باشد او را ضررى ندارد که اين امر (فرج) پيش افتد يا عقب افتد، وکسى که بميرد وعارف به امام خود باشد مانند کسى است که با قائم عليه السلام در خيمه ى او باشد).(15)

حضرت صادق عليه السلام نيز به فضيل بن يسار فرمود:

(اى فضيل امام خود را بشناس، زيرا که تو اگر امام خود را شناختى ضرر ندارد که آن که صاحب اين امر قيام کند، به منزله ى کسى که در عسکر او نشسته باشد خواهد بود، بلکه به منزله ى کسى که در زير لواى او باشد).(16)

ونيز آن حضرت به مفضل فرمود:

(هر کس بميرد ومنتظر اين امر باشد خواهد بود مانند آنکه با قائم عليه السلام در خيمه ى او است، نه بلکه مانند کسى است که با شمشير خود در پيش روى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم بجنگد).(17)

ونيز فرمود:

(اگر شما به آنچه ما وصيت کرديم شما را؛ رفتار کنيد واز آن تجاوز نکنيد، پس بميرد يکى از شما پيش از آنکه قائم ما خروج کند شهيد خواهد بود واگر درک کند او را وکشته شود در رکاب او، براى او اجرى دو شهيد خواهد بود وکسى که دشمنى را بکشد در پيش روى او براى او اجر بيست شهيد خواهد بود).(18)

ونيز از آن حضرت سوال شد: چه مى فرمائى درباره ى کسى که بر اين امر بميرد در حال انتظار؟ فرمود:

(او به منزله ى کسى است که در خيمه ى آن حضرت با او باشد، پس اندکى سکوت کرد، سپس فرمود: او مانند کسى است که با پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم بوده).(19)

ونيز فرمود:

(براى ما دولتى است که خداوند هر وقت که بخواهد او را خواهد آورد، سپس فرمود: هر کس دوست دارد که از اصحاب قائم عليه السلام باشد پس منتظر باشد وعمل کند به ورع ومحاسن اخلاق در حالى که منتظر است، پس اگر بميرد وقائم عليه السلام بعد از او قيام کند خواهد بود براى او از اجر، مانند کسى که او را درک کرده باشد پس جديت وکوشش کنيد ومنتظر باشيد، گوارا باد شما را اى جماعت مرحومه).(20)

دعا براى حفظ ايمان ودرخواست تعجيل فرج

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(چون عذاب وشکنجه ى فرعون بر بنى اسرائيل طول کشيد به ضجه درآمدند وگريه کردند، چهل روز به خداوند زارى کردند، پس خداوند به موسى وهارون وحى فرمود:که ايشان را از چنگال فرعون خلاصى دهد پس صد وهفتاد سال از ايشان برداشت.

سپس فرمود:

همچنين اگر از شما هم چنين کنيد خداوند به ما فرج دهد، پس اگر چنين نکنيد امر به منتهاى خود خواهد رسيد).(21)

وحضرت صادق عليه السلام در جواب مسائل اسحاق بن يعقوب فرمود:

(بسيار کنيد دعا را بر تعجيل فرج که فرج شما در اين است).(22)

عبد الله بن سنان گفت: من وپدرم بر حضرت صادق عليه السلام وارد شديم حضرت فرمود:

(چگونه خواهيد بود وقتى که در زمانى واقع شويد که نه امام هدائى باشد ونه علمى ديده شود (يعنى کسى که از طرف او منصوب باشد) پس نجات نخواهد يافت از آن حيرت مگر آن کس که دعا کند به دعاى حريق (آتش گرفته).

پدرم عرض کرد: به خدا که اين است بلاء، پس در آن وقت چه کنيم؟.

فرمود:

هر گاه چنين شد وتو درک نخواهى کرد آن زمان را، پس به آنچه در دست شما است متمسک باشيد تا امر براى شما روشن شود).(23)

ونيز عبد الله بن سنان از آن حضرت فرمود:

(زود است که برسد به شما شبهه اى، پس بمانيد بدون علمى که ديده شود وبدون امام هدى. نجات نيابد از آن شبهه مگر کسى که دعا کند به دعاى غريق.

عرض کرد: دعاى غريق کدام است؟.

فرمود: بگو: (يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينک)

ابن سنان گفت: (يا مقلب القلوب والابصار).

فرمود:

(البته خداوند عز وجل مقلب القلوب والابصار است وليکن چنان بگو که من مى گويم: (يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينک).(24)

ونيز زراره به آن حضرت عرض کرد: (اگر آن زمان را درک کنم؟.

فرمود: اگر آن زمان را درک کردى اين دعا را مواظبت کن:

(اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبيک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دينى).(25)

بيش از اين به کتب ادعيه مراجعه شود.

دعا وتمنى بر درک زمان آن حضرت واينکه از اصحاب او باشد

از جمله دعاى عهد است که در کتب ادعيه مسطور است.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

(هر که چهل صباح اين عهد را بخواند از ياوران امام قائم عليه السلام شود واگر پيش از او بميرد خداوند او را از قبرش بيرون آورد).(26)

اول دعا اين است:

(اللهم بلغ مولاى صاحب الزمان..)..

ونيز آن حضرت فرمود:

(هر گاه يکى از شما تمنى مى کند قائم عليه السلام را وآرزوى زمان او را مى کند، آرزو کند او را در عافيت (يعنى با طلب عافيت آرزو کند) زيرا که خداوند محمد صلى الله عليه واله وسلم را مبعوث کرده است براى رحمت وقائم عليه السلام را مبعوث خواهد کرد براى نقمت).(27)

ونيز فرمود:

(بايد هر کدام از شما مهيا کند براى خروج قائم عليه السلام چيزى را اگر چه يک تيرى باشد، زيرا که چون خداوند اين را از نيت او ببيند اميدوارم که خداوند در عمر او تأخير بيندازد تا او را درک کند واز اعوان وانصار او باشد).(28) (واگر قبل از آن بميرد رجعت کند چنانکه در دعاى عهد فرمود).

پاورقى:‌


(1) هود: 93.
(2) اعراف: 71، يونس: 20.
(3) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 113:5 ح 1536- ص 159 ح 1581، کمال الدين: 645:2 ب 55 ح 5، بحار: 129:52 ب 22 ح 23.
(4) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 75:3 ح 619، خصال: 747:2 باب اربعمائة ح 10، منتخب الاثر: ص 631 ف 10 ب 2 ح 11، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.
(5) خصال: 755:2 باب اربعمائة ح 10، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.
(6) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 195:3 ح 716، کمال الدين: 320:1 ب 31 ح 2، احتجاج: 318:2، بحار: 122:52 ب 22 ح 4.
(7) خصال: 760:2 باب اربعمائة ح 10، منتخب الاثر: ص 632 ف 10 ب 2 ح 11، بحار: 123:52 ب 22 ح 7.
(8) بصائر الدرجات: ص 104 جزء 2 ح 4، بحار: 124:52 ب 22 ح 8.
(9) کمال الدين: 335:2 ب 33 ح 5- ص 647 ب 55 ح 8، بحار: 144:51 ب 6 ح 8.
(10) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 399:3 ح 954، غيبت نعمانى: ص 107: بحار: 94:52 ب 20 ح 9-ص 145 ب 22 ح 67، غيبت طوسى: ص 457 ف 7 ح 468.
(11) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 409:3 ح 965، کمال الدين: 646:2 ب 55 ح 7، بحار: 127:52 ب 22 ح 20.
(12) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 50:1 ح 28، اثباة الهداة: 453:3 ب 32 ف 1 ح 71، ينابيع المودة: 398:3 ب 74 ح 53، مکارم الاخلاق: ص 440 ب 12، بحار: 56:77 ب 3 ح 3.
(13) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 49:1 ح 26، غيبت طوسى: ص 457-456 ف 7 ح 467، بحار: 130:52 ب 22 ح 26، منتخب الاثر: ص 650 ف 10 ب 5 ح 10.
(14) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 218:3 ح 740، امالى طوسى: ص 676 مجلسى 37 ح 51:1426، بحار: 52: 145-144 ب 22 ح 64.
(15) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 344:3 ح 889- 52:5 ح 1447، بحار: 126:27 ب 4 ح 142:52-116 ب 22 ح 56.
(16) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 231:5 ح 1655، غيبت نعمانى: ص 229، غيبت طوسى: ص 459 ف 7 ح 472، بحار: 131:52 ب 22 ح 30 - ص 141 ب 22 ح 52.
(17) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 402:3 ح 958، کمال الدين: 338:2 ب 33 ح 11، بحار: 146:52 ب 22 ح 69.
(18) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 217:3 ح 739، امالى طوسى: ص 232 مجلس 9 ح 2:410، بحار: 52: 123-122 ب 22 ح 5.
(19) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 403:3 ذيل ح 958- 52:5 ح 1474، بحار: 125:52 ب 22 ح 14 - ص 126 ح 18، اثباة الهداة: 471:3 ب 32 ف 5 ح 143.
(20) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 417:3 ح 970، غيبت نعمانى: ص 134-133، بحار: 140:52 ب 22 ح 50.
(21) تفسير عياشى: 163:2 ح 49، تفسير صافى: 460:2 ح 73، بحار: 118:4 ب 3 ح 140:13-50 ب 4 ح 131:52- 50 ب 22 ح 34.
(22) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 295:4 ح 1318، منتخب الانوار المضيئه: ص 230 ف 9، کمال الدين: 485:2 ب 45 ح 4، الخرايج والجرايح: 1115:3 ح 30.
(23) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 399:3 ح 953، کمال الدين: 348:2 ب 33 ح 40، اثباة الهداة: 533:3 ب 32 ف 7 ح 470 (.... مگر کسى که به دعاى (غريق) دعا کند).، بحار: 133:52 ب 22 ح 37 (.... مگر آن کس که به دعاى (حريق) دعا کند)..
(24) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 123:4 ح 1184، بحار: 148:52، ب 22 ح 73، کمال الدين: 2: 352-351 ب 23 ح 49، اثباة الهداة: 475:3 ب 32 ف 5 ح 161.
(25) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 447:3 ح 1002، اصول کافى: 378:1 ح 5:887-ص 385 ح 29:911، کمال الدين: 2: 343-342 ب 33 ح 24، بحار: 146:52 ب 22 ح 70.
(26) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 118:4 ح 1183، بحار: 95:53 ب 29 ح 11، مفاتيح الجنان: ص 892.
(27) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 36:4 ح 1104، روضه ى کافى: ص 188 ح 306، بحار: 52: 376-375 ب 27 ح 176.
(28) غيبت نعمانى: ص 219، معجم الملاحم والفتن: 54:4، بحار: 366:52 ب 27 ح 146.