مهر محبوب

سيد حسين حسينى

- ۱۰ -


علامه مجلسى

مختصرى از کوششهاى خستگى ناپذير علامه مجلسى را نيز از نوشته علامه مدرس مى آوريم: خدمات دينيه متنوعه او از حيث تاليف وتدريس واحقاق حقوق وامر به معروف ونهى از منکر وترجمه احاديث واخبار آل محمد (صلى الله عليه وآله) ونشر آنها در بلاد عجم وقضاى حوائج مردم ودفع شر ظلمه وقلع صوفيه واهل بدعت وديگر وظايف دينيه در غايت اشتهار وکالشمس فى رابعه النهار واضح وآشکار، دقت نظر وتبحر او خارج از حيطه بيان بوده واين مختصرات گنجايش يک هزارم آنها را هم ندارد. از عبدالعزيز ناصبى دهلوى نقل است که اگر دين شيعه را دين مجلس نامند بجا وبموقع خواهد شد که رونق آن دين از مجلسى مى باشد.

در اينجا به طور اجمال تذکر مى دهد که در ترويج دين واحياى شريعت سيد المرسلين صلوات الله عليه وآله الطاهرين، شايد کمتر کسى به پايه او برسد، خصوصا نشر آثار شريعت مقدسه در بلاد عجم که همه گونه اخبار فقه وادعيه وقصص وحکايات راجعه به غزوات ومعجزات وديگر شرعيات را به زبان فارسى ترجمه کرده ودر تمامى بلاد اسلامى انتشار داده وسبب هدايت اغلب مردم گرديده وکمتر خانه اى است که در آن از تاليفات فارسى او نباشد. مولفات ومصنفات طريقه متنوع او مثل نام نامى اش در غايت اشتهار، مرجع استفاده صغار وکبار، اکابر وفحول عرب وعجم، عالم وعارف، خواص وعوام، زنان واطفال است. سيد مهدى بحرالعلوم که اسم نامى اش حاکى از مسمى مى باشد با آن همه عظمت وتبحرى که داشته آرزو مى کرده است که تمامى مصنفاتش در ديوان ونامه اعمال مجلسى ثبت شود، در مقابل، يکى از تاليفات فارسى مجلسى هم که در حقيقت احياى عمومى آثار ائمه اطهار عليهم السلام ووسيله ارشاد وهدايت اکثر عوام است در نامه اعمال او مندرج گردد. توان گفت که علاوه بر احياى دين وشريعت، حفظ وحراست کشور ومملکت نيز به واسطه قلت تدبير شاه سلطان حسين صفوى بسته به وجود مجلسى بوده، چنانچه در سال وفات او قند هار مسخر بيگانه شد وبعد از آن هم وضع سلطنت وحکومت رو به انحطاط گرديد. از تاليفات علامه مجلسى است:

1 - آداب تجهيز الاموات

2 - آداب الحج

3 - آداب الرمى يا آداب السبق والرمايه

4 - اثبات الجن ووجوده

5 - الاجازات که مجلد آخر بحار الانوار واجازات علماى اماميه را از اوايل زمان غيبت تا عصر خودش حاوى ودر حدود صد وبيست اجازه است.

6 - اختيارات الايام صغر، به فارسى در حدود پانصد بيت

7 - اختيارات الايام کبير، به فارسى که بارها چاپ شده ومشهور است. در ذريعه اين هر دو کتاب اختيارات را به مجلسى نسبت داده وبعضى آنها را نيز مثل تذکره الائمه وصراط النجاه مذکورين ذيل به ملا محمد باقر لاهيجى نسبت داده اند وصاحب روضات نيز بدين عقيده گرائيده است.

8 - الاربعون حديثا فى الاصول والفروع والخطب والمواعظ وما يحتاج اليه الناس فى امور دينهم، با شرح مبسوط عبى آنها که تماما از مشکلات احاديث بوده ودر ايران چاپ شده است.

9 - الاربعون حديثا، در امامت با شرح فارسى ونيز در ايران چاپ شده است.

10- اوقات الظهر والعصر ونوافلها، به فارسى

11 - بحار الانوار فى اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام، که همه گونه اخبار واحاديث متنوع تمامى کتب حديث را غير از کتب اربعه با شرح وبيان آنها (در اغلب موارد) جمع وبا ترتيب صحيح واسلوب مرغوب در بيست وشش مجلد بزرگ مرتب وفهرست نموده واز نهج البلاغه نيز بسيار بسيار کم روايت نموده است. تمامى مجلدات اين کتاب مستطاب در دوره ناصرالدين شاه قاجار چاپ وبعد از آن نيز بعضى از مجلداتش به طبع رسيده ونسبت به اخبار وآثار اهل بيت عصمت عليهم السلام کتابى بدين احاطه وجامعيت تا زمان ما تاليف نيافته وکسى از سلف وخلف موفق به همچو خدمتى نشده است.(1)

12- تحفه الزائر، به فارسى وچندين مرتبه در ايران چاپ شده است.

13 - تذکره الائمه، چنانچه بعضى گفته اند بلکه مشهور هم هست، لکن موافق آنچه تحت عنوان لاهيجى مذکور داشتيم اين کتاب تاليف ملا محمد باقر بن محمد تقى لاهيجى است ونسبت دادن آن به مجلسى همانا ناشى از وحدت اسم وزمان واسم پدر است.

14 تا 31 - ترجمه هر يک از باب حادى عشر وتوحيد مفضل وحديث جبر وتفويض وحديث رجاء بن ابى الضحاک وحديث سته اشياء ليس للعباد فيها صنع وحديث سعد بن عبد الله القمى عند تشرفه بلقاء الحجه عليه السلام واخذ مساله منه وحديث عبد الله بن جندب وحديث مفضل در رجعت وظهور حجت وخطبه الرضا عليه السلام فى التوحيد ودعاى جوشن صغير ودعاى سمات ودعاى کميل ودعاى مباهله وذهبيه معروف به طب الرضا عليه السلام وزيارت جامعه وعهد نامه مالک اشتر وفرحه الغرى سيد بن طاووس وقصيده تائيه دعبل خزاعى که تماما به پارسى ترجمه شده اند.

32 - تعبير الرويا يا تعبير منام، چنانچه بعضى گفته اند ولکن آن هم مثل تذکره الائمه مذکور تاليف ملا محمد باقر بن محمد تقى لاهيجى است ورجوع بدانجا نمايند. والدليل الدليل.

33 - تفسير آيه السابقون السابقون در سوره واقعه

34 - تفسير آيه النور در سوره نور

35 - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام على من عدا خاتم النبيين صلى الله عليه وآله

36 - جلاء العيون به فارسى در تواريخ حيات ومصائب ومعجزات وديگر مزاياى حال چهارده معصوم عليهم السلام که بارها در ايران چاپ شده است.

37 - جوابات المسائل الطوسيه

38 - حاشيه اصول کافى

39 - حاشيه امل الامل

40 - حاشيه تهذيب الاحکام شيخ طوسى

41 - حق اليقين، در اصول دين به فارسى که بارها در ايران چاپ وتاليف آن در سال هزار وصد ونهم هجرت ويک يا دو سال پيش از وفات او وآخرين تاليف اوست.

42 - حليه المتقين، به فارسى در آداب وسنن، وبارها در ايران چاپ شده است.

43 - حيات القلوب، به فارسى که سه مجلد بوده: اولى در تاريخ انبياء واحوال ملوک معاصر ايشان، دوم در احوال حضرت رسالت صلى الله عليه وآله وسوم در امامت، وبارها در ايران چاپ شده است.

44 - ربيع الاسابيع، در ادعيه به فارسى وچاپ شده است.

45 - زاد المعاد، به فارسى که از کثرت شهرتش محتاج به ذکر مزاياى او نمى باشد.

46 - شرح الاسماء الحسنى

47 - شرح دعاى جوشن کبير

48 - شرح روضه الکافى

49 - صراط النجاه، در شرح معاصى کبيره وبعضى از اين را نيز مثل تذکره الائمه واختيارات مذکورين فوق بملا محمد باقر لاهيجى سابق الذکر نسبت داده اند.

50 - صواعق اليهود، در جزيه

51 - عين الحياه، به فارسى در وعظ وزهد ومذمت دنيا، وبارها در ايران چاپ شده است.

52- الفرق بين صفات الذات وصفات الفعل، به فارسى

53 - الفوائد الطريفه فى شرح الصحيفه الشريفه

54 - المسائل الهنديه. وآن مسائلى است که برادرش ملا عبد الله از هند به او نوشته است.

55 - مرآه العقول، که شرح عربى اصول وفروع کافى است ودر چهار مجلد بزرگ در ايران چاپ شده است.

56 - مشکوه الانوار، به فارسى در فضيلت قرائت قرآن وچاپ شده است.

57 - مقباس المصابيح، به فارسى در تعقيبات نماز

58 - ملاذ الاخيار فى شرح تهذيب الاخبار

59 - الوجيره، در رجال که در تهران چاپ شده. وغير اينها که رساله هاى متفرقه بسيارى در اذن واستخاره واعتقادات وتحديد کر وتعقيبات وحدود وحکم مال نواصب وديات ورجعت ورضاع وزکوه وزيارت اهل قبور وسهو وشک وقصاص وکفارات ومقادير ومناسک حج ونماز شب وغير اينها تاليف واسلام واهل اسلام را رهين قلم ميمنت شيم خود نموده وبالخصوص کتابهاى متنوعه فارسى او که تاثيرات فوق العاده در قلوب اغلب عوام که آشنا به اصل زبان مقدس عربى دينى نبوده اند بخشيده وهر يکى از آنها بعد از وفات مولفش نيز به نظر حقيقت يک مبلغ جدى کافى بوده است. جزاه الله عن الاسلام واهله خير الجزاء.(2)

علامه امينى

عالى ترين صفات عاليه وممتاز او، محبت وولاى کامل او نسبت به خاندان رسالت عليهم السلام بود که سر آمد تمام مزاياى وجودى او بود. وبه همين جهت است که امينى را در اين عصر، يگانه غواص درياى بيکران ولايت بايد دانست. او چنان در اين درياى بيکران غوطه ور شد که خيال وهدف ديگرى برايش باقى نماند. وراستى از برکت اشعه توجه مولى الموالى عليه السلام آن رادمرد گرامى سر تا به پا به نور محبت ائمه اطهار عليهم السلام مستنير گشت. آرى، فکر وذکر وقيام وقعود ونوم ويقظه او به عشق ولايت بود.(3)

اين اسوه جهاد وکوشش براى رسيدن به محبوبهاى خويش، بيشترين تلاشها را به خرج داده است تا مگر صفحه يا سطرى در راه اثبات حقانيت مولايش بدست آورد وبه وسيله آن دوستى بر خيل دوستانش بيفزايد ولذا مى بينيم: صاحب الغدير، براى تعقيب اهداف خويش - که در راس همه آنها نشر ولاى على عليه السلام وبازگوئى حقايق تشيع وايجاد وحدتى اصولى وتقريبى راستين در ميان مسلمانان قرار داشت - همواره به حرکت وسفر اقدام مى کرد، واين سفرها را به صورتى بس ساده واقتصادى انجام مى داد. در سرزمينها وشهرها، کعبه آمالش کتابخانه ها بود (چه عمومى وچه شخصى). مردمان هم - آنان که وى را مى شناختند - قدومش را گرامى مى داشتند واز سر محبت وولاء با اين مجاهد راه دانش واصلاح همکارى وهمگامى مى کردند. اين سفرها سرشار بود از مطالعه واستنساخ وتهيه ماخذ وبرخورد وملاقات با استادان واصلاح وارشاد ونشر ولاى صحيح وتاثير در اهل علم وگاه نماز جماعت ومنابر عمومى شهرهائى که وى با اين خصوصيات بدانها سفر کرده بود. از جمله اينهايند: حيدر آباد دکن، عليگره، لکهنو، کانپور جلالى (در هند)، رامپور، فوعه، معره مصرين، حلب، نبل، دمشق و... که گزارش برخى از اين سفرها انتشار يافته است.(4)

و يکى از بارزترين محصولات زحمات طاقت فرساى او تشکيل کتابخانه عمومى است: درباره اين کتابخانه، محقق عرب، جعفر الخليلى مى گويد: شيخ عبدالحسين امينى، هنگامى که به تاليف دائره المعارف الغدير آغاز کرد، توجه يافت که محققانى که بخواهند دائره المعارفى، يا دوره تحقيقى کاملى در هر موضوع، تاليف کنند، در مورد ماخذ ومدارک چاپى وخطى با کمبودى چشمگير روبرو خواهند کشت. حالا يا به اين علت که اندک است ويک تن نمى تواند مدتى دراز - که براى تتبع لازم است - کتاب را نزد خود نگاه دارد. وهمين مسئله باعث شد تا او خود، به بسيارى از ممالک اسلامى سفر کند وکتابخانه هاى فراوانى را ببيند تا بتواند ماخذى را که در کتابها وفهرستها نام برده شده است، فراهم آورد وسرانجام او اين کتابها را به دست آورد وبراى الغدير همه اين منابع ومدارک را تهيه کرد، اما نه به سادگى بلکه با سفرها ومشقات بسيار.

از اينجا آتش عزمى در جان وى شعله کشيد وآن پى افکندن کتابخانه اى بزرگ بود که از نظر داشتن ماخذ دست اول وامهات واصول کتب خطى وچاپى، بالاترين رقم را حايز باشد تا بدين وسيله مشکل از سر راه پژوهشگران ومحققان ومولفان برداشته شود وآن همه رنجها ومشقتهايى را که او خود، به هنگام تاليف الغدير، در سفرها وبه هر سو سرزدنها، در بسيارى از شهرهائى که به داشتن کتابخانه معروف اند ديده بود، ديگران نبينند. آنچه علامه امينى را در راه به ثمر رساندن اين اقدام نيک يارى داد، شخصيت او بود. او از گروهى از دانشمندان ونيکوکاران ومردم با معرفت ايران همکارى گرفت. آرى، تنها در ضمن يک اقدام او، هم اکنون کتابخانه اى در نجف برپاست که از نظر کيفيت در شمار با ارزشترين کتابخانه هاى علمى دنياى اسلام است.(5)

در عصر ما وهم اکنون نيز عرصه زمانه ما به لطف ايزدى چندان خالى از محبان صادق وحقيقت جويان عاشق نيست واگر نه چنين بود هيچ معلوم نبود که سيل بلايا وفتنه ها چگونه زير وزبرمان نموده بود. نيکمردى روشندل وعالمى ربانى وخادمى صديق را مى شناسم که آن چنان آتش محبت وولايت مولايش امام عصر ارواحنا فداه شعله بر سراپاى وجودش افکنده که گويى ساليان دراز است که جز به او نمى انديشد ودر اين مسير، طى بخش عمده اى از عمر گذشته خويش، در ضمن ديگر کوششهاى علمى واخلاقى خود، مشقت وسختى تحقيق وبررسى سخيف ترين عقايد وآراء باطل دشمنان دين را بر خود تحمل نموده وکتب ونوشته هاى قطور وحجيم آنها را قرائت کرده در سطر سطر وکلام کلام آنها دقت کافى به خرج داده وبه جان کوشيده تا براى يکا يک آنها برهانى قاطع وپاسخى دندان شکن بيابد وگاه براى يافتن يک ماخذ ويا يک لغت ويک اصطلاح روزها وهفته ها تحقيق نموده، باشد که شبهه اى از شبهات خصم را که پيرامون شخصيت والاى مولايش القاء کرده اند مرتفع سازد. همت عالى او در اين راه تا بدانجا بوده که بدون هيچ گونه ريا ووسوسه اى وبدون هيچ توقع اجر ومزد وتحسينى، بسيار شبهاى طولانى زمستان را تا سپيده صبح بر ورقهاى کتابى قطور نظر دوخته تا مگر نکته اى بيابد وبه حکم (وجادلهم بالتى هى احسن).(6)

با آن به جدال احسن بپردازد وتمامى سعى وکوشش او بر اين بوده است که بر شمار دوستداران مجبوبش رقمى هر چند ناچيز بيفزايد وبحق در اين راه از توفيقى الهى برخوردار بوده وعنايات مولايش همواره بر سرش سايه گستر بوده است تا آنجا که توفيق يافته صدها وبلکه هزاران تن از دور افتادگان آستان مولايش را به دوستانى عاشق ودلسوختگانى مخلص تبديل نمايد. آتش جانگداز محبت امام زمان عليه السلام آن چنان او را به تب وتاب افکنده که حتى در سنين کهولت نيز، با وجود ضعف وناتوانى جسمى، کمتر لحظه وساعتى مى توان يافت که از محبوبش غافل شود وذکر ويادى از او نداشته باشد ومهمترين ملاکش در انتخاب دوست وابراز محبت به ديگران، دوستى ومحبت مولايش امام زمان صلوات الله عليه مى باشد. در لحظات طلايى همراهى وقرين بودن با او اين خاطره زيبا را هرگز فراموش نمى کنم: در آن هنگام که روى تخت بيمارستان سخت ترين لحظات را سپرى مى کرد واز ناراحتى شديد قلب رنج مى برد وعلى الدوام وضعيت قلب او با دستگاه بر روى صفحه دستگاه کنترل مى شد واز طرف پزشکان معالج اجازه حرکت حتى براى سجده کردن در نماز نداشت، در حالى که در نماز، به اقل واجبات اکتفا مى کرد، فراموشم نمى شود که در آن حال که نفسهايش به شماره افتاده بود وبه سختى تنفس مى کرد، از سرود عشق مولايش - دعاى مبارک اللهم کن لوليک... - در قنوت سرباز نزد. والبته اين است مصداق ديدنى دعاى اللهم... ولا تنسنا ذکره وانتظاره والايمان به وقوه اليقين فى ظهوره والدعاء له والصلوه عليه.(7)

آرى، اين چنين است کمند محبت که هر کس را به دام افکند، خور وخواب را از او مى ستاند وکسالت وخستگى راه را از دل وجانش مى زدايد، واين خود داستان صيدى دلداده ومحبت چشيده بود از خيل بيشمار صيدهاى اين دام پيل افکن.

تلاشگران جوان

اکنون که سخن بدينجا رسيده بى مناسبت نيست به عنوان قدر شناسى از دوستان ديرينه اى که در راه دوستى خود را به مشقتها ورنجهاى فراوان افکندند اما هرگز گرد وغبار خستگى بر سر ورويشان مشاهده نشد، ياد کنم. در ايام گذشته ونه چندان دور، در دوران پرفراز دوستى، در روزهائى مقارن با ايام نشاط انگيز غدير، جوانانى انگشت شمار وستارگانى پر فروغ از خيل ستارگان آسمان دوستى ام، به عنوان ابراز محبت وتثبيت پيمان وفا، بر پايه تعاون، صدها ساعت از عمر گران قيمت وارزشمند ايام جوانى خويش را صرف نموده وبه خاطر فراهم آوردن زمينه تفسير وتحقيق قرآنى، مجموعه اى گرد آوردند مشتمل بر بيست هزار فيش قرآنى در سه رنگ مختلف، که تمامى آنها با ذوق وسليقه اى تحسين برانگيز تنظيم شده که در نوع خود در تاريخ تحقيق قرآنى بى نظير بوده است. اين کارتها وفيشها مى تواند طى ساليان دراز زمينه تحقيق در مطالب قرآنى در جنبه هاى مختلف تفسيرى، ادبى، روائى و... باشد وبراى کسى که در اين زمينه فعاليت کند صفحاتى است آماده که بر هر اندازه ودر هر موضوع که بخواهد مى تواند با سهولت مراجعه کند وبه کار خود ادامه دهد. کارتها که شامل تمامى آيات قرآن است در سه رنگ تحت عنوان سه موضوع تفسير، روايت ومعانى لغات کد گذارى وشماره بندى وآيه نويسى شده است. همچنين، دوستان پر تلاش وبا وفاى ديگرى همان ابتکار را در مورد خطبات وکلمات نهج البلاغه به کار بردند. وآنان نيز صدها ساعت گرد هم آمدند وشش هزار کارت در نهايت دقت وزيبائى با شماره گذاريهاى خاص وابتکارى آماده کردند وبا مقدمه اى بلند تحت عنوان محبت دل که خود فرياد بلند دوستى ومحبتشان بود، نگارنده را مرهون محبتهاى پاک وزلال وبى شائبه خويش نمودند که اجر تمامى شان با محبوب ومولايشان، امام زمان عليه السلام، باد، چرا که آن عزيزان واين دوستان تمامى زحمات ومشقات را در حقيقت به ياد آن عزيز وبه هواى کوى او وبه عنوان ازدياد محبت وعشق او برخود هموار نموده اند.

ذکر محبوب

واستغفرک من کل لذه بغير ذکرک ومن کل راحه بغير انسک ومن کل سرور بغير قربک ومن کل شغل بغير طاعتک.(8)

وطلب آمرزش مى کنم از هر لذتى غير از ياد تو، واز هر راحتى غير از انس با تو، واز هر خوشى غير از قرب تو، واز هر کارى غير از اطاعت تو.

آن زليخا از سپندان تا به عود   نام جمله چيز، يوسف کرده بود

على عليه السلام مى فرمايند: اذا رايت الله يؤنسک بذکره فقد احبک.(9)

زمانى که ديدى خدا تو را با ذکر خود مانوس ساخته است، پس خدا تو را دوست داشته است. ذکر الله راس مال کل مؤمن.(10)

ياد خدا سرمايه هر مؤمن است. از آثار بارز محبت، ذکر دائم وفکر هميشگى محبوب است، زيرا عاشق دل سوخته ديار محبوب که همواره انس قلبى با او دارد به زبان نيز نام او مى برد وياد او را فراموش نمى کند. ذکر داراى مراتب گوناگون است: ذکر زبانى، ذکر ذهنى، ذکر قلبى ولذا ذکر دائم ثمره وصال هميشگى قلبى است. آتش عشق به محبوب، جان ودرون عاشق را سوخته وسراسر هستى او را فراگرفته ودل وانديشه ومغز او را با محبتش عجين نموده وبه گونه اى در تار وپود جان او رخنه کرده که نمى توان ياد يار را از او جدا کرد.

کثرت در ذکر محبوب

در قاموس عشق، در مسئله ذکر وياد، از محب صادق کثرت وافزونى خواسته شده است، چرا که در نظر وتمامى جهان ورنگهاى گوناگون آن، جلوات نام يار وبلکه خود نام يار هستند که عاشق به هر جا رو مى کند او را مى بيند ولذا بر زبان او نام يار جارى است وبه خاطر همين آنچه در هر يک از اعمال وآداب ورسوم شروع مطرح است روح ومعنى است وکميت ومقدار به عنوان قالب وجلد وقشر مورد توجه مى باشد. وآنچه مورد توجه محبوب يکتاى آفرينش قرار دارد کيفيت وروح عمل است. قرآن کريم نيز با تعبير احسن (بهتر) در کنار عمل، به اين مهم تصريح مى فرمايد: (الذى خلق الموت والحيوه ليبلوکم ايکم احسن عملا).(11)

آن کس که مرگ وحيات را آفريد تا بيازمايد شما را که کدامينتان در عمل نيکوتر مى باشيد. همان گونه که ياد آورديم در آيين تسليم آنچه روح وجان عمل را تشکيل مى دهد واصل اصيل عبادت شمرده مى شود قصد قربت وعبادتى است که محب براى محبت ولقاى يارش در جان خود مى پرورد. در روايات اخلاقى شرع مبين ما نيز بسيار تاکيد شده که تنها همين روح وجان اعمال وکردار عبادات است که مورد توجه وعنايت الهى قرار مى گيرد، ولذا همواره بندگان خود را به اقتصاد در عبادت واستواء ومداومت در آن وبه کيفيت برتر وبهتر آن دعوت نموده وکميت ومقدار وشکل ظاهرى اعمال چندان مورد توجه نبوده وآنچه بدان توصيه شده اصل ايمان به خدا وروز جزا ومغز ودرون عمل صالح است: (ليس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله واليوم الاخر والملائکه والکتاب والنبيين وآتى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساکين وابن السبيل والسائلين وفى الرقاب واقام الصلوه وآتى الزکوه والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين فى الباساء والضراء وحين الباس اولئک الذين صدقوا واولئک هم المتقون).(12)

نيکى آن نيست که روى خود را جانب مشرق ومغرب بگردانيد بلکه نيکوکار کسى است که به خدا وروز باز پسين وفرشتگان وکتاب خدا وپيامبران ايمان آورد ومال را با اينکه دوستش دارد انفاق کند وبه خويشان وفقيران ودر راه ماندگان وسائلان ودر راه آزادى بردگان دهد ونماز را بر پا دارد وزکات بپردازد وبا هر که عهد بسته به موقع وفا کند ودر کارزار وسختيها صبور وشکيبا باشد وبه وقت رنج صبر پيشه کند. کسانى که بدين اوصاف آراسته اند آنها به حقيقت راستگويانند وهمانان پرهيزکارانند. اما در اين ميان تنها يک مورد است که به کميت آن اهميت ويژه داده شده، چرا که کيفيت آن را در کميت آن بايد جستجو کرد، وآن ذکر وياد محبوب است. (يا ايها الذين آمنوا اذکروا الله ذکرا کثيرا).(13)

اى آنان که ايمان آورده ايد! خدا را زياد ياد کنيد. در اين زمينه با ذکر رواياتى از ائمه معصومين - صلوات الله عليهم اجمعين - وآياتى از قرآن کريم مطلب را روشن تر مى کنيم.

آيات

حضرت موسى عليه السلام آن هنگام که همراه با وزير خود هارون به سوى فرعون حرکت مى کرد هدف خود را از حرکت تبليغى خويش ذکر کثير بيان نمود: (قال رب اشرح لى صدرى ويسر لى امرى... کى نسبحک کثيرا ونذکرک کثيرا).(14)

پروردگارا! سينه ام را گشاده وکارم را آسان فرما... تا تسبيح تو را فزونى بخشيم وبه کثرت ذکر تو برسيم.

(لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه لمن کان يرجوا الله واليوم الاخر وذکر الله کثيرا).(15)

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) براى شما اسوه والگويى نيکوست براى آن کسانى که به خدا وروز جزا ايمان آوردند وخداوند را بسيار ياد کنند.

(يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فاثبتوا واذکروا الله کثيرا لعلکم تفلحون).(16)

اى مؤمنان! آن هنگام که با فوجى از دشمنان روبرو شديد ثابت قدم بمانيد وخدا را بسيار ياد کنيد که رستگار گرديد.

(فاذا قضيت الصلوه فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل الله واذکروا الله کثيرا لعلکم تفلحون).(17)

پس آن زمان که از نماز (جمعه) فراغت يافتيد در زمين منتشر شويد واز فضل خدا اکتساب نمائيد وخدا را زياد ياد کنيد تا رستگار گرديد.

(ان المسلمين والمسلمات والمؤمنين والمؤمنات والقانتين والقانتات والصادقين والصادقات والصابرين والصابرات والخاشعين والخاشعات والمتصدقين والمتصدقات والصائمين والصائمات والحافظين فروجهم والحافظات والذاکرين الله کثيرا والذاکرات اعد الله لهم مغفره واجرا عظيما).(18)

همانا مردان مسلمان وزنان مسلمان واهل خضوع وصدق وصبر وخشوع وصدقه وصوم ونگهدارندگان دامن از آلودگى وکسانى که خدا را بسيار ياد مى کنند، خداوند برايشان مغفرت واجر بزرگ مهيا نموده است.

پاورقى:‌


(1) شايان ذکر است که اين اثر نفيس وارزشمند اکنون در صد وده مجلد چاپ حروفى شده است.
(2) ريحانه الادب 191:5.
(3) يادنامه علامه امينى 21.
(4) همان 26.
(5) همان 25.
(6) نحل 125.
(7) خدايا... ياد او را از خاطر ما نبر ونسبت به انتظار وايمان به او ويقين نيرومند بر ظهور او ودعا ودرود بر او ما را غافل نگردان. (دعا در عيبت امام زمان عليه السلام به نقل از منتخب الاثر، ص 503).
(8) مناجات الذاکرين امام سجاد عليه السلام.
(9) غرور ودرر 131:3 ح 40.
(10) همان 30:4 ح 5171.
(11) ملک 2.
(12) بقره 177.
(13) احزاب 41.
(14) طه 34 - 25.
(15) ممتحنه 6.
(16) انفال 45.
(17) جمعه 10.
(18) احزاب 35.