موعود شناسى و پاسخ به شبهات

على اصغر رضوانى

- ۲۱ -


بعد از چشم پوشى از ضعف سند حديث مى دانيم كه كلمه (( شيعه )) فرقه اماميه ، اسماعيليه ، زيديه و ديگر فرقه هاى شيعى را شامل مى شود همان گونه كه بر كسى كه خود رابه تشيع نسبت داده ولى بعد از مدتى از خط اهل بيت منحرف شده است اطلاق مى گردد. ابوالخطاب ، مغيرة بن سعيد ، احمد بن هلال عبرتايى ، ابن ابى العزاقر و ديگر منحرفين كه ادعاى تشيع داشتند در حالى كه اهل بيت عليهم السلام از آنها بيزار بودند از اين دسته اند. لذا كشّى خبر فوق را تحت عنوان (( ما روى فى محمد بن ابى زينب )) معروف به ابو الخطاب كه فرقه خطابيه به او نسبت داده مى شود نقل كرده است . او كسى بود كه احاديث زيادى از طرف امام در مورد لعن و نفرين او صادر شد و از خداوند طلب نمود كه حرارت شمشير را به او بچشاند. (1199)
در نتيجه مقصود از كذابين شيعه همين افراد و يا فرقه هاى ديگر شيعه غير از اماميه اند كه با نسبت هاى ناروا و دروغ ، گروهى را منحرف كرده اند و لذا امامان شيعه آنها را لعن كرده و حكم به كفر آنها نموده و از نها تبرى جسته اند. و هنگام ظهور نيز امام زمان عليه السلام در ابتدا آنها را نابود خواهد كرد.
ثانيا : از آن جهت كه حضرت مهدى عليه السلام مردم را دعوت به اسلام ناب محمدى كه در تشيع اصيل متبلور است دعوت مى كند بايد در مرتبه اول منحرفين از اين راه اصيل را از بين برده تا بتواند ديگران را به اين راه وارد كند. كسانى كه مقابله با آنها به مراتب سخت تر و دشوارتر از كفار و صاحبان اديان و ذاهب ديگر است .
در نتيجه : حديث فوق هرگز ربطى به راويان حديث اهل بيت عليهم السلام ندارد ، آنهايى كه علوم اهل بيت را اخذ كرده و با دقت تمام به دست آيندگان رساندند. آنان كسانى بودند كه از طريق امامان شيعه مورد مدح و ستايش قرار گرفتند كه مى توان در راس آنها از زراره ، محمد بن مسلم ، بريد عجلى ، ابوبصير نام برد.
452 : وظايف حضرت عيسى عليه السلام بعد از نزول از آسمان چيست ؟
ابو هريره در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: (( ... او از آسمان فرود مى آيد با مردم به جهت دعوت به اسلام جنگ خواهد كرد صليب را خرد كرده و خوك را مى كشد و جزيه وضع مى كند. خداوند در عصر او همه ملت ها به جز اسلام را نابود مى گرداند و مسيح دجال را نيز به هلاكت مى رساند. در روى زمين چهل سال درنگ مى كند و بعد از وفات مسلمانان بر او نماز مى گزارند )) . (1200)
ممكن است كه مقصود از كشتن خوك كنايه از تحريم خوردن آن بر مسيحيان آن عصر باشد و مقصود از وضع جزيه كنايه از ابطال جميع اديان است . (1201)
453 : حضرت عيسى عليه السلام بعد از نزول به چه شريعتى عمل مى كند؟
از برخى روايات استفاده مى شود كه حضرت عيسى عليه السلام بعد از فرود آمدن از آسمان به شريعت اسلام عمل مى كند نه به شريعت خود.
سمره از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: (( عيسى بن مريم در حالى كه تصديق كننده به محمد صلى الله عليه و آله و بر ملت او است نزول مى كند آن گاه دجال را به قتل مى رساند ... )) . (1202)
ابن حبان در صحيح خود از ابو هريره نقل كرده كه گفت : از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: (( ... و هنگامى كه سر از ركوع بر مى دارد سمع الله لمن حمده مى گويد ... )) . (1203)
454 : منجى و رهبر در حكومت عدل توحيدى جهانى كيست ؟
در مورد سوال فوق سه احتمال وجود دارد:
1- منجى و رهبر جهانى همان عيسى بن مريم است و منظور از مهدى نيز اوست .
2- منجى و رهبر مهدى موعود اسلامى است كه از او به مسيح نيز تعبير شده است .
3- منجى و رهبر حضرت مهدى است كه حضرت عيسى نيز از جانب خداوند به مساعدت او مى شتابد.
ادله احتمال اول
1- لفظ مسيح كه مقصود از آن نجات بخش و منجى است لقب حضرت عيسى عليه السلام مى باشد .
2- در برخى از اناجيل و روايات اسلامى به طول عمر حضرت مسيح در آخرالزمان اشاره شده است . (1204)
3- در برخى از روايات آمده : و لا مهدى الا عيسى بن مريم ؛ (( و مهدى به جز عيسى بن مريم نيست . ))
پاسخ :
اولا : نامگذارى حضرت عيسى عليه السلام به مسيح بر استقلال او در برپايى حكومت عدل جهانى دلالت ندارد ، زيرا نام (( مسيح )) را برخى از كاتبان اناجيل بر حضرت مسيح اطلاق نمودند و قرآن نيز به جهت شهرت آن بر آن حضرت اطلاق كرده است . و ديگر اينكه كافى است در لقب دادن حضرت عيسى به سيح به جهت آنكه در تاسيس حكومت عدل جهانى مشاركت دارد.
ثانيا : توافق اسلام و مسيحيت در بازگشت حضرت عيسى عليه السلام در آخرالزمان و طول عمر او دلالت بر ستقلال ايشان در تشكيل حكومت و رهبرى ندارد.
ثالثا : در مورد حديث و لا مهدى الا عيسى بن مريم كه ابن ماجه آن را در سنن خود نقل كرده اشكالاتى وجود دارد:
الف : اين حديث معارض با روايات متواترى است كه مهدى را از ذريه رسول خدا صلى الله عليه و آله معرفى كرده است .
ب : اين روايت از منفردات محمد بن خالد جندى است و تنها اوست كه آن را نقل كرده است در حالى كه او كسى است كه به تعبير آبرى ، نزد اهل سنت معروف نيست .
و به تعبير حاكم نيشابورى مجهول بوده و نقل حديثش به جهت تعجب است . (1205) لذا قرطبى مى گويد: (( احاديث نبوى كه دلالت بر خروج مهدى عليه السلام از عترت پيامبر صلى الله عليه و آله و از اولاد فاطمه عليه السلام دارد اصحّ از اين حديث است و حكم ، مطابق آن احاديث است )) . (1206)
ابو نعيم اصفهانى نيز حديث را غريب مى داند. (1207)
دليل احتمال دوم
مسيح در لغت گر چه به معناى مسح شده است ولى اين كلمه لقب كسى قرار گرفته كه از جانب خداوند مسح شده و قابليت براى نجات عالم را دارد و مطابق روايات اين قابليت تنها براى حضرت مهدى عليه السلام است .
پاسخ :
اولا : لقب دادن حضرت مهدى عليه السلام به مسيح به معنايى كه ذكر شده گر چه امر معقولى است ولى در وايات به آن اشاره نشده است .
ثانيا : از مجموعه احاديث استفاده مى شود كه حضرت مسيح با تشريك مساعى با حضرت مهدى عليه السلام امر حكومت جهانى را به پيش خواهند برد.
ادله احتمال سوم
از مجموعه قرائن و ادله به دست مى آيد كه حكومت جهانى با رهبرى حضرت مهدى عليه السلام و تشريك مساعى حضرت عيسى عليه السلام بر پا خواهد شد زيرا:
1- امام مهدى عليه السلام وارث طرح كامل حكومت عدل جهانى توحيدى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است .
2- در روايات اسلامى آمده است كه حضرت عيسى از امامت جماعت بر مسلمين امتناع كرده و امام مهدى عليه السلام را به عنوان امامت معرفى مى كند.
3- حكمت اقتضا مى كند كه رهبر حكومت جهانى از امت اسلام باشد.
4- در عبارات اناجيل آمده است كه حضرت عيسى به كمك شخصى به نام (( فرزند انسان )) از آسمان فرود آمده و با مساعدت او اين حكومت بر پا خواهد شد .
455 : زندگانى حضرت عيسى عليه السلام بعد از نزول چه مقدار است ؟
از برخى روايات استفاده مى شود حضرت عيسى بعد از نزول به زمين چهل سال عمر مى كند و در اين مدت ازدواج كرده ، بعد از رحلت مسلمانان بر او نماز مى گزارند:
1- ابو هريره در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: (( .. او - مسيح - چهل سال در روى زمين مكث خواهد كرد و بعد از وفاتش مسلمانان بر او نماز مى گزارند )) . (1208)
عبد الله بن عمر از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: (( عيسى بن مريم به زمين فرود مى آيد و ازدواج مى كند و فرزنددار مى شود )) . (1209)
اصحاب امام مهدى عليه السلام
456 : عدد اصحاب خاص امام زمان عليه السلام بعد از ظهور چند نفر است ؟
مطابق روايات مستفيض بلكه متواتر عدد اصحاب امام زمان عليه السلام به تعداد لشكر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در غزوه بدر 313 نفر است .
قندوزى در تفسير آيه و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل كرده كه فرمودند: (( همانا امت معدوده 313 نفر از اصحاب مهدى در آخرالزمان است همانند عدد اهل بدر كه در يك ساعت اجتماع مى كنند ... )) . (1210)
محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: (( پس اول كسى كه از طرف خدا با او بيعت مى كند جبرئيل است ، و نيز از مردم 313 نفر با او بيعت خواهند كرد. ))
و نيز از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: (( قائم از ما با ترس يارى شده و با نصرت تاءييد خواهد شد. تا آنكه فرمود: پس هنگامى كه خروج مى كند بر كعبه تكيه مى دهد و 313 نفر به دور او گرد آيند ... )) . (1211)
457 : آيا امام زمان عليه السلام غير از 313 نفر اصحاب ديگرى نيز دارند؟
از روايات استفاده مى شود كه اصحاب امام زمان عليه السلام بعد از ظهور از ده هزار نفر كمتر نيست .
محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: (( هر گاه براى او حضرت مهدى عليه السلام - ده هزار مرد جمع شد پس در روى زمين معبودى به جز خدا باقى نمى ماند ... )) . (1212)
در اينكه مقصود از اين روايات و رواياتى كه اصحاب حضرت را 313 نفر معين كرده چيست چند احتمال است :
1- دو دسته كردن اصحاب حضرت به جهت اختلاف در درجات اخلاص آن ها است ، به اين نحو كه 313 نفر از آنها در كمال درجه اخلاص اند و بقيه تا ده هزار نفر يا ده هزار نفر ديگر در مرتبه اى پايين ترند.
2- اختلاف دو دسته در سرعت ملحق شدن آنها و رسيدن آنان به حضرت مهدى عليه السلام است ، به اين نحو كه 313 نفر از ديگران زودتر به حضرت ملحق مى شوند.
3- اختلاف در سرعت ايمان و بيعت نمودن با حضرت است .
4- اختلاف در دفاع نمودن از حضرت باشد به اين معنا كه 313 نفر اولين دسته اى است كه حضرت را يارى خواهند نمود.
5- اختلاف به لحاظ وظايف و كارهايى است كه به جهت اختلاف درجات اصحاب به آنها محول خواهد شد ، مثلا 313 نفر از فرماندهان و رئيسانند ، برخلاف بقيه افراد.
458 : اصحاب حضرت مهدى عليه السلام چگونه وارد مكه مى شوند؟
در مورد سوال فوق چند احتمال وجود دارد:
1- اينكه اين جماعت به طور اعجاز و با سرعت وارد مكه مى شوند. اين احتمال مطابق ظاهر برخى روايات و صريح برخى روايات ديگر است . در برخى روايات آمده كه آنها در يك ساعت در جايى اجتماع مى كنند: يجتمعون و الله فى ساعة واحدة (1213) . ولى در برخى روايات تصريح به اعجازى بودن آن شده است .
در روايت ابن صباغ آمده است : فيصير اليه انصاره من اطراف الارض تطوى لهم طيا حتى يبايعوه ؛ (( پس انصار او از اطراف زمين به خدمت او مى رسند در حالى كه زمين براى آنها مى چرخد تا آنكه با او بيعت كنند. ))
و در خبر طبرسى آمده است : فتصير شيعته من اءطراف الارض تطوى لهم طيا حتى يبايعوه ؛ (( پس شيعيان از اطراف زمين خدمت او مى رسند در حالى كه زمين براى آنها مى چرخد ، تا آنكه با او بيعت كنند. ))
- احتمال ديگر اينكه مردم چند دسته شوند:
الف : برخى از راه طبيعى خدمت امام رحمة الله عليه مشرف مى شوند.
ب : برخى نيز شب هنگام كه در رختخواب خود آرميده اند ناگهان خود را در مكه مى يابند.
ج : برخى نيز بر ابر سوار در روز به خدمت حضرت مى شوند.
3- احتمال سوم آن است كه همگى با سفر عادى به خدمت حضرت مشرف مى شوند؛ زيرا همان گونه كه در روايات اشاره شده به اسم مهدى عليه السلام در ماه رمضان ندا داده شوند و ظهور حضرت نيز در دهم محرم است در فاصله اين مدت مخلصين خود را به حضرت مى رسانند.
از ميان اين احتمالات احتمال سوم ترجيح دارد؛ زيرا اگر چه مطابق زمان صدور اين روايات حركت سريع به سوى مقصدى دور تنها با اعجاز متصور بوده ، ولى در اين عصر بلكه عصر ظهور حركت ها به حدى سريع شده كه اجتماع افرادى را از اطراف عالم در يك ساعت ممكن ساخته است . و لذا ممكن است كه مقصود از سير در سحاب و ابرها سفر با هواپيما و پيچيده شدن زمين سفر با ماشين و قطار سريع السير باشد.
459 : اصحاب امام زمان عليه السلام از چه كشورهايى هستند؟
مطابق روايات اصحاب امام زمان عليه السلام از كشورها و شهرهاى مختلف هستند كه خدمت حضرت مشرف مى شوند:
شيخ طوسى رحمة الله عليه به سندش از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: (( بين ركن و مقام سيصد و چند نفر به تعداد اهل بدر با قائم بيعت خواهد كرد ، در ميان آنها نجيبانى از اهل مصر ، و شخصيت هايى از اهل شام ، اخيارى از اهل عراق است ... )) . (1214)
و نيز از امام على عليه السلام نقل كرده كه فرمود: (( درود بر طالقان ، پس همانا براى خداوند در آن گنج هايى است كه از طلا و نقره نيست ، ولكن در آن مردانى است كه خداوند شناخت تمام به آنها دارد ، و آنان ياوران مهدى آخرالزمان اند . )) . (1215)
و نيز ابن طاووس در كتاب (( الملاحم و الفتن )) (1216) اسامى بسيارى از اصحاب امام را را شهرهاى آنان نقل كرده است .
460 : آيا در ميان اصحاب امام زمان عليه السلام عرب وجود ندارد؟
مرحوم مجلسى به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: اتق العرب فان لهم خبر سوء ، اءما انه لم يخرج مع القائم منهم واحد (1217) ؛ (( از عرب بپرهيز ، زيرا براى آنها خبر ناگوارى است . آگاه باش كه هيچ كس از عرب با قائم خروج نخواهد كرد. ))
پاسخ :
1- مجلسى اين روايت را از كتاب (( الغيبة )) شيخ طوسى نقل كرده است . ولى سند آن به جهت وجود موسى الآبار و اسباط بن سالم كه مجهول الحالند و هيچ توثيقى ندارند ضعيف است .
2- با اغماض از سند اين روايت ، معارض با احاديث ديگرى است كه دلالت دارد بر اينكه برخى از انصار و اصحاب امام زمان عليه السلام از عرب است .
از جمله آن روايات اينكه شيخ طوسى به سندش از جابر جعفرى از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: يبايع القائم بين الركن و المقام ثلاثمائه و نيف عدة اهل بدر ، فيهم النجبآء من اهل مصر و الابدال من اهل الشام و الاخيار من اهل العراق فيقيم ما شاء الله ان يقيم (1218) ؛ (( بين ركن و مقام سيصد و اندى به عدد اهل بدر با قائم بيعت خواهند كرد ، در ميان آنها نجيبانى از اهل مصر و ابدالى از اهل شام و اخيارى از اهل عراق وجود دارد ، آن گاه دين را تا مقدارى كه خداوند بخواهد بر پا خواهد داشت . ))
461 : آيا در ميان اصحاب امام زمان عليه السلام زن نيز وجود دارد؟
از برخى روايات استفاده مى شود كه در ميان اصحاب حضرت مهدى عليه السلام تعدادى زن نيز وجود دارد:
نعمانى از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: (( به خدا سوگند سيصد و اندى خواهند آمد و پنجاه نفر زن در ميان آنان است )) . (1219)
مفضل بن عمر مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: (( همراه حضرت قائم سيزده زن هستند. عرض ‍ كردم : آنان چه مى كنند و چه نقشى خواهند داشت ؟ حضرت فرمود: زخمى ها را مداوا مى كنند و از بيماران پرستارى مى نمايند ، همچنان كه همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند ... )) . (1220)
462 : آيا ياران زن حضرت از جمله 313 نفرند؟
مطابق برخى از روايات پنجاه نفرى كه از زنان در ركاب مهدى عليه السلام هستند از ميان 313 نفر از ياران خاص حضرتند:
جابر بن يزيد جعفرى ضمن حديث مفصلى از امام باقر عليه السلام در بيان برخى نشانه هاى ظهور نقل كرده كه فرمود: و يجى ء و الله ثلاثمائه و بضعة عشر رجالا فيهم خمسون امراءة يجتمعون بمكة ... (1221) ؛ (( به خدا سوگند! سيصد و بالاتر از ده نفر مى آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند و در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد ... )) .
از كلمه (( فيهم )) كه در روايات آمده استفاده مى شود كه اين پنجاه زن از جمله 313 نفرند. و تعبير به (( رجلا )) به جهت تغليب است . همان گونه كه در آيه تطهير ضمير (( كم )) كه براى جمع مخاطب مذكر است به كار رفته و به طور حتم حضرت زهرا سلام الله عليها نيز مشمول آيه است و اگر مقصود امام عليه السلام از وجود آن پنجاه زن همراهى آنان با آن 313 نفر بود بايد از تعبير (( معهم )) استفاده مى كرد نه (( فيهم ))
و اگر اشكال شود كه : پس چرا اسامى اين پنجاه نفر در بين نام 313 نفر نيامده است ؟ در جواب گوييم : با مراجعه به رواياتى كه اسامى ياران خاص حضرت را ذكر كرده اند پى مى بريم كه نام همه 313 نفر نيامده است و لذا ممكن است بقيه آنان از زنان باشند كه به جهت خاصى نام آنان برده نشده است .
463 : اگر اسامى اصحاب حضرت از ابدا مشخص شده چگونه ما مى توانيم خود را از اصحاب او قرار دهيم ؟
گاهى سؤال مى شود كه اگر مطابق روايات اسامى اصحاب خاص حضرت و شهرهاى آنان مشخص شده است انسان از اينكه بتواند جهاد نفسانى كند تا به اين درجه برسد كه از اصحاب خاص حضرت شود ماءيوس ‍ مى گردد.
پاسخ :
1- رواياتى كه تعداد اصحاب حضرت را مشخص كرده گر چه مستفيض است ولى روايتى كه اسامى و شهرهاى آنها را نقل كرده ضعيف السند است و لذا قابل اثبات نيست .
2- مطابق روايت ابن طاووس اسامى همه 313 نفر نيامده است بلكه حدود 240 نفر از آنها را نام برده است . و لذا احتمال داده مى شود كه انسان در بين نفرات ديگر باشد.
464 : آيا با امام زمان عليه السلام از روى اكراه بيعت مى شود؟
در برخى روايات فريقين اشاره شده كه حضرت با اكراه با مردم بيعت مى كند و يا اينكه مردم با اكراه با او بيعت مى كنند.
قتاده از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: (( مهدى از مدينه به سوى مكه خروج مى كند ، مردم از او مى خواهند كه از بينشان خروج كند ، پس با او بين ركن و مقام در حالى كه كراهت دارد بيعت مى كنند ... )) . (1222)
زراره از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: (( به اسم قائم ندا داده مى شود پس او مى آيد و پشت مقام قرار مى گيرد. به او گفته مى شود: به تحقيق به اسم تو ندا داده مى شود ، منتظر چه چيزى هستى ؟ دست او گرفته شده با او بيعت مى شود زراره مى گويد: الحمدلله ، ما مى شنيديم كه قائم عليه السلام با كراهت بيعت مى كند (مى شود) و وجه استكراه او را نمى دانستيم ، ولى دانسيتم اين استكراهى است كه گناهى در آن نيست )) . (1223)
ممكن است مقصود به استكراهى كه حضرت نسبت به بيعت مردم دارند اين باشد كه از آنجا كه مظلومان از آن حضرت تقاضاى رفع ظلم مى كنند لذا حضرت از روى تواضع در ابتدا استكراهى از خود نشان مى دهند.
خصوصا آنكه اين كار بايد به اذن و اراده و مشيت خداوند صورت پذيرد.
465 : چه كسانى با حضرت مهدى عليه السلام بيعت خواهند كرد؟
كسانى كه با حضرت بيعت خواهند كرد به ترتيب عبارت اند از:
1- جبرئيل امين عليه السلام .
2- اصحاب خاص حضرت .
3- اصحاب عام حضرت .
4- كسانى كه در مكه حاضر بوده و به او و دعوتش اعتماد و اطمينان پيدا مى كنند.
466 : امام زمان عليه السلام با اصحاب خود بر سر چه اصولى پيمان مى بندد؟
از برنامه ها و روش هاى امام مهدى عليه السلام پيمان گيرى از ياران خويش است . پيمان و بيعت در جامعه اسلامى از آغاز تشكيل حاكميت اسلام رسم شده و پايه گذارى نخستين مركزيت و حكومت اسلامى به دست مبارك پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با آيين بيعت و پيمان گرفتن از يكايك مردم همراه بود.
امام مهدى عليه السلام نيز چون نياكان خويش از يارانش بيعت مى گيرد و با آنان پيمان مى بندد. پيمان امام بر سر اصولى است كه راه و رسم و شيوه و روش امام را در حكومت تبيين مى كند.
امام على عليه السلام مى فرمايد: (( همانا قائم با يارانش پيمان مى بندد و از آنان بيعت مى گيرد كه : مسلمانى را دشنام ندهند ... حريمى را هتك نكنند ، به خانه اى هجوم نبرند ، كسى را به ناحق نزنند ، طلا و نقره گنج نكنند ، همچنين گندم و جو اندوخته نسازند. مال يتيمان را نخورند ... لباس خز و حرير نپوشند. كمر بند زرين نبندند ... در امور معاش به اندك بسنده كنند ... لباس درشت بپوشند و صورت بر خاك بگذارند ... و در راه خدا به جهادى شايسته دست يازند.
خود (امام ) نيز متعهد مى شد كه از همان راهى كه آنان مى روند برود ، و چون آنان لباس بپوشد و بر مركوبى مانند مركوب آنان سوار شود و چنان باشد كه آنان هستند. به اندك بسنده كند ، و زمين را با يارى خداى دادگرى پركند پس از آنكه از ستم پر شده باشد ... و صاحب و دربانى نگمارد )) . (1224)
467 : اصحاب امام زمان عليه السلام در شجاعت چگونه اند؟
حاكم نيشابورى به سندش از محمد بن حنفيه نقل مى كند كه گفت : ما نزد على عليه السلام بوديم كه شخصى از او درباره حضرت مهدى عليه السلام سؤال كرد؟ حضرت فرمود: ... يخرج فى آخر الزمان اذا قال الرجل الله الله قتل ، فيجمع الله تعالى له قوما قزع كقزع السحاب ، يولف الله بين قلوبهم لا يستوحشون الى احد و لا يفرحون باءحد يدخل فيهم ... (1225) ؛ (( او در آخر الزمان خروج خواهد كرد هنگامى كه شخصى اعلان كند: خدا را خدا را! كشته شود. در آن هنگام خداوند براى او گروهى را جمع مى كند كه همانند ابرهاى پراكنده متفرق اند قلب هاى آنها را هماهنگ مى نمايد. از كسى احساس وحشت نكرده و به كسى كه داخل در جماعت آنها شود شاد نمى گردد ... )) .
468 : آيا اصحاب حضرت مهدى عليه السلام از منطقه خاصى هستند؟
مطابق برخى از روايات اصحاب حضرت از منطقه خاصى نيستند بلكه در سرتاسر دنيا به سر مى برند و خداوند متعال در وقتى بسيار اندك آنها را كنار بيت الله الحرام جمع خواهد كرد.
سيد بن طاووس در حديثى از امام على عليه السلام درباره اصحاب امام زمان عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: (( آنها 313 نفرند به عدد اصحاب بدر خداوند آنها را از شرق و غرب عالم در كنار بيت الله الحرام جمع خواهند كرد ... )) . (1226)
469 : اصحاب حضرت مهدى عليه السلام چه ويژگى هايى دارند؟
مطابق برخى از روايات حضرت عليه السلام از صفات و ويژگى هايى برخوردارند از قبيل :
1- اخلاص
در روايتى امام جواد عليه السلام به عبدالعظيم حسنى عليه السلام فرمود: (( ... و هنگامى كه براى او اين تعداد (( 313 نفر )) از اهل اخلاص جمع شد خداوند امر او را ظاهر خواهد كرد ... )) . (1227)
2- يقين و استقامت
از امام صادق عليه السلام در حديثى نقل شده كه فرمود: (( ... گويا قلب هاى آنها به مانند تكه هاى آهن است ، شكى در قلوب آنها راجع به خدا وجود ندارد. محكم تر از سنگ است ... )) . (1228)
3- خداشناسى واقعى
از امام على عليه السلام در ضمن حديثى نقل است كه فرمود: (( ... و لكن در طالقان مردمانى مومن خواهند آمد كه به خداوند معرفت واقعى دارند و آنان انصار مهدى در آخرالزمان مى باشند )) . (1229)
4- شيروان روز و زاهدان شب
از امام صادق عليه السلام در حديثى راجع به اصحاب قائم عليه السلام نقل است كه فرمود: (( گويا من نظر مى كنم به قائم و اصحاب او در نجف كوفه ... سجده ها به پيشانى هاى آنها اثر گذارده است ، شيران در روز و راهبان در شب اند ... )) . (1230)
5- برخوردارى از تاءييد الهى
طبرسى در روايتى از امام على عليه السلام نقل كرده كه فرمود: (( تا اينكه خداوند مردى را در آخرالزمان بر مى انگيزاند ... او را به ملائكه اش تاءييد كرده و انصارش را حفظ خواهد نمود )) . (1231)
470 : چگونه مى توان با 313 نفر دنيا را تسخير كرد؟
در مورد سؤال فوق مى گوييم :
اولا : مطابق برخى از روايات حضرت دو نوع يار و ياور دارند: يكى ياران خاص الخاص كه 313 نفرند و ديگرى ياران خاص كه ده هزار نفر مى باشند.
اين افراد انسان هاى عادى به حساب نمى آيند ، بلكه كسانى هستند كه قلب هايشان در راستاى اهداف ضرت مهدى عليه السلام محكم بوده ، راسخ قدم مى باشند.
ثانيا : غلبه حضرت با يارانش و بر پايى حكومت عدل جهانى تنها از طريق امور عادى نيست تا بعيد به نظر برسد ، بلكه همان گونه كه قبلا اشاره شد با تاءييداتى از جانب خداوند ، از قبيل ايجاد رعب در قلوب شمنان حضرت عليه السلام و تاءييداتى از ملائكه خواهد بود.
ثالثا : اراده حتمى خداوند بر پيروزى حضرت تعلق گرفته است و اراده او به هر نحو ممكن محقق خواهد شد.
لذا در قرآن كريم مى خوانيم : كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله (1232) ؛ (( چه بسيارند گروه اندكى كه به اذن خداوند ، ر گروه بسيار چيرگى مى يابند.
رابعا : از لحاظ اسباب و علل ظاهرى هم اگر موضوع را بررسى كنيم حصول چنين فتح و غلبه و تشكيل حكومت الهى ممكن و عملى خواهد بود ، زيرا حضرت در موقعى ظهور خواهد كرد كه اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سياسى كاملا مساعد باشد. نظير رشد و توسعه سريع اسلام در قرن اول است زيرا در آن عصر ، فساد اوضاع اجتماعى و ادارى كشورها به حدى بود كه مردم آمادگى پذيرش حكومت اسلامى را داشتند. اين وضعيت در عصر ظهور حضرت نيز وجود دارد.
471 : وزيران دولت حضرت مهدى عليه السلام غالبا از چه قشرى هستند؟
مطابق برخى از روايات وزيران دولت حضرت مهدى عليه السلام از قشر جوان هستند ، گر چه تعداد قليلى از پيرمردان نيز در ميان آنها وجود دارد.
ابو يحيى حكيم بن سعيد مى گويد: از على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: ان اصحاب القائم شباب لا كهول فيهم الا كالكحل فى العين ، اءو كالملح فى الزاد و اءقل الزا الملح (1233) ؛ (( همانا اصحاب قائم جوان اند هرگز در ميان آنها پيرمرد وجود ندارد مگر به مانند سرمه در چشم ، يا همانند نمك در توشه و كمترين توشه نمك است . ))
472 : بيشتر ياران حضرت از شرق هستند ، چگونه با عقب ماندگى شرق مى توان بر غرب پيروز شد؟
اولا : از طرفى ياران حضرت بايد از افراد مسلمان باشند و از طرف ديگر عمده ممالك و زيست گاه امت سلامى در شرق است لذا بيشتر ياران حضرت از شرق هستند.
ثانيا : حضرت مهدى عليه السلام از همه نوع پيشرفتى براى رفاه و تكامل انسان ها استفاده خواهد كرد ولى نه به ديد استقلالى ، بلكه از دنيا براى رسيدن به تعالى روحى بهره خواهد گرفت .
ثالثا : مقصود از عقب افتادگى شرق نسبت به غرب چيست ؟ اگر در تكنيك و مسائل دنيوى است كه هدف اصلى حضرت تنها تكامل مادى نيست . و اگر مقصود عقب افتادگى شرق در ناحيه عقل و فكر و شعور و پيشرفت فرهنگى است كه اين مطلب را ما قبول نداريم . چه كسى گفته است كه غرب به لحاظ اخلاقى و فرهنگى بر شرق پيشى گرفته است .
473 : كارگزاران دولت حضرت مهدى عليه السلام چه كسانى هستند؟
در حكومتى كه رهبرى آن به عهده حضرت مهدى عليه السلام است ، كارگزاران و مسوؤلان حكومت او نيز بايد از بزرگان و نيكان امت باشند. از اين رو در روايات ، تركيب دولت حضرت مهدى عليه السلام را از پيامبران ، جانشينان آنان ، تقوا پيشگان و صالحان روزگار معرفى مى كند.
در روايتى مى خوانيم كه حضرت عيسى عليه السلام به حضرت مهدى عليه السلام مى گويد: (( همانا من به عنوان وزير فرستاده شده ام نه امير و فرمانروا )) . (1234)
همچنين در روايتى آمده است كه حضرت عيسى عليه السلام وزير حضرت قائم عليه السلام و پرده دار و جانشين آن حضرت است . (1235)
و نيز در روايتى ديگر آمده است : (( ... آن گاه عيسى فرود مى آيد و مسئول دريافت اموال حضرت قائم مى شود و اصحاب كهف نيز در پشت سر او خواهند بود )) . (1236)
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: (( ... سپاهيان در پيشاپيش حضرت مهدى عليه السلام قرار مى گيرند و قبيله همدان وزيران او خواهند بود )) . (1237)
و نيز در روايتى مى خوانيم : (( مردان الهى با مهدى عليه السلام همراه هستند ، مردانى كه به دعوت او پاسخ گفته اند و او را يارى مى كنند. آنان وزيران و دولت مردان اويند كه بار سنگين مسئوليت هاى حكومت را بر دوش دارند )) . (1238)
474 : آيا در ميان اين همه مسلمان و شيعه 313 نفر يار براى حضرت وجود ندارد؟
در پاسخ اين سوال مى گوييم :
اولا : در روايات مختلف براى ياران و اصحاب خاص حضرت مهدى عليه السلام صفات و خصوصيات يژه اى ذكر شده كه بايد در 313 نفر موجود باشد ، و ما به برخى از آن صفات قبلا اشاره كرديم .
ثانيا : همان گونه كه در جاى خود اشاره كرده ايم ، از مجموعه احاديث استفاده مى شود كه حضرت دو دسته يار و ياور بعد از ظهور دارند : يكى ياوران خاص كه 313 نفرند و دسته ديگر ياوران عام كه ده هزار نفرند و بايد اين اعداد جمعيت نيز آماده شود.
ثالثا : فراهم شدن 313 نفر از ياران خاص حضرت علت تامه براى ظهور حضرت نيست ، بلكه يكى از شرايط تحقق ظهور است ، حضرت با كمك اين تعداد افراد حكومت عدل گستر جهانى را پياده خواهد كرد اما اينكه آيا فراهم شدن اين تعداد نفر علت تامه ظهور است ؟ خير ، بلكه علل و عوامل و شرايط ديگرى از جمله فراهم شدن زمينه لازم و مساعد براى حكومت حضرت نيز لازم است .
تاريخ بعد از ظهور
475 : آيا در عصر ظهور همه يك عقيده و مرام خواهند داشت ؟
براى تشكيل جامعه واحد و امت واحده ، يك موضوع ضرورى است و آن جهان بينى واحد و اعتقاد واحد است .
در دوران ظهور و روزگار دولت عدل بنياد مهدوى عليه السلام جهان بينى واحدى بر جهان حاكم مى گردد و راه و روش و برنامه ها يكى است ، و يك پارچگى و يگانگى واقعى در عقيده و مرام پديد مى آيد ، و مردمان همه يكدل و يك زبان به سوى سعادت و صلاح حركت مى كنند.
امام مهدى عليه السلام كه مصلحى حقيقى است و راه و روش او بر پايه قانون جاويدان حق و عدل استقرار دارد و با فطرت و سرشت انسان ها هماهنگ و سازگار است ، وحدتى واقعى را بر اساس اصول توحيد و ايدئولوژى اسلامى پى مى ريزد و همه انسان ها را در زير شعار يگانه و دين واحد گرد مى آورد.
امام على عليه السلام به مالك بن حمزه فرمود: (( ... در اين زمان قائم ما قيام كند و همه را بر يك مرام و عقيده گرد آورد )) . (1239)
امام صادق عليه السلام فرمود: فوالله يا مفضل ! ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف و يكون الدين كله لله (1240) ؛ (( ... به خدا سوگند اى مفضل ! [امام قائم ] از ميان ملت ها و آيين ها اختلاف را بر مى دارد و يك دين بر همه حاكم مى گردد. ))
476 : امام مهدى عليه السلام با كدام دين بر عالم حكومت مى كند؟
دينى كه خود امام مهدى عليه السلام به آن متدين است و بعد از ظهور با آن بر مردم حكومت مى كند دين اسلام است . اين مدعا را با چند دليل مى توان به اثبات رساند:
1- از آنجا كه حضرت مهدى عليه السلام خاتم اوصياى پيامبر اسلام است و قرار است به طور حتم او بر عالم حكومت كند ، لذا به طور حتم دين حاكم در آن زمان دين اسلام است .
2- از آنجا كه حكومت حضرت مهدى عليه السلام مطابق روايات متواتره و صحيحه ، حكومت عدل در تمام زمينه هاست ، و عدل كامل نيز منحصر در اسلام است ، نتيجه مى گيريم نظامى را كه حضرت مهدى عليه السلام با آن حكومت خواهد كرد ، نظام اسلام خواهد بود.
3- مطابق برخى از اخبار حضرت مهدى عليه السلام بر امت اسلامى حكومت خواهد كرد ، اين روايات به نوبه خود دلالت دارد كه حكم او اسلامى بوده و احكام اجرايى او اسلامى خواهد بود.
ترمذى به سند حسن از ابى سعيد خدرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: (( همانا در ميان امت من مهدى است كه خروج خواهد كرد ... )) . (1241)
4- برخى از روايات نيز به طور صريح دلالت دارد بر اينكه حضرت مهدى عليه السلام احكام اسلام و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله را بعد از ظهور به اجرا خواهد گذاشت : طبرانى در (( المعجم الاوسط )) و نيز ابو نعيم اصفهانى از ابى سعيد خدرى نقل كرده اند كه گفت : از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: (( مردى از اهل بيتم خروج مى كند كه به سنت من قيام مى نمايد ... )) . (1242)
5- رواياتى كه به طور متواتر از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهم السلام وارد شده كه امام مهدى عليه السلام زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. و عدل كامل تنها در دين خاتم و كامل متجلى است كه همان دين اسلام است . نتيجه اينكه دينى كه حاكم در عصر ظهور است همان دين اسلام مى باشد.
477 : آيا در دولت حضرت مهدى عليه السلام جز مسلمان روى زمين باقى نمى ماند؟
از برخى روايات استفاده مى شود كه در عصر دولت حضرت مهدى عليه السلام جز مسلمان احدى روى زمين باقى نمى ماند.
ابن بكير مى گويد: از حضرت ابوالحسن عليه السلام تفسير آيه شريفه و له اسلم من فى السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون را سؤال كردم ، فرمود: انزلت فى القائم عليه السلام اذا خرج فى اليهود و النصارى و الصابئين و الزنادقه و اهل الردة و الكفار فى شرق الارض و غربها ، فعرض عليهم الاسلام ، فمن اسلم طوعا امره بالصلوة و الزكوة و ما يؤ مر به المسلم و يجب لله عليه ، و من لم يسلم ضرب عنقه حتى لا يبقى فى المشارق و المغارب اءحد الا وحد الله (1243) ؛ (( آيه مذكور در شاءن قائم نازل شده است ، وقتى آن جناب ظاهر شود دين اسلام را بر يهود و نصارا و صابئين و كفار شرق و غرب عرضه مى دارد ، پس هر كس با ميل و اختيار اسلام بياورد او را به نماز و زكات و ساير واجبات امر مى كند ، و هر كس از قبول اسلام سرباز زند ، گردنش را مى زند ، تا آنكه در شرق و غرب زمين جز موحد و خداپرست كسى باقى نمى ماند ... )) .
ولى با مراجعه به روايات ديگر پى خواهيم برد كه يهود و نصارا تا روز قيامت باقى خواهند ماند:
ابو بصير مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه صاحب الامر با اهل ذمه ، يهود و نصارا چه خواهد كرد؟ فرمود: ... يسالمهم كما سالمهم رسول الله صلى الله عليه و آله و يؤ دون الجزية عن يدوهم صاغرون ... (1244) ؛ (( مانند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با آنان مصالحه مى كند ، آنها هم با كمال تواضع و خوارى جزيه مى دهند. ))
امام باقر عليه السلام فرمود: (( صاحب امر ، مهدى ناميده شده به جهت آنكه تورات و ساير كتاب هاى آسمانى را از غارى كه در انطاكيه واقع شده خارج مى كند و بين اهل تورات به تورات و اهل انجيل به انجيل و اهل زبور به زبور و اهل قرآن به قرآن حكم خواهد كرد )) . (1245)
از آنجا كه اين دسته روايات كه دلالت بر بقاى يهود و نصارا تا روز قيامت دارد با ظاهر آيات قرآن مطابق است ، لذا آن را بر طايفه اول از روايات مقدم مى داريم .
خداوند متعال مى فرمايد: و من الذين قالوا انا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظا مما ذكروا به فاءغرينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة (1246) ؛ (( و ما از كسانى كه ادعاى نصرانيت داشتند پيمان گرفتيم ، پس قسمتى از پندهاى ما را فراموش نمودند ما هم دشمنى و كينه را تا قيامت در بينشان انداختيم . ))
و نيز مى فرمايد: اذ قال الله يا عيسى انى متوفيك و رافتعك الى و مطهرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة (1247) ؛ (( يادآور زمانى را كه خداوند فرمود: اى عيسى ! همانا من تو را گرفته و به سوى خويش برآورم و از كفار دورت نمايم و پيروانت را تا قيامت بالا دست و مسلط بر كفار گردانم . ))
از اين آيات و آيات ديگر استفاده مى شود كه يهود و نصارا تا روز قيامت باقى خواهند ماند ، هر چند ممكن است در اقليت باشند و بدون آنكه صاحب اختيار و اقتدار گردند ، در پناه دولت اسلامى جان و مال و آبرو و ناموس آنها محفوظ باشد.
در آيه اخير دو نكته قابل توجه است :
1- اينكه مقصود به (( توفى در آيه اخذ به قوت و تمام است نه مرگ آن گونه كه علامه طباطبايى رحمة الله عليه از اهل لغت نقل كرده است .
2- مقصود از متابعين حضرت عيسى عليه السلام كه بر كفار تفوق داده شده اند كسانى هستند كه در زمان آن حضرت و بعد از ايشان در خط توحيد بوده و بعد از ظهور اسلام از پيامبر آن يعنى حضرت محمد صلى الله عليه و آله پيروى كرده اند.